بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6440
متن پرسش
باسلام الف)شخصی سوره عبس را اینگونه معنا میکرد که عتاب در سوره عبس نسبت به پیامبر از آن جهت است که ایشان میخواستند نسبت به هدایت آن شخصی که از آمدن نابینا نزد پیامبر روی ترش کرده بود،اصرار کنند و در نتیجه نسبت به هدایت نابینا کوتاهی میشد،از اینجهت نسبت به دفع این موضع پیامبر سوره نازل شده است.اگر این مطلب صحیح است،به عصمت پیامبر خدشه وارد نمیشود؟ب)منظور از این عبارت چیست؟لست علیهم بمصیطر الا من تولی و کفرگویا علامه آیه را چنین معنا کرده اند که تو تنها بر کسانی چیره هستی که اعراض کردهد و کفر ورزیدند.نظر شما چیست؟با سپاس فراوان از محضر استاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: الف- روایات شیعه و سنی اذعان دارند که آن شخص مردی از قریش بوده که منظور عثمان است که ناراحت شد حالا که ابن ام مکتوم آمد کار خراب شد و سران قریش که آمده بودند با رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مذاکره کنند نتیجه‌ی لازم را نمی‌گیرند. به نظرم علامه طباطبایی روح مطلب را خیلی خوب روشن کرده‌اند. ب- علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در ذیل آیه‌ی «إِلاَّ مَنْ تَوَلَّى‏ » در جمع‌بندی سه آیه می‌فرمایند: «کأنّه فرموده تو به ایشان تذکر بده و تذکر خود را پی بگیر و آن را قطع مکن، مگر از کسی که یک‌بار و دو بار تذکرش دادی و او روی گردانید و کفر ورزید که در این صورت لازم نیست به تذکر خود ادامه دهی بلکه باید از او اعراض کنی تا خدای تعالی به عذاب بزرگ‌تر معذبش سازد». موفق باشید
3699
متن پرسش
نام خدا باسلام بعد از اینکه دورانی از عشق وصبر راگذراندم وهدایت شدم بطوریکه انزمان تقریبابطور کامل به دین عمل میکردم بعد از این دوران بنا به شرایطی دچار عجل شدم وان عجل هم پرخوری است وهنوز بعد از تقریبا دوسه سال نتوانسته ام از ان رهایی یابم .ایا این امر در روند سیروسلوک امری طبیعی است ؟برای رهایی از ان چه کنم؟یعنی در نفس لوامه بسر میبرمچقدر طول میکشد به نفس مطمئنه برسم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ( با تدبّر در قرآن از طریق تفاسیر زمینه‌ی حاکمیت عقل را بر وَهم فراهم کنید. موفق باشید
2212
متن پرسش
سلام علیکم شرح حدیث عنوان بصری همین 19 جلسه است ؟لطفا اگر ادامه دارد بر روی سایت فرار دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همان 19 جلسه بود. موفق باشید
1731
متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم چرا رهبری معظم در بعد فردی تربیت دست روی کتاب های شهید مطهری گذاشتند که بسیاری از این کتاب ها مربوط به فضای دینی 40 یا 50 سال پیش است همچنین غرب این گونه که امروز برای ما مطرح است برای جامعه ی ان زمان و شهید مطهری مطرح نبوده در حالی که چگونگی برخورد با غرب از مهم ترین مسائل امروز جامعه ی ماست و جوانان ما دچار نوعی دو گانگی شده اند می دانیم که کتاب های حضرت امام مثل جنود عقل و جهل یا اداب الصلاه یا چهل حدیث خیلی انسان سازتر از کتاب های شهید مطهری هستند و راهی برای رهایی از کتاب های دینی که هر چه انسان ان ها را می خواند تغییری در خود احساس نمی کند البته بنده منکر جامعیت مطالب تحقیقاتی شهید مطهری نیستم اما به نظر کتاب های امام خیلی راه گشاتر می ایند
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام آنچه در کتاب‌های شهید مطهری هست، اندیشه‌ی عمیق و زلال آن شهید است که با اُنس طولانی با آن کتاب‌ها اندیشه‌ی جنابعالی تقویت می‌شود. مقام معظم رهبری در عین تأکید بر روی کتب شهید مطهری فرمودند: در آن متوقف نشوید. موفق باشید
11597

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام محضر استاد گرامی: اقتدار مرد در برابر همسر یعنی چه؟ و باید آن را چگونه بدست آورد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرد تنها در خروج همسرش از خانه حق دخالت دارد، در بقیه‌ی امور باید با تفاهم کارها را جلو ببرند. اقتدار چه نیاز است؟! موفق باشید

10419
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز با توجه به پاسخ شما به سوال (10307) که یکی از کاربران پرسیده بود و تحت عنوان (کربلا و نجات انسان‌ها از زیر خروارها گناه) در بخش یادداشت ویژه انتشار یافته ابهاماتی برایم وجود داشت که در ادامه مطرح می کنم. 1- اول آنکه فرمودید: (زمانه زمانه‌ی گناه‌آلودی است و این آخرین تیری است که شیطان آخرالزمان از ترکش خود رها کرده و بعد از مدتی می‌بینی به‌خود آمدی.) منظور از این به خود آمدن چیست و چگونه اتفاق می افتد. چراکه هرگنه کاری که محبتی از اهل بیت علیهم السلام در دل داشته باشد پس از آنکه آتش غضب و شهوت فرو نشست و غفلت زایل شد به خود می آید اما آن لحظه به خود می آید که در اثر گناه همه چیز خودش را از دست داده و اگر دوباره شروع کند بازهم ممکن است به غفلت و معصیت دچار شود. از همین رو خواستم بدانم منظورتان از اینکه فرمودید: (بعد از مدتی می‌بینی به‌خود آمدی.) چیست. این چگونه به خودآمدنی است و چگونه اتفاق می افتد؟ یا یک بیداری پایدار است؟ و ممکن؟ 2 - دوم اینکه فرمودید: (اگر کسی با دشمنان اسلام فرسنگ‌ها همراه بود و تنها یک قدم تا انتهای راه مانده، اگر در آخرین قدم نیز برگردد می‌تواند در صعود به اشخاص درجه‌ی اول برسید و همراه حبیب بن مظاهرها شهید شود... در همراهی با سفلگان هر قدم که برداری جذبه افزون می‌گردد و جرأت برگشت را به‌کلّی از انسان می‌گیرد. پس تو نیز هنگامی که سقوط از حدّ گذشت، به کناری برو و در کار خود بیندیش و به آخرین منزلی که در این راه می‌رسی فکر کن و این شهیدان را از نظر دور مدار تا معلوم شود جای ناامیدی نیست) لطفا توضیح دهید منظور از این همراهی و بازگشت چیست؟ در تاریخ و زمانه ما که عده ی زیادی از جوانان و نوجوانان در لجنزار ترویج فحشا گرفتار شده اند و متاسفانه نوجوانان ما بهترین لحظات زندگی خود را این روزها در دام این مفاسد سپری می کنند چگونه باید بازگشت از این راه و به حبیب بن مظاهرها رسید؟ منظورتان از سفلگان چه کسانی است؟ و چرا همراهی با آنها جذبه افزونی دارد؟ 3- سوم اینکه فرمودید: (این شهیدان به ما می‌گویند: وقتی امام حسین(ع) مدّ نظرها باشد و تاریخِ دفاع از انقلاب اسلامی ظهور کند، با یک حرکت معقولانه می‌توان از زیر خروارها گناه به‌در آمد و در هیچ حالی نباید از دست‌یابی به اهداف مقدس مأیوس شد حتی اگر در لشکر یزید باشی.) لطفا در مورد این حرکت معقولانه بیشتر توضیح دهید. منظورتان از یک حرکت معقولانه چیست؟ این چه حرکتی است که ما را ناگهان از زیر خروارها گناه نجات می دهد؟ درحالی که بسیاری از جوانانی که در دام گناه افتاده و از خود ناراضی هستند از این شکایت می کنند که هرچه قدر از گناه فاصله می گیرند دوباره با یک فرصت و پیش آمد به آن برمی گردند و یا به آن عادت کرده اند؟ 4- چهارم اینکه فرمودید: (از آن‌جایی که نفس امّاره را باید کشت و با نظر مبارک اولیاء الهی به‌خصوص حضرت سیدالشهداء(ع) این کار ممکن است، باید به طریقی نظر مبارک حضرت را جلب کرد تا ما مالک نفس خود شویم و راه عبودیت پیش گیریم و اشک بر اباعبداللّه(ع) وقتی با نظر به مقام حضرت باشد، کارها خواهد کرد.) در اینجا دو سوال مطرح است. اول آنکه این طریقی که فرمودید، در زمانه ما و با توجه به وضع حال بسیاری از این نوجوانان و جوانان که به دنبال راه نجاتی می گردند چیست؟ و اگر اشک می توانذ کارها کند پس چرا می بینیم که عده ای از این جوانان با آنکه شبهای محرم در عزاداری شرکت می کنند و اشک برای سیدالشهدا (ع) می ریزند ولی در همین ایام هم ممکن است باز هم گناهان خود را دنبال کنند و تکرار نمایند؟ در پایان اینکه همواره در همه مجالس ما را نهیب می زدند که شما از خودتان و این همه گناهی که کردید خجالت بکشید، در مناجاتشان می گویند: من که این کار را کردم یا آن کار را کردم و آنقدر همه ی گذشته جلوی چشم انسان مجسم می شود که باورش نمی شود حضرت سیدالشهدا علیه السلام به او هم نگاهی بکند. دائم به خودش می گوید آخر امام حسین علیه السلام به آدمی مثل من چکار دارد؟ من باید بروم با همین خجالت و شرمندگی بمیرم. واقعا هم احساس شرم می مند اما شرمی که با یاس همراه هست. حالا شما آمدید و می گویید امام حسین علیه السلام با دلسوزی تمام آمده دنبال شما. شما که دلتان اباعبدلله را می خواهد ولی جرات نمی کنید شما بروید به سویش. می گویید ما هم می توانیم با این همه گناه برگردیم و یار اباعبدلله باشیم آن هم در مقام بهترین یارانشان. فرمودید این دیوار عصمتی که به دور شهدا کشیده اید اجازه نمی دهد تا صدای دلسوزانه اباعبدلله را بشنویم. حالا برای ما روشن کنید که با این امیدی که اکنون به دستگیری و نجات پیدا کرده ایم و با این گمانی که می بریم که سفینه النجات هستی برای ما هم جایی در رکاب خود تدارک کرده است، چه باید بکنیم تا همانگونه که فرمودید این دام ها و غل و زنجیرهای گناه و شهوت و غضب و نکبت را از دست و پای خود آزاد کنیم و در هوای عشق و ارادت و محبت به اباعبدلله تا پای جان غلام حلقه به گوش ایشان بمانیم؟ چگونه قدم برداریم و انتخاب کنیم و آن حرکت معقولانه را انجام دهیم تا مطمئن باشیم برای ابد از این دام های حیله گر مکار رهایی یافته ایم و شیطان و هوای نفس نخواهد توانست برای ما جلوه کند و برما چیره شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا لازم است عرض کنم این متنی که روی سایت مطالعه فرمودید متنی بود که بنا بود در روز شنبه 08/10/ 93 بر اساس آن صحبت کنم که بحمداللّه این کار انجام شد و امید است در شرح آن متن در آن سخنرانی سؤالاتی که داشته‌اید برطرف شده باشد 1- منظور از گناه‌آلوده بودن زمانه آن است که دنیای استکبار که حیات خود را در نفی ارزش‌های الهی می‌داند چهارصد سال است زمینه را برای رواج گناه فراهم کرده و این سال‌ها آن را به اوج رسانده به طوری که اگر تا دیروز در پشت پرده این‌کار را رواج می‌داد، امروز علنی کرده و همین امر موجب می‌شود که مردم به آن فکر و فرهنگ پشت کنند و زندگی دیگری را انتخاب نمایند و در آن حال شما با فضای دیگری روبه‌رو می‌شوید که در آن فضا به جای سبقت به سوی گناه با سبقت به سوی پاکی و طهارت روح روبه‌رو می‌شوید و این خیلی دور نیست 2- ما سال‌ها است با فرهنگ ظلمانی غرب همراهی کردیم در حدّی که تفکر و سبک زندگی ما تماماً غربی شده، مثل کسانی که در فرهنگ اموی پروریده شده بودند، حال با ظهور انقلاب اسلامی و احیاء روح حسینی باید منتظر بود که این ملت مثل همان‌هایی که از لشکر عمرسعد به امام حسین«علیه‌السلام» پیوستند، به معنای حقیقی به انقلاب اسلامی و به رهبری آن رجوع کنند و این خیلی دور نیست 3- حرکت معقولانه که در مقابل ملت‌های ما است یک جمع‌بندی تاریخی است که به خود می‌آیند که باید با تمام وجود به زندگی دینی رجوع کرد و مطابق عقیده‌ی دینی خود زندگی را شکل دهیم که در مقاله‌ی « کربلا و افقی که باید در پیش رو قرار دهیم» عرایضی در این مورد شده 4- مگر بنا است اگر با اشک و عزاداری، امام حسین«علیه‌السلام» نظر مبارکشان را بر ما انداختند و مزه‌ی دین‌داری را به جان ما چشاندند، شیطان بی‌کار بنشیند؟! دوباره شیطان از زاویه‌ای دیگر وارد می‌شود و دوباره امام حسین«علیه‌السلام» ما را دستگیری می‌کنند تا ما به آن جمع‌بندی تاریخی برسیم که من به آن بسیار امیدوارم و در آن جمع‌بندی تاریخی است که یک‌مرتبه شما می‌بینید همان‌طور که نظام شاهنشاهی پس از پنجاه سال تبلیغ برای فاسدکردن ملت، ملت حسینی با روبه‌روشدن با پیام حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به خود آمدند و پنجاه سال تبلیغات را زیر پا گذاردند؛ ما باید نسبت به حرکت سیدالشهداء«علیه‌السلام» ساده نگذریم و به این سفینه‌ی نجات با امیدواری تمام نظر کنیم. موفق باشید
9994
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: کتاب ادب عقل که گفتید بخوان را مطالعه کردم. استاد همچون آبی بود که بر روی آتش ریخته شود، اما دوباره آن خیالات و حالات برگشته، کتابی دیگر لطف کنید. چند سوال داشتم: آیا در راه سیر و سلوک استفاده از غذاهای لذیذ اشکال دارد و ریاضت کشیدن و کم خوردن غذا چطور؟ آیا لباس شیک پوشیدن و خود را زیبا و آراسته کردن با توجه به مطالبی که در کتاب آشتی با خدا گفته اید (ناخود به جای خود) و (گم کردن خود) اشکالی دارد؟ آیا گوش دادن به موزیک های خارجی بدون کلام و فکرکردن به آیات و نشانه های خدا در همان حین که تاثیر عجیبی دارد (برای ادب خیال که در کتاب ادب عقل گفته بودید) اشکال دارد؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شد؛ اگر ما ذهن خود را به صورتی درست مدیریت نکنیم، ذهن ما، ما را به دنبال انواع خیالات واهی می‌برد و مدیریت ذهن تنها از طریق تدبّر در موضوعات حقیقی ممکن است، مثل تفسیر قرآن و کتاب‌های معرفتی. و در این راستا است که جای غذا و لباس نیز معلوم می‌شود که نباید مطابق وَهم خود عمل کنیم همچنان گوش‌دادن به موزیک که عموماً واهمه را تغذیه می‌کند و عقل و قلب را به حاشیه می‌برد. موفق باشید
11528
متن پرسش
مواجهه جامعه ایران و جریان‌های مختلف (علما، روشنفکران، حوزه، دانشگاه و ...) با علم مدرن و مظاهر آن (در حوزه فنی- تکنولوژیک، در حوزه نظری و در حوزه سبک زندگی) به چه نحو بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی متفاوت بوده، عموماً علما به جهت شعور اشراقی خود متوجه ضعف‌های غیر قدسی علم جدید بوده‌اند و سعی می‌کردند روح علم جدید بر جامعه‌ی دینی حاکم نباشد، برعکسِ روشنفکران که گویا مأمور حاکمیت اهداف سکولارِعلم مدرن بودند. موفق باشید

10470

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: برای ما طلاب که می خواهیم مطالعه غیر درسی داشته باشیم بهتر است مطالعه ها موضوع محور باشد یا مولف محور؟ یعنی اینکه بهتر است مدتی روی کتب استاد مطهری استاد مصباح، استاد جوادی و ... وقت بگذاریم. یا بهتر است مثلا در مورد مسئله امامت یا تاریخ یا مهدویت کتب مولفان مختلف را مورد بررسی قرار دهیم؟ (کتاب ادب خیال را خوانده ام)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو کار خوب است، گاهی باید موضوعات را دنبال کرد مثل موسم محرم و مطالب مربوط به کربلا. و گاهی باید گوهر فکر یک عالم اسلامی را به‌دست آورد. موفق باشید
9231
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: استاد خدا خیرتون بده از وقتی که در مسجد امیرالمومنین بحث وحدت وجود و تشکیک در ظهور رو به جای تشکیک در وجود بیان کردید شیرازه معرفتیم ریخته به هم. تا قبل از این طبق برهان صدیقین خیلی راحت مراتب عالم مثل عالم عقل و عالم مثال و عالم ماده و اختلاف وجودات در عالم ماده رو با تشکیک شدت وجودشون حل می کردم و مباحث معرفت نفس و مراتب اونها مثل بدن و نفس و قلب و سر و ... برام قابل فهم بود اما الان نه. یا مثلا خیلی از کاربرانی که از شما سوال می پرسند شما ارجاعشون میدید به برهان صدیقین و بحث تشکیک در وجود و در مثالهاتون برای جواب سوال مخاطب از تشکیک در وجود صحبت می کنید. بعد تو مسجد فرمودید اینها فقط برای آموزش است و در حقیقت یک وجود بیشتر نیست و تشکیک در وجود معنا نداره! و تشکیک در ظهورات است!!!! گیج شده ام! تا اینجا رو میفهمم که طبق «لم یلد و لم یولد» یه خدا و یه مخلوق نمیتونیم داشته باشیم که یه خدا داشته باشیم یه طرف و یه طرف هم مخلوق رو داشته باشیم میفهمم که فقط خدا در صحنه است اما چرا خب می فرمایید وجود این خدا مراتب نداره؟! تا حالا اینطور برداشتم بود که یه واجب الوجود داریم که در تجرد محض است که همه جا هست بعد مرتبه نازله این واجب الوجود اشد الوجود است که این هم همه جا هست (به نازله) و بعد شدید الوجود که آن هم مرتبه نازله اشد الوجود است که آن همه همه جا هست و چون همه مجرد اند مانع حضور دیگری نمیشوند و بعد هم عالم ماده. و خدا به عنوان واجب الوجود در همه مراتب عالم (حتی عالم ماده) هست. خب حالا همه اینها با وحدت وجود میریزه به هم؟! ممنون میشم بنده رو از این حیرانی در بیارید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر دقت بفرمایید همین‌که می‌فرمایید همه‌ی مراتب وجود همه‌ جا هستند و هیچ‌کدام مانع حضور دیگری نمی‌شود، عملاً متوجه هستید که همه‌ی مراتب وجود در نزد وجود مطلق هستند و این همان وحدت وجود و یا وحدت در عین کثرت است به این معنی که کثرات در زیر سایه‌ی حضور مطلق ظهور دارند. می‌ماند که علت این کثرات را تشکیک در وجود بدانیم آن‌طور که برهان صدیقین می‌گوید یا علت این کثرات را تجلیات اسماء الهی بر عین ثابته‌ی مخلوقات بدانیم از آن‌جهت که امکان، ذاتی مخلوقات است و خداوند آن‌ها را وجود می‌دهد. بنابر این دستگاهی که از قبل داشتید و بحمدلله خوب هم تنظیم کرده‌اید سر جایش است زیرا باز همان مراتب وجود حقیقت دارد منتها به اعتبار ظهوری که برای شما دارند و هر اندازه شما به توحید نزدیک‌تر شوید با مرتبه‌ی شدیدتری از حقیقت روبرو می‌شوید؛ مثل نور که مرتبه‌ی نازله‌ی آن دروغ و غیر واقعی نیست ولی مرتبه‌ی شدیدتر آن همان مرتبه‌ی نازله است با شدیّت بیشتر. این چنین نیست که علم حضرت محمد«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به نسبت علم حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» یکی درست باشد و یکی غلط بلکه علم حضرت محمد«صلی‌الله‌علیه‌وآله» شدیدتر است. موفق باشید
2235
متن پرسش
بسمه تعالی . . . سلام علیکم استاد عزیز. . . بنده همان کسی هستم که بواسطه آثار شما از اوج هلاکت نجات پیدا کرد الحمد لله. . . 3 سال پیش که تغییر کردم ماه رمضانی نصیبم شد که اصلا نه توانایی حرف زدن داشتم نه زیاد خوردن،اینقدر آرام بودم،از هر اذان وقت افطار لذت میبردم،اما بخدا هیچی نمیدونستم که الان میدونم این دله یه چیزیش بود که تفسیرشو نمیدونستم،اون موقع هیچی نمیدونستم اما الان میدونم ولی دیگه حالتی ندارم،الان فقط تفسیر اون حالتای قدیممو میدونم،اون موقع حالت داشتم اما این ماه رمضان اولش با امیدواری شروع شد،3 روز اول تقریبا خوب بود. . . 1- قصد کردم جامعه بخونم هر روز،قبلا هفته ای 2 دفعه جامعه میخوندم بخدا لذت میبردم اما در این ماه نمیدونم چرا گرفتن،دیگه کار به جایی رسید که با خدا درگیر شدم. . . استاد بخدا سخته اون جامعه رو بچشید بعدش بیاید این جامعه رو بهتون بدن با مشت میزیدم تو سرم که خدا من که همون گناهکارم،ماهم که ماه توئه پس کجا رفت جامعه ها. . . گفتم شاید عادت کردم به هر روز خوندن گفتم یک روز در میون بخونم،اما هی دلم پیش جامعه بود باز که میام بخونم میبینم دلم میره. . .بخدا قبلا گناهام بیشتر بود،این ماه هر چند ناقص گفتیم سعی کنیم کنترل کنیم جامعه بدن دیدم گرفتن،زدیم تو سرمون.داغون شدیم،دیگه صبر نداریم،عزیزمون بمیره برامون آسونتره. . . حتی فکر گرفتنش داره دیوانم میکنه. . . چکار کردم که شیطانو باز کردن؟ . . .استاد بخدا چه چه میزدیم وقتی جامعه میخوندیم 2- استاد غذایی که میخورم بخدا اینقدر کمه که خودمم تعجب میکنن،از یه بچه هم کمتره اما بازم معده لعنتی اذیت میکنه،تا افطار میکنم معده کمی بازیمون میده این زبون باز میشه. . . استادم 2 شب مونده به قدر. . . به شدت ترس تمام وجودم رو برداشته،من که توی این 3 ماه گفتم بندگی کنم اینقدر ضعیف عمل کردم الانم هیچی ندارم،گناها رو برداشتم برای شب قدر. . . نمیدونم استاد. . . ای که دلم لک زده یه دفعه دیگه اون نمازی که پشت عالم اصفهانی خوندم دوباره بدن،ای استاد همه لحظاتشو همین الان یادمه،ولی نماز صبحمم که امروز خوندم یادم نیست. . . استاد یه چی بگید ببینیم این دلمون رو باید بزنیم به کدوم دیوارم تا ازش خلاص بشیم. . .(استاد تاکید میکنم ترس از شب قدر و شرمندگی خرابم کرده دیگه روم نمیشه بگم به آقا که همون برکاتی که به اولیاء مرحمت میکنید به ماه هم بدید) موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مگر نگفت «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها» هم می‌دهند تا راه را بنمایانند و هم می‌گیرند تا راهمان بیاندازند و مگر عبدالله مبارک مروزی نگفت: «السکون حرام علی قلوب الاولیاء»؟ حرام است بر قلب دوستانش که همواره به یک منوال باشد. دوستانش در دنیا مضطرب‌اند در حال طلب و در آخرت مضطرب‌اند در حال طرب. در دنیا به غیر حق سکونت بر ایشان روا نیست و در عقبی به حضور حق، قرار بر ایشان روا نمی‌باشد. ریشه‌ی‌سکونت یا رسیدن به محبوب است و یا غفلت از آن ، در حالی که رسیدن به محبوب دل در دنیا روا نیست و غفلت از او هم شأن دوستان خدا نیست. در تعجّبم که چرا طوری سخن می‌گویید که گویا می‌خواهی قضیه شکل دیگری داشته‌باشد. خدا می‌داند چه‌کار کند، شما به او عرضه بدار «سیّدی لو انْتَهَرتَنی عنْ بابِک ما بَرحْتُ» اگر از درگاهت بیرونم کنی بیرون نمی‌روم. با همین روحیه و امید در شب قدر به خداوند رجوع کنید و از خدا غیر از این انتظار نداشته‌باشید، او شیفتگی و شیدایی بنده‌اش را دوست دارد. ابو حمزه خراسانی می‌گوید «عارف زندگی خویش همواره دفع کند ـ‌روز به روز‌ـ و زندگانی همی ستاند ـ‌روز به روزـ».
329

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ضمن سلام میخواهم برانم که سرّ حکمت دانستن یک چیز چیست؟ مثلا چرا استاد عالی قدر ما استاد طاهر زاده در مباحث خودشان مسائل سیاسی را مطرح میکنند که چندان مربوط به موضوع نمیباشد؟ مثلا در بحث "زن" از مصدق سخن به میان می آورند و میگویند که ایشان یک کافر به تمام معنا هستند. شنیدن این سخن برای جاهلی که عمری با آثار این گونه افراد عشق کرده چه حس و قضاوتی را در دلشان ایجاد میکند؟ شاید باعث شود که عده ای که از نظر سیاسی با ایشان اختلاف نظر دارند به دلیل این اختلاف نظر از شنیدن بحث ها خودداری کرده و هدایت نشوند ؟ در حالی که میشود برای مسائل سیاسی جلسه های مجزایی در نظر گرفت. البته بنده به این حقیقت کاملا واقفم که ایشان مصداق حدیثیند که میگوید افرادی گوششان ، لسانشان و خلاصه کلیه ی جوارحشان گوش و چشم و ... خداست.(با مراتب گوناگون). ولی میخواهم بدانم که سر و حکمت این کارشان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام از سر دلسوزی نگران هستی که افراد بتوانند هرچه بیشتر با معارف الهی آشنا شوند، خداوند شما را با پیامبران«علیهم‌السلام» که دلسوزان واقعی بشریت‌اند محشور کند، ولی ای عزیز! اگر در دل معارف الهی، جهت‌گیری سیاسی و اجتماعی افراد تصحیح نشود، عبادات او به کارش نمی‌اید. در همین راستا است که پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: « لَوْ عَبَداللهَ عَبْدٌ سَبْعینَ خَریفاً تحتَ المیزاب قائماً لیلهُ، صائماً نهارُه، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ ولایةُ علی‌بن‌ابی‌طالب«علیه‌السلام» لَأکَبَّهُ اللهُ عَلَی مِنْخَریهِ فِی النّار»؛ اگر بنده‌ای خدای را هفتادسال زیر ناودان کعبه عبادت کند در حالی که شب‌ها به نماز ایستاده و روزها، روزه‌دار است و ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب«علیه‌السلام» را نداشته باشد، از بینی او را در آتش می‌اندازند. پس پذیرش ولایت الهی و قبول حاکمیت احکام الهی در نظام اجتماعی – که از طریق خدا و رسول«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و امامان معصوم«علیهم‌السلام» - محقق می‌شود شرط دینداری است و اگر امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در مورد مصدق می‌فرمایند: «او هم مُسلم نبود» بر همین اساس است که عرض شد. موفق باشید
81

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم و خدا قوت "اگر می‌خواهی این دشت طولانی را طی کنی، هفته‌ای یک جلسه از قرآن و یک جلسه از نهج‌البلاغه کافی است، و رویِ هم رفته بهتر است به ترتیب تاریخ طرح مباحث آنها را پی‌گیری کنید." برگرفته از جزوه سیر مطالعاتی اولا: اگر بخواهیم سی دی های تفسیر و نهج البلاغه استاد را بر حسب تاریخ ایراد آنها پیگیری کنیم نیاز به دانستن تاریخ ایراد آنها داریم. آیا تاریخ آنها قابل دسترسی است؟ (مدتی است که با دوستان بحث تفسیر و نهج البلاغه را آغاز کرده ایم) ثانیا: آیا سی دی های ایشان در قم هم قابل دسترسی می باشد؟ ثالثا: آیا به صورت دی وی دی نیز ارایه شده است؟ ضمنا به خاطر اطلاع رسانی پیرامون تعطیلی جلسات یازدهم و سیزدهم آبان از طریق اینترنت هم بسیار سپاسگذارم چرا که ما آمدنمان به اصفهان را با زمان جلسات آقای طاهرزاده تنظیم می کنیم. با تشکر 11/8/1387
متن پاسخ

با سلام
جواب اول:لیست cdها بر اساس تاریخ بحث ها تنظیم شده است.
جواب ثانی:به منوی صفحه اصلی قسمت"مراکز تهیه آثار استاد"مراجعه نموده وسفارش خود را بصورت تلفنی باگروه فرهنگی المیزان بفرمائید تا با هماهنگی انجام شده برای شما ارسال گردد.
جواب ثالث:خیر ولی انشاالله در آینده سخنرانی های استاد بصورت DVDدر اختیار علاقه مندان قرار خواهد گرفت.

16840
متن پرسش
سلام عليكم: استاد، مسئله ای است که من و خیلی از جوانهای هم سن و سال من از درک آن عاجزیم و آن اینکه بزرگان می گویند شما ازدواج کنید خدا هم می رساند و روایت هم داریم که امام صادق علیه السلام فرمود «هر کس از ترس تنگدستی ازدواج نکند همانا به خداوند بدگمان شده است خداوند فرموده ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله» استاد، واقعا این مسئله را نمی توان درک کنم. پس عقل چه می شود؟ شرایط و زمینه ها چه؟ وقتی من نه کار دارم نه پول دارم نه خونه دارم چگونه حتی فکر ازدواج هم بکنم؟ به خصوص که با این مقدار ناچیز شهریه ای که به ما طلبه ها می دهند حتی نمی شود لانه مرغی را اجاره کرد؟ استاد اگر خدا فرموده یغنهم الله من فضله، پس چرا کسانی را می بینیم که ازدواج کرده اند و غنی که نشده اند هیچ، بلکه به فلاکت و نداری افتاده اند؟ استاد ببخشید که صریح حرفامو گفتم. ان شاء الله به حق حضرت زهرا سلام الله علیها خدا اول رهبرمون رو حفظ کنه بعد شما رو. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه‌ی این‌ها که می‌فرمایید اگر با اراده‌ی اعتماد به خدا از یک‌طرف، و عزمِ ساده‌زیستیِ کامل که شأن یک طلبه است از طرف دیگر، پا به میدان بگذارید و از خانواده‌ای خواستگاری کنید که سادگی و دیانت را مدّ نظر دارند؛ و خانواده‌ی خودتان نیز در حدّ امکان دو اطاقی را در اختیار شما بگذارند و شما نیز به قول خودتان به آن لانه‌ی مرغ راضی باشید؛ می‌بینید که آن روایات و آن آیه در اوج بصیرت نسبت به عالَم و آدم در رابطه با ازدواجی قدسی سخن گفته‌اند و نه زندگی مطابق ظلمات سراسر اسراف و تبذیر که حتی مذهبی‌های ما را گرفتار کرده است. و این‌که قرآن می‌فرماید: «یغنهم الله من فضله» یعنی خداوند ما را نسبت به نیازهای اصلی‌مان محتاج نخواهد کرد، نه آن‌که ثروت‌مند بشیم. موفق باشید 

13898
متن پرسش
با سلام و درود: برای درمان اختلالات روحی و روانی از جمله وسواس و افسردگی آیا باید حتما به روانشناس یا مشاور مراجع کرد یا به اساتید عرفان و اخلاق هم می توان مراجعه کزد؟ رشته ام مشاوره است. آیا مشاوره دادن فقط منحصر به تحصیل کنندگان رشته مشاوره است و اساتید اخلاق اجازه مشاوره در امور مشاوره ازدواج و تربیت کودک و... را ندارند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس ابعاد مختلف روح انسان را بیشتر بشناسد با احاطه‌ی کامل‌تری می‌تواند به انسان‌ها مشاوره دهد ولی چون امروزه انسان‌ها به جهت تکنولوژی‌های پرشتاب، خیالات آشفته‌ای پیدا کرده‌اند، رشته‌ی مشاوره در این حوزه مطابق آزمون‌ها و خطا، راه‌کارهایی را یافته است. ولی از آن جهت که این علم یک علم تجربی است و ابعاد قلبی و باطنی انسان در دسترس علوم تجربی نیست، این موارد را باید به اهلش واگذار کرد. موفق باشید

13595
متن پرسش
سلام استاد: درباره خوندن روضه های مکشوف (به اصطلاح هیئتیها روضه باز) نظرتان چیست؟ عده ای از علما نهی می کنند و آن را نوعی بی احترامی به اهل بیت می دانند (هر چند که به لحاظ تاریخی صحیح می دانند) و عده ای دیگر می گویند اگر بیان نشود باعث دفن شدن آنها در تاریخ می شود. گوش دادن به این نوع روضه ها را صلاح می دانید یا نه؟ تشکر از توجهتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کربلا ملکوتی و باطنی دارد بسیار وسیع‌تر از آن‌چه در صحنه‌ی زمین واقع شد و خباثت دشمن در تقابل با وجه زمینی آن بزرگان، کم‌ترین و پایین‌ترین مرتبه‌ی حادثه است. لذا نباید با مکشوف‌کردن مرتبه‌ی نازله‌ی آن حادثه، افق‌های بلند موضوع را به حاشیه برد. به همین جهت علمای بزرگ تأکید می‌کنند روضه‌خوانیِ مکشوف نشود و مسلّم وقتی حادثه در افق‌های بلندتر آن ارائه شود، مرتبه‌ی پایین‌تر آن محفوظ می‌ماند و دفن نمی‌گردد. ولی این خطر در مورد عکس‌اش بیشتر جاری است. موفق باشید

10779
متن پرسش
سلام استاد گرانمایه: اولا تشکر از جواب جامع و کاملتان امیدوارم اینگونه با پاسخ هایتان دل ما را شاد می کنید خدا دلتان را شاد کند. بنده همچنان در حال مطالعه روی ادیان هستم و سوال دیگری دارم و آن اینکه آیا غیر از روایت جابر ابن عبدالله انصاری که پیامبر اسلام نام دوازده امام پس از خود را به اسم برده اند روایات دیگری مبنی بر اثبات دوازده امام بودن پس از پیامبر وجود دارد و سوال بسیار حیاتی دیگر اینکه چرا خدای متعال بر ائمه پس از پیامبر به صراحت اقرار نکرده است که در امر دین اختلاف نشود آیا این را یک جور کم کاری قرآن نمی توان دانست و یا عدم حقانیت ائمه شیعه (کرم الله وجههم) اینگونه اثبات نمی شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از ابن عباس که مورد اعتماد اهل سنت است نیز در مورد جانشینان رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» روایت داریم که زمخشری در تفسیر خود به نام کشاف. و فخر رازی در تفسیر خود به نام تفسیرکبیر ذیل آیه‌ی23 سوره‌ی شوری آورده‌اند 2- در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» دلایل آن‌که چرا نام علی«علیه‌السلام» در قرآن نیامده است با استفاده از نظرات علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» عرض شده. ایشان در آن‌جا روشن می‌کنند که اگر نام علی«علیه‌السلام» در قرآن آمده بود جریانی که بعدا سقیفه را به‌وجود آورد، به‌کلّی قرآن را نفی می‌نمود. موفق باشید
9870
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. اگر بخواهیم خداوند در منظم شدن کارها و برنامه های علمی به ما کمک کنند چه ذکری بگویییم و با چه نامی حضرت حق را بخوانیم؟ 2- اگر بخواهیم ساعات مطالعاتمان بیشتر شود در کنار توسل و ترک رذایل، چه ذکری بخوانیم؟ سپاس بسیار
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده ذکر خاصی را نمی‌شناسم. به ما فرموده‌اند روزی 70 بار استغفار، روح را به تعادل برمی‌گرداند و روزی 21 بار آیت‌الکرسی کمک می‌کند تا خدا امورات ما را در دست گیرد. گفتن ذکر «لا إله إلا اللّه» هر اندازه که باشد، خوب است. موفق باشید
9863
متن پرسش
سلام حضرت استاد اوقتتان بخیر: علامه حسن زاده در مورد علوم یا خط فرموده اند که وقتی ملکه شد نفس دارا می شود. پس چرا با کنار گذاشتن آن علم یادمان می رود در صورتیکه ملکه راستگویی یا سایر صفات اخلاقی همیشه با ما هست؟ 2- اینکه در ابتدای فراگیری علمی مطالب را فراموش می کنیم یعنی به مرحله ملکه نرسیده و باید با تکرار ملکه شود درست است استاد؟ 3- اگر کسی با حرفهایش باعث شود اعتماد به نفس ما پایین بیایید و برنامه ریزی های چند ساله ما به هم بریزد و مدتی صرف بازسازی خودمان بکنیم و هزار مشکل دیگر، این تاثیر هم برایش به عنوان ظلم محاسبه می شود یا فقط همان حرف؟ اگر این گونه باشد که آثارحرفهاهم محاسبه شوند پس ما باید خیلی مراقب حرف زدنهایمان باشیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تا چیزی ملکه نشده است اگر ترک کنیم از یادمان می‌رود 2- همین‌طور است. وقتی نفس توانست به‌راحتی با مبادی آن علم ارتباط برقرار کند دیگر فراموشی برایش معنا ندارد 3- همین‌طور است، ما باید مواظب لوازم حرف خودمان هم باشیم. موفق باشید
9346

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد موضوع پایان نامه ام در ارتباط با حدیث جنود عقل و جهل و عاشورا است، ابتدا میخواهم از سند این حدیث شروع کنم، میشه راهنمایی ام کنید که چه کتابهایی بخوانم تا اطلاع پیدا کنم در مورد سندش؟ و چه کتابهای دسته اولی راجع به این حدیث وجود دارد؟ جستجو کردم فقط شرح امام خمینی را پیدا کردم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد سند می‌توانید به نرم‌افزار «درایة النّور» که مطابق با نظر کارشناسیِ برخی از کارشناسان علم رِجال است، مراجعه کنید. کارشناسان پدیدآورنده‌ی این نرم‌افزار سند این حدیث را در «کافی»، صحیح، معرفی کرده‌اند و همچنین این حدیث در «خصال» و «علل‌الشرایعِ» شیخ صدوق ذکر شده. در مورد شرح حدیث، کتاب‌های «مرآت‌العقول» از مجلسی، و «روضة‌المتقین» از پدر مجلسی، و «شرح الکافی» از ملاصالح مازندرانی و حضرت امام خمینی در کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» می‌توانید رجوع فرمایید. موفق باشید
7670

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد بنده دانشجوی دکتری رشته مهندسی هستم در درون خودم سالهاست که میل قلبی به حکمت متعالیه و جناب صدرالمتالهین را حس می کنم و دغدغه اعتلای تمدن اسلامی برین مبنا توسط انقلاب اسلامی حضرت امام را دارم حال دو راهنمایی از محضر شما طلب دارم 1)بنده تا حدودی کتب شهیدمطهری و آیت الله مصباح و آیت الله جوادی و .... را مطالعه کرده ام حال دوست دارم که با آرا و نظریات جناب صدرالمتالهین آشنا شوم و استفاده معرفتی بکنم و هفته ای چندساعت وقت برای این مطلب بگذارم شما چه منبعی برای این منظور پیشنهاد می کنید؟ 2) تصمیم دارم در آتیه و حین دوره دکتری با همین دغدغه تولید علم و تمدن سازی وارد حوزه شوم ولی می دانم درسن حدود 28سالگی باید با ترتیب و سیر خاصی پیش بروم تا مفید واقع بشوم لذا از شما خواهش دارم که درین زمینه هم راهنمایی بفرمایید و یک سیر حوزوی مدون و هدفمند برای بنده مشخص بفرمایید با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- شاید از کتاب «از برهان تا عرفان» همراه با شرحی که داده‌ام بتوانید شروع کنید 2- خود حوزه سیر خود را دارد و شما در ابتدای امر و چندسال اول باید خود را به آن سیر بسپارید و بعداً افق ادامه‌ی کار برایتان روشن می‌شود. موفق باشید
2902
متن پرسش
سؤال16: در تدوین یک علم یا تمدن، اصالت با کدام است؟ مبادی یا غرض؟ یعنی کدامیک به دیگری جهت می‌دهد؟ کدامیک از دو گزینة زیر در این راستا صحیح است؟ الف) غرض اصالت دارد؛ یعنی اگر ما غرض خاصی را انتخاب کنیم، به دنبال آن غرض، مبادیِ متناسب با آن غرض را انتخاب می‌کنم؟ مثلاً اگر غرض‌مان از یک تمدن «ارضای نفس اماره» شد، آنگاه مبادی‌ای را به عنوان مبادی فکر خود انتخاب می‌کنیم که متناسب با آن غرض بوده بتواند تمدنی را تدوین کند که «نفس اماره»مان ارضاشود. ب) مبادی اصالت دارد؛ یعنی اگر مبادیِ خاصی را انتخاب کنیم، به‌ناچار با آن مبادی باید غرض خاصی را دنبال کنیم؟ مثلاً اگر مبادی خود را اینطور انتخاب کنیم که: «باید دنبال شهرت باشیم» و «باید رقبا را از میدان به در کنیم به هر قیمتی» و خلاصه این که «هوس‌هایمان را باید به هر قیمتی ارضاکنیم»، با این مبادی، مسلّماً غرض ما از تمدنی که می‌خواهیم ایجادکنیم، «ارضای نفس اماره» خواهدبود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مبادی به خودی خود میل و غرض انسان را نیز به‌وجود می‌آورد و در واقعیت دوچیز نیستند هرچند از نظر مفهوم دو مفهوم باشند. به عنوان مثال اگر مبادی ما شخصیت حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» باشد و تفکر خود را مبتنی بر آن شخصیت شکل دهیم، به خودی خود میل رسیدن به آن شخصیت را مدّ نظر داریم و همه‌ی استدلال‌های خود را مبتنی بر رسیدن به آن شخصیت تنظیم می‌کنیم با این مبنا که آن استدلال‌ها از بدیهیات نظری فاصله نداشته باشند وگرنه مبادی ما خرافی خواهد بود. موفق باشید
2458
متن پرسش
با سلام.در تاریخ آمده که جناب اقای فردید اساسنامه ی حزب رستاخیز را نوشته اند و در اولین سخنرانی خود در ایران علیه انقلاب موضع گیری های شدیدی گرفته اند.نظر جنابعالی در این مورد چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آقای فردید اولین کسی بود که در دانشگاه مبانی ولایت فقیه را بر خلاف عرف روشنفکری آن زمان تبیین کرد و از آن دفاع نمود و به همین جهت شاگردان او از مدافعین ولایت فقیه هستند. البته از نظر بنده فیلسوف نیاز به دفاع ندارد، فیلسوف حرف خود را زده و بذری را افشانده. متأسفانه وقتی کار بر مدار شارلاتانیسم بچرخد شخصیت متعهدی مثل فردید که سخنانش نشان می‌دهد در افقی کاملاً حِکمی و عرفانی به‌سر می‌برد آماج تهمت‌هایی قرار می‌گیرد که انسان به یاد تبلیغات معاویه بر ضد علی«علیه‌السلام» می‌افتد که کار را به جایی رسانده بود که مردم می‌گفتند مگر علی هم نماز می‌خوانده که در محراب کشته شده؟ مسلّم هیچ‌کس بی‌‌عیب نیست ولی بسیار فرق است بین کسی که تمام عمر به دنبال حقیقت بوده و وقتی با امام خمینی و انقلاب اسلامی روبه‌رو می‌شود این‌چنین به دفاع از آن می‌پردازد با کسی که تمام عمر به دنبال مطرح‌کردن خود می‌باشد. با روزنامه‌ی رستاخیز که آن زمان یک روزنامه‌ی رسمی است مصاحبه‌کردن و حکیمانه‌ترین سخنان را گفتن، جرم است یا هنر؟ باید پرسید چرا جریان فردید توسط غرب‌زدگان تیرباران می‌شود؟ آیا به جهت آن نیست که ما در آینده آوینی‌ها نداشته باشیم؟ از فردید در مصاحبه‌ی روزنامه‌ی رستاخیز خواسته بودند چه کتابی برایش معتبر است؟ گفته بود قرآن کتابی است که من هیچ کتابی را با آن مقایسه نمی‌کنم. پرسیده بودند چه طور قرآن را مدّ نظر دارید؟ گفته بود: مواجهه‌ای که یک شیعه‌ی اصیل به قرآن دارد. و از این طریق از این روزنامه پایگاهی برای مقابله با اندیشه‌های حزب رستاخیز استفاده می‌کرد که مصاحبه‌های او با آقای میبدی در این امر مشهور است. موفق باشید
2409

توزیع وقتبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام شما در کتابی که در مورد رزق و روزی تدوین کرده اید ، بالاخره مشخص نکرده اید حالا که قرار است دنبال پول زیاد در آوردن نباشیم و از طرفی هم بیکار نباشیم پس وقت باقیمانده را صرف چه کاری کنیم.؟به عبارتی خواننده را بین دوراهی حیران و سرگردان رها کرده اید.این چیزی است که با آموزه های دینی ما سازگار نیست. از طرفی می بینیم حضرت امیر علیه السلام بیش از هر انسان دیگری کار می کرده است حالا اینکه درامد انرا در چه راهی خرج می کرده بحث دیگری است.شما اشاره زیادی به بندگی و اینکه وظیفه ما بندگی کردن و وظیفه خداوند روزی دادن است کرده اید ولی کمتر در مورد جزئیات بندگی سخن گفته اید.شاید اگر اشاره ای به خطبه حضرت امیر در تفسیر آیه رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکرلله می کردید تکلیف بهتر روشن می شد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: امامان معصوم«علیهم‌السلام» با علم لدنی که داشتند نیاز به تعلیم معارف الهی در آن‌ها نبود ولی ما نیاز داریم به تعلیم معارف الهی بپردازیم و به همین جهت در روایات به ما توصیه می‌شود شب و روز خود را به سه قسمت تقسیم کنیم. یک قسمت خواب و یک قسمت کار و یک قسمت عبادت که ظاهراً کسب معارف و لذات حلال و دیدین برادران ایمانی و رشد روحیه‌ی بندگی مربوط به قسمت سوم می‌شود. موفق باشید
1986
متن پرسش
سلام علیکم! در سوره یوسف می خوانیم:«وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بهِا لَوْ لَا أَن رَّءَا بُرْهَنَ رَبِّهِ کَذَالِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِین‏» حال در اینجا خداوند می فرماید اگر یوسف ع برهان پروردگار را مشاهده نمی کرد او نیز به گناه کشیده می شود. و ما خودمان از او سوء را دور کردیم و او از بندگان خالص ما بود. علامه ره نیز در المیزان بیانات عجیبی در تفسیر این آیه دارند. مثلا ایشان می فرمایند دقت در شرایط ماجرا نشان می دهد نجات یوسف خارق العاده بود و هیچ مانعی در مقابل یوسف ع نبود إلا توحید ایشان و تقوای ایشان یا مثلا علامه ره می فرمایند آن برهانی را که یوسف ع مشاهده کرد از نوع آن براهینی است که خدا نشان بندگان مخلص خود می دهد. و سایر بیانات عجیب علامه ره در تفسیر این آیه. خوب این آیه این هم بیانات عجیب علامه ره. اما از آن طرف انسان افراد زیادی را می شناسد که در دوران جوانی به هیچ وجه آلوده به این مسائل نشده اند. بنده خودم در بین دوستانم هستند افرادی که آنچنان پاک و متدین هستند که اگر اسم دختر یا زن را جلوی اینها بیاوریم اینقدر برای اینها ناشناخته است که گوئی از یک موجود فضائی داریم صحبت می کنیم(البته این جمله را به اغراق گفتم تا عمق مطلب را متوجه شوید.) برخی از اینها آنچنان پاک هستند که الفاظ و عباراتی همچون چشم چرانی دوست دختر رابطه با نا محرم استمناء زنا و سایر الفاظ اصلا برایشان تعریف نشده است. خلاصه اینکه افراد زیادی وجود دارند که تا قبل از ازدواج به هیچ وجه آلوده به این مسائل نشده اند. پس یا باید بگوئیم یوسف ع بودن و خود را نگه داشتن هر چند آسان نیست اما آنچنان نیز سخت نیست یا اینکه شرایط یوسف ع واقعا یک شرایط خاصی بوده است. یا مثلا طبق بیان علامه ره باید بگویم داستان همه این جوانان به مثابه یک رویا است و به افسانه بیشتر شبیه است تا واقعیت.(مخصوصا در شرایط فعلی و وضع بدحجابی و اختلاط های دانشگاهها و سایر مسائل که خودتان بیشتر می دانید.) نکته بعد اینکه بله درست است که هر کسی در هر گناهی اگر پاک باشد به مدد لطف خداوند است اما خدا در این آیه می فرماید یوسف ع با یک لطف خاص ما از گناه نجات پیدا کرد. خوب یعنی این جوانانی که پاک هستند هم مورد این لطف خاص هستند؟! سوال بعد اینکه طبق بیان علامه ره برهان ذکر شده در آیه نوعی علم شهودی بوده است. حال در مورد این جوانان نیز علم شهودی هست؟! نکته ی بعد اینکه حدا در آیه می فرماید که یوسف ع به دلیل اینکه از بندگان مخلص ما بود ما او را حفظ کردیم. حال این جوانان پاک نیز از بندگان مخلص هستند؟! اگر اینگونه است پس مخلص بودن هر چند آسان نیست اما خیلی نیز سخت نیست. چون خیلی ها را آدم می شناسد که به این مرحله رسیده اند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آری شهید مغنیه‌ها یوسف‌های زمان ما بودند که دامی در جلو او پهن کرده بودند که در آن دام تمام شرایط برای ارتکاب به حرام فراهم بود ولی به نور الهی از مهلکه نجات یافت. بسیار کم‌اند که در شرایط حضرت یوسف«علیه‌السلام» قرار گیرند و شایسته شوند خداوند آن‌ها را برای خود انتخاب کرده باشد و از دسترس شیطان مصونشان داشته باشد. اگر جوانان ما نیز در آنچنان عزمی باشند که سراسر وجودشان را وقف خدمت به دین الهی نمایند و خداوند آن‌ها را برای خود برگزید دیگر وسوه‌های شیطان بر آن‌ها کارگر نمی‌افتد زیرا آن‌ها نگاه خود را در افقی انداخته‌اند که هرگز شیطان راهی در آن ندارد. موفق باشید
نمایش چاپی