بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15563

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ارادت: چرا در غرب در اجرای قوانین به زن بیشتر از مرد اهمیت داده می شود؟ آیا فیلسوفان غربی هم همانند سیاستمداران غربی به زن بیشتر از مرد اهمیت می دهند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» عرض شده این نوع احترام به زن که در غرب معمول است، یک جریان فمینیستی است، وگرنه متأسفانه از نظر فرهنگی گرفتار همان تاریخی هستند که زن را نیمه‌ای برای تکمیل مرد می‌دانند که باید در خدمت مرد باشد. موفق باشید

14990
متن پرسش
سلام و درود: استاد فاضل و گرانقدر همانطور که مستحضرید در برخی یا بیشتر موارد باید جواب بدی فرد را با خوبی داد ولی برخی موارد باید جواب بدی فرد را با رعایت شرع و اخلاق داد و نباید سکوت کرد. لطفا بفرمایید در چه مواردی باید جواب فرد را باید محترمانه داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً مردم نمی‌دانند. لذا باید با آن‌ها مدارا کرد مگر با معاندین که دانسته بدی می‌کنند. موفق باشید

14503
متن پرسش
با سلام: در رابطه با پاسخی که به پرسش شماره 14476 داده اید سوالی برایم پیش آمد. بر طبق برهان صدیقین جز حق در صحنه نیست. مخلوقات هم فعل خداوندند و از او جدا نیستند. ذات هر چیزی خداست. با توجه به این نکات به نظرم می آمد هر وقت حق هر چیزی را ادا نکنیم در واقع حق خدا را ادا نکرده ایم. چون حق از ظهوراتش جدا نیست. حق از فعلش جدا نیست. هر شیی حق است به تعین خاص. از این جنبه اگر حق هر چیزی را ادا نکردیم در واقع حق خدا را ادا نکرده ایم. من متوجه پاسخ شما نشدم. درست است هر چیزی از جنبه محدودیتش خدا نیست ولی از جنبه وجودی خداست و حق هر چیزی را ادا نکردن در واقع حق خدا را ادا نکردن است. اگر امکان دارد پاسختان را توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. تأکید بنده آن است که مواظب باشید این‌طور نتیجه‌گیری نشود که هرچیزی به اعتبار این‌که مظهری از حق و حقیقت است، می‌تواند معبود باشد. موفق باشید

10091
متن پرسش
سلام علیکم: استاد چیزی که بنده در خصوص نظر مکتب مشاء نسبت به قضیه کثرت و وحدت دریافت کردم این بود که آنها معتقد موجودات اصیل هستند و تمام آنها متباین بالذات هستند و در مفهوم وجود با هم اشتراک دارند و در این مفهوم اشتراکی مشکک هستند. حال سوال این است که وقتی گفته می شود علم از جنس وجود است می توان قبول کرد که پس مشکک هم هست ولی وقتی گفته شود مفهوم علم مشکک است قضیه به نظر من کمی پیچیده می شود. می توانید کمی توضیح دهید. اینکه حکمت مشاء می گوید موجودات در مفهوم وجود مشکک هستند یعنی چه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید خواسته اند بگویند مفهوم وجود از آن جهت که بین موجودات متباین مشترک است، مشکک باشد. یعنی به لحاظ اشتراکی که در معنای مفهوم وجود هست و به هرکدام از مخلوقات متباین وجود اطلاق می‌شود وگرنه هیچ مفهومی در ذات خود نمی‌تواند مشکک باشد. موفق باشید
9706

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد این یک روز سوالات زیادی پرسیدم. مدت طولانی و چند ماهه ای بود که سوال نپرسیده بودم. استاد بحث تکوین و تشریع را در کدام اثر شما می توان مورد بررسی قرار داد؟ بعضی از اساتید هم سعی دارند برای اعمال عبادی و شرعی ما دلیل پزشکی بیاورند و بگویند اگر اسلام گفته فلان کار را نکنید چون دلیل پزشکی داشته. اما بحث تکوینی بودن دستورات دین برای این دوستان پوشید است. بنده جسته گریخته مطالبی را ازتان شنیده ام ولی می خواستم من باب جمع بندی و کلی نگری هم به مسأله واقف شوم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث تکوین و تشریع تا حدّی در کتاب «خویشتن پنهان» صفحات 151 و 152 آمده. اگر بعد از مطالعه‌ی آن قسمت باز سؤالی باقی می‌ماند در خدمت شما هستم. موفق باشید
9477
متن پرسش
سلام: خسته نباشید. مدت دو سال است که ازدواج کرده ام اما هیچ احساس رضایت و خوشبختی از زندگی و همسر خود ندارم همسرم رفتار بچه گانه از خود دارد و بسیار یک دنده و لجباز است و حرف شنوی از کسی ندارد نه من نه خانواده نه مشاوره. تنها پشت و پناهم خداست چند بار موضوع طلاق را بیان کردم با مخالفت شدید خانواده روبرو شدم الان هم همسرم اظهار میکند سه ماهه باردار است در صورتیکه من به او گفته بودم فعلا فرزند نمی خواهیم. با تشکر راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد در تخصص بنده نیست، با مشاوری که از نظر دینی آگاهی لازم را دارد موضوع را در میان بگذارید إن‌شاءاللّه مشکل حل می‌شود. موفق باشید
8738

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: چرا خداوند در بسیاری آیات خودش را غایب خطاب میکند با این که گوینده خود اوست؟ مثلا: «و اذ قال ربک... » و نمیفرماید و قلت فلان؟ 2. چند سوال در مورد آینده مجلس و سیاست پرسیدم جواب ندادید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- یکی از اسماء حضرت حق «ربّ» است حال اگر حضرت حق بخواهد ما را متوجه تجلی اسم ربّ کند باید همین‌طور سخن بگوید، حاکی از آن‌که وقتی حضرت حق به نور اسم رب به ملائکه چنین و چنان گفت. 2- گاهی سؤالات به درد عموم نمی‌خورد. اگر ایمیل بدهند می‌توانم جواب دهم. موفق باشید
8525
متن پرسش
سلام میشه یه مقدار در مورد این بیت توضیح بدید و معنی ش را بگید: خُنُک آن قُماربازی که بباخت هرچه بودش بنماند هیــــــــــچش الا هوس قمار ِ دیگر مولانا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: سالک در مسیر تفویض الامر الی اللّه به جایی می‌رسد که تنها و تنها می‌خواهد هرچه خدا خواسته است را عمل کند در آن حدّ که از انانیت و منیّت او هیچ نماند. در این حال آنچنان به شعف می‌آید که هوس می‌کند همچنان میل‌های نفس را در زیر سایه‌ی جلب رضای خداوند، نفی کند. موفق باشید
8489
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز من در مورد مطلبی که فرمودید حیران شدم و چون استاد عزیز ما هستید فرمایش شما برای ما بسیار مهم است .شما فرمودید وقتی انسان با جنبه‌های حقانی مخلوقات در شهودی قلبی روبه‌رو شد، او می‌ماند و خدای خود. بارها حضرت عالی فرموده اید عارف با سلوک فنای خود را بیشترمی کند آیت الله جوادی می فرمایند:مثلاً بزرگ‌ترین عالم یا هر انسانی که به هویت اصلی خودش پی برده باشد به حداقلها و حدوسطها اکتفا نمی‌کند. آن انسان می‌خواهد مثلا علامه طباطبایی یا انیشتن باشد. انسانها در طیفهای مختلف فکری و بینشی به هویت خودشان پی برده باشند به حداقلها اکتفا نمی‌کنند. اگر کسی دنبال علم باشد اشباع نابردار است. دنبال سیر و سلوک و عرفان و معنویت باشد حدّ یقف نمی‌شناسد. چون هویت اصلی انسان بر اساس آن فطرت گرایش به کمال مطلق دارد. تأله وجودی که در انسان است این را مطالبه می‌کند. پس انسان به تعبیر قرآن صیرورت دارد صیرورت یعنی شدن، حرکت و تحول نهادی و نهانی و درونی که انسان از مرحله‌ای وارد مرحله دیگر می‌شود. آیت الله شاه آبادی از ائمّه علیهم السلام روایت می­کردند که شما هر وقت محتاج می­شوید دست به دامن ما شوید و ما هر وقت گرفتار می­شویم دست به دامن مادرمان می­شویم. گرفتاری و احتیاج ائمّه (علیهم السلام) همان مقامات قرب الهی است که حد یقف ندارد آیت الله مظاهری میفرمایندیغمبراکرم ذیل این آیه ی شریفه به امیرالمومنین(ع) می فرماید:یا علی مراد این است که متقی سوار می شود و بواسطه ی آن سواری اش دائما در حال حرکت است به سوی قرب خدا در حرکت است به سوی خدا، می فرمایند مراد از این آیه ی شریفه که می فرماید« یوم نحشرالمتقین الی الرحمن و فدا» معنایش همین است که یک عده ای هستند در روز قیامت این ها سیر وسلوک دارندیک عده ای هستند این ها در روز قیامت دائما در سیر کمالی هستند.از این کمال به کمال دیگر، از آن کمال به کمال دیگرو حد یقف نیست برای این چنانچه برای خدا و مقام قرب خدا حدیقف نیست برای این انسان متقی هم حد یقف نیست و مرتب رو به کمال است علامه حسن راده می فرمایند: نه کلمات وجودی را نفاد است و نه نفس را حدّ یقف، بلکه اعتلای وجودی می یابد و به مقام وحدت حقّه ی حقیقیّه ی ظلّیه می رسد و خلیفه الله می گردد، بلکه به فوق مقام خلافت نائل می آید : حضرت امام مى فرماید: (اهل یثرب انسانیت هیچ مقام معلومى ندارند, زیرا در قوس نزول داراى مرتبه هیولانى که قابل تجلّى رب است بوده و به حسب قوس صعود داراى افق اعلا و حضرت احدیت مى باشند و مراد شیخ اشراق که مى گوید نفس انسانى ماهیت ندارد نیز همین است, یعنى نفس انسانى داراى مقام احدیت جمع حقایق خلقى و امرى است, پس هیچ ماهیت مشخص و ثابتى ندارد).2 استاد عزیز با توجه به این فرمودید عارف فنای خود را بیشتر می کند ؟آیا به نظر شما طی مراحل قرب الهی حد یقفی دارد؟ منتظر پاسخ سرنوشت ساز حضرتعالی هستم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آری ای عزیز! وقتی انسان به لطف و کرم حضرت حق و در زیر سایه‌ی بی‌مثال اولیاء معصوم«صلوات‌اللّه‌علیهم» توانست به جایی برسد که با جنبه‌ی حقّانی مخلوقات در شهود قلبی خود روبه‌رو شود، او می‌ماند و خدای خود. ولی فراموش نفرمایید که این تازه اولِ کار است زیرا از یک طرف حضرت حق را در آینه‌ی اعیان ثابته‌ی مخلوقات می‌نگرد - آن‌طور که خداوند خواست خود را در آینه‌ی اسماء بنگرد- و از طرف دیگر اسماء الهی بی‌نهایت است و با هر اُنسی عطش‌اش هزار برابر می‌شود و در یک کلمه او می‌ماند و خدای خود. بگذار این حرف سر به مهر بماند، که گفتن آن آسان است و رسیدن به آن .چه مشگل. زیرا همه‌اش ادعا است. گفت: «چیز دیگر ماند اما گفتنش.... با تو روح القدس گوید بی منش× نه تو گویی هم بگوش خویشتن.... نه من ونه غیرمن ای هم تو من× همچو آن وقتی که خواب اندر روی.... تو ز پیش خود به پیش خود شوی× بشنوی از خویش و پنداری فلان.... با تو اندر خواب گفتست آن نهان× تو یکی تو نیستی ای خوش رفیق .... بلک گردونی ودریای عمیق× آن تو زفتت که آن نهصدتوست .... قلزمست وغرقه گاه صد توست× خود چه جای حد بیداریست و خواب .... دم مزن والله اعلم بالصواب× دم مزن تا بشنوی از دم ز نان .... آنچ نامد در زبان و در بیان× دم مزن تا بشنوی زان آفتاب .... آنچ نامد درکتاب و در خطاب× دم مزن تا دم زند بهر تو روح .... آشنا بگذار در کشتی نوح× جز خضوع و بندگی و اضطرار .... اندرین حضرت ندارد اعتبار». موفق باشید
7062
متن پرسش
سلام علیکم بنده از زمانی که کتابهای جوان و انتخاب بزرگ و آشتی با خدا و ده نکته از معرفت نفس وخویشتن پنهان را مطالعه نموده ام در نمازهایم حالت خاصی پیدا کرده ام و از مناجات های هنگام سحر لذت بیشتری می برم در حالی که این حالات را قبلا نداشتم. حال سوال بنده این است که از کجا بدانم این لذت به خاطر لذت نفس است و نتیجه اش منیت و تکبر میشود یا واقعا از شوق مناجات با خداوند است؟ واگر به خاطر لذت نفس است راه درمان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک باید بندگی باشد. اگر احساس بندگی شما بیشتر شد و روح شما در مقابل دستورات حضرت حق تواضع بیشتری پیدا کرده و به مؤمنین علاقه ی بیشتری یافته اید، إنشاءاللَه راه درست است. ولی اگر خودخواهی و کبر شما بیشتر شده باید فکری برای خود بکنید. موفق باشید
6731
متن پرسش
بنام خدا و با سلام 1- منظور از بزاق (تف) انداختن شیطان به روی کافر چیست؟ 2- حضرت یحیی از اولیاء خدا بوده و قبل از فوت به اراده خود مرده بوده پس چرا مرگ اینچنین برایش پر حرارت و سخت بوده است؟ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ثُمّ یَسُلُّ نَفْسَهُ ( ای الْکَافِرُ ) سَلّاً عَنِیفاً ثُمَّ یُوَکِّلُ بِرُوحِهِ ثَلَاثَمِائَةِ شَیْطَانٍ کُلُّهُمْ یَبْزُقُ فِی وَجْهِهِ وَ یَتَأَذَّى بِرُوحِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ جَاءَ إِلَى قَبْرِ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا وَ کَانَ سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ یُحْیِیَهُ لَهُ فَدَعَاهُ فَأَجَابَهُ وَ خَرَجَ إِلَیْهِ مِنَ الْقَبْرِ فَقَالَ لَهُ مَا تُرِیدُ مِنِّی فَقَالَ لَهُ أُرِیدُ أَنْ تُؤْنِسَنِی کَمَا کُنْتَ فِی الدُّنْیَا فَقَالَ لَهُ یَا عِیسَى مَا سَکَنَتْ عَنِّی حَرَارَةُ الْمَوْتِ وَ أَنْتَ تُرِیدُ أَنْ تُعِیدَنِی إِلَى الدُّنْیَا وَ تَعُودَ عَلَیَّ حَرَارَةُ الْمَوْتِ فَتَرَکَهُ فَعَادَ إِلَى قَبْرِهِ
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید منظور از این‌که می‌فر ماید سیصد شیطان بر صورت او آب دهان پرتاب می‌کنند، حکایت تأثیرات تحقیرآمیزی باشد که جلوات شیطانی در دنیا او را تحت تاثیر قرار می‌دادند و حالا ظهور کرده 2- در هر سلوکی که انسان بخواهد از عالمی به عالم دیگر منتقل شود اگر سالک واقعی باشد و عزم سیر از مادون به مافوق در او شدید باشد، با فشاری روبه‌رو می‌شود که ناگریز است آن فشار را تحمل کند تا از گذشته‌ی خود کنده شود و در عالم بالاتر حاضر گردد و از این جهت حضرت یحیی«علیه‌السلام» که از گردنه‌ی مرگ از دنیا و سیر به عقبی گذشته‌اند، به حضرت عیسی«علیه‌السلام» می‌گویند مایل نیستم به دنیا برگردم. موفق باشید
6297
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت استاد عزیز شما برای انقلاب اسلامی جایگاه ویژهء تمدنی قائل هستید ، سئوال بنده این است که طرح این موضوع چه مسئله و یا گره ای را می توان از جامعه ایران ، یا جامعه اسلامی و یا حتی جهان باز نمایدو چه لزومی برای طرح این مسئله وجود دارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تأکید بر جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی تأکید بر ظهور نحوه‌ای از نظام سیاسی است که تفاوت‌های اساسی با تمدن غربی و نظام سیاسی غربی دارد و افقی در مقابل جهانی می‌گشاید که بنا دارد نسبت به پذیرفتن فرهنگ غربی تجدید نظر کند و جامعه‌ی ایرانی از این طریق به هویت اصیل خود که ریشه‌ی تمدنی در تاریخ دارد برمی‌گردد مضافاً که بر تمدنی تأکید می‌کند که نقش وَحی و آموزه‌های دینی در آن ظهور دارد و جنبه‌های معنوی انسان در امور اجتماعی و سیاسی بی‌جواب نمی‌ گزارد. موفق باشید
5663
متن پرسش
این رهی نیست که از خاطره اش یاد کنی**این سفر همره تاریخ به جا می ماند پیشاپیش هفته دفاع مقدس گرامی باد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است افقی که شهداء برای آینده‌ی تاریخ ما گشودند هر روز روشن‌تر از روز قبل برای ما روشن گردد و خود را در این زیباترین تقدیر که خدا برای ما اراده کرده است بپرورانیم. موفق باشید
4846
متن پرسش
با سلام خدمت استاد و پدر عزیزم که تا به حال کتب وسخنرانیهایشان در زنگی ام خیلی راهگشا بوده؟دست شمارا میبوسم امیدوارم دعای شما پشت سرم باشد یه سوال انتخاباتی داشتم که ایکاش هرچه زودتر جوابش داده میشد//نظر شما پیرامون اقایان حداد عادل قالیباف و ولایتی چیست؟چه مشلاتی دارن؟ایا مشاور رهبری بودن دلیل بر نزدیکی افکار و بینش نیست؟ممنون ملتمس دعای خیر استاد گرانقدر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه خوب‌اند. بنده عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 4820 عرض کرده‌ام و به نظر خودم جایگاه نامزدها را در رابطه با اهداف انقلاب و تعریفی که از انقلاب دارند روشن کرده‌ام. موفق باشید
2718

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد من یک مشکلی برایم پیش امده که دقیقا نمیدونم وظیفم چیه و چکار باید کنم تا به رضای پروردگار نزدیکتر باشه استاد من متاهل هستم متول سال 69 و در خونه پدر م زندگی میکنم(خانومم هم در جریان این مشکل است) من خط تلفنی دارم که یک سال پیش از پدرم گرفتم چند روز پیش نصف شب یک خانومی به من زنگ زد و من رو با پدرم اشتباه گرفته بود من به او نگفتم فرزند پدرم هستم فقط گفتم این خط واگزار شده اما او حرف من را باور نکرد بعد طی چند شب اسمس های زیر را برای من فرستاد عین متن را برایتان نوشتم اگه اکبری جواب بده وگرنه...(اسم پدرم اکبره) دیدی بلاخره اهم گرفتد به زمین خوردی فردا امدی بروجن امدی نیومدب خودت میدونی میرم شکایتا میکنم پدرت در میارم(خونه ما بهارستان است و ظاهرا خونه این خانوم بروجن) جواب بده تا اون روم نیومده بالا وگرنه باید بریم ازمایش dni بعد من به این خانوم پیامک زدم بهش گفتم خانوم این خط واگزار شده شما هم با هرکس مشکل داری برو شکایتش بکن انگار باورش شد ولی بعد گفت خودتی زیر سنگم... به پدرم هم قضیه گفتم و گفتم اگه حقی از کسی ضایع شده بهش بده پدرم گفت این زن زن یکی از همکارامه که دیوانست شماره من از تو گوشی شوهرش برداشته داره مزاهم میشه البته من باورم نمی شه که بابام راست بگه نمی دونم شاید راست بگه خانواده من خاتواده مقیدی نیستن قبلا چند نفر از دوستام و برادرم که یکسال از من کوچکتره و چند سال پیش یک بار هم خودم بابام با یک زن دیگه دیدیم ولی نمی دونم همه ما یک نفر را دیدیم یا افراد مختلف پدرم همیشه در حال اسمس زدن با گوشیش است بنظر شما من بهتر کاری کنم یا نکنم اگه بهتره اقدامی کنم لطفا راهنماییم بفرمایید استاد در اخر اگر نصیحتی صلاخ میدانبد مرا نصیحتی کنید استاد لطفا جواب من را به ایمیلم بفرستید ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شما کاری به این کارها نداشته باشید، موضوعی است مربوط به پدرتان. موفق باشید
1573

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد سوال بنده این است که اگر امام زمان در پایان دنیا به شهادت برسند که باز ظلم بر دنیا حاکم شده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: با حاکمیت امام معصوم عالم ارض به کمال خود می‌رسد و دوره‌ی زمین به پایان می‌رسد و با رفتن امام معصوم دنیا آخر می‌شود. موفق باشید
1282

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم روش برخورد با بیانات مقام معظم رهبری با سلام استاد گرامی چگونه با بیانات مقام معظم رهبری برخورد کنیم که دچار انحراف نشویم و دچار برخورد گزینشی ( به طور ناخواسته ) نشویم؟ آیا می توان به صورت کار با الفاظ به بیانات معظم له پرداخت همان گونه که در تفسیر قرآن با الفاظ آن سر و کار داریم؟ متشکرم التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام وقتی پذیرفتیم ایشان یک انسان حکیم و با تقوا هستند با حساسیت خاصی به سخنان ایشان دقت می‌کنیم و آن‌ها را دنبال می‌نماییم و در نتیجه پس از مدتی روح کلام ایشان را درک می‌نمائیم و محکمات و متشابهات سخن ایشان را تشخیص می‌دهیم با این تأکید که متشابهات سخنان حکیمان همواره باید با محکمات شان تبیین شود وگرنه گرفتار برخورد سلیقه‌ای می‌شویم. موفق باشید
1091

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم . آیا در برزخ هم میتوان با خدا ارتباط برقرار کرد؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی همه‌ی زیبایی برزخ و قیامت به آن است که حجاب‌های بین انسان و پروردگارش برطرف می‌شود و انسان به ملاقات خدا می‌رود و مطابق «اِلیه راجعون» به او برمی‌گردیم. موفق باشید
23314
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد شما در پاسخ به یکی از کاربران در شبهه ای ایشان را به شرح جلسات اول و دوم شرح فصوص در کانال «ندای اندیشه» ارجاع دادید. می خواستم بپرسم استفاده از مباحث فصوص را برای همه قابل دسترسی کردید؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به نحوه‌ی ورودی که اخیراً داشته‌ایم، اگر کسی مباحث «ده نکته» و «برهان صدیقین» را به‌خوبی کار کرده باشد، می‌تواند ورود کند. البته بهتر است افراد بعد از بحث «معاد» و استماع صوت‌های آن، بحث را ادامه دهند. موفق باشید

19664
متن پرسش
سلام علیکم: چرا ما برای امام حسین(ع) گریه و عزاداری می کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً بحثی در این مورد شده است که عیناً خدمتتان ارسال می‌شود.

بسم‌الله‌ الرّحمن ‌الرّحيم:

 قال الحسین (ع) : أ َنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر[1] من كشته‏ام براى اشك، مؤمن يادم نكند جز آنكه گريه‏اش گيرد

اشكي كه در شيعه هست با ناراحتي‌هاي عاطفي و احساساتي فرق اساسي دارد، اشك براي حسين(ع) عامل رابطه انسان است با مقاصد قدسي و لذا نه تنها شادي و نشاط را از شيعيان نمي‌گيرد، بلكه شادي و نشاط در زندگي شيعيان موج مي‌زند. ولي نبايد آن را با لذت‌گرايي يكي گرفت، زيرا تفاوت زيادي است بين آن شادي كه با پرهيزکاري همراه است و روح معنوي دارد با آنچه امروز در غرب هست كه لذت‌گرايي در آن مقصد و معبود شده است. در شيعه، شور زندگي با يادآوري غم غربت نسبت به عالم قدس همراه است و با فرهنگِ مرگ آگاهي راه خود را از قهقهه‌هاي اهل غفلت جدا كرده و سعي دارد خود را در فرحِ حضورِ با حق حفظ كند و اشك بر حسين(ع) نوعي طلب آن فرح است و آن‌هايي كه غم غربت در اين دنيا را مي‌شناسند مي‌فهمند حزن مقدس چه حلاوتي دارد و مواظب‌اند گرفتار لذت‌گرايي و خوش‌گذراني اهل دنيا نشوند و از ارتباط با حقايق وجودي عالم محروم گردند.

شیعه و غم و شادی و اشک

در زندگی شیعه شادی و طرب موج می‌زند، اما نباید آن را با لذت‌گرایی یکی گرفت، تفاوت زیادی است میان آن شادی که با پرهیزکاری همراه است و ویژگی معنوی دارد و آنچه امروز در فرهنگ غرب هست که در آن لذّت‌گرایی مقصد و معبود شده است.

در شیعه شور زندگی یا فرح، با یادآوری نوعی غمِ غربت نسبت به وطن معنوی، همراه است، که موجب حزن می‌گردد. این حالت از جمله حالاتی است که در اشعار عرفانی ما هویدا است و معلوم است که این حزن با ناراحتی عاطفی فرق بسیار دارد.

از آن‌جا که ما مرگ را در پیش داریم ناممکن است چون غافلان از غیب و قیامت از زندگی لذّت مستانه ببریم، و لذا فرهنگ شیعه در این «مرگ‌آگاهی» راه خود را از قهقهه‌های مستانه‌ی اهل غفلت جدا کرده است و با حزنی معنوی در فرحِ حضور است و متوجه است که ما در مقام موجوداتی معنوی با این عالم بیگانه‌ایم و یک نحوه باطن‌گرایی را دائماً مدّ نظر داریم.

آن‌هایی که غم غربت را می‌شناسند در دل حزن مقدس، فرح و حلاوتی می‌یابند که قابل مقایسه با شادی‌های اهل دنیا نمی‌باشد.

دیدگاه شیعه با پیروی از ائمه«علیهم‌السلام» این نکته را دائماً مدّ نظر دارد که این جهان ناقص‌تر از آن است که بتوان با نور حقیقت به طور کامل ارتباط پیدا کرد.

اگر این غم مقدس نبود عناصر شادی‌بخش افراطی بر زندگی تشیع غالب می‌شد و به مردمی تبدیل می‌شدند که بیشتر لذت‌گرا و خوش گذرانند.

حزن شیعه نیز به جهت احساس غم غربت یا حزن معنوی او است که خود را و بقیه را در این غم شریک می‌بیند و اگر این حزن معنوی نبود، خیلی زود فرح، شکل شادیِ بی‌محتوا به خود می‌گرفت و گرفتار لذّت‌جویی حسی می‌شد.

جایگاه عزاداری برای امام حسین«علیه‌السلام»

1- عزادران امام حسین«علیه‌السلام» با حضور در مراسم عزای آن حضرت، در واقع خویشتن را مصیبت‌زده و داغدارِ حادثه‌ی عاشورا می‌یابند، گریه سر می‌دهند و بی‌تاب می‌شوند.

2- در اشک برای حسین«علیه‌السلام» آرامشی ویژه و لذتی خاص هست متفاوت با غم‌ها و اشک‌های زندگی روزمرّه، غم معنویت، غم سوختن برای مظلوم، غمی است منشأ حرکت، و پویایی اجتماعی افراد را افزایش می‌دهد و به قلب و روح انسان نشاط همدلی با مظلوم را پدید می‌آورد و لذا از تکرار این غم و اشک ملول نمی‌شود.

3- مهر و محبت به امام معصوم در ژرفای احساسات و عواطف شیعیان آن حضرت جای دارد و با تلاش شیعیان این پیوندِ عمیق عاطفی هرسال تکرار می‌شود، آن‌هم تلاش برای پیوندی عمیق‌تر. و لذا رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا» [2] برای شهادت حسین«علیه‌السلام» در قلوب مؤمنین حرارتی است که هرگز خاموش و سرد نمی‌شود.

4- با توجهِ عاطفی به حضرت امام حسین«علیه‌السلام» سایر ابعاد شخصیت امام و اسلام مدّ نظر قرار می‌گیرد تا علاوه بر نظر به آزادگی و ظلم‌ستیزی و ایثار و حقیقت‌جویی که غذای جان انسان است، به مقام امامت نیز نظر ‌شود و آن دری می‌شود برای فهم معارف اسلامی از طریق روایات آن بزرگان، و فربه‌شدن در فضائلی چون صبر و حلم که زمینه‌ی نزدیکی به امامان معصوم می‌‌گردد و مرز تولّی و تبرّی که عامل نجات جامعه‌ی اسلامی است شکل می‌گیرد و معنویت به عنوان یک ارزش جا باز می‌کند.

5- گریه بر امام حسین«علیه‌السلام» از نوع گریه‌های نیمه‌شب‌ اولیاء الهی است که حسین«علیه‌السلام» توانست آن را برای عموم مردم عملی کند و خودِ آن حضرت به‌خوبی متوجه بودند که صحنه‌ی کربلا عامل چنین گریه‌هایی باید باشد تا زمینه‌ی اُنس قلب با حقایق فراهم شود و حجاب‌ها بین عبد و معبود رفع گردد. چرا که هرکس ناظر آن اندازه زیبایی وفاداری بین حسین«علیه‌السلام» و ابوالفضل عباس یا بین امام حسین«علیه‌السلام» و حرّ شود، از عمق فطرت گریه سر می‌دهد تا از اتصال به این زیبایی‌ها محروم نباشد و موجب پایداری بر عهد خود با حقیقت می‌شود و پیوندی جاودانه را که بین جان انسان است با دل‌ اولیاء الهی به صحنه می‌آورد.

بنا به فرمایش امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه»؛ «هر مکتبی تا پایش سینه‌زن نباشد، تا پایش گریه‌کن نباشد، حفظ نمی‌شود. گریه‌کردن بر عزای امام حسین«علیه‌السلام»، زنده نگه‌داشتن نهضت و زنده نگه‌داشتن همین معنی است که یک جمعیتِ کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد... آن‌ها از همین گریه‌ها می‌ترسند. برای این‌که این گریه‌ای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است».

با لباس سیاه به تن‌کردن و سینه و گریه جمعی نهایت تعلق خاطر را نشان می‌دهد که تا چه اندازه به آرمان‌های شخص مظلوم وفادار است و نیز کودکان این جامعه را متوجه چنین تعلق خاطری می‌کند و با نمادهای کربلا و عاشورا آشنا می‌نماید.

رسول خدا(ص) فرمودند: «كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- إِلَّا عَيْنٌ بَكَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَيْن»‏[3] هر چشمى فرداى قيامت گريان است غير از چشمى كه در مصيبت حسين«علیه‌السلام» گريه كند.

روایت فوق خبر از عمق تأثیر اشک بر امام حسین«علیه‌السلام» در عمیق‌ترین ابعاد انسان می‌دهد که در قیامت ظاهر می‌شود.

آن‌کس که عاطفه‌ی خود را درست مدیریت کند و بخواهد بهترین مصداق را جهت تغذیه‌ی عواطف بیابد، می‌پذیرد اشک برای اباعبدالله«علیه‌السلام» موجب صیقل قلوب و گشادگی روح می‌شود و عامل رشد ایمان و حفظ آن از یک طرف ،و دوری از دنیا و صفات رذیله از طرف دیگر می‌شود.

اشک برای حسین«علیه‌السلام» نمونه‌ی به فعلیت‌رسیدن ایمان است، زیرا ایمانی که به پاک‌کردن قلب و زلال‌ساختن دل و دگرگونی آن منتهی نشود، ایمانِ فعلیت‌یافته نیست و نمی‌توان به وسیله‌ی آن ، انس با خدا را از یک طرف، و ایثار و فداکاری و جهاد از طرف دیگر به‌دست آورد.

اشک برای حسین«علیه‌السلام» موجب احیاء قلوب و آزادی عقل از اسارت هوس‌ها و غفلت ها است و در همین راستا حضرت رضا«علیه‌السلام» به «دعبل خزایی» می‌فرمودند: قصیده‌ی خود را در رابطه با شهادت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» بخواند و حضرت با تمام وجود اشک می‌ریختند و دو بیت نیز به آن اضافه نمودند.

«والسلام»


1 - أمالي الصدوق ص 137 المجلس الثامن و العشرون

2 - مستدرك‏الوسائل، ج 10، ص 318

3- بحار الأنوار، ج‏44، ص 293

19532
متن پرسش
سلام: همانطور که می دانید رهبر انقلاب در نطق اخیر خود فرمودند: 1. حضور گسترده مردم در انتخابات نشانه «اعتماد عمومی به نظام» و موجب افزایش اعتبار کشور است. 2. اکثریت هفتاد و چند درصدی مردم با حضور در انتخابات به نظام جمهوری اسلامی آری گفتند و آن را تأیید کردند و این رأی، در واقع رأی به نظام اسلامی بود. 3. افرادی که ممکن است در دل از نظام گله داشته باشند، با رأی دادن در چارچوب نظام، نشان می‌دهند که این چارچوب را قبول، و به آن اعتماد دارند و آن را کارآمد می‌دانند. و اما بنده به تفکیک در مورد هر شماره مطالبی را عرض می کنم: 1. از آنجا که مردم ترسانده شده اند (اول توسط رهبری) که اگر رأی ندهید امنیت کشور (امنیت خودتان) به خطر می افتد و مثلا دشمن حمله می کند پس رأی 73 درصدی آنان ممکن است نه به خاطر اینکه خود نظام نزد آن ها ارزشی داشته باشد بلکه به دلیل ترس از به خطر افتادن امنیت خودشان باشد. 2. بله درست است که رأی مردم به منزله تأیید کردن نظام است، ولی قلبا شاید نخواهند نظام را تأیید کنند ولی به خاطر یه سری از عوامل پای آن را امضاء کردند مثل اینکه شما قرار دادی را قبول ندارید چون سود قابل توجهی برای شما ندارد ولی برای حفظ خودتان و دفع ضرر احتمالی آن را امضاء می کنید: دسته ای از آن عوامل احتمالی برای دفع ضرر این است: الف) اگه رأی ندیم دشمن حمله میکنه. ب) شناسنامه ات مهر بخوره که پس فردا برات مشکل ساز نشه! ج) از ترس اومدن یکی بریم به یکی دیگه رأی بدیم. مثلا بریم رأی بدیم که رئیسی نشه و روحانی رأی بشه! (مثل اون سال که از ترس سعید جلیلی رفتند به یکی دیگه رأی دادند. که جنگ نشه) سوال ضمنی: این همه ترس در وجود مردم ریشه در کجا دارد؟ آیا منشاء عقلائی دارد یا وهمی است؟ و چرا مردم از نظام می ترسند؟ و چرا باید از حکومت اسلامی! بترسند؟ 3- رأی دادن از سر ناچاری با کارآمد دانستن نظام فرق می کند. تنها کسانی نظام را واقعا قبول دارند که آگاهانه و با رغبت رأی دهند. از این 41 میلیون نفر چند نفر اینگونه اند و چند درصد به دلایل دیگر مثل ترس و غیره رأی می دهند؟ 4. مردم (به دلیل عوامل بالا) که جرأت ندارند رأی ندهند و فکر می کنند با رأی دادن کارشان درست می شود ولی اگر نظام جرأت دارد، یک رفراندوم آزاد برگزار کند و به مردم اطمینان خاطر دهد که اگر ما را واقعا نمی خواید شرکت نکنید تا ما برویم. آن وقت می بینید چند میلیون از 40 میلیون ریزش می کند. 5. رهبری فرمودند ما انتخابات آزاد داریم. فکر کنم منظورشان این است که مثلا مجبور نیستی به روحانی یا رئیسی رأی دهی یا می توانی رأی ندهی اما: فکر کنم آزاد یعنی شش نفر را از بین خودتان انتخاب نکنید تا مردم به هرکدامشان رأی دادند فرقی نکند و انتصابات باشد. بلکه بگذارید از دل مردم و از بطن جامعه افرادی کاردان و متخصص و البته متعهد رئیس شوند تا کشور آنقدر در مشکلات دست و پا نزند. با تشکر به همه موارد بالا جواب دهید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده ممکن است موارد قلیلی باشد که فکر کنند اگر شناسنامه‌شان مهر نخورد برایشان مشکل به‌وجود می‌اید؛ ولی اکثراً مثل من و شما هستند که می‌دانیم در رأی‌دادن و رأی‌ندادن آزادیم و نیز می‌دانیم بالاخره باید مشکلات را با همین نظام حل کرد و مقام معظم رهبری از این جهت می‌فرمایند رأی‌دادن نحوه‌ای از تأیید نظام را در بر دارد. موفق باشید

18461

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: سخنراني آيت الله ناصري: آیت الله العظمی آقای بهجت رحمه الله نقل کردند که در مدرسة سید در نجف، تحصیل می‌کردیم. حدود 60 - 70 سال قبل از این، نابینایی بود که قرآن حفظ می‌کرد. به طلبه‌ها می‌گفت: «این قرآن را از فلان جا یک آیه بخوان تا من حفظ کنم» همین طور آیه به آیه، چندین جزء حفظ کرده بود. یک روز به آقای بهجت گفته بود: «آقا یک‌ آیه برای من بخوان تا حفظ کنم.» آقا یک آیه از او می‌پرسند که کجاست؟ می‌گوید: «فلان سوره فلان آیه.» آقا می‌فرمود برای امتحانش گفتم: «نه اینجا نیست.» گفتند: «قرآن را گرفت و گفت مگه کوری این آیه هست؛ اینجا نوشته است.» حقیقت، انسان را به اینجا می‌رساند. استاد این مطلب را در کانالشان زده بودند. سوالم اینجاست: یعنی آیت الله بهجت دروغ گفتند؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دروغ نمی‌گفتند، می‌خواستند او را امتحان کنند و متوجه‌ی نوری شوند که آن فرد نابینا منوّر به آن است. موفق باشید

17279

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: منظور دکتر شریعتی در متن زیر از ایدوئولوژی چیست؟ آیا مکتب است؟ و مذمت ایشان نسبت به فیلسوفان را چطور می بینید؟ دکتر شریعتی: اگر ایدئولوژی می‌باید از فلسفه سر می‌زد، رهبران با ایمان‌ها باید فلاسفه می‌بودند، و مجاهدین راه حقیقت، نیز فیلسوفها، در صورتی که فلاسفه چهره‌های پفیوز تاریخ اند. این توده‌ها هستند که به عنوان بهترین سربازان ایدئولوژی‌ها به مبارزه در تاریخ آغاز کرده‌اند. «جان داده‌اند و می‌دهند» بنابراین می‌بینیم که این فلاسفه نیستند که ایدئولوژی می‌سازند، مردم اند که ایدئولوژی بوجود می‌آورند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایدئولوژی در جملات مذکور، به معنای مثبت آن به‌کار رفته است به عنوان حرکتی انقلابی. و فلسفه نیز به معنای تفکر انتزاعی منظور دکتر شریعتی بوده است، نه فلسفه به معنای اگزیستانسیالیسم، که خود او به آن نظر داشت و فرزند خود را نیز جهت آموزش فلسفه به اروپا فرستاد. موفق باشید

16398

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در این روزهای مبارک امیدوارم ما را هم از دعای خیر خودتان محروم نسازید. بنده می خواستم در مورد قوم گرایی و زبان سوال کنم. چرا نباید در استان های ما زبان هر قومی تدریس شود؟ چرا باید زبان فارسی زبان واحد کشور ما شود؟ اگر قرار نیست قوم گرایی شود پس فارسی هم نباید زبان رسمی کشور می شد. آیا این حق قومیت ها را نباید مطالبه کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زبان فارسی زبان یک ملت است با هویت خاص، در وسعتی که تاجیک‌ها و بعضی از افغان‌ها را نیز شامل می‌شود. ولی این به این معنا نیست که ملت ما در زیر سایه‌ی زبان فارسی، زبان قومی خود را نداشته باشند و آن زبان در آن منطقه تدریس نشود. موفق باشید

16212

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا این کار درست است که تمام افعالمان را برای امام و حب و رضایت ایشان انجام دهیم؟ التماس دعای فرج
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از آن جهت که امام معصوم وجه متعالی هر انسانی است، چنان‌چه با نظر به شخصیت امام، کارها انجام گیرد به عالی‌ترین شکل، کارها رجوع داده شده است. موفق باشید

نمایش چاپی