بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23269
متن پرسش
خدایا کفر نمی گویم، پریشانم، چه می خواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی. خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی، لباس فقر پوشی، غرورت را برای تکه نانی، به زیر پای نامردان بیاندازی و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز آیی، زمین و آسمان را کفر می گویی، نمی گویی؟! خداوندا! اگر در روز گرما خیز تابستان، تنت بر سایه ی دیوار بگشایی، لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری و قدری آن طرفتر عمارتهای مرمرین بینی و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد زمین و آسمان را کفر می گویی، نمی گویی؟! خداوندا! اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت با خبر گردی پشیمان می شوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت. خداوندا تو مسئولی. خداوندا تو می دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است، چه رنجی می کشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کن که: «دوست دارد یار، این آشفتگی». حداقلش آن است که شما را این‌چنین «بلبل‌زبان» کرده است. شک ندارم که وقتی شعر شما را شنید، بر روی عرش خود بی‌ترس و لرز و خندان از شاهکار خود در مقابل ملائکه به شگفت آمد که بنده‌ی خود را به چه ناز و کرشمه‌ای کشانده است و به خود خواهد گفت: «که کس، آهوی وحشی را از این خوش‌تر نمی‌گیرد»، به نظر شما این را می‌گوید یا نمی‌گوید؟ موفق باشید 

22619

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نظر حضرتعالی در مورد کتاب (بازتاب تفکر عثمانی در حادثه کربلا؛ محمدرضا هدایت پناه) چیست؟ حضرتعالی در صوت محرم سال ۸۷ می فرمایید مشکل کوفیانی که حضرت را به شهادت رساندن ضعف فرهنگی بود. در صورتی که آقای هدایت پناه با دلایل محکم بیان می دارند (کوفیانی که امام علیه السلام را به شهادت رساندن یا عثمانی مذهب اند یا فقط شیعیان سیاسی اند (نه عقیدتی)! با تشکر از استاد عزیز. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن کتاب را نخوانده‌ام ولی حرف، حرف درستی است که قسمتی از کوفه، عثمانی‌مذهب‌اند و قسمتی هم شیعیانِ سیاست‌زده که شدیداً گرفتار ضعف فرهنگی بوده‌اند. موفق باشید

33749

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: یکم. خدا را شاکرم که در زمانه ی شما و متفکرانی همچون شما نفس می کشم. دوم. صوت جلسه ی اخیر شما با بچه های مجله سوره را گوش کردم، چقدر قشنگ مسئله را جا انداختید. از سیر حرکت ملاصدرا از فیلسوفان غرب گفتید تا بحث اصالت ماهیتی ایشون و در آخر آن مواجه ی عظیمشان با غرب به وسیله ی اصالت وجود. استاد گرامی، دو تا سوال دارم. ۱. اگر ما هم بخواهیم همین سیر رو بگذرانیم چه کتاب هایی از فیلسوفان غرب پیشنهاد می کنید به عنوان یک سیر و راهی که باید گام به گام رفت!؟ ۲. بحث نهلیسم و اومانیسم رو فرمودید، به عقیده ی بنده یکی از مشخص ترین و برجسته ترین حوزه هایی که انحراف فکری بشر را داد می زند همین طب سنتی است! ای کاش بشود نظری، سخنرانی در باب طب سنتی و نگاه حضوری شما به این طب و معرفت نفس بحث کرد!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال باید از هایدگر و «هستی و زمان» او شروع کرد و سپس با نگاه هایدگر سراغ  دکارت وکانت و هگل رفت. ۲. بحث مشکلی است. باید به هر کدام از طب جدید و سنتی در جای خود فکر کرد. موفق باشید

30297

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز طلبه هستم و حالات عرفانی داشتم. طلبگی را دوست هم دارم ولی با این اوضاع جامعه و گریز مردم از اسلام و محبوب نبودن جامعه طلبگی و مشکلات جسمی و بعضا هم مورد مسخر قرار می گیرم. لذا حالت خستگی و تنبلی شدیدی برم عارض شده است که احساس خستگی و گاهی القائاتی از ناامیدی دارم. چه کنم به حالات سابق عرفانی برگردم و از تنبلی نجات پیدا کنم از تنبلی. احتمالا می خواهید مراجعه به کتب بدهید. کتب شما را خواندم اجابت اینجا فرمایید الله یحفظکم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه‌ی آینده‌ای شد که رهبر معظم انقلاب متوجه‌ی آن هستند و رجوع مردم پس از سرخوردگی از این تجددمآبی‌ها به اسلام است و شما باید خود را برای آن آینده آماده کنید و دروس رسمی حوزه، آن زمان به کار می‌آید و در کنار آن‌ها از تفسیر قرآن و دنبال‌کردن روایات نباید غفلت کرد. موفق باشید

30169

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چگونه می‌توان فهمید کدام دین و مذهب دارای حقانیت هستند این مدخل ویکی پدیا را ملاحظه فرمایید لیست ادیان که تازه بخشی از آنها آمده چقدر طویل است https://en.m.wikipedia.org/wiki/List_of_religious_populations و یا این لیست که لیست مذاهب اسلامیست https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D9%81%D8%B1%D9%82_%D9%88_%D9%85%D8%B0%D8%A7%D9%87%D8%A8_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 هرچه دنبال می‌کنیم انگار تمامی ندارد یا جناب سید حسن خمینی فرهنگی در مورد مذاهب اسلامی تالیف کردند که بالای ۲۰۰۰ مدخل دارد بعد بفرض به حقانیت یک مذهب برسیم تازه آغاز ماجراست علما کثرالله امثالهم الی ماشاءالله با یکدیگر اختلاف دارند حتی پیش می آید یک عالم در برهه های فکری متفاوت حیات خویش آرایش تفاوت می کند چه باید کرد؟ بقول شاعر شدم گمراه و سرگردان میان این همه ادیان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلِ اصل‌ها، رجوع به خداوند است به بهترین شکل. ظاهراً تقدیر ما را خداوند این‌طور مقدّر فرموده که از اسلام شروع کنیم و آن را تا این درجه از توحید ناب بیابیم و بقیه‌ی ادیان اصیل را بیگانه از آن توحید نیابیم. ولی عمق توحید اسلامی در شریعت و طریقت و حقیقت را بیشتر یافتیم، بقیه‌ی ادیان تقدیرشان آن بوده که از دین خود شروع کنند و سپس با رجوع به اسلام، توحید خود را عمق ببخشند. نکته‌ای نیز در جواب سؤال شماره‌ی 30067 عرض شد. موفق باشید

29884

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام مجدد استاد محترم: اگر آثار عرفا همچون «غربت الغربیه» شیخ اشراق رو ببینیم بنظر می‌رسد که تمام سلوک شان در قوس نزول واقع می شود و وقتی سفر وجودی خود رو وارونه سپری کرده به خانقاه پدر می‌رسند باید به چاه قیروان برگرده با اراده و اختیار خود قوس صعودی/عروجی رو طی نمایند۔ بفرمایید آیا درست فهمیده ام؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. موفق باشید

29377

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: برای مطالعه تاریخ انقلاب و تاریخ معاصر چه کتاب هایی و نویسندگانی پیشنهاد می‌کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به کتاب‌های زیادی که به بازار آمده است به راحتی نمی‌توانم نظر دهم. ولی فکر می‌کنم کتاب «تاریخ معاصر ایران» که آقایان دکتر موسی نجفی و دکتر موسی حقانی زحمت تدوین آن را کشیدند، کتاب خوبی باشد. البته می‌توانید سری هم به جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

29252
متن پرسش
با سلام: بنده مطالبی که شما درباره بحث «حسادت» و چگونگی مقابله با اون فرمودید رو مطالعه کردم تا به شناخت بهتری از مسئله خودم برسم. من سالهاست که دچار احساساتی میشم که شاید اسمش حسادت باشه به این معنا که بعضی موفقیت های دیگران باعث کدورتم میشه. فقط موفقیت‌هایی که در عرصه‌هایی باشه که من هم در اون عرصه‌ها مشغول فعالیت باشم. اما نه به این صورت که طلب زوال اون نعمت و موفقیت رو از دیگری داشته باشم. بلکه دچار این خودزنی میشم که چرا من برای خدمت به نظام اسلامی و به امام‌زمان توانمندی‌های منحصر به فردی ندارم. چرا کمم، چرا به قدر کافی به درد نمیخورم، چرا متخصصی نیستم که کس دیگه‌ای به گرد پام نرسه و من بتونم به صورت خاص به درد بخورم؟ برای من سرباز صفر امام زمان بودن، با فرمانده‌ای برای امام زمان بودن که امام بتونن کارهای بزرگ بهش بسپرن خیلیی فرق داره. برای من انجام شدن کار امام، و روی زمین نموندن کارهایی که باید انجام بشن، با اینکه من کار امام رو انجام بدم خیلی فرق داره. خوشحال نمیشم از اینکه ببینم یه عده دارن مسائل جامعه اسلامی رو حل میکنن اگر خودم جزو اون عده نباشم. خوشحال نمیشم از اینکه ببینم کار امام داره پیش میره اگر خودم نقش کلیدی در پیشبرد اون کار نداشته باشم. من از به دردبخور نبودن خیلی می‌ترسم. از طرفی هم می‌فهمم که توی این طرز فکر و احساس حتماً نوعی خودخواهی هست. می‌فهمم که باید از موفقیت شیعیان امام زمان خوشحال شم. و می‌فهمم که باید خوشحالی امام خوشحالی من باشه. برای همین در طول همه این سالها تمام تلاشم رو کردم که این حس هیچ بروزی نداشته باشه. هیچوقت سعی نکردم کار کسی که از من موفقتره رو کوچیک جلوه بدم یا خراب کنم یا پشت سرش حرف بزنم. خیلی هم تلاش می‌کنم که تحسینشون کنم و حتی پشت سرشون هم ازشون تعریف کنم. ولی این تلاشهای عملی هیچ چیز رو در دل و احساس من بهتر نکرده. با وجود این تلاشها همیشه اون کدورت و خودزنی و حتی گاهی دلشکستگی از اینکه من رو لایق خاص شدن ندونستن هست. ممنون شما هستم اگر هم به لحاظ نظری هم عملی من رو راهنمایی کنید. که در این مورد چه باوری رو در فکر خودم پرورش بدم، و چه اعمالی رو انجام بدم تا مسئله ام حل بشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این احساس رویهمرفته می‌تواند خوب باشد ولی توجه داشته باشید بعضی از یاران پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به طور مستقیم در کنار حضرت فعالیت داشتند مانند حضرت علی «علیه‌السلام». ولی بعضی از یاران آن حضرت مانند اویس قرنی در حالی‌که او نتوانست پیامبر خدا را ملاقات کند بی‌سر و صدا با کمالاتی که از خود نشان داد، راه پیامبر خدا را در منطقه‌ی یمن هموار کرد و زمینه‌ی پذیرش ایمان به پیامبر خدا را با سلوک خود فراهم نمود. به همین جهت گاهی مسیر ما باید اویسی باشد و آن راه را کم و بی‌ارزش ندانیم زیرا بعضی از مردم با حرکات و سکنات ما متوجه می‌شوند که راهی برای سعادت در پیش است که به ظاهر چندان هم چشمگیر نیست. موفق باشید    

28966

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: وقت بخیر. استاد توصیه حضرتعالی به کسی که دائم عصبانی هست و حرص می خورد با خاطر مشکلاتی که دارد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده مطالعه‌ی کتاب شرح حدیث «جنود عقل و جهل» است که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله تعالی‌علیه» تدوین کرده‌اند. موفق باشید

28685

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: از نظر استاد اگر کسی صرفا بخواهد مجتهد در فقه و اصول بشود و احکام فردی و اجتماعی اسلام را از منابع آن با قواعد اصولی استنباط کند، آیا حتما لازم است در فلسفه دین و فلسفه معرفت و فلسفه زبان و انسان شناسی و ... سایر حوزه های کلام جدید صاحب نظر باشد؟ یا اینکه برای اجتهاد در فقه و اصول همان مقدمات مصطلح اجتهاد کافی است و صرف یک آشنایی نیمه تخصصی با اعتقادات اسلامی و مبانی آن کافی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر در معارف مذکور تأمل داشته باشد حتما در اظهار نظر فقهی اش وسعت بیشتری پیش می آید و این غیر از بحث قبض و بسط تئوریک شریعت دکتر سروش است که مبنا را فهم مربوط به علوم تجربی می‌داند که در جای خود اشکال خود را دارد. موفق باشید

28434
متن پرسش
سلام علیکم: چطور می‌شود این احساس را داشت که در سبک زندگی ما روح ما و بعد حقیقی وجود ما به صحنه آمده و مشغول تدبیر تن است و تن در اراده من و نفس و روح مان است و به این نوع از بیداری و یقظه برسیم که حس کنیم در مسیر عبودیت و رضوان الهی قرار گرفته ایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخ، تاریخِ احساس حضور حق‌الیقینی است تا انسان خود را در آغوش خدا احساس کند. دیروز علم‌الیقین برای حیات دینی کافی بود لذا جناب خواجه نصیرالدین طوسی «رضوان‌اللّه تعالی‌علیه» کتاب «تجرید الاعتقاد» را می‌نویسد و بعد از آن بشر قدم در عین‌الیقین گذاشت تا حقیقت را با چشم جان بنگرد و با خداوند مأنوس شود. ولی به گفته‌ی جناب خواجه عبداللّه انصاری، به هر حال در شهود، باز سالک شاهدِ شهودِ خود است. و این هنوز باقی‌ماندن در نحوه‌ای از رسمِ خَلقی است و آرام‌آرام جلو و جلوتر آمدیم تا آن‌که با انقلاب اسلامی دیگر قصّه‌ی ما شهودِ حقیقت نیست، بلکه احساس حقیقتی است که جان و وجود ما را در بر گرفته است. و قصّه‌ی کربلا باز به شکل یک جهان و نه به شکل یک گروه؛ به میان آمد. ما امروز در تاریخی هستیم که اراده‌ی الهی تمام وجود آن‌هایی که بنای حضور در تاریخ انقلاب اسلامی را دارند در برمان گرفته است. و این قصّه‌ی حق‌الیقینیِ ما می‌باشد. موفق باشید

28390

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: جایی مطالعه کردم که صورت ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) که در ماه ذلحجه بوده صورت و حقیقتی برتر دارد، اینکه قلب مثالی این دو گوهر در اثر تجاذب تکوینی در هم می آمیزد و یکدیگر را برای رسیدن به وحدت جمعی یاری می کند. این موضوع چه تناسبی با ماه ذلحجه دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: محل ظهور آن اتحاد ملکوتی در عالم ناسوت، در این ماه صورت می‌گیرد. موفق باشید

27916

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: طاعات و عباداتتان مقبول درگاه الهی إن شاءالله. در مکاتبه ای که با شما داشتم گفتید برنامه درسی حوزه علمیه خواهران تا آنجا که اطلاع دارید خوب و مناسب با خانم ها تدوین نشده، من هم تصمیم دارم ان شاءالله معارف را در دانشگاه ادامه بدم گرایش تاریخ و تمدن اسلام، و باید یک سال ان شاءالله برایش خوب درس بخوانم تا کنکور قبول شوم ان شاءالله. حال با توجه به صحبت قبلیتان، آیا با وجود نقص هایی که در حوزه علمیه خواهران در رابطه با مطالبی که می‌خوانند و ...، وجود دارد، آیا با این حال تحصیل معارف (تفسیر قرآن، تاریخ اسلام و...) برای خانم ها را در دانشگاه بهتر می‌دانید یا حوزه؟ آیا ارزش این را دارد من یک سال از عمرم را کنکور بدم برای معارف دانشگاه تهران؟ با توجه به این که تحصیل در دانشگاه از سختی کم تری برخوردار است تا حوزه البته تا آنجا که من می‌دانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امتیاز حوزه‌ی علمیه آن است که افراد در آن‌جا با زبان عربی آشنا خواهند شد که برای ورود به متون دینی لازم است ولی بعضاً دیده می‌شود دروسی را به طلبه‌ی خواهر تحمیل می‌کنند مثل فقه و اصول، که عموماً مردم در این مورد بیشتر به آقایان رجوع می‌نمایند وگرنه ورود به تفسیر قرآن از طریق حوزه چیز خوبی می‌تواند باشد. و البته همان‌طور که عرض شد اگر خودمان فعّال باشیم می‌توانیم در دانشگاه نیز به‌خصوص از طریق حوزه‌ی دانشگاهی ورود خوبی داشته باشیم. موفق باشید

27132
متن پرسش
سلام علیکم: آیا این دیدگاه دیدگاه متقن و درستی است که برخی معتقدند ابزارها و تکنولوژی فی نفسه خنثی و بدون بار و ارزش فرهنگی است و مانند چاقویی است که می تواند در دست انسان صالح بیفتد و در مصارف خیر بکار برود و می تواند در دست انسان شرور، آلت قتاله شود لذا عناصر و ابزار امروز هم ویژه فضای مجازی و تکنولوژی امروز مهم است در دست صالحین باشد و گرنه به خودی خود یک ابزار و تکنیک، حامل و پرچمدار فرهنگی نیست و باید خود را صالح کنیم تا آن ابزار موجب فساد نشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصّل است. آقای دکتر رضا داوری دلایلی دارند که هر ابزاری در فرهنگِ خاصی به ظهور آمده و ناخودآگاه همان فرهنگ را وارد زندگی‌ها می‌کند و تنها به گفته‌ی شهید آوینی با خودآگاهی از این مطلب می‌توان از ابزارها در راستای اهداف خود استفاده کرد و آن‌ها را از آن خود کرد. کاری که شهید آوینی در «روایت فتح» با دوربین و با قاب تلویزیون انجام داد. موفق باشید

26414
متن پرسش
با سلام: عرض خسته نباشيد. خواستم از جنابعالي تشکرکنم ديگر همه سوالاتم درباره حقانيت علامه حسن زاده و عرفان اصيل تمام شد ولي جان به لب رسيد تا جام به لب رسيد. چقدر سخت و نفسگير و اغفال کننده بود جريان ضد فلسفه و عرفان، من اين پيروزي عقيدتي رو براي خودم جشن گرفتم و از کمکهايي که اين مدت به من داشتيد تشکر مي کنم، راحت عرض کنم ديگه جايي نمونده از اينترنت و جريان ضد عرفان و فلسفه و ضد علامه حسن زاده که مطالعه نکردم روح تعاليم و مسير علامه حسن زاده را ديدم حالا بگذار هرچه درباره پوسته بخوان بگن نميگم ايمن از ديو رجيمم باز هم به‌عنوان يک انسان ناقص در معرض اغفالم ولي الحق والانصاف سخت بود. يکي ازدوستانم در همين مرحله زمينگير شد، بشدت درد مي کشم براي جوانان عزيز کشورم که در معرض اغفالند، و برخي جوانهاي خارجي که بر اثر سخنان هاوکينگ يا فيزيکدانها و بعضي دانشجويان داخل کشور که ندانسته گير شبهات مي افتند درد مي کشم. ايکاش زبان خارجه بلد بودم. آيا مي توانم کاري کنم؟ براي نسل جديد درد مي کشم، تاريخچه خيلي مهم است نبايد بدون مطالعه تاريخي و نظريات متقابل سريع به آنچه که اغفال کننده گان شيرين جلوه مي دهند توجه کنيم لعنت خداوند بر شيطان و شياطين جني و انسي. از من به جرات ميگم لا اقل بيش از هزار نفر و بيشتر و بيشتر اثر مي پذيرند با زبان و قلمم بلايي بر سر ماديگراها، و جريان ضد فلسفه و ضد عرفان بيارم که سالها اثرش بر در و ديوارها بماند. يا علي مدد. خداحافظ شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نحوه حضور و فهم مبارک‌تان باد! بخواهند و یا نخواهند تاریخِ بشر امروز تاریخ تدبّر و گشودگی نسبت به سایر انسان‌ها و اندیشه‌ها است و از این جهت آن نوع ضدیّت‌ها، تاریخش گذشته است، جزیره‌‌هایی می‌شوند تنها و عموماً گرفتار خودخواهی. موفق باشید

25316

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام دوباره خدمت استاد طاهرزاده: اگر کسی عزم جدی برای ترک گناه داشته باشد اما هر بار پس از توبه دوباره مرتکب آن گناه شود همچنین امید هم داشته باشد اما هر کار می کند شیطان او را وسوسه و دوباره گناه می کند چه کار باید بکند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نور ایمانی که دارید دوباره توبه کنید تا شیطان مأیوس شود. موفق باشید

25019

معنای یقینبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ۱. آیا این عالم طوری بنا شده که هرکس هرچیزی را با یقین اراده کند آن چیز محقق می شود؟ ۲. اگر اینطور باشد دیگر دعا کردن و دره خانه ی خدا را زدن چه معنایی دارد؟ خب خودمان هرچه می خواهیم را روی آن تمرکز می کنیم و با یقین اراده می کنیم تا به آن برسیم. مثلا با یقین می گوییم که این مشکل من حل می شود یا مریضی من خوب می شود. ۳. چرا در روایت می فرماید دعا را با حالت یقین به اجابت بخوانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر یقین او مطابق نظام احسن الهی باشد و نه یقینی که در حقیقت، توهّم است و در خیالات او جای دارد. ۲. دعا موجب می‌شود تا انسان متوجه‌ی حقیقت شود و از توهّم نجات یابد. ۳. حالت یقین یعنی حالتی که انسان با حقایق روبه‌رو شود. به همین جهت در روایات داریم که یقین در بین انسان‌ها بسیار کم است. موفق باشید

24840

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در جای شنیدم که پیامبر دعا کرد که بیشترین روزیم در پایان عمر باشد. میشه لطفا علت چنین دعایی را بیان کنید و بفرمایید چرا پیامبر چنین دعایی می کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این صورت چیزی نشنیده‌ام. شاید از آن جهت که در آخر عمر قوت بدن در کسب روزی ضعیف، ولی خرد انسان قوی شده است، کثرت روزی بهتر در جای خود قرار گیرد. موفق باشید

24696

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در کتاب فصوص اشاره شده که عایشه اطیب طیب (صفحه ۶۱۹) است در صورتی که در مقابل حضرت علی (ع) ایستاد و دشمن اهل بیت (ع) شد و اینکه اگر بیان ابن عربی هست و علامه ترجمه کردن ایشون این حرف ابن عربی رو قبول دارند و سوال دیگه مربوط به اینکه شبهه شیطان پرستی و گاو پرستی همان خداپرستی است را جواب دهید و این مطلب ها رو در اینترنت به صورت گسترده بیان کنید تا بد بینی نسبت به ایشان پیش نیاید.
متن پاسخ

۲۴۶۹۶. باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالب به طور مفصل از طریق صاحب‌نظرانِ عرفان بحث شده. به گفته‌ی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که به آقای گورباچف فرمودند «مطالب باریک‌تر از موی محی‌الدین»، پس مطالب ساده نیست که هر انسانِ سطحی متوجه شود. اقلاً به کتاب «جدال با مدعی» از آقای حسین غفاری و یا به پایگاه اطلاع‌رسانیِ آقای حاج شیخ محمد حسن وکیلی به آدرس زیر رجوع فرمایید. موفق باشید http://erfanvahekmat.com/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87/%D8%AD%D8%AC%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85_%D9%88_%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%86_%D8%B4%DB%8C%D8%AE_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D9%88%DA%A9%DB%8C%D9%84%DB%8C

24531

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: قسمت دوم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را به بچه هایی با چه سن می تونیم بگیم که بفهمن و بتونن بین بدنشون و خودشون تفاوت قائل بشند؟ به بچه پنج شش ساله میشه گفت؟ و در مورد فرشته و شیطان از چه سنی میشه گفت که بچه از احساس حضور موجودی که نمیتونه ببینه نترسه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده آن قسمت را برای بچه‌های قبل از دبستان عرض کردم. ۲. شاید بشود از آن سن ۶ سالگی آن‌ها را متوجه‌ی چنین موجوداتی نمود از آن جهت که فرشتگان برای مددهای نامرئی و شیطان برای افکار غلط در مقابل ما قرار گرفته است تا امتحان شویم. موفق باشید

23167

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: متاسفانه سوال 23124 پاسخ داده نشده که جوابش برای بنده خیلی مهمه لطفا با ارسال ایمیل بنده را از نتیجه در صورت امکان مطلع سازید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این‌طور جواب دادم: 23124- باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: مؤمن بنا به توصیه‌ی ائمه «علیهم‌السلام» باید الیف یعنی اهلِ الفت باشد، ثانیا: انسان‌ها با انسان‌ها، انسان می‌شوند. با این همه بالاخره نباید به خودتان فشار بیاورید. بد نیست با تقویت فکر، غلبه‌ی خیالات را ضعیف بکنید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست و کتاب «آشتی با خدا» کمک می‌کند. موفق باشید

20681

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: بنده فردی متدین و ساکن قم، 32 ساله و در حال تحصیل علوم دینی و متاهل هستم. بنده یک حالت نفسانی دارم. و آن اینکه وقتی ناخواسته با برخی خانم های جوان که مثلا در خیابان مواجه می شوم، برایم بسیار جذاب هستند گویی می خواهند تمام روح مرا تسخیر می کنند، اما وقتی به توفیق الهی نگاه برمی گیرم و خود را منصرف می کنم فشار زیادی بر من وارد می شود. می خواستم بفرمایید این حالت نفسانی از ضعف سلوک توحیدی من است و حاصل قوت خیال و وهم است یا اینکه یک رویداد طبیعی است که باید حفظ تقوا کرد. سوال دوم اینکه چگونه این حالت در من رفع می شود بگونه ای که تنها رویت جمال جمیل دلدار واقعی مرا آشفته سازد؟ آیا باید با این اقتضای جوانی بسازم یا می توان با سیر توحیدی از این مرحله عبور کرد؟ با کمال تشکر و سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر دو حالت در میان است 2- با پایداری بر تقوا، به مرور آن بصیرت و نورانیتی که انسان متوجه می‌شود که چگونه از منکرات فاصله بگیرد، سراغ او می‌آید. موفق باشید

34236

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: برای انجام کاری امروز یکشنبه ٢٧ آذر بعد از نماز صبح استخاره از قران گرفتم و نیتم آیه اول صفحه بود که این آیه امد سوره طه آیه ۹۹ «كَذَٰلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ ۚ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْرًا» ترجمه: و ما اخبار گذشتگان دیگر را این چنین بر تو حکایت خواهیم کرد و از نزد خود این ذکر (یعنی کتاب عظیم الشأن قرآن) را به تو عطا کردیم. استخاره سوره طه آیه ۹۹ در سایتی چنین آورده بود. جواب استخاره صفحه ۳۱۹ ✜ جواب استخاره با قرآن شما نتیجه استخاره: انجام بده نتیجه کلی: خوب است این قدر این پا و آن پا نکنید انجام بدهید و گرنه وقتی متوجه می شوید که پشیمانی سودی ندارد. نتیجه ازدواج: مورد مناسبی است دل دل نکنید که بعدا پشیمان می شوید که ای کاش… نتیجه معامله: اقدام کنید خداوند برکتش را خواهد داد. سوره: طه آیه: 99 آیا این تعبیری که آمده درسته؟ یعنی مفهوم آیه بر خوب بودن و انجام کار است؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با عرض معذرت بنا نیست که در حوزه سؤال و جواب‌ها به این موارد ورود شود. موفق باشید

31681
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر باطراوت استاد سلام علیکم: کتاب جایگاه رزقتان را دو بار خوانده ام ولی متاسفانه حس می‌کنم این کتاب نیاز به بازنگری و ویرایش جدی و اساسی دارد امید است همانگونه که در کتاب فرزندم چنین باید بود بازنگری و ویرایش اساسی انجام شد این کتاب پر ابهام جایگاه رزق هم مورد عنایت مجدد استاد قرار بگیرد. باشد که در فضای روزی زدگی حاکم بر بشر امروز راهگشای انسانهای آزاده باشد. من برای تبیین ابهامات خود به سوالات سایت رجوع کردم اما متاسفانه در پاسخ های شما نوعی انفعال و تردید در موضوع رزق می‌بینم گویا خود شما نیز همچنان در این موضوع ابهاماتی دارید. با موشکافی دقیق به این ابهامات می‌پردازم و تمنا دارم استاد نیز با حوصله ای فراتر از سایر سوالات سایت تامل نموده و پاسخ فرمایید. تشکر ۱. شما مکررا جمله ای را می‌فرمایید که «در هر حال رزق مقسوم انسان به او می‌رسد» اما در جواب سوال ۳۰۷۹۹ در قسمتی از پاسخ فرموده اید: (البته در بعضی موارد عده ای رزق جوانان را می‌قاپند) جسارتا و واقعا اگر این در پاسخ های شما نوعی تناقض آشکار نیست پس چیست؟ بالاخره رزق مقسوم (در هر حال) می‌رسد یا عده ای می‌توانند آن را بقاپند؟ ۲. اگر ما در قرآن کریم آیه ای با این صراحت داریم که «اگر شکر کنید بر آن می افزاییم» و یا دستورات ائمه برای افزایش رزق را داریم پس چرا در جواب سوال ۲۸۷۳۱ می‌فرمایید: «بعضی را اگر زندگی همراه با رزق محدود بدهد، کافر می‌شوند و بعضی برعکس» چرا این گونه جواب می‌فرمایید که این فکر مسموم در ذهن برخی شکل بگیرد که فقرٰٰ مقدر الهی است و کاری برای رفع آن نمی‌توانند انجام دهند. آیا این گونه جملات شما به شکل گیری تفکر افراطی در موضوع جبر و اختیار دامن نمی‌زند؟ ۳. وقتی شما در پاسخ سوال ۲۹۵۶۹ صراحتا می فرمایید «ریشه‌ی هر قحطی، قحطی‌زدگی است و غفلت از سعه‌ی رحمت الهی» پس دیگر پاسخ شما در ۲۸۷۳۱ که می‌فرمایید: «بعضی را اگر زندگی همراه با رزق محدود بدهد، کافر می‌شوند و بعضی برعکس» چه معنا دارد؟ اگر ریشه قحطی را قحطی زدگی بشر می‌دانید پس دیگر وارد کردن مقدرات خداوند چه معنا دارد؟ ۴. شما در پاسخ به سوال ۲۲۵۶۹ که در رابطه با قحطی یکصد سال پیش ایران که ناشی از سیاست انگلستان و بی عرضگی شاهان بود جواب داده ایدکه «از طرف دیگر وسیله‌ای شده‌اند تا با مرگ خود آن‌هایی که باید از نظر بی‌مسئولیتی شناخته شوند، مشخص گردند» آیا این از عدل و حکمت خدای متعال به دور نیست تا عده ای با گرسنگی و اثرات ناشی از آن که مرگ است از نعمت حیات و به فعلیت رساندن استعداد های خود در این حیات زمینی محروم شوند تا صرفا عده ای ظالم شناخته شوند؟ آیا اساسا این جواب شما در فضای تفکر دینی مطرح شده یا برداشت شخص جنابتان است؟ ۵. از طرفی در پاسخ ۲۲۵۵۹ می‌فرمایید: «خالق عالم و خالق همه‌ی مخلوقات، خدایی است که هیچ‌چیزی مانع رزّاقیت آن نمی‌شود» از طرفی در پاسخ۱۹۸۳۶ می‌فرمایید: «به قول مرحوم دکتر علی شریعتی آری! خداوند رزق هرکس را تعیین کرده است ولی باید ببیند که چه کسی از او قاپیده است؟ و یا چه کسی می‌خواهد از او بقاپد؟» بالاخره هیچ چیز مانع رزاقیت خدا نمی‌شود یا انسانهای ظالم مانع رزاقیت خدا می‌شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله دقت خوبی در موضوع داشته‌اید. ولی عنایت بفرمایید که در رجوع به روایات، بعضاً امام با توجه به محدودیت سؤال‌کننده جواب داده‌اند و بعضاً مبنایی از سنت رزّاق بودن خداوند را در نظر دارند و در این رابطه خوب است که ما نیز به روایات رجوع داشته باشیم. آری! ۱. مقسوم‌بودن رزق به این معناست که هرکس تلاش عادی خود را انجام دهد به آن می‌رسد ولی به این معنا نیست که کسی نتواند در آن رزق تصرف کند و از آن طرف وقتی انسان متوجه باشد رزق، مقسوم است می‌داند که راهی برای برگرداندن رزق مقسوم‌شده هست و لذا تلاش می‌کند تا آن را برگرداند. ۲. رزق، مقدّر شده نه آن‌که فقر، مقدّر شده باشد. به آیه «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» در این مورد توجه شود، خوب است که محدودکردن رزق در مقابل بسطِ آن، فقر به حساب نمی‌آید. ۳. قحطی‌زدگی که بعضی جوامع گرفتار آن می‌شوند به جهت آن است که نگرانند نکند رزق مقسوم به آن‌ها نرسد و تأکید بر مقسوم‌بودن رزق، چنین جوامعی را مدد می‌رساند. ۴. مگر تن به ظلم دادن که مذموم است، همین نیست که انسان راضی به محرومیت‌هایی که توسط ظالمان می‌شود، نگردد؟ ۵. آری! از طرف خدا رزق، مقدّر و مقسوم است ولی اگر بنده تن به ظلم بدهد و کسی رزق او را بقاپد، مقسوم‌بودن رزق منتفی نیست. با تشکر از دقت‌هایی که در این مورد داشتید. موفق باشید   

31414
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت شما: چند ماه ای هست که از کتب و جزوات و مخصوصاً سخنرانی های شما استفاده می‌کنم و چون الحمدلله به لطف خدا تاثیرات محسوسی داشتم شما رو به عنوان استاد خودم انتخاب کردم، در سخنرانی هایتان از جمهوری اسلامی و رهبری و تصدیق ایشان به کررات پرداخته آید و من پذیرفته ام، حالا چند سوال مبهم و بزرگ دارم برای این شرایط پیش آمده، امیدوارم که پاسخ در خور و قانع کننده ای بدید تا این تصدیق شما برام کامل تر بشه من یه فرد افغانستانی ام ۱. چرا رهبری به وقایع و ستم های طالبان هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند، (لطفاً صفحه اینستاگرام ایشان بررسی بشود هیچ پست و استوری که نمی‌زارن، تلویزیون که اصلا ...) ۲. چرا رجال سیاسی و رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران از گروه طالبان حمایت می‌کنند.(حمایت جناب ذالنوری نماینده قم، خطاب طالبان در رسانه ملی هنگام ورود به ایران برای مذاکره به عنوان برادران مجاهد و...) ۳. چرا ایران به طالبان کمک تسلیحاتی و مالی و .. می‌کنند (شاهد، پهباد ایرانی که در اختیار طالبان هست (تصاویر موجود است) و دیگه الان همه چه در ایران و چه در افغانستان میدونند که گروه هایی از طالبان تحت حمایت ایران هست) چه تدبیری! پشت این سیاست ها هست؟ چگونه با این همه پارادکس تصدیق کنم ایشان را؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌دانید که مسئله طالبان بسیار پیچیده‌تر از این حرف‌هاست و بسیار این جریان متفاوت است. پیشنهاد می‌شود مصاحبه آقای علی علیزاده با آقای محمد حسین جعفریان در کانال تلگرامی ایشان را دنبال بفرمایید. https://t.me/jedaalبه نظر می آید خوب است رفقایی که جریان افغانستان را دنبال می کنند نظرات آقای جعفریان را  بدانند. به خصوص که تنها ما را در جریان طالبان می گذارد بدون ردّ یا قبول. موفق باشید

نمایش چاپی