بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: اینکه فرمودید معاویه، عمر نیست یعنی معاویه بدتر از عمر است؟ در صورتی که عمر باعث شد که معاویه باشد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: معاویه نشان داد که با اصل اسلام مخالف است، ولی خلفا به جهت اشتباهات‌شان، زمینه‌ای شدند که اُمویان و معاویه به میدان بیایند. موفق باشید

18917

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تحیت و تبریک خدمت استاد معزز: این که انسان همواره هر عمل صالحه و اخلاق فاضله را هدایت های الهی و عنایات امام معصوم علیه سلام بداند، این انسان به چه درجه از توحید نائل گشته؟ یا اساسا این انسان موحد تلقی می گردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این از نور سلوک است و حتما یکی از مراتب نورانی توحید چنین ادراکی است. موفق باشید

18898

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی: برخی از مخالفین مرحوم ملاصدرا (که همگی مذهبی و شیعه اند) با استناد به سخن ملاصدرا در جلد هفتم اسفار (الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة/ج7،ص171-175) در خصوص عقیده ایشان در عشق به نوجوان زیبا دال بر غیر قابل قبول بودن شخصیت ایشان است و پاسخ و توجیه ملاصدرا را نیز به این ایراد که می فرماید : (الذین ذهبوا الی ان هذا العشق من فعل البطالین... لم یعلموا ان الله لا یخلق شیئا فی جبلة النفوس الا لحکمة و غایة عظیمة. آنان که بر این باورند که این عشق از کارهای اهل باطل است... ندانستند که خداوند چیزی را در سرشت جانها نمی آفریند، مگر برای حکمتی جلیل و غایتی عظیم.) دال بر حکیم نبودن ملاصدرا می دانند. سوال این است که پاسخ اینگونه منتقدین و مردود کنندگان ملاصدرا را چه باید داد؟
متن پاسخ

تعالی: سلام علیکم: در این مورد، خوب است که به شرح غزل بیست و چهارم در قسمت «ما و حافظ» رجوع فرمایید. موفق باشید

18820
متن پرسش
سلام عیکم: استاد عزیز با تشکر از زحماتتون. می خواستم اصول و بندهایی که رهبر معظم انقلاب درباره ی احیای تمدن نوین اسلامی عرض کرده را بفرمایید. مثل احیای ورزش، طب، اقتصاد و...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد تنظیم نکرده‌ام اگر سؤال معرفتی در موضوع معارف اسلامی داشته باشید و در حدّ توان بنده باشد؛ در خدمت‌تان هستم. موفق باشید

15348

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده این 23 سالی که از خداوند منان عمر گرفتم حدودا هر ساله اگر اشتباه نکنم 2 یا 3 بار خواب می بینم که در یک ارتفاع بلند مانند کوه قرار دارم و در حال سقوط می باشم به نحوی که از خداوند استمداد می کنم که مرا نجات دهد تا به زمین نرسم و فوت کنم و به هر حال به زمین افتاده و از خواب بلند می شوم. استاد به نظر حضرتعالی این خواب، پیام یا تعبیری دارد؟ یا اگر دارد پیام یا تعبیر آن چیست؟ نکته ای که بنده اخیرا از این خواب متوجه و متنبه شدم این است که بنده به شدت از مرگ می هراسم!!!! البته استاد بنده الحمدالله خیلی به رخدادهای که عمدتا پشتوانه عقلی و نقلی ندارد توجهی ندارم اما این خوابی که بنده در ارتفاع قرار می گرم را خیلی سال است که می بینم گفتم شاید پیامی داشته باشد. به هرحال عذر می خواهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با عرض معذرت، بنده تعبیر خواب نمی‌دانم. موفق باشید

1567

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد ارجمند- سوالم درمورد احترام به والدینی است که به حدود دین پایبندی چندانی ندارند و در نتیجه حب شان در قلب فرزند کمرنگ می شود حال مسئله این است که محبت کردن بدون حب قلبی و واقعی چگونه میسر است؟میدانم کمرنگ شدن حب به خاطره خداوند است و احترام به والدین هم دستور دیگر خداوند اما استاد محبت کردن عملی نیازمند بستری است که در این شرایط موجود فراهم نیست ، راهکار عملی چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در روایت داریم والدین به جهت آن‌که مسیر خلقت ما هستند یک حق دارند، حتی اگر کافر باشند، و اگر مسلمان باشند حق دیگری علاوه بر حقّ اول دارند. فراموش نکنید خداوند شما را از طریق همین والدین خلق کرده و این‌ها مسیر لطف الهی به شما هستند و در همین رابطه باید در حدّ توان خود احتیاجات منطقی و شرعی‌شان را مرتفع کنید، به حکم وظیفه و نه به جهت حبّی که به آن‌ها دارید. در قرآن هم توصیه به احسان والدین شده و نه توصیه به حبّ به آن‌ها. موفق باشید
28000

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: عرض ادب و احترام. من با یک شخصی آشنا به معارف توحید ازدواج کرده ام، بنده فوق لیسانس روانشناسی دارم. می‌خواستم بپرسم که از بین چند تا کار زیر با توجه به اینکه مسئولیت خانه داری و همسرداری و ان‌شاءلله بچه داری در آینده را دارم کدام را انتخاب کنم؟ ۱. همین رشته روانشناسی را تا مقطع دکترا ادامه دهم. ۲. به حوزه ی علمیه رفته و معارف الهی را ادامه دهم و البته حضوری بخوانم یا غیر حضوری؟ ۳. معارف فلسفی و عرفانی مثل کتب اسفار و فصوص، تمهید القواعد و دروس عربی و.... را در خانه با سی دی گوش بدهم و مباحثه کنم. ۴. دکترا در رشته ی فلسفه اسلامی یا فلسفه غرب امتحان دهم. تکلیف من الان کدام است با توجه به اینکه علاقه خاصی به دروس معرفتی و فلسفی دارم ادامه ی روانشناسی و پیاده کردن معارف در این رشته بهتر است یا گزینه های دیگر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تصور بنده آن است که بتوانید در همان رشته‌ی خودتان با حساسیت فلسفه‌ی صدرایی و هایدگر که امروزه روان‌شناسان دنیا به هر دو فیلسوف فوق رجوع داشته‌اند، جلو بروید و برای مخاطبان إن‌شاءاللّه مفید باشید. موفق باشید

27108
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم. سوالی در مورد حرکت جوهری داشتم اینکه ما ریشه حرکت در اعراض را در تغییر جوهر می دانیم در صورتی که حرکت در اعراض عالم ماده در اثر فعل و انفعالات عالم ماده روی همدیگر هستند و جایی را نمی توان تصور کرد که موجودی از لحاظ مادی باشد و ماده دیگر بر آن اثر نداشته باشد پس ظاهرا باید دلایل دیگر حرکت جوهری را بررسی کرد نظر حضرتعالی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دلایل دیگر اثبات حرکت جوهری، جای خود دارد ولی به هر حال همین‌که اعراض به هر دلیلی پذیرنده‌ی تغییر و انفعال هستند، باید علت آن را به چیزی که اساس آن عرایض است، دانست. موفق باشید

27026
متن پرسش
سلام: در ذکر یونسی. چه‌ اموراتی می بایست سالک در نظر داشته باشد با توجه به اینکه‌ افکارهای معرفتی و یا افکارهای امیالی آدم را محاصره می کند. نحوه پرداخت این ذکر بایست چگونه باشد؟ آیاتی مثل «شهدالله قل اللهم مالک الملک» و حمد و آیت الکرسی تاکید بر تعقیبات شده. پیام روایت در این است به عرش الهی سئوال ما را در وادی دنیا نفرست منظور روایت در چیست؟ در روایت داریم دعا مخ عبادت است. چه دعایی منظور است؟ آیا دعا را برای دعا؟ دعا را برای حوائج؟ دعا را برای انس و ارتباط؟ این مخ یعنی بالاتر از دعا عبادتی نداریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آیا نباید ما خود را همچون حضرت یونس «علیه‌السلام» در دلِ دریا و در این ظلمات دنیا احساس کنیم و به امید آخرِ آن آیه که فرمود: «كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنين»، بگوییم ‏«لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ»؟! ۲. اذکار توحیدی کمک می‌کنند تا انسان خود را در جهانی وسیع‌تر از آن‌چه از این دنیا در روبه‌روی خود دارد، احساس کند. ۳. آری! دعا، مغز و اصلِ عبادت است از آن روی که هر عبادتی برای اُنس با خدا است. موفق باشید   

26894
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: این اتفاق برای حقیر خیلی پیش می آید تا با خود مشارطه می کنم که امری را انجام دهم یا از کاری پرهیز کنم مثلاً در جمعی سکوت کنم، احساس می شود تمام شیاطین بسیج می‌شوند و به قدری برایم قافیه تنگ می شود که ترجیح می دهم که مشارطه را فراموش کنم. استاد جان این اتفاق کار نفس اماره است یا شیطان؟ اگر کار نفس اماره است پس کی از آسیب های این نفس برای کسب کمالات در امان خواهیم بود؟ و اگر کار شیاطین است آیا آنها می‌توانند از اراده ما مطلع شوند که مانع تراشی کنند؟ سپاس فراوان از شما و تیم زحمت کش لب المیزان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر بگوییم کار شیطان است که همین‌طور است، باید متوجه باشیم شیطان بر اساس دستگیره‌هایی که نفس امّاره در اختیار او می‌گذارد وارد می‌‌شود. راه‌کارِ اصلی باید تواضع و صداقت و بندگی باشد تا از قدرت نفس امّاره کاسته شود. موفق باشید

26440

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: اخیرا جناب آقای حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی سبحانی نامه سرگشاده ای به مجمع عالی حکمت نوشته اند و به جریان حکمت و فلسفه انتقادهایی داشته اند. می خواستم نظر جنابعالی را راجع به این انتقادات بدانم. رضا امامی: به اعضای جدید هیئت مدیره مجمع عالی حکمت محمدتقی سبحانی تاریخ انتشار: یکشنبه ۱۳۹۸/۱۰/۲۹ در خبرها دیدم که مجمع عالی حکمت خوشبختانه با گزینش اعضای هیئت مدیره، دوره جدیدی را آغاز کرد. با آن که از اولین اعضای این مجمع مبارک هستم، اما به دلایل چندی در طول سالهای گذشته، خود را از حضور در این انجمن عزیز و گرامی محروم کرده‌ام. به عنوان کسی که از آغاز در شکل گیری پایه‌های مجمع‌عالی سهیم بوده و خود از شمارِ اندکِ کسانی هستم که در تدوین اساسنامه آن مشارکت فعال داشته‌ام، ضمن تبریک به اساتید و اعضای هیئت مدیره جدید، به خود حق می‌دهم که در آستانه ۱۶ مین سال تأسیس آن، نکاتی را با کمال فروتنی و حرمت‌گذاری تقدیم کنم. با آن که بی‌گمان بر همت و تلاش دست‌اندرکاران مجمع، قدرشناسی و ارج‌گذاری رواست، اما به گمان، رویکرد و راستای این تلاش‌ها با نیت بانیان نخستین و در رأس آنها، مقام معظم رهبری (مدظله العالی) فاصله چندان روشنی دارد. با این مقدمه، به اختصار عرض می‌کنم که خوب است این مجمع در دوره جدید، با گشایش صدر و ژرفای اندیشه به فرایند فلسفه‌ورزیِ بنیادین روی‌آورد و با تن‌دادن به منطق پویای عقل‌ورزی که تاریخ فلسفه خود بهترین گواه آن است، افق اندیشه عقلانی مسلمین را در ابعاد زیر بازاندیشی و گسترش دهد: ۱. بازبینی در مفاهیم پایه فلسفه موجود که در قالب‌های تنگِ ترم‌های کهنِ گرفتار آمده و قدرت تبیین پدیدارهای نوین و دستاوردهای نوآمد بشری را ندارد، یک بایسته اساسی است. همان‌گونه که مفاهیم جوهر و عرض، قوه و فعل، هیولی و صورت، دیگر توان تبیین‌گری خود را از دست داده‌اند، باید با دوگانه‌هائی چون وجود و ماهیت، مادی و مجرد، و ذهنی و خارجی نیز وداع کرد. فیلسوفان اسلامی چندی است که با فروگذاری طبیعیات ارسطوئی و هیئت بطلمیوسی، بدین سو رفته‌اند که افتخار پاسبانی بارگاه مابعدالطبیعه را بر سایر شاخه‌های حکمت نظری و عملی ترجیح دهند، غافل از آن که بنیادهای مفهومی این متافیزیک همچنان بر انگاره‌های فیزیک کهن و روان‌شناسی پیشاتجربی استوار شده و از نظام معنایی وحی اسلامی، کمترین بهره‌مندی را داشته است. ۲. برون آمدن از تنگنای روش قیاسی و برهان اصطلاحی و پذیرش رویکردهای تلفیقی و ترکیبی یک ضرورت انکار ناپذیر روش‌شناختی است. واقعیت فلسفه اسلامی در دوره‌های گوناگون خود به خوبی گواه بزرگی است که ادعای یقین‌پروری فیلسوفان-آن هم از تبار «یقین خاص» و مضاعف- آرزویی بیش نیست و ارّابه فلسفه در گذشته نیز با اسب‌های گونه‌گون و نوبه‌نو به راه‌های پر پیچ و خمِ اندیشه‌ورزی تاخته است. این پرسش که مقدمات برهان در سنت منطقی ارسطوئیان، چگونه به تجربه و تواتر در کنار اولیات و حدسیات ارج می‌گذاشت، می‌تواند مدخلی برای بازاندیشی در کار فروبسته فلسفه کنونی ما باشد. حکمت متعالیه با آن که در ادعا بر تلفیق روش‌های عقلانی و وحیانی هر دو تاکید داشت، اما در عمل همچنان بر مدار روش فلسفه‌های پیشااسلامی می چرخد.۳. دستگاه معرفت‌شناسی فلسفه اسلامی، پرآسیب‌ترین بخش این منظومه معرفتی است و تلقی‌های تَنگ و تُنک‌مایه یونانی و اسکندرانی بر روح نظریه معرفتِ فیلسوفان سخت سایه انداخته است. بر آگاهان پوشیده نیست که این باب معرفت که همچنان بر پاشنه عین-ذهن و لولای انتزاع و تجرید و دستگیره مقولات و مفاهیم ماهوی می‌چرخد، حتی پاسخگوی مبانی حکمت متعالیه در اصالت و تشکیک خاصی وجود نیست و قصه پیچ در پیچ معرفت بشری را به درستی روایت نمی‌کند. ۴. فلسفه اسلامی در هویت خویش دچار یک بحران اساسی است و باید پیش و بیش از هر چیز به جایگاه خود در درختواره دانش‌های موجود اندیشه کند. متافیزیک در دو شاخه حکمت نظری و حکمت عملی در عصر ارسطو و شاید تا دوران میانه، از جایگاه و مرتبتی برخوردار بود که هم‌اینک در میانه علوم اسلامی و نیز در پهنای علوم انسانی چنان مقام و موقعیتی ندارد. فلسفه اسلامی باید نسبت خود را با دانش‌های فرازین و فرودین کنونی روشن سازد و به وضوح بدین پرسش پاسخ گوید که در عصر جدید به دنبال برآوردن کدامین حاجت از حاجت‌های بشری است. به نظر می‌رسد که تا این پرسش، پاسخ مناسب نیابد، از مساهمت حکمت در تحول علوم انسانی و اسلامی به روشنی و راستی نمی‌توان سخن گفت. ۵. و در نهایت، فلسفه باید گره‌گشای مسئله‌ها و معضل‌های فکری بشر و به ویژه پاسخ‌گوی نیازهای واقعی انسان و جامعه معاصر باشد. فلسفه کنونی ما نه تنها -چنان که بایسته و شایسته است- توان درک پیچیدگی‌های دنیای مدرن را ندارد بلکه حتی در پاسخگویی به مهم‌ترین پرسش‌های اساسی بشر در تاریخ هم ناکام می‌نماید. در جای دیگر گفته‌ام که برخلاف انگاره نخستینِ حکمت‌باوران ما، این فلسفه با جبرانگاری، ایدآلیسم، فردگرائی و کلی نگری، ثبات‌گرائی (ایستمندی) و نسبیت اخلاقی بیشتر سازگار است تا آزادی‌اندیشی، مسئولیت‌آفرینی، رئالیسم، کل‌نگری، تکامل‌گرائی و اخلاق‌باوری. این پرسش‌ها اگر برای دوستان مجمع عالی حکمت بسی گران و باورناپذیر است، اما چه باک؛ چرا که این بنا را برای آن ساخته‌اند که به همین سوالات سهمگین پاسخ دهد و نه آن که به خوانش مکرر یافته‌های پیشینیان و لوازم گفته‌های گذشتگان بپردازد. اگر فلسفه اسلامی در هر چند قرن، و در نقطه‌های عطف تاریخ مسلمین، یک مکتب تازه پدید آورده است، پس بگذارید که در این دوره جدید و در عصر نهضت نوین شیعه نیز شاهد شکل‌گیری و باروری مدرسه جدیدی در فلسفه اسلامی و شیعی باشیم، ان‌شاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن نامه را با دقت مطالعه کردم. بحث در مورد آن مفصل است. ولی این سؤال پیش می‌آید که چرا برای حضور در جهانی آن اندازه پیچیده، باید از فلسفه عدول کرد؟ آیا نباید در مواجهه با تفکر جهانِ مدرن، آنچه در ذخیره‌ی فرهنگی خود داریم را، به صحنه آوریم و حیاتی دوباره ببخشیم؟ موفق باشید

26175

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: ببخشید جمعه سوال زیر را ازتون پرسیدم که متاسفانه جوابتون را در ایمیل یا سایت دریافت نکردم «سلام استاد بزرگوارم: استاد من. پدر من میخوام دخترانه براتون درد و دل کنم چون بعد از شهادت سردار خیلی بهم ریختم و کسی هم نیست که بتونه آرومم کنه و عمق غم و ناراحتیم را درک کنه. بخصوص وقتی اشکهای رهبرم را دیدم داغونم استاد. استاد دوستدارم جیغ بکشم. طغیان کنم علیه ظلم ظالم و حماقت مردم. استاد چرا باید در جامعه شرایطی رقم بخوره که آمریکای ملعون به خودش همچین جسارتی بده؟ اگر کشور ما در در اوج اقتدار داخلی بود همچین اتفاقی می افتاد؟ استاد چرا باید روح بلندی مثل سردار قربانی و شهید بشه تا به قول شما (در جلسه تفسیر سوره نبا) مردم ما بیدار بشند و از قبرهاشون بلند بشند؟ استاد مقصر این حماقت مردم در انتخاب یه رییس جمهور خاین کیه؟ چرا سپهبد صیاد شیرازی و سردار در دولتهای لیبرالها (انتخاب و رای مردم) شهید شدند؟ استاد برادرم میگند این از بلوغ مردمه که خواستار انتقام سردار شدند اما آیا واقعا این بلوغ نباید خیلی خیلی زودتر اتفاق می افتاد؛ تا همچین هزینه ی سنگینی ندیم؟ استاد جان درسته که می فرمایید این انقلاب داره مسیر خودش را طی میکنه تا ان شاءالله پرچم انقلاب برسه به دست حضرت بقیة الله (عج) اما آیا واقعا نمیشه سرعت و عمق این کار را افزایش داد؟ آیا واقعا نیروهایی که ادعای انقلابی و اسلامیشون میشه همگی از دل و جون دارند کار می کنند یا فقط دغدغه شون در سطح وظیفه شون (ساعت کاریشونه)؟! میدونید استاد من حس می کنم خیلی انگشت شمارند امثال سردار؛ (کسایی که خودشون را به آب و آتیش می زنند تا ظهور نزدیکتر بشه) استاد من دلم پره از نیروهای انقلابی، استاد من واقعا نمیتونم به این شور مراسم تشییع دلخوش بشم. این کمیت جو گیر میشن و میان تو صحنه ولی عمقی به اسلام پایبند نیستتد. (استاد من به واسطه شغلم با افراد عامه خیلی در ارتباطم، به قرآن قسم خیلی دلم میگیره که اینقدر سطحی نگر و ظاهر بین هستند) مقصر این سطحی نگری را هم مدعیان بی عمل می دونم. مثلا یه نمونه ی خیلی نژدیکیش همین دیشب اتفاق افتاد. استاد دیشب در مراسم دعای کمیلی در یک هییتی بودیم که قرار بود بعد از دعای کمیل یکی از مطرح ترین مداحهای کشور که هیئت سرشناسی هم در اصفهان و ایران دارند بیاد مداحی. خدا شاهده استاد در اون جماعت شاید ده نفر بودند که داشتند دعا را میخوندند و بقیه مردم داشتن با هم حرف میزدن. و حتی همون خادمهای هیئت معروف هم با هم حرف می زدند وقتی خیلی از این وضع ناراحت شدم که چقدر داره به مجلس دعای کمیل حضرت علی بی حرمتی میشه رفتم به خانمهای هیئت گفتم لطفا به مردم بگید ساکت باشند حرمت نگه دارند در کمال تعجب و تاثر به من گفت «خانوم هنوز که مراسم شروع نشده و در ثانی ما موقع شروع مراسم (اومدن مداح معروف) کارمون شروع میشه» استادم. پدر معنوی من، دیشب می خواستم برای مظلومیت ائمه حضرت علی (ع) حضرت زهرا (س) واقعا داد بکشم و بگم لطفا خفقان بگیرید) یا مثلا خانمهای محجبه در متروی تهران که می خواستیم برای تشییع بریم با افراد بد حجاب برخوردهای بدی می کردند و اونا را مورد تمسخر و تحقیر قرار می دادند! در صورتیکه خود سردار فرمودن «همون دختر بدحجاب دختر منه» استاد من با عقل ناقص خودم فکر می کنم یه زمانهایی واقعا باید داد کشید باید دعوا کرد. باید اخطار داد و یه افرادی را باید کشت تا بقیه همفکرهاشون حساب کار دستشون بیاد که اینقدر خیانت و حماقت بسه (آخه تا کی فقط کار بطئی آروم آروم انجام بدیم؟ کار فرهنگی درست ولی آیا همیشه باید اینقدر بی تفاوت از کنار مسایل رد بشیم تا کم کم مردم به این درک برسند که عمق اسلام کجاست؟) استاد آیا به نظر شریفتون من درست فکر می کنم؟! «من فکر می کنم در مواقعی که مثلا فردی مبتلا به خونریزی معده میشه و مشکل حاد اتفاق می افته و کار به حالت اورژانسی میکشه، درسته که باید عمق و ریشه اون بیماری را بررسی کنیم تا اون بیماری ریشه کن بشه ‌ولی در حالت اورژانسی هم باید جلوی اون زخم و خونریزی را بگیریم تا حداقل فرد نمیره و بعد بریم سراغ ریشه های اون بیماری»؟! همه ی حرفم اینه که استاد آیا این توقع من به جاست یا بیجا که ما (خودم و دوستان انقلابی و مدعیان انقلابی) باید خیلی خیلی سرعت و شدت عملکردهای انقلابی مون را بالا ببریم تا باز سردار دیگری را به راحتی از دست ندیم و یک هفته داغ باشیم و بعدش دوباره بریم سراغ کارهای روزمره مون؟ استاد گریه های رهبرم واقعا منا دیوونه میکنه. (فکر می کنم این گریه ها ادامه ی همون اشکهایی که جد مطهرشون شبها با چاهها شریک می شدند. این بغض همون بغضه امام حسینه که فرمودن کیست مرا یاری کند، وگرنه اگه همون اشک و بغض نبود، تا حالا منتقم خون حسین و منتقم مظلومیت شیعه ظهور کرده بودند و به حق وعده دادشون رسیده بودند. دعا کنید حداقل من کمترین یادم باشه امام منتظرند تا خونخواه شیعه باشند و حکومت حق الهی را در زمین پیاده کنند) ببخشید که مزاحمتون شدم ولی حقیقتا کلام روحانیتون آرومم میکنه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور شخصی در ایمیل‌تان این‌طور جواب داده شد:

۲۶۱۴۹. باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه با فرمایشات جنابعالی به صورت جسته و گریخته در جواب سؤال‌های کاربران شده است. عنایت داشته باشید که آن اشک، اشکِ سوگ و عزا نبود، اشک لقایی بود که از طریق آن سردار شهید در افق جان عده‌‌ی زیادی از مردم ما به ظهور آمد. و در مورد شهادت آن عزیز خوب است به جوابی که عنوانش «راز تعجیل شهادت سردار» می‌باشد، رجوع فرمایید. موفق باشید

25604
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در شرایط امروزِ انقلاب اسلامی با فضای اقتصادی بدی که بر مردم حاکم شده، در نسبت با ندای بی صدای انقلاب که ما معتقد به اصالت آن هستیم؛ چه اتفاقی در حال وقوع است و به چه ندایی از انقلاب در این شرایط باید گوش سپرد تا تحلیل درستی از موقعیت خود داشته باشیم؟
متن پاسخ


باسمه تعالی: سلام علیکم. خارج از ناشی‌گریِ های پیش آمده در مورد نحوه‌ی گرانیِ بنزین که  به نظر می‌اید باید مجلس برای آن فکری بکند و به گفته رهبر معظم انقلاب « ان‌شاء‌اللّه به کمک مردم، به هم‌فکری و هم‌افزایی مسئولین و دلسوزی و پیگیری آنها و لطف الهی ان‌شاء‌اللّه این کار به بهترین وجهی پیش برود.»؛ موضوعِ سوء استفاده‌ی دشمنان از این پیش‌آمدها مدّ نظر است. تصور دشمن آن است که چون ما در زیرساخت‌های اقتصادی خود آن‌طور که در سیاست تحول ایجاد کردیم، تحولی ایجاد نکرده‌ایم، از طریق ایجاد مشکلات اقتصادی، انقلاب اسلامی را زمین‌گیر می‌کند. حتماً می‌دانید که ۱۰ سال پیش گفته شد اگر یک دلار برابر ۵ هزار تومان بشود امکان ندارد مردم تحمل کنند، غافل از این‌که مردم ما پا به پای حضور تاریخی انقلاب اسلامی و درکِ درست دشمنی‌های دشمن، تحمّلی غیرقابل تصور پیدا کرده‌اند. مثل همان تحمّل فوق‌العاده‌ای که در نسبت به تجاوز صدام حسین از خود نشان دادند. با این‌که هم در آن‌جا ضررهای شدیدی به مردم وارد شد و هم در حال حاضر ضررهای اقتصادی شدیدی بر ما وارد می‌شود. عمده مطلب آن است که متوجه باشیم دشمن با این فشارها به اهدافی که دنبال می‌کند نمی‌رسد. نمونه‌اش برنامه‌ریزی‌های همه‌جانبه‌ای که در فتنه‌ی سال ۸۸  انجام دادند و تصور آن را هم نمی‌کردند که شکست بخورند. خوب است به مرحله‌ی بعدی این فشارها فکر شود که ملت ایران چگونه کارآیی و تاثیر چنین ابزارهایی را از بین می‌برند. تنها اسلحه‌ی حاضر دشمن همین تحریم‌های اقتصادی شده است. مثل کاری که در دفاع مقدس انجام دادند ولی آن‌چه دشمن می‌خواست واقع نشد. این طلیعه‌ی سقوط یک تمدن است، زیرا پدیده‌ی مقاومت در برابر اسلحه‌های بسیار مخوف توانسته در این تاریخ برای خود جایگاهی داشته باشد. نمونه‌اش مقاومتِ مردمی یمن است که بسیار جای بحث و تفکر دارد. دشمنان هر کاری که امکانِ شدنش بود در یمن انجام دادند، ولی روندِ مقاومت به‌خوبی سرِ پا ایستاده است. این یعنی آن‌چه استکبار در این تاریخ در مقابل انقلاب اسلامی عمل می‌کند به نتیجه نمی‌رسد چون روحی بر مردم حاکم شده است که در بستر آن روح آن نقشه‌ها خنثی می‌گردد و در نتیجه امکاناتی را که استکبار با آن امکانات تا به حال خود را ادامه داده، از دستش می‌رود، به همان معنایی که در روایات داریم چون حضرت مهدی (عج) ظهور کنند اسلحه‌ها کاراییِ لازم را ندارند. امکاناتی که استکبار دارد یا اقتصادی است و یا تسلیحاتی. امکانات تسلیحاتی او به‌خصوص در یمن از کارآییِ لازم خارج شد و اقتصاد استکباری هم با مقاومت ما و حضور ما در ساحتی دیگر، از کارآیی می‌افتد و این طلیعه‌ای می‌شود برای ظهور حضرت مهدی (عج). 
 تلاش آمریکا آن بود که اقتصاد را به اسلحه‌ای در مقابل ما و سایر ملت‌ها تبدیل کند و گویا رسالت ایران انقلابی این است که کارآیی این اسلحه‌ را نیز از بین ببرد و حقیقتاً روح ایرانی در این مورد مهارت قابل ملاحظه‌ای از خود نشان داده و با توصیه‌های رهبر معظّم انقلاب، مقاومتی که شایسته‌ی ملت است، در حالِ انجام است که منجر به قطع امید، حتی سیاسیونِ ما از آمریکا و اروپا می‌شود. با مراجعه به توانمندی‌های داخلی و آزادشدن از اقتصادِ نفتی، همه‌ی این‌ها معجزه‌ی مقاومت است که مکتب حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به این تاریخ عطا فرمود.
دیگر چه کار می‌توانند بکنند که نکردند؟ ولی ما همچنان در حال ادامه‌ی خود هستیم. آل سعود هر کاری بکند شکست خورده است، دوباره شروع کرده‌اند زیرساخت‌های یمن را بمباران کنند، مگر تا به حال این کار را نمی‌کردند؟ نه می‌توانند صلح کنند زیرا مجبورند حوثی‌ها را به رسمیت بشناسند و نه می‌توانند این تجاوز را ادامه دهند. معجزه‌ی مقاومت یعنی این‌که عملاً با مقاومت، دشمن از پا در می‌آید و شما به بهترین شکل به نتیجه‌ای که به دنبال آن بودید می‌رسید.
 ملاحظه کنید که در عالم چه خبر شده، هزاران هزار دلار برای نابودکردن انقلاب اسلامی علاوه در ایران، در لبنان و یمن و سوریه خرج کردند ولی به اهداف خود نرسیدند. عرض بنده آن است که باید متوجه بود چیزی در حال وقوع است که به ظاهر بستر آن را حمله‌ی دشمن به ما برای ما فراهم می‌کند، مثل وقتی احزاب در جنگ خندق به ما حمله کردند و ما فهمیدیم در این حمله باید در جستجوی پیروزی نهایی بر استکبار باشیم. علی‌القاعده باید مسلمانان با محاصره‌شدنِ مدینه در جنگ احزاب بیشتر می‌ترسیدند ولی آیه‌ی ۲۲ سوره‌ی احزاب می‌فرماید «وَ لَمَّا رَاَ الْمُؤْمِنُونَ الْأحْزاب‏» وقتی مؤمنین احزاب را دیدند - یعنی جبهه‌ی متحد کفر را – گفتند: «هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» این است وعده‌ی خدا و رسولش. خدا و رسولِ خدا راست گفتند و در این راستا ایمان‌شان به خدا و تسلیم در مقابل اوامر الهی بیشتر شد. بنده در این قضیه‌ی تحریم‌ها بسیار امیدوار و آرام هستم، آنچه دشمن می‌خواست همین کاری بود که کرد. جبهه‌ی توحید با بانک توحید و از این طرف، جبهه‌ی کفر با بانکِ کفر به ظهور آمده‌اند و معلوم است که در این رویارویی حتماً جبهه‌ی توحید پیروز است. حال وقتی کارایی دشمن از بین رفت خود به خود جبهه‌ی توحید صحنه را در دست می‌گیرد و بسیاری از مشکلات فرهنگی مثل مشکل بی‌حجابی خود به خود رنگ می‌بازد. مهم آن است که رهبر معظم انقلاب برای تهدیدهای جبهه‌ی استکبار جایگاهی قائل نیستند که جای شکر بسیار دارد. موفق باشید.

 

24333

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به جواب شما در سوال ۲۴۳۱۹ شما علت انحراف فلسفه غرب در این موضوع را توقف آنها در حس بدون عقل می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه؛ بحث آن مفصل است. در این مورد خوب است که به نگاه کانت نسبت به عالم و آدم توجه شود. موفق باشید

23667
متن پرسش
سلام و احترام محضر استاد فاضل و عالم: ۱. آیا این مطلب صحیح است که خدا برای ترحم برخی از انسانها آنان را دچار فشار و سختی شدید می کند تا سودی مانند نابودی آثار گناهان نصیبش شود؟ ۲. صحیح است که این فشار گاهی به خاطر رهایی از فشار قبر و عذابهای جهنم است‏‎ زیرا این فرد فشارهای دنیایی را تحمل کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو نکته که فرمودید، درست است. خداوند در قرآن می‌فرماید: لقمان به فرزندش فرمود: «يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا أَصَابَكَ ۖ إِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» ای فرزند عزیزم، نماز را به پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن و هر آزار بینی صبر پیش گیر، که این نشانه‌ای از عزم ثابت (مردم بلند همّت) در امور عالم است. یعنی در بستر حیات دینی با مشکلاتی روبه‌رو خواهی شد و در مقابل آن‌چه به تو می‌رسد، پایداری و مقاومت کن.  و در مورد نکته‌ی دوم خداوند می‌فرماید: «وَ لَنُذِیقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الاَدْنی دُونَ الْعَذَابِ الاَکْبرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» (21/سجده) ما آنها را از عذاب نزدیک (این دنیا) قبل از عذاب بزرگ (آخرت) می چشانیم شاید باز گردند.

22773

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض تشکر خدمت شما: مضمون یکی از سخنرانی های شما اشاره به این نکته داشت که هر کس می میرد قیامت خود را می بیند یعنی حوادثی که در قرآن وعده داده شده که در قیامت رخ خواهد داد را به محض ترک دنیا برای خود به عینه واقع می شود حال سوال من اینست که آیا برداشت من از این موضوع صحیح است و اطلاعات کاملتر رو از کدام یک از سخنرانی های شما جهت ارائه و استناد به دیگران باید بگیرم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم: «من مات قامت قیامته» هرکس بمیرد، قیامتش برپا می‌شود، که البته بحث آن مفصل است. خوب است در این مورد به کتاب «معاد» که بر روی سایت هست مراجعه فرمایید. موفق باشید

21539

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: در مورد پاسخی که به کاربر محترمی دادید مبنی بر این که برای رجوع به حضرت رب العالمین باید با هویت اجتماعی انجام شود و انسان ها به وسیله انسان ها، انسان می شوند. اما چند سئوال: 1. کاملا توضیح دهید که این که انسان ها به وسیله ی انسان ها، انسان می شوند یعنی چه؟ آن فعال فرهنگی از کسی که مبانی دینی ندارد و ای بسا دین دار واقعی هم نباشد چه تاثیری می گیرد؟ که شما می فرمایید انسان ها به وسیله انسان ها انسان می شوند؟ 2. اگر اشتباه نکنم جنابعالی فرموده اید که قبل از ظهور انقلاب عالمان کاری به امور اجتماعی نداشتند و همان رویکرد آن ها را به قرب الهی می رساند، اما بعد از انقلاب این معادله عوض شد ،و حضور اجتماعی است که شما را به قرب الهی می رساند. خب پس با این تفاسیر «واعتصوا بحبل الله» با ظهور انقلاب معنا یافته است،در واقع شما با این سخن، سخن قبلی خود را نقض کرده اید. نظر جنابعالی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- یعنی انسان‌ها باید نسبت به انسان‌ها متعهد باشند و این معنای انسان‌شدنِ انسان‌ها است نسبت به همدیگر 2- در هر شرایطی اعتصام بحبل‌اللّه متفاوت است. مثل آن‌که زمانی اعتصام بحبل‌اللّه جهاد با کافران است و زمانی خدمت به امور اقتصادی مردم . موفق باشید

20522

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز خدا شما را با امیرالمومنین علیه السلام محشور فرماید: جناب استاد چند وقتی است علاقه شدید و احساس خوبی نسبت به ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» پیدا کرده ام به گونه ای بقیه اذکار را تحت الشعاع قرار داده مثلا وقتی که می خواهم «لا اله الا الله» و یا «استغفر الله ربی و اتوب الیه» و یا اذکار دیگری بگویم قلبم به سمت ذکر حوقله می رود و از آن بیشتر احساس ارتباط می کنم. حال از آنجا که باید دائما به نفس بدبین بود نکنند این توطئه نفس باشد، یا این که لطف خداست و ادامه بدهم. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک لطف الهی است، إن‌شاءاللّه در آن ذکر مستقر می‌شوید و راهِ توحیدی خوبی در مقابل شما گشوده می‌شود. موفق باشید

39850
متن پرسش

هر مرد شتر دار اویس قرنی نیست / هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست 
هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد / هر احمد و محمود رسول مدنی نیست
 بر مرده دلان پند مده خویش نیازار /  زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست
 با مرد خدا پنجه میفکن تو چو نمرود /  این جسمِ خلیل است که آتش زدنی نیست 
خشنود نشو دشمن اگر کرد محبت / خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست
 جایی که برادر به برادر نکند رحم / بیگانه برای تو برادر شدنی نیست
 صد بار اگر دایه به طفل تو دهد شیر/ غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست  # مولانا  

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است و با توجه به این امر: «خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست» و بنا نیست ما در مذاکرات غیر مستقیم با جبهۀ استکبار امیدوار رفع مشکلات از طریق آن‌ها باشیم، این عین سادگی است. قضیۀ ما در این مذاکرات غیر مستقیم، بیشتر نشان‌دادنِ شخصیت پنهانیِ جریان استکبار است تا همان‌طور که شهید آوینی عزیز متوجه شده است به جهان دیگری که جهان نظم استکباری نیست، فکر کنیم و به واقع «بیگانه برای تو برادر شدنی نیست». چه اندازه ساده و بی‌تاریخ‌اند که گمان می‌کنند بناست استکبار با حفظ هویت استکباری‌اش تغییر کند. آری! همان‌طور که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» فرمودند: «با امریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر این که آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد و از آن طرف دنیا نیاید در لبنان، و نخواهد دستش را به طرف خلیج فارس دراز کند. (ر.ک. صحیفه امام ج 19 ص 95) آیا این آمریکا در حال حاضر دستش را از آن طرف دنیا به سوی لبنان و به خلیج فارس دراز نکرده است؟ پس در واقع ما در این مذاکرۀ غیر مستقیم رسالت بزرگی را دنبال می‌کنیم و آن هرچه بیشترنشان‌دادنِ شخصیت پنهانیِ استکبار است و در این رابطه می‌توان گفت که رهبر بصیر انقلاب مانع آن نوع مذاکره نشده‌اند. موفق باشید

29435

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت شما استاد بزرگوار استاد مدتیه شبهه ای برام ایجاد شده، استاد یه جمله ای از شهید آوینی هست که گفتند «کارتان را برای خدا نکنید بلکه برای رضای خدا، کار کنید. تفاوتش همین اندازه است که ممکن است امام حسین تنها در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضایت خدا» یا در کتاب خاطراتشون نقل شده که در شب قدر مشغول تدوین مستند روایت فتح بودن که یکی از همکاراشون میگند که بریم مراسم احیا ولی شهید می‌فرمایند همین کار ما حکم قران روی سر گذاشتن داره» استاد با توجه به این جمله و خاطره ما چطوری باید اولویتهای فعالیتهای اجتماعی و زمان شناسی و تدبیر را لحاظ کنیم. در حال حاضرم مثلا اگر کرونا را به عنوان حمله ی بیولوژیک در ایران تلقی کنیم بخصوص که تمام فعالیتهای اقتصادی فرهنگی و سیاسی و غیره را تحت تاثیر خودش قرار داده و به بهانه ی شیوع کرونا کشور را به حالت تعطیل قرار دادن آیا تمام ارگانها (فرهنگی، مذهبی، و... که تمام قوا در خدمت وزارت بهداشت قرار گرفتند) نباید کار و اولویتشون را جهت افشای مسایل پشت پرده، افزایش آگاهی مردم درین زمینه و برچیدن عوامل اصلی و کاسبان کرونا قرار بدند. آیا نباید مردم را با شیوه های حقیقی پیشگیری و درمان بیماریها (بهره بردن از طب ایرانی اسلامی) آشنا کرد و روی این موضوع تمرکز همه جانبه جدی و رسمی داشت تا ریشه ی این بهانه وویروس رسانه ای کنده بشه؟! استاد این موضوع و سوال واقعا ذهنم را درگیر کرده و اما سوال دوم: این که می‌فرمایند یاران حضرت مهدی سیصد و سیزده نفر باید باشند یه حقیقته یا نماد و نشانه؟ آیا در دوران دفاع مقدس از بین این همه شهید بلند مرتبه سیصد و سیزده یار برای امام زمان نبود که ایشان ظهور نکردن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هرکس در هرجایی که هست با توجه به شخصیت و توانایی که دارد، حقیقتاً در این روز و روزگار باید در مسیر رضای خداوند قدم بردارد، ولی مطابق تشخیص و توانی که دارد. ۲. شاید آن تعداد، به اعتبار یاران رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌واله» در جنگ بدر، نماد باشد از آن جهت که با آن تعداد، اسلام به فتح تاریخی خود رسید. موفق باشید

28972

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. سلام: استاد از چه موقعی و با چه پشتوانه ای برای ما که طلبه هستیم المیزان را شروع کنیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: هر زمانی که فشار درس‌های اولیه، کمی کم شود مثلاً بعد از خواندن ادبیات و تا حدّی فقه و اصول؛ خوب است که به المیزان با دقت کامل به همان صورتی که در جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» عرض شده، رجوع شود. موفق باشید

28075

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در بحث وحدت وجود فرمودید ما که نمی گوییم این لیوان خدا است. منظور از اینکه در همه چیز انوار الهی را می بینیم یعنی چه؟ مثلا من در نگاه به چهره پدرم او را تجلی خدا بدانم؟ یک مقدار برایم مطلب را روشن کنید. با کمال تشکر از شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع را باید در بحث «برهان صدیقین» و نگاه وجودبینی به جایِ موجودبینی دنبال بفرمایید. موفق باشید 

27750
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، بعضی افراد و پژوهشگران، می‌گویند که بسیار امری زیاده خواهانه و حتی شاید وهمی باشد که نیروهای انقلاب اسلامی از تولید علم دینی و ابداع مبانی دینی در عرصه علم و حکمت می‌گویند و این نوع روندها چیزی جز به هدر رفتن سرمایه ها و همان تمنای محالی بیش نیست و اساسا فقه و مبانی کنونی شریعت نمی‌تواند در این عصر و در این زندگی و در مقابل مدرنیته و مقابل عقل مدرن و سبک زندگی مدرن،‌ راه درستی عرضه کند و تعلیمات دین یکسری تعلیمات کلی است و مگر قرآن و ائمه گفته اند بیایید تحلیل و شناخت جامعه را بر اساس اسلام تولید کنید یا اقتصاد و سیاست و مدیریت شهری متناسب با اسلام داشته باشید و مگر می‌شود مدام نفی مدرنیته و مبانی علم کنونی ویژه در حوزه علوم انسانی را کرد و بعد گفت ما نظریه جایگزین داریم. حتی معتقد هم نیستند مشکلات و اینکه الگوهای اسلامی و تمدنی اجرا نمی‌شود مربوط به مباحث اجرایی است، بلکه معتقدند ما فقدان نظریه داریم و بعید است به اصطلاح خودشان با همین مبانی و فقه و قال الصادق (ع) و قال الباقر (ع) بتوانیم تمدن بسازیم و علم تولید کنیم. نظرشان هم بر این است که بایستی از این نوع رویکردها فاصله گرفت و باور کرد ممکن نیست و فقه و مبادی ما در عصر کنونی نمی‌تواند نظریه و تمدن بسازد بلکه بایستی با همان عقل و خرد بشری و همین تجارب بشری که اکنون در مقابل ماست، جامعه را مدیریت کنیم و حتی الامکان هم سعی کنیم با اسلام تعارض و مخالفت پیدا نکند ولی رویکرد تولید علم دینی و فقه تمدن ساز و الگوی اسلامی پیشرفت و تعالی ثمر بخش نخواهد بود. بشخصه با این نظر قاطعانه مخالفم و آن‌را دارای رگه هایی از بحث قبض و بسط شریعت آقای سروش می‌دانم، ولی حضرتعالی بعنوان استاد و پژوهشگر معرفت دینی که الحمدلله در تبیین معارف دین و انقلاب کوشیده اید و آثار گرانقدری تالیف کرده اید، در این مورد چه نظری دارید و چه بحث و موضعی را مطرح می‌فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم امثال حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» و حتی امثال آیت اللّه محمدتقی جعفری و علامه طباطبایی «رحمت‌اللّه‌علیهما» از یک طرف، و در دنیای غرب امثال هایدگر و هانری کربن و گادامر از طرف دیگر در یافتن راهی که در عین حاضربودن در تاریخِ جدید، مشکلات دنیای مدرن را نداشته باشد؛ فکر کرده‌اند، به‌خصوص که روشن شد پُست‌مدرنیسم که اصرار بر بازخوانیِ مدرنیته داشت و گمان می‌کرد می‌تواند با آن بازخوانی، مشکلاتِ پیش‌آمده را رفع کند، به بن‌بست رسید. در این مرحله است که بزرگان جهان به نوعی بازخوانیِ کلی‌تری دست زدند و آن، بازگشت به امر قدسی و توجه به غربت انسان در این تاریخ می‌باشد. و ما وقتی کلیّت این امر را قبول کردیم به مرور و طیّ فرآیندی متون مقدس خود را آرام‌آرام بازخوانی می‌کنیم. آری! فقه موجود برای بازگشت به امر قدسی در عینِ حاضربودن در تاریخ جدید، کافی نیست ولی دین و سخن امامان معصوم «علیهم‌السلام» به گفته‌ی آقای هانری کربن، فراتاریخی است و می‌توان در رسیدن به جهان گمشده از آن‌ها بهره گرفت. عمده آن است که از آن افرادی که بر ماندن بر تاریخ مدرن اصرار دارند، پرسیده شود مگر آنچه فرهنگ مدرن به بشر عرضه کرد و در آن راستا به تمامیت خود رسید، ثمربخش بود که ما همچنان بر فرهنگ سکولار و داده‌های حسّ در نگاه پوزیتیویستی جهت امورات خود تأکید کنیم؟ موفق باشید

24951

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام: امکانش هست برای سوال شماره ۲۳۶۴۴ مثالی عملی بیاورید. شما فرمودین می شود به حالات خیالاتی شدن مقابله نکنیم و به دید فرصت نگاه کنیم و آنها را تبدیل کنیم به خیر برای خودمان. می شود کمی بیشتر توضیح دهید. تمرینی یا مثالی هست من خیلی درگیرم با خیالاتم که خیالاتی بیهوده است نه در راستای کمک به عقل و رشد انسان. خیالاتی عمدتا منفی و بیهوده ... چطور به فرمایش شما خیالاتمان را با مثنوی مولوی یا آیات قرآن همراه کنیم؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر آن است که سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید تا راه‌هایی نسبت به رفع چنین مشکلاتی را در مقابل‌تان قرار دهد. موفق باشید

24785
متن پرسش
سلام: چرا فلسفه اسلامی در اثبات عالم خارج ناتوان است و استدلال هایی که می آورند هیچ کدام واقعا قانع کننده نیست، آیا این ناتوانی به دلیل وضوح و بدیهی بودن عالم خارج است و با استدلال از ساحت بدیهی خارج شده و به ساحت نظری و ذهنی وارد می شوند و لذا استدلال در موضوع عالم خارج نوعی حجاب است، ولذا است که شکاک تا از ساحت نظری و ذهن بیرون نیاید و به ساحت بدیهی رجوع نکند مشکلش حل نمی شود چون عالم خارج از امور بدیهی است و باید در ساحت خود که ساحت بدیهی است درک شود ولاغیر، و برای همین است که فلسفه غرب دچار شک و سفسطه است، چون بین ساحت بدیهی و نظری دچار خلط شده‌اند و ساحت بدیهی را در ساحت نظری بررسی می کند برای همین است که بجای بررسی چگونگی ارتباط ذهن و عین دنبال این است که آیا اصلا عین یا عالم خارج داریم یا نه، حال باز سوال بنده این است که آیا اثبات عالم خارج توسط برخی فلاسفه اسلامی و استدلال آوردن کار درستی است؟ اگر نه چاره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید اساساً درکِ وجودِ امور خارجی، بدیهی است. آری! اگر شبهه‌ای پیش آمد در ردّ آن شبهه می‌توان سخنانی را مطرح کرد. همان‌طور که در جواب سؤال شمار‌ه‌ی ۲۴۷۸۴ عرض شد.  موفق باشید

نمایش چاپی