بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25205
متن پرسش
سلام استاد عزیز: دانشجو هستم و ملول، فضای رشته ام مرا درمانده کرده حس می کنم که جوانیم را بر سر هدفی نفسانی گذاشته ام نمی توانم خودم را قانع کنم که قرار است اینگونه بمیرم. نایی برای فریاد زدن هم نمانده در این فضا و رشته حبس شده ام و ظاهرا عیسا دمی هم برای احیا نیست. به فکرم که برای خودم به حوزه بروم، نیتم را خودم هم نمی دانم، فرار است یا قرار، ترس است یا چهل، حتی شاید مصداق علو فی الارض باشد اما از نوعی که نفس من می پسندد. از طرفی یک جوان بیست و چند ساله ی خسته چگونه دل به صرف و نحو حوزه ببندد و سالها بر سر قواعد عربی بحث کند یا کتاب هایی بخواند که می داند نه دیگر پاسخ گوی خودش است و نه اجتماعش. استاد ما بگو چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید با مشاوری که روح و روحیه‌ی شما را می‌شناسد مشورت کنید. موفق باشید

25203
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب جایگاه و معنی واسطه فیض به یک ماجرای واقعی اشاره کردید پیامبر (ص) می دانستند که باید رمز نجات امت را به یک نحوی به امت بفهمانند در حال احتضار حضرت فرمودند که یک قلم و کاغذ بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از مرگ من گمراه نشوید این شبهه من قطعا خیلی کودکانه است و بابت مطرح آن پوزش می طلبم ولی بفرمایید چطور ممکن است پیامبری که از نظر ما سواد خواندن و نوشتن نداشته تقاضای کاغذ و قلم برای نوشتن می کند؟ آیا بعد از نزول قرآن با سواد شدن؟ و هزاران سوال مشابه همین موضوع که بهتره ننویسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه کسانی در کنار پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بوده‌اند که فرمایشات ایشان را می‌نوشتند و منظور ایشان در همین رابطه است، مثل جریان صلح حدیبیه. موفق باشید

25201
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر خدمت استاد: در برهان صدیقین گفتید که عالم با مرتبه اشد، به عالم با مرتبه شدید جلوه می کند، و عالم با مرتبه شدید به عالم با مرتبه خفیف، جلوه می کند و لذا عوالم نازله، جلوه عوالم بالاتر خود هستند. برداشت من اینه که عوالم نازله (دنیا و برزخ و قیامت)، مخصوص موجودات مجرد هستند. و این صحبت ها در مورد موجودات غیر مجرد (مثل سنگ و کلوخ و آب و خاک و چوب و غیره) که فاقد روح هستند (موجوداتی که غیرتشکیکی هستند یا همان ماهیات)، کارایی ندارد. منظور من اینه که منِ من در عالم دنیا (عالم ماده)، باطنش در عالم برزخ است که از آنجا افاضه کرده و منِ من را در عالم دنیا ایجاد کرده (به صورت جلوه) و همین منِ من در عالم برزخ (عالم مثال)، باطنش در عالم قیامت (عالم عقل) است که از آنجا افاضه کرده و منِ من به صورت تجلی، در عالم برزخ ایجاد شده است. حال سوال من این است که پس تن من چه؟ از آنجا که تن من تشکیکی نیست، لذا نمی توان برای آن وجودی متصور بود که در عالم برزخ باشد و از آنجا جلوه کرده باشد. و چون وجودی در عالم برزخ برای تن من نیست که به عالم پایین تر خود (عالم دنیا) جلوه کند، پس در عالم قیامت هم برای تن من، باطنی وجود ندارد. از طرفی چوب و سنگ و دیوار و امثالهم مشابه تن من، غیرتشکیکی هستند. لذا اینطور نتیجه گرفته می شود که صرفا مجردات در عوالم بالاتر خود دارای باطن هستند و در نهایت به خدا (که عین وجود و کمال است) ختم می شود (از خدا صادر می شوند) ولی غیرمجرداتی که در عالم می بینیم (سنگ، خاک، کلوخ، کوه، دریا و امثالهم)، چون غیرتشکیکی هستند، به خدا ختم نمی شوند. می دانم که یک جای این تحلیلم می لنگد که کوه و دشت و صحرا و دریا و کلا غیرمجردات، به خدا ختم نشده. اشکال کارم کجاست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مواظب باشید بین ماهیت و وجود، خلط انجام نگیرد. «وجود» تشکیکی است و هرچیزی را که از زاویه‌ی وجودی‌اش مدّ نظر قرار دهید مرتبه‌ی بالاتر و باطن برایش می‌توان مدّ نظر قرار داد آن هم به اعتبار وجهِ وجودیِ آن. موفق باشید

25200
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد چرا وقتی شبهه ای را حل می کنیم و دلیل قانع کننده جهت دفع شبهه می یابیم و با همان دلیل شبهه دفع می شود، پس از مدتی دوباره همان شبهه آزارمان می دهد، و بیشتر مانند این است که کسی آن شبهه را در گوشمان نجوا می کند و فقط قصدش آزار و اذیت ماست نه گمراه کردن، و خودمان هم بیشتر از اینکه بیهوده و بی دلیل این شبهه در ذهن مان دوباره ظهور کرده و نجوای آن در اختیار ما نیست اذیت می شویم و بیشتر اینکه چرا این شبهه با اینکه با دلیل محکم دفع شده دوباره به سراغمان آمده آدم را اذیت می کند، آیا این از کلیدهای شیطان است تا با حساسیت ما به این شبهه و اذیت شدنمان به واسطه این حساسیت لذت عبادت را به کاممان تلخ کند و ما را مشغول به یک نجوای بیهوده کند؟ راهکار رهایی از این حالت و اینکه اگر شبهه ای دفع شد و دوباره نجوای آن سراغمان آمد چیست؟ آیا باید بعد از حاصل شدن یقین باید به نجوای همان شبهه بی توجهی کرد و حساس نبود و عصبانی و ناراحت نشد تا اثرش کمرنگ شود و از بین برود؟ لطفا بنده را راهنمایی نمایید تا آن راه را در زندگی برای رفع مشکل اینگونه بکار بندم، متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که انسان دائماً در معرض شبهات باشد و سپس بتواند از آن‌ها عبور کند، چیز بدی نیست و موجب قوت عقل می‌شود. پیشنهاد ما دنبال‌کردنِ مباحث معرفت نفس است. موفق باشید

25199
متن پرسش
سلام: در صفحه ۴۲ کتاب از برهان تا عرفان نوشته شده که هرچه موجودات از درجه وجودی بیشتری برخوردار باشند، کمتر با چشم قابل رویت هستند. برعکس آن هم صادق است. پس باید انتظار داشته باشیم اجنه و شیاطین که درجه وجودیشان پایین تر از درجه وجودی نفس انسان هاست، برای انسان قابل رویت باشد، در حالی که این چنین نیست. چطور این تناقض قابل رفع است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد که انسان چه اندازه به بدنش نظر داشته باشد و به آن مشغول باشد. اولیاء الهی که در مقام نفس ناطقه‌ی خود مستقرند، متوجه‌ی اجنّه و شیاطین هستند، ولی توجه به آن‌ها ندارند زیرا به نحوی روح‌شان نازل می‌شود همان‌طور که به بدن‌شان توجه خاص ندارند. موفق باشید

25198
متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم: با توجه به اینکه فلسفه غرب بر مبنای شک نهاده شده و فلسفه ای شکاکانه بر غرب تسلط دارد، چگونه است که در علوم مادی اینقدر پیشرفت می کنند و از قوانین ثابت و یقینی طبیعت استفاده می کنند و در این زمینه یقین دارند جهت پیشرفت علوم مادی؟ آیا کسانی که در پیشرفت این علوم نقش دارند پیرو فلسفه شکاکانه نیستند و به نوعی رئالیست هستند؟ آیا کسی که درگیر فلسفه شکاکانه غرب است می تواند باعث پیشرفت علم مادی شود و یا نه اصلا چنین شخصی به دنبال پیشرفت علوم مادی نمی‌رود و میلی برای این حرکت ندارد و فقط درگیر موهومات خود است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فلسفه‌ی غرب با کانت و نظر به فنومن‌ها به چیزی رسید که آن‌چه را بشر غربی می‌خواهد ایجاد کند، نه آن‌چه را که در واقعیت هست. به همین جهت غرب از این جهت، پیشرفت نکرد، بلکه توهّمات خود را صورت خارجی بخشید. موفق باشید

25197
متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم: عذر تقصیر از ایجاد مزاحمت برای استاد بزرگوار. نظر حضرت عالی درباره بازی شطرنج چیست؟ آیا این استدلال صحیح است که حضور این بازی در مجلس یزید (که خدا لعنتش کند) خود باعث پستی این بازی است؟ مانند مطلبی که درباره اسبهایی که بر بدن مطهر شهدای کربلا گفته اند که آن اسب ها هم حرام زاده بوده اند. آیا شطنج موجود در زمان حاضر با شطرنجی که در مجلس یزید ملعون بازی شد یکی است؟ آیا شطرنجی بودن صفحه شطرنج به علاقه ماسون ها به طرح شطرنجی مربوط است؟ آیا در صورت امکان پاسخ خودتان را از منظر عرفانی هم بیان فرمایید. با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما چه کار به صفحه‌ی شطرنج یزید «لعنت‌اللّه‌علیه» داریم؟!! شطرنج یک بازی است و به اندازه‌ی بازی‌بودن، قابل قبول است. موفق باشید

25196
متن پرسش
با سلام: در شرح کتاب ده نکته از معرفت نفس، خیلی تاکید داشتید بر اینکه اگر کسی در مورد موجود مجرد سوال کرد (مثلا اگه پرسید: روح چیه یا منِ من چه جنسی داره و از این قبیل سوالات که برای ماهیات موضوعیت داره)، هنوز به عمق مطلب در مورد خودش (منِ خودش) پی نبرده و هر جوابی به چنین سوالی غلطه. و تنها باید گفت: نفس فقط هست، همین. من راضی به جواب شما نشدم. تا اینکه شرح ده نکته را تموم کردم و رفتم سراغ برهان صدیقین. با توجه به بیانات شما در برهان صدیقین، حرف شما (غلط بودن سوال در مورد چیستی نفس) برام کاملا تصدیق شد. من کمی فکر کردم و به کمک صفحات ابتدایی برهان صدیقین، به این نتیجه رسیدم که اگر فرضا برای هر موجود مجرد مثلا نفس خودمون، جنسیت قائل بشیم (فرضا بگیم: نفس از جنس نور است که در این صورت صفت نورانیت را به نفس نسبت داده ایم)، در واقع به طور غیرمستقیم، به خدا (که عین وجود است)، نقص وارد کرده ایم. چطور؟ اگر فرض کنیم نفس ما از جنس نور باشه، از آنجایی که باید «کُلّ ما بالعرض لابُدّ أن ینتهی إلی ما بالذّات»، پس قبول کرده ایم که خداوند از جنس نور است. در صورتی که اگر خداوند (به عنوان کمال مطلق) از جنس نور باشد، چون از جنس چیزهای دیگر نیست (مثلا از جنس چوب نیست، از جنس آهن نیست، از جنس فولاد نیست، از جنس طلا نیست و غیره)، پس نقص ایجاد می شود. (پای کمال در میان نیست)، بنابراین فرض (جنس بردار بودن نفس) رد می شود. لذاست که جنسیت قائل شدن برای مجردات و موضوعیت دادن چیستی به مجردات، به راحتی نفی می شود و فقط باید گفت: هست فقط هست، من فقط هستم، خدا فقط هست و ثابت می شود که مجردات، چیستی بردار نیستند، بلکه هستی بردار هستند. آیا تحلیل استدلالی فوق از بنده، درست است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه به نکته‌ی خوبی دست یافتید. موفق باشید

25195
متن پرسش
سلام: نظرتون در مورد حسن عباسی و سخنرانی هاش چیه؟ حسن عباسی با استناد به آیه ۱۲۵ سوره مبارکه نحل که گفته به روش احسن باید جدال کرد، به سبک و سیاق سخنرانی خودش و توپ و تشر رفتنش به شخصیت های مختلف، وجهه دینی بخشیده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا خیر بدهد به آقای حسن عباسی، گاهی با تندروی‌های خود، نیروهای وِلایی را به زحمت و درد سر می‌اندازد و بهانه‌ای به دست مخالفان می‌دهد بدون آن‌که سخنان او کارساز باشد. در حالی که او از ما است ولی همراه با دردسرهایش. موفق باشید

25191
متن پرسش
سلام: استاد بنده ضعف جسمانی شدیدی دارم حالا با این حال جایگاه روایاتی که از زیاد خوردن منع می کنند و بخصوص فقره مربوطه در روایت عنوان بصری برای بنده چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس به اندازه‌‌ی مکفی که ضعف جسمانیِ او را جبران کند، باید از غذا استفاده نماید و هرکس در این مورد، خودش باید تشخیص دهد. موفق باشید

25190
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: برای دنبال کردن بحث امام شناسی (عامه و خاصه) چه کتاب هایی رو معرفی می فرمایید؟ تا حدودی کتاب های شما رو مطالعه کردم. با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم مجلداتِ «امام شناسی» آیت اللّه تهرانی کمک کند. موفق باشید

25189
متن پرسش
با سلام و احترام: عذرخواهی می کنم اگه این سوال ساده است. کسی از من پرسیده و خودمم نمیدونم جوابش رو. طبیعتا اگه کسی جرمی کنه میتونه جبران کنه و جریمه میشه، حالا من سوالم اینه که اگه کسی به دلایلی نماز شب و صبحش رو نخونه، و هر روز ظهر نماز ظهر و عصر رو، اول وقت بخونه و بعد از اون قضای نماز صبح و شب گذشته شو بخونه (یعنی جمع کردن همه نمازها در ظهر)، آیا این شخص به جهنم میره؟ چون درسته نماز واجبه ولی کسی که قضای نمازش رو ميخونه هر روز، انگار داره جریمه میده و جریمش رو پرداخت میکنه. البته ميدونم که با این مدل نماز خوندن نمیشه سلوک کرد، ولی سوال اینه که در حد مسلمان ابتدایی با قضا کردن هر روزه ی نماز، آیا باز هم میره جهنم و به خاطر اینکه در موعد نخونده و قضا کرده، عذاب میشه یا خیر؟ ممنون میشم پاسخ حقیقی بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که هر عمل شرعی باید طبق دستورات شرع انجام شود، اگر بدون دلیل نماز در وقتِ شرعی آن خوانده نشود، عملاً دستور الهی عمل نشده است. موفق باشید

25188
متن پرسش

سلام استاد جان: ببخشید چرا شرح منازل السائرین از روی سایت برداشته شده؟ جایی هست بتونیم بگیریم؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چهار جلسه از شرح منازل السائرین تحت عنوان مباحث صوتی اعتکاف ۱۳۹۸ بر روی سایت می باشد. موفق باشید

25187
متن پرسش
سلام علیکم: سوال کننده سوال ۲۵۱۶۰ به شما ایراد وارد کردند که چرا از مولوی دفاع میکنین؟به نظرم همین که حضرت امام خمینی مثنوی را تفسیر قرآن می دانند در دفاع از مثنوی کافی باشد. در مورد مکاشفات هم لابد آن اشخاص خودشان در استفاده در اشعار مولانا به مشکل برمی خورده اند. شیخ رجبعلی خیاط هم مرد خیلی خوبی بوده ولی در حد آقای قاضی نبوده مسلما. برام جای تعجبه که صرفا مکاشفات رو اشخاص در نظر می گیرند و نظر قطعی می دهند. در حالی که از اشخاصی که به عرفان آگاهی دارند مولوی جایگاه بس والایی دارد. اشخاصی که دوستمان برشمردند به مبانی عرفان نظری آگاهی نداشته اند هرچند همگی انسانهای والا و مومنی باشند. هرکس باید در حوزه مورد مطالعه خودش باید نظر دهد. نظر شما چیست؟ این نحوه پاسخگویی به نظرتون تند یا نامناسبه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نخواستم وارد مباحثه در این مورد بشوم وگرنه در مورد تک‌تک موارد گفته شده می‌توان سخن گفت. به نظرم آن عزیز باید خودش فکر کند که چرا صاحب‌نظرانِ عرفان، آن‌چنان مثبت می‌توانند مولوی را بفهمند، ولی آن‌هایی که دورا دور به مولوی نظر دارند، نمی‌توانند پیام اشارات او را بگیرند و این‌چنین به او حمله می‌کنند. مهم آن است که چگونه یک ملت از چنین سرمایه‌ی بزرگی بخواهد محروم شود در حالی‌که جهان، در طلبِ چنین شخص و شخصیتی تلاش‌ها دارد. موفق باشید

25185
متن پرسش
به نام خدا سلام: اعظم الله اجورکم. ضمن عرض ادب و احترام، با توجه به مطالبی که در سخنان شما هست به نظر می رسد بر این عقیده هستید که هجوم مغولان به غرب و خصوصا اسلام به تحریک مسیحیان صورت گرفته است. ممنون می شوم اگر منابعی برای تحقیق بیشتر معرفی نمایید. آنچه بنده به صورت سطحی یافته ام، به این نتیجه رسیده که احتمالا حمله مغولان به سرزمین خوارزم به تحریک خلیفه عباسی و حمله ایشان به بغداد به تحریک مارکوپولو بوده است. با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در حدّ فعالیت‌هایی که مارکوپولو آن تاجر ونیزی فعالیت داشته است و مرحوم جلال آل احمد در ابتدای کتاب «غرب‌زدگی» متذکر آن می‌شود، اطلاع دارم و از حرکات مغولان، می توان فهمید مقابله با کلیّت اسلام بوده است. با این‌همه جای تحقیق بیشتر دارد. موفق باشید

25182
متن پرسش
سلام پدر عزیز و بزرگوار و عزیزتر از پدر: استاد ذهن بنده چند وقت یه بار درگیر دولت و رئیس دولت یعنی جناب روحانی میشه و از عملکردهای ایشون دچار بهت و شگفتی، حرف و حدیث پیرامون تحلیل عملکرد و نیات ایشون زیاده، عده ای میگن ایشون منافق هستن و عده ای میگن نه اینجوری نیست و ایشون فقط جاهل هستن یا علم اداره دولت و کشور رو نداره ولی نیات بدی هم نداره، می خواستم ببینم نظر شما استاد در مورد ایشون و نیاتشون چی هستش؟ نظر شما برای بنده مهمه، ان شاءالله نظر رحمت خداوند و دعای خیر اهل بیت همراه همیشگیتون باشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در ابتدایِ آمدن این دولت عرض شد این دولت از جنس انقلاب اسلامی نیست تا بتواند اهداف اصیل انقلاب اسلامی را دنبال کند. به نظر می‌آید همان روش برخورد رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» با این دولت، بهترین روش باشد تا إن‌شاءاللّه مردم متوجه شوند این جریان فکری برای ادامه‌ی زندگی در بستر انقلاب اسلامی شایستگیِ لازم را ندارد؛ هرچند که باید به روش مقام معظم رهبری، آنان را تحمل کرد. موفق باشید

25179
متن پرسش
با سلام و تشکر: مسوولین سایت لب المیزان لطفا توجه بفرمایید: بخش شرح نهج البلاغه سایت در بسیاری از اوقات باز نمی شود. لطفا اشکال آن را برطرف کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به تعدد وحجم بالای فایل های صوتی لطفا دوستان مراجعه کننده، فایل های مشکل دار را مشخص بفرمایند تا بررسی شده و اشکال برطرف گردد.

25178
متن پرسش
سلام و رحمت: استاد با توجه به مباحثی که فرمودید حالا اگر بنده بعنوان انسان فطری به دنبال برنامه و راهی برای پاسخ دادن به جان و حفظ نسبتهای اصیل خود داشته باشم برای پیدا کردن برنامه ای که حضرت رب العالمین ارایه داده است و اطمینان به صدق نبوت این برنامه برنامه ای برای مطالعات و نحوه مطالعه در زمینه ادیان و مکاتب ارایه می فرمایید؟ یا منابع و افرادی را معرفی می فرمایید؟ و همچنین برای افزایش طلب و ظرفیتمان باید چکار کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بعد از فهم و تدبّر در قرآن، رجوع به سایر ادیان مفید باشد. موفق باشید

25176
متن پرسش
سلام: در جایی دیدم که قوای انسانی را به چهار قسم قوای عقلیه، شهویه، غضبیه و وهمیه دسته بندی کردند. آیا قوه غضبیه زیرمجموعه قوه وهمیه نیست؟ چه تفاوتی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! می‌شود از جهتی قوه‌ی غضبیه را در زمره‌ی وهمیه قرار داد، ولی از آن جهت که وجهی معرفتی حتی معرفتی ناصواب در آن است؛ می‌توان آن را جدا نیز در نظر گرفت. به هر صورت این تقسیم‌بندی‌ها، تقسیم‌بندی‌های مطلق نیست. موفق باشید

25175
متن پرسش
سلام: شما به خواندن مثنوی و حافظ تأکید می کنید. چرا در سیره اهل بیت (ع) چیزی شبیه این نیست؟ حدیثی در خصوص قوه خیال داریم؟ به شعر تأکیدی شده؟ چرا ائمه به شعر نپرداختند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً ملاحظه کرده‌اید که اولیاء الهی بعضاً به شعر شعراء حتی شعرای جاهلیت استناد می‌کنند و تازه، این غیر از آن است که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به حسان بن ثابت آن‌گاه که در مورد غدیر آن اشعار را سرود، فرمودند: جبرائیل به کمکت آمده است. موفق باشید.

25174
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: وقت بخیر در پاسخ به سوال ۲۵۱۶۰، از مولانا طرفداری کردید و به فتوای آیت الله مکارم در خصوص ساخت فیلم مولانا خرده گرفته اید. شخصیت های برجسته بسیاری در طول تاریخ به مولانا ایراد گرفته اند. از جمله شیخ رجبعلی خیاط، آیت الله بروجردی (ره). حتی ملا احمد نراقی هم در شعری، از ایشان انتقاد کرده است: عقل، این است ای رفیق معنوی هین بگو این با جناب مولوی مولوی، گیرم که فهمد نیک و زشت راه دوزخ داند و راه بهشت چون کند؟ بیچاره نفسش سرکش است افکند خود را، اگر چه آتش است این روا، آن ناروا، داند درست لیک پایش در عمل لنگ است و سست فقه و حکمت خواند، جهلش کم نشد عالم و دانا شد و آدم نشد! علم چِبوَد؟ فهم راه نیک و بد عقل چِبوَد؟ اختیار نفس خود چون نداری نفس خود در اختیار ز امتیاز نیک و بد، او را چه کار؟ کِی کند دانستن سِر کنگبین دفع صفرا،رای نگار نازنین؟! گر شناسی خوب، حلوایِ شِکر کِی شود کام تو شیرین، ای پسر؟! در کتاب کیمیای محبت که در مورد احوالات و زندگی نامه شیخ رجبعلی خیاط هست، اینطور اومده که: «جناب شیخ خیاط، در مورد مولوی حرف داشت و می فرمود: «او در برزخ گرفتار است.» یکی از شاگردان شیخ از او نقل می کند که فرمود: خواستم کتاب مثنوی را بخوانم، در عالم معنا شخصی را در جلو و دیگری را در پشت سر خود دیدم که یکی به دیگری می گفت: «نگذارید بخوابد» باشنیدن این سخن پیش خود فکر کردم که چرا هنگام قرائت قرآن نمی گویند: نگذارید بخوابد؟! شبیه این مکاشفه برای حضرت آیت الله بروجردی (ره) اتفاق افتاده است. حضرت آیت الله صافی گلپایگانی، یکی از مراجع تقلید معاصر، در دیداری که در بهمن ماه سال ۱۳۷۷ هجری شمسی از مرکز تحقیقات موسسه ی فرهنگی دارالحدیث در قم داشتند، فرمودند: از آیت الله بروجردی شنیدم که فرمودند: «در ایامی که در بروجرد بودم، گاه الهاماتی از غیب داشتم، یک وقت مشغول مطالعه ی کتاب مثنوی (مولوی) بودم که ناگاه صدایی شنیدم که: این شخص راه را گم کرده است، به محض شنیدن این سخن، کتاب را بستم و زمین گذاشتم و پس از آن دیگر مطالعه نکردم، همان وقت کتاب«عدّه الداعی» کنارم بود مشغول مطالعه ی آن شدم.» (این مکاشفه را حضرت آیت الله حاج آقا موسی شبیری زنجانی نیز از قول افراد بسیاری از آیت الله بروجردی، برای نگارنده نقل کرده اند.) نگارنده از آیت الله صافی پرسید: بعضی از ایشان نقل کرده اند که فرموده: «پس از شنیدن آن صدا، برای اطمینان خاطر از این که الهام غیبی است، از خانه بیرون آمدم و به کوچه نگاه کردم هیچ کس در کوچه نبود.» حال برای من جای تعجبه که چطور با وجود اینکه چندین شخصیت برجسته بواسطه مکاشفه، این چنین بر مولانا خرده گیری می کنند، شما اصرار دارید که از مولانا دفاع کنید. آقای طاهرزاده! از شما که اهل علم و مطالعه هستید، بعیده! به نظر من، اینکه شما از اشعار مولوی در آثارتون استفاده کنید، هیچ اشکالی نداره، ولی اینکه از شخصیت عرفانی ایشون دفاع می کنید، واقعا تعجب کردم. با توجه به نظرات رجبعلی خیاط، آیت الله بروجردی و ملا احمد نراقی، آیا باز هم جای دفاع از مولانا باقی می ماند؟ اگر پاسختون مثبته، خواهشا بیان کنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان آن‌چه فرموده‌اید هستم. ولی امثال آیت اللّه قاضی را در شناخت عرفان و عرفا صاحب‌نظر می‌دانم. موفق باشید

25172
متن پرسش
سلام ۳ سوال در مورد قرآن دارم: ۱. علت تفاوت ادبیات قرآن با ادبیات احادیث قدسی یا ادبیات ادعیه ای مثل مناجات شعبانیه، مناجات خمس عشر و... چیست؟ شاید اگر ادبیات قرآن سرشار از عشق و شور بود (مثل ادعیه) این همه مخالفت با دین نمی شد و همینطور گروههای سلفی وهابی به وجود نمی آمد؟ ۲. قرآن می گوید: هیچ اختلاف و پراکندگی در قرآن نیست اما در بسیاری موضوعات که در نقد قرآن مطالعه کرده ام تناقض هست و توجیهات عالمان هم قانع کننده نیست. ۳. قرآن کتاب مبین است پس چرا هر گروهی تفسیری خاص از آن دارند و بسیاری از متن‌ها هم مبهم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه، ادبیاتِ فاخر قرآن حکایت از تجلیات عشق خدا به بنده‌اش دارد. خود خداوند می‌فرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ ۖ» همانا ما به سوی شما کتابی فرستادیم، که در آن به یاد شما بودیم. ۲. نه این‌طور نیست. تجربه‌ی بنده چیز دیگری را می گوید. فوق‌العاده فضای سوره‌ها یگانه است. ۳. وسعت قرآن به جهت وجوه ملکوتی‌اش آن‌چنان زیاد است که اگر انسان‌ها با رویکرد طلب حقیقت به آن رجوع کنند، هرکس مناسب وسعتی که دارد از آن بهره می‌گیرد. موفق باشید  

25171
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی: بنده با یک دختر خانمی عقد کردم که ایشون قبل از بنده با یک نفر دیگر ازدواج کرده بودند، دلیل جدایی ایشان نفرت و سردرد هایی بوده ک این دختر در دوران عقد از این پسر داشته و طی دو سال هر کار کردند درست نشده از دکتر گرفته تا دعا نویسا، که دعا نویسها بر این عقیده هستند که دعا شده این دختر که ازواج نکنه حالا که با بنده عقد کرده بعد از حدود یه هفته دوباره اون نفرت رو از من داره و اصلا گاهی وقتا نمی خواهد منو ببینه و گاهی اوقات خوب میشه به نظر حضرتعالی باید چکار کرد؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مورد از مواردی است که باید با مشاوری در میان گذاشته شود که روحیه‌ی هر دوی شما را می‌شناسد. موفق باشید

25170
متن پرسش
سلام: من در سال آخر دبیرستان هستم و تصمیم من این است که به دانشگاه نروم و احساس می کنم از راهی به غیر از دانشگاه موفقیت بیشتری کسب می کنم و بیشتر می توانم به مردم کمک کنم. من باور دارم که تنها چیزی که زندگی را از روزمرگی خارج می کند عشق است. دنیا و دین بر مدار عشق است. یکی از درس های نماز را هم همین میدونم که با اینکه در نماز هر بار یک ذکر تکراری و حرکات تکراری انجام می شود اما وقتی بنده عاشق پرودگارش باشد اصلا متوجه تکراری بودن نماز نمی شود مگر عاشق از ابراز عشق به معشوقش خسته می شود؟ خیر چون با تمام وجود می گوید دوستش دارد و چیزی که از وجود برخواسته باشد حتی اگر صد بار هم تکرار شود تکراری نمی شود و من دوست دارم اگر راهی را انتخاب می کنم با تمام وجود و عشق انتخاب کنم تا متوجه روزمرگی زندگی نشوم. اما مادر و پدرم نظر متفاوتی دارن من به آن ها گفتم موفقیت من در این دنیا وابسته به شغل من نیست و تنها چیزی که من را موفق می کند بنده بودن است آن ها می گویند اگر بنده هستی نباید رو حرف مادر و پدر حرف بزنی و باید راه دانشگاه را بروی بدون اینکه حتی بخوای ما را قانع کنی در صورتی که من می دانم اگر این کار را کنم حال خودم خوب نیست و وقتی حالم خوب نباشد نمی توانم بنده خوبی باشم و به مردمم خدمت کنم و سر راه کمالم قرار می گیرد من چه باید بکنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که ما در این جهان باید زندگی کنیم و در همین جهان باید عشق را تجربه  نماییم. لذا حاضرشدن در مجامع علمی به خودی خود مانع سیر به سوی عشق نمی‌شود، عشقی که همان‌طور که متوجه‌اید، همه‌ی زندگی است. موفق باشید

25169
متن پرسش
استاد عزیز با سلام: با توجه به جواب سوال ۲۵۱۵۷، بنده شک کردم که نکند خود استاد جواب سوال ها را نمی‌دهد که بی حوصله پاسخ می دهند و صبورانه وقت نمی گذارند، به غیر از هنر تند خوانی حتی اگر پاراگراف آخر یعنی ۱۲ را هم می‌خواندند لب مطلب مد نظر نویسنده مشخص می شد، و در کل می‌توانستند نظرشان را بفرمایند، از اینکه وقت جنابعالی با این سوالها گرفته می شود شرمنده و پوزش می‌طلبم. موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که به هر صورت وقتی مقاله‌ای آن‌چنان طولانی در معرض دید بنده قرار بدهید بالاخره بنده باید همه‌ی آن را می‌خواندم تا به گفته‌ی خودتان به آخرِ آن که لبّ مطلب است می‌رسیدم؛ چرا سؤال خود را به صورت مشخص و با لُبّ مطلب مطرح نمی‌فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی