بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23849
متن پرسش
با سلام و عرض تبریک اعیاد شعبانیه. ۱. لطفا بفرمایید در آیه سی هفت سوره آل عمران که حضرت زکریا علیه السلام با ضمیر هذا و اشاره به شیء از حضرت مریم علیها السلام با ضمیر هو و اشاره به شخص پاسخ دادند منظور ایشان چه بوده است؟ ممنونم ۲. لطفا در مورد اینکه این عالم نازله عوالم بالاتر خود است توضیحی بفرمایید. ۳. نظر شریفتان در مورد صحبتهای آقای مهدی نصیری چیست؟ ممنونم التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. «هذا» اشاره به آن رزق غیبی دارد و چون برای آن ارزش حیاتی قائل بودند با ضمیر «هو» به آن اشاره کردند. ۲. در این مورد خوب است به کتاب «برهان صدیقین» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. ۳. نمی‌دانم کدام یک از صحبت‌های ایشان را می‌فرمایید. در مورد مخالفت ایشان با فلسفه، بنده با ایشان همراهی ندارم. موفق باشید

23848
متن پرسش
سلام استاد روزتون بخیر: من در مورد حجاب سوالاتی داشتم. امیدوارم شما بتونید کمکم کنید. بنده حدود حجاب رو متوجه هستم و پوشش بنده در محیط بیرون چادر هست. بنده تفاوت بین خوش پوش بودن و خوش سلیقگی در پوشش و زیبا و آراسته بودن با جلب توجه نکردن را متوجه نمی‌شوم. می‌گویند نباید دوخت یا رنگ پوشش به گونه ای باشد که موجب جلب توجه نامحرم شود. اما بنده می‌گویم هر چیز زیبایی باعث جلب توجه می‌شود و بنده آدم خوش سلیقه‌ای هستم و سخت پسند و نمی‌توانم آن چیزی که زیبا نیست رو انتخاب کنم و یا بپوشم. و اغلب هم آن چیزهایی که بنده می‌پسندم گران قیمت و جنس خوب و خاص و ساده هستند. لطفا واضح‌تر بفرمایید که چه پوششی و چه جلب توجهی مذموم است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عرایضی در جواب سؤال‌ شماره‌ی ۱۶۶۴۸ بدین مضمون داشتم: مؤمن باید در عین رعایت حجاب با ظاهری آراسته در بین مردم ظاهر گردد و لذا داشتن روسری‌های رنگی چنان‌چه جلف و زننده نباشد، نه‌تنها نمی‌تواند اشکال داشته باشد بلکه یک نحوه خوش‌سلیقگی از خواهران مؤمن را تداعی می‌کند. در ضمن بد نیست به جواب سؤال‌ شماره‌ی ۱۱۳۳۱ و جواب شماره‌ی ۵۶۱۹ تحت عنوان «زن ایرانی زیبایی را در رنگ و طرح پوشش جستجو می کرد، نه در نمایش تن» رجوع فرمایید. موفق باشید

23847
متن پرسش
با سلام: جناب استاد درباره بودا سوالی که مطرح است این است که بودا خیلی خوب متوجه حقیقت عالم ماده می شود که عالم ماده چون عین تغییر است دل بستن به آن باعث رنج می شود و باید از طریق آن هشت دستور از تعلق به عالم ماده نجات یافت ولی مشکل این است که هیچ متذکر عالم غیر متغیر نمی شود حتی مطلب در بودیسم طوری مطح می شود که روان انسان و روح او هم متغیر است و این سوال که اگر حقیقت انسان غیر از عالم ماده نباشد پس چه چیزی می خواهد خود را از عالم ماده نجات دهد و اگر غیر عالم ماده متغیر عالم ثابتی نباشد پس چگونه انسان می خواهد خود را نجات دهد. اصلا به این سوالها هیچ پاسخی داده نمی شود و خیلی مشکل است باور کرد کسی در سطح بودا متوجه این حقایق نباشد یعنی یک حلقه گمشده بزرگی در تفکر منسوب به بوداست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که جناب بودا در فرهنگ خاص خود سخن می‌گوید که ابداً آن فرهنگ، فرهنگ فلسفی که عالَم را به ماده و مجرد تقسیم می‌کند، نیست. به تعبیری می‌توان گفت او از اگزیستانسِ انسان سخن می‌گوید، شبیه چیزی که هایدگر در «دازاین» اشاره می‌کند. موفق باشید

23846
متن پرسش
سلام علیکم: عذر خواهی می کنم مزاحم شدم. این متن رو جایی خوندم می خواستم نظر شما رو بپرسم راجع به این متن. بسم الله الرحمن الرحیم. شاید در زمانه ما دو نوع نگاه بتوان به طلبگی کرد که هر دو نگاه برگرفته از مبنای یکسانی است. اولین نگاه برای استعداد های معمولی است و دغدغه مند های نفسی که صرفا طلبگی سنگری است برای آن ها برای در امان ماندن ساز سیل بلایا و سختی های زمانه ها و این ها بیش از این نباید از خود و طلبگی انتظار داشته باشند که سبب یاس است. اما در نگاه دوم نیز طلبگی به منزله سنگری است اولا برای در امان ماندن و دوما برای مبارزه و دفاع در برابر دشمن در جنگ نرم چه جهاد صغیر و چه جهاد اکبر. به همین دلیل نگاه به حوزه باید وسیع تر شود و هر دو را در خود جای دهد اما ثمره ای که حوزه می تواند داشته باشد برای گروه اول این است که این افراد به گونه ای تربیت شوند که بتوانند همراه با خود به اندازه توانشان جان هر چقدر از افراد که می توانند را از این سیلاب نجات دهند و کمالشان در نجات خود و دیگران است. و گروه دوم بالفعل اینگونه هستند علی رغم اینکه در حال حمله به دشمنان و سنگر سازی و تقویت سنگر نیز هستند. و در هر دو گروه به خصوص گروه دوم باید از خودشان گذشته باشند و ذره ای به سنگر و زمین در سیطره شان مغرور نشوند آن که از خود گذشته باشد می تواند دیگری را نیز نجات دهد و آنکه از زمین تحت سیطره اش و رفاه و امنیتش در آن جا بگذرد می تواند سنگر های دیگر نیز بسازد. آری بدون غایت از خود گذشتن هیچ یک از اهداف دو گروه مذکور محقق نمی شود. اما همه ی اینها معنا می شوند در موقعیت جنگی و تقابل، در غیر اینصورت همه ی این نقش ها به مثابه تئاتر یا بازی است و هر چقدر هم در این نقش ها افراد تلاش کنند هیچ ثمره ای نمی بینند و ثمره ای نمی دهند و بیش از پیش در خیالات و غیر واقعیات فرو می روند. آری طلبگی در زمانه ما لا بد است از شهدایی بودن و شهدایی زیستن و شهید شدن. آری اگر طلبه زمانه خودمان یعنی عصر انقلاب نباشیم صرفا بازیگر تئاتر خیالات خود هستیم و در مجازات با حقایق بازی میکنیم. طلبگی باید کرد به نسبت زمانه، باید طالب باشیم، طالب حقیقت، طالب تقوا، طالب انجام وظیفه، طالب علم حقیقی و مقدماتش، طالب شهادت. سر جمع این طالب ها می شود طلبه. آری صرف طلب علم می شود طالب که در غیر حوزه است اما طلبه حاصل طالب های مذکور مجموع است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده رویهمرفته نکات خوبی به‌خصوص در قسمت آخر آن متن دیدم. موفق باشید

23845
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به شرایط موجود در استان های سیل زده و نیاز شدید به نیروی جهادی آیا حضور در شهر های سیل زده وظیفه ی طلاب می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر واقعاً نیاز باشد و کسی بتواند کمک کند و وجودش تازه آن‌جا مانع کار نباشد؛ چرا کوتاهی نماید؟ موفق باشید

23844
متن پرسش
با سلام: در مورد سخن آقای حکیمی طبق نقلی که چند سال پیش آقای حکیمی به همین سخن داشتند ظاهرا عبارت اصلا چیز دیگری است: قول هذا العبد الذلیل إنی أستعیذ بالله ربی الجلیل فی جمیع أقوالی و أفعالی و معتقداتی و مصنفاتی من کل ما یقدح فی صحة متابعة الشریعة التی أتانا بها سید المرسلین و خاتم النبیین علیه و آله أفضل صلوات المصلین أو یشعر بوهن بالعزیمة و الدین أو ضعف فی التمسک بحبل المتین لأنی أعلم یقینا أنه لا یمکن لأحد أن یعبد الله کما هو أهله و مستحقه إلا بتوسط من له الاسم الأعظم و هو الإنسان الکامل المکمل خلیفة الله بالخلافة الکبرى فی عالمی الملک و الملکوت الأسفل و الأعلى و نشأتی الأخرى و الأولى
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  به نظر بنده اگر آقای حکیمی جمله‌ی مذکور را دلیل پشیمانیِ با جناب ملاصدرا قرار داده‌اند، باید پیامبر خدا هم از آوردن دین خدا پشیمان بدانند از آن جهت که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» هم از آن‌که نتوانستند در حدّ شأن خداوند عبادات کنند؛ استغفار و اظهار عجز می‌نمایند! از جمله‌ی مذکور ابداً برنمی‌آید که جناب صدرا از آن‌چه گفته‌اند پشیمان شده‌اند، بلکه به خدا پناه می‌برند که هرگز نتوانسته‌اند در شأن شریعت الهی و آن‌چه انسانِ کامل مکمل به صحنه آورده‌اند، سخن بگویند. و این نشانه‌ی بصیرت آن حکیم جلیل‌القدر است که متوجه‌ی عظمت شریعت الهی شده است. با این‌همه آن اندازه که ملاصدرا در شرح اصول کافی خود و تفاسیر قرآنش کمک کرده در فهم قرآن و روایات، چه کسی چنین کرده است؟ موفق باشید

23843
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی و عالیقدر: چگونه می توان عدل حضرت حق را در خصوص فردی کوتاه قد که در منطقه «الف» (اروپا و کشور های توسعه یافته) به دنیا آمده و در زندگی ناسوتی خود موفقیت های درخشانی را (علی رغم وجود رفتار های نامناسب در خصوص افراد کوتاه قد) بدست آورده متوجه شد؛ در حالی که همین فرد اگر در منطقه «ب» (ایران و کشور های در سطح یکسان) به دنیا می آمد (با شناخت نسبی از مناطق الف و ب) نه تنها به موفقیت دست نمی یافت بلکه در وضع خیلی بدی نیز زندگی می کرد. با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد، زیاد بحث شده است. حدّ اقل بد نیست به جزوه‌ی «معارف ۱» به قسمت «عدل الهی» که جزوه بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. آیا می‌توان گفت از طرف خدایی که حکیم و قادر است بخلی صورت گرفته؟ یا مصلحت و مصالحِ دیگری در کار بوده؟ موفق باشید

23842
متن پرسش
سلام استاد: تبریک ایام. ببخشید دو سوال: ۱. وظیفه ما نسبت به افرادی که در پارک، خیابان، درب خانه ابراز نیاز می کنند چیست؟ ۲. وظیفه ما نسبت به افرادی که در خیابان یا چهار راه ها تقاضای خرید اجناسی مثل شکلات، گل، جوراب، دستمال کاغذی و... از ما دارند چیست؟ همسر من معتقدند خرید و کمک به این دو دسته افراد سبب رواج تکدی گری میشه و آثار خوبی نداره و در مورد افراد نیازمند که تقاضا میکنن هم میگن معلوم نیس واقعا نیازمند باشند. به نظر شما چه کنیم که در راستای رضای خدا قرار گیریم و خطا نکنیم. ممنون. التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نمی‌توان نظر صریحی در این مورد داد. بستگی به شرایط افراد دارد که اگر واقعاً تشخیص داده شود نیازمندند آن‌ها را رد نکنیم. موفق باشید

23841
متن پرسش
سلام: وقت شما به خیر آقای طاهر زاده. خدا توان شما رو روز به روز بیشتر کنه و همچنین توفیقات شما رو. بنده سعید هستم از شهر گرگان. مدتی هست روزیم شده و با کتاب های اولیه و صوت های حضرت استاد صمدی آملی عزیز آشنا شدم و خیلی برام طرز بیان مطالب معرفتی و توحیدیشون دلنشین است به طوری که دیگه میلم نمیکشه از اشخاص دیگه فعلا حرفی بشنوم راستش مسئله ای که الان به شدت به راهنمایی شما نیاز دارم در مورد اینه که تصمیم به فرزند دار شدن دارم. در مطالب و صوت های آقا هم چیزهایی شنیدم در مورد رعایت مسائلی قبل از انعقاد نطفه و هنگامش و بعدش و مطالب تربیتی. اما الان که به مرحله اقدام رسیدم می بینم آگاهی و اطلاعات جمع بندی شده ای ندارم و از اون جایی که این مسئله خیلی مهم هست و آینده نسل رو قراره بسازیم نمیخوام به حداقل دانسته ها و عمل کردها اکتفا کنم. خواهش دارم برنامه ای، کتابهایی، صوتی یا... به بنده معرفی بفرمایید. اگه هم خودتون هر آگاهی و عمل ریز و درشتی که لازمه انجام بدم بفرمایید ممنون میشم. خیلی نگرانم در این مورد. خدا حفظتون کنه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که نسبت به چنین امر مهمی حساسیت به خرج داده‌اید، کار خوبی است. ولی عنایت داشته باشید این مسئله در فطرت هر زن و مردی نهادینه شده است و باید بگذاریم به همان صورتی که خداوند در زوجین کار را جلو می‌برد، کار جلو رود. وظیفه‌ی ما رعایت دستورات الهی است، اما در همان بستر فطری و غریزیِ آن، بیش از این نباید حساس بود. موفق باشید

23840
متن پرسش
بسم رب الشهدا و الصدیقین با عرض سلام و خدا قوت: یه سوال اساسی داشتم خدمتتون. راز خوش خلقی و وسعت داشتن با افراد بیرون از خانه و تنگی و بد خلقی با افراد داخل خانه مثل پدر و مادر و همسر چیه؟ بنده چند سالی هست گرفتار چنین روحیه ای هستم و هر چی فکر می کنم به نتیجه ای نمی رسم. نه اینکه بنام بر تنگی و بدخلقی باشه، اتفاقا برنامه ریزی هم می کنم و هر بار تصمیم می گیرم و مصمم میشم که این جوری نباشم اما با کوچکترین تنش یا بد صحبت کردن خودم یا خانواده به هم می ریزم و درِ لجاجت و بدخلقی باز میشه. در حالی بیرون خانه اینطوری نیست. این به خاطر نفاق هستش؟ یا راحت طلبی پنهانی که دارم؟ یا خودبزرگ بینی؟ این یه طرف قضیه است. از طرف دیگه پدرم اخلاقشون به شدت تند بوده و با کوچکترین تنشی عکس العمل شدید نشان می دهند و به این دلیل و دلایل دیگری که هست، مادرم جلوی من و برادرم پدرم را سرزنش می کنند و همین امر باعث شده شأن پدری پدرم به شدت خدشه دار بشه. یکی از دلایل بی احترامی برادرم نسبت به پدرم را همین امر می دونم و البته خودم را ار بی احترامی مبرا نمیدونم. در کل در خانواده ام هیچ کس در جایگاه خودش نیست و همه چیز داغون هستش. مادرم از این اخلاق پدرم در طی حدود ۲۳ سالی که باهم ازدواج کرده اند خیلی رنج کشیده مضافا بر اینکه مادرم کارمند هستند و اکثر مخارج بر دوش ایشان بوده است. منظورم اینه که این مسائل مربوط به پدرم (البته ایشون قصدشون اذیت کردن نیست، اخلاق بدی است که نمی توانند کنار بگذارند وگرنه خیلی برای بنده زحمت کشیده اند و در اعمال عبادی به شدت هیئتی و اهل نماز شب هستند و حتی یکی از دلایل زجر و رنجش من همین تضاد است) یک شخصیت بسیار نفرت انگیز در ذهن اعضای خانواده به ویژه بنده ایجاد کرده در حالی خیلی کلنجار با خودم میرم که این مبنای عملم نباشه و بر اساس تلکیف الهی که دارم عمل کنم. در کل سوال بنده از یک جهت اینه که چرا اینقدر عوامل بیرونی بر روی عملم تاثیر داره و از جهت دیگه این آشوب و تضادی است که داخل خانواده بوجود آمده؛ بنده کاملا احساسم اینه که این آشوب به خاطر اینه که اراده های خانواده اصلا ذیل اراده الهی نیست یعنی می بینم که نیست در حالی که نمیخوان اینجوری باشه (یعنی مثل همان چیزی که در نسبت با غرب داریم قلبا نمیحوان غربی باشند ولی عقلا این طوری اند) و تقاضای راهنمایی دارم که چیکار کنم. در واقع دو سوال دارم: یکی اینکه: با این روحیه ای که در من هست چه بکنم؟ این رو حیه ی تاثیر عوامل بیرونی بر اعمالم که یکی از جلواتش تضاد بین رفتار داخل خانه و بیرون خانه است. دوم اینکه: با این اوضاعی که در خانواده ایجاد شده چطور بر خورد کنم؟ این برخورد های بد و فضای بد موجود بین افراد خانواده، در حالی همه از خودم و پدر و مادرم و برادرم نماز خوان و هیئتی هستیم ولی... بنده مباحثتون رو پیگیر هستم و تقریبا با تفکرتون آشنام ان شاءالله امیدوارم که منظورم رو توانسته باشم بیان کنم. خیلی عذر خواهم که وقتتون رو به این اندازه گرفتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مشکل، مشکلِ بسیاری از مردم در این دنیا است و ریشه در خودبین‌های دنیای مدرن دارد و باید به طلوع جهان دیگری فکر کرد غیر از این جهان. باید بدانیم اگر بخواهیم از دین خود بهره‌ی لازم را ببریم، باید دوگانگیِ بین خود و دیگران را که ما را از نظر به خوبی‌های آن‌ها محروم کرده، تغییر دهیم. و رابطه‌ی صحیح با دیگران به ظهور نمی‌آید مگر آن‌که متوجه باشیم با این رابطه‌های غیر صحیح، عملاً از دستورات و برکاتِ قرآن محروم می‌شویم همان‌طور که به تعبیر قرآن یهود و نصاری از برکات استفاده از تورات و انجیل و از اقامه‌ی آن به جهت عدم تحملِ «غیر» محروم شدند. آن‌جایی که خداوند می‌فرماید: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ حَتَّى تُقيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزيدَنَّ كَثيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ» (68)/ مائده) ملاحظه می‌کنید که علت ناتوانی اهل کتاب از عدم اقامه‌ی تورات و انجیل آن است که در مقابل وَحی محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نه‌تنها خاضع نشدند بلکه طغیان و کفرشان افزوده شد. این خطر در مورد ما نیز هست که در مقابل سخنِ حق دیگران، وجوهِ انسانی آن‌ها را در نظر نمی‌گیریم. به هر حال همین‌که مسلمانند و به قول شما نمازخوان و هیئتی هستند، کافی است که با روحیه‌ی گشاده و دلگرم‌کننده با آن‌ها برخورد شود. در این مورد پیشنهاد می‌کنم نسبت به دعای شریف «مکارم الاخلاق» مأنوس باشید.

 بسیاری از مردم از رویارویی با «دیگری» دوری می‌کنند ولی با دیگری تنها راه هم‌زیستی خردمندانه، درک عمیق دیگری و وقوف به محدودیت‌های خویش و در پیش‌گرفتن منش گفتگو است. بسیاری از مشکلات انسانی راه حلی جز تغییر نگاه به «دیگری» ندارد. هر کوششی برای حذف دیگری به خشونتی مضاعف منتهی می‌شود. باید در صدد یافتن الگوی مناسب زیستن با دیگری باشیم. بیش از هرچیز باید قرارگرفتن در کنار دیگری را پذیرفت. و این است تاریخی که باید طلوع کند. موفق باشید  

23839
متن پرسش
سلام استاد گرامی: سال بسیار خوبی برایتان آرزومندم. استاد جان ۲ پرسش دارم: ۱. در آداب نمازی از میرزا جوادآقای ملکی آمده است در وقت معین انجام شود نت ۱۰ روز، بنده این نماز را ۲۱ دقیقه مانده به اذان صبح هر روز به جا می آورم این درست است؟ چون اذان هر روز یک دقیقه میاد عقب من ملاک رو ۲۱ دقیقه گذاشتم حالا اذان هر ساعتی باشد. ۲. استاد برخی افراد می گویند هر چه می خواهید از خدا بخواهید و خود ائمه هم از خدا می خواستند آیا این که ما برویم در خانه حضرت امیر و از ایشان بخواهیم فلان موضوع را برایمان درست کن اشتباه است؟ (با علم به اینکه حضرت هرچه دارند از خدا دارند و این قدرتشان در ید قدرت حضرت حق است). استاد یعنی خدا دوست دارد ما مستقیم از خودش که قاضی الحاجات است بخواهیم یا اگر به ائمه هم مراجعه کنیم برای حاجاتمان، خوشحال می شود؟ استاد ممنون می شوم از راهنمایی های ارزنده تان. شما دست ما را در این دنیا می گیرید، خدا را قسم می دهم به سوز دل حضرت زینب که در منازل آخرت دست شما و خانواده تان را بگیرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در جریان نمازی که می‌فرمایید نیستم. ۲. عنایت داشته باشید که واسطه ‌فیض بودنِ اولیاء الهی برای گرفتن حاجات از حضرت رب‌العالمین بدین معنا است که بهترین راه رجوع به پروردگار را پیدا کنیم. زیرا وقتی در منظر و سیره‌ی اولیاء الهی به حضرت پروردگار رجوع می‌کنیم، معلوم است که خداوند با رحمت خاصه‌ی خود با ما برخورد می‌کند. آری! ما و همه‌ی انسان‌ها و حتی اولیاء الهی تنها و تنها ربّ العالمین را قاضی‌الحاجات می‌دانند. ولی وقتی مثلاً از مولایمان حضرت علی «علیه‌السلام» می‌خواهیم که ایشان واسطه شوند تا حاجاتی از حاجات‌مان برآورده شود؛ عملاً آن امام را واسطه می‌کنیم. و یا وقتی از خداوند می‌خواهیم که به حقیقت زهرای مرضیه «سلام‌اللّه‌علیها» فلان حاجت ما را برآورده کنند؛ عملاً داریم نظر می‌کنیم به زیباترین برخورد خدا به آن حضرت، تا در بستر آن بهترین برخوردها با ما برخورد کند. موفق باشید    

23838
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت شما استاد طاهرزاده: بنده دانشجوی ارشد برق هستم. کوتاه سخن آنکه حقیر بسیار زیاد و با اشتیاق فراوان احوال عرفا را بصورت پراکنده چه در اینترنت و چه در کتب خوانده ام. و کتبی نظیر روح مجرد، در محضر لاهوتیان، سوخته، عطش، کیمیای محبت و... را مطالعه کردم و بحمدالله حظ وافر برده ام. حس می کنم خیلی چیزهایی که لازم بوده بدانم را دریافت کرده ام و حال وقت عمل است! چیزی که بسیار مرا بخود مشغول کرده آن است که ذهنم پراکنده است و دوست دارم کتبی سلسله‌وار مطالعه کنم تا در یک کلام سالک واقعی باشم. پیشنهاد شما سرور عزیز چیست؟ در میان انبوهی از کتب و آثار بزرگان کدام را مناسب می دانید؟ و با چه برنامه ای؟ ضمن اینکه دوست دارم در کنار اینها تفسیر قرآن هم بخوانم. مناسب ترین تفسیر را هم معرفی کنید. ممنون از راهنمایی‌تان. اجرکم عندالله تعالی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست بر اساس مواجهه با امثال جنابعالی تنظیم شده است، به‌خصوص با مباحثِ «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» نظمِ فکری خاصی جهت فهم اشارات عرفا می‌یابید و إن‌شاءاللّه با قرآن مأنوس می‌شوید. در مورد سیر قرآنی، همان نحوه‌ای که بر روی سایت هست فکر می‌کنم مفید باشد. موفق باشید

23837
متن پرسش
سلام: در سیر مطالعاتی که در سایت قرار داده اید گفتید هفته ای یک جلسه تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه داشته باشید. اما در مورد مباحث دیگر مانند اصول عقاید، اخلاق، غرب شناسی و ...حرفی نزدید. مباحث دیگر را چگونه در هفته بگنجانیم؟ مثلا هر هفته یک جلسه اصول عقاید را کار کنیم وقتی تمام شد سراغ مبحث بعدی برویم؟ پیشنهاد شما چیه؟ متشکرم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با فرض آن‌که «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را کار کرده‌اید، اگر سراغ قرآن و نهج‌البلاغه بروید إن‌شاءاللّه به مرور در عقاید و اخلاق و حتی «غرب‌شناسی» به نکات خوبی می‌رسید. موفق باشید

23836
متن پرسش
سلام: می خواستم ببینم این پیام که به مناسبت دوازده فروردین توی واتساپ دست به دست شده، صحت داره یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مؤمن! چیزی نفرستاده‌ای؟!! موفق باشید

23835
متن پرسش
سلام: من سوال کننده ی سوال ۲۳۸۲۵ هستم. در مورد فهمیدن اعجاز قرآن شما من را به تدبر در قرآن سفارش کردید می شود منطورتان از تدبر را بیشتر توضیح دهید؟ یعنی کتاب های تفسیر مثل المیزان را بخوانم؟ (که خب زمان خیلی زیادی طول می کشد) من خود ترجمه ی قرآن را که می خوانم چیز زیادی متوجه نمی شوم. مثلا منظور قرآن از اینکه شب و روز را آیه و نشانه معرفی کرده متوجه نمی شوم . مطلب دیگر در سوال شماره ۱۰۹۵۵ شما به فرد سوال کننده که مشکلی شبیه به مشکل من داشت فرمودید: سعی کنید با سلوک قلبی مسایل تان را حل کنید که دیگر جای این گونه شبهات نباشد. دین برای من از لحاظ قلبی اثبات شده است یعنی من به مسائلی مثل خدا و رحمانیتش و هدایت گری اش و اینکه هدف انسان کمال است و باید زندگی خود را صرف رسیدن به این هدف که همان قرب الهی است بکند از لحاظ قلبی ایمان دارم و شکی برایم‌ نیست. (در واقع تا کنون هرچه که از معارف اسلام خواندم بیشتر و بیشتر شیفته ی آن شدم و کاملی و بی نقصی او را درک کردم) و سعی می کنم تمام جهات زندگی ام از جمله درس و شغل و ازدواج و‌.. را در این راستا قرار دهم. اما بعضی مواقع عقلم با دلم همراه نمی شود و سر به زنگاه (مثلا در زمان امتحانات دانشگاه که فشار فکری و ذهنی زیاد روی من هست) در مورد مسائل خیلی ریشه ای مثل توحید و اصلا اینکه دین کامل است یا فقط یک ادعاست و.... شک و شبه برایم ایحاد می کند و اینقدر از درون من را به هم می ریزد که توان هر کاری را از دست می دهم و حتی بعضی مواقع آنقدر بر من سخت می‌گذرد از جهت این شبه ها که پشیمان می شوم از اینکه در معارف دینی دقیق شدم و سعی کردم زندگی ام را بر اساس آن تنظیم کنم و حتی تصمیم می گیریم دیگر مثل بقیه ی اطرافیانم بیخیال دین و اسلام فقط یک زندگی عادی داشته باشم. اما وقتی چند روز می گذرد و اوضاع آرام می شود اصلا دیگر آن شبه ها برایم مطرح نیست و به نظرم اصلا هم نیاز به فکر و تحقیق ندارد. به نظر شما تکلیف من چیست؟ آیا باید در مورد تمام مسائل ریشه ای تحقیق کنم؟ (که در این صورت باید کتاب های حوزوی بخوانم مثل اثبات اینکه اسلام یک دین جغرافیایی نیست و...) و عقلم را مسلح کنم به دلایل منطقی یا اینکه نسبت به این حالت ها بی اعتنا باشم؟ بعضی مواقع این فکر به سرم می آید که شاید اصلا وظیفه ی دینی من این باشد که در مورد مسایل ریشه ای تحقیق کنم و اگر این کار را نکنم فردای قیامت ایمانم از من پذیرفته نمی شود. ممنون میشم اگر من را راهنمایی کنید و از این برزخ نجاتم بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این می‌تواند حالت خوبی باشد که انسان در بین قبض و بسط قرار می‌گیرد و از زمره‌ی عطایای الهی است که حضرت حق می‌خواهد با تعمق بیشتر، انسان متوجه‌ی آموزه‌های دینی شود. به هر حال باید برنامه‌ریزی کنید تا هرچه بیشتر با دینِ خدا آشنا گردید. لااقل سری به سیر مطالعاتی سایت بزنید و از آن‌جا یعنی با مباحث «معرفت نفسی» شروع کنید تا آرام‌آرام ورودِ به قرآن و تدبّر در آیات الهی برایتان پیش آید. عجله نکنید، ولی پشتکار داشته باشید. موفق باشید

23832
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی کتب شما را خوانده ام و اینجا سوالاتی پرسیده ام از محضرتان، اولا طلب حلالیت می کنم اگر چیزی بین ما هست، و مطلب دوم مطلبی از استاد حکیمی نقل شده که می خواهم نظرتان را بدانم: «ملاصدرا هم از کتاب اسفار اربعه استغفار کرد» علامه محمدرضا حکیمی در گفت‌گو با سالنامه شرق: «ارزش دین به دو چیز است؛ تربیت و معرفت که جامع آن حکمت است و حکمت از طریق غیر وحی محال است. آنها که فلسفه را به حکمت برگرداندند آگاهانه یا ناخودآگاه خیانت کردند. حکمت علم استوار است و خاص قرآن. خود ملاصدرا اواخر عمر کتاب کوچکی دارد به نام «الحکمه العرشیه» که آن را پس از اسفار نوشته است. او در آن از اسفار نام برده و از این اثر فوق‌العاده و ستودنی خویش استغفار می‌کند و می‌گوید: خدایا در کتاب مطالبی است که به دین و سنت پیامبر ضرر می‌رساند. جمله او خبریه است نه شرطیه. نمی گوید اگر در کتاب مشکلی بود من استغفار می‌کنم، می‌گوید چنین چیزی هست و استغفار می‌کنم.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مستحضرید که آقای حکیمی متعلق به جریان تفکیک هستند و این جریان، همه تلاشش‌شان آن است که طوری در جملات فیلسوفان بگردند و ثابت کنند آن‌ها مستبصر شده‌اند. یک زمانی در جملات علامه طباطبایی نشانه‌هایی را مطرح می‌کردند و حالا بحث ملاصدرا را. حضرت امام خمینی یک‌بار فرمودند از نمازهایی که خوانده‌ام، استغفار می‌کنم. آیا این بدین معنا است که عظمتِ جلال خدا را بالاتر از نمازی که خواندند می‌دانند؟ و یا به این معنا است که مستبصر شده‌اند و از این به بعد نماز نمی‌خوانند؟ جناب ملاصدرا تا آخر بر مبنای حکمت متعالیه و اصالت وجود که عین توحید است، پای‌بند می‌باشند. مگر می‌شود کسی حقایقی را که با عقل به‌دست آورده، زیر پا بگذارد؟! تأسف بنده از آن جهت است که چطور جریان تفکیک متوجه‌ی تاریخی که در آن قرار داریم نیستند و نمی‌دانند امروز اگر پشتوانه‌ی عقلی برای آموزه‌های دینی نداشته باشیم عملاً ما را متهم به انسان‌های خرافی و احساساتی و وَهم‌زده می‌کند. موفق باشید

23831
متن پرسش
با سلام: استاد بنده در حال حاضر مجرد هستم و هنوز ازدواج نکرده ام. در پاسخ یکی از سوال ها فرمودید هرچند همسر رزق مقسوم ماست ولی مانند سایر رزق ها ممکن است به علت اعمال خلاف در رسیدن به رزقمان به زحمت بیفتیم. استاد برای ما که بالاخره معصوم نیستیم و گناهانی مرتکب شده ایم آیا این زحمت در رسیدن به رزق ممکن است خدای ناکرده مثلا به صورت عدم موفقیت در ازدواج اول اتفاق بیفتد یا نه و دل به توبه ببندیم اقدام به ازدواج کنیم؟ نگران این هستم که نکند سابقه بعضا نادرست کار دستم بدهد. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که «با کریمیان کارها دشوار نیست»، با خدایی هستیم که بسیار مهربان است و اگر هم ما را از چیزی محروم می‌کند می‌خواهد راه بهتری را در مقابل ما بگشاید. به راهی فکر کنید که در این شرایط و در موقعیتی که دارید، در مقابل شما قرار داده است. موفق باشید

23830
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. پرسیدم استاد صمدی در یکی از سخنرانیهاشون در توضیح تنزل روح گفته اند روح در نهایت تنزلاتش می شود جسم. نظر شما چیست؟ فرمودید، بر مبنای برهان صدیقین می‌توان گفت که عالم ماده نازل شده‌ی عالم مجردات است. این که فرموده اید درسته و مشکلی در این رابطه نداشتم. سوالم راجع به نفس و بدن بود نه عالم ماده و عوالم بالاترش. اینکه به واسطه مرگ جسم و روح از هم جدا می شوند نشان دهنده این نیست که این دو حقیقت جدا از هم هستند و اگر جسم نازله روح بود در واقع نباید از هم جدا می شدند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این جهت آن باب خدمتتان باز شد تا از این زاویه به موضوع بنگرید که بدنِ نازله از روح، همان بدنِ برزخی است نه بدنِ ابزاری. و لذا همان‌طور که متوجه شده‌اید آن بدن است که همیشه با ما است و ما با اعمال خود آن را می‌سازیم و با خود به برزخ و قیامت می‌بریم و صورت عقاید و ملکات ما می‌باشد. موفق باشید 

23829
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید از اینکه وقتتون رو میگیرم. پاسخ سوال ۲۳۸۲۰ به ایمیل بنده ارسال نشده و در سایت هم نبود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد:

۲۳۹۲۰- باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر صحنه‌های مستهجن نباشد، همان‌طور که در ابتدای انقلاب از حضرت امام سؤال شد که بعضی از فیلم‌هایی که تلویزیون پخش می‌کند زنان نامحرم بدون پوشش اسلامی هستند، و امام فرمودند: به شرط عدم لذت اشکال ندارد؛ در این مورد هم می‌توان در همان حدّ مطالب را دنبال کرد. واللّه اعلم. موفق باشید

23828
متن پرسش
سلام بر حضرت استاد: می خواستم بدونم این مسئله چه طور حل می شود؟ این که ما در زندگی سئوالاتی داریم و به هر کسی که رجوع می کنیم نیز با برداشتی که از دین دارد به آن سئوال جواب می دهد و نظرهای مختلف می رسیم از مرجع تقلید گرفته تا مجتهد، و این که الان بالفعل هم خودمون اسلام شناس نشدیم که به کسی رجوع نکنیم، پس وقتی به کسی رجوع می کنیم هر کسی با برداشتی که از اسلام دارد به سئوال ما جواب می دهد، هر سئوالی که باید باشد، پس چرا حتما باید به یک شخص رجوع کنیم و احکام و عقاید و... را از آن بگیریم ؟ ۲. حالا هر کسی یک چیزی می گوید و با توجه به مبانی که دارد، از دریچه ای که به مسئله نگاه می کند نظر می دهد در این جا ما که مجتهد نشده ایم باید چه کنیم که نمی دانیم بالاخره کدام یک درست می گویند، بهتر بگم چه چیزی داریم که مشخص کند مرز این که در این اختلاف ها و نظرها کدام یک درست است و صحیح؟ پیش فرض: می خواهم تقلید کورکورانه نداشته باشم، و این که پاسخ های متفاوت در مواجهه با مسئله ی من افراد متخصص می دهند، بالاخره باید به کدام یک از آنها عمل کنم؟ آیا طبیعی است که هر کسی باید تمام حرف ها را بشنود و بعد خودش بهترین آنها را انتخاب کند؟ بهترین کدام یک هست؟ با چه چیزی از قبل بهترین آن ها را شخص می فهمد که کدام است؟ [خیلی ممنون اگر راهنمایی دقیق کنید که از همه افراد ناامیدم]
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون خودمان کارشناس آن موضوع نیستیم. جواب قسمت دوم سؤال را بهتر است در کتاب «ادب عقل و خیال و قلب» در جلسه‌ی دوم کتاب «چه نیازی به نبی» تحت عنوان «فلسفه‌ی تقليد از فقيه» که بر روی سایت هست دنبال کنید. موفق باشید

23827
متن پرسش
سلام علیکم: استاد صمدی در یکی از سخنرانیهاشون در توضیح تنزل روح گفته اند روح در نهایت تنزلاتش می شود جسم. نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر مبنای برهان صدیقین می‌توان گفت که عالم ماده نازل شده‌ی عالم مجردات است. موفق باشید

23826
متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: در کتاب جوان و انتخاب بزرگ فرموده اید: «قصدتان از ورزش تسلط پیدا کردن بر بدنتان و بر میل های افراطی آن باشد. ولی اگر هدفتان قوی شدن بدن و خودنمایی شد، از ورزش کردن نتیجه ای نمی گیرید.» چند سوال: ۱. ورزش به قصد قوی شدن بدن و داشتن اندامی متناسب آیا برای انسان دینی جایگاهی دارد؟ ۲. آیا اگر کسی که اندام متناسبی ندارد ورزش و تغذیه خود را به گونه ای تنظیم کند که بدنی متناسب داشته باشد از عالم دین خارج است و در امیال به سر می برد؟ اصلا تعریف درستی از متناسب می توان ارائه داد؟ صرفا یک مقایسه با افراد معمولی یا آنچه که در علم پزشکی جدید به عنوان شاخص توده بدنی معرفی می شود می تواند تناسب را تعریف کند؟ ۳. آیا این قصدی که شما بدان اشاره فرمودید ورزش خاص خود را طلب نمی کند یا هر ورزشی می تواند در جهت این قصد موثر باشد؟ نظر به اینکه ما در ورزش های مختلف در بطن حرکت هایی قرار می گیریم که هر کدام برای هدفی طراحی شده اند که به طور کلی در جهت قدرت، سرعت یا تمرکز بیشتر است. آیا این اهداف با آنچه شما می‌فرماید قابل جمع است؟ ۴. جایگاه ورزش قهرمانی که حضرت آقا بدان تاکید دارند کجاست؟ آیا صرفا جنبه تبلیغاتی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر نمی‌کنم. مگر به عنوان وسیله‌ای برای انجام وظایف لازم. ۲. مسلم از دین خارج نشده ولی از بدنی مناسب برای انجام وظایف خود محروم گشته‌است به همین جهت حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: «و قوّ علی خدمتک جوارحی» یعنی از خداوند تقاضا دارند که برای انجام وظایف خود،‌ جوارح و اعضای بدنشان را قوت بخشد. ۳. به نظر می‌آید می‌شود آن‌ها را جمع کرد. ۴. خودِ حضرت آقا فرمودند: ورزش قهرمانی به جهت آن‌که با تمرکز و پشتکار همراه است ارزش دارد. موفق باشید

23825
متن پرسش
سلام: استاد یک شبهه ای برام ایجاد شده که ذهنم رو خیلی بد و آزار دهنده مشغول کرده. اینکه از کجا معلوم که دین اسلام نسبت به بقیه ادیانی که الان وجود داره حقانیت داره و کامل تره؟ مثلا از کجا معلوم که بودا آیین درست تری نباشه؟ مگر معجزه ی پیامبر نباید برای همین اثبات حقانیت دین اسلام و اثبات اینکه واقعا این دین و خود پیامبر فرستاده از جانب خدا هستند باشه. ولی چرا قرآن الان برای ما (یا حداقل برای من) حکم یک معحزه را نداره؟ چرا وقتی قرآن می خونم حق بودن دین اسلام برام ثابت نمیشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به اندازه‌ی کافی بر روی فهم قرآن و تدبّر در آن وقت بگذارید همین امروز هم متوجه‌ی معجزه بودن آن می‌شوید. در این مورد خوب است به جواب سوال‌های ۱۰۷۶۴ و ۱۰۹۶۴ و ۲۰۵۲۹ رجوع فرمایید. موفق باشید

23824
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. شایعه ای هست در مورد ملاصدرا که ایشان از اسفارشون در کتاب حکمه العرشیه شون استغفار کرده اند. اصل مطلب چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌هایی که چنین ادعایی را دارند باید سند بیاورند. مگر کسی مثل ملاصدرا که در کتاب‌های مذکور از توحید سخن گفته‌است می‌تواند بعدا استغفار کند؟ موفق باشید

23823
متن پرسش
سلام: بنده منتظر جواب سوال ۲۳۸۱۴ هستم. نمیدونم کجا باید جوابی که برام فرستادید پیدا کنم. توی پرسش پاسخ این سایت که رفتم چیزی ندیدم. حتی از شماره ۲۳۸۱۴ هم گذشتید ولی به این سوال پاسخ ندادید. توی ایمیلم هم چیزی نبود. منتظر جواب هستم. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:چیزی در این مورد به ما نرسیده. موفق باشید

نمایش چاپی