بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18195
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشین. توی شرح فرمودین پایین ترین مجرد ماده هست و ماهیات مثل میز وجود ندارند، میشه اینو توضیح‌ بدین. ماهیات همون ماده هستن که تغیرشون دادیم پس هستن چون همون ماده‌اند؟ ملاک بودن چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماهیات مثل میز و ساختمان مربوط به ذهن ما است ولی همین‌ها به اعتبار ماده‌بودن، پایین‌ترین مرتبه‌ی وجودند. با ادامه‌ی مباحث، این نکات بیشتر برایتان روشن می‌شود. موفق باشید

18194
متن پرسش
سلام استاد: استاد نزدیک ترین به من هم بر اساس شدته؟ یعنی من به خودم نزدیکترم یا خدا به من؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که وجود خدا شدیدترین وجود است و در نتیجه شدیدترین حضور را دارد، انسان ابتدا به صورت تکوینی وجود خدا را حس می‌کند و بعد وجود خود را. ولی عموماً مردم، علم به این علم ندارند تا آن‌که عوامل غفلت را کم کنند و در دیدنِ هرچیز حتی در دیدن خود، خدا را بیابند به همان معنایی که حضرت علی«علیه‌السلام» فرمودند: «ما رأیت شیئاّ الا و رأیت اللّه قبله و معه و بعده». موفق باشید

18193
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: جایگاه گذشت از مال خویش در نگاه اهل بیت سلام الله علیهم چگونه هست؟ مثلا روایتی هست که حق گرفتنی است و اگر کوتاه بیایی معصیت کردی! مثلا اگر کسی حق شخصی را در ارث و میراث تضییع کند یا کسی در ازاء انجام کاری گران فروشی کرده و بی انصافی می کند. حال ما باید بالاخره گذشت کنیم از حق مالی خویش یا این حق مالی را تا آخر حتی با شکایت کیفری و حقوقی بگیریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام در جای خود. گذشت در جایی است که می‌خواهیم جامعه‌ی اسلامی بدون تشنج جلو رود و خود را مشغول دعواهای جزئی نکنیم. و گرفتن حق در جایی است که اگر کوتاه بیاییم، حقی ضایع می‌شود و ظالم قدرت می‌گیرد. موفق باشید

18191
متن پرسش
سلام استاد: مرگ پیرها از کدام نوع است؟ طبیعی یا غیر طبیعی؟ اگه میشه نوعش رو با مختصر توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به طرف دارد. عموماً نفس ناطقه‌ی حتی افرادی که در سن پیری هستند از ادامه‌ی حضور خود جهت کمال برتر به صورت تکوینی مأیوس می‌شود. ولی مؤمنین در عین حال بهره‌هایی برای برزخ و قیامت خود از این دنیا برده‌اند. موفق باشید

18190
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد شنیدم که شخصی، گویا مرحوم حائری بودن، از استاد مطهری پرسیدن در نماز به چه فکر می کنی، ایشان می فرمایند به معنای کلمات و الفاظ و جواب شنیدن که پس کی نماز می خوانی؟! استاد به راستی در نماز باید چه کرد؟ به هر حال نمیشه به هیچی فکر نکرد یا در خلسه بود، افرادی مثل حضرت امام خمینی (ره) در نماز چه می کرده اند. آیا این فکر است که غوطه ور می شود و نماز معراج انسان می شود و اگر آری چه فکری و اگر نه پس چه باید کرد؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قضیه در ملاقات مرحوم شهید مطهری با مرحوم هاشم حداد اتفاق افتاده. آری! گفت: «مراد من از نماز آن بُوَد که در خلوت / حدیث درد و فراغ تو با تو بگذارم». نماز رجوع به قبله‌گاهی است که انسان با پروردگار خود قصه‌ی دوری خود را نجوا کند و این مثل سخن‌گفتِ دو رفیق است با همدیگر. موفق باشید

18189
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم. بنده به جسارت آمیز بودن سوالم در باب اتمام ناموفق و شرمسارانه برجام که به محضرتان داشتم پی بردم و در پی آن استغفار کردم چون حتی در ایمیل شخصی هم التفاتی ندیدم. اما ای کاش جنابتان با حذف بندهای غیر لازم سوال از قسمتهای دیگرش نمی گذشتید و تذکرات لازم را در پی وقوع بد عهدیها و سابقه خراب مستکبران و حامیان خارجی و داخلی! آنان می فرمودید چونکه به نظر می رسد برای تصمیم گیری در مورد انتخابات آینده لازم است از شکست مفتضحانه برجام پرده برداشته شود تا خونهای ریخته شده در 9 دی ماه 88 و قلب های سیمان شده حقشان ادا شود. باز هم عذر می خواهم. دوستدارتان هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت وظیفه‌ی ما است که انتقادها را تبدیل به تنفر نکنیم و إن‌شاءاللّه در فضای رقابتی انتخاباتی، خوبی‌های رقیب را در عین فرار از دوقطبی، بیان کنیم تا سطح فکر و فرهنگ جامعه‌ی خود را بالا ببریم. موفق باشید

18188
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد عزیزتر از جانم سلام علیکم: نمی دانم چطور سوالم را تقدیم کنم؟ ببینید استاد نسبت یگانگی در عالم با درک آن و با احساس آن و با حقیقت آن متفاوت هست؟ چیزی که حقیر درک نموده ام این است که جز من چیزی در عالم وجود ندارد، یعنی من نیستم و خدا باشد و عالم هم باشد، این همه را یکی می بینم، من دم دستی ترین نامی است که می توانم به آن نسبت دهم، البته توجه به این دارم که حضرت حق بصورت من تجلی نموده است و در محل من، اما من احساس دوگانگی بین خودم و او نمی کنم، اینها همه هست اما اتفاق خارق العاده ای دردرون من نیوفتاده است، مثلا وسعت نفسی یا نماز با حضور تری یا درک عمیق تری از حقایق. اگر اینها وحدت هست پس اثرات و تجلیاتش کجاست؟ و یا اگر نیست پس این احساس یگانگی چیست؟ ممنونم بابت حوصله ای که به خرج می دهید. خدا پدر و مادر شما را بیامرزد. یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفتک «صد هزاران خلق در زُنّار شد / تا که عیسی محرم اسرار شد. صد هزاران جان و دل تاراج یافت / تا محمد یک شبی معراج یافت». این حالت را همچنان نگه دارید و باز با رجوع به حق به‌خصوص در عبادات خود را آماده‌ی یافتنی کنید که در جهان‌بودگیِ شما، شما را تا فنایی جلو ببرد که گفت: «در خدا گم شو وصال این است و بس / گمشدن گم کن کمال این است و بس. پیش شیری آهوئی بی‌هوش شد / هستیش در هست او روپوش شد» موفق باشید

18187
متن پرسش
بسم الله و السّلام خدمت استاد عزیز این مداحی عادی عافور در لبنان را حاج آقا نگاه کنید! پاکی و عظمت تشیع چه قدر زیبا در طینت های پاک ظهور می کند! :( اللهم رزقنا! http://www.aparat.com/v/NW7aD
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از لطف جنابعالی که ما را از ارسال این مداحی مسرور فرمودید، بسیار متشکرم. کجایند آن‌هایی که حضور نهضت نرم حسینی را تا این اندازه در تاریخ درک کنند؟!! و کجایند که در زمینه‌ی حضور نهضت حسینی حضور انقلاب اسلامی را این اندازه لطیف و نرم در این تاریخ بیابند؟!! و کجایند که حضور دم روحانیِ نایب امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را یعنی حضرت آیت اللّه امام خامنه‌ای را با این‌همه ظرائف در کلمات این نوجوان سوری احساس نمایند؟!! که حقیقتاً این‌ها هستند که در همه‌ی تاریخ با بصیرت خود چرخش تاریخیِ ملت‌ها را به سوی حق یافته‌اند و خود را در چنین جاده‌ای قرار داده‌اند. این مداحی،‌ بغضِ ما را از کنترل ما خارج کرد زیرا یک مداحی نبود، نحوه‌ای از حضور حق بود که حتماً عالم‌گیر خواهد شد. موفق باشید

18186
متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم: ببخشید که وقت شما را می گیرم من یک مشاور هستم. می خواستم بفرمایید اگر بخواهم یک طرح درمانی چند جلسه ای برای بیماران ایدز و یک طرح درمانی چند جلسه ای برای درمان اختلال اظطرابی با روانشناسی اسلامی بنویسم باید از چه منابعی استفاده کنم؟ محتوای جلسات چه مطالبی باشد؟ خواهش می کنم کمی برایم توضیح دهید که چه مطالبی باید در این طرح درمانی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که ابتدا کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را با حوصله مطالعه فرمایید و سپس کتاب «ده نکته در معرفت نفس» را همراه با شرح صوتی آن دنبال کنید تا خودتان در این امور صاحب‌نظر شوید. کتاب‌ها و شرح صوتی بر روی سایت هست. موفق باشید

18185
متن پرسش
سلام استاد: بنده ده نکته از معرفت + شرح صوتی + خویشتن پنهان رو مطالعه کردم و قرارم این بود که بعد از اینها کتاب معرفت نفس و حشر رو بخونم ولی این کتاب برام سنگینه و نمی فهمم و نیاز به شرح ساده ترشرو دارم لطفا کمکم کنید یا کتاب دیگری معرفی بفرمایید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر است فعلاً به جای کتاب «معرفت نفس و حشر»، کتاب «معاد» را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید. زیرا در کتاب «معاد» بسیاری از مباحث جلد 8 و 9 اسفار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. موفق باشید

18183
متن پرسش
به نام خدا 1. میزان علم و قدرت خداوند متعال در این دنیا تا چه اندازه‌ای است؟ 2. میزان تاثیر وجود خدا در زندگی مادی بشر کجاست؟ 3. با توجه به این که علم و زندگی در جهان امروز نیازی به توحید و ستایش دارد، حال جایگاه توحید و ستایش در پیشرفت زندگی را بفرمایید؟ 4. تفاوت بین پرستش‌هایی که در دنیای امروز در حال وقوع است با ستایش در دین اسلام چیست؟ همه‌ی این‌ها هم به دنبال خدا هستند و از جهات مادی پیشرفت قابل توجه‌ای دارند. 5. نعمت‌هایی که در اختیار انسان است از طرف کیست؟ برای تشکر از این نعمت‌ها چه‌کار کنیم و شکل تشکر آن را بیان کنید. 6. چرا انسان در دین اسلام باید احکامش را رعایت کند؟ چرا باید نماز خواند و اگر با زبان ساده بگوییم خدایا شکرت پذیرفته نیست؟ 7. آیا فردی که مسلمان هست ولی نماز نمی‌خواند و همین فرصت را برای مطالعه و تحقیق و ... هزینه می‌کند پیش خداوند اجر و مزدی ندارد؟ 8. آیا نماز می‌تواند در زندگی برای انسان آرامش روحی و ذهنی ایجاد کند؟ 9- آیا حضور قلب در نماز می‌تواند به آرامش نمازگزار کمک کند؟ 10. تاثیر نماز در بهداشت فردی نمازگزار تا چه اندازه است؟ 11. آیا نماز می تواند به نمازگزار نظم داده و برایش برنامه ریزی کند؟ 12. چطور نمازگزار زندگی‌اش را با نماز تنظیم می‌کند؟ 13. آیا نیاز هست نمازگزار زندگی‌اش را با نماز تنظیم کند؟ 14. آیا نماز در پیشبرد فعالیت های اجتماعی تاثیر دارد؟ 15. شکل برگزاری نمازهای جمعی (جماعت و جمعه) چه تاثیری در حکومت اسلامی و جامعه ایمانی دارد؟
متن پاسخ

 به نام خدا
 1- میزان علم و قدرت خداوند متعال در این دنیا تا چه اندازه‌ای است؟
جواب: با توجه به این‌که تمام مخلوقات پرتو وجود حضرت حق‌اند و همین‌که او به خود علم دارد، به همه‌ی مخلوقات عالم است و همه در قبضه‌ی قدرت اوست. میزان علم و قدرت خداوند مطلق و نامحدود است.

2- میزان تاثیر وجود خدا در زندگی مادی بشر کجاست؟
جواب: عالم ماده نیز جزو مخلوقات حضرت حق است و تأثیر خداوند در عالم ماده تامّ و تمام است، منتها خودش خواسته تا انسان‌ها با اختیار خودشان سرنوشت خود را در نظام الهی شکل دهند.

3- با توجه به این که علم و زندگی در جهان امروز نیازی به توحید و ستایش دارد، حال جایگاه توحید و ستایش در پیشرفت زندگی را بفرمایید؟
جواب: توحید یعنی توجه به حضور خداوند در عالم و توجه به این‌که همه‌ی کمالات در نزد اوست و درنتیجه هرکس به اندازه‌ای که از طریق رعایت دستورات الهی و اُنس با حضرت حق با او مرتبط شود، به کمالات حقیقی دست می‌یابد و پیشرفت واقعی چیزی جز این نیست.

4- تفاوت بین پرستش‌هایی که در دنیای امروز در حال وقوع است با ستایش در دین اسلام چیست؟ همه‌ی این‌ها هم به دنبال خدا هستند و از جهات مادی پیشرفت قابل توجه‌ای دارند.
جواب: جهان مدرن به جهت غفلت از حضور خداوند و دوری از اُنس با خدا به جهت روح سکولاریته‌ای که دارد، با انواع بحران‌ها و تیرگی آینده و یأس و افسردگی روبه‌رو شده به طوری که به قول «اریک‌فروم» روانشناس آمریکایی؛ در آمریکا تعداد تخت‌های بیمارانی که از مشکلات روحی رنج می‌برند از سایر بیماران بیشتر است. در این رابطه است که می‌توان به حقانیت آموزه‌های دینی به‌خصوص دین اسلام پی برد که می‌فرماید: «ألا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب‏» یعنی همه بدانید به اندازه‌ای که به یاد خدا باشید و دستورات حضرت ربّ‌العالمین را در زندگی‌هایتان وارد کنید، آرامش می‌یابید. و دین اسلام از طریق نماز که زیباترین نحوه‌ی پرستیدن است؛ نیازِ به پرستش را به بهترین نحو جواب داده از آن جهت که برنامه‌ی نیایش مورد نیاز بشر را در پنج مرحله و یا حدّاقل سه مرحله از بیست و چهارساعت تدوین نموده است.

5- نعمت‌هایی که در اختیار انسان است از طرف کیست؟ برای تشکر از این نعمت‌ها چه‌کار کنیم و شکل تشکر آن را بیان کنید.
جواب: هر نعمتی که به‌واقع نعمت محسوب شود، از طرف خداوند است زیرا به تعبیر قرآن که می‌فرماید: «لِلَّهِ الْأسْماءُ الْحُسْنى‏» همه‌ی کمالات از اوست و برای یافتن آن کمالات و نعمت‌ها باید دائماً با منبع و منشأ آن نعمت‌ها مرتبط بود.

6- چرا انسان در دین اسلام باید احکامش را رعایت کند؟ چرا باید نماز خواند و اگر با زبان ساده بگوییم خدایا شکرت پذیرفته نیست؟
جواب: خداوند می‌فرماید دوست دارم آن‌طور که خودم اراده کرده‌ام پرستش شوم «إنّي اُحِبّ أنْ اُطاعَ مِن حيثُ اُريد» [1] دوست دارم همان‏طور كه اراده كرده‏ام اطاعت شوم. با توجه به این امر اگر کسی بخواهد به‌واقع خدا را عبادت کند باید به همان صورتی که پیامبران خدا گفته‌اند، عبادت کند که یک مورد آن «نماز» است.

7- آیا فردی که مسلمان هست ولی نماز نمی‌خواند و همین فرصت را برای مطالعه و تحقیق و ... هزینه می‌کند پیش خداوند اجر و مزدی ندارد؟
جواب: اگر کسی از دستورات حضرت حق سرپیچی کند مسلّم مطرود خداوند است و راه رسیدن به کمالات لازم و حقایق معنوی را به صورت واقعی از دست می‌دهد. و چون اقامه‌ی نماز حکمِ صریح خداوند است، پشت‌کردن به نماز، پشت‌کردن به خداوند است و گرفتارشدن به انواع محرومیت‌های روحی و روحانی.

8- آیا نماز می‌تواند در زندگی برای انسان آرامش روحی و ذهنی ایجاد کند؟
جواب: حتماً این‌طور است زیرا از طرفی می‌فرماید: «ألا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» و از طرفی می‌فرماید: «أقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري‏». پس بنابراین نماز یاد خداست و یاد خدا موجب آرامش قلب.

9- آیا حضور قلب در نماز می‌تواند به آرامش نمازگزار کمک کند؟
جواب: با توجه به این‌که نماز به معنای اصلی آن یاد و ذکر خدا است و شرایط اُنس با خداوند است؛ هر اندازه حضور قلب انسان در نماز بیشتر باشد، آرامش لازم و هدایت او بیشتر است.

10- تاثیر نماز در بهداشت  فردی نمازگزار تا چه اندازه است؟
جواب: بهداشت واقعی، پاکی از اخلاق بد و افکار فاسد است و نماز به حکم آن‌که وسیله‌ای است تا انسان از فحشاء و منکر باز شود، بهترین وسیله جهت بهداشت است تا انسانی مفید برای خود و جامعه ساخته شود. رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مى‏فرمايند: «النِّظافَةُ مِنَ الْايمَان وَ صَاحِبُهُ فِي الْجَنَّة»؛[2] نظافت از ايمان است و آن كس كه با آن مأنوس است در بهشت است. روايت ديگرى هم داريم كه حضرت على«علیه‌السلام» مى‏فرمايند: «الطُّهْر نِصْفُ الْايمَان»؛[3] پاكيزگى و نظافت نصف ايمان است. زيرا ايمان دو مرحله دارد؛ يك مرحله آن عبارت است از اين‏كه شما موانع تجلى انوار الهى را از قلب خود پاك كنيد، مثل پاك‏ كردن حسد و كبر و غيره، و نصف ديگر آن تجلى انوار الهى است كه خودِ خداوند به عهده گرفته است، و روايت دوم مى‏ فرمايد آن نصف اولِ ايمان، با نظافت به ‏دست مى‏ آيد كه عبارت است از پاك ‏شدن از موانع انوار الهى يعنى پاك ‏شدن از امثال كبر و حسد و غيره‏.

11- آیا نماز می تواند به نمازگزار نظم داده و برایش برنامه ریزی کند؟
جواب: انسان‌های منظم انسان‌هایی هستند که بتوانند کارهای اصلی و فرعی را از همدیگر تفکیک کنند و هرکاری آن‌ها را به دنبال خود نبرد و انسانی که رعایت وقت نماز را بکند عملاً بین کار اصلی خود که بندگی خدا است و کارهای دیگر تفکیک می‌کند و در نتیجه زندگی منظمی خواهد داشت.

12- چطور نمازگزار زندگی‌اش را با نماز تنظیم می‌کند؟
جواب: وقتی رعایت اوقات نماز اول وقت را بکند.

13- آیا نیاز هست نمازگزار زندگی‌اش را با نماز تنظیم کند؟
جواب: بهترین کار این است که محورهای اصلی زندگی، اوقات نماز باشد.

14- آیا نماز در پیشبرد فعالیت های اجتماعی تاثیر دارد؟
جواب: همین‌طور است، زیرا اجتماع سالم اجتماع مبرا از فریب‌کاری است و این از طریق نماز محقق می‌شود که انسان را از فحشاء و منکر باز می‌دارد.

15- شکل برگزاری نمازهای جمعی (جماعت و جمعه) چه تاثیری در حکومت اسلامی و جامعه ایمانی دارد؟
جواب: این یک مژده‌ی الهی است که می‌فرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» یعنی اگر جامعه‌ای می‌خواهد در سلامت بماند، باید نماز را وارد زندگی خود کند زیرا روح انسان‌های نمازگزار، روحِ  پذیرش حق و دوری‌کردن از باطل است و این یعنی سعی در حاکمیت دستورات الهی و بقاء حکومت اسلامی. همین‌که شما از طریق نماز با حضرت حق که همه‌ی خوبی‌ها است، روبه‌رو می‌شوید خود به خود میل شما از رجوع به بدی‌ها کاسته می‌شود. البته این بستگی دارد به این‌که ما چه اندازه در نماز خود عزم رجوع به حق را پیشه کرده باشیم.
 
 

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
_______________________________________
[1] - بحارالأنوار، ج 2، ص 262.
[2] - «وسائل‏الشيعه»، ج 4، ص 469.
[3] - «بحارالانوار»، ج 77، ص 237.

 

18181
متن پرسش
سلام: دوباره آیت الله حسن زاده آملی گفتن که به فرض پیر بشوی و بلرزی و با چهار دست و پا راه بروی، نفست بالا نیاید و کسی را صدا نزنی که بگویی تو بیا دست مرا بگیر! این کار را نکن! این با غیرت انسانی سازگار نیست! غیرت، دفع غیر می کند. حق را هم که می گوییم غیور است، برای اینکه دفع غیر کرده است و دیگر حرف از عدم در نظام هستی پیش نمی آید، غیرتش غیر در جهان نگذارد. انسان باید آنچنان غیور و غیرتمند بشود که بی نیاز مطلق باشد! یعنی هیچ در درون خودش نخواهد! طلب نکند! حالا آن وقت باید ببیند که چه خبر می شود و چه چیزها پیش می آید! یعنی چی هیچ در درون خودش نخواهد طلب نکند؟ منظورش چیه؟ معنی این پاراگرافو متوجه نمیشم احساس می کنم اگر اینو بفهمم و عمل کنم کلا زندگی از این رو به اون رو میشه.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا ایشان را حفظ کند. حرف درست و با ارزشی فرموده‌اند. منتهی این غیر از آن است که در مسیر اهداف خود از وسایل مورد نیاز استفاده نکنیم، بلکه سخن آن است که تا آن‌جا که ممکن است کارهای خود را، خودمان انجام دهیم در آن حدّ که آن صحابی خدمت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رسید که چگونه راه بهشت را برای خود بگشایم؟ حضرت فرمودند: به کسی دستور مده. او در آن حدّ این مسئله را رعایت کرد که وقتی در حین مقاتله با دشمنان خدا دست راست او که با آن شمشیر می‌زد، قطع شد و نیاز بود کسی شمشیر را از دست افتاده بر زمین به او بدهد تا بدون آن‌که از اسب پیاده شود با دست راست به جهاد ادامه دهد؛ خودش پیاده شد و شمشیر را از بین انگشتانش در آورد و با سختی تمام دوباره سوار اسب شد و به مقاتله ادامه داد. موفق باشید

18180
متن پرسش
سلام: 1.درباره اعتقادات چه کتاب هایی به صورت اجتهادی بخوانیم؟ 2. اینکه احساس کنیم غرق در گناه هستیم این را چه طور می توان بر طرف کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سیر مطالعاتی بر روی سایت جهت این امر می‌تواند کمک‌کننده باشد 2- با امید به رحمت خدا نگرانی خود را برطرف نمایید. مطالعه‌ی کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» همراه با شرح صوتی آن پیشنهاد می‌شود. موفق باشید

18178
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار خسته نباشید. بنده یه نوجون هستم و یه سری مشکلاتی دارم و واقعا نمیدونم چطوری باید حلشون کنم! اگر لطف کنید یه پاسخ جامع و ساده و با توضیحات کامل بهم بدید ممنون میشم! خانواده من افرادی هستن که نماز میخونن روزه میگیرن و عزاداری های ماه محرم هم میرن و در همین حد هستن! هر جه قدر من راجع ب خمس و زکات احادیث و امر به معروف و نهی از منکر و ... میگم اصلا اینا رو قبول ندارن. با ولایت فقیه مشکل دارن و از این جور ادمان. خودم دیگه کلافه شدم. منو مسخره میکنن چون به یه اصولی پایبندم و پافشاری دارم بر اونا. اصرار دارن ته من از بعضی عاقایدم دست بردارم و مثل خودشون دین رو خیلی ساده و سطحی بگیرم و کاری به کار کسی نداشته باشم و تمایلم به غرب باشه و در مجالس اهل بیت شرکت نکنم. هر بار که من بخوام برم هیات روضه و... والدینم ناراحت و عصبانی میشن و من مجبورم از تمام مومن ها عقب باشم و خودمو توی خونه خودمون و خونه مادربزرگ و پدر بزرگ زندانی کنم، نمیزاره با دوستام به هیات برم. اما میزاره باهاشون اخر هفته برم کافی شاپ و بازار و... میگه مجالس اهل بیت همش من در اورده و برای تقویت انقلاب و همش به نفع اونایی که از دین نون میخورن و تو بچه ای حالیت نیس! اما نمیدونه اون مجلس غیبت و چرت و پرت و لغو خودشون هست که گمراه کننده است و مجلس اهل بیت محل ارامشه! پدرم میگه فقط درس! در کنارش نماز هم بخون! امسال سال خوبیه بنده سال سوم تجربی هستم و امسال امتحانات نهایی کشوری با ماه رمضان مقارن شده! و جلوجلو مادرم میگه نمیخواد روزه بری! حاضرن امر خدا رو به خاطر یه چیز مسخره ای به اسم کنکور و نمره و... تعطیل کنن! اغلب اوقات میریم خونه پدر بزرگم و اونجا با من بحث (خصوصا سیاسی و راجب علما و احکام) میکنن و من مجبورم سکوت کنم و تا حالا فکر نکنم بیش از 30% متوجه انقلابی بودن من شده باشن و می ترسم که اینو اعلام کنم! و می ترسم حرفی بهشون بزنم! مثلا یه بار بحث کردیم اون هی تعریف کار های رضا شاه داد و گفت راه اهن آورد امنیت آورد و کشف حجاب کرد کار خوبی کرد! منم جواب داشتم اما حرف نزدم البته اولش یه جیزهایی گفتم ولی بعدش نه! و همون شب نماز شبم قضا شد! بعد از بحث ها روحیه معنویمو از دست میدم نمیدونم چرا و اینم یکی از دلیل هایی هست که سکوت می کنم و می ترسم اینجوری از اهل قعود بشم. دوست ندارن با پسر های مذهبی دوست باشم اما مشکلی با یه پسر مشروب خوری که دنبال دختر ها و پسر(!) های مردم هست دوست باشم. طرف دار علما و روحانی ها هستم اما هر وقت ابراز می کنم یا مثلا جملاتی رو ازشون میگم خیلی خوردم میکنن و میگم به قول معروف جمع کن بساطتو! واقعا نمیدونم دیگه باید چیکار کنم! بار ها به خودشون از سر شوخی یا طعنه گفتم لحظه شماری می کنم برای رفتن به دانشگاه تا که ازتون دور بشم و بتونم به همه چیزم برسم! نمیزاره نماز جمعه هم برم! میگم بابا واحبه میگه نه! خب خودشون اینا رو قبول ندارن من چی کنم! اگر سر خود رفتم نماز جمعه و برگشتم باهام بد اخلاق میشن و هزار تا حرف بارم میکنن. استاد یه راهنمایی بکنید لطفا و لطفا نگید باهاشون بساز و تحمل کن و مهربانی و.... اینا رو هم انجام بدم روی اونا اثر نداره و توجه کنید منم یه آدمم و دل دارم! جطوری میتونم ببینم تمام دوستام میرم با هم هیات و... و من باید شب جمعه تو گوشه اتاقم باشم و برای وضعیت خودم گریه کنم! واقعا خستم.... امیدوارم اول درکم کنید استاد بعد پاسخ بدید! شدیدا به کمکتون نیاز دارم. ممنون واقعا یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جناب مولوی نفرمود: «گر شوم مشغول اشکال و جواب / تشنگان را کی توانم داد آب». فعلاً جان تشنه‌ی خود را سیراب کن و ابداً مشغول اشکال و جواب با چنین افرادی نباش که موجب کدورت روح و قلب می‌شود. و مگر خداوند نفرمود: «ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون»  ایشان را واگذار تا در خوض و تفکرات بیهوده‌ی خود مشغول بازی باشند. خداوند از طریق دیگر برکاتی که به رفقایتان می‌رسد را به شما می‌رساند و نتیجه‌ی این نوع درگیرنشدن را با انسان‌های جاهل بعداً خواهید دید. موفق باشید

18177
متن پرسش
با سلام و احترام و عرض ادب و وقت بخیر: شرمنده استاد جز شما کسی پیدا نمیشه سوالتم رو ازش بپرسم ببخشید خیلی مزاحم میشم. به نظر شما این ها درسته؟ همه رفتار های انسان پایه نوروبیولوژیکی دارند. نوروبیولوژی عملکرد دستگاه عصبی را می‌سنجد و عملکرد دستگاه عصبی خود را در پدیده‌ای به نام رفتار نشان می‌دهد؛ یعنی هر رفتاری که از انسان سر می‌زند؛ حتما ریشه و پایه آن دستگاه عصبی و نوروبیولوژیکی می‌باشد مثل رفتارهای پرخاش، خنده، قضاوت، هدف دار، بی هدف و… و حجاب پدیده بیولوژیکی است نه دینی!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه‌ی انسان محل اصلی همه‌ی احساسات است ولی ظهورِ آن در اعضاء می‌باشد مثل بینایی که مربوط به نفس ناطقه است و شما در خواب که چشمانتان بسته است چیزهایی را می‌بینید که بعداً در بیداری با آن‌ها روبه‌رو می‌شوید. نورون‌ها نیز محل ظهور احساسات نفس ناطقه است. پیشنهاد می‌شود کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن را که بر روی سایت هست، دنبال فرمایید. موفق باشید

18176
متن پرسش
سلام: استاد این جملات روانشناسی که معمولا ظاهر حتی مذهبی هم دارند و بین مردم رد و بدل میشه بعضا دارای اشکالاتی هستند. مثلا این جمله «هرگاه تنها شدی و کسی کنارت نبود به آسمان نگاه‌ کن یکی منتظرت هست» خب این نگاه در عین اینکه ظاهر خوبی داره و حتی خدا مدنظرش هست اما بنظر میاد ما را با خدای وهمی و تخیلی مواجه میکنه که در آسمانهاست و روی زمین نیست و از طرفی میگه وقتی تنها شدی یعنی در مواقع دیگه اصلا بخدا احتیاجی نیست. میخام بگم این‌خدای خیالی متفاوت از خدای حی قیوم و حاضر و‌ ناظر هست. این خدایی که در این جمله هست را خیلی راحت میشه معصیتشو کرد چون دور از دسترسه اما وقتی عارف فرزانه انقلاب می گوید عالم محضر خداست در آن گناه نکنید واقعا بین این خدا تا آن خدا تفاوت از کجا تا کجاست؟ البته قصد ندارم بگویم این جملات و عبارتها آگاهانه به این موضوعات دامن می زند اما اگر برداشت من صحیح باشد مشخصا این افراد از نظر معرفتی به خدا نگاه درستی ندارند. می خواستم بفرمایید این برداشت من که البته منتج از مطالعات کتب معرفتی شماست و تلاشی در راه معرفت النفس هست آیا درست است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان آن جمله را توجیه دینی کرد از آن جهت که نظر به تعالی حضرت حق مطرح است و به آسمان نظرانداختن در این رابطه قابل توجیه است به‌خصوص برای افرادی که فطرتاً متذکر خدا هستند، می‌تواند تذکر خوبی باشد و لازم نیست این نوع نظرانداختن به آسمان به معنای غفلت از حضور خدا در همه‌جا و در همه‌ی زمان‌ها باشد زیرا توجه به خدا شدت و ضعف دارد و یک حالت در آن حاکم نیست. موفق باشید

18175
متن پرسش
سلام: آیا انسان گناه کار بعد از توبه می تواند به مقام عصمت برسد، بطوریکه در قیامت در زمره و مرتبه کسانی قرار گیرد که در تمام عمر خود گناه نکرده اند مانند آیت الله بهجت و از اون بعنوان کسی یاد کنند که در تمام عمر خود گناه نکرده باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زیرا در روایت از پیامبر خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» داریم: «من تاب لذنب کمن لا ذنب له» هرکس که از گناهی توبه کند مثل آن است که گناه نکرده است. موفق باشید

18173
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر چند سوال از خدمتتان داشتم: 1) آیا این حر ف درست است که با توجه به تجرد ادراک و اینکه علم مرتبه ای از مراتب وجود است و همچنین حرکت جوهری نفس و بحث اتحاد ادراک و مدرِک و مدرّک که در تمام مراتب ادراک از جمله ادراک حسی و خیالی جاری است نتیجه می شود که اولا در ساحت آگاهی حسی، ما صرفا با خود نفس و انشائات اش روبه رو هستیم و ثانیا آگاهی چیزی جز حرکت دایمی نفس از قوه به فعل نیست. حرکتی که در آن نفس در هر مرتبه از ادراک با آن مرتبه متحد می شود و در این فرایند خود نفس مجرد است که در تجردش تعین می یابد. پس نفس همان آگاهی و آگاهی همان معلوم بالذات است که در یک حرکت دایمی است. یعنی مبتنی بر حکمت صدرایی آگاهی و نفس با هم یکی می شوند. 2) اگر نفس در هر مرتبه از علم با آن مرتبه متحد می شود و به فعلیت جدید می رسد پس در نتیجه در مرتبه ادراک حسی آیا نفس با انشائات خودش متحد می شود و در اثر اتحاد با انشائات خودش به فعلیت جدید می رسد؟ 3) از طرفی مبتنی بر مبانی صدرایی با توجه به اینکه ماده عین غیبت برای خودش است، پس نمی تواند متعلق اداراک علم حضوری که حضور خود معلوم نزد عالم است، قرار بگیرد؛ اما از طرف دیگر شما قبلا در بحث تطابق ذهن و عین فرمودید که بین ذهن و عین اتحاد وجودی برقرار است. پس حالا چطور ممکن است که در نحوه ارتباط آگاهی ما با جهان خارج از یک طرف چون مادی است متعلق علم حضوری نیست و از طرف یگر با ما خارج می توانیم نحوی ارتباط وجودی و حضوری ورای ارتباط مفهومی و ماهوی برقرار کنیم؟ با عرض پوزش آیا در مباحثتان بحث ادراک نفس از جهان خارج را به طور مبسوط بحث کرده اید؟ در صورت امکان فقط آدرسش را بفرمایید. در ضمن بنده صرفا تقریر حضرتعالی را از این بحث در صدرا می خواهم نه تقریر علامه یا شهید مطهری و ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- احسنت از برداشتی که در رابطه با نحوه‌ی ادراکات شده است 2- در ادراکات حسّی، نفس ناطقه آماده می‌شود تا با ارتباط با مبادی‌الصور آن صورت‌ها را در خود ابداع کند. پس عملاً نفس از طریق خودش به فعلیت نرسیده است 3- همان‌طور که متوجه شده‌اید در ادراکات حسّی، نفس آماده می‌شود تا با وجود علمیِ مطابق شیئ خارجی متحد گردد و به آن علم حضوری پیدا کند، نه با موجودات مادی که عین غیبت‌اند. از آن طرف نفس به جهت تجردی که دارد به معلوماتِ بالعرض خود یعنی پدیده‌های مادی احاطه دارد و وجهِ وجودی آن‌ها از او غایب نیست تا این‌که نتواند معلومات بالذات خود را که ابداع کرده، درست و همه‌جانبه بشناسد و مشکلِ دوگانگی بین «عین» و «ذهن» پیش آید. عرایضی در چند جزوه‌ای که در رابطه با «معرفتِ نفس و حشر» شده است می‌تواند کمک‌کار باشد. و از آن مهم‌تر بحث «برکات نظر در نسبت بین «وجودِ نفس» با «صِرفُ‌الوجود» که فایل‌های صوتی آن همراه با متن مربوطه بر روی سایت هست. موفق باشید 

18172
متن پرسش
سلام: مطلبی از جناب استاد حسن زاده آملی خواندم که آنچنان متوجهش نمیشم میشه لطفا برای من توضیحش دهید نمیدونستم از چه کسی بپرسم ممنون میشم جوابمو بدین چون به شدت برام مهمه توحــید صَـــمَدے قــــرآنـــے: هو
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید صمدی قرآنی یعنی توحیدی که حضرت حق را «صمد» بدانیم به آن معنا که او در همه‌ی عالم به خودْ حاضر است و در مخلوقاتْ به اسماء الهی ظاهر می‌باشد. پیشنهاد می‌شود کتاب «ده نکته در معرفت نفس» را همراه با شرح صوتی آن مطالعه فرمایید تا این معانی برایتان روشن شود. کتاب و شرح صوتی آن بر روی سایت هست. موفق باشید

18170
متن پرسش
سلام علیکم: راجع به اینکه یک بار خدا به موسی فرمود من مریض بودم به عیادتم نیامدی و منظور یکی از مومنین بود سوالی برام پیش آمد. مگر به خدا می شود نسبت نقص داد که خدا مریضی را به خود نسبت داده؟ جنبه وجه الخلقی با خدا چه نسبتی داره؟ خور و خواب که نقصه به چی برمیگرده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مظاهر حضرت حق به اعتبار آن‌که همه‌ی آن‌ها «حق مخلوقٌ بِه» هستند، یک نحوه حضور حق هستند در عالم و از این جهت می‌فرماید من مریض بودم چرا به عیادتم نیامدی؟ موفق باشید

18169
متن پرسش
سلام علیکم استاد: چرا در آیه «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلي‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُون» خدا فرموده به زودی؟ در حالی که اعمال ما قبل از انجام و در حین انجام آن تحت شهود خدا و رسول و اهل بیت هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم فعلی حضرت حق غیر از علم ذاتی او است. در این آیه و امثال این آیه نظر به علم فعلی حضرت حق دارد بدین معنا که به زودی آن اعمال را خدا ظاهر می‌کند و شما متوجه‌ی دانایی او به این اعمال می‌شوید. موفق باشید

18168
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ببخشید مزاحم شدم. پیرو جواب سوال 18159 میشه چند مثال از کارایی که اگه از من سر بزنه موجب تخریب طبیعت به واسطه ی مدرنیته می شود بزنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از مصرف ظروف یک‌بار مصرف بگیر تا مصرف گاز و بنزین و هرگونه اسرافی که انجام شود. پیشنهاد بنده آن است که اگر فرصت کردید کتاب «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» را که بر روی سایت هست مطالعه فرمایید. موفق باشید

18167
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد عزیز: از مطالب تون در کانال تلگرام و کتبتون در کانال تلگرامم که آدرسش در ذیر می باشد استفاده می کنم. البته بدون ذکر منبع می خواستم نظرتون را راجع مطالب و هم رضایت تون از ذکر نکردن منبع بفرمایید. البته قصدم این است که حساسیت برا اون کسایی که با فلسفه و عرفان میانه خوبی ندارن ایجاد نشده باشد. یا حق ojeeshghbazi@ telegram.me/ojeeshghbazi
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است و بنده هم از این کار کاملاً راضی هستم. موفق باشید

18166
متن پرسش
با سلام و احترام و وقت بخیر خدمت استاد: من تحقیقی در مورد توکل در قرآن داشتم، تک تک آیاتی که واژه توکل در آنها بود رو بررسی کردم اما هنوز به خوبی توکل رو نفهمیدم. آیا توکل با اون وجود تعلقی بودن و ربطی بودن انسان در ارتباطه؟ یعنی چون انسان ذاتا یه موجود وابسته هست و کارهاشو مستقلا نمی تونه انجام بده خداوند مسأله توکل رو مطرح کرده؟ استاد گرامی به نظرمن دستورات دین مثل یه پازلی می مونه که هر کدوم اجزاش باید جای خودش باشه و هرکدام تامین کننده بخشی از نیازهای انسان است. اگه این نظر درسته توکل جاش کجاست؟ حس می کنم ذهنم به هم ریخته هست و دستورات دینی هنوز جای خودشون را پیدا نکردند و سازمان یافته نیستند حداقل تو ذهنم. ببخشید مزاحم شدم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم انسان همه‌ی ابعاد خود و هستی را نمی‌شناسد و حضرت حق که خالق او و هستی است، همه‌ی عالم را می‌شناسد و می‌تواند در آن تصرف کند؛ عاقلانه‌ترین کار آن است که به مدیریت حضرت حق در همه‌ی امور اعتماد کنیم و او را وکیل بگیریم و این معنی توکل است از آن جهت که به هرچه او گفته است اعتماد کنیم و به نتایجی که حاصل می‌شود، راضی باشیم. عقل برای آن است که جستجو کنیم ببینیم حضرت حق چه دستوری داده است، نه آن‌که عقل را در مقابل دستورات الهی و به طور مستقل تبعیت کنیم. موفق باشید  

18165
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیزم: استاد به دادم برس که دیوانه شدم و دینم دارد از دست می رود. به دلیل مشکلات بزرگی که دارم، مدام این شبهه برایم پیش می آید که چرا خدا مرا خلق کرده که حالا من باید اینهمه سختی و بار مسئولیت انسانیت را به دوش بکشم؟ بحث امکان ذاتی ممکن الوجود، اصلا برایم قابل هضم نیست. شما می فرمایید طلب ذاتی هر انسانی، وجود داشتن و خلق شدنش بوده است و خدا این طلب ذاتی را پاسخ داده است. چگونه این حرف را اثبات می کنید؟ بله شما می گویید نشانه اش این است که اگر کسی بخواهد وجود را از انسان بگیرد، انسان ناراحت می شود. این حرف برایم قابل درک نیست زیرا مثلا کسی که به من هدیه ای می دهد، با وجود اینکه من آن هدیه را طلب نکرده بودم و او خودش این هدیه را به من داده، ولی اگر آن هدیه را از من بگیرند، من ناراحت می شوم، آیا این ناراحتی دلیل بر این است که من از قبل ان هدیه را طلب کرده بودم؟! فرمودید که: قال ربنا الذی اعطی کل شی خلقه یعنی اینکه خداوند خلقت مخصوص هر شیء را که امکان ذاتی اش بوده به او داده (و به او لطف کرده و با این لطفش هم پدر پدر بزرگ انسان را در آورده!). امکان ذاتی با طلب ذاتی خیلی فرق می کند؛ یک وقت هست که یک ذاتی امکان دارد که وجود و خلقت پیدا کند و خدا هم خلقت مخصوص او را به آن ذات داده است. تا این جا درست، ولی از کجا معلوم که وجود، طلب ذاتی ما بوده؟ من غلط بکنم اگه همچین وجودی را که سراسر مسئولیت و بدبختی و بیچارگی است را طلب کرده باشم! اگر هم طلب کردم و خودم خبر ندارم، به خدا به پیر به ییغمبر، غلط کردم که طلب کردم. حالا چه خاکی به سرم بریزم؟ کلمه ی «ذاتی» را نمی فهمم. اگر قبلا ما ذاتی داشته ایم که می دانم داشته ایم، خب مگر همان ذات را خدا جبرا به وجود نیاورده؟ آن ذات ما که دیگر طلب ما نبوده است. چون قبل از ذات که دیگه ما عدم بودیم و عدم که چیزی نمی تواند طلب کند؟ فرمودید که فردای قیامت کسی نمی تواند بگوید چنین شدم که هستم زیرا در جواب گفته می شود که خداوند آنچه را که تو بودی وجود داده. بعدشم بگیم جبر نبوده. همش تو ذهنم میاد که خدا خواسته خودشو نشون بده.... وگر چه نیازی به خلقت ما ها.... اینهمه کشت و کشتاد و فقر و بدبختی انسان ها.... اون دنیا هم که ذره ذره ازمون حساب میکشن و پدرمون رو در میارن. آخه این شد خدا؟ اینه اون خدایی که مهربونه؟ کریمه؟ چرا خدا از ما گله کنه؟ چرا ما از خدا گله نکنیم که وسط این ظلمات آخرالزمان، وسط این گناهان، ما رو بدون امام گذاشته؟ بذار هر چی گلایه دارم بگم. من که دیگه بی خیال همه چیز شدم. اون دنیا هم سرمو مثل بچه آدم میندازم پایین و می رم جهنم. اون چه خدایی که داره می بینه به ناموسش تو سوریه دارن تجاوز می کنن و هیچ کاری نمی کنه. اون چه خداییه که گذاشت سه هزار زن و بچه به بردگی گرفته بشن؟ این چه خداییه؟ پس کو کریمی؟ کو رحیمی؟ کو غیاث المستغیثینی؟ استاد ببخش اگه ناجور حرف زدم. استاد حالم خیلی بده. به دلیل مشکلات و گناهانی که پدرمو در آورده، با خدا قهر کردم. دیگه به نماز اهمیت نمی دم. دوست ندارم باهاش قهر باشم ولی مدام این شبهه ی خلقت اجباری، تو ذهنم می چرخه. کمک کن. آخه چقدر امید الکی. من میگم ده ساله مرتکب یه گناهی هستم، هر چی توسل هر چی خدا خدا.... ولی خبری نیست. شما هم که هی میگی اونقدر توبه کن تا موفق بشی. دیگه چقدر؟ ده سال؟ بیست سال؟ می ترسم موهام سفید بشه ولی هنوز مرتکب او گناه باشم. تا حالا چند مرتبه این سوال رو پرسیدم. خواهشا نه به کتاب ارجاع بده و نه به جای دیگه. یه جوری خودمونی بگو که بفهمم. می دونم سرتون خیلی شلوغه..... ان شاءالله خدا خیرتون بده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه رفیق!! خدا پدر پدر بزرگت را در نیاورده. از دو جهت موضوع قاطی شده: یکی این‌که می‌گویی امکان ذاتی را چرا خدا به ما داده، غافل از این‌که «امکان» که چیزی نیست که خدا داده باشد، یک ظرفیت است از طرف مخلوق. دیگر این‌که فکر کرده‌ای که باید با این گناهان که انجام می‌دهید مأیوس شوید؟ و از همه بدتر از ظلم‌هایی که در این عالم می‌شود، به جای آن‌که یقه‌ی ظالم را بگیری یقه‌ی خدا را گرفته‌ای!! غافل از آن‌که تاریخ همیشه ثابت کرده پیرو این صحنه‌ها چه حکمت‌هایی نهفته است. گفت: «صد هزاران طفل سر بُبْریده شد / تا کلیم اللّه صاحب‌دیده شد». این‌که تصمیم گرفته‌اید در قیامت سر خود را پایین بیندازید و راحت بروید جهنم، اخلاق خوبی است. چون در روایت داریم: خداوند به ملائکه‌ی خود می‌گوید این بنده‌ی سر به راهِ مرا برگردانید و به بهشتش ببرید. باریک اللّه که دوست نداری با خدا قهر کنی! ولی حیف که بین خلقتِ بر مبنایِ تکوین و اختیارِ فردی تفکیک نمی‌کنید و می‌گویید من‌که وجود طلب نکردم که خدا بخواهد آن را به من هدیه کند، غافل از آن‌که شما در ذات امکانیِ خود، چیزی غیر از شخصی هستید که باید در قوس صعود خود را بسازید. موفق باشید

نمایش چاپی