باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمیدانم؛ زیرا خود بنده نتوانستهام آن نوع استخاره کردن را برای خود حل نمایم. ۲. نباید فرقی کند. ۳. به نظر بنده تا حدی اینچنین است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد آن جواب، مواردی مدّ نظر بود که میگویند اصلاً در آن نوع مردنشان حساب و کتابی را تجربه نکردهاند؛ عرض شد این افراد به مرحلهی برزخ و شروع حساب نرسیدهاند بلکه تنها تجرد خود را تجربه نمودهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده علم تعبیر خواب ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر بسیار خوبی است. با این کار إنشاءاللّه در مسیر یاران پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» قرار میگیرید که در وصف آنها آمده است: «رحماء بینهم». عرایضی در سورهی نساء شده است بد نیست به صوت آن مباحث که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته در دو وقت خواندن ارجحیت دارد ولی در سیرهی پیامبر و ائمه «علیهمالسلام» پیش آمده که بدون هیچ اضطراری، جمع خواندهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد:
۲۳۵۵۰- باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمیدانم. موفق باشید
سلام خدمت استاد محترم: یک مطلبی دیدم مبنی بر اینکه شما و چند نفر دیگه فردیدی هستید. میخواستم نظرتون رو در مورد این مقاله به آدرس https://ghiam.ir/?p=519 بدونم. اندکی ذهن حقیر رو درگیر کرده. بخشی از مقاله: «فردید معتقد به ذات داشتن تمام پدیدههای مدرن ازجمله فناوری است، یعنی آنها ابزاری نیست که خنثی باشد و بتوان در چارچوبهای تصوری (پارادایمهای) دیگر نیز از آنها بهره برد. وی از مهمترین موانع بنیادین تفکر بین مسلمانان را تئولوژیاندیشی (گفتمان کلامی) در معنای پذیرش پارهای مفروضات سنتی و تاریخی بهصورت غیرانتقادی میداند. جریان فردید با تجددستیزی حداکثری بر افرادی نظیر عباس معارف، رضا داوری، مددپور، اصغر طاهرزاده، رجبی، ریختهگران، جوزی، سلیمان حشمت، عبدالکریمی، یوسفعلی میرشکاک و… اثر گذاشته است. این جریان معتقد به ناسازگاری دین و علوم جدید است. مهمترین استراتژی این جریان شناساندن مبانی فلسفی تمدن غرب و به تعبیر خودشان، شناخت عمیق آن و درنهایت نقد آن است. این جریان با طرح اولویت غربشناسی (نسبت به اسلامشناسی یا اقدامات اصلاحی) و فروکاست همهٔ تعارضات در کشور و دنیا به مدرنیته، تلاش میکند ضمن تقلیل همهٔ ساحات تقابل اسلام و استکبار جهانی به بحثی فلسفی، تمام مشکلات و چالشها را به مدرنیته، استفاده از دستاوردهای بشری جدید احاله دهد. این تفکر، فناوری را شیطانی نامیده و از ضرورت کنار گذاشتن آن سخن میگویند. این جریان پستمدرن متأثر از نوع تفکر مسیحی اروپای متصل، تلاش میکند با نوعی رویکرد عرفانی شهودی به مقابله باعقل فلسفی اروپای متصل با مبنای یهودی بپردازد. محوریت یافتن عقل ابزاری، عقل خودبنیاد و سودمحوری جزو نقدهای جدی این جریان به غرب است. بخشهای مذهبیتر و انقلابیتر این جریان، تلاش زیادی دارد شهید سید مرتضی آوینی را نیز متصل به خود نشان دهد و از این طریق در جذب جوانان انقلابی فعالانه عمل کند. واقعیت این است که آوینی هیچگاه مستقیماً شاگرد فردید نبود. بعضی حرفهای او در فضای عملزدهٔ پایان دههٔ ۶۰ و آغاز دههٔ ۷۰ که نقدها به غربزدگی در اعتراض و احیاناً برخوردهای فیزیکی با مظاهر خرد تهاجم فرهنگی خود را نشان میداد، در کتبی نظیر «توسعه و مبانی تمدن غرب» با این جریان قرابت دارد، اما آوینی متأخر که خود دست به دوربین و استفادهکننده از فناوری است بهویژه در آثاری نظیر جلد سوم «آیینهٔ جادو» کاملاً از این جریان فاصله گرفته و با نفی ذات قائل شدن برای فناوری و احیاناً شیطانی دانستن آنچنانکه در جریان فردید اتفاق میافتد، معتقد است مسئلهٔ اصلی تحول انفسی انسانی است که از فناوری استفاده میکند، یعنی مهم انسانی است که فناوری مثل دوربین و سینما را به کار میگیرد و نه اینکه اصل فناوری و سینما را شیطانی بدانیم.[۱۱] این اندیشه با منبعی التقاطی تلاش دارد تا نگاه هایدگر را بر تاریخ تفکر فلسفی و علمی تطبیق کند و لذا سادهسازیهای بسیاری دارد، نظیر اینکه بدون دلیل دوران پیشاسقراطی را دوران امت واحده و علم حضوری میخواند بدون آنکه به شرک اساطیری یونان که در دوران هلنیسم در رم نیز بازتولید شد و صوفیسم یونانی که ارسطو و افلاطون در برابر آن ایستادند، توجهی کند. تطبیق اسماء نیز بر دوران مختلف مستند مشخص عرفانی یا دینی جز نظریات هایدگر ندارد. فردید بیشتر بر سلب تمرکز دارد و بحث ایجابی مدلل و دقیقی از او دیده نشده است. این اندیشه با فرض حوالت تاریخی، نوعی جبر و عدم امکان تغییر با ارادههای انسانی را به دنبال دارد و بهنوعی انفعال و خودداری از اصلاح میانجامد که در اقدامات اجتماعی و سیاسی معتقدین به این جریان نمود دارد؛ گذشته از آنکه با دستورات دینی نیز تباین دارد. این اندیشه حاصل استفاده از ادبیات عرفان نظری بدون طی کردن عرفان عملی است (چنانکه کسی در مورد فردید، گذر از مراحل عرفان عملی را روایت نکرده) و لذا سخنان او همانند سایرین که چنین میکنند، حالتی شطحگونه یافته است، علاوه بر آنکه آن را با تفسیر هگلی مارکسیستی آمیخته است. نهتنها برداشت او از ابنعربی که برداشت او از هایدگر نیز ناقص است. علاوه بر آن به لوازم هرمنوتیکی مکتب هایدگر که به نسبیگرایی میانجامد و نتیجتاً توانایی نقد را از دست میدهد، توجه ندارد. استفاده از ادبیات عرفانی نهتنها بهوسیلهٔ او که بهوسیلهٔ روشنفکران التقاطی و غربگرای حداکثری عوارض زیادی ایجاد کرده است، نظیر خیر دانستن همهٔ بدی و خوبیها که نوعی پلورالیسم با ادبیات دینی و عرفانی است. فردید با طرح هایدگر میخواست بهنقد غرب بپردازد، اما در عمل از یک اندیشهٔ غربی به اندیشهٔ دیگر غربی روی آورد و سبب بسط آن شد که گذشته از آثار سوءش با ادعای کلنگری و عدم امکان خوب و بد کردن غرب در تناقض است. گذشته از این، همهٔ عالم اسماء الهی هستند اما او آن را تنها به انسان و زندگی جمعی انسان تقلیل میدهد. پیروان این اندیشه مواضع سیاسی متفاوتی را گرفتند، گرچه اکثراً بسته به اقتضاء این نظریه سکوت پیشه کردند، فردید مواضع سیاسی با چرخشهای ۱۸۰ درجهای متعدد داشته است، قبل از انقلاب در تلویزیون شاهنشاهی به مدح شاه پرداخته در انجمن فلسفهٔ رژیم حضورداشته و حتی در تدوین ایدئولوژی حزب رستاخیز کمک کرده است، بعداز انقلاب، در مدح انقلاب و حتی بسیجیان سخنانی گفت، اما مبارزه در زندگی او حضور نداشته است. چهرهای از این جریان مثل رضا داوری اردکانی به ریاست فرهنگستان علوم و عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید، اما حتی علیه مرگ بر آمریکا سخن گفت و آن را نشان توسعهنیافتگی نامید و با مدرنترین جریانهای سیاسی و فکری تجدیدنظرطلب در یک جبههٔ سیاسی قرار گرفت. شاید انقلابیترین مواضع را در این طیف اصغر طاهرزاده داشته که البته امام و انقلاب را در تفکر خود و در مقابله با مدرنیته معنی کرده است.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً اکثر آقایانی که نام بردید افرادی هستند که بنده با آنها همدل میباشم. ولی آنها را در بستر تاریخی که با حضرت امام به ظهور آمد میپذیرم و به همین جهت با آقای عبدالکریمی که در درک انقلاب اسلامی ناقص و ناتوان هستند و مسائل ما را در جای دیگری دنبال میکنند، سخت مخالف میباشم.
تصور بنده آن است که نویسنده مقاله به جای آنکه «تفکر» را موضوع قرار دهند، تلاش دارند افراد را در جبهههای مختلف تقسیم کنند و این نوعی مرگِ تفکر است. باید از خود پرسید رسالت تفکر در این تاریخ چیست؟ بنده رسالت تفکر در این تاریخ را نظر به حقیقت انقلاب اسلامی میدانم که تواناییِ به ظهورآوردن شخصیتی همچون حاج قاسم سلیمانی را دارا است و آن را بنیان حضور اصیل انسان در این تاریخ میدانم، و هر آنکس که در این میدان تفکر کند از نظر بنده حقیقتاً متفکر است، حال چه آقای دکتر فردید باشد و چه آقای دکتر داوری؛ و البته شهید آوینی که جای خود دارد. در رابطه با نسبت ما با تکنیک از یک طرف و حضور تاریخیِ ما در انقلاب اسلامی، خوب است به عرایض اخیر بنده که تحت عنوان «پانزده نکته در جایگاه تاریخی "عقل تکنیک"» در حال انجام است، رجوع شود. https://dialog.sohasima.ir/ch/elm-fanavari . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً حرف بنده آن است که آری! به نور شهدا از این ظلمات و از این دریای طوفانی میتوان عبور کرد و إنشاءالله با تجربهای که برای عبور از این ظلمات به دست میآورید با افقی بیشتر و اشاراتی بس کارساز در صحنه حاضر و به فعالیت میپردازید. در موضوع حضور تاریخی نسبت به انقلاب اسلامی بیشتر فکر کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که هایدگر میگوید: شاعران، روح زمانه خود را با زبانی آسمانی به بشر دوران متذکر میشوند. روحی که پنهان وجود انسانها را گرفته است و شاخکهای شاعران نسبت به آن حساسترند و به همین جهت شاعری که عمق روح و فرهنگ زمانه خود را بشناسد، گفتِ آسمانی زمانه را در قالب شعر میسراید. لذا جناب حافظ فرمودند: «در پس آینه طوطی صفتم داشتهاند / آنچه سلطان ازل گفت بگو، میگویم». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر خود این افراد در ابتدای زندگی خانه شخصی از خود داشتهاند؟ چند نفر از مردم ایران سراغ دارند که در ابتدای زندگی، از خود خانه داشته باشند؟ مگر آنکه در سن ۶۰ سالگی ازدواج کرده باشند. این امور بیشتر برای بهانه گرفتن است تا دختران ما همچنان در خانه بمانند و این افراد متوجه آثار منفی زندگیبراندازِ خودشان نیستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در جواب سؤال شماره 30995 شده خوب است به آن جواب رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در خواب و رؤیا، نفس ناطقه به طور طبیعی و به حکم «توفّی الانفس» با جذبهی الهی صورت میگیرد. ولی آنچه در موضوعاتی به نام مرگ موقت پیش میآید، به جهت حادثههایی است که نفسِ انسان نسبت به تدبیر بدن ناتوان میشود ولی از بدن بهکلی منصرف نمیگردد. در این رابطه عرایضی که مربوط به بیهوشی توسط دارهای بیهوشی میشود، در کتاب «خویشتن پنهان» شده است.
در مورد عرفا، موضوع فرق میکند. آنها در عین حضور در این دنیا، نحوهای از حضور برزخی و بالاتر از برزخ را که نفس ناطقه آنها وسعت دارد، تجربه میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سلوک عرفانی، سالک نظر به توحید حضرت حق دارد و سعی میکند خود را نفی کند تا حضرت حق در همهی ابعاد وجودی او به ظهور آید. به همان معنایی که در حدیث شریف قرب نوافل مطرح است. ولی در روش مرتاضها نظر به نفس و قوای نفس میشود و این امری نیست که در عرفان جاری میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجهی ابعاد مجرد و غیر مادی خود شد، همواره خود را در ابدیت احساس میکند. ولی وقتی از آن ابعاد غفلت کرد از مرگ میترسد. پس در واقع از خودش که ابعاد متعالی خود را فراموش کرده است، میترسد. در حالیکه افراد حاضر در ابدیت هرگز از مرگ که عامل هرچه بیشتر به خود نزدیکشدن است، ترسی ندارند.
جناب مولوی در همین رابطه می فرمایند:
آنک مي ترسي ز مرگ اندر فرار
آن ز خود ترساني اي جان هوش دار
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بحث وجوب در میان نباشد. بحث مربوط به حضور در میدانی است که اگر کسی بتواند در آن حاضر شود به دریای بیکرانهی سعهی انسانی وارد شده و حجابهای او با خالق عالم رقیق و رقیقتر میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه سعی کنید در این امر باقی بمانید، آرامآرام بهتر و بهتر میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: میفرمایند: هر چیزی صورتی متعالی و جلوهای نورانی دارد که آن، بهارِ آن چیز است مثل بهار جوانی و بهار کشت و کار. و بهار قرآن یعنی وجهِ متعالی و نورانی آن در ماه رمضان برای انسان به ظهور میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به بحث «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی در دو جهان» که بر روی قسمت یادداشتهای ویژهی سایت هست، ورود نمایید و پس از آن و بر مبنای آن بحث اگر نکتهای هست به میان آورید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به کمک جزوهی «روش کار با تفسیر المیزان» و رعایت پیشنهادات آن جزوه، إنشاءاللّه مشکل حل میشود. در ضمن خوب است ابتدا صوت چند سوره را با تأمّل بر روی خود آیات، دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم شرح نامهی ۳۱ نهجالبلاغه که بر روی سایت هست، بتواند کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در ابتدای راه هستند کتاب «بصیرت و انتظار فرج» و اگر آمادگی بیشتری دارند کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» که هر دو کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. در این مورد خوب است با حاج آقا نظری به شمارهی ۰۹۱۳۶۰۳۲۳۴۲ تماس بگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف شما درست است. در روایت از پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» داریم: «من تاب لذنب کمن لا ذنب له» هرکس که از گناهی توبه کند مثل آن است که گناه نکرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید إنشاءالله این مباحث، افقی را برای امثال حضرتعالی بگشاید تا بیش از پیش به سوی متون اصلی مثل حکمت متعالیه و یا از طریق تفسیر المیزان به سوی قرآن سیر بقرمایید. بد نیست سری به کتاب «مقالات» آیت الله شجاعی بزنید. در ضمن فراموش نکنید که انسانها دارای ذوق متفاوت هستند، تلاش کنید ببینید ذوق شما اقتضای چه مباحثی را دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته موارد فوق، مواردی نیست که در حوزهی سؤال و جواب بگنجد. ولی به هر حال ۱. موضوع بینگبنگ که مسئلهی آغاز را حل نمیکند؟ بالاخره چیزی بوده که چنین شده. به نظر میآید بحث فیض مدام، عالمانهتر باشد. ۲. تحول میمون به انسان، در مجامع علمی پذیرفتهشده نیست. دلیلی نداریم که انسان به صورت مجزا خلق نشده باشد. آری! طی فرآیندی، به قدرت خداوند و با تدبیر او، در خاک زمینهی تجلی روح انسانی توسط خدا فراهم شده. ۴. تحقیقی خاص در این مورد نداشتهام. نظرات مخالف و موافق را دیده و شنیدهام. شاید هنوز نظریهی کروی بودن زمین و گردش آن به دور خورشید، منطقیتر باشد. ۵. بحث حرکت جوهری بهخوبی در این مورد روشن میکند که چگونه جهان ماده با تبدیل قوههایش به فعلیت، به هویت برتری که هویت تجرد و بقاء است، سیر میکند. موفق باشید