باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بدانند این افراد با توهّمات خود زندگی میکنند و با توهّمات خود به آنچه میخواهند میرسند. زیرا خالق هستی نظام خود را بر اساس میل انسانها نساخته است، ولی رحمت واسعهی او آنچنان است که انسانها را تنها نمیگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حکم کسی که مقابل اصلیتِ نظام اسلامی به قصد براندازی عمل کند، از نظر فقها، قتل است. ولی حکم اعتراض به کوتاهیها چیزِ دیگری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده شناخت ذات انقلاب اسلامی است. حقیقت انقلاب اسلامی چیزی است ماورای آنچه در این روزها مردم به آن سرگرماند. زیرا هنوز مناسبات ما در تعریفی که فرهنگ غربی از انسان دارد، در جریان است. انقلاب اسلامی فعلاً در میان زمین و آسمان قرار دارد. از یک طرف در کتاب مکنون و مأوایِ آسمانیاش مستقر شده؛ و از طرف دیگر در انتظار است تا در جایگاهِ زمینی خود نیز استقرار یابد، و نظر به انتظار ما دارد تا با «گوشسپردن به ندایِ آن» خود را در جهان و جامعهی ما به ظهور آورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. مولای ما به گشودگیِ انسانیِ خود با حقیقتِ گشودهی عالَم زندگی را معنا کردهاند همان چیزی که مولوی را مولوی کرد و او در گزارش احوالِ خود، مثنوی را سرود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان فکری کارل راجرز نیستم. ولی اگر ما بر فطرت تأکید میکنیم اینچنین نیست که جایی برای طبع و غریزه قائل نباشیم و گرفتار شیخبازی و تحجر شویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح جوانان ما حقیقت انقلاب را در افق آیندهی خود و ملتشان مییابند. این تنگنظریهای ما است که آنها را از ما فاصله داده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه بسیار زیبا مطلب را مطرح فرمودید. یادداشتی در مورد «شعر و هنر» از این زاویه داشتم که به جنابعالی تقدیم میکنم. موفق باشید
باسمه تعالی
ما و شعرِ اصیل و آینده
هنر و شعر راه نجات انسان دوران جدید از «بیجهانی» است که «بیجهانی» منجر به حذف هستی و نیستانگاری میشود. در حالیکه انسان ذاتاً جهانمند است و باید جهان خود را بر اساس فهمی اصیل بازیابد.
برای یافتن مضمون جهان باید به تحلیل هنر و شعر پرداخت. قدرتِ نجاتدهندهی انسان جدید در شعر نهفته است زیرا از این طریق مضمون کامل جهان را برای انسانی که ذاتش جهانمند است، بر ملا میکند. در نتیجه برای انسانها آشکار میشود جهانِ گمشدهی آنها کجا است.
۲. هنر و شعر اما به چهچیز میخواند؟ به هستی. اندیشیدنِ واقعی هم نسبتی است که انسان با هستی برقرار میکند به همان معنایی که انقلاب اسلامی وسیله تقرب به راز وجود شد و جهانی را در مقابل بشر امروز گشود و حجابها را از رُخِ هستی کنار زد و رازهای بزرگی را بر ملا نمود. جهانی که شاعر در مقابل ما میگشاید از این رو اصیل است که ما را از روزمرّگیها و سر به هوا بودن در میآورد.
۳. جهانی که شاعر و شعر در مقابل ما میگشاید، جهان تعصبها نیست، جهانِ گشودگی ها است تا جهان، رازِ هستی را در گوشِ ما نجوا کند . هرچند به حسب ظاهر هنرمند اثر هنری را میآفریند، اما در واقع این اثر هنری است که هنرمند را در مقابل حقیقت قرار داد.
ارادهی الهیِ خاصّ این تاریخ
۴. اثر هنری به سبکِ مخصوصِ به خود به انسانها امکان میدهد تا خود را به همان معنای حقیقیشان به صحنه آورند و از این رو حجاب نفس امّاره را کنار بزنند و به حقیقت هستی تقرب جویند. مأوایی که طلحه و زبیر نتوانستند به آن ورود کنند.
۵. اثر هنری میتواند جهانِ حقیقی مردم این دوران را نشان دهد. نشان دهد عالَم انسانهای وارسته چه عالمی است. عمّار حلب از طریق انقلاب اسلامی نشان داده شد تا مردم این دوران بتوانند خودشان، خودشان را درست مشاهده کنند، حقوقبران نجومی خود را درست مشاهده کردند. شهدای مدافع حرم نیز خود را درست مشاهده نمودند. اثر هنری همهی جوانب حیات اصیل قوم را گِرد میآورد تا معلوم کند شیوهی زیستن در این دوران به گذشته برگشتن نیست، بلکه به آیندهای باید نظر کرد که ماوراء دنیای مدرن برای ما تقدیر شده است، آیندهای که برقراری رابطه با حقیقت هستی است.
۶. اثر هنری جایگاه انسانها را در جهان حقیقیشان نشان میدهد تا بهترین رابطه را با یکدیگر و با محیط و با زمین برقرار کند و در حقیقت، پرده از هستی برکشند و متوجه باشند حقیقتِ جهان چگونه خواهد بود و چگونه رازی از رُخ حقیقت کنار میرود و حقیقت به شکل فوقالعاده زیبا به ظهور میآید.
۷. امروز این اثر هنری و شعر است که میتواند وطن و مأوای ما باشد و راز تقدیر ما را بر ملا کند و نشان دهد که در این تاریخ انسان چه جایگاهی باید برای خود بیابد و چگونه بر زمین مأوا گزیند تا در نسیم هستی، گوشش قصهی اُنسِ با حقیقت و بیرونشدن از نیهیلیسم را بشنود. گوشسپردن به حقیقت هستی معنایِ اندیشیدن در این تاریخ است. اندیشیدنی که به یک معنا مأواگزیدن است و اجازه میدهد تا هرچیز همان باشد که هست، و این یعنی اُنس با حقیقت و عبور از نیهیلیسم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً مربوط به صورت برزخی است که در موطن خیال افراد ظهور میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همهی صفات الهی در ذات خود به اعتبار آنکه نزد خدایند، قدیماند و به اعتبار آنکه برای ما ظهور میکنند حادثاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در هر زبانی باید وارد فرهنگ آن زبان شد. اگر کسی مدتی با قرآن و روایات بهسر کند مانند علامهی طباطبایی اشاراتِ قرآنی را میفهمد و این مربوط به هر زبانی است. زیرا آیات و روایات متذکر امری هستند که انسانها در موردش مسئله دارند. بدون مسئله نه قرآن با ما سخن میگوید و نه روایت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه بسیار خوبی در این نوشتار مطرح فرمودهاید. با اینهمه عنایت داشته باشید که بعضاً از خود جمله یا آیه و روایت میتوان فهمید با بهکاربردنِ هر کدام از این واژهها، گوینده به کجا اشاره دارد. بعضاً حتی «تفکر» بالاتر از «تعقل» بهکار میآید آنجایی که به پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» میفرماید: «لتبیّن للنّاس ما نُزل الیهم لعلهم یتفکرون» تفکر در اینجا یعنی توجه به ابعاد روحانی که خداوند در جان افراد نازل کرده. در هر حال نکات خوبی را مطرح کردهاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دومی درست است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان با سلوکِ خود در ابعاد متعالی و قیامتیاش حاضر میشود و وجوهِ برزخی و قیامتیِ خود را احساس میکند. ولی قیامتِ تکوینی وقتی است که ذات عالم بهطور کلّی از حالت این دنیایی به حالت قیامتی درآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر حرکتی چنین است چه حرکت ذاتی و جوهری، و چه حرکتِ عرضی مثل راهرفتن که شما در حرکتتان بالاخره مکانی را پشت سر میگذارید تا در مکان دیگری وارد شوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید همین نکته که فرمودهاید خوب است زیرا میفرمایند باطن دنیا جهنم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون خداوند عین رحمت است، عذاب ندارد که به کسی بدهد، بلکه به گفتهی حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» رحمتش را که از کسی بگیرد، بالتبع به او عذاب کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤالات، کلّی است و نکتهی خاص و مشخصی که اقتضای جوابدادن به یک سؤال است را در این مورد نمیتوانم عرض کنم و چیزی بیش از آنچه عرض شده، ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته مطابق روایاتی که داریم اعتماد به خواب نباید داشت. در مورد تشرف هم ممکن است برای خودِ فرد حجت باشد، ولی برای بقیه چنین نیست. در مورد رؤیا نکاتی در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» عرض شده است که عیناً جهت اطلاع جنابعالی مطرح میکنم. موفق باشید
رؤيا يا خواب: عبارت است از ارتباط نفس با سبب غيبي حادثهاي كه بعداً در ظرف مكان و زمان خاص محقق ميشود. نفس به علت تجردش با وجود برزخي يا عقليِ يك حادثه در خواب ارتباط پيدا ميكند و بعداً آن حادثه در عالَم ماده حادث ميشود. البته نفس پارهاي از حقايق آن عالَم را به مقدار استعدادش دريافت ميكند. حال اگر نفس، كامل باشد و گرفتار وَهميّات و آرزوها نباشد، حقايق عالَم غيب را آنطور كه هست به طور كليّت و نورانيت در خواب پيش رويش حاضر ميبيند، ولي اگر نفس كامل نبود آن حقايق را به نحو حكايت خيالي و در صورتهاي جزيي كه با آنها مأنوس است مييابد. مثل اينكه وقتي با معني «عظمت» در آن عالم, روبهرو ميشود، در خيالش صورت «كوه» ايجاد ميشود، و يا معني «مكر» در خيالش صورت «روباه» بهخود ميگيرد، چون عظمت را به كوه، و مكر را به روباه ميشناسد. يا معني «افتخار» را به صورت «تاج» و «علم» را به صورت «نور» و «جهل» را به صورت «ظلمت» ميبيند. و يا مثلاً چون رابطهاي بين اذان صبح در ماه رمضان با شروع روزه هست، با ديدن معني «مؤذن بودن» در آن عالم، صورت «مهركردن دهان» مردم براي خود ميسازد.كه البته اين موضوع؛ رقايق و ظرايفي مخصوص به خود دارد بهطوري كه گاهي از يك معني كه در خواب مييابد صورت عكس آن را در خود ميسازد. مثل اينكه در بيداري گاهي با شنيدن لغت ثروت به معني فقر فقرا منتقل ميشود.
پس گاهي خواب «صريح و بدون تصرف» است و يا «متمثل معنايي است كه نفس با آن روبهرو شده، در عين تصرف نفس» و يا «انتقال به چيزي است مناسب آن معني يا ضد آن معني» و گاهي آنچنان با تصورات شخص مخلوط شده كه اصلاً نميتوان فهميد از كداميك از مباني مأنوس شخصِ خواب بيننده تأثير گرفته، كه در اين حالت به اين رؤياها «اضغاث احلام» گويند.
در رؤياهايي كه نفس با اصل موضوع روبهرو ميشود و به صورت مناسب آن منتقل ميشود، در واقع انسان به اصل موضوعات آگاه شده، بهطوري كه اگر ملاحظه كرد در حال جمعكردن كثافت است، در واقع صورت بهدست آوردن مال زياد دنيا را به او نشان ميدهند، در عين آگاهي دادن به او كه اين مال سرگين و كثافت است. و يا وقتي روبهرو ميشود بر اينكه بدنش ورم كردهاست، با صورت بهدست آوردن مال زياد روبهرو ميشود در عين آگاهي دادن به او كه بدان! آن چرك و آلودگي است. همچنانكه اگر در خواب ديد در زندان است، در واقع با صورت شهرتيابياش روبهرو شده در عين آگاهي دادن به او كه اين شهرت زندان است، همچنانكه اگر ديد در زنجير است، با صورت خوشي و خوشگذراني دنيايياش روبهرو شده در عين آگاهي دادن به او كه آن گناه است و گرفتاري و زنجير.
در هر صورت با اين احوال نميتوان به رؤيا اعتماد كـرد، چون در حال خواب؛ صورت خياليه نفس آنقدر جولان دارد كه با ميل خود صورتها را تغيير ميدهد و از جايگاه خود خارج ميكند.
صاحب كتاب «تحفالعقول» از قول پيامبر«صلواةاللهعليهوآله» آورده كه حضرت فرمودند: اگر رؤيا از كسي برداشته شد نبايد نگران باشد زيرا وقتي كسي راسخ در علم شود، رؤيا از او برداشته ميشود.
اينكه دستور دادهاند انسان دائم در حال طهارت باشد و نيز با وضو بخوابد، به سبب آن است كه اين طهارت موجب طهارت باطن و آزادشدن از خوابهاي بيخود و باطل ميگردد.
مرحوم محدثنوري در جلد4كتاب دارالسلام ميفرمايد: اگر انسان نسبت به خوراكش مواظبت داشته باشد و دقت كند كه چه چيز بخورد و چه مقدار بخورد، روح او قدرت سير در اكناف آسمانها را مييابد وگرنه برعكس، پرخوري موجب جولان شيطان در قلب و خيالش در خواب و بيداري ميشود.
قال رسولالله«صلواةاللهعليهوآله»: « الرُّؤْيا ثَلاثٌ: مِنْها اَهاويلُ الشَّيْطان لِيَحْزَنَ بِها ابْنَ ادَمَ وَ مِنْها ما يَهُمُّ بِهِ الرَّجُلُ في يَقْظَتِهِ فَيَراهُ في مَنامِهِ وَ مِنْها جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَ اَرْبَعينَ جُزْءً مِنَ النُّبُوَّةِ. يعني خواب سه گونه است: يكي القائاتي كه شيطان ميكند تا فرزندان آدم را بترساند و نگران كند و يكي اينكه آنچه را در بيداري مورد توجه قرار داده در خوابش آن را ميبيند(با تغييراتي از طريق صورت خياليه) و يكي هم خوابهايي است كه جزيي است از چهل و شش جزء نبوت.
امامصادق«عليهالسلام» ميفرمايند: در مورد رؤيا فكر كن كه چگونه خداوند در مورد آنها تدبير بهكار گرفته و راست و دروغ آن را به هم در آميخته، اگر همه رؤياها راست بود، مردم همه پيامبر بودند، و اگر همه دروغ بود، در رؤيا فايدهاي نبود.
در فرمايش اماممحمدباقر«عليهالسلام» داريم كه: « رؤياي مؤمن بين زمين و آسمان در گردش است تا آنكه خودش آن را براي خود تعبير كند، يا ديگري براي او تعبير نمايد، پس آنگاه كه تعبير كرد به زمين ميآيد و قطعي ميشود»(كافي ج8ص336).
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چون هنوز در نشئهی دنیا هستیم. ۲. چون هنوز در همین نشئه هستیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال باید مبانیِ تفکر را درست کرد تا این روایات در جایگاه خود با ما سخن بگویند. «رسالة الولایه» از حضرت علامه و بحث «ده نکته در معرفت نفس» و نیز «برهان صدیقین» مقدمات خوبی برای فهم اشارات قرآنی و تذکرات روایی است. آیت اللّه مشکینی میفرمودند بعضی روایات را آنچنان بیحساب و سطحی میدیدیم که گمان میکردیم بعید است آن روایات از معصوم صادر شده باشد. ولی وقتی در محضر علامهی طباطبایی میبردیم و ایشان از طریق تدبّر، ما را از سطح به عمق میبردند؛ تازه عظمتِ روایات برایمان روشن میشد. ما در مورد روایات هم مثل قرآن، مأمور به تدبّر هستیم که به یک معنا همان تفقُه در دین است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. شاید بخواهند بگویند یکی به حکمِ مسئولیت، خود را به میان میآورد و دیگری، خداوند از طریق او به میان میآید و هر دو آینهی نمایش خدا هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم همهی این صفات را میتوان برای آقای مجتهدی قائل شد که ایشان انسانی الهی و نورانی بودند و جان پاکی داشتند و مراقب خود بودند و در میان مردم موجب نزول برکات میشدند. بحث بر سرِ توحیدِ عارف و کرامتِ اهل کرامت است. آنچه میتوان گفت اهلِ کرامتبودنِ ایشان است تا آنکه بخواهیم ایشان مثل امثال علامهی قاضی و یا علامهی طباطبایی و یا حضرت امام، اهلِ عرفان باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: لیبرالیسم که متأسفانه نظامِ فرهنگیِ ما گرفتار آن شده است، همین است که میفرمایید. مشکل ما آن است که حتی بعضی از آقایان در کسوت لباس مقدس روحانیت، اصالت را به غرب میدهند و تنها در امور فردی مسلمان هستند. روشنفکری از نظام دینی عبور کرد، اما ممکن است بیشتر آنان خائن به معنای حقوقی آن نباشند. آنان گرفتار روشنفکری هستند. بین سیاستورزی و روشنفکری گرفتار آمدهاند. هم میخواهند پرچمدار مطالبات اجتماعی و محل رجوع باشند و هم در غرب به عنوان طرفداران حقوق بشر و دموکراسی دیده شوند و هم فشار میآورند که بخشی از قدرت باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر تکنولوژی از آنِ خودمان شد و در بستر انقلاب اسلامی قرار گرفت، بیشتر بحثِ استعدادهای طبیعت در میان است برای ظهورِ حقیقت. در این مورد بد نیست مباحثِ «عقل تکنیکی» را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با تغییر نشئهی دنیا همهچیز به نشئهی برزخی میروند؛ هویتِ برزخی پیدا میکنند. مثل آنچه انسان در خواب، با موجودات با هویتِ ذهنیِ موجودات روبهرو میشود. حال همین حالت نسبت به قیامت پیش میآید و همهی عالَم و آدم، هویتِ قیامتی پیدا میکنند و وجودشان شدیدتر میشود. موفق باشید