بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5647

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد آن فرد دچار خلاف شرع نشده است بلکه این پول قرض الحسنه را برای کارهای فرهنگی برداشته است ولی آن کسی که این پول داده است زیر همه چیز می زند و می گوید به من ربطی ندارد من فقط پول خودم را می خواهم.آن قرض گرفته می گوید شما باما قول و قرار گذاشته اید و حال پولی در دستم نیست که پس دهم باید صبر کنید که پول بدستم بیاید و پس دهم.مشکل این فرد این بوده است که از کسی پول گرفته که هیچ فهمی نسبت که زیرساخت های فرهنگی ندارد.حالا از نگاه دینی چطور باید به او نگریست؟ارتباط با آن چطور باشد؟در کارهای فرهنگی کمکی او باشیم؟ممنون از پاسخگو بودنتان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره صاحب پول خوب است که فرصت بدهد و بقیه هم وظیفه دارند کمک کنند تا آن فرد قرض خود را هرچه زودتر اداء کند. موفق باشید
2894

تعریف عشقبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم تعریف عشق چیست؟ چرا بعضی عاشق می شوند و بعضی نمی شوند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عشق تعریف بردار نیست. نمی‌دانم چرا بعضی عاشق می شوند و بعضی نمی شوند. موفق باشید
2272
متن پرسش
باسمه تعالی با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات در بحث برهان صدیقین، در سوالاتی که در انتهای یکی از جلسات پاسخ دادید اشاره شد که وقتی وجود نازل شد به ماده می رسد. مثلا در مورد حضرت عیسی(ع) وجودشان نازل شد و شد جسم و سپس دوباره خداوند وجود ایشان را از نظر مرتبه بالا برد و و از جسم بودن خارج شدند و دوباره وجودشان می تواند نازل و جسم شود.برای من این اشکال ایجاد شده که در مورد مرگ (مثلا طبیعی انسان) که دیگر من انسان به جسم نیاز ندارد و مرگ اتفاق می افتد علت اینکه جسم رها می شود (و سیر من انسان با تغییر منظر او ایجاد می گردد ) و باقی می ماند این است که ما در لحظه مرگ تنها تغییر منظر داریم و نه تغییر رتبه یعنی در لحظه مرگ وجود ما تغییر رتبه نمیدهد و اگر تغییر رتبه از لحاظ وجود نازله به عالی تر اتفاق می افتاد باید جسم ما هم ناپدید می شد به لازمه آن تغییر رتبه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور است ولی عنایت داشته‌باشید که در مرگ تعلّق روح از بدن قطع می‌شود ولی در مورد حضرت عیسی علیه‌السلام بحث قرآن آن است که او را بالابردیم در حالی که روح حضرت عیسی که بالابود. پس بحث بالابردن جسم در میان است و بالابردن جسم به معنای شدت دادن درجه‌ی وجودی آن است. موفق باشید.
1394

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خسته نباشید استاد گرامی من بعد از یک مدت کار کردن بر روی مسائل معرفتی و مطالعه زندگی عرفا اکنون از هیچ چیز در زندگی لذت نمی برم و بسیاری از مسائل موجود در جامعه را پوچ و وقت تلف کردن می دانم برعکس عده ای از افراد که از کوچکترین چیز در زندگیشان از آن لذت می برند . آیا این یک آفت برای راه سیر و سلوک است .احساس غم - دل مردگی- تلف کردن عمر تا این لحظه را دارم . لطفا مرا راهنمایی کنید که از این حالت چگونه خارج شوم.آیا این حالت در قبض بودن است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: این مرحله به معنی آن است که از وَهمیات زمانه عبور کرده‌اید و هنوز با حقایق مرتبط نگشته‌اید با تدبّر در قرآن و روایات مرحله‌ی دوم را شروع کنید. پیشنهاد می‌کنم قسمت کفر و ایمان اصول کافی را مطالعه نمایید. موفق باشید
20520

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: با عرض معذرت و شرمندگی زیاد محضرتان، حقیر برای دسترسی به جواب 20507 از طریق ایمیل دچار مشکل هستم. شرمنده ام. اگر صلاح می دانید عمومی پاسخ دهید در هر صورت جان نثارم. عاقبتتان به خیر ان شاءالله. موفق باشید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این‌طور جواب دادم: باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده آقای نبویان در سایت «رجاء نیوز» برداشت اشتباه آقای روحانی از آیه‌ی مذکور را به خوبی نشان دادند. موفق باشید

19068
متن پرسش

سلام استاد: به مناسبت سالگرد شهید «راه هنر انقلاب»: «آئينه اي به نام آويني» : بسمه تعالي: قرار شد در مورد کسی سخن گفته شود، که گفتن از او جز به حجاب بردنش حاصلی ندارد، چرا که اینقدر بر امروزه‌ی ما مشهورات و روزمره‌گی ها استعلا پیدا کرده که دیدن چون اویی در این مشهورات و با عینک همین مشهورات که انگار ندیدن است. و بلکه باید گفت حضور حقیقی او را به حجاب‌بردن است، بدبختی ماجرا اینجاست که ندیدن‌های امروز، از جنس نادانی نیست بلکه ندیدنِ امروز از جنس دانایی‌هاست. فرا گیرشدن دانایی ای که بشر امروز را از عالم معنا دور کرده و در زیر خروارها از حرف‌های فلسفی دفن کرده و او را وادار کرده که امور غیر اصیل را اصیل پندارد. در این فضا سید شهیدان می‌فرماید: «.... «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمی‌شود، و حتی از این بالاتر، دانایی نیز با «تحصیل فلسفه» حاصل نمی‌آید....» بنابر این به تبع در این وضع است که آدمی گرفتار تجربه‌های مادی می‌شود و از عالم معنا غافل مي‌شود و به تبع نسبتی با حقیقت در تاریخ خود پیدا نمی‌کند و دیگر طلبی در مسیر آن حقیقت اصیل نخواهد داشت. شهید آوینی نیز چنین می گوید: «باید در جست و جوی حقیقت بود و این متاعی است که هرکس براستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت، و در نزد خویش نیز خواهد یافت.» حال وقتی وضع این دوران را می‌بینم از گفتن چیزی در وصف او ناامید می‌شویم. اما از طرفی چاره ای هم نیست جز این که به اشاره سخن بگوییم شاید اهل تامل و تذکر از این حجاب، خود به حضوری دست يابند. و یک نکته اینکه امیدوارم از این چیزی که می نویسم گمان مشتی شعارگویی نشود چرا که سخن از غیر عادات گفتن در امروز، به ظاهر مضحک و شعاري است اما چاره‌ای هم جز تذکرش نداریم. فقط محدودکردن حقیقتی به نام آوینی در یک جسد شناسنامه ای به نام «سید مرتضی آوینی» جفایی است به این حقیقت. آوینی را فقط یک شخص نباید دانست او آیینه‌ی نمایانگر تاریخ امروز ماست. او بشرِ امروز را خارج از روز مره گی های رایج امروز متذکر حقیقتی فراتر می‌کند شاعران در هر تاریخ آن هویت اصیل تاریخ خود را متذکر می‌شوند چرا که ایشان گرفتار هوای مسموم غیر ملموس زمان خود که از شدت آمیخته گی با محیط خود برای عموم بدیهی شده، نشده اند و باید گفت آوینی بیرون از لجن‌زار عادات تاریخ خود و با نفی هر "من" و تعینی برای خود، همان شاعرِ هویت‌یابی است که انسانِ گرفتار و غافل زمان خود را با آن شأن شاعرنه‌ی خود متذکر اصالت هاي تاریخ خود مي‌كند. «... شاعر، هرگز دعوت به خاک نکرده است ... او به ترک عادات می‌خواند و عالم خلافِ عادات هم عالم وَهم است و هم عالم عشق... » آويني اگر از نفسانیت غرب و مدرنیته سخن می‌گفت همراه با یک نحوه خودآگاهی بوده است چرا که او خود سالکِ سیرِ از نفسانیت به سوي فناست. او جنس روشنفكري اي كه خود را در دخمه هاي فلسفيدن‌های مملو از پز و ژست و کوری از حقیقت گم کرده به ‌خوبی لمس کرده. اما با سلوکی عارفانه و ذیل حقیقتی به نام انقلاب که چشمان روشنفكريِ فلسفي امروز از ديدنش عاجزند به آن حضور اصيل نايل آمد و خود آيينه براي ديگری شده. شهید آوینی خود را چنین از زبان خود می‌شناساند: «تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم، خیر! من از یک راهِ طی‌شده با شما حرف می‌زنم. من هم سال‌های سال در یکی از دانشکده‌های هنری درس خوانده‌ام، به شب‌های شعر و گالری‌های نقاشی رفته ام. موسیقی کلاسیک گوش داده ام. ساعت‌ها از وقتم را به مباحثات بیهوده درباره‌ی چیزهایی که نمی‌دانستم گذرانده‌ام. من هم سال‌ها با جلوه‌فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیسته‌ام. ریش پروفسوری و سبیل نیچه‌ای گذاشته‌ام و کتاب «انسان تکِ ساحتی» هربرت‌مارکوز را - بی‌آن‌که آن زمان خوانده باشم‌اش- طوری دست گرفته‌ام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: «عجب فلانی چه کتاب‌هایی می‌خواند، معلوم است که خیلی می‌فهمد.»... اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچار شده‌ام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم ...» پس اگر از انقلاب و حضرت روح الله با تمام جان دم می‌زند، نه این‌که دم از ایدئولوژی خاصی زده باشد و نه این‌که در فضای سیاست زده‌ای سخن گفته باشد، چراکه آخرِ خاستگاهِ ایدئولوژی‌ها، قدرت‌خواهی و سیاست است و قدرت به درد کسی می‌خورد که مرگ‌اندیش نباشد و به درد کسی می‌خورد که دچار نفسانیت‌های خود باشد. او خود از مرگ این‌گونه می‌گوید: «... حقیقت آن است که زندگی انسان با مرگ در آمیخته است و بقائش با فناست... مرگ، پایان زندگی نیست. مرگ، آغاز حیات دیگری است، حیاتی که دیگر با فنا درآمیخته نیست، حیاتی بی‌مرگ، مطلق...» آوینی همان‌طور که گفتم همان سالک راهی‌ست که مرگ‌اندیشانه دغدغه‌ی حقیقت دارد و با این مشی و مرام خود را ذیل انقلاب و امام قرار می‌دهد و در این مسیر هم جان خود را می‌دهد تا ابدی شود، و چه زیبا بارها و بارها مستانه و شیدایی با شهادت عشق‌بازی می‌کند و فریاد حسرت دم می‌دهد: «ای شقایق‌های آتش‌گرفته! دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد. آیا روزی خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟» آويني ذيل امام روح الله نفي همه‌ي تعينات و تعلقات كرد، او هم شاعر و اديب و هنرمند بود، هم اهل تفكر و فلسفه بود، هم يك بسيجي جهادگر بود. ولی باز صدها توصیف دیگر نیز می‌شود از او گفت اما در عین حال هیچ‌یک از این‌ها هم نبود، بلکه فراتر از هر "من"ی و فراتر از هر قید و قیودی،...«در یک کلام؛ آوینی، آوینی بود»اما ما مثلاً دوست‌داران سید مرتضی در فضای ایدئولوژی‌های منفعت‌طلبانه‌ی خود، او را به حجابِ تعاریفِ ناقص خود برده‌ایم. در پایان. امیدوارم هر چه کمتر ایشان را در این الفاظ‌پراکنی‌هایم پنهان کرده باشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌دانید شهید آوینی از یک طرف با جان خود زهرِ کشنده‌ی ظلمات دوران یعنی نیهیلیسم را تجربه کرده بود و از آن طرف، با عبور از سیطره‌ی روح متافیزیک و مفهوم‌گرایی، گشودگی تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمد را احساس نمود. یعنی اشراقی که بر قلب حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تجلی کرد را در سیره و سخن آن مرد الهی یافت و در قلم خود آن را منعکس و متذکر کرد. اگر عده‌ای با او درگیر شدند این اقتضای راه توحید است، زیرا این راه بدون دشمن نمی‌تواند باشد وگرنه باید بگوییم هیچ‌گونه تفکرِ استکباری در جهان نیست. و البته این نوع درگیری‌ها مثل درگیری‌های دروغین ساخته‌شده توسط فرهنگ لیبرالیته نمی‌باشد که هر دو طرفِ دعوا ظلمت است. در تقابل دشمنانِ تفکر آوینی با او، تقابل جبهه‌ی نور با جبهه‌ی ظلمت است و قرار گرفتن در جبهه‌ی نور، انسان را تا اوج معراج جلو می‌برد و زندگی در این تاریخ را که تنها زندگی حقیقی است به انسان ارزانی می‌دارد. و این مسلّم بسط مدرنیته نیست، این، گشودگیِ عبور از مدرنیته است و دیدن نور آزادی و آزادگی که در این انقلاب ظهور کرد. موفق باشید

15406
متن پرسش
سلام: این که می‌گوییم کارهای انسان هم به اختیار خود او است و هم قضا و قدر الهی دخالت دارد، به این معنی که خدا اراده فرموده و مقدّر کرده که بشر سرنوشت خود را تعیین کند. بشر مختار و آزاد آفریده شده، یعنی به او عقل و فکر و اراده داده شده است اما می ماند موضوع سحر که در آن اختیار خود بشر نیست بلکه از جانب شخص دوم سرنوشت دیگری برایش رغم می خورد یعنی نتیجه اعمال و اختیار خود شخص نیست. آیا می توان گفت بله این همان قضا و قدر الهی است که سرنوشت شخص را رغم می زند؟ در صورتیکه شخص اطلاع پیدا کند وظیفه او چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه این موضوع نیز در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» بحث شده مبنی بر آن‌که ساحران آن‌چنان مختار نیستند که در سرنوشت ما تأثیر بگذارند، مگر آن‌که ما خودمان زمینه‌ی تأثیر کار آن‌ها را با ضعف عقیده فراهم کنیم. موفق باشید

14819
متن پرسش
سلام علیکم: وقت شما بخیر لطفا راهنمایی کامل بفرمایید چرا بعد از 10سال تلاش در علم و عبادت حالات گذشته 10 سال پیش تکرار می شود حتی گناهان 10 سال پیش؟ از اینکه راهنمایی می فرمایید از شما تشکر و سپاسگذار هستم بزرگواری بفرمایید و دوستان را مورد دعای خیر قرار دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً همین‌طورها است و اگر حالا سراغتان نیاید، در پیری که توان برخورد کم‌تری دارید، سراغ‌تان می‌آید و خدا نکند که در برزخ سراغ‌مان بیاید که دیگر امکان بازخوانی و اراده‌ی مجدد برای عبور از آن نیست. موفق باشید    

14152

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و درود: استاد فاضل من ترسو هستم و در مواقعی که شرع و اخلاق به من اجازه ظهور غضب را داده اند نمی توانم غضب را ظاهر کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هراندازه بیشتر مطابق عقیده‌ی الهی‌تان عمل کنید، بیشتر موفق می‌شوید در انجام وظایفی که باید انجام دهید. موفق باشید

7532

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم در کتاب تمدن زایی شیعه به عقول عرضیه اشاره کردید.عقول عرضیه همان ملائکه زمینند؟مرتاضی که فرموده اید با ارتباط برقرار کردن با ارتباط بر قرار کردن با مدبره آب توانسته بالا برود با ملک موکل آب رابطه برقرار کرده است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین طور است. موفق باشید
7506
متن پرسش
لام علیکم استاد . استاد نظر شما در خصوص کتاب اعتقادات علامه مجلسی چیست ؟ ایشان مقام رفیع و بالائی داشتند اما کتاب بوی اخباریگری میدهد نظرتان چیست ؟ و سوال دوم اینکه اختلافات کلامی علامه طباطبائی و علامه مجلسی در چه موضوعاتی هست ؟‌شما در جریان آن هستید ؟‌میشود منبعی معرفی نمایید تا از جزییات آن آگاه شوم .با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مرحوم مجلسی مبنا را بر روایت گذاشته‌اند ولی حواشی خود ایشان نشان می‌دهد که تعقل و تدبّر در روایات را تعطیل نکرده. ولی اخباریون هرگونه تعقل را نفی می‌کنند 2- حواشی مرحوم علامه در چهار جلد اول بحارالأنوار هست. در ضمن در سی‌دی مرکز کامپیوتری نور که در رابطه با آثار مرحوم علامه تهیه کرده‌اند، یکی از محققین زحمت کشیده و این قسمت‌ها را جدا کرده است. موفق باشید
7465
متن پرسش
سلام علیکم استادمن سالهای قبل با کتابهای دینی /معرفتی /اخلاقی وزندگینامه عرفاارتباط بیشتروبهتری میگرفتم واثراتش رادرزندگی شخصی ومهمترازان درارتباطم باخدامیدیدم ولی مدتهاست که ان اثرات را نمیبینم وحتی بعضی از مطالب راکه قبلابه راحتی درک میکردم اصلانمیفهم احتیاج به راه حلی دارم برای شروع دوباره .باشماوکتابهایتان به تازگی اشنا شده ام وتقریباهمه کتابهاوسخنرانی های شمادردسترسم هست ولی با انهاهم نتوانستم ارتباط برقرار کنم لطفاراهنمایی ودعایم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اگر از ده نکته از معرفت نفس و همراه با صوت آن شروع کنید و بنا داشته باشید در حدّ اطلاعات نمانید و به موضوعات جنبه‌ی حضوری بدهید، إن‌شاءاللّه حقیقت را حس می‌کنید و علاقه‌ی شما برای سیری عمیق‌تر ظهور می‌کند. موفق باشید
5817

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم در فایل های صوتی مدرنیته وتوهم چند جا اشاره شده به جزوه تاریخ فلسفه غرب . کدوم قسمت سایت میتونم پیداش کنم؟ ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: مسئول محترم سایت کاربر محترم را راهنمایی فرمایید.
1255

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام. استاد گرامی سوالی از محضرتان داشتم: در محافل مختلف صحبتهایی می شود درذ خصوص اینکه علمای بزرگ حسابعای بانکی آنچنانی دارند و در کارخانه های مختلف سهام دارند و ... و این ها با ذکر سند قید می شود. حتی اخیرا در مورد مرحوم آیت الله بهجت رحمت الله علیه هم گفتند که حسابداران فلانک بانک گفتند در منوقع مرگ چند میلیارد به حسابشان بوده است. این صحبتها موجب تشویش اذهان عمومی و بی اعتمادی به علما می شود. من خودم سعی میکنم این شایعات را باور نکنم اما به هرحال یک تاثیراتی بر قلب آدم و دیدگاه نسبت به علما می گذارد. سوالم این است آیا این حرفها حقیقت دارد؟ اگرنه چه کنیم تحت تاثیر قرار نگیریم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مسلّم بدانید حقیقت ندارد. بد خواهان حساب‌هایی که مربوط به شهریه‌ی طلاب است و در حساب مراجع می‌باشد به اسم آن‌ها شایع می‌کنند و یا پول‌هایی که مؤمنین در اختیار آن‌ها می‌گذارند تا با مدیریت آن‌ها خرج امور مسلمین شود، را به حساب خود مراجع می‌گذارند. از خودتان بپرسید این علمایی که هزاران راه برای پول‌درآوردن داشتند چرا حاضر شدند با زندگی طلبگی به‌سر ببرند؟ اگر پول می‌خواستند که راه‌های دیگر باز بود. مگر آیت‌الله بهجت می‌دانستند مرجع تقلید می‌شوند که آمدند طلبه شدند؟ موفق باشید
28600
متن پرسش
سلام علیکم: وقتی پیام حضرت آقا بمناسبت حج امسال و تعابیر بلند و این بینش کلان و تمدنی و جامعه ساز ایشان ویژه ناظر به شرایط عالم_که حضرتعالی هم در مقاله حضور انقلاب در صحنه های اخیر جهان، اشاراتی راجع به آن داشتید_ و اینکه با صراحتی بسیار امیدوار کننده و رشد دهنده و شجاعانه فرمودند امروز بحمدالله عزم و ظرفیت عبور از تمدن مدرنیته در بین امت اسلام ویژه ایران انقلابی هست و چه بسیار افراد و اندیشمندان مسلمانی که نظریات و زیرنظام های تمدن غرب را به چالش و نظریات و مبانی و جایگزین های اسلامی داده اند، یک شور و شعف عجیب و البته تکلیف سنگینی در عین حال بر دوش خودم حس کردم. این میزان امیدواری صادقانه و که حقیقتا مصداق تحدیث نعمت است و این بینش بسیار ظریف که اشاره دارند ریشه مشکلات امت اسلام برمی‌گردد به عدم تمدن سازی و ادامه حیات و حضور تاریخی در بستر ساحت مدرن در عین اهتمام ها و مناسک و عبادات شرعی که انجام می‌شود و به دقت شما هم در صوت تفسیر اخیرتان درباره سوره ممتحنه فرمودید. در عین این شور و شعف و حس اینکه در آینده ای خود را ببینم که ان شاء الله آرزوی دیرین امام مبنی بر تحقق پرچم لا اله الا الله بر قلل عزت و کرامت انسانها و حرکت بسوی تمدنی قدسی که محورش انسان خدامحور و عبد است، محقق گردد. البته در عین این شعف و شادمانی، احساس سنگین تکلیفی برای همه مان هست که در این جهاد کبیر حاضر شویم و خود را وقف ساخت و پردازش جایگزین ها و بدیل های اسلامی در راستای تمدن سازی کنیم و قطعا این امر هم خود به صبر و تحمل و حضور ملت صبار و شکوری دارد که زمینه ساز این امر باشد و ان شاء الله ما در این زمره وارد شویم و بفهمیم آنچه که در این تاریخ ما را بسوی خود می‌کشد و زمینه تفکر حقیقی ماست، انقلاب عزیزمان و تمدن نوین اسلامی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زمان‌شناسی و زمان‌شناسی زیرا که وقتی میدانی این‌چنین گسترده در این تاریخ به ظهور آمده، امر فوق‌العاده مهمی است. با شناخت شرایط است که می‌توانیم بفهمیم چه کاری باید کرد و چگونه و با چه چهره‌ای باید اسلام را نشان دهیم که معلوم شود توان جایگزینی در مقابل فرهنگ مدرنیته را دارا می‌باشد. از یک طرف باید بدانیم با پدیده‌ی جدیدی به نام شهر، روبه‌روئیم که روحِ حاکم بر آن، تعارضِ منافع است و ابداً نمی‌توان با زیست‌جهانِ دوران‌های گذشته که شهر به عنوان یک جامعه‌ی انسانی، امکانِ زندگانی هرکس را جدای ارتباط با بقیه به انسان داده بود. حال در این شهرِ جدید و یا به اصطلاح جامعه‌ی مدنی، چه باید کرد وقتی نمی‌توان در زیست‌جهانِ گذشته زندگی کرد؟ اگر اسلام با همان هویتی که حضرت امام و مقام معظم رهبری نشان دادند، به ظهور نیاید، با چیزی روبه‌رو خواهیم بود که امروز در جامعه‌ی خود با آن روبه‌روئیم و فکر می‌کنیم با این کنترل‌های اداری و بخشنامه‌ای و یا توصیه‌های ساده‌ی اخلاقی، می‌توان جامعه‌ی مدرن را به مدینة النّبی تبدیل کرد. آری! مسلّم امکان مدینة النّبی فراهم است ولی نه با جریان اصلاح‌طلبی که دل در گرو جامعه‌ی مدرن دارد، و نه با جریان اصول‌گرایی که هنوز در زیست‌جهانِ گذشته می‌خواهد شهر را اداره کند. همّتی به همّت حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و مقاومتی به پشتکار رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه»، و آرامشی به آرامش حاج قاسم و دغدغه‌ای برای مؤثربودن در این تاریخ به دغدغه‌ی شهید حججی، و کلامی فاخر به کلام شهید آوینی در میان می‌آید. ما باید مواظب باشیم از این تاریخ بیرون نیفتیم وگرنه یا اصلاح‌طلبِ اصطلاحی و یا اصول‌گرایِ اصطلاحی هستیم که در آن صورت، خودمان نخواهیم بود. موفق باشید

23320
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: استاد شما در پاسخ به سوال 20976 فرمودید: «چاره‌ای نداریم که در کنار نظام آموزشی موجود، تلاش‌هایی بشود تا چشم‌ها به جایی غیر از نظام آموزشی موجود دوخته شود. این همان معنای انتقال از تمدنی به تمدن دیگر است.» و ما با نگاه تمدنی و به صورت جهادی اقدام به ایجاد جریانی کردیم که خارج از نظام آموزش و پرورش فعلی، بتواند نمونه ای در زمینه برگرداندن ولایت به پدر و مادر در امر تربیت فرزندان باشد و البته علاوه بر این سخن شما، تایید مقام معظم رهبری در دیدار از خانواده شهید مدافع حرم در مشهد که فرزندشان را به جای مدرسه به مسجد می بردند و اینکه عبارت گوش به زنگ ها را در مورد ایشان به کار برده بودند و حمایت های افراد صاحب نظری همچون جناب آقای دوستانی که از قطب های بزرگ فرهنگی شهر محسوب می شوند و خودشان سال ها در این سیستم زحمت کشیده اند هم در زمینه اقدام ما بی تاثیر نبود اما پاسخ های جدید شما به پرسش هایی همچون پرسش 23277 موجبات دلسردی ما و دوستان ما را در این جریان سازی فراهم آورده است. امیدواریم پدرانه ما را راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم به جهت حساسیتی که نسبت به فضای آموزش و پرورش کشور دارم، در این مورد بسیار فکر کرده‌ام و در جریان وضع بدِ فعلی نظام آموزشی کشور هستم. ولی اولاً: معتقدم ذات آموزش و پرورش استعداد خوبی جهت تربیت نسل آینده‌ی انقلاب دارد و باید بیشترین تلاش را در جهت به فعلیت‌آوردنِ همین نظام آموزشی کرد که خود، بحث مفصلی را می‌طلبد. با آموزش‌های ضمن خدمت در ابتدای انقلاب، که متأسفانه از طریق آقای هاشمی به انحراف کشیده شد و جنبه‌ی مادی پیدا کرد، کارهایی شد که اگر به همان شکل جلو می‌رفت، آموزش و پرورش به‌خوبی احیاء می‌گشت و هنوز هم باید به آن فکر کرد. ثانیاً: باز فکر می‌کنم باید بر روی سخنان مقام معظم رهبری فکر بفرمایید که «کارِ موازی در کنار دستگاه‌های دولتی، کارِ موفقی نیست». و بر همین اساس باید فکر دیگری کرد. ثالثاً: بالاخره ما باید بدانیم افرادی را که آموزش می‌دهیم، آموزشِ آن‌ها در این زمانه ربطی تنگاتنگ با شغل آن‌ها دارد و نباید نسبت به مدرک آن‌ها سهل‌انگاری بشود. موفق باشید  

23153

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و درود بر شما استاد گرامی: راستش سوالی داشتم: اینکه میگن کسانی مثل دعانویس ها که از جن کمک میگیرن. مثلا میری پیششون از تو اسم مادر هم حتما میپرسن تا دعا بنویسن یا مشکلت رو حل کنن. حالا من تو یکی از کانال های هواداران آیت الله تبریزیان که تو کار طب سنتی هستن حرز امام جواد رو دیدم برای فروش گذاشتن. از شرایطش اینه که اسم و فامیلی مشتری و نام مادر هم باید بنویسی. آیا برای سفارش حرز امام جواد اسم مادر هم باید داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. در این موارد نه وارد هستم و نه مایلم که وارد شوم. موفق باشید

22907
متن پرسش
سلام: چکار کنیم که به داشتن خدا برای خودمان قانع نباشیم و بخواهیم خدا را برای تمام عالم؟ یا به عبارتی چه کنیم تا به جایی برسیم که هم خدا را در جمال مخلوق و مخلوق رو در حق ببینیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیره‌ی پیامبران «علیهم‌السلام» سیره‌ی شناخت معروف و امرِ به آن است. امروز امر به معروف کاری است که حضرت امام خامنه‌ای «حفظه‌اللّه» انجام می‌دهند. باید سعی نمود ذیل ولایت ایشان کارها را جلو ببریم. موفق باشید

22810

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم: شغل من مشاوره است. خانمی پیش من آمده که شش ماه است عقد کرده ولی جر و بحث ها و دعواهایی بین آن ها بوده و شوهرش هم چند بار او را زده و فحش داده حالا هم می گوید سر کار نرو و موبایل نداشته باش. از حرف های این خانم من به این نتیجه رسیدم که جدا شوند بهتر است. حالا می توانم با قاطعیت این را به او بگویم و یا آقا را بخواهم و روی بهبود رابطه آن ها کار کنم؟ استاد تو رو خدا برایم دعا کنید سر سوزنی حکمت پیدا کنم. آیا بهتر نیست از مشاوره خانواده بیرون بیایم و مشاوره تحصیلی انجام دهم. می ترسم که مردم را اشتباه راهنمایی کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که ممکن است در این موارد با طرفین صحبت شود. باید به آن مرد تذکر داد علاوه بر احکام الهی که به ما اجازه‌ی این نوع محدودکردن‌ها را به همسرمان نمی‌دهد، دنیا، دنیای دیگری شده است و این زمان، حقوقی خاص برای زنان قائل است که نادیده‌گرفتن آن زیر پاگذاشتنِ حقی است که خداوند و جامعه‌ی انسانی به زنان داده است. اگر متذکر این امور نشد، می‌توانید آن‌چه را که نتیجه گرفته‌اید به آن خانم بگویید. موفق باشید

22349
متن پرسش
سلام: شما در کتاب مبانی نظری نبوت و امامت فرموده اید: «عصمت نبي موهبتي است، يعني خداوند چنين بصيرتي را به او مي‌دهد تا بشريت مطمئن باشد كه او در هيچ بُعدي خطا و لغزش ندارد، زيرا اگر عصمت نبي اكتسابي بود، يعني به تدريج آن را به دست مي‌آورد، در هر لحظه در حال تكامل بود و لذا در هيچ شرايطي قابل اطمينان نبود، چون مرحله‌ي كاملتري هم براي او امكان داشت. آري درست است كه پيامبران عصمت خود را كسب نكرده اند، ولي فراموش نشود كه اولاً: شايستگي هايشان باعث شده كه خداوند آن‌ها را جهت نبوت انتخاب كند و منوّر به موهبت عصمت نمايد.» حال سوال بنده اینست که: 1. چطور ممکن است شایستگی کسب کنند؟ یا بهتر بگویم خداوند طبق چه سابقه ای، عصمت را به پیامبران هدیه داد؟ اگر خداوند شایستگی شان را از قبل می دانست و به آنها داده بود، خوب چرا این شایستگی را به بنده یا شما نداد که پیامبر باشیم؟ اگر خودشان این شایستگی را کسب کرده اند پس حتما تا قبل از کسب شایستگی و در مرحله ای که در حال اثبات شایستگی خود بودند دلیلی ندارد عصمت به آنها اعطا شود و در آن دوران خودشان عصمت را کسب کرده اند؟ 2. البته این سوال نیز به قبلی ربط دارد: امام جواد علیه السلام چه چیزی از خود نشان داده بود که در سن کودکی امام شد؟ اگر معصومیتش خدادادی بود چرا این معصومیت به بنده و شما داده نشده بود تا امام شویم؟ اگر عقلش برتر بود و از همان اوایل زندگی عقل برتر را نشان داده بود، خوب این عقل برتر به هر کودک دیگری نیز داده شود می تواند معصوم باشد. بدیهی است که در پنج سال یا ده سال اول زندگی، عقل انسان از خودش در دوران چهل پنجاه سالگی کمتر است. امام جواد علیه السلام چه کار کرده بود که عقلش از همان پنج سالگی کامل بود که توانست به مقام امامت نائل شود؟ اصلا چرا دیگر پسران ائمه در این سن امام نشدند؟ چه بسا اگر خداوند از سنین کودکی به آنها عصمت را اعطا می کرد، اینان در بزرگسالی (برخی از آنها) منحرف نمی شدند. با تشکر فراوان. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنان‌که در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرض شده، خداوند به این امر عالم است که هرکس در آینده چه انتخاباتی دارد و علم خداوند بر اساس همان اختیاری است که انسان مطابق آن عمل خود را در آینده انجام می‌دهد و در این رابطه خداوند متوجه‌ی شایستگی پیامبرش می‌شود و از قبل در راستای آن شایستگی، او را برای پیامبری می‌پروراند. ۲. در مورد امامانی که در سنین کم امام شده‌اند؛ باید به این موضوع فکر کرد که خداوند خواسته است جهت آمادگی جامعه‌ی شیعه برای غیبت امام عصر، آمادگی  لازم را ایجاد کند که چگونه امام را ماوراء بدن او بنگرند و این‌که خداوند در راستای هدایت جامعه از وسایل عادی همیشه استفاده نمی‌کند. موفق باشید

22194

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز با آرزوی قبولی طاعات و عبادات. سوالی از خدمتتان داشتم و از حضورتان راه حلی می خواستم. و آن اینکه در مسیر خودسازی گاهی صفات اخلاقی و رذایل اخلاقی هست که رهایی از آن برایم بسیار دشوار و نشدنی است مثل کینه و غضب و عدم ارتباط صحیح با دیگران. خواستم راه حلی بفرمائید تا خودم را اصلاح کنم. با تشکر از فرمایشات سازنده تان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم در مسیر خودسازی است که این رذائل از بین می‌رود و یا تأثیر آن‌ها کم می‌شود. مطالعه‌ی کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» که مربوط به حضرت امام است و بنده آن را شرح داده‌ام، توصیه می‌شود. موفق باشید

21997
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ببخشید استاد شاید سوالم پیش پا افتاده باشه ولی خب برایم حل نشده. موقع گفتن اذکار «استغفرالله ربی و اتوب الیه» و یا «العفو» در نماز شب، بنده برای اینکه هم تمرکز داشته باشم و هم آن حالت ندامت و خضوع و انکسار در وجودم ایجاد بشه گناهانم رو یکی یکی جلوی چشمم تصویر می کنم و اذکار را می گویم. از طرفی شما در چند جایی فرموده بودید توقف در گناهان گذشته درست نیست و وقتی گناهی انجام دادید و توبه کردید دیگه بخشیده شده و فکر کردن به آنها و دوباره تقاضای عفو و گذشت از آن گناهان یک نوع بی حرمتی به خداست. اما خب از طرفی هم اگر فقط اذکار را بگویم و به گناهان گذشته ام فکر نکنم فکرم به همه جا منحرف می شود. تکلیف چی است باید چکار کرد؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طلب عفو و استغفار، وجوه مختلفی دارد در آن حدّ که حتی فرموده‌اند: «وجودک ذنب لایقاس به ذنب»؛ هستی تو گناهی است که هیچ گناهی به پایه‌اش نمی‌رسد. لذا بسیاری موارد، استغفار و طلب عفو در راستای آن است که خداوند حجابی که مانع بین ما و اوست را برطرف نماید که این از اصیل‌ترین نحوه‌ی استغفار است. موفق باشید

21958
متن پرسش
سلام استاد: تو رو خدا شرحی بر دعای کمیل بزنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخی باید گشوده شود تا بشریت به این نتیجه برسد که مسائلی دارند که آن مسائل با نجواهای دعای کمیل با پروردگار مرتفع می‌شود. مثل مسائلی که ما در شب‌های حمله در دفاع مقدس داشتیم. دعای کمیل، نجوای کسانی است که متوجه شدند می‌توانند از طریق آن نجواها، تاریخی از توحید و توسل را در مقابل بشریت بگشایند. دعای کمیل، دعای کمیل است. کمیلی که فهمید چگونه تلاش کند تا علی «علیه السلام» توسط امویان در تاریخ گم نشود. کو کمیل؟!! پروردگارا! ما را به بصیرت کمیل نائل بگردان تا مثل همه‌ی کمیل‌های تاریخ با تو آن‌طور نجوا کنیم که او کرد. موفق باشید 

20836

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: حضرتعالی در جواب سوال حقیر (سوال 20800) پاسخ فرمودید: «خداوند بر قلب زعیمِ زمانه، هدایت‌هایی را إعمال می‌کند که در پرتو آن هدایت‌ها جامعه به سعادت می‌رسد و مسئولان اجرایی در این موارد باید در پرتو رهنمودهای زعیم جامعه کارها را جلو ببرند، نه آن‌که عقل خود را در عرض عقل زعیم قرار دهند.» براساس مبنای فوق، این سوال مطرح می شود که اختلاف موجود بین امام خمینی و زعیم زمانه آیت الله بروجردی را (در دو موضوعِ اصلاح حوزه علمیه و همچنین حمایت از نواب صفوی) که براساس روایت علامه دوانی این اختلاف شدید شد چگونه می توان تبیین و تحلیل نمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که حضرت امام زعامت کلی آیت اللّه بروجردی را پذیرفته بودند ولی ایشان را معصوم نمی‌دانستند. لذا تذکراتی در آن دو مورد نسبت به آیت اللّه بروجردی داشتند و وقتی هم مؤثر نیفتاد، مقابله نکردند به آن معنا که خود را در عرض ایشان قرار دهند، بلکه کنار کشیدند و تنها در درس ایشان حاضر می‌شدند زیرا دیگر احساس وظیفه‌ای در این مورد نمی‌کردند. موفق باشید

19203

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب در ارتباط با خداوند: 1. چه سوالاتی حجاب ایجاد می کند؟ 2. چه سوالاتی حجاب را سخت تر می کند؟ 3. وضعیت کسانی که با مباحث عرفانی بیگانه اند بعد از مرگ چگونه است؟ با توجه به اینکه در مباحث معاد فرمودید ملکات اشخاص مجسم می شود و این جسم برای همیشه هست پس چگونه اهل جهنم (غیر از خالدین در آتش) بهشتی می شوند؟ 4. اگر امکان تغییر هست و اهل جهنم بهشتی می شوند چرا برای خالدین این امکان وجود ندارد؟ 5. بطور کلی آیا حیات پس از مرگ و اینکه سرنوشت هرکس چیست از اسرار الهی است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر سیر مطالعاتی روی سایت را از «ده نکته در معرفت نفس» تا «معاد» با شرح صوتی آن‌ها دنبال شود إن‌شاءاللّه به خوبی سؤالاتتان رفع و راه برایتان گشوده می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی