بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24286
متن پرسش
سلام علیکم: در جواب یکی از سوالات اینطور فرموده اید: «اساساً هیچ خوابی حجت نیست مگر آنکه خود فرد از آن اشاراتی برای خودش بگیرد.» تعجب می‌کنم که شما با سابقه سالها تفسیر قرآن آیا تا بحال سوره یوسف را دقت نکرده اید؟ سوره ای که از جانب خداوند متعال احسن القصص نامیده شده؟ حضرت یعقوب چطور پی به جایگاه بالای یوسف و نبوت او برد؟ غیر از رویای سجده ماه و خورشيد و ستارگان بود؟ چرا گفت که رویایت را برای برادرانت تعریف نکن؟ برادران یوسف همه پیغمبرزاده بودند و جایگاه رویا در دین را می‌دانستند! اگر خواب حجت نبود آیا به او حسادت می کردند؟ اگر خواب حجت نبود اصلا چه دلیلی داشت قرآن یک مساله لغو و بی ارزشی را بازگو کند؟ شاید بگویید یوسف پیامبر بود! خب خواب زندانی هم بند او چه؟ چرا یوسف برمبنای آن خواب گفت مرا نزد پادشاه یاد کن؟ و چرا اصلا قرآن این ماجرا را گفته؟ رویای فرعون کافر چه؟ حجت نبود؟ یعنی پیامبر خدا حضرت یوسف علیه السلام بر اساس خواب بی ارزش یک کافر برنامه اقتصادی هفت ساله می چیند؟ مادر حضرت موسی (ع) و جریان به آب انداختن نوزاد، وحی بر حواریون عیسی (ع)، رویای سربریدن حضرت اسماعیل (ع) و... همه باد هوا؟ امام حسين (ع) که در جواب اصرار بر نرفتن کربلا فرمود رسول‌ الله را در خواب دیدم که گفت خدا می خواهد تو را کشته و اهل بیت ات را اسیر ببیند، نعوذ بالله اشتباه کرد و آن خواب حجت نبود؟ این حجم عظیم از روایاتی که رویای صالحه را جزئی از اجزای نبوت معرفی می‌کنند (نه فقط مختص معصومین) بی ارزش است؟ اینطور با ثقلین برخورد می کنید؟ خدا عاقبت مان را ختم بخیر کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر رسید تا آن‌چه در کتاب «ده نکته از معرفت نفس» در پاورقی نکته‌ی دوم عرض شده است را عیناً خدمتتان ارسال دارم: موفق باشید

در قرآن از خواب‌هايي نام برده است كه از رابطه‌اي بين آنچه شخص در خواب با آن روبه‌رو مي‌شود و بين عالَم خارج حكايت دارد. مثل خواب حضرت ابراهيم «عليه‌السلام» نسبت به ذبح فرزندشان (105/صافات)، و يا رؤياي حضرت يوسف «عليه‌السلام»، و يا رؤياي دو رفيق هم‌زنداني حضرت يوسف «عليه‌السلام»، و يا رؤياي پادشاه مصر، و يا رؤياي رسول‌خدا «صلواة‌الله‌عليه‌وآله» در رابطه با فتح مكه (27/فتح)؛ كه تمامي اين رؤياها چنانچه مستحضريد رابطه‌اي با عالَم خارج دارد و صرف خيالات افراد نيست.

     با اين‌همه رؤيا؛ امري است ادراكي كه قوه خيال در آن مؤثر است و اگر قوه خيال تحت تأثير شديد عالَم خارج باشد، آن خيالات در رؤيا دخالت‌هاي شديد مي‌كند. همچنان‌كه صفات روحي شخص مثل عداوت و عجب و تكبر و حرص‌ و طمع در خيالاتش تأثير مي‌گذارد. لذا اكثر رؤياها؛ تحت تأثير تخيلات نفساني است. تخيلات نفساني نيز تحت تأثير همين عوامل طبيعي يا اخلاقي است كه نفس را به تصور آنها واداشته است. پس در حقيقت نفس همان تأثيرات را در خودش حكايت مي‌كند و حقيقت ديگري ندارد. بنابراين هر رؤيايي، حقيقت نيست هرچند هر رؤيايي تعبيري داردكه تعبير آن، عوامل طبيعي و يا عوامل اخلاقي هستند. ولي رؤياهايي هم هست كه با حوادث خارجي و حقايق عالَم وجود ارتباط دارند.

    رؤياها، يا خواب‌هاي حق: عبارت است از ارتباط نفس با سبب غيبي حادثه‌اي كه بعداً در ظرف مكان و زمان خاص محقق مي‌شود. نفس به علت تجردش با وجود برزخي يا عقليِ يك حادثه در خواب ارتباط پيدا مي‌كند و بعداً آن حادثه در عالَم ماده حادث مي‌شود. البته نفس پاره‌اي از حقايق آن عالَم را به مقدار استعدادش دريافت مي‌كند. حال اگر نفس، كامل باشد و گرفتار وَهميّات و آرزوها نباشد، حقايق عالَم غيب را آنطور كه هست به طور كليّت و نورانيت در خواب پيش رويش حاضر مي‌بيند، ولي اگر نفس كامل نبود آن حقايق را به نحو حكايت خيالي و در صورت‌هاي جزيي كه با آنها مأنوس است مي‌يابد. مثل اين‌كه وقتي با معني «عظمت» در آن عالم, روبه‌رو مي‌شود، در خيالش صورت «كوه» ايجاد مي‌شود، و يا معني «مكر» در خيالش صورت «روباه» به‌خود مي‌گيرد، چون عظمت را به كوه، و مكر را به روباه مي‌شناسد. يا معني «افتخار» را به صورت «تاج» و «علم» را به صورت «نور» و «جهل» را به صورت «ظلمت» مي‌بيند. و يا مثلاً چون رابطه‌اي بين اذان صبح در ماه رمضان با شروع روزه هست، با ديدن معني «مؤذن بودن» در آن عالم، صورت «مهركردن دهان» مردم براي خود مي‌سازد. كه البته اين موضوع؛ رقايق و ظرايفي مخصوص به خود دارد به‌طوري كه گاهي از يك معني كه در خواب مي‌يابد صورت عكس آن را در خود مي‌سازد. مثل اين‌كه در بيداري گاهي با شنيدن لغت ثروت به معني فقر فقرا منتقل مي‌شود.

    پس گاهي خواب «صريح و بدون تصرف» است و يا «متمثل معنايي است كه نفس با آن روبه‌رو شده، در عين تصرف نفس» و يا «انتقال به چيزي است مناسب آن معني يا ضد آن معني» و گاهي آنچنان با تصورات شخص مخلوط شده كه اصلاً نمي‌توان فهميد از كدام‌يك از مباني مأنوس شخصِ خواب بيننده تأثير گرفته، كه در اين حالت به اين رؤياها «اضغاث احلام» گويند.

    در رؤياهايي كه نفس با اصل موضوع روبه‌رو مي‌شود و به صورت مناسب آن منتقل مي‌شود، در واقع انسان به اصل موضوعات آگاه شده، به‌طوري كه اگر ملاحظه كرد در حال جمع‌كردن كثافت است، در واقع صورت به‌دست آوردن مال زياد دنيا را به او نشان مي‌دهند، در عين آگاهي دادن به او كه اين مال سرگين و كثافت است. و يا وقتي روبه‌رو مي‌شود بر اين‌كه بدنش ورم كرده‌است، با صورت به‌دست آوردن مال زياد روبه‌رو مي‌شود در عين آگاهي دادن به او كه بدان! آن چرك و آلودگي است. همچنان‌كه اگر در خواب ديد در زندان است، در واقع با صورت شهرت‌يابي‌اش روبه‌رو شده در عين آگاهي دادن به او كه اين شهرت زندان است، همچنان‌كه اگر ديد در زنجير است، با صورت خوشي و خوش‌گذراني دنيايي‌اش روبه‌رو شده در عين آگاهي دادن به او كه آن گناه است و گرفتاري و زنجير.

    در هر صورت با اين احوال نمي‌توان به رؤيا اعتماد كـرد، چون در حال خواب؛ صورت خياليه نفس آن‌قدر جولان دارد كه با ميل خود صورت‌ها را تغيير مي‌دهد و از جايگاه خود خارج مي‌كند.

    صاحب كتاب «تحف‌العقول» از قول پيامبر «صلواة‌الله‌عليه‌وآله» آورده كه حضرت فرمودند: اگر رؤيا از كسي برداشته شد نبايد نگران باشد زيرا وقتي كسي راسخ در علم شود، رؤيا از او برداشته مي‌شود.

    اين‌كه دستور داده‌اند انسان دائم در حال طهارت باشد و نيز با وضو بخوابد، به سبب آن است كه اين طهارت موجب طهارت باطن و آزادشدن از خواب‌هاي بي‌خود و باطل مي‌گردد.

    مرحوم محدث‌نوري در جلد ۴ كتاب دارالسلام مي‌فرمايد: اگر انسان نسبت به خوراكش مواظبت داشته باشد و دقت كند كه چه چيز بخورد و چه مقدار بخورد، روح او قدرت سير در اكناف آسمان‌ها را مي‌يابد وگرنه برعكس، پرخوري موجب جولان شيطان در قلب و خيالش در خواب و بيداري مي‌شود.

    قال رسول‌الله «صلواة‌الله‌عليه‌وآله»: « الرُّؤْيا ثَلاثٌ: مِنْها اَهاويلُ الشَّيْطان لِيَحْزَنَ بِها ابْنَ ادَمَ وَ مِنْها ما يَهُمُّ بِهِ الرَّجُلُ في يَقْظَتِهِ فَيَراهُ في مَنامِهِ وَ مِنْها جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَ اَرْبَعينَ جُزْءً مِنَ النُّبُوَّةِ. يعني خواب سه گونه‌ است: يكي القائاتي كه شيطان مي‌كند تا فرزندان آدم را بترساند و نگران كند و يكي اين‌كه آنچه را در بيداري مورد توجه قرار داده در خوابش آن را مي‌بيند(با تغييراتي از طريق صورت خياليه) و يكي هم خواب‌هايي است كه جزيي است از چهل و شش جزء نبوت.

    امام‌صادق «عليه‌السلام» مي‌فرمايند: در مورد رؤيا فكر كن كه چگونه خداوند در مورد آنها تدبير به‌كار گرفته و راست و دروغ آن را به هم در آميخته، اگر همه رؤياها راست بود، مردم همه پيامبر بودند، و اگر همه دروغ بود، در رؤيا فايده‌اي نبود.

   در فرمايش امام‌محمدباقر «عليه‌السلام» داريم كه: « رؤياي مؤمن بين زمين و آسمان در گردش است تا آن‌كه خودش آن را براي خود تعبير كند، يا ديگري براي او تعبير نمايد، پس آنگاه كه تعبير كرد به زمين مي‌آيد و قطعي مي‌شود» (كافي ج8ص336).                    

24206
متن پرسش
با سلام استاد طاهرزاده عزیز طاعات و عبادات شما مقبول حق سوال : اینجانب تازه عقد کردیم و خانمم شاغل هست و در یکی از خبرگزاری های تهران مشغول کار است ! اینجانب هر چقدر اصرار می کنم که در اینده باید از شغلت استعفا بدهی مطلقا قبول نمی کند می گوید به کارم علاقه دارم و نیز هر وقت بچه دارشدیم بچه را به مهدکودک می گذاریم و ... اینجانب آثار و کتاب های شما را دنبال می کنم و چند بار کتاب زن انگونه باید باشد شما را بهش دادم بخواند اما قبول نمی کند اصلا برای کتاب های دینی ارزشی قائل نیست ! استاد چکار کنم ! ایا با این وضعیت می شود خانواده توحیدی تشکیل داد؟ من با خانومم فامیل هستم و شغلم کارگری است اما حاضرم سختی بکشم و کار کنم اما زنم شاغل نباشد ولی ایشان قبول نمی کنند می گویند خرج و مخارج بالاست ! اصلا حرف گوش نمی کند بعضا به فکر طلاق می افتم چون تحملش را ندارم که زنم شاغل باشد استاد این چه بلایی است خدا نصیبم کرده است در زندگی احساس شکست می کنم چکار کنم ! لطفا راهنمایی ام فرمایید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما چرا حساس هستید؟ در کتاب (زن ...) این نیست که زن فعالیت های اجتماعی نداشته باشد. در حالی که امروز اکثر کارهای خانه در بیرون خانه انجام می شود و ماندن بدون دلیل زن در خانه در حالی که کار مفیدی برای او نباشد موجب افسردگی آن می شود. باید سعی کنید همدیگر را درک نمایید. مگر می شود وقتی خانمی دارای فرزند بود و بتواند در خانه بماند و فرزند خود را تربیت کند مایل به کار در بیرون خانه باشد در حالی که نیاز عاطفی فرزندش فقط با مادر و انس طولانی با او برطرف می شود و خود مادر نیز نیاز دارد تا با انس طولانی با فرزندش خود را معنا کند. موفق باشید

24003
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت: در زمان فعلی ما مسلمانان با پدیده غرب روبرو هستیم. وقتی به ۲۰ سال پیش خودم فکر می کنم و عالمی که در آن زمانه داشتم. زمانه ای نه سوالی برام پیش میومد نه احساس بی هویتی می کردم. در کنار خانواده با تمام سختی ها و خوشی ها زندگی را سپری می کردم و هیچ وقت احساس نمی کردم که خودم کو؟ توی کوچه بعد از مدرسه بازی می کردیم و هزار شیطنت دیگر. جایی گفته بودید که در زمان دولت سازندگی مردم ایران از نظر فرهنگی افول کردند برنامه های تلویزیون مثل ایکیوسان، پلنگ ضورتی و.....تمام ذهن ما رو اشغال کرده بود، آیت الله جوادی می فرمودند که در زمان قدیم کودکان تا مکاسب را نزد مادر هاشون میخوندند. حاج آقا چه بر سر ما آمده و خواهد امد؟ به عنوان نسل امروز از شما عاجزانه می خواهم که بگویید تکلیف ما چیست در این زمان؟ بریم شهید بشویم؟ آخوند بشویم؟ مهندس یشویم یا آدم بشویم؟ التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید زمانه‌ی خود را بشناسیم و بدون فرار از غرب، در مواجهه با غرب به خود آییم و جهان دیگری بسازیم. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «جایگاه تمدن اسلامی و نسبت آن با این تاریخ» شده است. موفق باشید

20681

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: بنده فردی متدین و ساکن قم، 32 ساله و در حال تحصیل علوم دینی و متاهل هستم. بنده یک حالت نفسانی دارم. و آن اینکه وقتی ناخواسته با برخی خانم های جوان که مثلا در خیابان مواجه می شوم، برایم بسیار جذاب هستند گویی می خواهند تمام روح مرا تسخیر می کنند، اما وقتی به توفیق الهی نگاه برمی گیرم و خود را منصرف می کنم فشار زیادی بر من وارد می شود. می خواستم بفرمایید این حالت نفسانی از ضعف سلوک توحیدی من است و حاصل قوت خیال و وهم است یا اینکه یک رویداد طبیعی است که باید حفظ تقوا کرد. سوال دوم اینکه چگونه این حالت در من رفع می شود بگونه ای که تنها رویت جمال جمیل دلدار واقعی مرا آشفته سازد؟ آیا باید با این اقتضای جوانی بسازم یا می توان با سیر توحیدی از این مرحله عبور کرد؟ با کمال تشکر و سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر دو حالت در میان است 2- با پایداری بر تقوا، به مرور آن بصیرت و نورانیتی که انسان متوجه می‌شود که چگونه از منکرات فاصله بگیرد، سراغ او می‌آید. موفق باشید

19915

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا در این دنیای بی انتها که برای انسان سیری پذیر ندارد امکان استغنای از تکنولوژی و وابستگی محض به ابزار وجود دارد تا از ولایت تکنیک خارج شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا وقتی بشر طلب دنیای بیشتر دارد عنان او در اختیار همان توهّماتی است که تکنیک برتر آن را در اختیار دارد. موفق باشید

30966

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: میتونم نظرتون رو در مورد تحصیل در رشته روانشناسی اسلامی و مثبت گرا بدونم؟ آیا این علم در اسلام مطرح شده یا خیر؟ و آیا میتونه به بشر کمک بکنه و اگر نه چه نواقص و پایه هایی برای تکمیل و تحصیل این رشته می‌دانید؟ منظورم این هست که اگر شما این رشته را قبول دارید بنظرتون چه پیش نیازهایی باعث تعالی این رشته می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه تحقیقات مختصری که بنده دارم ظاهراً روان‌شناسی بحمدلله در کشور ما سیر صعودی به سوی معنویت و اسلامیت دارد. نهایتاً باید در کنار آن مباحث معارف توحیدی خود را تقویت کنید. موفق باشید

30900

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خدا قوت. من همسرم ی مدته نمازشون ترک کردن و حرفشون اینه که میخوان بفهمن فلسفه نماز چیه و دوست دارم به روش خودم عبادت کنم. لطفا کتابی اگه در این زمینه میشناسبن و اسم عنوان بیان کنین و مساله ی تناسخ هم میخوام بیشتر بدونم البته خودم قبول ندارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب «آداب الصلواة» از امام خمینی ۲. جناب صدرالمتألّهین در  «اسفار» دلایل خوبی در راستای نفی تناسخ آورده‌اند مبنی بر آن‌که وقتی نفس ناطقه سیری را از قوه به فعل داشت و در آن راستا نیاز به بدن جهت ادامه خود ندارد، محال است باز به بدنی برگردد؛ چه به بدن انسانی دیگر یا به بدن حیوان دیگر. موفق باشید

30169

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چگونه می‌توان فهمید کدام دین و مذهب دارای حقانیت هستند این مدخل ویکی پدیا را ملاحظه فرمایید لیست ادیان که تازه بخشی از آنها آمده چقدر طویل است https://en.m.wikipedia.org/wiki/List_of_religious_populations و یا این لیست که لیست مذاهب اسلامیست https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D9%81%D8%B1%D9%82_%D9%88_%D9%85%D8%B0%D8%A7%D9%87%D8%A8_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 هرچه دنبال می‌کنیم انگار تمامی ندارد یا جناب سید حسن خمینی فرهنگی در مورد مذاهب اسلامی تالیف کردند که بالای ۲۰۰۰ مدخل دارد بعد بفرض به حقانیت یک مذهب برسیم تازه آغاز ماجراست علما کثرالله امثالهم الی ماشاءالله با یکدیگر اختلاف دارند حتی پیش می آید یک عالم در برهه های فکری متفاوت حیات خویش آرایش تفاوت می کند چه باید کرد؟ بقول شاعر شدم گمراه و سرگردان میان این همه ادیان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلِ اصل‌ها، رجوع به خداوند است به بهترین شکل. ظاهراً تقدیر ما را خداوند این‌طور مقدّر فرموده که از اسلام شروع کنیم و آن را تا این درجه از توحید ناب بیابیم و بقیه‌ی ادیان اصیل را بیگانه از آن توحید نیابیم. ولی عمق توحید اسلامی در شریعت و طریقت و حقیقت را بیشتر یافتیم، بقیه‌ی ادیان تقدیرشان آن بوده که از دین خود شروع کنند و سپس با رجوع به اسلام، توحید خود را عمق ببخشند. نکته‌ای نیز در جواب سؤال شماره‌ی 30067 عرض شد. موفق باشید

30050
متن پرسش
سلام خدمت استاد: جوانی هستم در یک خانواده مذهبی؛ با وجود مطالعاتی فروانی که در زمینه ی خداشناسی و دین شناسی داشته ام، اصلا قانع نشده و نسبت به عدل خدا و فلسفه خلقت انسان کاملا بدبین هستم؛ بدین منظور نماز و روزه و امورات عبادی را تعطیل کرده ام، نه به خاطر دشمنی بلکه به خاطر اینکه نمی توانم خدایی را عبادت کنم که نسبت به عدالت او شک دارم. از این به بعد روند زندگی خودم را مطابق امور وجدانیم قرار داده ام، یعنی برای خودم خط قرمز هایی از قبیل ظلم نکردن، احترام به والدین، مال حلال و... قرار داده ام و کاری به کار دین و انقلاب و خدا هم ندارم. سوال اصلی و اساسی من از شما این است که با این رویه اگر پیش بروم، در آخرت معذبم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نمی‌دانم. آن مربوط به خداوند است ولی بالاخره خداوند با ارسال رسولان، راهی مقابل ما قرار داده تا نه‌تنها از آن مشکلات و شبهاتی که برایتان پیش آمده، عبور کنید بلکه به عالی‌ترین محبوب که معبود حقیقی انسان است برسید. به گفته‌ی جناب مولوی: «اگر که یار نداری، چرا طلب نکنی / وگر به یار رسیدی، چرا طرب نکنی. به خیره‌گی بنشینی که این عجب کاری است / عجب تویی که هوای چنین عجب نکنی». موفق باشید

28940

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا سلام استاد عزیز: ببخشید اینکه در مسیر خود سازی تلاش می‌کنیم با هوس های نفس مبارزه کنیم، در دوران بارداری اینکه می‌گویند هر آنچه مادر هوس می‌کند، نیاز جنین است آیا حقیقت دارد یا نتیجه وهم زنان قدیم است؟ آیا با هوس های دوران بارداری می‌توان مبارزه کرد و آسیبی به جنین نمی‌رسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست نباید از نیازهای طبیعی جنین که مورد رشد طبیعیِ آن می‌شود، کوتاهی کرد. موفق باشید

28163
متن پرسش
سلام: دغدغه زندگی بعد از مرگ در حد «لزوم عقلی دفع ضرر محتمل» چه هدفی به من باید بدهد در زندگی ام و چه جور زندگی؟ آیا باید تمام واجبات و تمام محرمات را رعایت کنم؟ مثلا در اعتقادات تا چه اندازه. در اخلاق آیا باید همه صفات رذیله را ترک کنم و تمام فضایل را دارا باشم؟ ( مثلا آیت الله مظاهری اولا مبحث تهذیب نفس را اوجب واجب می دانند و حدود ۴۰ رذیله و ۴۰ فضیلت را بیان نمودند). در احکام متناسب با شرایط زمان و مکان همه ی آن چه که در رساله نوشته شده. یا مثلا تمام آنچه که در کتاب گناهان کبیره (حدود ۷۰ مورد) هست. یا مثلا تمام آن چه که آیت الله مظاهری در رساله ی خود در قسمت مسائل اخلاقی نوشتند. متناسب با مقتضیات. آیا تقوایی که در قرآن هست منظورش همین است (با مراتبش) هدفم باید چی باشد؟ ببینید من تحصیلات حوزوی ندارم ولی یک کم مطالعه کردم و یک مقدار شنیدم ولی بحث انگیزه چیز دیگری است آنچه باعث می شود من یک آدم متوسط الحال و متعارف صبح از خواب بلند شوم و دو رکعت نماز بخوانم حداقل برای خوم اگر بخواهم خودم را گول نزنم چیزی جز ترس از مواخذه و حساب و کتاب نیست (خوانده ام و شنیده ام کمال مطلق خواهی را، قرب به خدا را، کمال و سعادت و شدت یافتن وجودی را و بهشت و جوا ر رحمت الهی را و...) ولی نمی دانم شاید چون حد و اندازه ام این قدها نیست این حرف ها (حداقل فعلا) تکانم نمی دهد. حالا سوال بنده این است هدفم را چی قرار بدهم (از قرآن بلدم مراتب طولی اهداف رحمت، عبودیت و آزمایش را)؟ تا به قد و قواره ی یک آدم متعارف بخورد و از آن طرف چه جوری رفتار کنم؟ آیا مثلا هدف «نجات» کافی است یا باید همراه با خواستن رفتن به بهشت (یا بهشتی شدن باشد) آیا مثلا فرضا اگر تمام اعمال را انجام بدهم ولی یکی از این ۴۰ صفت رذیله (مثلا تکبر، غرور، حب دنیا عجب، حسادت...) در من فعال باشم باز معذب هستم؟ یا مثلا اگر همه واجبات را انجام دادم ولی مثلا یک بار در عمرم دروغ گفتم و توبه نکردم باز باید عکس العمل فعلم را ببینم؟ آیا تا از تمام رذایل پاک نشویم می توانیم برویم بهشت یا بهشتی شویم یا شرط بهشت چیست؟ (قلب سلیم) تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت از پیامبر خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» داریم: «بُعثت علی الشریعة السمحة السهلة» من بر دینی آرام و نرم مبعوث شدم، نه دینی که در آن سخت‌گیری باشد. به همان معنایی که در جای دیگر می‌فرمایند: «لم یرسلنی اللّه بالرهبانیة ولکن بَعَثَنی بالحنیفیة السهلة السمحة» خداوند مرا برای دین رهبانی و گوشه‌نشینی و فرار از فعالیت‌های اجتماعی ارسال نکرده است، لکن مرا برای دینی که در آن سخت‌گیری نیست مبعوث کرده.

26872

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: التماس دعا در ماه عزیز رجب. ببخشید استاد می خواستم نظرتان را در مورد برخی متفکران و نویسندگان بدانم و این که آیا توصیه می فرمایید از آثار آن ها استفاده کنیم؟ در فلسفه غرب، آقایان محمود خاتمی، بابک احمدی سروش دباغ و رامین جهانبگلو؟ در فلسفه اخلاق، آقای ابوالقاسم فنایی؟ اما مطلب دوم، من بعد از تقریبا پایان یافتن فلسفه اسلامی، به شدت دنبال این بودم که فلسفه غرب را با یک سیر مطالعاتی مناسب و جامع، دنبال کنم، البته نویسندگان و اساتید زیادی را هم شناسایی کردم مثل دکتر داوری، دکتر مجتهدی، دکتر صافیان، دکتر ناظمی، دکتر خاتمی، دکتر حسینعلی نوذری، دکتر مصلح و دکتر طالب زاده و.... اما نمی دانم کدام آثار را با کدام اولویت و سیری مطالعه کنم؟ تاریخ فلسفه شما و آقای ملکیان را هم مطالعه کردم. لطفا سیر مطالعاتی و درسی جامعی را توصیه بفرمایید بنابر همان سیری که خودتان در فلسفه غرب طی کرده اید! با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد جمعِ آقایانی که در سطور اولیه نوشته‌اید، آقای دکتر خاتمی با هیچ‌کدام از آن‌ها قابل مقایسه نیستند و از ایشان به بهترین نحو می‌توانید استفاده کنید. آقای فنایی را هم چندان جامع ندیدم. ۲. در مورد سیر مطالعاتی اساتیدی را که نام بردید به‌جز آقای نوذری که نمی‌شناسم؛ همه خوبند. ولی در مورد سیر مطالعاتی در رابطه با فلسفه‌ی غرب فکر نکرده‌ام. بد نیست سری به سی‌دی‌های «روزگارِ نو» بزنید. موفق باشید

26281

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد، خدا قوت. در نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها، در پایان نماز دستور اینه که به سجده بریم و ذکر شریف یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی را با ترتیب خاص بگیم. سوال این حقیر اینه که سجده مگر مخصوص ذات اقدس الهی نیست پس چرا در این نماز مخاطب خود حضرت زهرا سلام الله علیها هستن، البته میدونم که اهل البیت عصمت و طهارت علیهم السلام جلوه همه اسماء الهی به نازله هستن. اگه زحمتی نیست روشن کنید با چه نگاهی به این ذکر نگاه کنیم که بهتر بتوانیم استفاده کنیم. احساس این حقیر اینه که یک سری در این نماز هست، به خاطر اینکه برای بقیه اهل البیت علیهم السلام چنین ذکری در حالت سجده نیست، شاید در نماز امام زمان علیه السلام ذکر شریف صلوات باشد ولی در اون ذکر مخاطب خداست. ولی در نماز حضرت زهرا سلام الله علیها یک چیز دیگه است. اگه زحمتی نیست سر این ذکر را باز کنید. بنده علاقه خاصی به این نماز دارم. ممنون از لطف بزرگ شما. التماس دعا. حلال کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید نظر به رأفت خاص حضرت زهرا «سلام‌اللّه‌علیها» و تواضع کامل ما در مقابل آن رأفت در سجده و نظر به واسطه‌فیض‌بودنِ آن بزرگوار، آن ذکر را در سجده بهتر بتوان مؤثر کرد. موفق باشید 

25638
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد عزیز در کتاب «حقیقت نوری...» در قسمت قلب ممتحن حدیثی در مورد حضرت یونس علی نبینا و اله و علیه السلام ذکر فرمودید که ولایت حضرت امیر علیه السلام را «اقرار» نکرده و «انکار» کرده است چطور این با مقام نبوت جمع می شود؟! متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض». با توجه به این امر، حضرت یونس «علیه‌السلام» باورشان نمی‌آمد که ولایت حضرت علی «علیه‌السلام» آن‌چنان اهمیت دارد. لذا منکر نبودند به معنای مخالفت، بلکه مهم نمی‌دانستند. لذا در روایت داریم: «ابْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ صَبَّاحٍ الْمُزَنِيِّ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَصِيرَةَ عَنْ حَبَّةَ الْعُرَنِيِّ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّ اللَّهَ عَرَضَ وَلَايَتِي عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ أَقَرَّ بِهَا مَنْ أَقَرَّ وَ أَنْكَرَهَا مَنْ أَنْكَرَ أَنْكَرَهَا يُونُسُ فَحَبَسَهُ اللَّهُ فِي بَطْنِ الْحُوتِ حَتَّى أَقَرَّ بِهَا [1] حبه عرنى گفت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود خداوند ولايت مرا بر اهل آسمانها و اهل زمين عرضه كرد بعضى اقرار و بعضى انكار كردند يونس منكر شد خداوند او را در شكم ماهى زندانى كرد تا اقرار كرد. موفق باشید.


[1] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏26، ص: 282

25196
متن پرسش
با سلام: در شرح کتاب ده نکته از معرفت نفس، خیلی تاکید داشتید بر اینکه اگر کسی در مورد موجود مجرد سوال کرد (مثلا اگه پرسید: روح چیه یا منِ من چه جنسی داره و از این قبیل سوالات که برای ماهیات موضوعیت داره)، هنوز به عمق مطلب در مورد خودش (منِ خودش) پی نبرده و هر جوابی به چنین سوالی غلطه. و تنها باید گفت: نفس فقط هست، همین. من راضی به جواب شما نشدم. تا اینکه شرح ده نکته را تموم کردم و رفتم سراغ برهان صدیقین. با توجه به بیانات شما در برهان صدیقین، حرف شما (غلط بودن سوال در مورد چیستی نفس) برام کاملا تصدیق شد. من کمی فکر کردم و به کمک صفحات ابتدایی برهان صدیقین، به این نتیجه رسیدم که اگر فرضا برای هر موجود مجرد مثلا نفس خودمون، جنسیت قائل بشیم (فرضا بگیم: نفس از جنس نور است که در این صورت صفت نورانیت را به نفس نسبت داده ایم)، در واقع به طور غیرمستقیم، به خدا (که عین وجود است)، نقص وارد کرده ایم. چطور؟ اگر فرض کنیم نفس ما از جنس نور باشه، از آنجایی که باید «کُلّ ما بالعرض لابُدّ أن ینتهی إلی ما بالذّات»، پس قبول کرده ایم که خداوند از جنس نور است. در صورتی که اگر خداوند (به عنوان کمال مطلق) از جنس نور باشد، چون از جنس چیزهای دیگر نیست (مثلا از جنس چوب نیست، از جنس آهن نیست، از جنس فولاد نیست، از جنس طلا نیست و غیره)، پس نقص ایجاد می شود. (پای کمال در میان نیست)، بنابراین فرض (جنس بردار بودن نفس) رد می شود. لذاست که جنسیت قائل شدن برای مجردات و موضوعیت دادن چیستی به مجردات، به راحتی نفی می شود و فقط باید گفت: هست فقط هست، من فقط هستم، خدا فقط هست و ثابت می شود که مجردات، چیستی بردار نیستند، بلکه هستی بردار هستند. آیا تحلیل استدلالی فوق از بنده، درست است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه به نکته‌ی خوبی دست یافتید. موفق باشید

24940
متن پرسش
با سلام دوباره: ۱. اگر فرصت مطالعه و تحقیق و تامل را نداشته باشیم و بیشتر درگیر کارهای روزمره باشیم چگونه می توانیم آن عقلانیت و بصیرت و واقع بینی را در امور دنیا و آخرت کسب کنیم که دچار توهم نشویم و فریب زرق و برق دنیا را نخوریم و حسرت دارایی دیگران را نخوریم که از دست بلاها آسوده و تنها به ذکر خدا مشغول شویم؟ آیا راهی هست که دچار این وسوسه های شیطانی نشد و آرامش خود را در هر صورت حفظ کنیم و کاری به کار کسی هم نداشته باشیم؟ ۲. مصداقهای نفسانیت چیست و کجاها آدم را گیر می اندازد و چگونه آن را بشناسیم و راه دستش ندهیم؟ ۳. خط فاصل لذتهای خوب و بد کدام است و چگونه آنها را از هم تشخیص دهیم ما که همه لذت جوییم و لذت را دوست داریم به هر نوعیش باشد پس چرا خدا برای ما محدودیت قائل شده در حالی که خودش آن را در وجود ما گذاشته است؟ چگونه خودمان را از لذت خواهی بیشتر نهی کنیم؟ ۴. آیا واقعا انسان در این دنیا تنهاست و هیچکس همدل و همنفس و همیار و همراه او نیست و فقط خدا جوابگوی نیازهای درونی اوست پس چرا اینقدر خدا را دور می بینیم و به او متصل نیستیم و اگر هم گاهی وصل شدیم به آسانی جدا می شویم. خدا خیرتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عبادات و دعا. ۲. خود برتر بینی و عدم تواضع. ۳. لذات شرعی مانع کمال نیست. ۴. مومنین با اظهار محبت و ایثار نسبت به یکدیگر تنها نخواهند ماند. موفق باشید

23515
متن پرسش
سلام حاج آقا: ببخشید جایی در نهج البلاغه فرمودید که نه عیاشی کنید و نه برای خود تکلیف های بیهوده بگذارید و مثل ۲۲ بهمن که بر ما به اسم دین تحمیل کرده اند؟ یعنی ما ۲۲بهمن حضور نداشته باشیم؟ ببخشید من متوجه نشدم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۲۲ بهمن سال ۵۷ آغازی است برای عبور از ظلم‌های کهنه‌ای که نظام شاهنشاهی وابسته به غرب به این ملت تحمیل کرد. همان‌طور که ما با «غدیر» همواره نظر به آغازی داریم که آغازِ حقیقی تاریخ ما است و هرگز نباید آن را فراموش کرد، در مورد انقلاب اسلامی نیز همواره باید بر آن آغاز تکیه کرد و نگذاشت فراموش شود. بد نیست سری به جواب سؤال شماره‌ی ۲۳۵۱۸ بزنید. موفق باشید    

21778
متن پرسش
با سلام و عرض تبریک سال نو: حضرت استاد توفیقی شد کتاب امام خمینی (ره) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه رو در عید مطالعه کردم - البته قسمت آخر کتاب رو هنوز تموم نکردم - ولی برام این سوالها مطرح شد که نسبت فرزندان انقلاب با اساتید اخلاق و عرفان که عموما شاگردان ایشان جدای از های و هوی جامعه و متن آن می‌شوند و البته ممکن هم هست که ندرتا این اتفاق نیفتد، چیست؟ آیا این مدل از سلوک جزو برنامه های انقلاب و سلوکی که معرفی می کنند برای فهم انقلاب و إن شاء اللّه ماندن در بطن آن و عمل کردن در این راستا، محسوب می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال یکی از کاربران عرض شد وقتی ما نسبت به رخداد بزرگی مثل انقلاب اسلامی احساس مسئولیت کردیم، خود به خود اخلاقِ مناسب آن مسئولیت در ما شکل می‌گیرد و تذکراتِ اساتید اخلاق در این رابطه معنا پیدا می‌کند، وگرنه اخلاق منهای احساس مسئولیت نسبت به وظیفه‌ای بزرگ، چندان در جای خود قرار نمی‌گیرد. موفق باشید 

19933
متن پرسش
با سلام و خسته نباشد خدمت شما: در کتاب بسیار مفید «خویشتن پنهان» در مورد مثال بین برگ خشک وسط حیاط و دست جنابعالی مثال زدید. یک برگ خشک که از درخت جدا شده دیگر دارای نفس نیست و دیگر نفسی آن را تدبیر نمی کند ولی هنوز وجود دارد. آیا این برگ خشک که قبلا بوسیله نفس نباتی تدبیر می شد حال بوسیله نفس جمادی تدبیر می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جماد که مثل گیاه و حیوان نفس ندارد. موفق باشید

31805

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم جناب استاد: اخیرا جناب دکتر عبدالکریمی با جناب سروش دباغ مناظره ای در مورد رساله قبض و بسط دکتر سروش داشتند و طبق نظر آقای عبدالکریمی این رساله تحت تأثیر فضای کانتی و دلالت بر نوعی سوبژکتیویسم و بی بنیادی معرفت دینی دارد که منجر به گرایش به نهیلیسم در بین تأثیرپذیران از آن رساله می‌شود و شده است. بنده هم در این باره تحلیلی نوشتم برای نقد و نظر خدمت تان ارسال می‌کنم. جالب است که در این موضوعات آقای عبدالکریمی با ما همگرا هستند گرچه برخی عبارات ایشان در مورد انقلاب اسلامی به نظرم از سر مسامحه و کلی گویی بیان می‌شود و قابل نقد است: نقدی که جناب دکتر عبدالکریمی بزرگوار مطرح می‌کنند (با قطع نظر از مقدمات فلسفی ایشان) منطبق با برداشت بسیاری از منتقدین و حتی همدلان با رساله هم هست. چرا که هم جریان روشنفکران غیردینی پروژه سروش را مقدمه گذر کامل از امر دینی تلقی کردند (و نه ادعای اصلاح آن)، و هم جریان حوزوی آن رساله را نوعی بی‌بنیاد کردن هر معرفت دینی فهم کردند. به راستی هر کسی قبض و بسط را می‌خواند با اثری رو به رو است که آنچنان نقش تحولات معرفت بشری در معرفت دینی را پررنگ و بلکه مطلق می‌کند که انگار هیچ فهم تاریخی از دین نمی‌تواند از گزند این تحولات به دور باشد و روشن است که نتیجة منطقی مزمر در این بیان این است که عمده آنچه بشر در گذشته از دین فهمیده خرافات بوده است! علامه طهرانی که در پست قبلی به ایشان اشاره کردم در نقد مفصل خود که در حقیقت رساله‌ای مستقل است نشان می‌دهند که معدود مثال‌هایی که آقای سروش برای تأثیر تحول معرفت بشری در معرفت دینی ارائه کرده‌اند هیچ کدام خدشه‌ای به امهات و اصول عقاید اسلامی خصوصاً بنا به فهم فلاسفه و عرفای اسلامی وارد نمی‌سازد. ما به سختی می‌توانیم مثالی بیشتر از اثر نقض نظریه افلاک در نقض نظریه فلسفی عقول دهگانه برای تز آقای سروش بیابیم و حتی با نقض عقول دهگانه از حیث تعدادشان، باز همه چیز نابود نمی‌شود و ادلة عالم عقل به نحو عام هنوز پابرجا است. این از آن جهت است که فلاسفه اسلامی عمده بنیان متافیزیک خود را بر برهان‌های عقلی مستقل از تجربه حسی استوار کردند و این چنین ذاتاً فلسفه خود را از گزند تحولات دانش حسی مصون کرده‌اند و اتفاقاً اگر نظریه عقول دهگانه هم نقض شده از این جهت است که مقدمه این نظریه، تجربی و متخذ از مسلمات علمای طبیعی زمان خودشان بوده است و نه مقدمات بدیهی. نظریه تکامل داروین نیز به طور قطع ناقض امکان خلق یا ظهور دفعی آدم و حوا در عالم طبیعت نیست چنان که خلق دفعی و تدریجی هر دو در قرآن اشاره شده است. تمام آنچه علمای اعصاب در این‌همانی مغز و ذهن ادعا کرده‌اند هم امروز در مباحث فلسفه ذهن به شدت مورد اشکال و ایراد است. پس کجا است آن نظریات علمی که بنا به ارتکازات و القائات دکتر سروش شناخت قدماء از دین را کن فیکون کرده باشد؟ چنان که جناب دکتر عبدالکریمی به درستی اشاره کردند، رساله قبض و بسط با تمام طول و تفصیلش چیزی بیش از توضیح واضحات نیست (این که معارف بشری کم و بیش روی هم دیگر اثر دارند) و این برای هر معرفتی صادق است اما تأکیدات و مبالغات آقای سروش بر اثر این تحولات بر معرفت دینی خواسته یا ناخواسته دلالت بر نوعی شکاکیت رادیکال و سوبژکتیویسم مفرط دارد که اثر آن بر اذهان روشنفکران و اهل اندیشه نوعی بی اعتمادی به کل سنت دینی و در نهایت رویگردانی از دین بوده است! این گونه به نظر من آقای سروش خواسته یا ناخواسته در بسط نهیلیسم و رویگردانی از دین در جامعه ایران بعد از انقلاب تأثیر بسزایی داشت و البته تاریخ ایشان را مسئول خواهد دانست! #پرسش_از_عبدالکریمی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً سومین جلسه این مناظره را هم بنده دنبال کردم. سخنان آقای عبدالکریمی همان نکاتی بود که چند سال پیش در مقاله‌ای در نقد تئوری قبض و بسط شریعت فرمودند و به نظر بنده نقد به جایی است و به همین جهت در سال‌های پیش که جهت رونمایی از کتاب «پایان تئولوژی» آقای دکتر عبدالکریمی، آقای دکتر داوری را دعوت کرده بودند؛ آقای دکتر داوری نیز مؤید آن مقاله بودند. به نظر بنده بخواهیم و نخواهیم تئوری «قبض و بسط شریعت» اگر هم به ادعای آقای سروش دباغ امری است کلامی؛ به هر حال موضوع، موضوع شریعت است و نمی‌تواند طوری مطرح شود که گویا ساحت قدسی در مقابل خواننده آن موضوعیت ندارد. در همین جلسه سوم افرادی که به طرفداری از آقای سروش برآمدند به نظر بنده متوجه دغدغه آقای عبدالکریمی نبودند. بنده همان سال‌ها مطلبی در نقد نظریات آقای سروش نوشتمhttps://lobolmizan.ir/leaflet/219
با این‌همه عنایت داشته باشید که بحث «غیاب ساحت قدس» که دکتر عبدالکریمی بدان می‌پردازد، عملاً در بعضی موارد ما را از سایر ابعاد دین و فقاهت دینی جدا می‌کند یعنی به جایگزینی مطالبی که آقای دکتر عبدالکریمی پیشنهاد می‌کنند در جای خود باید حساس بود. موفق باشید

 

31435

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: حتماً در جریان هستید که جناب حاج آقا نوری در خیابان سلمان در بین گلزار 4 و 5 پلاک 62 در موضوع جمع‌آوری کمک‌های مردمی جهت مناطق محروم و یا تهیه جهیزیه، اقداماتی را زیر نظر گروه جهادی شهید ردانی‌پور در دست اقدام دارند و حتی لوازم خانگی دست دوم که افراد به آن‌ها نیاز ندارند را می‌پذیرند و پس از تعمیر در اختیار نیازمندان می‌گذارند. فکر می‌کنم که شاسته است جناب‌عالی این امور را به اطلاع کاربران عزیز برسانید تا چنان‌که مایل‌اند در این امور اقدامی انجام دهند در جریان باشند. تلفن حاج آقا نوری 09132056891
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان فعالیت‌های جناب آقای نوری هستم و ایشان را فردی مطمئن و دلسوز می‌شناسم و البته خوب است که رفقا در حدّ ممکن از یاری ایشان دریغ نفرمایند و چنان چه برای‌شان ممکن است در فعالیت‌های مذکور با ایشان همراهی نمایند. موفق باشید

30226

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و تبریک تولد حضرت فاطمه زهرا (س) خدمت استاد. می بخشید که من از این سایت وارد می‌شوم. جز این قسمت دسترسی به جایی نبود که بتوانم ارتباط برقرار کنم. من ساکن آلمان هستم چندین سال هم هست که توسلات انجام دادم برای برگشت به ایران. توسلاتم به این جهت هست که شوهرم و پسر ۱۲ ساله من مرا همراهی نمی‌کنند برای برگشت. استاد چه راهی به من معرفی می‌کنند. اگر تنها بخواهم برگردم باید جدا بشوم. تحمل دوری پسرم خیلی مشکل هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا در همان کشوری که هستید با حضوری معنوی فعالیت‌های خود را در فضای مجازی شکل نمی‌دهید؟ در آن حدّ که گویا در همه‌ی جهان هستید. پیشنهاد می‌شود سری به کانال مطالب ویژه@matalebevijeh بزنید.  یا گروه فرهنگی صبّار @sabbar_ir . موفق باشید

29267

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده، چند وقت پیش سوالی پرسیدم که تا الان پاسخی دریافت نکردم، سوالم راجع به این بود که در پاسخ به سوال بنده خدایی که پرسیده بودن طبق آیه ی قرآنی همه چیز زوج آفریده شده پس چرا خیلی ها مجرد می مانند و مجرد از دنیا می روند، فرمودید که با اختیار خودشونه، سوال بنده این است که الان من کسی را می شناسم که در اوایل جوانی خواستگار مناسبی داشته اما اطرافیانش بدون اطلاع دختر خانم خواستگار را به بهانه های بنی اسرائیلی رد کردند دختر خانم بعد ها متوجه شده بدون اطلاعش خواستگارانش را رد کرده اند اعتراض هایش هم بی نتیجه بوده و الان دختر سنش بالا رفته و مجرد مانده، سوال اینجاست اختیار در اینجا برای دختر خانم چه معنایی می‌دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دو مرتبه به این سؤال به صورت شخصی جواب داده شد و این‌طور عرض شد:

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد در نظام عالم حتی در مورد انسان‌ها هم زوجیت جاری هست ولی چون انسان‌ها مختارند می‌توانند خود را هماهنگ نظام زوجیت قرار ندهند. با این‌همه نباید فکر کنیم بهانه‌های ما یا بقیه‌ی افراد، نقش اصلی را در عدم زوجیت داشته، شاید مصلحتی در کار بوده که آن بهانه‌ها را پیش می‌آورده است. موفق باشید

28885

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: آیا اگر برای کسی ثابت شد حاکم کنونی جامعه واقعا بر حق است (ولی فقیه) آیا اطاعت از حاکم واجب است؟ آقای پناهیان فرموده بودند که عدم اطاعت از رهبری جهنمی شدن در پی دارد! (مضمون صحبت)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی حجت تمام باشد در حقانیت حاکم، پشت‌کردن به حکم او در حکم پشت‌کردن به حق است. موفق باشید

28683

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: تبریک اعیاد. استاد ببخشید من مادر پیری دارم که از دلسوزی زیادشون زیاد برای من و زندگیم و بچه هام نظر میدن و از طرفی همسرم اینها رو دخالت تلقی می کنند و به شدت از این کار مادرم گله مند هستند. تا جایی که به من گفتند رابطه ت رو با مادرت کم یا قطع کن. مادر من قابل تغییر نیستن و این اخلاق رو دارن که زیاد میپرسن و اگر جواب ندم ناراحت میشن و وقتی ناراحت میشن با بقیه خواهر برادر ها درد و دل می کنند و این میشه غیبت و همسرم خیلی ناراحت میشن. حالا بنظرتون ۱. من چه رفتاری بین مادر و همسرم داشته باشم که هیچ کدوم ناراضی نباشند؟ ۲. من به همسرم گفتم خدا این مادر من رو در مسیر رشد شما قرار داده و همسرم گفتند از شما بپرسم با چنین مادر خانمی چه رفتاری باید داشته باشند که خدا ازشون راضی باشه. ممنون میشم به سوال من و همسرم پاسخ بدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مدارا بر این نوع افراد، برکات خاص خود را دارد. شما با همسرتان کار خودتان را بکنید ولی با درد و دل با مادرتان طوری باشد که ایشان احساس کند در جریان زندگی شما هست و عملا آرامشی به او داده اید. آری! به ما فرموده اند به والدین پیر «اف» هم نگویید حاکی از آنکه به آنها سخت گیری نکنید. مدارا با آنها و دلخوش کردن آنها برکات فراوانی در زندگیتان پیش می آورد. موفق باشید

نمایش چاپی