باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل وجود «حرز» و تأثیر آن، مطلبِ پذیرفتهشدهای است و به نظر بنده آنچهکه مرحوم صاحب مفاتیح آورده، بیشتر قابل اعتماد است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع را بیشتر در مباحث ابن عربی میتوانید دنبال کنید. کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد یزدانپناه نکاتی در این مورد دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که خداوند چگونه با جلوات مختلف، حقایقی را در افق جان کسانی که صادقانه با او برخورد میکنند، قرار میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امیدوارم بتوانم کار را ادامه دهم. اخیراً غزل شمارهی ۷۲ شرح شد در آخرین قسمت بنر قرار داده اند. ممکن است کار بران به انجا نظر نکنند. منبع خاصی برای طرح غزلهای حافظ نمیتوانم پذیرا باشم به این معنا که این غزلیات باید اشارات جناب حافظ را برای این تاریخ ما گوشزد کند. ولی به شرح سودی و یا کتاب «حافظ معنوی» از آقای کریم فیضی که سخنان جناب دکتر دینانی را به میان آوردهاند و چند تفسیر عرفانی که در نرمافزار عرفان مرکز کامپیوتری نور هست، رجوع میکنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود را عادت دهید بر روی سؤالاتی که برایتان پیش میآید، تأمل نمایید. سعی کنید آن سؤالات را وسیلهای جهت گشودن اندیشهی خود قرار دهید. زیرا با القای این سؤالات، بنا دارند اندیشهی شما را بپرورانند، نه آنکه اطلاعاتتان را بیفزایند. مسیری که دارید را با تعقل و تفکر ادامه دهید، خود به خود فهمی برای درک این سؤالات پیدا میکنید بهخصوص که بنا نیست جواب همهی سؤالاتتان را فیالفور بیابید. مدتها باید بعضی سؤالات مدّ نظرتان قرار داشته باشد تا افقی برایتان گشوده شود. میماند بعضی از سؤالات که با یافتنِ جواب آنها، راهی گشوده میشود و این سایت موظف است تا این نوع سؤالات را جواب دهد و بدین کار افتخار مینماید و این غیر از آن است که با جوابِ سؤالی که میکنید، بخواهید اطلاعی بر اطلاعاتتان افزوده شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه هستید راهِ عرفان، راهِ رجوع به خداوند است و تفاوتها را میتوان با نظر به روایت «الطُرُقُ إلَی الله بِعَدَدِ أنفَاسِ الخَلائِقِ» دانست آنهم به جهت آنکه ذوقها متفاوتند. معلوم است که جناب مولوی با ذوق خود میتواند با حضرت محبوب مأنوس شود و این نفیِ ابنعربی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. مگر نسبت ما با حضرت محبوب، قراردادی بود؟ که یک روز آن قرارداد تمام شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! یک وقت انسان استعداد کاری را دارد لذا باید آن را بهکار گیرد تا از قوه به فعل آید. ولی یک وقت کسی استعداد کاری را ندارد اینجاست که باید خودش متوجه شود و خود را به زحمت نیندازد. به گفتهی عزیزالدین نسفی: «ای درویش! یکی را استعداد کاری را دادهاند و او در این کار چون قدم زند به راحتیِ جانش میافزاید. و یکی را استعداد آن کار ندادند، تلاش او در آن کار، جانکندن است». چرا باید همه مانند همدیگر باشیم؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کربلا یک دریا حضور است، آیا میشود از نگاه شهید آوینی به کربلا که سالهای سال برای ما حرفِ ماندگار گذاشته است، غفلت نمود؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثی که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» شدهاست، انشاءالله میتواند مفید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر سعی بفرمایید با مشغول کردن عقل و قلب به معارف الهیه و قرآن و روایت، سلوکی را دنبال کنید که این نوع دغدغه ها در آن نباشد و چندان به دنبال این نحوه احوالات نباید بود به اصطلاح عرفا، مقام احوال مقام متوسطین و مرید است و پایدار نمی ماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خود آیه روشن کرده یعنی خانمهایی که رویهمرفته به جهت کهولت سنّ عامل جذبهی جنسی نیستند. ۲. مسیر توجه مردم به سوی شهوات، فرو میافتد و به جای چشمچرانیهای بیجا، جامعه به امور مهم خود مشغول میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه نور پروردگار به صورت خاص به صحنه آمده. باید مواظب بود با تنگنظریِ امثال ما و خودخواهیها و تکبر و تحجرها؛ آن نور را در حجاب نبریم. امید است که غزل شمارهی ۸۱ که اخیراً برای سایت ارسال شده، ما را متذکر این امر بنماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسماء الهی انوارِ الهی هستند و امام معصوم، مظهر و تعیّن آن اسماء میباشند به همین جهت از امام صادق «علیهالسلام» داریم: «نحن واللّه الاسماء الحسنی». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت، نسبتها تغییر میکند به همان معنایی که قرآن میفرمایدک «والأمرُ یؤمئذ للّه» در آن روز تنها نسبت انسان با خدا معنا پیدا میکند حال به همان اندازه که سایر امور، خداییاند با آنها رابطه خواهیم داشت بهخصوص با پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه علیالقاعده اولین مخلوق، کاملترین مخلوق است و در قربِ خود نسبت به حق، حاملِ جامعِ انوار الهی میباشد؛ شاید بتوان گفت اشارات آیات ۳۰ و ۳۳ سورهی بقره به اعتبار انسان کامل به عنوان خلیفهی الهی در زمین و در بهشتْ که برزخِ نزولی است میباشد و از این جهت فرشتگان و جنّ قبل از خلیفهی الهی در زمین مطرحاند و حضرت آدم مظهر صادرهی اولاند که قبل از هر چیز خلق شدهاند و پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» در این رابطه و با نظر به این مقام در وصف خود فرمودند: «اولُ ما خلق اللّه نوری». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد: ۲۴۵۸۴. باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم نمیتوان گرایش فرزندان و همسرتان را نادیده بگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست در این مورد به کتاب «از برهان تا عرفان» که بر روی سایت هست و با رجوع به شرح صوتی قسمت «برهان صدیقین» آن، مطلب را دنبال فرمایید. علاوه بر آن در قسمت «جزوات»، جزوهی «معارف 1» نکاتی در این مورد با شما در میان خواهد گذاشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در متعالیشدن بشر است از ساحت حسّ به ساحتِ فهم. لذا خداوند از مرحلهای به بعد با فهم انسانها با انسانها سخن میگوید و گفتی آسمانی را به میان میآورد.
در راستای آیهی 7 سورهی مبارکهی آلعمران که میفرماید: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ.» چندین سؤال پیش خواهد آمد که اولاً: چرا باید قرآن، آیات متشابه داشته باشد و ثانیاً: جایگاه تأویل آیات به چه معناست و ثالثاً: چرا آنهایی که زیغ و انحراف قلبی دارند میتوانند از آیات متشابه سوء استفاده کنند؟ جهت جوابگویی به این نوع سؤالات و در رابطه با عظمت زبان قرآن نسبت به استعدادِ تأویلی و متشابهبودنِ آیات، نکات زیر مدّ نظر عزیزان قرار میگیرد.
۱. قرآن از یک حقیقت واحدی صادر شده و به همین جهت تمام آیات آن دارای پیوستگی هستند. مشکل آنهایی که در قلبهایشان زیغ است آن است که کلام خدا را با کلام مردم عادی مقایسه میکنند و سعی در توجه ابعاد متعالی کلام خدا ندارد.
۲. آن «اللّه» که جامع کمالات است در قرآن با ما سخن میگوید و در سخنان خود، خود را به ما نشان میدهد. اگر او را بشناسیم میتوانیم به سخن او گوش فرا دهیم. قرآن، کلام خدایی است که به سخن آمده و برای ما در کتابش آشکار میگردد. باید بتوانیم از طریق قرآن در حضور خدایی قرار بگیریم که با ما سخن میگوید. امام صادق «علیهالسلام» در همین رابطه میفرمایند: «لَقَدْ تَجَلَّی اللَّهُ لِخَلْقِهِ فِي كَلَامِهِ وَ لَكِنَّهُمْ لَا يُبْصِرُون» (بحارالأنوار، ج89، ص107.) بدرستى كه خداوند در كلام خود براى بندگان خود تجلّى كرده است و لي آنها نمی بینند.
۳. قرآن اسرار حضور خداوند در عالم را بر روی ما باز میکند از آن جهت که هماهنگ تکوین عالم است. یعنی از یک جهت حضور خدا در عالم و از جهت دیگر حضور خدا در کلام او به میان آمده است و با توجه به اینکه هرکس در کلامش حاضر میشود، خداوند در قرآن ظاهر شده آنهم در عین همزبانی با انسانها برای آنکه قدرت درستدیدن را به انسانها عطا کند. در همین رابطه خداوند میفرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلا تَعْقِلُونَ» (انبیاء/10) حقیقتاً کتابی را برای شما نازل کردیم که در آن به فکر و یاد شما بودیم، آیا در این مورد فکر کردهاید؟
۴. قرآن همان «بودنِ» خدا در عالم است، به همان اندازه که برای دین خدا در مظاهر باید «وجودبین» شد[1] و از محدودهی ماهیات عبور کرد، به همان اندازه باید با تدبّر در قرآن و نگاهِ وحدتنگر یعنی تمامیتیِ معنادار، خدا را در قرآن دید.
۵. برای شنیدن کلامی اینچنین گسترده که خدا را مینمایاند، باید گشودگیِ لازم را در خود ایجاد کنیم و خود را از تنگناهای سوءِ فهم و سوءِاخلاق آزاد نماییم وگرنه سخن گستردهی خدا را در شخصیت تنگ خود اسیر میکنیم، و این است معنای تفسیر به رأی.
۶. برای گوشسپردن به سخن خدا لازم است ابتدا به «خود» گوش فرا دهیم تا بیابیم فطرت ما چهچیزی را طلب میکند و با این گشایشِ اولیه میتوان به سراغ خدا رفت و از ضیقِ قلبی آزاد شد. شنیدن سخن خدا با گوشِ فطرت ممکن است و آن تنها گوشی است که همواره در مقابل سخن خدا گشوده است. مگر نه آن است که تنها کسی که میفهمد گوش فرا دهد؟
موفق باشید
[1] - «وجودبینی» به همان معنا است که انسانها در عهد ألست آنگاه که حضرت ربّ العالمین فرمودند: «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» آیا من پروردگار شما نیستم؟ و بشریت در آینهی مظاهری که نمایشگرِ ربوبیت حضرت ربّ بود، ربوبیت او را دید و عرض کرد: «بَلَى شَهِدْنَا» آری میبینم. و واقعاً نوعی رؤیت در صحنه بود. در حالیکه اگر بحث ذات حضرت حق در میان بود، ذات قابل رؤیت نیست و «وجودبینی» به همین معنا است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هماکنون هم همهی عالَم نزد انسان است به همان معنایی که جناب مولوی میفرمایند:
ای نسخهی نامهی الهی که توئی
وی آینهی جمال شاهی که توئی
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
در خود به طلب هر آنچه خواهی که توئی
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همانطور که عرض شد اولیای معصوم در همان ابتدا در مقام عصمتاند و لازمهی چنین مقامی حفاظت از طریق همهی اسمای الهی میباشد. منتها حفظ آن عصمت و حاضرشدن در پرتو اسمای الهی به طوریکه اسمی آنها را از اسمی غافل نکند؛ هنر بزرگ آنها میباشد. پیشنهاد میشود کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» مطالعه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره آنها از عمق دل، فرزندشان را دوست دارند. اگر خاری در پای شما رود، احساس میکنند در چشم خودشان رفته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بحث وجوب در میان نباشد. بحث مربوط به حضور در میدانی است که اگر کسی بتواند در آن حاضر شود به دریای بیکرانهی سعهی انسانی وارد شده و حجابهای او با خالق عالم رقیق و رقیقتر میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در حضور و ظهور خدا نیست، بحث در نسبت ما با خداوند است که بعضاً امور مادی، حجاب احساس آن حضور و ظهور میشود. کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» متذکر این امر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح کتاب «دعای سحر» حضرت امام نکات خوبی در رابطه با نظر به اسماء دارد که در کتاب «اسماء حسنی، دریچههای نظر به حق» نکاتی که حضرت امام فرمودند، شرح داده شده است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید