باسمه تعالی. سلام علیکم: همچنان که مستحضرید بحث، بحث دقیقی است. آنهایی که بحث «عدم خلقت عین ثابته» را در ابتدای امر دارند، به این معنا است که وجود علمی آن را مدّ نظر قرار میدهند که البته حضرت حق بر اساس آن وجود علمی، آن مخلوق را وجود میدهد. بنابر این، وجود علمی مخلوق برای خود مخلوق با تمام لوازمی که یک مخلوق مختار در خود دارد، در میان است. در این مورد، بد نیست که به بحث «عین ثابته» که در جزوهی «عرفان نظری» است رجوع فرمایید شاید جواب خود را دریافت کنید. آدرس جزوهی مربوطه عبارت است از: http://lobolmizan.ir/leaflet/1344
در ضمن به صورتهای مختلف به موضوع عین ثابته در جواب سوالهای سایت بحثهایی شدهاست؛ خوب است که آن را در قسمت «جستجوی سایت» دنبال فرمایید. موفق باشید
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خیر! شاید بدتر هم بشود. زیرا نمیتوان به نمایندگان اعتماد کرد که زد و بند نکنند، به مردم بیشتر میتوان اعتماد کرد. 2- مقام معظم رهبرى «حفظه الله» در جمع دانشجويان در كرمانشاه فرمودند: ما با تحزّب مطلقاً مخالفتى نداريم و معتقديم تحزّب با وحدت جامعه منافاتى ندارد؛ به شرط آنكه با نگاه درست ايجاد شود. اگر حزبى براى كانال كشى و كادرسازى و هدايت فكرى جامعه در زمينه هاى سياسى، دينى، عقيدتى و ديگر عرصه ها به وجود آيد و قصد خود را در دست گرفتن قدرت قرار ندهد، كارى خوب و مورد تأييد است كه البته اينگونه احزاب، اگر در رقابتهاى سياسى هم وارد شوند، به طور طبيعى برنده مى شوند.
پيشنهاد بنده آن است، رفقايى كه گروههاى مذهبى تشكيل داده اند، دستورالعمل و فلسفه ى وجودى خود را همين جمله ى رهبرى قرار دهند، يعنى گروهى باشيد كه مبنايتان كادرسازى براى نظام باشد و در هدايت فكرى و زمينه هاى سياسى و عقيدتى فعاليت نماييد. مقام معظم رهبرى در ادامه مى فرمايند: ولى برخى احزاب مانند احزاب كنونى غرب در واقع باشگاه هايى براى كسب قدرت هستند و سعى مى كنند از هر طريق، از جمله زد و بند سياسى به قدرت برسند كه ما اينگونه تحزب را تأييد نمى كنيم اما اگر كسانى با همين نگاه، دنبال تشكيل حزب باشند، جلوى آنها را نمى گيريم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- برادران ایمانی یعنی انسانهایی که در بستر شریعت قدم گذاشتهاند و آرزوهای دنیایی آنها را بازی نداده. اولاً: چنین انسانهایی نیازهای منطقی دارند که رفع آنها چندان مشکل نیست و برکات خاص خود را دارد ثانیاً: چنین افرادی چندان هم زیاد نیستند 2- ما فکر میکنیم رزقمان از طریق برنامههایمان به ما میرسد! چرا به این فکر نباشیم که خدا از طریق رزق ما را مقرر کرده و اگر در جای دیگری بودیم باز به نحوی آن را تأمین میکرد. یعنی بر اساس حسابهای ما نیست، بر اساس رزّاقیت اوست 3- سنتهای خوب را جاریکردن، غیر از ادعاکردن و بعد زیر آن زدن است 4- وقتی حبّ الهی آمد، دیگر جایی برای مال و فرزند نمیماند، نه آنکه مال و فرزند انسان از بین برود. گفت: «دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی / دیوانهی تو هر دو جهان را چه کند؟». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینهمه بر روی این موضوع تأمل کنید که ما در انقلاب اسلامی باید جایگاه هر فرد و جریانی را معلوم کنیم، نه آنکه آنها را چون مثل ما فکر نمیکنند، حذف نماییم. به نظرم روش حضرت امام و مقام معظم رهبری اینگونه است و بنده سعی کردهام این موضوع را در کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی در این تاریخ» و با شرحی که بر آن دارم، روشن کنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرهنگ یک جامعه آن نوع ارزشها و سنتهایی است که جامعه بدان قوام یافته و میتواند حیات خود را بدون وابستگی به فرهنگهای دیگر ادامه دهد و مدیریت فرهنگی به آن معنا است که زمینهی ظهور و بروز آن سنتها را فراهم نماید بدون آنکه آزادی انسانها را در شرایطی که هنجارشکنی نمیکنند محدود کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید از وسائلی که عقل بشر برای اصلاح اموراتش شکل داده است، استفاده کرد و به قول معروف: «با توکل زانوی اشتر ببند». لذا هم باید موتور را قفل کرد و هم باید متوجه بود آن خداوند است که موتور را از دستبرد دزد حفظ میکند و نه قفلکردن آن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر یاد خدا به معنای نظرِ قلب به حضرت حق باشد و با توجه به اینکه گناهکردن یعنی پشتکردن به حکم خدا، یادِ خدا با گناهکردن جمع نمیشود و آن یاد خدایی که میفرمایید، یادِ خدای واقعی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با توجه به اینکه هایدگر به دنبال «هستی» است چه در «زمان» و چه در «تاریخ». از این جهت اگزیستانسیالیست است ولی به سبک کی یرکگوریِ آن و نه به سبک سارتری 2- همینطور است ولی چون در بستر مفاهیم مشّایی کار را جلو برد، مکتبِ صدرایی آنطور که حقّ آن بود در تاریخ ما درخشش لازم را نیافت و از این جهت میتوان گفت ملاصدرا تازه در حالِ تولد است 3- به نظر بنده هگل نمیتواند از چنبرهی ایدهآلیستی که پارمنیدس شروع کرد و به کانت و مفاهیم استعلایی رسید، بیرون آید و از این جهت هنوز با تقلای بسیار عمیق و عالمانهای که هگل به بشریت هدیه کرده است، از متافیزیک بیرون نمیآید هرچند اگر کسی بخواهد در تفکر زمانهی خود جایی برای رجوع به «وجود» بیابد نمیتواند از ملکوتِ هگل غفلت کند 4- کتاب «شواهد الربوبیه» در کتابخانهی هایدگر موجود بوده ولی معلوم است که هایدگر به جای دیگری مینگرد که آنجا از کلافی که ملاصدرا با حاکمیت تفکر مفهومیِ مشّایی، بدان گرفتار است آزاد میباشد. نهایتاً میتوانست اگر کتاب آن کتاب را مطالعه کرده بود به ما توصیه کند در بستر تفکرِ صدرایی آنچه هایدگر به آن اشاره دارد به نحوی قابل فهم است کی را به نفع دیگری مصادره نماییم. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: معارف الهی نور است با هر قسمت آن روبهرو شویم با همهی آن روبهرو خواهیم شد، پس جای نگرانی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتمام شرح کتاب «مصباح الهدایه» به عهدهی خداوند است. البته و صد البته برای فهم آن مقدمات بسیاری نیاز است. از معرفت نفس و برهان صدیقین و مباحث معاد، گرفته تا عرایضی که در شرح تفسیر سورهی حمد امام قبل از این به عمل آمده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عارف باید دو چشم داشته باشد تا با یک چشم «وحدت را در کثرت» ببیند و با چشم دیگر «کثرت را در وحدت» بنگرد. عارفِ یکچشم، وحدت را میبیند ولی کثرت را در وحدت نمیبیند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشعار مولوی مثل هر کتاب عرفانی دیگر تنها از طریق استادِ راهرفته، قابل فهم و تبیین است. در حال حاضر کسی را سراغ ندارم که مثل فصوص الحکم محیالدین که اساتید مربوطه آنرا تدریس میکنند، معارف اشراقی مثنوی را تدریس کند. شرح آقای کریم زمانی از مثنوی برای فهم اصطلاحات ادبی آن کتاب شریف خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی نظر به اهداف عالیهای داشته باشد و با آن رویکرد ورزش کند، نفس ناطقهی او با إعمال ارادههای جهتدار، بر بدن خود رشد میکند و قوهی تجردش بیشتر میگردد و از اوهام بهتر عبور میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید عرایض بنده در مورد عدل الهی که به صورت صوت در دیویدیهای اصول عقاید هست قواعدی را در اختیار شما بگذارد. اهل ايمان با يك جواب مختصر و در عين حال دقيق، خود را از اين اشكالها ميرهانند. آنها معتقدند چون ادلهاي قاطع وجود خداي قادر و حكيم و عليم را اثبات كرده و چون ريشة ظلم، يا جهل است و يا فقر و خدا نه جاهل است و نه فقير، پس انگيزة ظلم در خداوند نيست و آنچه هست يا ريشه در اعمال خود انسانها دارد و يا بنا به مصلحتي است كه براي ما روشن نيست؛ يعني « سِرِّ قدر » است.
