بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25646
متن پرسش
سلام: آیا می‌توان گفت که انسان در سیر تشریعی خودش وقتی می خواهد وارد قیامت کبری شود احوالات مانند اذا الشمس کورت و... یعنی در عالم خیالش بر او تاریک شدن خورشید متمثل می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. بد نیست در این مورد کتاب «معاد» که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید

25645
متن پرسش
سلام: در جواب سوال (۲۵۵۵۲) به تقلاهای بنده اشاره کرده بودید و حس غربتی که به آن گرفتار شده‌ایم و در آخر هم گفته بودید که (هر چه پیش آید خوش آید ما که خندان می‌رویم) نمی‌دانم چرا باید این لحظه‌های سرد و تاریک شب اینجا _ گوشه‌ای از خرآب‌آبادی که گرفتارش هستم _ بنشینم و این چند جمله را از ذهن آشفته و مریضم اسیر این جملات و کلمات کنم. واقعا نمی‌دانم، شاید از درد ملال و اندوهی‌است که گرفتارش هستم، شاید هم تیک تیک این ساعتی است که خواب را از چشمانم فراری داده، یا شاید هم از هیجان فکرها و اندیشه‌های تازه‌ایست که در سرم موج می زند. هر چه هست به همین کتابی که الان جلویم باز است و کم کم در آستانه تمام شدن است مربوط می شود؛ خاطرات یک روزنامه‌نگار زن مسلمان مراکشی‌الاصل آلمانی که عمده‌ی وقت و عمرش را صرف گروه‌های تکفیری و سلفی و آثار و تبعات آن در غرب کرده، به نام «به من گفتند تنها بیا»، تلخ است وقتی آدم‌ها را می بینی و می خوانی که در تاریکی عظیمی دست و پا می زنند و به هر کورسوی معنویت و لطافت چنگ می زنند که شاید از این بی‌معنایی رها شوند و چه تلخ‌تر که گرفتار بی‌معنایی بزرگ‌تر و خطرناک‌تری می شوند، گرفتاری چاه ویلی که درآمدن از آن کار حضرت فیل است! هیچ، هیچ کاری از دست من برنمی‌آید غیر از اینکه بلند شوم و دو رکعت نماز شکری بخوانم که در عهد انقلاب روح الله، افسارمان دست حضرت سید علی است و تایید کنم اینجای حرف جنابتان را که (هر چه پیش آید خوش آید) اما اعتراف کنم که ما خندان نمی‌رویم بلکه گریان و آشفته می رویم، و خوش بحال شما که خندان می‌روید. من که گریان می روم، گریان می‌روم چون که نه دل ماندن دارم و نه پای رفتن. میان ماندن و رفتن گیر افتاده ام و عجب بزرخی است این میانه ماندن. دل ماندن را که شما با شلاق‌های غرب‌شناسی و انقلاب اسلامی و معرفت النفس و برهان صدیقین و این دست حرف ها گرفتید. اما دریغ که پای رفتن را پیدا نکرده به راهی افتاده‌ایم که تمامش رنج است و بلا، این هذیان‌ها‌ و آشفته گویی های مرا به پای بی‌ادبی‌‌ و جوانیم بگذارید و ببخشایید که وقتتان را بیهوده تلف کردم. بیش از این عرضی نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به جزوه‌ی «حججی، وجدان تاریخیِ ما» بزنید و اگر رسیدید، بر سر مزار آن شهید بعضی از قسمت‌های آن را نگاه کنید. راهِ گشوده‌ی امروز ما در لابه‌لایِ این غوغاهای دوران، بسی از دور سوسو می‌زند مثل روشنی‌گاهی در دلِ جنگلی سیاه، باید به سوی آن روشنی‌گاه قدم زد تا از آفتاب بیکران محروم نشد. موفق باشید

25644
متن پرسش
سلام: آیا این که ذات و جوهر یک شی حرکت دارد به معنای آن است که حرکتش ذاتی است و عین حرکت است؟ اگر این طور باشد این که ذات یک شی وجود دارد به معنای آن است که وجود آن ذاتی است و عین وجود است! آیا در توصیف حرکت جوهری صرفاً مشابهت های لفظی رخ نداده است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود، در مرتبه‌ی ماده عین حرکت است و یکی از مراتب وجود، چنین است. در حالی‌که عین وجود، عین کمال است. موفق باشید

25643
متن پرسش
سلام: ببخشید عارفانی که کتابای عرفانی رو خوندن مثل امام خمینی که مصباح الانس رو خوندن، اول خودشون سالک بودن یا اول عرفان نظری رو طی کردن بعد سلوک کردن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید جمعِ این دو در کنار هم باشد. موفق باشید

25642
متن پرسش
سلام خدا قوت: حضرت استاد بنده با توجه به تجربه و مشورت مختصرخود برای ورود اساسی و پایه ای به مباحث معرفتی-فلسفی متوحه شده ام که باید برای شروع راه از منطق، وجودشناسی (هستی شناسی) و شناخت و ادراک شروع کنم. هدف و دغدغه ی اصلی بنده فلسفه حیات و انسان شناسی (نحوی مواجه با زندگی، انسان، رنج و معرفت برهانی و شهودی به خود و غیر از خود) است. از آثار جنابعالی، علامه جعفری، شهید مطهری، استاد مصباح، دکتر شهریار زرشناس، شهید آوینی و به طور پراکنده از اساتید دیگر مطالعه داشته ام. دانشجوی رشته روان شناسی و در حال تالیف کتاب هستم. و قصد دارم که به طور اجتهادی و نه صرفا مطالعه و بررسی سطحی و گذرا به موضوعات ذکر شده بپردازم. اولا نگاه و نظر بنده را در مورد روش ورود به موضوعات مورد نظر را صحیح می دانید؟ اگر نه لطفا راهنمایی بفرمایید. دوما لطف بفرمایید و منابعی را برای مطالعه و تحقیق معرفی بفرمایید. (علاقه دارم که علاوه بر اندیشمندان اسلامی به آرا اندیشمندان غربی هم نگاهی داشته باشم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر می‌کنم سیر مطالعاتی بر روی سایت، مفید است. ۲. بد نیست سری به جزوات «فلسفه‌ی غرب» که بر روی سایت هست و کتاب «فلسفه‌ی غرب» آقای دکتر داوری بزنید. موفق باشید

25641
متن پرسش
سلام استاد: من پاسخ هایتان را در مورد عدم نیاز به استاد سیر و سلوک بعد از انقلاب اسلامی به برکت آیت الله خمینی مطالعه می کردم. شما گفتید که شهدا (ره) صد ساله را یک شبه طی کردند و امثال مثل شهدا و چمران ها الگو هستند. ۱. من دقیق متوجه نشدم منظور شما از این که فرمودید راه این افراد را بریم یعنی چه؛ روششان چه بوده؟ ۲. من جایی خوندم که شهدا یکبار فقط در وجه الله می نگرند و حسرت آن یکبار را می خورند و دوست دارند دوباره به دنیا برگردند و دوباره شهید شوند و دوباره در وجه الله بنگرند و اینکه آیا شهدا اسفار اربعه را در یک لحظه طی می کنند؟ آیا بعد از شهادت به فنای ذاتی می رسند؟ ۳. من یک چند وقتی است که با عرفان آشنا شدم و خیلی تغییر کردم ولی احاس رکود می کنم و سیرم مثل تناوبی یعنی یک روز حالم خیلی خوبه و مراقباتم خیلی قوی و حضورم در نماز خیلی خوبه یک روز کاملا برعکس نبود حضور قلب در نماز گذروندن روز بدون مراقبه و در غفلت کامل که معمولا هر دو هفته یکبار دو سه روز همچین رکودی پیدا میکنم که اون چند روز به دلیل اینکه هیچ شوق و اشتیاقی به خدا و عبادت ندارم، دچار افسردگی بسیار بسیار شدیدی میشم که از چهرم کاملا معلومه و در اون چند روز هیچ اومیدی به زندگی کردن ندارم و دعا می کنم که از دنیا برم (به شدت حالم بد میشه) که هر بار خدا لطف میکنه دوباره من رو ظرف چند روز به حالت قبلی برمی گردونه که البته حداکثر حالم مدت زیادیه که از یک حدی بیشتر نمیشه و هیچ فتح بابی رخ نمیده البته این حالت های رکود تناوبی و مکرر یکی از ضرر هایش سو ضن به خداست. استاد از شما خواهش می کنم که راه حلی بگید تا اینکه متناوبا دچار رکود نشم. چون واقعا در زندگیم سخت از روز های رکود و بی رغبتی به خدا رو تجربه نکردم. سعی خودم هم برای ترک محرمات می کنم ولی فایده ای نداره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شهداء با نظر به حضرت امام جلو رفتند و او را در امور جزئی و اخلاقیِ خود مدّ نظر داشتند. ۲. بلی. ۳. «ای بردار! عقل یک دم با خودآر / دم به دم در تو خزان است و بهار». خوب است سری به کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی بزنید

25640
متن پرسش
با سلام و تشکر: استاد بزرگوار چند مرتبه دیده ام که شما فرمودید قضای الهی تغییرناپذیر است و با دعا و اعمال صالح می توان از قضایی به قضای بهتر پناه برد آیا معنای حدیثی که می گوید دعا قضا را برمی گرداند حتی اگر محکم شده باشد همین است یا مسأله دیگری مراد حدیث است؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال نظام هستی دارای انضباط خاصی است و می‌توان در معرض نظامی قرار گرفت که دارای حکم مخصوصی است و می‌توان خود را در معرض وجه دیگری از انضباطِ الهی قرار داد که به اصطلاح گفته می‌شود «از قضایی به قضایی دیگری پناه‌بردن» و معلوم است در شرایط جدید، حکمِ دیگری بر او جاری می‌گردد. موفق باشید

25639
متن پرسش
با اهداء سلام محضر استاد: ۱. قدرت خداوند متعال تابع اسباب است یا نه؟ چون امام معصوم می فرماید: ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها، اساتید هم می گویند نظام خلقت اسبابی است. آیا حیطه قدرت خدا محدود در اسباب هست؟ در حالی که خدا فرموده «اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون» ۲. آیا قدرت خداوند به جایی که اسباب هم فراهم نباشد تعلق می گیرد؟ ۳. در قرآن وقتی حضرت ابراهیم درخواست اطمینان کرد با این که پیامبر اولوالعزم بودند «اذ قال ابراهیم رب ارنی کیف تحیی الموتی» خدا درخواست او را اجابت کرد ولی بنده خداوند متعال که نه پیامبر اولوالعزم هست نه علم دارد با این وجود خدا اجابت نمی کند آیا نمی توان همینطور که حضرت ابراهیم درخواست اطمینان قلبی کرد با این که پیامبر بود، ما هم درخواست اطمینان قلبی کنیم؟ ۴. حضرت امیر می فرمایند: کن لما لاترجو ارجی منک لما ترجو، چرا این جمله تو زندگی برایم محسوس نیست، در مورد ابتلا به بلا و مریضی صعب العلاج که اسباب ناتوان اند، یک ذره امید هم وجود نداره پس چرا طبق این فرمایش فرجی از مرض نیست؟ استاد ببخشید طولانی شد، بلای سختی مبتلا شده ام نمیدونم آیا امید وجود دارد یا نه و آیا قدرت خدا فقط در جایی است که اسباب فراهم باشد یا نه؟ بنده را از این حیران و سرگرانی نجات دهید و در حق این فقیر دعا بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنان که مرحوم شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» می‌فرمایند این‌جا نقص از معلول و مخلوق است که برای به‌وجودآمدنش محدود به ابزار خاصّی است. ولی گاهی روحِ انسان ماورای ابزارها با خدا مرتبط می‌شود و مستقیماً از فیض خاصی برخوردار می‌گردد. ۳.  هرکس که آمادگی اطمینان قلبی پیدا کند خداوند آن اطمینان را به او می‌دهد. ۴. چرا نباید در همه‌ی امور به خدا امید داشت و به تقدیرات او راضی بود؟ موفق باشید

25638
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد عزیز در کتاب «حقیقت نوری...» در قسمت قلب ممتحن حدیثی در مورد حضرت یونس علی نبینا و اله و علیه السلام ذکر فرمودید که ولایت حضرت امیر علیه السلام را «اقرار» نکرده و «انکار» کرده است چطور این با مقام نبوت جمع می شود؟! متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض». با توجه به این امر، حضرت یونس «علیه‌السلام» باورشان نمی‌آمد که ولایت حضرت علی «علیه‌السلام» آن‌چنان اهمیت دارد. لذا منکر نبودند به معنای مخالفت، بلکه مهم نمی‌دانستند. لذا در روایت داریم: «ابْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ صَبَّاحٍ الْمُزَنِيِّ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَصِيرَةَ عَنْ حَبَّةَ الْعُرَنِيِّ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّ اللَّهَ عَرَضَ وَلَايَتِي عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ أَقَرَّ بِهَا مَنْ أَقَرَّ وَ أَنْكَرَهَا مَنْ أَنْكَرَ أَنْكَرَهَا يُونُسُ فَحَبَسَهُ اللَّهُ فِي بَطْنِ الْحُوتِ حَتَّى أَقَرَّ بِهَا [1] حبه عرنى گفت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود خداوند ولايت مرا بر اهل آسمانها و اهل زمين عرضه كرد بعضى اقرار و بعضى انكار كردند يونس منكر شد خداوند او را در شكم ماهى زندانى كرد تا اقرار كرد. موفق باشید.


[1] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏26، ص: 282

25637
متن پرسش
سلام: با توجه به سوال ۲۵۳۰ می خواستم بدانم قیامت کبری با توجه به نشانه هایی در جهان ماده رخ می دهد و هنوز اتفاق نیفتاده پس هنوز این چنین جهانی نیست که پیامبر در آن باشد!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قیامت کبری هم‌اکنون در مقام خود به عنوان یکی از عوالم وجود، موجود است. این انسان است که باید تلاش کند در سیر تشریعی خود به آن‌جا برسد وگرنه در سیر تکوینیِ خود همه به آن‌جا می‌رسند. موفق باشید

25635
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: ببخشید در کتاب انسان از تنگنای بدن، در قسمت چگونگی ادراک فرموده اید: مسلّم است كه نفس چيزهايي را ادراك مي كند كه بدن و قواي موجود در بدن از آن متأثّر مي شوند، ولی اگر دقّت شود حقيقتاً معني ادراك اين است كه نفس با نيروي خلّاقه ي خود، صورتي شبيه صورت موجود در خارج، در ذات خويش «خلق» مي كند كه اين صورتِ خلق شده توسط نفس، مناسب است با آن صورتي كه چشم از آن صورت، تصویر برداري كرده است. در واقع نفس آن صورتي را درك مي كند كه خلق كرده است. چرا بجای لفظ انشاء از لفظ خلق استفاده کرده اید؟ چون صورت را نفس درون خود انشاء می کند! مگر خلق مربوط به عالم ماده و تدریجی نیست؟! ببخشید، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. حتی جناب ملاصدرا واژه‌ی «ابداع» را به کار می‌برند زیرا خلق، به معنای «اَلَّفَ» یعنی جمع‌آوری است و در عالم معنا، جمع‌آوری معنا نمی‌دهد. موفق باشید

25634
متن پرسش
سلام و عرض ادب استاد عزیز: سوال بنده درباره ی آثار مرحوم استاد شجاعی (ره) است. لحن ایشان لحن به خصوصی است و بنده شخصا با سخنرانی هایشان اشک از چشمانم جاری می شود و سخنان اخلاقی شان خیلی عجیب به بنده می چسبد. گاهی فقط عکس ایشان یا نام ایشان را هم ببینم منقلب می شوم از بس که به این مرد بزرگ علاقه و ارادت دارم. با این همه، وقتی مراتب بعضی رذایل اخلاقی را که شرح می دهند و شفاف هم می گویند که همه ی ما و شما داریم... خیلی احساس سنگینی و نا امیدی می کنم. احساس می کنم که با مطالعه ی این گونه کتب یا گوش دادن این سخنرانی ها فقط کار خودم را سخت کرده ام به این معنا که تاثیر آنها را صرفا ذوقی یا علمی می بینم و نه عملی. البته گویا این سخنرانی ها برای افراد خاصی بوده که ضبط کرده اند و شاید جایز نباشد بنده و امثال بنده گوش دهیم، به هر حال. اما خلاصه می خواهم بدانم این عارف بزرگوار چرا اینقدر موشکافانه به بررسی مسائل اخلاقی آن هم با زبان ساده می پردازند؟ آیا مثلا زیاد دانستنِ امثال بنده درباره ی مثلا مراتب کذب خطرناک نیست؟ وقتی ما دروغ های معمولی یا به شوخی را مرتکب می شویم چرا باید از دروغ در عزم یا دروغ در وفای به عزم که برایمان جز یأس چیزی نمی آورد و کاملا دست‌نیافتنی می بینیم مطلع شویم؟ سپاسگزارم از شما. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد آن است که با سه کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی مأنوس شوید، شرح بنده إن‌شاءاللّه موجب تدبّر بیشتر در موضوع خواهد شد. موفق باشید

25633
متن پرسش
سلام و رحمت خدا خدمت شما استاد گرانقدر: بنده با توجه به شور و اشتیاق به سیر و سلوک و بعضی مطالعات کتب اخلاقی و عرفانی و همچنین مطالعات فراوان در احوالات عرفای کبار، بسیار خود را تشنه یافته ام اگر دروغ نگفته باشم. ۱. سوال بنده از محضر حضرتعالی درباره ی برنامه عبادی است. عقل ناقصم اندکی از نکات و احیانا خطرات را می داند که از جمله ی مهمترین آنها اینکه واجبات در رأس هستند و نباید به آنها ذره ای لطمه مانند کسالت وارد شود. و اینکه اعمال مستحبی باید مطابق با حال باشد و ملالت نیاورد و نیز مدارا با خانواده خصوصا رعایت پدر و مادر امری ضروری است. (مجرد هستم) اغلب بحمدالله در شرایط خوب از نظر لذت مناجات و توجه و همچنین شرایط خارجیه هستم. ولی بزرگترین درد بنده این است که نمی دانم چه برنامه ای را تنظیم کنم و به کدام اعمال مداومت داشته باشم. اعمال موکده از طرف اهل البیت و بزرگان مانند نماز شب، سور یس و واقعه، زیارت عاشورا و... را می دانم اما در جزئیات بیشتر مثل تعقیبات نماز ها که الی ماشاءالله ادعیه و اذکار وارد شده و تقریبا از تمامشان حظ می برم. یا بعنوان مثال علاقه دارم به چندین مورد دعا و زیارت مخصوص حضرت صاحب الامر و دعاهایی که خلاصه در زمان غیبت خوانده می شود. چه برنامه ای بریزم؟ ۲. سوال دوم حقیر که شبیه به سوال اول هم هست این که: این احساس را دارم که خیلی از دعاها باید ورد زبان باشد از جمله سلامتی، شکر، عاقبت بخیری، توفیق استقامت، صبر و صدها مورد از این قبیل... هر چند که خیلی از دعاها از جمله قسمت هایی از تعقیبات مشترکه یا امین الله، تمام خیر ها را از خدا می خواهیم... اما واقعا نیم‌خط دعا کجا و تک‌تک اسم بردن خیر ها و شر ها کجا؟ آیا دعاهای تک‌تک در صورت ملکه شدن مطلوب تر نیستند؟ باید چطور برنامه بجینم؟ می خواستم بدانم آیا دچار وسواس شده ام یا اینکه حق دارم چنین باشم؟ در مورد هر دو سوال: این اسارت خودم را به گستردگی فراوان ادعیه و اذکار و اعمال مستحبی را بخاطر مطالعه ی بیشتر از حد خودم و این آشفتگی را بخاطر سبقت زیاد علم از عمل می دانم. جوان های زیادی در اطراف بنده این گونه سوالات را دارند ممنون می شوم پاسخ دهید. سپاس از مهرتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انجام واجبات، نمازهای نافله و اگر فرصت شد مناجات شعبانیه. بد نیست به شرح صوتی آن نیز توجه بشود. ۲. سیر مطالعاتی سایت به‌خصوص دقت در «ده نکته در معرفت نفس» إن‌شاءاللّه موجب عمیق‌ترشدنِ عبادات‌تان می‌شود. موفق باشید

25632
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: استاد عزیز در ورود به گام دوم انقلاب اسلامی و دهه پنجم آن قرار گرفتیم و بیم ها و امیدهای زیادی مقابل ما گشوده است و البته در جواب پرسشی، بشارت روح بخشی دادید که افقی از عالم انسان دینی گشوده شده و هنوز نمی دانیم چه ژرفای عظیمی دارد ولی باید به سیاقی عارفانه جلو رفت که «هر چه پیش آید خوش آید ما که خندان می رویم.» اما استاد، در شرایط خطیر امروز که هجمه های سنگین علیه انقلاب را در جبهه های مختلف شاهد هستیم که هدفی جز استحاله نهضت و پیشگیری از وقوع تمدن نوین اسلامی حتی به تعبیر طراحان جنگ تمدنها یعنی هانگتیتن و فوکویاما ندارند و رسماً اشاره دارند دعوای ما با این انقلاب نه مثل دعوا با روسیه و چین و کره شمالی و ... است، بلکه یک دعوای تمدنی است، چگونه می توان ارزشهای این انقلاب را حفظ نمود و اجازه نداد این ارزشهای والا که انسانهایی مثل آوینی و شهریاری و حججی می پروارند سبک شود و این عطیه الهی سالم بدست نسل بعدی برسد با اینکه مطلعیم چه دستهای مرموز و قهاری در کارست تا نسلهای بعدی حضوری به وسعت آن نیابند؟ با تشکر از حضرتعالی و التماس دعا. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما باید خود را از طریق معارف الهیه آماده کنیم، بقیه‌ی امور خود به خود پیش می‌آید. بد نیسا به جواب سؤال شماره‌ی ۲۵۶۲۴ سری بزنید. موفق باشید

25631
متن پرسش
سلام علیکم: در شرایط تخییر بین کمک مالی به فقرا و کمک به بنای مسجد از نظر شما کدام افضل است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به موقعیت دارد. ولی به هرحال فقرا، ارجحیت دارند. موفق باشید

25630
متن پرسش
با سلام: آیا پیامبر به قیامت کبری رفته است یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت سعه‌ی وجودی‌شان در آن‌جا حاضرند. موفق باشید

25629
متن پرسش
سلام استاد: من مدتی است که با عرفان آشنا شدم و تغییر کردم و سعی خودم را کردم ولی احساس نیاز شدیدی به استاد راه می کنم. و اینکه خیلی حالاتم بالا پایین دارند بعضی اوقات سیر نزولی و بعضی اوقات صعودی و اینکه مراقبه در جامعه فعلی مخصوصا در دانشگاه ها با وضع فعلی جامعه خیلی سخت است و اینکه اگر هم بخواهم اعمال عبادی و سیر مطالعاتی و.. را انجام دهم از درس هایم باز می مانم واقعا سردرگمم (علت اصلی آن سیر نزولی در بعضی از اوقات) متنی خواندم که می گویند اگر شخص بدون استاد سیر کند ممکن از ضرر های جبران ناپذیری به خود وارد کند و دیگر به درد سلوک نمی خورد. و اینکه ۲۰ سالمه و هنوز در های معرفت و توحید به رویم باز نشده. خیلی می ترسم که به مقصود نرسم. نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خوب است که سری به جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست بزنید. ۲. سیر مطالعاتی بر روی سایت می‌تواند مفید باشد. ۳. انسان در این زمان، وسعتی دارد که می‌تواند علاوه بر دروس رسمی خود به دروس حاشیه‌ای نیز بپردازد. باید وسعت خود را زیاد بفرمایید. موفق باشید

25626
متن پرسش
باسمه تعالی سلام خدمت استاد عزیزم: استاد من از بحث عالم دینی که مطرح کرده اید بسیار لذت بردم. فقط کتاب عالم دینی کمی موجز است و البته دیده ام در بحث های مختلف اشاراتی به عالم دینی داشته اید. سوال بنده از محضر شما این است که آیا بحث عالم دینی پایه و مبنای اصلی کار شماست و سایر مباحث به گونه ای تفصیل آن هست یا این که یک بحث مستقلی است؟ لطفا راهنمایی بفرمایید چگونه می توانم تفصیل این بحث را دنبال کنم؟ سوال دیگر این است که رابطه حکمت انسی با حکمت متعالیه چگونه است؟ در این زمینه می خواستم منابعی را معرفی فرمایید. من وقتی کتب استاد مدد پور (ره) را مطالعه می کردم. این بحث برای من بسیار لذت بخش بود فقط می خواهم یک مقدار به صورت علمی و تخصصی با حکمت انسی آشنا شوم. با آرزوی سلامتی شما التماس دعا!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فضای همه‌ی عرایض بنده در بستر استقرار در عالّمِ دینی به ظهور می‌آید و إن‌شاءاللّه مفید می‌افتد. ۲. فکر می‌کنم علاوه بر کتاب مرحوم معارف، در مورد «حکمت اُنسی» با بحث‌های «جهان گمشده» بر روی کانال اشارت، بتوانید رابطه برقرار کنید. موفق باشید

25625
متن پرسش
سلام: در زندگی زناشویی و روابط بین زوجین وقتی که از حرف و عمل دیگری رنجیده خاطر و گرفته دل می شوی درست است که صبر می کنیم و از گناهش می گذریم اما به هر حال قلب که فشرده شده و اذیت شده تا مدتی نمی تواند انس بگیرد و رحم کند و از خودش به نسبت دیگری رقت نشان دهد، چه کار کنیم تا قلبمان آنقدر فعال باشد که حتی در آن لحظات سخت در اوج محبت بماند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به خوبی‌های ذاتیِ انسان‌ها باید داشت. به هر حال کلیّتِ آن‌ها خوب است حتی حاضرند در بعضی مواقع فداکاری‌هایی نیز داشته باشند. موفق باشید

25624
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار وقتتون بخیر: اگر ممکنه نظرتون رو در مورد اغتشاشات اخیر بفرمایید و یه مساله دیگه اینه که استاد، بعد از طرفداری رهبری از طرح افزایش بنزین جو خیلی بدی نسبت به رهبری ایجاد شده و بد و بیراه میگن به ایشون و دولت رو ول کردن و دشمن رهبری شدن، حتی بعضی از انقلابی و ولایی ها هم انتقاد کردن از دفاع رهبری و این بخش از صحبت ایشون که فرمودن: بنده متخصص نیستم، میگن همه افراد عادی میدونستن که این طرح خوبی نیست و در این وضعیت معیشتی بار تازه ای بر دوش اقتصاد مردم اضافه شده، پس چه جوری رهبری این رو نمیدونستن؟ و میگن رهبری به فکر مردم نیستن، اگر ممکنه این شبهات رو جواب بفرمایید و اینکه چه جوری و با چه استدلالی در این مورد ذهن مردم رو نسبت به رهبری اصلاح کنیم؟ تشکر استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب سؤال‌های شماره‌ی ۲۵۶۰۴ و ۲۵۶۱۱ نکاتی را برای رفقا متذکر می‌شود. متوجه باشید که بالاخره وضع مصرف بنزین ما اگر همچنان ادامه پیدا می‌کرد، سال‌های آینده باید بنزین وارد می‌کردیم، در حالی‌که با نخریدنِ بنزین ما، دلاری برای واردکردن بنزین نداشتیم. چاره ای نبود که چنین تصمیمی گرفته می‌شد. در روش، چندان موفق نبودیم. آقای دکتر سعداللّه زارعی در کیهان امروز نکته‌ای تحت عنوان «غائله‌ی مغلوب» داشته‌اند. عین متن خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

غائله مغلوب (یادداشت روز) اغتشاشات اخیر کشور پس از آنکه دولت نرخ‌های جدید بنزین را اعلام کرد که از افزایش بین ۵۰ تا ۳۰۰ درصد خبر می‌داد، دارای نکات فراوانی است و بررسی آن‌ها می‌تواند در شرایط و وضعیت ایران مؤثر باشد. حجم خسارت‌ها و آسیب‌هایی که وارد شد و اقدامات جدیدی که از سوی دشمنان کشور و مردم به اجرا گذاشته شد، موضعگیری نسبتاً متفاوت برخی جریانات و افراد داخلی و در نهایت نحوه مدیریت نظام برای کاهش خسارت‌ها و آسیب‌ها از جمله مواردی هستند که باید مورد بررسی قرار گیرند: ۱. میزان مصرف بنزین در کشور و هزینه‌های «بسیار سنگینی» که از این ناحیه بر بودجه عمومی- ارزی و ریالی- دولت وارد می‌کرد، به گونه‌ای بود که تغییر جدی و اساسی در آن را ضروری می‌نمود. مصرف روزانه حدود ۱۰۰ میلیون لیتر بنزین در کشور که روندی رو به افزایش هم نشان می‌داد، حدود ۵۰۰ میلیارد تومان در روز و حدود ۱۸۲۵ هزار میلیارد تومان در سال بود. در این میان یک چهارم این مبلغ از شهروندان گرفته می‌شد و بقیه از جیب همه مردم می‌رفت و به واسطه فشاری که بر بودجه دولت وارد می‌کرد، دولت را مستأصل کرده بود. در این میان نه این حجم مصرف قابل قبول بود و نه حجم یارانه‌ای که بابت آن هزینه می‌شد. در این بین منطق دولت این بود که با اصلاح نسبی قیمت بنزین می‌توانم زمینه انجام خدماتی که به آن متعهد هستم، فراهم کنم و هم می‌توانم با صادرات بنزین ناشی از کاهش مصرف، بخش قابل توجهی از نیاز ارزی‌ام را تأمین کنم، ضمن آنکه متعهد می‌شوم که این افزایش نرخ بنزین روی سایر کالاها و از جمله فراورده‌های دیگر نفتی اثرنگذارد. این منطق بطور طبیعی در جلسه مشترک سران قوا به تصویب رسید که از یک سو دربردارنده منافع مردم و از سوی دیگر تأمین کننده نیاز دولت بود. در این بین، دولت محترم به گمان اینکه با مطرح شدن پیش از اقدام افزایش قیمت بنزین قادر به مهار آثار روانی آن بر بازار نیست و با واکنش تند اجتماعی هم پیش از اعلام نهایی مواجه شده و برای کنار گذاشتن جمع‌بندی تحت فشار شدید قرار گرفته و تصمیم را با تزلزل مواجه می‌گرداند، رویه «کتمان» و سپس «غافلگیری» را در پیش گرفت! این جمع‌بندی مردان دولت هر چند چندان بلاوجه هم نبود، اما از دقت و همه جانبه‌نگری هم بهره‌ای نداشت. چرا که از یک سو ذات جمهوری اسلامی، ذات بیان است نه کتمان و در طول این سال‌ها، نظام با بیان صادقانه توانسته است بسیاری از مسایل را با کمک مردم حل کند که اگر غیر از این بود، نوعاً قادر به حل آن‌ها نبود. از سوی دیگر تصمیم به این مهمی که تقریباً زندگی همه مردم را در شئون مختلف- و نه فقط حمل و نقل- تحت تأثیر قرار می‌داد و در واقع طرف اصلی ماجرا مردم بودند، در عمل نمی‌توانست بدون متقاعد کردن آنان به اجرا گذاشته شود. براین اساس اعلام تصمیم دولت در روز جمعه با بهت عمومی و اعتراض و نگرانی شدید مردم مواجه گردید و فضا را برای شکل‌گیری اعتراضات فراهم کرد و کاملاً پیش‌بینی می‌شد که دشمنان ایران که در جریان مسایل دی ماه ۱۳۹۶ نتوانسته بودند برنامه خود در شکل‌دهی به اغتشاشات عمومی در ایران را به جایی برسانند و از این رو ناگزیر به شکل‌دهی گروه‌های آموزش دیده و مسلح روی آورده و در این حدود دو سال بطور جدی کارکرده بودند، از این فرصت استفاده کنند. ترکیب اعتراضات طبیعی مردم و برنامه منسجم دشمن برای به دست گرفتن اوضاع کار را سخت می‌کرد و در دو روز اول تخریب زیادی را پدید آورد و میزان تلفات را به نسبت رویدادهای مشابه افزایش داد.
کمی بعد با موضعگیری روز شنبه رهبر معظم انقلاب اسلامی- دامت برکاته- مردم از اغتشاشگران تروریست فاصله گرفتند و کار نیروهای انتظامی و امنیتی برای مهار حرکت تروریست‌ها آسان گردید. در این میان تعداد زیادی از آنان توسط سه دستگاه مسئول کشور دستگیر شدند و در واقع ضمن سوار شدن بر روند اوضاع توانستند سرمایه‌های هنگفت آمریکا و... را برباد بدهند.

۲. حوادث چندی درکشور پدید آمده بود که خبر از برنامه‌ریزی سرویس‌های اطلاعاتی در ایران می‌داد. دراین چند سال بعضی از گروهک‌هایی که واقعا به آخر خط رسیده و مضمحل شده بودند، بازسازی شدند که یک نمونه آن حادثه حمله تروریستی به مجلس شورای اسلامی و حادثه دیگر آن قضایای سال پیش یکی از خیابان‌های فرعی منطقه پاسداران تهران بود. بعضی گروهک‌های تروریستی هم نوپدید بودند که از سوی بعضی از رژیم‌های فاسد عربی مدیریت می‌شدند. روند حرکت آنان در هفته‌ای که پشت سر گذاشتیم نشان داد که این ظرفیت‌ سازماندهی شده، یک جا به خدمت گرفته شده‌اند و حوادث روی داده در متن این اغتشاشات نشان می‌دهد که ماجرا به نیروهای کف آشوب‌ها محدود نبوده است. استفاده از سلاح‌های گرم و سرد در این آشوب‌ها یک راهبرد بود که از سوی کسانی که در ساختمان‌های اطراف نقاط آشوب به‌وسیله تک تیراندازها پشتیبانی می‌شدند تعداد قابل توجهی از کشته‌ها نه از جلو بلکه از عقب و در فاصله نسبتا دور مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند و این نشان می‌دهد، در این صحنه «کشته‌سازی» و به هم ریختن اعصاب مردم و نیروهای انتظامی و امنیتی به‌عنوان راهی برای گسترش اغتشاش و منفعل کردن نیروهای مسئول مدنظر بوده است.
تلاش برای گسترش تخریب، یک روی مسئله بوده است. بستن اتوبان‌ها و راه‌های اصلی در استان‌هایی که درگیر این آشوب‌ها بودند، حمله به بانک‌ها و سایر مراکز خدمات عمومی و کشاندن دامنه تخریب به خانه‌های مردم برای عمق بخشیدن به اغتشاشات و ناامید کردن مردم و به‌خصوص نیروهای مدافع امنیت صورت گرفت. البته در این میان بعضی از طراحی‌های سران خارجی تروریسم مثل حمله به زیرساخت‌های مخابراتی در شیراز و اصفهان که لااقل ۲۰ استان کشور را پوشش‌ مخابراتی می‌دادند و نیز حمله به انبار اصلی مایحتاج عمومی کشور که مواد غذایی، دارویی و... سالانه کشور نگهداری می‌کرد، با رشادت نیروهای مدافع امنیت کشور ناکام گذاشته شد.

در نهایت در روزهای اول هفته گذشته، ما شاهد «دوئل امنیتی» نیروهای انقلاب و معاندان داخلی و خارجی بودیم که غلبه سریع و شوق‌انگیز نیروهای انتظامی و امنیتی بر برنامه‌ریزی و ساماندهی پیچیده دشمنان و معاندان نشان داد، ایران و جمهوری اسلامی علی‌رغم مواجه بودن با توطئه‌های پیچیده، از اقتدار  بسیار بالایی برخوردار است. در این میان یک نکته مهم که از چشم ناظران پنهان ماند، اقتدار ایران در حفظ ارتباطات داخلی بین بانکی و... بود که دشمن را وادار به اعتراف کرد. آمریکایی‌ها و... گمان می‌کردند ایران در مواجهه با اینترنت با بن‌بست مواجه است چراکه اگر آن را باز بگذارد، خدمت بسیار ویژه‌ای به مخالفان و اجرای برنامه‌های دشمنان خود کرده است و اگر اینترنت را مسدود نماید ارائه خدمات بانکی و... آن بهم می‌ریزد و کشور مختل می‌گردد که خود این به معنای تن دادن به سطحی از فروپاشی است. اینها توجه نداشتند که در طول این سال‌ها ایران در کنار اینترنت به یک زیرساخت مخابراتی در داخل رسیده و می‌تواند سیستم‌های حساس خود را روی آن سوار کرده و از آسیب‌های قطع اینترنت مصون بماند. این سبب عصبانیت شدید آمریکا، اروپا و... گردید و در عین حال یک درس هم برای کشور بود که برای بومی‌سازی اینترنت عمومی نیز وارد عمل گردد. ۳. یکی از جنبه‌های مهم و قابل تحلیل در مقوله افزایش قیمت بنزین و حوادث پس از آن، موضع‌گیری امام خامنه‌ای «دامت برکاته» بود و البته مثل بسیاری از موارد دیگر، گذشت زمان عمق این موضع‌گیری را بیش از حالا نشان خواهد داد.

مواضع رهبر معظم انقلاب اسلامی در دوره حضرت امام خمینی - قدس سره- و در دوره حضرت امام خامنه‌ای -دامت برکاته- همیشه دو جنبه را پوشش داده است؛ یک جنبه آن «ایدئولوژیک» بوده‌ به این معنا که معظم‌لهما به‌عنوان سنگربان نظام فکری اسلام و اصول آن در مواجهه با رخدادها بوده‌اند و جنبه دیگر آن «مصالح» مردم بوده است که نوعاً در قاعده «عدالت اجتماعی» جلوه‌گر بوده است. مردم نیز همواره از معظم‌لهما همین دو انتظار را داشته‌اند و مقتضای رهبری توأمان دینی و دنیوی مردم هم جز این نیست. در این صحنه، رهبری با هدررفت سرمایه ملی از یک سو و برنامه ارائه شده از سوی دولت و سپس سران سه قوه برای مهار این معظل مواجه بود. در عین حال کاملاً پیدا بود که اجرای برنامه دولت ولو به‌صورت موقت فشار سنگینی را بر مردم وارد می‌کند و دفاع از چنین برنامه‌ای برای رهبری «هزینه» جدی دارد و البته حفظ وجاهت رهبری بزرگترین سرمایه کشور و پشتوانه اداره آن می‌باشد و یک واجب بزرگ به حساب می‌آید و بر این اساس حضرت امام می‌فرمودند «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشور شما آسیبی وارد نشود».

با توجه به حساسیت بالای این موضوع، بعضی‌ها توصیه‌هایی داشتند که این توصیه‌ها در نهایت ناظر به جداشدن حساب رهبری از حساب این تصمیم‌گیری بود. در این صحنه رهبری معظم انقلاب اسلامی با چند گزینه مواجه بودند؛ مخالفت با طرح دولت و مصوبه سران قوا، سکوت در مقابل طرح، گرفتن موضعی دوپهلو که مسئولیت را متوجه او نکند، اما امر دادن کاملا مسئولیت به سران قوا و کنار کشیدن از صف قوا و در نهایت اعلام صریح پشتیبانی از تصمیم دولت و سران قوا به نحو مشروط که رهبر معظم انقلاب، راه پنجم را انتخاب کردند. درخصوص تحلیل این موضوع باید به نکته‌هایی توجه کرد:

- واقعیت این است که ادامه روند کنونی هدررفت سرمایه ملی به مصلحت کشور نیست و رهبری نظام نمی‌تواند نسبت به آن بی‌توجه باشد و در اینجا ترجیح حفظ وجاحت بر مصلحت کشور معنا و مفهومی ندارد و در قاموس رهبر معظم انقلاب نیست کما اینکه چنین چیزی در قاموس حضرت امام- روحی له‌الفداه- هم نبود؛

- پیامدهای سنگین طرح دولت به‌گونه‌ای نبود که بدون حمایت قاطع رهبر معظم از آن، به جایی برسد. مسلماً بدون پشتیبانی رهبری، حتی اگر دولت طرح را اعلام و شروع به اجرا می‌کرد، قادر به ادامه راه نبود و طرح به شکست می‌انجامید و خسارت هنگفت هدررفت سرمایه کشور استمرار می‌یافت؛

- در صورتی که رهبری از طرح اصلاح نرخ بنزین به صورتی که ذکر آن رفت، حمایت نمی‌کرد هم مردم و هم مسئولین دچار دودستگی شدید می‌شدند. با عدم حمایت رهبری حتماً پدیده‌هایی در مجلس شکل می‌گرفت که در روزهای اول در قالب استعفای برخی از نمایندگان و ارائه طرح استیضاح رئیس‌مجلس و استیضاح رئیس‌جمهور از سوی برخی دیگر شکل هم گرفت و این سبب بگو مگوی زیاد میان مسئولین کشور می‌گردید. از سوی دیگر عدم موضع‌گیری صریح رهبری در حمایت از طرح، بخش زیادی از مردم ارادتمند ایشان را که فقط به یک جنبه ماجرا توجه داشتند هم به صحنه اعتراضات می‌کشاند و طرح اصلاح قیمت بنزین عملاً از بین می‌رفت و از آن پس این دولت جرأت نمی‌کرد در هیچ زمینه اصلاحی دیگر که کشور به آن نیاز داشت، پا پیش بگذارد و این یعنی عملاً کشور قفل می‌شد! موضع‌گیری صریح رهبری سبب شد ضمن حفظ وحدت درونی نظام، وحدت مردم نیز تأمین شود و دولت هم فرصت پیدا کند تا برای جنبه‌های نگران‌کننده طرح افزایش قیمت بنزین فکر کند این در حالی بود که برخی از خناسان آماده بودند تا پس از مخالفت رهبری بر طبل بسته بودن دست دولت بکوبند و فریاد وا دولتا سر دهند.

در واقع موضع‌گیری صریح رهبری سبب شد تا از یک سو، دولت بحران ناشی از تصمیم اخیر- که از جنبه‌هایی قابل نقد هم هست- پشت سر بگذارد و خود را برای بخش دوم ماجرا که مدیریت قیمت‌هاست آماده کند.-

موضع‌گیری رهبری سبب جدا افتادن اعتراضات طبیعی مردم از توطئه‌های بسیار پیچیده خارجی گردید. سخنان روز شنبه رهبری تکلیف دو دسته را معین کرد یکی تکلیف مردم در جداکردن صف خود از معارضین و هوشیاری آنان و دوم تکلیف نیروهای انتظامی و امنیتی در تردید نکردن در مواجهه با طراحی پیچیده دشمن. و از این رو بود که این توطئه در زمان بسیار کوتاهی مهار گردید و حجم خسارات- که دشمن تخریب حداکثری را مدنظر داشت- به شدت کاهش پیدا کرد.

رهبری در این صحنه به وظیفه خود به درستی عمل کرد و خدا خوداو را محافظت می‌فرماید.  سعدالله زارعی

25623
متن پرسش
سلام معلم عزیزی که به من و امثال من حیات حقیقی دادی به اذن الله: تقریبا یک سال پیش سر جلسه شرح کتاب ادب و عقل ادامه انقلاب اسلامی برای اولین بار در مورد علم پدیدارشناسی شنیدم و اخیرا هم باز از شما شنیدم که فرمودید این یک روش است که گوینده، حول محور یک موضوع، بسیار سخن می‌گوید، تا دریچه های موضوع گشوده شود بر مخاطب و همچنین بر خود گوینده (فکر کنم منظور شما همین بوده و بنده هم درست متوجه شدم). روش شما هم از ابتدا بر همین منوال بوده و هست. هرکسی هم بخواهد به عمق مبانی اسلامی از طریق آثار شما دست پیدا کند، نیازمند همین شیوه هست. امروزه با مخاطبینی روبه‌رو هستید که حوصله ندارند و حاضر به شنیدن جلسات طولانی و مبسوط نیستند. (گرچه جوانان با حوصله هم کم ندارید الحمدلله) آن هایی که مختصر حرف می زنند، مخاطبین بیشتری دارند، چون مردم از اینها بیشتر استقبال می کنند. قطعا یکی از دلایلش فضای مجازی می‌باشد که آدم ها را کم عمق و پراکنده و تنوع طلب و بی‌حوصله و عجول بار می‌آورد. از آنجایی که ویژگی حفظ زمان، همیشه سبب ایجاز در بیان می شود آیا این ایجاز، آهسته آهسته گوینده و مخاطب را به سمت سطحی کردن و سطحی شدن سوق نمی دهد؟ بنده افراد زیادی را دیده ام که علاقه مند به شما و آثار شما هستند، ولی حوصله گوش کردن به جلسات صوتی را ندارند به جهتی که عرض شد و در عین حال به نظرم راه دیگری ندارد و باید جلسات صوتی و همچنین کتب کار شود با حوصله، دقت و مداومت. بعضی از دوستان توجیه می‌آورند و می‌گویند ما کتابی هستیم؛ یعنی با صوت اصلا نمی توانیم مأنوس شویم. و می گویند ای‌کاش مثلا جلسات تفسیر، یا شرح صوتی آداب الصلاة و سایر شروح و جلسات صوتی استاد تبدیل به نوشتار می شد گرچه شاید تا حدی بی‌راه نمی گویند در مورد برخی از صوتها. البته بعضی ها هم برعکس، صوت را خیلی بیشتر و راحت تر گوش می کنند. گویا اصل را بر راحتی و بی‌حوصلگی گذاشته ایم. (چون خودمم از این مسئله مستثنی نیستم متاسفانه) خواستم نظر فنی شما استاد فرزانه را جویا شوم. و منبعی جهت مطالعه بیشتر در مورد مسئله پدیدار شناسی می خواستم. خدایا هم ممنونتم هم شرمنده‌تم که هرگز مرا رها نکردی گرچه من بارها به عشقت پشت کردم و تشکر بابت اینکه در زندگی کوتاه دنیایی ام، معلم الهی‌ای را روزی‌ام گرداندی که در این ظلمات آخرالزمان، با نور او حرکت کنم، بی‌نهایت بی‌نهایت شکراً یا ربی!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده نگران نسلی نیستم که مطالب را خیلی مختصر و به اصطلاح، ساندویچی می‌خواهند. ما باید بتوانیم با طرح کلمات متعالی و اشارت‌گونه، دل‌های آن‌ها را نورانی کنیم مثل کاری که مرحوم شهید آوینی در «روایت فتح» و یا در کلمات و گفتارش داشت. ۲. آری! به نظرم باید بتوانیم بعضی از بحث‌ها را به صورت نوشتاری درآوریم، مثل کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود». ۳. کتاب «مرلوپنتی» ترجمه‌ی خانم مرضیه‌ی پیراوی در مورد «پدیدارشناسی» نکات خوبی دارد. موفق باشید

25622
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بین دو راهی خیلی سختی گیر کردم و از شما کمک می خواهم. استاد بنده سه ساله ازدواج کردم طلبه متاهل هستم و همیشه دارای دغدغه مالی معیشتی بودم به خاطر شهریه بسیار کم و ناچیز طلبگی. از طرفی بسیار عطش مطالعه کتب معارف دینی را دارم و الحمدلله روزانه چند ساعت مطالعات جنبی دارم. از طرفی هیچ؛ هیچ علاقه ای به دروس حوزه ندارم نه فقه و نه اصول. یکی از دوستان به بنده پیشنهاد دادند که بروم در مغازه ساندوچی ایشان کار کنم. حال موندم آیا بروم یا خیر؟ نکته اینجاست که مثلا می توانم از ساعت سه بعد از ظهر تا ده شب هم بروم و صبح ها هم برم سر کلاسهای حوزه. ولی موندم آیا کلا حوزه رو رها کنم و بچسبم به مطالعات جنبی خودم و فعالیت تبلیغی که در فضای مجازی دارم و بعدازظهرها بروم ساندویچی یا اینکه صبح ها برم حوزه و بعدازظهر ها برم ساندویچی؟ ازتون خواهش می کنم کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید «کج‌دار و مریز» هم که شده است ارتباط‌تان را با حوزه حفظ کنید، بهتر است. ولی اگر به‌کلّی روح‌تان در آن‌جا نیست و با موضوعات مطرح‌شده در آن‌جا نمی‌توانید رابطه برقرار کنید، بالاخره دینداری و تدیّن منحصر به حوزه‌رفتن نیست. موفق باشید

25621
متن پرسش
سلام بر استاد معظم: مطلبی در جزوه زنان آورده اید که بنده هر چه فکر کردم نتوانستم آن را متناسب با نظام فکری شما درک کنم و احتمالا بنده مقصود شما را درست درک نکرده ام. در جزوه آورده اید: «زن در نظام جدید دیگر به آن صورتی که عرض شد، نیست. در این نظام زن آزاد است تا هرچه خواست انتخاب کند و خود برای خویشتن تصمیم بگیرد. پرسشی که اغلب برای بسیاری طرح می‌شود تطبیق ارزش‌های عالم جدید با عالم قدیم است. در گذشته زمانی که گفته می‌شد «حق»، تلقی خاصی از حق می‌شد آن حق و آن تلقی از حق، مبتنی بر جهان‌بینی دینی بود. اما اکنون تلقی آدمیان از حق تغییر کرده. انسان در این عصر و در این نسل، طالب است بر خلاف گذشته که موجودی مکلّف بود. طرح این سؤال که آیا قرآن با دموکراسی سازگار است یا خیر؟ و پاسخ آن - حال بلی باشد یا خیر- صحیح نمی‌باشد. مثل آن می‌ماند که بپرسیم آیا حضرت محمد (ص) با توجه به روایاتی که از ایشان مانده، با هواپیما و هواپیماسواری موافق بودند یا خیر؟ اساساً هیچ تلقی و هیچ تصوری از هواپیما مطرح نبود.» بنده منظور شما را نفهمیدم. اگر منظورتان آن است که ما نباید برای پاسخ به سوالاتی همانند نسبت اسلام و دموکراسی به دنبال لفظ دموکراسی در قرآن و احادیث باشیم و در اسلام اصلا تصوری از این مفاهیم وجود نداشته از لحاظ فقهی و مبانی فکری شما صحیح است. اما آیا منظورتان این است که اصلا اسلام و قرآن در مورد دموکراسی و به تعبیر دقیق تر «نظر اسلام درباره ی جایگاه نظر مردم در حکومت داری» نظری ارائه نکرده است؟ آیا اسلام تنها درباره ی عالم قدیم نظر داده است؟ فقها قائل اند که عمومات و اطلاقات قرآن و احادیث حتی شامل موارد مستحدثه هم می شود و شارع با توجه به آن موارد ردع و نهی باید در آن موارد بیان می کرد. در این مورد شما با همه ی فقها و اصولیون هم نظر هستید که مثلا ««فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة» ناظر بر ماهیت زن چه در عالم قدیم و چه در عالم جدید است و حال این یک فقیه متفکر است که باید این روایت را در این تاریخ به نطق درآورد. علامه طباطبایی و خود حضرتعالی نیز درباره ی نظر اسلام درباره ی زن و حق مردم در حاکمیت سخن گفته اید و بحث کردن شما فرع بر آن است که اسلام را در این حوزه صاحب نظر بدانید. اما ظاهر کلام شما این است که اساسا سوال دراین باره را از دین جائز نمی دانید و مثل سوال درباره ی هواپیما می دانید. ما درباره ی هواپیما هم می توانیم از نصوص دینی پرسش کنیم و اگر بنای عقلا و عرف آن را می پسندد – با توجه به تمامی قیودی که درباره ی بنای عقلا و عرف در فقه و اجتهاد وجود دارد- شارع باید در قالب یک نص عام و یا مطلق آن را ردع می کرد و بر فرض عدم ردع استفاده از آن صحیح است. همین مطلب درباره ی بیمه و سایر مسائل مستحدثه وجود دارد. کتاب فقه و عقل و فقه و عرف آقای علیدوست هم در حال تنقیح و تنظیم همین مطالب و مبانی فقهای ماست. به عنوان مثال در مورد قرارداد بیمه نیز همین مطلب بیان شده است، البته بنده قرارداد بیمه را حکم عرف و بنای عقلا نمی دانم و اجرای آن به صورت فعلی را موجب پیشرفت فردگرایی و لیبرالیسم در جامعه می دانم که ان شاءالله طی فرصتی بحث فقهی آن را خدمتتان ارائه می کنم. البته این کلام درستی است که اگر بخواهیم به روش اخباری گری، جمود بر الفاظ داشته باشیم، علاوه بر ناکارآمدی دین و فقه و ایجاد بن بست در فهم دین، متوجه تغییر موضوعات نمی شویم. به احتمال زیاد کلام شما را ناظر بر همان سخن امام خمینی می دانم که در منشور روحانیت فرمود: «اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی‏ دانم، اجتهاد به همان سبک صحیح است، ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند، مسئله‏ ای که در قدیم دارای حکمی بوده است. به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است ‏حکم جدیدی پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعا موضوع جدیدی شده است که قهرا حکم جدیدی می ‏طلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد» به نظرم سخن شما اگر درست متوجه شده باشم تذکر این مطلب است که مسئله زن نیز با توجه به روابط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جدید یک موضوع جدید بوده و نیاز به تفکر مجدد داشته تا حکم آن واضح شود. خیلی ممنون و تشکر از شما استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه در سطور آخرِ فرمایشاتتان متوجه‌ی اصل موضوع هستید. آری! قرآن یک حقیقتِ فراتاریخی است و هیچ زمانی و زمانه‌ای پیام آن را محدود نمی‌کند و مطابقِ هر زمان می‌توان زیر سایه‌ی قرآن و سیره‌ی اولیاء معصوم عمل کرد. مثال هواپیما از آن جهت عرض شد که نباید انتظار داشته باشیم که خدا و رسول عیناً نسبت به موضوعات جزئی نظر دهند و اگر نظر نداده‌اند بابِ اجتهاد مسدود شود. در حالی‌که اصولی از متن دین در اختیار ما است که می‌توانیم در امور مستحدثه نیز نظر دین را اعلام کنیم. موفق باشید

25620
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما: آیا می شود در اعمال خیر به جای نیت قربت الی الله بگوییم برای اطاعت و خشنودی امام زمان؟ و آیا این نوع نیت کردن باعث نزدیکی بیشتر به خدا نمی شود؟ از جهت نزدیکی به عین الانسان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل، قربِ الهی است و نیّت اصلی در هر حال باید قرب الهی باشد. موفق باشید

25619
متن پرسش
سلام: با مسأله ارتداد و حکم آن در اسلام چه کنیم. واقعاً توجیه آن برای افراد منتقد سخت است. از ترس رسیدن بحث به این نقطه اصلا جرأت نمی‌کنیم وارد بحث شویم. فقط یک پاسخ ضعیف می توان به آن داد و آن هم این است که ارتداد شرایطی دارد که منجر به اعدام می شود و ... ولی باز هم توجیه خوبی نیست. به هر حال یک غیر مسلمان وقتی می‌بیند که در صورت پذیرش اسلام و سپس پشیمانی، حق بازگشت ندارد مگر این که همواره ساکت باشد و تبلیغ علیه اسلام نکند، نمی‌تواند این را هضم کند. خواهشمندم چاره خوبی برای آن بیابید. این زمانه، زمانه توجیه های سطحی نیست. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قضیه‌ی «ارتداد» به این معناها نیست که کسی اگر امروز مسلمان شد و فردا از اسلام دست برداشت، به معنایِ مرتدّ بالفطره باید کشته شود! قضیه مربوط به توطئه‌هایی است که با نقشه می‌آمدند و مسلمانیِ خود را اظهار می‌کردند و بعد برای ضربه‌زدن به اسلام می‌گفتند ما رفتیم و اسلام را بررسی کردیم، چیزی نداشت و در نتیجه از اسلام برمی‌گردیم. از این طریق می‌خواستند یک نوع مقابله با اسلام انجام دهند. آری! در این مورد باید با توطئه برخورد کرد شبیه کار سلمان رشدی که کار را از این هم جلوتر برد، حتی به عنوان یک مسلمان، تهمت‌های صریحی به نوامیس اسلام زد و از اول هم معلوم بود که مأموریتی در این کار دارد. موفق باشید

نمایش چاپی