بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15901
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: آیا می توان گفت اسم جمال حق مربوط به اقبال قلب و اسم جلال حق مربوط به ادبار قلب است؟ رابطه ای میان اسم جمال و جلال حق-اقبال و ادبار قلب وجود دارد؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی بسیار خوبی است. آن‌چه در مورد «اقبال» و «ادبار» قلب فرموده‌اید. آری! با تجلیِ نور جمالش، عاشق او می‌شویم و با تجلی نور جلالش، حریمِ او را نگه می‌داریم و قلب توحیدی قدرت جمعِ آن دو را در یک لحظه دارد. موفق باشید

15900
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱. در تفسیر حضرت روح الله (ره) بنا بر اشراقی که بر قلب وی نازل گشت: 14 طاق کسری خسرو پرویز در هنگام ولادت پیامبر (ص) دچار شکست شد و به تعبیر خود امام این شکست طاق‌ها یعنی بعد از 14 قرن، سلطنت در ایران دچار اضمحلال خواهد شد. حال یعنی در سال 1400 باید منتظر اتفاق هایی در عالم بود؟ این وقآیع مربوط به علائم ظهور کامل امام زمان (عج) است؟ ۲) چه کنیم تا آمادگی و ظرفیت درک آن دوران وحوادثی که اتفاق می افتد را داشته باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور حضرت امام در آن جمله، قرنِ چهاردهم بعد از بعثت بود، نه سال 1400. و در قرن چهاردهم انقلاب بزرگ اسلامی رخ داد و چرخشی در تاریخ ایجاد شد تا ما با عهدی که با انقلاب و رهبری می‌بندیم، حیات خود را به تاریخ بعثت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» متصل گردانیم. موفق باشید

15899
متن پرسش
سلام: آقای طاهرزاده با توجه به خطبه ۳۱ نهج البلاغه که حضرت می فرمایند: «و خذالغمرات للحق حیث کان» و همینطور سوره آل عمران و احزاب، بنده چه در زندگی شخصی و چه در اجتماع و برای انقلاب وارد صحنه های پرخطری با اینکه ترس و اضطراب دارم می شوم چیزی که آزارم می دهد این است که پیش خودم می گویم آیا اقای طاهرزاده یا بچه های انقلاب اصلا این ترس و اضطراب را نداشتند و وارد میدان می شدند یا نه داشتند اما غلبه کردند و وارد میدان شدند؟ فکر می کنم تنها خودم اینطور هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که حضرت می‌فرمایند خود را در گرداب حوادث بینداز؛ یعنی نسبت به حضور در صحنه‌های حق، به قوه‌ی واهمه توجه نکن. زیرا در هرحال قوه‌ی واهمه در انسان موجب ترس می‌شود و در زیر سایه‌ی شریعت نباید به آن توجه داشت، نه آن‌که گمان کنیم نباید ترسید. حضرت موسی«علیه‌السلام» هم وقتی آن عصا تبدیل به مار شد، ترسیدند و فرار کردند تا آن‌که خداوند مشکل را حل نمود. موفق باشید

15898
متن پرسش
سلام استاد حکیم: 1. اگر عالم ماده عین حرکت است نه چیزی که حرکت دارد؛ و از طرف دیگر عالم ماده یک درجه از وجود است پس لازم می آید کل وجود عین حرکت باشد!؟ حتی خدا که شدیدترین وجود را دارد؟ 2. چگونه باید فرق محبت را با هوس و شهوت تشخیص داد چون غالبا اعمال یکسانی دارد مانند بوسه که هم می تواند شهوانی باشد هم الهی. مثلا اگر کسی بگوید دیگری را می بوسم بدون قصد شهوت ولی آلتم تحریک می شود و در عین حال بشدت ناراحتم از این حالت چون به او محبت دارم نه شهوت جواب چیست؟ می توان گفت وجود تکوینی او شهوت را در مخیله او ایجاد می کند و آلت او تحریک می شود ولی او با تشریع خود اراده محبت دارد یا نه؟ لطفا توضیح دهید ۳. عشق و محبت به زیبارویان در کجای حقیقت انسان جایی دارد؟ آیا در سلوک چنین چیزی داریم که انسان عاشق زیبارویان شود البته بدون شهوت خواست لذت حیوانی؛ آیا این همان عشق مجازی است که پل برای رسیدن به عشق حقیقی می شود یا نه؟ ان شاالله در دریای توحید حق مستغرق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- لازم نمی‌اید با حرکت جوهری عالم ماده خداوند دارای حرکت باشد. زیرا «وجود» در هر مرتبه خاصیت همان مرتبه را دارد و پایین‌ترین مرتبه‌ی آن عین حرکت است. در نتیجه بالاترین مرتبه‌ی آن عین ثبات است. 2- باید در موارد شبهه‌ناک از ابراز محبت‌های این‌چنینی احتراز کرد. در محبت حقیقی، شوق بندگی به خدا بیشتر می‌شود، نه شوق به فردِ محبوب 3- عشق به زیبایی، انسان را از هر منظر زیبایی به حضرت حق منتقل می‌کند و اگر مشغول نظر به زیبارویان شد، قوه‌ی واهمه‌ی او رشد می‌نماید و این امر حجابی می‌شود جهت حضور قلب او در مقابل حضرت کمال مطلق. موفق باشید

15897
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: می خواستم بپرسم که آیا در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران گروه فرهنگی المیزان غرفه دارد که ما کتاب های شما را می توانیم بخریم؟! در صورت وجود لطف کنید آدرس غرفه را هم بدهید؟! ممنون و متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌ها را در  نمایشگاه کتاب تهران - دفتر نشر معارف‌ (آثار استاد طاهرزاده) سالن 2 – راهروی 7- غرفه‌ی 522 می‌توانید پیدا کنید. موفق باشید

15894
متن پرسش
سلام استاد. خدا قوت: دو سوال دقیق خدمتتان داشتم که اگر منّت نهید و به طور کلّی پاسخ بفرمایید. تفصیلش را بنده انجام می دهم تا وقتتان گرفته نشود. 1. ویژگی یک حوزه انقلابی به طور کلی چه چیزهایی می باشد؟ 2. ویژگی یک طلبه عصر انقلاب چیست؟ شاخصه طلبه انقلابی چیست؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حوزه‌ی انقلابی و طلبه‌ی انقلابی، نظر به پایداریِ حقیقت و پاسداشت حقیقت دارد در مقابل جریان‌های فکری عالَم که حقیقت را نسبی می‌داند. و رویکرد چنین حوزه‌ای و چنین طلبه‌ای مقابله با روح جهان استکباری است و طلبه‌ی انقلابی با تأکید بر معارف الهی و آمادگی جهت ارائه‌ی اسلام، وارد حوزه شده است. موفق باشید

15892
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: ۱. برنامه اسلام برای شادی و مجالس عروسی بدون گناه و معصیت چیست؟ چون بالاخره باید مجلس عروسی همراه با شادی باشد ولی باید چگونه شادی و به چه نحوی باشد؟ ۲. اصلا نیاز به گرفتن عروسی می باشد؟ (راهکار جنابعالی برای نحوه عروسی گرفتن چیست؟) لطفا کمی توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای شروع یک زندگی چنان‌چه با شادی اطرافیان همراه باشد، سیره و سنت پسندیده‌ای است به طوری‌که استفاده از وسایل شادی را نیز بسیاری اجازه داده‌اند. حتی بعضاً رقص مرد برای مرد و یا زن برای زن را جایز می‌دانند. البته هرکس در این مورد باید با نظر مرجع تقلید خود عمل کند. موفق باشید

15891
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: مشورتی می خواستم از شما. بنده و تعدادی از دوستانم در منطقه ای از اصفهان تصمیم گرفته ایم به منظور احیای نماز و امر به معروف و نهی از منکر به برگزاری نماز جماعت مغرب و عشا در ایام تابستان در پارک اصلی آن منطقه بپردازیم. حال این در حالی است که دو مسجد یکی در ضلع غربی پارک به فاصله 700 متری و دیگری در ضلع جنوبی به فاصله 700 متری این پارک قرار گرفته. می خواستم نظر جناب عالی را در این خصوص جویا بشوم، که این کار به صلاح است یا خیر. با تشکر از استاد عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حالت خودنمایی نداشته باشد و مزاحم تفریح مردم نگردد، به عنوان تعظیم شعائر اسلامی کار خوبی است. موفق باشید

15890
متن پرسش
با سلام و ادب: 1. در احادیث ذکر شده زمانی که حضرت حجت (عج) ظهور می کنند مردم تصور می کنند ایشان «دینی جدید» آورده اند. بر این اساس بین آنچه ما امروز از دین می دانیم و تبلیغ می گردد با آنچه حضرت ارائه خواهند داد زاویه قابل توجهی وجود دارد و دین مدنظر ما با دین واقعی اسلام یکسان نیست. به صورت مشخص این زاویه چیست؟ چه شاخص ها و ویژگی هایی دارد؟ آیا در آنچه ما از اسلام می دانیم آمیخته با تاویل ها و تفسیر به رای هایی شده است؟ 2. حضرتعالی به صورت مرتب بر آشنایی با اندیشه ها و زوایای فکری امام راحل تاکید دارید. بی تردید یکی از روشهای آشنایی با هر تفکری، آشنایی با تفکر مقابل آن است که باعث می شود زوایای آن تفکر به صورت مشخص ارائه گردد. بر همین اساس سوالی است که سالهاست برایم مطرح است و متاسفانه در این زمینه بخاطر پاره ای مصلحت اندیشی ها مساله بصورت شفاف تبیین نمی گردد، خواهشمندم به صورت مشخص و شفاف در این زمینه راهنمایی فرمایید. تفسیر سوره حمد حضرت امام به دلیل فشارهایی (نه از سوی آمریکا و از سوی یهودیان بلکه از داخل ایران و از درون حوزه علمیه) متوقف گردید. در این زمینه ماجرا را (در صورت صلاحدید به صورت مبسوط) توضیح بفرمایید. مگر امام چه می گفت که با تفکراتی در تقابل شدید قرار گرفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست هر اندازه ما با عمق بیشتر با آموزه‌های دین آشنا شویم و عبادات خود را بیشتر خلوص ببخشیم، شرایط ظهور آن حضرت و امکان فهم رهنمودهای مولایمان، بهتر فراهم می‌شود. موفق باشید

15888
متن پرسش

عرض سلام و ادب خدمت استاد طاهرزاده بزرگوار: بنده دانشجوی علوم اجتماعی دانشگاه تهران و مشغول انجام پروژه ای هستم که جهت تبیین جایگاه و اهمیت پدیده ی پیاده‌روی در ایام اربعین حسینی و همچنین آسیب شناسی و ارائه راهبرد چگونگی نقش آفرینی و استفاده از این جریان عظیم در لایه های عمومی و تخصصی به متولیّان امر؛ در حال انجام است. در این مسیر پیچیدگی هایی وجود دارد که دانستن حقایق روایی و تاریخی، به روشن شدن آن ها و اتخاذ تصمیمات صحیح کمک شایانی خواهد نمود. لذا خواهشمندم جهت تقویت غنای بحث، در این بحث مشارکت فرمایید. ضمن قدردانی از فرصتی که برای مطالعه و پاسخگویی اختصاص داده اید، سوالات در دو بخش الف و ب به شرح زیر به استحضار می رسد: الف) بر طبق (اولا روایات و ثانیا سیره معصومین علیهم السلام)؛ 1. با توجه به اختلاف نظر تواریخ در مورد حرکت اهل بیت علیهم السلام از شام به مدینه؛ آیا کاروان اسرا، در این مسیر از کربلا هم گذشتند؟ آیا رسیدنشان به کربلا در روز اربعین بوده است؟ آیا در بازگشت از شام به کربلا، مسیر را پیاده طی کردند؟ 2. آیا تاکیدی بر پیاده‌روی و ترک مَرکب برای زیارت معصومین علیهم السلام وجود دارد؟ اینکه در روایات به ازای هر قدم که برای زیارت برداشته می شود، ثوابی معین شده؛ می تواند مقصود اولا ترویج نفس زیارت، ثانیا افزایش عظمت میزان ثواب با کوچکترین مقیاس زمانه باشد. قدم مقیاسی برای تقسیم مسافت خانه تا حرم است؛ و الا فرقی نمی کند این گام ها با پای انسان طی شود، با اسب و یا با وسایل نقلیه ی امروزی. چنانکه در روایت هشتم از باب چهل و نهم کامل الزیارت، می بینیم که قدم برداشتن و اسب راندن در عرض هم آمده است. تاکید ویژه بر پیاده‌روی زمانی معلوم می گردد که در مقام مقایسه حالت پیاده با حالت سواره باشند و اجر پیاده‌روی را بیشتر بدانند. اما ما در سایر روایات نیز چنین مقایسه ای نمی بینیم، بلکه نهایتا علاوه بر سفر پیاده به سفر سواره هم اشاره شده و برای هرکدام نوعی از اجر معین شده که قابل مقایسه نیست و گویی بیشتر می خواهد بگوید هر کس هرطور می تواند به زیارت برود و مثلا نداشتن مَرکب باعث ترک زیارت نشود. 3. اگر چنین تاکیدی وجود دارد؛ هدف از تاکید بر عملی چون پیاده‌روی، در کنار سایر اعمال زیارت معصومین علیهم السلام چیست؟ 4. پیاده‌روی برای زیارت تمام ائمه اطهار علیهم السلام سفارش شده است و یا فقط بر روی پیاده‌روی برای زیارت امام حسین علیه السلام، تاکید شده است؟ 5. در پیاده‌روی به قصد زیارت سید الشهدا علیه السلام، فرقی بین زمانهای خاص با سایر اوقات است؟ و مشخصا اربعین امتیازی بر اوقات خاص دیگر چون عاشورا و سایر اوقات عام دارد؟ 6. سیره یا واقعه ای از پیاده‌روی معصوم برای زیارت اباعبدالله علیه السلام وجود دارد؟ اگر وجود دارد، معمولا این مسافت چه مقدار بوده است؟ آیا هر چه میزان پیاده‌روی بیشتر باشد بهتر است؟ 7. چرا زیارت امام حسین علیه السلام افضل اعمال اکثر زمانهای خاص است؟ دلیل وعده پاداش های عظیم برای زیارت ایشان چیست؟ 8. زیارت اربعین چرا جزء پنج نشانه ی شیعه قلمداد شده است؟ آیا بین زیارت از راه دور و نزدیک تفاوتی وجود دارد که زائران مشقت و سختی راه و شلوغی را به جان می خرند؟ 9. آیا میان پیاده‌روی فردی و جمعی تفاوتی وجود دارد؟ همراه نمودن خانواده در این پیاده‌روی ممدوح است؟ 10. در زمان ائمه علیهم السلام، مانند امام صادق علیه السلام، آیا نسبتی میان شناخت امام حسین علیه السلام و مردم جهان در آخرالزمان بیان شده است؟ 11. آیا سرّ خاصی در عدد چهل، نهفته است؟ 12. در مجموع آیا ظرفیت پیاده‌روی اربعین، ظرفیت ویژه ی معرفی شده از سوی معصومین علیهم السلام است یا خودبخود توسط شیعیان ایجاد شده است؟ آیا اربعین کربلا، نشان از میعادی خاص دارد؟ 13. آیا منزلت و اجر خدمت به زوار، بالاتر از پیاده‌روی و یا زیارت است؟ ب) به نظر شخصی جنابعالی؛ 1. هر کدام از هفت سوال بخش اول. 2. آیا میان (اربعین، تمدن سازی و ظهور) ارتباط ویژه ای وجود دارد؟ ظرفیت اربعین چطور می تواند در خدمت تمدن سازی و زمینه سازی ظهور قرار گیرد؟ 3. آن قالبی که در این پدیده معنوی حرکت به سمت معصوم علیه السلام موضوعیت بیشتر دارد، چیست؟ (پیاده‌روی، اجتماع عظیم، ارتباطات، بین المللی بودن و...) 4. فرهنگ این پدیده به تدریج و خودجوش توسط مردم و نهادهای عراق، ایران و سایر کشورها در حال ساخته شدن است. برای فرهنگ سازی و هنجارسازی زائرین، روی کدام محورهای محتوایی تمرکز بیشتری باید نمود؟ 5. آیا مردم ایران و عراق (چه از جهت تاریخ شیعه، چه از جهت مردم شناسی فعلی و چه از جهت ماموریت نهایی) شباهتی با هم دارند؟ 6. ابعاد اجتماعی پدیده پیاده‌روی اربعین چیست؟ 7. تبادلات فرهنگی این پدیده، تا چه حد برای مردم ایران، عراق و سایر کشورها فرصت و تا چه حد چالش است؟ 8. مهم ترین برنامه ریزی دشمن، برای انحراف این مسیر از جریان اصلی خود، چه چیزهایی می تواند باشد؟ 9. با وجود اتفاقات منطقه و وضعیت مستضعفین جهان، اربعین چه نقشی می تواند ایفا کند؟ 10. اهمّ آسیب شناسی وضعیت فعلی پیاده‌روی اربعین در ابعاد (زائرین، نهادهای رسمی و گروههای خودجوش مردمی) چیست؟ 11. در دو سال اخیر در ایام اربعین، بدلیل استقبال گسترده زائرین، شاهد راه اندازی کاروان توسط افراد کم تجربه، سفرهای انفرادی بسیار و ورود بسیاری از نهادها و گروههای مردمی ایرانی، برای خدمت رسانی (فرهنگی، بهداشتی یا تغذیه ای) در خاک عراق بوده ایم. این عرصه با چه فرصت ها و تهدیداتی روبروست؟ 12. آیا شبیه سازی پیاد‌ه‌روی اربعین در ایام نیمه شعبان، عرفه، 29 صفر و... را توصیه می فرمایید؟ 13. آینده پژوهی این جریان چطور است؟ 14. چه وظیفه و راهکارهایی برای (زائرین عمومی، نهادهای رسمی و گروههای خودجوش مردمی) در این حوزه پیشنهاد می دهید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در این مورد اختلاف است. اگر بپذیریم اهل‌البیت«علیهم‌السلام» بیش از ده روز در شام نبوده‌اند، می‌توان پذیرفت برگشتِ آن‌ها به مدینه با زیارت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» در اربعین اول واقع شده است و مسلّم این حرکت به صورت پیاده نبوده است 2- در هر حال روح روایات، نظر مثبتی نسبت به پیاده‌رفتن دارد، حتی با داشتن مرکب در آن حدّی که در مورد سفر حج با این‌که سؤال‌کننده از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه» پرسش می‌کند که مرکب برای سفر دارم، پيامبر خدا (ص) مى فرمايد: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‏ءٍ أَشَدَّ مِنَ الْمَشْيِ‏ إِلَى بَيْتِهِ»[1] خداوند به چيزى به اندازه پياده روى به سوى مسجدالحرام عبادت نشد. درست است كه در قديم ماشين نبود، اما اسبِ تيزرو بود، ولى باز مردم به جهت توجه به آن روايت و روحيه ى صبر بر سختى ها، پياده به خانه ى خدا يا زيارت ائمه عليهم السلام مى رفتند، چون در روايت هست براى هر قدمى ثواب مى نويسند. حضرت امام خمينى «رضوان الله تعالى عليه» به هنگام ديدار از جانبازانِ قطع نخاعى وقتى به استقبال آن ها رفته بودند، قدم هاى خود را كوتاه برمى داشتند، چون مى دانستند به تعداد قدم هايشان حَسنه خواهند داشت. در هر حال حرف بنده اين است:

حضور دل نتوان يافت در لباس حرير

 

پس از فتيله ى ابريشمى چراغ مساز

     

وقتى روشن شد با رفاه نمى توان به نتيجه رسيد و رفاه، ابتدا موجب غفلت از مرگ مى شود و سپس مرگ را سخت تر مى كند پس براى خوب زندگى كردن و راحت مردن، بايد سختى كشيد، چرا كه:

هر كه شيرين زيست، آخر سخت مُرد

 

هر كه اندر بند تن شد، جان نبرد

     

هنر خوب مردن مربوط به كسانى است كه هم زندگى دنيايى را مى شناسند و هم بعد از اين زندگى را، و تنها ملت هاى خدادوست هنر خوب مردن را يافته اند. 3- طبق آن روایت، پیاده‌رفتن روحیه‌ی رفاه‌طلبی را تقلیل می‌دهد 4- آن‌چه برای ما تأکید شده در مورد زیارت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» و حج است ولی شاید بتوان آن‌را به سایر زیارات نیز سرایت داد 5- نفسِ پیاده‌روی یک ثواب دارد و زیارت اربعین، ثواب دیگر. خوش‌سلیقگی را ببین که چگونه عده‌ای این دو را با هم جمع کرده‌اند 6- نفسِ پیاده‌روی مطلوب است. هرکس مطابق موقعیت خود 7 و 8 – این‌ها سؤالاتی نیست که مربوط به من و شما باشد، حکمتی است در نزد اولیاء معصوم 9- همراه‌نمودن خانواده، حرکت را همه‌جانبه به میدان می‌آورد 10- نمی‌دانم 11- نمی‌دانم 12- کار زیبایی است 13- عرایضی در رابطه با نسبت پیاده‌روی اربعین و تمدن‌سازی، قبلاً شده است. خوب است به آن رجوع فرمایید. شاید متن نوشتاری آن را در قسمت یادداشت ویژه بیابید. اجازه دهید همین اندازه بس باشد وگرنه فرصت زیادتری نیاز است که بنده از جوابگویی به سایر سؤالات باز می‌مانم به‌خصوص که جواب‌دادن به بعضی از سؤالات، اهمیت چندانی ندارد. موفق باشید 

 


[1] ( 2)- شيخ صدوق، الخصال، ج 2، ص 630.

15887
متن پرسش
با سلام: 1. می فرمایید در مبانی عرفان اسلامی صحبت از ماده و مثال و ... نیست و فقط حق در صحنه است، به نظر میاد اشکالات آقای مطهری در این مورد که با قبول این مبنا حرکت و حرکت جوهری و زمان و ماده و بسیاری از مسائل نفی میشه، صحیح باشه اشکالات اقای مطهری. 2. باز من این مساله رو درست درک نمی کنم که جایگاه ماهیات در عرفان کجاست ما واقعا حیوان الناطق رو از انسان انتزاع می کنیم که یک معنای مستقل هست در حالی که هیچ چیزی قراره مستقلا معنا نده و باز جهان رو متکثر می بینیم و ماهیات خارجی رو مختلف بهر حال این که دروغ نیست. 3. آقای جوادی ضمن این که در سوال قبلم فرمودین که برای ماهیات هویت استقلالی قائل نیستن بنده طبق تقریر آقای فیاضی از کلام ایشون عرض می کنم که کلام آقای جوادی اینه که واقعا هیچ ماهیتی در خارج وجود نداره و ماهیاتی که ما در خارج می بینیم فقط احساس ما در برخورد با وجوده ما در برخورد با وجود، انسانی با یک سر و دو گوش و بدن و جسم احساس می کنیم و گرنه خارج اصلا اینطوری نیست. این حرف آقای جوادیه. خب حاج آقا اگر اینطور نگیریم هیچ وقت نمیتونیم کثرات رو به وحدت برگردونیم اما اینم اشکالاتی داره. اشکال اول: فرضا قبول که ماهیات در خارج نیستن اما در ذهن که هستن و ذهن هم البته موطنی از مواطن خارج هست در یک نگاه کلی این یعنی ماهیت در موطنی تحقق داره و در موطنی تحقق نداره در حالی که قواعد حکمت تخصیص نمیخوره و دلیلی هم بر این تخصیص نیست. اشکال دوم: حتی اگه بپذیریم که در ذهن مفاهیم متکثر و تصاویر و صور متعدد هست باز این کثرتی هست که مخالف با وحدته و این کثرت اصلا با وحدت جمع نمیشه حیوان الناطق با خط و با مقولات عشر جمع شدنی نیست پس در موطن ذهن کثرات موجوده کثراتی که به وحدت بر نمیگردن و به همین میزان وحدت شخصی زیر سوال میره. اشکال سوم: و باز اگه نظر آقای جوادی رو قبول کنیم ارزش ادراکات ظاهر حداقل زیر سوال میره. بنده نظر علامه رو هم تحقیق کردم ایشون میگن ماهیات حدود وجودن و از نداری ها هست اما آقای جوادی میگن همینم نیست اصلا ماهیاتی که ما اسمش رو ماهیت مخلوطه می گذاریم فقط احساس ما در اثر برخورد با وجوده وگرنه خارجیت نداره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماهیات در ذهن به عنوان صور متعدد به صورت علم مطرح است و علمِ به کثرت که کثرت نیست تا با وحدت شخصی وجود جمع نشود! از طرفی حضرت استاد جوادی که نفیِ ماهیت در خارج را مطرح می‌کنند، به معنای نفی استقلالی ماهیات است، نه آن‌که «وجود» به صورت‌های مختلف، مطابق عین ثابته‌ی اشیاء ظهور نداشته باشد. و این همان حدّ وجودی است که مرحوم علامه برای ماهیات به زبان فلسفه اظهار می‌دارند. موضوع روشن است باید زبان علمی آن را بدانیم به‌خصوص که نباید بین زبان عرفان و فلسفه خلط نمود. موفق باشید

15884
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید: تشکر از راهنمایی های مفیدتون و وقتی و زحمتی که متقبل میشین. ببخشید اینکه گفته میشه که مرحله اولیه تقوی، ترک محرمات و انجام واجبات است، میشه بفرمایید مراحل بعدی اون چی هست و منابعی هم در این مورد به بنده معرفی کنین؟ ممنون از لطفتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر ترک محرمات و انجام واجبات، احوالات خاصی نصیب انسان می‌شود که در این مرحله، تقوا عبارت است از آن‌که آن احوالات معنوی را از خدا ببینیم تا گرفتار عجب و تکبر نشویم و تا آخر با یاد مواظب چنین امری بود. موفق باشید

15882
متن پرسش
با سلام: یه سوال داشتم از خدمتتان و آن اینکه در مسیر اصلاح عقاید و رفتار و اخلاق، برای ملکه سازی عقاید صحیح, از کجا بفهمیم که عقیده ای یا اخلاقی ملکه مان شده است؟ مثلا در مورد اخلاقی یا عقیده ای یا رفتاری گاهی شده است که در طول روز بر اثر سعی به ملکه کردن عقیده ای برای خود در شب خواب می بینم که بر آن عقیده پافشاری می کنم یا آن اخلاق را در صحنه ی خواب دارم. لطفا کمی توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند در رعایت دستورات الهی «تصبروا و تتقوا» پایداری کنید و تقوا پیشه نمایید. دغدغه‌ی ما باید تلاش در این دو امر باشد تا ملکات لازم را به‌دست آوریم، در عین آن‌که همواره در فضای خوف و رجاء به‌سر ببریم تا مُعْجَب نباشیم. موفق باشید

15881
متن پرسش
با سلام: در مطالعه تاریخ ظهور پیامبران و امامان در زمین برای یاری انسان ها، در بحث فواصل زمانی این ظهور ها که همواره ولی خدا روی زمین بوده، مثلا حضرت نوح هزار سال در میان قومش بود و بجز پنجاه سال، که بعد نهصد و پنجاه سال قومش عذاب شدند، یا مثلا زمان هایی که پیامبرانی به عنوان مبلغ می آمدند و آمدن پیامبران اولالعزم دیگری را نوید می دادند و در ادامه تاریخی را که شما بهتر از من می دانید، حال با توجه به اینکه می دانیم زمان ظهور حضرت مهدی (عج) را فقط خدا می دانند، می خواستم نظر شما را در مورد کلیت اینکه آیا الان با توجه به حوادث رخ داده و اخباری که از زمان ظهور خبر می دهد،نزدیکیم یا نه، یا ظلم فراگیر تر از اینها می شود تا ایشان ظهور کنند؟ آیا ظلم تا انجایی پیش می رود که مانند داستان حضرت موسی (ع) با تفتیش عقاید خداباوران محکوم شوند یا نه. ممنون میشم جواب دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این چیزی نیست که بتوان در موردش فکر کرد و یا نظر داد. عمده آن است که ما در شرایط انتظار به وظایف خود بپردازیم. آری! از یک جهت، همیشه ظهور نزدیک است زیرا جامعه همواره تحت هدایت‌های منوّر حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» می‌باشد. همچنان‌که امروز رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» همه، مظاهرِ انوار هدایت‌گرانه‌ی حضرت صاحب‌الأمر«صلوات‌اللّه‌علیه» می‌باشد. و بدین معنا، حضرت نسبت به بسیاری از زمان‌ها به ما نزدیک‌ترند. موفق باشید  

15880
متن پرسش
سلام استاد عزیز: لطفا به این سوالات دقیق جواب بدید چون اینارو میخام برا دوستان ارائه بدم: ۱. آیا مقام قرب یا ولایت عصمت می آورد و بعد نبوت به او داده می شود؟ یا نه بعد از نبوت عصمت حاصل می گردد؟ ۲. آیا مقام نبوت برای انبیا اکتسابی است یا موهبی؟ اگر موهبی است پس امتحانات برای حضرت ابراهیم و رسیدن به مقام امامت چه می شود؟ یعنی مقامات را مثل عرفا طی می کنند یا جور دیگر است؟ برای اهل البیت علیهم السلام چطور؟ ۳. فرق نبی و رسول چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است. خوب است که رفقا به آن کتاب رجوع فرمایند. اجملاً عرض کنم: 1- مقام قرب به خودی خود، عصمت نمی‌آورد ولی وقتی انسانی به مقام قرب رسید که مصلحت خداوند است که او پیامبر آن زمان باشد؛ به او جهت موفقیت‌اش در امر مأموریتی که دارد، عصمت را موهبت می‌کند 2- مسلّم عصمتی که به نبی یا امام جهت موفقیت در مأموریت‌شان داده می‌شود پس از آن است که حضرت حق آن‌ها را شایسته‌ی نبوت و امامت دید. ولی این‌طور نیست که هرکس آن شایستگی را داشته باشد، امام و نبی شود. زیرا نبوت و امامت بر اساس ضرورت تاریخی است 3- در روایت داریم که: «نبی» صدای فرشته را می‌شنود ولی «رسول» هم صدای فرشته را می‌شنود و هم او را می‌بیند. موفق باشید

15878
متن پرسش
سلام استاد گرامی: اقداماتتان مورد تایید حضرت حق. استاد چندی پیش در مزار بابارکن الدین بودم. کمی ماندم و نگاهی به در و دیوار و آن حالت روحانی فضا انداختم و حس خوشی یافتم. ناگهان به خودم گفتم اگر یک خارجی منو ببینه چی میگه لابد میگه اینها چه میگن بخودشون و... بعد یکهو یک ندایی درونی به من گفت: اصلا چرا من باید از منظر نظر و دیدگاه غربیها بدنیا نگاه کنم؟ استاد نمی دانم تاثیر چه آموزش و فضایی است که در زندگی همیشه، با اینکه فرد مذهبی هستم، اما اکثر رویدادها را با نگاه غربی می نگرم، و از مطمح نظر غرب موضوعات رو بررسی می کنم. مثلا عزاداری امام حسین (ع) رو قلبا دوست دارم اما همیشه این شکوه رو از دید یک غربی نیز تایید می کردم یا مراسم اربعین را و ...خب علوم است همه شعایر دینی از نگاه غربی مهر تایید نمی خورد و بعضی از آنها به نظرم، با آن نگاه، غیرعقلاتی می نمود. تا اینکه آن روز در مقبره بابارکن الدین ندایی نهیبم زد که به جای اینکه از نگاه غربی- آنهم لابد رسانه های غربی که عمدتا صهیونیستی و استکباری است و نه مردمان عادی غرب که به هرحال شعایر مذهبی را نوعا بد نمی دانند - از نگاه دین به همه چیز نگاه کنم. از منظر امام صادق علیه السلام به موضوعات نگاه کنم و از آن روز حال خوشی دارم. استاد نمی دونم تونسنم مکنونات قلبم رو منتقل کنم یا نه. اما این رو موضوع رو برای این نوشتم که عمری است رسانه های ما، آموزش و پرورش ما و.... در ته ذهن ما این موضوع رو رسوب داده اند که از منظر و زاویه دید غرب به زندگی و حتی به مذهبمان نگاه کنیم و همین امر باعث می شود کم کم دینمان را به قواره های قناس آنها سایز بزنیم و برش دهیم و لاجرم چیزی از دین نماند. ولی وقتی با نگاه ائمه سلام الله علیهم و از آن بالاتر از منظر و همسو با خداوند عالم موضوعات رو بررسی کنیم آن وقت گریه رزمندگان در نیمه شبهای دوکوهه می شود نهایت آن چیزی که حتی به یادآوردن آن بهجت درونی را به قلب انسان هدیه می دهد. دیگر ندبه و ناله و زارزار گریستن در شبهای جمعه می شود اوج هر چیزی که فکرش را بکنید. استاد خدا رحمت کند ببارکن الدین را و خدا بر توفیقات شما بیفزاید. برایم دعا کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه با این تذکر وارد تاریخی شده‌اید که به ظلمات غرب پشت می‌کند و به حاکمیت حق و حقیقت نظر دارد همان تاریخی که با حضرت امام شروع شد و مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» امروز جلودار آن هستند تا با روش حکیمانه ما از روح و روان خودمان که متأثر از غرب است، به مرور آزاد شویم. موفق باشید

15877
متن پرسش
با سلام: پیشاپیش فرا رسیدن عید مبعث را خدمت شما تبریک عرض می کنم. 1. به صورت مشخص کلیدواژه «اسلام فقاهتی» از چه زمانی، توسط چه کسانی و با چه اهدافی منتشر و بر آن تاکید شد؟ 2. منزوی کردن عارف شهیر علامه قاضی در نجف اشرف توسط چه تفکری و با چه هدفی صورت می گرفت؟ این تفکر در جامعه کنونی با چه مشخصاتی وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعی ندارم که واژه‌ی «اسلام فقاهتی» از چه زمانی و توسط چه کسی مطرح شد. ولی اسلام به یک معنا، سراسر اسلامِ فقاهتی است از آن جهت که روحیه‌ی تعمق در دین را مورد تأکید قرار می دهد و حضرت امام نیز بر همین اساس بر اسلام فقاهتی تأکید دارند 2- مقابله با امثال علامه‌ی قاضی، عموماً ریشه در خلاصه‌کردن اسلام در فقه است و یا یک نوع سطحی‌نگری در کار است. و امروز متأسفانه جریان تفکیکی‌ها به این مشکل گرفتارند. موفق باشید

15875
متن پرسش
با سلام: استاد با توجه به اینکه می فرمایید پدیده های مختلف حاصل بروز و ظهور مختلف حرکت است، اگر در مقایسه یک گیاه و یک جماد این را بگوییم که این دو حاصل ظهور مختلف حرکت هستند با توجه به اینکه حرکت را تبدیل قوه به فعل بگیریم و گیاه مرتبه وجودی بعد جماد است، این تفاوت در ظهور حرکت فهمیده می شود اما در مورد دو جماد یکسان در مرتبه وجودی چگونه دو مرتبه یکسان، دو نوع حرکت داشته و مختلف و متفاوت از نظر صورت و ظاهر می شوند؟ مثلا سنگ چیزی است که چوب نیست و چوب چیزی است که سنگ نیست و در اصل این وجود است که فقط وجود دارد در خارج. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمادات هم به جهت شرایط و معدّاتِ مختلف، حرکت‌ها صورت‌های مختلفی دارد که همین موجب تفاوت صورت‌های مختلف حرکت در جمادات می‌شود. موفق باشید

15874
متن پرسش
با سلام: در پاسخ تان در مورد ماهیت لوح محو و اثبات و لوح محفوظ، فرمودید که قواعد کلی عالم در لوح محفوظ ثبت است، منظور از این قواعد چیست؟ اگر امکان دارد کمی توضیح دهید. من کتابهای شما را مطالعه کرده ام. و فرمودید که در لوح محو و اثبات به تدریج ظهور این حقایق است، آیا منظور از حقایق متن زندگی ماست؟ و در این جمله شما که ظهور می کند و محو می شود، چه چیزی محو می شود؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقایق ثابت عالم به زبان شریعت همان سنت‌های لایغیر الهی است. مثل «کلّ نفس بما کسبت رهینة» و یا مثل «ان اللّه لا یغیر....». و عالم بر مبنای این سنن مدیریت می‌شود و ما صورت‌های این سنت‌ها را در عالم مشاهده می‌کنیم. موفق باشید

15871
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده ی عزیز: بنده 18 سال دارم و طبق تاکیدات شما در کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» به انس با قرآن از طریق خواندن و تفکر کردن در تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره)، می خواستم بپرسم که آیا این تفسیر برای سن ما هم خوب دست با باید ما از تفاسیر دیگر که ساده تر هستند استفاده کنیم مثل تفاسیر «نور» و «نمونه» و یا....؟! خیلی ممنون و متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مباحثی که در قسمت سیر مطالعاتی سایت هست را، به عنوان مقدمه دنبال کنید و سپس تفسیر «المیزان» را شروع فرمایید، نتیجه‌ی بیشتری می‌گیرید. ولی سعی کنید در هر حال با تفسیر المیزان مسائل خود را دنبال فرمایید. موفق باشید

15869
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید 1. در آیه شریفه «انّاللّه و انّا الیه راجعون» قوس صعود و نزول مد نظر است؟ می توان گفت تمام اسفار اربعه یعنی این آیه شریفه؟ (چرا که تمام اسفار در مورد قوس نزول و صعود است. البته مسلما نظر جناب ملاصدرا به قوس صعود است بیشتر...) 2. برای کسی که زود عصبی می شود و تصمیم ها و کلام های بسیار عجولانه از سر عصبانیت می گوید و به شدّت استرس دارد چه کاری بهتر است تا درمان شود؟ (بنده هر چه فکر کردم به راه دقیقی نرسیدم تا به آن شخص بگویم تا بهتر شود. بخاطر همین از شما کمک می خواهم. چرا که این بنده خدا تقریبا زندگیش به خاطر عصبی بودنش مختل شده) 3.نجوای درونی که انسان با خود در دل می کند، برای حضور قلب در نماز ضرر دارد؟ 4. در مورد کتب کلام اسلامی مثل الغدیر. بهترین رویکرد یا رویکردها چیست که با آن به نتایج مطلوبتری رسید؟ 5. در مورد تاریخ چطور؟ رویکرد تمدنی کافی است؟ التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این یک برداشت خوبی است از آیه‌ی (انّا للّه و انّا الیه راجعون) 2- در راستای عبور از عصبانیت، انسان اولاً: باید متوجه باشد عالَم در قبضه‌ی حضرت حق است و نه در دست دیگران و ثانیاً: نباید انتظارات فوق طاعت از افراد داشت. ثالثاً: سعی باید کرد محملی برای کوتاهی‌های مردم پیدا کرد. زیرا خداوند مداراکردن با مردم را دوست دارد 3- نجوای درونی اگر با نظر به حضرت حق باشد، ضرری برای حضور قلب ندارد 4- کتاب شریف «الغدیر» یک تحقیق عالمانه است، با نظر به متون اصلی اهل سنت نسبت به حقانیت تشیع. و بسیار لازم است که در وقت خودش خوانده شود 5- تاریخ بستر ظهور اراده‌ی خداوند است در مراحل مختلف زندگی. موفق باشید

15868
متن پرسش
سلام بر جناب آقای استاد طاهرزاده: با توجه به این‌که جنابعالی مدتی در کسوت معلمی بوده‌اید و هنوز هم با همان روحیه، ادامه می‌دهید ما به عنوان جمعی از معلمان درخواست داشتیم که بفرمایید چگونه باید عمل کنیم که شوق معلمی و رسالت آن در ما به عنوان یک انگیزه برای کار، همچنان باقی بماند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً نمی‌دانم از معلّمی چه می‌توان گفت وقتی همه‌ی بشریت در قامت بلند خود، وام‌دارِ معلّمانِ حقیقی تاریخ خود می‌باشند. معلّمی بیش از آن‌که تعلیمِ علم باشد، معنایِ عطوفت و محبت است که باید آن را پاس‌داشت تا محبت و عدالت به خانه‌ها و به شهر برگردد وگرنه همه در ظلماتِ تسلط بر همدیگر، همدیگر را از پای در می‌‌آورند.

اگر معلّمی یعنی عطوفت و محبت و آزادی و عدالت، بمیرد همه‌چیز می‌میرد. و اگر معلّمی گرفتار نیازهای روزمره‌گی گردد، معلّمی خواهد مرد. معلّمی؛ نیازهای عنان‌گسیخته نیست. معلّمی قناعت است و سادگی، ولی وای اگر به چنین نیازی پشتِ پا زده شود.

با آن تپانچه‌ای که آن معلّم بزرگ یعنی شهید مطهری، شهید شد، او شهید نشد، همه‌ی ما یعنی همه‌ی آن‌هایی که در عشقِ به انسانیت، شعله‌ور بودند شهید شدند. و این است که ما سال‌ها است در خون خود می‌غلطیم.

وقتی تعصب جای آزادی نشست و فطرت‌ها و عقل‌ها کور شد، حتماً به اسم دین، دین کُشته می‌شود! و این‌جاست که باید بیش از آن‌که به ظاهر دین بپردازیم، باید دین را وسیله‌ی شکوفایی عقل و فطرت نماییم. در این حالت است که باید به شکوفایی وطن دلگرم بود. خوشا به حال مردی که شکوفایی وطنش، همه‌ی شادی و دلگرمی اوست که معلّمی جز این نیست، حال! هرکس در هرجایی و به هرشکلی که در شکوفایی عقل‌ها و فطرتها بکوشد؛ او معلّم است و او قدر و ارزش شریعت را که بهترین بستر برای چنین امری است، به‌خوبی می‌داند. موفق باشید

15866
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: در مورد خواب و رویا صادقه چند سوال داشتم. خواهشمندم به همه سوالات پاسخ دهید. ۱. زیاد خواب دیدن در شب خوب است؟ نشانه چیست و راهکار آن چیست؟ ۲. در خواب می توان با ارواح اولیا و علما و بزرگان رابطه برقرار کرد و از اراوح آنها تغذیه کرد؟ چگونه ۳. از کجا باید فهمید خواب صحت و تعبیر دارد؟ ‌ ۴. کشفیات یا شهود در خواب را چگونه باید تشخیص داد که واقعا کشف هستند؟ ۵. اصلا چرا خواب می‌بینیم. فلسفه خواب چیست؟ لطفا کمی توضیح دهید. می خواهم از زبان شما استاد بزرگوار بشنوم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای جوابگویی به این سؤالات اساسی‌تان حداقل نیاز است که دو کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» را همراه با شرح صوتی آن دو کتاب دنبال کنید. إن‌شاءاللّه نتایج خوبی برایتان خواهد داشت. موفق باشید

15864
متن پرسش
سلام: همین که میام کتب شما را بخوانم یا صوتی گوش کنم این فکر مرا از ادامه کار باز می دارد که اگر تو در یک زندان بودی و کتب و صوت و... آنجا نبود آن موقع چه می کردی. لازم به ذکر است خیلی وقت است اذیتم می کند و محلش نمی گذارم اما این اواخر خیلی افسار گسیخته شده و اذیتم میکنه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در هر شرایطی راهی برای ما می‌گشاید و ما در هر زمان باید از آن راه استفاده کنیم. موفق باشید

15863
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت استاد گرامی: در تحلیل و بازخوانی نسبت «توده های مردم» بویژه جوانان با «دین» تجربه نشان داده است هرگاه اسلام در قالب «اسلام اخلاق و عرفان» (اخلاق و عرفان مورد تایید شارع مقدس) ارائه می شود مخاطبان بسیار دارد که تشنه دریافت معارف هستند. همه ما دیده ایم کتاب زندگینامه عرفایی چون علامه قاضی، آیت الله بهجت، مرحوم دولابی، شیخ حسنعلی نخودکی و ... تا چه اندازه مورد توجه قرار می گیرد، همایش بزرگداشت عرفا بسیار مورد استقبال قرار می گیرد و به صورت کلی جامعه تا چه اندازه به ایشان اقبال دارد. در مقابل اما ما شاهد رفتاری دیگر نسبت به دین هستیم. توده های مردم بویژه نسل جوان به آنچه امروز از دین ارائه می شود و بیشتر با رویکرد «فقه» و با «زبان فقه» است کمتر روی خوش به دین نشان می دهند. در اینکه فقه لازمه شریعت است تردید نیست سخن از نسبت فقه با شرع مقدس است. حضرت استاد؛ ممنون می شوم تحلیل و برداشت من را در این زمینه نقد بفرمایید. به نظر حقیر، ما با دو مقوله «دین حداکثری» و «دین حداقلی» مواجهیم. دین حداکثری بر سه پایه احکام (فقه)، اخلاق و عقاید (کلام) استوار است که هرکدام در جایگاه خود ارزشمند هستند. از نظر ساختاری، فقه در جایگاه «پوسته دین» است و وظیفه حمایت و حراست را بر عهده دارد. اخلاق (در مقیاس حداکثری؛ عرفان) اما نقش و جایگاه هسته و مغز را دارد. بی تردید هرگاه تصویری که از دین ارائه می شود فقه باشد و تنها از احکام حلال و حرام و طهارت و نجاست و .... سخن گفته شود جاذبه کمی خواهد داشت اما ضمن پایبندی به فقه، هرگاه «ویترین» دین اخلاق و عرفان و فلسفه شد و فقه نقش و جایگاه خود را ایفا نمود برای همگان بویژه نسل تشنه معارف و مردمانِ سرگردان در کثرت گرایی، آنقدر جذاب خواهد بود که فطرتا گمشده خود را پیدا خواهند کرد. از این منظر، «اسلام فقاهتی» مورد سوال است. «اسلام فقاهتی» اگر در برابر «اسلام اخلاق و عرفان» قرار گیرد بسیار نکوهیده است و اگر در برابر «اسلام اباحه گری» قرار گیرد سوال مطرح می شود که مگر جایی از اسلام منهای فقه سخن گفته شده است؟! آیا این تاکید، نوعی محدود کردن اسلام به فقه نیست؟ براین پایه، چنانچه «اسلام فقاهتی» را تبدیل به «اسلام جامع» - بر اساس همه آنچه شارع مقدس و اهل بیت (ع) تعیین نموده اند - نمود بسیاری از اعوجاج ها تا حدودی حل خواهد شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاهد صحت سخن جنابعالی، حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» است که چگونه با فقه و عرفان و قرآن و حکمت و بصیرت تاریخی توانستند جوانان این ملت را تا آن‌جا شیفته‌ی خود کنند که آن جوانان برای ایجاد لبخندی برلبان مبارک آن مرد الهی، حاضر بودند جان خود را فدا کنند. زیرا قلب‌ها طالب اسلام است ولی همه‌ی اسلام، و نه یک بُعد از ابعاد آن. موفق باشید 

نمایش چاپی