باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت، دیگر امکان عمل نیست. لذا شخصیتهایی که به جهت شرایط زندگیشان نهایت ارادهی خود را نتوانستهاند به فعلیت برسانند، امکان این کار برایشان در رجعت هست. به همین جهت میفرماید مؤمنین محض و کافرین محض که ارادههای نهایی کفر و ایمان را دارند، در رجعت برمیگردند تا آن ارادهها را صورتِ فعلیت بدهند و جبههی نهایی تقابل حق و باطل نیز، ظهور کامل نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جنس اطلاعات و تفکر از جنس علم است و واقعیتی است مجرد، حال اگر نفسی بتواند یا به جهت هدایت الهی مثل ائمه، یا به جهت قوت نفس مثل مرتاضها یا با خبری که جنّیان به او میدهند مثل جادوگرها متوجه اطلاعات درونی نفس دیگری شود باید مشخص شود از چه پایگاهی استفاده کرده 2- خاطرات در نفس است ولی وقتی نظام عصبی انسان به هم بخورد ابزار استفاده و ارائهی آن خاطرات را ندارد و به همین جهت اگر نظام عصبی او ترمیم شود میتوان آن خاطرات را به کمک نفس خود اظهار کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر ابتدا از طریق معرفت نفس موضوعات را برای خود حلّ کنید و سپس با نگاهی فلسفی بخواهید بر آن موضوعات نگاه کنید بهتر است. در ضمن متوجه باشید که فلسفه یک علم است و مثل هر علمی باید از طریق استاد آن را دنبال کرد. حداقل باید از طریق شرح اساتید محترم مطالعهی «بدایة الحکمة» و «نهایة الحکمة» علامه را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. غزالی در رابطه با اینکه چرا شیوخ عرفا در جلسهی سماع عرفانی شرکت میکنند، میگوید: سماع، آنچنان را آنچنانتر میکند. یعنی افرادی که در وجوه روحانی خود استقرار داشته باشند با حضور در جلسهی سماع آن حالت شدت مییابد که به نظر بنده برای شیعیان این حالت به نحو احسن در زیارت اولیاء معصوم «علیهمالسلام» شکل میگیرد ۲. مولوی میگوید: «عشقها گر زین سرا گر زان سر است / عاقبت ما را بدان سر رهبر است» یعنی اگر عشق، عشق باشد و در راستای زیباییهای محبوب جلو رود و نه در دام شهوترانیها، در هر صورت جان را به سوی محبوب مطلق میکشاند ۳. در جواب آن سؤال اینطور عرض شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: باید انسان احساس کند آن کتاب و یا آن جلسه، جوابِ طلب حقیقی اوست و به نحوی او میتواند از آن طریق تغذیه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا خوب است عین سخن آقای روحانی که روزنامهی کیهان آوردهاند را با هم نگاه کنیم و به آن تفکر نماییم. آقای روحانی میگوید: «همه باید انتقاد بشوند استثنا نداریم، تمام مسئولین در کشور قابل نقد هستند، ما در کشور معصوم نداریم، اگر یک وقتی امام زمان ظهور کرد آنوقت هم میشود نقد کرد. پیامبر(ص) هم اجازه نقد میداد. دیگر بالاتر از پیامبر(ص) که در تاریخ نداریم. وقتی پیامبر(ص) یک صحبتی میکرد، طرف بلند میشد روبروی پیامبر(ص) و میگفت: «حرفی که داری میزنی نظر خودت است یا وحی است؟» اگر پیامبر(ص) میگفت: «نظر من است» انتقاد میکرد و میگفت: «من قبول ندارم». ما در زمان حکومت معصوم هم نقد داریم»!
ملاحظه میفرمایید که با کمی تفکر میتوان متوجه شد که از سخن آقای روحانی نفی عصمت امام زمان «عجلاللّهتعالیفرجهالشریف» و رسول خدا «صلواتاللّهعلیهواله» بر نمیآید، حتی آنجایی که میگوید طرف به سخن پیامبر انتقاد کرد، به معنای آن است که آن طرف رسول خدا را معصوم نمیدانسته است و تنها وَحی الهی را بیخطا میپذیرفته. و از این جمله بر نمیآید که آقای روحانی مثل او فکر میکرده، بلکه تأکید آقای روحانی آن است که ببینید رسول خدا چه فضایی را فراهم کردهاند که افراد میتوانستند نظر خود را و نقد خود را اظهار کنند. گلهی بنده آن است که چرا امثال آقای شریعتمداری در کیهان، امکان تفکر را به چنین جملاتی از خود و مخاطبان خود میگیرد؟ و اینجاست که میتوان گفت اگر تفکر در جامعه به حاشیه رود، چه کدورتهای بیجایی ظهور میکند. در ضمن آنچه که بعضی فقها در مورد «سهوالنبی» مطرح میکنند در رابطه با امور فردی است، مثل آنچه که آن فرد همراه حضرت موسی «علیهالسلام» در مسیر ملاقات حضرت خضر، فراموش کرد که به حضرت جریان آن ماهی را بگوید و گفت شیطان مرا به فراموشی کشاند. علامه طباطبایی میفرمایند با فرض آنکه آن شخص همراه حضرت موسی، جناب یوشعبننون باشد که پیامبر است و معصوم، چنین اموری با عصمت آن پیامبر منافات ندارد. بنابراین «سهوالنبی» مربوط به امور عادی زندگی است، نه آنکه کسی که معتقد به «سهوالنبی» باشد معتقد باشد به روایات غیر از قرآن نباید اعتماد کرد و از این جهت عصمت پیامبر برایش سؤال باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جزوهی «روش کار با تفسیر المیزان» در این مورد شده است. پیشنهاد بنده آن است که تلاش بفرمایید آن جزوه را مطالعه کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! باید روحی به صحنه آید که اشرافیت را برای خود و آیندهی خود مضرّ بداند و تذکرات اخیر مقام معظم رهبری با مردم قم، نکات بسیار خوبی را در مقابل ما میگشاید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: لوح محفوظ که مقامِ ثابتات است – مثل مقام عقل انسانی – با لوحِ محو و اثبات که محل تغییرات است – مثل ذهن انسان – فرق دارد و بحث آن تخصصیتر از آن است که در محدودهی سؤال و جواب روشن شود. إلاّ اینکه در اسفار ملاصدرا به طور خاص و در المیزان به طور موردی آن مطلب را دنبال کنید. موفق باشید
بسمه تعالي. سلام عليكم: بعد از مطالعهي كتاب خويشتن پنهان با مطالعهي كتاب معاد همراه با شرح صوتي آن انشاءالله مبهمات بحث برايتان روشن ميشود. موفق باشيد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شغل، آنچه مهم است طلب رزق حلال و خدمت به مردم است و بنده کسانی را میشناسم که مشغول همین نوع شغلهای ساده هستند و در مسیر دینداری و تقوا، در سلامت و کمال بهسر میبرند. حال چه کارفرمایِ شما آدم بدی باشد یا آدم خوبی. شما طبق قراردادی که با او میبندید، کاری را به عهده میگیرید، مگر آنکه آن کار، کار حرامی باشد. میماند که اگر در شهر خود با درآمد کم زندگیتان میگذرد بهتر است که در شهر خود باشید. و انسان هرگز نباید شغل سادهی خود را از بقیه پنهان کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب ارزشمند «آداب الصلواة» با مبانی معرفتی ارزشمندی روبهرو میشویم که که در پذیرش مباحث کتاب «شرح جنود عقل و جهل» به شما کمک میکند 2- رزق بنده و امثال بنده به پای میهمانان مباحث ما بسته است. آنچه خداوند برای مخاطبان اراده کرده است، به ما لطف میشود. روسیاهیِ بنده آن است که نمیتوانم آزاد از منیّتهایم آنها را ارائه دهم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان در تاریخ از بهترینها هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر نمیکنم بتوان این دو موضوع را از هم جدا کرد زیرا اصل شریعت برای احیاء و رشد روحِ عبودیت است تا اُنس با حق در انسان شکل بگیرد. از طرفی پس از مدتی آن شریعت با تحریفاتی که پیدا میکند دیگر امکان ایجاد عبودیت را از دست میدهد و لذا شریعت بعدی را خداوند با کمالاتی بیشتر که امکانِ تحریف در آن کمتر باشد به بشر هدیه میکند 2- هرچه هست همانطور که امثال حضرت امام و آیت اللّه طباطبایی«رحمةاللّهعلیهما» معتقدند با تأکید بیش از حدّ بر روی فقه اصغر از فقه اوسط و فقه اکبر عقب افتادهایم و همین امر موجب میشود امام خود را که جامع آن سعه است؛ درست درک نکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک برای رهبری کشور ایران، مطابق قانون اساسی، فقاهت است که عموماً فقیهان مجتهد در آن حدّ که عالِم به ابعاد فقه حکومتی نیز باشند، در کسوت روحانیت ظهور دارند. موفق باشید
