بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9046

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
سلام: وقت بخیر. بنده خانوم دانشجوی ترم 6رشته پرستاری هستم که چند وقت پیش بواسطه یک بنده خدایی با آثار شما آشنا شدم واقعا استاد عالی هستند ولی استاد برام یه سوالی پیش اومده! شما در کتاب آشتی با خدا از طریق آشنایی با خود راستین فرمودین که همه ی حواس تن و جسم انسان در گرو روح هست و این روح هست که بطور کامل کنترل جسم رو بر عهده داره و در مورد نحوه بیهوشی و... توضیحاتی رو دادین. ولی استاد در کتابهای روانشناسی که پدر روانشناسی نوین افرادی مثل فروید و شاگردانش هستن برای انسان چیزی به اسم روح متصور نشده و گفته های اونها کاملا متفاوت با عرایض شما هست، حالا اینها به کنار من از ته قلبم به گفته های شما که اندیشه های راستین بزرگانی چون امام خمینی (ره) هست اعتقاد دارم ولی بنده به مقتضی رشته ام دروس روانشناسی و روانپزشکی و بصورت تخصصی پاس میکنم حالا با این اوصاف وقتیکه بیماریهای روانی و علت ایجادشون و راه و روش درمانشون که همه بر اساس گفته های امثال فروید هست و میخونم کاملا در تعارض می مونم توی یک عالم سوال که ذهنم نمیتونه بهشون جواب بده! الان در کل دنیا و کشورمون روانشناسان و روانپزشکان براساس گفته ها و درمانهایی که روانشناسی نوین توصیه کرده عملکرد دارن که در درمان خیلی از بیماریهای روانی هم موفق بوده اند! حالا استاد من چند روز دیگه برای کارورزی میرم بیمارستان روانی، اونجا باید در مقام یک پرستار به مریضهای روانی مشاوره بدم و بهشون کمک کنم در حالیکه خودم یه عالمه تعارض حل نشده دارم! اگه جایگاه و خود واقعی انسان نفس و روح هست پس چطوری میشه این بیماریهای روانی رو درمان کرد؟! اصلا دلیل این بیماریهای روانی چیه؟! گناه زیاد؟! مثلا چرا باید یک انسان به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا بشه و بطورکلی چیزی از هدف متعالی انسانیت نفهمه و در عالم دیوانگی باشه و هزاران سوال دیگه که در اینجا مجال ذکر کردنشون نیست! ممنون میشم استاد بطور کامل بنده رو راهنمایی بفرمایین چون واقعا هیچ منبعی رو برای پاسخ دادن به سوالاتم جز شما ندارم متاسفانه اساتیدم هم که اصلا تو این فازها نیستن. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع معرفت نفس موضوع گسترده‌ای است که هر اندازه جلو بروید نکات جدیدی برای جواب به سؤالاتتان ظهور می‌کند. عنایت داشته باشید که وقتی تن ابزار روح بود، حال اگر این ابزار خراب شود روح به همان اندازه نمی‌تواند خصوصیات و اراده‌های خود را آشکار کند. از طرفی علم روانشناسی به عنوان یک علم تجربی از طریق آزمون و خطا متوجه رابطه‌ای بین بعضی حرکات و حالات روحی افراد شده و بنا نیست معرفت نفس، منکر این حوزه از علوم تجربی باشد. معرفت نفس ما را متوجه مرتبه‌ای بالاتر از آن بُعد از روحمان می‌کند که صرفاً نظر به جسم دارد و معتقد است اگر آن بُعد از تغذیه‌ی معنوی لازم بهره‌مند شود فشارهایی که روح در اثر تعلق به بدن برایش پیش می‌آید کم می‌شود، وحالا که شما با بیمارانی روبه‌رو هستید که سخت تحت تأثیر بدن‌شان هستند. در ابتدای امر باید با همان روش آزمون و خطا مشکل‌شان را حل کنید ولی نظرتان را از آن بُعد برترِ نفس بر ندارید تا در درازمدت با راهنمایی‌های بهتری بیماران را درمان کنید. موفق باشید
9036
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: سوالی رو درباره زیارت عاشورا خدمتتون پرسیدم که درباره یک مقاله و تحقیق بود. بنده جواب شما را به سمع آن عزیزان رساندم و آنها چنین جوابی نوشتند که خدمت شما ارائه می کنم: سلام جناب بدیعی خود استاد طاهرزاده می گوید : «تا آنجا که یادم هست ... » این یعنی ایشان دارند از حافظه خود مطلبی می یگویند. ضمنا می گویند قبلا نیز چنین تحقیقاتی دیده اند. بنده می دانم قبلا در سال 2005 آیت الله حسین الراضی کتابی نوشتند که نایاب است. ادعای آیت الله الراضی مطلبی فراتر از مطالب مقاله ما بوده و هست. از ظاهر سخنان استاد طاهرزاده معلوم است که در روزهای اخیر مقاله ما را که یک کار جدید و مستقل از کار ایت الله الراضی است مطالعه نکرده اند و گمان می کنند این تحقیق نیز مثل برخی از تحقیقات قدیمی است. البته بنده که خود همراه یکی از استادان برجسته علوم حدیث کشور ، توفیق یافته ام این مقاله را بنویسم از نسخه های قدیمی مطلع هستم و مطمئنم استاد طاهرزاده از برخی عرایض ما بی خبرند. وقتی ایشان مقاله را نخوانده اند چطور می توانند جواب بدهند؟! در هر حال بنده ذره ای تردید درباره صحت مطالب مقاله خودمان ندارم که حالا بخواهم از استاد طاهرزاده بپرسم. گفتنی است این مقاله ، یک مقاله علمی پژو هشی است و از فیلتر چندین استاد که تخصصشان در شناخت حدیث قطعا بیش از استاد طاهرزاده است گذشته است و هیچ نیازی نیست امثال بنده در این باره از ایشان نیز کسب اطلاع کنیم. وقتی استاد علی اکبر فاری صفت(ره) ، علامه سید مرتضی عسکری(ره) و آیت الله معرفت(ره) و آیت الله الراضی و آقای بی آزار شیرازی و دکتر الویری و دکتر مجید معارف و دکتر ایزدی و دیگران با نظر ما موافقند معنا ندارد ما از استاد طاهرزاده نیز بپرسیم. جالب است که ایشان خودشان فرد صادق ، متواضع و منصفی هستند و قبلا یادم هست در یک مورد تصریح کردند که در علم رجال حدیث متخصص نیستند. بنده برای خدمات ایشان و صداقت ایشان احترام قائلم ولی نه ایشان و نه حتی بسیاری از علمای مشهور ، در علوم رجال و حدیث تخصص بالایی ندارند. در هر حال وضعیت بنده مثل کسی است که با چشم خودش هلال ماه رمضان را دیده باشد ولی افرادی که ندیده اند مکررا به او اصرر می کنند که ماه رمضان نشده است!! بنده در مقاله مفصلا مشخصات نسخه های خطی را ذکر کرده ام و بطور مستند نشان داده ام که قبل از قرن 11 ، عبارت «... الثای و الثالث و الرابع ...» در نسخه ها نبوده است. حالا چرا باید بخاطر یک احتمال ضعیف از آنچه با چشم خود دیده ایم عقب نشینی کنیم و به چشمان ود شک کنیم؟! وانگهی زیارت عاشورا در زمان ما به شعایر تشیع تبدیل شده و نباید درباره آن با سهل گیری رفتار کرد. باید علمی و مستند حرف زد. مقاله ما نمونه یک کار علمی است. امیدوارم هر کس می خواهد درباره مقاله ما نظر بدهد اولا آن را کاملا مطالعه کند ثانیا توجه کند که نویسندگان مقاله هر دو در لم رجال و علوم حدیث تخصص دارند ثالثا توجه کند که این مقاله پس از تایید چند تن از استادان برجسته علوم حدیث و کسب تأییدیه ی چاپ در یک مجله علمی پژوهشی چاپ شده است. بسیاری از دوستان هنوز معنای مجله علمی پژوهشی را نمی دانند. مجله علمی پژوهشی مجله ای است که تا زمانی که چند داور برجسته و دانشمند ، اعتبار علمی یک مقاله را تأیید نکنند و تا زمانی که مقاله مستند نباشد آن را چاپ نمی کند. تقریبا معادل مقاله آی اس آی (isi) است در هر حال بنده مقلد استاد طاهرزاده هستم ولی در این مسأله نمی توانم مقلد ایشان شوم و به چشمان خودم شک کنم. به شما اطمینان می دهم نسخه کنونی زیارت عاشورا اشکال دارد. اصلا یکی از استدلالهای طرفداران سید صادق شیرازی که عمرکشون برگزار می کنند اینست که می گویند: «مگر در زیارت عاشورا کلمه الاول والثانی و الثالث نیامده؟!» اگر علمای عالیقدر به تحقیق علمی ما توجه فرمایند یکی از بهانه های طرفداران سید صادق شیرازی از انها سلب خواهد شد. استاد طاهرزاده عزیز ممنون می شوم اگر جواب این عزیزان داده شود. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که آن عزیز فرموده‌اند این یک کار علمی است که باید در معرض نظر موافق و مخالف در همان حوزه قرار گیرد تا إن‌شاءاللّه برکات آن نصیب همه بشود. بنده این کار را به فال نیک می‌گیرم و همان‌طور که در کتاب «زیارت عاشورا» عرض کردم حتی اگر هم قسمت اول و ثانی ..... جزو متن زیارت عاشورا باشد معلوم نیست که منظور خلفاء باشند. موفق باشید.
6576

عرفان حلقهبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم نظر حضرتعالی درباره عرفان حلقه چیست؟ اگر این روشی بهره‌ای از حقیقت ندارد با چه ساز و کاری موفق به درمان بیماری ها میشود؟ این روش طرفداران زیادی در بین جوانان پیدا کرده، لطفا اگر منبع، جزوه یا کارگاهی در این زمینه موجود است معرفی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «جایگاه جن و شیطان و ملک» بتواند به سؤالات جنابعالی در این مورد جواب دهد. متن کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
4364
متن پرسش
باسلام وخداقوت.خدمت استاد گرامی و دانا. لطفا مرا راهنمایی بفرمایید. در حدود ده سال پیش حقیر تحت تاثیر جذبه ای الهی قرار گرفتم. و از آن روز به بعد زندگیم تغییر کرد.آن موقع من دانشجو بودم و تحت تاثیر دوستان اهل عرفان در جستجو بودم .تااکنون چند مکتبی را امتحان کردم مثلا عرفان صوفیان یا عرفان یوگا .جالب این است که آن موقعی که تازه شروع کردم دوستانم متاثر عرفان روحانیت بودند و من هم پیروی می کردم. بعدها که از آنان دور شدم در پی عرفان های دیگر و حقیقت شدم. اکنون می دانم که آن طریقتها برایم سودی ندارند. و من قلبا احساس می کنم عرفان و طریقت روحانیان به مقصد نزدیکتر است. نمی دانم چه کار باید بکنم. واقعا بی استاد بودن سخت و ترسناک است. حقیقتا کسی را نمی شناسم و اطمینان ندارم. من می دانم که برای رسیدن به مقصد باید تزکیه نفس کنم اما تنها نمی توانم . لطفا مرا راهنمایی کنید. اگر کسی را برای حقیر مناسب می دانید معرفی کنید یا عملی را نشانم دهید تا از این سرگردانی نجات پیدا کنم. خداوند به شما خیرکثیردهد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که بحمدالله متوجه شده‌اید امروز باید اولاً: در ذیل شریعت محمدی«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» حرکت کرد و ثانیاً: علاوه بر شریعت از طریقت و حقیقت باز نماند. بر این مبنا باید از گزارشی که عارفان راستین و راه‌رفته از مسیر خود به‌کمک نور اولیاء معصوم داده‌اند غافل نماند که این همان عرفان نظری است به عنوان مقدمه‌ی عرفان عملی. در حال حاضر اگر سلوک امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را ملاک سیر الی الله با جامعیت مطلوب بدانید جمع بین ملاصدرا و محی‌الدین ضروری خواهد بود و سیر مطالعاتی که در سایت هست و از ده نکته و آشتی با خدا شروع می‌شود و سپس به خویشتن پنهان و تفسیر سوره‌ی حمد امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌رسد، شروع خوبی است. مضافاً این‌که جهت قدم در عرفان عملی در حین راه از آداب‌الصلواة و شرح حدیث جنود عقل و جهل از حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» باید بهره‌مند شد. عمده شروع با معرفت نفس است. موفق باشید
3817
متن پرسش
از سفر زیارتی کربلای ایران ، در ارتباط با شهداء و نظر به حقیقت انها باید چه گفت و با این حقایق و وجودهای پاک چگونه باید ارتباط برقرار کرد، در راه سلوک یک انسان چه تاثیری دارد،تا آنجا که مقام معظم رهبری آنقدر تاکید بر زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا می کنند و این کار را با مقام شهادت یکی می دانند ؟
متن پاسخ
من چگونه می‌توانم از نوری بگویم که در مقتل پاک‌ترین انسان‌های ملکوتی جریان دارد. ملائکه‌ی الهی مددکار رزمندگان بودند تا آن حماسه‌ها را بیافرینند و در مسیر فنای فی‌الله به شهادت برسند. آن ملائکه تا قیام قیامت در مقتل آن‌ها مانده‌اند و بر جان زائرانِ مقتل شهدا، نسیم بصیرت و عبودیت می‌وزانند و راه ملکوت را بر جان زائران می‌گشایند تا پس از بازگشت در شلوغی زندگیِ دنیایی مقهور کثرات نگردند. فکه و طلائیه و هویزه و شلمچه هرکدام خیمه‌ی افراشته‌ای هستند که یک در به سوی زمین دارند و یک در به سوی آسمان و چون وارد آن شدی دری به سوی عالَم ملکوت و برزخ و قیامت به رویت گشوده می‌شود. در خیمه‌گاه فکه و طلائیه و هویزه و شلمچه به سیره‌ی شهدا بنگر تا ملکوتی‌ات کنند. حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بر بازوی رزمندگان بوسه زد که جای بوسه‌ی ملائکة‌الله بود. هنوز شهدا زنده و فعّال در حال انجام مأموریت‌اند تا در این ظلمات دست ما را بگیرند و مزه‌ی لذّات معنوی را به کام ما بریزند تا لذّات دنیایی برایمان جلوه نکنند. باز تاکید می‌کنم ملائکه‌ی الهی که به نور خود به شهدا کمک کردند تا بهترین عمل را انجام دهند و به بهترین مرگ نایل شوند در مقتل شهدا به استقبال زائران آن‌ها می‌آیند و با یک نحوه همسنخی که زائر با مَزور پیدا می‌کند پس از برگشتِ زائر او را بدرقه می‌کنند. همان‌طور که شهدا را سؤال و جوابی نیست زائر شهدا در جواب سؤال ملکین در نمی‌مانند و از بهشتی که در افق جان آن‌ها نمایان است محروم نمی‌گردند. و این است راز آن‌که پس از برگشت از کربلای ایران احساس می‌کنید از گناهان فاصله دارید. مواظب باشید این فاصله را با یاد شهدا حفظ کنید. همان‌طور که حضرت ابالفضل«علیه‌السلام» نور امام حسین«علیه‌السلام» را ملموس‌تر می‌نمایاند تا قلب ما آمادگی لازم جهت درک پرتو درخشان نور حسین«علیه‌السلام» را پیدا کند، شهدای کربلای ایران، همچون ابالفضل«علیه‌السلام» نوری از انوار حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را می‌نمایانند تا قلب‌های ما امکان قرارگرفتن در ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را بیابد و از ظلمات دوران رهایی یابد. موفق باشید خدایا! همان‌طور که با ارسال رسولان، راهِ آسمان را به روی خلایق گشودی، اقرار می‌کنیم که راه اُنس با ملکوت را از طریق شهداء به انسان سرگشته‌ی این روزگار نمایان کردی، خدایا! راهی که شهداء نمایاندند را باز نگه دار تا راه رسولان نیز گشوده بماند.
2941
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار:‌جملاتی که در پیش می آید بخشی از سخنان آقای دستغیب نماینده مردم شیرازدر خبرگان و از شاگردان آقای نجابت که ایشان نیز از عرفای نامی و از شاگردان آاقی انصاری همدانی و اقای قاضی بودند. که همه عارف بودند.خواستم ببینیم نظر حضرتعالی در باره آن چیست چون مدتی است دچار شک و تردید شدم . ممنونم استاد آقایان حضرت حجة الاسلام خاتمی، مهندس میر حسین موسوی و حجة الاسلام کروبی، واقعاً انسانهای صادقی هستند و دم از اسلام و اجرای قانون اساسی می زنند. بنده این مطلب را بارها در مجلس خبرگان به سمع اعضا رسانده ام که آقای خاتمی شخص صادقی است و خلاف صدق عمل نکرده است ؛که خود اعضا هم به این امر پی بردند به جهت این که در مدت مسئولیتش در پی جمع آوری مال نبود، که اگر خلاف این امر به اثبات رسیده بود عده ای جنجال به راه می انداختند و همه جا می گفتند. بنده از آقای میر حسین موسوی جز صداقت سراغ ندارم. بارها مرحوم آیت اللّه نجابت که خود اهل معرفت بود از ایشان تعریف می ‌کرد و بعنوان شخصی که می خواهد خودش را فدای اسلام کند از ایشان سخن به میان می آورد. همچنین آقای کروبی.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی ما با ملاکی که از سخنان مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در دست داریم ، نامبردگان را بازی‌خورده‌ی فتنه‌ای می‌دانندکه آن فتنه تا براندازی نظام اسلامی جلو آمد و آقایان فوق‌الذکر هیچ برائتی از آن‌ها اظهار نکردند، چه جای استناد است به سخنان آقایی که نشان داد در تشخیص فتنه بصیرت لازم را ندارد، احتمال دهید در نقل قول سخنان جناب آقای نجابت نیز حق مطلب را اداء نکرده‌اند. موفق باشید
2391
متن پرسش
سلام دختری دارم 12ساله که با وجود شرایط مذهبی در خانه گاهی اوقات جلوی مادرش میرقصد و ارایش میکند از ما تقاضای مبایل کرده وما نخردیم درضمن اهل نماز وروزه است لطفا طریقه درست برخورد بگویید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این را از کارشناسان تعلیم و تربیت دینی که عموماً در رادیو معارف تشریف می‌اورند و مشاوره می‌دهند سؤال بفرمایید. موفق باشید
488

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم در جلسه هشتم از بحث معاد راه تربیت و کنترل خیال را اینگونه بیان فرمودید ۱.انصراف از حب دنیا ٢.توجه به حکم خدا اما هنوز سوال باقی است که راههای عملی انصراف از حب دنیا چیست ؟آیا ذکر یا ورد مخصوصی است؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی تمام دستورات دین یا عامل ایجاد محبت به حق و اولیاء حق است و یا عامل دوری از دنیا. پس با رعایت صادقانه دستورات دین، خود به خود حبّ دنیا از قلب می‌رود و ذکر «لا اله الاّ الله» کارساز است. موفق باشید
356

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. اگر اشتباه نکنم شما در فصل اول از کتاب زن آنگونه که باید باشد، فرمودید که در قیامت تمام وجود مومن جنبه یمین و راست است و اصلا جنبه شما و یساری برایش نیست. این در حالی است که در دعای حین وضو که از معصوم (ع) به ما رسیده در قسمت شستن دست راست می گوییم: اللهم اعطنی کتابی بیمینی و الخلد فی الجنان بیساری و ... . می خواستم بدانم که پس این یسار که در این جمله گفته شده (مجوز خلود در بهشت را به دست چپم بده) چیست و چگونه با بحث قبلی سازگار است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام در مورد سؤال شما بین علماء نیز مباحثی صورت گرفته، صاحب کتاب «منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح» یعنی علی‌بن‌طیفوربسطامی می‌فرماید: شاید منظور «فَعَلْتُهُ بیساری» باشد یعنی آنچه را که با دست چپ انجام دادم. و یا «بای» بیساری، بای سبیت باشد، یعنی «خلود در بهشت را روزی من کن به سبب شستن دست چپ خود.(منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح) موفق باشید
13731
متن پرسش
آیا گفتن مرگ بر آمریکا در شرایط کنونی تحریم و برجام هسته ای اشکال دارد یا واجب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر با برجام ذرّه‌ای از دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی کم شده است که شعار «مرگ بر آمریکا» فراموش شود؟! به همان اندازه که مقابله با شیطان واجب است، مقابله با آمریکا واجب می‌باشد. موفق باشید

10499

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب: یک سوال: آیا مراجع و بزرگان وهابی می توانند دارای حالات عرفانی و شهود شوند؟ یکی می گفت شیطان به آنها حالات عرفانی می دهد آیا این صحیح است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون اکثرشان شدیداً حسّی هستند شهود را نمی‌شناسند، اصلاً منکر هرگونه وجود غیبی هستند و عرفا را کافر می‌دانند. موفق باشید
9063
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام من طلبه پایه اولم تمام شده است ولی الآن چندین مشکل جدی دارم که آزار دهنده است لطفا کمک نمایید. بنده به این نتیجه رسیده ام که اگر بخواهم طلبه به درد بخوری بشم و یک کاری انجام دهم که منبع خیر باشد لزوما باید عبد باشم و تمام دستورات دین را مو به مو انجام دهم مثل امام (ره) که انجام داد و شد! ولی اکنون می دانم مثلا باید نماز صبح بلند شوم و سر وقت یا به جماعت بخوانم ولی یا موقع اذان بیدار نمی شوم (با وجود کوک کردن موبایل برای هشدار صبحگاهی) یا اگر بیدار شوم حب خواب بیشتر از نماز برایم است و گاها اصلا این فکر که بلند شو نماز بخوان به ذهنم نمی آید و می خوابم و نزدیک های طلوع آفتاب بلند می شوم. وقتی بلند می شوم یک احساس خسران و ناامیدی پیدا می کنم و نشاط برای انجام کارهای طلبگی را گاها از دست می دهم و دوباره همین مطلب خود ناراحتی می آورد برایم. از این قبیل مثال ها برایم پیش می آید و من بیشتر اوقات ناراحت و پکر هستم و به حوصله پرداختن به کارهای طلبگی یعنی درس خواندن را ندارم. البته در ابتدای سال که تازه طلبه سده بودم بیشتر انگیزه داشتم و حتی برای نماز شب هم گاها بیدار می شدم ولی حالا؟ لطفا و خواهشا کمکی نمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما با صبر و حوصله کار را ادامه دهید إن‌شاءاللّه منوّر به معارفی و اعمالی می‌شوید که این موانع را برطرف می‌کند. معلوم است که شیطان در این مسیر بیکار ننشسته، سعی می‌کند شما را ناامید کند، اعتنا نکنید، کار را ادامه دهید. موفق باشید
8475
متن پرسش
باسمه تعالی.سلام.در سوال 8264 فرمودید :"در عین حال هرکدام سایه‌ای باشید برای آن‌که احساسات دیگری را درک کند" لطفا بفرمایید چگونه بدون تایید موضوع اختلافی یا ناحق همسر می شود این گونه بود؟باتشکر.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از طریق گذشت، آری از طریق گذشت. مگر ما معصوم هستیم که از همدیگر انتظار داریم خطا نکنیم؟ و مگر ممکن است هرکس خطا کرد در اسرع وقت به خطایش پی ببرد؟ بی‌خودی به همدیگر گیر ندهید. موفق باشید
2985
متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم می خواستم بدانم اگر یک پسر نوزده ساله دچار عدم تمرکز و عدم ثبات شخصیت (به معنی این که خیلی زود وقتی چیزی جدید ببیند به آن گرایش پیدا می کند یا اینکه قریبا به راحتی می توانند نظرش را عوض کنند)باشد آیا این بد است و اگر هست باید چه کند؟متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آنچه موجب استحکام شخصیت انسان می‌شود توحید است و نظر به حقیقت یگانه‌ی هستی یعنی خداوند. انسان در ذیل ایمان به خدا و عمل به وظایف شرعی به بلوغ شخصیت می‌رسد و هرچقدر در این مسیر جلوتر رود بهتر گرایش‌های خود را مدیریت می‌کند. موفق باشید
2194
متن پرسش
با سلام و تشکر. یکی از موضوعاتی که شما در زمینه مسایل زندگی زوجین بسیار بر آن تأکید می نمایید، تأکید بر ساده زیستی و پرهیز از تجمل است. برداشت اینجانب با توجه به ارتباطاتی که با سایر دوستان دارم آن است که این مسأله به یکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده اختلاف در زندگی دوستانی تبدیل شده است که مباحث شما را پیگیری می نمایند. به نظر اینجانب توصیه کلی به ساده زیستی مشکلی را حل نمی کند زیرا اسراف کارترین افراد هم با بهانه های مختلف نظیر حفظ "شأنیت و آبرو" اسراف خود را توجیه می نمایند. لذا در این زمینه سوالاتی را مطرح می نمایم: 1-چرا یکی از مهمترین توصیه های شما به زوجین تاکید بر ساده زیستی است؟ 2-معیار تشخیص تجمل چیست؟ 3-در برخی از موارد میان مرد و زن در تشخیص مصداق تجمل اختلاف بوجود می آید. در این موارد چه باید کرد؟ اگر مرد بخواهد تابع همسر خود شود او هم در تجملات گرفتار می شود و اگر نخواهد تابع شود به دیکتاتوری، خسیس بودن و یا دخالت بیجا در امور منزل متهم می شود. برخی معتقدند که زن در این موارد باید از مرد تبعیت نماید و برخی دیگر نیز معتقدند که مرد تا جایی که برایش امکان دارد باید خواسته های همسر خود را تأمین نماید. در صورتی که نظر دوم را صحیح می دانید خط قرمز کجاست؟ 4- برخی مردان به این گونه عمل می کنند که در امور مربوط به منزل اختیار را کاملا به زن می دهند و آنها فقط پول آن را پرداخت می کنند. در صورتی که طبق آیه قران مرد موظف است اهل خود را از فرو افتادن در آتش که یکی از مصادیق آن اسراف است حفظ کند. به نظر شما این روش صحیح است؟ 5-جایگاه "شأنیت" چیست؟ اینکه می گویند مومن باید شان خود را حفظ کنذ، آیا شأن انسان به لباس و ماشین است یا به بندگی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1ـ ابتدا باید عنایت داشته‌باشید یکی از صفات مؤمن و از نشانه‌های کمال ایمان «تقدیر معیشت» است. به این معنی که خرج کردن‌ها باید با برنامه باشد بدون افراط و تفریط. به چند روایت در این امر عنایت بفرمایید که در روایات داریم که حضرت باقر «ع»می فرمایند : الکمال، کلّ الکمال، التّفقّه فی الدّین، و الصّبر على النّائبة، و تقدیر المعیشة. منتها درجه کمال، تفقّه در دین است، و صبر به هنگام رسیدن بلا، و اندازه نگاه داشتن در معیشت. و یا امام صادق«ع»می فرمایند: لا یصلح المؤمن إلّا على ثلاث خصال: التّفقّه فی الدّین، و حسن التّقدیر فی المعیشة، و الصّبر على النّائبة.مؤمن، «صالح» نمى‏شود جز با سه خصلت: تفقّه در دین، اندازه نگاه داشتن نیکو در معیشت، و شکیبا بودن در برابر حوادث.وامام رضا «ع» می فرمایند: بنده به حقیقت ایمان دست نمى‏یابد، مگر هنگامى که از سه خصلت برخوردار باشد: تفقّه در دین، اندازه نگاه داشتن نیکو در معیشت، و صبر بر بلاها. 2ـ تقدیر معیشت و برنامه داشتن در خرج نه به معنای خسیس بودن است و کم گذاشتن در امور ضروری زندگی و نه به معنای ریخت و پاش کردن است و این‌که ملاک خرج کردن‌هایمان چشم و هم‌چشمی ها باشد، هر چند باید عزّتمان در بین افرادی که در حدّ ما هستند حفظ شود و به خصوص آقایان نباید در این امر به خانم‌ها سخت بگیرند که در بین افرادی که همطراز آن‌ها هستند احساس کمبود کنند همان‌طوری که خانم‌ها باید بدانند اگر گرفتار گردونه‌ی چشم و هم‌چشمی شدند هلاک می‌شوند. 3ـ تقدیر المعیشة و مدیریت مصرف موجب می‌شود که نیاز و هزینه‌ی زندگی معلوم شود که چند ساعت از روز را ما باید صرف درآمد‌های اقتصادی خود کنیم تا فرصت آبادانی قیامت را از دست ندهیم. ملاک اصلی باید همین نکته‌ی آخری باشد که خانم‌ها و آقایان مواظب باشند طوری در دنیا نیفتند که جایی برای آبادانی قیامتشان برایشان نماند. موفق باشید
13898
متن پرسش
با سلام و درود: برای درمان اختلالات روحی و روانی از جمله وسواس و افسردگی آیا باید حتما به روانشناس یا مشاور مراجع کرد یا به اساتید عرفان و اخلاق هم می توان مراجعه کزد؟ رشته ام مشاوره است. آیا مشاوره دادن فقط منحصر به تحصیل کنندگان رشته مشاوره است و اساتید اخلاق اجازه مشاوره در امور مشاوره ازدواج و تربیت کودک و... را ندارند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس ابعاد مختلف روح انسان را بیشتر بشناسد با احاطه‌ی کامل‌تری می‌تواند به انسان‌ها مشاوره دهد ولی چون امروزه انسان‌ها به جهت تکنولوژی‌های پرشتاب، خیالات آشفته‌ای پیدا کرده‌اند، رشته‌ی مشاوره در این حوزه مطابق آزمون‌ها و خطا، راه‌کارهایی را یافته است. ولی از آن جهت که این علم یک علم تجربی است و ابعاد قلبی و باطنی انسان در دسترس علوم تجربی نیست، این موارد را باید به اهلش واگذار کرد. موفق باشید

13272
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: منظور حضرت آقا (مدظله العالی) از بستن راه نفوذ بر دشمن چیست؟ با توجه به اینکه هنوز برجام به تایید مجلس نرسیده چرا حضرت آقا نفوذ دشمن را قبل از تایید برجام مطرح می کنند یعنی مثل اینکه تایید شدن یا نشدن برجام نافی نفوذ دشمن نخواهد بود. آیا پشت پرده، اتفاقاتی از طرف گروه های حامی دولت در جریان است که حضرت آقا مکرراً تاکید بر بستن راه نفوذ دشمن می کنند؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: فضایی که در دولت یازدهم ایجاد شده، بستر خطر نفوذ استکبار را به سرکردگی آمریکا فراهم می‌کند که جنایات و زشتی‌های آن‌ها فراموش شود و تنها راه‌کارِ مقابله با این نفوذ، تقویت روحیه‌ی ضد استکباری یعنی تقویت انقلابی‌گری راستینی است که مقام معظم رهبری بر آن تأکید دارند و حیات این ملت را در گرو این روحیه‌ی انقلابی و آزادمنشانه می‌دانند. موفق باشید   

11265
متن پرسش
استاد گرامی: بنده قبلا ً خدمتتان ایمیل زده بودم که گروهی در تلگرام ایجاد کرده‌ام که نزدیک به 200 نفر عضو دارد و فایل صوتی ده نکته از معرفت نفس را همراه با متن کتاب ارسال می‌کنم تا استفاده کنند. از طریق داماد حضرتعالی و خودتان کسب تکلیف شد و موافقت فرمودید. بنده طبق فرمایش‌تان که احتمال دارد روی اسم بنده حساسیت باشد که واقعاً هم بود لذا کسی از دوستان که در حوزه‌ی علیمه‌ی قم درس می‌خوانند توانست با استاد فقیهی که از شاگردان سی‌ساله‌ی استاد مصباح است در خصوص جنابعالی و کتب و آثارتان استعلام گرفتیم. ایشان گفتند: «کلیه دروس معرفت نفس جناب استاد اصغر طاهرزاده را مطالعه کرده‌ام، نکته‌ی انحرافی در آن نیست، ولی وقتی «دریا»- منظور استاد مصباح هست- چرا به جای دیگر می‌روید؟». حال بنده‌ی حقیر که ذوالفقاری هستم و شماره‌ام را این‌جا می‌نویسم 09125245604 تا کسی خواست با نصب تلگرام به ما بپیوندد، عرض می‌کنم: بنده با سایر روحانیون هم در این زمینه مشورت کردم آن‌ها هم گفتند؛ «قلم استاد مصباح برای ما که دروس مقدمات را گذرانده‌ایم سخت است چه برسد به شما که در این زمینه اطلاعات مقدماتی را نگذرانده‌اید». استاد عزیز! در این گروه ما دکتر و مهندس و خانه‌دار داریم با سطحِ سواد بسیار پایین، ولی همه‌ی سطوح به همه‌ نوع تحصیلات، فرمایش حضرتعالی را متوجه می‌شوند و شور و حرارت دارند، لذا از این بابت خدا را شاکریم. عرضم این‌جاست؛ در هفته‌ی گذشته یعنی اول بهمن ماه 93 خبری به دستمان رسید مبنی بر این‌که استاد طاهرزاده چهل نفر آدم را به جلسه‌ی مشایی و احمدی‌نژاد فرستاده است! این خبر باعث شد که خیلی از دوستان گروه را ترک کنند و تهمت بزنند که استاد طاهرزاده با فرقه‌ی انحرافی در ارتباط است. بنده از طریق تماس با یکی از اساتید حوزه‌ و این‌که ایشان بلافاصله با مرکز تخصصی مهدویت قم، استاد نصوری تلفنی صحبت کرد. جناب استاد نصوری فرمودند؛ «ما کلیه‌ی سخنرانی‌ها را رصد می‌کنیم، استاد طاهرزاده مورد تأیید ما است و با انجمن حجتیه هیچ ارتباطی ندارد.» ضمن این‌که یکی از دوستان بنده هم گفت؛ کتابِ «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» استاد طاهرزاده ایشان را از کلیه‌ی تهمت‌ها مبرا می‌کند. حال استاد عزیز! چون بنده برای دیگران می‌خواهم مدرکی داشته باشم و ارائه بدهم بفرمایید آیا این ملاقات صحیح است یا خیر؟ و تفکرات مشایی را قبول دارید یا خیر؟ فقط بنده را به سایر پرسش‌ها حواله ندهید چون همه را خوانده‌ام. ممنون از وقتی که گذاشتید. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این خبر را بنده از شما می‌شنوم و هیچ اطلاعی در این مورد ندارم، به‌خصوص که در هیچ حالی و هیچ‌وقتی بنده هیچ نسبتی با آقای مشائی نداشته‌ام و اگر هم از آقای احمدی‌نژاد به عنوان رئیس جمهور وقت دفاع کرده‌ام در راستای رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» بوده است و به همین جهت وقتی آقای احمدی‌نژاد در آن صحنه فرمودند: «من مشائیم و مشائی من است»، خیلی تعجب کردم و در جواب یکی از سؤالات کاربران عزیز عرض کردم که ما هیچ نسبت خاصی با آقای احمدی‌نژاد نداشته‌ایم که حال بخواهیم آن نسبت را با آقای مشائی داشته باشیم، گویا آقای احمدی‌نژاد فراموش کرده بودند که ما بر اساس نسبت ایشان با نظام اسلامی به عنوان رئیس جمهور آن نظام رابطه داشتیم، پس یعنی‌چه که بخواهند آن نسبت را ما با آقای مشائی برقرار کنیم؟!! اما بردار عزیز! مشکل ما در جای دیگر است. مشکلی که شهید بهشتی عزیز«رحمة‌اللّه‌علیه» به‌خوبی می‌شناخت. وقتی که در آن جوّ آلوده‌ی بنی‌صدری و نهضت آزادی که می‌خواستند چهره‌ی او را با انواع تهمت‌ها لکه‌دار نمایند و از او در مورد آن تهمت‌ها سؤال کردند، فرمودند: «برای من در موقعیتی که هستم بسیار آسان است که از خود دفاع کنم، ولی وظیفه‌ی من این نیست، وظیفه‌ی شما است که از آن کسی که این نوع تهمت‌ها را می‌زند دلیل و سند بخواهید، وگرنه این قصّه تا حشر ادامه می‌یابد». برادر عزیز! ما یک مشکل تاریخی داریم که هنوز از آن عبور نکرده‌ایم و آن نفوذِ دشمنانِ مقدس‌مآبی است که از مذهبی‌ها خود را مذهبی‌تر و دلسوزتر نشان می‌دهد و بر روی حساسیت‌های مقدس ما دست می‌گذارد و از این طریق تهمت‌های خود را وارد می‌کند و آن تفرقه‌ای که برای نیروهای مذهبی چون سمّ مهلکی است، در بین ما تزریق می‌کند و ما تا از این مشکل عبور نکنیم قصّه همین است که با آن روبه‌رو می‌شوید. این‌که می‌فرمایید دوستانی از شما آن گروه را ترک کردند؛ بگذار ترک کنند، چون این‌ها اگر امروز ترک نکنند فردا که کار شما جدّی‌تر شد و دشمنان به اهمیت این کار بیشتر پی بردند، چون به‌راحتی از طریق نفوذی‌هایِ مقدس‌مآب بازی می‌خورند، آن جمع را ترک خواهند نمود، باید فکری اساسی کرد. بنده در صفحه‌ی 351 کتاب «امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» تحت عنوان نه در جزیره‌ای به نام ایران. این‌طور نوشته‌ام: « ما هنوز گمان می‌کنیم با تحقق انقلاب اسلامی امری ساده به قوع پیوسته که می‌توانیم در جزیره‌ای به نام ایران با آن به‌سر ببریم و به همین جهت نیازی نمی‌بینیم تا نسبت خود را با اطرافیانی که در یک گروه قرار داریم و با دیگر جریان‌ها بازتعریف کنیم. در این صورت باید بپذیریم ما با خیالات خود در این واقعه‌ی عظیم یعنی انقلاب اسلامی وارد شده‌ایم و هرگز نباید برای خود امید پیروزی داشته باشیم. زیرا نه خود را مجهز به سعه‌ی صدری کرده‌ایم که در آینده سخت به آن نیازمندیم و نه تلاش می‌کنیم جامعه را از دو قطبی‌بودن بین جناح‌هایی که به اهداف انقلاب معتقدند، خارج کنیم، همچنان اسیر جناح‌بندی‌های گذشته هستیم. زیرا معنای حضور در آینده‌ای را که در میان سایر ملت‌ها برای ما رقم خورده است متوجه نمی‌باشیم». مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در نامه‌ای که به جوانان اروپا و آمریکای شمالی نوشته‌اند از دروغ‌های تاریخی آن دیار خبر داده‌اند که پس از سال‌ها و دیرهنگام روشن شد و ملت اروپا سرافکنده گشت. بنده فکر می‌کنم این مسئله از جهاتی برای ما نیز پیش خواهد آمد که پس از سال‌ها متوجه خواهیم شد نفوذی‌هایِ مقدس‌مآب چه ضربه‌هایی بر پیکر وحدتِ جامعه‌ی ما زده‌اند. موفق باشید بتوانید در این مورد فکر کنید. موفق باشید
10175
متن پرسش
سلام علیکم: رب مطلق و رب مقید یعنی چه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ربّ مقیّد مثل رزاق که ربوبیت خود را در رزاقیت خود ظهور داده یا مثل هادی که ربوبیت خود را به نور هادی ظهور داده و ربّ مطلق یعنی پروردگاری که حامل همه‌ی کمالات است جهت ربوبیت بشر. موفق باشید
9994
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: کتاب ادب عقل که گفتید بخوان را مطالعه کردم. استاد همچون آبی بود که بر روی آتش ریخته شود، اما دوباره آن خیالات و حالات برگشته، کتابی دیگر لطف کنید. چند سوال داشتم: آیا در راه سیر و سلوک استفاده از غذاهای لذیذ اشکال دارد و ریاضت کشیدن و کم خوردن غذا چطور؟ آیا لباس شیک پوشیدن و خود را زیبا و آراسته کردن با توجه به مطالبی که در کتاب آشتی با خدا گفته اید (ناخود به جای خود) و (گم کردن خود) اشکالی دارد؟ آیا گوش دادن به موزیک های خارجی بدون کلام و فکرکردن به آیات و نشانه های خدا در همان حین که تاثیر عجیبی دارد (برای ادب خیال که در کتاب ادب عقل گفته بودید) اشکال دارد؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شد؛ اگر ما ذهن خود را به صورتی درست مدیریت نکنیم، ذهن ما، ما را به دنبال انواع خیالات واهی می‌برد و مدیریت ذهن تنها از طریق تدبّر در موضوعات حقیقی ممکن است، مثل تفسیر قرآن و کتاب‌های معرفتی. و در این راستا است که جای غذا و لباس نیز معلوم می‌شود که نباید مطابق وَهم خود عمل کنیم همچنان گوش‌دادن به موزیک که عموماً واهمه را تغذیه می‌کند و عقل و قلب را به حاشیه می‌برد. موفق باشید
5922
متن پرسش
با سلام باتوجه به اینکه فرشته گان مجردند وبیماری هابرای مادی هست چرا می گویند برای فرشتگان دعا کنید؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: دعا برای فرشتگان به معنای رفع موانع است تا آن‌ها بتوانند تأثیر نورانی خود را بر جان ما بگذارند. دعا کنید حضرت عزرائیل عزیز«علیه‌السلام» با رفع موانع تأثیرشان بر جان ما انانیت ما را بمیرانند و حضرت جبرائیل«علیه‌السلام» از الهامات طیبه‌ی خود دریغ نکنند. موفق باشید
4125
متن پرسش
سلام استاد. بنده مباحث مربوط به معاد حضرتعالی را گوش دادم و به نظرم کاملا منطقی می آید. اما در برخی ادعیه مطالبی هست که متناقض به نظر میرسد: مثلا در دعای کمیل به گونه ای از جهنم بحث شده که انگار جهنم یک جایی است و نه صورت اعمال. با این تناقضات چه باید کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً جهنم یک جایی است با وجودی به شدت قوی‌تر از وجود این دنیایی، منتهابحث بر سر آن است که ظهور عقاید و اخلاق و اعمال فاسد انسان‌ها است که آن‌ها را احاطه می‌کند، همان‌طور که صورت‌های ذهنی شما، حقیقتاً در جایی به نام ذهن هستند، منتها چون وجودشان شدیدتر است محدودیت‌های پدیده‌های مادی را ندارند که مثل پدیده‌های مادی مکان‌مند باشند. موفق باشید
2902
متن پرسش
سؤال16: در تدوین یک علم یا تمدن، اصالت با کدام است؟ مبادی یا غرض؟ یعنی کدامیک به دیگری جهت می‌دهد؟ کدامیک از دو گزینة زیر در این راستا صحیح است؟ الف) غرض اصالت دارد؛ یعنی اگر ما غرض خاصی را انتخاب کنیم، به دنبال آن غرض، مبادیِ متناسب با آن غرض را انتخاب می‌کنم؟ مثلاً اگر غرض‌مان از یک تمدن «ارضای نفس اماره» شد، آنگاه مبادی‌ای را به عنوان مبادی فکر خود انتخاب می‌کنیم که متناسب با آن غرض بوده بتواند تمدنی را تدوین کند که «نفس اماره»مان ارضاشود. ب) مبادی اصالت دارد؛ یعنی اگر مبادیِ خاصی را انتخاب کنیم، به‌ناچار با آن مبادی باید غرض خاصی را دنبال کنیم؟ مثلاً اگر مبادی خود را اینطور انتخاب کنیم که: «باید دنبال شهرت باشیم» و «باید رقبا را از میدان به در کنیم به هر قیمتی» و خلاصه این که «هوس‌هایمان را باید به هر قیمتی ارضاکنیم»، با این مبادی، مسلّماً غرض ما از تمدنی که می‌خواهیم ایجادکنیم، «ارضای نفس اماره» خواهدبود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مبادی به خودی خود میل و غرض انسان را نیز به‌وجود می‌آورد و در واقعیت دوچیز نیستند هرچند از نظر مفهوم دو مفهوم باشند. به عنوان مثال اگر مبادی ما شخصیت حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» باشد و تفکر خود را مبتنی بر آن شخصیت شکل دهیم، به خودی خود میل رسیدن به آن شخصیت را مدّ نظر داریم و همه‌ی استدلال‌های خود را مبتنی بر رسیدن به آن شخصیت تنظیم می‌کنیم با این مبنا که آن استدلال‌ها از بدیهیات نظری فاصله نداشته باشند وگرنه مبادی ما خرافی خواهد بود. موفق باشید
1953

مبلغان دینیبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد چه کسی می تواند بگوید که نظر اسلام در فلان مورد این است؟ چه کسی می تواند تبلیغ دین بکند؟ باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟ چه درسهایی خوانده باشد؟ آیا اساتید معارف دانشگاه ها به صرف خواندن دروسی در مورد اسلام می توانند تبلیغ دین بکنند و نگاه خود به دین را ترویج کنند؟ آیا امثال حضرت عالی که خود به مطالعه علوم حوزوی پرداخته اند و مجتهد در فقه نیستید حق نشر معارف اسلام را دارند؟(خواهشا نفرمایید بنده یک معلم هستم ، شما اکنون در معارف دینی تولیدات زیادی داشته اید که منحصر به شماست) امثال آقای بانکی که دکترای فلسفه دارند حق دارند در این سطح به تبلیغ دین بپردازند؟
متن پاسخ
.باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که یک فقیه در فقه مجتهد‌است و بقیه باید احکام دین را از فقیه بگیرند و در عین حال آن فقیه ممکن است در تفسیر و یا فلسفه خودش مقلد باشد و از امثال علامه‌ی طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» مطلب را بگیرند. شما هم اگر در کلام و یا فلسفه و یا عرفان در حدّی رسیدید که صاحب‌نظر شدید وظیفه دارید اسلام را نشر دهید و حقیقت اسلام را به گوش مردم برسانید. اساتید معارف وقتی یک یا چند موضوع از موضوعات کلامی و یا فلسفی را به خوبی فهمیدند مثل برهان در اثبات خدا یا صفات و اسماء الهی یا برهان در وجود معاد، وظیفه دارند آن را نشر دهند زیرا «زکات العلم نشره» زکات علم نشر آن است. همچنان که اگر استاد معارف شما با مطالعه‌ی تفسیر المیزان از طریق شرح علامه طباطبایی«رحمه‌الله‌علیه» متوجه پیام بعضی از آیات و روایات شد وظیفه دارد آن را نشر دهد. مگر این‌همه روحانی که مسئول تبلیغ اسلام هستند مجتهدند؟ این‌ها وظیفه دارند از طریقی صحیح اسلام را بگیرند و نشر دهند. موفق باشید
220

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما. سوالی از استاد داشتم. شما در برخی سخنرانی ها و همچنین کتبتان این حدیث نبوی را آورده اید که "اول ما خلق الله نوری" اولین چیزی که خداوند خلق نمود نور من (پیامبر(ص)) بود. در سخنرانی چهارشنبه پیش فرمودید که روح خدا با خود خدا متفاوت است. بر خلاف انسان که روحش خود اوست. همچنین فرمودید که روح خدا بالاترین مرتبه خلقت حضرت حق جل و علاست. حال آیا می توان پذیرفت که اولین آفریده نور پیامبر باشد و روح خود خدا در مرتبه ای پایینتر باشد؟ از طرفی من در جای دیگری این حدیث منسوب به پیامبر (ص) را شنیدم که "اول ما خلق الله العقل" اولین چیزی که خدا خلق نمود عقل بود. حال شما چگونه این تناقضات البته ظاهری را توجیه می کنید. خدا خیرتان دهد. در پناه حق...
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: بحمدالله موضوع همان طور است که جنابعالی متوجه شده‌اید که صادره‌ی اول به اعتبارات مختلف، اسامی مختلفی دارد به یک اعتبار نور محمدی«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» است و به یک اعتبار همان «روح» است و به اعتبار سوم «عقل» است، یعنی یک حقیقت است که به اعتبار مجالی مختلف ظهور مختلف پیدا می‌کند. موفق باشید
نمایش چاپی