باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست در مقابل آن ریزشها، نگاهی به رویشهای جدّی و مصمم بیندازید و از آن طرف، به تزلزل جبههی بیبند و باری نظر کنید. در ضمن خوب است به بحث «نقش فرآیندی در تاریخ انقلاب اسلامی» که بر روی سایت هست، توجه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آخر جلسه عرض شد صوت شرح فصوصی که بنده عرض کردهام را در اختیار رفقا قرار دهند و اگر همت کافی در آنها باشد میتوانند از طریق صوت و جزوات مربوطه، آن را ادامه دهند. البته تأکید بنده آن است که رفقا صوت مباحث را در اختیار کسانی قرار دهند که مقدمات کار را گذرانده باشند. یعنی علاوه بر دنبالکردن مباحث معرفت نفسی و برهان صدیقین و شرح فصّ آدمی و فصّ شیثی که در «سها» بحث شد؛ به صوت آن مباحث همراه با جزوات مربوطه رجوع فرمایند، إنشاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بین مقام نفس ناطقهی پیامبر«صلواتاللّهعلیهوآله» و مقامِ حقیقت نوری آن حضرت باید تفکیک کرد و جناب جبرائیل بر مقامِ نفس ناطقهی پیامبر نازل میشود، همان مقامی که نماز میخواند و روزه میگیرد تا بندگیاش را تثبیت کند. آری! مسلّم مقام نوری پیامبر «صلواتاللّهعلیهوآله» است که جبرائیل را بر مقام نفس ناطقه نازل مینماید. به همین جهت قرآن میفرماید: «نزّل به الروح الامین علی قلبک» یعنی به وسیلهی آن، روح الامین را بر قلبت نازل کرد که همان مقامِ نوری پیامبر باشد ۲. خوب است سری به کتاب «حقیقت نوری اهلالبیت «علیهمالسلام» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشخص است که بنا دارند یک اسرائیل در این منطقه ایجاد کنند و اساساً بارزانیها از قبل، رابطهی حسنه با اسرائیل داشتهاند و به این امید دست به کار شدهاند، غافل از اینکه انقلاب اسلامی آنها را به همان صورت که در سوریه ناکام کرد، در اینجا هم ناکام میکند. اینان از معنای حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی در غفلتاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «قرب» تشکیکی است و دارای شدت و ضعف است، لذا قرب آدمهای عادی با قرب اولیاء الهی متفاوت است. موفق باشید
سلام علیکم: ضمن عرض تشکر و سپاس فراوان و عذرخواهی بابت اینکه وقت ارزشمندتان را می گیرم. مطلب اولی که در ذهن جای سوال است و دلیل قانع کننده ایی وجود ندارد، ایجاد شوک به بازار و بحرانی کردن اوضاع و جار و جنجال و هیاهوی سیاسی اجتماعی اقتصادی توسط دولت با اجرای مرحله اول طرح آزادسازی یارانه ها است؟ چرا؟ طرح اصلی می توانست با مدیریت بسیار بهتری پس از آماده سازی زیرساختهای آن اجرا می شد! که بنظر طرح خوبی هم باشد. با این روش و افزایش قیمت جهشی هم روان مردم و هم بازار به هم ریخت و آب گل آلود شد، قیمت ها هم غیر از ۴ قلم مابقی نیز افزایش پیدا میکند هیچ بلکه همه چیز حتی مشاغل خدماتی و... افزایش قیمت داریم... در صورتی که حالا دولت هم قول داده قیمت اقلام معیشتی و نه همه چیز را به قبل از اجرای مرحله برگرداند. بهر حال ظاهرا چونکه طرح اصلی بزودی شروع میشد دلایل اجرا نکردن مرحله اول بیشتر از اجرای آن بود. مطلب دوم اینکه از تاریخ شروع طرح مرحله اول؛ معاون وزیر صمت در بخشنامه ای اعلام کرد که کالاهای اساسی شامل روغن نباتی، گوشت مرغ، تخم مرغ و لبنیات حتی اگر قبل از ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ تولید شدهاند، با قیمتهای جدید عرضه شوند! خوب چرا؟ استاد گرامی نظرتان را لطفا شفاف بیان کنید، اینکه مشخص است افراد منفعت طلب با درصد خاصی که بطور کلان کالای اساسی مثل روغن و ماکارانی احتکار کردند سود نجومی میبرند! فاصله و شکاف طبقاتی در جامعه بیشتر میشه! و ... خود دولت که ذخیره کالای اساسی کرده نیز بیشترین مقدار از این اقلام معیشتی مردم را نزد خودش دارد! استاد این بخشنامه دولت را چه کارش کنیم دیگر؟ بنظر شما روش حکمرانی علوی اینگونه است یا خیر؟ تکلیف ما در این شرایط چیست که اگر رسانه ایی کنیم دشمن موج سواری میکنه اگر نگیم کمک به ظلم بزرگی کرده ایم؟ مطلب سوم: ما رهبر معظم انقلاب اسلامی مدظله را حجت الله در میان خود می دانیم که خواست و اراده الهی در زمانه ما بر قلب ایشان تجلی پیدا میکنه و تبعیت از فرمایشات ایشان مرز ما را و جهت مان را مشخص میکند که در زمین دشمن هستیم یا در جهت تحقق آرمان های انقلاب اسلامی. استاد گرامی لطفا راهنمائی بفرمائید نحوه مواجه ما پیرامون ابهاماتی که مطرح شد چگونه باشد که در خط ولایت بمانیم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که در هر حال دولت باید اینکار را انجام میداد و بعضی از متخصصین علم اقتصاد معتقدند دیر هم شده است زیرا پشت پرده تحریمها، موضوع کمارزششدنِ پول ملی، دام بسیار بزرگی بود که مذاکره، بهانهای بیش نبود و برنامه تحریمها به عنوان یکی از بزرگترین نقشههای دشمن استکباری امر بسیار جدّی برای ضربهزدن به موجودیت انقلاب بود و معلوم است که مقابله با نقشه حسابشده دشمن، این نوع مشکلات را پیش خواهد آورد و عمده عزم خوب دولت است که در مقابل این نوع مشکلات که یاران داخلی استکبار و جریانهای بیرونی، شدیداً به آن امیدوارند و بدان دامن میزنند، عقبنشینی نمیکند و با توجه به اطلاعاتی که بنده دارم بالاخره باید این کار انجام میشد. و همانطور که ما در جنگ نظامی شهید دادیم و شکست نخوردیدم، هرچند که بعضاً از بعضی از صفات با ندانمکاریهای خود، مشکلاتی برایمان پیش آمد؛ در موضوع جنگ اقتصادی با ندانمکاریهایی که همچنان مرتکب میشویم، ولی در کلّیّت با همه تلفاتی که دادهایم و باز هم میدهیم، به جهت رویکرد توحیدی انقلاب از یک طرف و به جهت ولایت الهی با مظهریت ولایت فقیه از طرف دیگر، حتماً پیروزی از آن ملت ایران است. به این فکر کنید که اگر حقیقتاً برنامه دولت، برنامه غلط و مفیدی نیست، چرا رسانههای بیگانه به جای نقد علمی، سعی بر دروغپراکنی دارند و موضوع را درست از همه جهات برعکس جلوه میدهند و این نکته بسیار مهمی میباشد. آیا این نوع تصمیمات که مطمئناً به نفع طبقات ضعیف میباشد، یکی از ابعاد روحانی نهفته در ذات انقلاب اسلامی نیست که بر خلاف جریانهای نئولیبرالهای اقتصادی دارد عمل میشود؟ آیا با این نوع تصمیمگیریها نباید به بازگشت سیاست دینی به سیاست ایران امیدوار بود؟ این امری است که در بطن انقلاب نهفته است. موفق باشید
سلام علیکم: ان شاءلله سال خوبی و پر برکتی داشته باشید. اینجانب ... که از سال ۸۵ افتخار آشنایی با شما و مباحث شما را داشتم که بابت این لطف و نعمت بزرگ الهی هرچقدر قدردان شما و شاکر خدا باشم کم است. استاد عزیزتر از جانم غرض از مزاحمت اینکه دچار مشکل عحیبی شدم که حتی منو تا مرز فکر به خود کشی کشونده البته به نظر خودم این مشکل عجیب است مشکلی که وقتی فکر میکنم قبلا یا وجود نداشت یا خیلی کمرنگ بوده که اصلا به چشم بنده نمی آمده و مورد توحه نبوده. استاد عزیز و بزرگوار من جدیدا وقتی به اوج حال معنوی که میرسم به ۲۴ ساعت نکشیده با سر سقوط میکنم زمین و تا چند روز گرفتار این سقوط میشم و آنقدر این سقوط منو زمین گیر میکنه که حوصله هیچ احدی حتی خودمو هم ندارم و مورد هجمه افکار شیطانی میشم که با یاد خدا مقاومت میکنم گاهی چنان در خلوت خویش انس با عالم بالا خدا و امام دارم که لذتش با هیچ چیز نمی تونم عوض کنم ولی بعدش به ۲۴ ساعت نرسیده دچار چنان سقوطی میشم که احساس خرد و خمیر شدن دارم. جدیدا متوجه شدم خیلی زود رنج شدم و اصلا چیزی مثل صبوری که قبلا داشتم ندارم و بخاطر این سقوط های پی در پی بسیار با هر بهانه ای پرخاشگری می کنم و حتی متوجه شدم اصلا یقین و باور ندارم و شدیدا در درون به دنبال یقین و باور هستم گویا نیاز به یک تلنگر شدید دارم تا این نفس کمی حساب ببره یا حتی نیاز شدید دارم مثلا برم توی کما و آن عالم را با وجودم لمس کنم من چند و قتی است احساس میکنم نیاز به مشارطه و مراقبه و محاسبه دارم دو سه روز این کارو انجام دادم اما چون راهکارش را ندارم نتونستم ادامه بدم. استاد عزیز خواهش میکنم بفرمایید من چگونه خودم از این مهلکه جهنمی نجات بدم. نوشتن و بیان این احساس منفی بسیار سخته ولی تا جایی که توانم بود نوشتم با این حال باز هم نمی دونم منظورم رسوندم یا خیر از زحمات شما سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک تذکر بزرگی است به نسل امروز و فردای ما، از آن جهت که باورهای دیروزین برای حضور در امروز و فردای ما کافی نیست هرچند که قرآن و روایت، فراتاریخی میباشند ولی قرائت دیروزین از متون مقدس مربوط به مسائل دیروزین افراد بوده است و به همین جهت باید سعی بفرمایید با نوعی از باورها و سلوک کار را جلو ببرید که در دل این تاریخ با خدایی که با شأن امروزیناش با ما مرتبط است، مرتبط شویم. سلسله مباحث سالهای اخیر تحت عنوان «جهان بین دو جهان» متذکر همین امر است و مکرر عرض شده است اگر به معارف آخرالزمانیِ خود مرتبط نشویم، این احوالات که حکایت از عدم استقرار در سلوک است، پیش میآید. به عنوان مقدمه سری به بحث اخیری که در رابطه با سوره اخلاص شد، بزنید بد نیست [1]. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/962?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%20%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%B5
[1] - بد نیست در این رابطه با رفقای گلپایگانی خود رابطه داشته باشید.
سلام علیکم استاد گرامی: ببخشید اگر سوالم بسیار ناشیانه بوده باشد اما در مورد قاعده الواحد میخواهم بدانم چطور عقل اولی که از وجود واحد مطلق بعنوان معلول واحد صادر شده است دارای کثرت هست در حالیکه علتش بسیط بوده؟ آیا وقت صدور میتواند سنخیت خویش را با علتش از دست بدهد؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه «تاریخ فلسفه و کلام اسلامی» بحث مفصلی در این مورد شده است. از جمله؛ از نظر فارابى از واحد جز واحد صادر نمى شود «أنَّ الْواحدَ لا يَصْدُرُ عَنْه إلّا واحد»[1] و صادر اول عقل اول است كه در اثر علمِ واجب تعالى به ذات خود و بر اثر رحمت، ايجاد و خلق گشته، يعنى علم داشتن خداوند به چيزى با خلق كردن برابر است، زيرا كافى است شيئى تصور شود تا وجود يابد. حال عقل اول كه به اين صورت ايجاد شد، نسبت به خود ممكن و نسبت به ديگرى واجب است و در آنِ واحد به واحد و به ذات خويش مىانديشد، پس دو جنبه دارد، و از اين طريق اوّلين مرحله بسوى كثرت شروع مى شود. از عقل اول در اثر تفكر درباره واحد، عقل ديگرى صادر مى شود و در اثر تفكر درباره خود به عنوان ممكن فى حد ذاته، ماده صادر مىگردد و آسمان اول تحقق مى پذيرد. سلسله ى فيضان يكى پس از ديگرى ادامه مى يابد تا ده عقل و نه فلك. عقل دهم يا عقل آخر يا عقل فعال همان عقلى است كه دائرِ مدارِ عالمِ تحتِ قمر است و از اين عقل است كه نفوس بشرى و عناصر اربعه صادر مىگردد. برای بحث بیشتر میتوانید به آن جزوه که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
[1] - تلخيص كتاب ما بعد الطبيعه، ص: 153
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. در این مورد فکر نکرده ام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. رویهمرفته تفکر لیبرالی بر خلاف ادعایش نشان داده است تفکر تمامیتخواه است و البته هرچه جلوتر رفتهایم ملتها به خود آمدهاند و آن تفکر، روز به روز با ناکامیهایش روبهرو شده است، هرچند که مستشرقین تلاش کردند تا هویت ملت ها را در مقابل نظام لیبرالی نفی کنند. ۲. معلوم است که جنگ، بیتلفات نمیشود ولی وقتی یکطرف جبههی توحیدی است و یک طرف جبههی کفر، حتماً جبههای که پیروز است، جبههی توحید است و در این رابطه باید آیندهی خود را دید و در آن آینده، خود را احساس کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی بخواهد زندگی خود را به صورت حوزوی شروع کند باید در آن فضا و فرهنگ حاضر گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عصمت ائمه «علیهمالسلام» به صراحتِ آیهی ۳۳ سورهی احزاب، تکوینی است که بحث آن در المیزان بهخوبی آمده است و ولیّ فقیه به حکمِ روایتی که میفرماید:
«إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بندهاي از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سينهي او را گشاده ميگرداند. تا در مديريت خود کوچکترين لغزشي نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا ميشود که در جوابگويي به هيچ نيازي در نميماند و غير از صواب از او نخواهي يافت و به خوبي مصلحت مردم را در نظر ميگيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأييد الهي است.
مطابق روایت فوق، ولیّ فقیه مؤیّد به تأییداتِ الهی است. ولی به هر حال خودِ او متوجه است که آن نوع عصمت که ائمه دارا هستند و به صراحت ادعا میکنند؛ را ندارد. و به همین جهت در بستر سیرهی معصومین عمل میکند و بدین لحاظ از آن نوع خطرات و اشتباهات که به معنای انحراف است، در امان هستند. موفق باشید
[1] - تحف العقول،ص ۴۴۳
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو بحث را باید در کنار هم دید. در اینکه جریان نفوذ نقش فعّال دارد بحثی نیست، ولی خودآگاهیِ تاریخی ما اقتضاء میکند که با طرح معارف اصیل و تقوای الهیِ لازم راهی را بگشاییم و طی کنیم که جریان نفوذ قدرتِ تأثیرگذاری نداشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظورشان این باشد که اگر انتخاباتی صورت میگرفت و مردم به میدان میآمدند، بساط آن نوع کارها برچیده میشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحمداللّه راهِ گشودهشدهی حضرت ربّ العالمین که همان قرآن است را یافتهاید. ۲. فکر میکنم با ارتباط مستقیم با کلمات علیّ اعلا بتوانید به گفتگوی آن حضرت با بشریت گوش بسپارید. ۳. بالاخره باید آنچه را در ذهن دارید در عمل، و از طریقِ مطالبی بنمایانید تا معلوم شود چه در سر دارید. ۴. شما در این مورد پیشنهادی دارید که به کمک کاربران آید؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نهتنها بنده، بسیاری در حال حاضر در این مورد فکر کردهاند. فکر میکنم در چند جبهه باید موضوع را دنبال کرد. پیشنهاد بنده آن است که سری به جزوهی «انقلاب اسلامی؛ طلوعِ جهانی بین دو جهان» بزنید. جزوه بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد مواردی نیست که بنده بتوانم ورود کنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است امام «علیهالسلام» را در افق دیگر به نظاره بنشینید. مطالعهی کتابهای «حماسهی حسینی» و «کربلا؛ مبارزه با پوچیها» و «امام حسین «علیهالسلام» از مرحوم دکتر شهیدی إنشاءاللّه مفید خواهند بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بد نیست در این مورد به کتاب «تمدنزایی شیعه» رجوع فرمایید. در قسمتی از آن کتاب چنین گفته شده است:
فرهنگ دينى و تعامل صحيح با طبيعت
سؤال: مسلّم است كه اگر علم ما علم همه جانبه اى باشد، براى رفع نيازهاى خود به بهترين نحو از استعدادهاى طبيعت استفاده مى كنيم و در آن صورت بقيه ى ملتها متوجه و طالب آن فكر و فرهنگ مى شوند، به عبارت ديگر موجب حسرت و جذب بقيه مى گردد، چيزى كه متأسفانه امروزه برعكس شده و ملتهاى مسلمان حسرت داشته هاى غرب را مى خورند. آيا آن عجايب علمى كه شيخ بهائى در اصفهان از خود به يادگار گذاشت، نمونه اى از همان ابزار اسلامى است كه مى تواند موجب حسرت ساير ملل باشد؟ مثل حمامى كه با يك شمع كارمىكرد؛ آن حمام از يك طرف زحمت راه اندازى اش كم بود، و از طرف ديگر بازدهى اش زياد، بدون آنكه پسماندهاى داشته باشد و بخواهد به جنگ طبيعت و محيط زيست برود، آيا با توسعه و پيشرفت علوم غربى مىتوان چنين ابزارى ساخت؟
جواب: خير، با توسعه ى علوم غربى نمىتوان چنين ابزارى ساخت، چون همانطور كه عرض شد، در علومِ ابزارسازِ غرب، يك «ميل» نهفته است و در نتيجه داراى جهت خاصى است كه نمىتواند با طبيعت تعامل كند و از استعدادهاى متعالى آن استفاده نمايد و لذا طبيعت خودش را راحت در اختيار آن فرهنگ قرار نمىدهد. اينجاست كه مى بينيد بهره گيرى از طبيعت، براى بشر غربى خيلى مشكل است. شما در نظر بگيريد اگر بخواهيد يك اتم منفجركنيد و از انرژى آن استفاده نماييد، چقدر بايد در مقدمات اين عمل انرژى صرف نمائيد. حالا بقيه كارهاى تمدن غربى از اين هم پر دردسرتر است. آنچه باز يادآورى مىكنم اين نكته ى اساسى است كه انسان در فضاى جهان بينى كه دارد فكر مىكند و عمل مىنمايد و به تعبير ديگر پايه ى ساير علوم در هر فرهنگى علوم انسانى آن فرهنگ است و علوم انسانى آن فرهنگ غايت ساير علوم را بيان مىكند و سؤال ايجاد مىكند تا ساير علوم به وجود بيايند و آن غايت و هدف را محقق كنند و به سؤالات جواب دهند، علوم انسانى غربى كاملًا با علوم انسانى امثال شيخ بهايى متفاوت است، يكى بر اساس تفكر «جانلاك» مى انديشد و يكى بر اساس نگاهى كه وَحى الهى در اختيار او قرار داده است، فكر مىكند.
سؤال: آيا آن نوع از علوم را شيخ بهائى با خود برده است يا اينكه هنوز كسانى هستند كه از آن علوم خبر داشته باشند و بتوانند نقش مهمى را در ساختن تمدن اسلامى ايفاكنند؟
جواب: به نظر بنده توجه به تمدن اسلامى جامعه را در بسترى قرار مىدهد كه به طور طبيعى از نيروهاى معنوى استفاده مىكند. مهم آن است كه اوّلًا؛ جهت گيرىهاى ما درست شود. ثانياً؛ روشهاى ما در رابطه با طبيعت و انسانها مطابق شرع تصحيح گردد. در اين حالت بسترى فراهم مىشود كه در آن بستر استعدادها در همه جهات شكوفا مىگردد. مثلًا «نماز» را در نظر بگيريد؛ نماز صورت يك حقيقت ملكوتى در اين عالم است، كه با انضباط خاصى كه خدا دستور داده، مىتوانيد با جنبه ى ملكوتى نماز ارتباط پيداكنيد، به اين صورت كه پس از معرفت لازم، با استمرار موضوع، افق براى شما بازمىشود، تا با عالَم بالا مرتبط شويد. حتى اين كه در نماز يادتان مىآيد كه فلان كار را بايد انجام مىداديد، به جهت آن است كه آن افق مىخواهد بازبشود، اما تعلقات شما آن را منحرف مىكند، در هنگام نماز همين كه افق مىخواهد باز بشود، شيطان ذهن را منصرف مىكند به طرف ساعتتان كه در وضوخانه جا گذاشته ايد اين يك نوع بازشدنِ افق است، اما شيطان آن را به طرف ساعت و ساير تعلقات دنيايى منحرف مىكند. نماز چنين قدرتى دارد كه شما را با جنبه ى ملكوتى خودش مرتبط مىكند و بعد از ارتباط با جنبه ى ملكوتى نماز، بقيه چيزها را بهتر مىتوانيد بيابيد و بفهميد، عين همين حالتى كه با عبادت دينى براى شما حاصل مىشود تا باب عالم قدس به سوى شما باز شود، وقتى وارد فرهنگ ولايت اهل البيت (عليهم السلام) به معناى ولايت و حاكميت خدا مىشويد، واقع مىشود و افقهايى در زندگى شما باز مىگردد كه مسلّم در آن افق، مشكلاتى را كه اين تمدن گرفتار آن است- كه اينهمه بايد انرژى صرف كنيم تا انرژى مورد نياز خود را از طبيعت بگيريم- واقع نمىشود. نمونه اش كارى است كه شما با حفر قنات براى تهيه ى آب انجام مىدهيد و بدون آنكه انرژى زيادى صرف نمائيد از طريق استعدادهاى طبيعى، آب دائمى را به طرف خود سرازير مىكنيد، چون با روحيه ى تعامل با طبيعت به طرف طبيعت رفتيد و نه با روحيه ى سركوب استعدادهاى طبيت. اما آيا بناست با نوع فكرى كه شيخ بهائى «رحمة الله عليه» حمام خودش را گرم مىكرده است، كار كنيم؟ يا اصلًا فعلًا اينها مشكل ما نيست؟ شايد در آن شرايط وظيفه ى مرحوم شيخ بوده است كه آن كار را بكند، ولى ما نبايد به دنبال اين چيزها باشيم. همانطور كه عرض كردم اگر جهت گيرىها درست شود و روشهاى ما نيز مطابق شرع باشد، به طور طبيعى و در جاى خود امكاناتى كه نياز داريم، به دست مىآيد. هيچكدام از بزرگانى كه به مقام طى الارض مىرسند، نمىخواهند طى الارض بكنند، خودش پيش مىآيد، به طورى كه آن مرد بزرگ در حينى كه در نجف زندگى مىكند، يك مرتبه جذبه اى به سوى حضرت ثامن الائمه (ع) در جانش پيدا مىگردد كه باعث مىشود ديگر طاقت ماندن در محل زندگى خود را نداشته باشد و لذا خود را در مشهد مقدس مىيابد. اين كه چطورى مىرود، شايد خودش هم نداند كه چطورى مىرود، اما مىبيند كه آنجاست! بعد ما مى نشينيم از زاويه ى تماشاگرى، اينها را با هم بحث مىكنيم. اگر از خودش بپرسيد: شما چطورى طى الارض مىكنيد؟ مىگويد: من نمىدانم، فقط يكمرتبه مىبينم در حرم حضرت امام رضا (ع) هستم، شايد اينطور باشد. منظور عرضم اين است كه ما اصل آن موضوع را رها نكنيم كه اگر ما روش هاى معنوى قابل اعتماد را درست طى كنيم، طبيعت در همه ى ابعاد به كمك ما مىآيد. خداوند در اين رابطه مىفرمايد: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ»؛[1] اگر مردم ايمان بياورند و تقوا پيشه كنند، بركات آسمان و زمين را به سوى آنها مى گشاييم. مسلّم همينطور است كه استعدادهاى ناب عالم هستى در اختيار اهل تقوى قرار مىگيرد. پس معلوم است كه در راستاى ايمان و تقواى حقيقى، يعنى ايمان و تقوايى كه در همه ى مناسبات جامعه جارى شود، بهره هاى زيادى مىتوان از آسمان و از طبيعت گرفت، بدون اينكه اين همه انرژى صرف كنيم. شما ببينيد: امروزه چقدر انرژى صرف مى كنند تا بتوانند انرژى توليدكنند! آقاى «ايليچ» مىگويد: اين همه وقت در ساختن جاده، اتوبان و كارخانه ى ماشين سازى صرف مىكنيد تا سريعتر به كارهايتان برسيد، آيا صرف مىكند آن همه وقت صرف كنيم تا در جاى ديگر آن وقت را صرف نكنيم؟
۲. خوب است سری به جزوهی «علوم انسانی؛ عبور از مدرنیته، نظر به اسماء الهی» که بر روی سایت هست، و کتابهای دکتر زرشناس و دکتر داوری بزنید.
۳. بنده رویهمرفته هر روز صبح غیر از صبح یکشنبه، در مسجد خدیجه کبری «س» در خدمت رفقا هستم. موفق باشید
[1] ( 1)- سورهى اعراف، آيهى 96.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً میخواهند بفرمایند فعلاً طبیعت زمانه چنین است و نباید به دنبال مقصر گشت. باید در همین زمان و با همین شرایط پیشآمده، نقش خود را مطابق امکانات دینی انجام دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که وقتی گفته میشود خدا روح دارد در ذهن میآید که پس جسمی هم باید داشته باشد. لذا معنا ندارد که برای خدا بگوییم روح دارد، ولی اشکال ندارد بگوییم باطنِ هر روحی و باطن هر مخلوقی حضرت حق میباشد. موفق باشید
با سلام و خدا قوت: در مورد نظر علامه در مورد کورش کبیر که یا ذوالقرنین می باشد یا نه و موحد بوده یا نه نظرتون را بفرمایید یا اگر خود شما تحقیقی داشته اید بفرمایید تا استفاده کنیم. یه سوال دیگه هم پیش اومد در مورد زمان امام خمینی (ره) در مورد تندرویهای بعضی افراد مثل اکبر گنجی و امثالهم که موی زنان را می بریدند یا پونز در سر اونها می زدند چرا اظهار نظری از حضرت امام در اون زمان دیده نمیشه؟ و سوال آخر در مورد قواعد تجویدی که حالا مرسوم هست و عده ای اون را نقشه ای برای دور کردن جوانها از عمق مفاهیم قرانی و سرگرم شدن به قواعد تجویدی و خواندن در مقامهای هفت گانه و ... می دانند لطفا نظرتون را بفرمایید. با تشکر از استاد فرزانه
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی در تفسیر سوره «کهف» نظر (سر احمدخان) پاکستانی را که در تحقیق خود ذوالقرنین را با کوروش تطبیق داده، میآورند و به نحوی مورد تأیید قرار میدهند. ولی آقای عبدالله مستحسن در کتاب خود به نام «ذوالقرنین» سعی دارند ذوالقرنین را با حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» منطبق کنند. ۲. اتفاقاً همه تلاش حضرت امام آن بود که مقابل آن نوع افراطکاریها قرار گیرند و به همین جهت افرادی که نام بردید نتوانستند در ایران بمانند. حتی حضرت امام فرمودند بنی صدر هم توبه کند و به تدریس خود در دانشگاه مشغول شود. ۳. به نظر میآید باید ما قرآن را درست بخوانیم و رعایت تجوید قرآن در این اندازه خوب است، ولی افراط در آن کار انسان را از اصل موضوع که تدبّر در قرآن است، باز میدارد. موفق باشید
سلام استاد: نظر شما در مورد برگزاری اعتکاف با عده ای بسیار محدود و رعایت کامل شرایط بهداشتی چی هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر صراحتاً انجام اعتکاف را ممنوع کنند، نباید به صورت علنی که عنوان اعتکاف داشته باشد، انجام گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به جهت آنکه آن روح بنا داشت القای روحی بکند تا حضرت مریم «سلاماللهعلیها» باردار شوند و این با صورت مردی مناسبت دارد. ۲. فرشتگان مناسب زمینهای که باید ظهور کنند، جلوه میکنند. ۳. علت آنکه آن فرشتگان ۳ عدد بودند را نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا متوجه نباشیم با این دیانت و همین عبادات در کنار پیامبر خدا هستیم؟ بحثهای «با دعا در آغوش خدا» را حتیالامکان دنبال فرمایید. موفق باشید