- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در بحث حرکت جوهری ادعای اصلی آن است که ذات عالَم ماده عین حرکت است و در متن این ادعا شواهدی مثل تغییر اَعراض که صورتِ ظاهری جوهر است، مدّ نظر قرار میگیرد و لذا در این روش از خودِ ماده به ماده نگریسته شده است تا آنچه در ذات ماده هست یعنی حرکت مدّ نظرها قرار گیرد. مثل اینکه شما سردی هوا را از عکسالعمل خودِ هوا یعنی سنگینشدن هوای سرد مدّ نظر قرار دهید 2- در مباحث حرکت جوهری روشن شد که علاوه بر حرکت در جوهر، حرکت در اَعراض را جناب صدرالمتألهین پذیرفته است و به همین جهت گفته میشود رنگ قرمزی امروز همان سبزی دیروز است زیرا در متن رنگ یعنی عَرَض این حرکت واقع شده است 3- موضوع را نباید در سیر بحث تغییر داد. چرا یکمرتبه بحثِ حیات را به وسط آوردهاید؟ علت حرکت باید حرکت باشد معلوم است که اگر حیات از موجود ذی حیاتی خارج شود دیگر حرکت ذاتیِ شیئ مادی از کنترل نفس ناطقه خارج میشود و حرکت، مستقیماً موجب گندیدن مثلاً سیب میگردد. قبل از آن هم حرکت بود ولی در کنترل نفس ناطقه یعنی عامل اصلی حیات بود که موضوع بحث حرکت جوهری نیست. حرکت جوهری ثابت میکند که وجود در مرتبهای از مراتبش عین حرکت است و ریشهی حرکات در عالم ماده به ذات عالم ماده مربوط است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: میدانید که از نظر محتوایی سخنان از مو باریکتر جناب محیالدین را نمیتوان در اینجا بحث کرد، ولی از خود بپرسید چه رازی در سخنان محیالدین هست که عالِمان بزرگی چون علامه طباطبایی و حضرت امام که در فهم عظمت و حقانیت آیات و روایات اینچنین توانا هستند، اینچنین شیفتهی آن سخنان میشوند در حدّی که سالهای عمر خود را صرف آن میکنند و در کنارش، قدرتِ فهم بیشتر آیات و روایات را مییابند و در حدّی با نور حق روبهرو میشوند که از یک طرف خواهند گفت: «درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز/ که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم . و از طرف دیگر به گورباچف مینویسند که برای فهم سخنان از مو باریکتر محیالدین، چند نفر از افراد با هوش خود را به قم بفرستند تا آموزش لازم را ببینند. باز از خود بپرسید آیا آنهایی که مخالفت میکنند مطالعهی لازم و فهم لازم را داشتهاند و باز مخالفت میکنند؟! آنچه بنده تشخیص دادهام آن بود که به هیچ وجه مخالفان فرصت کافی برای فهم سخنان از مو باریکتر را بهکار نبردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد بحث «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» رویکرد خوبی را دنبال کردهاید و اینکه میخواهید در مورد خیال و جایگاه آن مخاطب را متذکر این نکته نمایید که اگر مشغول خیالات خود شد از حقایق عالیه باز میماند و همواره دست او خالی و خالیتر خواهد بود، بسیار کار ارزشمندی است و به لطف الهی نتیجه خواهید گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایط تاریخی ما مردانِ ما نتوانستند موضوع چندهمسری را به نحو شایستهای که اسلام به آن توصیه میکند حل کنند و عملاً به موضوع بهعنوان تنوع لذّت جنسی نگاه کردهاند و نه یک وظیفهی شرعی و اجتماعی! لذا است که شما میبینید نهتنها زنِ اول بلکه سایر افراد جامعه هم نمیتوانند به فردی که به چنین ازدواجی اقدام کند، خوشبین باشد و از طرف دیگر زنان ما نیز از موضوع اینچنینی سرسری عبور میکنند و متوجه مسئولیت خطیری که به عهدهی آنان است نمیشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر شخصی به عنوان یک شخص خاص بر اساس جسمانیة الحدوثبودنِ نفس از رحم مادرش شروع میشود، ولی وجود علمیِ همان شخص قبل از بدن در علم خداوند هست و اولیاء الهی قبل از آنکه آن افراد خلق شوند، آن روحها را میشناسند. 2 - وقتی انسان به مخلوقات رجوعِ وجودی کرد و با وجود روبهرو شد لقاء الهیِ او شروع میشود، میماند هر اندازه که عمیقتر سلوک کند و به فناء از خود و باقیشدن به بقاء الهی نزدیک شود لقاء او مصفاتر میشود 3- آری هر آنچه خدا اراده فرموده از ازل تا ابد ثابت است، میماند که خود او اراده فرموده ما با تلاش، خود را بسازیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینکه بنده متهم بودم که برای اولین بار در اصفهان عَلَمِ مخالفت با نگاهِ آقای هاشمی را بلند کردم و کار ایشان را از جهتی شبیه قرائتی دانستم که در صدر اسلام نسبت به ادامهی اسلام پیش آوردند، و در نوشتار «چه شد که کار به قتل امام حسین - علیهالسلام - کشیده شد؟!» موضوع، تبیین شد؛ با اینهمه تحلیلهای ما از سخنان آقای هاشمی نباید ژورنالیستی باشد و سخنان ایشان را عیناً و تعمداً مقابل رهبری قرار دهیم. این به معنایِ تأیید فکر و شخصیت آقای هاشمی نیست، بلکه به معنایِ درستنگاهکردن به جایگاه واقعی ایشان است تا در واقعبینی، ضرر نکرده باشیم. بنده نمیگویم آقای هاشمی تحت تأثیر اطلاعات و اخباری که به او میرسد، گرفتار مواضعِ غلط نیست و نیز نمیگویم نگاهِ او نسبت به اهداف انقلاب به نگاه رهبری نزدیک است؛ عرض بنده آن است که بنای مقابله با مقام معظم رهبری را ندارد و آنجایی هم که سخنی میگوید که بعداً رهبری آن سخن را نقد میکنند، بنایِ تقابل نمیگذارد، هرچند ممکن است باز هم قبول نداشته باشد. در این مورد بسیار دقت بفرمایید که سخن آقای هاشمی را که قبل از سخن رهبری اداء کرده است، و بعداً رهبری آنرا نقد نمودهاند؛ سخنی مقابلِ سخن رهبری قلمداد نفرمایید. وقتی سخن آقای هاشمی مقابل سخن مقام معظم رهبری است که بعد از نظر رهبری، او بر سخن خود پافشاری کند. و این غیر از آن است که نسبت به تفاوت نگاهِ رهبری به انقلاب و آقای هاشمی که در جواب سؤال شمارهی 15151 عرض شد؛ غفلت شود، که مقام معظم رهبری دغدغهی انقلاب و تقابل با نظام استکباری را دنبال میفرمایند. ولی آقای هاشمی و جریان اصلاحطلب معتقدند دورهی انقلاب گذشته است و بر جمهوریت، تأکید میکنند. که در این صورت عملاً ایران مثل ترکیه به یکی از اقمارِ نظام سلطه تبدیل خواهد شد. موفق باشید .
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف غلطی است به این دلیل که ما در دفاع مقدس خود جلوی آمریکا و همهی عوامل او ایستادیم و حضرت حق مقدر فرموده بود که از این طریق شریعت الهی را به صحنه بیاورد، همانطور که مقدّر فرموده بود با شهادت امام حسین«علیهالسلام» طومار اُمویان را در هم بپیچد، و حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» نیز با چنین آگاهی به صحنه قدم گذاشتند. در حالیکه در مورد حضرت ابراهیم«علیهالسلام» حضرت حق مقدر فرموده بود با نجات آن حضرت از آتش طومار نمرودیان را در هم بپیچد. موفق باشید
