بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22327
متن پرسش
سلام علیکم: استاد اگر امکان دارد بفرمایید که مجموع مباحث معرفت النفس کدام کتاب و جزوات و صوت ها هستند؟ پیشاپیش از راهنمایی تان سپاسگزارم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم ترتیب 1- «جوان و انتخاب بزرگ» 2- «ده نکته در معرفت نفس»  3- «آشتی با خدا»  4- «خویشتن پنهان»  5- «معاد»  ترتیب خوبی باشد. موفق باشید

22326
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: در کتاب علامه حسن زاده اولین دستور العمل آیت الله قاضی قرائت مسبحات قبل از خواب و ذکر یونسیه 400 مرتبه قبل از خواب در حالت سجده می باشد. دستور دیگری از ایشان برای مشاهده سیر برزخی از شاگرد ایشان جناب آقای احدی ذکر شده به این شرح که آیه نور را قبل از خواب 66 مرتبه با شرط ذکر صلوات بخوانیم. سوال اینجانب این است که برای تمام اعمال گفته شده زمان قبل از خواب ذکر شده، جمع بین این اعمال چطور امکان پدیر است. با سپاس از راهنمایی و قرار دادن وقت خود در اختیار اینجانب.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم لازم نیست جمع هر سه کار قبل از خواب انجام شود. سوره‌های مسبحات که چندان وقت‌گیر نیست و هرشب می‌توانید انجام دهید. ولی ذکر یونسیه را به تعداد مذکور باید در مرحله‌ای از سلوک مثلاً در چله‌ی موسویه که تمام ماه ذی‌القعده و دهه‌ی اول ذی‌الحجه است؛ به آن پرداخته شود. در مورد آیه‌ی «نور» نظری ندارم. موفق باشید

22325
متن پرسش
سلام: اینکه بعضی از علما می گویند قبل از خواندن فلسفه به جهت ورزیدگی ذهنی لازم است که هندسه و ریاضیات خواند، منظور چه هندسه و ریاضیاتی است؟ آیا منظور همان چیزی است که در مدارس و دانشگاهها تدریس می شود؟ تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است ولی فکر نمی‌کنم لازم باشد. عمده آن است که در فلسفه، ذهن باید منظم باشد و ریاضیات تا حدّی ذهن را منظم می‌کند. موفق باشید

22324
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در یکی از سخنرانی های جنابعالی جمله ای به این مضمون شنیدم که فرمودید «هر حیوانی صورتی از نفس انسان است.» لطفا کمی توضیح بفرمایید. برای برخی حیوانات مطالبی گفته شده است مثلا گفته شده که خوک صورت نفس شهوت پرست است ولی تعمیم این مطلب برای همه حیوانات مشکل است. بعنوان مثال کانگورو چه صورتی از نفس است؟ یا اگر حشرات را جزء حیوانات در نظر بگیریم بعنوان مثال سوسک چه صورتی از نفس است؟ با تشکر و آرزوی طول عمر با عزت برای جنابعالی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که نفس بُعدی نباتی و بُعدی حیوانی و بُعدی انسانی دارد و در هر کدام از این مرحله‌ها به صورتی جامع قرار دارد، مرحله‌ی حیوانی آن نیز با همه‌ی مرحله‌ی حیوانی که حیوانات مختلف مظهر آن هستند تطبیق می‌کند ولی تطبیق جزء‌جزء آن‌ها کاری است که هرکس با دقت در نسبت خود با هر حیوانی می‌تواند در خود جستجو کند. موفق باشید

22323
متن پرسش
سلام: در برابر مسخره کنندگان و عیب جویان باید چه کار کنیم؟ آرامش و فکر و خیال انسان را بهم میریزن، قطع ارتباط کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با آرامش و طمأنینه شرایط آماده بود که به آن‌ها تذکر بدهید، این کار را بکنید وگرنه به حکم «اذا مرّوا باللغو مرّوا کراما». خیلی توجهی به آن‌ها نکنید و خودتان را مشغول جدال با چنین افرادی ننمایید. موفق باشید

22322
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده. خانمی هستم که قبلا طلبه بوده ام و سیر مطالعاتی استاد مطهری را گذرانده ام و همچنین سیر کتاب های شما را شروع کردم اما مدتی است که حال خواندن ندارم صوت ها را چند بار گوش می دادم اما انگار نمی فهمیدم البته لازم است بگویم الآن مشغول امورات دو بچه ۳ ساله و ۶ ماهه هم هستم. در راه هدفم مشغول تربیت بچه ها شده ام. اما در احوالات خودم انگار مرده شده ام. در نماز اصلا تمرکز ندارم، انگار حال کسی را دارم که همه دارایی اش به غارت رفته است چون قبلا در این باب (نماز) صوت گوش می دادم و تبلیغ می رفتم اما حالا من مانده ام و بدبختی ام. مطالعات در باب تربیت فرزند دارم و سعی در عمل به آنها دارم اما از خودم خسته شده ام. هر روز با خودم درگیرم. هر روز یک قصه. مدتی مشاوره می رفتم اما حال از مشاوره ها هم خسته ام. انگار از استدلال و کتاب و عقل خسته ام. دلم دعا و نماز شب می خواهد ولی انگار حالش را ندارم. می گویم برم بخوانم ولی بعد می گویم باید بخوابم تا بعد که بچه ها بیدار شدند سرحال و با حوصله باشم. ان شاءالله فرمایش شما سببی باشد برای ایجاد حال خوب من. ممنون از صبرتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم خدا می‌خواهد زندگی را در همین به‌سربردن با این بچه‌ها معنی کنید جای دیگر خبری نیست. عشق‌ورزیدن به این دو کودک و با تمام نشاط، زندگی را مدیریت‌کردن و از آن طریق، معنابخشیدن، چیز کمی نیست. لازم نیست به جای دیگر دل‌ ببندید تا دل‌تان پس بزند. موفق باشید

22321
متن پرسش
جناب استاد با سلام و تشكر از بابت پاسخگويي و صرف وقت گرانبها دو سوال از خدمتتون دارم: 1. چيزي كه در اين چند سال از تلاش هاي بي ثمر خودم در مسير سير الي الله فهميدم اين است كه هر وقت انگيزه و همت بالايي داشتم در اين مسير موفق تر بودم و هر وقت نداشتم به هيچ نتيجه اي نرسيدم. حالا سوالم اينه كه من به توصيه خيلي اساتيد عمل كردم ولي چون انگيزه قوي اي نداشتم غالبا در همان ابتدا يا در ميانه راه جا زدم. به نظر مياد آدم اول بايد دنبال كسب انگيزه و همت قوي باشه. اينطوري مسير، خودش روشن ميشه. اين انگيزه قوی و همت بالا چگونه به دست مياد، اصلا آيا اكتسابي است يا ذاتي؟ ۲. احساس مي كنم داراي خبث طينت شديدي هستم، مهمترين دليلش هم اين است كه معمولا از موفقيت اطرافيانم شاد نمي شم و اكثرا حسادت مي كنم و هيچ وقت هم به دنبال برطرف كردن غم و مشكل آدم هاي اطرافم نيستم، منفعت طلبي شخصي بالايي دارم. شدم مصداق اين ضرب المثل: ديگي كه براي من نجوشه... و فكر مي كنم بيشتر مشكلات و ناكامي هاي من هم از همين خباثت باطني است چون دچار ضيق صدر شديدي هستم. آيا چاره اي براي دو امر بالا سراغ داريد؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با نظر به کمالات انسان کامل و راهی که در مقابل ما برای رسیدن به آن فضائل هست، می‌توان انگیزه و همت خود را صد چندان کرد 2- فراموش نکنید که خداوند در قرآن به ما می‌فرماید: «خُلق الانسان ضعیفا» یعنی انسان ضعیف خلق شده است ولی بنا نیست که ضعیف بماند. این ضعف‌هایی که در خود برشمردید لازمه‌ی اولیه‌ی خلقت است و با برنامه می‌توان از یک‌یک آن‌ها عبور کرد در آن صورت است که کمالاتِ مخصوص به خودتان برایتان به میان می‌آید وگرنه اگر انسان از اول، خوب بود که آن کمالات از آنِ او نبود! موفق باشید

22320
متن پرسش
اگر شیطان فقط در این دنیا می تواند ما را گمراه کند و اگر کسی پس از اینکه از این دنیا برود از شر شیطان در امان است پس چطور حوا را در بهشت گمراه کرد که از میوه ممنوعه بخورد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع بهشت نزولی و برزخ نزولی فرق می‌کند با بهشتِ بعد از برزخ صعودی که در آن‌جا اراده و همت انسان در راستای دفع شیطان، انسان را به آن بهشت رسانده است. موفق باشید

22317
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: جنابعالی بطور پراکنده در سخنرانی های خود در خصوص نقش ملائکه در زندگی انسانها و لزوم ملک شناسی صحبت فرموده اید پیشنهاد بنده اینست که کتابی در این زمینه منتشر بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله‌ی مهمی است. حقیقتاً کوتاهی شده. موفق باشید

22316
متن پرسش
با عرض سلام: سوالی که مدتی ذهن من و در گیر کرده اینکه اگر خداوند بیان می شود مهربان یا سریع الرضاست و... چرا برای رسیدن به او این همه سختی در مسیر وجود دارد. مثلا می گویند برای درمان حسد فلان قدر باید زحمت بکشی یا... مثلا اینکه اگر حالتی از خداوند در قلبت آمد اگر بی محلی کنی قهر می کند و... خوابت باید اینگونه باشد خوراکت اینگونه و...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «طبیب عشق، مسیحا دم است و مشفق لیک / چو درد در تو نبیند که را دوا کند؟». این ما هستیم که متوجه‌ی موانعی مثل حسد و کبر نیستیم و نمی‌دانیم این رذائل از خودِ ماست و اگر برطرف کنیم رحمت الهی سراسر وجود ما را و زندگی ما را فرا می‌گیرد. موفق باشید

22315
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده از برخی مقدمات به یک نتیجه گیری در مورد عظمت خداوند رسیده ام لطفا صحت آن را تایید بفرمایید: انسان تا وقتی در قید تن است در درجه پایینی از تجرد است و حداکثر می تواند مثلا یک پرتقال در ذهن خود ایجاد و مدت محدودی آن را حفظ کند .حتی نمی تواند 2 عدد پرتقال در یک لحظه در ذهن خود ایجاد کند. انسان هرچه روی تجرد خود کار کند و از بند تن رها شود درجه تجرد خود را بالا می برد و حتی می تواند خارج از ذهن هم چیزی خلق کند کاری که امامان می کردند. مثلا شیر روی پرده را حیات می دادند. انسان با درجه تجرد پایین در همان جایی حاضر است که تنش حاضر است هرچه درجه تجرد بالاتر باشد حضور بیشتر و گسترده تر است پس خداوند که بی نهایت مخلوقات دارد و لحظه به لحظه در حال فیض دادن و مدیریت آنهاست باید بالاترین درجه تجرد را دارا باشد بلکه عین تجرد است و حضورش نیز در عالم بالاترین درجه حضور است (نحن اقرب الیه من حبل الورید) لطفا با توضیحات خود مستفیض بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده هم همین‌طور است. موفق باشید

22314
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به این که امام صادق (ع) با مخالفان خود با روش ملایم بحث می کردند و در آن زمان هر گروهی و هر مکتبی آزادانه عقاید خود را بیان می کرد آیا در نظام اسلامی این امکان هست که هر مکتبی از مسیحی و یهودی گرفته تا روشنفکر و... کرسی درس داشته باشند و شیعه هم یکی از آن ها باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه. به نظر بنده ما در آینده، ضرورت حضور و طرح این‌که بقیه‌ی افکار از آن جهت که فکر باشند و نه تهمت و دروغ؛ را بیش از پیش احساس خواهیم کرد. موفق باشید

22313
متن پرسش
با سلام و احترام: آیت الله جوادی در شرح فصوص در فص یعقوبی می فرماید کشف روحی در مقام اجمال است و بالاتر از کشف قلبی که تفصیلی است و چون به اجمال زنده بودن یوسف را می دانست آنقدر گریه کرد تا کور شد ظاهرا منظور این است که اگر به تفصیر می دانست اینقدر ناله نمی کرد چرا کشف روحی با اینکه از کشف عقلی بالاتر است ولی اجمالی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور استاد از اجمال، وسیع‌تربودن باشد وگرنه آن اشکالی که به نظر شما رسیده است، وارد است و شاید به طور کلی بتوان گفت علمِ حضرت یعقوب «علیه‌السلام» در زنده‌بودنِ حضرت یوسف «علیه‌السلام» در حدّ علمِ نفس ناطقه بوده است که مادونِ کشف قلبی است. واین‌جا معنا می‌دهد که آن علم اجمالی باشد. موفق باشید

22312
متن پرسش
استاد طاهرزاده در آثار خود در باب معرفت النفس فرموده اند که حیوانات قدرت تعقل ندارند؛ در داستان حضرت سلیمان در قرآن داریم که حیوانات داری فکر و تفکر بودند و حتی نظرات خودشان در مورد مسائل مختلف بیان می کردند نظیر حرف هایی که یک مورچه یا هدهد به حضرت سلیمان گفتند ؛ چطور این مطلب که حیوانات قوه تعقل ندارند با اون موارد مطرح شده در داستان زندگی حضرت سلیمان قابل جمع است؟ در کتاب انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی هم در ضمن نقل یک روایت گفته شده که بین انسان ها نسبت های تکوینی خاصی وجود دارد و برای مثال گفتید که اگر شخصی مرتکب قتل پدر خود شود عمر خودش هم کوتاه می شود؛ برای نمونه منتصر، پسر متوکل عباسی رو هم مثال زدین ولی در تاریخ شخصیت های زیادی داشتیم که مرتکب این عمل شدند و تا سال ها بعد از آن زندگی کردند، این مسئله رو چطور تحلیل و توجیه می کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آن‌چه در مورد عدم تعقل حیوانات گفته می‌شود تعقل به معنای درک مفاهیم کلی است و یافتن قواعد عالم و این غیر از فهمی که آن مورچه یا هدهد داشتند 2- در مورد کوتاهی عمر پسر متوکل، نظر ما به سخن امام هادی «علیه‌السلام» بود و جنبه‌ی تکوینی آن عمل. ولی فراموش نکنید که ممکن است عوامل دیگری در میان باشد که مانع تحقق آن جنبه‌ی تکوینی بشود. موفق باشید

22311
متن پرسش
در یکی از کتاب های ابن عربی نوشته شده است کفار اولیای الهی هستند که از شدت غیرت بر معشوق، ایمان خود را پنهان کرده اند! در مورد فرعون هم تعابیر مشابهی داشته؛ بر فرض بگوییم که ابن عربی در مورد برخی شخصیت های مورد احترام برخی افراد تقیه کرده؛ در مورد فرعون که تقیه معنایی نداره چون که یک شخصیت منفور در کتب آسمانی و ادیان ابراهیمی است و هیچ گروهی خود را از پیروان فرعون نمی داند که بگوئیم برای جلب رضایت آن عده این سخن را گفته. منظور ابن عربی از این سخنان چه بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف‌های محی‌الدین همان‌طور که حضرت امام در نامه‌ای که به گورباچف نوشتند، حرف‌هایی است از مو باریک‌تر و با ادبیات خاصی فهمیده می‌شود. در مورد فرعون و ایمانی که آورده، استناد ابن‌عربی به این آیه است که فرعون در حینی که در حال غرق‌شدن بود مثل سخن ساحران، گفت: «آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ» در حالی‌که می‌توان به او اشکال گرفت که ایمانِ اضطراری قابل قبول نیست و او معتقد است که با گفتن این جمله، فرعون تصور می‌کرده مثل ساحران نجات می‌یابد و اضطراری در کار از نظر او نبوده. به هرحال حرف‌هایی برای گفتن دارد، نه آن‌که گمان کنیم که اشکالاتی بر او نیست. موفق باشید

22308
متن پرسش
سلام استاد اخیرا مطالبی در فضای مجازی از برخی افراد در نقد حکمت صدرایی دیدم که در اونها به مطالبی در افسار اربعه ملاصدرا و شرح مرحوم ملا هادی سبزواری بر آن اشاره شده بود که ملاصدرا در اسفار اربعه نوشته است زنان موجوداتی پست تر از انسان هستند و در اصل در زمره حیوانات اهلی محسوب می شوند که خدا آنها را برای خدمت به مردان که انسان های واقعی هستن به وجود آورده است و ملا هادی سبزواری هم در شرح آن اهانت های بیشتری را نسبت به زنان مطرح کرده است و گفته اگر خدا به جهت دفع این مفسده نبود که مردان از رابطه جنسی با حیوانات مشمئز نشوند؛ خدا هرگز بر زنان صورت انسانی قرار نمی داد! استاد شما به عنوان یکی از مدافعان حکمت صدرایی برای این مسئله چه پاسخی دارید؟ خواهش می کنم نگویید که اینها جزء تحریفاتی است که در این کتب وارد شده که با سند و مدرک میشه اثبات کرد که اینها تحریف نیست و در نسخه اصلی کتب ملاصدرا و ملا هادی سبزواری وجود داشته و اگر آنان در مبانی مکتب فلسفی خود بر این عقیده نبودند این چنین صریح و بدون تعارف نسبت به مقام زن جسارت نمی کردند. شما در کتاب های خودتان در نقد غرب و مدرنیته می گویید در تمدن غرب به زنان به چشم شی و کالا نگاه می کنند و بدون توجه به ارزش های انسانی و اخلاقی از ویژگی ها و خصوصیات زنانه آنها سوء استفاده می شود؛ ولی هم زمان حکمت صدرایی را هم قبول دارید در حالی که این مکتب فلسفی به طور رسمی و علنی زنان را تحقیر می کند و آنها را شبیه به حیوانات و پست تر از آن می داند که جزء انسان ها محسوب شوند! برای شما این دو تا چگونه قابل جمع است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال یکی از کاربران به طور نسبتاً مفصل عرض شد که اولاً: در بسیاری موارد «زن» به معنای مظهر شهوات مورد بحث قرار گرفته و در آن‌جا هم که در روایات «زن» نفی می‌شود، منظور زن به عنوان مظهر شهوت است که می‌فرمایند «حبّ النساء و الشهوات». ثانیاً: در بعضی مواقع ‌خواسته‌اند به مخاطبان خود توصیه کنند که رعایت حقوق زن را در نظر بگیرند که متأسفانه ادبیاتی را به‌کار برده‌اند که امروزه ابداً قابل قبول نیست که مثلاً بگوییم باید رعایت حیوانات و زنان را بکنیم. ولی فراموش نکنید که این نوع سخن‌گفتن در زمان و زمانه‌ای به صورت معمول پذیرفته می‌شده است. با این‌همه اگر فیلسوفی سخنانش مبتنی بر مبانی عقلی و دینی نباشد، هرکه می‌خواهد باشد، مورد قبول ما نخواهد بود. موفق باشید

22307
متن پرسش
سلام: وقت شما بخیر. استاد! انقطاع از دنیا با توجه به توصیه هایی که به ازدواج، بچه دار شدن، دوست داشتن اینها و محبت کردن، کار کردن و روزی در آوردن، خونه مناسب داشتن، مرکب خوب داشتن و بسیاری از نیاز های بدنی و خیلی از مسائل دیگه، چگونه است؟
متن پاسخ

مه تعالی: سلام علیکم: انقطاع از دنیا به آن معنا است که برای هیچ‌چیز جز خدا نقش قائل نباشیم و دل خود را به دنیا به معنای جای‌دادنِ دنیا به جای خدا شکل ندهیم وگرنه سیره‌ی خود انبیاء و اولیاء این نبوده است که به زن و فرزند خود قطع علاقه نمایند. موفق باشید

22302
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: استاد بنده دانشجوی فیزیک هستم و به فلسفه علاقه مند و طالبم که هر موضوعی را که مطالعه می کنم در مواردی که مربوط به اصول فیزیک است نظر اسلام را هم بدانم. امیدوارم که شما پاسخ سوالاتم را بدهید. سوال بنده این است که آیا در عالم ماده چیز ثابتی وجود دارد؟ آیا همه چیز در عالم ماده تشکیکی است و نهایت آن چیز که تنها مربوط به عالم ماده است (شاید نمی دانم) را می توان به عنوان ثابت در نظر گرفت به عنوان مثال سرعت نور در عالم ماده (البته در خلا) به عنوان یک ثابت در نظر گرفته شده است آیا این صحیح است یا اینکه معنای این ثابت فعلی این است که توان فعلی ما در این حد است که با ثابت در نظر گرفتن آن کارمان تا آن حدی که دقیق است راه می افتد و نیازی به دقت بیشتر نیست؟ و یک خواهش دیگر استاد جان بنده می خواهم در این فرصت تابستان در مورد قوانین مربوط به عالم ماده و ارتباط آن با عالم معنا مطالعه عمیق تری داشته باشم و حقیقت را از معارف اسلامی جویا شوم تا بتوانم در علم فیزیک بهتر تفکر کنم. لطفا اگر پیشنهادی برای بنده دارید بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از آن جهت که در حرکت جوهری جناب صدرالمتألهین اثبات می‌کند که ذات و جوهرِ عالم ماده عین حرکت است پس نمی‌توان در عالم ماده به خودی خود به دنبال ثبوت بود به آن معنا که چیزی در مسیر تبدیل قوه به فعل نباشد و اساساً معنی نمی‌دهد که بگوییم همه‌چیز در عالم ماده تشکیکی است زیرا تشکیک، از مقوله‌ی وجود است و عالم ماده یکی از مراتب آن است 2- به نظرم سیر مطالعاتی بر روی سایت بتواند نسبت به هدفی که در پیش دارید، کمک کند. موفق باشید

22301
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار وقتتون بخیر و خسته نباشید، استاد سوالی در مورد جزوه شرح دستورالعمل های آیت الله بهجت داشتم، اونجا که شما در شرح بند ۱۶ این جزوه می فرمایید: راضی بودن به مشکلات دنیا در راستای عبادت خداوند، موجب قرب الهی خواهد شد. استاد در این مورد و موارد مشابه این بنده خیلی ابهام دارم، آیا راضی بودن مشکلات که باعث رضای خداوند هست، مربوط به مشکلات خارج از اراده ما (قضا و قدر الهی) میشه یا حتی شامل مشکلاتی که در اثر بی تدبیری خود و یا جامعه و اطرافیان ایجاد شده هم میشه؟ مثلا اوضاع و احوال نامساعد کشور و جهان پیرامون، ظلم ها و ستم ها و فساد و مشکلات و مسائل دیگه. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر انسان در مسیر توحید و در بستر و سیره‌ی اولیاء الهی باشد، ضعف‌ها و خطاهایش هم موجب عبرت می‌شود. آیا نباید برای مردم معلوم می‌شد سیاسیون مدعی اصلاح‌طلبی که عملاً یک باندِ طرفدار ثروت و اشرافیت‌اند نمی‌توانند قدمی در راستای خدمت‌گذاری به مردم در مسیر اهداف انقلاب اسلامی بردارند؟ مسلّم مردم در انتخاب‌های آینده‌ی خود متوجه‌ی این امر خواهند شد و از این جهت می‌توان همین مشکلات را هم منشأ خیر دانست، به همان معنایی که حضرت ربّ العالمین می‌فرماید: «فاعتبروا یا اولی الابصار!». موفق باشید  

22299
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: استاد برای کمک گرفتن از امام زمان از چه راهی باید استفاده کرد وقتی در شرایط بلاتکلیفی قرار می گیری که اصلا و ابدا نمی دانی چه تصمیمی باید بگیری و این شرایط ممکن است به چندین سال طول بکشد.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان اعتقاد و باور به هدایت امام غائب «علیه‌السلام» داشته باشد، اگر نفس خود را و امیال مربوطه‌اش را در سلامت نسبی قرار داده باشد آن حضرت از مددهای لازم دریغ نمی‌فرمایند. موفق باشید

22298
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید: استاد گرانقدر در یکی از صحبت هایی که داشتیم، برای فهم راه گشایش این برهه از تاریخ انقلاب بمنظور فهم چگونگی تغییر نظام مفاهیم اتفاق افتاده و نحوه مواجهه نخبگان و مردم ما را به بازخوانی سال 43 تا 57 رجوع دادید. پرسش حقیر این است که در این سال قرار است چگونه و چه کمکی به ما انجام دهد و این بازخوانی چگونه باید اتفاق بیفتد تا بتواند کمک کند و چگونه و چه منابعی در این زمانه راهگشا هستند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک بحث بسیار مهمی است که تفکر نسبت به آینده، همیشه با نظر به ریشه‌ها انجام می‌گیرد و در مورد انقلاب اسلامی نیز چنین است. در همین رابطه در بحث «گوش‌سپردن به ندایِ بی‌صدای انقلاب اسلامی» عرض شد:

«باید از خود پرسید چرا آن‌چه در آغاز انقلاب اسلامی قلب‌هایمان را متوجه‌ی خود کرد، فراموش کرده‌ایم و به جای آن‌که همواره متوجه‌ی حقیقت آن باشیم که امروز هم کار ما باید بر همان منوال باشد؛ به مطلوباتِ دیگری دل بسته‌ایم. در حالی‌که توجه به آن آغاز، تفکر تاریخی ما را به سرچشمه‌ای که ابتدا چندان روشن نبود، راهنمایی می‌کند. زیرا «این آغاز است که همواره در آینده پایدار می‌ماند»، و شما وقتی این را روشن‌تر خواهید یافت که به شأنِ بنیادین تذکرات بنیان‌گذار انقلاب اسلامی نظر کنید که قلب او را آن اشراقِ آغازین در برگرفته و او گزارش‌گرِ آن است و البته این، بازگشت به گذشته نیست، بلکه معنابخشیدن به آینده است. و در این رابطه نیاز به نگاهی داریم که در اُنسِ با آن آغاز، همواره پاک و غیر آلوده مانده باشد و روح تاریخی انقلاب اسلامی را در منظر خود نگه داشته است. باز باید به صورتی به انقلاب اسلامی فکر کنیم که در آغاز، شروع شد تا آن اشراق در معنایِ تجلی به مقام تفکر آید و روشنی بخشد و یگانگی بین ما و انقلاب که چندی است پیش آمده، از میان برخیزد.»

در این مورد در جلسه‌ی اخیر عرایضی عرض شد. موفق باشید 

22297
متن پرسش
خدمت استاد بزرگوار سلام علیکم: در روایات معصومین علیهم السلام در رابطه با جایگاه و مقام زن به دو گونه سیاق برمی خوریم که گویی مربوط به دو تاریخ است: از طرفی حضرت رسول صلی الله علیه و اله می فرمایند: از دنیای شما سه چیز را دوست دارم: زن و بوی خوش و نور چشمم در نماز است و از طرفی امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: زن همه اش شر و بدی است و از آن بدتر اینکه چاره ای جز بودن با او نیست. از طرفی رسول گرامی می فرمایند: با خانواده ی خود بسر بردن از گوشه ی مسجد گرفتن نزد خداوند پسندیده تر است و امیرالمومنین می فرمایند: تا می توانید از زنان دوری کنید. از طرفی رسول اکرم می فرمایند: بهترین شما خوش رفتارترین شماست نسبت به عیال ... و یا: در رفتار با زنان از خدا بترسید و آنچه درباره ی آنان می توانید از نیکی دریغ نکنید. و امیرالمومنین می فرمایند: مبادا گرامی داشت زن را از حد بگذرانی و یا او را به طمع افکنی و... و یا می فرمایند: از مشورت با زنان بپرهیز که زنان سست رایند و در تصمیم گرفتن ناتوان... و یا: زن عقربی است که... ضمنا از محضر شما اساتید استفاده کرده ایم که سخن حضرت علی راجع به ناقصات العقول بودن زنان مربوط است به تاریخ جنگ جمل و عایشه و هر زنی را در بر نمی گیرد و... سوال اینجاست که آیا آنجا که حضرت علی مکررا چنان تعبیراتی را درباره ی زن در سخنانشان می آورند نظرشان به این است که در این زمانه زن از جایگاه تاریخی خود خارج شده که در این صورت مطلب فقط مربوط به جنگ جمل نمی شود بلکه این اشاره به یک رویکرد دارد که هرگاه زن از جایگاه تاریخی اش خروج کرد و قهرمان شد باید به او بطور قهری نظر کرد؟ و آیا رسول خدا صلی الله علیه و اله که همه ی تعبیراتشان راجع به زن مثبت است با مساله ی امیرالمومنین مواجه نبوده اند؟ و آیا تاریخ امروز ما شبیه به تاریخ امیرالمومنین نیست که همواره زن بر سر دوراهی ریحانه و قهرمانه بودن قرار دارد و باید او را بر اساس جایگاه و تاریخی که برای خود رقم می زند نگاه و تفسیر کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکته‌ی مهمی اشاره فرموده‌اید. هرچه هست در آموزه‌های اسلامی که پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» و علی مرتضی «علیه‌السلام» بدان توجه می‌دهند؛ همواره زن مورد احترام می‌باشد و در همان راستا علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند زنان ریحانه هستند. می‌ماند که گویا شرایط رفاه‌زدگی بعد از پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نوعی شهوت‌زدگی از طریق زنان را در جامعه دامن زده است، در آن حدّ که در اکثر امور حتی در جنگ و جهاد، زنان دخالت داشتند و سخنان علی «علیه‌السلام» در تقبیح زنان در این رابطه است که برای خود، مثل امروز جهان غرب، میلِ زنان، فرهنگی را شکل داده است و عملاً زن در حضیضِ خود قرار گرفته است. لذا حضرت جامعه را از این امر نهی می‌کنند. موفق باشید 

22296
متن پرسش
با سلام خدمت شما: با توجه به پرسش ۲۲۲۸۷ در رابطه با تدبیر نفس جنین، اینکه ما داریم که از ۴ ماهگی روح در جنین دمیده می شود یعنی قبل از ۴ ماهگی چه کسی این اعضا را شکل می داده و تدبیر می کرده؟ اصلا چرا از همان اول تشکیل جنین زوح در آن دمیده نمی شود؟ چطور این مساله با «هو الذی یصورکم فالارحام کیف یشاء» قابل جمع است؟ سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا، نفس ناطقه‌ی مادر است که نطفه را تدبیر می‌کند تا به مرتبه‌ی حالت گیاهی برسد که در این صورت، جنین با نفسِ نباتیِ بالفعل که بالقوه انسان است تدبیر می‌شود تا به نفسِ حیوانیِ بالفعل که بالقوه انسان است می‌رسد. ظاهراً این مرحله، مرحله‌ی چهارماهگی است و عملاً جنین در این مرحله حکم یک انسان را دارد. موفق باشید

22294
متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: جناب آقای یوسفی در کتاب منطق متابعدی بینهایت در ص 18 اصل استحاله اجتماع نقیضین را ظاهرا نفی می کنند و در ایمیلی که کردم فرمودند: من با ضرورت و مطلقیت و جبر علم و منطق، مشکل دارم و حتی اگر همیشه دربند این دستگاه اجباری هم باقی بمانم باز هم نمی توانم این قطعیت را قبول کنم. این قطعیت و مطلقیت به این خاطر است که ما فقط بر سطحی کم بعدی از هستی زندگی می کنیم و شناخت داریم و باید فراتر برویم. با جهش و در امتداد متابعدها می توان چنین کرد. هنوز روشی علمی برای طراحی چنین جهش هایی ندارم اما می دانم علم آینده ناگزیر از افتادن در این جاده است. نظر شما را در مورد این کتاب و بخصوص اینکه آیا با منطق متابعدی این امکان است که ام القضایا را رد نمود خواستارم لینک دانلود کتاب (http://ketabnak.com/book/28061/%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82-%D9%85%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%B9%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C%D8%AA)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انکار امور بدیهی کارِ سختی نیست. همین‌طور که هم‌اکنون جنابعالی می‌توانید منکر نوری شوید که در این اطاق هست و بفرمایید برای بنده از نظر علمی ثابت نشده است که نوری در اطاق است. داستان طرفی را که در ماه رمضان بعد از اذان صبح بیدار شد و چشم خود را بست و شروع کرد به سحری‌خوردن و به گفته‌ی مولوی بالاخره طمعْ نگذاشت نور طلوع را که روشن بود ببیند. مولوی در این مورد می‌گوید:

روشنست این لیکن از حرص سحور ** آن خورنده چشم می‌بندد ز نور

موفق باشید

22293
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: «العمر الذی اعذر الله فیه الی ابن آدم ستون سنه» عمری که خداوند انسان را در آن معذور می دارد شصت سال است. این فرمایش حضرت علی علیه السلام چه هدایت و پیامی درش هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به روایات دیگری که از پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» صادر شده و حضرت می‌فرمایند عمر امت من بین 60 تا 70 سال است؛ شاید بتوان گفت عمرِ فعّالِ انسان در بستر حیات دینی، عموماً از این قرار است، واللّه اعلم. موفق باشید

نمایش چاپی