بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28014
متن پرسش
سلام استاد عزیز: من سوالی داشتم راجع به اینکه از کجا متوجه بشم و پی ببرم که در مقابل ملکه «وهم» شکست خوردم تا حالا و بر صورت باطنی ام غلبه کرده یا نه؟ بنده هنوز درگیر گذشته و آینده ام و نه تنها بر اون فایق نیومدم بلکه در نمازم نیز تاثیر مخرب بیشتری گذاشته استاد. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما چه‌کار به این حرف‌ها دارید؟! بالاخره با رعایت دستورات شرع و عزمی که باید در این رابطه داشته باشید، جلو بروید و باز جلو بروید و خیلی نباید مشغول این حرف‌ها شد. «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش». خداوند خودش به موقع مددکار خواهد بود. موفق باشید

27940

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: در روایات نشانه های ظهور صیحه آسمانی را از نشانه های حتمی دانسته اند و از روایات بر می آید که مضمون این دو صیحه ربانی و شیطان تقابل حق و باطل باشد. حال آیا می توان صیحه را این گونه تعبیر کرد که سال قبل از ظهور حجت ها تمام می شود و شیطان نیز با تمام قوا به مبارزه خواهد پرداخت و صیحه ای صوتی در کار نخواهد بود؟ به عبارتی منظور از صیحه دو جریان فکری متفاوت باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که استاد دکتر حجت‌الاسلام آقای مصطفی صادقی در کتاب ارزشمند «تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور» می‌فرمایند عموماً خبرهای قبل از ظهور با تأویل باید همراه باشد. موفق باشید

 

26730

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عرضم به خدمتتان ايکاش جلسه اي با آقاي نصيري مي گذاشتيد و نظر ايشان را نسبت به فلسفه و عرفان تغيير مي داديد. ايشان در حرفهايشان بنظر مي آيد دنبال حقيقت است فقط صاحبدلي بايد ايشان را صميمانه و بدون اضطراب به حقيقت رهنمون سازند. نوري در ايشان مي بينم که گويا آن روز را مي يينم که ايشان در راه فلسفه و عرفان پا گذاشته اند. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به ایشان کمک کند. در مباحثه با جناب حاج آقا واسطی بعضا انصاف را رعایت نمی‌کردند. موفق باشید

26248

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقت تون بخیر. استاد یک سوالی داشتم، حاج آقا معمار منتظرین در تفسیر قرآن، در خصوص بحث اولی الامر معتقدند که ولی امر فقط و فقط به معصوم اطلاق میشه و نباید کس دیگر رو با این عنوان نامید، مثلا نباید رهبری رو بگیم ولی امر مسلمین جهان. در واقع ولی امر با اون مختصات خودش فقط برای معصوم هست و لاغیر. نظر شما چیه ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف ایشان از نظر ادبیات قرآنی، حرف درستی است. إلا این‌که بگوییم آن‌هایی که عنوان «اولی‌الأمر» به حضرت آقا می‌دهند، از نظر معنایِ کلمه منظور خود را دنبال می‌کنند یعنی کسی که امور مسلمین را به عهده گرفته است. موفق باشید

26136
متن پرسش
سلام علیکم: با تسلیت ایام شهادت ام الائمه حضرت صدیقه طاهره (س) و شهدای ضایعه اخیر. با توجه به تحقیقات حضرتعالی و اینکه در حوزه شناخت سیره حضرت زهرا (س) از صاحب نظران بشمار می روید، به نظرتان انحراف ستیزی فاطمی در تداوم غدیر با توجه به وعده «ان الله یعصمک من الناس» که وعده حفظ غدیر در طول اعصار است بویژه در قیام اباعبدالله بعنوان نقطه عطف حفظ اسلام ناب و فرهنگ اصیل اهل البیت، چگونه و تا چه حد است؟ به تعبیر بهتر، میزان این روشنگری این بانو در پاسداشت ولایت ویژه در قیام تاریخی حضرت سیدالشهدا تا چه حد است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن حدّ تاریخی که باید با غدیر ادامه یابد، گم نشود و سقیفه خود را پیروز میدان نداند. اگر آن روشن‌گری‌های بانوی بصیر ما نبود تا ابد جهان اسلام در غلظتِ غلیظی فرو می‌رفت که معلوم نبود چه می‌شد. یکی از مصداق‌های تحقق اراده‌ی الهی در وعده‌ی «ان الله یعصمک من الناس» خودِ زهرای مرضیه «سلام‌اللّه‌علیها» بودند که خداوند از طریق ایشان رسالت پیامبر را حفظ کرد. موفق باشید

26085

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد، آیا از حضرتعالی مطالب و مباحثی در نقد فمنیسم وجود داره که بشه مطالعه کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در این رابطه بتواند نکاتی را با شما در میان بگذارد. کتاب بر روی سایت است. موفق باشید

25776
متن پرسش
سلام: تفاوت عقل و فطرت و عذاب وجدان و نفس لوامه با هم چیست؟ آیا موقعی که کار بدی انجام می‌گیرد عذاب وجدان همان نفس لوامه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس لوامّه، نوعی بصیرت است که از فطرت ریشه می‌گیرد و متذکر خطاهای‌مان می‌شود که نمونه‌ی آن عذاب وجوان است. موفق باشید

25586
متن پرسش
سلام استاد عزیز: تو یکی از سوالات جوانی گفت که من هر روز بعد از نماز صبح هزار مرتبه «لا اله الا اللهن میگم و هر روز زیارت عاشورا با صد لعن و سلام میگم و گفته بود که یه عالمی من رو از این کار نهی کرد. چون ذکر «لا اله الا الله» باعث میشه آدم تنها بشه و زیارت عاشورا هم چون لعن داره فقط ۴۰ روز بگه نه بیشتر. سوالم اینه که اگه آدم با اون ذکر تنها بشه و از خواص اون ذکر تنها شدن هست آیا اون تنها شدن عیب داره؟ خب بشه چی میشه مگه. سوال دوم اینکه لعن داشتن زیارت عاشورا چه تاثیر منفی میتونه داشته بشه که اون عالم نهی کرد که هر روز با صد لعن و سلام بخونه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره انسان با انسان، انسان می‌شود. تنهایی به خودیِ خود خوب نیست مگر در مواردی که باید تنها بود ولی نباید از اجتماع مؤمنین و دوستان فرار کرد. مؤمن باید اهل الفت باشد. ۲. نمی‌دانم. زیرا بالاخره لعن‌کردنِ بدان، جایگاه قرآنی دارد. در آیه ۱۵۹ سوره بقره می‌فرماید: «ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللعنون» آنهایی که آنچه ما نازل کردیم از بینات و هدایت کتمان می کنند پس از آن که بیان کردیم آن را برای مردم در کتاب. این کتمان کننده ها مورد لعن خدای متعال است و آن ها لعن کنندگان لعن می کنند. دقت در متن، ابتدای آیه کتمان ما انزل الله است، انتهای آیه این افراد مورد لعن و نفرین خدا و بندگان خداست. موفق باشید

25198
متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم: با توجه به اینکه فلسفه غرب بر مبنای شک نهاده شده و فلسفه ای شکاکانه بر غرب تسلط دارد، چگونه است که در علوم مادی اینقدر پیشرفت می کنند و از قوانین ثابت و یقینی طبیعت استفاده می کنند و در این زمینه یقین دارند جهت پیشرفت علوم مادی؟ آیا کسانی که در پیشرفت این علوم نقش دارند پیرو فلسفه شکاکانه نیستند و به نوعی رئالیست هستند؟ آیا کسی که درگیر فلسفه شکاکانه غرب است می تواند باعث پیشرفت علم مادی شود و یا نه اصلا چنین شخصی به دنبال پیشرفت علوم مادی نمی‌رود و میلی برای این حرکت ندارد و فقط درگیر موهومات خود است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فلسفه‌ی غرب با کانت و نظر به فنومن‌ها به چیزی رسید که آن‌چه را بشر غربی می‌خواهد ایجاد کند، نه آن‌چه را که در واقعیت هست. به همین جهت غرب از این جهت، پیشرفت نکرد، بلکه توهّمات خود را صورت خارجی بخشید. موفق باشید

24780

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: وقت شما بخير: بنده وكيل دادگستري هستم ولي علاقمندم جهت ايجاد سازش و بهبود كيفيت زندگي خانواده ها خصوصا زنان در جامعه اسلامي قدمي بردارم. كتاب «زن آنگونه كه بايد باشد» بسيار برايم راهگشا بود. سپاسگزارم. با توجه به سوالات زيادي كه در زمينه فهم ديدگاه دين در مورد زن دارم از استاد خواهشمندم بنده را براي فهم جايگاه زن، خانواده و خصوصا عقد نكاح راهنمايي بفرمايند. متشكرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر بسیار خوبی است. با این کار إن‌شاءاللّه در مسیر یاران پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» قرار می‌گیرید که در وصف آن‌ها آمده است: «رحماء بینهم». عرایضی در سوره‌ی نساء شده است بد نیست به صوت آن مباحث که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

24495
متن پرسش
با سلام و عرض تسلیت خدمت شما استاد بزرگوار معیار شناخت حقیقت و وهمیات چیست؟ مثلا امام معصوم حقیقت است و حب جاه و شهرت وهمیات. از کجا بفهمیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رجوع به عبودیت که حقیقتِ ما است و نظر به ربوبیت که اصلِ هستی است. موفق باشید

24142
متن پرسش
سلام مثال من در تن. اون کسی که دو سر داره مادر زادی به دنیا میاد در یک بدن آیا دو تا نفس داره دو تا من داره یا یک من در یک تن؟ آیا چون یک قلب داره یک من داره؟ لطفا کامل توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موردی که می‌فرمایید حکایت از آن دارد که یک نفس دارد منتها به خاطر اختلالی که در دوره‌ی جنینی برای آن نفس پیش آمده، آن نفس به خطا افتاده و سرِ دیگری برای خود شکل داده است. مثل شش انگشتی ها. موفق باشید

33087

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد: سوالی در مورد زمانزدگی دارم. خاطرات عذاب و دلتنگم می‌کنند. حتی خاطرات شیرین گذشته‌ ام همش  فکر و خودم رو به گذشته میبره اینگار که اصلا در حال نیستم. حتی خاطرات شیرین دوران دانشجویی که بدلیل مشکلات زیادم دچار افسردگی شده بودم تا اینکه با یکی از رفقای اصفهانی آشنا شدم و شما رو به من معرفی کردن و واقعا از افسردگی نجات یافتم و اون روزای بد تبدیل شد به بهترین خاطره زندگیم که هنوز شیرینیش رو حس می‌کنم و حالا دلتنگی برای همون خاطرات شیرین عرفانی هم من رو عذاب میده. چه کنم؟ مدتی است که  بشدت دلتنگ اون روزای دانشگاه و سربازی و دبیرستان میفتم که با رفقای مومن کار فرهنگی می‌کردیم و خیلی دلتنگ اون روزا میشم. چطور از این خواطر بیرون بیاییم؟ هم خاطرات عرفانی و هم غیر عرفانی دلتنگم میکنه. آیا می‌توان به خود گفت که هر چه به جلو میریم نقص هایمان برطرف تر می‌شود (پیشرفت در مسیر عرفان) و شناخت الهی بهتری پیدا می‌کنیم و اگر خدا بخواهد روز به روز با أسماء دیگری و با شدت بالاتر مرتبط می‌شویم و بهتر از آن (گذشته) می آید. و هر روز مرا تازه خدای دگری است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که متوجه شده‌اید. بالاخره «بی‌نهایت حضرت است این بارگاه» و باید از هر حضوری به سوی حضوری بسی بالاتر سفر کرد. پیشنهاد می‌شود نظری به سوره «والتین» و عرایضی که در این مورد شده بشود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/928?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87

32765

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرانقدر: برای نجات کسیکه از بیماری روحی و روانی و افسردگی و افکار منفی و خود خوری رنج می‌برد و عزت نفس و اعتماد به نفس او از بین رفته چه راهی سراغ دارید؟ لطفا راهنمایی کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: سعی بفرمایید به قول معروف «ره چنان رو که رهروان رفتند». به افراد قابل اعتماد اطراف‌تان اعم از آشنایان و رفقا نظر کنید و با روحیه آن‌ها خود را در زندگی حاضر نمایید. ثانیاً: چندان به خودتان فشار نیاورید و با توکل به خدا از فعالیت‌های اجتماعی و ورزش و داشتن فعالیتی نه چندان سنگین غفلت نکنید. موفق باشید

31427

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: ضمن تسلیت ایام حزن و اندوه ائمه علیه السلام کتاب آنسوی مرگ رو می خوندم. سری به پرسش و پاسخ های مخاطبین سایت هم زدم چند مورد بیاناتی فرموده بودین. قبلا در مورد کتاب سیاحت غرب که تا حدودی در همین فضاست بیاناتی فرموده بودین که با وجود حجم کم کتاب بسیار راه گشا بود. با توجه به بعضی مسائلی که در کتاب بود و مشکل پیش می آورد (که در پرسش خوانندگان هم موردی مطرح شده بود) می خواستم از شما درخواست کنم با توجه به اینکه کتاب استقبال خوبی داشته و بسیاری آن را می خوانند در صورت صلاح دید و وسعت وقت مطالبی هم برای این کتاب بیان کنید که جهت نگاه و استفاده خوانندگان صحیح باشه تا بشه بهره بیشتر در مسیر صحیح از کتاب بگیریم --------------------------------------- برای نمونه دو سه مورد که خودم به مشکل برخوردم مورد اول که بسیار تکان دهنده بود وضعیت شهر از دید ملکوتی آن بود. در مورد تجربه سوم، وادی حق الناس بود کاملا نا امید کننده بود. در ادامه توصیف بهشت برزخی بود یک مورد درباره لذات جنسی افراد بود که قرار دادن این صحبت ها با آن بیانی که شما در مورد حورالعین داشتید تفاوت از زمین تا آسمان بیشتر بود. مورد دیگر توصیف بهشت که حس تفرجگاه شش هفت ستاره برو منتقل می کرد. موارد دیگری هم بود که اینها رو برای نمونه ذکر کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد سؤال‌هایی از طرف کاربران محترم در زمان‌های مختلف شده و بنده نیز عرایضی داشته‌ام خوب است که به آن جواب‌ها رجوع شود. مثل سؤال و جواب شماره‌ 25063 و 27034 . موفق باشید

31316

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در ویکی پدیا در مورد مرحوم هوشنگ ایرانی آمده است که با اینکه به سرطان مبتلا شد مداوا نکرد. یکی از اساتید ما در دانشگاه اصفهان چند ماه قبل از فوتشان ظاهرا در اصفهان سخنرانی داشتند و از مصائبی که از سرطان کشیدند شیمی درمانی ها و... با این وجود از امیدی که همچنان داشتند سخن گفتند حال روش جناب ایرانی صحیح است یا استاد ما چون ایرانی دو سال بعد فوت کردند و استاد ما 7 ، 8 سالی گویا درگیر بودند و این شیمی درمانی ها اگرچه عمرشان را شاید افزود اما به قیمت رنجی مضاعف. مطلب بعد آنکه آیا جهان بدون سرطان احسن نبود؟ امان از دست خدا با این خلقتش (با خدا دلال کردم کفر نگیرید)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رجوع به طبّ سنتی و طبّ جدید در بیماری‌ها بحثی نیست. ولی بحث در شیمی‌درمانی است که آیا چه اندازه باید به آن تن داد بخصوص برای افرادی که سنی از آن‌ها گذشته است. موفق باشید

30057

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: یادم هست از شما شنیدم گفتید صحبتی که حضرت محمد در گوشی با حضرت فاطمه کردند بشارت حضرت مهدی را دادند که حضرت فاطمه خوشحال شدند، و اگر اشتباه نکنم گفتید آن که می‌گویند حضرت محمد فرمودند که «تو اولین نفری هستی که به من ملحق می‌شوی» زیاد درست نیست، ولی رهبر انقلاب در یکی از سخنرانی هایشان صحبت در گوشی پیغمبر با فاطمه سلام الله را همین وفات حضرت فاطمه و ملحق شدن به پیامبر ذکر می‌کنند. لطفا توضیح دهید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً بحث این نبود که مژده‌ی ملحق‌شدن حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» به رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌‌وآله» محل تردید است. بحث در آن بود که قسمت دوم آن روایت که حضرت می‌فرمایند: «مهدی امت از ما است»؛ چرا مورد غفلت قرار می‌گیرد؟ موفق باشید

30032

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: بنده با گروهی از بچه های مسلمان و اکثرا شیعه در لندن و ایرلند جنوبی مرتبط هستم. بعضاً در گفتگوهایی که با ایشان دارم از مباحثی که از شما یاد گرفتم استفاده می کنم. از معارف اسلامی گرفته تا بحث های مربوط به انقلاب اسلامی و غرب شناسی. الحمدلله بازخورد بسیار خوبی دارد و ایشان مرتبا درخواست ارائه مطالب جدید را دارند. مباحث مربوط به انقلاب اسلامی و تقابل آن با غرب از جهت هویت بخشی به ایشان، بسیار مورد استقبال قرار می گیرد و همچنین مباحث عرفانی و تفسیری که رنگ دیگری به زندگی شان می دهد و خلأ معنوی آنها را پر می کند. با توجه به این مطلب به ذهن حقیر رسید که بعضی از کتب کم حجم، ابتدایی و همه فهم تر جنابعالی را با توجه به نیاز و اقتضائات ایشان ترجمه کنم. کتبی مثل جوان و انتخاب بزرگ، بحث ماه رجب، روزه، زیارت عاشورا، عالم انسان دینی یا... . شاید این شروع جرقه ای باشد تا در آینده در صورت صحت، فرصت و توفیق از جانب پروردگار وارد مباحث انقلاب اسلامی و غرب شناسی هم بشوم. می خواستم در این رابطه هم نظر شریفتان را بدانم، هم اذن این کار را گرفته باشم، هم پیشنهاد و یا راهنمایی خاصی اگر دارید بی نصیب نمانم. لازم به ذکر است که به سختی های کار ترجمه و انتقال مفهوم و معنا از یک زبان به زبان دیگر واقف هستم. بنابراین برای این کار از دو تن از دوستان انگلیسی زبان که به اصطلاح (native) هستند کمک خواهم گرفت که کاملا مطمئن شوم مخاطب انگلیسی زبان، متن را در چهارچوب فکری فرهنگی، زبان و جغرافیای خویش درک خواهد کرد. با جناب آقای توکلی هم صحبت کردم در مورد شروع این کار و مباحث مربوط به نشر و... ایشان هم لطف کردند اذن اولیه را دادند و استقبال کردند. ببخشید متن کمی طولانی شد. طلبه ی سطح دو حوزه علمیه قم، از شاگردان و ارادتمندان قدیمی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لطف دارید. همین‌که جناب آقای توکلی را در جریان گذاشته‌اید موجب می‌شود موازی‌کاری صورت نگیرد. إن‌شاءالله کار مفیدی که در نظر دارید، موجب رضایت الهی باشد. موفق باشید

29137
متن پرسش
استاد گرامی سلام: پیرو سوال 29129 قبلا فرموده بودید نفس انسان برای دیدن مادیات نیاز به چشم مادی دارد بنابراین بعد از مرگ وقتی روح از بدن جدا شده و دیگر چشم مادی را در اختیار ندارد چگونه جسم خود را می بیند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه‌ی انسان اگر از ابزاری به نام بدن آزاد شد و به سعه‌ی وجودی خود رسید که در همه‌ی عوالم حاضر است، از آن به بعد هرچیزی را در خود می‌یابد بدون آن‌که نیاز به اعضاء داشته باشد. مثل آن‌که ما در خواب چیزهایی را رؤیت می‌کنیم و گمان می‌کنیم با چشم‌مان در حال دیدن آن هستیم. موفق باشید

28979

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام به یمن مسائلی که در باره حجه الاسلام پناهیان این روزها مطرح شد بعضی پای بنز و ویلای نزدیک 500 منری با 300 متر در دو طبق ساخت رو برا توجیه ایشون پیش کشیدن حالا پناهیان به کنار، راستی استاد در آن زمان با آن فقر و زاغه نشین های تهران ماشین بنز! و ویلای استاد مطهری در قلهک را چه کنیم (عکسهاش تو اینترنت هست) چه طوری با آن‌همه مباحث ساده زیستی و مثل عموم مردم بودن جور در میاد؟ آخه بنز بهترین و لوکس ترین ماشین اونم شهید مطهری؟! آخه ویلای نیم جریبی. دو طبقه اونم تو منطقه خوب تهران؟! راستی به نسل جوان چی بگیم؟ از پاسخ شما متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین این‌که بدون دلیل نباید کارهایی را توجیه کرد که مورد تأیید شریعت الهی نیست، محذورات افراد را نیز باید در نظر گرفت و این‌که آیا در آن شرایط، آن نوع زندگی جنبه‌ی اشرافیت داشته و یا برای یک استاد دانشگاه، عادی به حساب می‌آمده و شرایطی بوده است برای انجام بهتر وظیفه‌ای که به عهده داشتند. موفق باشید

28918
متن پرسش
سلام علیکم: رابطه استعمار نو و تفکر چیست و آیا استعمار نو بدنبال تعطیلی فکر است و اینکه ما پاسخگوی مباحث اجتماعی جامعه اسلامی با تفکر در مبانی مان و تعمق نداشته باشیم و به تعبیر مرحوم آیت الله حائری، تعطیلی فکر هدف استعمار نو است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکر به معنای درک حقایق قدسی جهت حضور در جهان و قدسی‌کردن جهان و زندگی است و استعمار نو به بهانه‌ی هویت فرهنگی دادن به جوامع، جوامع را از خرد دینی و قومی خودشان که مأوای تاریخیِ آن‌ها به حساب می‌آید، محروم می‌کند. موفق باشید

28625

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و دعای خیر: موضوع تحقیق حقیر درباره ی تعلق به دنیا و آثار آن است. اگر منابعی در این باره معرفی کنید ممنون می‌شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر کتاب «جامع السعادات» مرحوم مهدی نراقی را با ترجمه‌ی اقای مصطفوی ورق بزنید، و یا کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» که شرح نامه‌ی ۳۱ نهج‌البلاغه است؛ نکات خوبی در اختیار شما می‌گذارد. موفق باشید

27894

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید اینکه می‌فرمایند که آدم باید سکوت کنه بیشتر و مثلا اهل درد دل و اینا نباشه با دیگران، و بعد اگه مشکلش را نگه از درون خودش راهی پیدا میشه، استاد ما وقتی حرف نمی‌زنیم انگار تحمل آدم خیلی کم میشه و وقتی مشکل رو به یکی میگی هر چند حل نشه ولی حس سبکی میکنه آدم. می‌خواستم ببینم نظرتوت در این باره چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آن است که انسان نباید با حرافی زیاد و تلاش برای جلب نظر دیگران روح خود را از آرامش خارج کند و آشفته نماید و گرنه انس با بقیه به صورت معقول کار خوبی است. موفق باشید

27389

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا می توان گفت عالم مدرن با تغییر انسان حکیم به انسان ابزارساز که هدفش تصرف در طبیعت به قصد تمتع بیشتر است، وقتی جهت عالم خود را همین امر قرار داد، مفاهیم و واژگان عمیق را از معنا و باطن جدا کرد و به ظاهر و شیئیت یک امر و مفهوم روی آورد و اساسا معنای مفاهیمی مثل علم و هنر هم از آن باطن ویژه قدسی تهی شد تا سفارش پذیر و تغییر پذیر توسط عالم مدرنیته شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. به نظر بنده مقاله‌ی شهید آوینی با عنوان « چگونه هنرها را به خدمت اسلام درآوریم» در این مورد نکات خوبی را مطرح می‌کند. موفق باشید

27102
متن پرسش
سلام استاد: متن زیر تحلیل آقای وحدتی فر هستش از برنامه عصر جدید و اون دختره که مادرش هر عددی مینوشت می فهمید. نظر شما رو هم می خواستم بدونم استاد در مورد این اتفاق عجیب و دقیق: سلام علیکم همون طور که استاد فرموده اند، نفس انسان توجه به زمان و مکان ندارد از طرفی هم این نفس متوجه جسم خود است، بدن را تدبیر می کند، و علاقه ای که به بدنش دارد یکی از علتهایی است که می تواند بدن را با جزئیات بفهمد حالاتش را، دردهایش را، و ...لذا می بینیم که از طرفی این دختر خانم چون جسمش به طور مادرزادی ضعیف تر از روح اوست، پس همین موضوع موجب می شود تمرکز روح از جسم به طور مختص برداشته شود،(کاری که عرفا با ریاضت شرعی می کنند) چون زیاد مثل انسان عادی نمی تواند به آن جسم دستور دهد و تدبیرش کند، همین، موجب شده که کمی فرا تر از بدنش هم برود و در بُعد دیگر: آن علاقه ای که روح به جسم دارد (چون یکی از علل این علاقه به علت حاکمیت به آن است و چون به طور کامل این حاکمیت در اینجا محقق نشده)، به علاقه دیگر خود یعنی (مادرش) هم متمرکز می شود، به عبارت ظریف تر، وقتی نمی تواند مثلا دستش را حرکت دهد و چیزی بردارد، یک مادری دارد که برای او با عشق همان کارِ دست او را انجام می دهد، همان کارِ پای او را انجام می دهد، لذا روح هم از طرفی اراده های خود را محقق می بیند در کارهای مادرش! و مادر نیز اراده روحی می کند که آن کار فرزند را با عشق انجام دهد، لذا اراده روح فرزند و اراده روح مادر یکی می شود، و همین موضوع آرام آرام با مخلوط شدن در عشق بین مادر فرزند موجب اتحاد اراده، و سپس اتحاد روحانی می گردد و هرچه مادر کند، فرزند خواهد فهمید، ولی می بینیم که مادر نمی تواند به قوت فرزندش مسائل را بیابد، چون جسم مادر سالم است و تمرکزی به روی بدن خویش هم دارد. مولوی در مورد این اتحاد چه خوش می‌گوید: «چه نزدیک است جانِ تو به جانم / که هرچیزی که اندیشی بدانم» و حکایت، حکایت الله است و عبدش که وقتی اراده عبد و رب یکی شد مثل یکی شدن اراده این دختر و مادر، نفس قوی تر هرچه اراده کند به زبان آن دیگری جاری می شود، چنانچه فرمود: «مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ» همونطور که استاد فرموده اند، نفس انسان توجه به زمان و مکان ندارد. از طرفی هم این نفس متوجه جسم خود است، بدن را تدبیر می کند، و علاقه ای که به بدنش دارد یکی از علتهایی است که می تواند بدن را با جزئیات بفهمد، حالاتش را، دردهایش را، و ... لذا می بینیم که از طرفی این دختر خانم چون جسمش به طور مادرزادی ضعیف تر از روح اوست، پس همین موضوع موجب می شود تمرکز روح از جسم به طور مختص برداشته شود،(کاری که عرفا با ریاضت شرعی می کنند) چون زیاد مثل انسان عادی نمی تواند به آن جسم دستور دهد و تدبیرش کند. همین، موجب شده که کمی فرا تر از بدنش هم برود. و در بُعد دیگر: آن علاقه ای که روح به جسم دارد (چون یکی از علل این علاقه به علت حاکمیت به آن است و چون به طور کامل این حاکمیت در اینجا محقق نشده)، به علاقه دیگر خود یعنی (مادرش) هم متمرکز می شود، به عبارت ظریف تر، وقتی نمی تواند مثلا دستش را حرکت دهد و چیزی بردارد ، یک مادری دارد که برای او با عشق همان کارِ دست او را انجام می دهد، همان کارِ پای او را انجام می دهد، لذا روح هم از طرفی اراده های خود را محقق می بیند در کارهای مادرش! و مادر نیز اراده روحی می کند که آن کار فرزند را با عشق انجام دهد، لذا اراده روح فرزند و اراده روح مادر یکی می شود، و همین موضوع آرام آرام با مخلوط شدن در عشق بین مادر فرزند موجب اتحاد اراده، و سپس اتحاد روحانی می گردد، و هرچه مادر کند، فرزند خواهد فهمید، ولی می بینیم که مادر نمی تواند به قوت فرزندش مسائل را بیابد، چون جسم مادر سالم است و تمرکزی به روی بدن خویش هم دارد. مولوی در مورد این اتحاد چه خوش می گوید: چه نزدیک است جان تو به جانم که هرچیزی که اندیشی بدانم و حکایت، حکایت الله است و عبدش، که وقتی اراده عبد و رب یکی شد، مثل یکی شدن اراده این دختر و مادر، نفس قوی تر هرچه اراده کند به زبان آن دیگری جاری می شود. چنانچه فرمود : «مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که فرموده‌اند می‌باشد. به‌خصوص که می‌دانیم نفس ناطقه مجرد است و تجردش «لایقف» می‌باشد و لذا جایی نیست در عوالم که نفس انسان در آنجاها نباشد. کافی است شرایطی فراهم شود تا نفس در موضوعی متمرکز گردد. در آن صورت همان‌طور که انسان از خود، آگاه می‌باشد، از آن موضوعات آگاه می‌‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی