بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25382
متن پرسش
سلام علیکم: خدمت استاد سوالی داشتم. اینکه چگونه می شود که ذکر آیینه قلب می شود. و اگر می شود توضیح مفصلی دهید چون واقعا این موضوع برای همه مهم است. با تشکر از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» داشته‌ام. باید مطالب را مفصلاً دنبال کرد تا این موضوع، آرام‌آرام به ظهور آید. موفق باشید

25381
متن پرسش
سلام علیکم: خدمت استاد سوالی داشتم. یکی می خواستم بدانم نظر شما در مورد بایزید بسطامی چیست و انسان چگونه می تواند به معشوق خود حضرت صاحب الزمان (عج) برسد در صورتی که خیلی مراقبه داشته ام و جایی خواندم فردی از آقای قاضی با اصرار شدید تقاضای دیدار را کرده اند ظاهرا ذکری بوده آیه نور بوده و از کجا می شود پیدا کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بایزید عارفی بزرگ و قابل اعتماد است. فهمِ اشارات او کار آسانی نیست. ۲. نمی‌دانم. موفق باشید

25380
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر ۱. صبح تا شب و شب تا صبح رو چگونه میشه به حقیقی ترین نوع ممکن گذراند. در هر سن و شرایط و شغل و شهر و کشور و موقعیت؟ ۲. اینکه کسی هدفش رواج فرهنگ قرآن و اهل بیت (ع) هست اول فلسفه و حکمت و عرفان بگذرونه یا یک راست بره سراغ خود قرآن و روایات؟ مثلا میخوایم علم آموزی رو برای کنکوری ها جا بیندازیم تا عمرشون بیهوده در سیستم آموزشی پر از مشکل از بین نره. آیا میشه کتاب فضل علم از اصول کافی رو براشون شرح داد؟ یا باید اول مقدمه چینی کرد با توجه به کتاب جوان و انتخاب بزرگ.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان احکام شریعت در امور فردی و اجتماعی و رعایت حقوق افراد کم ندارد؟ ۲. به نظر می‌آید مقدمات معرفت النفسی نیاز باشد. موفق باشید

25379
متن پرسش
استاد عزیز و گرانقدرم سلام: بنده چند سالی است سعی کرده ام در علوم اساسی و علوم عقلی خوب جلو بروم، ولی حالا که به خود نظاره می کنم می بینم در برخی وجوه خیلی کاستی دارم. مثل تاریخ و از لحاظ هویت تاریخی خیلی متزلزل هستم. این شاید به خاطر آن باشد که استادی در این زمینه نداشته ام. می خواستم اگر بشود یک سیر مطالعاتی یا اساتیدی را در این زمینه به بنده معرفی نمایید تا خوب برایم روشن شود. خیلی گنگ است برایم تاریخ از صدر اسلام تا کنون، هرچه می دانم عمدتا مقاطع مهم صدر اسلام و در دوران معاصر نیز تنها بعد از انقلاب و این خیلی آزارم می دهد در مواجه شدن با برخی موضوعات. خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «فروغ ابدیت» آیت اللّه سبحانی در رابطه با صدر اسلام، و جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» که بر روی سایت هست؛ برای تاریخ معاصر شروع خوبی باشد. موفق باشید

25378
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و خدا قوت: اگر انسان در امری تا حدودی بررسی کند بعد از امام معصوم (ع) بخواهد که اگر کارش درست است مثلا فلان اتفاق بیفتد و به پشتوانه این قرار وارد آن کار شود و بعد عاقبت آن کار جز خسارت نباشد. اینجا چه جوابی می تواند قلب را قانع کند؟ امام مظهر رحمت واسعه حق است. در این دنیا هم که جز خیر نمی شود دید، حکمت این اتفاق را چگونه می شود فهمید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! ما که نباید برای خدا و ائمه «علیهم‌السلام» تکلیف معلوم کنیم و بعد هم آن‌ها را بازخواست کنیم چرا مطابق برنامه و میل ما عمل نکردند؟!!! موفق باشید

25377
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده و تسلیت ایام ماه صفر: حدیثی از امام کاظم (ع) در کتاب وافى جلد ۴، صفحه ۱۴۵ و کتاب بحارالأنوار جلد ۶۷، صفحه ۱۳۶ هست که حضرت می فرمایند: ایمان از اسلام یک درجه بالاترست و تقوا از ایمان یک درجه بالاتر و یقین از تقوا بالاتر می باشد. در آیه ۱۴ سوره مبارکه نمل در داستان حضرت موسی (ع) و فرعون هم داریم که پروردگار می فرماید فرعون به پیام موسی یقین داشت ولی از روی برتری جویی و بی تقوایی در برابرش ایستاد. مگر انسانی که به یقین رسیده است، در تقوا هم رتبه بالایی ندارد و از مرحله تقوا به مرحله بالاتری نرفته است، پس چگونه فردی با یقین به پیام پیامبری، او را انکار می کند و قرآن آن را بدلیل بی تقوایی می داند. یا اینکه یقین مورد اشاره امام کاظم (ع) یقینی از جنس ایمان و مقوله ای متفاوت از یقین پادشاه مصر به پیام حضرت موسی (ع) است؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «یقین» در آن روایت در نسبت سیر به سوی حضرت حق مطرح شده است ولی منظورِ «یقین» در آیه‌ی ۱۴ سوره‌ی نمل یعنی این‌که فرعون اطمینان داشت حضرت موسی «علیه‌السلام» پیامبرند و نه ساحر. موفق باشید

25375
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: لطفا بگین که ملاک موسیقی حرام چیه و چطور تشخیصش بدیم؟ چرا اهل بیت (ع) و خداوندگار غنا رو حروم میدونند؟ اصلا فلسفه اینی که میگن فلان کار حرومه چیه؟ میشه گفت هرچه که دین گفته حرومه به علت اینه که اون چیز غفلت از یاد خدا میاره یا ضرر جسمیش هم مد نظره؟ استاد عزیز! موسیقی در سیر و سلوک تاثیر داره یا نه؟ شما مخالف موسیقی هستید یا نه؟ بعضیا میگن نمیشه موسیقی گوش نداد آیا درسته؟ به نظر شما بهترین موسیقی قرآنه؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگان دین معتقدند موسیقی در ذات خود حرام نیست، مگر آن‌که انسان را مشغول توهّمات و خیالات کند. بنده مخالف موسیقی نیستم وقتی موجب توجه به امور متعالی شود. مثل موسیقی سرود «ای مطهر» و یا موسیقیِ سرودهای آقای حامد زمانی. موفق باشید

25374
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامي: سوالي در باب قيامت داشتم و اينكه در نتايج حركت جوهري آنچه كه از بيانات شما متوجه شدم اين است كه عام ماده در جوهر خودش سير استكمالي را طي مي كند تا به نهايت خودش مي رسد كه قيامت است. از طرفي هم در حكمت متعاليه عوالم را رتبتي مي دانند بدين منظور كه عوالم در شدت ظهوراتشان، با هم اختلاف دارند، از طرف ديگر وقتي مي گوييم كه عالم مظهر فيض و فضل وجود است بر اساس همين هم بايد عوالم را قديم دانست هر چند كه در عالم ماده خلقت بدين شكل شايد نبوده باشد اما از قديم بوده است. از طرفي هم در احاديث داريم كه قيامت الان حاضر است (پس با توجه به فهم بنده از بيانات شما چند نتيجه به وجود مي آيد) ۱. قيامت به معني از بين رفتن عالم ماده و يا تغيير در جوهر نيست بلكه انسان ها در ذات خودشان توجه به باطن عالم مي كنند و وقتي قيامت شود عالم دنيا هم خواهد بود و از بين نمي رود. ۲. حركت جوهري مادام تا ابد در سير تكاملي به سر خواهد برد و تمامي ندارد. ۳. خاتمه اي براي خلقت انسان نبايد در نظر گرفت. ۴. در بيانات حضرت علامه در رساله رتق و فتق در نتيجه چهاردهم اينگونه برداشت مي شود كه حضرت آدم (ع) در زمين بوده اما وقتي از وحدت به كثرت توجه مي كند خودش را در عالم ماده و ماديات مي بيند و از آن قيامت و برزخ خودش خارج مي شود، براي مثال وقتي عارفي در قيامت خودش به سر مي برد نه بدين معني كه بدن مادي ندارد بلكه توجه تام به قيامت و جلوه احدي خداوند دارد و اگر توجه به قيامت داشته باشد و امورات مادي هم انجام دهد به معني تنزل و اگر توجه اش از قيامت منصرف شود و به ماده توجه كند هبوط رخ مي دهد. (آيا درست است؟) اگر اين معني درست باشد انسان وقتي مي ميرد و به خاك تبديل مي شود چگونه در عالم ماده مي تواند باشد؟ ۵. همانطور كه امر انسان از قديم بوده است خلقت انسان ها نيز از قديم بوده است (اگر اين مطلب درست است آيا در هر دوره كه رتق و فتق مي شود و دوباره دحو الارض پديد مي آيد انسان هاي آن دوره همين انبيا و اوليا اي كه براي ما آمده است مي آيند يا خير؟)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن روایت که می‌فرماید: «الف الف آدم ابوالبشر» داشته‌ایم و با توجه به حرکت جوهری عالم متوجه می‌شویم، عالم ماده با حرکت جوهری خود به قیامت تبدیل می‌شود و باز با نظر به تعطیل‌نشدنِ تجلی، عالم دیگری تجلی می‌کند با آدم ابوالبشرِ دیگری.

در مورد فرمایش علامه، آری! آن آدم که در ابتدای خلقت، خود را در آغوش حضرت حق در برزخ نزولی یافت با نظر به شجره‌ی ممنوعه یعنی عالم کثرت، هبوط خود را که احساسِ حضور در عالم کثرات است شروع کرد. عرایضی در این مورد در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» شده است. موفق باشید

25372
متن پرسش
با سلام: آیا می شود این طور برداشت کرد وقتی که کسی می میرد قیامتش شروع می شود. بر اساس مقدمه بالا آیا می شود گفت که در هنگام مرگ وقایع ابتدایی سوره تکویر برای کسی که می میرد تجلی می کند. (اذ الشمس کورت و...) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از نظر سیرِ انفسی، قضیه همین‌طور است از آن جهت که تطابقی بین سیر انفسی و سیر آفاقی هست. موفق باشید

25371
متن پرسش
سلام: در کتاب ادب خیال عقل و قلب فرمودین ارتباط با علمای عالم دار و تمرکز در مباحث ایشان، ما را به وحدت سیر می‌دهد اما ما اگر بخواهیم در کنار معارف دینی و عرفانی به بررسی نظرات مخالفین هم بپردازیم ممکن است دائما بین حالت شک و یقین باشیم و به آن تمرکز و وحدت نرسیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا باید با فهم معارف حقّه جایِ پای خود را محکم کنیم و سپس به نظر مخالفان و بررسی آن‌ها بپردازیم. موفق باشید

25370
متن پرسش
سلام: یک سخنرانی از آیت الله تبریزیان دیدم که می‌گوید ورزش در روایات ما نیامده و اسب سواری و تیراندازی که سفارش کرده اند برای موضوعات دفاعی است. همچنین می‌گوید ورزش عمر را کوتاه می‌کند. نمی‌دانم چه بگویم. هر کس تجربه ی ورزش داشته باشد می‌داند چقدر حس سبکی و سرحالی پیدا می شود. اما اگر ممکن است روایاتی که در مورد ورزش آمده است را بیان کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی زندگی سراسر تلاش و همراهی با طبیعت بوده یعنی وقتی زندگی ماشینی نبود که ورزش معنا نداشت. ورزش برای جبران تنبلی‌های زندگی ماشینی است و البته این غیر از افراطی است که بعضاً پیش می‌آید. ورزش هایی که با تمرکز همراه است فرق می کند. موفق باشید

25369
متن پرسش
استاد گرامی سلام: شمر در جنگ صفین امام علی علیه‌السلام را همراهی کرد و معتقد به اسلام بوده و عمر سعد هم معتقد بوده و.... ، حال چه چیزی باعث شد که شمر شمر شد و عمر سعد آن عمر سعد شد؟ لطفا یک جلسه بگذارید و در آن مبحث شمر شناسی را بررسی کنید تا روشن شود چه چیزهایی باعث شد شمر شمر شود. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس بر اساس تعریفی که از خود در نزد خود دارد زندگیِ خود را انتخاب می‌کند. وقتی تعریف شمر از خودش ناقص شد، در راستای همراهی با امام حسین «علیه‌السلام» کم می‌آورد. زیرا آن نوع تعریفی که در همه‌ی ابعاد به عبودیت خود فکر کند را برای خود شکل نداده بود. موفق باشید

25367
متن پرسش
سلام علیکم: زیارت قبول استاد عزیزم. چند تا شبه و سوال دارم از اینکه با این سوالات وقت شریفتان را می گیرم پوزش می طلبم. ۱. رابطه خداوند با مخلوق یک رابطه تجلیست حالا ممکنه خداوند در جایی یا موردی یا بصورت کلی رابطه اش را با مخلوق قطع کند؟ ۲. بر اساس سوال یک اگر رابطه قطع شود آن موجود می شود ممکن الوجود و جایگاهش در علم خداست حالا با این فرض آیا ممکنه مجدد خداوند به آن بود بدهد تا بوجود بیاید؟ ۳. بر اساس سوال دوم ممکنه در علم خداوند ممکن الوجودی حذف شود و اصلا بودی به آن ندهد؟ ۴. این مثالی که عرض می کنم شاید مثال خوبی نباشد عذر تقصیرم رو بپذیرید بهتر از این نتونستم منظورم را برسونم در ذهنی صندلی شکل می دهم (شکل دلخواه حتی نوع فانتزی) رابطه صندلی در ذهنم میشه ممکن الوجود بعد با ابزارها به آن هویت خارجی می دهم و آن را در بیرون از ذهن می سازم سوالم نحوه خلقت و ایجاد خدا نیست منظورم اینه که در ابتدای امر من اراده کردم که در ذهنم صندلی ایجاد کنم پس این ممکن الوجودی که در عالم هست در علم خدا با اراده خداوند ابتدا شکل گرفت و بعد این ممکن الوجود که ذاتش محدود است را خداوند وجود داده اگر خداوند اراده نمی کرد چنین ممکن الوجودی هم در علم خدا هم وجود نداشت این مثال را برای عرض منظورم مطرح می کنم که خداوند زردالو با نوع خلقتی را که در عالم می بینیم را در ابتدای امر با علم و آگاهی خویش اراده کرده بعد خداوند به آن وجود داده آیا این نگاه و تعریف و برداشتم از فرمایشات شما صحیح است؟ ۵. بر اساس نگاه ۴ (توضیحش برای رساندن منظورم سخته) پس باید بگویم این خلقتی که می بینیم ممکن الوجودیش را هم از خدا دارد آب ابتدا با اراده خدا در علمش ایجاد شده حضرت حق خواسته آبی را بیافریند آن را در علمش ایجاد کرده بعد خلق کرده به آن وجود داده درسته که آب خیلی چیز ها و خیلی از کمالات را ندارد که آب شده ولی این حاصل همان اراده اولیه خداست در علمش اگر اینطور است چرا می گوییم آب خواسته که آب شود یا درخت خواسته اش در علم خداوند این بوده که درخت شود و بقیه موارد؟ خداوند آنچه را که خلق می کند همه ممکن الوجودند ولی اراده خداست بر اینکه موجودی انسان شود یا گیاه و حیوان و... ۶. باز هم پوزش می طلبم بابت چنین سوالات و شبهاتی ولی چون به نتیجه نرسیدم مجبورم مطرح کنم. خداوند تجلی اولیه اش خلیفه الله است که شامل ۱۴ معصوم می شود که منکر آن نیستیم که شدت وجودی آنها از بقیه مخلوقات بیشتر است. شما برای فهم و درک تجلی مثال نور را مطرح می کنید نور وقتی به آن نزدیک هستیم شدت بیشتری دارد تا وقتی که از آن فاصله داریم شما می فرمایید درخت شدت وجودی کمتری دارد خیلی چیزها و کمالات را ندارد شده درخت. آیا با تصور آن نور بگوییم در انتهای آن تجلیست که شدت وجودی کمتری دارد یا بگوییم خیر درخت از شدت وجود مناسب ممکن الوجودی خودش برخوردار هست که بنظر خودم قسمت دوم جمله ام صحیح تر است؟ ۷. بر اساس همه سوالات بالا پس آیا درست است بگویم خداوند در ابتدا در علمش اهل البیت را با آن خلقتی که در دنیا قراره باشند را ایجاد کرده بعد به آنها وجود داده و چنین ظرفیتی را برای آنها اراده کرده ولی برای یکی مثل من در حد آنها چنین چیزی را اراده نکرده ولی ظرفیت پذیرش آنها را در من ایجاد کرده؟ و در کنار چنین موضوعی اختیار و اراده دارم و مسولیت افعالم به عهده خودم هست. ۸. شما در مصباح الهدایه می فرمایید مقام هو یک مقام هویت غیبی است به هیچ اسم و صفتی نظر ندارد اسما و صفات مقام الله هستند اگر این عبارت درست باشد که قطعا هست پس چطور تجلی می کند و می شود الله که جامع همه کمالات است؟ استاد عزیز تر از جانم من این موضوعات در مرور مجدد اعتقاداتم درک نکردم در حالی که بار اول اصلا مشکلی نداشتم و به راحتی می پذیرفتم و در پایان لطفا این سوال را هم پاسخ دهید. ۹. چطور می توانم از استاد عرفان بهره بگیرم؟ اگر صلاح بدانید راجع به این موضوع و علت پرسش این سوال ان شاءلله توضیح خواهم داد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب دادن به تک‌تک سؤالات مشکلی را حل نمی‌کند. باید متوجه‌ی امکان ذاتی موجودات ممکن‌الوجود بشوید که امکانِ آن‌ها از خودِ آن‌ها است و حضرت ربّ‌العالمین علم به امکان آن‌ها دارد و بر اساس فیض‌بخشیِ حضرت حق، به امکان آن‌ها «وجود» می‌دهد و از این جهت گفته می‌شود علم خداوند علم به واقعیت است. از طرفی در مورد ائمه «علیهم‌السلام» باید وجه انسانی آن‌ها را از وجه نور عظمت‌شان جدا کرد. وجه انسانی آن‌ها با فطرت الهی‌شان مثل همه‌ی انسان‌ها، امکان خلیفة اللهی دارند و وجه نور عظمت آن‌ها جهت هدایت بقیه‌ی انسان‌ها است. آری! حضرت احدیت بر اساس زمینه‌های پذیرش تجلیات الهی به صورت اسماء، متجلی می‌شود که مقام جامعیت اسماء را حضرت «اللّه» می‌گویند. موفق باشید

25366
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: به نظر شما حس کردن (feeling) مهم تر است یا فکر کردن (thinking)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید با تفکر و تعقل نسبت به حقایق، راهِ احساس آن‌ها را می‌توان با عبادت هموار کرد. موفق باشید

25364
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: استاد من اگر الان بخوام در زمینه ای مثلا تاریخ، تفسیر، فلسفه، عرفان،... یا هر علمی یه مطالعه ای داشته باشم یا در موضوع خاصی یا یه دور اطلاع داشته باشم چه شکلی باید عمل کنم؟ مثلا از چند تا استادش باید بپرسم؟ معروف ترین استاداش کین با زیر مجموعه اون استادا صحبت کنم راهنمایی بگیرم؟ (نحوه ورود و بررسی یک علم) با توجه به اینکه تجربه نشان داده است اکتفا به اساتید سطوح پایین بعضا انسان را از ارتباط با معارف عالیه باز می دارد. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با سیر مطالعاتی مطرح شده بر روی سایت بتوانید شروع کنید. موفق باشید

25358
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: وقتتون بخیر، زیارتتون قبول ان شاءالله، ان شاءالله که در صحت و سلامتی کامل به سر میبرین، خداوند حفظتون کنه پدر عزیز، استاد بنده سوالی در رابطه با آیت الله سید کمال حیدری داشتم، عده ای ایشون رو لعن و عده ای هم مدح میکنن، بنده واقعا نمیدونم کی درست میگه کی نه، اخیرا هم کلیپی از ایشون دیدم که استناد کردن به شیخ مفید که قیام امام حسین بر اساس تشخیص خودشان بوده و شاید خلاف واقع بوده باشه یعنی خلاف خواست خداوند بوده و ائمه به ظاهر حکم می کردن و تقریبا میخواستن بگن که اختلافی بین مجتهدین و ائمه نبوده و هر دو بر اساس تشخیص خود عمل می کردن، و این حدیث که خداوند خواسته امام حسین رو کشته ببینه اصلا درست نبوده و شاید اصلا این خلاف خواست خدا بوده اما امام حسین اینجوری تشخیص دادن و عمل کردن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم درست باشد که ایشان را لعن کرد همچنان‌که نباید مرید ایشان شد و سخنان‌شان را بدون تحقیق و تفکر پذیرفت. باید در مورد سخنان ایشان فکر کرد و آن‌چه محققانه است را پذیرفت. موفق باشید

25353
متن پرسش
بر اساس قاعده ی عقلی لزوم دفع ضرر احتمالی و انگیزه ی فطری حب نفس (دفع ضرر و جلب نفع) چگونه می توانم دغدغه ی نجات در عالم آخرت را تامین کنم؟ می خواهم از لحظه ای که مرگم فرا می رسد تا آخر مطمئن باشم تا اندازه ای که بر عهده ی من است _حداقل_ از هرگونه رنج، الم، ضرر و بدبختی ایمن باشم. تا چه اندازه و چه چیز های را؟ (از واجبات و محرمات اعتقادی، اخلاقی و فقهی) (از رساله ی عملیه یا مثلا کتاب گناهان کبیره). آیا مواردی که در کتاب های اخلاق (مانند کبر، حسد، بخل، حب دنیا) بیان شده است واجب اند و برای این منظور (کسب کف و حد نصاب نجات، رهایی و ایمنی) لازم است رعایت شوند؟ آیا باید حتما تمام واجبات و محرمات مبتلا به را به طور کامل رعایت کنم؟ آیا باید حتما قلب سلیم داشته باشم؟ یا تقوای کامل؟! دقیقا باید چه کار کنم تا به این خواسته ام برسم؟ در منطق قرآن به این مقام و حالت چه می گویند؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «ره چنان رو که رهروان رفتند» سیره‌ی ائمه «علیهم‌السلام» که نه در آن افراط است و نه تفریط را مطالعه فرمایید و در حدّ توان به وظایف شرعی عمل کنید و امیدوار به رحمت واسعه‌ی الهی باشید. موفق باشید

25352
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده در حال نگارش پایان نامه با موضوع بررسی فقهی حقوقی تکالیف حکومت اسلامی در حفظ امنیت روانی شهروندان می باشم. در مورد وظایف حاکم اسلامی عناوینی تحت عنوان حفظ اجسام و ارواح ذکر شده است؛ حال بنده در خصوص وحدت روح و روان و یا تفکیک آن ها و یا در طول یکدیگر بودن آن ها توضیحاتی را در حد اشاره مختصر از جنابعالی خواستارم. و کتب و یا آیات و روایاتی که ارتباط به این بحث دارد و می تواند به بنده کمک کند مرقوم فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کمک بکند. موفق باشید

25350
متن پرسش
سلام علیکم: محضر استاد عزیز عرض ادب و پوزش بابت تصدیع اوقات دارم: ریشه درخت توت همسایه در منزلمان سبز و به درخت کاملی تبدیل شده بود که هم باعث اذیت مادرم بود و هم در جای نامناسبی رشد کرده بود. زمستان سال گذشته تمام شاخه های آن را بریده و پای آن نفت ریختم. از دفتر آقای مکارم استعلام گرفتم گفتند: قطع آن اشکالی ندارد. اما با توجه به مباحث معرفتی که در محضر حضرتتان کسب کرده ام ناراحتم. چرا که مظهری از مظاهر را خشکانده ام. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ریشه‌ی آن درخت بیجا تشریف آورده بودند در خانه‌ی شما، مثل خروس بی‌محلی که بی‌جا می‌خواند. «مرغ را بینی که ناهنگام آوازی دهد/ سر بریدن واجب آید مرغ بی هنگام را». موفق باشید

25349
متن پرسش
با سلام: چطور میشه انسان در حالی که کار خیر میکنه ولی کار خیر رو در نظر نگیره و به خودش بگه که خدایا من در برابر نعمتها و الطاف تو هیچ کاری نکرده ام و احساس فقیر بودن و بدهکار بودن در برابر خدا داشته باشه؟ مثلا بارها بر روی کارهای خودم فکر کردم دیدم در انتهای دلم باز یک نوع احساسی وجود داره که: تو برای امام حسین (ع) فلان کار رو کردی، نماز مستحبی میخونی، خیرات هدیه میدی و... و من این احساس رو دوست ندارم. چون یک حالت انتظار داشتن از خدا و حتی از خلق خدا برام بوجود میاد. در صورتی که نباید چنین چیزی باشه. درسته؟ لطفا راهنمایی کنید که مفهوم این احساس چیه؟ و چیکار باید کرد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که تمام این اعمال برای آن است که به احساس این واقعیت برسید که تماماً در آغوش خدا هستید. سؤال و جواب شماره‌ی ۲۵۳۴۸ شاید متذکر این امر باشد. موفق باشید

25348
متن پرسش
سلام و عرض ادب: با قلب نیم سوز خود چه کنیم؟ با قلبی که زمانی واله و شیدا بود. شیدای شیدا. قلبی که زمانی در عشق اهل بیت (ع) و دوستداران شان می سوخت. با روضه ها ضجه می زد. و واقعا ضجه می زد و شیون می کشید. مثل فرزند مرده ای، چهره رفیق های الهی اش روح اش را می لرزاند. ذره ای فشار عصبی در او اثر نداشت. دائم الغم بود. و این همه تا زمانی بود که او جامعه را لمس نکرده بود. دنبال کار و پول و ماشین و زن و فرزند نبود. شاید هم در آن زیارت ناحیه شهر ری مرد. شاید هم باید می مرد. که حتی بلغ الحلقوم را حس کردم اما جان در نرفت. شاید «در این ماندن و بودن جز ملالت و افسردگی نیست»، سید درست گفت. شاید. با این پرنده در زندان شده چه کنم استاد؟ اگر آزاد شود. نگویید ادب عقل و خیال کنم که قلب همه را حل کرده بود. خیلی مدت است که کار از درس و کتاب گذشته است. نمی دانم چرا این کتاب ها هم از کار افتاده اند. نمی خواهم بگویم رسیدم به امام خمینی (ره) که گفت از درس و مدرسه رَستم. نه هرکس خودش را می داند. الان فقط حرم آرامم می کند. استاد دیگر نمی توانم روضه گوش دهم. یعنی به جای شیون، روضه رو گوش می دهم و هنگ می کنم. چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سفر اربعینیِ امسال همه‌ی عرض بنده به رفقا این بود که به تاریخ جدیدی وارد شده‌ایم که انسان‌ها به‌خصوص جوانان باید خود را به وسعت حضور خدا در این تاریخ احساس کنند و این همان نکته‌ای است که جناب دکتر احمد فردید با نظر به انقلاب اسلامی در رابطه با «دازاین» از هایدگر یافته بود. در «جهان‌بودگی» یا «دازاین»، هایدگر افقی را می‌گشاید برای عبور از نیهیلیسم که شروع خوبی است، ولی یا باید بگویم کافی نیست و یا متعیّن نمی‌باشد. و دکتر احمد فردید در روح انقلاب اسلامی آن را یافت و با حضور اربعینی، این انسان یعنی در «جهان‌بودگی»ِ او به صورتی متعیّن از اجمال به تفصیل آمده. در شب اربعین در آن موکب به خدمت عزیزان عرض شد این مردم نه برای بهشت این‌جا آمده‌اند و نه برای گریز از جهنم؛ اینان می خواهند حضور خدا را با حضور خود در این صحنه احساس کنند و به کمتر از این هم قانع نمی‌باشند. در آن مصاحبه‌ی اربعینی با آقای دکتر دخانچی به نحوی باز بر همین نکته تأکید شد و از این جهت به آینده که خداوند در افق بشر در این تاریخ گشوده است، بسیار امیدوارم.

همه‌ی آن‌چه گفتم و نگفتم جواب این سؤال بسیار مهم شماست که می‌گویید: «چرا این کتاب‌ها از کار افتاده است؟!» این را سخن یک شخص یعنی سخن شما نمی‌دانم، گفتِ همه‌ی جان‌هایی است که به سخن آمده است.

آری! اگر این کتاب‌ها دیگر از کار افتاده‌اند، ولی می‌بینی که سخن امثال آوینی‌ها تازه به «گفت» آمده است مثل سخن امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» که در بستر حضور تاریخی اسلام محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» آن‌چنان سخنانی به زبان آورد که مادونِ سخن خالق و مافوق سخن مخلوق شد. پس کتاب‌هایی از کار افتاده است که می‌خواهند ما را در بستر تاریخیِ گذشته‌مان نگه دارند، وگرنه در بستر انقلاب اسلامی که خود در بستر روایت و قرآن است اگر امروز سخن گفته شود آسمان‌هایی که آماده‌اند در مقابل ما گشوده شوند، گشوده خواهند شد. در این مورد و در این حال و هوای اربعینی که سرِ کیف هستم، سخن‌ها دارم، اگر که شما نیز چنین سخنانی داشته باشید که می‌گوید در این تاریخ چرا کتاب‌ها از کار افتاده‌اند. خود دانید.

 در مسیر اربعینی به رفقا عرض شد اگر روضه و هیئت نیز با نظر به افق گشوده‌ی انقلاب اسلامی به ظهور نیاید، روضه و هیئت هم از کار می‌افتند، ولی حسین «علیه‌السلام» و اربعین و دفاع مقدس و حججی‌ها، هرگز!! بد نیست در این مورد سری به جزوه‌ی «شهید حججی؛ وجودان تاریخی ما و انقلاب اسلامی» بزنید. موفق باشید

25347
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ضمن عرض تبریک و تسلیت به خاطر ایام اربعین حسینی (ع) بعد از مدتی به سایت وزین حضرت عالی سر زدم و اتفاقا آن پرسش در مورد تسخیر لاله جاسوسی چشمم را گرفت. من با مطالبی که این دوست مان گفتند از چند سال پیش آشنا بودم. پاسخ حضرت عالی جامع و حکیمانه بود ولی در مورد چیزهایی که دوستمان می گویند «تازه فهمیدیم یا تازه مشخص شده» خواستم جسارتا چند نکته هم اضافه کنم که اتفاقا خلاف تحلیل دوست مان است. این که کارتر با دولت موقت همکاری می کرده و به رسمیت شمرده است ریشه در ارتباطاتی داشته که امریکا از طریق سفارت های مختلفش و سازمان سیا از ماه ها قبل از انقلاب با ملی مذهبی ها برقرار کرده بود. این که نقل شده بنی صدر از چند ماه قبل انقلاب گفته بود در ایران انقلاب میشه و من رئیس جمهور می شوم ریشه در همین هماهنگی ها داشته است! بعید نیست مخالفت بنی صدر با بازرگان هم ریشه در رقابت شخصی دو نفوذی امریکا داشته است!واقعیت این است ابرقدرت ها ویژگی که دارند سعی می کنند تا جایی که می توانند در گروه های اپوزیسیون دولت های متحد خود نفوذ کنند تا اگر دولت متحد شکست خورد و اپوزیسیون جای آن را گرفت دولت جدید هم تابع آنها باشد ولی این طوری خلق الله را فریب دهند که انگار دولت بده رفت حالا یک دولت خوب آمد در صورت که در پشت پرده چیزی عوض نشده! این کاری بود که امریکا به نحو موذیانه ای داشت با انقلاب اسلامی هم می کرد! دوستان عنایت داشته باشند همین ارتباطات وسیع کارتر از قبل انقلاب با ملی مذهبی ها که دور امام را گرفته بودند اصلا در خیلی از علاقه مندان و هم دشمنان انقلاب باعث نضج این تئوری توطئه شد که اصلا انقلاب ایران کار امریکا بوده و حضرت امام (ره) نعوذ بالله عامل سازمان سیا بوده اند! عنایت داشته باشید دولت کارتر حتی با شهید بهشتی و برخی دیگر از نمایندگان روحانی امام نیز ارتباط گرفته بود منتها اینها به خاطر تدین و تعهدشان به انقلاب اصلا به قول معروف دم به تله ندادند. حتی امام حاضر شده بودند در نوفل لوشاتو از طریق جناب ابراهیم یزدی با نماینده کارتر مکاتب محرمانه داشته باشند اما در متن مکاتبات هم مشخص است امام خواسته های امریکا از جمله پذیرش بختیار و تاخیر انداختن بازگشت به ایران را نمی پذیرند. اما به نظر می رسد اگر واقعا هدف انقلاب اسلامی نه فقط سرنگونی شاه بلکه رقم زدن یک انقلاب تمدنی علیه استکبار غرب و شرق بوده اتفاقا رهایی از سیطره ملی مذهبی های امریکایی بر جریان انقلاب اهمیتی بس عمیق داشته است. این که امام در برابر حلقه ملی مذهبی هایی که ایشان را گرفته بودند منفعل نشدند و مواضع ضداستکباری خویش را حفظ کردند و با جلب حمایت عمومی توانستند سکه ملی مذهبی ها را از رونق بندازند فکر کنم یک هنرنمایی سیاسی بزرگ بود که فقط از عهده شخصیت الهی ایشان بر می آمد. حمایت از اشغال سفارت در واقع تایید ضدیت انقلاب با امریکا و به طور ضمنی محکوم کردن امریکا-دوستی ملی مذهبی ها و دولت موقت بود. و البته بدیهی است وقتی امام بخواهند این حلقه نفوذ را از دور خودشان و از انقلاب باز کنند امریکا که به خیال خود از پنجره آنها می خواسته به ایران برگردد به شدت عصبانی شود و ناگهان صد و هشتاد درجه تغییر موضع دهد و سعی در سرکوب انقلاب داشته باشد! دقت کنیم در خاطرات ژنرال هایزر آمده بود که حتی قبل از انقلاب گزینه نهایی کارتر برای مهار انقلاب در صورت شکست دولت بختیار کودتا و سرکوب خونین رهبران و مردم بود منتها مجددا به خاطر هنرنمایی امام نه دولت بختیار کارش گرفت نه به خاطر ایجاد تزلزل در ارتش در هفته های آخر آنها توانستند کودتا کنند! یعنی این دفعه اول نبود که امام نقشه های امریکا را نقش بر آب کردند! و دفعه آخر هم نبود! و البته وقتی هدف نه فقط سرنگونی شاه که عقب راندن شیطان بزرگ باشد چنان که حضرت عالی اشاره کردید هزینه ها بسیار بیشتر خواهد شد و ابتلاء عظیم تر و تردید ها بیشتر مثل تردیدهایی که جناب مرحوم هاشمی و دولت فعلی بدان گرفتار شدند. به قول استاد اینجا فقط با توحید و معنویت ناب امام (ره) می شود کار را پیش برد و به آینده روشن این حرکت پر ابتلاء نظر کرد! ببخشید استاد عزیز! درس پس دادیم و زیاده گویی کردیم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده برای آن کاربر محترم این‌طور نوشتم:  باسمه تعالی: سلام علیکم: تا حدّی در آن زمان که بحث گروگان‌گیری مطرح بود مطالعاتی داشته‌ام. ولی خواستم بدون ورود به موارد ریز و جزئی عرض کنم در این موارد به هویت ذات استکباری آمریکا فکر می‌کنم و از نظر خودم این را یک نگاه ایدئولوژیک نمی‌دانم. هرچند معتقدم آری! «نگاه ایدئولوژیک به تاریخ و بستن راه نقد از طریق مقدس‌سازی شخصیت‌هاست» ما را در حجاب تفکر می‌برد. همان‌طور که در آخر می‌فرمایید حتی تضمین‌هایی که آمریکا در قرداد الجزایر داد، عمل نکرد.

چرا فتنه‌های سفارت آمریکا را به مجامعی می‌بردیم که کلیت آن مجامع در مسیر حفظ منافع ابر قدرت‌هاست، ولی به ظاهر بهداشتی و دیپلماسی. آثار باقی‌مانده از سفارت به طور عجیبی حکایت از فتنه‌هایی می‌کند که هرگز نمی‌توانستیم آن‌ها را با تعطیل‌کردنِ آن سفارت خنثی کنیم.

در آخر نظر یکی از کاربران محترم را که در رابطه با سؤال جنابعالی کمی ریزتر وارد موضوع شده‌اند را ارسال می‌دارم ولی معتقدم در نظر به هر رخدادی باید به جایگاه تاریخی آن رخداد نظر بفرمایید که در نسبت با لانه‌ی جاسوسی، تقابل دو جریان است: یکی استکبار و دیگری انقلاب اسلامی. به همین جهت نباید انقلاب اسلامی را در بستر مناسبات فرهنگ استکباری و مجامع جهان استکبار دنبال کرد و انتظار داشته باشیم در آن بسترها می‌توان انقلاب را محفوظ داشت. موفق باشید. و سپس نظر شما را در آخر ارسال کردم. موفق باشید   

25346
متن پرسش
با سلام: بنده امسال ورودی ارشد الهیات گرایش قرآن و حدیث هستم. به فلسفه و عرفان نیز خیلی علاقه دارم و مباحث فلسفی را دنبال می کنم و یک دوره بدایه را نزد یکی از دانشجویان ارشد وقت گذرانده ام و الان دور دوم را با صوت می خوانم. یک دوره فارسی المیزان را مطالعه کرده ام ولی خوب نه، فلذا دوباره منتها از روی متن عربی با تامل و طمانینه آن را از سر گرفته ام و کمی پیش رفته ام. منتها در نظر داشتم یک کار تحقیقی دیگر نیز در کنار المیزان انجام دهم. گزینه هایی که دارم بعضیش به درد ان شالله دکترایم و آزمونش می خورد بعضیش برای خودم است. آن گزینه ها اینهاست: مجمع البیان که بدرد دکترایم می خورد و کتابهایی که بدرد خودم می خورند: ریاض السالکین سید علی خان مدنی و یکی از شروح نهج البلاغه که البته نمی دانم کدامش بهتر است. لطفا بفرمایید نظر شریفتان مطالعه ی کدام کتاب از کتب مذکور است در کنار المیزان (و اگر نظر حضرتعالی بر شرح نهج البلاغه است کدام شرح)؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. خود المیزان نکات خوبی را به عنوان موضوع پایان‌نامه در اختیارتان می‌گذارد. کتاب «ریاض السالکین» سید علی‌خان مدنی کتاب تحقیقیِ عمیقی است. موفق باشید

25343
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در خصوص پاسخ سوال ۲۵۳۳۱ من این نقد دارم الف) ایران با آمریکا ارتباط سیاسی داشت مسئولان دولت‌ها هم حق دارند با مسئولان دیگر کشورها دیدار داشته باشند آن‌هم در هر سطحی - در اواسط دههٔ ۶۰ دولت آقای خامنه‌ای و شخص رفسنجانی با مسئولان دولت متخاصم دیدار کردند و حتی روحانی با مقامات اسرائیلی دیدار کرد! چرا درآن موقع سراغ سفارت‌ها نرفتند؟ ب) به نظر طبیعی نبود این حقوق را می‌شد از طریق حقوق بین‌الملل مثل دادگاه لاهه پی گرفت بدون آنکه کار به تحریم و جنگ بکشد. می‌شد با استفاده از جو عمومی مردم جهان که به سمت ایران بود دولت‌های بزرگ را تحت فشار قرار داد، می‌شد با رفتار عاقلانه مثل چین کاری کرد که آمریکا هم کوتاه بیاید و هم یک کرسی ثابت در شورای امنیت به دست آوریم تا با دست بازتر اهدافمان را دنبال کنیم. آیا تصور نمی شود آن نگاه آن روزگار برای گروگانگیری صرفاً یک دریافت ایدئولوژی شده از اسلام و تشیع بود که حتی با سیرهٔ حکومتی پیامبر در مدینه تناسبی نداشت. ۳. این کینه را ملت از انگلیس هم داشت هرچند انقلابی‌ها تا قبل از آقای احمدی‌نژاد عملاً نقش انگلستان را پنهان کرده و حتی در تقویم‌ها می‌نوشتند کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد نه آمریکایی-انگلیسی! این کینه را اما ملت از روسیه هم کمابیش داشت منتها اشغال سفارت توطئه‌ای بود تا انقلاب نوپا را با چالش‌های جدی همراه کنند. ۴. خداوند به انسان عقل داده تا درست بهره بگیرد در کجای اسلام گروگانگیری و تجاوز به خاک دیگران (سفارت خاک کشوری صاحب سفارت است) مجاز است؟ از طرفی چرا آقای رفسنجانی پادرمیانی کرد تا مبارزان لبنانی گروگان‌های آمریکایی را که قرار بود با دیپلمات‌های ربوده‌شدهٔ ایرانی معاوضه شوند بدون هیچ امتیاز گرفتنی آزاد کنند؟ فیدل کاسترو در همان سال‌ها به مقامات ایرانی می‌گوید شما با شعار مرگ بر آمریکا و دفاع از مستضعفان آمدید ولی به نفع آمریکا و علیه مستضعفان عمل کردید اگر گروگان‌ها را زودتر آزاد می‌کردید هنوزم کارتر رئیس‌جمهور می‌بود و ما این همه فشار را از جانب جمهوری‌خواهان متحمل نمی‌شدیم! بماند که داستان آزادی گروگان‌ها کم از خفت برجام ندارد. امام شخصیت بزرگ ،اندیشمند، محترم و توحیدی است ولی معصوم نیست خالی از اشتباه و تناقض هم نبوده است آنچه که امروزه می بینیم نگاه ایدئولوژیک به تاریخ و بستن راه نقد از طریق مقدس‌سازی شخصیت‌هاست. آیا این خیانتی بیش نیست؟ اما واکنش آمریکا: آمریکا وقتی از سقوط شاه مطمئن شد تصمیم به همکاری با دولت انقلاب گرفت و البته احمقانه است فکر کنیم امیالی غیر از امیال دوستان انگلیسی و روسی و فرانسوی‌مان در این ۴۰ سال که انواع روابط را با ما داشته و دارند داشته است! (با وجود رقابت میان آمریکا و انگلیس در تمامی دوران شاه هیچ کُنِشی از طرف آمریکا بدون رضایت و همکاری انگلستان صورت نپذیرفت و این کشور اکنون در ایران علاوه بر سفارت خودش سفارت‌های استرالیا، کانادا، زلاندنو و ... را هم دارد). اما اقدامات سوء آمریکا علیه ایران در هر برهه‌ٔ دیگری صورت می‌گرفت نقض آشکار حقوق بین‌الملل بود که در صورت وجود دولت لایق و مقتدر می‌شد آمریکا را به عقب‌نشینی واداشت (مثل الآن که تنها مشکلمان نداشتن یک دولت لایق است) ولی بعد از اشغال سفارت اقدامی طبیعی و علیه دولتی متجاوز محسوب شد! و جالب اینکه ما متوکلان به خدا و پیروان خط امام در الجزایر زیر پیمانی را امضا کردیم که فقط امتیاز داد ولی حتی تضمینی برای پایان تحریم‌ها نگرفت تا بهانه‌های آمریکا ادامه داشته باشد! در الجزایر هیچ اموالی از توقیف خارج نشد چون تضمینی اخذ نشد! اموال شاه هم برنگشت چون تضمینی گرفته نشد! آمریکا کماکان در امور داخلی ایران دخالت کرد چون تضمینی گرفته نشد (البته مشکل ما فقط با آمریکاست انگلستان و روسیه و چین دخالت کنند عیبی ندارد مثل الآن که اگر چینی‌ها پدر مسلمانان سینک‌کیانگ را درآورند انگارمان نیست طبق قانون اساسی آن‌ها هم شهروند ایران هستند). استاد عزیز تحلیل جوانان امروز با آنچه که می بینند کاملا متفاوت با نگاه جو رسانه های آن روزهاست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا حدّی در آن زمان که بحث گروگان‌گیری مطرح بود مطالعاتی داشته‌ام. ولی خواستم بدون ورود به موارد ریز و جزئی عرض کنم در این موارد به هویت ذات استکباری آمریکا فکر می‌کنم و از نظر خودم این را یک نگاه ایدئولوژیک نمی‌دانم. هرچند معتقدم آری! «نگاه ایدئولوژیک به تاریخ و بستن راه نقد از طریق مقدس‌سازی شخصیت‌هاست» ما را در حجاب تفکر می‌برد. همان‌طور که در آخر می‌فرمایید حتی تضمین‌هایی که آمریکا در قرداد الجزایر داد، عمل نکرد.

چرا فتنه‌های سفارت آمریکا را به مجامعی می‌بردیم که کلیت آن مجامع در مسیر حفظ منافع ابر قدرت‌هاست، ولی به ظاهر بهداشتی و دیپلماسی. آثار باقی‌مانده از سفارت به طور عجیبی حکایت از فتنه‌هایی می‌کند که هرگز نمی‌توانستیم آن‌ها را با تعطیل‌کردنِ آن سفارت خنثی کنیم.

در آخر نظر یکی از کاربران محترم را که در رابطه با سؤال جنابعالی کمی ریزتر وارد موضوع شده‌اند را ارسال می‌دارم ولی معتقدم در نظر به هر رخدادی باید به جایگاه تاریخی آن رخداد نظر بفرمایید که در نسبت با لانه‌ی جاسوسی، تقابل دو جریان است: یکی استکبار و دیگری انقلاب اسلامی. به همین جهت نباید انقلاب اسلامی را در بستر مناسبات فرهنگ استکباری و مجامع جهان استکبار دنبال کرد و انتظار داشته باشیم در آن بسترها می‌توان انقلاب را محفوظ داشت. اما نظر آن کاربر محترم چنین است: موفق باشید     

۲۵۳۴۷. سلام علیکم استادضمن عرض تبریک و تسلیت به خاطر ایام اربعین حسینی (ع) بعد از مدتی به سایت وزین حضرت عالی سر زدم و اتفاقا آن پرسش در مورد تسخیر لاله جاسوسی چشمم را گرفت. من با مطالبی که این دوست مان گفتند از چند سال پیش آشنا بودم. پاسخ حضرت عالی جامع و حکیمانه بود ولی در مورد چیزهایی که دوستمان می گویند «تازه فهمیدیم یا تازه مشخص شده» خواستم جسارتا چند نکته هم اضافه کنم که اتفاقا خلاف تحلیل دوست مان است. این که کارتر با دولت موقت همکاری می کرده و به رسمیت شمرده است ریشه در ارتباطاتی داشته که امریکا از طریق سفارت های مختلفش و سازمان سیا از ماه ها قبل از انقلاب با ملی مذهبی ها برقرار کرده بود. این که نقل شده بنی صدر از چند ماه قبل انقلاب گفته بود در ایران انقلاب میشه و من رئیس جمهور می شوم ریشه در همین هماهنگی ها داشته است! بعید نیست مخالفت بنی صدر با بازرگان هم ریشه در رقابت شخصی دو نفوذی امریکا داشته است!واقعیت این است ابرقدرت ها ویژگی که دارند سعی می کنند تا جایی که می توانند در گروه های اپوزیسیون دولت های متحد خود نفوذ کنند تا اگر دولت متحد شکست خورد و اپوزیسیون جای آن را گرفت دولت جدید هم تابع آنها باشد ولی این طوری خلق الله را فریب دهند که انگار دولت بده رفت حالا یک دولت خوب آمد در صورت که در پشت پرده چیزی عوض نشده! این کاری بود که امریکا به نحو موذیانه ای داشت با انقلاب اسلامی هم می کرد! دوستان عنایت داشته باشند همین ارتباطات وسیع کارتر از قبل انقلاب با ملی مذهبی ها که دور امام را گرفته بودند اصلا در خیلی از علاقه مندان و هم دشمنان انقلاب باعث نضج این تئوری توطئه شد که اصلا انقلاب ایران کار امریکا بوده و حضرت امام (ره) نعوذ بالله عامل سازمان سیا بوده اند! عنایت داشته باشید دولت کارتر حتی با شهید بهشتی و برخی دیگر از نمایندگان روحانی امام نیز ارتباط گرفته بود منتها اینها به خاطر تدین و تعهدشان به انقلاب اصلا به قول معروف دم به تله ندادند. حتی امام حاضر شده بودند در نوفل لوشاتو از طریق جناب ابراهیم یزدی با نماینده کارتر مکاتب محرمانه داشته باشند اما در متن مکاتبات هم مشخص است امام خواسته های امریکا از جمله پذیرش بختیار و تاخیر انداختن بازگشت به ایران را نمی پذیرند. اما به نظر می رسد اگر واقعا هدف انقلاب اسلامی نه فقط سرنگونی شاه بلکه رقم زدن یک انقلاب تمدنی علیه استکبار غرب و شرق بوده اتفاقا رهایی از سیطره ملی مذهبی های امریکایی بر جریان انقلاب اهمیتی بس عمیق داشته است. این که امام در برابر حلقه ملی مذهبی هایی که ایشان را گرفته بودند منفعل نشدند و مواضع ضداستکباری خویش را حفظ کردند و با جلب حمایت عمومی توانستند سکه ملی مذهبی ها را از رونق بندازند فکر کنم یک هنرنمایی سیاسی بزرگ بود که فقط از عهده شخصیت الهی ایشان بر می آمد. حمایت از اشغال سفارت در واقع تایید ضدیت انقلاب با امریکا و به طور ضمنی محکوم کردن امریکا-دوستی ملی مذهبی ها و دولت موقت بود. و البته بدیهی است وقتی امام بخواهند این حلقه نفوذ را از دور خودشان و از انقلاب باز کنند امریکا که به خیال خود از پنجره آنها می خواسته به ایران برگردد به شدت عصبانی شود و ناگهان صد و هشتاد درجه تغییر موضع دهد و سعی در سرکوب انقلاب داشته باشد! دقت کنیم در خاطرات ژنرال هایزر آمده بود که حتی قبل از انقلاب گزینه نهایی کارتر برای مهار انقلاب در صورت شکست دولت بختیار کودتا و سرکوب خونین رهبران و مردم بود منتها مجددا به خاطر هنرنمایی امام نه دولت بختیار کارش گرفت نه به خاطر ایجاد تزلزل در ارتش در هفته های آخر آنها توانستند کودتا کنند! یعنی این دفعه اول نبود که امام نقشه های امریکا را نقش بر آب کردند! و دفعه آخر هم نبود! و البته وقتی هدف نه فقط سرنگونی شاه که عقب راندن شیطان بزرگ باشد چنان که حضرت عالی اشاره کردید هزینه ها بسیار بیشتر خواهد شد و ابتلاء عظیم تر و تردید ها بیشتر مثل تردیدهایی که جناب مرحوم هاشمی و دولت فعلی بدان گرفتار شدند. به قول استاد اینجا فقط با توحید و معنویت ناب امام (ره) می شود کار را پیش برد و به آینده روشن این حرکت پر ابتلاء نظر کرد! ببخشید استاد عزیز! درس پس دادیم و زیاده گویی کردیم. التماس دعا

25341
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در کتاب امام و مقام تعلیم به ملائکه آمده که پیامبر می فرماید اولین چیزی که خدا خلق کرد نور من بود که از نور خودش بیرون آورد و از جلال عظمتش جدا نمود. بعد می فرمایید حضرت در ادامه می‌فرمایند: نور مرا از نور خودش ظاهر کرد و از جلال عظمتش جدا نمود. توضیح فرمودید که حضرت رب العالمین تجلیات متعددی دارد، مثلا برای کسی‌که به نور اسم رزاق جلوه می‌کند، او دیگر نگران رزقش نیست. این تجلی اندکی است. یک وقت برای انسان به اسم جمال تجلی می‌کند. در آن حالت انسان در شعف و شیدایی و اُنس با حق قرار می‌گیرد. «اسم جلال» از همه‌ی اسماء به حضرت رب العالمین نزدیک‌تر است. نور رسول خدا (ص) از اسم جلال حضرت حق متجلی گشته و نمایش جلال و عظمت حق است. به همین جهت رسول خدا (ص) در طول تاریخ - از حضرت آدم (ع) تا امروز- نمایش جلال الهی‌ می‌باشند و اگر کسی به آخرین پیامبر نظر کند، متذکر جلال خداوند می‌شود. هیبت و بزرگی حضرتِ حق با ظهور رسول خدا (ص) بر قلب‌ها متجلی می شود. در ادامه می‌فرمایند: سپس آن نور، بدون آن‌که از جلال عظمت حق جدا شود، شروع کرد به طواف حول قدرت الهی تا این که در طول هشتاد هزار سال به جلال و عظمت رسید و سپس از روی تعظیم، به خدا سجده نمود. رسول خدا (ص) در ادامه‌ی روایت مورد بحث می‌فرمایند: پس نور من عظمت را فرا گرفته بود و نور علی (ع) قدرت را. این تعبیر حکایت از نحوه‌ی وجود آن دو نور دارد که یکی با عظمت الهی و دیگری با قدرت او مرتبط بوده‌ و با چنین صفاتی ظهور کرده‌اند. آیا طواف حول قدرت الهی همان طوات نور قدرتی است که از امام علی (ع) یاد شده؟ ببخشید این کتاب برای اولین بار هستش که مطالعه می کنم ولی درک درستی ندارم چون یک جا می فرمایید از نور جلالش جدا کرد و از طرفی فرمودید بدون آنکه از نور جلال جدا شود. لطفا کل این نوشتار را با یک مثال ملموس تر توضیح بفرمایید. اصلا متوجه این توضیحات نشدم. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به نظر بنده خوب است به سیرِ از اجمال به تفصیل فکر کنید. مثل آن‌که در شب قدر همه‌ی قرآن اجمالاً بر قلب پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» نازل شد ولی در سیرِ ۲۳ سال، آن اجمال به صورت تفصیل در آمد. موفق باشید.

نمایش چاپی