باسمه تعالی: سلام علیکم: این مسائل را باید خودتان بررسی و رفع بفرمایید، بنده در حدّ سؤالات معرفتی اگر توان داشته باشم؛ در خدمت کاربران میتوانم باشم. نهایت این است که بدانید حضرت حق ما را تنها نمیگذارد و امتحاناتی در مسیر ما قرار داده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جنّ و انس از نظر ظرفیت میتوانند به توحید کامل برسند. شیطان در ابتدایِ امر، مقدسی بود که به توحید کامل نرسیده بود و با ظهور آدم به عنوان حامل همهی اسماء نتوانست نظر به همهی اسماء بکند و ظرفیت خود را کامل نماید. مثل همان «بلعم باعورایی» که میفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه با یک تصمیم، جهتِ انسان عوض شد، دیگر این آدم آن آدم نیست، منتها باید از این به بعد در مقابل خطورات ذهنی و صور ذهنیِ دوران قبل از توبه، مقاومت کند تا شخصیتش با هویت جدیدی که پیدا کرده است، تثبیت شود. از این جهت فرمودهاند «توبه»؛ شخصیت دیگری را به انسان هدیه میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر بنده درک جنابعالی در این مورد خوب است 2- چون نفس متوجه است با ابزاری مثل بدن به کمالات خود میرسد، نسبت به آن حساس است 3- با رعایت حرام و حلال الهی امیال سرکش نفس کنترل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان مؤمن باید در هر حال عقلانی عمل کند و اولویتها را در نظر بگیرد و از رخصتهایی که خداوند داده است در جای خود استفاده کند. زیرا مثلاً خداوند خودش رخصت داده که انسان میتواند نماز خود را تنها در اول وقت انجام ندهد، هرچند اولویت انجام آن در اول وقت است. شخصی خدمت آیت اللّه بهجت گفته بود ۶۰ سال است نماز اول وقتم ترک نشده. فرموده بودند یعنی کاری که از نمازِ اول وقت مهمتر باشد در این ۶۰ سال پیش نیامده؟ به این معنا که چرا در سایر امور، تعقل نکرده است و نوعی تنهایی در کارها را دنبال نموده؟! در حالیکه اگر در کنار سایر مؤمنین فکر میکرد متوجهی کارهای مهم دیگری هم میشد و خود را از حضور در آن امور، محروم نمینمود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. «هذا» اشاره به آن رزق غیبی دارد و چون برای آن ارزش حیاتی قائل بودند با ضمیر «هو» به آن اشاره کردند. ۲. در این مورد خوب است به کتاب «برهان صدیقین» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. ۳. نمیدانم کدام یک از صحبتهای ایشان را میفرمایید. در مورد مخالفت ایشان با فلسفه، بنده با ایشان همراهی ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مستحضرید که آقای حکیمی متعلق به جریان تفکیک هستند و این جریان، همه تلاشششان آن است که طوری در جملات فیلسوفان بگردند و ثابت کنند آنها مستبصر شدهاند. یک زمانی در جملات علامه طباطبایی نشانههایی را مطرح میکردند و حالا بحث ملاصدرا را. حضرت امام خمینی یکبار فرمودند از نمازهایی که خواندهام، استغفار میکنم. آیا این بدین معنا است که عظمتِ جلال خدا را بالاتر از نمازی که خواندند میدانند؟ و یا به این معنا است که مستبصر شدهاند و از این به بعد نماز نمیخوانند؟ جناب ملاصدرا تا آخر بر مبنای حکمت متعالیه و اصالت وجود که عین توحید است، پایبند میباشند. مگر میشود کسی حقایقی را که با عقل بهدست آورده، زیر پا بگذارد؟! تأسف بنده از آن جهت است که چطور جریان تفکیک متوجهی تاریخی که در آن قرار داریم نیستند و نمیدانند امروز اگر پشتوانهی عقلی برای آموزههای دینی نداشته باشیم عملاً ما را متهم به انسانهای خرافی و احساساتی و وَهمزده میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که با روحیهی طلبِ عمق مطالبی که در تاریخ ما ظاهر شده، با این علوم برخورد کنید – مثل شهید آوینی و روحیهی معماری و راه و ساختمان که رشتهی دانشگاهی او بود - تا وقتی در ساحاتِ مختلف در نظام اجتماعی حاضر میشوید از آن عمقی که دارید، حضورِ جدّیتری را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم در آن فضای تاریخی با توجه به آمادگی جریانهایی که حقیقتاً اسلام را نپذیرفتند؛ اصلاً صلاح نبود که حضرت امیرالمؤمنین «علیهالسلام» با سقیفه به مقابله برخیزند 2- مصعب در مراحل مختلف شخصیت مختلفی از خود نشان داده، بهخصوص که تصور او نسبت به مختار، تصوری نیست که بعضی از شیعیان از مختار دارند. 3- بنده تحقیق کاملی نسبت به حضور یا عدم حضور حضرت امام حسن «علیهالسلام» در فتح ایران ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه قیامت به معنای یوم الحساب و روز حشر برای همهی بشریت از اولین تا آخرین، یکجا برقرار میشود پس برای همهی انسانها قبل از آنکه قیامت برپا شود برزخ هست. منتها اینکه در برزخ انسان قیامتی شده باشد مثل رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» که فرمودند: «الآن قیامتی قائم» چیز دیگری است. آری! این برزخ غیر از برزخی است که انسان در آن نمیتواند طوری قیامتی شود که بگوید «الآن قیامتی قائم». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خاصیت قلب، تبدیل و تحول و تقلیب است و در این رابطه گاهی در «ادبار» قرار میگیرد و نسبت به رجوعِ به حقیقت جلو نمیرود که در این حالت، انسان باید با صبرِ بر فرائض، بندگی خود را به نمایش بگذارد. و لازم نیست که تصور کنیم حتماً به جهت گناهان ما، قلبْ در ادبار قرار گرفته است. در ضمن خوب است به جواب سؤالهای شمارهی 8144 و 8224 رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چون خود فرد در این نوع رؤیاها با تعبیری که میکند، خود را در تعبیر دخالت میدهد بعضاً برای خود آن تعبیر را به صورت تقدیر خود در میآورد 2- رؤیای رحمانی اساساً آنچنان نیست که اجازهی تعبیر به ما بدهد 3- رویهمرفته حرف درستی است مضافاً آنکه هر معصیتی معلوم نیست که منجر به عذاب شود، بعضاً مشمول رحمت قرار میگیرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به چیز قابل اعتمادی در این مورد برخورد نکردهام. ولی فکر میکنم عرایضی که در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» شده است، کمککار باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مثل آن است که امام معصوم میفرمایند شما در قیامت به صورت انسان محشور شوید تا ما شما را شفاعت کنیم. مردم لااقل باید جایگاه امام را بشناسند و سخن حضرت را بفهمند تا امام آن علوم لازم را به عقل آنها برساند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میرسد مقایسهی خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جواب سؤال شمارهی 15269 رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بگو اولیاء الهی مظهر جامع اسماء الهیاند، در هر صورت مظهریت نکتهی اساسی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور پراکنده نگاهی به نوشتههای آقای شایگان داشتهام ولی تسلطی بر کتابهای ایشان ندارم که بخواهم نظر بدهم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان صفت ابلیس است که یکی از جنّیان میباشد. بعضی از بزرگان فرمودهاند شیطان برای آنها متمثل شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند تجاوز در حرم امن الهی را حرام دانست تا کسی به کس دیگر حتی به حیوان و گیاه آسیبی نرساند و از این طریق افراد امتحان شوند، که چه کسی حقیقتاً رعایت حکم الهی را میکند و چه کسی مثل آل سعود رعایت حکم الهی را نمینماید و معلوم میشود ظالم است. در این مورد عرایضی در جواب سؤال شمارهی 13396 شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید بد نیست به یادداشتی که تحت عنوان «حیا و حریم» داشتهام نظر بیندازید از آن جهت که روشن شود فرهنگ اسلامی- ایرانی بنا دارد انسانها خود را در جاهای دیگری غیر از آنچه فرمودهاید جستجو کنند. متن آن یادداشت، ذیلاً خدمتتان ارسال میگردد. موفق باشید
حیا و حریم
نمونهای روشن از جهان گمشده را میتوان در غفلت از «حیاء» و «حریم» دانست. گوهر زندگیِ اصیل، «حیاء» و رعایت «حریم افراد» است. «حیاء»، موجب میشود تا انسانها از آشکارساختن و نمایش و برخوردهای تند پرهیز کنند و «حریم»، نگاهبان مرزها است. حریم، فقط نوعی جدایی نیست. هرچند هالهای را ایجاد میکند که مانع تجاوز دیگران باشد، ولی ضمن آنکه تمامیت آدمی را حفظ میکند، حریم دیگران را نیز نگه میدارد. زیرا اساساً در صورتی میتوان حریم داشت که برای حریمِ دیگران هم اهمیت قائل شد. حریم، طرفین را به هم میپیوندد، بدون آنکه در همشان آمیزد. آنها را با هم یکی میکند، بیآنکه به اختلاط بگرایند. آن صمیمیت، غیر از اختلاط و ترکیبی است که امروز در جهان مدرن باب شده است. این دو با هم تفاوت جوهری دارند. زیرا صمیمیت واقعی در صورتی میسر است که حریمها حفظ شود.
بازگشت به ادب ایرانی و همدلی اسلامی
4- حریم، شهوات را به «عواطف» و خواستها را به «تمنّا» و توقعات را به «تفاهم» تبدیل میکند. حریم، فقط در روابط اجتماعی مصداق نمییابد بلکه میتوان جوهر آن را در نحوهی همزیستی مرد و زن، در تنظیم فضای خانه، در تقسیم فضای شهر، در لباس پوشیدن، در عفتِ کلام و در تعارف و تواضع جستجو کرد، با نحوهای از سازش و سکوت و بردباری.
حریم، حافظ خلوت فرد است و بستری است برای شکفتگیِ ذهنی، فضایی است که امکان سیر در حالات درون را به انسان میدهد و همانطور که امروز با روح غربی، محیط زیست در معرض نابودی است، خلوت درونی انسانها هم در معرض آلودگی است. زیرا حریمی که حافظ محیط ذهنی است مورد اصابت قرار گرفته و به اعتباری دیگر گمشده است.
حریم، عامل مؤثر در ایجاد هماهنگی ناشی از طلب یگانگی با مبدء هستی و طبیعت و اجتماع انسانها است. هماهنگی در صورتی میسر است که هیچچیز از مقام خود فرو نیفتد و جای دیگری را نگیرد و اختلاط پدید نیاید و موقعی که همهچیز در جای خود است، تصرف، تعدّی و رقابت از میان میرود و در غرب این نوع هماهنگی به هم خورده و تبدیل به نظام مدنی شده و برخوردها و اجتماعها در قالب ساعت ملاقات و قرار قبلی شکل گرفته و ساعت، حاکم بر روابط عمومی شده است و آنچه نوعی رابطهی عاطفی بود، به ارتباط قانونی و فرمولهای خشک آداب تبدیل شد. در نتیجه طبقهبندیهایی که از این راه بهوجود آمد دیگرحریم نبود، فاصله بود و مرزهای جدایی به صورت قراردادهای قانون بر ما تحمیل گشت و از آن طرف آن صمیمیتِ مقدس مبدل به آمیزشی شد که دیگر نه مرزی میشناسد و نه حریمی و بعضاً این نوع به ظاهر صمیمیت چه اندازه به خشونت مبدل میشود. با حضور در فرهنگ غربی، به نام انتقاد نهتنها چیزی برای هم باقی نمیگذاریم و زخمهای التیامناپذیری بر روان همدیگر وارد میکنیم، بلکه با خشونتهای مشمئزکننده، بیادبی را به نهایت میرسانیم، زیرا در ادب غربی فقط رعایت اصول اجتماعی و مدنی، ادب به حساب میآید و این غیر از آن فروتنی است که مجال شکفتگی به دیگران میدهد. ادب غربی، زائیدهی همکاری قانونی است و ادب ایرانیاسلامی، پروردهی همدلی و همدمی است. انقلاب اسلامی، مسیر برگشت به ادب ایرانی و همدلی اسلامی است.
حیاء؛ بازتابی از «راز»
5- حالتی که حریم را آشکار میکند و جان میبخشد، «حیاء» است. حیاء احساسی آمیخته با «راز» است. حیاء میپوشاند و میگشاید و از نمایش میپرهیزد. حیاء، نحوهی بروز حریم است و به یک اعتبار کاشف است و به یک اعتبار حاجب.
جامعهای که افراد آن آراسته به «حریم» و «حیاء» باشند، جامعهای است گشوده به راز. حیاء، بازتابی است از وجهِ رازآمیز عالم در حریم ارتباطات اجتماعی.
زنی که پوشش لازم به تن دارد و بدون شتابزدگی، خرامان راه میرود، ضمن آنکه خود را پوشانده، به حرکاتش دو چندان معنا میدهد. زیرا آن نوع پوشیدگی در حین دفع، نوعی به ظهورآوردنِ حیاء و وقار و رعایت حریمها نیز هست. به همین جهت در جامعهای که حریم واقعی باشد، حیاء نیز هست.
در حریمِ میان زن و شوهر، در سکوتی که استاد را به طالب دانش پیوند میدهد، در فروتنی میان دوستان، در احترام فرزند به والدین، نوعی محوشدن است در برابر دیگری، مثل محوشدن مادهی تابلوی نقاشی در صورتهای تابلو، از آن جهت که آن رنگ از آن به بعد خود را در کلیّت تابلوی نقاشیشده احساس میکند. و اینها همه در فضای تمدنی خاصی صورت میگرفته که امروز از منظر ما پنهان شده و تنها امیدی که برای برگشت آن جهان گمشده در میان است، به تحققرسیدن اهداف انقلاب اسلامی است.
