باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در تاریخی که انقلاب اسلامی به ظهور آمده است، حضور در تاریخی است به وسعت بشریت. حال چه نهادهای رسمی شما را ببینند و چه نبینند. اینکه قصهی همهی بشریت دوران است که خود را در غربتی سختْ آزاردهنده مییابند. اگر به سؤال شمارهی ۲۵۴۴۴ سایت المیزان هم نگاه کنید میبینید آن رفیق در این مورد چه تقلاها دارد. گویا باید به جملهی حضرت مولا «علیهالسلام» به فرزندشان فکر کرد که میفرمایند: «خُذ الْغَمَرَاتِ لِلْحَقِّ حَيْثُ كَانَ،» خود را برای حق در گردابها بیفکن. از آن جهت که گرداب، جایی است که انسان دیگر در دست خود نیست، باید بگوید «بادا باد» هرچه میخواهد بشود. فضایی برای ورود در عالمی که نمیدانیم آن عالم چیست، فراهم شده است، آنقدر هست که بانک جرسی میآید. هر چه پیش آید خوش آید ما که خندان میرویم. خوش باشید و موفق.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع را بیشتر در مباحث ابن عربی میتوانید دنبال کنید. کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد یزدانپناه نکاتی در این مورد دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به صورتی عمیق وارد موضوعات شد تا خود به خود در آن موضوع، صاحبنظر گشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رفیق! دیگه از ما نخواه که تا اینجاها بتوانیم ورود کنیم و بقیهی کارها معطل بماند. قصهی طرفی که رفته بود سلمانی تا استاد سلمانی موهای سفید او را از موهای سیاه جدا کند را که شنیدهای؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اینکه میفرمایید نکته خوبی است. در این مورد پیشنهاد میشود سری به کتاب «انقلاب اسلامی طلوع جهانی بین دو جهان» که روی سایت هست بزنید. ۲. با توجه به مسائلی که برایتان در پایاننامه مدّ نظر هست، اقلاً باید «اصول کافی» و «تحف العقول» را یک بار ورق بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده باید متوجه امکانات تاریخی خود شد و راهی که در این بستر تاریخی رو به جلو داریم تا با صبر انقلابی و حکمت و بصیرت مقام معظم رهبری، آینده خود را بسازیم. عرایضی در این رابطه در موضوع «شهید حججی و استعدادنهفته انقلاب در آینده»https://eitaa.com/matalebevijeh/7546 شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با توجه به اینکه بالاخره باید به هوش مصنوعی برنامه داد، پس میتوان گفت باز آینده از آنِ انسانها است و با توجه به اینکه جهان مدرن با همهی تحقیقات علمیاش نتوانسته جوابگوی ابعاد معنوی انسانها باشد، جهان آینده جهانِ رجوع انسانها به سوی معنویت است و امکان دارد در کنار همین پیشرفت علمی، آن حضور معنوی به ظهور آید 2- علامهی طباطبایی همینطور میفرمایند که آنچه دین به بشر پیشنهاد میکند، امری تحمیلی بر انسان نیست، بلکه جوابگوییِ همان ابعاد فطری بشر در آن نهفته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایرانیان با درکی که از وحی و ایزدان داشتند بهخوبی متوجهی اشارات اسلام شدند و خودشان از اسلام استقبال نمودند و صفویه هم بر اساس گرایش مردم ایران به تشیع توانستند کار را جلو ببرند، وگرنه نوادگان شیخ صفیالدین اردبیلی گرایش عرفانی- سنی داشتند.
این اقتضای روح این تاریخ است که دوران حاکمیت فرد بر جمع را برنمیتابد، مگر حاکمیت قانون، بهخصوص اگر آن قانون الهی باشد و همین امر منجر به ولایت فقه و فقیه میشود و از این جهت دوران شاهنشاهی که مبتنی بر محوریتِ فرد بود، گذشته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در تجربهای که برای خود داشتم، سعی میکنم با حوصلهی زیاد و بدون عجله از کتابها با ذکر صفحه، یادداشتبرداری کنم. فکر میکنم تجربهی خوبی باشد. خوب است در این مورد سری به کتاب «امامت و رهبری» از شهید مطهری بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بهتر از بهتر است، آنچه فرمودید و حقیقتاً نایب امامبودنِ مقام معظم رهبری کاملاً محسوس و ملموس است با آنهمه سعهی صدر و تواضع. ۲. همچنانکه قبلاً عرض شد این افراد هنوز در سکرات و برزخ حاضر نشدهاند و حکم دنیا بر آنها جاری است، ولی با روحی زلال و حساس. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا همین توفیق کمی است که هر جمعه بر عهد دلبستگی بر امامتان پایدار هستید و در محتوای آن دعای شریف تأمّل میکنید؟! عجله نباید کرد. از حضرت حق بخواهید از مواهب اُنس با دعای شریف ندبه بهر همندتان نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح کتاب «دعای سحر» حضرت امام نکات خوبی در رابطه با نظر به اسماء دارد که در کتاب «اسماء حسنی، دریچههای نظر به حق» نکاتی که حضرت امام فرمودند، شرح داده شده است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که روحیهی ایمانیِ ملت ما که همواره به مدد آنها آمده است و در صحنههای خطر، بیشتر آن را لمس کردهاند؛ تجربهای است که ما نباید از دست بدهیم. یادتان هست که حضرت روح اللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» در مورد رزمندگان فرمودند: چلهنشینان و شبزندهداران بگویند چه شد که این جوانان، ره صدساله را یکشبه طی کردند و جبهه را تبدیل به دانشگاه درکِ معارف نمودند؟!». امروز هم قصّه از همین قرار است. زیرا انسانها در صحنههای همدلی و مقاومت در مقابل خطر، بنیادهای اصیلِ جانشان را که رجوع به خداوند است، کشف میکنند مثل دعاهای کمیل شبهای حمله که گویا با جانِ امیرالمؤمنین «علیهالسلام» دعا میکردند.
عزیزانِ ما در این مراکز که مشغول جنگ با کرونا ویروس هستند به بسطی از شخصیت و انسانیت میرسند و حضوری از قدمگذاشتن در تاریخشان را تجربه میکنند که هرگز در هیچ کتاب و درس و مدرسهای نمیتوانستند به آن برسند. و لذا است که همه باید تا آنجا که ممکن است در صحنههایی که به نحوی انسان را در خدمت انقلاب قرار میدهد به هر شکلی که باشد، حاضر شوند تا شخصیت خود را به وسعتِ تاریخ انقلاب اسلامی بسط دهند و از تکرویها و خودخواهیها نجات یابند. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سلوک إلی اللّه، برهان، عقل را تقویت میکند و عرفان، دل را تا بهترین نوع برخورد با قرآن که دریایی است بیکران، صورت گیرد.
قرآن از یک حقیقت واحدی صادر شده و به همین جهت تمام آیات آن دارای پیوستگی هستند. مشکل آن هایی که در قلب هایشان زیغ است آن است که[1] کلام خدا را با کلام مردم عادی مقایسه میکنند.
آن «اللّه» که جامع کمالات است در قرآن با ما سخن میگوید و در سخنان خود، خود را به ما نشان میدهد. اگر او را بشناسیم میتوانیم به سخن او گوش فرا دهیم. قرآن، قرآن خدایی است که به سخن آمده و با ما در کتابش آشکار میگردد. باید بتوانیم از طریق قرآن در حضور خدایی قرار بگیریم که با ما سخن میگوید. امام صادق «علیهالسلام» در همین رابطه میفرمایند: «لَقَدْ تَجَلَّی اللَّهُ لِخَلْقِهِ فِي كَلَامِهِ وَ لَكِنَّهُمْ لَا يُبْصِرُون» (بحارالأنوار، ج۸۹، ص۱۰۹.) بدرستى كه خداوند در كلام خود براى بندگان خود تجلّى كرده است و ليكن آن ها نمی بینند.
قرآن اسرار حضور خداوند در عالم را بر روی ما باز میکند از آن جهت که هماهنگ تکوین عالم است. یعنی از یک جهت حضور خدا در عالم و دیگر حضور خدا در کلام او به میان آمده است و اگر هرکس در کلامش حاضر میشود، خداوند در قرآن ظاهر شده آنهم در عین همزبانی با انسانها. قدرت درستدیدن را به انسانها هدیه میکند.
قرآن همان بودن خدا در عالم است، به همان اندازه که برای دین خدا در مظاهر باید «وجودبین» شد و از محدودهی ماهیات عبور کرد، به همان اندازه باید با تدبّر در قرآن و نگاهِ وحدتنگر یعنی تمامیتیِ معنادار، خدا را در قرآن دید.
برای شنیدن کلامی اینچنین گسترده که خدا را مینمایاند باید گشودگیِ لازم را در خود ایجاد کنیم و از تنگناهای سوءِ فهم و سوءِاخلاق خود را آزاد نماییم وگرنه سخن گستردهی خدا را در شخصیت تنگ خود اسیر میکنیم، و این است معنای تفسیر به رأی
موفق باشید
[1] - اشاره است به آیهی 7 سورهی آلعمران که میفرماید: «أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ» اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه انگيزى كنند و به دنبال تاویل آن هستیند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اساساً نظر به تناسخ به آن معنا که فرمودید، هیچ مبنای علمی و عقلی و شرعی ندارد. ۲. انسان، جایگاه خود در هستی را خودش انتخاب کرده و با همان انتخاب در هر مقطعی از زندگی خود میتواند مطابق فطریاتش انتخاب دیگری داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را بهتر است از دفتر مرجع تقلید خود سوال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مواجهه با روح آزادی که در غرب طلوع کرد، متذکر امری میشویم تا به حرّیتی که در آموزههای دینی داریم بپردازیم. و اگر بر این امر به اندازهی کافی تأکید کنیم به آنچه سالهای سال است میخواهیم با الگوگیری از غرب برسیم، میرسیم و به تمدن دیگری راه میگشائیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال فضای مجازی یک امکان است با مناسبات خاص خود. باید عدهای به میدان آیند و هنرِ ارائهی آنچه باید ما ارائه دهیم را به دست آورند. مثل کاری که مرحوم شهید آوینی در «روایت فتح» انجام داد و مقام معظم رهبری نیز نسبت به حضور فرهنگی در این فضا، نظر مثبت دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بسیار خوب و لازم است. زیرا نوجوانان با روح و فطرتِ آمادهی خود، خیلی خوب با آن داستانهای قدسی ارتباط برقرار میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا حدّی در آن زمان که بحث گروگانگیری مطرح بود مطالعاتی داشتهام. ولی خواستم بدون ورود به موارد ریز و جزئی عرض کنم در این موارد به هویت ذات استکباری آمریکا فکر میکنم و از نظر خودم این را یک نگاه ایدئولوژیک نمیدانم. هرچند معتقدم آری! «نگاه ایدئولوژیک به تاریخ و بستن راه نقد از طریق مقدسسازی شخصیتهاست» ما را در حجاب تفکر میبرد. همانطور که در آخر میفرمایید حتی تضمینهایی که آمریکا در قرداد الجزایر داد، عمل نکرد.
چرا فتنههای سفارت آمریکا را به مجامعی میبردیم که کلیت آن مجامع در مسیر حفظ منافع ابر قدرتهاست، ولی به ظاهر بهداشتی و دیپلماسی. آثار باقیمانده از سفارت به طور عجیبی حکایت از فتنههایی میکند که هرگز نمیتوانستیم آنها را با تعطیلکردنِ آن سفارت خنثی کنیم.
در آخر نظر یکی از کاربران محترم را که در رابطه با سؤال جنابعالی کمی ریزتر وارد موضوع شدهاند را ارسال میدارم ولی معتقدم در نظر به هر رخدادی باید به جایگاه تاریخی آن رخداد نظر بفرمایید که در نسبت با لانهی جاسوسی، تقابل دو جریان است: یکی استکبار و دیگری انقلاب اسلامی. به همین جهت نباید انقلاب اسلامی را در بستر مناسبات فرهنگ استکباری و مجامع جهان استکبار دنبال کرد و انتظار داشته باشیم در آن بسترها میتوان انقلاب را محفوظ داشت. اما نظر آن کاربر محترم چنین است: موفق باشید
۲۵۳۴۷. سلام علیکم استادضمن عرض تبریک و تسلیت به خاطر ایام اربعین حسینی (ع) بعد از مدتی به سایت وزین حضرت عالی سر زدم و اتفاقا آن پرسش در مورد تسخیر لاله جاسوسی چشمم را گرفت. من با مطالبی که این دوست مان گفتند از چند سال پیش آشنا بودم. پاسخ حضرت عالی جامع و حکیمانه بود ولی در مورد چیزهایی که دوستمان می گویند «تازه فهمیدیم یا تازه مشخص شده» خواستم جسارتا چند نکته هم اضافه کنم که اتفاقا خلاف تحلیل دوست مان است. این که کارتر با دولت موقت همکاری می کرده و به رسمیت شمرده است ریشه در ارتباطاتی داشته که امریکا از طریق سفارت های مختلفش و سازمان سیا از ماه ها قبل از انقلاب با ملی مذهبی ها برقرار کرده بود. این که نقل شده بنی صدر از چند ماه قبل انقلاب گفته بود در ایران انقلاب میشه و من رئیس جمهور می شوم ریشه در همین هماهنگی ها داشته است! بعید نیست مخالفت بنی صدر با بازرگان هم ریشه در رقابت شخصی دو نفوذی امریکا داشته است!واقعیت این است ابرقدرت ها ویژگی که دارند سعی می کنند تا جایی که می توانند در گروه های اپوزیسیون دولت های متحد خود نفوذ کنند تا اگر دولت متحد شکست خورد و اپوزیسیون جای آن را گرفت دولت جدید هم تابع آنها باشد ولی این طوری خلق الله را فریب دهند که انگار دولت بده رفت حالا یک دولت خوب آمد در صورت که در پشت پرده چیزی عوض نشده! این کاری بود که امریکا به نحو موذیانه ای داشت با انقلاب اسلامی هم می کرد! دوستان عنایت داشته باشند همین ارتباطات وسیع کارتر از قبل انقلاب با ملی مذهبی ها که دور امام را گرفته بودند اصلا در خیلی از علاقه مندان و هم دشمنان انقلاب باعث نضج این تئوری توطئه شد که اصلا انقلاب ایران کار امریکا بوده و حضرت امام (ره) نعوذ بالله عامل سازمان سیا بوده اند! عنایت داشته باشید دولت کارتر حتی با شهید بهشتی و برخی دیگر از نمایندگان روحانی امام نیز ارتباط گرفته بود منتها اینها به خاطر تدین و تعهدشان به انقلاب اصلا به قول معروف دم به تله ندادند. حتی امام حاضر شده بودند در نوفل لوشاتو از طریق جناب ابراهیم یزدی با نماینده کارتر مکاتب محرمانه داشته باشند اما در متن مکاتبات هم مشخص است امام خواسته های امریکا از جمله پذیرش بختیار و تاخیر انداختن بازگشت به ایران را نمی پذیرند. اما به نظر می رسد اگر واقعا هدف انقلاب اسلامی نه فقط سرنگونی شاه بلکه رقم زدن یک انقلاب تمدنی علیه استکبار غرب و شرق بوده اتفاقا رهایی از سیطره ملی مذهبی های امریکایی بر جریان انقلاب اهمیتی بس عمیق داشته است. این که امام در برابر حلقه ملی مذهبی هایی که ایشان را گرفته بودند منفعل نشدند و مواضع ضداستکباری خویش را حفظ کردند و با جلب حمایت عمومی توانستند سکه ملی مذهبی ها را از رونق بندازند فکر کنم یک هنرنمایی سیاسی بزرگ بود که فقط از عهده شخصیت الهی ایشان بر می آمد. حمایت از اشغال سفارت در واقع تایید ضدیت انقلاب با امریکا و به طور ضمنی محکوم کردن امریکا-دوستی ملی مذهبی ها و دولت موقت بود. و البته بدیهی است وقتی امام بخواهند این حلقه نفوذ را از دور خودشان و از انقلاب باز کنند امریکا که به خیال خود از پنجره آنها می خواسته به ایران برگردد به شدت عصبانی شود و ناگهان صد و هشتاد درجه تغییر موضع دهد و سعی در سرکوب انقلاب داشته باشد! دقت کنیم در خاطرات ژنرال هایزر آمده بود که حتی قبل از انقلاب گزینه نهایی کارتر برای مهار انقلاب در صورت شکست دولت بختیار کودتا و سرکوب خونین رهبران و مردم بود منتها مجددا به خاطر هنرنمایی امام نه دولت بختیار کارش گرفت نه به خاطر ایجاد تزلزل در ارتش در هفته های آخر آنها توانستند کودتا کنند! یعنی این دفعه اول نبود که امام نقشه های امریکا را نقش بر آب کردند! و دفعه آخر هم نبود! و البته وقتی هدف نه فقط سرنگونی شاه که عقب راندن شیطان بزرگ باشد چنان که حضرت عالی اشاره کردید هزینه ها بسیار بیشتر خواهد شد و ابتلاء عظیم تر و تردید ها بیشتر مثل تردیدهایی که جناب مرحوم هاشمی و دولت فعلی بدان گرفتار شدند. به قول استاد اینجا فقط با توحید و معنویت ناب امام (ره) می شود کار را پیش برد و به آینده روشن این حرکت پر ابتلاء نظر کرد! ببخشید استاد عزیز! درس پس دادیم و زیاده گویی کردیم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید که در همان زمان که فصاحت در زبان عربی به اوج خود رسیده بود و آنها نتوانستند سورهای همانند سورههای قرآن بیاورند؛ میتواند برای ما حجت باشد. از طرفی با نظر به محتوی قرآن و تدبّر در آن میتوان متوجه شد که این سخنها، سخنهای خداوند است. و در همین رابطه حضرت حق میفرماید: «أفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا» ﴿۸۲/ نساء﴾ آيا در قرآن نمى انديشند اگر از جانب غير خدا بود قطعا در آن اختلاف بسيارى مى يافتند. موفق باشید
در ضمن در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت عرایضی شده است که عیناً خدمتتان ارسال میگردد:
دريچه هاى اعجاز قرآن
قرآن مى فرمايد: «وَ انْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلي عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه»[1] اگر در معجزه بودن آنچه بر بنده ى ما نازل شده شك داريد، سوره اى مانند آن بياوريد. مبناى برهان اين است كه او يا به واقع پيامبر است و اين آيات از طرف خدا بر او نازل شده، و يا پيامبر نيست و با استعدادهاى بشرى اش اين آيات را تنظيم كرده است. در حالت دوم از آن جهت كه بشر است اين آيات را آورده، پس شما هم كه بشر هستيد، مسلم اگر همه ى شما جمع شويد مى توانيد يك سوره مثل سوره هاى اين قرآن بياوريد و اگر نمى توانيد، معلوم مى شود كه او از جنبه ى بشرى اش به چنين توانايى نرسيده، پس او پيامبر خدا است. در رابطه با معجزه بودن قرآن نمونه هايى در ذيل؛ مورد اشاره قرار مى گيرد:
۱. از نظر فصاحت و بلاغت: قرآن از نظر هندسه ى كلمات و نظم خاصى كه كلمات دارند، نه سابقه دارد و نه لاحقه، به طورى كه نه تا آن زمان بشريت با اين تركيب و نظم سخن گفته و نه بعد از آن انسانها توانستند از آن تقليد كنند و با آن نظم و هندسه سخن بگويند. قرآن داراى آهنگ خاصى است كه در عين دارا بودن مفاهيم معنوى، بدون تكلف و تصنع، عالى ترين معانى را در عالى ترين قالبهاى لفظى اظهار مى كند به طورى كه معلوم نيست الفاظ تابع معانى اند و يا معانى تابع الفاظ.
قرآن در زمانى به صحنه آمد و مبارز طلبيد كه اوج تكامل فصاحت عرب بود. از آن عجيب تر بعد از آمدن قرآن نيز سخن رسول خدا (ص) و حضرت على (ع) در عين فصاحت زيادى كه دارد، اصلًا شكل و هندسه ى قرآن را ندارد. و اين مبارزه طلبى هنوز هم به قوت خود باقى است، مضافاً اينكه تا حال كسى نيامده بگويد قبل از قرآن چنين كلماتى به اين شكل در فلان كتاب بوده است. همچنانكه كسى نيامده بگويد من مثل آن را آورده ام و اتفاقاً هر قدر انسان فصيح تر باشد بيشتر متوجه مى شود كه فصاحت قرآن از نوع فصاحت بشر نيست. همچنان كه جادوگران متوجه شدند كار حضرت موسى (ع) از نوع سحر نيست.
۲. از نظر عُلوّ معنى و محتوى: بى گمان مطمئن ترين راه براى شناخت حقيقت قرآن، رجوع به متن قرآن و تأمل در توصيف ها و تعبيرهاى آن در باره ى خود مى باشد، توصيف هايى از قبيل «هُدى للنّاس»، «هُدى للمتّقين»، «تبياناً لكلّ شَيئ»، «حكيم» و «فرقان» كه همه حكايت از آن دارد كه وقتى مى فرمايد: اگر مى توانيد مثل آن را بياوريد، يعنى آن چيز مثل قرآن از حيث هدايت گرى و آوردن معارف هدايتگر و از حيث مطالب حكمت آميز، هم سنگ دانش هاى قرآن باشد و از اين زاويه بشر را به آوردن چنين انديشه هايى در حد قرآن دعوت مى كند.
جامعيت و كمال قرآن بدين معنى است كه قرآن مجيد تمامى مواد و مصالح علمى جهت رسيدن انسان به سعادت فردى و اجتماعى را دارا است و با معارف خود رابطه ى انسان با «خدا»، «خود»، «انسانهاى ديگر» و با «جهان» را تبيين مى كند و همه ى اين معارف داراى سطوح و لايه هاى متكثر هستند و در آن براى هرموضوعى بطن ها وجود دارد. در پايين ترين سطح با مردم عادى صحبت مى كند و هرچه مخاطب خود را دقيق بيابد، بطنى از بطون خود را براى او مى گشايد و آوردن سوره هايى با اين حدّ از علوّ در معانى به هيچ وجه در حدّ بشر نيست.
انسانى كه قرآن طرح مى كند وسعتى از قبل از تولد تا بعد از مرگ دارد و دستورات قرآن همه ى ابعاد اين انسان را با همه ى دقايق روحى اش فرا گرفته است، در حالى كه انسان معرفى شده از راه حس و انديشه ى بشرى در ميان دو پرانتز (تولد) تا (مرگ) قرار دارد.
در قرآن همه ى اصولِ معارف قرآن از توحيد استنتاج شده و سپس گسترش يافته و به صورت اخلاق و عقايد و احكام در آمده به اين معنى كه هر حكمِ فرعى آن اگر تحليل شود به «توحيد» باز مى گردد و توحيد نيز اگر تفريع و باز شود، همان احكام و مقررات فرعى را تشكيل مى دهد.
مى فرمايد: «كِتابٌ احْكِمَتْ اياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبير»[2] قرآن كتابى است با آيات محكم كه سپس به صورت تفصيل درآمده، يعنى اين كتاب با آيات متعدد داراى غرض واحدى است كه وقتى به تفصيل در آيد، در يك مورد به صورت «اصول دين» و در مورد ديگر به صورت موضوعات «اخلاقى» در مى آيد و در جاى خود به صورت احكام شرعى ظاهر مى شود، به اين معنى كه هرچه نزول كند و از اصل به فرع برسد از آن غرض اصلى خارج نمى شود و از مسير توحيدى خود عدول نمى كند. به عنوان مثال: توحيد خدا در مقام اعتقاد عبارت است از اثبات «اسماء حسنى» و «صفات علياى» الهى و در مقام اخلاق عبارت است از دارا شدن اخلاق كريمه مثل رضا، شجاعت و دورى از رذايل و همان توحيد در مقام اعمال عبارت است از به جاآوردن اعمال شايسته و پرهيز از محرمات و رعايت حلال و حرام. همه ى اينها به توحيد برمى گردد و انسان را به توحيد مى رساند زيرا آيات قرآن يك جهت وحدت دارند و يك جهت كثرت، از جهت صدور از طرف خدا به سوى بشر، سيرى از وحدت به سوى كثرت را دارا مى باشند ولى از جهت سير از طرف انسان به سوى خدا، سير از كثرت به وحدت را دارا هستند.
قرآن كتاب انسان شناسى است، اما آنگونه كه خدا انسان را آفريده و در همان راستا انسان را تفسير مى كند تا انسان از خود بيگانه نشود، به طورى كه در تمام فرهنگ بشر و نه در فرهنگ انبياء انسان در حدّ سوره ى والعصر مطرح نيست، و انديشه ى بشر نسبت به انسان به اندازه ى تبيينى كه يك سوره ى كوچك قرآن در مورد انسان دارد گسترش ندارد. قرآن پيوند با خدا را در همه ى شئون زندگى جريان مى دهد و انسان را در حد يك باور تئوريك متوقف نمى كند، بلكه خداى حاضر و محبوب را معرفى مى نمايد كه مى توان به او نزديك شد و با او انس گرفت. مرز ايمان و شرك در آن است كه انسانِ موحّد توانسته است حقيقت وَحدانى عالم را در هر مخلوقى بيابد و انسان مشرك پديده هاى عالم را مستقل از حقيقت وحدانى مى نگرد.
۳. اعجاز قرآن از جهت نبودن اختلاف در آن: قرآن در طول ۲۳ سال بر پيامبر خدا (ص) نازل شد، آن هم در شرايط اجتماعى و روحى متفاوتى كه براى رسول خدا (ص) پيش مى آمد، بدون آن كه رسول خدا پيشنويسى داشته باشد و يا پس از نزول آن به و حكّ و اصلاح آن بپردازند با اين همه هيچ گونه تناقض و اختلافى در ميان مطالب آن نيست. هرگز كسى نديد كه مثلًا پيامبر (ص) يادداشتى داشته باشند و مطابق آن يادداشت آيات را قرائت كنند و يا طورى آيات را بخوانند كه بعداً معلوم شود يك كلمه را اشتباه گفته اند و بخواهند آن را تصحيح كنند، آن هم آياتى كه قبلًا هيچ كس چنين كلماتى در هيچ كتابى نگفته بود و بعداً هم كسى نيامد بگويد شبيه آن كلمات در كتابهاى رومى ها و يا ايرانى هاى متمدن آن زمان ديده شده است.
قرآن طورى است كه آيه اى مفسّر آيه اى ديگر و مجموعه ى آن شاهد بر مجموع آن است و در عين تنوع - حتى در يك موضوع وحدت نگاه كاملًا در آن حاكم است. مثلًا در مورد عبادت و يا تقوا هزاران نكته ى متنوع دارد ولى همه با يك بينش و يك جهت و يك نگاه. خودِ قرآن مى فرمايد: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً»[3] آيا اين منكران قرآن در قرآن تدبّر و تفكر نمى كنند تا متوجه شوند اگر از طرف غيرخداوند صادر شده بود، حتماً در آن اختلاف و تضاد مى يافتند زيرا: اولًا: فكر انسان دستخوش تحول و تكامل است، و در آخر عمر عموماً اشتباهات اول را ندارد. ثانياً: افكار انسان در طول زندگى تحت تأثير حالات متفاوت روحى اش قرار دارد و سخنانش هماهنگ آن حالات، و گاهى متفاوت و بعضاً متضاد خواهد بود. ثالثاً: كسى كه كارش بر دروغ باشد در طول عمر حتماً به تناقض و اختلاف مى افتد، در حالى كه هيچ كدام از موارد بالا در قرآن نيست و يگانگى و وحدت كاملى بر آن حاكم است.
۴. اعجاز قرآن از نظر جاذبه: قرآن در معرفى معنى حيات و آزادشدن از اسارت نفس و خرافات آنچنان سخن مى راند كه انسان به هيچ وجه آن را از جان خود جدا نمى بيند و به خوبى جذب آن مى شود. قرآن انسان را بر عقده هاى درونى اش پيروز مى كند، مرگ را برايش معنى مى نمايد، او را دعوت به تدبر در آياتش مى كند، مى گويد:
«افَلا يَتَدَبَّروُنَ الْقُرانَ امْ عَلي قُلُوبٍ اقْفالُها»
آيا تدبّر در قرآن نمى كنند و يا بر قلبهاشان قفل زده شده است كه حقايق آن را نمى فهمند؟ به همين جهت عقل انسان در حين تدبّر در قرآن از عمق جان، حقانيت آن را تصديق مى كند و خودِ قرآن شرط تشخيص حقانيت خود را تدبّر در خودش قرار داده است. آيا تا حال ديده شده كسى در قرآن تدبّرِ لازم را كرده باشد و براى او در حقانيت آن ذره اى شك باقى بماند؟ و يا بيشتر كسانى گرفتار شك نسبت به قرآن هستند كه از دور و بدون تدبّر در آن نظر مى دهند؟
۵. اعجاز قرآن از نظر اخبار غيبى: آن واقعه هايى كه در حين نزول قرآن با فكر بشرى درستى و نادرستى آن معلوم نبود در قرآن مطرح شده به طورى كه بشر پس از سالها به درستى آن پى برده است مثل: پيش بينى غلبه ى روم بر ايران در شرايطى كه در آن زمان چنين غلبه اى به ذهنها هم خطور نمى كرد.[4] حفريات باستانشناسان، كه پس از سالها داستان حضرت يوسف و طوفان حضرت نوح و قوم سبأ را تأييد كرد. و يا اينكه قرآن براى فلك، مدار قائل است، برعكسِ پيشينيان كه فلك را جسم مدورى مى دانستند كه ستارگان در آن ميخكوب شده اند ولى بعدها معلوم شد كه ستارهها داراى مدار هستند و در مدار خود در گردشاند.
۶. اعجاز قرآن از نظر وسعت معارف و پهناورى مطلب: از طريق كسى كه برترى فوق العاده اى از نظر اطلاعات نسبت به ديگران نداشت و در محيطى آنچنان محدود زندگى مى كرد كه مثال زدنى است و از آن طرف ثلث آخر عمرش تماماً مشغول جنگ با دشمنان دين بود، چنين قرآنى با اين وسعتِ علمى و دقت روحى مطرح شود حكايت از آن دارد كه از طرف خداى حكيم و عليم بر او نازل شده است.
دكتر واگليرى مى گويد: «كتاب آسمانى اسلام نمونه اى از اعجاز است ... قرآن كتابى است كه نمى توان از آن تقليد كرد ... چطور ممكن است اين كتابِ اعجاز آميز كار محمد باشد؟ در صورتى كه او يك نفر عرب درس ناخوانده بوده است ... ما در اين كتاب مخزن ها و ذخايرى از دانش مى بينيم كه مافوق استعداد و ظرفيت با هوش ترين اشخاص و بزرگترين فيلسوفان و قوى ترين رجال سياست است».[5]
قرائنى كه انديشه را بر صدق گفتار نبى مى كشاند
علاوه برمطالب فوق در مورد خود قرآن كه دليل است برمعجزه بودن آن، توجه به شخصيت پيامبر (ص) نيز انديشه را به حقانيت شخص نبى مى كشاند كه موارد زير از اين نوع مى باشد:
۱. محيط دعوت: انديشه نمى پذيرد كه انسانى درس نخوانده در محيطى چنان عقب افتاده از تمدن و آلوده به پائين ترين خرافات جاهلى، بدون ارتباط با خالقِ عليمِ هستى، چنين معارفى را ارائه دهد.
۲. سابقه ى تاريخى و خصوصيات اخلاقى: ۴۰ سال در محيطى زندگى كردن كه كوچك ترين خطاى اخلاقى نمايان مى شود و در عين حال هيچ نقطه ضعفى نداشتن، به طورى كه او را «امين» لقب دادند و حتى در اتهاماتِ بعد از بعثت او را «ساحر» و «شاعر» و «مجنون» خواندند، ولى به جهت نوع عملكردش هرگز جامعه اتهام اخلاقى را نسبت به شخصيت او نمى پذيرفت، چگونه انديشه مى پذيرد چنين انسان پاكى يك مرتبه دروغى به اين بزرگى بگويد و ۲۳ سال هم همه ى زندگيش را بر سر اين دروغ بگذارد و با آن همه مشكلات يك لحظه هم عقب نشينى نكند؟
۳. محتواى مكتب و دعوت: مكتبى كه محور فكرى خود را «توحيد» قرار داده و آن را چون خونى در رگ جامعه جارى ساخته و مدعى است هيچكس جز خدا نجاتدهنده ى انسانها نيست و آورنده ى آن مكتب براى خود هيچ ادعايى جز بندگى خداى واحد ندارد و اجازه ى هيچ غلوّى را در مورد خود نمى دهد و مردم را به سوى خدا دعوت مى كند و بندگى غير خدا را بدترين گناه مى داند و در جامعه ى طبقاتى آن روز شعار برادرى مى دهد و محيط كينه و جهل را به محيط برادرى و دانش تبديل مى كند، چگونه انديشه مى پذيرد چنين مكتبى آورنده اش يك دروغ پرداز نابغه باشد و بدون ارتباط با غيب مطلق چنين مكتبى را ارائه دهد، بايد يا او پيامبر باشد و يا دغلكار، و چنين حركات و كلماتى هرگز از يك انسان دغلكار صادر نمى شود كه براى خود در دينى كه آورده هيچ سهمى نخواهد و تماماً خود را نفى كند.
۴. تأثير دعوت پيامبر در محيط: رسول خدا (ص) در طى ۲۳ سال از قومى متروك كه ارزش استعمارشدن توسط دو قدرت ايران و روم را هم نداشت تمدنى شگرف به وجود آورد به طورى كه جهانِ آن روز در قبضه ى مستقيم يا غير مستقيم آن دعوت قرار گرفت و به اين دليل انسان انديشمند نمی پذیرد بدون تأثير خالق هستى بر قلب ملت ها چنين تأثيرى ممكن باشد، به اين معنى كه بايد همان خالق روح و قلب انسان، آورنده ى اصلى اين مكتب باشد كه بين محتواى كتاب الهى و قلب انسانها اينچنين هماهنگى حاكم است. يكى از دانشمندان هندى می گویند: كشور هندوستان با اين همه پندهاى حكيمانه كه از بزرگان دين هندو به ما داده شده، هنوز دچار شرابخوارى و استعمال مسكرات است، اما محمد همين كه شراب را حرام كرد پيروان او هركجا خُم شراب را ديدند شكستند و همه از شرابخوارى دست برداشتند.[6]
۵. وسايل نيل به هدف: رسول خدا (ص) از طريق دستورات اخلاقى كه در آن دستورات هيچ انسانى بى دليل تحقير نشود هدفش را پيش مى برد، قرآن مى فرمايد: «وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى»[7] كارهاى ناشايستِ هيچ قومى، شما را به مقابله اى ناشايست وا ندارد، عدالت پيشه كنيد كه اين به تقوى نزديكتر است. و لذا پيامبر اسلام هرگز براى اهداف خود از وسايل نامشروع و يا جهل مردم استفاده نكرد، حتى در مرگ فرزندشان كه مصادف با خورشيدگرفتگى شد و مردم مدينه آن را به مرگ فرزند پيامبر (ص) مربوط دانستند، حضرت آن را نفى فرمودند. به اين دلايل است كه انسان انديشمند نمى پذيرد چنين كسى با اين طرز رفتار، يك سياست باز حرفه اى و يا يك مدعى دروغين و يا يك شهرت طلب باشد زيرا رفتارش تأييدكننده ى اين حقيقت است كه او مأمور و فرستاده ى خداوند است و در افقى ماوراء دنيا زندگى مى كند و متذكر حقيقتى است بسيار متعالى.
[1] ( ۱)- سورهى بقره، آيهى ۲۳.
[2] ( ۱)- سوره ى هود، آیه ی ۱.
[3] ( ۱)- سوره ى نساء، آيهى ۸۲.
[4] ( ۱)- در سال ۶۱۷ ميلادى يعنى هفتمين سال بعثت پيامبر اكرم (ص) ايران بر روم پيروز شد و تا نزديك پايتخت روم پيشروى كرد، در همان سال قرآن پيشبينى پيروزى روم را در كمتر از ده سال نمود. (به آيات اوليه ى سوره ى روم رجوع شود).
[5] ( ۱)- استاد دانشگاه ناپل، كتاب « پيشرفت سريع اسلام»، ترجمهى سعيدى، ص 49.
[6] ( ۱)- كتاب محمد (ص) از نظر ديگران، ترجمه ى محمد على خليلى.
[7] ( ۲)- سوره ى مائده، آيه ى ۸.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست در این مورد به کتاب «از برهان تا عرفان» که بر روی سایت هست و با رجوع به شرح صوتی قسمت «برهان صدیقین» آن، مطلب را دنبال فرمایید. علاوه بر آن در قسمت «جزوات»، جزوهی «معارف 1» نکاتی در این مورد با شما در میان خواهد گذاشت. موفق باشید
آیا به ظهور امام زمان علیه السلام نزدیک می شویم؟؟ ۱. ایران انقلاب اسلامی هیمنه غرب و استکبار را در جهان اسلام از بین برد و به سمت ظهور و غلبه اسلام ناب دست یافت. ۲. الان روسیه مسیحی ماموریت دارد هیمنه غرب و استکبار را در اروپا و خود غرب از بین برد و به سمت ظهور حضرت مسیح و غلبه مسیحیت ناب دست یابد. ۳. حضرت مسیح علیه السلام اقتدا به امام زمان علیه السلام کند و نزدیک تر به برپائی دولت کریمه شویم؟ آیا تحلیل درستی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما باید همواره منتظر باشیم و همچنانکه به ما فرمودهاند یک شبه کارِ ظهور حضرت شکل میگیرد ولی نمیتوان به راحتی و با اطمینان، عواملی را که فرمودید عامل ظهور آن حضرت دانست. همه چیز حکایت از آن دارد که شرایط در نهایتِ خودش حاضر شده است تا نهاییترین انسان به آنچه باید نایل شود، نایل گردد. موفق باشید
سلام استاد جان وقتتون بخیر: اینکه با ذکر خواب بخوایم مردم رو ترغیب به امام زمان وتوصیه به التماس دعای فرج کنیم درسته یا خیر؟ مثلا یه نفر خواب دیده حضرت خیلی تنهان و گفتن اگه برا فرجدعا نکنید بلاهای سخت تر کرونا سرتون میآد. اصلا درسته این خوابها؟ تو خوابم گفتن برو به مردم بگو برای فرجم دعا کنند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرمودهاند به خواب نباید اعتنا کرد، ملاک ما سخنان امامان معصوم«علیهمالسلام» است که در بیداری به بشریت فرمودهاند و راه را برای ما روشن کردهاند. عرایضی در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در مورد خواب شده است. خوب است به آنجا رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً مطالب بسیار مبهم است. خود همان آقا هم در این حدّ که دوربینها حذف نشوند، خوشحال بود، و نه آنکه دادههای دوربینها را به آژانس تحویل دهند. موفق باشید