سلام علیکم: در پاسخ به سوال ۲۷۳۹۰ که راجع به مقاله چگونه هنرها را به خدمت اسلام دراوریم، پرسیده شده بود، فرمودید که: و با ولایت پیامبر خدا و در این تاریخ با ولایت حضرت امام و رهبری، وجوهی از حرفهای مارکس هم قابل پذیرش میشود بدون ولایت مارکس. مگر شیطان برای اغوایِ مردم از موضوعات حقی استفاده نمیکند تا ولایت خود را بر آنها إعمال نماید؟ و ولیّ الهی مانع ولایت شیطان میشود. در این بحث برای من ابهام وجود دارد. خود حضرتعالی در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم فرمودید و به ظرافت به آن آیه شریفه قرآن اشاره داشتید که راجع به شیطان است که می گوید من به شما وعده های دروغ می دهم و بستر را برای وهم و تغییر نظام عالم فراهم می کنم و حتی در سایر آیات داریم او روز قیامت هم چنین سخنانی دارد و دقیقا این مطلب در فرهنگ مدرنیته که مارکس هم یکی از متفکران آنست تجلی پیدا کرد. منظور از این که شیطان نسبتی با حقایق عالم دارد و از معارف حقه برای اغوا بهره می برد چیست؟ این برای خودم مبهم است. منظور شاید این باشد که شیطان در نظام حکیمانه عالم که توسط خالق حکیم تدبیر می شود نقشی دارد و باعث می شود وجودش که دنیا حقیقتا معبر و محل آزمایش بشر باشد ولی اینکه وجودش نسبتی با حقایق دارد و از معارف حقه در جهت اغوا بهره می برد را متوجه نمی شوم و اینکه می توان نسبت شیطان فرضا و یا مارکس را فهمید و وجوهی را پذیرفت با حقایق عالم حکیمانه و زیر ولایت آنها هم نرفت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً شهید آوینی در مورد مدرنیته در کتاب «حکمت سینما» میگوید با خودآگاهی نسبت به روح مدرنیته میتوان سینما را تسخیر کرد. مارکس که سهل است، آیا نمیشود تحریمهای شیطان بزرگ را به فرصت تبدیل نمود؟ دغدغهی مارکس، عبور از سیطرهی سرمایهداری است، هرچند در پازل فرهنگ مدرنیته تنفس میکند. زمانی که کتاب «فلسفهی تاریخ» شهید مطهری را مطالعه میکردم، طوری استاد نگاه به مارکس را تبیین مینمودند که آدم فکر میکرد استاد به مارکس علاقهمند شدهاند. به این روایت هم خوب است فکر کنید که میفرماید: روزی حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: با هر یک از افراد بشر شیطانی است که او را دعوت بگناه می کند. عرض کردند: ای رسول خدا آیا در وجود شما هم این شیطان موجود است؟ فرمود: بلی و لکن شیطانی اسلم بیدی " .آری! لکن شیطان من بدست من رام و مسلمان شده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن کتاب که چیزی نمیگوید که قابل فهم نباشد، میگوید با درونِ خود ارتباطی مستقیم داشت. با خودِ واقعیت باید ارتباط برقرار کرد، نه با پیشفرضهای ذهنی. میگوید نگاهمان به امور باید با پیشفرضهای ذهنی همراه نباشد و با ساکتکردنِ آنها با هرچیزی روبهرو شویم تا مشخص شود عالّم، زیبا و قابل پذیرش است. بنده مسلّم همهی مطالب کتاب را تأیید نمیکنم، ولی کلیّت آن را به عنوان روش سلطه بر پیشفرضهای ذهنی مفید میدانم. به قول خودش، «من تنها زمانی میتوانم به حرفهای شما گوش کنم که ذهنم مشغول پچپچ و نجوایِ با خودش نباشد، یعنی درگیر یک مجادله و گفتگویِ درونی نگشته باشد». به هر حال در این دنیا این نوع پیشنهادها کمک میکند تا وقتی با متون دینی خودمان روبهرو شویم اولاً: بهتر بفهمیم و ثانیاً: قدر آنها را بدانیم. با اینهمه فکر میکنم بد نیست با «تفکر زائد» کار را ادامه دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه در چنین شرایطی نیستم که مستقیماً بتوانم در خدمت عزیزان باشم. فکر میکنم اگر ابتدا به جزوهی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» و سپس به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که هر دو بر روی سایت هست، سری بزنید راههایی در مقابلتان گشوده خواهد شد إنشاءاللّه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چیزی به یاد ندارم. ۲. باید سعی کنیم با عالَمِ نویسندهی کتاب زندگی نماییم و در روحانیت او وارد شویم. برای بنده بعضاً برای بعضی از کتابها پیش آمده است که نگران بودهام اگر آن کتاب تمام شود، چه کار کنم. تفسیر «المیزان» یکی از آن نوع کتابها بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم شما چطور قرآن میخوانید که با چنین خدایی روبهرو میشوید؟!! خدایی که خودش در قرآن میفرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (انبیاء/۱۰) حقیقت آن است که ما به سوی شما کتابی را نازل کردیم که در آن به یاد شما بودیم، آیا در این مورد فکر کردهاید؟ خداوند خواسته است ابعاد متعالی انسان به فراموشی سپرده نشود در حالیکه حتماً میدانید خداوند عذابی از خود ندارد مگر آنکه متذکر میشود نتیجهی اعمال ما چنین و چنان است. «وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ» (زمر/۲۴) به ظالمین یعنی آنهایی که به خود ظلم کردهاند گفته میشود آنچه را که خودتان به دست آوردهاید، بچشید. آیا خدایی مهربانتر از چنین خدایی میتوان تصور کرد؟! به گفتهی مولوی:
تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد حرمها، نظر بنده آن است که چون خواهی نخواهی با ازدحام همراه است، فعلاً تا مسئلهی کرونا خطر اپیدمی دارد، صلاح نیست گشوده شود. ولی تا آنجا که بنده به اطلاعیهی امور مساجد دقت کردم ابداً بحث بستهشدن و پلمپ مساجد در آن مطرح نیست؛ بلکه بحثِ عدم اقامهی نماز جماعت است. و در مورد قبرستانها این موضوع عجیبتر است. در حالیکه در فضای باز آنجا، ازدحام به اندازهی یکصدمِ خیابانها نیست. به نظر میآید قصّهی آن شخصی است که به او گفتند برود کلاه بیاورد، و او رفت، سرِ طرف را برید و آورد. آری! موقع سال تحویل که حتماً ازدحامی آنچنانی پیش میآمد باید موانعی ایجاد میشد، ولی هنوز که هنوز است مانع زیارت اهل قبور هستند. که این برای افراد متوفی بهخصوص آنهایی که اخیراً فوت کردهاند، آزاردهنده است. البته ظاهرا از دیروز موانع را برداشته اند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن بسیار مفصل است. فکر میکنم هایدگر در مقالهی «پرسش از تکنولوژی» ظرایفی در رابطه با این امر مطرح کرده است. جزوهی مربوطه و شرح صوتی آن بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد خوبی است. با حاج آقا نظری تماس بگیرید، إنشاءاللّه ایشان در این مورد فکر میکنند و یا عزیزانی که در تهران هستند، اعلان آمادگی خواهند کرد. شمارهی آقای نظری 09136032342 موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسلام میتواند همهی امور را برای خود تسخیر کند و با خودآگاهیِ لازم، در امور تصرف نماید وگرنه هر ابزاری فرهنگ خود را به همراه میآورد و فضای اسلامیِ ما را به حاشیه میبرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شهید آوینی در مقالهی «چگونه هنرها را در خدمت اسلام درآوریم» نکاتی در این رابطه دارد، خوب است به آن مقاله که در اینترنت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام روایت؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آموزش و پرورش، کار مشکل است و إنشاءاللّه به مرور با حضور دولتمردانی که نسبت به گرایش به غرب باید تجدید نظر کنند، کار با معرفت نفس شروع شود، خوب است. و در حوزه نیز باید با نظر به مکتب صدرا، کار جلو رود. در این مورد عرایضی تحت عنوان «حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی و دنیای پیچیده ی امروز» خدمت رفقا در شهر قم شد که در قسمت یادداشت ویژهی سایت میتوانید آن را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که سری به بحث «با دعا در آغوش خدا» جلسات ۶ و ۷ شرح مناجات التّائبین که بر روی بنر سایت هست، بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ضدیّت با تشیع دارد، که دشمن حساب میشود. مگر میشود در جهت منافع کشور گام بردارد؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر حضرت امام و مقام معظم رهبری نسبت به مولوی مثبت است و اینان هستند که در این موارد صاحبنظر میباشند و جناب شمس تبریزی را باید از زاویهی نگاه مولوی نگریست و نه از زاویهی رُمانهایی که در رابطه با شمس نوشته شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در اجتماعی خاص فتنهای را به پا کرده بودند که آن اجتماع را حضرت از بین بردند وگرنه مقدسان احمق همیشه در عالم بودهاند. ۲. تقوا، رعایت حدود الهی است. مگر خوارج حدود الهی را رعایت کردند که یک خانم را به جرم آنکه به حضرت علی «علیهالسلام» توهین نکرد، شکمش را پاره کردند و فرزند داخل شکمش را و شوهرش را به قتل رساندند؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرق میکند؟ همواره آن خداست که خودش از ما خواسته است او را وکیل خود بگیریم تا به جای ما در میدان باشد به همان معنا که در آیهی ۲ سورهی إسراء میفرماید غیر من برای امور خود وکیل نگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عقلها در آن زمان با رجوعِ بهتر به وَحی الهی و امامِ حیّ و ظاهر، رشد میکند. مثل رشد سیاسی که مردم ما نسبت به مردم جهان در راستای رجوع به ولیّ فقیه دارا شدهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا نمیتواند؟ مگر حضرت آقا نفرمودند از نظر ایشان، وزارت زنان در دولت مانعی ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود آوینی در آن مقاله روشن میکند و با ولایت پیامبر خدا و در این تاریخ با ولایت حضرت امام و رهبری، وجوهی از حرفهای مارکس هم قابل پذیرش میشود بدون ولایت مارکس. مگر شیطان برای اغوایِ مردم از موضوعات حقی استفاده نمیکند تا ولایت خود را بر آنها إعمال نماید؟ و ولیّ الهی مانع ولایت شیطان میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. به نظر بنده مقالهی شهید آوینی با عنوان « چگونه هنرها را به خدمت اسلام درآوریم» در این مورد نکات خوبی را مطرح میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً رفقا در این مورد کارهایی کردهاند ولی فعلاً به جهت اولویتهای دیگر بنای چاپ آنها را ندارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم باید به دنبال این نوع دانستنها رفت. اینها علمِ نافع نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است سری به بحث «با دعا در آغوش خدا» جلسهی ۶ و ۷ بر روی بنرِ سایت هست بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام از آیت اللّه شاهآبادی خواسته بودند درس فلسفه و عرفان برایشان بگذارند نه آنکه دستورالعمل به ایشان بدهند. جملهی مشهور آیت اللّه بهجت «رحمتاللّهعلیه» که مکرر فرمودهاند: «علمِ تو، استادِ تو است»؛ حکایت از وقوع تاریخی دارد که انسان در این زمانه به وسعتی رسیده است که اگر متوجهی حقایق عالَم بشود، آن علم خود به خود او را جلو میبرد و فضای تاریخی که با حضور حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» شکل گرفته، ظرفیتِ به ظهورآوردن ملکوت را به چنین انسانهایی فراهم کرده و بدین لحاظ ملاحظه میکنید با نسلی روبهرو هستیم که از دین و علمای دین انتظاری بیش از آنچه معمولاً گفته میشود دارند. گویا روحی بر این نسل دمیده شده که وَلع عرفانیاش خود به خود او را جلو میبرد، به همان معنای «يَكادُ زَيْتُها يُضيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ»، بدون آنکه نیاز به محرکی داشته باشد خودش آمادهی شعلهورشدن است. بدین معنا عرض میشود این تاریخ، تاریخِ عرفان است تا طاقت عبور از فرهنگ مدرنیته در بشر فراهم شود. موفق باشید