باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف خدا کار خوب و دارای آیندهی روشنی است. فکر نمیکنم چیزی اضافهتر از همان سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست، نیاز باشد. منتها پیشنهاد میشود بعد از «برهان صدیقین» در عرض سیر مطالعاتی، مباحث مهدویت و انقلاب اسلامی نیز مطالعه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این نوع نگاه، نگاه خوبی است و تجربه هم نشان داده است که همینطور باید باشد. ولی در یک محفل علمی موضوع اینطور مطرح میشود که چون ولیّ فقیه کارشناسِ رجوع به متون دینی است و مبنای سخن او بر اساس تحقیقی است که در آن متون کرده، نسبت به سایر انسانها در رابطه با هدایت جامعه، کمترین اشتباه را دارد و به اصطلاح، قلیلالاشتباه است. مثل متخصص در بیماریِ قلب که نسبت به سایرین در رابطه با درمان بیمار مبتلا به بیماری قلب در اشتباه کمتری است. در این رابطه میتوانید به قسمت آخر کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: امسال به امید خداوند متعال با گروهی از برادران اهل سنت به زیارت اربعین مشرف می شویم خواهشمندم اگر توصیف یا توصیه ای در این رابطه دارید ما را مستفیض کنید. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده یک کلمه بیشتر نیست و آن اینکه از طریق این نوع پاسداشتِ اربعین میخواهیم عزّت اسلام و اتحاد اسلامی را در مقابل فرهنگ سکولار نشان دهیم. عرایضی در قسمت سوم کتاب «اربعین حسینی؛ حضور در تاریخی دیگر» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان یکی از مصادیق آیهی مذکور، برداشت خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «از برهان تا عرفان» در قسمت حرکت جوهری بنده دلایل نظر خود را عرض کرده ام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش بنده علم تعبیر خواب ندارم و در این مورد چیزی نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید ادعیه، زبان حال خود آن بزرگان است 2- تا فنایِ از خود و بقایِ به حقّ. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسیر شریعت الهی با رعایت حرام و حلال و رعایت اخلاق، بهخوبی ذهن انسان را جهت تجلیات انوار الهی پاک میکند 2- البته این رابطهای است متقابل که هم ظاهر بر باطن مؤثر است و هم برعکس. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعات نظری برای درکِ تاریخی که در آن قرار داریم و ما را فرا گرفته است، موجب رویکرد صحیح به موضوعاتی میشود که ما بنا است در آن وارد شویم، چه کارگر باشیم و چه کارآفرین و چه طلبه و چه مهندس. آری! یک طلبه وقتی که بنا است به نور قرآن و روایات به مردم کمک کند و آنها را از زندگیهای پوچ بر حذر دارد؛ وقتی با آنها تذکرات قرآنی و روایی را در میان میگذارد باید بتواند آنها را متوجهی وظایف اصیلی کند که در زمانهی خود به عهده دارند. اینجا است که یک طلبه میفهمد چرا باید درس بخواند و دیگر گرفتار بیانگیزهگی نمیشود، زیرا در تاریخ و زمان خود، آیات و روایات را میفهمد و میفهماند. البته این برای یک دانشجو از جهت دیگر باز صدق میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم شما که با تمام حنجرهتان داد میزنید نباید معلوم کنید قضیه چیست و خود را معرفی نکرده انتظار دارید که گوش بنده بشنود؟ معلوم است باید اینگوش به گویندهای گوش بسپارد که مشخص باشد کیست. آری انسان وقتی به مأوایی رسید سرگردانیهایش شروع میشود. مگر قصهی «من عشقنی عشقته» تا آنجا که فرمود «چون عاشقش شوم به قتلش میرسانم و خودم دیهی او میشوم» را نشنیدهای؟ پس چرا جای بیتابی؟ نگاه عمان سامانی به کربلاییان را بنگر و فکر کن. موفق باشید
چون دل عشاق را در قيد كرد / خودنمائي كرد و دلها صيد كرد / امتحانشان را ز روي سرخوشي /
پيش گيرد شيوه ي عاشق كشي / در بيابان جنونشان سر دهد / ره به كوي عقلشان كمتر دهد / دوست مي دارد دل پر دردشان / اشكهاي سرخ و روي زردشان / چهره و موي غبارآلودشان /
مغز پر آتش دل پر دودشان / دل پريشانشان كند چون زلف خويش / زانكه عاشق را دلي بايد پريش / خم كندشان قامت مانند تير / روي چون گلشان كند همچون زرير / يعني اين قامت كماني خوشتر است / رنگ عاشق زعفراني خوشتر است / جمعيتشان در پريشاني خوش است / قوت جوع و جامعه عرياني خوش است / خود كند ويران دهد خود تمشيت / خود كشدشان باز خود گردد ديت / تا گريزد هر كه او نالايق است / درد را منكر طرب را شايق است / تا گريزد هر كه او ناقابل است / عشق را مكره هوس را مايل است / وانكه را ثابت قدم بيند به راه / از شفقت مي كند بر وي نگاه / اندك اندك مي كشاند سوي خويش / مي دهد راهش به سوي كوي خويش /
بدهدش ره در شبستان وصال / بخشد او را هر صفات و هر خصال / متحد گردند با هم اين و آن /
هر دو را موئي نگنجد در ميان / مي نيارد كس به وحدتشان شكي / عاشق و معشوق مي گردد يكي / لاجرم آن شاهد صبح ازل / پادشاه دلبران عزوجل / چون جمال بي مثال خود نمود /
ناظران را عقل و دل از كف ربود / پس شراب عشقشان در جام ريخت / هر يكي را درخور اندر كام ريخت / بادشان اندر رك و پي جا گرفت / عشقشان در جان و دل مأوا گرفت / جلوه ي معشوق شورانگيز شد / خنجر عاشق كشي خون ريز شد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مگر قرآن در مورد تورات و انجیل نفرمود: «نوراً و هُدی»؟ و فرمود یهود و نصاری به همان هدایتی که خداوند در کتب آسمانیشان در مقابل آنها گذاشته است، مشغول باشند؟ پس چرا به آنها بدبین باشیم و بگوییم چرا اسلام نیاوردهاند؟ از طرفی علاقه به آنها که متأسفانه در جامعهی ما هست، در حالیکه آیهی ۵۱ سورهی مائده علاقهمندی به آنها را نهی کرده، باید مدّ نظر باشد وگرنه ما جامعهی دینی خود را که مأوای توحیدی ما است، از دست میدهیم و این غیر از آن است که با یهود و نصاری رابطهی اقتصادی و سیاسی داشته باشیم. ۲. فکر میکنم همین راه درست است که اهل نظر، متذکر امر باشند ولی جبههبندی پیش نیاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با مقداری تلاش، مطالب را درک میکنید آن مباحث، غذای جان شماست و جان میگیرید. ولی اگر به جای جانگرفتن، تنها در حدّ مفهوم از آن آگاه شدید و هیچ فهم متعالی برایتان پیش نیامد، عملاً با آن غذا ثقل کردهاید، معلوم است که غذای جان شما نبوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نباید با از بینبردنِ خیال و فکر به دنبالِ عقیمکردن شخصیت خود باشیم. باید فکر را جهت داد و خیال را نورانی کرد. رجوع به قرآن از طریق المیزان به نحوی که در جزوهی «چگونگی کار با المیزان» عرض شده است؛ شاهراهی را جلوی ما میگذارد که بعداً با رجوع به نهجالبلاغه و کتاب علماء متوجه میشویم همهی آنها تفصیل و تفسیر قرآن است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بد نیست به این فکر کنید که روحیهی خودتان، روحیهای است که نمیتواند غیر از این باشد. به همین جهت آن وقتی هم که میخواهید مستقلاً تصمیم بگیرید و جواب محبت دوستان را بدهید آن عملی را که انتظار داشتید نمیتوانید از خود نشان دهید.
به این فکر کنید که خودتان را باید درست پیدا کنید. بالاخره شما نمیتوانید مثل همکلاسیهایتان که آنها هم والدینشان مانع آن بودند که شبانه از خانه بیرون بزنند و به قول شما بروند بستنی بخورند؛ یاغیگری کنید. شما روحیهی دیگری دارید، خودتان را درست بشناسید و با خودتان کنار بیایید و بالاخره شما این هستید که هستید، و فکر نمیکنم چیز بدی باشد. به یاد علامهی طباطبایی افتادم که هرگز نمیتوانستند امام خمینی باشند، ولی سعی کردند علامه طباطبایی باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان جلسه از آن کس که از طریق آن جوان سخنان خود را میگفت پرسیده شد: «با توجه به آنکه حلول در بدن افراد محال است، نحوهی حضور شما را چطور میتوان توجیه کرد؟» ایشان فرمودند: حلولی صورت نگرفته است. و در همان حال که بنده در حال سخنگفتن هستم، ایشان خودشان هم فهمی و درکی که مربوط به خودشان است، از آن سخنها دارند. در حالیکه در حلول اساساً شخص قبلی بهکلّی از صحنه بیرون است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم آن شرح را وسیلهای برای درک عالم خواجه عبداللّه انصاری قرار دهید و هفتهای یک منزل از صد منزل را مدّ نظر داشته باشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به کتابهای مربوط به این موضوع رجوع کرد. این سایت درحدّ جواب دادن به سوالات کاربران که کتابهای بنده را مطالعه کردهاند و ممکن است سوالی برایشان پیش بیاید میتواند جواب دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد رزق این نکته که میفرمایید، نکتهی قابل دقت و تأمّل است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: الحمداللّه که چنین روحی شما را نسبت به انقلاب اسلامی در بر گرفته است. شاید رجوع به فیلسوفان غربی با چنین روحیهای کمک کند تا در فهم تاریخیِ خود جدّیتر باشید. عنایت داشته باشید که انقلاب اسلامی به عنوان یک رخداد تاریخی به آن صورت نیست که شما بخواهید آن را بیابید، بلکه باید روح خود را آماده کنید تا شما را در بر بگیرد مثل اینکه آماده میشوید تا شب قدر بر شما احاطه یابد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چون این نوع مواد، واهمهی انسان را که عامل دوری از حقیقت است تقویت میکند. هر اندازه انسان جواب عقل خود را بدهد میتواند از برآوردهشدنِ امیال واهمه نجات یابد. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست در این مورد کمک میکند 2- در هیچ دینی چیزی که انسان را از تعقل خارج میکند و آثار بدی بر روی جان و قلب انسان میگذارد، جایز نبوده 3- به گفتهی علامهی طباطبایی در تفسیر آیات اولیهی سورهی نساء، شریعت الهی در آن زمان ازدواج خواهر و برادر را حرام نکرده بود. خوب است به نکات دقیقی که حضرت علامه در این مورد مطرح فرمودهاند رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح و روان انسان نیاز دارد که در فشار تکالیف، اعم از تکالیف شرعی یا اجتماعی نباشد. حال هر آنچه آن فشار را کم کند و خلاف شرع نباشد، برای آن فرد و جامعه تفریح سالم حساب میشود. به این لحاظ ضروری است که انسان تفریح سالم داشته باشد. ولی هرکس مناسب روح خود، کاری را تفریح میداند و لازم نیست تفریح، به معنای آنچه فرهنگ غربی برای خود معنا کرده است برای ما نیز تفریح منسوب شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «خویشتن پنهان» عرایضی در این مورد شده است که به طور کلی این کار ممکن نیست زیرا نفس ناطقه بدن خود را تدبیر میکند و از آن طریق از قوه به کمال میرسد. ولی میتواند عضو دیگری را که به بدنش پیوند میزنند، تدبیر کند. موفق باشید