بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14551

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد آیا واقعا کشته شدن این همه جوان در سوریه درسته؟ هر چی سعی می کنم قلبمو اروم کنم نمی تونم, و نمیتونم دلیلشو بفهمم که چرا جوانهای ما باید برن سوریه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر در جبهه‌ی مقابله با باطل باید به این چیزها فکر کرد؟!! اگر حضرت امام این‌طور فکر می‌کردند که امروز صدام در کشور ما حکومت می‌کرد!! موفق باشید

14430

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت حضرت عالی بخیر. با تشکر بسیار از پاسخ دقیق به 14373. مقصود حضرت امیر (ع) از عشق عفیف در روایتی که: هر کس عاشق شود و عفاف بورزد و کتمان کند اگر بمیرد شهید مرده، چیست؟ یقینا این نوع عشق از جنس عشق جناب محی الدین است ولی داستان عفافش چیست؟ خداوند بر طول عمر و توفیقات حضرتعالی بیفزاید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره‌ی 7962 نظری بیندازید. موفق باشید

14369
متن پرسش
سلام: بسیج از سپاه بهتر نیست استاد؟ احساس می کنم کار بسیج شدت اخلاصش بیشتر است. با همه نقصهایی که دارد. آقا هم بیشتر بسیج را دوست دارند. من اشتباه می کنم یا درست متوجه شدم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جایگاه تاریخی بسیج و سپاه، جایگاه مقابله‌ی ایمان و کفر است و نباید بین آن دو تفکیک کرد. موفق باشید

14007
متن پرسش
سلام: در زمینه ولایت فقیه کدام کتب را پیشنهاد می کنید؟ بنده روی آراء شما کار کردم. باز هم کار می کنم. می خواستم مکملی برای جزوه ولایت فقیه تان معرفی کنید که با خواندن آن کتب در کنار جزوه ولایت فقیه بتوانم در برابر چالشهای این بحث با ابعاد گوناگون مبارزه کنم ان شاءالله. چون الان تمام فکر دشمن روی ولایت فقیه است. بنده هم احساس وظیفه کردم وقت بیشتری روی آن بگذارم. با دعای شما و راهنمایی شما. اگر می شود روی سایت بگذارید چون ایمیلم دسترس نیست. یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آخر کتاب مبانی نظری نبوت و امامت نسبتا بحث مفصلی با طرح نظر سایر علما آمده‌است. در ضمن، در جزوه‌ی نقد نظر آقای کدیور عرایضی شده‌است. کتاب «ولایت فقیه» آیت‌الله جوادی نیز در این مورد به کمک شما می‌آید. موفق باشید

10981
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: ببخشید قبلا در پاسخ به یک شخصی فرموده بودید از نظرات علما هر یک را به اسلام نزدیک تر دانستید بپذیرید در عین احترام به همه علما. البته من آن سوال را نپرسیده بودم اما سوال جدی ای دارم که زمینه طرحش فراهم شد. لطفا خصوصی پاسخ بفرمایید تا بی جهت برای افرادی که مسئله ندارند شبهه ایجاد نشود، وقتی من دینم را از طریق علما شناختم، چطور بفهمم که مثلا نگاه فلان عالم به دین نزدیک تر است؟ یعنی من برای اینکه بفهمم نگاه کدام یک از علما به دین نزدیک تر است باید به دینی رجوع کنم که از همان علما گرفتم و اینجا دور ایجاد میشه. در واقع من خودم در عمل دچار تضادهایی شدم که به دلیل اختلاف علما سر مسائل دینی است و نمی توانم به حقایقی که تاکنون گرفتم رجوع کنم چون آن را از علمایی گرفتم که الآن می بینم نظرشان با دیگر علما فرق دارد. امام علی (ع) فرمودند حق را بشناسید تا اهل حق را بشناسید. آنوقت خود حق را چطور باید شناخت؟ اگر بفرمایید از کلام خود اهل بیت (ع)، خب تفاسیر و قرائت های مختلفی از کلامشان می شود. من خیلی سؤال ها قبلا داشتم که به حمدالله در "اصول" دیدم که روش بحث شده و از این جهات خیلی خوشحالم. رزق معنوی ام رو هم از شما و دیگر عرفا می گیرم اما از جهت تعدد نگاه عرفا و علما، دچار بحران هویت شدم و جایی ندیدم رو این مسئله بحث شده باشه. شما راهی دارید پیش پای ما بگذارید؟ شما تا کنون این حالت را داشته اید؟ و با این بحران مواجه شده اید؟ لطفا راهی بفرمایید که به لحاظ کاربردی، عقل و قلب حقیر را راضی کند. نظر اهل بیت (ع) در این موارد چیست که امثال من به خاطر اختلاف نظرهای عرفا دچار بحران هویت بشوند؟ پیشاپیش از پاسخ راهگشاتون بسیار سپاسگذارم. یاعلی مدد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که این سؤال، مبتلابه بعضی از دیگر کاربران عزیز هست اجازه دهید که جواب در معرض عموم قرار گیرد. همان‌طور که در سخن حضرت علی«علیه‌السلام» ملاحظه می‌کنید هر انسانی در شرایط طبیعی بر اساس فطرت خود حق را می‌شناسند و پیامبران خدا تنها متذکر همان حقی هستند که انسان‌ها در فطرت خود با آن آشنایند، لذا هرکس ما را بیشتر به حق نزدیک می‌کند و وارد بدبینی به سایر اهل علم نمی‌کند، قابل اعتمادتر است. متأسفانه بعضی حیات علمی خود را در این می‌بینند که بقیه را نفی کنند، تازه نفی آن چیزی که از سخن سایر علماء برداشت کرده‌اند و این موجب حیرانی انسان می‌شود وگرنه در نزد هر اهل علمی بهره‌ای از حقیقت هست و ما می‌توانیم با ارتباط با آن‌ها از آن حقیقت بهره‌مند شویم، مگر آن‌هایی که بیشتر خودشان را مطرح می‌کنند که این‌ها حجاب حقیقت‌اند. موفق باشید
9357
متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام خدمت استاد طاهرزاده: ضمن تشکر از پاسخ سوالات قبلی یکی از عوامل وقوع انقلاب صنعتی و ظهور سازمان عقلایی در غرب و در نتیجه نظریات مدیریتی، پذیرفتن داروینیسم اجتماعی بود. طبق نظریه داروینیسم اجتماعی گفته می‌شود که ‌جوامع انسانی مانند ارگانیسم‌های زیستی با یکدیگر برای بقا منازعه می‌کنند. جوامع امروزی غرب در این منازعه برتر از دیگران بوده‌اند و بنابراین عالی‌ترین مرحله پیشرفت اجتماعی را که تا کنون به دست آمده است، نشان می‌دهند. داروینیسم اجتماعی مفاهیمی را که داروین برای تشریح تکامل ارگانیزم به کار برده بود، برای تفسیر ماهیت و کارکرد جامعه به کار می برد. در واقع جامعه همانند ارگانیزمی فرض می شود که بر آن اصل تنازع بقا حاکم است. سازگارترین فرد، سازمان یا جامعه در موقعیت رقابتی پیروز خواهد شد و باقی خواهد ماند. طبق داروینیسم اجتماعی در فراز و نشیب فرایند تنازع بقا انواع متعدد و متنوعی از سازمانها ظهور می کنند و برای دستیابی به موقعیت بهتر در یک محیط رقابتی، به تکاپو می پردازند و در بین آنها سازمانهایی که بهتر بتوانند خود را با محیط سازگار کنند باقی می مانند و بقیه از بین می روند. در جامعه رقابتی که انسانها برای زنده ماندن و بقا با هم در تنازع اند و معیار موفقیت پول است تحت داروینیسم اجتماعی، تلاش برای بدست آوردن منافع شخصی شدت می گیرد و ایدئولوژی مناسبی برای کارآفرینان و بازرگانان فراهم می شود. در این بین کسانی که قوی ترند باقی می مانند و به طبقات بالا صعود می کنند و آنهایی که نمی توانند خود را به طور مناسب با محیط رقابتی، سازگار کنند به طبقات پایین تر سقوط کرده، در نهایت حذف می شوند. در واقع هر گونه غفلت و اشتباه از طرف یک سازمان به بلعیده شدن توسط سازمانهای دیگر منجر می شود. لذا خواهشمندم نظرتان را در خصوص این عامل در مدیریت غربی بیان فرمایید و آنرا از دیدگاه مدیریت اسلامی تحلیل فرمایید. همچنین عامل جایگزین در مدیریت اسلامی برای داروینیزم اجتماعی را بیان فرمایید.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه‌اید مدیریت غربی در فضای تنازع بقاء شکل گرفته است زیرا از رحمت واسعه‌ی خدای کریم غافل است و این‌که خداوند عالمی را خلق کرده است که همه‌ی بشریت در متن آن می‌تواند نسبت به حوائج منطقی خود بهره‌مند گردد و این چیزی است که مدیریت اسلامی مدّ نظر باید قرار بدهد تا رقابت‌ها رقابت‌های حذف همدیگر نباشند بلکه سبقت‌ها برای تعالی هرچه بیشتر فضای مدیریت باشد. موفق باشید‌
1215

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام ایاوقتی خداانسان راامتحان میکندبافقریا ثروت ایاوقتی فقیراست یامریض خداخداکنداشکالیدارد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: خیر اشکالی ندارد، زیرا رضا به قضا غیر از راضی به مقضی است. شما در عین آن‌که این بیماری یا فقر را نمی‌خواهید، راضی هستید به آنچه خدا خواسته، حال خدا خواسته‌ شما تلاش کنید برای رفع فقر و بیماری، ولی آنچه پیش آمد پذیرفتنی باشد. موفق باشید
1190

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم / سلام علیکم / برنامه تلویزیونی شما (برنامه "گره" مورخ 16 / 5 / 1390 ) را دیدیم. جزاک الله خیر الجزاء. در انتهای برنامه نیز به علت اینکه قبول کردید در آن شرکت کنید اشاره ای فرمودید. با اینکه موضوع برنامه "ما و مدرنیته" بود اما خود برنامه شدیدا متاثر از مدرنیته بود: طرز دکوراسیون، میان برنامه ها، قطع صحبت شما و پخش آگهی تبلیغاتی، و خصوصا رفتار و برخورد مجری آن. ببخشید،‌ولی از نگاه بیرونی طرز برخورد مجری با شما به بازجویی از یک مجرم بی تمدن بیشتر شبیه بود تا بهره بردن از یک عالم فرزانه البته شما با بزرگواری خودتان او را تحمل کردید. بنده 2 سوال دارم:- با وجود برنامه های دیگری مانند "برنامه معرفت" که از شبکه 4 پخش می شود و مجریان با اخلاق و در خور اینگونه مباحث در آن حضور دارند،‌آیا برنامه گره محل مناسبی برای حضور و بیان مطالب بود؟ آیا چنین برنامه هایی اصلا ظرفیت بیان و نشر چنین حقایقی را دارند؟ 2- وقتی شما راجع به علت وادادگی دولت های سازندگی و اصلاحات در برابر غرب صحبت فرمودید مجری بدون در نظر گرفتن صدر و ذیل سخنان شما فقط یک جمله گفت،‌ گفت:" البته این طور که شما می گویید نیست" بدون اینکه دلیلی بیاورد یا نقدی داشته باشد یا توضیحی بخواهد، و بلا فاصله سوال را عوض کرده و بحث را به جای دیگری کشاند. به نظر می رسد با این جمله و طرز بیان مغرورانه آن، تمام صحبت های شما در نظر مخاطبین بی ارزش شد. ظاهرا ما با نسلی روبرو هستیم که اصلا گوشی برای شنیدن حق ندارد و عملا دین و دینداران را منزوی خواهد کرد و آن سکولار پنهان در آموزش و پرورش و حتی فرهنگ مردم به زودی رخ عیان کرده و دین و دینداران را به مسلخ خواهد برد. چرا اینطور شده و چه باید کرد؟ و السلام – 28 / 5 / 1390 و السلام – 28 / 5 / 1390
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی 1ـ برنامه ریزان اصلی برنامه، خودشان عزم نقد غرب را داشتند و بنده عرض کردم هنوز تلویزیون ما ظرفیت نقد غرب به معنی فلسفی آن را ندارد ولی آن‌ها اصرار کردند که ما نیاز به چنین نقدی داریم. 2ـ باید حوصله داشت و هر وقت شرایط نقد غرب فراهم شد متذکر شد. به نظر بنده فعلا کتاب‌ها امکان طرح نقد غرب را بهتر دارند. موفق باشید
898

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.برای توسع وبرکت در وقت برای انجام فالیت های علمی چه راهکاری وجود دارد
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: برنامه ریزی که همه جانبه و غیر سخت گیرانه باشد خوب است بخصوص که ورزش کردن نیز در آن لحاظ شود. موفق باشید.
21489
متن پرسش
استاد سلام علیکم: داستان مشهوری از آقای قاضی نقل می کنند: روزی در حجره تدریس در خدمت مرحوم استاد قاضی بودیم و بحث توحید را بیان می‌کردند، ناگهان سقف حجره طوری تکان خورد که گویا زمین لرزه‌ای رخ داد. حاضران با عجله در صدد خروج از حجره به طور ایجاد مزاحمت با یکدیگر بر آمدند! ولی بعداً با نبودن خطر بازگشت نموده و ایشان [آیت الله قاضی رحمه الله] بعد که از جای خود تکان هم نخورده بود، فرمود: بفرمایید ای آقایان موحد و آشنای با معارف! لطفا بفرمایید چرا فرار کردن از زیر سقف هنگام زلزله مخالف توحید است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید افعالی، حکایت از آن دارد که هیچ فعلی بدون اراده‌ی الهی محقق نمی‌شود و در آن شرایط اقتضای زمان آن بوده که آقایان باید متوجه‌ی این امر می‌شدند و هول نمی‌شدند، وگرنه دفعِ خطر در جای خود لازم است. موفق باشید

20746

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: 1. نظر آیت الله بهجت (ره) درمورد ابن عربی چیست؟ 2. استاد آخر ما نفهمیدیم ابن عربی ولایت و امامت 12 امام را قبول داشته یا خیر؟ اگر نداشته پس چطور به این مقامات رسیده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن سه جلد کتابی که در رابطه با تفکرات و سخنان آیت اللّه بهجت نوشته‌اند، ملاحظه می‌کنید که ایشان به ابن عربی نیز توجه دارند. 2- موضوع عقاید محی‌الدین کار آسانی نیست. حضرت آیت اللّه جوادی در شرح «فصوص الحکم» محی‌الدین می‌فرمودند: محی‌الدین از نظر عقیده شیعه است ولی از نظر فقهی سنی است. موفق باشید

19785
متن پرسش
سلام: استاد معيار تشخيص موسيقي حلال از حرام چیست؟ آیا موسیقی می تواند مایه ی نزدیکی و تقرب روح من به عالم ملکوت شود؟ اگر بله ملاکش چیست؟ من وقتی بعضی از موسیقی ها را گوش می دهم حالت معنوی بهتری می گیرم ولی نمی دانم آیا این حالت در اثر قوه ی وهم است یا عقل؟ آیا مانند استعمال مواد مخدر است که عقل را می گیرد و انسال را به خیال می کشاند؟ این هم نظر یکی از دوستان از قول رهبری است اما نمی دانم چقدر صحیح باشد. ما سال‌هاست آدرس حلال و حرام موسیقی را اشتباهی رفته‌ایم. مهم نیست ریتم آهنگی تند باشد یا کند. مهم نیست با گیتار الکترونیک زده باشند یا سه‌تار. مهم نیست ایرانی باشد یا خارجی. مهم نیست سنتی باشد، پاپ، جاز، راک یا هر چیز دیگری باشد. مهم نیست طرب‌انگیز باشد یا نه. مهم نیست نوازنده‌اش زن است یا مرد، مهم این است که این موسیقی با آدم‌ها چه می‌کند. موسیقی مثل هر چیز دیگری، وقتی حرام است که مسیر زندگی انسان را از دین دور کند. همین! این را من نگفته‌ام، نظر رهبر انقلاب درباره حلال و حرام بودن موسیقی این‌طور است. بعضی وقت‌ها یک آهنگ (هر آهنگی که باشد) با شعری همراه می‌شود که انسان را از دین دور می‌کند. مثل خواننده‌ای که شعرش در توصیف لذت شراب‌خواری است، خواننده‌ای که بدن معشوقه‌اش را توصیف می‌کند، شعری که مرگ و معاد را به سُخره گرفته، شعری که پر از پوچ‌انگاری است، یا ترانه‌ای که به شکلی خدا را منکر شده. در همه این موارد البته حرام بودن به خاطر شعر است و اگر آهنگ بی‌کلامش را کسی گوش کند اشکالی ندارد. شاید کم است اما بعضی وقت‌ها آهنگ جوری است که خود به خود تشویق به کار حرامی می‌کند. مثل آهنگی که ناخودآگاه مخاطبش را به رقص دربیاورد یا آهنگی که بی‌اختیار کسی را ترغیب به آسیب‌زدن به بدن خودش بکند. بعضی وقت‌ها هم آن چیزی که سد راه دین‌داری می‌شود آهنگ و ترانه نیست، پای حاشیه‌های دیگری در میان است. آهنگی که خواننده‌اش بد پوشش است یا برهنگی را ترویج می‌کند، خواننده‌ای که نماینده یک جریان فکری ضد دین است یا حتی خواننده‌‌ای که ناهنجاری‌هایی مثل اعتیاد به روان‌گردها دارد یا به فسادی مشهور است هم، آهنگی است که آدم را از مسیر زندگی با دین دور می‌کند. حالا آهنگ‌هایی را که می‌شناسید، گروه‌ها و خواننده‌ها و ترانه‌ها را بریزید توی این غربال و ببینید کدام‌ حرام است و کدام حلال. گرچه من برای تک‌تک مثال‌هایی که در بالا گفتم، آهنگ‌هایی می‌شناسم و هیچ‌کدام را به صورت اتفاقی مثال نزدم اما باز هم با این ملاک‌ها بیشتر موسیقی‌هایی که مردم روی موبایل‌ها و داخل ضبط ماشین‌ها دارند، حلال است. برای تشخیص هم راه ساده است، هر کس، خودش جامعه را نگاه می‌کند و عرف مردم را می‌سنجد و بعد باید تشخیص بدهد که فلان موسیقی برای عرف و عموم مردم مانع مسیر دین‌داری هست یا نه. هر جایی هم دو دل بودیم، شک داشتیم و نفهمیدیم فلان آهنگ حلال است یا حرام، گوش دادنش اشکال ندارد. پ.ن: اگر شک داشتید، رساله رهبر را ببینید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد صاحب‌نظر نیستم. رهبر معظم انقلاب به عنوان یک فقیه صاحب‌نظر در این امر می‌فرمایند حرمت موسیقی به محتوایِ آن است و وقتی حرام است که موجب فتنه و فحشاء گردد و زمانی هم که شک داریم آن مورد حرام است یا نه، حملِ به حلیّت باید کرد. موفق باشید

17769

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد بنده دانشجوی مهندسی هستم. همیشه این که آیا راه را در ادامه تحصیل درست رفته ام یا نه برایم سول بوده است و اگر درست بوده در شان کنونی (کل یوم هو فی شان) یک دانشجو باید چه هدف و افقی را مد نظر قرار دهد تا با توجه به آن دچار سردی در سلوک و تلاش و تحصیل نشده و به خود حقیقی اش خیانت نکرده باشد؟ استاد در صورت امکان راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به افقی که انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده و با نظر به هدف عبور از عقل غربی به سوی عقل قدسی، چه اشکال دارد همین رشته را ادامه دهید؟ موفق باشید

17731

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد در رابطه با سوال 17726 آخر یک طلبه دنبال یک کاری به غیر همین کار طلبگی برود یا نه محکم درس خودش را بخواند. آیت الله جوادی می گویند در ایام طلبگی مثلا چنین انفاق هایی برایم رخ داده یا مثلا آیت الله حسن زاده همچنین گفته هایی دارند. بنده به عنوان یک طلبه قبول دارم که خوب باید درس خواند ولی همینطور خشک و خالی هم که نمی شود. لطفا راهنمایی کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل کار طلبگی باید ممحض‌شدن به دروس رسمی حوزوی باشد به‌خصوص تا مطالعه‌ی رسائل و مکاسب. و در دلِ همین نوع زندگی است که الطاف الهی سراغ طلبه می‌آید. موفق باشید

16986
متن پرسش
با سلام: در بحث اصالت وجود گفته می‌شود از هر شییء دو مفهوم وجود و ماهیت به ذهن می آید که آنچه عینیت و تحقق دارد مصداق وجود است و ماهیت اعتباری و صرفا وجود ذهنی دارد. حال سوال اینست از کجا که آن حقیقت خارجی و صاحب آثار مصداق وجود است شاید وجود هم مثل ماهیت اعتباری است و عینیت را شییء ثالثی تشکیل می دهد که نه وجود است و نه ماهیت بلکه وجود مفهمومی است که از تحقق آن عینیت خبر می دهد و ماهیت از چیستی آن ولی آن واقعیت خارجی که مثلا ب است چیز دیگری است که به ذهن نمی آید و توسط مفهوم وجود و ماهیت شناسایی می شود و دلایل اصالت وجود هم این فرض سوم را رد نمی کند؟ البته سفسطه هم پیش نمی آید زیرا شییء خارجی توسط ماهیت و وجود شناسایی می شود. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بحث را با «وجود» به میان آوریم در مقابل آن جز عدم نمی‌ماند و از این جهت، «وجود» است که همواره در صحنه است و نه «عدم». در این دستگاه است که می‌گوییم آن‌چه غیر از «وجود» می‌شناسیم، چیزی جز همان «وجود» نیست با تعینات مختلف که به آن‌ها «ماهیات» گویند به آن معنا که «ماهیات» حدّ وجودند و لذا تنهایِ تنها آن‌چه هست، «وجود» است و نه ماهیت اصالت می‌یابد و نه چیزی که بین ماهیت و وجود باشد. موفق باشید

15571

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در شعر: «جهانی کان جهان عاشقانست / جهانی ماورای نار و نور است» منظور از نار و نور و عالم نار و نور چیست؟ این آیه از قرآن که می فرماید قرآن خواندن هنگام سحر و سپیده دم مورد مشاهده فرشتگان است منظور چیست؟ معنای جمله العبودیه جوهرها کنه ها الربوبیه چیست؟ و در آخر اینکه این آیه از قرآن کریم که می فرماید «قل روح من امر ربی» روح از عالم امر است به چه معناست؟ بی نهایت خواهش می کنم به همه ی سوالاتم پاسخ دهید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! جهان عاشقی جهانی است که انسان نه از ترس جهنم خدا را می‌پرستد و نه از طمع بهشت 2- در روایت داریم که در هنگام سپیده‌دم، هم فرشتگان شب هنوز نرفته‌اند و در صحنه‌اند، و هم فرشتگان روز به صحنه آمده‌اند 3- می‌فرماید عبودیت حضرت حق آن‌چنان انسان را رشد می‌دهد که با اراده‌های حضرت الهی، امور را جلو می‌برد و لذا در عمق عبودیت، ربوبیت نهفته است 4- در نکته‌ی دهم «ده نکته از معرفت نفس» موضوع روح را می توانید دنبال کنید 5- سعی بفرمایید با مطالعه‌ی کتاب‌ها به تفکری برسید که خود به خود این نوع سؤال‌ها برایتان حل بشود. موفق باشید

13611
متن پرسش
سرور گرامي با اهداي سلام و دعاي خير: بنده با آثار شما استاد گرامي زندگي مي كنم. يك عرضي داشتم. يك بار كه توفيق داشتم خدمتتان رسيدم در خصوص رفتن به سوريه و دفاع از حرم حضرت زينب (س) و استفاده از اين روزنه براي خوب مردن ولي فرموديد ما هنوز وظيفه ايي ندارم. استاد عزيز بنده خيلي به شهيد آويني حسادت مي كنم كه خوب فهميدن بايد چيكار كنند تا خوب بميرند دنبال چنين حركتي مي گردم مثل آويني. استاد عزيز! من نمي خواهم نفله شوم نمي خواهم در كشاكش زندگي هاي روزه مره كه بايد رفت كار كرد بعد حقوقي از شركت بگيري و بياي بخوري مي ترسم اين روزمره گي به دل مردگي منجر شود. دنبال يك راهي ام دنبال يك روزنه ايي كه بشود خوب مرد. متنفرم از مردن در بستر. از يك طرف تعهد به خانواده و مسئوليت زندگي از يك طرف آرزوي شهادت داشتن با سر و سامان زندگي كردن جور در نمي آيد. البته مي دانم تلاش براي روزي خانواده جهاد در راه خداست بله صد البته، اما آن كجا و اين كجا؟ لطفا راهنمايي بفرماييد. استاد عزيز! بنده دنبال اثر گذار بودن خودم در تاريخي كه در آن هستم مي گردم. من نمي دانم چه مسوليتي بر دوشم هست. همين كه بروم پول در بياورم و خانواده ام در آسايش باشد. بنده زندگي شما را حفظ حفظ ام شما در مقطعي از زندگي اين حس را داشتيد و دنبالش را گرفتيد و الان در اينجا هستيد شخصيتي هستيد اثر گذار چرا كه به آن دغدغه تان پاسخ داديد من دنبال چنين چيزي هستم. يك كلام نمي خواهم نفله بشوم التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در هر تاریخی بر اساس اقتضائات زمانه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، به وظیفه‌ی خود عمل نماییم و بقیه را به خدا واگذاریم که هرچه می‌خواهد پیش بیاورد. با توجه به این امر اگر تشخیص می‌دهید می‌توانید رسالت تاریخی خود را با حضور در سوریه به انجام برسانید، اشکال ندارد در آن فضا قدم بگذارید. موفق باشید

12897
متن پرسش
بسم الله با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما: می خواستم مشورتی به این حقیر بدهید در مورد ورود به حوزه! حدود 26 ساله هستم. سوالات در سایت در مورد ورود به حوزه را در سایت شما خواندم تقریباً بردداشت کردم که برای ورود به حوزه باید روحیه و تلاش خاصی داشت! اگر برایتان امکان دارد در این زمینه و موارد (شرایط و روحیه و نوع تلاش و ...) راهنمایی کنید تا تطبیق دهم که خدایی ناکرده عملی انجام ندهم که بعد از مدتی پشیمان شوم! با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب‌های قبلی عرض شده، اگر خداوند علاقه‌ی تعمق در دین را در شما ایجاد کرده است و استعداد لازم را نیز داشته باشید و خانواده هم تا حدّی همراهی کنند؛ نباید از استفاده از چنین فرصتی در این تاریخ کوتاهی کرد. موفق باشید

11999
متن پرسش
سلام: استاد حکومت اسلامی، موظف است رویکرد امت محور داشته باشد یا ملت محور؟ آیا می تواند از درآمدهای یک کشور اسلامی، برای فقرای دیگر کشورهای اسلامی هزینه کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم رویکرد حکومت اسلامی امّت‌محور است به آن معنا که مردمی در صحنه هستند که برای خود امامی را انتخاب کرده‌اند و در ذیل نور هدایت آن امام عمل می‌کنند که به اصطلاح امروز می‌توان آن را تحت عنوان نظام «مردم‌سالاری دینی» نام برد 2- ولیّ فقیه از انفال که مخصوص امام است می‌تواند هرجا که مصلحت اسلام بود خرج کند، این علاوه بر آن است که مردم می‌توانند اموال خود را برای فقیر هر کشور که بخواهند مصرف کنند. موفق باشید

10822
متن پرسش
سلام استاد: بنده سیر رهنمودی شما را دنبال می کنم، استاد من مهرماه کربلا بودم واقعا مایل بودم برای پیاده روی اربعین مثل انبوه هموطنانم در کربلا باشم اما چون خانم هستم و همراه محرمی ندارم نتوانستم؛ برای من هم دعا کنید استاد، دعا کنید، دعا کنید، دعا کنید، دعا کنید، دعا کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه با همه‌ی راهیان این مسیر همراه هستید. موفق باشید
7346
متن پرسش
با سلام و تشکر از استاد گرامی: من دانشجوی ترم 4 مهندسی عمران در دانشگاه اصفهان هستم .حالا دچار تردید شدم که آیا این علمی که من دارم میخوانم به درد آخرتم هم می‌خوره یا نه. و یا برم حوزه بهتره؟ میخواستم نظر شما رو در این مورد جویا شوم. اگر این علم به درد آخرت می‌خوره، چه در هنگام آموختن و چه در هنگام عمل چگونه باید باشد و چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد که باعث نزدیکی به خدا و حرکت در مسیر کمال باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این نوع علم نیت خدمت به مردم است که کارساز است، برعکس علم توحید که خود آن علم موجب نظر انسان به سوی حق می‌شود و لذا در هر صورت باید در یافتن علم توحید و اخلاق تلاش خود را بکنید و در ارتباط با مهندسی عمران به عنوان مسیر امرار معاش قصد خدمت به مردم را نیز در نیت خود زنده نگه دارید. موفق باشید
3417

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم ، با تشکر از زحمات استاد محترم و با آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون در تبیین و ترویج معارف دینی، در پاسخ به سوال «یکی از شاگردان کوچک استاد» 3/9/91 در رابطه با پاسخ مقام معظم رهبری به اظهارات آقای مشایی در مورد « دوستی با مردم اسراییل » فرموده اید: مفام معظم رهبری آن را یک نوع کج سلیقگی دانستند و نه انحراف. در حالی که معظم له این اظهارات را اظهار نظر غلط، حرف نادرست، حرف غیرمنطقى،و حرف اشتباه ، دانسته اند. «کج سلیقگی» نه در فرمایش های معظم له تصریح شده و نه از آن قابل برداشت و استنتاج است. اگر انحراف نباشد حد اقل جهل یا کوته بینی است: «یک نفر پیدا میشود درباره ى مردمى که در اسرائیل زندگى میکنند، اظهار نظرى میکند. البته این اظهار نظر، اظهار نظر غلطى است. اینى که گفته شود ما با مردم اسرائیل هم مثل مردم دیگر دنیا دوستیم! این حرف درستى نیست؛ حرف غیرمنطقى اى است. مگر مردم اسرائیل کى هایند؟ همان کسانى هستند که غصب خانه، غصب سرزمین، غصب مزرعه، غصب تجارت به وسیله ى همین ها دارد انجام میگیرد. سیاهىِ لشگرِ عناصر صهیونیسم، همین هایند. نمیشود ملت مسلمان نسبت به افرادى که اینجور عامل دست دشمنان اساسى دنیاى اسلام هستند، بى تفاوت باشد. نه، ما با یهودى ها هیچ مشکلى نداریم، با مسیحى ها هیچ مشکلى نداریم، با اصحاب ادیان در دنیا هیچ مشکلى نداریم؛ اما با غاصبان سرزمین فلسطین چرا؛ مشکل داریم. غاصب هم فقط رژیم صهیونیستى نیست. این موضع نظام است، این موضع انقلاب است، موضع مردم است. حالا کسى حرف اشتباهى میزند، عکس العملهائى هم در مقابل آن نشان داده میشود. خوب، مسئله را باید تمام کرداینکه یک روز یک نفر از این طرف بگوید، یکی از آن طرف بگوید، یکی اینجور استدلال کند، یکی از آن طرف حرف بزند، این درست نیست، این التهاب آفرینی است؛ حرفی بود گفته شد و اشتباه بود و تمام. موضع جمهوری اسلامی و موضع دولت جمهوری اسلامی هم این نیست. » ( پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری - خطبه‌های نماز جمعه تهران در روز هجدهم رمضان ۱۳۸۷/۰۶/۲۹ -) ملتمس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: علیکم السلام: چون مقام معظم رهبری فرمودند کاری بود اشتباه و نباید به آن دامن زد بنده این‌طور در ذهنم ماند که آن سخن در عین اشتباه بودن یک کج‌سلیقگی است زیرا از روح سخنان دولت و اطرافیان او چیزی که حاکی از پذیرفتن اسرائیل باشد استنباط نمی‌شود. موفق باشید
2717

رزقبازدید:

متن پرسش
در مورد روزی سوالی برایم پیش آمده بود. بحث بنده از اینجاست که اگر روزی مقدر است و در قرآن گفته شده است گه ما من دابه الا علی الله رزقها و امثال این مطلب که روزی همه جنبدگان داده می‌شود و مسئولیت آنرا خدا بر عهده گرفته،پس چرا برخی حیوانات و انسانها از گرسنگی می‌میرند؟ و دیگری در نهج البلاغه مانند نامه 31 آمده که( گونه ای از )رزق به انسان در هر صورت می‌رسد و در روایات شنیده ایم که کسی نمی تواند رزقی که برای آدم تقدیر شده بگیرد و کم و زیاد کند.پس مال حرام خوردن(رزق دیگری خوردن نیست)و انسانهای که از گرسنگی می‌میرند رزقشان چگونه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: یا رزقشان همان اندازه بوده است، و یا کاری کرده‌اند که از رزق مقسوم‌شان محروم شده‌اند. موفق باشید
1503

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام لطفا مرگ را تعریف نمایید و بفرمایید آیا برای ملائک نیز مرگ معنا دارد و روایاتی که درباره مرگ ملائک هستند اگر صحیح هستند چه معنایی دارند؟ (من دارای این ذهنیت هستم که ملائک به علت اینکه هرکدام تجلی یکی از اسماء الله می باشند و از طریق هست به خدا مرتبط اند برایشان مرگ معنایی ندارد) متشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مرگ انتقال از یک مرتبه و موطن به مرتبه و موطن برتر است و مرگ ملائکه به معنی استغراق آن‌ها در مقام وحدت احدی است به طوری که دیگر ظهوری در مواطن نازله برای آن‌ها نباشد. موفق باشید
654

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام. استاد عزیز. پدر بزرگ مادریه من پدر بزرگ مادری ای داشتند که مادرشان سید بوده.آیا من هم جزو سادات هستم(با توجه به اینکه نسل من هم به حضرت فاطمه سلام ا... علیها میرسد).من میتوانم به کسانی که از من میپرسند سید هستم یا نه بگویم هستم؟ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: علماء می‌فرمایند این‌گونه افراد از جهت مادری سادات محسوب می‌شوند. موفق باشید
نمایش چاپی