بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14068

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد کسی از طلبه ها بود که عاشق آیت الله شجاعی است و بیشتر آثارشان را خوانده و مقالات را یک دور خوانده بود. بنده با اجازه تان شرح مقالات را به او دادم. بسیار مشتاق بود. اگر صلاح نمی دانید بگویم گوش ندهد. (اگر بگویم گوش می دهد).
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن رفیق، عاشق خوب کسی شده است. إن‌شاءاللّه شرح بنده، «آن‌چنان را آنچنان‌تر» می‌کند. موفق باشید

14018

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سیر مطالعاتی برای کتب استاد جوادی آملی می خواستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌ عرایضی که در جواب سؤال 14016 در مورد آثار علامه عرض شد، در مورد آثار آیت اللّه جوادی نیز صدق می‌کند. موفق باشید

13262
متن پرسش
سلام: درباره اون سوال و جواب و فرمایشات شما به نظرم اومد با ذکر این جمله تان «حاصل سال‌ها تفکر بنده جهت جمعِ بین تفکر و عدالت؛ در آن می‌باشد که دینداری در جلوه و سیره‌ی یک انسان قدسی محقق شود.» دارید سوالات بی جواب رضا داوری اردکانی را این گونه راه حل می دهید و ما را از گیجی مطالعه افکار دکتر داوری بزرگوار می رهانید؟ درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دکتر داوری همیشه سعی دارد اشاراتی را مدّ نظر ما قرار دهد که در دل آن اشارات، ما خودمان راه را پیدا کنیم. و در جمع‌بندی بنده عرض کردم در این تاریخ با نظر به شخصیت اشراقی حضرت امام، تفکر به تاریخ ما برمی‌گردد، زیرا ما در سابقه‌ی دینی خود باید به دنبال تفکر باشیم و عقل دینی برای ما امکان تفکر را فراهم می‌کند. موفق باشید

13053
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: پیرو بحث برکات زیستن عالمانه نکات و سوالاتی به ذهنم رسید که مایل به دریافت پاسخ آقای طاهرزاده می باشم، لذا قسمت هایی که به سوالات بنده مرتبط است را انتخاب کرده و سوالاتم را مطرح می کنم. «فرق فقها با روشنفکران در رویارویی با غرب آن بود که روشنفکران مذهبی در صدد بودند غرب را بپذیرند ولی وجه غیر شرعی آن را نپذیرند، ولی فقها متوجه روح فرهنگ غرب بودند و با فقه اکبر خود یعنی معارف الهی مواظب بودند ایران، ترکیه‌ی آتاتورک نشود.» از آنجا که دغدغه ی کنونی برخی در فضای حوزه و دانشگاه ارائه ی سبک زندگی اسلامی ایرانی ست و در این وادی الگوهایی که سبک زندگی را متناسب با زمان و مکان اشخاص تعریف کرده باشند غیرقابل دسترس به نظر می آیند؛ لذا از این دریچه و از این فضا که چطور مناسبات خود را به خصوص در ارتباط با غرب تعریف کنیم یقینا راه را برای طرح موضوعات عمیق و ریشه دار بازتر می کند چرا که گاهی پذیرش مسئله ی غرب که جنابعالی فرمودید راه را چه بسا به انحرافی می کشاند که سالک هم متوجه انحراف خود نیست چنان که در زندگی های کنونی موارد متعددی از این سبک و سیاق به چشم می خورد. مایلم کمی راحت و بی تکلف از زمزمه های بسیاری در نگاه به غرب سخن بگویم. اینکه برخی معتقدند غرب و متعلقات آن از فرهنگ تا فناوری و آداب و قوانین مربوط به آن همگی حکم چاقویی را دارند که گاهی ابزار آسانی انسان را فراهم می کند و گاهی ابزار قتل و می شود آلت قتاله ... 1. به نظر شما چطور می توان بر اساس روحیه ی فقها و عالمان استدلال چاقو و امثال آن (بلندگو ...) را کنار زد؟ 2. اینکه برخی غرب را سراسر فناوری و تکنولوژی می دانند و ما را انسان هایی عقب مانده، آیا روح ِ تقل تقلید از غرب برای ساخت موشک های بالستیک) نشان از عقب ماندگی ما نیسید در پذیرش غرب (به طور مثال؟) 3. اصلا آیا پذیرش غرب حد و حدودی دارد و یا به طور مطلق تعیین می شود؟ 4. و به عنوان سوال آخر بنده؛ جناب سید جمال الدین اسد آبادی فرمودند: رفتم به غرب اسلام را دیدم ولی مسلمان ندیدم، برگشتم به شرق مسلمان دیدم اما اسلام ندیدم. لطفا بفرمایید این کدام غرب است که سید جمال الدین اسد آبادی اسلام را در آن می بیند؟ این نشان از پذیرش غرب است و یا نقدی دلسوزانه به اوضاع شرق؟ قبلا از پاسخگویی شما متشکرم. ان شاءالله با پاسخ های شما بنده جرأت و جسارت طرح سوالات بعدی خود را داشته باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در شرایط حاضر نمی‌توانید به‌کلّی این نوع فن‌آوری‌ها را زیر پا گذاشت. با خودآگاهیِ لازم باید روح غربی را شناخت و سعی در عبور از آن داشت. 2- ما در این تاریخ قرار داریم و در مقابل روحِ شیطانی غرب باید مجهز به تسلیحاتی شویم که تجاوز را دفع کند 3- در این مورد نظرها متفاوت است. بنده عرایضی را در کتاب «مدرنیته و توهّم» عرض کرده‌ام. در مورد سید جمال خوب است به جواب سؤال‌های 3491 و 6830 و 12047 رجوع فرمایید. موفق باشید

11957
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد گرامی: رهبر در لغت به چه معنا است؟ به چه کسی رهبر می گویند؟ رئیس در لغت به چه معنا است؟ به چه کسی رئیس می گویند؟ تفاوت رهبر با رئیس چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به کتاب لغت رجوع فرمایید. سؤالاتی هست که اگر مشغول این نوع سؤالات شوم، از جواب آن‌ها باز می‌مانم. موفق باشید

9603
متن پرسش
سلام علیکم و خدا قوت خدمت استاد گرامی: در مورد سیر مطالعاتی فرموده بودید که صوت کتاب ده نکته از معرفت نفس را گوش دهیم به همراه خواندن کتابش. بنده چون صوت این مجالس در روی سایت نبود فقط کتابش را خواندم. آیا کفایت می کند؟ اگر ممکن است صوت این جلسات را روی سایت قرار دهید. در جای دیگر فرموده بودید چاپ جدید جلد اول کتاب فرزندم اینچنین باید بود خوانده شود. بنده چاپ قدیم را تهیه و مطالعه کرده ام آیا چاپ قدیم و جدید خیلی فرق دارد؟ نیاز به مطالعه چاپ جدید هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب ده نکته متنی است که با شرح آن کامل می‌شود. با سایت تماس بگیرید که اگر نمی‌توانند روی سایت بگذارند، برایتان پست کنند یا با گروه فرهنگی المیزان تماس بگیرید تا برایتان پست کنند. تلفن حاج آقا نظری 09136032342). 2- چاپ جدید فرزندم با جنبه‌ی سلوکیِ دقیق‌تری تنظیم شده و خوب است دوستان با دقت مطالب آن را دنبال کنند. موفق باشید
7588
متن پرسش
سلام خداقوت برای بررسی معلومات به نظرتان خود بهتر است چه نظام فکری ای داشته باشیم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بهترین نظام فکری را از قرآن و به کمک تفاسیر باید گرفت. رجوع به کتاب علماء نیز از آن جهت است که متذکر قرآن‌اند. موفق باشید
7541
متن پرسش
با سلام در مورد رزق حدیثی هست که میفرماید رزقی هست که مانند اجل دنبال انسان است.از طرف دیگر میفرمایید مردم آفریقا که بر علیه ظلم قیام نکرده اند رزقشان کم است.این سخن شما با این حدیث در تناقض نیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چون در همان روایت هست که بعضی اعمال رزق را تنگ می‌کند، می‌توان نتیجه گرفت اگر وظیفه‌ی خود را درست انجام ندهیم در رسیدن به رزق مقسوم به زحمت می‌ افتیم ولی در هر حال رزق مقسوم به ما می‌رسد. موفق باشید
6408
متن پرسش
با سلام شما در جواب سوالی فرموده اید:با همان اراده‌ی الهی که شکل موز و خرمای این دنیا شکل گرفته مؤمنین در بهشت به اراده‌ی الهی و با همان تصور متعالی خداوند که منجر به ایجاد موز و خرما شده، آن‌ها در بهشت میوه‌های بهشتی خود را ایجاد می‌کنند.منظور از تصور متعالی خداوند چیست؟با سپاس فراوان از محضر استاد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر عملی مبتنی بر تصوری است و عمل ایجاد موجوداتِ کامل مبتنی بر تصور کامل و متعالی است. این میوه‌هایی که شما در اوج نظم و زیبایی ملاحظه می‌کنید توسط خداوند خلق شده، حال مؤمنین در بهشت که دارای عالی‌ترین تصور هستند میوه‌های بهشتی را مطابق آن تصور خلق می‌کنند با این تفاوت که آن میوه‌ها لازم نیست تا ضعف مادی‌بودن همراه گردد. موفق باشید
4792
متن پرسش
سلام.استاد .بنده با مطالعه آثار شما به عرفان علاقه مند شده ام وقصد دارم به صورت جدی وتمرکر بیشتر مطالعه متون عرفانی راشروع کنم.اما این مسیر بسیار دشوار است وهمان طور که می دانید به دلیل عدم پرداخت گسترده در جامعه دورنمای وسیعی پیش روی بنده نیست از این که ابتدا از چه مباحثی شروع کنم چه مطالبی را بخوانم چه سیری را دنبال کنم که دچار سردر گمی نشوم وبی هدف هم مطالعه نکنم.خودم کم وبیش آنچه که از آثار شما دستگیرم شد شروع به مطالعه بر روی اسما وصفات شدم کردم تادر این موضوع عمیق تر شوم.خواهشمند شما مرا یاری کنید ویک سیر کلاسیک برای مطالعه متون عرفانی به من پیشنهاد کنید. درضمن یک سیر در راستای مطالعه کتب امام خمینی نیز می خواهم.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست بتواند کمک کند از آن جهت که با معرفت نفس شروع می‌شود. موفق باشید
2255

جامعه سازیبازدید:

متن پرسش
سلام جامعه سازی، در نگاه استاد چیست؟ شکل دادن گروه ها و جامع تخصصی در نگاه استاد، چه اصول و راهبردهایی را می طلبد؟ برای پاسخ گرفتن در مورد سوالهای فوق چه منابع دیگری برای مطالعه وجود دارد؟ معرفی نمایید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شاید جواب سوال خود را در کتاب «تمدن زایی شیعه» پیدا کنید. موفق باشید.
1536

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد گرامی وقتی خبر شهادت کسانی چون شهید احمدی روشن و سیره ی زندگی اونها رو می شنوم و این که چقدر براشون تلاش شبانه روزی برای پیشرفت ایران مهم بوده این سوال برام پیش میاد که چرا؟ و رابطه ی بین پیشرفت ایران اسلامی و اسلام و جهاد در راه خدا برام حل نشده ! چه کار باید بکنم که برای من نوعی هم این ایمان و انگیزه و جدیت شکل بگیره؟ دانشجوی فیزیک هستم درسم رو در دانشگاه سر سری خوندم و بدون این که به فهم اون و موفق شدن در اون اهمیت بدم به این دلیل که با این علوم نمی تونم ارتباط برقرار کنم اما الان وقتی می بینم کسانی با گذاشتن زندگیشون در این علومی که مبنای الهی نداره به درجات اعلی می رسند دچار پوچی و تناقض می شم و از گذشته ی خودم پشیمان. موید باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: ما در شرایطی هستیم که باید فرهنگ غرب را پشت سر بگذاریم و در دو جبهه‌ی علمی و فرهنگی خودکفا باشیم. وقتی خداوند به کسی این توفیق را داد تا در جبهه‌ی علمی، کشور اسلامی را از وابستگی به غرب سلطه‌گر آزاد کند و در این راه سر از پا نشناخت به همان معنویتی می‌رسد که کسی بخواهد از طریق فعالیت‌های فرهنگی، روح معنویت را را به جامعه برگرداند. سعی کنید در همان جایی که هستید و خداوند شرایط خدمت به نظام اسلامی را برایتان فراهم کرده است کوتاهی نکنید. موفق باشید
1499

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم اله الرحمن الرحیم استاد عزیز: سلام علیکم 1. نظر کلّیتان نسبت به چند کتاب اخیری که ازبیانات مقام معظم رهبری تحت عناوین : دغدغه های فرهنگی ، انسان 250ساله ، معارف انقلاب اسلامی و ... چاپ شده است ، چیست؟ آیا مطالعه آنها بدون داشتن پیش زمینه اعتقادی و فکری جایز است ؟ نحوه استفاده ما از بیانات ایشان به عنوان یک طلبه حوزه علمیه باید چونه باشد؟ کلا برداشت شما از ادبیات گفتاری ایشان چگونه است؟ ایشان عوامانه و ساده حرف می زنند یا عمقی؟ 2. مقام معظم رهبری امسال در جمع مردم فارس فرمودند: ""تا من زنده هستم، تا من مسئولیت دارم، به حول و قوه‌ى الهى نخواهم گذاشت این حرکت عظیم ملت به سوى آرمانها ذره‌اى منحرف شود "" آیا این نشان می دهد که ایشان به وجود انحراف در دولت خدمتگذار ، اعتقاد دارند؟ 3. در کتاب مسئله شناخت شهید مطهری ، در بخش شناخت آیه آمده : عشق و علاق و در نتیجه تعصب و همچنین کینه و نفرت ، 2 سد در برابر شناختند. چگونه می توان این مطلب را با حب به اهل بیت و بغض نسبت به دشمنانشان ، جمع کرد؟ آیا حب به اهل بیت نیز موجب عدم شناخت است؟ 4. در بخش مکانیسم تعمیم این کتاب ، توضیحی تیتروار در مورد نظریه تعالی ملاصدرا (ره) داده شده است.(در مورد رابطه عقل و احساس) در توضیح و تبیین این نظریه آیا حضرتعالی ، کتاب یا جزوه ای تالیف نموده اید که مورد استفاده اینجانب قرار گیرد؟ 5.در کتاب شرح مراتب طهارت آقای صمدی آملی در مجلس 21 ، قسمت راه تطهیر قوه خیال آمده : """از جمله راههای تطهیر قوه خیال ، مداومت در خواندن آیه سخره می باشد که به قوه خیال توحّد می بخشد.""" آیا به نظر شما این مطلب می تواند موثر باشد یا باید تحت شرایط خاص ، این ذکر را گفت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- به نظر بنده مقام معظم رهبری حکیمانه و همه‌جانبه سخن می‌گویند و هر تلاشی برای تدوین سخنان ایشان در موضوعات مختلف، تلاش ارزنده‌ای است و بنده استفاده می‌کنم. 2- روش رهبری عزیز این نیست که بخواهند جریان خاصی را نشان کنند. ظاهراً ایشان در آن جمله می‌خواستند به همه‌ی گروه‌ها اطمینان بدهند که همدیگر را به عنوان خطر برای انقلاب قلمداد نکنند. 3- حبّ به اهل البیت«علیهم‌السلام» به این اعتبار است که آن‌ها مظاهر اسماء الهی هستند و انسان را به نور الهی منتقل می‌کنند، برعکسِ عشق و کینه‌های جزیی که انسان را محجوب می‌کند. 4- در این مورد چیزی ندارم. 5- آیه‌ی سخره خواصی دارد که در هر شرایط امید تأثیر آن می‌رود. موفق باشید
1335

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام وعرض ادب و احترام خدمت استاد طاهرزاده و تشکر فراوان از اینکه برای پاسخگویی به این پرسش ها وقت می گذارید. من دانشجوی سال آخریکی از رشته های مهندسی هستم.(که البته نمی دانم چرا در این رشته ام؟!شاید همرنگ جماعت شدن وشایدهم....)از ترم 3 این پرسش که یک دختر به چه انگیزه ای در یک رشته فنی-مهندسی تحصیل می کند دغدغه ذهنی ام شده بود. اما شاید اشتغال بیش از حد به درسها مرا از یافتن یک جواب اساسی برای این سوال بازداشت(چون همیشه میگم یک مسلمان باید کارش را به بهترین نحو انجام بدهدوهمین اعتقاد باعث شده تا همه انرژی و وقتم را برای درسم بگذارم) تا اینکه حالا در ترم 7 که فرصت تصمیم گیری برای ارشد هم هست این دغدغه مرا رها نمی کند(الان دارم به این فکر می کنم که یک مسلمان اول باید نقشش را پیدا کندوبعد همه هم و غم خود را برای آن بگذارد). جایگاه تحصیل در یک رشته مهندسی در پازل یک انسان موفق کجاست؟ بعضی ها معتقدند مذهبی ها نباید فضارا به این راحتی خالی کنند اما آیا واقعا نقش یک خانم مذهبی در جامعه اسلامی این است؟! آیا تحصیل در یک رشته مهندسی و رسیدن به جایگاهی در این زمینه باید هدف غایی باشد؟( در دعای مکارم الاخلاق خواندم که:"واستعملنی بما تسیلنی غدا عنه "و بارها از خودم پرسیدم آن نقش واقعی من چیست؟) از طرف دیگر احساس می کنم حضور یک خانم در فضاهای مختلط دانشگاهها آن صفای روحی و باطنی را که در تربیت وتعالی کانون یک خانواده می تواند موثر باشد از او می گیرد.جمله ای به این مضمون ازحضرت زهرا در جایی شنیده ام :"بهترین چیز برای زنان آن است که هیچ مردی اورانشناسد(یانبیند)". با توجه به این تفاسیر از شما راهنمایی می خواهم تا کمکم کنید آن نقش واقعی ام را در زندگی پیدا کنم و در مسیری حرکت کنم که صراط مستقیم الهی باشد . التماس دعا.....
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: وقتی بتوانیم خود را طوری رشد دهیم که در معرفت خدا و معاد و معرفت نبی و امام به فهمی روشن رسیده‌باشیم و واجبات الهی را به خوبی رعایت کنیم و محرمات راترک کنیم، در هر جایی از نظام اسلامی به عنوان یک نوع سلوک معنوی خدمت کنیم، ابدیّت خود را رونق بخشیده‌ایم. فکر می‌کنم می‌توانید در کنار ادامه‌ی رشته‌ی خود به معارف الهی نیز بپردازید تا در عین آن‌که به آن‌چه فردای قیامت از شما می‌پرسند بتوانید جواب دهید . فعلا در جاده‌ای که قرارگرفته‌اید متوقف نشوید تا آن‌چه خدا می‌خواهد پیش آید. روایتی که آورده‌اید در امور فردی است در امور اجتماعی سیره‌ی فاطمه زهرا«سلام‌الله‌علیها» حضور در صحنه بود و به این لحاظ فکر می‌کنیم می‌توانید به فعالیت‌هایی که درحال حاضر و بعد در رشته‌ی مهندسی دارید، سلوک خود را نیز داشته‌باشید. موفق باشید
1216

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم در دعای افتتاح با این جمله برای امام زمان دعا می کنیم(ابدله من بعد خوفه امنا یعبدک لا یشرک بک شیئا)، منظور از این دو فقره دعا چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: حضرت صاحب الأمر«عجل‌الله‌تعالی» می‌فرمایند: پدرم به من وصیت کرد از این کوه و آن دره بروم تا کشته نشوم. معلوم می‌شود شرایط هنوز برای امنیت حضرت فراهم نیست و شما دعا می‌کنید تا فراهم شود و شرایطی را خداوند فراهم کند که حضرت مجبور نباشند به هیچ قدرتی غیر از خدا تکیه کنند. موفق باشید
953

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. در جواب مستندات علمی که می خواهند ثابت کنند، واقعه خواب کاملا مربوط به مغز است و در واقع وقتی مغز بیکار می شود فیلمی سینمایی برای خود از حوادث گذشته و ثبت کرده پخش می کند، چگونه باید وارد شد. آنها به کل نفس را در ساخته های خود حذف می کنند و سعی دارند خواب را هم مادی جلوه دهند. دلایلی هم مطرح می کنند که بخش های از مغز به شدت فعال می شوند و فقط قسمت منطق و استدلال مغز خاموش می شود.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی لطفا به کد 863 رجوع فرمائید. موفق باشید
22332
متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم: سوالی در رابطه با محتوای کتاب «هدف حیات زمینی آدم» داشتم! فرموده اید که جنس آدم شجره گرا و کثرت گراست و همین موجب هبوط وی شد! اما مگر آفرینش «جنس» آدم در اختیار خداوند نبوده است!؟ آیا می توان گفت که آدم حداقل در بهشت نزولی اختیاری از خود نداشته و خداوند با این هدف که آدم از زمین با اراده و اختیار خود به بهشت صعودی راه پیدا کند، چنین برنامه ای را طرح کرده باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اختیار انسان در هرحال ذاتیِ خود انسان است و این مسئله‌ی مهمی است که در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» بر آن تأکید شده است. موفق باشید

19895

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: برای شروع ماه ذی القعده و به ویژه چله کلیمی چه توصیه ای دارید؟ آیا چله کلیمی الزاما نیاز به استاد دارد؟ یعنی نمی شود مراقبتهایی را خود شخص انجام دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به فرمایش آیت اللّه بهجت، علم شما استاد شماست. لذا نیاز به استاد خاص ندارید. با روزه‌داری و آزادکردن خود از مشغله‌های دنیایی سعی کنید با عبادات و مطالعه‌ی کتب عرفانی، قلب را آماده‌ی الطاف الهی بفرمایید. موفق باشید

18151
متن پرسش
سلام استاد: بنده نکاتی در مورد فیلم «یتیم خانه ی ایرا» به ذهنم رسید که احساس کردم شاید مطرح کردنش سودی داشته باشد. پیشاپیش معذرت خواهی می کنم اگر خواندن این مطلب باعث تلف شدن وقت گرانبهای جنابعالی و سایر کاربران می شود. از نظر بنده، این فیلم سه پیام اصلی داشت: ۱. استعمار ملت ها را تضعیف می کند و بعد این ملت های ضعیف شده را تحقیر می کند و بعد از احساس حقارت آنها سوء استفاده کرده و باز آنها را ضعیف تر می کند و ... ۲. سرنوشت ملتی که علمدار نداشته باشد، خواری و حقارت و نابودی ست. ۳. درک احساس ضرورت و اصرار رهبری عزیز به مطالعه ی تاریخ معاصر و از جمله اسناد لانه ی جاسوسی آمریکا. تاریخی که اگر خوانده نشود، شاید صد سال دیگر به اندازه ی خبر همین نسل کشی صد سال پیش، تعجب برانگیز و دور از ذهن باشد. یک نکته ی مثبت این فیلم این بود که انسان حین تماشای فیلم احساس می کرد که کارگردان در شخصیت پردازی رعایت نهایت صداقت رو کرده است. از طرفی شخصیت های فیلم هر یک نماد قشری از جامعه ی کنونی ما نیز هستند. از جمله: ۱. آخوند غیر انگلیسی (آخوند غیر وابسته) : آخوندی که به فکر مردم بود ولی نمی توانست یک علمدار باشد. چون در اوج قحطی و بدبختی مردم، اینقدر حالش خوب بود که حتی قلیانش به راه باشد، در حالی که اغلب مردم از شدت گرسنگی و بیماری نفسشان بالا نمی آمد. آخوندی که وقت عبور از بین مردم، مردم را با شدت و حتی تحقیر کنار می زدند تا ایشان رد شود. دلسوز مردم بود ولی نه از جنس مردم و نه در بین مردم. (الان هم از این روحانی ها و مذهبی ها الحمدلله کم نداریم) ۲. آخوند انگلیسی: فیلم به خوبی نشان می دهد که افراد وابسته (چه وابسته به انگلیس و چه وابسته به دنیا و پست و مقام و رفاه و ثروت) اینقدر ضعیف هستند که حتی تاب تحمل سوال و انتقاد یک شاگرد نوجوان خود را ندارند. تاب روبه روشدن و هم نشین شدن با افراد غیر وابسته را ندارند. و شاید علت اینکه برخی از مقامات و مسئولین کمتر در بین مردم و به خصوص جوانان حاضر می شوند هم، همین است. ۳. شخصیت اصلی داستان: نماد شجاعت و مسئولیت پذیری و عاطفه و مهربانی و شجاعت و شجاعت و شجاعت و.... و انسانیت. بهترین تاثیر این فیلم برای شخص بنده این بود که یادآوری کرد که ما درون خود گوهرهایی فراموش شده داریم. گوهر شجاعت. گوهر دوری از منفعت طلبی ها و مصلحت اندیشی های شیطانی. گوهر احساس مسئولیت در قبال دیگران. ما (بنده و امثال بنده) شجاع نیستیم‌. نسبت به خیلی از مسائل بیخیال و بی تفاوت هستیم. حتی در موارد جزئی. نمی گویم شجاعت رفتن به جنگ را نداریم (که نداریم)، حتی شجاعت انتقاد و مطالبه گری را هم از دست داده ایم. یه مثال کوچیک بزنم: بنده شخصا هر بار که به مطب دکتری مراجعه می کنم و بعد از صرف وقت و هزینه، خانم دکتر قبل از اینکه صحبت های بنده تمام شود و قبل از توضیح درست نسخه، زنگی رو به صدا درمی آورد به این معنی که نفر بعدی وارد شود، به خودم قول می دهم که دفعه ی بعد یادآوری کنم که دکتر وظیفه دارد حداقل ده دقیقه وقت به هر بیمار اختصاص دهد. ولی دفعه ی بعد باز بیخیال می شوم. یا هر بار که احساس می کنم که فلان استاد یا سخنران اگر فلان نکته رو رعایت کند تاثیر حرفش بیشتر می شود یا اصلا فلان حرفش درست نیست، باز حوصله نمی کنم که در برگه ای یا پیامکی مطرح کنم. و .... و صدها مثال کوچک و بزرگ دیگر. بدتر اینکه ما گاهی این سستی و بیخیالی و ترس را با عناوین مذهبی و مودبانه کادوپیچ و تزیین می کنیم. بنده وقتی شخصیت اول فیلم را می دیدم حسرت می خوردم. چون من شخصا تا کنون در زندگی برای هیچ چیز ارزشمندی نجنگیده ام. نه با خودم‌، نه با دوستانم و نه با دشمنانم. تمام شدن مصلحت اندیشی بزدلانه و منفعت طلبی خودخواهانه را نباید از مقامات سیاسی و اقتصادی و کلا از اون بالا انتظار داشت و نباید منتظر آنها بود‌. باید از خودمان و از توده ی مردم شروع کنیم. نکته ی دیگر شخصیت اصلی فیلم، مهربانی او بود. در جایی از فیلم موهایش را میتراشد تا بچه های یتیم خانه کمتر از تراشیده شدن موهایشان ناراحت باشند. در آن بحران و فاجعه، حواسش فقط به غذای بچه ها نیست. حواسش به دل بچه ها هم هست. ما غالبا در کارها و برنامه های جدی، راه را بر عواطف می بندیم. چه کاری مهم تر از اینکه حواسمان به دل همدیگر و به شادی و غم همدیگر باشد؟ ۴. همسر شخصیت اصلی: از نظر بنده مهمترین شاخصه ی او، احساس عزت از تحت ولایت همسر خود زندگی کردن بود. به یاد صحبت جنابعالی در تاسوعای امسال افتادم با این مضمون که «اگر زن های ما فضیلت ندارند به این دلیل است که مردهای ما بی فضیلت شده اند، بسیاری از زن ها به اینکه تحت ولایت همسر خود زندگی کنند و دنباله رو او باشند عشق می ورزند، فقط کافی ست شایستگی ولی بودن را در مرد خود ببینند.» ویژگی دیگر این زن، شجاعت زنانه ی او بود. (البته زنی که کنترل یک روستای طاعون زده را در دست گرفته بود هم نماد دیگری از شجاعت زنانه بود.) شجاعتی که بیشتر از شجاعت مردانه با بغض و گریه کردن و نفرین کردن و حتی آه و ناله کردن همراه است و کمتر با سلاح و اسب و جنگ و... ولی شجاعتی ست که از دل می جوشد و با صبر ظهور می کند. و شجاعتی ست کارساز و راه گشا و انسان ساز. ۵. پسر شخصیت اصلی (فضل الله ): پرسشگر، حق جو، مهربان و به تبعیت از پدر و مادر شجاع. فیلم در این شخصیت نپذیرفتن حرف غیر حق و غیر مستدل و فکر کردن را از همان سنین نوجوانی نشان می دهد. در حالی که متاسفانه الان در محیط های به خصوص آموزشی و خانوادگی سکوت و تایید کردن هر حرفی به خصوص حرف معلم و استاد و بزرگتر نشانه ی ادب محسوب می شود و نوجوان هر چه بی سوال تر و بی انتقادتر باشد، مودب تر شناخته می شود. ۷. آقای دکتر: وطن پرستی شریف ولی ناامید و محافظه کار و ترسو. کسی که باخت را پیش از تمام شدن بازی قبول کرده است. شاید اگر الان زنده بود به نظریه ی معامله ی با کدخدا اعتقاد داشت. ۸. برادر شخصیت اصلی: یک آدم کش و وطن فروش محترم و روشنفکر. و شیک پوش و دست به قلم. کسانی که از جهل مردم برای خود نام و نان میخرند و خود را مالک مردم و ولی نعمت مردم می دانند. امروز هم تعدادشان کم نیست. کسانی که دستی در فرهنگ دارند تا مردم را جاهل نگه دارند، دستی در سیاست دارند تا از قدرت به ثروت برسند و دستی در اقتصاد دارند تا نگذارند کسی وارد حلقه ی خونخوار آنها بشود.تعجب برانگیزتر اینکه با همه ی جنایات و خباثت هایشان، چون شیک می پوشند و شیک حرف می زنند و مرکب های شیک سوار می شوند و در خانه های شیک زندگی می کنند در نزد مردم جاهل نگه داشته شده، محترم ترند از فقیری که فقط فقیر است. و این یک مسئله ی هولناک است که مردم بوی تعفن این آدم ها را هیچ وقت و در هیچ جای تاریخ خوب درک نکرده اند تا آنها را در خانه های شیک شان زنده به گور کنند. 9. فردی که آذوقه را انبار می کرد و به انگلیسی ها می فروخت: امروز هم کم نیستند. یا به اسم کاسبان تحریم یا کاسبان برجام، یا دلال نفت یا مافیای ارز یا قاچاقچیان دارو و...‌‌. اگر در برزخ هر انسان گناهکاری به صورت حیوانی که خصلت های شبیه او داشته مجسم می شود، نمی دانم این افراد که امروز به جز آذوقه، دین و اعتقاد و عفت و خون مردم خود را به شیاطین می فروشند، به شکل چه حیوانی محشور می شوند؟ مگر ما حیوانی به این پستی داریم؟ جایی در فیلم اشاره می کند که خانواده ی این فرد در انگلستان زندگی می کنند. از طرفی می داند مصیبت ملت گریبان خانواده اش رو نمی گیرد و از طرفی در مواقع حساس خانواده اش در دست انگلیسی ها گروگان است. شاید اگر آقازاده های مملکت ما هم بیشتر در داخل ایران زندگی کنند و درس بخوانند، پدران محترمشان، هم بیشتر به فکر رفع مشکلات جامعه خواهند بود و هم شجاع تر خواهند بود.۱۰.دختر شخصیت اصلی و نامزدش: عشق و ازدواج در سنین اولیه ی جوانی و حتی سنین نوجوانی. راه حلی پر از محاسن و البته فراموش شده. ۱۱. افراد انگلیسی: شیاطینی با برنامه، وظیفه شناس و مغرور که در رسیدن به اهداف خود از هیچ پستی و وحشی گری ابایی ندارند. تلاش و انگیزه ی غبطه برانگیزی برای رسیدن به اهداف نامقدس و ضد انسانی خود دارند که گویا ما یک درصد آن را برای اهداف مقدس و انسانی خود نداریم. کینه و خشمی که با دیدن این فیلم از انگلیسی ها در دل بنده ایجاد شد، توصیف نشدنی ست. در آخر یک پیشنهاد دارم: بعد از اتمام اکران فیلم، در فضای مجازی یک قراری بزاریم و در یک روز مشخص از سراسر کشور به تهران، جلوی سفارت انگلستان برویم. آتش زدن و .... در کار نباشه. فقط عکس ها و بنرهایی از فیلم دستمون باشه و پلاکاردهایی با مضامینی مثل: اگر هزار سال هم بگذرد، از شما انتقام می گیریم. یا اگر هزار سال هم بگذرد، خباثت های شما را فراموش نمی کنیم. و....‌ این کار به نظر بنده چند حسن دارد: ۱. کمی آتش دلمان خنک می شود. ۲. به ظالمان کوچک و بزرگ گوشزد می کنیم که ظلم فراموش شدنی نیست. ۳. بدون صرف هزینه ی مادی، فیلم شهرت بین المللی پیدا می کند.۴. به فیلم سازان جشنواره ای این پیام را می رساند که مردمی هستند که فارغ از نظر به اصطلاح روشنفکران و داوران جشنواره ها و .‌‌.. خودشان تصمیم می گیرند چه فیلمی را تحسین کنند. حتی اگر آن فیلم در بدترین سالن ها و بدترین سانس ها نمایش داده شود. ۵.به فیلم سازان جوان این پیام و نوید را می دهد که می توان با یک فیلم جریانی فراتر از مدل پوشش و ... به راه انداخت. نظر جنابعالی چیست؟ ببخشید خیلی طولانی شد. ممنون. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوب و ارزنده‌ای را نسبت به فیلم «یتیم‌خانه‌ی ایران» مدّ نظر قرار داده‌اید. عنایت داشته باشید که نویسنده و کارگردان محترم سعی دارد دو دیدگاه از دو نوع روحانیت را نسبت به نحوه‌ی برخورد با استعمار، متذکر شود و این‌که آن روحانی مبارز و مردمی را در آن صحنه به آن شکل که در حال تهیه‌ی قلیان است؛ نشان می‌دهد می‌خواهد بیننده را اولاً: متوجه کند که روحانیت مرعوب حتی رئیس نظمیه‌ی وقت نمی‌شود و لذا آتش‌گردانِ قلیان را به او می‌دهد که بچرخاند. کاری که مرحوم مدرس«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌کرده تا عوامل رضاخانی را تحقیر کند. ثانیاً: کارگردان و نویسنده خواسته است از آن طریق نشان دهد حتی در چنین بحران‌هایی باز روحانیت هستند که مرجع نیروهای امنیتی خواهند بود. در هر صورت عموماً این نوع فیلم‌ها ابعاد نهفته‌ی غیر مستقیمی دارند که باید مدّ نظر قرار گیرد. موفق باشید

17661

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت حضرت استاد طاهرزاده: بابت متنی که پیرامون کتاب جامعه شناسی متعالیه لطف فرمودید حقیقتا بسیار ممنون هستم بنده همواره از موضوعات و رویکردهای ارزشمند شما در موضوعات مختلف بهره برده ام و تایید کلی حضرت عالی از رویکرد این کتاب پشتوانه مهمی برای ادامه کار بنده است. اما جناب استاد فارغ از اینکه این پروسه علمی از تایید کلی حضرت عالی بهره مند شد و فارغ از فضای رسانه ای کتاب، مطلبی بود که می خواستم خدمتتان عرض کنم و نظرتان را پیرامون آن بپرسم. بنده از دوره راهنمایی تا هم اکنون از مطالب ارزشمند شما بهره برده ام. حضرت عالی فارغ از فضای استدلالی و خشک مباحث فلسفی نحوه کارآمدی آن در فهم عمیق معارف دینی را در روشی تبیینی به مخاطبین خود ارائه فرموده اید و همین امر سبب شده است که گاه مخاطبین شما بدون درگیر شدن با مباحث پیچیده استدلالی روح حقایق فلسفی مانند اصالت و جود و ... را حتی بهتر از اهل تخصص این رشته دریابند. اما در عین حال تاکید حضرت عالی بر عدم پرداختن به تبیین استدلالی و فنی این مباحث باعث شده است که دامنه اشاعه مطالب شما محدود شود و بنده بعینه مشاهده کرده ام که برخی دانشجویان و اهل فن با این مباحث ارتباط نمی گیرند و نهایتا آنها را ذوقیات تصور می نمایند. به همین دلیل بنده که دانشجوی فلسفه و کلام اسلامی بودم و با مباحث استدلالی فلسفه آشنایی داشته ام تلاش کرده ام تا در این کتاب و سایر تحقیقات علمی خود همین افق از حقایق دینی را که در مباحث حضرت عالی دنبال می شود با روش استدلالی تر در حد توانم ارائه نمایم و در غالب ادبیاتی فنی تر مبانی و لوازم این گونه مباحث را پیگیری کنم تا دامنه اشاعه این معارف وسیع تر شود. در حقیقت بنده در عین ارزشمند دانستن روش جناب عالی و اثر گذاری بسیار آن، ارائه مباحث فنی تر در این حوزه را مکمل آن و لازمه تقرر همه جانبه این موضوعات در فضای علمی کشور می دانم. ار این حیث اولا نظر حضرت عالی را پیرامون این رویکرد اصلی می خواستم بدانم و ثانیا در صورتی که بعدا فرصت فرمودید و بخش هایی از کتاب را تفصیلی تر مطالعه فرمودید اگر راجع به محتوا و نحوه ورود و خروج مباحث و روش استدلالی آن نظری داشتید ارائه آن موجب مزید امتنان و استفاده فراوان بنده است. همچنین به طور خاص بنده بیش از سه سال است که بر روی مسئله هبوط با محوریت تفسیر المیزان کار می کنم و به نتایج قابل توجهی رسیده ام که بعضا با مطالب ارائه شده در کتاب حضرت عالی متفاوت است در فصل اول کتاب به این ابعاد جدید ماجرای هبوط اشاره شده است و اگر نظری در این رابطه داشتید بنده استفاده می کنم. البته اگر مجال مطالعه نبود بنده با کمال میل حاضرم خدمتتان برسم و هر جای بحث را که مایل بودید به طور شفاهی ارائه کنم. با تشکر فراوان و معذرت خواهی بابت اطاله کلام
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در این‌که باید مباحث فنی را در مراکز علمی و با اهل فن به صورت فنی مطرح کرد؛ حرف به‌جایی است. ولی آن‌چه بنده برای خود در این زمان وظیفه دیدم، آوردن مباحث عمیق علمی در سطح جوانانی است که عقلِ فهمِ آن مباحث را دارند ولی اصطلاحات علمی را نمی‌شناسند. زیرا امروز این مردم‌اند که تاریخ‌ساز شده‌اند و باید تفکر به جامعه برگردد. 2- بنده دقت شما را به عنوان طرح مباحث علمی با آن ورود و خروج خوب دیدم. 3- اگر لطف کنید و تفاوت موضوع هبوط را در نسبت با آن‌چه بنده در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» و در تبیین این موضوع، در سوره‌ی اعراف را عرض کردم را بفرمایید، حتماً استفاده خواهم کرد. موفق باشید

17410
متن پرسش
با عرض سلام: با تشکر فراوان از استاد عزیز، در مورد موضوع «نماد» در فرهنگ اسلامی به کدام مطالبتان (کتاب یا جزوه) مراجعه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم به طور خاص در این مورد صحبتی کرده باشم. می‌ماند که در روایات ما بحث «اشارات» را ماوراء «عبارات» به میان می‌آورد تا متذکر شوند چگونه می‌شود از متون دینی به عنوان یک نماد استفاده کرد. از حضرت صادق داريم که مي‌فرمايند: «كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ- عَلَى الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ- فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ- وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاء»[1] كتاب خدا به چهار صورت است. «عبارت» و «اشاره» و «لطايف» و «حقايق»، عبارت مخصوص عوام است و اشاره مربوط به خواص است و لطائف مخصوص اولياء است و حقايق مخصوص انبياء. و يا از بزرگان اهل عرفان هست: «العاقل یکفيه الاشاره» براي عاقل يک اشاره کافي است تا متوجه موضوع شود. موفق باشید

 


[1] - بحار الانوار، ج75، ص278.

16614

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: لطفا نظرتان را درباره متن زیر بفرمایید. شرایط تاریخی و هرمنوتیکی نوشتن کتاب آداب الصلاه توسط حضرت امام (رحمه الله علیه) همان طور که گفته شد کتاب آداب الصلاه در سال 1321 هجری شمسی به قلم حضرت امام به نگارش درآمده است. در آن دوران شرایط تاریخی خاصی حاکم بوده است که به گوشه ای از آن اشاره می کنیم. این شرایط تاریخی باعث شده است که حضرت امام در آن فضا نوشته های خود از جمله کتاب آداب الصلاه را مطرح کنند و به مبارزه و تقابل با ظلمات دوران خود بپردازند. از جمله فرهنگ های غلطی که در آن دوران می توان مشاهد کرد قشری گرایی و ظاهر گرایی در دین است. همان طور که مستحضرید در دوران صفویه این روحیه به شدت قوت پیدا می کند و آخوند های قشری و ظاهرگرایی که در دربار وقت هم نفوذ داشته اند فعالیت شان را زیاد و زیاد تر می کنند تا جایی که موفق می شوند که ملاصدرا این حکیم الهی دوران را به جرم تاویل و باطن گرایی تبعید کنند و حجاب راهی که صدرا برای تمدن سازی طراحی کرده بود شوند. این روحیه ی تحجر و ظاهرگرایی با تغییرشکل و به انحاء گوناگون دیگر در دوران قاجار و پهلوی ظهور می کند در بین دینداران آن زمان تا به زمانی که حضرت امام در آن زیست می کرده اند می رسد و دامان گیر ایشان نیز می شود. همان چیزی که ایشان نمونه اش را در منشور روحانیت ذکر می کنند که روزی آقا مصطفی (فرزند ایشان) در مدرسه فیضیه از لیوانی که بر روی آب سردکن مدرسه قرار داشته آب می خورد و برخی از همین طلاب ظاهرگرا و سطحی نگر می آیند و لیوان ایشان را آب می کشند، و می گویند که چون پدر او فلسفه درس می دهد کافر و نجس است و خود او هم همین طور است و در لیوان نجس نباید آب خورد تا آب کشیده نشود. این نمونه هایی از روحیه ای است که در آن دوران وجود داشته و موجب سطحی و فردی شدن دین می شده است. در حالی که دین اسلام دینی عمیق و دارای باطن و کاملا فعال و اجتماعی است که این روحیه موجب به حجاب رفتن آن می شد. و حضرت امام با نوشتن کتاب آداب الصلاۀ با سیر از آداب ظاهری نماز به باطن و حقیقت نماز، نشان دادند در نماز که از مهمترین مناسک دینی ما است باید باطن و حقیقت نماز برای انسان به صحنه آید تا با رعایت آداب ظاهریه بتوان به مقام قرب حق و معراج روحانی نائل شد. و هر کس به اندازه ظرفیت خود باید بکوشد تا با رعایت دستورات شرعیه به باطن و حقیقت دین راه یابد، که در این راه همان طور که حضرت امام در جای جای کتاب اشاره می کنند از طرفی فلسفه و عرفان اسلامی بسیار راهگشا و یاور خوبی است و از طرف دیگر ممارست و تمرین و تمرکز در دستورات شرعی. یکی دیگر از ظلماتی که در آن دوران وجود داشته است نگاه مفهومی و ذهنی به همه چیز از جمله حقایق داشتن است. دوره ی قاجار دوره ی تجدد مآبی کشور ما است، یعنی در آن دوره، فرهنگ مدرنیته و غرب ورود جدی در کشور ما پیدا کرد و در ادامه در دوران پهلوی توانست ریشه های خود را محکم کند. یکی از مبانی اصلیِ فرهنگ غرب همین نگاه مفهومی داشتن به حقایق است. در این نگاه هر چیزی که در حیطه حس ما قرار بگیرد واقعیت خارجی دارد ولی آن دسته از حقایق که در ساحت حس ما قرار ندارند و مستوراند، فقط در ساحت ذهن ما قابل ادراک اند، نه اینکه واقعیت خارجی قابل انس و ارتباط داشته باشند. این نگاه که نگاه سوبژکتیو به عالم و آدم است موجب می شود که حقایق در حجاب روند و دیگر نتوان به عنوان حقایقی قابل دسترس با آنها انس ارتباط پیدا کرد. حال این نوع تفکر حجابی است که در آن زمان به صورت ناخودآگاه بر فکر و روح مردم سایه افکنده است و حقایق ذهنی شده اند. و این امام بزرگوار است که این حجاب زمانه را درک می کند و در نقطه ی مقابل به تبیین خدای قابل انس و ارتباط می پردازد، و در کتاب آداب الصلاۀ دائما اشاره به این دارند که مومن در نماز باید به معراج قرب خدای حیِ قیومِ سمیعِ بصیر برسد و از طریق این معراج روحانی انس و ارتباط مستمر با خدای حقیقۀ الحقایق برقرار کند، نه اینکه فقط در حد اثبات خدا با هزار برهان ذهنی متوقف شود. اصلا حضور قلب در نماز یعنی بتوانی خود را در محضر خداوند حس کنی، خدایی که کل عالم محضر اوست. این همان تاریخی جدیدی است که حضرت امام با نهضتی که با نوشتن کتاب های خود از جمله آداب الصلاۀ آغاز کردند، پدید آوردند. و دین عقلانی و معنوی و اجتماعی را احیا و به صحنه ی جامعه برگرداندند، در حالی که خیلی ها متوجه نبودند که که چه اتفاقی دارد می افتد. همان طور که در سال 1342 هجری شمسی حضرت امام نهضتی را شروع کردند که دین باید به همه مناسبت های فردی و اجتماعی برگردد و نه تنها در عرصه ی فردی حیات خود را ادامه دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سخن درستی است و سایر آثار حضرت امام نیز به همین موضوع نظر دارد. موفق باشید

16508

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ارادت: ضمن آرزوی قبولی طاعات و عباداتتان یک تحقیق در مورد علت ایجاد خانه های مجردی در شهرهای بزرگ دارم. لطفا در صورت امکان ضمن راهنمایی، منبع از آثارتان معرفی کنید؟ ارشد رشته مشاوره دارم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به صورت خاص بحثی نداشته‌ام. همیشه عرض بنده آن بوده که اگر انسان از مسیر شریعت فاصله بگیرد، گرفتار امیال غیرطبیعی خواهد شد که از جمله‌ی آن‌ها چنین مواردی است که مشاهده می‌کنید. موفق باشید

16491

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات: «رق منشور» و «بحر المسجور» چه حقیقتی در عالم است؟ در سفر معراج، جبراییل پیامبر (ص) را تا آسمان هفتم همراهی کردند و از این مرتبه به بعد که مقام عرش و اسماء الله است دیگر نتوانست همراهی کند؟ آیا بیت المعمور همان آسمان هفتم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث «رق منشور» و «بحر مسجور» را باید در تفاسیر اعم از تفاسیری مثل المیزان و یا تفاسیری مثل تفسیر منسوب به محیی الدین دنبال کنید. بنده نیز عرایضی در این رابطه در بحث سوره طور داشته ام 2. «بیت معمور» مقام نازله‌ی عرش است. بنابر این مربوط به عالم مثال می‌شود. موفق باشید

16400
متن پرسش
سلام: مگر نمی گویند سیر کمالی انسان حد یقف ندارد، پس مرحله ی توحید که خواجه عبدالله انصاری آن را آخرین مرحله کمال می داند یا تقسیم بندی دیگر عرفا چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید، مرز نیست. توحید یعنی فنایِ عبد در ربّ. و این حدّ یقف ندارد. موفق باشید

نمایش چاپی