بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
622
متن پرسش
با سلام و ادب. چگونه می توانم مطمئن باشم که از مدافعان مقام معظم رهبری محشور خواهم شد؟ در حالی که وقتی با افراد بی اعتقاد با این امر و امواج تهمت ها و ناروا گفتن های آنان به ایشان مواجه میشوم ، زبانم لال می شود ؟ اما بعد تا ساعت ها برای این که مبادا با آنان محشور شوم گریه می کنم .چه کار کنم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اگر شرایط مناسب بود و افراد آمادگی سخن حق را داشتند وظیفه است که از رهبری دفاع کرد، ولی اگر چنین نیست به این جمله در جواب این افراد اکتفا کنید: «آیا جواب این حرف‌ها را در قیامت دارید، آیا نگران قیامت خود نیستید؟» اگر شرایط گفتن این جمله هم نبود آن‌ها را همراهی نکردید إن‌شاءالله وظیفه‌ی خود را انجام داده‌اید. موفق باشید
81

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم و خدا قوت "اگر می‌خواهی این دشت طولانی را طی کنی، هفته‌ای یک جلسه از قرآن و یک جلسه از نهج‌البلاغه کافی است، و رویِ هم رفته بهتر است به ترتیب تاریخ طرح مباحث آنها را پی‌گیری کنید." برگرفته از جزوه سیر مطالعاتی اولا: اگر بخواهیم سی دی های تفسیر و نهج البلاغه استاد را بر حسب تاریخ ایراد آنها پیگیری کنیم نیاز به دانستن تاریخ ایراد آنها داریم. آیا تاریخ آنها قابل دسترسی است؟ (مدتی است که با دوستان بحث تفسیر و نهج البلاغه را آغاز کرده ایم) ثانیا: آیا سی دی های ایشان در قم هم قابل دسترسی می باشد؟ ثالثا: آیا به صورت دی وی دی نیز ارایه شده است؟ ضمنا به خاطر اطلاع رسانی پیرامون تعطیلی جلسات یازدهم و سیزدهم آبان از طریق اینترنت هم بسیار سپاسگذارم چرا که ما آمدنمان به اصفهان را با زمان جلسات آقای طاهرزاده تنظیم می کنیم. با تشکر 11/8/1387
متن پاسخ

با سلام
جواب اول:لیست cdها بر اساس تاریخ بحث ها تنظیم شده است.
جواب ثانی:به منوی صفحه اصلی قسمت"مراکز تهیه آثار استاد"مراجعه نموده وسفارش خود را بصورت تلفنی باگروه فرهنگی المیزان بفرمائید تا با هماهنگی انجام شده برای شما ارسال گردد.
جواب ثالث:خیر ولی انشاالله در آینده سخنرانی های استاد بصورت DVDدر اختیار علاقه مندان قرار خواهد گرفت.

15622
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: آیا شما کتاب کابالا و پایان تاریخش را مطالعه کردید که نوشته مرتضی رضوی است در این کتاب تاریخ را به دو قسمت کابالایی و مهدوی تقسیم کرده که از اول خلقت انسان تا کنون کابالایی و با مدیریت ابلیس بوده و جریان حق جز رگه هایی در آن نبوده ولی این تارخ به پایان خود رسیده و در مرحله گذار به عصر مهدوی هستیم در این کتاب گفته شده ابلیس با وارد کردن تصوف به پرچمداری حسن بصری تصوف را وارد دین کرد و کابالا وارد اسلام شد که در شیعه هم سید حیدر آملی عرفان را مطرح کرد ملاصدرای سنی اشراف زاده به دژ شیعه نفوذ کرد و کابالیسم محی الدین و هم جنس گرایی را مطرح کرد و بهر مند شدن از حسن جمال پسران زیبا رو ستایش شیطان توسط محی الدین و ملاهادی سبزواری و کابالا با حربه عرفان در اسلام نفوذ کرد. استاد در این کتاب مطالبی است که سبب بدبینی ام به عرفان شده واگر این کتاب را نخواندید لطفا آن را مطالعه کنید سپس جواب بدهید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه نیاز است که وقت خود را صرف مطالعه‌ی چنین کتاب‌هایی بکنید که سراسر بی‌پایه است و حتی نویسنده‌ی آن زحمت خواندن یک صفحه از کتاب‌های امثال سید حیدرآملی و محی‌الدین را به خود نداده است تا متوجه شود کتاب‌های این بزرگان سراسر، همان توجه به آیات قرآن است آن‌هم با همان تأکیدی که قرآن دارد یعنی تدبّر در قرآن. موفق باشید

15183
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر: 1. با عرض پوزش می خواستم تفاوت میان سیر سلوکی که علامه طباطبایی (ره ) مطرح می کنند را با مرحوم سید هاشم حداد(ره ) بدانم. ۲. اگر انقلاب اسلامی ظرفیتی ایجاد کرده که می شود بی استاد سلوک کرد. پس چرا در گذشته هم امثال انصاری همدانی ها را داشتیم؟ یعنی از اول هم میشده. ولی بستگی به ظرف وجودی و همت ها داشته است. درست است استاد؟ انقلاب هم موید و کمک کار این بوده. ۳. روش سلوکی ملاصدرا چه بوده است استاد؟ ظاهرا ایشان علم را وصل به عمل می کردند. کمی راهنمایی کنید التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مرحوم سید هاشم حداد و علامه‌ی طباطبایی هر دو ذیل مرحوم علامه قاضی سلوک خود را انجام داده‌اند. منتها مرحوم علامه علاوه بر آن، مأموریت ارائه‌ی معارف الهی در این تاریخ و مطابق ذوق این تاریخ را به عهده داشتند. ولی در راستای دستگیری در امور فردی شاگردان خاص‌شان، فرقی با هم نداشتند. 2- همیشه در کنار سالکِ مجذوب – که با استاد جلو می‌رود – مجذوبِ سالک هم بوده است. ولی در انقلاب اسلامی تاریخی با این خصوصیات ظهور کرده که علم انسان‌ها برای سلوک‌شان کافی است و اگر اراده‌ی سلوکی را در خود ایجاد کنند، از راه به بیراهه نمی‌روند 3- سلوک ملاصدرا هرچه بوده است، سلوکِ فوق‌العاده‌ای بوده. به ندرت چنین افرادی پیدا می‌شوند که در اوج عرفان و برهان در تاریخ ظهور کنند. موفق باشید

11367
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد محترم سلام علیکم: آیا می توان براساس قاعده لزوم سنخیت علت و معلول و اینکه هر ناقص و نازلی ناچار است معلول کامل از نوع خود باشد گفت هرانسانی در وجود خود تکوینا ناچار است که معلول کامل از نوع خود یعنی انسان کامل باشد و چون هر وجودی در عوالم بالا ظهوری در عالم ماده به اندازه ظرفیت آن دارد وجود انسان کامل در عالم تشریع نیز ضرورت دارد و اجتناب ناپذیر است و از این طریق نبوت و امامت در تکوین و تشریع به اثبات می رسد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید بین امور اعتباری با امور حقیقی تفکیک کرد. انسانیت یک امر وجودی و حقیقی است از آن جهت که تشکیک‌بردار است، ولی نبوت و امامت یک مأموریت الهی است و لذا اگر حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نبی اللّه هم نبودند ولی مطابق شریعت الهی عمل می‌کردند انسان کامل محسوب می‌شدند. از این جهت در سؤال شما بین امور حقیقی با امور اعتباری تفکیک نشده. موفق باشید

5619
متن پرسش
سلام دوباره ادامه بحث حجاب: 2.می خواستم نظرتون رو درباره این مطالب بدونم به عنوان مطلب روز وراه حل آن ها خیلی ممنون اگرحوصله کنید وبخوانید.؟؟ الف: وحید یامین پور نوشت: درباره ی «ساپورت»: از زیبایی پوشش تا زیبایی اندام... زنان ایرانی همیشه اصول زیبایی شناختی را در پوشش و آرایش رعایت کرده اند. مساله ی امروز ما این است که درگاه درک زیبایی برای زنان گویا عوض شده است. زن ایرانی زیبایی را در رنگ و طرح پوشش جستجو می کرد نه در نمایش تن. برای همین چشمی که به زن ایرانی می افتاد روی طرح و رنگ های پوشش می لغزید نه روی اندام و پوست و چهره اش. ولی زیبایی در زمانه ی ما در «تن نمایی» است. لباس خودش موضوعیتی ندارد بلکه باید بتواند هرچه بیشتر تن انسان را بنمایاند یا زوایای بدن را یا پوست بدن را. لباس در معنای مدرنش پوشش نیست بلکه رهنمای نگاه به زیبایی های تن است. این قاعده در طراحی لباس چسبان مردانه هم رعایت می شود. آنچه امروز آنرا ساپورت می نامیم ادامه ی همین «تن نمایی» است و عجیب است که دخترکان ایرانی، زیبایی را در تن نمایی جستجو کنند چراکه در هیچ کجای تاریخ این سرزمین حتی پیش از اسلام، «تن» محل ارجاع نگاه و زیبایی نبوده است بلکه تلاش هنرمندان در زیبانمایی پوشش بوده است... پ ن: برای مذهبی ترها، چادر، پوششی ضد ارتباطی است که هم اندام را از نگاه دیگران می پوشاند و هم جلوی لغزیدن نگاه روی زیبایی های پوشش را می گیرد. هرچند در انواع چادری های امروزین، دختران چادری چه در نقشهای ریز روی چادر چه در جنس آن و چه در پوشیدن روسری های رنگی قابل مشاهده زیر چادر باردیگر به زیبایی های پوشش روی آورده اند. ب:نقد: علی ابوطالبی نوشت: «درباره‌ی ساپورت»، متنی‌ست به قلم دکتر وحید یامین پورکه در آن از «باب‌شدن تن‌نمایی» می‌نویسد در این مقال، قصد ندارم تاریخ پوشاک را بکاوم یا از منظر زیبایی‌شناسی (و حتی جامعه‌شناسی) مقوله‌ی «ساپورت‌پوشی» را نقد کنم... که این هر دو می‌تواند موضوع بحث‌ها و فحص‌های مفصل و جذاب باشد. نقدم متوجه پی‌نوشت دکتر یامین‌پور است؛ آنجا که از اصطلاح غریب و نامأنوس «مذهبی‌ترها» استفاده می‌کند و گواه و سند «مذهبی‌تر»بودن را «چادر» می‌داند؛ آنجا که ملاک و معیار دینداری را به «شمایل» و «ظاهر» فرومی‌کاهد؛ آنجا که با متر و خط‌کش می‌کوشد قواره‌ی دیانت را اندازه بگیرد... بیایید فرض کنیم چادری‌ها مذهبی‌ترند؛ فرض کنیم متر و مقیاس دینداری میزان فشاری است که پیشانی بر مُهر وارد می‌کند؛ فرض کنیم کشیدگی مد «ولاالضآلین» با امکان رستگاری نسبت مستقیم دارد... برادرم، آقای یامین‌پور، تکلیف ما با آن بانوی چادری که صبح انتخابات ۸۸ فرمان شورش خیابانی صادر کرد چیست؟ آن بانوی چادری را که آن روزها کوشید از آب گل‌آلود خویشاوندی با تُرک و لُر ماهی بگیرد چه خطاب کنیم؟ این‌ها مذهبی‌ترند از آن شیرزنان غزه، که روسری و لباس رنگین به تن دارند اما زیر بار ننگ اطاعت از اسرائیل نرفته‌اند؟ این‌ها مذهبی‌ترند از زنان محجبه‌ی آراسته‌ی حاضر در سخنرانی‌های سیدحسن نصرالله (که خداوند پشت و پناهش باشد)؟ محجبه‌های رنگین‌پوش مالزی و اندونزی را کجای این طیف قرار دهیم برادر؟ به صفر نزدیکند یعنی با سنجه و مقیاس شما؟ از راشل کوری، دختر شجاع (اما بی‌حجاب)ـی که در برابر تانک‌های اسرائیل سینه سپر کرد حرفی نمی‌زنم، که قرار هم نبود از «بی‌حجاب‌ها» سخنی به میان آید. بحث بر سر مذهبی‌ها و مذهبی‌ترهاست... از کدام مذهب سخن می‌گوییم، وقتی متر و معیارمان، پارچه‌ای‌ست؟ ---------------- این مقاله ای ونقد آن بود ونظروراهکارحضرت عالی که همیشه پدرانه وسطحی نبوده؟ ودرآخر نظر راه حل فردی دیگر اگروقت داشتید بخونیدجالبه نگاهش: (الیاس قنبری نوشت: هنجارها، نمود بیرونی ارزش ها هستند. هنجاری به نام حجاب مبتنی بر ارزشی درونی به نام عفاف عمل می کند. پوشش، در درجه اول باید شرعی باشد. دوم اینکه باید منطقی باشد یعنی راحت باشد ( مثلا به نظر من پوشیدن لباس تنگ و کفش پاشنه بلند یا پوشیدن چادر بدون آستین و جلو باز که عملا دست را فلج می کند یک کنش غیر منطقی است) سوماً لباس باید با هنجارهای اجتماعی سنخیت داشته باشد و چهارم اینکه پوشش باید قانونی باشد. لباس های جلف و زننده از نظر من لباسی است که این چهار ویژگی در آن رعایت نشده باشد. یعنی شرعی و منطقی و هنجارمند و قانونی نباشد. اما بحث حجاب اجباری توسط قرتی ها صرفاً یک بهانه و آدرس غلط دادن و نوعی حمله پیش دستانه است. احتمالا همین حجاب اجباری باعث شده این لباس های احمقانه و غیر منطقی تنگ را بپوشند. شاید دیده باشید که وقتی روسری دختری از سرش می افتد سریع آن را به سر می کند. این اقدام او هیچ ربطی به حجاب اجباری و جنبه قانونی آن ندارد بلکه او می داند که اگر روسری اش را بردارد هزاران چشم به او خیره خواهد شد. در واقع این جنبه هنجاری است که رعایت حجاب را ایجاب می کند. آن چشم هایی که به بی حجاب و کسی که با پوشش جلف و زننده وارد محیط عمومی می شود خیره می شود نقش نظارت و کنترل هنجارها را بر عهده دارند. ما با نگاه نکردن به پوشش های جلف در واقع عمل انها را تأیید می کنیم. با نگاه نکردن می گوییم که عمل انها کاملاً طبیعی و معمولی است. با نگاه نکردن و بی توجهی به آنها می گوییم که پوشش شما هیچ هنجاری را نشکسته است. به این موجودات باید نگاه کرد. باید به آنها خیره شد. همان طوری که در خیابان اگر دلقکی ببینیم به او نگاه می کنیم. همان طور که اگر کسی توی خیابان داد و بیداد راه می اندازد نگاهش می کنیم. به نظرم بزرگترین وظیه ما حفظ جنبه هنجاری حجاب است. بهترین راه نهی از منکر هم نگاه متعجب است. البته پیشاپیش از علما و فقها به خاطر تجویز چشم چرانی عذرخواهی می کنم.) آیا این نگاه درست است واسلامی یاراه حل اکل میتی است؟ ببخشید طولانی شد. تشکرفروان. یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از ارسال نظر اندیشمندان جامعه‌ی امروز ما در مورد حجاب. باید تعجب کرد از آقای علی ابوطالبی که نتوانست با نظر بسیار دقیق و عالمانه‌ی جناب آقای یامین‌یور هم‌دلی کند و سعی کرده موارد نقضی برای آن پیدا کند گویا آقای ابوطالبی گمان کرده‌اند آقای یامین‌پور تنها علت مذهبی‌بودن را چادر می‌دانند و از بحث به‌کلّی پرت شده‌اند، حرف آقای الیاس قنبری درست است مگر طنزی که در آخر آورد و به قول خودش مجوز چشم‌چرانی صادر کرد. موفق باشید
2628

ازدواجبازدید:

متن پرسش
کتاب جایگاه رزق انسان در هستی را مطالعه کردم همسر هم جز این ارزاق حساب میشن؟ پس چرا بعضیا بدون ایرادگیری های بیخود وبا نیاز شدید به ازدواج خواستگار ندارند و مجرد میمانند؟ اگر آدم گناه کنه و بعد توبه کنه رزقش برمیگرده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که رزق بعضی افراد وسیع است و رزق بعضی تنگ و همانی که به مصلحت ان‌ها بوده برای آن‌ها تقدیر شده و بهترین عبادت راضی‌بودن به رضایت خدا است. در مورد همسر هم همین‌طور است. بهشت شما در إزای راضی‌بودن به رضای خدا ظهور می‌کند. آری رعایت بندگی و خوش‌خلقی و تواضع و صله‌ی رحم و احترام به والدین رزق را وسیع و زندگی را از بن‌بست‌ها آزاد می‌کند. موفق باشید
1705

معاشرتبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده من یک دانشجو هستم و از وقتی که با مباحث شما اشنا شدم تناقضی در ذهنم در باب زندگی دنیوی ایجاد شده ! بدین معنی که سعی نمیکنم از معاشرت با اطرافیانم لذت ببرم ! از این که با برادر 7 ساله ام حرف بچه گانه بزنم اکراه دارم ! سوالی که از شما داشتم این بود که مرز بین سلوک دینی و بداخلاقی چیست ؟ چون اکثر کسانی که دورو بر من هستند چه از فامیل چه از دوستان با فضای شما آشنا نیستند حتی خود من هم کامل با این فضا آشنا نیستم حال چگونه میتوانم با این افراد معاشرت داشته باشم و رفتارهایی که شما در کتاب هایتان آن ها زا تحقیر کرده اید ( سفر رفتن ، پارک رفتن و هزاران رفتار در حوزه های مختلف زندگی ) را انجام ندهم . از این مسئله میخواهم این را نتیجه بگیرم که اگر بخواهم ازدواج کنم باید یک مجنون مثل خودم را انتخاب کنم یا احتیاجی نیست ؟ چون اگر کسی با فضای شما آشنا نباشد قطعا از پیشرفت مالی و مادی در زندگی خوشش می آید و از مردی که در کل زندگی اگر فقیرتر نشده باشد ثروتمند تر نشده ؛ خوشش نمی آید و اصلا چنین زندگی قابل تصور نیست ! چه کار کنم ؟ بگردم از چهار تا از این گروه ها و شاگردای خودتون یکی را پیدا کنم یا با خیال راحت قضیه را بسپارم دست مادرم ؟ چون مادرم به خوبی میتواند دختر خوب پیدا کند فقط شاید آن دختر غربزده باشد ! سوال سوال فلسفی هست لطفا حذفش نکنید ( مرز لذت حلال و سلوک دینی )
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: « إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ نُکَلِّمُ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِم‏»ما پیامبران مأمور هستیم که در حدّ عقل مردم با آن‌ها سخن بگوئیم. به گفته‌ی مولوی پیامبر خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» از یک جهت در بین مردم‌اند و در کنار مردم و در همان حال از جهتی دیگر مانند ماه در آسمان معنویت قرار دارند. می‌گوید: «این یکی نقش‌اش نشسته در جهان.... وآن دگر نقش‌اش چو مَه در آسمان» هنر شما نیز باید به همین صورت باشد. در مورد ازدواج هم سعی کنید کسی را جهت مادری فرزندانتان انتخاب کنید که غرب‌زده نباشد وگرنه فرزندان، شما را به سعادت واقعی نمی‌رساند. موفق باشید
569

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد گرانقدر. می خواستم بدانم که شما در استان گیلان شاگردی دارید و یا اینکه کسی را در استان گیلان می شناسید که بتواند در جلسات هفتگی مجموعه مباحث معرفت النفس و یا از برهان تا عرفان را همانند شما، در جمع دانشجویان ارائه دهد؟ خواهشمند است در صورتی که می شناسید لطفا معرفی کنید. اگر هم نمی شناسید لطفا بشناسید (!) و معرفی کنید. با آرزوی توفیقات بسیار برای شما
متن پاسخ
بسمه تعالی . پس از سلام :بنده فعلا کسی را نمی شناسم .
200

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم با عرض تسلیت به مناسبت ایام شهادت فاطمه زهرا سلام الله علیها و عرض پوزش که وقت جنابعالی را می گیرم. بنده قریب به چهار سال است که با آثار شما آشنا شده ام ولی هنوز یک دور کامل نتوانسته ام این مجموعه را مطالعه کنم . روحیاتی دارم که عرض می کنم لطفا مرا راهنمایی نمایید در رشد معنوی : 1- بنده انسانی بذله گو و شوخ هستم به طوری که گاهی نمی توانم خود را کنترل کنم و حرافی کرده شوخی های بیش از اندازه انجام می دهم . 2- با توضیحات شما گاهی متوجه می شوم که بسیار دچار وهمیات هستم . 3- انسانی کم همت می باشم که در راه اراده هایی که گاهی اوقات به خاطر مطالعات و یا برخی جلسات ، در من نفوذ می کند ، آنچه باید باشم را ملتزم نمی شوم. 4- گاهی برنامه علمی و یا عملی برای خود می ریزم ولی آن را قصورا وتقصیرا انجام نمی دهم . 5- از طرفی علاقه زیادی یه شناخت حقیقت دارم و آن خداوند و اولیایی که شما با استفاده از معارف اهل البیت علیهم السلام بدان اشاره می کنید خیلی بیشتر از خدای قدیمی و وهمی ام دوست دارم . 6- البته مقداری هم حب علم وجود دارد چراکه گاهی اوقات می فهمم چون این مطلب را اول من نسبت به دیگران فهمیدم ، دوست دارم . 7- فردی برون گرا هستم و بسیار علاقه دارم که همواره یک دوست همدل و صادق کنارم باشد . 8- بسیار در امور حداقل دنیوی کمال خواه هستم . 9- از لحاظ ذهنی هم خداراشکر خوبم ولی تنبلی علمی دارم چون کار نکرده ام حال این هستم ولی می خواهم که عالی شوم می خواهم که آنچه باید و می توانم ، باشم . چه خوب عالمی است عالم با خدا و رسول و اولیا علیهم السلام . نمی گویم که فهمیده ام ولی لذتی که گاهی خداوند با ارتباطش عطامی کنند ، شیرین است .می دانم (علم ظاهری)که خیلی با ید متفاوت از این باشم ، مرا راهنمایی کنید. بسیار متشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: خدا را شکر کنید که راه ارتباط با خودش را به سوی شما گشوده است و به ما کمک کرده است تا از طریق رهنمودهایی که امامان معصوم«علیهم‌السلام» فرموده‌اند ضعف‌های خود را به قوت تبدیل کنیم و استعدادهای خود را در راستای کمال حقیقی مدیریت کنیم. برادر عزیز! فرموده‌اند: «خُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِیفًا» انسان را ضعیف خلق کردیم، ولی راهِ به کمال‌رساندن خودش را نیز به او نشان دادند و لذا باید بدانید، ضعیف‌بودن بد نیست، ضعیف‌ماندن بد است. در این راستا کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت روح‌الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را که بنده هم آن را شرح داده ام، توصیه می‌کنم. موفق باشید
19168
متن پرسش
علامه حسن زاده آملی می گوید: «در قعر جهنم جرجیر می روید زیرا که نار منقطع می شود و عذاب مرتفع می گردد...». ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، صفحه ۲۱۳ ولی امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند: «بعضی از مردم چقدر احمق هستند که می گویند در وادی جهنم جرجیر می روید در حالی که خداوند فرموده است: وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ، پس چگونه سبزی می روید؟!». الکافی، جلد ۶، صفحه ۳۶۸ میشود منظور علامه را توضیح دهید که صراحتا با حدیث مخالف است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه خوانده‌اید سخن علامه حسن‌زاده نیست و جناب علامه آن را ترجمه کرده‌اند و اکثر علماء با این سخن محی‌الدین مخالف‌اند از جمله آیت‌اللّه جوادی معتقدند: «مسئله‌ی ابدیت عذاب بدون شناخت انسان میسر نیست و اگر انسان یک گوهر داشته باشد آن وقت می‌توان بحث کرد آیا این عوارض در جهنم عارض بر جان انسان شده یا همسنخ انسان است و اگر همسنخ انسان است دیگر عذاب نیست و اگر همسنخ انسان نیست ابدی نیست. ولی وقتی انسان دارای یک گوهر نبود و دارای فطرت و طبیعت بود موضوع متفاوت می‌شود بدین معنا که فطرت او آنچه را طبع او به عنوان ملکاتِ خلاف شریعت در خود نهادینه کرده است نمی‌پذیرد و همواره این تضاد که مسخر به انواع عذاب‌های رنج‌آور می‌شود در چنین انسانی باقی است» البته بحث آن مفصل است. موفق باشید

14600
متن پرسش
با سلام: راسخان در علم چه کسانی هستند؟ آن روحی که در مقابل حضرت مریم تمثل یافت آیا همان روح نفخت فیه من روحی است؟ چرا حضرت عیسی کلمه الله و روح الله نامیده می شوند؟ این آیه قرآن که تا خدا نخواهد ما نمی خواهیم به چه معنی است؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- راسخان علم مطابق روایت، اهل‌البیت هستند 2- آن روحی که برای حضرت مریم«سلام‌اللّه‌علیها» متمثل شد، جناب جبرائیل«علیه‌السلام» بود و شاید به همین جهت که روح الأمین بر حضرت متمثل شد، فرزند ایشان یعنی حضرت عیسی«علیه‌السلام» را «روح‌اللّه» می‌نامند. 3- قلب‏هاى ما ظرف اراده و خواست خداوند است، چون او بخواهد، ما مى ‏خواهيم. و لذا خداوند فرمود: «وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن‏ يَشَاء اللَّهُ»؛[1] شما نمى‏ خواهيد مگر آنچه را خدا بخواهد. بدین معنا که خداوند بر اساس شخصیت ما، اراده‌های خاصی را در ما ایجاد می‌کند هرچند ما را مجبور به عملی نمی‌کند. موفق باشید

 


[1] ( 2)- سوره‏ى انسان، آيه‏ى 30.

13833
متن پرسش
با سلام: از اینکه گاهی در سوالات به شما بی احترامی می شود بنده معذورم. از نظر شما انسان کی می تواند به این نتیجه برسد که آمادگی شهادت در او پیدا شده است؟ در ضمن من از استاد دینانی چند سال پیش پرسیدم انسان کی عاشق می شود؟ ایشان گفتند که عشق خودش می آید ... نظر شما در مورد جمع بین این دو چیست؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که استاد فرمودند تنها از طرف ما باید آمادگی باشد، آمادگی برای پذیرش عشق یا شهادت. آمادگی آن است که در این موارد خودمان در میان نباشیم فقط حضرت حق در میان باشد. موفق باشید

10974

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. در شبکه های اجتماعی با مطلبی رو به رو شدم که بنده را به تامل انداخت. لطفا صحت و سقم این مطلب را بگویید. با تشکر «آیا جسارت به حضرت صدیقه(س) و شهادت حضرت محسن(ع) در این ایام بوده است؟ امیرالمومنین سه بار از خود دفاع کرد و بعد جریان شهادت حضرت زهرا پیش آمد. کتاب تقویم شیعه چنین می نویسد: در این ایام، سه بار به منزل آن حضرت هجوم آوردند: بار اول در روز اول ربیع بود که برای بیعت آمدند و آن حضرت فرمود که قسم یاد کرده‌ام که تا جمع قرآن تمام نشود از خانه بیرون نیایم و آنان بازگشتند. پس از آن امیر المؤمنین شبها صدیقه طاهره و حسنین علیهم السلام را بر در منازل اصحاب می‌بردند و طلب یاری می‌نمودند. (کتاب سلیم: ص 128. احتجاج: ص 75 ،190) بار دوم هفت روز بعد از دفن پیامبر صلی الله علیه و آله بود که زبیر و عده‌ای دیگر در منزل امیر المؤمنین علیه السلام جمع شده بودند. آن روز زبیر شمشیر کشید تا عمر را بکشد. (توحید صدوق: ص 73. احتجاج: ج 1، ص 111 95. بحار الانوار: ج 28، ص 321) بار سوم به منزل حضرت هجوم آوردند، و پس از آتش زدن در منزل و ضرب و جرح صدیقه طاهره سلام الله علیها و کشتن حضرت محسن علیه السلام، امیر المؤمنین علیه السلام را با دست بسته بیرون بردند. (کتاب سلیم: ص 249 82. الکوکب الدری: ج 1، ص 194. الجمل: ص 117. کامل ابن اثیر: ج 2، ص 326. تاریخ طبری: ج 3، ص 203) در کنار مطالب بالا؛ رفتن حضرت امیر (ع) با حضرت زهرا (س) بر در خانه مهاجرین و انصار و رفتن به بیت الاحزان علی الظاهر در زمان بیماری حضرت نبوده پس با این حساب ایام احراق بیت در این روزها زیر سوال می رود!! و جریان شهادت حضرت محسن در این ایام نبوده کتاب تقویم شیعه توسط حاج آقای بندانی جمع آوری شده و بسیار مستنده شاید شهادت حضرت محسن (ع) در ٩ ربیع الاول باشد!»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی قابل توجهی است که می‌توان به آن اعتماد کرد، ولی بنده روی آن کار نکرده‌ام. موفق باشید
10253
متن پرسش
سلام علیکم: برای فعالیت در فضای گفتمان انقلاب اسلامی و مباحث مربوط به جنبش نرم افزاری از جمله کارهایی که انجام می شود، برگزاری دوره های تربیتی و آموزشی است. موضوعی که اینجا مطرح است اینکه دو مقوله دغدغه مندی و مسئله مندی افراد در حیطه فعالیتهای فکری اهمیت دارد. اول اینکه به طور خاص دغدغه مندی و مسئله مندی چه تعاریفی دارند و نقاط اشتراک و افتراق این دو چیست؟ و یا به عبارتی چه نسبتی با هم دارند و به کدام بعد وجودی انسان برمی گردند (گرایشی، بینشی و ...)؟ و همچنین ار نظر تقدم و تاخر چه نسبتی بین این دو هست؟ آیا می توان مسئله مند بود ولی دغدغه مند نبود و بالعکس؟ دوم اینکه چگونه می توان دانشجویان را دغدغه مند و مسئله مند بار آورد؟ سوم، مسائل عمده انقلاب اسلامی از نظر شما چه مواردی هستند؟ (مثلاً اداره جامعه مبتنی بر نگاه دینی و ...)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی ظرف اراده‌ی الهی است جهت آن‌که ملت‌ها از ظهور مدرنیته عبور کنند، اگر کسی دغدغه‌‌اش این‌چنین شد و حقیقتاً متوجه ظلمانی‌بودن فرهنگ مدرنیته گشت، مسئله‌ی عبور از آن را با توجه بیشتر شناخت غرب از یک طرف و فهم جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی از طرف دیگر مدّ نظر قرار می‌دهد. موفق باشید
9709

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به چه دلیل می فرمایید خضر زمانه ما حضرت امام خمینی هستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و سلوک در تقدیر تاریخی زمانه » مطرح شده که جزوات آن در قسمت شرح کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در سایت هست. به آن‌جا رجوع فرمایید. موفق باشید
7702
متن پرسش
با سلام و تشکر. خواهشمندم نظرات خود را در رابطه با کتاب رازهای قطعنامه بیان فرمایید. به نظر می رسد در برخی موارد تندروی هایی در این کتاب وجود دارد. ضمنا این طور که معلوم است تقریبا بعد از فتح خرمشهر بین امام و آقای هاشمی در مورد پایان دادن به جنگ و نحوه آن اختلاف وجود داشته است. امام معتقد بودند که جنگ تا نابودی صدام ادامه یابد اما آقای هاشمی معتقد به مذاکره با صدام بوده است. چرا امام فردی همسو تر با نظرات خود را برای فرماندهی جنگ انتخاب نکردند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: یک طرف قضیه همین است که این کتاب می‌گوید. ولی طرف دیگر قضیه هم نباید فراموش شود و آن حرف آقای هاشمی و بعضی از دست اندکاران جنگ است. فکر می‌کنم باید حرف‌های این کتاب را در گوشه‌ی ذهن خود نگه داریم و تلاش‌های آقای هاشمی را نیز در یک‌سره‌کردن جنگ به نفع ایران فراموش نکنیم و بعد ببینیم چه شد که آقای هاشمی احساس کرد ادامه‌ی جنگ امکان ندارد. این بدین‌معنی نیست که آقای هاشمی را تبرئه کنم، به این معنا است که موضوع باید درست تحلیل شود. موفق باشید
6893

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی.با سلام.استاد چرا بعضی بزرگتر ها مثل والدینم که برای پیروزی انقلاب مبارزه کرده اند میگویند ما در روند پیروزی قبل از انقلاب از مبارزات علامه مصباح یزدی چیزی به یاد نمی آوریم.و بعد به ایشان نسبت های مخالفت با مبارزات در آن زمان را میدهند و نسبت های ناروای دیگر مثل قبول انجمن حجتیه در آن زمان را.باتشکر از راه نمایی های شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه مصباح مثل بسیاری از علماء در آن زمان فعالیت‌ فرهنگی داشتند و در وقتش نیز آنچه در مقابله با شاه از ایشان برمی‌آمد انجام می‌دادند ولی مثل آیت‌اللّه طالقانی و شهید بهشتی یک چهره‌ی مبارزاتی مشهوری نبودند تا والدین شما از آن مطلع باشند ولی اگر زندگی‌نامه‌ی ایشان را مطالعه فرمایید متوجه شخصیت مبارزاتی ایشان خواهید شد.خبر گذاری فارس در مصاحبه ای با مدیر سیاسی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دارد تحت عنوان :مستندات نقش پررنگ آیت‌الله مصباح در انقلاب و راه امام‌(ره) ، شاید مفید افتد آدر سش این است http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8704040491 در ضمن مر کز اسناد کتابی دارد تحت عنوان: گفتمان مصباح (گزارشی از زندگانی علمی و سیاسی آیت الله مصباح یزدی). موفق باشید
5848
متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید خدمت شما همانگونه که مستحضر هستید این روزها حرف از مذاکره با امریکا و رابطه با ان است و برخی گمان می کنند رابطه با امریکا به نفع ماست در حالی که رهبری و امام مخالف این نظریه هستند و از طرفی این روزها رسانه های داخلی و خارجی حرف از نرمش قهرمانه (بیانات رهبری)می زنند وان را مذاکره با امریکا می دانند از طرفی نکته ای که برایم تعجب بر انگیز این است رهبری در چند ماه گذشته حرف از بدر و خیبر می زدند اما امروز نرمش قهرمانه.... از طرفی برخی گمان می کنند امروز عصر عاشورایی حسینی انقلاب تمام شده است و باید به صلح حسنی روی بیاوریم و برخی تصویر کتاب صلح امام حسن رهبری را انتشار می کنند....اگر ممکن است درباره این قضایا لطفا روشنگری کنید....ممنون ..در پناه حق
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: به نظرم این دو قابل جمع است که انسان از مواضع اصلی خود کوتاه نیاید ولی بهانه به دست دشمن ندهد. مگر حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» در کربلا نفرمودند : اجازه دهید برگردم؟ و دشمن اصرار داشت باید با یزید بیعت کنند و حضرت نپذیرفتند. آیا جمله‌ی امام حسین«علیه‌السلام» که فرمودند «اگر نمی خواهید به کوفه وارد شوم، بگذارید برگردم» همان نرمش قهرمانانه نیست که در عین عدم پذیرش بیعت یزید بتوانند کار خود را دادمه دهند؟ موفق باشید
3109

ماه صفربازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام با توجه به مواردی که در مورد شوم بودن ماه صفر گفته شده آیا می توان گفت این ماه از لحاظ زمانی ظرفیت کمتری برای دریافت فیض دارد و انجام امور خیر از قبیل بچه دار شدن یا سایر امور به همین دلیل در این ماه صلاح نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چنین تحلیلی شاید درست نباشد. ما وظیفه‌ای داریم که در این ماه نیز آن را انجام می‌دهیم و به فیوضات الهی نیز امیدواریم. موفق باشید
2235
متن پرسش
بسمه تعالی . . . سلام علیکم استاد عزیز. . . بنده همان کسی هستم که بواسطه آثار شما از اوج هلاکت نجات پیدا کرد الحمد لله. . . 3 سال پیش که تغییر کردم ماه رمضانی نصیبم شد که اصلا نه توانایی حرف زدن داشتم نه زیاد خوردن،اینقدر آرام بودم،از هر اذان وقت افطار لذت میبردم،اما بخدا هیچی نمیدونستم که الان میدونم این دله یه چیزیش بود که تفسیرشو نمیدونستم،اون موقع هیچی نمیدونستم اما الان میدونم ولی دیگه حالتی ندارم،الان فقط تفسیر اون حالتای قدیممو میدونم،اون موقع حالت داشتم اما این ماه رمضان اولش با امیدواری شروع شد،3 روز اول تقریبا خوب بود. . . 1- قصد کردم جامعه بخونم هر روز،قبلا هفته ای 2 دفعه جامعه میخوندم بخدا لذت میبردم اما در این ماه نمیدونم چرا گرفتن،دیگه کار به جایی رسید که با خدا درگیر شدم. . . استاد بخدا سخته اون جامعه رو بچشید بعدش بیاید این جامعه رو بهتون بدن با مشت میزیدم تو سرم که خدا من که همون گناهکارم،ماهم که ماه توئه پس کجا رفت جامعه ها. . . گفتم شاید عادت کردم به هر روز خوندن گفتم یک روز در میون بخونم،اما هی دلم پیش جامعه بود باز که میام بخونم میبینم دلم میره. . .بخدا قبلا گناهام بیشتر بود،این ماه هر چند ناقص گفتیم سعی کنیم کنترل کنیم جامعه بدن دیدم گرفتن،زدیم تو سرمون.داغون شدیم،دیگه صبر نداریم،عزیزمون بمیره برامون آسونتره. . . حتی فکر گرفتنش داره دیوانم میکنه. . . چکار کردم که شیطانو باز کردن؟ . . .استاد بخدا چه چه میزدیم وقتی جامعه میخوندیم 2- استاد غذایی که میخورم بخدا اینقدر کمه که خودمم تعجب میکنن،از یه بچه هم کمتره اما بازم معده لعنتی اذیت میکنه،تا افطار میکنم معده کمی بازیمون میده این زبون باز میشه. . . استادم 2 شب مونده به قدر. . . به شدت ترس تمام وجودم رو برداشته،من که توی این 3 ماه گفتم بندگی کنم اینقدر ضعیف عمل کردم الانم هیچی ندارم،گناها رو برداشتم برای شب قدر. . . نمیدونم استاد. . . ای که دلم لک زده یه دفعه دیگه اون نمازی که پشت عالم اصفهانی خوندم دوباره بدن،ای استاد همه لحظاتشو همین الان یادمه،ولی نماز صبحمم که امروز خوندم یادم نیست. . . استاد یه چی بگید ببینیم این دلمون رو باید بزنیم به کدوم دیوارم تا ازش خلاص بشیم. . .(استاد تاکید میکنم ترس از شب قدر و شرمندگی خرابم کرده دیگه روم نمیشه بگم به آقا که همون برکاتی که به اولیاء مرحمت میکنید به ماه هم بدید) موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مگر نگفت «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها» هم می‌دهند تا راه را بنمایانند و هم می‌گیرند تا راهمان بیاندازند و مگر عبدالله مبارک مروزی نگفت: «السکون حرام علی قلوب الاولیاء»؟ حرام است بر قلب دوستانش که همواره به یک منوال باشد. دوستانش در دنیا مضطرب‌اند در حال طلب و در آخرت مضطرب‌اند در حال طرب. در دنیا به غیر حق سکونت بر ایشان روا نیست و در عقبی به حضور حق، قرار بر ایشان روا نمی‌باشد. ریشه‌ی‌سکونت یا رسیدن به محبوب است و یا غفلت از آن ، در حالی که رسیدن به محبوب دل در دنیا روا نیست و غفلت از او هم شأن دوستان خدا نیست. در تعجّبم که چرا طوری سخن می‌گویید که گویا می‌خواهی قضیه شکل دیگری داشته‌باشد. خدا می‌داند چه‌کار کند، شما به او عرضه بدار «سیّدی لو انْتَهَرتَنی عنْ بابِک ما بَرحْتُ» اگر از درگاهت بیرونم کنی بیرون نمی‌روم. با همین روحیه و امید در شب قدر به خداوند رجوع کنید و از خدا غیر از این انتظار نداشته‌باشید، او شیفتگی و شیدایی بنده‌اش را دوست دارد. ابو حمزه خراسانی می‌گوید «عارف زندگی خویش همواره دفع کند ـ‌روز به روز‌ـ و زندگانی همی ستاند ـ‌روز به روزـ».
495

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم لطفا به مقدمات زیر توجه کنید 1. در عدم تشکیک راه ندارد 2. اسما صفات الهی وجودیند 3. جهنم و دوزخ در ادبیات اسلامی به معنای ملاقات مشرکان با اسم غضب الهی است 4. تفاوت و شدت ضعف اتحاد ارواح با اسامی حضرت حق در معاد مسلم است 1.حال با توجه به مقدمات فوق آیا می توان قول بعضی آقایان بر اعتباری و تبعی (عدمی)بودن بعضی از صفات را رد کرد؟ 2.اگر وجودی برای اسم غضب را بپذیریم ایا این صفت نقصی برای حضرت باری نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: غضب الهی در مقابل رحمت اوست، و لذا معنی غضب به معنی گرفتن رحمت است و انسان از آن‌جهت که علم به عدم رحمت پیدا می‌کند و علم امری است وجودی، آن غضب موجب عذاب انسان می‌شود. با توجه به این نکته دیگر مشکلی پیش نمی‌آید. موفق باشید
437

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام. چرا ما شیعیان اینقدر به تفکیک شیعه و سنی تأکید می کنیم؟ این موضوع که عملاً وحدت مسلمانان اعم از شیعه و سنی را از بین می برد.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی همان‌طور که یک دانشمند فیزیک نمی‌تواند از قانونی که در طبیعت کشف می‌کند دست بردارد، شیعه متوجه حقیقت حاکمیت امام معصوم بعد از رحلت رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» شده و نمی‌تواند از این موضوع دست بردارد چون لازمه‌ی دست‌برداشتن از این موضوع نه‌تنها انکار آیاتی از قرآن مجید است، بلکه موجب انکار حکمت پروردگار عالم است. ولی آنچه باید مورد توجه قرار گیرد همان‌طور که یک مسئله‌ی علمی نباید موجب جار و جنجال شود، چنین عقیده‌ای که شیعه دارد نباید موجب اختلاف بین مسلمانانی شود که بعضاً سنی و بعضاً شیعه هستند. موفق باشید
171

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم در سایت شیعه نیوز مقاله ای است که نویسنده آن از طریق تفسیر ریاضی بعضی از آیات قرآن معتقد است اسرائیل در سال 1401 شمیسی بدست امام زمان علیه السلام نابود می شود جالب است که مرحوم بهلول هم اعتقاد داشت در پایان این قرن شمسی اتفاق بزرگی می افتد . اگر ممکن است جنابعالی لطفی بقرمایید و آن مقاله را مطالعه و نظرتان را بیان بفرمایید.
متن پاسخ

بسمه تعالی, علیک السلام .
عنایت داشته باشید که حقایق معنوی گسترده تر از آن هستند که تفکر ریاضی توان درک آن ها را داشته باشد.

13857

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم خسته نباشید استاد. ببخشید می خواست بدونم استاد رحیقی که در قم کرسی و کلاس فلسفه و عرفان دارند را می شناسید؟ می خواستم نظرتون رو درباره ی درس های ایشان بگویید و آیا درس آنها را استفاده کنیم با آقای امینی نژاد؟ ببخشید استاد اگر مصدع شما می شویم به علت این دغدغه است که وسواسی در این مورد داریم که تمام سعی ما بر این باشد که مبانی دینی و عمیقی را در جانمان ثابت کنیم و از گذران وقت و هدر دادن آن در کلاسهای اضافه و بی فایده جلوگیری کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت اش جناب استاد رحیقی را نمی‌شناسم ولی ذکر خیر دروس استاد امینی‌نژ‌اد را دارم. در این موارد نظر جنابعالی را به جواب سؤال شماره‌ی 13825 جلب می‌کنم. موفق باشید

نمایش چاپی