باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خداوند آن عزیز را رحمت کند. شما که بحمدلله چیزی باقی نگذاردهاید! ۲. پیشنهاد بنده آن است که به سوی سورههای قرآن و مباحثی که در این رابطه شده است، رجوع فرمایید مثل سورههای آل عمران و نساء و نازعات و جاثیه و مطففین. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید إنشاءالله این مباحث، افقی را برای امثال حضرتعالی بگشاید تا بیش از پیش به سوی متون اصلی مثل حکمت متعالیه و یا از طریق تفسیر المیزان به سوی قرآن سیر بقرمایید. بد نیست سری به کتاب «مقالات» آیت الله شجاعی بزنید. در ضمن فراموش نکنید که انسانها دارای ذوق متفاوت هستند، تلاش کنید ببینید ذوق شما اقتضای چه مباحثی را دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این منحصر به جنابعالی نیست و اگر به لطف الهی در رفع آن حساس باشید و بدانید شیطان در این موارد تا هلاکت انسان در صحنه است، سعی میکنید در میدانهایی که موجب چنین غضبهایی میشود، قرار نگیرید و اگر هم پیش آمد در اسرع وقت جبران کنید تا إنشاءالله به مرور رفع شود. کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» در این مورد مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که موانع عدم تحقق ارادهی الهی به معنای این نیست که وعدهی انبیاء کذب بوده است؛ مگر موانع عدم تحقق برنامهی حضرت علی «علیهالسلام» که به وسیلهی دشمنان آن حضرت انجام شد را باید به پای امیرالمؤمنین «علیهالسلام» گذاشت؟! یا اگر امروز مردم اهل زمین به توحیدی که انبیاء آوردهاند، منوّر نشدهاند را باید بر عدم موفقیت انبیاء حمل کرد؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه رفقا بعضاً همین سؤال را داشتند، عیناً جوابی که تهیه شده، خدمتتان ارسال میشود:
1- اگزیستانس: حالت حضوری و وجودی که انسان خود را در جهان احساس نماید، وجهِ اگزیستانس اوست. مثل آنکه انسان خود را در حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی احساس کند، نه آنکه به عنوان یک باور دینی در کنار انقلاب اسلامی باشد.
2- اُبژه کردن یک چیز یعنی آن را به عنوان یک واقعیت در بیرون از ذهن مدّ نظر قراردادن. و سوبژه کردن یعنی آنکه موضوع را در ذهن مدّ نظر قرار دهیم. وحدت وجود حالتی است که انسان خود را در همهی هستی مییابد. بنابراین بحث سوبژه و ابژه دیگر در میان نیست، بلکه بودِ او عین حضور در خارج و عین یافتی است که به یک معنا در ذهن است، ولی دیگر همهی بودِ او آن موضوع را فهم میکند، نه آنکه در ذهن خود آن را مدّ نظر قرار دهد.
3- متافیزیککردن یک موضوع یعنی آن را به صورت مفهومی درآوردن، به جای آنکه خود را با آن واقعیت یگانه کند.
4- سکولاریسم، نگاهی است که انسان پدیدهها را صرفاً با نگاه مادی و غیر قدسی بنگرد.
5- دازاین، نحوهی بودن انسان است در جهان به همان معنایی که اگزیستانس خود را مدّ نظر قرار دهد به جای آنکه خود را یک چیز و جهان را چیز دیگر بداند.
6- بروکراتیک کردن یعنی موضوع را گرفتار نظام اداری قراردادن.
7- رئالیسم یعنی به واقعیت موضوع نظر داشتن.
8- هرمنوتیک، نگاهی است که انسان با نظر به هر متنی، سعی دارد روح تاریخی که آن متن یا آن فرد را فرا گرفته است، مدّ نظر قرار دهد هرچند ممکن است آن روح تاریخی تماماً در الفاظ نیاید ولی نگاه هرمنوتیکی سعی میکند روحی که منجر به آن حرکات و آن الفاظ شده است، مدّ نظر قرار دهد.
9- پوزیتیویسم، نگاهِ حسّیگرا و تجربیگرا میباشد.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده متوجه و متذکر نکات خوبی هستید. مسلّم مردم هم به دنبال راه سومی هستند که آن راه، نه لیبرالیسم است و نه سوسیالیسم و فهم جهانی که در آن بهسر میبریم جهت نظر و ورود به جهانی که انقلاب اسلامی در پیش روی ما قرار داده؛ بسیار مهم است. ما با بشری روبهرو هستیم که میخواهد در جهان گشودهی ملکوت حاضر باشد و این با آموزههای عرفانی محقق میشود. با بشری روبهرو هستیم که میخواهد در ساختن جهان خود ورود داشته باشد و مسئولیت زندگی خود را، خودش به دوش بگیرد و این با روحیهی انقلابی ممکن است و درک این نکات منجر میشود که ما در راه انقلاب اسلامی با اطمینان کامل قدم بگذاریم و از ملامتِ ملامتگران که خود را مشغول چیزی کردهاند که نیاز حقیقی بشر نیست؛ هراسی به خود راه ندهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجربهی بنده هم حکایت از آن دارد که امروز، عرفانِ ما جدای از حکمت صدرایی نیست و عجیب است آن حکمتِ به واقعِ متعالیه اینچنین با عرفان مندمج شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث حکم عدول از مرجع تقلید فعلی به مرجعی دیگر و روش های یافتن مجتهد اعلم، بحثی فقهی است و در این مورد بایستی به کارشناسان این بحث رجوع کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیتوانم نظر بدهم. چون نمیتوانم خود را در جای چنین افرادی قرار دهم که وارد چنین وادیهایی شدهاند و لذا اثباتاً و نفیاً ساکت هستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بپذیریم در یک تاریخ زندگی میکنیم و نه در یک قبیله، میفهمیم امروز «دیگری» یعنی چه؟ آقای دکتر اصغر مصلح در این مورد حرفهایی دارند که خلاصهی خود از آن حرفها را برایتان ارسال میکنم. حرف بسیار است. جهان گمشدهی ما، عشق به همهی انسانهاست. سری هم به بحث «با دعا در آغوش خدا» بزنید در کانال مطالب ویژه قرار داده شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. برای تحقق عزّت اسلام. ۲. در منظر خود، حضرت روح اللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» را به عنوان استاد راه یافتند. ۳. رهبر معظم انقلاب را مافوقِ آنکه بخواهند از رهنمودهای ایشان تبعیت کنند، تصدیق کردهاند و خود را با آهنگِ این مرد الهی هماهنگ نمودهاند. ۴. باید خود را توانسته باشند در جهانِ پر از بیمعنایی درست معنا کرده باشند. عرایضی در جزوهی «در جستجوی عشق گمشده در محضر شهدای هویزه» شده است که إنشاءاللّه این روزها بر روی سایت قرار میگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره تا حدّی نفس، هنوز تصرف خود را دارد تا اینکه از آن تصرف مأیوس شده و منصرف شود. ۲. در هر حال هر مرگی یک نوع انقطاع از بدن است و درد خود را دارد ۳. همهی احساسات مربوط به نفس است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال نمیتوان از نظر تکلیف، واجب دانست. ولی همانطور که در جزوهی «مسئولیت فهم حرکت اربعینی در این تاریخ» عرض شد لازم است بفهمیم چه چیزی در حال وقوع است. جزوه بر روی تابلو یا بنر سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! موضوع صورت و ماده، یک تحلیل عقلی است به همین جهت سهروردی نمیپذبرد و جناب صدرا نیز در برهان اول «اثبات حرکت جوهری» بر مبنای نظرِ قوم بحث جوهر و عرض را پیش میکشند، وگرنه خود او جوهر مادی را پایینترینِ مرتبهی وجود میداند. ۲. به نظر بنده به فکر خوبی و نکتهی ارزشمندی دست یافتهاید. ۳. چون بو و رنگ هم، عرض میباشند و نمیتوان برای آنها ذاتی قائل شد. ولی برای حرکت به عنوان ذاتی که بالقوه میباشد؛ میتوان جوهری را در نظر گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه، حرکت جوهری اثبات میکند چون ذات عالَم ماده عین حرکت است، عین نیاز به فیض خداوند است و اگر آن فیض قطع شود، عالَم نابود میگردد و چون عالم، موجود است آن فیض همچنان ادامه دارد. موفق باشید
سلام علیکم: خدا قوت، اگر کسی بخواهد شهوت طعام را در وجودش خاموش کند، چه باید بکند در حالیکه این شخص اندکی ضعف جسمانی دارد. با تشکر از زحمات شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: توصیه آیت الله بهجت، توصیه خوبی است که میفرمایند در غذاخوردن به خودتان سهم دهید و سهم کمی هم ندهید، ولی پس از استفاده از سهم خود، از خوردن دست بکشید. در ضمن جهت سیطره روح بر جسم، خوب است سری به کتاب «روزه؛ دریچهای به عالم معنا» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً حرف بنده آن است که آری! به نور شهدا از این ظلمات و از این دریای طوفانی میتوان عبور کرد و إنشاءالله با تجربهای که برای عبور از این ظلمات به دست میآورید با افقی بیشتر و اشاراتی بس کارساز در صحنه حاضر و به فعالیت میپردازید. در موضوع حضور تاریخی نسبت به انقلاب اسلامی بیشتر فکر کنید. موفق باشید
بسم رب الشهداء سلام علیکم: استاد عزیز متن زیر از نادر طالب زاده است! خواهشن اگر تکملهای، شرحی، بسطی دارید که به ما کمک کند بفرمایید که گوش جان میسپارم. آنچه شهید آوینی اشاره کردند، در مورد تعارض بین فرهنگ نفسانی و فرهنگ دینی، تا زمانی که این دو در عرصه سینما در کنار هم باشند جمع نمی شوند، ملغمه ای از سینمای دینی است که نفسانی است و آن بوی خوش و عصر ولایی را نخواهد داشت ولی فعلا احساسم این است که در کار سینمای داستانی، شبیه سینمای دینی داریم، نه آن سینمای ناب ولی شبیه آن را داریم. شاید لازمه آن این باشد که کسی بتواند تصرف کند و غالب بر تکنیک شود، همه چیز را تسخیر کند یک آیت الله العظمی می خواهد و اگر این چنین نباشد خیلی مشکل است و به نظر من این دستگاه و این ابزار این قابلیت را نخواهد داشت ولی اگر هم بخواهد این سینما متحقق شود شروطی دارد، شروط بسیار سنگین. من یک بار از شهید آوینی این را سوال کردم ایشان با خنده پاسخ داد آخر هم باید خودمان کاری بکنیم، شاید نزدیکترین کار به سینمای دینی کارهای مستند باشد، در واقع برشهایی از واقعیت که کنار هم قرار می گیرند بهترین نوع است، ولی هر چه کار کنیم شبه سینمای دینی است، ولی من معتقدم باید در این زمینه تجربه کرد و این جرات را داشت، یا علی گفت و وارد این عرصه شد، و زمان را باید پیدا کرد البته خیلی مشکل است، ولی کار مستند با فرهنگ دینی مانوس تر است ولی در سینما کارهای زیادی می توان کرد; حتی با قصه می توان به سینمای دینی رسید ولی چگونه؟ در سینمای جهان هم تجربیاتی دارند با توجه به تکنولوژی پیشرفته، زمینه های نفسانی فرهنگ خود را با زمینه های قصه پردازی، می آمیزند و یک کار بی حقیقت به انجام می رسد ولی به واسطه تصرف کامل روی ابزار توفیقاتی دارند، در سینمای جهان هم مورد خاص ندارم که بگویم و با آن سینمای دینی فاصله بسیار زیاد دارد. ممکن است عده ای به انگیزه تبلیغ دین وارد این عرضه شوند; مثلا اصحاب کهف بسازند این خیلی با ارزش است ولی باز با آن سینمای دینی خیلی فاصله دارد. ساخت اصحاب کهف با انگیزه تبلیغ دین است، سینما این قابلیت را ندارد من هر چه فکر می کنم شخص آیت الله جوادی املی وارد این عرضه شود با آن عرفان بعید می دانم، بسیار بعید است بالاخره این ابزار در این زمانه به کار می آید، شاید گوشه چشمی به صاحب ابزار کنند کشف هایی بر او بشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً همینطور است و حقیقتاً انقلاب، راهی در مقابل ما گشوده است و ما را در سنتی قرار داده است که سینمای آینده، سینمایی است مثل شخصیت حاج قاسم سلیمانی و اینکه سید مرتضی عزیز فرمود باید آیت الله بود؛ منظور باید معارف حقه الهیه مطابق زمان را در اختیار داشت.
همانطور که اگر مار نتواند پوست بیندازد میمیرد، اگر ذهن انسان برای تغییر دچار مانع باشد، دیگر ذهن نیست، انبار اطلاعات است. مردان نظام اگر خود را در آینده تاریخ خود حاضر نکنند و همچنان در گذشته متوقف باشند، عملاً گور خود و نظام را پیشاپیش کندهاند، زیرا در برابر آنچه در حال رشد و بالندگی است، کور و نابینا شدهاند. مردانی میخواهیم که معنای سعهی توحیدیِ انقلاب اسلامی را بفهمند که چگونه انقلاب، اقیانوس شده است و دوره دریاچه بودنش بهسر آمده. زیرا وقتی خود را در مرحلهای از تاریخ پیدا میکنیم باید سعی کنیم گاه به گاه خود را گم کنیم تا دوباره از نو بازیابی شویم. این است آن شدنِ ابدی که بودنی خشک و ساکن نمیباشد.
متفکر تنها به یک اندیشه واحد نیاز دارد تا از آن یکتا اندیشه یعنی امری که باید به آن پایبند باشد، در شیوهای در خور سخن بگوید و این وقتی محقق میشود که همانی را بگوید که از جانب همان یکتا اندیشه پیش آمده است و او از جانب همان اندیشه واحد فراخوانده میشود که در عین بیمرزی، قاطعترین مرز است، مثل اندیشه حضور بیکرانه انسان در اکنونِ خود که در این اندیشه، ذات انسان شایسته تفکر است و میتواند با آن به وَجد آید و از چنین آغازی به سوی دیگر موضوعات آغازِ راه میکند، راهی که همواره انسان را از خود میستاند و سپس به هویتی برتر پس میدهد.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «وجود» به خودی خود یک مفهوم است و آنچه در خارج واقع است مظاهر وجود است با شدت و ضعف خاص خودش و در این رابطه وجود مطلق است که میتوان گفت مقام حضرت حق میباشد و چون سایر مراتب وجود، وجودِ مطلق نیستند مصداق وجود خداوند نمیباشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در جواب سؤال شماره 30995 شده خوب است به آن جواب رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هیچگاه نمیتوان پیشبینی کرد چه میشود، ولی شواهدی در میان است حاکی از آنکه انقلاب اسلامی آخرین قدمهای غیبت امام معصوم میباشد از آن جهت که ولایت فقیه به صورت تامّ و تمامش که همان به میانآمدنِ سخنان امامان همراه با حاکمیت آنان است از طریق غیر امام معصوم؛ به صحنه آمده است و لذا قدم بعدی، ولایت خود امام خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فایلهای مربوط به تفسیر المیزان و تفسیر آیت الله جوادی و مباحث نهجالبلاغه. مسئول محترم سایت بررسی فرمایند که چگونه مطالب در اختیار کاربران قرار گیرد. موفق باشید..
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سخن عزیزالقدرِ جناب صدرالمتألّهین در رابطه با «النّفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» در رابطه با حضور نفس است در این دنیا که تحقق خاص جزیی فردیِ او از طریق همین بدن جزئی به ظهور میآید و شکل میگیرد. ولی آنجا که در روایت گفته میشود: «خلق الأرواح قبل الأبدان» نظر به وضع ارواح در علم خدا دارد و این دو با هم متنافی نیستند. ۲. خیر! سیر کلّی انسان به حالت اجمالیِ در برزخ معلوم میشود و پس از آن همان سیر در قیامت به تفصیل ظاهر میگردد. ۳. إنشاءالله که چنین باشد، ولی نمیتوان به پای خدا و اولیای الهی چنین گذاشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در مباحث «عقل تکنیکی» و جزوهی «ماهیت تکنیک» که روی سایت هست، در این رابطه شده است از آن جهت که طبیعت، عطای الهی است و میتواند دامن گشودهای باشد در راستای الطاف الهی. و این به شرطی است با روحیهی تجاوز به طبیعت استعدادهای آن را سرکوب نکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که بنده در ذهن دارم بیشتر چهلم افراد متوفی مدّ نظر آموزههای دینی است. زیرا انسان متوفی تا قبل از چهلم هنوز در شرایطی نیست که بتواند به افرادی که بر سر مزار او میروند، توجه کند. آری! پس از به خودآمدن البته همهی آن دعاها و قرآنهایی که قبلاً برایش خواندهاند را مییابد و از آنها بهرهمند میشود. موفق باشید