باسمه تعالی: سلام علیکم: معنا ندارد مسیر فلسفهای که به اصالت وجود رسیده است، از نظر فلسفی به جایی بالاتر برود زیرا بالاتر از «وجود» چیزی نیست. میماند که در کنار این نگاه دو نگاه دیگر باید در میان آید: یکی در بستر اصالت وجود نظر انداختن به انسان است که علامه طباطبایی در «رسالة الولایه» باب آن را باز کردهاند؛ و دیگر نگاه هایدگر به انسان است به اعتبار اگزیستانسِ انسان که همان «دازاین» است. و متأسفانه اهل فلسفهی صدرایی به این نکته نظر نکردهاند و به همان اندازه در نظر به پدیدارها با کمبود روبهروییم وگرنه از جهت اصالتدادن به وجود و نگاه فلسفی، چیزی کم نداریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده رهبری انقلاب بیشتر مسئولیت پایدارنگهداشتن اهداف انقلاب اسلامی را به عهده دارند و تذکرات ایشان در راستای توجه به اهداف انقلاب است و متذکر وظایفی میشوند که دولت باید انجام دهد، نه آنکه خودشان بیایند کار دولت را به دست بگیرند، سعی دارند در این مسیر مردم را به بصیرت لازم برسانند. مثل آنکه در مذاکره با آمریکا دخالت مستقیم نکردند و نظر خود را که عدم مذاکره بود، تحمیل ننمودند. ولی طوری عمل کردند که مردم امروز به بصیرتی رسیدهاند که قبول دارند چرا رهبری فرمودند نباید به آمریکا اعتماد کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد عرایضی در کتاب «آشتی با خدا» در قسمت «چرا خدا ما را خلق کرد؟» شده است. ببین به کارت میاید جهت ورود به تفکر نسبت به این موضوع؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. زیرا صحت هر کشفی را باید بر اساس کشف انسانهای معصوم معین کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که محیالدین در موقعیت تقیه بوده است و تنها شواهدی را از ایشان داریم که نظر به فکر و فرهنگ تشیع داشته است بهخصوص که زبانِ فهم مطالب او، زبانِ خاصی است. پیشنهاد میکنم کتاب «جدال با مدعی» از دکتر حسین غفاری را در این مورد مطالعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره قرآن کتاب «تذکر» است و بنیادِ جان انسانها به همان معنای فطرتی که دارند با قرآن آشنا است، لذا همینکه ما با عقل خود به سراغ آن برویم، قلب ما نیز متذکر خواهد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره ما همواره با ملکات خود هستیم، چه در خواب و چه در بیداری. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مستحضر هستید که این نکات از محدودهی سؤال و جواب بیرون است. با اینهمه بنده فلسفهی تحلیلی را در آن حدّ میدانم که به قول معروف، فکر کنیم و سخن بگوییم و سخن یاوه نگوییم. ولی عمقی در آن ندیدم. در فلسفهی قارهای بهخصوص در هایدگر و گادامر، نحوهای از تفکری که در این دوران بدان نیازمندیم را یافتم به همان معنای عبور از متافیزیک. به نظر بنده برای تفکر نسبت به انقلاب اسلامی، میتوانیم از هایدگر و گادامر استفاده کرد بهخصوص از هایدگرِ متأخر. و عدم موفقیت انقلاب اسلامی را در مورد بهفهمآوردنِ جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی خوبفکرنکردن میدانم به همان معنایی که هایدگر در کتاب «چه باشد آنچه خوانندش تفکر» متذکر میشود. ما با فهم انقلاب اسلامی به عنوان حقیقت دوران که به قلب حضرت امام إشراق شد، از ذیل تاریخ رنسانس رها خواهیم شد که بحث آن مفصل است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم با منطق ارسطویی نمیتوان همهی ابعاد پدیدار را به تفکر آورد و هرکدام از منطقهای موجود، وجهی از پدیدار را مینمایاند مگر آنکه انسان با شهود خود متوجهی وجود پدیدار شود، کاری که امثال هایدگر در پی آنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جسمانیبودن معاد یعنی همهی ابعاد انسان در معاد حاضر شود و این برای معصومین«علیهمالسلام» هم تحقق مییابد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که ذات موسیقی حرام نیست و حتی سروردِ «ای مطهر» را که به ظاهر موسیقی غلیظی هم داشت، امام چندین بار تأیید کردند. میماند که این مسیر تا کجا ما را سیر میدهد. آیا از مرتبهی خیال میتوان از طریق موسیقی به بالاتر سیر کرد؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خداوند معانی را که به قلب انسان نازل میکند در موطنِ نفس به عالیترین شکل به جهت قوای نفس حالتِ لفظ و صوت خلق میشود که به یک معنا برای پیامبر«صلواتاللّهعلیهوآله» حضرت جبرائیل در میان میآیند 2- به نظرم خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ادامهی آیه میفرماید اینکه برای مدیریت جامعه به غیر از زعیم الهی امید بستهاید، نمونهای از شرک است و به طور کلی اگر برای مخلوقات، تأثیر استقلالی قائل شویم گرفتار شرک هستیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کمال یا در بُعد انسانی است و یا در بعد حیوانی 2- تقدیرات انسانها متفاوت است و هرکس در تقدیری که برایش شدهاست به کمال لازم میتواند برسد. این موارد را در کتاب «خویشتن پنهان» بهتر میتوانید دنبال کنید 3- در برزخ، رفع حجاب هست ولی تکامل به معنای تبدیل قوه به فعل نیست. در این مورد میتوانید به کتاب «معاد» رجوع کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که آیهی مذکور در شرایطی نازل شده که به جهت جنگ و جهاد، تعداد زیادی همسرانشان را از دست دادهاند و قرآن برای رعایت یتیمان آنها متذکر آن امر میشود و اتفاقاً در همانجا هم تأکید میکند در شرایطی میتوانید بیش از یک همسر داشته باشید که عدالت را رعایت کنید و به آنها رخصت چنین کاری را میدهد. بنده تا حدّی نسبتاً مفصل در تفسیر سورهی نساء، مطالبی در این امر عرض کردهام. میماند که ما اگر بندگی خدا را دوست داریم و یاد خدا موجب آرامش قلب میشود، چرا از بندگیِ او فاصله بگیریم؟ در حالیکه بهترین ذکر، نماز است و فرمود: «اقم الصلواة لذکری». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «چهل حدیث» نکات دقیق عرفانی دارد که باید رفقا مقدمات آن را گذرانده باشند. پیشنهاد خود بنده آن است که با تفسیر سورهی حمد و کتاب «مصباح الهدایه» که بنده شرحی بر آن داشتهام، شروع کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم قوهی قضائیه در این موارد تحت تأثیر جریانی باشد که رسانههای بیگانه میگویند. شاهدان دلیل کافی بر ادعای خود نداشتند، قاضی در این مورد کاری جز تکیه بر ادله نمیتواند بکند. از کجا که اصل جریان برای بیابروکردن دفتر رهبری مشکوک نباشد! بهخصوص که رسانههای دشمن به طور غیر معمول به این امر دامن میزنند. حال آنکه به ما دستور دادهاند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا» اى كسانى كه ايمان آورده ايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد، نيك وارسى كنيد (الحجرات/6 ) آیا فاسقتر از رسانههای بیگانه شما فاسقی را سراغ دارید!؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی نباید از فلسفهی غرب غفلت کرد و برای فهم درست جایگاه فلسفهی اسلامی، توجه به فلسفهی غرب در این زمان لازم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر تقوا و نگهبانی از خود، برای آلودهنشدن به گناه مراقبه پیش میاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در بهشت یعنی قرارگرفتن در آغوش انوار اسماء الهی. هرکس به آن اندازه در زیر سایهی آن اسماء قرار گیرد، در بهشت جای گرفته است و با بقیه که در آن مقاماند در یگانگی بهسر میبرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- منظور علامه طباطبایی از آن جمله آن است که خداوند چنین بستری را تکویناً فراهم کرد ولی شیطان خودش با انتخاب خود شیطان شد. عیناً در مقابل این امر، طهارت تکوینیِ اهلالبیت «علیهمالسلام» را دارید که آن طهارت تکوینی، انتخاب را از آنها نمیگیرد و آنها هستند که باید آن را حفظ کنند 2- وقتی گفته میشود حکمی ارشادی است، یعنی آثار آن به طور مستقیم به خودِ طرف برمیگردد مثل آنکه به کودکی بگوییم نزدیک بخاری نشود، وگرنه میسوزد 3- شیطان کاری کرد که بنیانش بدی شد و اراده کرد و قسم خورد که بندگان خدا را گمراه کند. و به این معنا میتوان گفت بنیانِ او عصیان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان سخنان استاد هستم. ولی امثال علامه طباطبایی که در کتاب ارزشمند «رسالة الولایه» بر معرفت نفس تأکید دارند در همان بستری که ائمه اشاره میکنند، بر معرفت نفس تأکید میکنند. پس نباید بهکلّی معرفت نفس را نفی کرد. در این مورد خوب است به کتاب «رسالة الولایه» رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- درست متوجهی موضوع نمیشوم 2- حرف خوبی است 3- خداوند میفرماید: ««كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُون» به همان نحو كه از عالم بالا شروع شديد، به همان نحو برمى گرديد. منتها در برگشت به آن آغاز، دیگر آن آغاز از خودتان شده زیرا با انتخابهای خود به آنجا رسیدهاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آیا به این روایت فکر کردهاید که حضرت صادق «علیهالسلام» جهت توجه به بنیادیترین بنیادِ روحانی هر انسان روشن میکنند كه اولًا: قلب انسان كاملًا با خدا آشنا است و خداوند در نزديكترين شرايط به انسان است. ثانياً: مى تواند با خدا روبه رو شود، ما را متوجه نكته اى مى كنند كه خداوند در قرآن به آن اشاره فرموده است كه: «فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ»،[1] و هنگامى كه بر كشتى سوار مى شوند خدا را با تمام خلوص مى خوانند و چون آنها را به سوى خشكى رساند و نجاتشان داد، در همان حال شرك مى ورزند. بعد از طرح اين آيه حضرت فرمودند: آن وقت كه فرد در دريا اميد به هيچ چيز ندارد و به قدرتى لايزال متوسل مى شود «فَذَلِكَ الشَّيْءُ هُوَ اللَّهُ الْقَادِرُ عَلَى الْإِنْجَاءِ حَيْثُ لَا مُنْجِيَ وَ عَلَى الْإِغَاثَةِ حَيْثُ لَا مُغِيثَ»،[2] آن قدرت لايزال كه در آن حالت، آن فرد بدان متوسل مى شود همان خدايى است كه قادر بر نجات است، در آن موقعى كه هيچ نجات دهنده اى براى او نيست، و او فريادرس است، در شرايطى كه هيچ فريادرسى را در منظر خود نمى يابد.
حديث مذكور؛ از بهترين نكته ها براى خدا يابى است. چون اولًا: ما را متوجه خدايى مى كند كه مافوق خداى مفهومى است و در آن شرايط خاص او را روبه روى خود مى يابيم، يعنى همان خدايى كه از طريق قلب بايد با آن مرتبط شد. ثانياً: اين خدا را انسان در وجود خود مى شناسد و احتياج نيست با كتاب و درس و مدرسه وجود او را براى خود اثبات كند. ثالثاً: و از همه مهمتر اينكه كافى است حجابهايى كه خود را براى ما نجات دهنده و فريادرس مى نمايانند كنار رود، يك مرتبه قلب ما خود را با آن خدا روبه رو مى بيند. به همين جهت حضرت مى فرمايند: او خداى قادر بر نجات است آن موقعى كه هيچ نجات دهنده اى نيست، «حَيثُ لا منجى». وقتى در منظر جان انسان مشخص شود كه هيچ نجات دهنده اى نيست و همه آنچه ما به عنوان نجات دهنده به صورت وَهمى و دروغين به آنها دل بسته بوديم، از منظر قلب كنار رفته اند، و وقتى روشن شود همه آنچه ما به عنوان فريادرسِ خود به آنها دل بسته بوديم، از صحنه جان رخت بربسته اند، خداوند در عمق جان ما به عنوان فريادرس ظاهر مى گردد و ما با او روبه رو مى شويم. 2- چرا به گفتهی هایدگر نظر نداشته باشیم که «تفکر» را نظر به بنیادیترین و سرآغازینِ حقیقت میداند که در تاریخ ظهور میکند؟ بنده تفکر در این تاریخ با نظر به حقیقت وجودی انقلاب اسلامی میدانم و این را عقلانیتِ این دوران میشناسم. برای روشنشدنِ مطلب، یادداشتی که در این مورد داشتهام را خدمتتان ارسال میدارم:
برای بیشتر فهمیدن انقلاب اسلامی و تفکر در آن از آن جهت که به جهت وجودیاش «تفکرناشدنی» باقی میماند در صورتی ممکن است که به تقدیری فکر کنیم که در جان انسانها رخ داد و نه به حرکات و فعالیت آنها. انقلاب اسلامی یک رخداد تاریخی بود که از طریق آن انسانها در جان خود شنوایِ سخنی شدند که باید تاریخ دیگری را رقم بزنند بدون آنکه متوجهی شنیدن آن پیغام درونی باشند، در عین آنکه همیشه در طول تاریخ انسانهای فرزانه به صدای حقیقت گوش دادهاند که البته روشنفکران ما نتوانستند آن پیغام درونی تاریخیِ خود را درک کنند.
آن پیغام، مردم ایران را فراخواند تا با او از درِ همسخنی درآیند و حقیقتاً مردم ایران در مقامِ انسانیشان دلبستهی کمند آن مشیت تاریخساز شدند و از آن به بعد عدهای را مییابید که همچون پیکی، مدام حاملِ آن پیغام میباشند، پیغامی که از سوی خدا در این تاریخ به انسان میرسد تا متوجه شود میتواند با حضور خدا در این تاریخ حاضر گردد و از دوگانگیِ بین سوبژه و اُبژه عبور نماید و خودش، زبانِ حقیقت دوران گردد به آن صورت که حقیقت او را فرا میگیرد و مشکل روشنفکران ما چه در لباس ادبیات هایدگر سخن بگویند و چه عرفاننمایی کنند؛ آن است که پیغام تاریخیِ خود را که در بستر انقلاب اسلامی ظهور کرد و شهداء شنیدند، را نشنیدند. موفق باشید
[1] ( 1)- سوره عنكبوت، آيه 65.
[2] ( 1)- قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ (ع) يا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ دُلَّنِى عَلَى اللَّهِ مَا هُوَ فَقَدْ أَكْثَرَ عَلَى الْمُجَادِلُونَ وَ حَيرُونِى فَقَالَ لَهُ يا عَبْدَ اللَّهِ هَلْ رَكِبْتَ سَفِينَة قَطُّ قَالَ: نَعَمْ قَالَ: فَهَلْ كُسِرَ بِكَ حَيثُ لَا سَفِينَة تُنْجِيكَ وَ لَا سِبَاحَة تُغْنِيكَ قَالَ: نَعَمْ قَالَ فَهَلْ تَعَلَّقَ قَلْبُكَ هُنَالِكَ أَنَّ شَيئاً مِنَ الْأَشْياءِ قَادِرٌ عَلَى يخَلِّصَكَ مِنْ وَرْطَتِكَ قَالَ: نَعَمْ قَالَ: الصَّادِقُ( ع) فَذَلِكَ الشَّىءُ هُوَ اللَّهُ الْقَادِرُ عَلَى الْإِنْجَاءِ حَيثُ لَا مُنْجِى وَ عَلَى الْإِغَاثَة حَيثُ لَا مُغِيثَ.« معانيالأخبار»، ص 4-« توحيد صدوق»، ص 231.« بحارالانوار»، ج 3، ص 41.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. عنایت داشته باشید که نفس ناطقهی ما وقتی در معرض انوار الهی قرار گرفت و آن انوار تا گوش مثالی نازل شد، صوتی مناسب آن معنا را میشنود. زیرا آن معنا تا مرتبهی گوشِ مثالی نازل شده و لذا عملاً آن صوت، در نفسِ ما بهوجود آمده. و به همین معنا حتماً برایتان پیش آمده که در خواب چیزی را بشنوید. موفق باشید