بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17277
متن پرسش
با سلام: استاد خدا سایه ی شما را از سر ما کم نکنه. خدا به شما جزای خیر بده که به پرسش های ما پاسخ میدین در زمانی که آدم در به در دنبال کسی می گردد که پاسخ درستی به پرسش هایش بدهد. استاد به دادمان برسید. ما واقعا دغدغه ی انقلاب عزیزتر از جانمان را داریم. در مورد مسایل روز پیش آمده نظیر برجام و تازه ترین موضوع که fatf است. استاد دغدغه مندانی نظیر سردار سعید قاسمی در سخنرانی هایشان داد می زنند که: آی بچه حزب اللهی ها دیر بجنبید همه چیزمان را بتن می کنند. یا در مورد مسئله ی fatf. استاد ما باید چکار کنیم؟ سخنرانی های این عزیزان دلسوز انقلاب ما را دیوانه کرده و دائم این پرسش را از خودمان می پرسیم که: باید چکار کنیم ؟ بریزیم تو خیابون ها؟ ترور انقلابی کنیم؟ در اعتراض به وطن فروشان جلوی مجلس و ریاست جمهوری و .... خودسوزی کنیم؟ شب ها در خونه ها اعلامیه و شب نامه پخش کنیم؟ چه خاکی تو سرمون کنیم؟ داغون شدیم. هیچ کس راه کار نمیده، نمیگه ما چکار کنیم. استاد شما را به خدای بزرگ قسم می دهم تکلیف ما را روشن کنید. بگید تکلیف چیه؟ چکار کنیم که فردا خدا و اهل بیت (ع) و شهدا ما را سرزنش نکنند که نشستید و تماشا کردید و انقلاب از دست رفت. استاد شما را به خدا قسم بگید ما چکار کنیم؟ دقیقا چکار کنیم؟ در مورد fatf چکار کنیم؟ استاد خدا در دنیا و آخرت به داد شما برسد، به داد دل ما برسید ما را در این بی کسی ها و حیرانی ها و سرگردانی ها از این سیاهی و ظلمت بلا تکلیفی برهانید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که در شرایط حساسی قرار داریم، بحثی نیست. و موضوعاتی که مطرح می‌فرمایید در آن حدّ نیست که بشود در یک سؤال و جواب، همه‌ی زوایای آن را بررسی کرد که کجا ما قضاوت‌مان تند است و کجا باید با بصیرت تمام به حرکات دولت اعتراض کرد! لذا بهترین راه همان است که در عین انتقاد به دولت و اطمینان کامل به استحکام انقلاب اسلامی، فرصت به دولت داده شود تا این جریان، خود را به‌خوبی بنمایاند و ظرفیت‌ها و ادعاهای خود را به صحنه آورد تا اندازه‌ی این جریان نسبت به راهِ گشوده‌ی انقلاب اسلامی در مقابل استکبار معنا شود. مسلّم انتقادهای افراطی موجب می‌شود که دولت طوری از خود دفاع کند که ضعف‌ها نیز پنهان بماند. در نقد آقای دکتر جبرائیلی از fatf ملاحظه کردید که ایشان بند هفتی(7) را نقد می‌کردند که مربوط به بند هفتی که آقای دکتر طیب‌نیا امضاء کرده است، نبود. و امثال این نوع انتقادها اولاً: فضا را دو قطبی می‌کند و به جای آن‌که ما بتوانیم با شفافیت بیشتر، جریان‌ها را تفکیک کنیم، با کدورت هرچه بیشتر انقلاب را مسئله‌دار خواهیم کرد و کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» در این راستا نوشته شده است. موفق باشید  

17276
متن پرسش
سلام علیکم: خیلی اوقات هدف از زندگی را رسیدن به خدای بزرگ می دانم و از این جهت هیچ خواسته دنیایی را به دل راه نمی دهم اما گاهی که در دنیا به چیزی نمی رسم احساس شکست می کنم و کلا گویی عمرم را به بطالت گذراندم چون ثروت های دنیایی را جمع نکردم. بفرمایید چگونه در مسیر توحیدی شدن به ثبات دست یابم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قبض و بسط‌ها همواره سراغ انسان می‌آید. هنر انسان‌های مؤمن آن بوده است که با صبر و پایداری بر طاعت و با صبر و پایداری بر ترک معصیت، گشودگیِ لازم را در نسبت خود با خدا نهادینه می‌کردند. موفق باشید

17275
متن پرسش
حضرت استاد سلام: گاهی ضعف شخصیتی چنان بر ما غلبه می کند که تا مرز گناهانی سنگین و غیربخشودنی می رویم. این لحظات که شیطان بر ما مسلط می شود را چه کنیم و کلا علت این اتفاق چیست؟ اگر امکان دارد هر دو سوال پاسخ داده شود ممنون می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نگذارید روزمرّه‌گی‌ها و بحث و جدل‌ها و کار در امورِ بی‌ثمر، خوفِ خدا را در شما ضعیف کند 2- در چنین مواردی سریعاً موقعیت خود را تغییر دهید. مثلاً سری به دوستان خوب خود بزنید. موفق باشید

17274
متن پرسش
سلام: دو هفته پیش و این هفته در جلسه چهارشنبه درباره دو موضوع در مقدمه شرح کتاب سخن گفتید که ذهنم را مشغول کرده 1. عدم رجوع به خدای ذهنی و مفهومی 2. شناخت زمانه و کشف سخن خدا در هر زمان و حدیث عالی پادشاه و زمانه، استاد برای شرح این دو مطلب به خصوص مطلب دوم کتاب معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد قسمت اول سؤال، کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» همراه با شرح صوتی آن إن‌شاءاللّه می‌تواند کمک کند 2- در رابطه با زمان‌شناسی، به کتاب «امامت در تشریع و تکوین» در قسمت «اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و زمان‌شناسی» رجوع فرمایید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

17271
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: مدتی است شروع به مطالعه کتب شما نمودم اما از آنجایی که کتاب ها را بر اساس اسم و علاقه به موضوع انتخاب کردم احساس می کنم بعضی از مفاهیم را یا خوب نمی فهمم یا می ترسم چیزی خلاف آنچه مد نظر نویسنده محترم بوده بفهمم، مثلا در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» از اتصال به باطن بعضی امور اشاره شده از کجا برای خودمان جا بیندازیم این امور باطن دارند فقط روایات یا دلایل عقلی هم می توانیم بیاوریم و یا این ارتباط یعنی چه؟ درست خود مفهوم ارتباط روشن نیست. لطفا اگه در جایی توضیح داده شده راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: لازم است قبل از کتاب مذکور، مقدماتی مثل مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را همراه با شرح صوتی آن‌ها دنبال بفرمایید. ثانیاً: کتاب مذکور را با شرح صوتی آن دنبال کنید. موفق باشید

17270
متن پرسش
سلام استاد: می خواستم نظر شما رو 1. در باب ارتباط فقه و فلسفه بدونم؟ 2. من شنیدم که بعضا مجتهدان قدیم ما به جز امر طلبگی مشغول به کار دیگه ای هم بودن (مثلا بازاری بودن) و نظرات فقهی خودشون رو هم در باب کسب و کار می دادند؟ شما چنین مطلبی رو چجوری تحلیل می کنید و آیا با توجه به جریان مدرنیته موجود این کار صحیح به نظر می رسد که یک طلبه مشغول کار دیگری جز درس خواندن باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فقه از باید و نبایدهای شریعت سخن می‌گوید و فلسفه نظر به هست‌ها و بایدها دارد و از این جهت می‌شود که یک فقیه باید و نبایدهای شریعت را اخذ کند بدون آن‌که فلسفه بداند 2- به نظر می‌رسد که امروزه وسعت کار یک طلبه به او اجازه‌ی کار در بیرون از طلبگی ندهد، هرچند باید از مسائل اجتماعی و جهت اقتصادی جامعه آگاهی کامل را داشته باشد که البته در درس مکاسب تا اندازه‌ای وارد این مسائل می‌شود. موفق باشید

17269
متن پرسش
سلام استاد و وقتتون بخیر، خسته نباشید: استاد نمیدونم چرا اینقدر لغزشم زیاد شده نسبت به سابق، قبلا مراقبه و محاسبه لحظه به لحظه داشتم حتی دوس نداشتم بخوابم و فقط با خدا حرف بزنم اما الان حضور قلبم در طول روز خیلی کم شده و لغزشم زیاد، قبلا هرکی هرچی می گفت عکس العملی نشون نمی دادم و ناراحت نمی شدم اما الان زود ناراحت میشم بعدشم عزا گرفتن که چرا این کارو کردم چرا ناراحت شدم. سعی می کنم عصبانی نشم اما از برخورد بقیه ناراحت میشم و میگم، درصورتی که اینجوری نبودم، الان برای بقیه جوری جا افتاده که انتظار دارن حتی اگه به منم بی احترامی کردن من نه حق ناراحتی دارم و نه عکس العمل و حتی باید از بقیه هم عذرخواهی هم بکنم چون اینجوری براشون عادت شده، حالا امروز که بهم توهین شد و ناراحت شدم هم خانواده انتظار نداشتن بنده ناراحت بشم و هم خودم عذاب وجدان شدید گرفتم و فکر می کنم گناهکارترین آدم عالمم و خدا خودش نمی خواهد دیگه بهش نزدیک شم، میگم اگه می خواست کمکم می کرد که گناه نکنم، من که دعا کردم، توسل کردم، گفتم من از پس نفسم برنمیام کمکم کن خدا، کمک کن امام زمان، اما نمیدونم چرا هی داره وضعم بدتر میشه دارم نامید میشم از آدم شدن. پس کی میاد روزی که هیچ گناهی نباشه و آدم شم. احساس ناتوانی می کنم. نفسم انگار زورش ببشتر از منه و داره کارشو میکنه و منم ضعیف تر از قبل. یاد حدیث عنوان بصری می افتم و بیشتر شرمنده میشم و خجالت می کشم که بخوام حتی با خدا حرف بزنم و استغفار کنم. استاد لطفا راهنمایی کنین بنده رو. مرگ شیرین تر از زندگی کردن با غفلت و گناهه. استاد خواهش می کنم بنده رو راهنمایی کنین چه جوری مقابل خودم وایسم و بجنگم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با رشد مبانی معرفتی، جلوی سوء اخلاق را گرفت. خوب است که بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته» و «برهان صدیقین» کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را دنبال فرمایید. البته با شرح صوتی هر سه کتاب مذکور. موفق باشید

17268
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: دلیل اینکه گفته شده است که وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه واله و سلم چه زنده باشد و چه زنده نباشد مورد منفعت انسانها است در چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» مطالبی گفته شده است، به‌خصوص در فصل اول کتاب. خوب است به آن کتاب که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

17267
متن پرسش
سلام: می خواستم بدونم آیا اجنه می توانند از خانه کسی دزدی کنند چیزهایی مثل طلا یا لوازم خانگی و اگر می توانند جنسیت فردی که از او دزدی می کنند فرق می کند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بله چنین توانایی را دارند. البته این در صورتی است که خود افراد پای اجنه‌ی منحرف و فاسد را به زندگی خود باز کنند. زیرا این نوع اجنه، به خودی خود ترسو هستند. در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» نکاتی در این مورد هست. کتاب بر روی سایت قرار دارد و می‌توانید به آن رجوع کنید. موفق باشید

17260
متن پرسش
سلام: لطفا در مورد بهشتی که حضرت آدم (ع) در آن بود توضیحاتی بفرمایید. برزخ بود یا بهشت و از کدام نوع؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بحمداللّه در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» مطالبی هست. خوب است که به آن‌جا رجوع فرمایید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

17258
متن پرسش
نظر شما در مورد کار کردن خانم های متاهل در اداره ها و سازمان ها چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در این مورد هست مبنی بر این‌که امروز بسیاری از کارهایی که تا دیروز در خانه انجام می‌شد، به بیرون از خانه منتقل شده است و لذا صرفِ کار در بیرون خانه نمی‌تواند غیر عاقلانه باشد. موفق باشید

17257
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند و آرزوی طول عمر با برکت برای جنابتان احتراما بنده به تازگی مطالعه ی کتاب جایگاه رزق در عالم نوشته ی حضرتتان را تمام کرده ام و ذیل مباحث این کتاب چند سوال برایم ایجاد شده است: 1. با توجه به آنکه رزق انسان از مقدرات است و این رزق در حالت کفاف مصادیقی مانند خوراک و پوشاک و مسکن و وسیله ی نقیله برای فرد دارد آیا می توان گفت که همسر انسان هم به عنوان رزق از مقدرات است و خداوند برای هر کسی از بدو خقلت یک نفر را به عنوان همسر برای وی خلق کرده است که فقط با وجود او آرام می گیرد و اگر شخصی به غیر از آن را برگیزند (زیبا تر یا پولدار تر یا معیار های دیگر) زندگی خوبی نخواهد داشت به همین علت باید انسان صبر کند تا که آن همسری که خداوند برایش مقدر کرده است را خداوند به او نشان دهد؟ 2. اینکه گاهی انسان برای رسیدن به هدفی تلاش می کند ولی علی رغم تلاشش به آن هدف نمی رسد آیا می توانیم بگوییم که خداوند برای وی مقدر نکرده است که از طریق رسیدن به آن هدف روزیش را برساند و انسان در چنین مواقعی می بایست دست از تلاش اضافه بردارد و برای رسیدن به آن هدف اصرار نورزد (مانند قبول نشدن در یک رشته دانشگاهی خاص)؟ 3. خداوند برای تامین روزی هر کسی بطور منحصر بفردی راهی را مقدر کرده است و به اقتضای این راه استعدادهایی را بطور خدادادی در وی قرار داده است مانند استعداد معلمی استعداد های هنری و فنی و پزشکی و ادبی اگر کسی به طمع کسب روزی بیشتر بخواهد به سراغ کار های دیگری برود که استعداد آنها را از قبل ندارد روزی خود را به تاخیر انداخته است؟ 4. با توجه به مطالب این کتاب آیا می توان گفت جوانان بیکار نباید استرس شغل و کار آینده ی خود را داشته باشند چرا که بنا بر رزاقیت خداوند بالاخره در شغل مناسب خود استخدام می شوند و این مستلزم زمانی است که خداوند صلاح بداند و جوانان باید صبر کنند تا راهش را خداوند به آنها نشان دهد؟ 5. اگر شخص در محل کارش از مافوق خود یا هر شخص مهم دیگری که حقوقش به او بستگی دارد تخلفی دید بدونه هیچ ترسی به وی انتقاد کرده و مانع تخلفش شود چرا که روزی دست خداست و هیچ کسی نمی تواند روزی انسان را از او بگیرد؟ 6. اگر دزد مالی را از ما دزدید بطوری که از یافتن دوباره ی آن نامید شویم این واقعه را چگونه توصیف کنیم آیا آن مال روزی ما نبوده است؟ 7. دزدی مسئولان فاسد و مفسدان اقتصادی را که تقریبا در هر دوره ای از دولت ها حضور داشته اند و مانع اشتغال جوانان و رشد اقتصادی کشور می شود را چگونه توصیف کنیم آیا مردم گناهی مرتکب شده یا کوتاهی از طرف مردم مسلمان صورت گرفته است که بوسیله ی اینان روزیشان تنگ می گردد؟ 8. حال عطف به سوال بالا نقش زور گویی ها و چپاول ها و تحریم های ظالمانه استکبار جهانی و آمریکا و اسرائیل جنایت کار را در گرانی و تنگی روزی خود را چگونه تفسیر کنیم چرا خداوند این چنین صحنه ی جهان را برای مردم مسلمان می گرداند؟ با عرض پوزش از جهت تعدد سوالات و آرزوی سلامتی و طول عمر با برکتتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! همسر انسان هم رزق انسان است و همانی که برای ما پیش آمده است، رزق ما است و باید مورد پذیرش ما قرار گیرد و با حرصِ به داشتنِ بقیه، از زیبایی‌هایی که به لطف خدا به ما رسیده است، خود را محروم نکنیم 2- آری! همان‌طور که می‌فرمایید تلاش اضافه لازم نیست 3- به نظر بنده نیز همین‌طور است که می‌فرمایید 4- آری! اگر جوانان ما در عین صبر و تلاش معمولی و تواضع لازم جلو بروند، حتماً کاری که مسیر رسیدنِ رزق به آن‌ها است در مقابل آنان قرار می‌گیرد 5- با این‌همه نباید رزق خود را با بداخلاقی و ترکِ صله‌ی رحم تنگ کرد 6- شاید هم کاری کرده باشیم که از آن به بعد آن مالی که تا دیروز باید در اختیار ما بود، دیگر از آن ما نباشد. مثل آن‌که از دادنِ صدقه‌ی لازم به مستحق کوتاهی کرده باشیم 7- مسلّم گناهان و حرص و بی‌تقواییِ چنین افرادی کارشان را به این‌جا کشیده است. ولی با این‌همه جز رزقِ مقسوم‌شان برایشان نمی‌ماند، تنها خود را بی‌آبرو کرده‌اند 8- بالاخره در راستای تحرک لازم برای یافتنِ رزق مقسوم، حفظ آن رزق نیز لازم است و وقتی خداوند رزقی را برای بنده‌ی خود مقدّر می‌کند اگر آن را کسی از او قاپید، باید برود از دستش بگیرد و قصه‌ی مبارزه با مستکبرین از این جنس است و قرآن در این رابطه می‌فرماید: وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتي‏ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فيها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً (5)/ نساء) اموال خود را، كه خداوند وسيله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفيهان نسپاريد و از آن، به آنها روزى دهيد! و لباس بر آنان بپوشانيد و با آنها سخن شايسته بگوييد! موفق باشید

17253
متن پرسش
ضمن عرض سلام و ادب بنده می خواستم نظر خودم رو راجع به قضیه ذوالقرنین بیان کنم من کتاب جناب آقای مستحسن رو بطور کامل خوندم و همچنین تفسیر المیزان رو در مورد همین قضیه و می خوام چند ایراد وارد کنم: 1. ضمن اینکه نگرش ایشان نگرش خیلی خوب و در تفسیر آیات خیلی خوب وارد شدند در عین حال از بعضی قضایا غفلت کردند یکی اینکه قرآن می فرماید «یسئلونک عن ذی القرنین» اول اینکه چه کسی سوال کرد؟ پرسش کنندگان یهودی بودند که سه سوال جهت اثبات نبوت پیامبر اسلام (ص) بواسطه از ایشون پرسیدند: 1. اصحاب کهف 2. جریان حضرت موسی (ع) و خضرنبی(ع) 3. ذو القرنین و این نشون میده یه شخصیت تاریخی قبل از اسلام بوده به نام ذوالقرنین ولی آقای مستحسن اصلا به این نکته توجه نداشتند 2- نکته دیگه اینکه بنا بر قول معصوم هر آیه قرآن هفت وجه داره این دلیل نمیشه چون آقای مستحسن این نظر رو بیان کردن پس نظر دیگری باطله اگه اینجور باشه پس در مورد سایر وقایع قرآنی مثل توفان نوح و اصحاب کهف و حمله ابرهه به کعبه و سپاه فیل سوار نیز باید شک کرد بطور یقین هدف قرآن از نقل چنین داستانهایی عبرت آموزی و پند گرفتن و هدایت بشر بوده بنابراین هر واقعه می تونه هم وجه تاریخی داشته باشه و هم وجه آخرالزمانی و نباید به سادگی شخصیتی مثل علامه طباطبایی رو زیر سوال برد چون خود علامه هم نظر ابوالکلام ازاد رو خالی از اشکال نمی دونه تشکر منتظر پاسخ شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید نگاه جناب آقای مستحسن به موضوعِ سخت‌پیچیده‌ی آیات مربوط به ذی‌القرنین، نگاهی است در کنار سایر نگاه‌ها که از بعضی جهات، بعضی از ابعاد آیات را روشن می‌کند و همان‌طور که المیزان در حدّ خود به این موضوع پرداخته است ولی با نظر به تفسیر المیزان در این موضوع باز ابهاماتی در میان است؛ عیناً همین مسئله در مورد نگاه جناب آقای مستحسن هست. خوب است اگر فرصت کردید به عرایضی که بنده از سوره‌ی کهف در این مورد داشته‌ام و در قسمت کتاب‌ها، متن آن هست رجوع فرمایید. موفق باشید

17252
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید و سلامت در پناه خدا باشید: ببخشید استاد نظرتون در مورد آیت الله تحریری در زمینه عرفان چی هست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعات خاص تخصصی در این مورد ندارم، فقط ذکر خیر ایشان را شنیدم. موفق باشید

17249
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی: سوالی دارم که خیلی وقت ها باعث آزار و اذیت بنده می شود: 1. بعضی ها می گویند که ما چند سال پیش خود را به یاد نداریم یا به عنوان مثال یک کفش که مال پنج سال پیش است را دور می اندازیم و... چگونه می توان به تاریخ 1400 سال پیش اعتماد کرد و چگونه باید ثابت کرد که در این تاریخ ها تحریفی نشده و خود واقعیت هستند؟ لطفا کامل شرح دهید. 2. کتابی یا... برای معرفی از شما درخواست دارم که با شرح ساده بتواند ثابت کند که بین ادیان دین اسلام و شیعه جعفری حق است و امر بدیهی است اگر به عنوان مثال از فرد مسیحی که مقید به دینش است این پرسیده شود می گوید مسیحیت و یا هرکس در هر دینی. حال می خواستم به بنده منبعی معرفی کنید که به این حقیقت برسم. با تشکر. التماس دعا... یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کهنه‌شدن پدیده‌های مادی غیر از ثابت‌بودنِ حقایق است. به همان معنایی که هیچ‌وقت 2 به اضافه‌ی 2 از چهاربودن خارج نمی‌شود. از طرفی وقتی در تحقیق تاریخی متوجه‌ی استمرار یک موضوع در طول تاریخ می‌شویم این امر موجب اعتماد ما به آن موضوع می‌شود. مثل آن‌که ملاحظه می‌کنید قرآن‌هایی را که از صدر اسلام تا حال، همه ثابت و یگانه هستند 2- کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست می‌تواند در مورد اخیر کمک‌کار باشد. موفق باشید

17248
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: استاد ببخشید اگر این موضوع طولانی شد و لی باور کنید یکی از دغدغه های جدی نیروهای انقلاب است. بالاخره ما در رابطه با هاشمی با دیدگاه دو فیلسوف بزرگ طرف هستیم یکی مفسر بزرگ قرآن آیت الله جوادی و دیگری به تعبیر رهبری پر کننده خلاء دو متفکر و فیلسوف بزرگ علامه طباطبایی و شهید مطهری یعنی آیت الله مصباح که به نظر می رسد کسی که خلاء شهید مطهری را قرار است با روشنگریش پر کنند قابل توجه تر است. آنچه مهم است این است یک مسئله علمی یا فلسفی نیست که بگوییم هر کدام برداشت شخصی خود را دارند بلکه مسئله موضع گیری این دو بزرگوار است که تا حد تناقض پیش رفته است و به طور قطع یکی از این دو اشتباه می کند یکی تا حد تایید نزدیک به کامل پیش می رود که حتی هاشمی را کاندیدای اصلح معرفی می کند و یکی هاشمی را تا آنجا رد می کند که به قول آیت الله حائری هر چه اصرار کردم حتی حاضر نشد با هاشمی جلسه داشته باشد و صحبت کند. لذا چه اشکالی دارد بگوییم احتمال دارد بزرگان اشتباهات بزرگی را مرتکب شوند چنانچه امام محمد غزالی غیبت یزید لعنه الله علیه را جایز نمی داند. وانگهی فرموده اید اگر هاشمی را آنچنان که توصیف کرده ام بپذیرم رهبری زیر سوال می رود که چرا باید توسط نظام تحمل شود خودتان که می فرمایید می شود بحث تحمل باشد. قصد مقایسه و تطبیق نیست ولی مگر در تاریخ ائمه از این قبیل نداریم مگر امام علی (ع) شریح قاضی را پس از عزل دوباره به مسند قضاوت ننشاند و..... اما این که محور و پدر معنوی اصلاحات است و این مطلب را نمی توان حمل بر حماقت آنان کرد اتفاقا درست است دلیل حماقت آنها نیست بلکه دلیل ذکاوت آنها است چرا که خوب فهمیده اند کسی را بر گزینند که قدرت و جایگاهش آنها را در رساندن به تفکراتشان و اقصادشان خوب یاری می کند و از طرفی بسیاری از آنها دست پرورده های خود او و حزبش هستند. جناب استاد آنچه ما را در تحیر فرو برده این نیست که باید جایگاه تاریخی هاشمی را خواه ناخواه پذیرفت نقش بازی او را درک کرد مواظب بود که او مستقیم در مقابل رهبری و نظام قرار نگیرد که قادر است ضربه های مهلکی بزند چنانچه به احمدی نزاد زد و مهمتر از آن دشمن فرصتی فوق العاده بدست می آورد و مسایلی از این دست. ما از دست آقای جوادی گله مندیم با این همه اشکال چرا این چنین سخن گفتن و تایید و ندیدن این همه انحراف و اسباب غفلت و انحراف شدن جامعه از خداوند و مهمتر از همه تخطئه منتقدان و مخرب نامیدن آنها و...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر ما با نگاه تشکیکی به موضوع بنگریم، به تفکر بهتری دست می‌یابیم. به این معنا که وجوهِ مخالفت آیت اللّه مصباح با آقای هاشمی را در کنار وجوهِ موافقت آیت اللّه جوادی با آقای هاشمی مدّ نظر قرار دهیم تا به چشم‌اندازِ تفکری برسیم که بنده آن را عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ می‌دانم که ما را از کلافه‌ی صفر و صددیدنِ افراد آزاد می‌کند و نه گرفتار لیبرالیسم و إباحه‌گری می‌شویم و نه نگاه متافیزیکیِ صرف، ما را اشغال می‌کند. موفق باشید  

17247
متن پرسش
سلام استاد عزیز: می خواستم نظرتان را در مورد متن زیر بدانم. لطفا کمی شرح دهید. تشکر «ﻣﻮﺳﯽ ﻭ ﺍﺑﻠﯿﺲ ( ﺷﯿﺦ ﺍﺣﻤﺪ ﻏﺰالی)» ﻣﻮﺳﯽ ( ﻉ) ﺑﺎ ﺍﺑﻠﯿﺲ ﺩﺭ ﻋﻘﺒﻪ ﮐﻮﻩ ﻃﻮﺭ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ. ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔت: ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ! ﭼﺮﺍ ﺑﺮ ﺁﺩﻡ ﺳﺠﺪﻩ ﻧﮑﺮﺩﯼ؟ ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﮐﻼ ّ ﻭ ﺣﺎﺷﺎ! ﺧﺪﺍ ﯾﮑﯽ ﺍﺳﺖ، ﻣﻦ ﻫﻔﺘﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ: ﺳُﺒﻮﺡ، ﻗﺪﻭﺱ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﻋﺒﺎﺩﺗﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺛﻨﻮﺑﯿﺖ ﺳﯿﺎﻩ ﮐﻨﻢ؟ ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ، ﺍﻣﺮ ﺑﮕﺬﺍﺷﺘﯽ. ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﺁﻥ ﺍﻣﺮ ﺍﺑﺘﻼ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺍﯼ ﻣﻮﺳﯽ، ﻣﻦ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺩﺍﺷﺘﻢ. ﺍﮔﺮ ﻗﻄﻌﻪ ﻗﻄﻌﻪ ﺷﻮﻡ، ﺩﻝ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻏﯿﺮ ﺍﻭ ﻣﯿﻞ ﻧﮑﻨﺪ. ﺗﻮ ﻃﻠﺐ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﮔﻔﺘﯽ: ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻨﻤﺎ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﻧﮕﺮﯾﺴﺘﯽ. ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﻧﻨﮕﺮﯾﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ، ﻫﺮ ﺁﯾﻨﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﯼ! ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺻﺎﺩﻕ ﺗﺮﻡ! ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ، ﺑﻪ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻋﻘﻠﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﺁﻥ ﺍﺯ ﻗﺎﺿﯽ ﻭ ﻣﯿﻞ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺍﻻ ﻗﺪﻡ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺛﺎﺑﺖ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ! ﻟﺒﺎﺱ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮔﯿﺖ ﺑﻪ ﺷﯿﻄﻨﺖ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﺮﺩ. ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﺁﻥ ﺣﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ. ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ: ﺁﯾﺎ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ؟ ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﻣﺤﺒﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﻣﻦ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﻨﺪ، ﻣﻦ ﻋﺸﻘﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﺍﻭ ﺳﺮﻣﺴﺘﻢ! ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ! ﺍﻭ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﮐﻨﯽ؟ ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ : ﺍِﻥ ﻋﻠﯿﮏ ﻟﻌﻨﺘﯽ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ «ﮐﺎﻑ» ﻭ «ﯾﺎﺀ» ﻣﺨﺼﻮﺹ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﻦ ﺭﻫﯿﻦ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺷﻮﻗﻢ! ﻣﻦ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺩﻭﺯﺧﻢ .... ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ! ﺑﺎ آﻧﮑﻪ ﻣﻠﻌﻮﻧﯽ ﺍﻣﺎ ﮐﻼﻣﺖ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ. ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﻣﻮﺳﯽ! ﻫﻔﺘﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻃﻤﻊ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ، ﻭ ﻃﻤﻊ ﺩﺭ ﻋﺒﻮﺩﯾﺖ، ﻫﻼﮐﺖ ﺍﺳﺖ!! ﺍﻻﻥ ﻃﻤﻊ ﻗﻄﻊ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺫﮐﺮ ﻣﻦ ﺟﻠﯿﻞ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻋﺒﺎﺩﺗﻢ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﺍﯼ ﻣﻮﺳﯽ! ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﺮﺍ ﺭﺍﻧﺪ؟ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﻣﺨﻠﺼﺎﻥ ﺁﻣﯿﺰﺵ ﻧﮑﻨﻢ (ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺻﺪﻣﻪ ﺍﯼ ﺑﺰﻧﻢ) ﻣﺨﻠﺼﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺭﻏﺒﺖ ﯾﺎ ﺗﺮﺱ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﯾﺎ ﻃﻤﻊ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خداوند در حدیث قدسی می‌فرماید: «كُنْتُ كَنْزاً مَخْفيّاً؛ فَاحبّبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَىْ اعْرَف»؛[1] من گنجى مخفى بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق كردم تا شناخته شوم. معلوم می‌شود خداوند را باید در مظاهر او شناخت وگرنه شناخت خدا، شناخت مفهومی و ذهنی خواهد بود. و عالی‌ترین مظهر حضرت حق، آدم بود که در وصف او می‌فرماید: «علّم آدم الاسماء کلّها» و به تعبیر آیت اللّه محی‌الدین الهی قمشه‌ای؛ «جرمش آن بود که در آینه، رویِ تو ندید / ور نه بر بوالبشری، ترکِ سجود این‌همه نیست». یعنی جرم شیطان آن بود که در آینه‌ی آدم، انوار الهی را ندید، وگرنه برای ترک سجده به آدم که خروج از ساحت ربوبی را در پی نخواهد داشت. روش شیطان شبیه تفکر وهّابیون است که متوجه نور خدا در مظاهر نیستند و آن را شرک می‌دانند و به همین جهت مثل شیطان، خود را می‌بینند و «أنا خیرٌ منهْ» سر می‌دهند و چون نگاه به خود، با ناتوانی همراه می‌شود، تکیه به غیر خدا برایشان پیش می‌آید و به اسلحه‌ها و آمریکا تکیه خواهند کرد. موفق باشید  

 


[1] ( 1)- بحارالأنوار، ج 84، ص 199- شرح مقدمه‏ى قيصرى، آشتيانى، ص 1225.

17246
متن پرسش
خدمت استاد عزیزم جناب آقای طاهر زاده سلام عرض می کنم. اینجانب حدود دو سال است که پدرم فوت کرده است و از آنجایی که حضرت امیرالمومنین (ع) درباره رد نشدن دعای پدر صالح در حق فرزندش حدیث می فرمایند، پس چگونه می توانم از نعمت دعای پدرم در حق اینجانب محروم نمانم؟ متن حدیث: «أربَعةٌ لا تُرَدُّ لَهُم دَعوَةٌ: الإمامُ العادلُ لرعیَّتِهِ و الوالدُ البارُّ لولدِهِ و الولدُ البارُّ لوالدِهِ و المظلومُ.»(الإرشاد، ج 1، ص 3ظ 4) «دعاى چهار گروه رد نمى شود: (اول) دعای پیشواى دادگر در حقّ ملّتش. (دوم) دعای پدر صالح در حقّ فرزندش. (سوم) دعای فرزند صالح در حقّ پدرش و (چهارم) دعای ستمدیده.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت رضا«علیه‌السلام» می‌فرمایند: چون بر مزار متوفی وارد شدی برای او 7 مرتبه سوره‌ی «انّا انزلنا» بخوان و سپس برای او دعا کن و او نیز برای تو دعا خواهد کرد و از این طریق جنابعالی از دعای پدر محروم نخواهید شد. موفق باشید

17245
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوارم: ببخشید راجع به چگونگی رفتار با کسانی از فامیل که حجاب ندارند وظیفه ما چیست؟ شما در پاسخ سوال 12140 می فرمایید ارتباط خود را با آنها قطع کنید و یا در پاسخی دیگر می فرمایید بی توجهی به هنجار شکنان، ولی در جواب 7572 می فرمایید ارتباط را قطع نکنید و خوش رفتار هم باشید. می خواستم بدانم تفاوت این موارد در چیست؟ متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان رحم نمی‌توان به طور کلّی با آن‌ها قطع رابطه کرد. ولی در عین عدم بی احترامی، نباید گرم گرفت. موفق باشید

17243
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: جناب استاد طاهر زاده عزیز، در خصوص کار تربیتی برای نوجوانان می خواستم راهنمایی بفرمایید. داستان راستان شهید مطهری برای کار با این سن مناسب است؟ برای شروع خوب است یا در اواسط کار؟ اساسا شروع با شهید مطهری را توصیه می کنید؟ یا شروع با عمومات تاریخ اسلام یا احکام یا عقاید؟ یا با زندگی شهدا و علما؟ یا ترکیبی از اینها؟ تاریخ انقلاب اسلامی در چه حدی باید به نوجوان منتقل شود و با چه کتبی؟ نقش، مقدار و زمان داستان و رمان برای کار تربیتی با نوجوان چه جایگاهی دارد؟ اگر ممکن هست چند کتاب عام تر که از لحاظ محتوایی هم مشکل دینی اعتقادی نداشته باشه، معرفی بفرمایید. استفاده از طرحهایی چون کانون های درسی مانند کانون ریاضی برای جذب نوجوان و بهره برداری از فرصتهای جنبی برای کارهای فرهنگی و اخلاقی مانند مطالعه، ورزش، مسائل اخلاقی، قرآنی و ... مخصوصا برای دختران چطور است؟ اساسا باز کردن پای یک رقیب به فضای تربیتی و فرهنگی و استفاده از ظرفیت آن خوب است یا نه؟ با توجه به اینکه نظام آموزشی جدید در کشور ما برای رقابت و کنار زدن فرهنگ دینی و ریشه دار ملت وارد شد و اکنون نیز مهمترین ضربات از ناحیه همین نظام اموزشی در دو دوره کودکی و جوانی - دانشگاه - بر پیکره فکر و فرهنگ و عقیده و عمل وارد می شود. برای کار اخلاقی با نوجوان دعای مکارم الاخلاق و دعاهای صحیفه سجادیه امام سجاد (ع) را مانند دعا در حق پدر و مادر یا معلم و... چگونه می بینید؟ صحبت های اخلاقی عمومی و نسبتا آسان تر و کاربردی تر برخی اساتید اخلاق مناسب این سن هستند یا نه؟ ورود دانشجویان انقلابی و دغدغه مند به عرصه های تربیتی مساجد و کانونهای آن چطور است و چه آسیبهایی دارد؟ مخصوصا که پرورده نظام حس گرایی هستند که کمترین اطلاعات و توانمندی مذهبی و مهارتهای تربیتی را به آنها منتقل می کند. آیا صرف مطالعات و تجربیات شخصی آنها کفایت می کند که به این عرصه وارد شوند و تدریجا و با مشورت و تجربه اندوزی خلاها را پر کنند و با دانش آموزان ارتباطی از سنخ ارتباط نیمه تربیتی یا خط دهی فکری و عقیدتی و ... داشته باشند؟ اگر نه، پس در چه حد و حدودی باید عمل کنند؟ آیا فضاهای تربیتی و جواب سوالات بالا برای پسران نوجوان و دختران نوجوان متفاوت است یا تقریبا یکی هستند؟ به نظر شما در کار با دختران نوجوان، انتقال مهارتهای زندگی و آماده سازی آنها برای مادری و همسری لازم است یا فعلا باید به کلیات اخلاق و احکام و عقاید و عمومات انقلابی شدن اکتفا کرد؟ اگر باید انتقال داده شود بیشتر باید چه مساله یا شخصیت یا شعاری را محور کار قرار داد؟ و در پایان و ضمن عذر خواهی فراوان، اگر بخواهید در یک کلمه، شعار یا سیاست اصلی برای تربیت مادران آینده را بگویید، چه خواهد بود؟ مادرانی آینده ای که اکنون در سیستم آموزش و پرورش یا دانشگاه گرفتارند و به بیماری رایج نمره و مدرک و پز شغل دادن، مبتلایند. بنده مایل هستم که از نظرات و راهنمایی های شما استاد بزرگوار در این امر بهره مند شویم. با سپاس بیکران
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «داستان راستان» برای ابتدای کار نیز مفید است. جمع بین تاریخ اسلام و احکام و عقاید و زندگی شهداء هنر است. کتاب «فروع ابدیت» برای فهم تاریخ اسلام، شروع خوبی است. نوشته‌های آقای امیرخانی و مهدی شجاعی کمک می‌کند. حضور در کانون‌هایی که می‌فرمایید خوب است به شرطی که افراد ممحّض کار علمی که مباحث دینی را به حاشیه می‌برد، نشوند. تذکرات اخلاقی به هر نحوی خوب است. کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» بسیاری از نکاتی که به دنبال آن هستید، حضرت برای فرزندشان به میان آورده‌اند. دانشجویان بصیر و فهمیده‌ای داریم که در این مورد کمک کنند. مباحث معرفت نفس به عنوان کلیّات عقیدتی کمک می‌کند. عرایضی تحت عنوان «عالَمِ عفاف» در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» شده است. موفق باشید

17241
متن پرسش
با سلام: یکی از منبری های غیر روحانی شهر خودمان اصفهان، در بحث مشیت الهی به موضوع جبر و اختیار گریزی زدند و با استفاده از بیت زیر که نمی دانم از کجاست گفتند ما در عالم چیزی به اسم جبر نداریم و اصلا جبر و اجبار توهین به خداست و وقتی ما علت چیزی را نمیفهیم برای توجیه جهلمان می گوییم در عالم جبر وجود دارد. ایشان می گفتند حتی وجود ما و اینکه ما انسان هستیم نیز به اخیار خودمان است. و با اشاره به حدیث لا جبر و لا تفویض گفتند این (لا) لای نفی جنس است و ما در عالم اصلا ً از جنس جبر و تفویض چیزی نداریم. بیت شعر: تا نباشد فاعل و قابل قرین / هیچ موجودی نمی گردد مبین . قابل در اینجا یعنی قبول کننده فعل فاعل. آیا این مطالب به نظرتان صحیح است؟ کمی توضیح دهید. این شعر می دانید از کیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جبر به همان معنایی که فرموده‌اند در میان نیست ولی طبق همان سخن، تفویض هم که به معنای به خودواگذشته‌شدن باشد نیز نیست. و جمع این دو کار مشکلی است و هنر شیعه در جمع این دو است که نه جبر است و نه تفویض. عرایضی در جزوه‌ی «جبر و اختیار» که بر روی سایت هست شده است، خوب است به آن رجوع فرمایید. موفق باشید

17240
متن پرسش
سلام استاد عزیز: خدا قوت متن زیر بخشی از بیانات رهبرانقلاب با دانشجویان در ماه مبارک رمضان است که البته بنده خلاصه ترکردم: «خب فرض کنید فلان خبرنگار اروپایی یا آمریکایی می‌آید ایران، بعد هم می رود به جان کری گزارش می دهد، او هم می گوید که بله، کسانی که از ایران می‌آیند، به من خبر می دهند که جوانهای ایرانی در کافی‌شاپ‌ها می‌نشینند، قهوه می خورند و راجع به آینده‌ی کشورشان حرف می زنند؛ دلش خوش است!(۲۲) حالا [اینکه] چند تا کافی‌شاپ را رفته‌اند دیده‌اند، بنده خبر ندارم؛ حالا گیرم بیست تا، سی تا، پنجاه تا کافی‌شاپ [را هم دیده‌اند] حالا چند تا جوان هم رفته‌اند در قهوه‌خانه نشسته‌اند، فرض کنید از نظام و از رهبری و از امام و از انقلاب هم بدگویی کرده‌اند و آرزو کرده‌اند که یک روزی این نظام تغییر پیدا کند. مجموعاً در این ده بیست قهوه‌خانه‌ای که این آقایان رفته‌اند و [بعد] رفته‌اند به این آقای وزیر خارجه اطّلاع داده‌اند، مثلاً ۱۰۰ نفر، ۱۵۰ نفر آدمِ این‌جوری بوده‌اند.» سوال: 1. در اینجا رهبری به 100 یا 150نفر آدم مخالف نظام اشاره داشته اند. نمی دانم آیا ایشان از نظرات مردم در مورد نظام اطلاع ندارند و یا اینکه اطرافیان نفوذی به ایشان اخبار ناصحیح از جامعه می رسانند؟ (بااینکه گفته می شود رهبری از مجرا های مختلف خبر می گیرند.) بنده هرچه در دیدارهای رهبری با مردم از اصناف و طبقات مختلف که از صدا وسیما پخش می شود دقت می کنم اگر افرادی هم بیایند و پشت تریبون قرار گیرند طوری به رهبری گزارش می دهند که گویا داریم در مدینه فاضله زندگی می کنیم. استاد! من دانشجوی دانشگاه فرهنگیان ( تربیت معلم) همین شهر اصفهان خودمان هستم. آن چیزی که از معلم و معلمی در یک نظام اسلامی انتظار می رود، در این مجموعه که خاص تربیت معلمان است دیده نمی شود چه اخلاقی و دینی و چه علمی. تازه ما با مصاحبه استخدام شدیم. هر وقت هم رهبری با فرهنگیان دیدار داشته اند کسانی که دغدغه دارند خبردار نمی شوند که این حرف ها را به ایشان برسانند. استاد! نمی دانم آنچه گفتم ناشی از بی بصیرتی است یا خیر اما به هر حال اگر کمی با مردم، (نه افراد پیرامونتان) سر و کله بزنید به صدق گفتارم خواهید رسید. 2. آیا راهی می شناسید که بتوان با رهبر انقلاب مستقیماً به طور خصوصی گفتگو یا دیدار کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که ملاحظه فرموده‌اید در لایه‌ای از لایه‌های جامعه، قضیه همین‌طور است که می‌فرمایید و مردم ناراضی و نگران‌اند. ولی در لایه‌ی دیگر به نام حضور انقلاب اسلامی در مقابل استکبار در این تاریخ قضیه فرق می‌کند و قصه‌ی اصلی این تاریخ در این لایه جریان دارد و رهبری انقلاب متوجه‌ی چنین حضوری هستند و نظر به مردمی دارند که خود را در این حضور معنا کرده‌اند، نه مردمی که به یک معنا با بادی می‌آیند و با بادی می‌روند. واقعیت جامعه و تاریخ ما چیز دیگری است و ما باید به جای حضور در سقیفه، حضور خود را در غدیر معنا کرده باشیم تا هیاهوی سقیفه را روح اصلی جامعه و تاریخ نپنداریم. موفق باشید

17239
متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه طبق آیات قرآن حضرت آدم (ع) و حوا ابتدا در بهشت (جنة) بودند و بعد به علت وسوسهٔ شیطان و متعاقبا گناه خوردن میوهٔ ممنوعه از آنجا اخراج شده و به زمین منتقل شدند: آیا در بهشت هم شیطان حضور دارد؟! پس این چه بهشتی ست؟! آیا در بهشت هم گناه ممکن است و زمینه اش فراهم؟! سؤال سوم اینکه گناه کردن حضرت آدم (ع) با پیامبر بودنشان چگونه قابل جمع است؟! پیامبر گناه می کند؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بهشتی که ما در ابتدا در آن بودیم شیطان هم داشت ولی با کسب فضائل و پشت‌سرگذاشتن شیطان در دنیا، إن‌شاءاللّه به بهشتی می‌رسیم که دیگر شیطان ندارد. 3- در مورد موضوع سوم عرایض نسبتاً مفصلی در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» مبنی بر این‌که آن عصیان، عصیان در مقابل امر ارشادی بود و نه امر مولوی و موجب خروج از عصمت نمی‌شود؛ شده است. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

17238
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: ان شاءالله که در کنف حمایت ولیعصر عج الله تعالی فرجه الشریف موید و منصور باشید. و اما بعد... مدتی است در کانالهای تلگرامی و گروه ها لینک کانالهایی می آمد که حاوی سرگذشتها و دلنوشته هایی بود که قاطبه اصلی محتوای این دلنوشته ها متضمن بحث خیانت زوجین به یکدیگر خصوصا خصوصا خیانت زنان به شوهرانشان و نیز ارتباط جنسی محارم با یکدیگر بود. این دلنوشته ها و سرگذشتها ظاهرا در جهت دریافت مشاوره و استرشاد ارائه می شد منتهی با تکرار موضوعات خیانت و زنای عنف، گویا هدف عادی سازی و قبح زدایی از این مسائل بود. باتحقیق بیشتر متوجه شدم که اتاق فکرهای صهیونیستی با محوریت تزلزل و از هم گسیختگی و تقدس زدایی نهاد خانواده در ایران، این سرگذشتهای ساختگی را برای نفوذ فساد در تار و پود خانواده ها سرهم کرده و در معرض دید عموم قرار می دهند و متاسفانه برای همه طیف سنی سهل الوصول است. و در نظر بگیرید یک نوجوان که چندین بار این سرگذشتها را بخواند چقدر برایش قبح شکنی می شود و ذهنیتش نسبت به محارمش تغییر می کند و چه فاجعه ای رخ می دهد. جدیدا متاسفانه در سایه غفلت مسئولین علافه بر دلنوشته ها، فایلهای صوتی به وفور در کانالهای مربوط به ارتباط جنسی با محارم قرارداده می شود که اشخاص به طرز چندش آوری موضوع ارتباط با محارم خود را به تصویر می کشند. مثلا پسری با آب و تاب توضیح می دهد چگونه پس از فوت پدرش، با رضایت مادر با یکدیگر رابطه جنسی دارند و چقدر هر دو خشنودند!!! یا دختری با صداهای تهوع آور و صوتهای مستهجن با شور و اشتیاق از ارتباط جنسی با برادرش یا پدرش می گوید!!!! با توجه به اینکه صوت بسیار تاثیرگذارتر از متن و نوشته است؛ فرض بفرمایید چه بر سر نوجوانان و جوانان و زنان و مردان جامعه ما خواهد آمد؟ بعد شاهد خواهیم بود در برخی از خانواده ها کم کم این موضوع ارتباط جنسی با محارم باب می شود. باور بفرمایید دور از ذهن نیست. مگر نبود روزی که در کشور ما به ندرت طلاق اتفاق می افتاد و الان آمار طلاق بیداد می کند، پس در سایه غفلت از هجمه های فرهنگی هیچ چیز نشد ندارد! بنده دلم می سوزد خدا می داند جگرم کباب است از این همه توطئه از آن سو و این همه غفلت از این سو...خواهش می کنم التماس می کنم به داد مردم برسید. چه کسی باید این کانالها را قلع و قمع کند؟ چه کسی باید گردانندگان آن را جمع کند؟ چه کسی باید مردم را آگاه کند؟ وظیفه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که هر نهادی از جمله وزارت ارتباطات نسبت به این موضوع وظیفه‌ای دارند، بحثی نیست. ولی عنایت داشته باشید که این پروژه حدّاقل 25 سال پیش به همین شکل که می‌فرمایید کلید خورد و چیز جدیدی نیست و خروجی آن هم، آن نبود که دشمن می‌خواست. با این همه راه‌کارِ اصلی آن است که انسان‌ها با نور ایمان متوجه‌ی کثافت و زشتی این حرف‌ها و این کارها بشوند. و از این جهت دین اسلام، دین آخرالزمان است که توان رویارویی با همه‌ی فتنه‌های آخرالزمان را دارد. لذا حضرت سجاد«علیه‌السلام» می‌فرمایند:  «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُور»[1] خداوند مى ‏دانست در آخرالزمان اقوام متعمّقى مى‏ آيند كه براى آن‏ها سوره توحيد و شش آيه اول سوره حديد را نازل كرد. اين خبر نشان مى‏ دهد براى فهم سوره‏ ى توحيد و شش آيه‏ ى اول سوره‏ ى حديد نياز به روح آخرالزمانى است‏. موفق باشید  

 


[1] ( 1)- الكافى، ج 1، ص 91.

17237
متن پرسش
سلام استاد: به خاطر مزاحمتم عذر خواهم: اینکه فرمودید سوالی که پرسیدم یک سوال جدی متوسط است به جهت نارسا بودن سخن و نقص در نوع نوشتار فرمودید یا به جهت محتوای سوال؟ اگر در نوع نوشتار نقص هست آیا می فرمایید این به خاطر همان متوسط بودن سطح تفکر است؟ و اگر هم این پرسش صرفا در محتوا متوسط است برایم سوالی پیش آمد: استاد بنده این پرسش خود را که قبلا نسبت به آن صرفا اطلاعاتی به جهت مطالعه داشتم و بعدا هم که نسبت به آن دردمندانه خودآگاهی داشتم زبان بیان نداشتم و وقتی حس کردم زبانی برای بیانش برایم پیدا شد شروع کردم به نوشتنش که خدمتتان ارسال کردم و استاد بنده این پرسش و یافتم را در حالات مختلف از زبان شما و استاد داوری و... آن هم به عنوان اساسی ترین پرسشهایتان شنیدم (نمونه اش نوشته های شما و دکتر داوری و عبد الجواد موسوی) اما حال که خود به صورتی دیگر و دردمندانه این سوال برایم پیش آمده و آن را بیان کردم و اتفاقات دیگری را در مواجه با این پرسش پیش روی خود دیدم که واقعا حیرت مرا نسبت به زبان، انحطاط این دوران نسبت به زبان و دفن شدن معانی در پیش مخاطب نسبت به آن چیزی که ارده کرده بودیم؟؟؟؟ و به این خودآگاهیم شدید تر شد که «بنده هرآن چه در آن متن گفتم هیچ کدام آن نبود که گفتم»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هم می‌توان مخاطب متوسط باشد و جوابی متوسط به موضوع بدهد و هم می‌تواند مخاطب متوسط نباشد، ولی جواب متوسط بدهد. و هم می‌شود زبان ارائه‌ی سؤال، ظرفیت جواب متعالی نداشته باشد. و این حالت اخیر به جهت شاعرانه و چندلایه‌نبودنِ سؤال خواهد بود. نمونه‌اش همین نوشته که جنبه‌ی متافیزیکی آن بر جنبه‌ی شاعرانه‌بودنِ آن غلبه دارد تا جایی که نمی‌دانم با چه عقلی آن را بفهمم؟ با عقل استدلالی و یا با عقلی که اشارات را درک می‌کند؟ قبول دارم دوران، دورانِ در عسرت‌بودنِ زبان شاعرانه است، ولی نه برای بنده و جنابعالی که موضوعات‌مان برای ظهور در این تاریخ به صحنه آمده است، نه آن‌که قصه‌ی مفاهیم گذشته را بخواهد بیان کند. موفق باشید

نمایش چاپی