باسمه تعالی: سلام علیکم: معجزه یعنی چیزی که اگر همهی انسانهای عالم با همهی تواناییهای علمی و عملی جمع شوند، نتوانند آن را بهوجود آورند. در این راستاست که افراد متوجه میشوند آن معجزه در محدودهی تواناییهای انسانی نیست و باید ارادهی خداوند از آن طریق به طور خاص به میان آمده باشد و اینجاست که افراد متوجه میشوند آن فرد حقیقتاً باید رسول خدا باشد. به همین جهت خداوند در اثبات نبوت پیامبر میفرماید: «وَ إِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (/23بقره) یعنی اگر شک دارید که آنچه بر بندهی ما نازل شده است از طرف خداوند است، همهی یارانتان را بدون آنکه خدا در صحنه باشد بیاورید و یک سوره مثل سورههای قرآن شکل دهید. در مورد سایر معجزات نیز قضیه از همین قرار است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این تحلیل نمیتواند درست باشد. چگونه ما انسانها که حقیقت قضیه را نمیدانیم، به راحتی مردم یک منطقه را به گناهکاری متهم کنیم! بد نیست در این مورد به جواب سؤال شمارهی 20797 رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی کسی به جهت روح استکباری در مقابل حق از چشم ایمانی محروم گردد، در هیچ منظری او را نمیتواند ببیند، چه در آیات تکوینی و چه در آیات تدوینی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از سیری که به معاد و مطالعهی کتاب «خویشتن پنهان» بینجامد، به نظر میرسد مباحث شرح «رساله الولایه» باب خوبی برای ورود در آن امور باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوهی «گویی ولیّشناسان رفتند از این ولایت» را دنبال کنید إنشاءاللّه چشماندازی در مقابل شما میگشاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مسئله که روشن است. یعنی آن مرحوم مثل حضرت زهرای مرضیه«سلاماللّهعلیها» که برای پدر گرامیشان بودند که حضرت فرمودند: «فاطمة امّ ابیها»، مرحوم آقا مصطفی برای امام بودند و تا زنده بودند هوای امام را داشتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب در نوعی پرسشگری که نظر به افقی است تا آینده به سوی ما آید، میپرسید ماجرا از چه قرار است که «اصلا دست خدا جبهه حزب الله را از رقابت خالی کرد». به نظر بنده آنچه در این لیلة القدر بنا است به نمایش آید، نظر به آینهای است که نسبت ما را با مقام معظم رهبری معنای دیگری میبخشد. آقای دکتر جلیلی میدان رقابت با آقای رئیسی را تبدیل کردند به میدانی که ما هرچه بیشتر حضور رهبری را در این تاریخ بنگریم.
راهی را گشودند که در نوعی از انتخاب قرار میگیریم ولی نه انتخاب بین دو رقیب که یکی با نفی دیگری، خود را اثبات کند؛ بلکه انتخابی که بستر حضور در صحنهای است که عملاً با رهبری بیعت میشود از نوع بیعتی که با مولایمان در غدیر انجام دادیم.
ملاحظه کردید که در غدیر از یک طرف انتصابی الهی انجام شد، تا مدیریت جهان اسلام توسط انسانی قدسی شکل بگیرد، ولی از طرف دیگر پیامبر خدا «صلوات اللهعلیهوآله» مردم را تشویق کردند تا در همان مکان با علی بن ابیطالب «علیهالسلام» بیعت کنند. راستی! اگر انتصاب از طرف خداوند بود، چرا رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» نفرمودند این حکم خدا است و باید همه بپذیرند؟ جایگاه این بیعت، جز آن است که باید در عین بستری قدسی، جمهور، خود را و انتخاب خود را به میان آورد؟ اینجا رقابت بین دو جریان نبود، بلکه اختیار و انتخابی بود برای پذیرفتن و نپذیرفتنِ آنچه خداوند مقرر کرده بود. آیا ما نیز در شرایطی در حال قرارگرفتن هستیم از جنس انتخاب و بیعتی که نسبت خود را با نظام مقدس اسلامی باید معلوم کنیم؟ و در این انتخابات مخیر به چنین موضعگیری هستیم؟ بیعتی از جنس بیعتی که در غدیر واقع شد و نه بیعتی که خلفای عثمانی بر مردم تحمیل کردند؟ آیا اگر دموکراسی، عبور از آن نوع دیکتاتوری بود که به نام بیعت بر مسلمانان تحمیل کردند، ما دوباره به آن بیعت برگشتهایم؟ و یا با نظر به ضعفهای دموکراسی، قدمی جلوتر آمدهایم تا در عین نقشآفرینیِ جمهورِ مردمان، از صحنه رقابت مطرح در دموکراسی نیز قدمی جلوتر بیاییم؟ و در انتخاباتی قرار بگیریم که بیعتی باشد با راهی که نظام اسلامی مقابل ما گشوده است؟ و ما هنوز در طلوع و تولد این راه هستیم، با همه ابهاماتی که دارد. مثل آن روز که با روبهروشدن با ولایت فقیه، هزاران ابهام برایمان پیش آمد که نکند ولایت فقیه نوعی دیکتاتوری است و سپس معلوم شد تاریخ دیگری است که انسانها در عین انتخابی آزاد، اسیر سکولاریسم جهان مدرن نباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه توصیه به آن مقدمات میکنید کار خوبی است. ولی امروزه زنان باید متوجهی روح جهانیِ خود باشند تا در عین حضور در خانه، نسبتِ خودشان با انقلاب و رهبر معظم انقلاب را سرزنده نگه دارند و در این راستا نیز مطالعات خود را شکل دهند تا بدانند در چه جهانی زندگی میکنند و چگونه با حضور نرمِ خود نقشآفرینی کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید عکسِ آن باشد که شما فکر میکنید از آن جهت که اگر آن مرد به جهت اعمال خلاف شرعش تنبیه شود و علنی نباشد و تنها در محدودهی برخورد همسرش باشد؛ به جهت روحیهی لطیف زنانه آن طور که باید از آن اعمال خلاف شرع ترس به خود راه نمیدهد. به نظر بنده مطالعهی کتاب «زن در آینهی جلال و جمال الهی» نکات خوبی را در این مورد متذکر میشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم همهی شواهد حکایت از آن دارد که نزدیکترین کس به مولایمان حضرت مهدی«روحیلترابمقدمه فداء» حضرت نایب الإمام خامنهای بزرگ است که از حرکات و سکنات این مرد الهی کاملاً مشخص است که مؤیّد به تأییدات آن حضرت میباشند و به همین جهت در همان دستگاهی که استکبار جهانی مقابل حضرت مهدی «عجلاللّهتعالیفرجه» قرار میگیرد، امروز همان استکبار مقابل نایبالإمام ایستاده است و سخنگوهای داخلیاش به رهبری نامه مینویسند تا به نحوی استکبار را تبرئه و نایب الإمام را بدهکارِ کوتاهیهای خودشان بکنند.
راهکارهای نایبالإمام مسلّم از الهامات حضرت مهدی «عجلاللّهتعالیفرجه» است و لذا جایی برای سرگردانی نمیماند. ایشان به خوبی در این زمانه تکلیف هرکس را نسبت به این نظام که نظام امام زمانی است، معلوم کردهاند و باید با تمام وجود مطابق رهنمودهای او هم خوب درس بخوانید و در کنار آن در انقلاب حاضر باشید و از معارف عالیه، خود را مجهز کنید و در یک کلمه، امروز باید اَبَر مردی باشید مناسب این جهان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز قضیه همانطور است که استاد رفیعپور متذکر شدهاند. و در همین راستا رهبر معظم انقلاب فرمودند میتوان این تهدید را به فرصت تبدیل کرد و این، در صورتی ممکن است که ما اصرار نداشته باشیم به همان نوع زندگی که به آن در تاریخ گذشته عادت کرده بودیم، برگردیم. باید فکر کرد چه نوع از زندگی را در این زمانه باید پیشه کنیم که ماورای این نوع زندگی است که منجر به چنین تهدیدهایی توسط یک ویروس میشود. نیاز به فکر دارد تا خداوند آنچه صلاح است را الهام کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تمثّلیافتنِ شیطان برای هرکسی که پیش آید، در موطن خیال پیش میآید. ولی این غیر از آن است که شیطان، یک فکر را و یا تصورِ عملی را در خیال به انسان إلقاء میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مبنای آنکه «جسم، همان روح است» غیر از آن است که «روح، علتِ جسم باشد». فلاسفه در تعريف نفس ناطقه مى گويند: «النفس كمال الأول لجسم طبيعي آلي ذي حيوة»[1] يعنى نفس، كمال اول براى جسمِ زنده اى است كه با آلات و ابزار- مثل دست و چشم- فعاليت مى كند. در اين تعريف نظر به جسم دارند از آن جهت كه داراى حيات است، يعنى نفس را بايد در همين جسمِ زنده ملاحظه كرد وگرنه در يك انتزاع ذهنى با مفهوم نفس سر و كار داريم و نه با وجود آن. يعنى همين بدنِ زنده ى شما نفس است، اشكال مرحوم شهيد مطهرى به افلاطون اشكال به جايى است. چون افلاطون مى گويد حضور نفس در بدن مثل حضور روغن در كنجد است. اشكال مرحوم مطهرى اين است كه سخن افلاطون يك نوع دوگانگى بين نفس و بدن را در عالم خارج القاء مى كند در حالى كه چنين نيست، همينطور كه بين حضرت حق و مخلوقات، جدايى و دوگانگى نيست، مگر در انتزاع ذهنى. نفس ناطقه همان جسم آلى ذى حياتى است كه شما با آن روبه روئيد. جسم آلى يعنى دست من كه شما مى بينيد در حركت است، اين جسم آلى، «نفس است در اين موطن». درست است كه در تحليل ذهنى مى گوئيد كه نفس است كه اين دست را به حركت مى آورد، اما اين در تحليل ذهن است، در خارج اينطور نيست. همينطور كه در خارج اينطور نيست كه يك خدا داشته باشيم و يك مجموعه آيات الهى در كنار خدا. خداوند در اين موطن به اين آيات ظهور مى كند هرچند خداوند محدود به موطن عالم ماده نيست. اميرالمؤمنين (ع) مى فرمايند: «مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ وَ مَنْ قَالَ عَلَامَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ»[2] هركس بگويد خدا در كجاست، خدا را در ضمنِ مخلوق قرار داده و اگر كسى بگويد خدا بر كجاست، درون آن شيئ را خالى از خدا پنداشته است. در حالى كه خداى بى نهايت نه در ضمن مخلوقات است و نه درون مخلوقات از حضور خداوند خالى است. حضرت حق وجود مطلقى است كه تمام اين عالم، مظاهر او است. مواظب باشيد افلاطونى فكر نكنيد. متوجه باشيد عالَم مظاهر و آيات خدا است به اين معنا كه حق با اسماءاش به جمال مخلوقات در صحنه است، نه اينكه كنار مخلوقات باشد، به تعبير حضرت امام خمينى «رضوان الله تعالى عليه»: نفس تمام منازل وجود را سير نموده و در مرتبه ى ادنى با دانى است و در مرتبه ى فوق و غيب با آنچه غيب است، غيب است و در نهايت دنائت و در نهايت اعلائيت است؛ چون نمونه اى از توحيد «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأسْمَاءَ كُلَّهَا» است و متعلم به تمام اسماء حق؛ اعم از تنزيهيه و تشبيهيه است. پس چنانكه او عالم غيب الغيوب است، هكذا نفس هم چنين است و چنانكه او «يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأعْيُنِ»،[3] هكذا نفس چنين است و چنانكه او به مخلوقاتش عالم بالرضاست، هكذا نفس چنين است و چنانكه لا يعزب عنه شىء، نفس نيز چنين است و چنانكه يكى از اسماء حق اين است كه: «يا مَن عَلا في دُنوّه و يا مَن دنا في عُلوّه» هكذا النفس عالٍ في دُنوّه و دانٍ في عُلوّه، و اصل محفوظ در سير اين سلسله قوا و عمود جميع مراتب وجود، نفس است.[4] موفق باشید
[1] ( 1)- محمد على التهانو، كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج 2، ص 1716.
[2] ( 2)- نهج البلاغه، خطبه ى 1.
[3] ( 1)- سوره ى غافر، آيه ى 19.
[4] ( 2)- ر. ك: تقريرات فلسفه، ج 1، صص 291- 292.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حکمت متعالیه در عین اصالتدادن به عقل و استدلال، متوجه است که آنچه عقل میفهمد قابل درک با قلب نیز هست و به یک معنا، صورتِ کاملترِ همان مکتب جناب سهروردی است. ولی عارف، از ابتدا سعی دارد با چشمِ قلب به حقایق نظر کند، هرچند عقل را تعطیل نمینماید. ۲. بین صوفی و عارف از نظر سلوک، تفاوتی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باور بفرمایید بعضی معارف آنچنان عمیقاند که یا باید وارد آن نشد و یا باید با آمادگی کامل و حوصلهی زیاد وارد آن شد. بدترین برخورد با معارف عالیه، تقلیل آنها است. حضرت سجاد (ع) مى فرمايند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُور»[1] خداوند مى دانست در آخرالزمان اقوام متعمّقى مى آيند كه براى آنها سوره توحيد و شش آيه اول سوره حديد را نازل كرد. اين خبر نشان مى دهد براى فهم سوره ى توحيد و شش آيه ى اول سوره ى حديد نياز به روح آخرالزمانى است. نتيجه اينكه واژه ها هر اندازه هم كه مقدس باشند تنها در گرو تفكرى كه به آنها رجوع مى شود بزرگى و قداست خود را مى نمايانند و فكر مى كنم ما هنوز در شرايطى نيستيم كه واژه هاى «,وحدت وجود» و «آخرالزمان» و «پايان تاريخ»، معنى خود را درست بنمايانند تا منشأ تفكر شوند، مگر آن كه به فرهنگى رجوع شود كه اين واژه ها در درون آن فرهنگ معنى خود را بيابند و دلها را زير و رو كنند. موفق باشید
[1] ( 1)- الكافى، ج 1، ص 91.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در این موارد به راهِ گشودهای که خداوند در مقابل ما قرار میدهد، باید فکر کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده همانطور که مکرر در جوابهای سؤالهای کاربران محترم عرض کردهام، روحیهی ورود به پایاننامهها را ندارم. شاید کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست، به کارتان بیاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. سعهی رحمت الهی آنچنان است که میتوان یک صلوات را خرج هزاران انسان نمود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است. پوچی از بیمعناییِ زندگی سر بر میآورد و امروز، زندگی با وفایِ به انقلاب اسلامی و قرارگرفتن در بستر مقابله با استکبار در متن سنت توحیدی، معنا پیدا میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در حمدی که ما در نماز داریم نظر به حضرت ربّالعالمین است و اظهار این باورِ متعالی که منشأ همهی خوبیها و پاکیها از اوست، و با این کار، نحوهای از گفتگویی صمیمی با آغازینترین حقیقت و مبناییترین وجود به میان میآوریم. این چه ربطی به نحوهای از القای روانشناسانه دارد که تنها شارژکردنِ خود میباشد از طریق توهّمسازی؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر با نظر به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، شروع کنید «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». هرگز از رحمت خدا مایوس نباشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از مصرف ظروف یکبار مصرف بگیر تا مصرف گاز و بنزین و هرگونه اسرافی که انجام شود. پیشنهاد بنده آن است که اگر فرصت کردید کتاب «گزینش تکنولوژی از دریچهی بینش توحیدی» را که بر روی سایت هست مطالعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایتی که میفرماید: « الطرق إلى اللّه الخالق، بعدد أنفاس الخلائق» نظر به سیر الی اللّه در متن شریعت دارد. به این معنا که هرکس در شریعت الهی قصد رجوع به حضرت حق دارد تفاوت در برداشتهای از دین و عمل به آن متفاوت است، به تفاوت کثرت انسانها. و در این مورد نباید انتظار داشته باشیم هرکس مثل ما سیر إلی اللّه داشته باشد. به خود إلی اللّه در روایات توجه کنید یعنی مسیری که به سوی خدا است، مگر انسانهای بد مسیر به سوی خدا دارند؟ البته موضوع سیر تکوینی، موضوع دیگری است که این روایت به آن نظر ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر سران فتنه یک کلمه ابراز پشیمانی کردند تا مورد عفو قرار گیرند؟! موفق باشید
