بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30733

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: طاعات قبول. این چند روزی که محدودیت گذاشتند شما نماز جماعت شرکت می‌کنید؟ و آیا اگر جایی نماز جماعت برگزار شود آیا شرکت کردن در نماز مشکلی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز هم بنده کاملاً توجیه نشده‌ام که چرا ستاد کرونایی که در تعطیلیِ جزئی‌ترین اعمال، اظهار نظر می‌کند و سال گذشته نیز مستقیماً پیشنهاد تعطیلی مساجد را اعلام کردند؛ امسال مستقیماً نفرمودند نماز جماعت تعطیل باشد. هرچند که امور مساجد اصفهان اعلام فرموده‌اند: «حضرات ائمه محترم جماعات. با توجه به اطلاعیه ستاد کرونای استان و حسب الامر حضرت آیت الله طباطبایی نژاد نماینده محترم ولی فقیه در استان؛ ضروریست ضمن باز نگهداشتن درب مساجد در اوقات نماز و پخش اذان از موذنه ها فقط نمازهای جماعت بمدت ده روز در شهرهای قرمز استان تعطیل می باشد.

ابطحی. مدیر اجرائی مرکز رسیدگی به امور مساجد استان اصفهان».

در حالی‌که مرکز رسیدگی به امور مساجد، نهاد مستقلی است و باید نظر امور مساجد مرکز را اعلام کند کاری که سال گذشته انجام شد. با توجه به این امر که ستاد کرونای استان نمی‌تواند حجّت باشد مگر آن‌که ستاد مرکزی کشور نظر بدهد؛ هرکس باید تکلیف خود را بداند. موفق باشید

30558

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: حالتون خوبه میلاد امام حسین مبارک. مطلبی به ذهنم رسیده که چون اثبات علمی و روشمند و مطمین مذاهب و ادیان در توان مردم نیست و شیعه و سنی و غیره عموما به تقلید پرداخته اند ولو ایمان محکم هم داشته اند و دل مردم به سبب گناه برای تشخیص حق کافی نیست آن هم زمانی که علمای مذاهب بی آن که فسق عملی داشته باشند متحیر بوده اند. پس قطعا خدا به شیعه تکلیف نکرده و کلیات و مثلا رد معاویه و یزید کافی است و ایمان بی جهت به عصمت هم نه تنها ارزش نیست چون راه مطمئنی نپیموده نسبت دادن چیزی که نمی دانیم به دین است. جواب و نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب صریحاً نظر به عصمت اهل‌البیت«علیهم‌السلام» شده است. در این رابطه می‌توانید به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» صفحه‌ی 131 که روی سایت هست، رجوع فرمایید. قسمتی از آن بحث، ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «...اِنَّما يُريدُاللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا»[1] اي اهل البيت؛ فقط و فقط خداوند خواسته تا شما را از هرگونه پليدي بزدايد و اعتقاد باطل و اثر عمل زشت را از شما پاك كند و شما را به موهبت عصمت اختصاص دهد. با دقت در آيه‌ي تطهير نكات زير مورد توجه قرار مي‌گيرد.

1- «رِجْس» از نظر لغت چون با «ال» آمده، يعني هرگونه پليدي جسمي و روحي. يعني اهل البيت(ع) را خداوند از هر گونه پليدي پاک کرده است.

2- بيش از 70 حديث كه بيشتر آن‌ها از اهل سنت است اقرار دارند كه «اهل بيت» شامل، رسول خدا(ص)و حضرت علي(ع)و فاطمه‌ زهراi و امام حسن و امام حسين«عليهم االسلام» مي‌باشد.

3- اُمّ‌سلمه مي‌گويد: بعد از آمدن آيه‌ي تطهير، رسول خدا(ص)عباي خود را برسر حضرت علي و همسر او و حسنين«عليهم االسلام» انداختند و گفتند: بارالها ! اينها آل محمداند. من گوشه‌ي عبا را بالا زدم كه وارد شوم، حضرت آن را از دست من كشيدند و گفتند: تو بر خير هستي (يعني تو زن خوبي هستي) ولي جايت اينجا نيست.

سؤال: با توجه به اين‌که قبل و بعد آيه زنان پيامبر(ص) را مورد خطاب قرار داده، چرا آيه شامل زنان پيامبر نمي‌باشد؟

جواب: اولاً: هيچ‌كس تا حال قائل به عصمت زنان پيامبر نشده، در حالي‌كه آيه خبر از عصمت «اهل بيت» مي‌دهد و در آيه‌ي مباهله هم ثابت شد زنان پيامبر(ص) به آن معنا معصوم نيستند که بتوانند لعنت الهي را بر کاذبين جعل کنند و لذا در كنار اهل‌ بيت پيامبر(ص)يك نفر از زنان پيامبر هم وارد مباهله نشد. [2]

ثانياً: همه‌ي روايات ازسني و شيعه پنج تن مذكور را به عنوان اهل بيت معرفي کرده‌اند.[3]

ثالثاً: اگر آيه مربوط به زنان پيامبر بود ضمير « عَنْكُن » كه قبل از آيه به صورت جمعِ مؤنث بود بايد ادامه مي‌يافت و نه اين‌كه وقتي موضوع اهل بيت را به ميان مي‌آورد بفرمايد «عنكم» يعني ضمير را عوض كند.

چنانچه ملاحظه بفرماييد در اين قسمت از آيه سخن از اراده و مشيت خاص خداوند به ميان آمده و اين نشانه‌ي آن است که مسئوليت مهمي را مي‌خواهد بر دوش اهل‌بيت پيامبر بگذارد که چنين مسئوليتي با وظيفه‌ي همسران پيامبر که در آيات قبل آن‌ها را توصيه کرده که در خانه‌هايشان ملازم باشند متناسب نيست. از طرفي روايات متعددي از محدثين اهل سنت هست که رسول خدا همسران خود را شامل اهل بيت ندانسته‌اند.[4] حاکم در کتاب مستدرک از قول ام سلمه مي‌گويد که: آيه‌ي تطهير در خانه‌ي من نازل شد و به دنبال آن پيامبر(ص)پيکي را به خانه‌ي فاطمه(س) فرستاد تا علي و فاطمه و حسن و حسين(ع)را نزد آن حضرت فرا خواند. آن‌گاه فرمودند: خدايا! اينها اهل بيت من‌اند. گفتم: يا رسول الله، من از اهل بيت شما نيستم؟ فرمودند: تو از نيکان اهل من هستي ولي اينان اهل بيت من هستند.[5]

4- بنا به روايات و همچنين با توجه به سياق آيه ، جاي اصلي آيه اينجا نبوده و به دستور پيامبر بعد از نزول به اين صورت تنظيم شده، و اين روش در كليه‌ي آيات مربوط به اهل‌البيت هست كه در بحث مستقلي به آن مي‌پردازيم.

5- چون اراده و خواستن در آيه‌ی تطهیر را منحصر به اهل البيت(ع)كرده و گفته «اِنَّما»، پس اولاً: اين تطهير، آن تطهير عمومي كه خداوند براي همه‌ي مسلمين اراده كرده، نيست، و اگر اين تطهير همان تطهيري بود که براي سايرين خواسته ديگر مقام خاصي براي اهل البيت محسوب نمي‌شد. ثانياً: چون خداوند تشريعاً طهارت و تزكيه را براي همه‌ي انسان‌ها خواسته، پس طهارتي که در اين آيه براي اهل‌البيت(ع)اراده کرده، تطهير تشريعي نبوده بلكه تطهير تكويني است، يعني طهارت و عصمتي است موهبتي كه در اثر آن، نيروي فوق‌العاده باطنيِ عصمت در آن‌ها ايجاد شده است، تا آن‌ها نمونه‌ي كامل صحيح زندگي كردن براي بشريت باشند.

6- معلوم است که قرآن يك واقعيت متعالي است كه بايد از طريق قلب با آن تماس گرفت، و در سوره‌ي واقعه مي‌فرمايد: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ، فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ، لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»[6] آن قرآن، قرآن بلندمرتبه‌اي است، در کتابي پنهان، کسي نمي‌تواند با آن تماس بگيرد مگر مطهرون. «ال» در المطهرون نشانه‌ي عهد ذهني است، يعني آن مطهروني كه ذكر آن رفته و شما آن‌ها را مي‌شناسيد. از طرفي تنها در آيه‌ي تطهير از اهل بيت به عنوان مطهرون نام برده پس مي‌توان نتيجه گرفت اهل البيت(ع) هستند که به طور مطلق مي‌توانند با حقيقت قرآن تماس بگيرند و عمده‌ی وظيفه‌ی ما آموختن راه طهارت است از صاحبان اصلي طهارت، تا بتوانيم با نور قرآن مرتبط شويم و به نشاط فوق‌العاده‌اي كه در اين ارتباط به‌دست مي‌آيد نائل گرديم.

 


[1] - سوره‌ي احزاب، آيه‌ي 33.

[2] - ابن جرير و طبراني آورده‌اند كه رسول خدا(ص) فرمود: «اَنْزَلَتْ هذِهِ الْايةُ في خَمْسَةٍ: فِيَّ وَ في عَلِيٍّ وَالحسن وَ الْحسين وَ فاطِمه» اين آيه یعنی آیه تطهیر در مورد پنج كس نازل شده كه عبارتند از من و علي و حسن و حسين و فاطمهi. از طرفي در سوره تحريم خداوند دو نفر از زنان پيامبر(ص) را به باد انتقاد مي‌گيرد و مفسرين اهل سنت آن‌ها را عايشه و حفصه معرفي مي‌كنند. حال چطور مي‌توان چنين تطهيري را به زنان پيامبر(ص) نسبت داد. در ضمن اصل روايت كِساء به نقل از احمد حنبل همان پنج تن را به عنوان اهل‌بيت معرفي كرده است.(ابن طاوس، الطرائف / ترجمه‌ي داود إلهامى، ص: 474)

[3] - در اين مورد مي‌توان به خصائص نسائي، ص 4 و مستدرک حاکم، ج 2، ص 416 و ده‌ها کتاب ديگر از اهل سنت رجوع کرد.

[4] - جامع‌الاصول، ج 1، ص 103، صواعق ابن حجر، ص 148.

[5] - مستدرک حاکم، ج 2، ص 416. اُسد الغالب، ج 2، ص 12 و 20.

[6] - سوره‌ي واقعه، آيات 77 تا 79.

30104

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد عزیز آنچه که از بعضی دروس معرفت النفس شما فهمیده ام نفس انسان حقیقتی دارد که این حقیقت قوایی دارد که این قوا در موطن بدن که نفس برای خود می‌سازد (البته اگر اشتباه نکنم نفس کلی) ظهور پیدا می‌کند مثلا قوه بینایی در محل چشم و شنوایی در گوش که بین اینها تناسب هم باید باشد حال از معرفت نفس بخواهیم به بکی از شوءون معرفت رب منتقل شویم آیا می‌توان گفت که خداوند متعال هم برای ظهور اسما و صفاتش در عالم ناسوت اول موطن آفرینی می‌کند بعد اسما خود را در هر موطنی ظهور می‌دهد مثلا حقیقت آدمیت از مخزنی که جامعیت اسمایی دارد در بدن تسویه شده حضرت آدم متجلی می‌شود و حقیقت خروس از مخزن خاص خود در نطفه خروس و حقیقت کلی هر درختی و موجودی در موطن خاص خود که استعداد دریافت آن اسم و فیض را دارد و بر اثر حرکت جوهری و اعمال اختیاری و پیروی از شریعت (البته در مورد انسان) هر چه قابلیت و استعداد قویتر شد تجلی و ظهور هم شدیدتر می‌شود که البته این قاعده در عالم ناسوت درست است و در مورد موجودات ملکوتی خود آنها ظهور اسماء هستد نه موطن هایی که اسما در آنها ظهور می‌کند. آیا این تلقی و برداشت درست است؟ اگر درست است با این آیه قران کریم که می‌فرماید «و ان من شی الا عندنا خزاینه و...» چگونه قابل جمع است که این آیه ظاهرا خود هر شی را تنزل یافته عالم اسما می‌داند نه چیزی که اسما در آن ظهور پیدا کرده است یعنی خود همین آتش تنزل یافته اسم قهار است و خود همین درخت تنزل یافته اسم حی است نه موطنهایی که اسم حی یا قهار در آنها ظهور کرده (عنایت فرموده در صورت امکان با تفصیل بیشتری راهنمایی بفرمایید) جزاک الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به روایت «کُنتُ کنزاً مخفیاً فأحببت أن اُعرف فخلقتُ الخلق لکَی اُعرف» می‌فهمیم حضرت حق مخلوقات را خلق کرده‌اند تا شناخته شوند. از طرفی خود را در آن مخلوقات می‌چشند، ولی خودی را که نازله‌ی آن چیزی است که در ذات خود دارند یعنی در عین حضور ذات، نازله‌ی ذات خود را در آینه‌ی تفصیل به نمایش می‌نشیند. موفق باشید

29053

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر. به یه نتیجه ای رسیدم نمیدونم درسته یا نه. تو شرایط زمانه ای که ما زندگی می‌کنیم بهانه برای بی خدایی زیاد شده است از جمله مشکلات اقتصادی و من فکر می‌کنم از بس انسان درد بی خدایی را متوجه نمی‌شود به دنبال درد بی دنیایی همچنان می‌گردد. من رفاه رو در دیدن خدا می‌بینم بنابراین نمیتونم به این نتیجه برسم که اگر یک شب بجای ساندویچ نان و پنیر بخورم جزء دردهای بی درمان زندگی ام است. حالا با این وجود آیا دیدن و نتیجه ی من درسته یا اینکه نه واقعا یه قشری از مردم در مشکلات معیشتی حاد به سر می‌برند و این باعث شده درد بی دنیایی بیشتر از درد بی خدایی حس شود؟ سوال دوم: از شما انتظار دارم به غیر از سیر مطالعاتی سایت خودتان یک سیر مطالعاتی کتب مفید و زیبا و قابل مباحثه غیر از فلسفه و عرفان که خودتان به نتیجه رسیده اید سودمند می‌باشد در اختیار مخاطبان بگذارید. در کثرت کتب به تماشا نشسته ام. در انتخاب کمی پریشان و خسته ام. خون دلی که لعل شد و گریه ام / آه از تمام ثانیه ها که گشته ام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال خداوند آن اندازه که انسان بتواند زندگی کند از مایحتاج او دریغ نمی‌کند. ولی اگر زندگی را گم کنید، اهل دنیا می‌توانند میدان‌دار آن شوند. به همین جهت بنده با نظر شما همراه هستم. ۲. واقعاً آن اندازه مسلط نیستم که چنین پیشنهادی را عملی کنم. موفق باشید

28140

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ۱. استاد بنده گاهی احساس می‌کنم در مطالعه ضعیف هستم و کسانی رو که این استعداد رو دارن که کتابهای زیادی رو میخونن غبطه می‌خورم، می‌خواستم در دوره تند خوانی شرکت کنم که مطالعات بیشتری داشته باشم، بنده خانه دار هستم. خواستم ببینم شرکت در دوره های تندخوانی لزومی داره؟ یا نه این استعداد رو آرام آرام با اضافه کردن مطالعات بدست بیارم؟ مثلا حضرت آقا در این دوره ها شرکت کردن یا نه به مرور این استعداد رو بدست آوردن؟ یا این که ایشان فرازمانی مطالعه دارند؟ ۲. انس با قرآن ندارم، هر کار می‌کنم انگار نماز و قرانم هنوز شده زورکی، که برم یک صفحه قرآن برای انجام وظیفه بخونم ،لطفا جواب رو در کانال بگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر نمی‌کنم نیاز به دوره‌های تندخوانی باشد. انسان باید در موضوعاتی که اندیشه‌ساز است بدون هر شتاب و عجله‌ای، تأمّل کند. ۲. قرآن حاوی حقایقی است تا انسان در جهانی بس گشوده و کیفی وارد شود. وقتی با این رویکرد به قرآن رجوع شود حتماً علاقه‌مند خواهید شد که مطالب را دنبال کنید. موفق باشید

28093

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: برخی ائمه جمعه و بعضی سرپرستهای نهاد رهبری در دانشگاه ها و برخی دیگر از منتصبین به رهبر انقلاب در جایگاه های کشور، متاسفانه به سمت قانون شکنی و تخلفات و اقدامات ناشایستی رفته اند و حتی قوه قضاییه هم در برخی ورود کرده و متخلفین که از ائمه جمعه و سرپرستهای نهاد رهبری بوده اند را توبیخ کرده اند. چطور رهبری انقلاب و دفتر ایشان در این مسائل پیگیری و نظارت ندارند که خود این منتصبین مرتکب قانون شکنی و تخطی شوند و در سمت قرار می‌گیرند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان آنچه می‌فرمایید به طور مشخص نیستم. ولی تجربه‌ی کار اجراییِ بنده این نکته را به بنده فهماند که برای حضور در امورات اجرایی، توحیدی بس بالاتر از توحیدی که عرفاً انسان‌ها با آن‌ها به‌سر می‌برند، نیاز است. گفت: «یا مکن با فیل بانان دوستی .. یا بنا کن خانه ای در خورد فیل»

موفق باشید

28014
متن پرسش
سلام استاد عزیز: من سوالی داشتم راجع به اینکه از کجا متوجه بشم و پی ببرم که در مقابل ملکه «وهم» شکست خوردم تا حالا و بر صورت باطنی ام غلبه کرده یا نه؟ بنده هنوز درگیر گذشته و آینده ام و نه تنها بر اون فایق نیومدم بلکه در نمازم نیز تاثیر مخرب بیشتری گذاشته استاد. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما چه‌کار به این حرف‌ها دارید؟! بالاخره با رعایت دستورات شرع و عزمی که باید در این رابطه داشته باشید، جلو بروید و باز جلو بروید و خیلی نباید مشغول این حرف‌ها شد. «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش». خداوند خودش به موقع مددکار خواهد بود. موفق باشید

27423

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: فلسفه دفن مردگان با کفن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حکم الهی است. شاید بتوان گفت روح انسان که ناظر بر بدنش می‌باشد، در آن‌چنان شرایطی اذیت نمی‌شود ولی چنانچه کفن نداشته باشد اذیت می‌شود مگر آن‌که در دریا غرق شده باشد و امثال آن که ظاهراً در این موارد، روحِ او را از بدنش منصرف می‌کنند. موفق باشید

27403

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
چگونه می توان گفت یک فیزیکدان ملحد علمش غیر دینی هست با اینکه فهم او از طبیعت می تواند کشف واقعیت کند؟! البته به قول علامه جوادی اگر حقیقتا علم باشد نه وهم و گمان و شک! نظر شما چیست؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن بسیار مفصل است. فکر می‌کنم هایدگر در مقاله‌ی «پرسش از تکنولوژی» ظرایفی در رابطه با این امر مطرح کرده است. جزوه‌ی مربوطه و شرح صوتی آن بر روی سایت هست. موفق باشید

27189

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شوند» مطالبی را گفته اید که بنده برداشتم از آنها این هست که نباید به صورت علمی به سراغ فروعات دین بریم. مثلا به لحاظ علمی خصوصیات زیادی برای نماز ذکر شده که البته نمی شود از آنها چشم پوشی کرد! خب به هر حال به کلی از اینها چشم پوشی کنیم یا اینکه فقط باید طوری با اینها برخورد کنیم که ایجاد انگیزه ای برای انجام عمل نشود! و اصلا اگر تکنولوژی بتواند گوشه هایی از منفعت اعمال دینی را به ما نشان دهد و ما اعمال دینی را تحلیل علمی کنیم و منافعی را که تکنولوژی گفته بیان کنیم آیا این در آخر به حذف دین می انجامد؟! یعنی امکان دارد حتی انسانهای مسلمان و مومن هم فکر کنند علم بدون دین می تواند سعادت انسانها را تامین کند؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دین الهی برای آن است که انسان را در ساحاتی بس متعالی جای دهد و دیدگاهی بسیار گسترده‌تر از آنچه علم تجربی از واقعیات در مقابل بشر می‌گذارد، را نشان دهد. در جلسات ۵۰ به بعد شرح آن کتاب، در این مورد نکاتی عرض شده است خوب است به شرح صوتی کتاب نظری داشته باشید. موفق باشید

26724

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: دارویه امام کاظم (ع) برای کرونا است؟ یا حدیث جعلی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. موفق باشید

26142

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: کتاب زن آنگونه که باید باشد شما را مطالعه کردم. دقیقا موضوعات، سکینه که حالتی الهی و روحانی است، و مودت و رحمت، روح هایی که همدیگر را می یابند، را با فردی تجربه کردم البته که آزمایش الهی بوده است ولی من دیگر نمی توانم افراد دیگری که روح توحیدی ندارند را به عنوان خواستگار راه بدهم. انگار روحم در عالمی دیگر با کس دیگری گره خورده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌همه باید در ارتباط با انسان‌ها سخت‌گیری نکرد و در دلِ ماجراها توحید را تجربه نمود. مثل این‌که ما در همین جهانِ آشفته باید ایمان را تجربه کنیم، نه آن‌که از اجتماع فرار کرده به غارها پناه ببریم! به همین جهت نباید طوری زندگی را تعریف کنید که در پذیرش خواستگاران سخت‌گیری شود. موفق باشید

26055
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: ضمن تسلیت خدمت شما به علت چهارمین سالگرد رحلت آیت الله محمد شجاعی رحمةالله‌علیه دلنوشته‌ یکی از عزیزان از شاگردان ایشان رو محضر شما می فرستم و امید دارم خداوند در این یاد از ما دستگیری فرماید و شما هم برای ما دعا بفرمایید استاد تا آنچه باید بشود، بشود. #دلنوشته ای در فراق استاد استاد بزرگوار سلام: چهارسال گذشت، چهار سال از یتیم شدن ما می گذرد، چهار سال درد یتیمی را، چهار سال درد بی پدری خود را در سکوت فریاد کردیم. استاد عزیز شما برای همه شاگردانتان چون پدری مهربان بودید. استاد بزرگوار چهار سال گذشت، ای ولیّ خدا چهار سال، دلتنگی، برایمان چهل سال گذشت، اما با وجود تمام دلتنگیهایم هنوز رفتنتان را باور نمی کنم، هنوز چهره زیبا و ملکوتی و صدای دلنشین و الهی شما، بر گوشم طنین انداز است. هنوز وجود نازنینتان را احساس می کنیم، شما هستید، اما دیگر چشمانم لیاقت دیدار شما را ندارد. استاد عزیز دلتنگم، دلتنگ نگاه مهربان و الهی شما، دلتنگم، آنقدر دلتنگ، که دلتنگیم، در هیچ جمله و واژه ای نمی گنجد، استاد بزرگوار، ما شما را در اوج نا باوری از دست دادیم، ما در تدارک بر آوردن نذوراتمان بودیم که آسمان بر سرمان و زمین زیر پایمان خراب شد. استاد بزرگوار ندیدنتان و به ظاهر نبودنتان بر ما سخت و گران گذشت. سخت است برای کسی که حتی تاب لحظه ای فکر کردن به این را نداشت که در دنیایی نفس بکشد، که شما استاد بزرگوار و آیت الله بهجت در آن به ظاهر نباشید، حتی فکر آن هم برایم سخت بود. اما اکنون، آه ... در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود. کاش لحظه ای، فقط لحظه ای می توانستم، چهره زیبا و ملکوتیتان را ببینم و با شما سخن بگویم. در این چهار سال چه حرفهای بسیاری که در دلم ماند که ماند، و با کسی یارای گفتن نیست، و چه بغضهای سنگین و گلو گیری که امانمان را بریده و می برد و بر قلبمان سنگینی می کند. سوختیم، آقا، سوختیم، شاید برخی ندانند که بر ما چه می گذرد، معنای سوختن را کسانی می داند که شعله های آتش را، چشیده و یا از نزدیک دیده و درک باشد. چهار سال در آتش هجران و فراق سوختیم و سوختیم و چهار سال سوختم در آتش حسرت و ندامت اینکه چرا شما را نشناختم و چرا از انفاس قدسی شما استفاده نکردم. استاد عزیز و بزرگوار من طفل نوپایی بودم، در این راه، که می خواستم راه رفتن بیاموزم، که با رفتنتان زمین خوردم، در این داغ کمرم شکست. اما بوی گل را از چه جوییم از گلاب، گر چه شما استاد عزیز و بزرگوار از میانمان پر کشیدید. البته به ظاهر، چرا که «العماء باقون مابقی الدهر». شما زنده اید، نام و یادتان همیشه زنده و باقی است. و آثار ارزشمندتان که همه برگرفته از آیات و روایات وارده از حضرات معصومین (علیهم السلام) است، (به اذن الله) راه گشای هر طالب صادق است. و این را هم می دانم، که نمی توانم رفتنتان را، بهانه کرده و از راه رفتن دست بردارم. شما حجت را بر همه ما تمام نمودید، در آثار ارزشمندتان، هر آنچه لازمه راه هست را مطابق با آیات و روایات وارده از حضرات معصومین (علیهم السلام) بیان نمودید، و دیگر عذر و بهانه ای برای هیچ یک از ما باقی نگذاشته اید، چه آنهایی که چهره زیبا و ملکوتی شما را دیده اند و می سوزند و چه آنهایی که ندیده اند و می سوزند. اما استاد عزیز و بزرگوار، با دلِ تنگم چه کنم؟ با دل بهانه گیرم چه کنم؟ به دل وعده وصال داده بودم و در سر هوای وصال داشتم، اما وقتی به اعمال ناپسند خود می نگرم، می نگرم من کجا و دیدار چون شمایی کجا؟!. باید دیدار شما را به خواب ببینم، آن هم اگر ببینم. آقا کاش در ظاهر هم بودید، کاش. سخت است، قاب عکسی به جایتان سخت است. بارالها! تو را سپاس، بخاطر همه نعمتهایت تو را سپاس، بخاطر تمام لحظه های سخت زندگیم که در کنارم بودی و مرا تنها نگذاشتی، تو را سپاس. پروردگارا! تو را سپاس، که پروردگارم تویی، ای مهربان بی همتا. بارالها برسان صاحب زمان «عج» را، برسان منجی بشریت را، برسان حضرت بقیة الله الاعظم «عجل الله تعالی فرجه الشریف» را. پروردگارا ظلم بیداد می کند، شیعیان و مسلمانان، و مظلومان و کودکان بی جرم و بی گناه کشته و یا یتیم می شوند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً خداوند آیت اللّه شجاعی را با عنایت خاصی پرورانده بود و او نیز با نگاه خاصی به حضرت معبود نظر داشت. امید است که رفقا با توجه «رازبینانه» آثار آن مردِ بزرگ را دنبال کنند، چه آثار مکتوب ایشان و چه صوت‌هایی که از ایشان باقی مانده است. موفق باشید

26040
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد گرامی: ببخشید از اینکه وقت شما را می گیرم: ۱. اینکه بعضی می فرمایند انسان هنگام مرگ تمام اطلاعات خود را فراموش می کند، پس چگونه آقای قوچانی در جواب خود با دو ملک با استدلال جواب می دهند وقتی که بر ترس خود غلبه می کنند و چنان سخن گفتن را ادامه می دهند که آن دو می گویند جواب هر سوال یک کلمه است؟ و حتی کسانی که حافظ قرآن بودند و در کما فقط از آنها صوت قرآن شنیده می شود؟ ۲. اصلا سر در نمی آورم چگونه برای ایشان پرسش و پاسخ بوده ولی از بعضی استادان می شنویم که می گویند سوالات برزخ از جنس سوالات دنیا نیست مثلا مثل وقتی خداوند بخواهد از صبر بنده بپرسد او را دچار بلا می کند. ۳. اینکه انسان در مسایل توحیدی باورش رشد می کند، وقتی با اطرافیان سخن می گوید و باورهای سطحی و گاها غلط آنها او را عذاب می دهد و اصلا نمی شود با آنها بحث کرد در این زمینه، با چه جمله ای در ذهن خود را آرام کنیم، مانند شما که گاها باورهایی سطحی ما آزارتان می دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در خواب و در قیامت، ملکات باقی می‌مانند و نه محفوظات. ۲. به هر حال در آن حالت به این صورت برای جناب آقای قوچانی ملکین ظهور کرده است. شاید در برزخِ اصلی بیشتر ظهورِ حقایق قلبی به میان آید 3- باید به حقیقت آن سخن‌ها توجه کرد و با انسان‌ها مدارا نمود. در ضمن جزوه‌‌ای در رابطه با «سیاحت غرب» بر روی سایت هست. موفق باشید

25846

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: استاد یکی از مباحثی که من هرچه بین آثار گشتم و پیدا نکردم، موضوع «خانواده از منظر عرفان اسلامی» بود. آیا میشه احکامی که در انسان شناسی گفته میشه از قبیل اینکه انسان مبدأ و غایتی داره و هدف نهایی خلقتش عبودیته و ... رو برای خانواده هم جاری کرد؟ و آیا میتونیم در کنار انسان شناسی و جامعه شناسی، خانواده شناسی رو هم وارد پیکره جهان بینی بکنیم؟ ممنون میشم اگه مورد اول رو با تفصیل بفرمایید. اگر هم اثری در این باره می شناسید معرفی کنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده رویکرد عرفانی است که اگر پیش آید همان روایات و آیاتی که در باره‌ی خانواده هست، کافی است. موفق باشید

25549
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، آیا ممکن است خداوند قضای حتمی خود را نقض کند؟ آیا انسان می تواند با «دعا»، قضا و قدر الهی را تغییر و تبدیل دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قضای الهی همیشه ثابت است، ولی انسان‌با تغییر موقعیت، از قضایی به قضای دیگر و از قَدَری به قَدَری دیگر می‌تواند پناه ببرد. موفق باشید

25418

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد عزیزم سلام: در سوال قبلی که خدمتتان ارسال کردم از شما خواستم کتاب هایی را برای شروع مطالعه تاریخ اسلام و تاریخ معاصر پیشنهاد دهید و شما لطف نمودید و کتاب فروغ ابدیت و جزوه ریشه های انقلاب را برای شروع معرفی نمودید. اما یک چیز جا ماند، برای مطالعه تاریخ، خیلی دست به عصا حرکت می کنم، چون نمی شناسم جریانات مسئول آن را و می ترسم گرفتار آدم های نادان شوم، لطفا اگر میسر است استادی را هم در زمینه تاریخ اسلام و هم تاریخ معاصر معرفی نمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید در این مورد کتاب‌های آقای دکتر موسی نجفی و آقای دکترموسی حقّانی کتاب‌های قابل اعتمادی باشد. در ضمن در این مورد می‌توانید با حجت‌الاسلام آقای کاظمی به شماره‌ی ۰۹۱۳۲۹۴۳۷۴۹ مشورت کنید. موفق باشید 

25387
متن پرسش
با سلام: شما می فرمایید که عین وجود عین هستی فقط حضرت الله است. اما در کتاب خویشتن پنهان می فرمایید که بدن عین وجود نیست بلکه روح انسان عین وجود است. تفاوت دو عین وجود بالا در چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح انسان چیزی جز «وجود» نیست ولی نسبت به وجود مطلق در مرتبه‌ی نازله است ولی «عین‌الوجود» به معنایِ حقیقی آن در مرتبه‌ی مطلقِ وجود می‌باشد. موفق باشید

24691

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: چگونه انسان متوجه شود که تقدیر او در ازدواج چیست؟ آیا می شود خداوند مودت و محبت کسی را در دل قرار دهد و فرد چندین سال بلاتکلیف و منتظر بماند و نداند که تقدیر او چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد نباید خودمان را دست خودمان به خطورات و توهّمات خود دامن بزنیم. وظیفه‌ی ما آن است که هرچه خدا پیش می‌آورد را مورد استقبال قرار دهیم، نه آن‌که به جهت آمال و آرزوهای خود آن‌چه پیش آمده است را رد کنیم. موفق باشید

24188

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ممنون به پاسخگویی شما عزیز. از خدای مهربان برای شما شهادت در رکاب امام زمان (عج) خواستارم جواب «۲۴۱۶۹» را ندادید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی در ایمیل‌تان این‌طور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: شما به عنوان عبادت و کسب روزی حلال، کمی ساعت کار را افزایش دهید، إن‌شاءاللّه نتیجه می‌گیرید. موفق باشید

22633
متن پرسش
فکر می کنم حال و روز من سخت در بند این جمله باشد. لطف کنید در مورد این جملات که از یکی از عالمان اخلاق (آیت ا.. ملا حسین قلی همدانی _ تذکرةالمتقین) نقل شده توضیح بدهید: «اگر بی مراقبت مشغول به ذکر و فکر بشود٬ بی فایده خواهد بود. اگر چه حال هم بیاورد٬ چرا که آن حال دوام پیدا نخواهد یافت گول حالی را که ذکر بیاورد بی مراقبه نباید خورد.» تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که فرموده‌اند. به هرحال هر اندازه معرفت انسان نسبت به حقایق بیشتر باشد، تاثیر اذکار او قوی‌تر خواهد بود. موفق باشید

31427

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: ضمن تسلیت ایام حزن و اندوه ائمه علیه السلام کتاب آنسوی مرگ رو می خوندم. سری به پرسش و پاسخ های مخاطبین سایت هم زدم چند مورد بیاناتی فرموده بودین. قبلا در مورد کتاب سیاحت غرب که تا حدودی در همین فضاست بیاناتی فرموده بودین که با وجود حجم کم کتاب بسیار راه گشا بود. با توجه به بعضی مسائلی که در کتاب بود و مشکل پیش می آورد (که در پرسش خوانندگان هم موردی مطرح شده بود) می خواستم از شما درخواست کنم با توجه به اینکه کتاب استقبال خوبی داشته و بسیاری آن را می خوانند در صورت صلاح دید و وسعت وقت مطالبی هم برای این کتاب بیان کنید که جهت نگاه و استفاده خوانندگان صحیح باشه تا بشه بهره بیشتر در مسیر صحیح از کتاب بگیریم --------------------------------------- برای نمونه دو سه مورد که خودم به مشکل برخوردم مورد اول که بسیار تکان دهنده بود وضعیت شهر از دید ملکوتی آن بود. در مورد تجربه سوم، وادی حق الناس بود کاملا نا امید کننده بود. در ادامه توصیف بهشت برزخی بود یک مورد درباره لذات جنسی افراد بود که قرار دادن این صحبت ها با آن بیانی که شما در مورد حورالعین داشتید تفاوت از زمین تا آسمان بیشتر بود. مورد دیگر توصیف بهشت که حس تفرجگاه شش هفت ستاره برو منتقل می کرد. موارد دیگری هم بود که اینها رو برای نمونه ذکر کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد سؤال‌هایی از طرف کاربران محترم در زمان‌های مختلف شده و بنده نیز عرایضی داشته‌ام خوب است که به آن جواب‌ها رجوع شود. مثل سؤال و جواب شماره‌ 25063 و 27034 . موفق باشید

30836

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر و آرزوی عمر طولانی: بنده در جایگاه شغل و فعالیت اقتصادی در سعادت اخروی انسان ها دچار چالش هستم که در دو مثال خدمتتان عرض می‌کنم: ۱. به عنوان مثال آیا می‌توانیم اینگونه ادعا کنیم یک کارخانه دار شغل اش همانقدری موجب سلوک فردی اوست که یک معلم معارف و این در حالیست که خداوند استعداد معلم شدن را به آن کارخانه دار نداده و استعداد کارخانه دار شدن را به آن معلم پس اگر آن کارخانه دار از لحاظ سلوک معنوی نسبت به آن معلم عقب بیوفتد این یک نوع بی عدالتیست در تخصیص استعداد ها به انسان ها؟ ۲. در یک مثال دیگر مثلا شخصی که برای گذران معاشش مثلا به او استعداد داد و ستد در بازار بورس داده شده و استعداد و علاقه ی دیگری به شغل دیگری ندارد آیا باید شخصیتش را تغییر دهد بطوریکه مثلا در نفس او علاقه و جدیت نسبت به شغلی مانند معلمی پدید آید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌طور است حتی ممکن است انواری به قلب آن کارخانه‌دار که به قصد کارآفرینی تلاش می‌کند، برسد که بسی برتر و پاک‌تر از آن الطافی است که به استاد معارف می‌رسد. ۲. در مسیر کسب معاش باید آنچه در بستر طبیعی به ما می‌رسد، ورود کرد و آن وقتی است که ما کاری انجام داده باشیم و حاصل کار خود را استفاده کنیم. مسئله بورس، از این جهت برای بنده حل نیست، والله اعلم. موفق باشید

30478

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استادِ عزیز تر از جان! کتاب ادب خیالتان را نوشیدیم. یک سوال از محضرتان دارم دانشجویی که می‌خواهد کار تربیتی عمیقی را انجام دهد، به نظر شما، دوران ابتدای جوانی اش را فقط به کسب علم و جمع آوری ابزار های علمی، تقویت مبانی، یادگیری اصول تربیت اسلامی، به قول خودتان عالَم دار شدن و.. سپری کند و پس از ۷_۸_۱۰ سال، قدم در راه تربیت بگذارد، یا از همان ابتدا زمانش را تقسیم کند و بخشی را به کار فرهنگی و بخشی به کسب همان چیز ها که عرض شد، کُنَد؟ زیرا ترسم از آن است که در زمان جوانی که بهترین زمان برای باروری علمی است، با کار فرهنگی در اجتماع، کمی ضعیف شود. به طور کلی زمان اقدام جدی به کار فرهنگی در اجتماع را (به شکل عمیقش) در چه سنی می‌بینید؟ البته با استاندار های خودتان (با افق گام برداشتن برای تمدن سازی در زمان حضرت)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما در هر زمانی در سنت‌هایی که در آن قرار داریم می‌توانیم مطابق آن‌ها فعالیت‌های فرهنگی داشته باشیم و در عین حال هر اندازه عمیق‌تر در معارف الهی ورود کنیم، بهتر می‌توانیم به جامعه‌ی خود کمک نماییم. لذا از این جهت نه به‌کلّی از فعالیت‌های اجتماعی، خود را جدا کنیم، و نه تماماً غرق فعالیت‌های اجتماعی شویم و از عمق‌بخشیدن به معارف خود غافل گردیم. موفق باشید

نمایش چاپی