بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25738
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند، خدا قوت: شبهه‌ای یکی از دانشجویان برای دخترم ایحاد کرده و بعد متوجه شدم که تقریبا بین بیشتر جوانان این اعتقاد وجود داره و آن این است که می گویند این قانون جذب هست که تو می‌توانی هر آنچه را که دوست داری و آرزویش را داری با فکر کردن به آن و معطوف کردن توجه فرد به آن، می‌توانی آن را بدست آوری و حتما به آن می رسی. حالا سوال بنده این است که آیا این حرف درست است و چنین قانونی وجود دارد و اینکه ما طبق قرآن معتقدیم تا خداوند نخواهد برگی از درخت نمی‌افتد، چگونه باید این را برای جوانمان تبین کنیم و در درستی و غلطی این حرف چه جواب باید گفت؟! با عرض پوزش از اینکه مزاحم وقتتون شدم. متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بدانند این افراد با توهّمات خود زندگی می‌کنند و با توهّمات خود به آن‌چه می‌خواهند می‌رسند. زیرا خالق هستی نظام خود را بر اساس میل انسان‌ها نساخته است، ولی رحمت واسعه‌ی او آن‌چنان است که انسان‌ها را تنها نمی‌گذارد. موفق باشید

25737
متن پرسش
سلام: نظرتون راجع به گفته های شخصی به نام ابوالفضل بهرام پور در صدا و سیما چیست؟ معتقد است باید تظاهر کنندگان زجرکش شوند و دست و پایشان از خلاف بریده شود و تبعید شوند و... مدعی ست از روی قرآن اینها را می‌گویم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حکم کسی که مقابل اصلیتِ نظام اسلامی به قصد براندازی عمل کند، از نظر فقها، قتل است. ولی حکم اعتراض به کوتاهی‌ها چیزِ دیگری است. موفق باشید

25736
متن پرسش
سلام علیکم: اینکه از طرفی حضرت آقا در بیانیه گام دوم، می نویسند ما بر سر اصول خود قاطع و محکم می ایستیم و از طرف دیگری اشاره دارند آماده تصحیح خطاهای خویش هستیم و در برابر پدیدهای نو به نو، منفعل و متحجر نیستیم، یعنی می توان گفت رویکرد این عزیز، نه رویکرد تضعیف و توجیه بلکه رویکرد تکمیل انقلاب و حرکت کمالی بسمت قله های تمدنی است؟ به عقیده ام، ایشان می خواهند متذکر شوند از سویی تضعیف انقلاب، غفلت و حتی ذنب و خطا است از سویی توجیه انقلاب، نشانه خاموشی روحیه اصلاحی و پویا انقلابی و حتی به مثابه یک حرکت احمقانه است. از جهتی هم باید چه کارها و برنامه هایی رو دنبال کرد تا جریان انقلابی مبادا در خط تضعیف و توجیه بلکه در خط کمال و تکمیل باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده شناخت ذات انقلاب اسلامی است. حقیقت انقلاب اسلامی چیزی است ماورای آن‌چه در این روزها مردم به آن سرگرم‌اند. زیرا هنوز مناسبات ما در تعریفی که فرهنگ غربی از انسان دارد، در جریان است. انقلاب اسلامی فعلاً در میان زمین و آسمان قرار دارد. از یک‌ طرف در کتاب مکنون و مأوایِ آسمانی‌اش مستقر  شده؛ و از طرف دیگر در انتظار است تا در جایگاهِ زمینی خود نیز استقرار یابد، و نظر به انتظار ما دارد تا با «گوش‌سپردن به ندایِ آن» خود را در جهان و جامعه‌ی ما به ظهور آورد. موفق باشید

25735
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت امیر در خطبه ۱۰ نهج البلاغه خطاب به سران ناکثین می فرمایند «ان معی لبصیرتی ما لبست علی نفسی و لا لبس علی». ایشان می فرمایند که من حقیقت را بر خود مشتبه نساخته ام و کس دیگری هم بر من مشتبه نساخته است. آیا بر اساس این جمله می توان گفت سر منشاء فسادها و انحرافات فردی و اجتماعی حاصل دو مورد: ۱. خود بینی و تعیین معیار اعمال بر اساس حال درونی و امیال مان ۲. عدم رعایت و تدقیق و متعهد بودن به بسیاری اصول بویژه در مراودات و رفاقتها که ثمرش سوار شدن دیگران بر قلب و ذهن هاست، بیان کرد با توجه به اینکه ایشان می فرمایند ته خودم بر اساس میل خویش، حقیقت را کتمان کردم و نه دیگران مرا فریفته اند و از جهل و سهل انگاری ام بهره جسته اند؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. مولای ما به گشودگیِ انسانیِ خود با حقیقتِ گشوده‌ی عالَم زندگی را معنا کرده‌اند همان چیزی که مولوی را مولوی کرد و او در گزارش احوالِ خود، مثنوی را سرود. موفق باشید

25734
متن پرسش
سلام علیکم: استاد نقد شخصیتی مثل کارل راجرز یا بسیاری از روانشناسان که معتقدند در سه ساحت وجودی طبع، غریزه و فطرت، ساحت طبع را باید فعال کرد و فضای اجتماعی نباید با جامعه پذیری و فرآیند نیمه سخت و تربیتی مانع سرکوب طبع شود چیست؟ اساساً چرا با وجود اینکه دیانت مبین بر ساحت فطرت تمرکز می کند بسیاری اصالت و ارگانیک بودن را به طبع می دهند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان فکری کارل راجرز نیستم. ولی اگر ما بر فطرت تأکید می‌کنیم این‌چنین نیست که جایی برای طبع و غریزه قائل نباشیم و گرفتار شیخ‌بازی و تحجر شویم. موفق باشید

25733
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، آیا می توان گفت جریان انقلابی برای حفظ اصول خود حتی به هر قیمتی، نتوانسته در جذب حداکثری بویژه برای جوانان فعال باشد و بدین ترتیب می شود استدلال کرد غالب جوانان و نوجوانان امروز در دایره انقلاب و خط فرهنگی انقلاب نیستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح جوانان ما حقیقت انقلاب را در افق آینده‌ی خود و ملت‌شان می‌یابند. این تنگ‌نظری‌های ما است که آن‌ها را از ما فاصله داده است. موفق باشید

25732
متن پرسش
ضمن عرض سلام خدمت استاد عزیز: چقدر خداوند را شاکرم که شما را در مسیر زندگی من قرار داد تا از طریق شما به لذت درک معارف الهی نائل گردم و در این گرداب آخرالزمانی با رهنمودها و تذکرات شما به آرامشی خاص برسم. در سیر انتخابی خودم به کتاب «ادب خیال و قلب و عقل» رسیدم آنجا که فرمودید: خیلی فرق می کند که ایده آل شما در ذهنتان فرش باشد یا گستره ي عالم معنا و ناگاه یاد شعر سهراب سپهری افتادم، من مسلمانم، قبله ام یک گل سرخ، جانمازم چشمه، مهرم نور، دشت سجاده من... لذتم از این شعر دهها برابر شد، آیا واقعا ایشان این معانی را در نظر داشته بودند؟
متن پاسخ

 

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه بسیار زیبا مطلب را مطرح فرمودید. یادداشتی در مورد «شعر و هنر» از این زاویه داشتم که به جنابعالی تقدیم می‌کنم. موفق باشید

باسمه تعالی

ما و شعرِ اصیل و آینده

هنر و شعر راه نجات انسان دوران جدید از «بی‌جهانی» است که «بی‌جهانی» منجر به حذف هستی و نیست‌انگاری می‌شود. در حالی‌که انسان ذاتاً جهان‌مند است و باید جهان خود را بر اساس فهمی اصیل بازیابد.

برای یافتن مضمون جهان باید به تحلیل هنر و شعر پرداخت. قدرتِ نجات‌دهنده‌ی انسان جدید در شعر نهفته است زیرا از این طریق مضمون کامل جهان را برای انسانی که ذاتش جهان‌مند است، بر ملا می‌کند. در نتیجه برای انسان‌ها آشکار می‌شود جهانِ گم‌شده‌ی آن‌ها کجا ‌است.

۲. هنر و شعر اما به چه‌چیز می‌خواند؟ به هستی. اندیشیدنِ واقعی هم نسبتی است که انسان با هستی برقرار می‌کند به همان معنایی که انقلاب اسلامی وسیله تقرب به راز وجود شد و جهانی را در مقابل بشر امروز گشود و حجاب‌ها را از رُخِ هستی کنار زد و رازهای بزرگی را بر ملا نمود. جهانی که شاعر در مقابل ما می‌گشاید از این رو اصیل است که ما را از روزمرّگی‌ها و سر به هوا بودن در می‌آورد.

۳. جهانی که شاعر و شعر در مقابل ما می‌گشاید، جهان تعصب‌ها نیست، جهانِ گشودگی ها است تا جهان، رازِ هستی را در گوشِ ما نجوا کند . هرچند به حسب ظاهر هنرمند اثر هنری را می‌آفریند، اما در واقع این اثر هنری است که هنرمند را در مقابل حقیقت قرار داد.

اراده‌ی الهیِ خاصّ این تاریخ

۴. اثر هنری به سبکِ مخصوصِ به خود به انسان‌ها امکان می‌دهد تا خود را به همان معنای حقیقی‌شان به صحنه آورند و از این رو حجاب نفس امّاره را کنار بزنند و به حقیقت هستی تقرب جویند. مأوایی که طلحه و زبیر نتوانستند به آن ورود کنند.

۵. اثر هنری می‌تواند جهانِ حقیقی مردم این دوران را نشان دهد. نشان دهد عالَم انسان‌های وارسته چه عالمی است. عمّار حلب از طریق انقلاب اسلامی نشان داده شد تا مردم این دوران بتوانند خودشان، خودشان را درست مشاهده کنند، حقوق‌بران نجومی خود را درست مشاهده کردند. شهدای مدافع حرم نیز خود را درست مشاهده نمودند. اثر هنری همه‌ی جوانب حیات اصیل قوم را گِرد می‌آورد تا معلوم کند شیوه‌ی زیستن در این دوران به گذشته برگشتن نیست، بلکه به آینده‌ای باید نظر کرد که ماوراء دنیای مدرن برای ما تقدیر شده است، آینده‌ای که برقراری رابطه با حقیقت هستی است.

۶. اثر هنری جایگاه انسان‌ها را در جهان حقیقی‌شان نشان می‌دهد تا بهترین رابطه را با یکدیگر و با محیط و با زمین برقرار کند و در حقیقت، پرده از هستی برکشند و متوجه باشند حقیقتِ جهان چگونه خواهد بود و چگونه رازی از رُخ حقیقت کنار می‌رود و حقیقت به شکل فوق‌العاده زیبا به ظهور می‌آید.

۷. امروز این اثر هنری و شعر است که می‌تواند وطن و مأوای ما باشد و راز تقدیر ما را بر ملا کند و نشان دهد که در این تاریخ انسان چه جایگاهی باید برای خود بیابد و چگونه بر زمین مأوا گزیند تا در نسیم هستی، گوشش قصه‌ی اُنسِ با حقیقت و بیرون‌شدن از نیهیلیسم را بشنود. گوش‌سپردن به حقیقت هستی معنایِ اندیشیدن در این تاریخ است. اندیشیدنی که به یک معنا مأواگزیدن است و اجازه می‌دهد تا هرچیز همان باشد که هست، و این یعنی اُنس با حقیقت و عبور از نیهیلیسم. 

25731
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما پدر عزیز و گرانقدر: بارها شنیده ایم که بعضی از مومنین، افرادی را به مانند حیوانات می دیدند. ۱) آن انفاس مطهر، صورت برزخی را می دیدند یا صورت قیامتی را؟ (لطفاً توضیح بفرمایید) ۲) آیا می توانیم این فرآیند را از دریچه عالم خیال تحلیل نماییم؟ چگونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً مربوط به صورت برزخی است که در موطن خیال افراد ظهور می‌کند. موفق باشید

25730
متن پرسش
سلام علیکم: استاد شرح و مبحثی را درباره هویت غیبی و مقام هو در کتاب مصباح الهدایه بیان فرمودید. سوالم اینجاست که صفاتی مثل العلیم، الخبیر، الطیف، الکریم، القدوس و حتی صفت و مقام الله که انسان می تواند حامل و تجلی آن باشد، حادث هستند و آیا مقام هو هم حادث است یا قدیم به حساب می آید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی صفات الهی در ذات خود به اعتبار آن‌که نزد خدایند، قدیم‌اند و به اعتبار آن‌که برای ما ظهور می‌کنند حادث‌اند. موفق باشید

25729
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: در مورد نکته ای در سوال ۲۵۷۱۵ فرمودید اگر روایات هم مثل قران اینقدر مبهم باشند پس آیا واقعا می توان گفت که اهل بیت قرآن را متناسب با فهم ما تفسیر کردند؟ اینگونه که شما می فرمایید جز فلاسفه که تعدادشون بسیار محدوده ( البته بماند که قبلا اصلا فلسفه در عالم اسلام نبود) درک درستی از خلقت و زمین و آسمان و دنیا و آخرت و جسم و روح ندارند. آیا نباید روایات به گونه ای باشه که عموم بتونند درک درستی از خلقت و دنیا و آخرت و جسم و روح داشته باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در هر زبانی باید وارد فرهنگ آن زبان شد. اگر کسی مدتی با قرآن و روایات به‌سر کند مانند علامه‌ی طباطبایی اشاراتِ قرآنی را می‌فهمد و این مربوط به هر زبانی است. زیرا آیات و روایات متذکر امری هستند که انسان‌ها در موردش مسئله دارند. بدون مسئله نه قرآن با ما سخن می‌گوید و نه روایت. موفق باشید

25726
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: دو سوال دارم که فکر کنم به گونه ای با هم ارتباط دارند اول اینکه در قرآن سه گونه اندیشدن داریم تفکر، تعقل، تدبر. تفاوت هر یک در چیست؟ (همه را به اندیشیدن ترجمه کرده اند)؟ و سوال دوم اینکه تفاوت قلب، صدر، فواد، چیست؟ استاد عزیز برای سوال خودم پاسخی دارم که در ذیل می آورم منت می گذارید اگر صلاح بدانید تصحیح بفرمایید. تفکر اندیشیدن بدون تزکیه نفس ولی تعقل اندیشدن همراه با تزکیه نفس است انسان در ابتدا با فطرت پاکش می اندیشد و می فهمد با تزکیه از عقل اش بهتر بهره می برد و اینگونه اندیشیدن در قرآن شاید تعقل نامیده می شود. حدیثی از امام علی (ع) که می فرماید: «من لم یهذب نفسه لم ینتفع بالعقل» یعنی هرکس خود را تزکیه نکند از عقل اش بهره نمی برد. تزکیه سبب حضور قلب و ارتباط با عوالم عالیه می شود و از این طریق عقل نوری می گیرد که بهتر می فهمد پس یک رابطه ای بین عقل و قلب که با تزکیه بدست می آید وجود دارد که آن درست فهمیدن و درست اندیشیدن از طریق قلب مطرح می شود و شاید قلوب یعقلون (قلوبی که با آن بیندیشند) در آیه ۴۶ حج معنا پیدا می کند. عقل مثل ماشین حساب می ماند که سازنده بمب اتمی در محاسباتش برای کشتن مردم از آن استفاده می کند یا برای ساخت وسیله مفید برای نیازمندان نیز بکار می رود. اگر عقل را در راستای دنیا طلبی صرف بکار ببریم در همان راستا اندیشه می کند ولی اگر به قلب هم میدان بدهیم می توانیم با عقل مفاهیم معنوی را خوب استدلال کرده و بفهمیم. اما قلب کار مهم دیگری نیز می کند که از عهده عقل ساخته نیست و آن درک و رسیدن به آن مفاهیم است و شما در کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود بخوبی تشریح کردید مثلا بوی گل که اصلا با عقل نمی توان فهمید یا شادی که عقل نمی فهمد ولی قلب توان درک آن را دارد یعنی از خدا دانی به خداداری رسیدن است. به‌عبارتی با تفکر به اسلام می رسیم و با تعقل به ایمان. و تدبر یعنی باطن هرچیزی را با اندیشه پی بردن است. اما هر یک از تعابیر دل ویژگی قلب را بیان می کند دل را از این لحاظ قلب گویند که دائم در حال دگرگونی و تقلب است. فواد گفته می شود که محل حب، بغض، خوف، رجا، اظطراب است. صدر گفته می شود که شاید مهمترین بعد وجودی نفس است یعنی قلب در صدر ابعاد وجودی نفس است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه بسیار خوبی در این نوشتار مطرح فرموده‌اید. با این‌همه عنایت داشته باشید که بعضاً از خود جمله یا آیه و روایت می‌توان فهمید با به‌کاربردنِ هر کدام از این واژه‌ها، گوینده به کجا اشاره دارد. بعضاً حتی «تفکر» بالاتر از «تعقل» به‌کار می‌آید آن‌جایی که به پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرماید: «لتبیّن للنّاس ما نُزل الیهم لعلهم یتفکرون» تفکر در این‌جا یعنی توجه به ابعاد روحانی که خداوند در جان افراد نازل کرده. در هر حال نکات خوبی را مطرح کرده‌اید. موفق باشید

25725
متن پرسش
سلام علیکم استاد: با توجه به جواب سوال ۲۵۷۱۶ : آیا منظور شما این است که ما چون در عالم ماده و در این نشئه هستیم نمی توانیم هم زمان در آن موطن ها یعنی برزخی و اخروی باشیم؟ یا منظورتان این است چون به موطن مادی توجه داریم نمی توانیم حضورمان در موطن و نشئه برزخی و اخروی را درک کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دومی درست است. موفق باشید

25724
متن پرسش
سلام: تفاوت قیامت کبری انسانی با قیامت کبری تکوینی در چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان با سلوکِ خود در ابعاد متعالی و قیامتی‌اش حاضر می‌شود و وجوهِ برزخی و قیامتیِ خود را احساس می‌کند. ولی قیامتِ تکوینی وقتی است که ذات عالم به‌طور کلّی از حالت این دنیایی به حالت قیامتی درآید. موفق باشید

25723
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در کتاب از برهان تا عرفان، ذکر فرمودید: حركت؛ موجودي است مثل زمان كه اجزايش در يك جا و يك لحظه جمع نيستند، يعني مثل يك ميز نيست كه در يك لحظه هم پايه هايش در صحنه است و هم سطحش موجود است، بلكه هر لحظه از حركت وقتي ظهور مي كند كه لحظه قبل، از بين رفته باشد. در بررسي خصوصيّت حركت اين نكته قابل توجّه است كه شما وقتي به حركت نظر داريد، به واقعيّتي نظر داريد كه دائماً وجهي از آن در صحنه است، نه بعدش ظاهر است، نه قبلش. یعنی مورد در باب تمام حرکت ها صدق می کند یا بصورت مصداقی در حرکت جوهری است؟ اگر لطف بفرمایید این جمله رو کمی توضیح بدید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر حرکتی چنین است چه حرکت ذاتی و جوهری، و چه حرکتِ عرضی مثل راه‌رفتن که شما در حرکت‌تان بالاخره مکانی را پشت سر می‌گذارید تا در مکان دیگری وارد شوید. موفق باشید

25722
متن پرسش
سلام و عرض ادب: چرا درباره طاغیان و سرکشان، قرآن می فرماید اینها به جهنم برمی گردند؟ مگر قبلاً در جهنم بوده اند تا گفته شود در قیامت به جهنم باز می گردند یا منظور این است که اینها به سبب کفرشان در دنیا، همان رویه جهنمی را دنبال کرده اند و در یوم الحشر، به همان جهنمی که رویکرد دنیوی شان بود می رسند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید همین نکته که فرموده‌اید خوب است زیرا می‌فرمایند باطن دنیا جهنم است. موفق باشید

25721
متن پرسش
سلام علیکم: چرا خداوند، جزای متقیان را به خود نسبت داده، می فرماید: «جزاء من ربّک»، ولی جزای طاغیان را به خود ایشان و عمل ایشان اسناد می دهد. «جزاء وفاقا»؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون خداوند عین رحمت است، عذاب ندارد که به کسی بدهد، بلکه به گفته‌ی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رحمتش را که از کسی بگیرد، بالتبع به او عذاب کرده است. موفق باشید

25720
متن پرسش
سلام علیکم: با وجود گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب، همچنان نیروهای انقلابی در کار تشکیلاتی و فعالیت های گروهی فرهنگی دچار مشکل اند و حتی پایگاه های بسیج هم از این قاعده مستثنی نشده اند. گویی در استفاده از ابزار رسانه و هنر جهت تحکیم مبانی انقلابی همچنان مشکل وجود ندارد یا بهتر بگوییم یک رکود و سکون خاصی حاکم گردیده است. با توجه به توصیه ایی که حضرت آقا در بیانیه گام دوم انقلاب مبنی بر آماده شدن نیروهای انقلابی و عزم راسخشان جهت حرکت بسمت قله انقلاب و طلوع خورشید ولایت عظمی (عج) داشتند و اتفاقات مهمی در کشور مثل همین انتخابات مجلس را پیش رو داریم که ان شاء الله مجلسی در طراز گام دوم انقلاب باشد، اساساً راهکار پویایی و قوت فعالیت های فرهنگی و تشکیلاتی نیروهای انقلابی و رهایی از ایستایی و قانع شدن به وضع و حد موجود چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤالات، کلّی است و نکته‌ی خاص و مشخصی که اقتضای جواب‌دادن به یک سؤال است را در این مورد نمی‌توانم عرض کنم و چیزی بیش از آن‌چه عرض شده، ندارم. موفق باشید

25717
متن پرسش
سلام علیکم: آیا می توان به داستان ها و روایاتی که مبنی بر تشرف بعضی افراد به محضر امام زمان (عج) است، اعتماد کرد و واقعی دانست مثل تشرف اسماعیل هرقلی، تشرف علامه حلی، تشرف آیت الله بهجت (ره) بعضی افراد هم مثل احمد الحسن هم از طریق همین خواب و تشرف در عالم رویا ادعا کردند ما یمانی موعود هستیم و حضرت حکم مان را امضا فرمودند و ما نیابت داریم. اگر خواب و تشرف منبع قابل اعتمادی باشد پس ادعای احمد الحسن البصری و دیگر مدعیان مهدویت و یمانی بودن، چه حکمی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته مطابق روایاتی که داریم اعتماد به خواب نباید داشت. در مورد تشرف هم ممکن است برای خودِ فرد حجت باشد، ولی برای بقیه چنین نیست. در مورد رؤیا نکاتی در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» عرض شده است که عیناً جهت اطلاع جنابعالی مطرح می‌کنم. موفق باشید

رؤيا يا خواب: عبارت است از ارتباط نفس با سبب غيبي حادثه‌اي كه بعداً در ظرف مكان و زمان خاص محقق مي‌شود. نفس به علت تجردش با وجود برزخي يا عقليِ يك حادثه در خواب ارتباط پيدا مي‌كند و بعداً آن حادثه در عالَم ماده حادث مي‌شود. البته نفس پاره‌اي از حقايق آن عالَم را به مقدار استعدادش دريافت مي‌كند. حال اگر نفس، كامل باشد و گرفتار وَهميّات و آرزوها نباشد، حقايق عالَم غيب را آنطور كه هست به طور كليّت و نورانيت در خواب پيش رويش حاضر مي‌بيند، ولي اگر نفس كامل نبود آن حقايق را به نحو حكايت خيالي و در صورت‌هاي جزيي كه با آنها مأنوس است مي‌يابد. مثل اين‌كه وقتي با معني «عظمت» در آن عالم, روبه‌رو مي‌شود، در خيالش صورت «كوه» ايجاد مي‌شود، و يا معني «مكر» در خيالش صورت «روباه» به‌خود مي‌گيرد، چون عظمت را به كوه، و مكر را به روباه مي‌شناسد. يا معني «افتخار» را به صورت «تاج» و «علم» را به صورت «نور» و «جهل» را به صورت «ظلمت» مي‌بيند. و يا مثلاً چون رابطه‌اي بين اذان صبح در ماه رمضان با شروع روزه هست، با ديدن معني «مؤذن بودن» در آن عالم، صورت «مهركردن دهان» مردم براي خود مي‌سازد.كه البته اين موضوع؛ رقايق و ظرايفي مخصوص به خود دارد به‌طوري كه گاهي از يك معني كه در خواب مي‌يابد صورت عكس آن را در خود مي‌سازد. مثل اين‌كه در بيداري گاهي با شنيدن لغت ثروت به معني فقر فقرا منتقل مي‌شود.

    پس گاهي خواب «صريح و بدون تصرف» است و يا «متمثل معنايي است كه نفس با آن روبه‌رو شده، در عين تصرف نفس» و يا «انتقال به چيزي است مناسب آن معني يا ضد آن معني» و گاهي آنچنان با تصورات شخص مخلوط شده كه اصلاً نمي‌توان فهميد از كدام‌يك از مباني مأنوس شخصِ خواب بيننده تأثير گرفته، كه در اين حالت به اين رؤياها «اضغاث احلام» گويند.

    در رؤياهايي كه نفس با اصل موضوع روبه‌رو مي‌شود و به صورت مناسب آن منتقل مي‌شود، در واقع انسان به اصل موضوعات آگاه شده، به‌طوري كه اگر ملاحظه كرد در حال جمع‌كردن كثافت است، در واقع صورت به‌دست آوردن مال زياد دنيا را به او نشان مي‌دهند، در عين آگاهي دادن به او كه اين مال سرگين و كثافت است. و يا وقتي روبه‌رو مي‌شود بر اين‌كه بدنش ورم كرده‌است، با صورت به‌دست آوردن مال زياد روبه‌رو مي‌شود در عين آگاهي دادن به او كه بدان! آن چرك و آلودگي است. همچنان‌كه  اگر در خواب ديد در زندان است، در واقع با صورت شهرت‌يابي‌اش روبه‌رو شده در عين آگاهي دادن به او كه اين شهرت زندان است، همچنان‌كه اگر ديد در زنجير است، با صورت خوشي و خوش‌گذراني دنيايي‌اش روبه‌رو شده در عين آگاهي دادن به او كه آن گناه است و گرفتاري و زنجير.

    در هر صورت با اين احوال نمي‌توان به رؤيا اعتماد كـرد، چون در حال خواب؛ صورت خياليه نفس آن‌قدر جولان دارد كه با ميل خود صورت‌ها را تغيير مي‌دهد و از جايگاه خود خارج مي‌كند.

    صاحب كتاب «تحف‌العقول» از قول پيامبر«صلواة‌الله‌عليه‌وآله» آورده كه حضرت فرمودند: اگر رؤيا از كسي برداشته شد نبايد نگران باشد زيرا وقتي كسي راسخ در علم شود، رؤيا از او برداشته مي‌شود.

    اين‌كه دستور داده‌اند انسان دائم در حال طهارت باشد و نيز با وضو بخوابد، به سبب آن است كه اين طهارت موجب طهارت باطن و آزادشدن از خواب‌هاي بي‌خود و باطل مي‌گردد.

    مرحوم محدث‌نوري در جلد4كتاب دارالسلام مي‌فرمايد: اگر انسان نسبت به خوراكش مواظبت داشته باشد و دقت كند كه چه چيز بخورد و چه مقدار بخورد، روح او قدرت سير در اكناف آسمان‌ها را مي‌يابد وگرنه برعكس، پرخوري موجب جولان شيطان در قلب و خيالش در خواب و بيداري مي‌شود.

    قال رسول‌الله«صلواة‌الله‌عليه‌وآله»: « الرُّؤْيا ثَلاثٌ: مِنْها اَهاويلُ الشَّيْطان لِيَحْزَنَ بِها ابْنَ ادَمَ وَ مِنْها ما يَهُمُّ بِهِ الرَّجُلُ في يَقْظَتِهِ فَيَراهُ في مَنامِهِ وَ مِنْها جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَ اَرْبَعينَ جُزْءً مِنَ النُّبُوَّةِ. يعني خواب سه گونه‌ است: يكي القائاتي كه شيطان مي‌كند تا فرزندان آدم را بترساند و نگران كند و يكي اين‌كه آنچه را در بيداري مورد توجه قرار داده در خوابش آن را مي‌بيند(با تغييراتي از طريق صورت خياليه) و يكي هم خواب‌هايي است كه جزيي است از چهل و شش جزء نبوت.

    امام‌صادق«عليه‌السلام» مي‌فرمايند: در مورد رؤيا فكر كن كه چگونه خداوند در مورد آنها تدبير به‌كار گرفته و راست و دروغ آن را به هم در آميخته، اگر همه رؤياها راست بود، مردم همه پيامبر بودند، و اگر همه دروغ بود، در رؤيا فايده‌اي نبود.

   در فرمايش امام‌محمدباقر«عليه‌السلام» داريم كه: « رؤياي مؤمن بين زمين و آسمان در گردش است تا آن‌كه خودش آن را براي خود تعبير كند، يا ديگري براي او تعبير نمايد، پس آنگاه كه تعبير كرد به زمين مي‌آيد و قطعي مي‌شود»(كافي ج8ص336).

25716
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد گرامی: ۱. آیا همانطور که ما در این موطن مادی حاضر هستیم در موطن برزخی و اخروی هم حضور داریم؟ اگر در موطن برزخی و اخروی هم حضور داریم چرا این حضور را درک نمی کنیم جز در خواب که فقط موطن برزخی را درک می کنیم؟ ۲. آیا ارتباط این سه موطن مادی و برزخی و اخروی به صورت موازی و هم اکنون است؟ اگر چنین است چرا ما خود را در موطن مادی که ضعیفترین وجود است می یابیم، اما در موطن های دیگر که از نظر وجودی شدیدتر است نمی یابیم؟ و من الله توفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چون هنوز در نشئه‌ی دنیا هستیم. ۲. چون هنوز در همین نشئه هستیم. موفق باشید

25715
متن پرسش
در ادامه سوال ۲۵۶۷۵ که اشاره به نگاه اندیشکده تصریف دارد مبنی بر مادی بودن کل عالم سوالی که داشتم این بود که با توجه به روایتی که اشاره دارد نور خورشید از کرسی و نور کرسی از نور اهل بیت است و چون این نور نازله همان نور است پس عالم مادی است. و همچین در روایات تصریح شده که نور اهل بیت هزاران سال پیش از خلقت عالم خلق شده است. و همین اشاره به زمان نشانگر زمان مند بودن و مادی بودن عالم دارد؛ استدلال شما بر رد این نظریات چیست؟ چرا که جواب به سوال قبلی اصلا قانع کننده و مستدل نبود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال باید مبانیِ تفکر را درست کرد تا این روایات در جایگاه خود با ما سخن بگویند. «رسالة الولایه» از حضرت علامه و بحث «ده نکته در معرفت نفس» و نیز «برهان صدیقین» مقدمات خوبی برای فهم اشارات قرآنی و تذکرات روایی است. آیت اللّه مشکینی می‌فرمودند بعضی روایات را آن‌چنان بی‌حساب و سطحی می‌دیدیم که گمان می‌کردیم بعید است آن روایات از معصوم صادر شده باشد. ولی وقتی در محضر علامه‌ی طباطبایی می‌بردیم و ایشان از طریق تدبّر، ما را از سطح به عمق می‌بردند؛ تازه عظمتِ روایات برایمان روشن می‌شد. ما در مورد روایات هم مثل قرآن، مأمور به تدبّر هستیم که به یک معنا همان تفقُه در دین است. موفق باشید

25713
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید فرق اظهار و ظهور چیه تو این متن؟ در نبوت اظهار و در ولایت و خلافت ظهور مدار توجه است‌. در ولایت و خلافت محور توجه ظهور حق در اشیا توسط ولی است اما در نبوت اظهار امور غیبی در مراحل مادون توسط نبی محور توجه است. مصباح ۴۸ شرح آقای یزدانپناه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. شاید بخواهند بگویند یکی به حکمِ مسئولیت، خود را به میان می‌آورد و دیگری، خداوند از طریق او به میان می‌آید و هر دو آینه‌ی نمایش خدا هستند. موفق باشید

25712
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: مطلبی را که از علامه حسن زاده در مورد شیخ جعفر مجتهدی در کتاب جدید ۴ جلدی (لاله ای از ملکوت) آمده است به شرح ذیل می باشد. شاخه‌ای از شجره طوبی علامه فیلسوف حاج شیخ حسن حسن زاده آملی پیرامون شخصیت جناب حاج شیخ جعفر مجتهدی فرمودند: آقای حاج شیخ جعفر مجتهدی انسان الهی بودند، برایم سخت است که بخواهم بگویم فهمیده دفتر وجودشان را ورق می‌زنم و برای شما قرائت می‌کنم؛ حقاً این ادعا را ندارم. ایشان خوب مراقبت می‌کردند و کشیک نفس می‌کشیدند و حضورشان بسیار قوی بود و حقیقتِ «في مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَليكٍ مُّقتَدِرٍ» در ایشان پیاده شده بود، یعنی واقعیتِ: از یمین و از یسار و تحت و فوق / نور او بر گردنم افکنده طوق را در این عزیز مشاهده می‌کردیم. جناب حاج عبد الصّمد همدانی در بحرالمعارف آورده است که تنی چند از خواصّ حضرت وصی، امام امیرالمومنین علی علیه‌السلام در محضرشان بودند که آن حضرت فرمودند: عارف بالله را در زمین و آسمان و … نمی‌یابی، در بهشت و جهنم هم نمی‌یابی. ِ«في مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَليكٍ مُّقتَدِرٍ» يعنی در پیشگاه خدا. اگر بهشت شیرین است، بهشت آفرین شیرین‌تر است، لذا جناب نبیّ اکرم حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله روایت فرمودند: عشق بهشت به سلمان بیش از عشق سلمان به بهشت است، برای اینکه سلمان زینت بهشت است و بهشت آفرین را طالب است. این اشخاص، بزرگانی هستند که «احیاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرزَقون» و الآن هم که از این نشئه دنیا رخت بر بسته‌اند، می‌توان از ارواح مقدسشان استمداد جست. افسوس که قدر خودمان را نشناخته‌ایم و درست کشیک نفس نکشیده‌ایم! در پیشگاه انسان‌های الهی زانو نزده‌ایم و به حقیقتِ انسان کامل پی نبرده‌ایم و به «إنَّ هذا القُرانَ يَهدي لِلَّتي هىَ اَقوَمْ» توجه نکرده‌ایم! و به «یا اَيُّها الَّذينَ آمنوا اسْتَجيبُوا للهِ و لِلرَّسولِ اِذا دَعاكُمْ لِما يُحييكُم» گوش فرا ندادیم و در نتیجه به حقیقت انسان پی نبردیم. من آقای مجتهدی را خیلی دوست داشتم و فانی در ایشان بودم و گاه گاهی خدمتشان تشرف می‌یافتم. با آیة الله کشمیری، چه روزها و شب‌هایی را سپری کردیم، و سالیانی در خدمت علامه طباطبایی و برادرشان، و آیت الله سید مهدی قاضی و جناب شیخ محمد تقی آملی بودم اما هر چه بخواهید آقای مجتهدی را دوست دارم. انسان الهی نورانی بود و جان پاکی داشت. بسیار بزرگوار بود، بسیار مراقب خودش بود، خیلی کشیک نفس می‌کشید. باز می‌گویم انسان الهی بود، فانی بالله بود و بنده فانی در ایشان بودم، این واقعیت امر است، رَفَعَ الله درجاتَه. در مورد این بزرگان، خیلی با احتیاط باید حرف بزنیم و نباید به گزاف دهان بگشاییم که مبادا موجب هتک حرمت آنها بشود. وجودشان در میان مردم موجب نزول برکات بود؛ تا دیگر کِی یک انسانی مثل این بزرگواران در اجتماع پیدا شود. آنها مصادیق و مظاهر شجره طیبه طوبی بودند، شجره طوبی مراتب دارد. در روایت است که در هر خانه اهل ولایت، شاخه‌ای از شجره طوبی فرود آمده است و اهل ولایت در هر خانه، شاخه‌ای از شجره طوبی هستند. خداوند توفیق دهد تا از برکات انفاسشان بهره‌مند شویم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم همه‌ی این صفات را می‌توان برای آقای مجتهدی قائل شد که ایشان انسانی الهی و نورانی بودند و جان پاکی داشتند و مراقب خود بودند و در میان مردم موجب نزول برکات می‌شدند. بحث بر سرِ توحیدِ عارف و کرامتِ اهل کرامت است. آن‌چه می‌توان گفت اهلِ کرامت‌بودنِ ایشان است تا آن‌که بخواهیم ایشان مثل امثال علامه‌ی قاضی و یا علامه‌ی طباطبایی و یا حضرت امام، اهلِ عرفان باشند. موفق باشید

25711
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، واقعاً عجیبه که آقای دکتر سید جواد طباطبایی از دست رئیس جمهور معمم ما با وجود اینکه ایشون صاحب نظریه مرگ اسلام هستن و در این چند ساله کنار آقای آخوندی (وزیر سابق مسکن) بودن جایزه علوم انسانی_اسلامی می گیرند. یعنی واقعاً ما در حوزه عرفان و علوم انسانی و تربیتی اسلامی چنین دچار مشکلیم و ایشان بعنوان صاحب چنین نظریه ای و طرح عجیب ایرانشهری برای لیبرالیزه کردن ایران اسلامی، چگونه بدنبال اسلامی سازی علوم انسانی اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لیبرالیسم که متأسفانه نظامِ فرهنگیِ ما گرفتار آن شده است، همین است که می‌فرمایید. مشکل ما آن است که حتی بعضی از آقایان در کسوت لباس مقدس روحانیت، اصالت را به غرب می‌دهند و تنها در امور فردی مسلمان هستند. روشنفکری از نظام دینی عبور کرد، اما ممکن است بیشتر آنان خائن به معنای حقوقی آن نباشند. آنان گرفتار روشنفکری هستند. بین سیاست‌ورزی و روشنفکری گرفتار آمده‌اند. هم می‌خواهند پرچمدار مطالبات اجتماعی و محل رجوع باشند و هم در غرب به عنوان طرفداران حقوق بشر و دموکراسی دیده شوند و هم فشار می‌آورند که بخشی از قدرت باشند. موفق باشید

25709
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، مطالعه یادداشت امام خمینی (ره) و مکتب مقاومت در این تاریخ حضرتعالی حقیقتاً روحیه و شور مضاعفی به من داد. می خواستم ببینم این برداشتم درست هست یا خیر، مبنی بر اینکه بینش امام و آقا یک بینش کلان و ماهواره ای و با در نظر گرفتن عالَم یک انسان موحد و طراز تمدن اسلامی است. آنها متوجه اند احکام و شرایع اسلامی را باید با در نظر داشتن آن عالم و جهانی معنا کرد که این احکام انسانها را به مقام والای خلیفه اللهی و کرمنا بنی آدم بیش از پیش نزدیک می کند و فطرت بشر را به میدان می آورد تا مبتنی با آن زیست تمدنی کند نظیر زندگانی شهدایی که با بانگ انقلاب برخاستند و فطرت خود را صیقل داده و همگی از عالمی صحبت می کنند که شاید درکش برای مثل منی سخت است. اخیرا وصیتنامه شهید ابراهیم هادی رو میخوندم، ایشون می نوشتند «تا خود را تغییر ندهیم موفق به تغییر جامعه نیستیم و این را در زمانی می نویسم که وجودم سرشار از عشق به اسلام و رهبری مثل امام است.» فکر می کنم، جهان آینده جهان انسانهای روشن فطر با عقاید نافذ حتی در اوج فتنه ها و نفوذها و مصائب است و اینان در استفاده از تنکنولوژی ها و طرح های نوین هم واقف اند چگونه باید این تکنولوژی ها را در جهان و عالم خود هماهنگ و استحاله کنند تا ابزاری جهت تغییر انفسی در راستای قرب باشد. به شخصه این برداشت من بود و امیدوارم ما هم توفیق و لیاقت تغییر انفسی نظیر این سالکان و عارفان عزیز و محبوب را پیدا کنیم و عالَمی در شان انسان موحد بنا کنیم. با عرض معذرت که طولانی شد و التماس دعای فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر تکنولوژی از آنِ خودمان شد و در بستر انقلاب اسلامی قرار گرفت، بیشتر بحثِ استعدادهای طبیعت در میان است برای ظهورِ حقیقت. در این مورد بد نیست مباحثِ «عقل تکنیکی» را دنبال کنید. موفق باشید

25708
متن پرسش
سلام: منظورم در سوال ۲۵۶۹۳ از مرگ برزخی است که شما در کتاب معاد فرموده اید که هنگام قیامت کبری تمام موجودات عالم ماده و عالم برزخ می میرند. با توجه به این مطالب اگر ممکن است جواب قسمت سوال ۱ در سوال ۲۵۶۳۹ را بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با تغییر نشئه‌ی دنیا همه‌چیز به نشئه‌ی برزخی می‌روند؛ هویتِ برزخی پیدا می‌کنند. مثل آن‌چه انسان در خواب، با موجودات با هویتِ ذهنیِ موجودات روبه‌رو می‌شود. حال همین حالت نسبت به قیامت پیش می‌آید و همه‌ی عالَم و آدم، هویتِ قیامتی پیدا می‌کنند و وجودشان شدیدتر می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی