باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جریانی در پیش است. خداوند برای به ظهورآوردنِ تاریخِ عبور از استکبار، به قلب انسانهایی که آمادهی آن عبور هستند، نفحاتی القاء میفرماید به همان معنایی که رسول خدا «صلواتعلیهوآله» فرمودند: «الا انَّ فى ايّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحاتٌ الا فَتَعَرَّضُوا لَها» در زندگى شما گاهى يك نفحه هايى به قلبتان مىرسد خودتان را در معرض اين نفحههاى غيبى قرار دهيد تا بشنويد. به گفتهی جناب مولوی:
گفت پيامبر (ص) كه نَفْحَتْ هاى حق
اندر اين ايام مى آرد سبق
گوش و هوش داريد اين اوقات را
در رباييد اين چنين نفحات را
نفحه اى آمد شما را ديد و رفت
هر كه را مى خواست جان بخشيد و رفت
حتما تجربه كرده ايد. گاهى شده است كه وقتى طرف را نگاه مى كنيد فكر مى كنيد او هيچ معرفتى از معارف الهى و هيچ توانى از توان هاى سلوكى را هم ندارد. امّا خداوند برايتان روشن مى كند كه همه آن چيزهايى كه ما آرزويش را داريم، او با همّتش به دست آورده است، چون خود را در معرض نفحات تاریخیِ خود قرار داده و از بركات آن سرسرى نگذشته است. لذا:
نفحه اي ديگر رسيد آگاه باش
تا از اين هم وانماني خواجه! تاش
موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید بدانید همسر دوست شما به شما نامحرم است. پس شوخیهایی که حریم نامحرم را میشکند، نباید انجام شود. ولی در عین حال، میشود ارتباطها، خشک و غیر معمول نباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، نظرها متفاوت است در حدّی که در نجوم قدیم نیز بر اساس استفاده از اسطرلاب، فرض را بر تختبودن زمین میگیرد و با اینهمه پیشبینیهای آنها درست در میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث معرفت نفس میتواند مفید باشد إنشاءاللّه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل، شرع را میپذیرد به همان معنایی که در علم کلام گفته میشود: حُسن و قبح، عقلی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همینکه میفرمایید «حال»، دیگر حال، حال نیست و گذشته است 2- در حرکت است که با پدیدهای روبهروئیم که همواره میآید و میرود ولی در نسبت با «وجود» و تبدیل قوه به فعل، موضوع فرق میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقينَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً . وَ اتَّبِعْ ما يُوحى إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً . وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكيلاً (آیات 1 تا 3)/ احزاب) که به پیامبر خود میفرماید در مسیر رعایت احکام الهی به هیچوجه از کافرین و منافقین پیروی نکن و تنها وحی الهی را برنامهی راه خود قرار بده و بر خدا توکل کن و او کافی است که وکیل تو در همهی صحنهها باشد؛ دیگر گوش ما هرگز بدهکارِ این تحریمهای به اصطلاح سیاهچاله نخواهد شد. آنچه میماند وعدهی الهی است برای ایجاد بستری که در آن بستر، ضعف و ناتوانی و هلاکت جبههی استکبار بیش از پیش روشن میشود. چرا که میفرماید: «وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً (22)/احزاب) چون مؤمنین اتحادِ کفر جهانی را در مقابل خود دیدند، متوجه شدند آن وعدهی الهی که باید در متن قدرتنماییِ کفر ظهور کند، فرا رسیده است. لذا گفتند: این است وعدهی خداوند و رسول او، و خداوند و رسولش به وعدهی خود عمل کردهاند. به آن معنا که در تقابلی سختْ جهانی چهرهی حقانیت و قدرتنماییِ جبههی توحید روشن خواهد شد و لذا «ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» نهتنها خود را نباختند، بلکه ایمانشان نسبت به خدا و تسلیمشان نسبت به دستورات دین بیشتر از پیش به صحنه آمد.
آری! قصهی ما مبنی بر تأکید در نفی استکبار، باید به اینجاها میکشید و بحمداللّه کشیده شد. و مطمئن باشید این بهترین شرایط است برای به ظهورآمدنِ گوهر ایمانیِ مردمی که در وفاداری به انقلاب و نفیِ استکبار، یگانهی دوران خود هستند. اینان همان فئهی قلیلهاند که بر ازدهام پشههای این دوران پیروز خواهند شد. اینان همانهایی هستند که خداوند در موردشان فرمود: « لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً. وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ الْقِتالَ وَ كانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزيزاً» (24 و (25)/ احزاب) خداوند میخواهد در این رویارویی پاداش صداقت صادقین را و عذاب منافقین را اگر توبه نکنند، بدهد و خداوند غفور و رحیم است. خداوند کافران را در حالیکه هیچ بهرهای از این تقابل بهدست نیاوردند با عصبانیت کامل برمیگرداند و خداوند برای مقابله با دشمنان حقیقت و حفظ مؤمنین بدون آنکه مقاتلهی مستقیمی آنها با کافران انجام بدهند، کافی است چرا که او قوی و شکست ناپذیر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر خوبی است ولی هر اندازه روح انسان از طریق عبادات با نور حق مرتبط باشد، راه و جهت رسیدن به اهداف الهی برایش گشودهتر میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به زحمت نیفتند برکات خاص خود را دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» از ظهور حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» خبر میدهند، مسلّم مراودهی جناب جبرائیل با حضرت فاطمه «سلاماللهعلیها» بیرون از این موضوعات نیست و به معنای ظهورِ مقدمات آن ظهور، انقلاب اسلامی مطرح است و در این رابطه ذوق جناب استاد شجاعی چنین فهم و یافتی را داشتهاند. و اینجا بحث دروغ و راست مطرح نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اهل عرفان از طریق توحید و نفی خود، اعمال و تأثیرات خود را انجام میدهند و اهل کرامت از طریق قدرت نفس و ریاضتهای آنچنانی اعمالی را انجام می دهند، هرچند که امثال مرحوم شیخ جعفر مجتهدی و یا مرحوم رجبعلی خیاط در ریاضت نفس از اعمال شرعی استفاده میکردند. ولی در هر حال، اهل کرامت بودند و این افراد با امثال مرحوم سید علی قاضی که اهل عرفان بودند، متفاوت میباشند. در این مورد خوب است به کتاب «آیت الحقّ» که فرزند مرحوم قاضی در آن جریان رجوع مرحوم شیخ رجبعلی خیاط به مرحوم قاضی گزارش دادهاند؛ رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امثال حضرت امام و علامهی طباطبایی راه دیگری را یافتهاند و بنای جدال هم در میان ندارند. وقتی کسانی با نظر به اصل قرآنی همهی عالم را محل حضور خداوند مییابند، جز وحدت شخصیهی وجود برایشان معنا ندارد. زیرا بقیهی مخلوقات، مظاهر انوار او هستند و نه موجوداتی در عرضِ وجود خدا. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حاج قاسم، صورت و تعیّنِ اخلاص بود و با اخلاص است که میتوان خدا را به ظهور آورد و خود را کنار زد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:می توان از جهتی با آقای نصیری همراه بود از آن جهت که ما هنوز در متن مدرنیته تنفس می کنیم ولی فراموش نکنیم که رویکرد فرایندی انقلاب بسوی اهدافی است که آن عبور از مدرنیته است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خداوند عین وجود است و وجودِ همهی موجودات از اوست و چیزی مثل وجود خدا یعنی چیزی در کنارِ عین هستی، و این محال است. زیرا عین هستی جایی برای عین هستیِ دیگر نمیگذارد چون در آن حال هیچکدام عین هستی نخواهند بود و باید به سراغ عین هستی رفت. به همین جهت گفته میشود ارادهی خدا به محال تعلق نمیگیرد. ۲. قبل و بعد برای خدا که عین هستی است، معنا ندارد. ۳. خدا، عینِ علم است 4- توصیه میشود در این مورد «برهان صدیقین» و جزوات «معارف ۱ و ۲» که بر روی سایت هست مطالعه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وقتی انسان هر اندازه هم که انسان بزرگ و متعالی باشد خود را و اعمال خود را در نسبت با حضرت حق مقایسه میکند؛ مییابد که هیچ است هیچ. و در همین رابطه منوّر به فیوضاتی میگردند که موجب هدایت سایرین خواهند بود ۲. باید به معارفی دست بیابیم که خود را در نسبت با حضرت ربّ العالمین هیچِ هیچ احساس کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس یا روح، همان شخصیت افراد است که میتوانند مطابق فطرتشان که اشارهی دورنی هر کس به خوبیها است عمل کنند و یا میتوانند به آن فطرت یعنی به آن اشارهی درونی پشت نمایند و نگذارند تا آن فطرت از قوه به فعل آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چلهگرفتن چیز خاصی نیاز ندارد. 40 روز، روزه داری همراه با ذکر و خلوت و تدبّر در آیات الهی و سعی در دفعِ خطورات؛ إنشاءاللّه ابعاد فطری انسان را از باطن به ظهور میآورد 2- کار خوبی است و هیچ عوارضی در بر ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما در حدّ وظیفه آنچه را فکر میکنید عمل کنید ولی برای حضرت صاحبالامر تکلیف نمیشود تعیین کرد که بالاخره تا چند سال دیگر میآیند یا نه؟! مگر حالا نایب به این خوبی را نفرستادهاند؟ ما باید نسبتمان را با نایبشان شکل دهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم با مختصر مطالعهای که بر روی مکتب یوگا دارم، معتقدم یوگا به عنوان یک مکتب چنین تواناییهایی را که بر شمردید را دارد. البته نه به آن شکل که به صورت حرفهای یا به صورت صرفاً حرکات ورزشی در آمده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر احتمال بدهیم که طرف محتاج است و بتوانیم به آن کمک کنیم، نباید کوتاهی کرد، وگرنه، نه. 2- در مورد کظم غیظ، سعی کنید برای خود برنامهریزی کنید با رجوع به روایاتی که کظم غیظ را منع میکنند و خوشبینی و خوشرویی را توصیه میکنند. کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام کارساز است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون خداوند در آیهی 40 سورهی هود به حضرت نوح فرموده بودند در آن کشتی اهلت را قرار بده. وقتی حضرت متوجه شدند موج بین ایشان و فرزندشان حائل شد، از سر دعا و ناراحتی در آیهی 45 عرض کردند: پروردگارا فرزند من از اهل من است – که به قول علامه طباطبایی ظاهراً فرزندشان به ایشان ایمان داشته – و خودت فرمودی اهلت را سوار کن، پس باید فرزندم هم سوار میشد. در این جا خدا فرمود او اهل تو نیست، او عمل غیر صالح است. یعنی فرزند حقیقی انسان عمل صالح اوست، از این جهت نمیتوان گفت حضرت نوح گرفتارِ بیدینیِ فرزندشان شدند. زیرا فرزند حقیقی ما، عمل صالح ما است و تعلق قلبی ما به عمل صالح است و یا فرزندی که مظهر عمل صالح باشد. موفق باشید
