باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر بتوانید لقبی برای او بگذارید که متعیَّن به یک اسوه و مصداق باشد، او بیشتر، معنای خود را در اسم خود احساس میکند و شما بعداً بیشتر خوشحال خواهید بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره این دین آخرین پیامبر است که باید در پرتو حضور دین او تا قیامت به وسیلهی کسانی که آنان قلبشان مطابق قرآن است، بشریت متوجهی مسیر هدایت شود. چنین شرایطی برای پیامبران قبلی نبوده است تا انتظاری اینچنینی برای دین آنها باشد. همان اندازه که آنان نوّابی برای ادامهی دین و رساندن دین به پیامبر بعدی داشتهاند، کافی بوده است. ۲. کار بسیار خوبی است وقتی متوجهی حضور تاریخی خود در بستر انقلاب اسلامی باشیم و بدانیم هدف همهی داناییها و معارف، رجوعِ بهتر به حضرت حق و به محتوای بیشتررساندنِ عبادات است. نکند بخواهیم با نگاه هایدگر، دین را ارزیابی کنیم. در حالیکه با حقّانیتِ دین و سیرهی اولیاء الهی باید بقیهی اندیشهها را اندازهگیری کرد و استفاده نمود. آری! سفر به سرزمینهای فکری بیگانه برای رجوع به وطن کار خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده جواب آقای دکتر پورحسن به نامهی مذکور، جواب عالمانهای بود. از جواب منتقدین اینطور برداشت میشود که هنوز نگاه ایدئولوژیک بر نگاه تفکرآمیز غلبه دارد. شاید با مقایسهی نگاه منتقدین به سخن دکتر داوری و فهمی که برای آن سخن نیاز هست به این نتیجه برسیم ما هنوز به تاریخی که انقلاب اسلامی نیاز به آن دارد، نرسیدهایم. هنوز تفکر در میان نیست. نامهی آقای دکتر پورحسن این است:
مدت هاست شیوه تفکر را از دست داده ایم
یادداشت دکتر قاسم پورحسن درباره انتقادهای عجولانه به نوشته دکتر داوری در مورد علم دینی و علوم انسانی اسلامی:
۱. غلبه نگاه های غیر علمی به مسائل علمی سبب شده است تا تفکر ورزی را فراموش کنیم. مسئله علوم انسانی به طورکلی یک مسئله اندیشه ای و علمی است، در حالیکه در سی سال اخیر منظور ایدئولوژیک در این باب داشتیم به همین دلیل دستاوردهای علمی نداشتیم، علم منطق خاص خود را دارد، علم در یک فرآیند طبیعی و طولانی و نه با تجویز یا تمنا ظهور می کند، تا زمانی که به این نکته التفات نکنیم نمی توانیم تحولی در علم به طور عام و علوم انسانی به طور خاص شکل دهیم. متفکران مغرب زمین به این مسئله بنیادین، تفطن پیدا کردند و قادر شدند وضع جدید و دانش جدید را ظهور بدهند. می توانیم از تجربه عقل جمعی بشر، بهره مند شده و با پیروی از الگوی مبتنی بر دانش، تحولی را در علوم انسانی بوجود می آوریم.
۲. داوری ها نسبت به نوشته دکتر داوری ایدئولوژیک و شتابزده بود. گفتار داوری حاوی سه بخش اساسی است:
الف) بررسی شرایط امتناع علم دینی و علوم انسانی اسلامی در ایران در سی سال اخیر
ب) تبیین منطق خاص علم
ج)بررسی شرایط امکان علوم انسانی اسلامی و علم دینی
پیش از توضیح سه پاره فوق متذکر می شویم، رویکرد دکتر داوری در این نوشتار کاملاً علمی و به دور از نگاه های ارزشدارانه بوده است در حالیکه منتقدان و مخالفان ارجمند به آن بی توجه بوده اند.
مدت هاست در برابر یک نظریه علمی، مواجهه ی شتابزده و ایدئولوژیک اتخاذ می کنیم. دکتر داوری یک فیلسوف برجسته و متفکری با بصیرت های بنیادین است، او ار نمی توان به هیچ روی فیلسوف حکومتی پنداشت. رویه و مشی فلسفی او این نکته را عیان می سازد که در تمام نوشته هایش، سیاست زدکی را کنار گذاشته و منطبق با دانش به بررسی انتقادی و تحلیلی مسئله پرداخته است.
فرض کنیم دکتر داوری در گذشته دیدگاهی متفاوت درباره علم، علم دینی و علوم انسانی اسلامی داشته و حال با مطالعه دقیق تر و اتخاذ روش علمی تر دریافته است که می توان در آن نظر پیشین خود، تحولی ایجاد کرد یا حتی از آن گذار نمود. ویژگی فیلسوف و متفکر دینی است که با دریافت نادرستی دیدگاه آنرا اصلاح کند یا کنار بگذارد و دیدگاه درست یا درست تر ار در پیش بگیرد، این چه ایرادی بر اساس منطق علم دارد؟
همه متفکران بزرگ با گذار از اندیشه های پیشین شان بود که نظریه ای جدید عرضه کرده اند و به همین دلیل امروزه از اندیشمندان برجسته بواسطه تحول یا گذار از دوران یک، دو و سه آن ها حسب اندیشه هایشان سخن می گوییم. نگارنده اعتقاد ندارد دکتر داوری علم دینی با روایت و فهم متعارف و غالب در جامعه، را هیچگاه پذیرفته باشد تا حال بگوییم آب پاکی را بر روی دست علاقه مندان و دلدادگان ریخته باشد.
۳. حقیقت این است بخش نخست گفتار دکتر داوری نیازمند بررسی تفصیل و دقیق است، دو فهم می توان از تلاش سی ساله متفکران ایرانی در باب علم دینی و علوم انسانی اسلامی به دست داد:
فهم نخست آن است که پس از انقلاب اسلامی، متفکران ایرانی به سبب هیجانات حاصل از انقلاب، در صدد کنار زدن غرب و دانش غربی بودند و دوره دوم غرب ستیزی را سامان دادند، اما نتیجه آن مطلوب نبود، فهم دوم این است که به سبب آگاهی از منطق و ماهیت علم، روی به اسلامی کردن علوم آورده و خواهان شکل دادن دانش متناسب با پرسش ها، اقتضائات و نیازهای جامعه بودند، در این رویکرد تلاش صحیحی در دریافت سرشت علم و دین و جامعه مدرن و امروزی بعمل آوردند و کوشیدند با سهیم شدن در علم، مرزهای دانش را بسط داده و دانش منطبق با نیازی ایران را سامان دهند.
نقد دکتر دواری متوجه فهم نخست است، فهم نخست در این سی سال غلبه پیدا کرده و مانع فهم صحیح سرشت علم، دوره مدرن و منطق ظهور علم شده است. همین فهم نادرست از علم، غرب و علوم انسانی سبب شده تا به انسداد معرفتی در این باب برسیم و اگر همین روش را ادامه بدهیم هیچگاه دستاوردی نخواهیم داشت.
دکتر داوری در حدود بیان این شرایط امتناع با خوانش نخست که فهمی ایدئولوژیک و غیر علمی است، می باشد. به نظر می رسد عدم فهم درست این مسئله سبب شده تا منتقدان این چنین شتابزده به مخالفت با گفتارهای دکتر دواری روی بیاورند.
۴. بخش دوم نوشتار دکتر داوری از اهمیت بسیار برخوردار است. آیا تاکنون موفق به فهم دوره جدید شده ایم؟ چه مطالعاتی درباره اسباب ظهور دوره جدید صورت داده ایم؟ آیا غرب می توانست بدون روش آگاهی و گسست معرفتی از منظر پیشین خود نسبت به انسان، جامعه، علم و قدرت دست به ظهور چنین تحولاتی بزند؟
متاسفانه غلبه نگاه های غیر علمی سبب شده است تا برخلاف فیلسوفان اسلامی همچون فاربی و ابن سینا عمل نماییم. می خواهیم بدون خواندن و فهمیدن بنیادهای غرب، از آن گذر نمائیم و بنیادی دیگر فراهم سازیم، در حالی که آگاهی درستی از سرشت علم نداریم.
فارابی و این سینا به درستی یونان و دانش یونانی خوانده، تبیین کرده، نقد نموده و دانش جدید را ظهور دادند. این منطق بنیادین علم است. ما متاسفانه فرصت چهل ساله را برای فهم غرب، دانش های برآمده از عقل جمعی دوره مدرن و بنیادهای آن را از دست داده و نتوانستیم ماهیت و منطق علم را فهم کنیم. بدون فهم دقیق این شالود ها نمی توان ادعایی در خلا داشت. ظهور علم نه اتفاقی است و نه تابع امیال و پندارهاست. علم منطق خاص خود را دارد، پس باید این منطق را بیاموزیم، بدون آن نمی توان علمی را ظهور داد. سخن دکتر داوری بیان این حقیقت است. همچنان در علم دینی و علوم انسانی اسلامی به این مسئله بی التفات هستیم.
۵. هیچ متفکری نمی تواند حکم به امتناع ظهور اندیشه ای بدهد. دکتر داوری یک فیلسوف است. او نه جزم اندیش است و نه ایدئولوگ است. نگاه داوری فرانگرانه و عملی است، کمی بیندیشیم سپس نقد کنیم. او منکر تلاش علمی باسم ایرانی در وجه درست و منطقی نیست. چگونه می توان شرایط امکان ظهور یک علم را فراهم ساخت؟ با دستور و تجویز و کنار زدن عقل جمعی و دانش بشری نمی توان به آن دست یافت. با مشارکت و سهیم شدن در دانش بشری است که می توان علم را گسترش داد. تا زمانی که در دانش بشری شراکت نکنیم و مرزهای علم را گسترش ندهیم شرایط امکان فراهم نخواهیم کرد و داشتن ادعا در اینصورت سراب است.
دکتر داوری به ما هشدار می دهد در صورتی که در جست و جوی دانش جدیدی هستیم باید شراکت در دانش داشته و آن را بسط دهیم. بدون ظهور منطقی و نظام مند دانش چگونه می توانیم دانش های موجود را انکار کرده و علم جدید بوجود آوریم. علم دینی در درجه اول تابع منطق ظهور علم است.
معتقدم هنوز بنیان های علم دینی و علوم انسانی اسلامی روشن نشده و تبیین صحیح از آن به دست نداده ایم. ابتدا باید سرشت علم را فهم کنیم سپس زمینه های اجتماعی و تحولات در جوزه جامعه را مورد مداقه قرار داده و نسبت حقیقی علم و جامعه را بررسی نماییم، آنگاه بر اساس منطق علم، مطابق با نیازهای جامعه، دانش را می توان ظهور داد. این یک فرآیند طبیعی ظهور علم است که دکتر داوری در بخش سوم بدان تذکر می دهد.
بیان یک نظریه و نقد روشمند و علمی آن، می تواند یک فرصت پرغنیمت باشد. نقد بر اساس رویکرد صحیح سبب ایضاح مسئله می شود، همگان را دعوت کنیم به دور از حب و بغض نوشته دکتر داوری را به طور دقیق مطالعه کرده و با نقدهای منصفانه به بسط تفکر کمک رسانند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر یک طرف شیطان است که در فرهنگ غربی انسانها را گرفتار انواع خیالات میکند، در یک طرف دیگر هم ارادهی الهی است که قلبها را متوجهی بیثمری آن فکر و فرهنگ میگرداند و ما وقتی خود را در گفتار و رفتار در جبههای قرار دادیم که نماد توجه به بیثمری غرب بود؛ خود به خود رخنهی لازم را در آن فکر و فرهنگ ایجاد کردهایم و عبور از غرب، ظهور میکند و چیزی نمیگذرد که همین بانوان این سرزمین که شما میگویید، نیز متوجهی بیمعناییِ کار خود میشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که ملاحظه میفرمایید زبان قرآن، زبانی است در خطاب به بنیادِ بشرِ آخرالزمانی به همان معنایی که حضرت سجاد «علیهالسلام» مى فرمايند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُور»[1] خداوند مى دانست در آخرالزمان اقوام متعمّقى مى آيند كه براى آنها سوره توحيد و شش آيه اول سوره حديد را نازل كرد. اين خبر نشان مى دهد براى فهم سوره ى توحيد و شش آيه ى اول سوره ى حديد نياز به روح آخرالزمانى است. موفق باشید
[1] ( 1)- الكافى، ج 1، ص 91.
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آرزوهای بلند دنیایی و پرحرفی، همت عمل به وظایف را کم میکند. در صورتیکه اگر در همین دوران جوانی بر مبنای معارف عالیه عبادت نکنیم و نور معارف را با عبادات به جانمان نچشانیم، بعد از چهل سالگی کم میآوریم و دیگر در اختیار خودمان نیستیم 2- زمینهی ایجاد یک زندگی که همراه با آرامش و صفا و محبت و امیدواری باشد؛ به عهدهی شماست. در کنار چنین فضایی سیر مطالعاتی را دنبال کنید. از صلهی رحم و ارتباط با مؤمنین غفلت نشود. بالاخره بعضی از برنامههای تلویزیون مثل برنامههای شبکهی افق میتواند مفید باشد ولی با انتخاب ما، و نه با انتخاب تلویزیون که همچنان بخواهیم برنامهها و سریالهای آن را دنبال کنیم! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در امر مطالعه و تحقیق، یک قاعده همیشه در میان است و آن رجوع به متون معتبر است با نظر به سؤال و دغدغهای که هرکس دارد. حتی علامه طباطبایی که به قرآن رجوع می کنند، دغدغهی اصلاحِ امور جامعهی خود در این تاریخ را بر اساس رهنمودهای کتاب خدا دارند. مثلاً اگر شما مطالعهی تفسیر المیزان را شروع کنید و در دل آن در جستجوی جواب دغدغهی خود یعنی «بازخوانیِ هویت دینی و ملی» باشید، جوابهای خوبی دریافت میکنید. آری! در این رابطه است که ممکن میباشد سؤالی برایتان پیش آید، و با امثال بنده در میان بگذارید. ولی اگر بخواهید از همان ابتدا بنده مثلاً در رابطه با آن موضوع که میفرمایید، سخن بگویم، عملاً باید بنده یک یا چند کتاب بنویسم و فضا از گفتمانِ علمی خارج میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت زیر جواب داده شده بود:
20049: سلام:
۱) برای رسیدن به یقظه چه کار باید کرد؟
۲) به فرض به یقظه برسیم و برای ابد خود برنامه بریزیم برای اینکه طبق برنامه عمل کنیم و منظم باشیم خلافش عمل نکنیم باید چه کارکرد؟
۳) التماس دعا. یا علی. (سینا)
20049- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید جلد اول کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی در این مورد کمک بکند. موفق باشید
20050- سلام:
رای مردم در نظر شما چه جایگاهی دارد؟ در جواب شما به سوال ۱۹۹۰۹دیدم که می فرمایید مبنای عمل دولت باید کار حق و درست باشد و نه رای عموم مردم. خب این حرف تا حدی درست است و تا حدی غلط. مقداری که درست است اینه که دولت نباید کار خلاف اسلام انجام بده ولو اینکه رای عموم باشد ولی غلطش این حرف این جاست که از میان کار های درست دولت میتوند کار احسن را انتخواب نکند و بنابر رای مردم کار درستی که به خوبی اون کار احسن نیست را انتخاب کند. به نظرتون زیادی بر این آقایون سخت نگرفتید؟ منظورم شخص شما نیست. این فرمایش امام که میزان رای ملت است را قبول دارید یا نه. التماس دعا (سینا)
20050- باسمه تعالی: سلام علیکم: طبق مبنای امام، میزان رأی مردم است ولی در بستر شریعت الهی و حکومت اللّه. حال در این فضا ما نباید یک قرائت از شریعت الهی را ملاک ارزیابیِ فعالیتهای دیگران قرار دهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول مرحوم دکتر علی شریعتی آری! خداوند رزق هرکس را تعیین کرده است ولی باید ببیند که چه کسی از او قاپیده است؟ و یا چه کسی میخواهد از او بقاپد؟ مسئلهی قحطی آفریقا خیلی گستردهتر از این صحبتها است و بعضی از قسمتهای آن ریشه در روانِ قومی دارد که رواناً قحطیزدگی به جانشان افتاده است و نه قحطی. این را میتوانید در کتاب «ژئوپلوتیک گرسنگی» اثر «خوزه دو کاسترو» دنبال کنید. موفق باشید
بباسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، افراط و تفریط در هر کاری خوب نیست. سعی کنید مثل سایر متدینین عمل نمایید و در عین حال، فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی داشته باشید. مؤمن باید اهل الفت با دیگران باشد. عرایضی در شرح «دعای مکارم» شده است خوب است به آن رجوع فرمایید. – در قسمت صوتِ سایت، و یا در قسمت جلسات هفتگی جلسهی روز دوشنبه آنها را میتوانید بیابید-. در این تاریخ، ارادت به رهبری بهعنوان عقلِ ولیّ الهی در این تاریخ، نورِ لازم را به عبادات و حرکات شما میدهد. متوجه باشید که آنچه دیندار را به نتیجه میرساند تنها انجام تکلیف نیست، بلکه زندگی در هوایِ حقیقت است و دغدغهی زندگیِ بقیه را داشتن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجهاید حضور در تاریخی غیر از تاریخ مدرنیته که همهی عالم را فراگرفته است، با تنگناهایی روبهروست. و همینطور که گفتهاید انقلابیون باید خود را با متن چنین انقلابی معنا کنند، نه با جریانهای سیاسی و نه با دولتها، وگرنه ناخواسته متوقف میشوند. آری! درست میفرمایید که غم ما باید، غمِ جاماندن از راهی باشد که شهداء در مقابل ما گشودند، نه غمِ بر مسندنشینی این دولت و آن دولت. غمِ جاماندن از افقی که زعیم الهی ما در مقابل ما گشود که آن راه، فراتر از نگاه جریانهای سیاسی است. همانطور که به قول شما مردم ما برای تحقق انقلاب فهمیدند از چه راهی کار را شروع کنند تا در یک عزم عمومی، خود را ماورای حاکمیت دوران در امور اجرایی حاضر کند و اینجاست که بنا به فرمایش رهبری مطالبات مردم آنچنان متعالی میشود که یقیناً به دولتی نظر خواهند کرد که همترازِ اهداف مقدس انقلاب اسلامی است. بنده چیزی به سخن شما نیفزودم و همین اندازه متوجه هستم چه عالم زیبایی است عالمِ فهم تاریخی انقلاب اسلامی در قرائت شهدا. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر عقلی، عقل به خوبی متوجه بدیهی و روشنبودن مبانی براهین خداشناسی هست. و از نظر عقلی مشکلی پیش نمیاید. ولی در مسیر خداشناسی بعد از عقل، این قلب است که باید حضور خدا را به پشتوانهی براهین عقلی احساس کند وگرنه در عین یقین عقلی از نظر قلبی در شک میماند و با رعایت دستورات الهی، قلب نیز منوّر به احساس حق میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اغلب مردم بر اساس روح زمانه انتخاب میکنند 2- نمیتوانست بدهد، مگر آن که ماوراء زمانهی خود تصمیم بگیرد 3- عرایضی در آخر کتاب «امامت در تکوین و تشریع» تحت عنوان «اهلالبیت و زمانشناسی» شده است که میتواند مفید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما به اندازهای که زندگی را درست معنا کرده باشیم و با ایمان کامل به خداوند، اخلاق فاضلهای را در خود شکل دهیم، موجب ریزش رحمت الهی خواهیم شد و این یعنی سعادتمندی، حال چه مجرد باشیم و چه متأهل و چه غنی باشیم و چه فقیر. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا باید به موضوعاتی که هیچ مبنایی ندارد مشغول شویم؟! مگر اگر کسی حضرت عزرائیل را ببیند، از رؤیتِ خود گزارش میدهد و آنهم به صورت کتبی آن را مینویسد؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی شریعت الهی رخصت میدهد که انسان به جهت ناتوانی نمیتواند روزه بگیرد، معلوم است که توفیقی از او تلف نمیشود، بهخصوص که میتواند با سایر اعمال ماه رمضان مثل دعا و قرآن و نماز حقِ آن ماه را ادا کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده حرف درستی است. موفق باشید