باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «ده نکته» همراه با شرح صوتی آن در این مورد کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه مقدّر است و مصلحت ما است از قبل تعیین شده است زیرا در آیهی 172 سورهی اعراف میفرماید: همهی فرزندان را حاضر کردهاند و از آنها اقرار گرفتهاند. این میرساند که از قبل معلوم بوده است که چه مردی با چه زنی ازدواج میکند و فرزند آنها چه کسی خواهد بود. البته بعضاً اعمال خلاف منجر به آن میشود که ما در رسیدن به رزقِ مقسوممان حتی اگر همسرمان باشد، به زحمت بیفتیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قضیه را به یاد ندارم و از طرفی نباید اسم و شمارهی افراد در معرض عموم قرار گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- زیرا همیشه نفس است که صورت خود را میسازد و همین نفس در انجام فعالیتهای خود، شکل برزخی خود را بهوجود میآورد و از آنجایی که در قیامت همهی ابعاد انسان، ظهور دارند بهراحتی هرکس به هرشکلی در آمده باشد شناخته میشود که چه کسی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نتیجهای که گرفتهاید، نتیجهی خوبی است ولی اگر بتوانید ابتدا از ظاهر آیه استفاده کنید و شاهدی برای عدول از ظاهر نباشد، بهتر است از ظاهر آیه استفاده کنیم مگر وقتی که میفرماید «قریه را هلاک کردیم» و شاهد لبی حکایت از آن دارد که هلاکت قریه به معنای هلاکت اهل آن است، از ظاهر عدول میکنیم و به آن شاهد نظر مینماییم إلاّ اینکه در هلاکت قریه نظرمان به انحطاط تمدنها باشد که در آن صورت باز میتوانیم به همان ظاهر اکتفا کنیم آن طور که به قول ایانباربر، نابودیِ تمدنها مثل خرابی یک کاخ نیست، بلکه مثل خالیشدن آن کاخ است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که آیه میگوید آیا کسی که به خدا هدایت میکند، شایستهی پیروی است؟ یا کسی که خودش از کس دیگری تعلیم گرفته؟ چگونه کسی را که به خدا هدایت میکند، خودِ خدا قلمداد کنیم؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت خداوند انسان را بدون حجت رها نمیکند حتی در زمان میقات حضرت موسی«علیهالسلام»، جناب هارون«علیهالسلام» در میان آنها بود، مشکل آنها در پشتکردن به نایب پیامبرشان بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف درستی است که هرکس هر متنی را در افق معنایی خود میفهمد. ولی آیا میتوان گفت متن به کلی صامت است؟ و یا باید متوجه بود بالاخره آن متن به افقی اشاره دارد که انسان را با خود همدل میکند و از آن جهت آن را میپذیرد. توجه دلسوزانهای دارید، ولی حقیقت آن است که بنده تفکر دکتر داوری را برای عبور از غربزدگی از یکطرف، و عبور از بیفکری و تحجر از طرف دیگر، برای این تاریخ و این جامعه مفید میدانم. 20 سال است بنده با تفکر دکتر داوری مأنوس هستم و چهار دفترچهی 60 برگ و 100 برگ، حاصل یادداشتها و تأملات بنده بر روی سخنان این متفکر بزرگ است. خود او هم قبول دارد سخت سخن میگوید، ولی او به جای عبارت؛ اشارت دارد، و این نیاز زمانهی ما است تا بتوانیم از نگاه انتزاعی صرف آزاد شویم. نمیدانم چرا انتظار دارید داوری به عنوان یک فیلسوف مثل یک روحانی سخن بگوید؟! و نمیدانم چرا نگاه بنده به انقلاب را یک نگاه ایدئولوژیک فرض کردهاید؟! در حالیکه بنده انقلاب را تجلی نور وجود در این تاریخ میدانم و دفاع از آن را یکنوع اُنس با حق میشمارم و این غیر از رویکرد آنتولوژیک به انقلاب است. در هر صورت در این مورد حرف بسیار است. از سخن آقای دکتر داوری عدم جمع بین تفکر و عدل را درنیافتم و نیز او را بیتفاوت به ظلم نمیبینم، بهخصوص که سلوک شخصی او همه حکایت از دغدغهمندی نسبت به انقلاب و اسلام دارد. بعضی از عزیزان که متن دکتر داوری را خوانده بودند آن را بزرگ دانستهاند و بنده هم نیز فقط خواستم ذهنها را متوجهی آن مرد کنم، نه آنکه بخواهم نکاتی که موافق خوانش من است برجسته نمایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر با حوصله و پشتکار، کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» را دنبال کنید معیارهای الهی را که در این زمان در مسیر سیاست متعالی باید بشناسید، بیابید إنشاءاللّه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را با رجوع به معارف الهی مثل معرفت نفس و معاد متوجه میشویم که جان انسان چه وسعتی دارد و به طور حضوری و قلبی تا کجاها میتواند سیر کند و بعد از آن است که میفهمید گناهان چگونه ما را از این حضورها محروم میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید و حتی ممکن است جلوتر هم بیایند، ولی قصد آنها نفی إنانیت نباشد و لذا از قدرت خود حیرت هم بکند. ولی همانطور که در جواب سؤال 12555 عرض شد در راه توحید انسان باید ارادهی خود را در ارادهی الهی فانی گرداند. موفق باشید
