بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17409

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام استاد گرامی: می خواهم در باب نفس و شناخت نفس یک سیر مطالعاتی برای خودم و یک گروه نوجوان پر از سوال و تنش داشته باشم. لطفا کمکم کنید چون فقط خودم نیستم، نوجوانانی هستند که باید به سوالاتشان پاسخ داد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «ده نکته» همراه با شرح صوتی آن در این مورد کمک کند. موفق باشید

16098
متن پرسش
سلام: آیا همسر ما که رزق ماست از قبل تعیین شده است یعنی اون کسی که باید همسر ما شود حتما همان می شود یا ممکن است غیر از آن هم اتفاق بیفتد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن‌چه مقدّر است و مصلحت ما است از قبل تعیین شده است زیرا در آیه‌ی 172 سوره‌ی اعراف می‌فرماید: همه‌ی فرزندان را حاضر کرده‌اند و از آن‌ها اقرار گرفته‌اند. این می‌رساند که از قبل معلوم بوده است که چه مردی با چه زنی ازدواج می‌کند و فرزند آن‌ها چه کسی خواهد بود. البته بعضاً اعمال خلاف منجر به آن می‌شود که ما در رسیدن به رزقِ مقسوم‌مان حتی اگر همسرمان باشد، به زحمت بیفتیم. موفق باشید

14998

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم. یکی از دوستان مزاحم وقت شریفتان شد و از حضرتعالی مشاوره گرفت در مورد آن شخص حوزوی که فرموده بودید خیلی از مطالب مطرح شده غیر واقع است و فرموده بودید ایمیل بدهیم بابت شماره کسی که می خواهد برای آن فرد حوزه معرفی کند اما ایمیل حقیر باز نمی شود اگر صلاح می دانید همینجا دستور بفرمایید در غیر اینصورت هر امری بفرمایید گوش به فرمانیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قضیه را به یاد ندارم و از طرفی نباید اسم و شماره‌ی افراد در معرض عموم قرار گیرد. موفق باشید

14684
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد گرامی: خدا قوت سوال: در جزوه چگونگی حیات بدن اخروی بیان می کنید بدن محشور در آخرت همين بدن دنيوي است ولي نه از حيث ماده، بلكه از حيث صورت. (از قول ملاصدرا در جلد 9 اسفار) اینکه صورت بدن اخروی مانند صورت بدن مادی است به چه علت است؟ آیا ناشی از وابستگی نفس به بدن در عالم ماده است و یا اینکه چون نفس به وسیله بدن به کمال رسیده همان صورت را پذیرفته است. آیا در قیامت تنها کسانی که در دنیا می شناخته ایم را خواهیم شناخت؟ (به علت صورت بدن مادی)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- زیرا همیشه نفس است که صورت خود را می‌سازد و همین نفس در انجام فعالیت‌های خود، شکل برزخی خود را به‌وجود می‌آورد و از آن‌جایی که در قیامت همه‌ی ابعاد انسان، ظهور دارند به‌راحتی هرکس به هرشکلی در آمده باشد شناخته می‌شود که چه کسی است. موفق باشید

14681
متن پرسش
باسمه تعالی: با سلام و آرزوی سلامتی و توفیق روز افزون در ترویج معارف دینی، در مورد: «واسئل القریه» در جایی فرموده اید منظور سوال از خود قریه است نه از اهل آن چون اگر منظور اهل قریه بود می فرمود اهل قریه. اما در آیه 58 / اسرا می فرماید: هیچ قریه ای نیست مگر این که ما (اهل) آن را هلاک می کنیم... یا به عذابی سخت دچار می کنیم. از قرینه معذبوها بعد از مهلکوها می توان نتیجه گرفت که منظور از قریه اهل قریه است که عذاب می شوند. آیا «واسئل القریه» را هم نمی توان به همین سیاق تفسیر نمود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نتیجه‌ای که گرفته‌اید، نتیجه‌ی خوبی است ولی اگر بتوانید ابتدا از ظاهر آیه استفاده کنید و شاهدی برای عدول از ظاهر نباشد، بهتر است از ظاهر آیه استفاده کنیم مگر وقتی که می‌فرماید «قریه را هلاک کردیم» و شاهد لبی حکایت از آن دارد که هلاکت قریه به معنای هلاکت اهل آن است، از ظاهر عدول می‌کنیم و به آن شاهد نظر می‌نماییم إلاّ این‌که در هلاکت قریه نظرمان به انحطاط تمدن‌ها باشد که در آن صورت باز می‌توانیم به همان ظاهر اکتفا کنیم آن طور که به قول ایان‌باربر، نابودیِ تمدن‌ها مثل خرابی یک کاخ نیست، بلکه مثل خالی‌شدن آن کاخ است. موفق باشید

13367
متن پرسش
به نام خدا سلام خدمت استاد بزرگوار: در تفسیر آیه ۳۵ سوره یونس فرمودید منظور از کسی که «یهدی الی الحق احق ان یتبع» اهل البیت علیهم السلام هستند چه اشکالی پیش می آید که خود خدا را مصداق این آیه بگیریم؟ با کمال تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که آیه می‌گوید آیا کسی که به خدا هدایت می‌کند، شایسته‌ی پیروی است؟ یا کسی که خودش از کس دیگری تعلیم گرفته؟ چگونه کسی را که به خدا هدایت می‌کند، خودِ خدا قلمداد کنیم؟! موفق باشید

13332
متن پرسش
سلام: امیدوارم حالتون خوب باشه. بعد از سخرانی آقا در جمع فرماندهان سپاه یه سوال برام پیش اومده. ممکمنه جامعه ما روزی با نبود ولی امتحان شود که مشخص شود مردم به آرمان های انقلاب اسلامی پایبند هستند یا نه؟ در این ایام که دهه اول ذیحجه است یاد داستان حضرت موسی علیه السلام می افتم که در نبود 10 روزه ایشان قوم بنی اسرايیل در امتحان خدا شکست خورد و اغلب مردم به سامری ایمان آوردند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت خداوند انسان را بدون حجت رها نمی‌کند حتی در زمان میقات حضرت موسی«علیه‌السلام»، جناب هارون«علیه‌السلام» در میان آن‌ها بود، مشکل آن‌ها در پشت‌کردن به نایب پیامبرشان بود. موفق باشید

13267
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: طبیعی است که هر کسی، هر متنی را در افق معنایی خویش فهم می کند و با توجه به آن افق معنایی که دارد؛ با آن نسبت برقرار می کند و نیز با توجه به همین امر، بخش هایی از متن در نظرش بیشتر جلوه می کند و بخش هایی هم توجه او را برنمی انگیزد. نسبتی که شما با دکتر داوری برقرار کرده اید نیز از این قاعده خارج نیست. شما با توجه به افق معنایی خودتان و اعتقاد به این که فراتر از انقلاب اسلامی در زمانه ما ممکن نیست (مقدمه کتاب امام خمینی و سلوک در تقدیر توحید زمانه) و این که عقل این دوران، عقلی است که حضرت امام از آن برخوردار بودند و به صحنه آوردند و نیز اعتقاد به بیرون از عالم غربی بودن انقلاب اسلامی و ماموریت آن جهت پایان دادن به ظلمت کنونی و همچنین اعتقاد به این که این انقلاب، توسط رهبری از اجمال به تفصیل رسیده و می رسد و در نهایت می خواهد تمدن نوین اسلامی را پایه گذاری کند؛ کلمات و اشارات دکتر داوری را فهم می کنید. این امر البته فی نفسه اشکالی ندارد. اما مشکل از آنجایی شروع می شود که کسی که مطابق با نوع نگاه شما، به آثار دکتر داوری و علی الخصوص نوشته های چند سال اخیر ایشان رجوع می کند؛ به تدریج متوجه تفاوت های بسیار عمیقی میان اندیشه شما و محکمات آن، با اندیشه دکتر داوری و پارادایم های اصلی تفکر ایشان می شود. این مشکل زمانی حاد تر می شود که مشاهده می شود که شما، اندیشه دکتر داوری را نه صرفا اندیشه ای ارزشمند، بلکه آن را پشتوانه تفکر خودتان قرار می دهید و بر ماده تفکر دکتر داوری، صورت مد نظر خود را می زنید. و اینجاست که انبوه پرسش ها و تناقضات سر بر می آورد. مهم ترین پرسش این که چطور تفکری که در طرح مسائل جهان کنونی، چندان اشاره ای به انقلاب اسلامی نمی کند ( دکتر داوری متاخر را می گویم. با توجه به اینکه خود ایشان هم این نکته که تفکر ایشان را می توان به دوره های مختلف تقسیم کرد؛ قبول دارند.) و جایی برای آن باز نمی کند؛ تا جایی که به ندرت می توان در آثار چند ساله اخیر ایشان، اسمی از انقلاب اسلامی و یا تایید دلچسبی بر آن دید؛ می تواند پشتوانه تفکری باشد که فقط و فقط انقلاب اسلامی را چاره کار ما برای خروج از وضع فعلی می داند و معقتد است که نور انقلاب اسلامی، موانع سر راه خود را بر می دارد؟ چطور می شود که شما از یک سو رهبری فعلی نظام را، تفصیل دهنده اجمال انقلاب اسلامی و عبور دهنده ما از غرب معرفی می کنید؛ اما دکتر داوری در آثارشان هیچ گاه تاییدی بر این ادعای شما ندارند و هیچ گاه روند چند دهه اخیر را، آنگونه که شما تاکید می کنید و به ادامه آن خوش بین هستید؛ تایید نمی کنند و خوش بین نیستند. چطور می شود میان این حرف رهبری که گفتند: امام بزرگوار ما به ما آموختند که هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید با مقاله سال قبل دکتر داوری، هیچ اختلافی ندید؟ چطور می شود انواع و اقسام فاصله گذاری های دکتر داوری، از روند کنونی حرکت جمهوری اسلامی و رهبران آن را ندید؟ چطور می شود این جملات مطلب اخیر دکتر داوری را ندید: ظالمان همواره و همیشه ظلم خود را اگر نه عین عدل آن را امری موجه و به جا می دانسته اند زیرا برای حکومت ها ظلم امری عادی و چیزی نظیر حق حاکمان بود. اما اکنون در زمان ما حاکمان نه فقط ظلم را عدل و حق خود می دانند بلکه دیگران هم باید با بحث و درس و به عنوان نتیجه پژوهش به آنها بقبولانند که ظلم حاکمان عدل است. در این شرایط تشخیص عدل از ظلم و مقابله با ظلم و دفاع از مظلوم امر ساده ای نیست. یاد ظلم هایی که در یکصد سال اخیر زیر پرچم عدل و آزادی به مردم جهان شده است و می شود دل ها را پر از بیم و اندوه می کند. حکومت بی پروا به مردم می گوید که همه کارش بر وفق عدل و برای خدمت به مردم و تأمین مصالح کشور و حفظ اخلاق و فرهنگ است. چطور می شود هم دکتر داوری که می گویند مبارزه با ظالم با رفع ظلم و تحقق عدل دو چیز است و از سوی دیگر متذکر این نکته هستند که بنیاد عالم جدید بر مبنای ظلم است؛ حرفشان عمیق و درست باشد و هم امام و رهبری که ظلم را در بنیاد این عالم ندیده و نمی بینند و بیش از همه رسالت خود را درگیری با ظالمان و مستکبرانی نظیر آمریکا می بینند و می دانند هم درست بگویند؟ آیا نمی توان از مقاله اخیر دکتر داوری این نتیجه را گرفت: مبارزه با ظالم و دفع ظلم و تحقق عدل دو چیز است و به همین دلیل، جمهوری اسلامی که همواره در طول این چند دهه، خود را پیش قراول مبارزه با ظالمان می دانسته، از تحقق عدل در قلمرو خود نیز عاجز است؟ آری. می شود این نتیجه را از مقاله اخیر دکتر داوری گرفت. اما لازمه این امر تغییر رویکرد ماست. تا زمانی که ما با رویکرد تایید انقلاب اسلامی و اندیشه رهبرانش و مسیر کنونی اش و امید دادن به مخاطب برای ادامه وضع فعلی، به سراغ اندیشه دکتر داوری برویم؛ تنها بخشی از حرف ها و اشارات ایشان را درک می کنیم. اما کافیست که برای یک بار هم که شده، ما سعی کنیم که خود متن با ما سخن بگوید و نه این که ما حرفمان را در دهان متن بگذاریم. آن وقت خیلی چیزهای جدیدتری گیر ما می آید که تاکنون نمی آمده. کافیست که ما تعلق شدیدمان را به انقلاب اسلامی و رهبرانش را کنار بگذاریم و سپس به دکتر داوری رجوع کنیم. و نه اینکه تفکر را در خدمت ایدئولوژی خود بگیریم و اشارات دکتر داوری را بعضا مسخ کنیم. جمعی که شما میان تفکر خودتان و دکتر داوری کرده اید؛ یک جمع ایدئولوژیک و نه حقیقی است. جمعی که سرشار از تناقض ها و ابهامات است. و تنها زمانی این ابهامات و تناقضات حل می شود؛ که ما پیش فرض های خود را در حد توانمان کنار بگذاریم و نخواهیم که برکه ای را در کوزه ای بگنجانیم. خیلی جالب است که شما از یک سو خود را متعهد به تفکر می دانید و از سوی دیگر، از آنجایی که حاضر نیستید از ایدئولوژی خودتان هم چشم پوشی کنید؛ و از آنجا که در ایدئولوژی حکم تمامی امور و باید و نبایدها مشخص است، با قاطعیت می گویید: راه عبور از غرب همان راهی است که رهبری عزیز می فرمایند! به راستی اگر راه عبور از غرب، همان راهی است که رهبری می فرمایند؛ دیگر چه نیازی به رجوع عمیق به تفکر و خواندن داوری و امثالهم. چرا لقمه را دور سرمان بگردانیم؟ آیا این کار عاقلانه است؟ سخن را کوتاه کنم. قصد پرحرفی نداشتم. دکتر داوری شمشیر دولبه است که اگر چه می تواند ایدئولوژی شما را غنی تر و پرو پیمان تر بکند؛ اما از سوی دیگر می تواند موجب گسست بسیاری از تفکر شما و حتی تفکر انقلاب اسلامی بشود. امری که در مورد بنده اتفاق افتاد. به خاطر تاکیدات شما، دکتر داوری خواندم و الان در نقطه مقابل آن چه که به خاطرش غرب شناسی را خواندم قرار دارم. به نظر شما، دستگاه انقلاب اسلامی شما، برای فهم دکتر داوری ناقص و نارسا نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف درستی است که هرکس هر متنی را در افق معنایی خود می‌فهمد. ولی آیا می‌توان گفت متن به کلی صامت است؟ و یا باید متوجه بود بالاخره آن متن به افقی اشاره دارد که انسان را با خود همدل می‌کند و از آن جهت آن را می‌پذیرد. توجه دلسوزانه‌ای دارید، ولی حقیقت آن است که بنده تفکر دکتر داوری را برای عبور از غرب‌زدگی از یک‌طرف، و عبور از بی‌فکری و تحجر از طرف دیگر، برای این تاریخ و این جامعه مفید می‌دانم. 20 سال است بنده با تفکر دکتر داوری مأنوس هستم و چهار دفترچه‌ی 60 برگ و 100 برگ، حاصل یادداشت‌ها و تأملات بنده بر روی سخنان این متفکر بزرگ است. خود او هم قبول دارد سخت سخن می‌گوید، ولی او به جای عبارت؛ اشارت دارد، و این نیاز زمانه‌ی ما است تا بتوانیم از نگاه انتزاعی صرف آزاد شویم. نمی‌دانم چرا انتظار دارید داوری به عنوان یک فیلسوف مثل یک روحانی سخن بگوید؟! و نمی‌دانم چرا نگاه بنده به انقلاب را یک نگاه ایدئولوژیک فرض کرده‌اید؟! در حالی‌که بنده انقلاب را تجلی نور وجود در این تاریخ می‌دانم و دفاع از آن را یک‌نوع اُنس با حق می‌شمارم و این غیر از رویکرد آنتولوژیک به انقلاب است. در هر صورت در این مورد حرف بسیار است. از سخن آقای دکتر داوری عدم جمع بین تفکر و عدل را درنیافتم و نیز او را بی‌تفاوت به ظلم نمی‌بینم، به‌خصوص که سلوک شخصی او همه حکایت از دغدغه‌مندی نسبت به انقلاب و اسلام دارد. بعضی از عزیزان که متن دکتر داوری را خوانده بودند آن را بزرگ دانسته‌اند و بنده هم نیز فقط خواستم ذهن‌ها را متوجه‌ی آن مرد کنم، نه آن‌که بخواهم نکاتی که موافق خوانش من است برجسته نمایم. موفق باشید

13146
متن پرسش
به نام خداوند منان سلام علیکم استاد گرامی: پیرو سوال بنده مبنی بر ورود به عرصه ی سیاست حضرتعالی مرقوم فرمودید که جهت ورود به میدان سیاست و اخذ مسولیت بایستی با معیارهای دینی که منتج به اهداف الهی و فطری انسان است وارد عمل شد. حال سوالم این است که آن معیار دینی که حضرت عالی ذکر کردید چیست؟ لطف بفرمایید آنها را بر شمارید یا در صورت وجود نوشتار در این باب آن را معرفی نمایید. یا علی مدد. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر با حوصله و پشتکار، کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» را دنبال کنید معیارهای الهی را که در این زمان در مسیر سیاست متعالی باید بشناسید، بیابید إن‌شاءاللّه. موفق باشید

12979
متن پرسش
سلام: طبق جواب سوال 12942 که فرمودید: «قبلاً عرایضی در این مورد شده است که چگونه انسان از طریق این‌گونه رذیله‌ها از سیر به سوی حق و حقیقت عقب می‌افتد. لذا وقتی همین موضوع را مدّ نظر قرار دهیم شوق چنین گناهانی در ما ضعیف شده و جای آن را شوق رجوع الی اللّه می‌گیرد.» این جواب شما خیلی کلی هست. سوال اینه که چگونه می توان اوج و کمال خسارتی را که از این رذائل به روح و جسم و دنیا و آخرت ما وارد می شود را با تمام وجود درک کرد که با این درک، غم و ترس از دست دادن لقاء الی الله باعث شود تن به این رذائل ندهیم؟ چگونه می توان لذت و امید سیر بسوی حق را تا آخر با این همه قبض و بسط روحی حفظ کرد به گونه ای که هیچ لذت زود گذری جای آن را نگیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این را با رجوع به معارف الهی مثل معرفت نفس و معاد متوجه می‌شویم که جان انسان چه وسعتی دارد و به طور حضوری و قلبی تا کجاها می‌تواند سیر کند و بعد از آن است که می‌فهمید گناهان چگونه ما را از این حضورها محروم می‌کند. موفق باشید

12556
متن پرسش
سلام علیک استاد گرامی: با توجه به اینکه قدم اول در عرفان عملی یقظه است و رفع انانیت، این مرحله با سفر دوم محقق می شود. آیا اهل کرامت در سفر اول هستند هرچند قصد سلوک نداشته باشند؟ و با توجه به اینکه در انتهای سفر اول فرد به توحید نفس خودش می رسد و در این حالت می تواند کرامت از خود نشان دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و حتی ممکن است جلوتر هم بیایند، ولی قصد آن‌ها نفی إنانیت نباشد و لذا از قدرت خود حیرت هم بکند. ولی همان‌طور که در جواب سؤال 12555 عرض شد در راه توحید انسان باید اراده‌ی خود را در اراده‌ی الهی فانی گرداند. موفق باشید

10613

جایگاه هیئتبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: می خواستم ببینم امروز و در تاریخ کنونی حاضر، جایگاه هیئت ها در انقلاب اسلامی و نقش آنها در راستای اهداف نظام و همچنین کارکرد آنها و رسالت هیئت ها نسیت به آینده ی انقلاب اسلامی چیست و چه نقشی را می توانند در پیچ تاریخی امروز ایفا کنند؟ با تشکر از استاد عزیزمان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی در جواب سؤال 10471 داشته‌ام. موفق باشید
9477
متن پرسش
سلام: خسته نباشید. مدت دو سال است که ازدواج کرده ام اما هیچ احساس رضایت و خوشبختی از زندگی و همسر خود ندارم همسرم رفتار بچه گانه از خود دارد و بسیار یک دنده و لجباز است و حرف شنوی از کسی ندارد نه من نه خانواده نه مشاوره. تنها پشت و پناهم خداست چند بار موضوع طلاق را بیان کردم با مخالفت شدید خانواده روبرو شدم الان هم همسرم اظهار میکند سه ماهه باردار است در صورتیکه من به او گفته بودم فعلا فرزند نمی خواهیم. با تشکر راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد در تخصص بنده نیست، با مشاوری که از نظر دینی آگاهی لازم را دارد موضوع را در میان بگذارید إن‌شاءاللّه مشکل حل می‌شود. موفق باشید
8967
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: ببخشید که وقت شما را می گیرم استاد ولی اگر خاطرتان باشد در رابطه با مشکل همسرم که برای اولین بار در دوران عقد با آن رو به رو شدم بعد از نماز صبح خدمتتان رسیدم و با هم صحبت کردیم و راهنمایی فرمودید و بنده به آن عمل نمودم ولی تمام تلاش من فقط برای یک هفته جواب داد و دوباره رفتار خودش را ادامه داد. او راهی را که من پیش گرفته ام قبول ندارد و دینی فقط در سطح اینکه اگر شد نمازش را بخواند و یا حکم خدا را عمل کند می خواهد و نه بییشتر و رعایت حکم خدا را زحمت و سخت می پندارد. شما در آن دیدار که داشتیم فرمودید با او تعیین تکلیف کن و اتمام حجت ولی خیلی زود بهانه ای غیر شرعی از من میگرد زیر همه چیز می زند. در صورتی که تمام شرایط قبل از ازدواج من را پذیرفت ولی حالا کم کم بر عکسش عمل می کند برای همین از قران استخاره گرفتم. بنده خیلی نگران این موضوعع هستم و حجاب همسرم بیشترین دغدغه زندگی ام شده به طوری که حضور قلب موقه نماز را از من می گیرد. نمی دانم مشکل روحی و اعصاب دارد یا میخواهد من و خودش را جهنمی کند؟ باور کنید با محبت و مهربانی و با نزدیک شدن به او هم سعی کردم مشکل را حل کنم که جواب نداد و محبت و مهربانی او حس امر کردن و منیتش را بیشتر می کند و بیشتر دست به امر و نهی می زند. سر کوچک ترین چیز صدایش را بلند می کند و زندگی را تلخ. و وقتی با او قهر می کنم تنها احساس میکنم تنبیه می شود و به مقدار کمی زندگیمان آروم می شود. میدانم شاید خنده دار باشد که چقدر خودم را مشغول کردم ولی بییشتر اوقات مجبور به انجام کارهایی هستم که دلم نمی خواهد ولی آرزوی مکارم اخلاق را دارم دقیقا احساس می کنم آرامش قلبی قبل ازدواج را ندارم، حتی 30 درصد آن آرامش را، این بزرگترین مشکل زندگی من شده استاد خواهش می کنم کمکم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که مستحضرید بنده تنها راه کارهای کلی را می توانم متذکر کاربران عزیز باشم، ولی موارد خاص را باید با کسانی در میان بگذارید که هر دوی شما را می شناسند و به روحیه طرفین آگاهی دارند. موفق باشید
7720
متن پرسش
سلام استاد عزیز 1-ایا انجائی که می فرمائید ضعیف شدن روح درایجاد بیماری موثراست این ضعیف بودن روح به مومن وغیر مومن بستگی داردومنظور از ضعف روحیه دراین مورد چیست 2-ایا اینکه بیماری دراثر ضعف روحیه است یاعامل خارجی دارد قابل تشخیص است
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور است، هر اندازه که روح با اُنس با خدا قوت یابد تأثیر عوامل بیماری‌زا کمتر می شود 2- عامل خارجی مثل شمشیر یا سمّ حکم جدایی دارند و ملاحظه می‌کنید که هم شمشیر فرق مبارک امام را می‌شکافد و هم سمّ جگر مبارک امام را تکه‌تکه کرد. موفق باشید
7283
متن پرسش
با سلام در کتاب التمهید آقای معرفت میخواندیم که نو نوع به پیامبر وحی میشده:وحی مستقیم و وحی غیر مستقیم(بواسطه جبرئیل).منظور از وحی مستقیم چیست؟آیا به آیه فاوحی الی عبده ما اوحی اشاره دارد؟اگر اسم علیم هم واسطه نبوده ،وحی به چه شکل اتفاق افتاده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وحی غیر مستقیم یعنی بی‌واسطه‌ی جبرائیل، ولی نه بی‌واسطه‌ی اسماء الهی. اسماء الهی شئونات ذات الهی اند. موفق باشید
7026
متن پرسش
باسلام آیا این جمله صحیح است یا خیر؟ توضیح تکمیلی در صورت امکان بفرمائید : « حیف ازین قرآن که بجای اینکه برای تعالیِ بیشترِ مومنین مطالب و راهکارهای بیشتری ارائه دهد،باتوجه به کارشکنی های کفار و مشرکین اکثر وقتش را برای اثبات توحید به آنها صرف کرده است.»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر این طور نیست. خداوند به هر بهانه ای حرف های خودش را زده و به همین جهت در آخر فرمود: «وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیم‏» و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسید؛ هیچ کس نمى‏تواند کلمات او را دگرگون سازد؛ و او شنونده داناست‏ . موفق باشید
6731
متن پرسش
بنام خدا و با سلام 1- منظور از بزاق (تف) انداختن شیطان به روی کافر چیست؟ 2- حضرت یحیی از اولیاء خدا بوده و قبل از فوت به اراده خود مرده بوده پس چرا مرگ اینچنین برایش پر حرارت و سخت بوده است؟ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ثُمّ یَسُلُّ نَفْسَهُ ( ای الْکَافِرُ ) سَلّاً عَنِیفاً ثُمَّ یُوَکِّلُ بِرُوحِهِ ثَلَاثَمِائَةِ شَیْطَانٍ کُلُّهُمْ یَبْزُقُ فِی وَجْهِهِ وَ یَتَأَذَّى بِرُوحِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ جَاءَ إِلَى قَبْرِ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا وَ کَانَ سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ یُحْیِیَهُ لَهُ فَدَعَاهُ فَأَجَابَهُ وَ خَرَجَ إِلَیْهِ مِنَ الْقَبْرِ فَقَالَ لَهُ مَا تُرِیدُ مِنِّی فَقَالَ لَهُ أُرِیدُ أَنْ تُؤْنِسَنِی کَمَا کُنْتَ فِی الدُّنْیَا فَقَالَ لَهُ یَا عِیسَى مَا سَکَنَتْ عَنِّی حَرَارَةُ الْمَوْتِ وَ أَنْتَ تُرِیدُ أَنْ تُعِیدَنِی إِلَى الدُّنْیَا وَ تَعُودَ عَلَیَّ حَرَارَةُ الْمَوْتِ فَتَرَکَهُ فَعَادَ إِلَى قَبْرِهِ
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید منظور از این‌که می‌فر ماید سیصد شیطان بر صورت او آب دهان پرتاب می‌کنند، حکایت تأثیرات تحقیرآمیزی باشد که جلوات شیطانی در دنیا او را تحت تاثیر قرار می‌دادند و حالا ظهور کرده 2- در هر سلوکی که انسان بخواهد از عالمی به عالم دیگر منتقل شود اگر سالک واقعی باشد و عزم سیر از مادون به مافوق در او شدید باشد، با فشاری روبه‌رو می‌شود که ناگریز است آن فشار را تحمل کند تا از گذشته‌ی خود کنده شود و در عالم بالاتر حاضر گردد و از این جهت حضرت یحیی«علیه‌السلام» که از گردنه‌ی مرگ از دنیا و سیر به عقبی گذشته‌اند، به حضرت عیسی«علیه‌السلام» می‌گویند مایل نیستم به دنیا برگردم. موفق باشید
6297
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت استاد عزیز شما برای انقلاب اسلامی جایگاه ویژهء تمدنی قائل هستید ، سئوال بنده این است که طرح این موضوع چه مسئله و یا گره ای را می توان از جامعه ایران ، یا جامعه اسلامی و یا حتی جهان باز نمایدو چه لزومی برای طرح این مسئله وجود دارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تأکید بر جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی تأکید بر ظهور نحوه‌ای از نظام سیاسی است که تفاوت‌های اساسی با تمدن غربی و نظام سیاسی غربی دارد و افقی در مقابل جهانی می‌گشاید که بنا دارد نسبت به پذیرفتن فرهنگ غربی تجدید نظر کند و جامعه‌ی ایرانی از این طریق به هویت اصیل خود که ریشه‌ی تمدنی در تاریخ دارد برمی‌گردد مضافاً که بر تمدنی تأکید می‌کند که نقش وَحی و آموزه‌های دینی در آن ظهور دارد و جنبه‌های معنوی انسان در امور اجتماعی و سیاسی بی‌جواب نمی‌ گزارد. موفق باشید
5109
متن پرسش
سلام در خوانش کتب حضرت امام(ره)از کدام کتاب شروع کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مقدماتی که باید بگذرانید کتاب «آداب الصلات» شروع نرمی است. موفق باشید.
4832
متن پرسش
با سلام به خدمت فقط استاد طاهرزاده یه مشکلی دارم که میدونم هیچ روانشناس و مشاوری نمیتونه حلش کنه با توجه به دقت نظر و انشا الله صفای باطن حضرت عالی امیدوارم راهی جلوی من باز بفرمایید من از کودکی و نوجوانی به دلایل خاص از توان و یا میل و یا هردو در ایجاد رابطه با دیگران و معاشرت فعال با همسن و سالهایم برخوردار نبودم لذا امروز حس میکنم خیلی از دیگران عقب هستم و هرکار میکنم این شکاف پر نمیشه ممکنه تا اینجاش یه جواب روانشناسانه داشته باشه ولی به نظر خودم مشکل از جای دیگه است, اصلا حس میکنم روزی من نیست که بتونم یک عنصر مفید و فعال باشم هرچقدر هم که تلاش میکنم و با این و اون قرار و جلسه میگذارم تا این شکاف رو پر کنم دستی از غیب میاد و همه چیز رو به هم میزنه و من دوباره به همون کنج عزلت و بی خبری خودم پس رونده میشم, انگار این خدا نمیخواد منو به بازی بگیره مثل یه بازیکن نیمکت نشین شدم که هیچوقت تو زمین راهش نمیدن از دست نادانی و گیجی خودم نمیدونم به کی پناه ببرم هیچوقت به اندازه کافی کسانی دور و برم نبودن که کمکم کنن به هر کسی رو میکنم ناخواسته ازم فراری میشه این مساله ازدواج هم دیگه استخون تو گلو شده دو ساله داریم میگردیم تو کار این خدا موندم واقعا چرا باید باورم بشه پشت همه این ملغمه ها حکمتی هست؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید وارد جمع‌های مذهبی شوید چون وقتی می‌فرمایند: «یدالله لمع الجماعة» منظور جمع‌های توحیدی است تا إن‌شاءالله مدد الهی برسد. موفق باشید
3206

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد گرانقدر در جایی از فیلم سخنان رهبری در جمع سرداران سپاه سخن گفته بودید ما هرچه گشتیم این فیلم را نیافتیم در صورت امکان این فیلم را ارایه بفرمایید تا منبع متقنی در دست ما باشد. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: سخن از صوت آن سردار بود که آن جلسه را گزارش می‌داد و به رفقایی که پی‌گیر شدند عرض کردم از حجت الاسلام متقی یا حسینی بگیرند. موفق باشید
2710
متن پرسش
باسلام شما در مباحث هدف حیات زمینی فرموده بودید منظور از آدم که در بهشت اولیه بود بنی آدم است نه شخص حضرت آدم در اینصورت پس حوا در بهشت اولیه که بود؟ س2.باتوجه به مسائل معاد منظور از اینکه نامه اعمال بدست راست انسان داده میشود چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در آن مقام که موضوع تعلیم اسماء مطرح است و سجده بر حقیقت آدم مطرح است که فوق زن و مرد است. و چون شیطان در این مرحله به آدم سجده نکرد خداوند در آیه‌ی 13 سوره‌ی اعراف می‌فرماید: «...فَاهْبِطْ مِنْهَا ...» از آن مقام بیرون برو. ولی مقام دیگری در مرتبه ای پائین تربرای آدم در بهشت هست که در آن مقام می‌فرماید: «وَیَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ فَکُلاَ مِنْ حَیْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ» و اى آدم تو با جفت‏خویش در آن باغ سکونت گیر و از هر جا که خواهید بخورید و[لى] به این درخت نزدیک مشوید که از ستمکاران خواهید شد. در این مقام است که ملاحظه می‌کنید شیطانِ هبوط کرده حاضر است و قرآن در آیه‌ی 20 سوره‌ی اعراف می‌فرماید: «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ ...» و شیطان آن دو را وسوسه کرد. و باید این دو مقام را از هم تفکیک کرد، زیرا یک مقام، مقام حقیقت انسان یا آدمیت است و یک مقام، مقام تمَثُل حضرت آدم و تمثُل حضرت حوا است و این‌که آن دو سپس بر زمین هبوط کردند 2- «یمین» یعنی مقام میمنت و مبارکی و به همین جهت رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «کلتا الیدین یمین» هر دو دست مؤمن در بهشت، یمین است. موفق باشید
1285

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد میشود این قسمت از مقدمه کتاب هدف حیات را برایم توضیح تفصیلی بدهید {......سرمایه فکری تدوین شده توسط دانشمندان بز رگ اسلامی زمینه تدبردر قران وروایات را به خوبی فراهم میکند .........واکنون تاریخ مسئولیت بزرگی را بر عهده ما کذاشته.......}با توجه به مقدمه شماره 4 این برداشت میشود که فلسفه وحکمت چیزی برای جدید شدن ندارد اگر این چنین است الان ماچه وظیفه ای داریم که در اینده آیت الله جوادی یا علامه طباطائی زمان خود شویم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام علمای بزرگ همیشه راه را نشان می‌دهند و در هر صورت ما هستیم که باید با تعقل و تفکر چگونه رفتن را بیابیم و حرکت کنیم بنده معتقدم اگر در ذیل تفکر حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» جلو برویم به نتایجی از تفکر می‌رسیم که هنوز متولد نشده. در این مورد می‌توانید به جزوه‌ی «سلوک در ذیل اندیشه‌ی امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه»» رجوع فرمایید. موفق باشید
1249

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی لطفا در مورد ابیات زیر توضیح فرمایید : می رسید از دور مانند هلال نیست بود و هست بر شکل خیال / نیست وش باشد خیال اندر جهان تو جهانی بر خیالی بین روان با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: این ابیات از عالی‌ترین متون توحیدی است که متذکر ظهور و خفای انوار الهی است. قرآن می‌فرماید: «هو الاول و الآخر» یعنی خدایی که اول است در همان حالی که اول است، آخر است و انسانِ موحد با نظر به او در مظاهرش او را اول می‌بیند و در همان حال با نظر به مقام وحدانتیتش او را آخر می‌بیند. مولوی موضوع «هست و نیست»بودن را پیش می‌کشد که از طرفی او در مظاهرش به اسم خاصی هویدا است و در همان حال آن اسم خاص حجاب حقیقت جامع اوست. می‌گوید: خیال این‌چنین است که از جهتی حکایت از صورتی می‌کند که در خارج است و از جهتی غیر از آن صورت است و بعد می‌گوید تمام هستی این‌چنین هستند که از جهتی ظهور حق‌اند و از جهتی حجاب حق. موفق باشید
نمایش چاپی