بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20580
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام علیکم: (استدعا دارم این سوال را با دقت بیشتری مطالعه بفرمایید) خداوند متعال 1400 سال پیش ارسال وحی برای بشریت را متوقف کرد. در کتب درسی به ما گفتند علت این امر به بلوغ فکری رسیدن بشریت بوده است، ولی چند سال پیش بود که رهبر انقلاب در روز عید مبعث صحبت از جاهلیت مدرن به میان آوردند. حال سوالم این است که همان طور که برای مقابله با جاهلیت قدیم نیاز به حضور نبوت بود، آیا برای مقابله با جاهلیت مدرن نیاز به نبوت نیست؟ چرا باید ارسال وحی به بشر متوقف شود در حالی که در صدها سال اخیر این همه چالش عجیب برای بشریت شکل گرفته است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل جاهلیت مدرن، نداشتن معارف وَحیانی نیست، مشکل، غفلت از آن معارف است و غفلت از اخلاقی است مبتنی بر آن معارف باید باشد و به همین جهت دست ما برای عبور از این جاهلیت خالی نیست تا منتظر وحی الهی باشیم. موفق باشید

19628
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات: با توجه به پاسخ های شما به سوالات 19520 و 19535 اینطور متوجه شدیم که همان طور که خداوند برای رفع عطش آب را وسیله قرار داده است و ما با دعا کردن نمی توانیم رفع عطش کنیم به همین ترتیب خداوند برای برآورده شدن حاجات نیز نورهای مقدس از جمله حضرت عباس را وسیله قرار داده است و ما (مانند رفع تشنگی) برای رسیدن به خواسته هایمان باید به این انوار مقدسه متوسل شویم. اگر این برداشت صحیح بوده باشد چند سوال دارم: 1. اگر برآورده شدن حاجات از طریق این انوار ممکن است و بس، پس وجود دعای مستقیم از خداوند تبارک و تعالی چه جایگاهی دارد؟ 2. در امور دنیوی به کدام یک از این ذوات مقدسه متوسل شویم؟ 3. آدم ابوالبشر که اولین انسان بود برای برـورده شدن حاجاتش به چه کسی متوسل می شد؟ 4. اینکه فرمودید: «مثل بچه‌ی آدم از آن وسایل استفاده کنیم و بهره ببریم» یعنی چی؟ 5. خیلی مواقع حاجاتمان بدون توسل به این انوار مقدسه برآورده می شود. پس می توان گفت استجابت دعا فقط از طریق توسل به این انوار مقدسه نیست و راه های دیگری هم وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في‏ سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (35)/ مائده) در این آیه مؤمنین را در عین رعایت تقوا تشویق می‌کند از وسایل در مسیر رجوع به حضرت حق بهره بگیرند و این بدین معنا نیست که به غیر از خدا رجوع داشته باشند، بلکه بدین معناست که از این طریق راحت‌تر رجوع به حضرت حق برایشان فراهم می‌شود. در امور دنیوی نیز همه‌ی اولیای معصوم کمک‌کار خواهند بود. در روایت داریم که حضرت آدم به پنج تن متوسل شدند. این‌که گفته می‌شود مثل بچه‌ی آدم از وسایل استفاده کنید یعنی گرفتار روحیه‌ی وهابی‌گری نشوید که استفاده از واسطه‌ها را شرک می‌داند. بالاخره همیشه باید نظر به حضرت حق داشت هرچند که از طریق واسطه‌های فیض راحت‌تر رجوع به خداوند ممکن می‌شود، مشروط بر آن‌که آن‌ها را مظاهر الهی بدانیم. موفق باشید

19312

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: می خواستم نظرتونو راجع به کوروش کبیر بدونم. من خیلی جدیدا می بینم راجع بهش حرف بد میزنن یا اینکه وجود نداشت و این حرفا. در صورتیکه آقای قرائتی تو تفسیر قرآنشون گفتن علامه طباطبایی گفتن ذوالقرنین همون کوروش کبیره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی در این رابطه به نظر «سِراحمدخانِ هندی» استناد می‌کنند. و در هر حال نمی‌توان به‌راحتی نسبت به نظر آن‌هایی که به اصل وجود کوروش شک کرده‌اند، بی‌توجه بود. موفق باشید

19207

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: بنا بر گفته سخنگوی شورای نگهبان علت رد صلاحیت دکتر احمدی نژآد توصیه رهبری نبوده است. بنا بر این علت رد صلاحیت ایشان چه بوده است؟ (غیر از توصیه رهبری واقعا علتی برای رد ایشان نیست) واقعا متر و ملاک این شورا چیست؟ چراباید غرضی تایید شود و بعد در دوره بعد رد!؟ و چطور جهانگیری و روحانی! و هاشمی طبا و میرسلیم تایید می شوند اما دکتر احمدی نژاد نه! «چرا در قانون برای پاسخگویی شورای نگهبان راهکاری گذاشته نشده است. حتی برای اعتراض هم فرصتی نگذاشته اند.» حقیقتا مردم ناامید شدند و حتی از رای ندادن سخن به میان می آورند. (که البته ناراحت کننده است) حتی نمی توانیم سوال کنیم! با وجود اینکه رای شورای نگهبان را قبول داریم و به آن تمکین می کنیم ولی اجازه سوال هم نمی دهند و مارا ضد ولایت جلوه می دهند. این رد صلاحیت به جهانیان این پیام را ارسال می کند که جمهوری اسلامی از استکبار ستیزی و مبارزه با صهیونیست خسته شده و علاقه به مذاکره و معامله دارد. اصلا تفاوت انتخابات ما با انتخابات آمریکا در چیست؟ آنجا هم دو حزب مردم را طوری احاطه کرده اند که جای هیچ غیری نمانده است و اینجا که به مراتب بدتر است و هزاران سوال ناگفته دیگر...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌که بنده اعضای شورای نگهبان را انسان‌های فرهیخته و دلسوز و آگاه به زمانه می‌دانم، به نظر می‌اید باید تا آن‌جا که ممکن است ملاک‌های تأیید داوطلبان ریاست جمهوری را به مردم ارائه دهند، مگر آن‌جایی که آبروی کاندیداها در میان است. البته در مورد آقای احمدی‌نژاد گفتنی زیاد است. نکاتی در جواب سؤال 19215 عرض خواهد شد. موفق باشید

19066

تشیع عطاربازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز کتاب منطق الطیر عطار را مطالعه می کردم در اوایل کتاب اشعاری با عنوان «در نعت عثمان و عمر و ابوبکر» را دیدم و تعجب کردم. چگونه این افراد را مدح کرده اند؟ با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به شرایط آن زمان و دلایل تشیع عطار، باید آن جملات را حمل بر تقیه کرد به‌خصوص که با این‌همه تقیه، باز او را به جرم شیعه‌بودن از هرات بیرون می‌کنند. اگر دقت کنید تفاوت نعت برای علی«علیه‌السلام» را با آن‌ دو متوجه می‌شوید، به‌خصوص در منطق‌الطیر. موفق باشید

17086
متن پرسش
سلام استاد: جمعی هستیم با حول و قوه الهی کار تشکیلاتی مردمی را شروع کرده ایم، بنا داریم کارگروههایی مثل «بایدها و نبایدها در فضای مجازی» «آمادگی جسمانی» مطالعه و مباحثه با رویکرد تمدنی تشکیل دهیم.برای فعال شدن شاخه مطالعه و مباحثه کتاب جوان و انتخاب بزرگ در نظر گرفته شده، در اولین جلسه از جزوه «نحوه مطالعه و ضرورتهای آن» مطالبی مطرح شد. طالب این نوشتار می تواند تا سالهای سال نسلها را تغذیه کرده و راه ارتباط با عقل فعال را برایمان بگشاید. برای پیدا کردن روح استمرار و خسته نشدن در مسیر مطالعه در زمانه امروز چه توصیه ای به جوانان بی رغبت به مطالعه دارید؟ اگر برای چگونگی رویکرد جلسات مباحثه با شروع کتاب جوان و انتخاب بزرگ به عنوان نویسنده کتاب پیامی دارید تا به استمرار کار کمک دهد با جان و دل آماده شنیدن آن هستیم. از همه کسانی که در فراهم کردن بستر برای ارتباط با شما نقش ایفا می کنند قدردانی می کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در بحث «نحوه‌ی مطالعه و ضرورت‌های آن» عرض شد انسان‌ها به همان اندازه‌ای که نیاز به تغذیه‌ی بدن خود دارند، مایل به تغذیه‌ی روح خود نیز هستند و اگر نیاز روحی خود را درست جواب ندهند، پس از یک مدتی با سرخوردگی و بی‌تفاوتی نسبت به مطالعه روبه‌رو می‌شوند. از این جهت است که جوانان ما باید متوجه ابعاد متعالی خود باشند و مباحث خودشناسی، گستره‌ی شخصیت انسانی را به او متذکر می‌شود تا خود را در محدوده‌های زندگی مدفون ننماید. موفق باشید

15892

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: ۱. برنامه اسلام برای شادی و مجالس عروسی بدون گناه و معصیت چیست؟ چون بالاخره باید مجلس عروسی همراه با شادی باشد ولی باید چگونه شادی و به چه نحوی باشد؟ ۲. اصلا نیاز به گرفتن عروسی می باشد؟ (راهکار جنابعالی برای نحوه عروسی گرفتن چیست؟) لطفا کمی توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای شروع یک زندگی چنان‌چه با شادی اطرافیان همراه باشد، سیره و سنت پسندیده‌ای است به طوری‌که استفاده از وسایل شادی را نیز بسیاری اجازه داده‌اند. حتی بعضاً رقص مرد برای مرد و یا زن برای زن را جایز می‌دانند. البته هرکس در این مورد باید با نظر مرجع تقلید خود عمل کند. موفق باشید

15845
متن پرسش
سلام استاد: یه تضادی برام پیش اومده از یک طرف عقلم بهم میگه انسان اگر خود را دوست داشته باشد به طرف زیبایی ها حرکت می کند و پرواز به سوی آسمان می کند و در واقع قدم اول برای دوست داشتن خدا دوست داشتن خود است و اگر انسانی خود را تحقیر کند آن وقت است که دست به هر اشتباه و گناهی می زند. کسی که خود را دوست دارد چون می داند زیباست هیچ وقت نسبت به مردم متکبر نمی شود چون نیازی ندارد و یا شیطانی که خود را زیبا نمی دانست از این که خدا مخلوقی بالاتر از او آفریده بود دست به طغیان زد. از سوی دیگر تو دعاها ما فقط ذکر بزرگی خدا و اهل البیت (ع) را انجام می دهیم و انگار من بنده خدا هیچ زیبایی ندارم (شاید مکر شیطان در من اثر کرده) و در محافل مذهبی ابدا و اصلا روی دوست داشتن خود تاکید نمی شود و فقط منبع نور دیده می شود. در حالی که اگر قدم اول یعنی زیبا دانستن خود انسان (همین که خدا ارزش قائل شده و من را آفریده و برایم راهنما گذاشته و ثانیه به ثانیه برایم برنامه ریزی می کند) تاکید بشه شاید انسان سرعت حرکتش به اوج زیبایی ها چند برابر هم بشود. این در حالی است که از خود گذشتن و خود را فراموش کردن تو حرفهای عرفا تاکید شده است. سوال دوم هم بپرسم استاد من بر خلاف تفکر شما که خوشبینی به مسئولین کشور دارید احساس می کنم بدجور دارن به کشور و مردم خیانت میکنن. مثلا تو حوزه شهر که یکم آشنایی دارم می دونم فروش تراکم به ضرر شهر و در واقع خیانت به آیندگان است ولی مدیران شهری که دین مداری شون گوش فلک را پر کرده رویه فعلی را ادامه میدن با این که بهتر از هرکس عاقبتش را میدونن. ربای بانک ها و روند غلط پروش بچه ها در آموزش و پرورش و... هم بگذریم. استاد پس نقش ولایت فقیه در این میان چیست؟ فقط باید صبر کرد تا مردم به میزان رشدی برسن تا بشود اصلاحی انجام داد؟ حذف ربا و تغییر تو روند آموزش و پروش و... اینقدر سخته که تو 40 سال از گذشت انقلاب نمیشه کاری کرد؟ تشکر....
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تمام دستورات شرع مقدس و ادعیه‌ی مأثور با نظر به خلیفة اللهی انسان و اشرف مخلوقات‌بودنِ او مطرح است، به آن معنا که انسان متوجه‌ی کمالات و ظرفیت خود می‌باشد و با رعایت دستورات الهی آن کمالات را حفظ و رشد می‌دهد 2- بنده 20 سال پیش در مورد این مشکلات، عرایضی را مطرح کردم که صوت آن سخنان هنوز در خدمت عزیزان هست. عمده آن است که متوجه باشیم این مشکلات، مشکلاتِ تاریخی ما است و با تغییر فکر و فرهنگ مردم حل می‌شود و نه با دستور و بخش‌نامه. و عظمت رهبری عزیز انقلاب آن است که متوجه‌اند باید بسترهای فرهنگیِ لازم را جهت رفع این مشکلات فراهم کرد. موفق باشید

15430
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: بحثی داشتیم با بعضی از دوستان در باب حقیقت ایمان. بنده آنجا استدلال کردم که ایمان حقیقی ذات بینی است چه این ذات بینی خودآگاهانه باشد و صورت علم حصولی داشته باشد چه به علم حضوری و بدون آگاهی تفصیلی به علم حصولی. می خواستم آنچه می دانم و نوشتم را به نظر حضرت عالی برسانم تا مطمئن شوم در فهم بنده از حقیقت ایمان خللی وارد نیست! تمام اون چه ما نشانه های ایمان می دانیم مثل عقیده، نماز، روزه و ... علت حقیقی ایمان (به معنای حقیقی اش) نیستند! بلکه علل معد هستند! معنای این حرف این است که کسی می تواند نماز و روزه بگیرد اما به ایمان حقیقی نرسد. برای همین هم در اسلام می خواهیم که عبادات ما مقبول درگاه حق شود. لذا است که در قیامت بسیاری از کسانی که در عمرشان عبادت کرده اند و به زعم خودشان به خدا اعتقاد داشته اند کر و کور و کافر محشور می شوند و ... البته آنچه که از معنای حقیقی ایمان گفتم اخص از سعادت است! چون انسان می تواند ایمان حقیقی نیز داشته باشد اما به خاطر گناه های بزرگ ایمانش حبط شود و در نهایت به شقاوت دچار شود. یعنی غیر از ایمان قلبی اعمال و اخلاق نیز مهم است. یعنی حکم ایمان باید به اخلاق و اعمال سرایت کند. اما بر عکس، اگر کسی اخلاق و اعمال خوبی داشته باشد ضرورتا مؤمن نیست و ضرورتا به حقیقت ایمان نمی رسد. این فرد در قیامت از مواهب اخلاق و اعمال خوب خود برخودار می شود اما چون حقیقت ایمان را درک نکرده به بهشت ایمان که بالاترین بهشت است وارد نمی شود. بهشت ایمان نیز بسته به مقداری از حقیقت که فرد از ذات پدیده ها ادراک کرده مراتب مختلف دارد. عرفا می گویند که مثلا ادراک عقلی و قلبی حقیقت توحید و معاد چه از طریق برهان و چه از طریق عرفان خود درهای خاصی از بهشت را به روی انسان باز می کند. لذا کسانی که حقیقت و ذات بعضی از اشیاء را نشناخته اند به همان میزان از نعمات خاص آن حقیقت محروم می شوند!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید ایمان حقیقی یعنی آن‌که قلب، متوجه‌ی حقیقت یعنی ذاتِ اسماء الهی شود، به همان معنایی که قرآن به اعراب به جهت آن‌که فقط تسلیم احکام الهی شده‌اند، می‌فرماید: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‏ قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ (14)/ حجرات) ملاحظه می‌کنید که بحث ایمان را به قلبْ مرتبط می‌کند، یعنی به محلی که انسان با حقیقت اُنس وجودی می‌گیرد. آری! آخر آیه می‌فرماید که اگر از خدا و رسول تبعیت کنید، اعمال‌تان بی‌جواب نمی‌ماند ولی موضوعِ ایمان که با اُنسِ قلبی پیش می‌آید، چیز دیگری است. موفق باشید

12841
متن پرسش
با سلام: سوالاتی داشتم اینکه آیا ولایت تکوینی منحصر به مقام امر است؟ و اینکه آیا ولایت تکوینی ائمه(علیهم سلام) کامل است؟ و اینکه آیا ولایت تکوینی آنها با یکدیگر متفاوت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری ولایت تکوینی از مقام امر می‌باشد و یک موضوع وجودی است و نه یک موضوع تدریجی و ولایت ائمه از نظر تکوین در موطن انسانی، کامل است و از این جهت تفاوتی ندارند مگر در ظهور آن که آن نیز مربوط به شرایط می‌باشد. موفق باشید

11112

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا صفاتی که برای معصوم آمده را می توان به انسانهای دیگر نسبت داد؟ مثلا در زیارت علی (ع) در روز مولود، صفاتی مانند آیت الله العظمی و بحر العلوم و... به اون حضرت نسبت داده شده و ما به علما می گوییم. آیا نهی فقط مخصوص نام امیر المومنین بوده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است زیرا انسان‌های کامل صفات کمالیه را به صورت مطلق دارند و سایر بزرگان در ذیل انسان‌های کامل از آن صفات بهره‌مند می‌شوند. موفق باشید
11069

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا به سوالی که در مورد نام کتاب آشتی با خدا بود جواب ندادید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر کردم مهم نیست. عنوان کتاب، پیشنهاد آقای توکلی بود اقتباس از بحثی که ایان‌باربر در کتاب «علم و دین» در رابطه با «آشتی با خود، آشتی با خلق و آشتی با خدا» کرده است. موفق باشید
2655

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا باسلام بنده دارای مشکلات زیر هستم شمارابه خدا کمکم کنید. 1-من بعد از بیرون آمدن ازدستشویی چند قطره ادرار بدون اراده ازمن خارج میشود استبرا هم میکنم ولی فایده ندارد لطفا مرا راهنمایی کنید 2- گاهی اوقات بدون دلیل ازمن منی خارج میشود لطفا مرا راهنمایی کنید 3-گاهی اوقات بدون اراده ازمن به مقدار کم باد خارج میشودلطفا مرا راهنمایی کنید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- این را از دفتر مرجع‌تان از طریق سایت‌شان سؤال کنید تا تکلیف فردِ شما را روشن کنند 2- در رساله مطالعه کنید این را منی نمی‌گویند و اگر استبراء کرده باشید نجس نیست 3- هر سه سؤال را باید از دفتر مرجع‌تان سؤال کنید. موفق باشید
2527
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار در جلسات 27 و 28 تفسیر سوره اعراف فرمودید قطع دابر یک قوم به معنای بی تاریخ شدن و اضمحلال تدریجی آن است آیا می توان وضعیت فعلی گروهک منافقین را تفسیر و مصداقی روشن از این آیه دانست کسانی که بدست خود و به رغم اندیشه باطلشان با اتخاذ روش هایی نظیر ممنوعیت ازدواج سازمانی در حقیقت بدست خود ریشه نسل و آینده خود را قطع وهدم کردند . و به نظر میرسد آینده دوری نخواهد بود که به جز نام وننگی از انان در تاریخ چیزی باقی نخواهد ماند هب مانند اسلاف خود مانند اقوام هود لوط و...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمونه‌ی خوبی را مورد توجه قرار داده اید. موفق باشید
2372
متن پرسش
با سلام.استاد دیشب بخشی از سخنرانی شما را گوش می دادم در فرازی از صحبتهاتان فرمودید: برخی مسلمانان صدر اسلام معتقد بودند قوانین اسلام یک سری قرارداد است که پیامبر آوردند و می شود بخشی را انجام ندادو همینکار را کردند و روشنفکران هم معتقدندن اسلام قراردادهایی است که پیامبر صلی الله علیه و آله آوردند و می شود کامل انجام نداد حالا آنکه این طور نیست و اسلام حقیقت است و ... استاد سوال من اینجاست که برخی قوانین که در خود قرآن ذکر شده حالت قرارداد دارد مثل ماههای حرام، که عرب جاهلی به این امر معتقد بوده و در اسلام هم همین حفظ شد و به نظر می رسد که حالت قرارداد دارد و سه ماه از سال ماه حرام نامیده شده است. و بنظر می رسد اگر دین اسلام در میان قوم فارس ظهور می کرد محتویات قرآن متناسب با قوم فارس فرق می کرد مثلا ماه حرام نداشتیم و یا... و اگر در میان مغولها ظهور می کرد بگونه ای دیگر بود اما حالا که در بین اعراب ظهور کرده خب یکسری قراردادهای اجتماعی که از قبل در آن قوم بوده را برهم نزده و به رسمیت شناخته است. استاد آیا همین طور است؟ و اسلام اگر در ایران ظهور کرده بود با اسلامی که در حجاز ظهور کرده در کوچکترین قوانین هم یکی می بود؟ من میپذیرم بسیاری از آموزه های دین حقیقت محض است اما پاره ای از قوانین مثل ماههای حرام و ...هم حقیقت محض است؟یا متاثر از فضایی است که دین در آن ظهور کرده ؟ یعنی هرچه در قرآن هست حقیقت محض است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی متوجه باشیم هر اعتباری که از طرف شریعت الهی طرح شود ریشه در نفس الأمر و عالم تکوین دارد دیگر معنا نمی‌دهد که بعضی از اعتبارات دین صرفاً متأثر از فضایی باشد که دین در آن ظهور کرده باشد، مگر این‌که متوجه باشیم آن اعتبارات از سنت پیامبران قبلی بوده و دین جدید آن‌ها را امضاء کرده یعنی به جهت آن‌که ریشه در تکوین دارد تأیید نموده .مثل طوافِ خانه‌ی خدا و یا ماه‌های حرام. موفق باشید
1572

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام استاد سوالی از محضر شما داشتم مراقبه در در غرب به معنای مدیتیشن ونظارت کردن از بالا بر اعمال خود است. و نیازی نیست انسان کاری کند باید نظارت کند و کم کم اخلاق خود رابدون قضاوت کردن بپذیرد. اما در در دیدگاه اسلامی گویا اینگونه است که نوعی مشارطه هست و سپس مراقبه به این معنا که از آن شروط عدول نشود و نوعی کنترل هم هست. استاد من درست این تفاوت را متوجه شده ام؟ درستش کدام است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: حرف خوبی است ولی در مراقبه باید دل متوجه امامان معصوم باشد تا در ذیل نور ولایت آن‌ها ملکوت انسان نورانی شود و رعایت حرام و حلال الهی شرط اصلی است. موفق باشید
981

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی . من دختری چهار ده ساله هستم و به تازگی اهمیتم به نماز کمتر شده و از این بابت ناراحت هستم من حتی قبلا نمازم را همیشه به جماعت می خواندم ولی چند روزی است که نمازم به تأخیر می افتد . می خواستم اگر می شود کمی از اهمیت نماز برایم بگویید وکمی راهنماییم کنید.با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی سعی کنید معرفت خود را به نماز بیشتر کنید تا بفهمید می‌توانید در نماز با نور خدا اُنس بگیرید و در اثر نوری که خداوند بر قلب شما می‌اندازد امور زندگی را درست انتخاب کنید و زشتی‌های اعمال زشت را با قلب‌تان احساس کنید. موفق باشید
875

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی بعداز اینکه به سوال 768پاسخ دادید مجددا سوالی از محضرتان پرسیدم اما حدود یک ماه است منتظرم پاسخی دریافت نکرده ام اگر ممکن است پاسخ سوالم رابدهید
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم:چیزی در سایت یافت نشد لطفا ایمیل خود را بنویسید
21096
متن پرسش
سلام استاد عزیز: هر شخص قبل از بوجود آمدنش توسط خداوند بصورت علمی در ذات علیم خداوند بوده و علم مطلق خداوند مخلوق خداوند نیست بلکه عین ذاتش می باشد. سوال: آیا درست است که می گویند حقیقت هر موجود در علم خداوند بوده و خود هر حقیقت در حالی که هنوز به صورت علم در ذات علم مطلق خداوند می باشد قدرت اختیار داشته که برای خلقتش در آینده چه عاقبتی داشته باشد و چه تصمیماتی بگیرد و چه کار هایی انجام دهد؟ (که مانند اینکه یک نقشه ای برای خود طراحی کند) که اصطلاحا به آن قَدَر می گویند و خداوند با ارده اش موجود را با نقشه ای که برای خودش ترتیب داده بوجود آورد که اصطلاحا قضاء می گویند. اگر درست باشد پس چرا همه موجودات اعلی اهداف را انتخاب نکردند و چرا همه مقام پیامبری و اصطلاحا کمال تمام را برنگزیدند؟ و آیا فقط نفس انسان چنین اختیار کرده یا همه موجودات اعم از جمادات، نباتات، حیوانات، ملائکه و...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر، وجهِ دوم درست می‌آید زیرا انسان در ذات خود انتخاب‌گر است و از همان اول آن‌چه را دوست دارد، انتخاب می‌کند، حال یا دوست‌داشتنش بر اساس نفس امّاره است و یا بر اساس نفس مطمئنه. مثل انتخاب‌هایی که در همین دنیا دارد، فرق نمی‌کند به هر صورت علت انتخاب‌هایش خودش می‌باشد. موفق باشید

19620
متن پرسش
سلام علیکم: منظور ابن عربی از این عبارات چیست؟ جناب حضرت شیخ اکبر محیی الدین بن عربی در باب هفتاد و یک کتاب مستطاب فتوحات مکیه که در مورد روزه و بیان اسرار آن است می فرمایند : مردمان در لیلة القدر اختلاف دارند - یعنی در زمانش - برخی از آنها قائلند که در تمام سال می‌گردد، و من هم به همین قائلم، زیرا من آن را در شعبان و در ربیع و ماه رمضان دیدم و بیشتر آن را در رمضان و در دهه آخر دیدم و یک‌بار هم در دهه دوم از رمضان در غیر شب وتر و نیز در وتر (شبهای فرد) از آن دیدم، من یقین دارم که آن در سال می گردد یعنی در وتر و شفع (زوج) از ماهی که تو در آن می‌بینی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اولاً: شب قدر تشکیکی است و بعضی از شب‌های قدر دارای شدت بیشتری است. ثانیاً: همان‌طور که در روایت شیعه هست آن شب در شب‌های تمامِ سال پنهان شده است. ولی ظاهراً برای شیعیان همان سه شب، تعیّنِ بیشتری دارد. موفق باشید 

17554
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به اینکه فرمودید بحث در عرفان نظری نسبت به راز خلقت، در نظرِ حق به جمال خود است در مقام تفصیل. این سوال از «چرایی» این مسئله همچنان باقی است. توضیح اینکه چرا خداوند می خواست در مقام تفصیل به خود بنگرد؟ مگر علم به ذات خود به طور کامل نداشت؟ اگر ممکن است توضیحی در رابطه با عبارت فوق بفرمایید. حقیقتا برای بنده این تعبیر از هدف و راز خلقت، نامفهوم و گیج کننده است. ممنونم از لطف حضرت استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فلاسفه و عرفا ابتدا روشن می‌کنند زیبایی کمال است و دوست‌داشتنِ زیبایی نیز کمال است و خدا کمال مطلق است؛ پس هم زیباست و هم خود را دوست دارد و از آن‌جایی که کمال خود را دوست دارد، نظر به تفصیل آن کمال در مخلوقات می‌کند و آن‌ها را می‌آفریند تا در آینه‌ی آن‌ها خود را بنگرد. به همین جهت جناب حافظ می‌فرماید: «نظری کرد ببیند به جهان قامت خویش / خیمه در مزرعة آب و گِل آدم زد». موفق باشید

15919
متن پرسش
سلام استاد حکیم: 1. می شود گفت کسانی که بوسیله عبادات هنوز نتوانسته اند برای خود وجودی بالفعل بسازند ولو در حد کم؛ قلب ندارند چون قلب یعنی وجود بالفعل؛ و لذا نمی توانند حضور قلب داشته باشند و اصلا نمی توانند در حال زندگی کنند چون درگیر وجود متحرک خود که وابسته به بدن است می باشند؟ آیا حضور قلب همان حضور اسمء خداوند در نفس انسان بصورت بالفعل است؛ و توجه به این اسماء را حضور قلب می گویند؟ اگر اینگونه باشد می توان گفت کسی که هنوز با معرفت و عمل خود را در معرض اسماء خداوند قرار نداده و به قول معروف هنوز بسط اسماء در او شروع نشده اصلا قلب ندارد و محال است حضور و نشاط در عبادات را بفهمد؟ انسان از کجا می تواند بفهمد قلب دارد و اسماء خداوند در او در حال تجلی است؟ از کجا می تواند بفهمد در حال سیر به جلو است یا در حال عقب گرد؟ این را پرسیدم چون گاهی انسان با خیال احوالات معنویی که قبلا داشته زندگی می کند و خود را با الفاظ عارفان مشغول می کند در حالی که در استدراج است و درحال عقب گرد، چگونه بفهمیم در حال سیر الی الله بشکل حقیقی هستیم؟ ۲. اگر کسی بعد از مدتی شور عملی خود را از دست بدهد هرچند شعور علمی برای کسب معارف دارد و واقعا در حال مطالعه و تفکر در معارف است؛ ولی شور عملی او به حدی کاسته شده که نه تنها نماز شب بلکه نماز صبح هم نمی خواد البته نه از روی عمد؛ قلبا عاشق عبادت هست ولی مثلا برای نماز شب بیدار می شود اما نمی داند چرا باید بلند شود؛ خلاصه که نمی دانم چطور این حالت را توضیح بدهم ان شاءالله که استاد متوجه این حالت هستند و جوابی عرض می کنند. گاهی آنقدر عمل کردن برایم مبهم می شود و می گویم چرا باید فلان عبادت را انجام داد و بدنم اصلا دیگر فرمان بردار نیست؛ با اینکه از نظر علمی مبادی عبادت و چرایی آن برایم حل شده ولی موقع عمل مثلا نماز صبح؛ یک حال بهت و گنگی برایم پیش می آید که نمی دانم چرا باید نماز بخوانم؛ شاید بخاطر این باشد که چندین سالست دم از سلوک می زنیم و چون خبری نشده و نمی دانیم چه باید بشود یک یاس مخفی در عمل پیدا کرده ایم. به هر حال امیدوارم متوجه احوال حقیر شده باشید چون نمی دانم چگونه توضیح دهم. تشکر از زحمات وافرتان؛ اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- قلب به صورت بالقوه در همه‌ی انسان‌ها هست و همان وجهِ باطنی انسان است که چنان‌چه با نیّت قرب الهی، عبادات را انجام دهد آرام‌آرام ظهور می‌کند 2- وقتی انسان به آن‌چه می‌داند عمل کند، زمینه برای اعمال برتر با رجوع بهتر به قلب او چشانده می‌شود. مدتی با زندگی‌نامه‌ی عرفا مأنوس باشید خوب است. در ضمن کتاب «تذکرة الالیاء» عطار را نیز مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید

14375
متن پرسش
سلام بر استاد: با توجه به سوال شماره 14355 که دوستی بیان کرده بودند که: (اخیرا متوجه شدم که من جایی نیستم، بلکه من فضایی هستم که کل این دنیا و اتفاقات درش رخ میده، به تعبیر دیگه من کل این فضای آگاهی هستم و همه ی اتفاقات در درون من رخ می دهد: 1. آیا درک من درست است؟ 2. اگر اینطور است چرا توجه من به بدنم بیشتره و مثلا من وزش باد بر روی گیاه را احساس نمی کنم ولی بر روی پوست خودم را احساس می کنم. 3. چکار کنم توجهم نسبت به بدن کم شود؟ و شما در جواب فرموده بودید: 1. به نظر بنده درک جنابعالی در این مورد خوب است 2- چون نفس متوجه است با ابزاری مثل بدن به کمالات خود می‌رسد، نسبت به آن حساس است 3- با رعایت حرام و حلال الهی امیال سرکش نفس کنترل می‌شود.) سوال اینجانب: آیا این طرز تفکری که برای این دوست عزیز ایجاد شده همانند تفکر سوفسطائیان که همه چیز را در درون خود می دانستند و عالم خارج را قبول نداشتند نیست؟ آیا اینکه دوست عزیز که فکر می کند «همه ی اتفاقات در درون من رخ می دهد» نوعی توهم همانند توهم سوفسطائیان و انکار عالم خارج و به عبارتی انکار بدیهیات نیست؟ آیا این تایید شما بر این طرز تفکر، به اشتباه تایید سوفسطاگری و توهمزدگی نیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر این‌طور فرض کنیم که انسان تماماً آگاهی است و هر آن‌چه از بیرون می‌شناسد معلوم بالعرضِ اوست و معلومِ بالذات او همان آگاهی نسبت به حقیقت است، این خوب است. ولی اگر این‌طور فرض شود که واقعیتی در بیرون نیست و آگاهی ما ساخته‌ی ذهن ما است همان سوفسطایی‌گری است که جنابعالی متذکر آن هستید. موفق باشید

13789
متن پرسش
با سلام: می خواستم خواهش کنم اگه امکان داره در مورد کیفیت ارتباط نفس جزئی پیامبر یعنی نفس ناطقه ایشون و حقیقت نوری ایشون در دو قوس صعود و نزول توضیح بدید ممنون. آیا نفس ناطقه ایشون در قوس صعود چون مظهر کامل صادر اول میشه در اثر تکامل نفس صادر اول رو حقیقت محمدیه میگن یا در قوس نزول هم این رابطه معنا داره و اگه آره کیفیت این رابطه در قوس نزول چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت محمدیه«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به عنوان «اول ما خلق اللّه» فوق قوس نزول و صعود است و با نزول آن حقیقت، همه‌ی عالم ظهور کرد و شخص ایشان با آن حقیقت در همه‌ی عالم حاضر است. موفق باشید

13762
متن پرسش
با سلام: در قیامت همه به سوی خدا حرکت می کنیم و همه به خداوند می رسیم. ولی یکی با اسم رحمانیت خدا روبرو می شود و یکی با اسم شدید العقاب بودن خدا. حال سوال من اینجاست که آیا می شود کسی در ابتدا با اسمی که مظهر غضبیت خداست روبرو شود و بعد از چشیدن عذابهایی، پاک شود و با اسم رحمانیت خدا روبرو شود؟ اگر اینگونه باشد که همه در سیر صعودی عوالم بعد از چشیدن عذابشان بالاخره به درجه اولیاء الله و حتی ائمه معصومین می رسند!!! (البته غیر از مخلدین در نار)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر این‌طور نیست. زیرا در عین این‌که انسان‌ها از عذاب آزاد می‌شوند به اندازه‌ی شدت توحیدی که دارند در جایگاه مختلفی نسبت به قرب خدا قرار می‌گیرد و از انوار حقیقت حق بهره‌مند می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی