باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مفید است. کافی است تجربه کنید. به همین جهت در مقدمه کتاب های اخلاق بحث معرفت نفس مطرح می شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بعد از چشیدن «حکمت متعالیه» و درکِ فهمی که در قوم ایرانیشیعهی ما به ظهور آمده، برای مطالعهی «هستی و زمان» شرح آقای دکتر صافیان خوب است. به نظرم مرکز سها، صوت آن درس را در اختیار دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که جزوهی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست را در این مورد دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد: ۲۴۵۴۰. باسمه تعالی: سلام علیکم: در ماندن یا به شهررفتن به هر صورت جمعبندی به صورت جمعی باشد یعنی خودتان به تنهایی تصمیم نگیرید. ولی به نظر میآید تجربهی خوبی بوده است که اولاً زندگی در شهرستان را تجربه کردهاید و ثانیاً با اُنس با ارحام، عواطفی را برای خود شکل دادهاید که نیاز است تا آخر آن را حفظ کنید حال چه در شهرستان بمانید و چه در شهر. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر تفکر به طور صحیح جلو برود همواره در بستر «وجود» انسان را جلو میبرد و «وجود» در عین تشکیکیبودن همواره «وجود» است و نه عدم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. شاید بتوان توجیهی دیگر برای آن داشت. از آن مهمتر آن قسمتی را که قانوناً اجبار کرده است به اعتبار رعایت قانون باید انجام داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کافی است به اندیشههای فیلسوفان غربی از دکارت و کانت و هگل رجوع فرمایید بهخصوص به بیکن، که محور اندیشهی آنها بهرهبرداریِ هرچه بیشتر از دنیاست. و اینان جایگاه قدسی برای دنیا قائل نیستند تا نسبتی خاص با آن برقرار کند بلکه بهرهبرداری از آن را به هر شکلی برای خود مجاز میدانند و این عین توسعهای است که غرب دنبال میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. آری! انسان ابتدا رابطهی علت و معلول را به صورت علم حضوری در بین خود و حالات خود احساس میکند و آن را به امور بیرونی تعمیم میدهد. در این مورد نکاتی در جزوهی «فلسفهی غرب» در رابطه با نظر دیوید هیوم نسبت به علیت عرض شده است که عیناً برایتان کپی میگردد. موفق باشید
عليّت: هيوم در راستاى گرايش تجربى مسلكى اش كه فقط به دريافت هاى حس و مشاهده و تجربه اعتماد و باور دارد «عليت» يعنى رابطه علت و معلولى بين دو شىء را بالكل مردود مى داند مى گويد: در وهله اول مى بينيم همه اشيايى كه علت و معلول به شمار مى آيند «هم پهلو» هستند، در حالى كه چه بسا شيئى با شىء ديگر «هم پهلو» باشد ولى علت آن به شمار نيايد و اصلًا به چه دليل هر چيزى كه وجودش آغازى دارد بايد علتى هم داشته باشد؟ و چرا نتيجه مى گيريم چنين علتهاى خاص بايد چنين معلول هاى خاص را داشته باشند. يعنى چرا بايد اين معلولها را به خدا نسبت دهيم و چرا بايد خدا را علت اين معلولها بدانيم؟ ما چون بارها به تجربه «هم پهلويى» آتش و گرما را مشاهده كرده ايم يكى را علت و ديگرى را معلول مى دانيم. گويا هيوم فكر كرده است اعتقاد به علت بر اساس تجربه بوده است و آن هم تجربه حسى. و بعد هم گفته ما فقط «هم پهلويى» را مشاهده و تجربه كرده ايم و نه خود عليت را. و چون عليت را مشاهده نكرده ايم نمى پذيريم. در حالى كه در جواب هيوم بايد گفت: اولًا؛ اصل عليت يك اصل عقلى است كه از حقايق عينى نشأت گرفته است، مثل حركت و قانون عليت قضيه اى عقلى و علمى حصولى است كه از علم حضورى نفس به افعال خودش به دست آمده است. يعنى نفس امورى مثل اراده را در خودش به علم حضورى مى يابد كه سنخ وجود آن «تعلقى» يعنى قائم به غير است، و نفس به آن وجود مى دهد، ولى وجود نفس بستگى به آن اراده ندارد و پس از علم حضورى به رابطه اى كه بين نفس و فعل آن محقق است، عقل اين رابطه را تحليل مى كند و خصوصيات مصداق را ملغى كرده و ماهيت نفس و ماهيت اراده و زمان و مكانِ آن اراده را كنار مى گذارد و تنها به سنخ وجود نفس و اراده اش نظر مى كند و به حكم كلىِ عليّت مى رسد كه بر تمام مصداقهاى علت و معلول صادق است كه يكى عين نياز به ديگرى است و اولى علت است و دومى معلول. يعنى بر عكس ادعاى هيوم عليت از طريق مشاهده و تجربه مادى به دست نيامد كه صرفِ «هم پهلويى» تجربه شده باشد، بلكه در تجربه صرفاً مصداقهاى عليت مطرح مى شود و اگر خصوصيات واقعى علت و معلول بر آنها تطبيق كرد به عنوان علت و معلول پذيرفته مى شود. ثانياً عليت يك واقعت عينى است كه حس و عقل به وجود آن در عالم محسوس پى مى برند و همچنان كه حس و تجربه به تنهايى از حركت، فقط سكون هاى متوالى دريافت مى كردند، از عليت هم حس و تجربه به تنهايى فقط «هم پهلويى» و «تقارن بين دو شىء» را دريافت مى كنند و نه همه واقعيت عليت را هيوم بر اساس همان گرايش تجربى خود كه تنها مى خواهد آنچه را كه مشاهده و تجربه مى كند بپذيرد مى گويد: اصلًا به چه دليل هر چيزى كه وجودش آغازى دارد بايد علتى داشته باشد؟ يعنى چون علت را در كنار اين پديده كه وجودش آغازى دارد نمى يابيم، نمى پذيريم كه آن پديده نياز به علت دارد در حالى كه اگر وجودش آغاز دارد، يعنى عين بودن نيست، و بودنش از خودش نيست، چرا كه اگر بودنش و وجودش از خودش بود بايد بى آغاز موجود باشد در حالى كه آغاز دارد يعنى وجودش ذاتاً وابسته به غير است و عقل نمى پذيرد وجودى كه ذاتاً وجودش وابسته به غير است بدون علت باشد. مى گويد: ما چون به تجربه و مشاهده نيافته ايم كه هرچيز كه آغاز به بودن مى گذارد علتى دارد. پس اين يك باور است و چون بنا است زندگى انسانها امكان پذير باشد بايد به اين باورها اعتماد كرد. يعنى خود هيوم هم در زندگى به صرف دريافت هاى حسى نمى تواند زندگى كند، ولى به جاى اينكه بگويد به كمك استعدادى ديگر به نام عقل متوجه عليت مى شويم و زندگى بر اساس اعتماد به عليت يك زندگى عقلانى است مى گويد اعتقاد به وجود علت يك باور است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. هرکس در گرو اعمال خود است. در مورد دفع وسوسه کافی است که دستورات شرع رعایت شود و توکل به خدا و دوری از دنیا فراموش نگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روش اهل معنا آن است که با مردم به سر ببرد و رعایت حال مردم را بنماید و به اصطلاح، در ظاهر خوشرویی خود را حفظ کند هرچند در قلبشان غوغاهایی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان نیستم که حوزه امکان چنین کاری را میدهد یا نه. ولی فکر میکنم اگر طلبه تماماً فکر و ذکر خود را مشغول دروس رسمیِ حوزه بنماید، نتیجهی بیشتری میگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آیت اللّه شجاعی«رحمةاللّهعلیه» که ذوقشان مناجاتی است در سخنان خود نظر به قاعدهی «حسنات الأبرار سیئات المقربین» دارند و به این اعتبار متذکر میشوند دلبستن به امور مباح از آن جهت که نوعی پیرویکردن از میل است؛ نوعی غفلت محسوب میشود و این غیر از آن است که امور مباح را رخصت حضرت ربّ العالمین بدانیم و در نظر داشته باشیم که خداوند دوست دارد امور مباحی که مطرح کرده است وارد شویم. و در این حالت، بیشتر انسان، خراباتی میشود. فکر میکنم جنابعالی بیشتر خراباتی هستید تا مثل آیت اللّه شجاعی و یا آیت اللّه ملکی تبریزی، مناجاتی. و لذا بدون اینکه سر به سر خود بگذارید با همان روحیهی خراباتیِ خود و امید به رحمت الهی با خود به سر ببرید و سر به سرِ خود نگذارید. در این فضا اشکال ندارد به سخنان آیت اللّه شجاعی گوش فرا دهید، ولی آن را در بستر روحیهی خراباتیِ خود شکل دهید از آن جهت که:
خراباتی خراب اندر خراب است / که در صحرای او عالم سراب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانِ مضطر در شرایطی قرار میگیرد که راههای معمولی و مادیِ رسیدن به هدف همه در مقابلش بسته میشود و از این جهت مضطرّ است ولی اگر نگاه توحیدی به جریانها داشته باشد، مضطرب نیست و در همان حال هم امیدوار است تا حضرت حق راههایی را در مقابلش بگشاید هرچند دشمنان حق و حقیقت سعی کردهاند موانع موفقیت او را به نهایت برسانند. و به همین جهت حضرت مهدی «عجلاللّهتعالیفرجهالشریف» مضطرّ هستند ولی مضطرب نیستند، و این قصهی همهی اولیاء الهی و موحدین تاریخ است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. فکر میکنم همین مطلبی که به قلب جنابعالی رسیده است از انوار هدایت الهی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اُنس و تدبّر در قرآن در این مورد راهگشاست تا حضرت حق از طریق انسان آنچه را میخواهد اظهار نماید زیرا تنها حضرت حق نافذ است و باید در هر حال پروردگار عالمیان را به میان آورد. آری! معرفت نفس جهت تدبّر در قرآن مقدمهی خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رابطهی خداوند با مخلوقات، رابطهای است وجودی. خداوند وجود مطلق است و به همهی عالم وجود میدهد. در این مورد خوب است به مطالعهی بحث «برهان صدیقین» بپردازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته میتوان در بعضی موارد آن حرف را زد ولی حقیقتاً بزرگان ارتش به اقرار آقایان سردار رضایی و صفوی نقش بسیار مهمی در به نتیجهرساندنِ عملیات داشتند و این تنها در حدّ شهید بزرگوار صیادا شیرازی نبود. و در همین رابطه سربازانِ جان بر کفی را داشتیم که در کنار بسیجیان حماسه آفریدند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید افعالی، دانستنی نیست، یافتنی است. مباحث عرفانی میتواند متذکر این امر باشد که انسان آن را بیابد. إنشاءاللّه بحث سورهی فتح بتواند بابی در این مورد برای شما بگشاید. عجله نکنید، چیز کمی نیست که ارزان بدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه معرفت صحیح است که عبادات را عمیق و لذتبخش میکند. پیشنهاد ما معرفت نفس است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر. همانطور که متوجه شدهاید مباحث مربوط به قسمت دوم کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» تحت عنوان « انقلاب اسلامی و وظيفهای که در پيش رو داريم» میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رجوع به حضرت احد، انسان را از سیطرهی کثرت و اصالتدادن به آن آزاد میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم کار خوبی است بهخصوص اگر حالت حماسی در مقابل استکبار باشد و نه نحوهای از دشمنی با هرکس که نسبت به حجاب کامل کوتاهی میکند. هر بد حجابی، کارگزارِ دشمن استکبار نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده آن قسمت را برای بچههای قبل از دبستان عرض کردم. ۲. شاید بشود از آن سن ۶ سالگی آنها را متوجهی چنین موجوداتی نمود از آن جهت که فرشتگان برای مددهای نامرئی و شیطان برای افکار غلط در مقابل ما قرار گرفته است تا امتحان شویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر جنابعالی آن است که منظور جناب حافظ از «خواب چشمان» خُمارِ چشمان است. آری! اگر این فرض را داشته باشیم، آن میشود که میفرمایید ولی با ظاهر کلام ایشان نیز که همان خواب چشمان است میتوان متوجهی اشارات جناب حافظ شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال نباید جایگاه عبودیت و اشک و لابه و طلب مقامِ بیشتر آن عزیزان را نادیده گرفت و فکر کنیم تنها فقط برای تربیت ما، آن حرکات را انجام میدهند. موفق باشید