باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع کرامات مثل طی الارض یک نوع سلوکی است که مربوط به روح تزکیه شدهی افراد است در طیّ مسیری که شریعت الهی در مقابل انسانها قرار دادهاست و لذا چیز جدایی از دین نیست که بخواهیم آن را مطرح کنیم. هر کس در مسیر شریعت الهی وارد شود، به این کمالات میرسد. از طرفی به حکم مسئولیت و در شرایط خاصّ، این کرامات انجام میگیرد. یا در مورد شناخت دروغگو یکی از وظایف اولیاء الهی آن است که اسرار آن فرد فاش نشود زیرا چه بسیار انسانهایی که در یک مرحلهای خطایی کردهاند که اگر آن خطا فاش شود امکان تجدید نظر در شخصیتشان نسبت به قضاوت جامعه از آنها گرفته میشود. درضمن این نوع کمالات نه منحصر به روحانیت است و نه منحصر به شیعه؛ هر کس راه رجوع به حق را طی کند از این گونه مددها به او میشود. عرفان حقیقی که رجوع به حضرت حق است با فریبکاریهای عرفان کاذب که بیشتر بازی با احساسات مردم و توهّمات آنهاست فرق دارد. هر فریبکاری باید در جامعه تعقیب شود چه فریبکاری به اسم عرفان و چه فریبکاری در امور اقتصادی. پیشنهاد میشود به عنوان مقدمه بعد از مطالعهی کتاب «ده نکته در معرفت نفس»، کتاب «جایگاه جن و جادوگر و شیطان» را مطالعه فرمایید. هر دو کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی موضوع تفکر را در تاریخ و زمان خود به جامعه متذکر نشویم و همواره همهچیز را به شوخی و سرگرمی بگذرانیم و سطحینگری، عنان جامعه را بگیرد؛ طبیعی است که دشمن برای بازیدادنِ ما امیدوار میشود و ما هنوز به خود نیامدهایم. مشکل برنامهی فتیله، حرفهای مزخرفی نیست که در رابطه با پارهی تن ایران و حهان اسلام یعنی آذربایجان زد؛ مشکل دلقکبازیهایی است که ملت را در بیتفکری گرفتار کرده است! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ورود در مسیری که رهبری انقلاب جلوی ما گذاشتهاند، ورود در مسیری است که ضرر و زیان در آن نیست. رهبری انقلاب هیچوقت تیم مذاکرهکننده را تضعیف نکردند و عموماً آنها را تأیید مینمودند. آنهایی که بین تیم مذاکرهکننده و توافق انجامشده خلط کردند و نقصهای توافق را به جای آنکه به حیلهگریهای آمریکا نسبت دهند، پای تیم مذاکرهکنندگان گذاشتند از رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» غفلت کردند، وگرنه هنوز هم توافق به تعبیر رهبری ضعفهایی دارد که باید رفع شود. در مورد دستدادن با اوباما؛ مسلّم کار بدی صورت گرفته است، منتها مقام معظم رهبری قول آقای ظریف را که آن را یک اتفاق مطرح کردند، حمل بر صحت نمودند و از آن گذشتند زیرا این غیر از آن است که آقای روحانی در گفتگوی تلفنی با اوباما انجام داد که رهبری آن را کار «بیجایی» معرفی کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «تفکر زائد» جناب آقای مصفا به صورتی تکنیکی و جالب جایگاه ذهنیتهای منفی را که مسئلهی ما نیست و نباید خود را مشغول آنها کنیم، روشن میکند و بنده معتقدم دوستان به عنوان یک راه جهت آزادی از ذهنیتها بدان رجوع کنند 2- تمام دستورات اخلاقی ما برای آزادی از ذهنیات منفی است، ولی وقتی انسان با نظمی که بودا در این مورد شکل داده و آقای کریشنامورتی تحت تأثیر او این بحث را میکند، انسان بهتر از منابع دینی خود استفاده میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به توصیهی جنابعالی آن سایت را ملاحظه کردم و امیدوارانه برای آن برادر عزیز آرزوی توفیق دارم ولی در حدّی نیستم که بتوانم در این موارد نظری بدهم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک قاعدهی عقلی است و تمام علوم تجربی نیز بر آن بنیاد شده است تحت عنوان «حکم الامثال فیما یجوز وفیما لایجوز واحد» اشیاء همانند، دارای حکمی همانند خواهند بود، اعم از اینکه آن حکم مثبت باشد یا منفی. به عبارت دیگر حکم هر شی حکم مانند آن نیز هست. بنابراین اگر موجودی به حکمی از احکام محکوم شود، موجود دیگری که مانند موجود اول است، به همان حکم محکوم می گردد. زیرا بین دو موجود همانند، آنچه موجب امتیاز و جدایی آنها از یکدیگر می شود، به ذات و ماهیت آنها وابسته نیست، بلکه صرفا یک امر عرضی است. پس دو موجود متماثل یا موجودات امثال، در ماهیت متحدند. در این هنگام اگر این ماهیت به حکمی محکوم شود که در یک مورد به طور ایجاب است و در مورد دیگر به طور سلب، مستلزم اجتماع نقیضین خواهد بود، و چون اجتماع نقیضین از نظر عقل محال است، آنچه موجب آن می گردد نیز محال است. به این ترتیب، نتیجه آن است که اشیاء همانند، دارای حکم واحد می باشند. اعم از اینکه آن حکم به طور ایجاب باشد یا به طور سلب. این قاعده از جمله قواعدی است که در بسیاری از موارد به آن استناد شده و زیربنای بسیاری از مسائل قرار گرفته است. اگرچه در کتب فلسفی بحثی تحت عنوان این قاعده دیده نمی شود و فلاسفه آن را به طور مستقل مورد بحث قرار نداده اند، ولی امام فخررازی فصلی از کتاب الاربعین فی اصول الدین را به بحث از این قاعده اختصاص داده و برای اثبات آن استدلال کرده است. در خاتمه این کتاب، که در چهل بخش و برای بحث از چهل مسئله تدوین شده است، امام فخررازی فصلی را منعقد کرده و برخی از اصول و قواعد عقلی را که زیربنای مسائل فلسفی قرار می گیرند، برشمرده است. در آغاز، علم را به تصور و تصدیق و هر کدام از آنها را به دو بخش بدیهی و کسبی تقسیم کرده، سپس اکتساب نظریات را از طریق ترکیب بدیهیات دانسته و ابده بدیهیات و نخستین قضایای ضروری را استحاله اجتماع و ارتفاع نقیضین معرفی کرده است. سپس تعدادی از قواعد را بر قضیه استحاله اجتماع و ارتفاع نقیضین مترتب نموده که هر کدام از آنها اساس و زیربنای بسیاری از مسائل فلسفی می باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که آیت اللّه بهجت هم بعد از ایجاد فضای انقلاب اسلامی و تصور درستی از عرفان میفرمایند «علمِ تو استاد تو است». و در همین رابطه حضرت امام که فضای جامعه را آماده میبینند شرح سورهی حمد را طرح میکنند. بنده معتقدم در چنین فضایی میتوان با توجه کامل به متون عرفانی و گرفتن درس از صاحبنظران، راه را طی کرد. حال اگر با حفظ همین فضا که انقلاب اسلامی ایجاد کرده است و شهداء رهِ صدساله را یکشبه طی کردهاند، انسانِ رهرفتهای که نور انقلاب اسلامی را میشناسد به عنوان راهنما پیدا کردید، چه بهتر. موفق باشید
جواب: علیک السلام؛
همانطور که خودتان هم مستحضرید بدون ارتباط با حوزهی علمیه نمیتوان در حدّ مطلوب اسلام را شناخت، منتها بحمدالله امروزه علوم حوزوی طوری گسترده شده که میتوانید از طریق نوار و کتاب، در کنار دروس دانشگاهی به آنها نیز بپردازید. با یک برنامهریزی درازمدت ابتدا «ادبیات عرب» را به روش حوزوی شروع میکنید و تا «مغنی» میخوانید و سپس به «منطق و فلسفه» میپردازید و در فلسفه از حکمت متعالیه و اسفار غافل مباشید. بعد عرفان اسلامی مثل عرفان محیالدینبنعربی بسیار راهگشا است-حضرت امام خمینی«رضواناللهعلیه» در نامهشان به گورباچف نیز به حکمت متعالیه و کتابهای محیالدینبنعربی اشاره فرمودند- سپس با روایات و قرآن مرتبط میشوید و إنشاءالله از دریای بیکران این دو نور ثقلین بهرهی لازم را مییرید. در این راستا کتب حضرت امام خمینی«رضواناللهعلیه» و علامه طباطبایی«رحمةاللهعلیه» و آیتالله جوادیآملی«حفظهالله» کارساز است. موفق باشید
