باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر در معارف مذکور تأمل داشته باشد حتما در اظهار نظر فقهی اش وسعت بیشتری پیش می آید و این غیر از بحث قبض و بسط تئوریک شریعت دکتر سروش است که مبنا را فهم مربوط به علوم تجربی میداند که در جای خود اشکال خود را دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! عالم ماده یعنی همهی این پدیدهها، و همهی این پدیدهها به اعتبار عالمِ مادهبودن یک جوهر دارند که عین حرکت است در عین ظهورات مختلف به جهت امکانهای ذاتی مختلفی که هرکدام دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور شخصی به ایمیلتان اینطور جواب داده شد: موفق باشید
۲۸۰۳۴- باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تجربهی گذشتهتان نشان میدهد در مدارا با بقیه، راهِ جذب اعتماد آنها بهتر فراهم میشود زیرا بقیه عموماً آدمهای بدی نیستند، از ترس افراطیهای مذهبی کمی با امثال من و شما فاصله میگیرند. سعی باید کرد اعتماد آنها را جلب کرد. ۲. در جمعبندیِ مطالبی که نوشته بودید، إنشاءاللّه سعی خواهید کرد که در کنار سایر صداها، صدایی باشید که متذکر آن نگاه روانکاوی است بدون نفی بقیهی صداها ۳. اگر خواهرانمان بتوانند به خودشان سختگیری نکنند، مسئولیت را ادامه بدهند، خوب است، ولی اگر کار سنگین است بالاخره مسئولیتی در ادامهی آن کار ندارند. ۴. کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام «رضواناللّهتعالیعلیه» جهت تعالی اخلاق کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید حرف خوبی باشد. میتوانید برای فهم بهتر موضوع، به بحثِ «معنای درک شب قدر» که در کانال مطالب ویژه هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصّل است. آقای دکتر رضا داوری دلایلی دارند که هر ابزاری در فرهنگِ خاصی به ظهور آمده و ناخودآگاه همان فرهنگ را وارد زندگیها میکند و تنها به گفتهی شهید آوینی با خودآگاهی از این مطلب میتوان از ابزارها در راستای اهداف خود استفاده کرد و آنها را از آن خود کرد. کاری که شهید آوینی در «روایت فتح» با دوربین و با قاب تلویزیون انجام داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالت، چیزی است که عموماً در این مسیر برای افراد پیش میآید تا با کنترلِ آن میل و رعایت تقوا، آن افراد به انسانِ دیگری تبدیل شوند و خود را در ساحت برتری بیابند، زیرا «خُلق الإنسانُ ضعیفا» آری! ضعیفبودن بد نیست، ضعیفماندن بد است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان نظر آن عزیزان هم هستم. به همین جهت بحث تأمّل در دوگانهی آن نظرات در آن جواب مطرح شد که نه از بهداشت عمومی غفلت شود و نه همه قرنطینهشدن را دنبال کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست در این مورد نیز فکر کنید که انقلاب اسلامی دلها را به خوبی جذب کرده است که فشارهای اقتصادی با همهی سختی هایش موجب نشده تا مردم از رهبری و انقلاب دست بکشند. از مدیریتهای غلط که در بستر روحیهی انقلابی نبود، گلهمند و عصبانی هستم زیرا میدانم ظرفیت انقلاب و کشور بیش از این حرفها است. عنایت داشته باشید حقیقت انقلاب اسلامی، ماورای این شلوغکاریها که رسانههای دشمن فعلاً ذوقزده شده اند، در حالِ فتح تاریخی است که غیر از تاریخ مدرنیته و فلاکتهای آن است. این بیچاره ها از جای دیگری میسوزند. «أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ ﴿۸۱/هود﴾ ؟» آری! خدا میداند صبح این تاریخ که در دل انقلاب در حال طلوع است، بسیار نزدیک است. هر اندازه دشمن بیشتر تلاش میکند، زودتر به ناتوانی او پی میبریم و مرگِ او را زودتر نظاره میکنیم. قصهی ما ماورای این حرفها است. تنگناها را با نور توحید به راحتی ذوب خواهید کرد و دردِ دردمندان و مشکلات مستضعفان در راهی دیگر، نه راهی که دنیای مدرن میخواهد ما را به آن مشغول کند؛ رفع میشود.
پردههای دیده را داروی صبر هم بسوزد هم بسازد شرح صدر
آینة دل چون شود صافی و پاک نقشها بینی برون از آب و خاک
هم ببینی نقش و هم نقاش را فرش دولت را و هم فراش را
چون خلیل آمد خیال یار من صورتش بت معنی او بتشکن
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما شهید مطهری را عالِمی میدانیم که زمانهی خود را بهخوبی تشخیص داد و با سرمایهی عظیم علمی و فهم عمیق و تعهد و مسئولیتِ دینی بهترین کار را در زمانهی خود انجام داد، حال اگر دانستن و ندانستن نگاه هایدگر در آن کار عظیم که او انجام داد؛ چه اندازه میتوانست نقش داشته باشد؟ آری! بنا به گفتهی رهبر معظم انقلاب، نباید در شهید مطهری متوقف شد، ولی همین امروز هم در بسیاری موارد آثار شهید مطهری با ما حرف دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به گرد خانهی گِلی میگردی، فراموش مکن که در باطن این خانه نوری از ملائکة اللّه با باطن شما در ارتباطاند. سعی کنید در آن شرایط که بهترین شرایط اُنس با فرشتگان است، غافل نمانید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید مسئله خلفا در وارونه کردن اسلام بود به این معنا که وجه اصلی دینداری یعنی نظر به حقیقت به حاشیه رفت و ظاهر دین حفظ شد وگرنه اصل موضوع جهاد در راه خدا چه در زمان پیامبر و چه در زمان خلفا، امر شایستهای بود ولی به شرطی که به نیّت ارائه اسلام باشد نه به معنای کسب غنائم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث،بحث مفصلی است. عرایضی در کانال «ندای اندیشه» داشتهام که خوب است سری به آن کانال در این رابطه بزنید. https://eitaa.com/nedayeandishe/155 موفق باشید:
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظاهراً هرکدام مطابق امکانشان که نسبت به بدن مشترک دارند، اراده میکنند و لذا این دو نفس میپذیرند در شرایط اتحاد با همدیگر، نفسِ خود را تدبیر کنند. ۲. نفس ناطقه جهت حضور در بدن، بستر تدبیر میخواهد وگرنه اگر بدن داشته باشد ولی سر او را از بدن جدا کنند چون میدان تدبیر ندارد از بدن منصرف میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بر اساس برنامهی شریعت الهی که چندان هم نیاز به سختگیری ندارد، باید عمل کرد. مهم معارف الهی است که باید پشتوانهی اعمال ما باشد. سیر مطالعاتی سایت، پیشنهاد ما است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدایتان شوم! از بس بحمداللّه در این دوره جوانان خوبی به صحنه آمدهاند، بنده در خود اصفهان هم ماندهام که چگونه بین اینهمه خوب، ۵ نفر را انتخاب کنیم. حال از ما از تهران سراغ میگیرید که مغز آدم سوت میکشد که چگونه بین اینهمه خوب باید ۳۰ نفر را انتخاب کرد؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر سادگی که همیشه مدّ نظر اسلام است؛ ظاهر مؤمن باید آراسته باشد. به همین دلیل پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» بهترین عطرها را استفاده میکردند. خوب است سری به کتاب «سنن النّبی» تألیف آیت اللّه طباطبایی بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بعد از چشیدن «حکمت متعالیه» و درکِ فهمی که در قوم ایرانیشیعهی ما به ظهور آمده، برای مطالعهی «هستی و زمان» شرح آقای دکتر صافیان خوب است. به نظرم مرکز سها، صوت آن درس را در اختیار دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. آری! انسان ابتدا رابطهی علت و معلول را به صورت علم حضوری در بین خود و حالات خود احساس میکند و آن را به امور بیرونی تعمیم میدهد. در این مورد نکاتی در جزوهی «فلسفهی غرب» در رابطه با نظر دیوید هیوم نسبت به علیت عرض شده است که عیناً برایتان کپی میگردد. موفق باشید
عليّت: هيوم در راستاى گرايش تجربى مسلكى اش كه فقط به دريافت هاى حس و مشاهده و تجربه اعتماد و باور دارد «عليت» يعنى رابطه علت و معلولى بين دو شىء را بالكل مردود مى داند مى گويد: در وهله اول مى بينيم همه اشيايى كه علت و معلول به شمار مى آيند «هم پهلو» هستند، در حالى كه چه بسا شيئى با شىء ديگر «هم پهلو» باشد ولى علت آن به شمار نيايد و اصلًا به چه دليل هر چيزى كه وجودش آغازى دارد بايد علتى هم داشته باشد؟ و چرا نتيجه مى گيريم چنين علتهاى خاص بايد چنين معلول هاى خاص را داشته باشند. يعنى چرا بايد اين معلولها را به خدا نسبت دهيم و چرا بايد خدا را علت اين معلولها بدانيم؟ ما چون بارها به تجربه «هم پهلويى» آتش و گرما را مشاهده كرده ايم يكى را علت و ديگرى را معلول مى دانيم. گويا هيوم فكر كرده است اعتقاد به علت بر اساس تجربه بوده است و آن هم تجربه حسى. و بعد هم گفته ما فقط «هم پهلويى» را مشاهده و تجربه كرده ايم و نه خود عليت را. و چون عليت را مشاهده نكرده ايم نمى پذيريم. در حالى كه در جواب هيوم بايد گفت: اولًا؛ اصل عليت يك اصل عقلى است كه از حقايق عينى نشأت گرفته است، مثل حركت و قانون عليت قضيه اى عقلى و علمى حصولى است كه از علم حضورى نفس به افعال خودش به دست آمده است. يعنى نفس امورى مثل اراده را در خودش به علم حضورى مى يابد كه سنخ وجود آن «تعلقى» يعنى قائم به غير است، و نفس به آن وجود مى دهد، ولى وجود نفس بستگى به آن اراده ندارد و پس از علم حضورى به رابطه اى كه بين نفس و فعل آن محقق است، عقل اين رابطه را تحليل مى كند و خصوصيات مصداق را ملغى كرده و ماهيت نفس و ماهيت اراده و زمان و مكانِ آن اراده را كنار مى گذارد و تنها به سنخ وجود نفس و اراده اش نظر مى كند و به حكم كلىِ عليّت مى رسد كه بر تمام مصداقهاى علت و معلول صادق است كه يكى عين نياز به ديگرى است و اولى علت است و دومى معلول. يعنى بر عكس ادعاى هيوم عليت از طريق مشاهده و تجربه مادى به دست نيامد كه صرفِ «هم پهلويى» تجربه شده باشد، بلكه در تجربه صرفاً مصداقهاى عليت مطرح مى شود و اگر خصوصيات واقعى علت و معلول بر آنها تطبيق كرد به عنوان علت و معلول پذيرفته مى شود. ثانياً عليت يك واقعت عينى است كه حس و عقل به وجود آن در عالم محسوس پى مى برند و همچنان كه حس و تجربه به تنهايى از حركت، فقط سكون هاى متوالى دريافت مى كردند، از عليت هم حس و تجربه به تنهايى فقط «هم پهلويى» و «تقارن بين دو شىء» را دريافت مى كنند و نه همه واقعيت عليت را هيوم بر اساس همان گرايش تجربى خود كه تنها مى خواهد آنچه را كه مشاهده و تجربه مى كند بپذيرد مى گويد: اصلًا به چه دليل هر چيزى كه وجودش آغازى دارد بايد علتى داشته باشد؟ يعنى چون علت را در كنار اين پديده كه وجودش آغازى دارد نمى يابيم، نمى پذيريم كه آن پديده نياز به علت دارد در حالى كه اگر وجودش آغاز دارد، يعنى عين بودن نيست، و بودنش از خودش نيست، چرا كه اگر بودنش و وجودش از خودش بود بايد بى آغاز موجود باشد در حالى كه آغاز دارد يعنى وجودش ذاتاً وابسته به غير است و عقل نمى پذيرد وجودى كه ذاتاً وجودش وابسته به غير است بدون علت باشد. مى گويد: ما چون به تجربه و مشاهده نيافته ايم كه هرچيز كه آغاز به بودن مى گذارد علتى دارد. پس اين يك باور است و چون بنا است زندگى انسانها امكان پذير باشد بايد به اين باورها اعتماد كرد. يعنى خود هيوم هم در زندگى به صرف دريافت هاى حسى نمى تواند زندگى كند، ولى به جاى اينكه بگويد به كمك استعدادى ديگر به نام عقل متوجه عليت مى شويم و زندگى بر اساس اعتماد به عليت يك زندگى عقلانى است مى گويد اعتقاد به وجود علت يك باور است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم در این مورد عرف مؤمنین را باید ملاک خود قرار دهید تا گرفتار افراط و تفریط نشوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با کریمان کارها دشوار نیست؛ به خودتان سختگیری نکنید. ۲. به نظرم روحها روی هم رفته طالب مباحث معرفت نفس و معاد هستند اگر حالت آموختنی نباشد و حضوری باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألهین چندان در دستگاه خود به این نوع موارد نپرداخته. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: طرحی که آقای بیکن و یا کانت در شرایط تاریخی خود مطرح میکنند مطابق روح تاریخی خود و آمادگی مردم آن زمان است و به همین جهت بنیاد تاریخی آنها میشود. در این مورد در شرح کتاب «خرد سیاسی در جهان توسعهنیافتگی» عرایضی نسبتاً مفصل شد. اگر بخواهید فلسفهی غرب را دنبال کنید در هر صورت نمیشود از آن نگاه که آقای دکتر داوری مدّ نظر قرار میدهند، غفلت کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باز برگشتیم به اول قضیه!! که عرض شد در هر تجربهای قیاسی خفی وجود دارد. بحث در یقینیبودنِ آن قیاس است که همان «حکمالامثال فی ما یجوز و لا یجوز واحد» میباشد و نه یقینیبودنِ علوم تجربی که بر اساس «ظنون متراکمه» نوعی اطمینان برای انسان بهوجود میآورد بدون آنکه مثل قضایای استدلالی، یقینی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن روایت میفرمایند نباید خوف طوری بر انسان غلبه کند که موجب یأس از رحمت خدا گردد، و رجاء نیز نباید طوری غلبه کند که انسان نسبت به وظایف الهیاش بیتفاوت باشد. با توجه به این دو امر، خداوند دوست دارد که در عین انجام وظایف، امید به رحمت او بیشتر باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه بنده در جریان هستم زیارتنامهای است که حضرت آیت الله جوادی بر مبنای معارف دینی و سیره معصوم در رابطه با حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» تنظیم کردهاند که بسیار حکیمانه و عالمانه است. موفق باشید