باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، مواردی نیست که بنده بتوانم ورود کنم. فکر میکنم کتاب «بصیرت حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» ظرائفی را در این موارد متذکر شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عارف کامل با نظر به «وجود» عالَم را مظهر وجود مییابد و به حقیقت هر چیز پی میبرد. مصداق عارف کامل، ائمهی معصومین «علیهمالسلام» هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هفت سالهی دوم با آگاهی مختصری که نوجوان پیدا کرده است، علت دستورات اصلاحی که به او داده میشود را میفهمد و احساس نمیکند آن دستورات به او تحمیل میشود، برعکسِ هفتسالهی اول. و به همین جهت فرمودهاند در هفتسالهی اول چندان به او سختگیری نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع آن خوب است. بالاخره لطافتی که در رکوع و سجود طولانی پیش میآید را نباید از دست داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه اگر چنانچه به نحوی از تدبیر بدن تا حدّی منصرف شود، آن عوارض پیش میآید ولی قضیهی سکرات چیز دیگری است و مربوط به عبور از تعلّقات نفس ناطقه نسبت به دنیاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. ولی رویهمرفته در جریان نظرات ایشان هستم و بحمداللّه ایشان را فرد دغدغهمندی میدانم و مهم نیست که در بعضی موارد، نگاههایمان متفاوت باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم در این مورد باید با مشاوری که در این موارد صاحبنظرند مشورت کنید مثل آقای دکتر قاسمزاده به شمارهی ۳۲۳۰۶۲۹۵ . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت آنکه از روز ۱۳ ماه رجب تا روز ۱۶ ماه رجب به سؤالات جواب داده نمیشد؛ روزی این سؤال به دست بنده رسید که دیگر زمان سه روز اعتکاف تمام شده بود. إنشاءاللّه سوز آن، کارِ خودش را بکند. «دلا بسوز که سوز تو کارها بکند / نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار سخن درستی است. آری! مربی باید با عدمِ طرحِ منیّت خود مانع تجلیات انوار حضرت حق نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر شرایط مساعد باشد خوب است از سر دلسوزی به آنها تذکر داده شود ولی درگیری صلاح نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه نظریهی داروین اشکالاتی دارد؛ بحثی نیست و بنده در جلسات اولیهی بحث سورهی سجده، عرایضی در این مورد داشتهام. ولی اشکالِ قضیه در بهرهبرداریِ ایدئولوژیک از موضوع است در حدّی که انگلز نامهای به مارکس دارد و میگوید: از نظریهی داروین برای بحثهای مارکسیسم میتوانیم استفاده کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر رسید تا آنچه در کتاب «ده نکته از معرفت نفس» در پاورقی نکتهی دوم عرض شده است را عیناً خدمتتان ارسال دارم: موفق باشید
در قرآن از خوابهايي نام برده است كه از رابطهاي بين آنچه شخص در خواب با آن روبهرو ميشود و بين عالَم خارج حكايت دارد. مثل خواب حضرت ابراهيم «عليهالسلام» نسبت به ذبح فرزندشان (105/صافات)، و يا رؤياي حضرت يوسف «عليهالسلام»، و يا رؤياي دو رفيق همزنداني حضرت يوسف «عليهالسلام»، و يا رؤياي پادشاه مصر، و يا رؤياي رسولخدا «صلواةاللهعليهوآله» در رابطه با فتح مكه (27/فتح)؛ كه تمامي اين رؤياها چنانچه مستحضريد رابطهاي با عالَم خارج دارد و صرف خيالات افراد نيست.
با اينهمه رؤيا؛ امري است ادراكي كه قوه خيال در آن مؤثر است و اگر قوه خيال تحت تأثير شديد عالَم خارج باشد، آن خيالات در رؤيا دخالتهاي شديد ميكند. همچنانكه صفات روحي شخص مثل عداوت و عجب و تكبر و حرص و طمع در خيالاتش تأثير ميگذارد. لذا اكثر رؤياها؛ تحت تأثير تخيلات نفساني است. تخيلات نفساني نيز تحت تأثير همين عوامل طبيعي يا اخلاقي است كه نفس را به تصور آنها واداشته است. پس در حقيقت نفس همان تأثيرات را در خودش حكايت ميكند و حقيقت ديگري ندارد. بنابراين هر رؤيايي، حقيقت نيست هرچند هر رؤيايي تعبيري داردكه تعبير آن، عوامل طبيعي و يا عوامل اخلاقي هستند. ولي رؤياهايي هم هست كه با حوادث خارجي و حقايق عالَم وجود ارتباط دارند.
رؤياها، يا خوابهاي حق: عبارت است از ارتباط نفس با سبب غيبي حادثهاي كه بعداً در ظرف مكان و زمان خاص محقق ميشود. نفس به علت تجردش با وجود برزخي يا عقليِ يك حادثه در خواب ارتباط پيدا ميكند و بعداً آن حادثه در عالَم ماده حادث ميشود. البته نفس پارهاي از حقايق آن عالَم را به مقدار استعدادش دريافت ميكند. حال اگر نفس، كامل باشد و گرفتار وَهميّات و آرزوها نباشد، حقايق عالَم غيب را آنطور كه هست به طور كليّت و نورانيت در خواب پيش رويش حاضر ميبيند، ولي اگر نفس كامل نبود آن حقايق را به نحو حكايت خيالي و در صورتهاي جزيي كه با آنها مأنوس است مييابد. مثل اينكه وقتي با معني «عظمت» در آن عالم, روبهرو ميشود، در خيالش صورت «كوه» ايجاد ميشود، و يا معني «مكر» در خيالش صورت «روباه» بهخود ميگيرد، چون عظمت را به كوه، و مكر را به روباه ميشناسد. يا معني «افتخار» را به صورت «تاج» و «علم» را به صورت «نور» و «جهل» را به صورت «ظلمت» ميبيند. و يا مثلاً چون رابطهاي بين اذان صبح در ماه رمضان با شروع روزه هست، با ديدن معني «مؤذن بودن» در آن عالم، صورت «مهركردن دهان» مردم براي خود ميسازد. كه البته اين موضوع؛ رقايق و ظرايفي مخصوص به خود دارد بهطوري كه گاهي از يك معني كه در خواب مييابد صورت عكس آن را در خود ميسازد. مثل اينكه در بيداري گاهي با شنيدن لغت ثروت به معني فقر فقرا منتقل ميشود.
پس گاهي خواب «صريح و بدون تصرف» است و يا «متمثل معنايي است كه نفس با آن روبهرو شده، در عين تصرف نفس» و يا «انتقال به چيزي است مناسب آن معني يا ضد آن معني» و گاهي آنچنان با تصورات شخص مخلوط شده كه اصلاً نميتوان فهميد از كداميك از مباني مأنوس شخصِ خواب بيننده تأثير گرفته، كه در اين حالت به اين رؤياها «اضغاث احلام» گويند.
در رؤياهايي كه نفس با اصل موضوع روبهرو ميشود و به صورت مناسب آن منتقل ميشود، در واقع انسان به اصل موضوعات آگاه شده، بهطوري كه اگر ملاحظه كرد در حال جمعكردن كثافت است، در واقع صورت بهدست آوردن مال زياد دنيا را به او نشان ميدهند، در عين آگاهي دادن به او كه اين مال سرگين و كثافت است. و يا وقتي روبهرو ميشود بر اينكه بدنش ورم كردهاست، با صورت بهدست آوردن مال زياد روبهرو ميشود در عين آگاهي دادن به او كه بدان! آن چرك و آلودگي است. همچنانكه اگر در خواب ديد در زندان است، در واقع با صورت شهرتيابياش روبهرو شده در عين آگاهي دادن به او كه اين شهرت زندان است، همچنانكه اگر ديد در زنجير است، با صورت خوشي و خوشگذراني دنيايياش روبهرو شده در عين آگاهي دادن به او كه آن گناه است و گرفتاري و زنجير.
در هر صورت با اين احوال نميتوان به رؤيا اعتماد كـرد، چون در حال خواب؛ صورت خياليه نفس آنقدر جولان دارد كه با ميل خود صورتها را تغيير ميدهد و از جايگاه خود خارج ميكند.
صاحب كتاب «تحفالعقول» از قول پيامبر «صلواةاللهعليهوآله» آورده كه حضرت فرمودند: اگر رؤيا از كسي برداشته شد نبايد نگران باشد زيرا وقتي كسي راسخ در علم شود، رؤيا از او برداشته ميشود.
اينكه دستور دادهاند انسان دائم در حال طهارت باشد و نيز با وضو بخوابد، به سبب آن است كه اين طهارت موجب طهارت باطن و آزادشدن از خوابهاي بيخود و باطل ميگردد.
مرحوم محدثنوري در جلد ۴ كتاب دارالسلام ميفرمايد: اگر انسان نسبت به خوراكش مواظبت داشته باشد و دقت كند كه چه چيز بخورد و چه مقدار بخورد، روح او قدرت سير در اكناف آسمانها را مييابد وگرنه برعكس، پرخوري موجب جولان شيطان در قلب و خيالش در خواب و بيداري ميشود.
قال رسولالله «صلواةاللهعليهوآله»: « الرُّؤْيا ثَلاثٌ: مِنْها اَهاويلُ الشَّيْطان لِيَحْزَنَ بِها ابْنَ ادَمَ وَ مِنْها ما يَهُمُّ بِهِ الرَّجُلُ في يَقْظَتِهِ فَيَراهُ في مَنامِهِ وَ مِنْها جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَ اَرْبَعينَ جُزْءً مِنَ النُّبُوَّةِ. يعني خواب سه گونه است: يكي القائاتي كه شيطان ميكند تا فرزندان آدم را بترساند و نگران كند و يكي اينكه آنچه را در بيداري مورد توجه قرار داده در خوابش آن را ميبيند(با تغييراتي از طريق صورت خياليه) و يكي هم خوابهايي است كه جزيي است از چهل و شش جزء نبوت.
امامصادق «عليهالسلام» ميفرمايند: در مورد رؤيا فكر كن كه چگونه خداوند در مورد آنها تدبير بهكار گرفته و راست و دروغ آن را به هم در آميخته، اگر همه رؤياها راست بود، مردم همه پيامبر بودند، و اگر همه دروغ بود، در رؤيا فايدهاي نبود.
در فرمايش اماممحمدباقر «عليهالسلام» داريم كه: « رؤياي مؤمن بين زمين و آسمان در گردش است تا آنكه خودش آن را براي خود تعبير كند، يا ديگري براي او تعبير نمايد، پس آنگاه كه تعبير كرد به زمين ميآيد و قطعي ميشود» (كافي ج8ص336).
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به حقیقتِ وحدانی، نظر به علیم است و این غیر از فعالیتهایی است که تحت عنوان علوم تجربی جهت امور زندگی دنیایی پیش میآید. آری! در این علوم نیز باید نظم طبیعیِ طبیعت خدادادی را حفظ کرد و تکنیکی بهوجود نیاورد که عامل تخریب طبیعت شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی چیزی ملکهی انسان شد، بدون هر تعللی و تردیدی، اگر آن چیز عقیدتی باشد آن را تصدیق میکند و اگر عملی باشد آن را انجام میدهد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: نظر حضرتعالی در خصوص این متن چیست؟ به گزارش رجانیوز، حجت السلام دکترحسین سوزنچی ازدانش آموختگان ممتاز امام صادق ع... در این باره می نویسد: در میان ما به غلط معروف شده که اسم حضرت علی علیهالسلام در قرآن نیامده است؛ ادعایی که بقدری تکرار شده، همه باور کردهایم و هرجا اسم ایشان را در قرآن ببینیم، آن را ترجمه میکنیم! در روز ۱۹ رمضان سال جاری (۱۴۳۵ ق) در مسجد دانشگاه بوعلیسینای همدان مطلبی درباره اینکه اسم حضرت علی علیهالسلام صریحا در همین قرآنی که در دست ماست آمده، ارائه کردم که به نظرم رسید شاید مفید باشد مستندات آن را در اینجا بیاورم و هدیهای باشد به شیعیان و محبان آن حضرت: مقدمات بحث: ۱) یادمان باشد بنیامیه هزار ماه بر جامعه اسلامی مسلط شد و در این ایام تمام تلاش خود را برای محو نام و یاد علی علیهالسلام در پیش گرفت، از جعل روایات فراوان گرفته تا تحریف معنوی قرآن (قرآن کریم قطعا مصون از تحریف ظاهری بوده است؛ اما تحریف معنوی به معنای اینکه در شأن نزول آیات ادعاهای دروغین کنند یا معنای متن را واژگونه جلوه دهند، قطعا رخ داده است) ۲) کسانی که در خصوص تورات و انجیلی که امروزه در دست ماست تحقیق کردهاند نشان دادهاند که در زبان اصلیِ این کتب آسمانی، نام پیامبر خاتم، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است، اما علمای مغرض این شرایع، به جای اینکه اسم را به همان صورتی که هست باقی بگذارند، اسم را ترجمه میکنند تا ادعا شود نام حضرت در این کتب نیست. مثلا به جای کلمه «محمد» در ترجمهها از کلمه «پسندیده» استفاده میکنند و مثلا در ترجمه، به جای جملهی «محمد از کوه فاران [= کوه نور] آمد» مینویسند: «پسندیده از کوه فاراد آمد» تا کسی نفهمد که نام حضرت محمد (ص) در کتب آسمانی آنها آمده است. ۳) در هزار ماه حکومت بنی امیه (لااقل تا زمان عمربن عبدالعزیز) بردن نام علی علیهالسلام و ذکر فضایل او از بزرگترین جرایم بود و علمای درباری بنیامیه چون جرأت تغییر دادن متن قرآن و امکان حذف نام علی علیهالسلام از قرآن کریم را نداشتند همین ترفند را در مورد نام حضرت علی علیهالسلام در قرآن انجام دادند و علیرغم تلاشهای امامان شیعه و اصحاب ایشان، غلبه رسانهای بنیامیه و فرهنگسازیای که توسط علمای درباری بنیامیه، و بعد از آن، بنیعباس، انجام شد، به گونهای شد که کمکم این ترفند به عنوان تفسیر درست آیات قلمداد شد و بعدها حتی بسیاری از علمای شیعه در دام این ترفند افتادند؛ لذا الان که کسی بخواهد خلاف این فضا حرف بزند، از ابتدا ممکن است متهم شود. با توجه به این مقدمات، قبل از ارائه شواهد تاریخی در تفسیر آیات، ابتدا از مخاطب میخواهم خالیالذهن به موارد زیر توجه کنند، بعد نشان خواهم داد که در تفاسیر اهل بیت و اصحابشان، کاملا این معنا رواج داشته است. مورد اول: در سوره شعرا، آیه ۸۴ این دعای حضرت ابراهیم را نقل میفرماید که: « وَاجْعَل لِّی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ» (یعنی: در میان آیندگان [امت آخرالزمان] «لسان صدق»ی [= زبانِ حقیقت] برای من قرار بده.» خداوند در سوره مریم (آیات ۴۹-۵۰) خبر از استجابت این دعا میدهد و میفرماید: « فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَکُلّاً جَعَلْنَا نَبِیّاً؛ وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً» «پس هنگامی که از آن بتپرستان و آنچه میپرستیدند کناره گرفت، به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همگی را پیامبر قرار دادیم؛ و از رحمت خود به آنها بخشیدیم و برای آنها لسان صدق را علی قرار دادیم.» متاسفانه، اغلب مفسران اهل سنت بهتبعِ یکی از علمای درباری بنیامیه (به نام مجاهد) جمله « وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً» را به صورت «برای آنها ثنای نیکویی قرار دادیم»[۱] (مثلا در معانی القرآن، نوشته ابوزکریا الفراء (متوفی ۲۰۷)، ج۲، ص۱۶۹؛ بیروت: عالم الکتب، ۱۴۰۳) تفسیر کردهاند. اگر دقت شود در این تفسیر، «علی» به عنوان صفت برای «لسان صدق» قلمداد شده که به لحاظ دستور زبانی مشکل دارد زیرا فعل «جعلنا» (= قرار دادیم) فعلی است که دو مفعول میگیرد؛ یعنی مثلا جملهای که به صورت مبتدا و خبر است را به عنوان دو مفعول این فعل قرار میدهند (مثلا جمله «این تابلو عمودی است» را به صورت «این تابلو را عمودی قرار دادم» میتوان تعبیر کرد.) در آیه ۸۴ سوره صافات، جضرت ابراهیم (ع) از خدا میخواهد که «برای من لسان صدقی در میان آیندگان قرار بده»، و در این آیه خداوند میفرماید «برای ایشان، لسان صدق را علی قرار دادیم» اما مفسر درباری این جمله را این طور تفسیر کرده که خدا فرموده باشد: «برای ایشان ثنای خوبی قرار دادیم». (یعنی فعل «جعل» را یک مفعولی در نظر گرفته و «علی» را صفتِ «لسان صدق» قلمداد نموده است) بعدیها دیدند که این مشکل هست و گویی در تعبیر «ثناءا حسنا» کلمه «علی» کاملا حذف شده و وی فقط کلمه لسان صدق را تفسیر کرده، «علی» را به «مرتفع» تفسیر کردند تا این مشکل هم حل شود. مثلا واحدی (متوفی ۴۶۸) در «الوسیط فی تفسیر القران المجید» (بیروت: دارالکتب العلمیه) میگوید: « وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ» ثناء حسنا فِی الناس، «عَلِیّاً» مرتفعا سایرا فِی الناس، فکل أهل الأدیان یتولون إبراهیم وذریته، ویثنون علیهم.» جدای از این اشکال دستور زبانی، آیا واقعا معنای مورد ادعای اینها با سوال حضرت ابراهیم تطابق دارد، یا همان صریح آیه که «لسان صدق درخواستی تو در میان آیندگان، همان علی علیهالسلام است» معنای آیه است؟ اگر این مفسر درباری تابع بنیامیه اصرار دارد که از ادبیات عرب تخطی کند تا اسم علی، اسم علی محسوب نشود، ما چرا از او پیروی کنیم؟ اکنون برای اینکه متهم به تفسیر به رای نشوم اشاره میکنم این مطلب که اینجا «علی» اسم امیرالمومنین است، مطلبی است که بسیاری از علمای بزرگ شیعه از ائمه اطهار روایت کردهاند. مثلا ابوبصیر از امام صادق علیهالسلام (بحار الانوار، ج۳۵، ص۵۹)، یونس بن عبدالرحمن از امام رضا علیهالسلام (بحارالانوار، ج۳۶، ص۵۷) و علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود از امام حسن عسگری (بحار الانوار، ج۱۲، ص۹۳) صریحا این مطلب را نقل کردهاند که در اینجا فقط به بیان یونس بن عبدالحمن بسنده میکنیم: «یونس بن عبدالرحمان به امام رضا علیهالسلام عرض کرد: گروهی از من اسم علی در کتاب الله عزوجل را طلب کردند؛ برای آنها این آیه را خواندم که خداوند میفرماید: « وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً». امام به من فرمود: «صدقت، هو کذا» (درست گفتی، این همان است) مورد دوم: یکی از مطالبی که اغلب ما در توضیح اینکه «چرا اسم علی علیهالسلام در قرآن نیامده؟» توضیح میدهیم که «چون ایشان دشمنان زیادی داشتند و احتمال این بود که به خاطر اسم ایشان در قرآن دست ببرند و قرآن را تحریف کنند و لذا خدا رسما اسم ایشان را نیاورد.» خداوند صریحا این مطلب را رد کرده و بعد از اینکه اسم حضرت را آورده، فرموده: «آیا شما گمان میکنید که چون یک عده آدم افراطی وجود دارد ما مطلب به این مهمی را در قرآن نمیآوریم؟» اما طبق معمول، ما اسم علی (ع) را ترجمه کردهایم و لذا آیه قبل و بعد آن کاملا بیمعنا و بیارتباط با این آیه شده است. خداوند در آیات ۴ و ۵ سوره زخرف میفرماید: « وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ ؛ أَفَنَضْرِبُ عَنکُمُ الذِّکْرَ صَفْحاً أَن کُنتُمْ قَوْماً مُّسْرِفِینَ» معنای آیه این است: «قطعا او در امالکتاب [= سوره حمد] نزد ما همان علیِ حکیم است؛ آیا اگر شما گروهی افراطکار هستید، [گمان میکنید که در نتیجه] ما از بیان بخشی از ذکر [= قرآن] خودداری میکنیم؟» لازم به ذکر است که «ام الکتاب» یکی از نامهای سوره حمد است، و در این سوره آمده است که «اهدنا الصراط المستقیم» و در مورد اینکه این صراط چیست، مطلب، از طریق «شخص» معرفی شده نه با اوصافی مانند کارهای خوب و …؛ یعنی در بیان صراط، به گروهی اشاره شده: « صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ» یک سوالی که برای هر مسلمانی پیش میآید این است که مقصود از این «الذین» کیست؟ (ابتدا یادآور میشوم که قرآن در موارد متعددی در مورد انجام کاری، از تعبیر جمع (مانند «الذین») استفاده کرده که همه مفسران قبول دارند که فقط یک نفر آن کار را انجام داده است، مانند آیه ۸ سوره منافقون و آیه ۵۵ سوره مائده، که چرایی این گونه تعبیر بحث مفصلی دارد.) اکنون در این آیه میفرماید آن کسی که نزد ما در سوره حمد مورد نظر بوده، قطعا علیِ حکیم (تعبیر علی حکیم همانند تعبیر لقمان حکیم است) است؛ و شما هم گمان نکنید که چون یک عده آدم افراطی هستید، ما از بیان چنین مطلبی در قرآن خودداری میکنیم. البته «ام الکتاب» در قرآن به گونهای هم به کار رفته که به معنای مرتبهای از قرآن که در لوح محفوظ است باشد (مثلا: سوره رعد، آیه ۳۹: یَمْحُو اللّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ) و اغلب مفسران هم چون خواستهاند همانند برخی از علمای بنیامیه (مثل مقاتل بن سلیمان بلخی، متوفی ۱۵۰)[۲]«علی» را به معنای «مرتفع» ترجمه کنند همین معنا را مد نظر قرار داده و این آیه را به آیه قبل آن ارتباط دادهاند که ضمیر «ه» اشاره به قرآن باشد. جملات قبلی این سوره چنین است: « حم وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ؛ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛ وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ » و با توجه به اینکه ام الکتاب را «لوح محفوظ» و علی به «مرتفع» ترجمه شود ظاهرا معنای آیات چنین میشود: «حم، قسم به کتاب مبین، ما آن را قرآن عربی قرار دادیم تا شاید بیندیشید، و آن [=قرآن یا کتاب مبین] در لوح محفوظ نزد ما قطعا مرتفع (بلندمرتبه) و حکیم است.» اما چنین ترجمهای چند اشکال دارد. مهمترین اشکال در مرجع ضمیرهاست. در این تفسیر، ابتدا میگوید کتاب مبین، قرآنِ عربی قرار داده شده، بعد میگوید همان در لوح محفوظ، بلندمرتبه و حکیم است. اکنون آیا کتاب مبین همان ام الکتاب است یا نیست؟ در هر دو صورت مشکل پیش میآید. اگر کسی بگوید کتاب مبین همان ام الکتاب و مرتبه آسمانی قرآن است (که از تعبیر جعلناه قرآنا عربیا) چنین برداشت میشود، آنگاه لازم میآید طبق این تفسیر از آیه ۳، ام الکتاب درون ام الکتاب باشد (انه فی ام الکتاب …)! و اگر هم بگوییم کتاب مبین، همان مرتبه قرآن عربی و چیزی پایینتر از لوح محفوظ (ام الکتاب) است، آنگاه آیه ۲ (که کتاب مبین را به صورت قرآن عربی درآوردیم) بیمعنا میشود. (اگر کتاب مبین همان قرآن عربی باشد تبدیل آن به قرآن عربی، اصطلاحا تحصیل حاصل و لذا محال است) جالب است که عموم مفسرانی که «علیّ» در این آیه را به معنای «مرتفع و بلند مرتبه» گرفتهاند ناخواسته به یکی از دو حالت فوق لغزیده و متوجه این پارادوکس نشدهاند که باید بین معنای آیه ۳ و آیه ۲ با هم جمع کرد (حتی بزرگانی همچون علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۸۵-۸۳؛ ابتدا به گونهای بحث میکنند که گویی کتاب مبین همان قرآن عربی است سپس به گونه ای بحث میکنند که کتاب مبین همان مرتبه ام الکتاب و لوح محفوظ است) اما اگر علیّ را همان اسم حضرت علی بدانیم، چه امالکتاب را نام سوره حمد بداینم و چه اشاره به لوح محفوظ، در هر دو حالت مشکلی پیش نمیآید. فقط قبل از فهم مطلب، باید توجه شود که طبق روایت متواتر حدیث ثقلین که شیعه و سنی آن را روایت کرده، حقیقت باطنی ثقلین، یعنی حقیقت ماواریی قرآن و اهل بیت یکی است و از هم جداییناپذیر است (انهما لن یفترقا)؛ و این آیات در مقام بیان همین حقیقت است: ترجمه آیات بر اساس تفسیر امالکتاب به معنای سوره حمد: «حم، قسم به [حقیقت ماوراییِ] کتاب مبین، ما آن [حقیقت ماورایی] را به صورت قرآن عربی درآوردیم تا شاید بیندیشید؛ و همان [حقیقت ماورایی که] در سوره حمد [بدان اشاره شده] علیِ حکیم است.» ترجمه آیات بر اساس تفسیر امالکتاب به معنای لوح محفوظ: «حم، قسم به [حقیقت ماوراییِ] کتاب مبین، ما آن [حقیقت ماورایی] را به صورت قرآن عربی درآوردیم تا شاید بیندیشید؛ و [جلوه دیگرِ] آن [حقیقت ماورایی] در لوح محفوظی که نزد ماست، همان علیِ حکیم است.» چنانکه دیده میشود بر اساس اینکه کلمه «علی» همان اسم حضرت علی باشد، هم ارتباط آیه با آیات قبل درست میشود و هم ارتباط آیه با آیات بعد؛ اما اگر «علی» به معنای مرتفع و بلندمرتبه باشد، اولا ارتباطی بین آیه و آیه بعد نمیماند و ثانیا ارتباط آیه با آیات قبل، تکلفآمیز میشود. مجددا برای اینکه متهم به تفسیر به رای نشوم در پایان اشاره میکنم که در روایات متعددی صریحا این آیه در توصیف و معرفی حضرت علی علیهالسلام به کار رفته است (مانند روایت حماد بن عیسی از امام صادق علیهالسلام که امام فرمود:صراط مستقیم در قرآن همان علی علیهالسلام است و دلیل بر این مطلب همین آیه است که فرمود او (صراط مستقیم) در ام الکتاب (سوره حمد) همان علی حکیم است) [۳] و نیز در بسیاری از زیاراتنامههای حضرت علی (ع) (مانند این زیارتنامه از امام صادق علیهالسلام که در روز غدیر خوانده میشود: … خدایا، شهادت میدهم که او امام هدایتگر ارشادکننده رشدیافته است یعنی علی امیرمومنان که در کتابت این گونه از او یاد کردی که او ر امالکتاب، علی حکیم است …) [۴]. *** با این اوصاف آیا نباید اذعان کرد که ما تحت فرهنگسازی بنیامیه قرار گرفتهایم که باورمان شده که اسم علی در قرآن نیامده است.(لازم به ذکر است که موارد متعدد دیگری نیز وجود دارد که اگر خداوند توفیق داد شاید در فرصتی دیگر بدانها بپردازم. فقط اشاره میکنم که دست بر قضا چندی قبل یکی از دوستان از کتابی عربی نام برد که ترجمه عنوانش چنین است: «چرا اسم علی (ع) این اندازه زیاد در قرآن آمده است؟» بنده هنوز فرصت مطالعه این کتاب و اینکه استدلالاتش چه اندازه محکم است پیدا نکردهام، و شاید اگر مطالعه کنم دیگر نیازی به ادامه این بحث نباشد) والسلام علیکم و علی من اتبع الهدی شب ۲۱ رمضان ۱۴۳۵ [۱] . عَن مُجاهد، فِی قوله: «وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الآخِرِینَ» قَالَ: ثناء حَسَنًا [۲] . تفسیر مقاتل، بیروت: دارالکتب العلمیه، ۲۰۰۳: ج۳، ص۱۸۵: «(وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ) یقول لأهل مکة: إن کذبتم بهذا القرآن، فإن نسخته فی أصل الکتاب، یعنی اللوح المحفوظ، (لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ) یقول: عندنا مرفوع، (حَکِیمٌ) یعنی محکم من الباطل.» [۳] . حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ قَالَ هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ مَعْرِفَتُهُ وَ الدَّلِیلُ عَلَى أَنَّهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- «وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ» وَ هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی أُمِّ الْکِتَابِ فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیم» معانی الأخبار، ص۳۳ [۴] . …فَأَشْهَدُ یَا إِلَهِی أَنَّهُ الْإِمَامُ الْهَادِی الْمُرْشِدُ الرَّشِیدُ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِی ذَکَرْتَهُ فِی کِتَابِکَ فَقُلْتَ «وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ»… تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۴۵
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته شواهدی که استاد سوزنچی آوردهاند، آنطور نیست که نتوان آن را به صورت دیگری توجیه کرد. و در این رابطه علامه طباطبایی دلایلی در مورد عدم نامبردن صریح نام حضرت علی«علیهالسلام» را نکات دیگری میدانند که بنده طیّ یک سؤال و جواب در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تنظیم نمودهام و آن سؤال و جواب ذیلاً ارسال میگردد. موفق باشید
سؤال: با توجه به اهميت مسئلهی امامت و اهميت مصداق آن يعني علي(ع)، چرا در قرآن ذكري از حضرت اميرالمؤمنين(ع)به طور صريح نيامده؟
جواب: براي پاسخگويي به اين مسئله ابتدا لازم است مواردي روشن شود:
1- تاريخ گواه است که در زمان نزول قرآن، اختلاف قومي و قبيلگي به قدري قوي است كه همه چيز حتي دين را تحتالشعاع قرار داده است و با اندک بهانهاي اختلافها سر بر ميآورد.
2- اكثريت مردم هنوز ايماني که در برابر توحيد و حکم خدا تسليم شوند را بهدست نياوردهاند تا تنها به آنچه حکم خدا است تسليم باشند که نمونهي آن را قبلاً در مورد حرث بن نعمان و اعتراضي که به انتصاب حضرت علي(ع) کرد ملاحظه فرموديد.
3- حضرت علي(ع) با اكثر تازه مسلمانانِ آن روز ، يعني سركردههاي شركِ ديروز جنگيدهاست و چندين و چند از پدران و برادران آنها را به قتل رساندهاست و ايمان اين تازه مسلمانان آنچنان قوي نشده كه از شرك پدرانشان متنفر باشند ، بلكه از علي(ع) ناراحتاند و عظمت علي(ع) هم به همين رعايت نكردن ميل و رضاي سران شرك بوده و هست، به طوري كه طبق اسناد تاريخي نصف كشتههاي بدر به دست علي(ع) بوده است.
4- روش سخنگفتن قرآن و هر مكتب تربيتي كه بخواهد بشر را در طول تاريخ هدايت كند آن است كه اصول كلي را مطرح كند تا بشريت براساس شرايط تاريخي خود ازآن اصول و قواعد كلي استفاده كند و با تفكر خود، تكليف مخصوص به زمان خود را بيابد تا تفكر در دين تعطيل نشود و تحجر جاي آن را نگيرد زيرا تأکيد مکتب الهی بر روي شخصيت است نه اشخاص.
در نتيجه با توجه به نکات فوق، اگر نام علي(ع)در قرآن برده شده بود، با توجه به آنهمه تعصب، ديگر دو دسته مسلمان نداشتيم به نام شيعه و سني، بلكه گروه كثيري از تازه مسلمانان مقابل اصل دين ميايستادند و در چنان شرايطي ادامهي اصل اسلام به خطر ميافتاد به همين جهت با تصريح نکردن به نام علي(ع)در قرآن كاري شد كه لجاجت و استكبار بعضي از تازه مسلمانان متعصب نسبت به نفي کلي اسلام برانگيخته نشود.
امام صادق(ع)در جواب سؤال فوق که چرا نام علي(ع)در قرآن نیامده، فرمودند : تعداد نمازها هم در قرآن نيست و يا مثل «بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْک» كه معلوم نيست خداوند چهچيزي به پيامبر ابلاغ کرده و به عهدهي پيامبر است که آن را روشن کنند، زكات را هم قرآن نگفت به چه چيزهايي تعلق ميگيرد و پيامبر(ص) روشن كردند، همچنان كه گفت حج بهجا آوريد، ولي كيفيت را نگفت، جايگاه پيامبر تبيين آيات است.
آيا جريانات بعدي از جمله كشتن شيعيانِ حضرت علي(ع) به صِرف شيعهبودن و حتي كشتن فرزند حضرت فاطمهزهرا(س)در صحراي كربلا، نشان نداد كه عدهاي در عين ادعای اسلاميت به هر قيمتي حاضر به پذيرفتن خط زلال اسلام در مسير اهل البيت(ع) نبودند؟ و لذا اگر نام علي(ع)در قرآن آمده بود براساس كينه با آن بزرگوار با اصل قرآن مقابله ميكردند و حريم قرآن را ميشكستند. و خداوند با عدم طرح نام علي(ع)در قرآن، قرآن را از چنين تجاوزاتي حفظ كرد.
از طرفي پيامبر خدا(ص)با تأييد علي(ع) در موارد مختلف، حجت را بر مردم تمام فرمودند. پيامبر(ص)ميفرمايند: «اَنَا مَدينَةُ الْعِلْم وَ عَليٌ بابُها، فَمَن اَرادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبابَ»[1] من شهر علم ميباشم و علي دروازهي آن شهر است، پس كسي كه طالب علم است بايد از دروازهي آن وارد شود تا به علم برسد.
روايت فوق در متون علماء اهل سنت مورد پذيرش آنها است و قبول دارند كه چنين سخني از پيامبر(ص)صادر شده به طوري كه احمد حنبل از هشت طريق آن را روايت كرده. اين روايات ميرساند كه همهي امت بايد به اميرالمؤمنين(ع) رجوع كنند و وصول به علم پيامبر(ص)از ناحيهي علي(ع)ممكن است و ميرساند كه علي(ع) اَعلَم جميع امت است و مسلم چنين كسي بايد بعد از پيامبر(ص) ولايت جامعهي اسلامي را به عهده داشته باشد تا امت را در جميع امور به هدايت برساند.
با اندكي تفكر در قرآن و توجه به سخنان پيامبر(ص) به راحتي روشن ميشودكه عاليترين مصداق بعد از رسولالله(ص)، براي ادامهي ولايتِ ديني بر مسلمانان، علي(ع) است. مسلم با حذف علي(ع) از حاکميت جامعهي اسلامي بعد از رحلت رسول خدا(ص) جامعه در مسيري بهتر قرار نگرفت و به گفتهي مورخان اهل سنت، آن چند سالي كه حضرت علي(ع) برسركار آمدند مردم دوباره اسلام زمان پيامبر(ص) را به ياد آوردند. به عنوان نمونه در تاريخ داريم که پس از جنگ جمل بعد از 25 سال كه صحابهي پيامبر(ص)از علي(ع)فاصله گرفتهاند بعضي از صحابه که همراه علي(ع)بودند به امامت آن حضرت نماز ميخوانند. عمرانبنحصين از صحابهي پيامبر(ع)ميگويد: «صَلّی عَلیٌّ عَلَيْنا بِالْبَصْرةِ فَقال: ذَكَّرَنا هذا الرّجل صَلاةً كُلُّنا نُصَلِّيها مَعَ رسولالله(ص)» با علي(ع) در بصره نماز خوانديم، نماز او طوري بود كه يادمان آمد نمازي را كه با رسولخدا(ص) ميخوانديم.[2] چون در اين مدتي كه گذشته بود نماز هم به آن معني واقعياش از صحنهي زندگي مردم خارج و به فراموشي سپرده شده بود، به طوري كه شهابالدّينزهري از علماء اهل سنت و از تابعين ميگويد: «دخلتُ علي اَنَسِبنمالك بدمشق وَ هُوَ وَحْدَة يَبْكي»؛ در شهر دمشق به انس بن مالک [خدمتگذار رسول خدا] وارد شديم و او به تنهايي در حال گريه بود. پرسيدم چرا گريه ميكني؟ گفت: «لا اعرفُ شَيْئاً مِمّا كانَ علي عهدالنّبيf الاّالصّلاة وَ قد ضُيِّعَت» از آثار رسولخدا(ص) چيزي جز نماز نميديدم كه آن را هم از بين بردند.[3] و اعتراف دارد نمازي كه در آن روز خوانده ميشد سنخيتي با نماز پيامبر(ص)نداشته. محمدبنادريسشافعي از وهببنكيسان نقل ميكند كه ميگويد: «كُلّ سُنَّةٍ مِنْ سُنَنِ رسولالله قَد خُيِّلت حَتَّي الصَّلاة»[4] در طول دوران خلفا، تمام سنتهاي پيغمبر دستخوش تغيير شد، حتي نماز.
آنچنان همه چيز تغيير كرد كه وقتي اميرالمؤمنين(ع)در هنگام خلافت، امام حسن(ع) را ميفرستند كه مردم را متذكر كند نماز تراويح را كه به جماعت ميخوانيد بدعت است و ريشه در كتاب و سنت ندارد، مردم فرياد ميكنند: «وا سُنّتا عمرا، وا سُنّتا عمرا» حضرت علي(ع) امام حسن(ع) را ميخوانند كه رها كن. ملاحظه فرماييد چگونه با وجود حضرت علي(ع)، در حاليکه حجت الهي براي همه تمام بوده ولي جامعه حاضر نبود از آنچه در زمان خلفا به آن عادت کرده دست بردارد.
[1] - به الغدير، ج 6، ص 114 رجوع شود.
[2] - صحيح بخاري، ج1 ، ص200، حديث 784.
[3] - موطأ مالك، ج1، ص93.
[4] - الاُم، ج1، ص 208.
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان در بستر سنت محمدی «صلواتاللهعلیهوآله» قرار گرفت، در مسیری که در مقابل خود مییابد و جلو میرود به کمالاتی میرسد که مربوط به آن حضرت است. مثل آنکه به نور حضرت، طلب رفع حجاب بین خود و حضرت حق میکند. در این جا است که علاقهاش برای رفع حجاب بیشتر به معارف عالیه و عرفان می افتد زیرا «غرق حق خواهد که باشد غرقتر». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ضعفهایی هست و دلاّلها هم بیکار نیستند. ولی باید به شرایط تاریخی خود و راهی که در پیش داریم توجه نمود. در روزنامه کیهان امروز نکات قابل تأملی متذکر شده است که ذیلاً خدمتتان ارسال میشود:موفق باشید
تحریف واقعیتها درباره واکسن و مدیریت کرونا
در روزهای اخیر در شرایطی که آمار کرونا در سایه کم توجهیها به پروتکلها و برخی سوء تدبیرها از سوی دولت قبل در مدیریت و مهار این بیماری، روند صعودی و نگرانکنندهای پیدا کرده است، برخی چهرههای سیاسی و برخی افراد ظاهراً علمی مشغول دادن آدرس غلط در این زمینه هستند.
این روزها متاسفانه آمار مبتلایان و فوتیهای کرونا در کشور روندی صعودی و نگرانکننده پیدا کرده است تا جایی که به تعداد بالای ۵۰۰ فوتی در روز و حدود ۴۰ هزار مبتلای روزانه رسیدهایم. درخصوص علت این روند صعودی نکاتی قابل بیان است که به آن میپردازیم اما موضوعی که این روزها دوباره به چشم میخورد تلاش عدهای از چهرههای سیاسی یا رسانهای منتسب به اصلاحطلبان و برخی چهرههای ظاهراً علمی نزدیک به آنها برای ماهیگیری سیاسی از این شرایط یا هماهنگی در دادن آدرس غلط به مردم است.
به این موارد دقت کنید:
۱. ظفرقندی رئیسسازمان نظام پزشکی: «آنهایی که برای تحدید ورود واکسن بیانیه دادند امروز پاسخگو هستند؟ امروز رکورد ابتلا و مرگ کرونا شکست، در حالی که تعداد تست انجام شده کاهش و آمار واقعی بسیار بیشتر از موارد اعلام شده است. مورتالیتی(مرگ و میر) در کشورهایی که بدون محدودیت و مرزبندی، ملت را واکسینه کردند بسیار کاهش یافته. آیا آنهایی که برای تحدید ورود واکسن بیانیه دادند امروز پاسخگو هستند؟»
۲. عبداله رمضان زاده سخنگوی دولت اصلاحات: «پزشکانی که به نفع عدم ورود واکسن بیانیه دادند، آیا امروز پاسخگوی کشتار مردم بیدفاع در مقابل ویروس کرونا هستند؟»
۳. مسعود خوانساری رئیساتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی تهران: «بخش خصوصی با واردات واکسن میتوانست آمار مرگ هموطنانمان را کاهش دهد اما با مانعتراشی این مهم را ناممکن کردند؛ آیا وزیر بهداشت پاسخگوی فوت هموطنانمان است؟»
۴. علی شکوری راد دبیرکل حزب اصلاحطلب اتحاد: «جناب آقاى دكترعليرضامرندى! اکنون که آمار مبتلايان و كشته شدگان ويروس كرونا در پیک پنجم رکورد زده است جا دارد جنابعالی که شاخصترین امضاکننده نامه موسوم به۲۵۰۰نفر استاد در مورد واکسن کرونا هستید بابت تأخیر در واکسیناسیون عمومی یک عذرخواهی از ملت و خانواده جانباختگان کرونا بکنید.»
نمونههای دیگری از این دست فرافکنیها وجود دارد که به همین مقدار بسنده میکنیم.
البته بخشی عمده انتقاد این افراد به نامه بیش از دو هزار و ۵۰۰ نفر از پزشکان، اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاههای علوم پزشکی کشور است که دی ماه سال قبل در اظهارنظری کارشناسی گذشته طی نامهای سرگشاده به رئیسجمهور وقت متذکر شدند «واکسنهای mRNA (ساخته شده بر اساس روش ژنتیک) تولید شرکت فایزر و مدرنا میتواند عوارض ناشناخته و گاه جبرانناپذیری بهجای بگذارد.»
اما حال که به تعدادی از نظرات انتقادی و شاید بهتر باشد بگوییم فرافکنانه در ابتدای این مطلب اشاره شد در پاسخ به این ادعاها ذکر چند نکته ضروری است.
اثبات بدعهدیها و خیانتهای آمریکا و هم پیمانان اروپاییاش کار سختی نیست. نگاهی به تاریخ نه چندان دور نشان میدهد بدخواهان ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی همیشه سعی در تحریم، تضعیف و ضربه زدن به ایران داشتهاند. با این حال، اکنون و پس از گذشت ۴۲ سال از عمر انقلاب اسلامی که روشنگر بسیاری از دسیسهها، نفوذها و تحریمهای غرب علیه ایران بوده است، هنوز عدهای دل در گرو این جوامع بدعهد و بدخواه دارند.
نمونه آشکار این وابستگی، اظهارات اخیر برخی از افراد وابسته به جریان اصلاحات درباره واردات واکسن و تحریف ماجرای محدودیت در ورود نمونههای آمریکایی و انگلیسی آن است. اظهاراتی که در این شرایط حاد کرونایی نه تنها دردی از مردم دوا نمیکند بلکه با تحریف حقایق منجر به تشویش اذهان عمومی میشود.
اما واقعیت چیست؟ آیا آمریکا و انگلیس میخواستند در ماجرای خرید واکسن توسط ایران همکاری کنند؟ آیا قرار بود این دو کشور، به جامعه ایران واکسن هدیه کنند؟ یا، قرار بود این دو کشور علم تولید واکسن را به دانشمندان ایرانی منتقل کنند؟ آیا اساسا ارادهای از سوی آمریکا و انگلیس برای همکاری با ایران در راستای واکسینه کردن مردم ایران وجود داشت که از سوی ایران با مخالفت مواجه شد؟ برای پاسخ به این سؤالها بد نیست برخی از مسائل آشکار شود.
۱. تحریم دارویی ایران توسط آمریکا
رهبر انقلاب پیش از این با اشاره به بیاعتمادی به کشورهای غربی همچون انگلیس و آمریکا در موضوع واکسن کرونا مخالفت خود را با ورود احتمالی واکسن از این کشورها در کنار بلامانع بودن ورود واکسن خارجی مطمئن اعلام کردند. این بیاعتمادی مستند به رفتارهایی همچون ارسال خونهای آلوده به ایدز توسط فرانسه به ایران در دهه ۶۰ و خباثت آمریکاییها و به تبع او شریکان اروپایی اش در تحریمهای ناجوانمردانه دارویی علیه کشورمان در سالهای گذشته بود. تحریمهای ظالمانه دارویی آمریکا علیه مردم ایران موضوع مهمی است که باید مورد توجه قرار بگیرد، مسئلهای که نقض فاحش استانداردهای حقوق بشر بینالمللی و نقض قواعد آمره حقوق بینالملل است. در حال حاضر نزدیک به دو سال است که درپی تشدید تحریمهای ظالمانه علیه ایران، موانع بسیاری برای تهیه دارو و مواد اولیه دارو برای شرکتهای داروسازی ایجاد شده است. آذرماه سال ۹۸ بود که همکاری نکردن شرکت سوئدی تولیدکننده پانسمانهای بیماران EB با ایران به دلیل تحریمهای آمریکا، سبب بروز مشکلات فراوان برای بیماران پروانهای و جان باختن برخی از آنها شد.
در آن زمان، مجید تخت روانچی نماینده ایران در سازمان ملل در یکی از نشستهای سازمان ملل در سخنرانی خود از آوا صحبت کرد. دختر ۲ ساله اهوازی که بیماری پروانهای داشت. وی توضیح داد که این نوع بیماران این روزها در ایران در اثر تحریمهای ظالمانه آمریکا چه مشکلاتی دارند و تشریح کرد فشارهای آمریکا به شرکتهای خارجی اجازه نمیدهد این نوع داروها را به ایران ارسال کنند و گفت که این دختر کوچک ۲ ساله نهایتاً بهدلیل نرسیدن تجهیزات درمانی لازم از دنیا رفت! مسئلهای که توجه خانم «کلی کرافت» سفیر آمریکا در سازمان ملل را برانگیخت.
پس از آن اما میتوان به ناموفق بودن در واردات و تامین واکسنهای آنفلوآنزا در اواسط سال ۹۹ اشاره کرد. در این باره، مهر ماه سال گذشته دکتر علی فاطمی نایبرئیسانجمن داروسازان ایران اظهار داشت: واردات واکسن آنفلوآنزا به دلیل تحریمها و معضل انتقال وجه به تامینکننده واکسن، با مشکل مواجه شده است. مشکلات واردات واکسن سبب شد تا بسیاری از گروههای حساس جامعه نتوانند به موقع به واکسن دسترسی پیدا کنند و به عبارتی عطای آن را به لقایش بخشیدند. به این دو نمونه کمبود انواع داروهای بیماران سرطانی و خاص را نیز باید اضافه کرد.
علاوهبر این موارد، در دو ماه آخر دولت ترامپ، ۷۵ تن از نمایندگان مجلس و سنای آمریکا در نامهای به استیون منوچین، وزیر وقت دارایی و مایک پمپئو، وزیر وقت خارجه ایالات متحده خواستند تا دولت ترامپ ترتیبی دهد تا محدودیتهای جهانی برای ارسال کیتهای آزمایشگاهی، دستگاههای تنفسی و دیگر وسایل ضروری برای مقابله با همهگیری کرونا به ایران موقتا برداشته شوند؛ که البته نشد! جالب اینکه چند روز پس از تحلیف بایدن نیز، وزارت خزانهداری آمریکا، چند فرد و نهاد ایرانی از جمله محمد مخبر رئیسستاد اجرایی فرمان امام و مؤسسه دانشبنیان برکت، تولیدکننده نخستین واکسن ایرانی کرونا را به فهرست اتباع و افراد خاص تحریم شده این وزارتخانه اضافه کرد.
با این اوصاف سادهانگارانه است اگر فکر کنیم که آمریکا و هم پیمانانش که تا پیش از این انواع تحریمهای دارویی و غیردارویی را علیه مردم ایران وضع کردهاند، در تهیه واکسن کرونا و یا انتقال دانش تولید آن با ایران همکاری میکردند. بنابراین تحدید واردات واکسنهای آمریکایی و انگلیسی به نوعی پیش دستی برای جلوگیری از خفیف شدن دوباره جامعه ایران نزد بدخواهان و دشمنان بود. علاوهبر این سابقه غرب در ارسال خونهای آلوده به ایران را نباید نادیده گرفت.
۲. لغو محدودیتهای کرونایی
پس از موفقیت واکسن داخلی
البته مسئله مهمی که باید به آن دقت داشت، لغو محدودیتهای مرتبط با کرونا توسط آمریکا پس از موفقیت واکسن داخلی کرونا بود. یعنی یک بار دیگر وقتی آمریکا درباره امکان استقلال و خودکفایی یا شکست تحریمها توسط ایران احساس خطر کرد برای خنثی کردن آن و جلوگیری از ادامه این روند مثبت مقداری عقبنشینی کرد.
اواخر خرداد ماه سال جاری بود که وزارت دارایی آمریکا با صدور دستورالعملی راه را برای معاملات و تبادلات مالی مربوط به همهگیری کرونا با ایران، ونزوئلا و سوریه باز کرد. بر اساس بیانیه این وزارتخانه، نقل و انتقالات مالی با کشور ایران و دو کشور دیگر به منظور تامین اقلامی چون ماسک، ونتیلاتور و واکسن کرونا آزاد شد.
اما چرا آمریکا پس از ۱۵ ماه از شیوع کرونا در ایران چنین تصمیمی گرفت؟ پاسخ در خبری است که وزیر بهداشت چهار روز قبل از لغو محدودیتها به مردم ایران داده بود. سعید نمکی، در ۲۴ خرداد ماه ۱۴۰۰ اظهار داشت: «دیروز مجوز اضطراری واکسن کووایران برکت صادر شد».
موفقیت در دست یافتن به واکسن داخلی چهره از نقاب آمریکا برداشت و آمریکایی که ادعا میکرد ایران تحت تحریم دارویی نیست، پس از آنکه ایران واکسن کرونا را ساخت اعلام کرد تحریمهای دارویی ایران لغو شد.
۳. حتی واکسنهای «کوواکس» هم به ایران نرسید
سومین مسئلهای که باید درنظر گرفت این است که حتی اگر ایران برای تهیه واکسن آمریکایی و انگلیسی وارد مذاکره میشد قطعاً پاسخ منفی دریافت میکرد، بدعهدی کوواکس (سبد تهیه واکسن در بهداشت جهانی) در اجرای تعهداتش نسبت به ارسال واکسن به ایران است.
همزمان با تلاش جامعه جهانی برای دست یافتن به واکسن کرونا، ایران نیز برای ثبت سفارش واکسن از طریق سازوکار کوواکس اقدام کرد. سعید نمکی وزیر بهداشت در آذرماه سال ۹۹، اظهار داشت: حدود ۱۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دُز واکسن را از طریق کوواکس به کشور وارد خواهیم کرد.
با این حال و پس از گذشت بیش از ۷ ماه از این اظهارات، تعهدات کوواکس نیز برای تحویل واکسن به ایران عملیاتی نشده است. در این رابطه کیانوش جهانپور، سخنگوی سازمان غذا و دارو اظهار داشت: «از ۳.۶ میلیون دُز وعده داده شده تا پایان بهار، تنها ۲.۲ میلیون دز تحویل شده است!» این در حالی است که سازوکار کوواکس یک سازوکار بینالمللی است که منابع بینالمللی را هماهنگ میکند تا کشورهای کمدرآمد یا با درآمد متوسط امکان دسترسی عادلانه به تستهای تشخیصی، درمانها و واکسنهای کووید-۱۹ را بیابند.
این عدم پایبندی به تعهد نشان میدهد در شرایطی که تمام کشورها درگیر شیوع ویروس کرونا هستند، توقع تامین واکسن از سایر کشورهای درگیر، توقعی خوشبینانه است. البته که این عدم ایفای تعهد تنها دامنگیر ایران نبوده و سایر کشورهای دنیا نیز با بدعهدیهای تولیدکنندههای واکسن مواجه هستند.
4- بدعهدی مدرنا در قبال تحویل ۴۰ میلیون واکسن به کره جنوبی
در این باره، اخیرا رویترز گزارش داد که وزیر بهداشت کرهجنوبی به دلیل تامین نشدن واکسنهای ثبت سفارش شده از مردم این کشور عذرخواهی کرد و گفت که شرکت مدرنا در ماه جاری و به دلیل مشکلات در تولید، کمتر از نیمی از برنامه از پیش تعیین شده، به کرهجنوبی واکسن کرونا خواهد داد.
شرکت آمریکایی مدرنا قرار بود در ماه آگوست ۸.۵ میلیون دُز واکسن کرونا به کرهجنوبی که از متحدان و کشورهای نزدیک به آمریکا است بدهد اما به گفته وزیر بهداشت این کشور کمتر از نیمی از این میزان تحویل خواهد شد. کرهجنوبی قراردادی برای خرید ۴۰ میلیون دُز واکسن کرونا از مدرنا دارد اما تاکنون فقط ۲.۴ میلیون دُز واکسن دریافت کرده است!
این مسئله نشان میدهد، وابستگی و دلخوش کردن به تامین کنندگان عمده واکسن کرونا در دنیا با توجه به نیاز خود کشورهای تولیدکننده به واکسن و در شرایطی که حتی همپیمانان سیاسی و استراتژیک هم با وجود در اولویت بودن دچار بد عهدی میشوند منجر به عقب ماندن از برنامه واکسیناسیون خواهد شد. در همین زمینه میتوان به عقب ماندن روسیه از ایفای تعهدات خود به ایران درخصوص واکسن اشاره کرد. در شرایطی که دولت ایران برای تامین واکسن کرونا دو قرارداد دو میلیون و ۶۰ میلیون دزی واکسن را با روسیه امضا کرده است اما اکنون حدود ۹۰۰ هزار دز واکسن اسپوتنیک به دست ما رسیده است چرا که کشور روسیه خود به واکسن نیازمند است و باتوجه به شیوع بالای واریانت دلتا، نمیتواند به تعهداتش در قبال ایران عمل کند. همینطور هند که به علت نیاز خود از ارسال محموله واکسن توافق شده با ایران خودداری کرد.
با این همه، متاسفانه تحریف کنندگان ماجرای اخیر واردات واکسن که وضعیت امروز کشور را معلول محدودیت برای واکسنهای آمریکایی و انگلیسی میدانند، این موارد را یا فراموش کردهاند یا به عمد به فراموشی سپردهاند تا از بازگو کردن حقایق برای جامعه خودداری کنند. نکته قابل تاملتر اینکه، این افراد تا پیش از این هیچ مطالبهای از جوامع بینالمللی و آمریکا برای رفع تحریمهای ظالمانه دارویی و مرتبط با کرونا نداشتن و به جای مطالبه از دشمنیهای غرب و آمریکا، تیغ انتقاد را به سوی داخلیها کشیدهاند.
البته این افراد به جای انتقاد از برخی سوء تدبیرهای دولت مطبوع خود در مدیریت کرونا با وجود اینکه نسبت به سوء مدیریت ستاد ملی کرونا در پیک چهارم و پنجم هیچ اظهار نظری نداشته و ندارند، تنها دلیل آمار بالای جان باختگان را تحدید واکسنهای آمریکایی و انگلیسی میدانند. این در حالی است که متاسفانه حداقل از ابتدای امسال به طور مشخص شاهد سوء مدیریت ستاد ملی کرونا و دولت حسن روحانی که در نوروز معتقد بود از موج چهارم عبور کردهایم و این اواخر از زدن بیل بر کمر کرونا صحبت میکرد، در ماجرای آزاد گذاشتن سفرهای نوروزی، رها کردن نظارت بر اجرای پروتکلها، برخی تعطیل کردنهای بیمورد و... بودیم و مدیریت دقیق و قاطع و ویژهای برای جلوگیری از بروز پیکهای جدید و بعد از آن جولان ویروس جهش یافته دلتا صورت نگرفت.
۵. مدیریت کرونا کجای مطالبات است؟
نگاهی به واکسیناسیون سایر کشورها و آمارهای اخیر نشان میدهد اگر چه واکسن نقش تاثیرگذاری در کاهش آمار مرگ و میر دارد اما به تنهایی کافی نیست. سازمان بهداشت جهانی با آغاز واکسیناسیون کرونا در کشورهای مختلف تاکید دارد که همچنان باید رعایت پروتکلهای بهداشتی و نظارت بر اجرای آنها در دستور کار کشورها باشد.
با این اوصاف، متاسفانه بیتفاوتی و سوءمدیریت ستاد ملی کرونا در زمان ریاست حسن روحانی سبب شد تا امروز آمار مرگ و میر در کشور به بالاترین حد خود برسد. سوءمدیریتی که با ممنوع نکردن تعطیلات نوروزی و عدم ابلاغ شیوهنامههای جدید سبب شد تا پیک چهارم رقم بخورد. پس از مدت کوتاهی از فروکش کردن پیک چهارم و با ظهور سویه دلتا، بازهم ستاد ملی کرونا نسبت به درگیر شدن برخی از استانها به این سویه کم توجهی کرد و با تعطیلی غلط ۶ روزه تهران و البرز سبب شدت گرفتن شیوع سویه دلتا در کشور شد.
البته هرچند برخی علاقه دارند علت همه مشکلات را نبود واکسن آمریکایی در کشور بدانند و گذشته از اینکه در آمریکا دهها میلیون آمریکایی حاضر به تزریق واکسنهای تولیدی این کشور نشدهاند، باید گفت درخصوص واردات واکسن به کشور با وجود همه محدودیتها یا بدقولیها در ماههای گذشته تلاشهای زیادی صورت گرفته است از جمله سازمان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران تاکنون با تمام تلاش توانسته بیش از ۱۲ میلیون دز واکسن به کشور وارد کند. همچنین خرید واکسن از کشورهایی چون هند، روسیه، چین، کره جنوبی و ایتالیا و محمولههای اهدایی ژاپن درکنار تلاش تولید کنندگان داخلی واکسن توانسته تا به امروز منجر به واکسینه شدن بیش از سه میلیون نفر به صورت کامل (دودز) و ۱۳.۵ میلیون نفر بصورت تکدز شود.
نکته دیگری که نباید فراموش کرد، میدان دادن وزارت بهداشت و سازمان غذاودارو به بخش خصوصی برای تامین واکسن کرونا است. مسئلهای که البته جزو مطالبات همین جریان تحریف در ماههای گذشته نیز بود. اما تاکنون تنها یک محموله واکسن توسط بخش خصوصی شامل بیش از ۳۰۰ هزار دُز واکسن آسترازنکا تولیدی روسیه وارد کشور شده است. در تشریح چرایی ناکامی بخش خصوصی در واردات واکسن لازم است تا بار دیگر موارد مذکور مرور شود. در شرایطی که دولتها در تامین واکسن دچار مشکلات مختلف هستند، طبیعی است که بخش خصوصی که به نسبت دولتها وجاهت قانونی و دیپلماتیک کمتری دارد، نتواند موفقیت لازم را کسب کند.
۶. انتظار از دولت برای حمایت بیشتر از تولید کنندگان داخلی واکسن
همانطور که پیشتر اشاره شد، دولت دوازدهم در حوزه تامین واکسن پس از مشخص شدن سیاستهای کلان از طرق مختلف برای تامین واکسن کرونا اقدام کرد. با این همه شاید عدم تمرکز کافی بر روی تولید واکسن در داخل از ایرادات دولت قبل باشد. در این باره، زهرا شیخی سخنگوی کمیسیون بهداشت مجلس در اوایل مرداد ماه سال جاری اظهار داشت: «واکسنسازان داخلی در نشست با اعضای کمیسیون کمبود نقدینگی را به عنوان یکی از مهمترین دلایل کندی پیشرفت ساخت واکسن داخلی اعلام و بر ضرورت پیش خرید واکسن توسط دولت تأکید کردند». وی افزود: «تمامی نمایندگان بر این باور بودند نگاهی که به خرید واکسن از کشورهای خارجی وجود دارد در مورد تولیدکنندگان داخلی رعایت نمیشود یعنی واردات به راحتی پیش خرید میشود اما در رابطه با تولید داخل این گونه نیست و شاهد پاسکاریها و بوروکراسی اداری هستیم و این موضوع مجلس و تولیدکنندگان را آزار میدهد». این اظهارات مهر تاییدی بر عدم توجه جدی دولت دوازدهم به تولید واکسن داخلی است.
با این احوال، آنچه که از مرور موارد مذکور میتوان نتیجه گرفت این است که تحریفکنندگان مسئله واردات واکسن در شرایط کنونی به دنبال دور کردن افکار جامعه از علل اصلی بالا رفتن آمار مرگ و میر است. به عقیده این افراد، واکسنهایی که هیچ وقت قرار نبود به دست ما برسد میتوانست امروز نجات دهنده مردم ایران باشد. آنچه که این افراد از بیان آن ترس دارند، حقایقی است که از نظر گذشت.
نکته آخر اینکه، برخی مدعیان اصلاحات که تجربه نامه نوشتن تعدادی از همفکرانشان به رئیسجمهور آمریکا برای اعمال تحریمهای فلجکننده علیه ایران را دارند یا اعتراف اکبر گنجی یار دیرین خود که میگوید: «ما کارمندان دولتهای راست افراطی، از طریق کروناهراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. ما کارمند رسمی بخش پروپاگاندای دولت ترامپ، جانسون، نتانیاهو و سعودی هستیم. وظیفه ما وحشتافکنی است تا با فروپاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم. گمان باطل نکنید که ما مخالف سیاسی و... هستیم؛ نه، ما فقط کارمند پروپاگاندای دولتهای راست افراطی هستیم. ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریمهای تاریخ نتوانست با ایران انجام دهد، ما موظفیم انجام دهیم» را پیش چشم دارند بهتر است به جای بزک آمریکا و اشک تمساح برای آمار کرونا، با مردم خود صادقانه برخورد کنند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو خوب است و بستگی به شرایط و روحیهی شما دارد. دبستان بسیار مهم است ولی همه نمیتوانند در آن فضا فعالیت کنند. از طرفی بین طلبگی و معلمی باید ببینید که خداوند کدام را پیش میآورد زیرا هر دو نوع حضور، حضورهای با برکتی میتواند باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از تذکری که فرمودید. در جواب به نگرانی آن کاربر محترم، بنده نفی نظرات علمی نسبت به ویروس کرونا را نکردهام، عرض بنده آن بود که به این این موضوع فکر کنند که جریان، سیاسی باشد به این معنا که در دل پمپاژ ویروس مذکور، برنامه و پروژهای در جریان است که حتماً اطلاع دارید از نظر و نظریات بعضی از صاحبنظران در این رابطه. و این به معنای عکسالعمل خوب و دلسوزانهی جریانی نیست که بنا دارند با زحمات خود پروژهی مذکور را خنثی کنند. با اینهمه باز تأکید بنده آن است نظام عالم، اصالتهایی دارد که خداوند در عین میداندادن به انسانها و حتی انسانهای شرور، امکانِ به هم زدنِ آن اصالتها را به آنها نمیدهد. تصور بنده آن است که نمازخواندن، یک اصالتی است در عالم و در هیچ شرایطی تعطیلبردار نیست و از طرفی اصلِ نماز در جماعت است و در این رابطه فکر میکنم نباید طوری از ویروس مذکور منفعل شد که ترک جماعت مسلمین شود، هرچند در دل اقامهی نماز جماعت، رعایت نظرات صاحبنظران در رابطه با سلامت لازم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان با اُنس با سایر انسانها بسط مییابد و رشد میکند. باید به نحوی حتی در حدّ فضای مجازی اُنسها در صحنهها باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤالاتی است کلّی، که در قالب یک سؤال و جواب نمیگنجد. پیشنهاد میشود کتاب «چه نیازی به نبی» که بر روی سایت هست، را مطالعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که کتاب «روزه؛ دریچهای به عالم معنا» بنا است رفقا را وارد عالمی بکند که کیفیتها جای کمیتها را بگیرد. یعنی ما را به جای مشغولکردن به جسممان، با جانمان که در بیکرانهی هستی حاضر است، آشنا کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این باید فکر کرد که شیطان، راههای مختلفی برای اغوای مردم دارد. عدهای را به عبادات ظاهری مشغول میکند و از جهتدادنِ محبّتشان به کسانی که باید محبت بورزند، محروم میکند و شما را از حضور در محضر حضرت معبود، محروم مینماید. انسانهای متعادل در ورود به وادیِ عبادت و محبت، موفق هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست به جواب سؤال شمارهی ۲۶۱۲۲ رجوع شود. عنایت داشته باشید ایران، تنها به جناب آقای عادل المهدی که از طرفداران خوب ایران است و چوب همین طرفداری از ایران را میخورد، خبر داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این افراد در نزد خود عالَمی دارند، ولی نمیتوانند به جهت مشکلاتی که در بدنشان پیش آمده است، رابطهای مناسب مثل بقیهی انسانها با ما داشته باشند زیرا نفس آنها مشکل ندارد، ابزارهای آنها حتی مغز و نخاعشان مشکل دارد. موفق باشید
