بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29885

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بحث تغییر عین ثابت که آقای صمدی آملی مطرح کردند ایشان درین قول منفرد هستند یا عرفایی بغیر از ایشان هم این قول را بیان کرده بودند با توجه به جایگاه علمی بالای ایشان بعید می‌دانم نتوانسته باشند به فهم این مبحث نائل نشوند بلکه برخی مباحث عرفانی لازمست مستور بماند تا ایجاد حساسیت نشود و موجب طرد بقیه مباحث عرفانی نگردد. بنابرین ایشان درین بحث حلاج گون سری را فاش کردند که قبل ازین در پرده بود و البته هر چه به آخر زمان نزدیکتر شویم متعمقین مجاز به افشای اسرار بیشتری می‌شوند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت‌اش من در چنین باوری نیستم. موفق باشید

29776

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: آقای غفاری در کتاب جدال با مدعی، مقدمه، ص ۵۷ ، پاورقی انتقاداتی به عرفان نظری مجملا مطرح نمودند نظر شما را در مورد این پاورقی بخصوص آنجا که در خصوص اعتبار لابشرط مقسمی و اینکه این اعتبار یک اعتبار ثانویه و در طول اعتبارات ثلاث قسمی است می‌فرمایند اشتباه اساسی صورت گرفته است، فلذا فاقد ارزش معرفتی است خواستارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب را دیده‌ام. کتاب خوبی است. فعلاً در اختیار ندارم و متوجه‌ی منظور ایشان از آن جمله‌ی مختصر نمی‌شوم. حتماً مستحضر هستید که جناب آقای دکتر غفاری از مدافعین عرفان جناب ابن‌عربی می‌باشند و بین عرفان توحیدی و کرامت‌های معمولی فرق می‌گذارند. موفق باشید

29732

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد عزیز: روایتی هست که اگر بندگان خدا گناه نمی‌کردند خداوند قومی را می آفرید که گناه کنند و طلب مغفرت کنند تا خدا آنها را ببخشد. نمی‌دانم این روایت از معصوم است یا یک روایت قدسی؛ اما از زبان استاد پناهیان شنیدم. از طرفی آیه ای در قرآن هست که خداوند از مردانی که به عهد خود وفا می‌کنند تقدیر کرده و گفته آنها رستگار می‌شوند. جناب استاد من بارها از گناهی که سالها ست دامن گیر من شده و پدر مرا دراورده توبه کردم ولی این روایتی که از جانب استاد پاهیان نقل شد باعث شده در لحظات حساس فشار به پشتوانه این روایت گناه کنم و توبه خود را بشکنم و بعد کلی عذاب وجدان و خود خوری که چرا گناه کردم؟ نمی‌دانم جمع این دو روایت و آیه چگونه است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن روایت از معصوم صادر شده و روایت دقیقی است. به این معنا که خداوند می‌خواهد مؤمنین، مُعجَب نشوند و عُجب و خودخواهی آن‌ها را نگیرد. ولی به هر حال ما باید مواظب باشیم به گناهان که موجب دوری از رحمت خداوند می‌شود، آلوده نگردیم. موفق باشید

29526

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد خود اگاهی امام نسبت به غرب رو در چه منابعی می توان یافت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تجربه‌ی سال‌های سال که امام با مرحوم مدرس و مرحوم آیت الله کاشانی در رابطه با نقش غرب در این کشور داشته‌اند، مگر تجربه‌ی کمی است؟! عرایضی در جزوه‌ی «ریشه‌‌های انقلاب» و در کتاب «سلوک...» در این رابطه شده است. موفق باشید

29151

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و خدا قوت: استاد مطلبی راجع به طلب زنازداه قبل از ورود به دنیا فرمودید، لطفا بیشتر توضیح بفرمایید، واقعا گیج شدم، عالم ذر را که امثال علامه طباطبایی (ره) زیاد توجهی ندارند، درثانی قبلا فرمودید مثلا ازدواج تقدیری است که خدا تعیین کرده شما اینقدر هم مختار نیستید. چرا این انسان باید این طلب را داشته باشد؟ چرا ما هیچ چیز از این انتخاب هایمان یادمان نیست؟ گاها در این دنیا هم گله داریم از محیط، نوع بودنمان، آن‌وقت آن‌روز چرا وقتی همه چیز بی پرده بود اینها را انتخاب کردیم؟ نقل شده در جمع شهدای صفین هم یک زنازاده بوده این چگونه قابل جمع است با مطلب فرموده شما؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عالَم ذر غیر از عهد الست است. عالم ذر به معنای آن‌که ما ذرّه‌هایی بوده‌ایم، چندان قابل اعتماد نیست. ۲. بحثِ انتخاب در میان است که در ذات انسان نهفته است، حال اگر به دلیل روحیه‌ی انتخاب‌گریِ خود کسی رحم زنایی را انتخاب کرد به این معنا نیست که نتواند بعداً انتخاب خود را تغییر دهد و از اولیای الهی نشود. موفق باشید

28470
متن پرسش
سلام: در جواب دوم سوال ۲۸۴۴۰ مبنی بر چگونگی نقد اصولگرایان قبیلگی و حزبی و عبور دادن جامعه از آنها با وجود افراد موجه ای که مانع نقد میشند فرمودید که تنگ نظری خطر بزرگی است و باید آن را نقد کرد و افراد را متوجه سعه صدر کرد. هر چند احساس می‌کنم جواب سوالم را گرفتم، اما در این جواب گویا تعریضی هم به اینجانب است که مواظب باش خودت هم در دام تنگ نظری و ضیق صدر قرار نگیری! آیا درست فهمیدم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. ولی باید به مسیر کلی فکر کرد. عرایضی شده است که إن‌شاءاللّه این روزها روی سایت قرار گرفته است، ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

جایگاه تمدن نوین اسلامی در این تاریخ

باسمه تعالی

در طلیعه‌ی حضور تاریخی هستیم که از یک طرف در افق خود نظر به تمدن اسلامی داریم و در جستجوی مبانی الهیاتی آن باید بود و از طرف دیگر در جهانی باید حاضر بود که در مواجهه با تمدن غربی است و در صدد گشودن راهی هستیم که در عین حضور تمدنی در این تاریخ از هویت قدسی خود، غفلت ننماییم و نیز در جهان خود جایگاه سایر افکار و ادیان و عقاید روشن گردد تا آن‌ها نیز تکلیف خود را با تمدنی که تحت عنوان تمدن نوین اسلامی در پیش است، روشن بدانند. با توجه به چنین نکاتی نظر عزیزان را به موارد زیر جلب می‌نمایم:

۱. اسلام به عنوان یک حقیقت فراتاریخی، مطابق طلب انسان‌ها و آمادگی روحی آن‌ها در هر تاریخی برای آن‌ها به ظهور می‌آید. وقتی بشر روحِ تمدنی داشته باشد و خود را جهانی احساس کند، جواب آن روح را مطابق آیه‌ی «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» (الرّحمن/۲۹) خواهد داد و خداوند با جلوه‌ی آن اسماء حسنایی که مناسب آن روزگاران است، بشر را تغذیه می‌کند، از آن جهت که در وصفِ جهانی‌بودنِ اسلام فرمود: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً» (سبأ/۲۸) و در دل همین حضور جهانی است که ما را دعوت به ارتباط با حضرت پروردگار در فضای اجتماعی و جمعی می‌کند و می‌فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آل‌عمران/۱۰۳) و ملاحظه دارید که روی «جمیعاً» تأکید شده است تا به تحقق جامعه‌ی دینی توجه شود.

۲. بشر امروز خود را جهانی می‌یابد و به همین اندازه می‌خواهد در جهان حاضر باشد و قرآن نیز او را با چنین حضوری همراهی می‌کند. امام خمينى «رضوان‏اللّه‌تعالی‌‏عليه» در پيام‏ استقامت‏، در همین راستا مى‏‌فرمايند: «راستى اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدى با جهانخواران حل نكنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند آسوده خواهند بود؟» زیرا در جهانی حاضر هستیم که قدرت‌های بزرگ با روحیه‌ی تمامیت‌خواهی‌شان همه‌ی ملت‌ها را ذیل تمدن خود می‌خواهند و ضرورت قدرتی بزرگ که همه‌ی مناسبات را با فرهنگ خود تعریف کند، امری است که حکایت از واقع‌بینی و زمان‌شناسی حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» دارد، وگرنه هویت اسلامیِ جهان اسلام به فراموشی می‌رود.

۳. اگر تمدن، بسط دانش و فکر و فرهنگی است که توان انسجام عقلانی و درونی در حوزه های مختلف که مربوط به انسان است را، دارا می‌باشد، می‌توان گفت آنچه امروزه در ایران اسلامیِ شیعیِ حاضر در انقلاب اسلامی واقع شده، شرایط تحقق یک تمدن را در خود فراهم کرده و این مشروط بر آن است که از فرآیندی‌بودنِ تمدن‌ها در تاریخ غفلت نشود.[1]

۴. تمدنی که در پیش رو خواهیم داشت، مسلّم تمدنی است که در مواجهه با تمدن غربی به ظهور می‌آید، تا از طرفی از ضعف‌های آن تمدن مبرّا باشد و از طرف دیگر خوبی‌های آن را بسط دهد، و لذا هرگز نباید بحث تقابل تمدن‌ها در میان باشد از آن جهت که هر تمدنی، روحی است تاریخی و خردی است که بشر را در هر دورانی در برمی‌گیرد و از این جهت بین خرد مدرن و فرهنگ غربی باید تفکیک کرد.

۵. خرد جدید، خردی است تاریخی و مربوط به جغرافیای خاصی نیست، تقدیری است تا انسان از  تک ساحتی قرون وسطا که خدا را در مفاهیم بلند جستجو می‌کرد، خدا را در همه‌جا بیابد و طبیعت نیز آینه انکشاف حقیقت باشد و بدین لحاظ از نظر تاریخی خرد جدید می‌تواند قدمی به جلو باشد.[2]

 با توجه به امر فوق بنا بر این است که خرد جدید را بفهمیم که مبتنی بر نظام معرفتی خاص خود می‌باشد که چندان شبیه و نزدیک به زیستِ جهان گذشته‌ی ما نیست و به یک معنا در آن خرد جدید نحوه‌ا‌ی از جهانی‌شدنِ بشر به میان آمده است.

۶. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در توصیف حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نسبت به مواجهه‌ی ایشان با خردِ مدرن می‌فرمایند: «یک نمونه‌ی دیگر از این تحوّل - در حضرت امام- در نگاه به دین و مسائل دینی، پافشاری بر تعبّد بود، در عین نگاه نوگرایانه به مسائل؛ یعنی امام، یک فقیه نوگرا، یک روحانی نوگرا بود؛ به مسائل با چشم نوگرایانه نگاه می‌کرد؛ در عین حال به شدّت پابند به تعبّد.» (۱۴/۳/۹۹)

۷. انقلاب اسلامی به عنوان یک موجود زنده مانند خودِ اسلام، مراحلی دارد، مثل آن‌که در قرآن داریم: «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُم‏» (مائده/۵) و این بدان معناست که وقتی شرایط، تاریخی تغییر کند نحوه‌ی حضور اسلام بین ملل و جوامع نیز تغییر می‌کند در آن حدّ که تا دیروز ازدواج با زنان اهل کتاب را ممنوع کرده بود و امروز ازدواج با آن‌ها را بدون آن‌که لازم باشد مسلمان شوند، اجازه می‌دهد. زیرا سیطره‌ی فرهنگیِ اسلام پس از یازده سال آن‌چنان قدرتمند شده است که نه‌تنها هضم فرهنگ یهود و نصارا نمی‌شود، بلکه آن‌ها را در خود هضم می‌کند بدون آن‌که نیاز باشد آن‌ها دین خود را تغییر دهند.

۸. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در پیام خود به امام جمعه‌ی هرمزگان می‌فرمایند: «... تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و روی گشاده و دست مهربان با عموم طبقات، توصیه‌ی مؤکد اینجانب است.» (۲۶ تیرماه ۹۸). ملاحظه می‌فرمایید که انقلاب در شرایطی قرار دارد که علاوه بر نظر به جریان انقلابی و جوانان مؤمن، به عموم مردم که جدای از جریان انقلابی و جوانان مؤمن هستند، رویی گشاده و دست مهربانانه دراز می‌کند تا آن‌ها را در برگیرد، زیرا بحمداللّه در شرایط تاریخیِ گشوده‌ای حاضر شده است تا بقیه را نیز از آنِ خود کند.

۹. خردِ جدید با نظر به جهانی‌شدن انسان، به یک معنا هجرت از اخلاق فردی به اخلاق اجتماعی است و دغدغه‌ی اصلاح اجتماع را به جای تأکید بر اصلاح فرد به میان می‌آورد و ما با انقلاب اسلامی و تأکید بر ساختن اجتماع دینی با دغدغه‌های خاصی روبه‌رو هستیم، شبیه دغدغه‌های هگل و هایدگر در ساختن اجتماعی که در عین مدرن بودن، مذهبی باشد. هگل با روبه‌روشدن با تاریخ و خرد مدرن سعی دارد با مدّ نظر قراردادن خرد مدرن، راه کارهای حفظ هویت دینی را پایه‌ریزی کند و در این رابطه قانون را به جای اخلاق می‌گذارد، با این رویکرد که انسان مدرن با رعایتِ قانون احساس کند کاری اخلاقی انجام می‌دهد.

۱۰. تنگ‌نظری در هرجایی باشد، به‌خصوص در جریان مذهبی‌ها، ریشه در متوقف‌شدن آن‌ها در مفاهیمِ دینی دارد و برعکس، انسان‌ها با نظر به حقایق قدسی سعه‌ی صدر پیدا می‌کنند. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در خاطرات خود می‌فرمایند:

«یکی از کمونیست‌ها را به سلول ما آوردند، در حالی‌که بنده در حال نماز بودم چون لباس سفیدی را به صورت عمامه به سر داشتم و به جای عبا یک پتو به دوشم بود، هرکس مرا در تاریکیِ سلول می‌دید تصور می‌کرد من لباس روحانی به تن دارم. همین‌که آن فرد با بنده روبه‌رو شد چهره‌اش در هم رفت و غمگین و افسرده به گوشه‌ی سلول خزید. من به او نزدیک شدم و کوشیدم با او نیز مانند سایر زندانیان جدیدالورود رفتار کنم و افسردگی‌اش را بزدایم. به او گفتم: شما گرسنه‌اید یا تشنه؟ اما اخم از چهره‌اش کنار نرفت، با دست به مالش‌دادن شانه‌ها و سر و گردنش پرداختم، سعی کرد از پاسخ‌دادن به هر سؤالی خودداری کند. من عادت داشتم مقداری از غذای افطار را نگه دارم، به او نان و قدری مربا دادم، حاضر نشد بخورد. بالاخره به زور به او غذا خوراندم و آب نوشاندم چون می‌دانستم پس از دستگیری‌اش غذایی نخورده و چه بسا کتک هم خورده باشد. قدری چهره‌اش باز شد. جهت مراعات او نماز عشای خود را به تأخیر انداختم. صحبت با او را ادامه دادم. چون گمان می‌کرد من می‌خواهم او را به صفوف اسلام‌گرایان جذب کنم، سرش را بلند کرد و با لحنی خشک گفت: اجازه دهید اعتراف کنم من به هیچ دینی عقیده ندارم. فهمیدم که چه در ذهنش گذشته، دنبال جمله‌ای مناسب ذهنیت و منطق و شرایط او می‌گشتم. گفتم: سوکارنو رئیس جمهور اندونزی در کنفرانس باندونگ گفت: ملاکِ اتحاد ملت‌های عقب‌مانده، نه وحدت دینی و نه وحدت تاریخی و فرهنگی و امثال آن، بلکه وحدتِ نیاز است. مسائل، یکی است و سرنوشت، نامعلوم، و دین نباید میان من و شما جدایی بیندازد. انتظار این پاسخ را از من نداشت. دیدم تغییر در چهره‌اش آشکار شد، خیلی هم باز شد و با ما گرم گرفت. بعد به او گفتم: شما استراحت کن و ما نماز می‌خوانیم.»[3] ما در ادامه‌ی انقلاب و حضور تاریخی خود در این زمانه نیاز به چنین سعه‌ی صدری داریم تا بدون آن‌که بخواهیم جهان را مسلمان کنیم، جهان از آنِ ما باشد. مثل مردم غزّه که در موردشان گفته‌اند شیعیانی‌اند که دست‌بسته نماز می‌خوانند، زیرا عقل و قلب‌شان شیعه است.

۱۱. نظر به اسمای الهی و مظاهر آن و عبور از مفاهیم، عاملی است تا انسان با حقایق اسماء در آینه‌ی مخلوقات روبه‌رو شود. قرآن در آیات ۳۶ و ۳۷ سوره‌ی جاثیه می‌فرماید: «فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمينَ & وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» این یعنی کمالات الهی که مورد حمد قرار می‌گیرند و کبریایی او را در همین آینه‌های مخلوقات که در زمین و آسمان هستند بنگریم و در همین مخلوقات با حقیقت مأنوس شویم.

۱۲. قرآن در رابطه با تحمل سایر ملل و سایر افکار، به پیامبر خدا «صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرماید: «قُلْ لِلَّذينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذينَ لا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ» (جاثیه/۱۴) ای پیامبر! به مؤمنین بگو نسبت به آن‌هایی که امیدی به ایّام اللّه ندارند، اغماض داشته باشد و به آن‌ها گیر ندهد. و این حکایت از آن دارد با آن‌هایی که مانند مسلمانان به برزخ و قیامت و یا به ایّام اللّهِ حاکمیت حق در جهان امیدوار نیستند، باید اغماض نمود.

۱۳. قرآن اهل کتاب را به جای دعوت به اسلام، به توحید دعوت می‌فرماید و می‌گوید: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً» و در راستای پذیرش حضور متدینینِ اهل کتاب می‌فرماید: «لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ & يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحينَ» (آل‌عمران/۱۱۳ و ۱۱۴). و نیز در سوره‌ی نساء آیه‌ی ۱۶۲ می‌فرماید: «لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقيمينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ أَجْراً عَظيماً».

 آیات فوق همه حکایت از آن دارد که اسلام بنا دارد در سعه‌ی توحیدی با سایر ملل به گفتگو بنشیند.

۱۴. در مورد اهل سنت از امام صادق «علیه‌السلام» داریم: «إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ النَّبِيُّونَ وَ الصِّدِّيقُونَ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ خَمْسَةُ أَبْوَابٍ يَدْخُلُ مِنْهَا شِيعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا فَلَا أَزَالُ وَاقِفاً عَلَى الصِّرَاطِ أَدْعُو وَ أَقُولُ رَبِّ سَلِّمْ شِيعَتِي وَ مُحِبِّي وَ أَنْصَارِي وَ مَنْ تَوَلَّانِي فِي دَارِ الدُّنْيَا فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكَ وَ شُفِّعْتَ فِي شِيعَتِكَ وَ يُشَفَّعُ كُلُّ رَجُلٍ مِنْ شِيعَتِي وَ مَنْ تَوَلَّانِي وَ نَصَرَنِي وَ حَارَبَ مَنْ حَارَبَنِي بِفِعْلٍ أَوْ قَوْلٍ فِي سَبْعِينَ أَلْفَ مِنْ جِيرَانِهِ وَ أَقْرِبَائِهِ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ سَائِرُ الْمُسْلِمِينَ مِمَّنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ يَكُنْ فِي قَلْبِهِ مِقْدَارُ ذَرَّةٍ مِنْ بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَيْت‏» (الخصال، ج‏۲، ص: ۴۰۸) بهشت هشت در دارد؛ يك‌ در از آنِ پيغمبران و صديقان است، يك در از آنِ شهيدان و صالحان است، و از پنج در شيعيان و صديقان ما داخل مي‌شوند، من پيوسته بر سر صراط ايستاده و درخواست مي‌كنم؛ پروردگارا! شيعيان و دوستان و ياران مرا و كسانى كه مرا در دنيا به ولايت شناخته‌‏اند، سالم دار. يك بار آوازى از شكم عرش مي‌رسد كه‏ درخواست تو پذيرفته شد، شفاعت تو در باره شيعيانت قبول شد، هر تن از شيعيان من و كسانى كه ولايت مرا پذيرفته و مرا به گفتار يا كردار يارى كرده و با دشمنانم جنگيده‌‏اند، هفتادهزار تن از همسايگان و خويشان خود را مي‌توانند شفاعت كرد؛ از يك درِ ديگر مسلمانان ديگرى كه خدا را به يگانگى شناخته و ذره‏اى دشمنى ما خاندان در دلشان نيست وارد مي‌شوند.

راوی از ابی‌جعفر «علیه‌السلام» سؤال می‌کند وضع موحدین که اقرار به نبوت حضرت محمد «صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله» دارند ولی اهل گناه هستند و امامی ندارند و ولایت را نمی‌شناسند، پس از مرگ چگونه است؟ حضرت فرمودند: «أَمَّا هَؤُلَاءِ فَإِنَّهُمْ فِي حُفَرِهِمْ لَا يَخْرُجُونَ مِنْهَا فَمَنْ كَانَ لَهُ عَمَلٌ صَالِحٌ وَ لَمْ يَظْهَرْ مِنْهُ عَدَاوَةٌ فَإِنَّهُ يُخَدُّ لَهُ خَدّاً إِلَى الْجَنَّةِ الَّتِي خَلَقَهَا اللَّهُ بِالْمَغْرِبِ فَيَدْخُلُ عَلَيْهِ الرَّوْحُ فِي حُفْرَتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ حَتَّى يَلْقَى اللَّهَ فَيُحَاسِبَهُ بِحَسَنَاتِهِ وَ سَيِّئَاتِهِ فَإِمَّا إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِمَّا إِلَى النَّارِ فَهَؤُلَاءِ الْمَوْقُوفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ» (بحارالأنوار، ج‏۶۹، ص: ۱۵۸). امام «عليه‌السّلام» فرمودند: آن‌ها در قبرهاى خود خواهند ماند و از آن‌جا بيرون نخواهند گرديد، هركدام از آن‌ها كه كارهاى نيك انجام داده باشند و عداوت و عنادى از آن‏ها ظاهر نشده باشد از قبر او راهى به طرف بهشتى كه خداوند در مغرب آفريده است باز مى‌‏گردد و تا قیامت روح و بشارت به قبر او مى‌‏رسد، تا روز قيامت برپا شود، در آن هنگام در پيشگاه عدل خداوندى حاضر مى‏‌گردد و به حساب كار او مى‌‏رسند و خوبى‏‌ها و بدي‌هاى او را در نظر مى‌‏گيرند، در اين‌جا يا به طرف بهشت مى‌‏روند و يا به طرف دوزخ رهسپار مى‏‌شوند، وضع اين‌ها بستگى به امر خداوند دارد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

 


[1] - رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» در راستای تحقق آرمان‌های فکری فرهنگی می‌فرمایند: «دچار شتاب‌زدگی و بهانه‌گیری هم نباید بشویم. یکی از چیزهایی که واقعاً ماها همه‌ باید به آن توجّه بدهیم، این است که یکی از عیوب کار، این بی‌صبری و شتاب‌زدگی است؛ مرتّب آدم پا به زمین بزند که «آقا چرا نشد؟ چرا نشد؟» خب هر چیزی قدری دارد، هر چیزی اَجَل و اَمَدی دارد، همه چیز باسرعت انجام نمی‌گیرد.» (۱۳۹۷/۱۲/۲۳)

[2] - در این مورد خوب است به مقاله‌ی «پرسش از تکنولوژی» از آقای مارتین هایدگر رجوع شود.

[3] - گزیده‌ای از کتاب «خون دلی که لعل شد» از صفحات ۲۴۷ تا ۲۵۱.

28125
متن پرسش
سلام: برای ورود به حوزه عرفان نظری، ورود به فلسفه را چقدر ضروری می‌دانید؟ اساتیدی ورود جدی در فلسفه را بسیار لازم می‌دانند تاکید زیادی دارند. چه میزان این تاکید را تایید می‌کنید به اضافه ی اینکه آیا این نحو ورود به عرفان نوعی بیرون افتادن از تاریخ نیست؟ با توجه به غلبه تفکر ذهنی در این تاریخ
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تجربه‌ی بنده هم حکایت از آن دارد که امروز، عرفانِ ما جدای از حکمت صدرایی نیست و عجیب است آن حکمتِ به واقعِ متعالیه این‌چنین با عرفان مندمج شده است. موفق باشید

26648

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله، خداوند شما را پایدار بدارد حضرت استاد. جزوه در جستجوی عشق در محضر شهدای هویزه که فرستادید، گویی تمام عرفان، و تمام آنچه باید در این سال را برایم متجلی کرد. امسال این دل بدنبال چنین چیزی می گشت، گویی گم شده ام را یافتم دعایم کنید استاد، دعا کنید در راهی که شهید علم الهدی و قاسم سلیمانی ها بودند، بتوانیم تنفس توحیدی داشته باشیم. امسال رجبی با رنگ هویزه و بوی قاسم سلیمانی دارم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه ماه رجب را با برکت کامل و در بقایی ماورای دنیا و آخرت برای خود محقق کنید. موفق باشید

26334
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: ۱. آیا گروه ها و افرادی که با خط مشی و نظام معرفتی جامعه اسلامی و حکومت اسلامی مخالفت دارند یا منتقدند مثلا از گروه های کمونیستی گرفته تا جریانات منتقد و مخالف سیاست های نظام و شخص ولی فقیه و تا فرقی نظیر بهائیت و جریان یمانی، حق تبلیغ و آزادی بیان در جامعه اسلامی ندارند یا باید در فضایی کارشناسی و بدور از اینکه عموم جامعه که طبعاً سطح اسلام شناسی و تشخیص در حد یک اسلام شناس خبره نیست، را بخواهند با سخنان و فنون یا شبهه افکنی تحت تاثیر قرار دهند و امنیت را تهدید کنند، باید با کارشناسان اسلام شناس در فضای درست بحث کنند و براهین متقن ارائه دهند تا معلوم شود چقدر مستدل و متین اند؟ ۲. آیا به نظرتان تقویت کرسی های آزاد اندیشی و مناظراتی به سبک مناظرات شهید مطهری در اول انقلاب، هم اکنون برای اینکه فضای تفکر و غربال قول احسن معلوم شود، موثر نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر می‌آید که عقل چنین حکم می‌کند که چنین افراد و چنین فرقه‌هایی باید بتوانند ادعای خود را بر اساس مبانی علمی و یا شرعی اثبات کنند تا بتوان امکاناتِ جامعه را در اختیار آن‌ها گذاشت. آزادی اندیشه به معنای آزادی تهمت و موهومات و یا سخنگوی دشمن دین و دیانت شدن، نیست. ۲. به نظر بنده آن کار، کار خوبی بود و خوب است که ادامه یابد. ولی با کسانی که رعایت فضای مناظره را بکنند و نخواهند از میز مذاکره برای تبلیغات خود استفاده کنند. موفق باشید

25406
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و آرزوی قبولی طاعات و عبادات: مدتی است مطلبی بصورت عجیبی ذهن من رو درگیر کرده و حتی تا حدودی شک و ابهامی را هم به وجود آورده. برخی دوستان بصورت ویژه در این ایام، نسبت به آینده انقلاب نگران اند و معتقدند محبوبیت عمومی نظام کم شده است و آمار حضور مردم در تجمعات بزرگ مثل نماز جمعه و راهپیمایی و انتخابات کاهش پیدا کرده و هم چنین شاهدیم مقبولیت رهبر انقلاب و مراجع تقلید هم درگیر همین کاهش هستند و ویژه درباره همین فتوای اخیر مرتبط با سریال شمس و مولوی، معتقدند بسیار بر کاهش محبوبیت مرجعیت موثرست و نشانگر نفوذ تحجر در حوزه حتی میان مراجع است. آیا واقعاً با ریشه های عمیق این انقلاب و این پایداری بر سر حفظ آن و گسترش گفتمانش در جهان، ویژه در همین منطقه خودمان و اینکه رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم به این میزان روی قوت انقلاب و روشن بوده آینده نهضت و اتصالش به قیام امام عصر (عج) سخن می گویند آیا پذیرفتنی است که بیان کنیم انقلاب اسلامی و حوزه ای که از ارکان مهم انقلاب بوده و هست، درگیر تحجر و محافظه کاری شده و به آینده نمی توان خوش بینانه نگاه کرد؟ با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در مقاله‌ی «آینده‌ی ما چه آینده‌ای است» دلایلی نسبت به امیدواربودن به آینده‌ی انقلاب عرض شد؛ آینده‌ی جهان به سویی در حرکت است که ناتوانیِ فرهنگ مدرنیته را روز به روز آشکار می‌کند و البته این بدان معنا نیست که نسبت به ضعف‌های خود بی‌تفاوت باشیم، مثل همان نظری که در رابطه با مولوی داده شد که سخن عالمانه‌ای نبود. موفق باشید

25316

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام دوباره خدمت استاد طاهرزاده: اگر کسی عزم جدی برای ترک گناه داشته باشد اما هر بار پس از توبه دوباره مرتکب آن گناه شود همچنین امید هم داشته باشد اما هر کار می کند شیطان او را وسوسه و دوباره گناه می کند چه کار باید بکند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نور ایمانی که دارید دوباره توبه کنید تا شیطان مأیوس شود. موفق باشید

25019

معنای یقینبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ۱. آیا این عالم طوری بنا شده که هرکس هرچیزی را با یقین اراده کند آن چیز محقق می شود؟ ۲. اگر اینطور باشد دیگر دعا کردن و دره خانه ی خدا را زدن چه معنایی دارد؟ خب خودمان هرچه می خواهیم را روی آن تمرکز می کنیم و با یقین اراده می کنیم تا به آن برسیم. مثلا با یقین می گوییم که این مشکل من حل می شود یا مریضی من خوب می شود. ۳. چرا در روایت می فرماید دعا را با حالت یقین به اجابت بخوانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر یقین او مطابق نظام احسن الهی باشد و نه یقینی که در حقیقت، توهّم است و در خیالات او جای دارد. ۲. دعا موجب می‌شود تا انسان متوجه‌ی حقیقت شود و از توهّم نجات یابد. ۳. حالت یقین یعنی حالتی که انسان با حقایق روبه‌رو شود. به همین جهت در روایات داریم که یقین در بین انسان‌ها بسیار کم است. موفق باشید

24696

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در کتاب فصوص اشاره شده که عایشه اطیب طیب (صفحه ۶۱۹) است در صورتی که در مقابل حضرت علی (ع) ایستاد و دشمن اهل بیت (ع) شد و اینکه اگر بیان ابن عربی هست و علامه ترجمه کردن ایشون این حرف ابن عربی رو قبول دارند و سوال دیگه مربوط به اینکه شبهه شیطان پرستی و گاو پرستی همان خداپرستی است را جواب دهید و این مطلب ها رو در اینترنت به صورت گسترده بیان کنید تا بد بینی نسبت به ایشان پیش نیاید.
متن پاسخ

۲۴۶۹۶. باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالب به طور مفصل از طریق صاحب‌نظرانِ عرفان بحث شده. به گفته‌ی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که به آقای گورباچف فرمودند «مطالب باریک‌تر از موی محی‌الدین»، پس مطالب ساده نیست که هر انسانِ سطحی متوجه شود. اقلاً به کتاب «جدال با مدعی» از آقای حسین غفاری و یا به پایگاه اطلاع‌رسانیِ آقای حاج شیخ محمد حسن وکیلی به آدرس زیر رجوع فرمایید. موفق باشید http://erfanvahekmat.com/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87/%D8%AD%D8%AC%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85_%D9%88_%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%86_%D8%B4%DB%8C%D8%AE_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D9%88%DA%A9%DB%8C%D9%84%DB%8C

24627

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد جآن: لطفا نظر حضرتعالی در مورد سخنان امام در مورد ارسطو و افلاطون را تقریر بفرمایید و آیا جمع نظر حضرتعالی (در مورد غرب امروز، ادامه فکر ارسطو و افلاطون) و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه ممکن است؟ «ارسطو... از بزرگان فلاسفۀ جهان به شمار می رود و تعلیمات منطقی و قواعد علم میزان که پایۀ علم هاست، رهین زحمت های گرانبهای این مرد بزرگ است و از این سبب که بنیان تعالیم منطقیه کرد، به معلم اول مشهور شد و شیخ الرئیس، اعجوبۀ روزگار در پیش تعالیم این بزرگ مرد، زانو به زمین زده و زمین ادب بوسیده و بگفتۀ شیخ الرئیس، تاکنون به قواعد منطقیه که ارسطو بنا نهاده، احدی را یارای اشکال نبوده و آرای متین او دستخوش نقض و ابرام نشده.» (امام خمینی، کشف اسرار، ص 34) حضرت امام از افلاطون چنین یاد می کنند: «این فیلسوف بزرگ از اساطین بزرگ حکمت الهی است و معروف به توحید و حکمت است... او در باب الهیات آرای متین محکم دارد که شیخ شهاب الدین، حکیم اشراقی و صدرالمتألهین فیلسوف شهیر اسلامی بعضی از آنها را مبرهن و مدلل کرده اند، مثل قول به مثل افلاطونیه و مثل معلقه.» ( همان، ص 33) حضرت امام سرچشمۀ فلسفۀ یونان باستان را همچون ملاصدرا وحی الهی می داند. ( الحکمه المتعالیه فی الاسفار القلیه الاربعه، ج‏5، ص 207-206) ایشان می فرمایند: «صحف اعاظم فلاسفۀ عالم، با آنکه علومشان نیز از سرچشمۀ وحی الهی است، موجود است که شاید بالاتر و لطیف ترین آنها کتاب شریف اثولوجیا تصنیف گرانمایۀ فیلسوف عظیم الشأن و حکیم بزرگوار ... .»( امام خمینی، آداب الصلوة، ص 303)» باتشکر از استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرائت حضرت امام و امثال ایشان از ارسطو و افلاطون در بستر نگاه فارابی به متفکران یونان است که در جای خود نگاه بسیار خوبی است ولی آن‌چه نباید از آن غفلت شود این نکته است که تا چند سال پیش گمان اکثری آن بود که اوثولوجیا مربوط به ارسطو است و از این جهت خلطی بین تفکرات حصولی و منطقی ارسطو و تفکرات شهودیِ فلوطین پیش می‌آمد که باید متوجه این امر بود. موفق باشید

24531

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: قسمت دوم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را به بچه هایی با چه سن می تونیم بگیم که بفهمن و بتونن بین بدنشون و خودشون تفاوت قائل بشند؟ به بچه پنج شش ساله میشه گفت؟ و در مورد فرشته و شیطان از چه سنی میشه گفت که بچه از احساس حضور موجودی که نمیتونه ببینه نترسه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده آن قسمت را برای بچه‌های قبل از دبستان عرض کردم. ۲. شاید بشود از آن سن ۶ سالگی آن‌ها را متوجه‌ی چنین موجوداتی نمود از آن جهت که فرشتگان برای مددهای نامرئی و شیطان برای افکار غلط در مقابل ما قرار گرفته است تا امتحان شویم. موفق باشید

23167

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: متاسفانه سوال 23124 پاسخ داده نشده که جوابش برای بنده خیلی مهمه لطفا با ارسال ایمیل بنده را از نتیجه در صورت امکان مطلع سازید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این‌طور جواب دادم: 23124- باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: مؤمن بنا به توصیه‌ی ائمه «علیهم‌السلام» باید الیف یعنی اهلِ الفت باشد، ثانیا: انسان‌ها با انسان‌ها، انسان می‌شوند. با این همه بالاخره نباید به خودتان فشار بیاورید. بد نیست با تقویت فکر، غلبه‌ی خیالات را ضعیف بکنید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست و کتاب «آشتی با خدا» کمک می‌کند. موفق باشید

31414
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت شما: چند ماه ای هست که از کتب و جزوات و مخصوصاً سخنرانی های شما استفاده می‌کنم و چون الحمدلله به لطف خدا تاثیرات محسوسی داشتم شما رو به عنوان استاد خودم انتخاب کردم، در سخنرانی هایتان از جمهوری اسلامی و رهبری و تصدیق ایشان به کررات پرداخته آید و من پذیرفته ام، حالا چند سوال مبهم و بزرگ دارم برای این شرایط پیش آمده، امیدوارم که پاسخ در خور و قانع کننده ای بدید تا این تصدیق شما برام کامل تر بشه من یه فرد افغانستانی ام ۱. چرا رهبری به وقایع و ستم های طالبان هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند، (لطفاً صفحه اینستاگرام ایشان بررسی بشود هیچ پست و استوری که نمی‌زارن، تلویزیون که اصلا ...) ۲. چرا رجال سیاسی و رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران از گروه طالبان حمایت می‌کنند.(حمایت جناب ذالنوری نماینده قم، خطاب طالبان در رسانه ملی هنگام ورود به ایران برای مذاکره به عنوان برادران مجاهد و...) ۳. چرا ایران به طالبان کمک تسلیحاتی و مالی و .. می‌کنند (شاهد، پهباد ایرانی که در اختیار طالبان هست (تصاویر موجود است) و دیگه الان همه چه در ایران و چه در افغانستان میدونند که گروه هایی از طالبان تحت حمایت ایران هست) چه تدبیری! پشت این سیاست ها هست؟ چگونه با این همه پارادکس تصدیق کنم ایشان را؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌دانید که مسئله طالبان بسیار پیچیده‌تر از این حرف‌هاست و بسیار این جریان متفاوت است. پیشنهاد می‌شود مصاحبه آقای علی علیزاده با آقای محمد حسین جعفریان در کانال تلگرامی ایشان را دنبال بفرمایید. https://t.me/jedaalبه نظر می آید خوب است رفقایی که جریان افغانستان را دنبال می کنند نظرات آقای جعفریان را  بدانند. به خصوص که تنها ما را در جریان طالبان می گذارد بدون ردّ یا قبول. موفق باشید

30899

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: آیا شرحی بر زیارت امین الله وجود دارد که استفاده کنیم؟ استاد شما نماز شفع و وتر رو چگونه می خوانید؟ در این شب های قدر ما رو از دعا و نگاهتون بی بهره نگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در جریان نیستم ولی حتماً بزرگان از شرح این زیارت پر محتوا غفلت نکرده‌اند. در ذهنم هست که جناب استاد آقای یزدان‌پناه شرحی برای آن زیارت داشتند. 2- نماز شفع پس از حمد، در رکعت اول سوره فلق و در رکعت دوم سوره ناس و قنوت با ذکری که مطلوب جان انسان باشد. مثل یکی از فرازهای مناجات شعبانیه. و در نماز وتر، پس از حمد، معوذتین و سه مرتبه سوره توحید، و سپس 70 مرتبه استغفار و اگر فرصت بود، 300 مرتبه العفو و سپس استغفار جهت 40 مؤمن و از جمله استغفار جهت ارحام و آشنایان و بعد از آن تقاضاهایی که مدّ نظر دارید. موفق باشید

30606

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ۱. اعیان ثابته ای که طلب وجود خارجی ندارند و در مقام خویش الی الابد مستورند آیا محالاتی چون شریک الباری و ... هستند یا نه حقایقی هستند که کمال خود را درین مستوری جستند و لزومی ندیدند که خود را آغشته رنج هستی کنند؟ ۲. درین صورت اصولا عارفان نشان و اطلاعی از آنها داده اند یا از آنها خبری نیست و به قول ویتگنشتاین از آنچه نمی‌توان درباره اش سخن گفت باید به سکوت گذشت؟ ۳. آیا این مستوری آنها نشان از علو مقامشان بر اعیان طالب ظهور دارد؟ ۴. انسان های کامل مطلع بر آنها و برتر از آنها هستند؟ یا آنها فقط جامع اعیان ظهوری هستند؟ ۵. جایگاه روایاتی که اسمای مستاثر را مختص حق می‌داند ولاغیر چیست؟ مثل فَلَكَ الحَمْدُ يا ذا الجُودِ وَالكَرَمِ ، فَأَسأَلُكَ بِهِ وَبِاسْمِكَ الأَعْظَمِ الأَعْظَمِ الأَعْظَمِ الاَجَلِّ الاَكْرَمِ الَّذِي خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فِي ظِلِّكَ فَلا يَخْرُجُ مِنْكَ إِلى غَيْرِكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِينَ
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت حقایق آن‌ها طوری هستند که امکان ظهور ندارند و مستغرق در وجود حق می‌باشند. موفق باشید

30599
متن پرسش
سلام: سوالی را سابق پرسیدم بار دیگر می‌پرسم بلکه این مطلب برایم حل شود و آن این است که چه دلیلی وجود دارد که این انقلاب تا ظهور حضرت ادامه می یابد و آن دوران فترتی که شما در مورد برخی دولت ها که همسویی با اهداف انقلاب ندارند را در یکی از کتابهایتان مطرح کردید این‌بار دامن اصل نظام و ولایت فقیه را نگیرد و مردم کوفی مزاج پشت به اصل نظام کنند شاید از نظر جامعه شناسی مردممان بگویید پشت نمی‌کنند ولی ذهن دو دو تا چهارتایی من بدنبال استحاله عقلی مبنی بر عدم قوام نظام تا قیام امام است. باور کنید من یکی که هرچه بلا و مصائب به سرم بیاید همین که می‌بینم ظل سید علی همچنان بر سرمان مستدامست آسوده خاطر می‌خوابم چون که رهبری بیدارست. اگر چه بخشهایی از نظام و برخی از مردم بیمارند و آدمی شرمسار شهدا که چه عرض کنم شرمنده مردم یمن هست که مشتی مستضعف و پابرهنه مقابل مستکبرین ایستادند و هم اکنون که دشمن را به استیصال کشاندند به عظمت این ملت انسان پی می‌برد مقایسه شود با قدم زدن های مسئولین ما با مستکبران و بدتر ملتی که راضی به ریاست این چنین ترسوهای سازش کار شد. چرا این ملت تا ظهور حضرت لیاقت زعامت نائب المهدی را باید داشته باشند؟ مگر جفای کوفیان موجب از دست رفتن زعامت معصوم و شهادت سیدالشهدا نشد؟ شاید ما کوفیان ایرانی هم تاریخ را تکرار کنیم و لیاقتمان حجاج ها باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هیچ‌گاه نمی‌توان پیش‌بینی کرد چه می‌شود، ولی شواهدی در میان است حاکی از آن‌که انقلاب اسلامی آخرین قدم‌های غیبت امام معصوم می‌باشد از آن جهت که ولایت فقیه به صورت تامّ و تمامش که همان به میان‌آمدنِ سخنان امامان همراه با حاکمیت آنان است از طریق غیر امام معصوم؛ به صحنه آمده است و لذا قدم بعدی، ولایت خود امام خواهد بود. موفق باشید 

29952

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: در مورد ظهور حضرت صاحب بعضا مشاهده می‌شود یکی از علل عدم ظهور را عدم آمادگی شیعیان می‌دانند «وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منا» اما سوال اینست که نقش پیروان بقیه ادیان و مذاهب در عدم ظهور حضرت چیست؟ چون انقلاب حضرت جهانیست بنظر می‌رسد همه مقصریم و زمینه ظهور حضرت باید جهانی باشد و بقیه ادیان هم باید آمادگی هایی در خود بوجود آورند و اگر این آمادگی جهانی پدید نیاید و شیعیان همه آن بشوند که حضرت می‌خواهد آیا درین فرض که اقلیتی آماده است و اکثریتی نیست حضرت ظهور می‌کنند؟ آیا دقیق مشخص است چه آمادگی هایی باید پدید بیاید تا حضرت ظهور کند و مرحله به مرحله مشخص باشد یکی از سخنرانان بحث مواسات را مطرح کردند. اما سوال اینست بفرض این امتحان مواسات یکی از پیش زمینه های ظهور باشد بفرض ما موفق شویم اکثریت جهان که این امتحان برایشان مطرح نشده مانع ظهور نمی‌شوند؟ رهبری هم که مراحل چندگانه تا تمدن اسلامی مطرح کردند حتما این مراحل باید طی شود تا حضرت ظهور کنند؟ و اگر تمدن شکل گرفت با توجه به اینکه بساط ظلم را تا حدودی برخواهد چید در آن صورت جایگاه روایت «ملئت ظلما» چه می‌شود و آیا می‌توان گفت که پیش از انقلاب ملئت تحقق یافت و با انقلاب ظهور تدریجی حضرت آغاز شده است و در این صورت جایگاه آن سخن که امر حضرت ناگهانیست کجاست و اگر به تمدن رسیدیم بعد از آن چه مراحلی تا ظهور کامل در پیش داریم؟ تحقق تمدن در ایران یا کشورهای مسلمان کافیست یا همه جهان را باید در بر بگیرد؟ آیا حضور تمدن اسلامی در جهان باید مانند حضور جهانی تمدن غرب بشود که دهی نیست که فتح نکرده باشد و درین صورت همین‌که روح عالم، اسلامی باشد کافیست یا همه یا اکثریت باید مسلمان شوند تا حضرت ظاهر شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهان بحمدالله در حال آماده‌شدن به شرایطی است که شرایط موجود نباشد و تمدن اسلامی با تقابل با ظلمات استکبار، زمینه‌ی ظهور حضرت «عجل‌الله‌‌تعالی‌فرجه» را فراهم می‌کند و در این راستا تحولی عظیم در جهان صورت می‌گیرد. کتاب «بصیرت و انتظار فرج» که روی سایت هست در این رابطه نکاتی را متذکر می‌شود. موفق باشید

29018

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وقت بخیر: برای آشنایی با فلسفه اسلامی و مخصوصا تاریخ فلسفه اسلامی از اول تا الان چه کار کنم؟ علاقه مندم ذهن منظمی در این رابطه داشته باشم تا بتوانم قطعات پازل سیر فلسفی را کنار هم بچینم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم جزوات «تاریخ فلسفه و کلام اسلامیِ» روی سایت شروع خوبی باشد. موفق باشید

28966

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: وقت بخیر. استاد توصیه حضرتعالی به کسی که دائم عصبانی هست و حرص می خورد با خاطر مشکلاتی که دارد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده مطالعه‌ی کتاب شرح حدیث «جنود عقل و جهل» است که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله تعالی‌علیه» تدوین کرده‌اند. موفق باشید

28842

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بنده در حال گذراندن فصوص با صوت های آیت الله رمضانی هستم. بنده نصوص قونوی و تمهید القواعد را با صوت های ایشان گذراندم. ایشان در خصوص اعیان ثابته نظری دارند تحت عنوان نظریه ذوات. ایشان یک اعیان بعد اسماء و یک اعیان قبل اسماء قائل اند. و معتقدند به اینکه اگر اعیان ثوابت در حضرت علمیه و تعین ثانی بدین نحو و به این شکل و چینش تکثر یافتند و تفصیل پیدا کردند زیر سر اعیان قبل اسماء ست، اعیان قبل اسماء را همان ذوات می دانند که یک چنین مشخصاتی برای آنها قائل هستند از جمله اینکه این اعیان قبل اسماء: نه موجودند و نه معدوم، مجعول نیستند، امکان محض اند، قابل تعقل هستند، قابلیت محضه اند و سپس بر این باورند که تمام آن‌چیزی که در عالم رخ می‌دهد همه زیر سر این اعیان ست و کراراً می فرمایند که اگر امورعالم این گونه می‌شود به پای خدا نیندازید خدا فقط به این امور وجود می‌دهند این امور همان گونه که هستند محقق می‌شود و یا به قول معروف اعیان و امور همان گونه که هستند، هستند، می باشند و خواهند بود. البته بحث جبر رخ نمی‌دهد چون بحث جبر را هم حل می‌کنند. این جنس حرف را هم استاد امینی نژاد در کتاب حکمت عرفانی بیان می‌کند و می‌گوید شما تصور کنید که وارد یک اتاق تاریک می‌شود همه ی وسائل در سر جای خودشان چیده شده ست و شما فقط کلید را می‌زنید و نور وجود به اینها می‌دهید و از عالم نهان و پنهان به عالم عیان و آشکار می آورید. این توضیحاتی بود برای سوال ام: اگر این امور و ذوات مجعول نیستند، مسبوق به عدم نیستند و همه چیز زیر سر خود اعیان بوده ست و خداوند تنها کاری که می‌کند به این اعیان و ذوات وجود می‌دهد، بحث توکل، رضا، حسن ظنّ به خداوند و... خیلی از مقولات این جنسی که در عرفان عملی نسبت به خداوند مطرح می‌شود چگونه حل می‌شود؟ ما تا قبل از این مسبب الاسباب و علت العلل تمام افعال هستی را خداوند می‌دانستیم و جز او همه چیز را وهم و خیال و هیچ و پوچ می‌دانستیم و بر همین منوال روزگار می‌گذراندیم و با خدا عاشقانه خلوت می‌کردیم و زندگی می‌کردیم، اما با مطرح شدن این قضیه ی ذوات متوجه شدیم خداوند متناسب با همین اعیان و قوابل ست که به صحنه می آید و به اعیان متناسب با خواسته ی ازلی شان وجود می‌دهد و لازمه ی این حرف ها این ست که سبب و علت تمام امور خود ما هستیم (منظور از لفظ خود عین ثابت و تقاضاهای ازلی مان ست نه خود عرفی و عوامانه)، پس توکل و رضا و ...را چه کنیم؟ حقیقتا بنده پس از پیگیری نظریه ذوات و اعیان در این گونه امور عرفان عملی ام دچار مشکل شده ام. بنده شاید نزدیک یک سال ست که پیرامون این نظریه تحقیق و فکر می‌کنم. اما نمی‌دانم چطور خداوند را همان طور زیبا و عاشق دوباره مثل قبل در دل ام بگنجانم، مدتی ست که نسبت به خداوند غریبی می‌کنم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! امکانِ هر شیئ، ذاتیِ آن شیئ است و خداوند وجود یا خلقت آن شیئ را به آن شیئ می دهد. ۲. انسان از آن جهت که دارای ابعاد مختلفی در امکانِ وجودی‌اش هست، اختیار او ذاتی اوست و لذا با توسل به خداوند می‌تواند وجهِ امکانی خود را به طرف بُعدِ سعادت‌مندی‌اش بکشاند. عرایضی داشته‌ام که ذیلاً متن آن عرایض را خدمتتان ارسال می‌دارم: موفق باشید

پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها

باسمه تعالی

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللَّهِ

ما از رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» سخن می‌گوئیم ولی به حکم «لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» سخنان‌مان در مورد همه پیامبران است.

۱. اصلی‌ترین کار رسولان خدا توجه بشریت است به آغازِ آغازها،‌ یعنی آغازِ هستیِ موجودات که همان حضرت حق است و آغاز انسان که وجه امکانی او یا عین ثابته‌ی او می‌باشد. زیرا از این طریق، تفکر اصیل به بشر عطا خواهد شد.

۲. پیامبران خدا متذکر شدند که خداوند خالق همه‌ی عالم است یعنی «وجود» و «بودن»ِ هر موجودی را او داده است و در نتیجه خداوند، بودنِ محض و هستی مطلق می‌باشد و این اولین قدم در راستای تفکر است از آن جهت که تفکر مربوط به «وجود» است و آغازِ آغازها.

۳. پیامبران در مورد مخلوقات به‌خصوص انسان‌ها فرمودند خداوند با نظر به امکانِ بودن مخلوقات، آن‌ها را خلق کرد و لذا حضرت موسی«علیه‌السلام» در تفسیر جایگاهِ نبوت خویش و برادرشان دو نکته را در میان آوردند که: «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى»(طه/50)‏ یعنی اولاً: پروردگار ما خلقتِ هر موجودی را به آن موجود عطا می‌کند. ثانیاً: او را هدایت می‌نماید و در راستای هدایت خداوند است که پیامبران را می‌فرستد. ولی در نکته‌ی‌اول، معرفتی بس‌آغازین را متذکرشدند از آن جهت‌که می‌فرمایند خلقت هرمخلوقی را خداوند به‌آن مخلوق می‌دهد. یعنی ازیک جهت خلقت آن مخلوق، مربوط به‌خودش است وخداوند یعنی‌آن‌بودنِ محض، مطابقِ آن‌خلقت، آن موجودرا «وجود» می‌بخشد.

۴. در راستای معرفتِ آغازین برای هر مخلوق، در قرآن داریم: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» (یس/82) وقتی خداوند خواست موجودی را به‌وجود آورد در خطاب به آن می‌گوید: «بشو» و آن موجود می‌پذیرد که «بشود». یعنی قبل از آن‌که آن موجود، موجود شود؛ در علمِ خداوند امکانِ بودنش هست و خداوند مطابق آن امکان به آن موجود، وجود می‌دهد.

۵. راستی! اگر خداوند آغازکننده‌ی امکانِ هر موجودی بود، آن مخلوق حق نداشت از خداوند سؤال کند که چرا آن را آن‌چنان خلق کرده است؟ در حالی‌که: «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ» (انعام/149) برای خداوند حجت بالغه هست و آن‌چنان نیست که کسی بتواند حجتی در نفیِ حجت بالغه‌ی الهی داشته باشد.

6. حال با توجه به مباحث فوق، به این فکر کنید که اگر کسی نحوه‌ی بودن خود را درست درک کند و متوجه باشد حضرت حق در راستای نحوه‌ی بودنِ او به او «وجود» می‌دهد؛ می‌یابد که تنها از طریق وجود خود با پروردگارش می‌تواند مرتبط شود و معنی روایت مشهور: «الطُّرُقُ الَی اللهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِق» می‌رساند که راهِ هرکس به سوی پروردگارش، همان نحوه‌ی «بودن»ِ اوست، و مأوایِ حقیقی هرکس، به‌سربردن در این نحوه بودن است.

۷. مشکل بشر از آن جا پیدا شد که به جای مأواگزیدن در نحوه‌ی بودن خود و از آن طریق با پروردگار عالم، مرتبط‌شدن؛ دلْ در بودن‌های دیگران انداخت و به مقایسه‌ها گرفتار شد و از بهترین مأوا و «بود» محروم گشت. در حالی‌که پیامبران خدا و به‌خصوص آخرین پیامبر به ما متذکر شدند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ ۖ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ» (مائده/۱۰۵) ای مؤمنان! متوجه‌ی خودتان باشید که در آن صورت، انحرافِ بقیه وقتی شما در مسیر هدایت باشید، به شما ضرر نمی‌رساند.

                         والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته                                

28512

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: هنگام عیادت بیمار چگونه و با چه جملاتی با او صحبت کنیم که بهترین وجه را انجام داده باشیم؟ آیا او را به زندگی امیدوار کنیم؟ یا نسبت آخرت و مرگ؟ و آیا بین بیمار مسن و جوان فرقی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بیشتر باید امیدواری را با این افراد در میان گذاشت. موفق باشید

نمایش چاپی