باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر رسید تا آنچه در کتاب «ده نکته از معرفت نفس» در پاورقی نکتهی دوم عرض شده است را عیناً خدمتتان ارسال دارم: موفق باشید
در قرآن از خوابهايي نام برده است كه از رابطهاي بين آنچه شخص در خواب با آن روبهرو ميشود و بين عالَم خارج حكايت دارد. مثل خواب حضرت ابراهيم «عليهالسلام» نسبت به ذبح فرزندشان (105/صافات)، و يا رؤياي حضرت يوسف «عليهالسلام»، و يا رؤياي دو رفيق همزنداني حضرت يوسف «عليهالسلام»، و يا رؤياي پادشاه مصر، و يا رؤياي رسولخدا «صلواةاللهعليهوآله» در رابطه با فتح مكه (27/فتح)؛ كه تمامي اين رؤياها چنانچه مستحضريد رابطهاي با عالَم خارج دارد و صرف خيالات افراد نيست.
با اينهمه رؤيا؛ امري است ادراكي كه قوه خيال در آن مؤثر است و اگر قوه خيال تحت تأثير شديد عالَم خارج باشد، آن خيالات در رؤيا دخالتهاي شديد ميكند. همچنانكه صفات روحي شخص مثل عداوت و عجب و تكبر و حرص و طمع در خيالاتش تأثير ميگذارد. لذا اكثر رؤياها؛ تحت تأثير تخيلات نفساني است. تخيلات نفساني نيز تحت تأثير همين عوامل طبيعي يا اخلاقي است كه نفس را به تصور آنها واداشته است. پس در حقيقت نفس همان تأثيرات را در خودش حكايت ميكند و حقيقت ديگري ندارد. بنابراين هر رؤيايي، حقيقت نيست هرچند هر رؤيايي تعبيري داردكه تعبير آن، عوامل طبيعي و يا عوامل اخلاقي هستند. ولي رؤياهايي هم هست كه با حوادث خارجي و حقايق عالَم وجود ارتباط دارند.
رؤياها، يا خوابهاي حق: عبارت است از ارتباط نفس با سبب غيبي حادثهاي كه بعداً در ظرف مكان و زمان خاص محقق ميشود. نفس به علت تجردش با وجود برزخي يا عقليِ يك حادثه در خواب ارتباط پيدا ميكند و بعداً آن حادثه در عالَم ماده حادث ميشود. البته نفس پارهاي از حقايق آن عالَم را به مقدار استعدادش دريافت ميكند. حال اگر نفس، كامل باشد و گرفتار وَهميّات و آرزوها نباشد، حقايق عالَم غيب را آنطور كه هست به طور كليّت و نورانيت در خواب پيش رويش حاضر ميبيند، ولي اگر نفس كامل نبود آن حقايق را به نحو حكايت خيالي و در صورتهاي جزيي كه با آنها مأنوس است مييابد. مثل اينكه وقتي با معني «عظمت» در آن عالم, روبهرو ميشود، در خيالش صورت «كوه» ايجاد ميشود، و يا معني «مكر» در خيالش صورت «روباه» بهخود ميگيرد، چون عظمت را به كوه، و مكر را به روباه ميشناسد. يا معني «افتخار» را به صورت «تاج» و «علم» را به صورت «نور» و «جهل» را به صورت «ظلمت» ميبيند. و يا مثلاً چون رابطهاي بين اذان صبح در ماه رمضان با شروع روزه هست، با ديدن معني «مؤذن بودن» در آن عالم، صورت «مهركردن دهان» مردم براي خود ميسازد. كه البته اين موضوع؛ رقايق و ظرايفي مخصوص به خود دارد بهطوري كه گاهي از يك معني كه در خواب مييابد صورت عكس آن را در خود ميسازد. مثل اينكه در بيداري گاهي با شنيدن لغت ثروت به معني فقر فقرا منتقل ميشود.
پس گاهي خواب «صريح و بدون تصرف» است و يا «متمثل معنايي است كه نفس با آن روبهرو شده، در عين تصرف نفس» و يا «انتقال به چيزي است مناسب آن معني يا ضد آن معني» و گاهي آنچنان با تصورات شخص مخلوط شده كه اصلاً نميتوان فهميد از كداميك از مباني مأنوس شخصِ خواب بيننده تأثير گرفته، كه در اين حالت به اين رؤياها «اضغاث احلام» گويند.
در رؤياهايي كه نفس با اصل موضوع روبهرو ميشود و به صورت مناسب آن منتقل ميشود، در واقع انسان به اصل موضوعات آگاه شده، بهطوري كه اگر ملاحظه كرد در حال جمعكردن كثافت است، در واقع صورت بهدست آوردن مال زياد دنيا را به او نشان ميدهند، در عين آگاهي دادن به او كه اين مال سرگين و كثافت است. و يا وقتي روبهرو ميشود بر اينكه بدنش ورم كردهاست، با صورت بهدست آوردن مال زياد روبهرو ميشود در عين آگاهي دادن به او كه بدان! آن چرك و آلودگي است. همچنانكه اگر در خواب ديد در زندان است، در واقع با صورت شهرتيابياش روبهرو شده در عين آگاهي دادن به او كه اين شهرت زندان است، همچنانكه اگر ديد در زنجير است، با صورت خوشي و خوشگذراني دنيايياش روبهرو شده در عين آگاهي دادن به او كه آن گناه است و گرفتاري و زنجير.
در هر صورت با اين احوال نميتوان به رؤيا اعتماد كـرد، چون در حال خواب؛ صورت خياليه نفس آنقدر جولان دارد كه با ميل خود صورتها را تغيير ميدهد و از جايگاه خود خارج ميكند.
صاحب كتاب «تحفالعقول» از قول پيامبر «صلواةاللهعليهوآله» آورده كه حضرت فرمودند: اگر رؤيا از كسي برداشته شد نبايد نگران باشد زيرا وقتي كسي راسخ در علم شود، رؤيا از او برداشته ميشود.
اينكه دستور دادهاند انسان دائم در حال طهارت باشد و نيز با وضو بخوابد، به سبب آن است كه اين طهارت موجب طهارت باطن و آزادشدن از خوابهاي بيخود و باطل ميگردد.
مرحوم محدثنوري در جلد ۴ كتاب دارالسلام ميفرمايد: اگر انسان نسبت به خوراكش مواظبت داشته باشد و دقت كند كه چه چيز بخورد و چه مقدار بخورد، روح او قدرت سير در اكناف آسمانها را مييابد وگرنه برعكس، پرخوري موجب جولان شيطان در قلب و خيالش در خواب و بيداري ميشود.
قال رسولالله «صلواةاللهعليهوآله»: « الرُّؤْيا ثَلاثٌ: مِنْها اَهاويلُ الشَّيْطان لِيَحْزَنَ بِها ابْنَ ادَمَ وَ مِنْها ما يَهُمُّ بِهِ الرَّجُلُ في يَقْظَتِهِ فَيَراهُ في مَنامِهِ وَ مِنْها جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَ اَرْبَعينَ جُزْءً مِنَ النُّبُوَّةِ. يعني خواب سه گونه است: يكي القائاتي كه شيطان ميكند تا فرزندان آدم را بترساند و نگران كند و يكي اينكه آنچه را در بيداري مورد توجه قرار داده در خوابش آن را ميبيند(با تغييراتي از طريق صورت خياليه) و يكي هم خوابهايي است كه جزيي است از چهل و شش جزء نبوت.
امامصادق «عليهالسلام» ميفرمايند: در مورد رؤيا فكر كن كه چگونه خداوند در مورد آنها تدبير بهكار گرفته و راست و دروغ آن را به هم در آميخته، اگر همه رؤياها راست بود، مردم همه پيامبر بودند، و اگر همه دروغ بود، در رؤيا فايدهاي نبود.
در فرمايش اماممحمدباقر «عليهالسلام» داريم كه: « رؤياي مؤمن بين زمين و آسمان در گردش است تا آنكه خودش آن را براي خود تعبير كند، يا ديگري براي او تعبير نمايد، پس آنگاه كه تعبير كرد به زمين ميآيد و قطعي ميشود» (كافي ج8ص336).
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما چرا حساس هستید؟ در کتاب (زن ...) این نیست که زن فعالیت های اجتماعی نداشته باشد. در حالی که امروز اکثر کارهای خانه در بیرون خانه انجام می شود و ماندن بدون دلیل زن در خانه در حالی که کار مفیدی برای او نباشد موجب افسردگی آن می شود. باید سعی کنید همدیگر را درک نمایید. مگر می شود وقتی خانمی دارای فرزند بود و بتواند در خانه بماند و فرزند خود را تربیت کند مایل به کار در بیرون خانه باشد در حالی که نیاز عاطفی فرزندش فقط با مادر و انس طولانی با او برطرف می شود و خود مادر نیز نیاز دارد تا با انس طولانی با فرزندش خود را معنا کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید زمانهی خود را بشناسیم و بدون فرار از غرب، در مواجهه با غرب به خود آییم و جهان دیگری بسازیم. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «جایگاه تمدن اسلامی و نسبت آن با این تاریخ» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر دو حالت در میان است 2- با پایداری بر تقوا، به مرور آن بصیرت و نورانیتی که انسان متوجه میشود که چگونه از منکرات فاصله بگیرد، سراغ او میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا وقتی بشر طلب دنیای بیشتر دارد عنان او در اختیار همان توهّماتی است که تکنیک برتر آن را در اختیار دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه تحقیقات مختصری که بنده دارم ظاهراً روانشناسی بحمدلله در کشور ما سیر صعودی به سوی معنویت و اسلامیت دارد. نهایتاً باید در کنار آن مباحث معارف توحیدی خود را تقویت کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب «آداب الصلواة» از امام خمینی ۲. جناب صدرالمتألّهین در «اسفار» دلایل خوبی در راستای نفی تناسخ آوردهاند مبنی بر آنکه وقتی نفس ناطقه سیری را از قوه به فعل داشت و در آن راستا نیاز به بدن جهت ادامه خود ندارد، محال است باز به بدنی برگردد؛ چه به بدن انسانی دیگر یا به بدن حیوان دیگر. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلِ اصلها، رجوع به خداوند است به بهترین شکل. ظاهراً تقدیر ما را خداوند اینطور مقدّر فرموده که از اسلام شروع کنیم و آن را تا این درجه از توحید ناب بیابیم و بقیهی ادیان اصیل را بیگانه از آن توحید نیابیم. ولی عمق توحید اسلامی در شریعت و طریقت و حقیقت را بیشتر یافتیم، بقیهی ادیان تقدیرشان آن بوده که از دین خود شروع کنند و سپس با رجوع به اسلام، توحید خود را عمق ببخشند. نکتهای نیز در جواب سؤال شمارهی 30067 عرض شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نمیدانم. آن مربوط به خداوند است ولی بالاخره خداوند با ارسال رسولان، راهی مقابل ما قرار داده تا نهتنها از آن مشکلات و شبهاتی که برایتان پیش آمده، عبور کنید بلکه به عالیترین محبوب که معبود حقیقی انسان است برسید. به گفتهی جناب مولوی: «اگر که یار نداری، چرا طلب نکنی / وگر به یار رسیدی، چرا طرب نکنی. به خیرهگی بنشینی که این عجب کاری است / عجب تویی که هوای چنین عجب نکنی». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست نباید از نیازهای طبیعی جنین که مورد رشد طبیعیِ آن میشود، کوتاهی کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت از پیامبر خدا«صلواتاللّهعلیهواله» داریم: «بُعثت علی الشریعة السمحة السهلة» من بر دینی آرام و نرم مبعوث شدم، نه دینی که در آن سختگیری باشد. به همان معنایی که در جای دیگر میفرمایند: «لم یرسلنی اللّه بالرهبانیة ولکن بَعَثَنی بالحنیفیة السهلة السمحة» خداوند مرا برای دین رهبانی و گوشهنشینی و فرار از فعالیتهای اجتماعی ارسال نکرده است، لکن مرا برای دینی که در آن سختگیری نیست مبعوث کرده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد جمعِ آقایانی که در سطور اولیه نوشتهاید، آقای دکتر خاتمی با هیچکدام از آنها قابل مقایسه نیستند و از ایشان به بهترین نحو میتوانید استفاده کنید. آقای فنایی را هم چندان جامع ندیدم. ۲. در مورد سیر مطالعاتی اساتیدی را که نام بردید بهجز آقای نوذری که نمیشناسم؛ همه خوبند. ولی در مورد سیر مطالعاتی در رابطه با فلسفهی غرب فکر نکردهام. بد نیست سری به سیدیهای «روزگارِ نو» بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید نظر به رأفت خاص حضرت زهرا «سلاماللّهعلیها» و تواضع کامل ما در مقابل آن رأفت در سجده و نظر به واسطهفیضبودنِ آن بزرگوار، آن ذکر را در سجده بهتر بتوان مؤثر کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرمودهاند: «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض». با توجه به این امر، حضرت یونس «علیهالسلام» باورشان نمیآمد که ولایت حضرت علی «علیهالسلام» آنچنان اهمیت دارد. لذا منکر نبودند به معنای مخالفت، بلکه مهم نمیدانستند. لذا در روایت داریم: «ابْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ صَبَّاحٍ الْمُزَنِيِّ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَصِيرَةَ عَنْ حَبَّةَ الْعُرَنِيِّ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّ اللَّهَ عَرَضَ وَلَايَتِي عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ أَقَرَّ بِهَا مَنْ أَقَرَّ وَ أَنْكَرَهَا مَنْ أَنْكَرَ أَنْكَرَهَا يُونُسُ فَحَبَسَهُ اللَّهُ فِي بَطْنِ الْحُوتِ حَتَّى أَقَرَّ بِهَا [1] حبه عرنى گفت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود خداوند ولايت مرا بر اهل آسمانها و اهل زمين عرضه كرد بعضى اقرار و بعضى انكار كردند يونس منكر شد خداوند او را در شكم ماهى زندانى كرد تا اقرار كرد. موفق باشید.
[1] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج26، ص: 282
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه به نکتهی خوبی دست یافتید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عبادات و دعا. ۲. خود برتر بینی و عدم تواضع. ۳. لذات شرعی مانع کمال نیست. ۴. مومنین با اظهار محبت و ایثار نسبت به یکدیگر تنها نخواهند ماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۲۲ بهمن سال ۵۷ آغازی است برای عبور از ظلمهای کهنهای که نظام شاهنشاهی وابسته به غرب به این ملت تحمیل کرد. همانطور که ما با «غدیر» همواره نظر به آغازی داریم که آغازِ حقیقی تاریخ ما است و هرگز نباید آن را فراموش کرد، در مورد انقلاب اسلامی نیز همواره باید بر آن آغاز تکیه کرد و نگذاشت فراموش شود. بد نیست سری به جواب سؤال شمارهی ۲۳۵۱۸ بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال یکی از کاربران عرض شد وقتی ما نسبت به رخداد بزرگی مثل انقلاب اسلامی احساس مسئولیت کردیم، خود به خود اخلاقِ مناسب آن مسئولیت در ما شکل میگیرد و تذکراتِ اساتید اخلاق در این رابطه معنا پیدا میکند، وگرنه اخلاق منهای احساس مسئولیت نسبت به وظیفهای بزرگ، چندان در جای خود قرار نمیگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جماد که مثل گیاه و حیوان نفس ندارد. موفق باشید
سلام علیکم جناب استاد: اخیرا جناب دکتر عبدالکریمی با جناب سروش دباغ مناظره ای در مورد رساله قبض و بسط دکتر سروش داشتند و طبق نظر آقای عبدالکریمی این رساله تحت تأثیر فضای کانتی و دلالت بر نوعی سوبژکتیویسم و بی بنیادی معرفت دینی دارد که منجر به گرایش به نهیلیسم در بین تأثیرپذیران از آن رساله میشود و شده است. بنده هم در این باره تحلیلی نوشتم برای نقد و نظر خدمت تان ارسال میکنم. جالب است که در این موضوعات آقای عبدالکریمی با ما همگرا هستند گرچه برخی عبارات ایشان در مورد انقلاب اسلامی به نظرم از سر مسامحه و کلی گویی بیان میشود و قابل نقد است: نقدی که جناب دکتر عبدالکریمی بزرگوار مطرح میکنند (با قطع نظر از مقدمات فلسفی ایشان) منطبق با برداشت بسیاری از منتقدین و حتی همدلان با رساله هم هست. چرا که هم جریان روشنفکران غیردینی پروژه سروش را مقدمه گذر کامل از امر دینی تلقی کردند (و نه ادعای اصلاح آن)، و هم جریان حوزوی آن رساله را نوعی بیبنیاد کردن هر معرفت دینی فهم کردند. به راستی هر کسی قبض و بسط را میخواند با اثری رو به رو است که آنچنان نقش تحولات معرفت بشری در معرفت دینی را پررنگ و بلکه مطلق میکند که انگار هیچ فهم تاریخی از دین نمیتواند از گزند این تحولات به دور باشد و روشن است که نتیجة منطقی مزمر در این بیان این است که عمده آنچه بشر در گذشته از دین فهمیده خرافات بوده است! علامه طهرانی که در پست قبلی به ایشان اشاره کردم در نقد مفصل خود که در حقیقت رسالهای مستقل است نشان میدهند که معدود مثالهایی که آقای سروش برای تأثیر تحول معرفت بشری در معرفت دینی ارائه کردهاند هیچ کدام خدشهای به امهات و اصول عقاید اسلامی خصوصاً بنا به فهم فلاسفه و عرفای اسلامی وارد نمیسازد. ما به سختی میتوانیم مثالی بیشتر از اثر نقض نظریه افلاک در نقض نظریه فلسفی عقول دهگانه برای تز آقای سروش بیابیم و حتی با نقض عقول دهگانه از حیث تعدادشان، باز همه چیز نابود نمیشود و ادلة عالم عقل به نحو عام هنوز پابرجا است. این از آن جهت است که فلاسفه اسلامی عمده بنیان متافیزیک خود را بر برهانهای عقلی مستقل از تجربه حسی استوار کردند و این چنین ذاتاً فلسفه خود را از گزند تحولات دانش حسی مصون کردهاند و اتفاقاً اگر نظریه عقول دهگانه هم نقض شده از این جهت است که مقدمه این نظریه، تجربی و متخذ از مسلمات علمای طبیعی زمان خودشان بوده است و نه مقدمات بدیهی. نظریه تکامل داروین نیز به طور قطع ناقض امکان خلق یا ظهور دفعی آدم و حوا در عالم طبیعت نیست چنان که خلق دفعی و تدریجی هر دو در قرآن اشاره شده است. تمام آنچه علمای اعصاب در اینهمانی مغز و ذهن ادعا کردهاند هم امروز در مباحث فلسفه ذهن به شدت مورد اشکال و ایراد است. پس کجا است آن نظریات علمی که بنا به ارتکازات و القائات دکتر سروش شناخت قدماء از دین را کن فیکون کرده باشد؟ چنان که جناب دکتر عبدالکریمی به درستی اشاره کردند، رساله قبض و بسط با تمام طول و تفصیلش چیزی بیش از توضیح واضحات نیست (این که معارف بشری کم و بیش روی هم دیگر اثر دارند) و این برای هر معرفتی صادق است اما تأکیدات و مبالغات آقای سروش بر اثر این تحولات بر معرفت دینی خواسته یا ناخواسته دلالت بر نوعی شکاکیت رادیکال و سوبژکتیویسم مفرط دارد که اثر آن بر اذهان روشنفکران و اهل اندیشه نوعی بی اعتمادی به کل سنت دینی و در نهایت رویگردانی از دین بوده است! این گونه به نظر من آقای سروش خواسته یا ناخواسته در بسط نهیلیسم و رویگردانی از دین در جامعه ایران بعد از انقلاب تأثیر بسزایی داشت و البته تاریخ ایشان را مسئول خواهد دانست! #پرسش_از_عبدالکریمی
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً سومین جلسه این مناظره را هم بنده دنبال کردم. سخنان آقای عبدالکریمی همان نکاتی بود که چند سال پیش در مقالهای در نقد تئوری قبض و بسط شریعت فرمودند و به نظر بنده نقد به جایی است و به همین جهت در سالهای پیش که جهت رونمایی از کتاب «پایان تئولوژی» آقای دکتر عبدالکریمی، آقای دکتر داوری را دعوت کرده بودند؛ آقای دکتر داوری نیز مؤید آن مقاله بودند. به نظر بنده بخواهیم و نخواهیم تئوری «قبض و بسط شریعت» اگر هم به ادعای آقای سروش دباغ امری است کلامی؛ به هر حال موضوع، موضوع شریعت است و نمیتواند طوری مطرح شود که گویا ساحت قدسی در مقابل خواننده آن موضوعیت ندارد. در همین جلسه سوم افرادی که به طرفداری از آقای سروش برآمدند به نظر بنده متوجه دغدغه آقای عبدالکریمی نبودند. بنده همان سالها مطلبی در نقد نظریات آقای سروش نوشتمhttps://lobolmizan.ir/leaflet/219
با اینهمه عنایت داشته باشید که بحث «غیاب ساحت قدس» که دکتر عبدالکریمی بدان میپردازد، عملاً در بعضی موارد ما را از سایر ابعاد دین و فقاهت دینی جدا میکند یعنی به جایگزینی مطالبی که آقای دکتر عبدالکریمی پیشنهاد میکنند در جای خود باید حساس بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان فعالیتهای جناب آقای نوری هستم و ایشان را فردی مطمئن و دلسوز میشناسم و البته خوب است که رفقا در حدّ ممکن از یاری ایشان دریغ نفرمایند و چنان چه برایشان ممکن است در فعالیتهای مذکور با ایشان همراهی نمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا در همان کشوری که هستید با حضوری معنوی فعالیتهای خود را در فضای مجازی شکل نمیدهید؟ در آن حدّ که گویا در همهی جهان هستید. پیشنهاد میشود سری به کانال مطالب ویژه@matalebevijeh بزنید. یا گروه فرهنگی صبّار @sabbar_ir . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دو مرتبه به این سؤال به صورت شخصی جواب داده شد و اینطور عرض شد:
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد در نظام عالم حتی در مورد انسانها هم زوجیت جاری هست ولی چون انسانها مختارند میتوانند خود را هماهنگ نظام زوجیت قرار ندهند. با اینهمه نباید فکر کنیم بهانههای ما یا بقیهی افراد، نقش اصلی را در عدم زوجیت داشته، شاید مصلحتی در کار بوده که آن بهانهها را پیش میآورده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی حجت تمام باشد در حقانیت حاکم، پشتکردن به حکم او در حکم پشتکردن به حق است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مدارا بر این نوع افراد، برکات خاص خود را دارد. شما با همسرتان کار خودتان را بکنید ولی با درد و دل با مادرتان طوری باشد که ایشان احساس کند در جریان زندگی شما هست و عملا آرامشی به او داده اید. آری! به ما فرموده اند به والدین پیر «اف» هم نگویید حاکی از آنکه به آنها سخت گیری نکنید. مدارا با آنها و دلخوش کردن آنها برکات فراوانی در زندگیتان پیش می آورد. موفق باشید