بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12302

مراکز فروشبازدید:

متن پرسش
با سلام: هر چه به دنبال مراکز فروش در تهران می گردم پیدا نمی کنم. راهنمایی می فرمایید لطفا.
متن پاسخ

به نام خدا

با سلام: از طریق منوی پایین صفحه اصلی به قسمت مراکز فروش مراجعه و با پیدا کردن نقشه استان تهران و کلیک روی تعداد مراکز فروش استان تهران لیست این مراکز که 14 مرکز می باشد برای شما نشان داده می شود. یا با جناب آقای مهندس نظری به شماره‌ی (09136032342) تماس بگیرید. موفق باشید

11074
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و تشکر از مباحث کاربردیتون در زندگی. قبل از طرح سوال: مباحث شما را با گروهی از دوستان در تهران به صورت هفتگی و متوالی مباحثه می کنیم و تا الان خدا را شکر به نتایج خوبی در زندگی فردی و اجتماعی رسیده ایم سوال: در مورد آیه 55 سوره طه و اینکه اشاره به بازگشت به زمین و بیرون شدن دوباره از زمین دارد با توجه به مباحث کتاب معاد (هم اکنون در حال بحث تا فایل صوتی 13) توضیحی می خواستم و اینکه در تفاسیر منظور زمین خاکی است یا زمین قیامتی و برزخی؟ اگر ممکن است منبعی برای مطالعه بیشتر در این زمینه معرفی نمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که علامه طباطبایی«رحمه‌اللّه‌علیه» در ذیل آیه‌ی 55 سوره‌ی طه می‌فرمایند: آیه‌ی شریفه ابتدای خلقت آدمی را از زمین و سپس اعاده‌ی او را در زمین و جزئی از زمین و در آخر بیرون‌شدنش را برای بازگشت به سوی خدا از زمین می‌داند، پس در زمین یک دوره کامل هدایت بشر صورت می‌گیرد. در واقع می‌فرماید از اجزاء زمین خلقت یافتید و به همان زمین اجزاءتان برمی‌گردد و در متن همین زندگی زمینی رشد می‌کنید تا آن‌که دوباره به سوی خدا برگردید همان‌طور که قبلاً در نزد خدا بودید، یعنی در زمین نشو و نما می‌کنید تا می‌رسید به خلقی غیر زمینی و غیر مادی. به نظرم اگر آیه را در جاهای مختلف تفسیر المیزان دنبال بفرمایید نکات خوبی در اختیارتان می‌گذارد. موفق باشید
10253
متن پرسش
سلام علیکم: برای فعالیت در فضای گفتمان انقلاب اسلامی و مباحث مربوط به جنبش نرم افزاری از جمله کارهایی که انجام می شود، برگزاری دوره های تربیتی و آموزشی است. موضوعی که اینجا مطرح است اینکه دو مقوله دغدغه مندی و مسئله مندی افراد در حیطه فعالیتهای فکری اهمیت دارد. اول اینکه به طور خاص دغدغه مندی و مسئله مندی چه تعاریفی دارند و نقاط اشتراک و افتراق این دو چیست؟ و یا به عبارتی چه نسبتی با هم دارند و به کدام بعد وجودی انسان برمی گردند (گرایشی، بینشی و ...)؟ و همچنین ار نظر تقدم و تاخر چه نسبتی بین این دو هست؟ آیا می توان مسئله مند بود ولی دغدغه مند نبود و بالعکس؟ دوم اینکه چگونه می توان دانشجویان را دغدغه مند و مسئله مند بار آورد؟ سوم، مسائل عمده انقلاب اسلامی از نظر شما چه مواردی هستند؟ (مثلاً اداره جامعه مبتنی بر نگاه دینی و ...)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی ظرف اراده‌ی الهی است جهت آن‌که ملت‌ها از ظهور مدرنیته عبور کنند، اگر کسی دغدغه‌‌اش این‌چنین شد و حقیقتاً متوجه ظلمانی‌بودن فرهنگ مدرنیته گشت، مسئله‌ی عبور از آن را با توجه بیشتر شناخت غرب از یک طرف و فهم جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی از طرف دیگر مدّ نظر قرار می‌دهد. موفق باشید
2628

ازدواجبازدید:

متن پرسش
کتاب جایگاه رزق انسان در هستی را مطالعه کردم همسر هم جز این ارزاق حساب میشن؟ پس چرا بعضیا بدون ایرادگیری های بیخود وبا نیاز شدید به ازدواج خواستگار ندارند و مجرد میمانند؟ اگر آدم گناه کنه و بعد توبه کنه رزقش برمیگرده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که رزق بعضی افراد وسیع است و رزق بعضی تنگ و همانی که به مصلحت ان‌ها بوده برای آن‌ها تقدیر شده و بهترین عبادت راضی‌بودن به رضایت خدا است. در مورد همسر هم همین‌طور است. بهشت شما در إزای راضی‌بودن به رضای خدا ظهور می‌کند. آری رعایت بندگی و خوش‌خلقی و تواضع و صله‌ی رحم و احترام به والدین رزق را وسیع و زندگی را از بن‌بست‌ها آزاد می‌کند. موفق باشید
2387

وظیفه طلاببازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد من طلبه ای هستم که کم وبیش تجربه تبلیغ دارم.در جامعه ما مناطقی هست که در ابتدائیات دین هم مشکل دارند از جمله اینکه فردی با 5 فرزند هنوز عقد محرمیت بین او وزنش خوانده نشده است ویا اینکه مردم یک روستا به دلیل خراب بودن حمام روستا بیش از یک هفته نتوانسته اند غسل کنند ونماز هم نخواندند وچیزهایی از این قبیل که زیاد است، در شهرها هم که جریان رو به رشد گرایش به مسیحیت واعتراض مراجع تقلید به این مسأله هست وهمینطور گرایش به شیطان پرستی وهم جنس بازی که البته شاید زیاد هم نباشد، واز طرفی دشمنان ما از جمله بهائیت ووهابیت این همه تبلیغات سنگین می کنند که حتی از سر مردم زلزله زده آذربایجان هم دست برنداشتند در میان آن مردم داشتند تبلیغ می کردند. حالا من به عنوان یک طلبه که می خواهم در ترویج فرهنگ انقلاب واسلام ناب وصدور انقلاب به سراسر دنیا تلاش کنم آیا وظیف دارم سر در کتاب کنم وتا سی وچند سالگی که نشاط تبلیغ از بین می رود درس بخوانم؟ جواب امام وشهدا را در قبال اینکه برای این دین کاری نکردیم وانقلاب وامکاناتی که امام برای ما گذاشتند چه جوابی بدهیم؟ عذر همه مارا امام تمام کردند دیگر زمان طاغوت نیست که عذر داشته باشیم تا کی به این روش ادامه بدهیم وبه آسوده خاطری مشغول باشیم ودشمنان هم دین مردم مارا از بین ببرند؟ استاد این حالت آرامش برای ما نمی گذارد باید کاری کرد که دین خود را به انقلاب ادا کنیم بفرمایید چه کنیم؟ ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هرکس در ذیل شریعت الهی و سیره‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» وظیفه‌ای دارد. طلبه وظیفه دارد خوب درس بخواند تا در حدّ مطلوب از اسلام آگاهی یابد و بعد حرکت کند به سوی مردم و در خدمت مردم باشد. پس عنایت داشته باشید که در هر دو طرف باید متعادل باشد. موفق باشید
1785

حکمت خالدهبازدید:

متن پرسش
باسلام. لطفا نظر صریح خود را در رابطه با حکمت خالده بیان فرمایید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام به نظر بنده از یک جهت حکمت خالده همان «لا نُفرق بین اَحَدٍ من رُسُله» است که خداوند می‌فرماید رسولانی در سراسر تاریخ بشر به صحنه آمده‌اند که همگی از حکمتی آسمانی و قدسی سخن می‌گفتند و لذا در پاورقی ص 114 کتاب «فرهنگ مئرنیته و توهّم» عرض شده که در صورتی ما از موضوع حکمت خالده درست استفاده می‌کنیم که حاصل آن تفکر نظر به حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» باشد که حامل حکمت همه‌ی اولیاء و انبیاء است وگرنه حکمت خالده گرفتار یک نوع سکولاریسم پنهان می‌شود و به تحول باطنی فردگرایانه بسنده می‌کنند. موفق باشید
200

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم با عرض تسلیت به مناسبت ایام شهادت فاطمه زهرا سلام الله علیها و عرض پوزش که وقت جنابعالی را می گیرم. بنده قریب به چهار سال است که با آثار شما آشنا شده ام ولی هنوز یک دور کامل نتوانسته ام این مجموعه را مطالعه کنم . روحیاتی دارم که عرض می کنم لطفا مرا راهنمایی نمایید در رشد معنوی : 1- بنده انسانی بذله گو و شوخ هستم به طوری که گاهی نمی توانم خود را کنترل کنم و حرافی کرده شوخی های بیش از اندازه انجام می دهم . 2- با توضیحات شما گاهی متوجه می شوم که بسیار دچار وهمیات هستم . 3- انسانی کم همت می باشم که در راه اراده هایی که گاهی اوقات به خاطر مطالعات و یا برخی جلسات ، در من نفوذ می کند ، آنچه باید باشم را ملتزم نمی شوم. 4- گاهی برنامه علمی و یا عملی برای خود می ریزم ولی آن را قصورا وتقصیرا انجام نمی دهم . 5- از طرفی علاقه زیادی یه شناخت حقیقت دارم و آن خداوند و اولیایی که شما با استفاده از معارف اهل البیت علیهم السلام بدان اشاره می کنید خیلی بیشتر از خدای قدیمی و وهمی ام دوست دارم . 6- البته مقداری هم حب علم وجود دارد چراکه گاهی اوقات می فهمم چون این مطلب را اول من نسبت به دیگران فهمیدم ، دوست دارم . 7- فردی برون گرا هستم و بسیار علاقه دارم که همواره یک دوست همدل و صادق کنارم باشد . 8- بسیار در امور حداقل دنیوی کمال خواه هستم . 9- از لحاظ ذهنی هم خداراشکر خوبم ولی تنبلی علمی دارم چون کار نکرده ام حال این هستم ولی می خواهم که عالی شوم می خواهم که آنچه باید و می توانم ، باشم . چه خوب عالمی است عالم با خدا و رسول و اولیا علیهم السلام . نمی گویم که فهمیده ام ولی لذتی که گاهی خداوند با ارتباطش عطامی کنند ، شیرین است .می دانم (علم ظاهری)که خیلی با ید متفاوت از این باشم ، مرا راهنمایی کنید. بسیار متشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: خدا را شکر کنید که راه ارتباط با خودش را به سوی شما گشوده است و به ما کمک کرده است تا از طریق رهنمودهایی که امامان معصوم«علیهم‌السلام» فرموده‌اند ضعف‌های خود را به قوت تبدیل کنیم و استعدادهای خود را در راستای کمال حقیقی مدیریت کنیم. برادر عزیز! فرموده‌اند: «خُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِیفًا» انسان را ضعیف خلق کردیم، ولی راهِ به کمال‌رساندن خودش را نیز به او نشان دادند و لذا باید بدانید، ضعیف‌بودن بد نیست، ضعیف‌ماندن بد است. در این راستا کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت روح‌الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را که بنده هم آن را شرح داده ام، توصیه می‌کنم. موفق باشید
13833
متن پرسش
با سلام: از اینکه گاهی در سوالات به شما بی احترامی می شود بنده معذورم. از نظر شما انسان کی می تواند به این نتیجه برسد که آمادگی شهادت در او پیدا شده است؟ در ضمن من از استاد دینانی چند سال پیش پرسیدم انسان کی عاشق می شود؟ ایشان گفتند که عشق خودش می آید ... نظر شما در مورد جمع بین این دو چیست؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که استاد فرمودند تنها از طرف ما باید آمادگی باشد، آمادگی برای پذیرش عشق یا شهادت. آمادگی آن است که در این موارد خودمان در میان نباشیم فقط حضرت حق در میان باشد. موفق باشید

10934
متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت استاد چن وقتیه این سوال ذهنمو درگیر کرده که اگه ولایت فقیه ولایت مطلقه فقیه هست پس چرا رهبر انقلاب میگن که رهبری نمی تواند در امور اقتصادی دخالت کند هم نباید دخالت کند و هم نمی تواند دخالت کند چون در قانون اساسی اینطور نیامده ... پس اگه اینطوره دیگه نگیم ولایت مطلقه بلکه بگیم ولایت مقیده به قانون اساسی ... Hخه چرا رهبری نباید در امور اقتصادی دخالت کنه و جلوی بسیاری از بی عدالتی های اقتصادی رو بگیره پس این چه ولایتی شد؟؟ مگه حضرت علی (ع) در دوران خلافت تو بازار راه نمی افتاد و افراد گران فروش رو مجازات نمی کرد حالا ما نمیگیم رهبری راه بیفته تو بازار اما حداقل در حد صحبت هم که شده جلو بی عدالتی های بزرگ اقتصادی که کمر قشر مستضعف رو شکسته بگیرد مثل قضیه قطع نکردن یارانه ثروتمندان که متاسفانه هم این دولت و هم دولت قبل بخاطر مسائل سیاسی و جلب آرا حاضر به انجام اون نشدند و یا قضیه بی عدالتی در دریافت مالیات و عدم شناسایی افراد پردرآمد از طریق دیدن حساب بانکی اونها که اگه از این افراد مالیات گرفته بشه دیگه کمبود بودجه ای نداریم و عدم این رسیدگی به این مسائل و عدم دخالت رهبری در این موارد باعث میشه که افراد متوسط و متوسط به پایین جامعه فشار اقتصادی و کمبود بودجه رو تحمل کنن ... ممنون استاد و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در ذیل ولایت فقیه قوای سه‌گانه قرار دارند، کارِ درست آن است که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» جهت‌های کلّی نظام را در این امور ترسیم کنند و هر قوه‌ای کار خود را بکند نه آن‌که مستقیماً خود را در امور جزیی وارد کنند که در این صورت جایی برای قوای سه‌گانه نمی‌ماند. دخالت مستقیم نداشتن، غیر از دستورندادن است، ولایت مطلقه‌ی فقیه یعنی مانعی در نفوذ حکم فقیه در امور نیست ولی این غیر از دخالت مستقیم است. موفق باشید
5911
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر بنده سوال5665 را که خدمتتون عرض کردم میخواستم از منظر خود دانشمندان و اندیشمندان غربی که باعث ایجاد فرهنگ فعلی غرب هستن رابشناسم بیزحمت اگه معرفی نمایید ممنون میشم باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: آقای رنه‌گنون و روژه‌گارودی و هایدگر و اشپینگلر در نقد غرب در کتاب‌های متعدد قلم زده‌اند و از مؤسسین تفکر غربی می‌توان جان‌لاک و هیوم و کانت و بیکن و دکارت را نام برد. که هرکدام در کتاب‌های متعدد خود نظرات خود را نوشته‌اند. موفق باشید
5619
متن پرسش
سلام دوباره ادامه بحث حجاب: 2.می خواستم نظرتون رو درباره این مطالب بدونم به عنوان مطلب روز وراه حل آن ها خیلی ممنون اگرحوصله کنید وبخوانید.؟؟ الف: وحید یامین پور نوشت: درباره ی «ساپورت»: از زیبایی پوشش تا زیبایی اندام... زنان ایرانی همیشه اصول زیبایی شناختی را در پوشش و آرایش رعایت کرده اند. مساله ی امروز ما این است که درگاه درک زیبایی برای زنان گویا عوض شده است. زن ایرانی زیبایی را در رنگ و طرح پوشش جستجو می کرد نه در نمایش تن. برای همین چشمی که به زن ایرانی می افتاد روی طرح و رنگ های پوشش می لغزید نه روی اندام و پوست و چهره اش. ولی زیبایی در زمانه ی ما در «تن نمایی» است. لباس خودش موضوعیتی ندارد بلکه باید بتواند هرچه بیشتر تن انسان را بنمایاند یا زوایای بدن را یا پوست بدن را. لباس در معنای مدرنش پوشش نیست بلکه رهنمای نگاه به زیبایی های تن است. این قاعده در طراحی لباس چسبان مردانه هم رعایت می شود. آنچه امروز آنرا ساپورت می نامیم ادامه ی همین «تن نمایی» است و عجیب است که دخترکان ایرانی، زیبایی را در تن نمایی جستجو کنند چراکه در هیچ کجای تاریخ این سرزمین حتی پیش از اسلام، «تن» محل ارجاع نگاه و زیبایی نبوده است بلکه تلاش هنرمندان در زیبانمایی پوشش بوده است... پ ن: برای مذهبی ترها، چادر، پوششی ضد ارتباطی است که هم اندام را از نگاه دیگران می پوشاند و هم جلوی لغزیدن نگاه روی زیبایی های پوشش را می گیرد. هرچند در انواع چادری های امروزین، دختران چادری چه در نقشهای ریز روی چادر چه در جنس آن و چه در پوشیدن روسری های رنگی قابل مشاهده زیر چادر باردیگر به زیبایی های پوشش روی آورده اند. ب:نقد: علی ابوطالبی نوشت: «درباره‌ی ساپورت»، متنی‌ست به قلم دکتر وحید یامین پورکه در آن از «باب‌شدن تن‌نمایی» می‌نویسد در این مقال، قصد ندارم تاریخ پوشاک را بکاوم یا از منظر زیبایی‌شناسی (و حتی جامعه‌شناسی) مقوله‌ی «ساپورت‌پوشی» را نقد کنم... که این هر دو می‌تواند موضوع بحث‌ها و فحص‌های مفصل و جذاب باشد. نقدم متوجه پی‌نوشت دکتر یامین‌پور است؛ آنجا که از اصطلاح غریب و نامأنوس «مذهبی‌ترها» استفاده می‌کند و گواه و سند «مذهبی‌تر»بودن را «چادر» می‌داند؛ آنجا که ملاک و معیار دینداری را به «شمایل» و «ظاهر» فرومی‌کاهد؛ آنجا که با متر و خط‌کش می‌کوشد قواره‌ی دیانت را اندازه بگیرد... بیایید فرض کنیم چادری‌ها مذهبی‌ترند؛ فرض کنیم متر و مقیاس دینداری میزان فشاری است که پیشانی بر مُهر وارد می‌کند؛ فرض کنیم کشیدگی مد «ولاالضآلین» با امکان رستگاری نسبت مستقیم دارد... برادرم، آقای یامین‌پور، تکلیف ما با آن بانوی چادری که صبح انتخابات ۸۸ فرمان شورش خیابانی صادر کرد چیست؟ آن بانوی چادری را که آن روزها کوشید از آب گل‌آلود خویشاوندی با تُرک و لُر ماهی بگیرد چه خطاب کنیم؟ این‌ها مذهبی‌ترند از آن شیرزنان غزه، که روسری و لباس رنگین به تن دارند اما زیر بار ننگ اطاعت از اسرائیل نرفته‌اند؟ این‌ها مذهبی‌ترند از زنان محجبه‌ی آراسته‌ی حاضر در سخنرانی‌های سیدحسن نصرالله (که خداوند پشت و پناهش باشد)؟ محجبه‌های رنگین‌پوش مالزی و اندونزی را کجای این طیف قرار دهیم برادر؟ به صفر نزدیکند یعنی با سنجه و مقیاس شما؟ از راشل کوری، دختر شجاع (اما بی‌حجاب)ـی که در برابر تانک‌های اسرائیل سینه سپر کرد حرفی نمی‌زنم، که قرار هم نبود از «بی‌حجاب‌ها» سخنی به میان آید. بحث بر سر مذهبی‌ها و مذهبی‌ترهاست... از کدام مذهب سخن می‌گوییم، وقتی متر و معیارمان، پارچه‌ای‌ست؟ ---------------- این مقاله ای ونقد آن بود ونظروراهکارحضرت عالی که همیشه پدرانه وسطحی نبوده؟ ودرآخر نظر راه حل فردی دیگر اگروقت داشتید بخونیدجالبه نگاهش: (الیاس قنبری نوشت: هنجارها، نمود بیرونی ارزش ها هستند. هنجاری به نام حجاب مبتنی بر ارزشی درونی به نام عفاف عمل می کند. پوشش، در درجه اول باید شرعی باشد. دوم اینکه باید منطقی باشد یعنی راحت باشد ( مثلا به نظر من پوشیدن لباس تنگ و کفش پاشنه بلند یا پوشیدن چادر بدون آستین و جلو باز که عملا دست را فلج می کند یک کنش غیر منطقی است) سوماً لباس باید با هنجارهای اجتماعی سنخیت داشته باشد و چهارم اینکه پوشش باید قانونی باشد. لباس های جلف و زننده از نظر من لباسی است که این چهار ویژگی در آن رعایت نشده باشد. یعنی شرعی و منطقی و هنجارمند و قانونی نباشد. اما بحث حجاب اجباری توسط قرتی ها صرفاً یک بهانه و آدرس غلط دادن و نوعی حمله پیش دستانه است. احتمالا همین حجاب اجباری باعث شده این لباس های احمقانه و غیر منطقی تنگ را بپوشند. شاید دیده باشید که وقتی روسری دختری از سرش می افتد سریع آن را به سر می کند. این اقدام او هیچ ربطی به حجاب اجباری و جنبه قانونی آن ندارد بلکه او می داند که اگر روسری اش را بردارد هزاران چشم به او خیره خواهد شد. در واقع این جنبه هنجاری است که رعایت حجاب را ایجاب می کند. آن چشم هایی که به بی حجاب و کسی که با پوشش جلف و زننده وارد محیط عمومی می شود خیره می شود نقش نظارت و کنترل هنجارها را بر عهده دارند. ما با نگاه نکردن به پوشش های جلف در واقع عمل انها را تأیید می کنیم. با نگاه نکردن می گوییم که عمل انها کاملاً طبیعی و معمولی است. با نگاه نکردن و بی توجهی به آنها می گوییم که پوشش شما هیچ هنجاری را نشکسته است. به این موجودات باید نگاه کرد. باید به آنها خیره شد. همان طوری که در خیابان اگر دلقکی ببینیم به او نگاه می کنیم. همان طور که اگر کسی توی خیابان داد و بیداد راه می اندازد نگاهش می کنیم. به نظرم بزرگترین وظیه ما حفظ جنبه هنجاری حجاب است. بهترین راه نهی از منکر هم نگاه متعجب است. البته پیشاپیش از علما و فقها به خاطر تجویز چشم چرانی عذرخواهی می کنم.) آیا این نگاه درست است واسلامی یاراه حل اکل میتی است؟ ببخشید طولانی شد. تشکرفروان. یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از ارسال نظر اندیشمندان جامعه‌ی امروز ما در مورد حجاب. باید تعجب کرد از آقای علی ابوطالبی که نتوانست با نظر بسیار دقیق و عالمانه‌ی جناب آقای یامین‌یور هم‌دلی کند و سعی کرده موارد نقضی برای آن پیدا کند گویا آقای ابوطالبی گمان کرده‌اند آقای یامین‌پور تنها علت مذهبی‌بودن را چادر می‌دانند و از بحث به‌کلّی پرت شده‌اند، حرف آقای الیاس قنبری درست است مگر طنزی که در آخر آورد و به قول خودش مجوز چشم‌چرانی صادر کرد. موفق باشید
2860
متن پرسش
با سلام به استاد اقای دکتر طاهرزاده الان داشتم به تمدن اسلامی که درباره ان جامعه مذهبی و رهبری کشور حرف میزنند فکر می کردم. چند نکته باعث شد به تمدن اسلامی و اینده ان شک کنم و فکر کنم ما هم در برهه ای از زمان هستیم که همان نگاه که ما به عصر صفوی با ارمان هایش عصر رنسانس با ارمانهایش داریم ایندگان نیز همان نگاه را به عصر ما با ارمانهای اسلامیمان داشته باشند 1.در دانشگاهی که من در ان درس می خوانم بیشتر استاد های تراز اول یا کسانی که در بازار کار فردی مهم هستند افرادی لاییک و لیبرال هستند.اکثرا درس خوانده بیرون ایران و نوعی نگاه خاص به انقلاب :روحانیت و....(خودتون که متوجه هستید).دانشجویانی که هم وارد دانشگاه می شوند بیشتری با سبک زندگی شبه غربی می باشند. این باعث می شود که فکر کنم من با عقایدم یک فرد قرون وسطایی هستم(با این که مشکل را از عقایدم نمی دانم).فرد مومن همه فن حریف که الان من به ان بنازم نمی بینم مثل دکتر چمران...اکثر افراد نخبه جامعه من (مهندس ودکترونویسندها.....)افرادی غیر دینی هستند از اینده کشورم میترسم با وجود این افراد وقدرتشان و ............(با وجود اینکه در تاریخ شیعه میبینم از هیچی به اینجا رسیده ایم) 2.هر چه به تکنولوژی دنیا وابزار ها نگاه میکنم بدی یا خوبی ان را در نوع استفاده و کاربرد ان می بینم نه خود وسایل که منشا ساخت ان غربی هست یا نه. و یا نمی توان نوع ابزار را بر اساس نوع افکار غربی یا اسلامی تقسیم بندی کرد. یا مثلا نمی توان گفت ما معماری اسلامی داریم چون در واقع با اینکار اسلام را وارد مقوله مادی کرده ایم وان وقت اسلام ضربه پذیر می شود. من قبول دارم که با توجه به روح اسلامی باید خانه بر اساس ان ساخت اما نمی توان اسلام را در اشیا ظاهر نمود و بگوییم این نوع معماری اسلامی است و یا این نوع ابزار هر روز به خاطر تحولات علمی در دنیای مادی ما شاهد تغییر هستیم پس ابزار سازی تمدن شیعه معنا ندارد نوع استفاده از ابزار مهم است.شاید ابزار اکنون ما برای ایندگان مثل بیل باشد برای عصر ما. (ببخشید که نمی توانم منظورم را واضح برسانم) ............................................................................................. رهبر انقلاب فرمودند که ما بر اساس اسلام مجاز به استفاده از سلاح اتمی نیستیم..با وجود این که به احتمال زیاد استفاده از سلاح اتمی در این زمان هیچ فایده وسودی ندارد اما بر اساس ایه ای از قران که می فرماید در مکه جنگ نکنید اما اگر کافران در این مکان با شما جنگیدند شما هم مقابله مثل کنید ایا ساخت سلاح اتمی و استفاده ان در صورت استفاده دشمن مجاز می باشد؟ ببخشید استاد مزاحم وقتتان شدم اما من هرچه گشتم کسی را جز شما و دکتر عباسی ندیدیم که درد تمدن زایی داشته باشید.اگه خدا خواست باز هم مزاحمتان می شوم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- با توجه به این‌که موضوع مهمی را مطرح کرده ایدکه احتیاج به بحث در زوایای مختلف دارد و بنده در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» همه‌ی آنچه فرموده‌اید بحث کرده‌ام، پیشنهاد می‌کنم به آن کتاب رجوع فرمایید 2- از آن‌جایی که در جنگ با کفار باید زنان و کودکان را استثناء نمود و جنگ اتمی به هیچ‌کس رحم نمی‌کند نمی‌توانیم سلاح اتمی به‌کار ببریم. موفق باشید
2235
متن پرسش
بسمه تعالی . . . سلام علیکم استاد عزیز. . . بنده همان کسی هستم که بواسطه آثار شما از اوج هلاکت نجات پیدا کرد الحمد لله. . . 3 سال پیش که تغییر کردم ماه رمضانی نصیبم شد که اصلا نه توانایی حرف زدن داشتم نه زیاد خوردن،اینقدر آرام بودم،از هر اذان وقت افطار لذت میبردم،اما بخدا هیچی نمیدونستم که الان میدونم این دله یه چیزیش بود که تفسیرشو نمیدونستم،اون موقع هیچی نمیدونستم اما الان میدونم ولی دیگه حالتی ندارم،الان فقط تفسیر اون حالتای قدیممو میدونم،اون موقع حالت داشتم اما این ماه رمضان اولش با امیدواری شروع شد،3 روز اول تقریبا خوب بود. . . 1- قصد کردم جامعه بخونم هر روز،قبلا هفته ای 2 دفعه جامعه میخوندم بخدا لذت میبردم اما در این ماه نمیدونم چرا گرفتن،دیگه کار به جایی رسید که با خدا درگیر شدم. . . استاد بخدا سخته اون جامعه رو بچشید بعدش بیاید این جامعه رو بهتون بدن با مشت میزیدم تو سرم که خدا من که همون گناهکارم،ماهم که ماه توئه پس کجا رفت جامعه ها. . . گفتم شاید عادت کردم به هر روز خوندن گفتم یک روز در میون بخونم،اما هی دلم پیش جامعه بود باز که میام بخونم میبینم دلم میره. . .بخدا قبلا گناهام بیشتر بود،این ماه هر چند ناقص گفتیم سعی کنیم کنترل کنیم جامعه بدن دیدم گرفتن،زدیم تو سرمون.داغون شدیم،دیگه صبر نداریم،عزیزمون بمیره برامون آسونتره. . . حتی فکر گرفتنش داره دیوانم میکنه. . . چکار کردم که شیطانو باز کردن؟ . . .استاد بخدا چه چه میزدیم وقتی جامعه میخوندیم 2- استاد غذایی که میخورم بخدا اینقدر کمه که خودمم تعجب میکنن،از یه بچه هم کمتره اما بازم معده لعنتی اذیت میکنه،تا افطار میکنم معده کمی بازیمون میده این زبون باز میشه. . . استادم 2 شب مونده به قدر. . . به شدت ترس تمام وجودم رو برداشته،من که توی این 3 ماه گفتم بندگی کنم اینقدر ضعیف عمل کردم الانم هیچی ندارم،گناها رو برداشتم برای شب قدر. . . نمیدونم استاد. . . ای که دلم لک زده یه دفعه دیگه اون نمازی که پشت عالم اصفهانی خوندم دوباره بدن،ای استاد همه لحظاتشو همین الان یادمه،ولی نماز صبحمم که امروز خوندم یادم نیست. . . استاد یه چی بگید ببینیم این دلمون رو باید بزنیم به کدوم دیوارم تا ازش خلاص بشیم. . .(استاد تاکید میکنم ترس از شب قدر و شرمندگی خرابم کرده دیگه روم نمیشه بگم به آقا که همون برکاتی که به اولیاء مرحمت میکنید به ماه هم بدید) موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مگر نگفت «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها» هم می‌دهند تا راه را بنمایانند و هم می‌گیرند تا راهمان بیاندازند و مگر عبدالله مبارک مروزی نگفت: «السکون حرام علی قلوب الاولیاء»؟ حرام است بر قلب دوستانش که همواره به یک منوال باشد. دوستانش در دنیا مضطرب‌اند در حال طلب و در آخرت مضطرب‌اند در حال طرب. در دنیا به غیر حق سکونت بر ایشان روا نیست و در عقبی به حضور حق، قرار بر ایشان روا نمی‌باشد. ریشه‌ی‌سکونت یا رسیدن به محبوب است و یا غفلت از آن ، در حالی که رسیدن به محبوب دل در دنیا روا نیست و غفلت از او هم شأن دوستان خدا نیست. در تعجّبم که چرا طوری سخن می‌گویید که گویا می‌خواهی قضیه شکل دیگری داشته‌باشد. خدا می‌داند چه‌کار کند، شما به او عرضه بدار «سیّدی لو انْتَهَرتَنی عنْ بابِک ما بَرحْتُ» اگر از درگاهت بیرونم کنی بیرون نمی‌روم. با همین روحیه و امید در شب قدر به خداوند رجوع کنید و از خدا غیر از این انتظار نداشته‌باشید، او شیفتگی و شیدایی بنده‌اش را دوست دارد. ابو حمزه خراسانی می‌گوید «عارف زندگی خویش همواره دفع کند ـ‌روز به روز‌ـ و زندگانی همی ستاند ـ‌روز به روزـ».
2127
متن پرسش
باسلام. معنای حقیقی وعرفانی ام ابیها چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:آیت‌ا لله حسن زاده «حفظه‌الله» در تفسیر عرفانی «اُمّ ابیها» می‌فرمایند: چون عقل کلّ، پدر است و نفس کل، مادر و موجودات از آن دو ظهور یافته‌اند و مادرِ انوار و فضائل، فاطمه، عقیله‌ی رسالت و مظهر نفس کلّیه بر وجه اتم است، پس فاطمه «سلام‌ الله‌علیها» مادر پدری است که خاتمیت با وی است.
1421

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد خوبم! من جوانی 20 ساله هستم و عاشق مباحث شما ولی مشکل از انجایی شروع شد که در راهنمایی دوستانی مرا با (شرمنده ام که می گویم) استمناء آشنا کردن با این کار شهوت من بیش از بیش شروع به خودنمایی کرده گاهی در حرم و حریم امام رضا.ع. یا شبهای قدر یا راهیان نور یا کتابهای شهدا یا جلسات شما نوری به قلبم می خورد که دست بردار و تمام کن که باید راه امام و امامان معصوم و انبیاء و شهدا را در راه توحید عالم و ظهور آن پیش ببری ولی چند روزی می گذرد که دوباره لذت جنسی سراغم می آید و مرا زمین گیر گناه و پستی می کند شاید بگویید عجب این است که تو همه این ها را می دانی ولی باز در لذت گناه هستی، استادم! بارها خداوند لذت مناجاتش را به من چشاند بارها شد که به اندازه یک هفته و یا بیشتر با خدا بودم و سراغ این کار نمی رفتم ولی باز همان.... در شرایطی هم نیستم که ازدواج بتوانم بکنم از شما کمک و راهنمایی می خواهم نه توصیه یا پند و یا اندرز نه برنامه بمن بدهید راه نشانم بدهید پا به پای شما خواهم آمد فقط مرا دریابید که سخت اسیرم! والسلام علیکم،التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در هر صورت بدانید که می‌توانید از آن معضل خلاص شوید. خداوند با نوری که به قلب شما می‌اندازد فراموش می‌کنید که چنین میلی دارید، چون میل های غریزی اصیل نیستند. خود را به بسیج و درس و مطالعه و ورزش و جلسات دینی بسپارید و کمی مقاومت کنید آن عمل به‌کلی از صحنه‌ی ذهنتان پاک می‌شود و چون قهرمانان بر آن میل مسلط می‌شوید. موفق باشید
343

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام. در برهان حرکت جوهری بیان می شود که به طور کلی زمان ویژگی عالم ماده بوده و این طور نیست که زمان در عوالم بالاتر هم وجود داشته و باشد و در واقع به محض به وجود آمدن عالم ماده زمان هم به عنوان بعد چهارم آن به وجود می آید. حال با این وصف لطفاً بفرمایید که چگونه قبل و بعد های قرآنی توجیه می شود. مثلاً خلقت جن قبل از انسان و ... با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام «خلقت» به معنی عملی است در دل طبیعت و به معنی «اَلَّفَ» یا جمع‌آوری‌کردن است و لذا وقتی می‌فرماید: در هفت روز آسمان و زمین را خلق کردیم، به این معنی است که ازموادی که در عالم ماده بود صورت امروزی زمین و آسمان را شکل دادیم، آری آن‌جایی که می‌فرماید؛ بدیع‌السّموات و الأرض، می‌توان موضوع ایجاد بی‌زمان را مطرح کرد که خداوند با یک اراده ماده‌ی اصلی آسمان و زمین را ایجاد فرموده و سپس طی دوران‌هایی به شکل امروزی درآورده است. موفق باشید
15622
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: آیا شما کتاب کابالا و پایان تاریخش را مطالعه کردید که نوشته مرتضی رضوی است در این کتاب تاریخ را به دو قسمت کابالایی و مهدوی تقسیم کرده که از اول خلقت انسان تا کنون کابالایی و با مدیریت ابلیس بوده و جریان حق جز رگه هایی در آن نبوده ولی این تارخ به پایان خود رسیده و در مرحله گذار به عصر مهدوی هستیم در این کتاب گفته شده ابلیس با وارد کردن تصوف به پرچمداری حسن بصری تصوف را وارد دین کرد و کابالا وارد اسلام شد که در شیعه هم سید حیدر آملی عرفان را مطرح کرد ملاصدرای سنی اشراف زاده به دژ شیعه نفوذ کرد و کابالیسم محی الدین و هم جنس گرایی را مطرح کرد و بهر مند شدن از حسن جمال پسران زیبا رو ستایش شیطان توسط محی الدین و ملاهادی سبزواری و کابالا با حربه عرفان در اسلام نفوذ کرد. استاد در این کتاب مطالبی است که سبب بدبینی ام به عرفان شده واگر این کتاب را نخواندید لطفا آن را مطالعه کنید سپس جواب بدهید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه نیاز است که وقت خود را صرف مطالعه‌ی چنین کتاب‌هایی بکنید که سراسر بی‌پایه است و حتی نویسنده‌ی آن زحمت خواندن یک صفحه از کتاب‌های امثال سید حیدرآملی و محی‌الدین را به خود نداده است تا متوجه شود کتاب‌های این بزرگان سراسر، همان توجه به آیات قرآن است آن‌هم با همان تأکیدی که قرآن دارد یعنی تدبّر در قرآن. موفق باشید

10688

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با دین زردتشت، چه کتابی را معرفی می کنید که هم سیری در این دین داشته و نقدی اسلامی کرده باشد. واقعیت امر، در جمعی حضور یافتم که تفکرات زردتشی داشته و به کیش زردتش گرویده اند لذا تصمیم گرفتم که مطالعاتی در این زمینه داشته باشم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد تحقیق کاملی ندارم، به نظرم همین‌که این‌ها اهریمن را در متون خود رقیب اهورامزدا می‌دانند عملاً از نگاه توحیدی خارج شده‌اند. موفق باشید
10525
متن پرسش

با سلام: ببخشید جهت آمادگی و بهره بردن هر چه بیشتر از زیارت کربلا در اربعین چه سفارشاتی را از الان تا آن زمان توصیه می فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه‌ی «نقش دعا در زندگی» عرایضی داشته‌ام خوب است به آن رجوع شود. در مورد پیاده‌روی اربعین جناب آقای پناهیان نکات خوبی داشتند.

10449
متن پرسش
سلام: لطفا استاد لطف کنند و جوابی بدهند. من برای پیشرفت و دین یاد گیری امیدم به به لطف خدا از کانال استاد شایق، طاهرزاده و صمدی آملی است و بس. دستیابی به استاد طاهرزاده راحت تر است. برای کسی که خیلی درسهایش سنگینه اما هوای نماز شب و بیداری بین الطلوعین هم داره دقیقا چه راهکاری برای خوابیدن و بیدار شدن دارند استاد؟ ما گیج شدیم. سی ساله نتونستیم این مشکل و بی نظمی را حل کنیم. خوب خیلی از همکلاسی ها یک یا دو شب می خوابند یکسره تا 8 یا 9 صبح بعد هم هوشیار سرکلاس و درس هستند. ما بیدار میشیم نماز صبح بد نماز نمیتونیم خواب بریم تا یکی دو ساعت بعد اگه بخوابیم تا 11 خوابیم تا مجموع 7 یا 8 ساعت بشه. اگه نخوابیم بین الطلوعین ساعت 8 یا 9 صبح دیگه پنچر هستیم و کسل. کلا موندیم با هوای بیدارموندن شبها و جمع نماز شب نماز صبح و بین الطلوعین و هوشیاری روز. چه کنیم تا به تعبیر علامه 1/3 یا 1/4 شبانه روز را بخوابیم و ... حتی اگه به فرض بشه تو خوابگاه ساعت 12شب خوابید و حتی نماز شب هم بیخیال بشیم تا نماز صبح میشه 5 ساعت. که خوب کمه و من امتحان کردم حدود یک ماه و نیم روزی 3 تا 4 ساعت خوابیدم خیلی بیمار شدم. کار ماها نیست مثل خمینی کبیر و رهبری ؟ راهکار عملی لطفا؟ سوال خیلی خیلی مهمه به جان خودم راست میگم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به ما فرموده‌اند «لا سَهَرَ بعدَ العِشاء» یعنی بعد از نماز عشاء بیداری نداریم، و باید برنامه‌ی خوابیدن را فراهم کنیم؛ می‌رساند که در هر حال باید زود بخوابیم و نفس را به این نوع خوابیدن عادت دهید که مثلاً در حال حاضر اگر ساعت 10 بخوابید و ساعت 4 صبح قبل از اذان بیدار شوید، 6 ساعت خوابیده‌اید و پس از مدتی نفس، عادت می‌کند که همان ساعت 10 که به رختخواب رفتید بخوابد. بنابراین حول این نحوه خوابیدن برنامه‌ریزی کنید. نهایتش نیم ساعتی قبل از ظهر یا بعد از ظهر هم اگر بخوابید فول می‌شوید، بستگی به موقعیت‌تان دارد. موفق باشید
6641
متن پرسش
با عرض سلام محضر استاد بنده وقتی با مباحث شما آشنا شدم ، علاقه مند شدم و سیر مطالعاتی شما را دنبال کردم و حتی المقدور در جلسات شما حاضر شدم و حتی شغل دوم خودم را نیز کنار گذاشتم و با خود گفتم همین حقوق برای زندگی کافیست و به جد دنبال به اصلاح اعتقاداتم پرداختم . همزمان دانشجونیز بودم و برای مدرک لیسانس میخواندم اما نه برای پول یا شغل . با خود میگفتم اگر درسم را ادامه دهم و به تحصیلات عالی برسم با آشنایی با مباحث عمیق دینی که از شما یاد گرفته ام شاید بتوانم در رشته خود که جزو علوم انسانی است و هم اکنون نیز رهبری عزیز بر آن تاکید دارند تحولی هر چند کوچک در وسع خودم انجام دهم . اما هر چه بیشتر وارد مباحث شما میشوم می بینم این کار بیهوده است .اگر وقتم را صرف عمیق تر شدن در مباحث شما کنم بیشتر نتیجه میگیرم ولی باز هم با خود میگویم پس وظیفه ام نسبت به این انقلاب چیست ؟. اگر چند نفر مثل ما مذهبی ها هم دانشگاه و فضای دانشگاه را رها کنیم در آینده همین میشود که الان هست یعنی عده ای به قول خودمان بچه قرتی که دین را سطحی میفهمند و برای غرب اصالت قائلند با ذهن خوبی که دارند درس می خوانند و فردا می شوند استاد دانشگاه و همان افکار را به خورد نسل بعد میدهند ، از طرفی پای این کتب دانشگاهی نشستن خطرناک است و دل را از توحید دور میکند ، هر چند برای این هم توجیه آوردم که می شود فقط آن را به ذهن سپرد و اجازه نداد تا به اعتقاد و تفکر اصلیمان تبدیل شود ولی خب باز هم دچار تردید هستم اکنون که مدرکم را گرفتم هم فکر ادامه تحصیل هستم و هم می بینم باید بخشی از وقت خود را بگذارم و مانند قبل نمیتوانم تمرکز روی مباحث دینی داشته باشم و سیر خود را ادامه دهم . به نظر شما چه کاری باید انجام دهم؟؟ لطفا مانند قبل با نظرات راهگشای خود مرا راهنمایی کنید جدای از موضوع ذکر شده به نظر شما وظیفه یک جوانی مثل من در شرایط فعلی کشور چیست چه باید بکنیم که چندین سال دیگر وقتی به خود نگاه میکنیم پشیمان نباشیم که در وظیفه مان کوتاهی کرده ایم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در شرایطی هستید که می‌توانید در آینده مسئولیتی آموزشی در دانشگاه‌ها داشته باشید از این امر کوتاهی نکنید. سعی کنید با عقلی مافوق عقل غربی به موضوعات دانشگاهی بنگرید تا إن‌شاءاللّه نه‌تنها تحت تأثیر نگاه غربی به عالَم و آدم قرار نگیرید بلکه نظرهای مخاطبان خود را متوجه تمدن اسلامی بنمایید و جدای از این موضوع هم نظرم آن است در هرکاری باید رویکرد تمدنی نسبت به تمدن اسلامی را فراموش نکنید. موفق باشید
6058
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم استاد من یه متنی رو از کتاب موعود نامه - مجتبی تونه ای روی وبلاگم گذاشتم براتون میذارم نظرتون رو در موردش به من بگید شفاعت حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من در حوض کوثر بر شما وارد می شوم. و تو ای علی ساقی هستی، و حسن حمایت کننده، و حسین فرمان دهنده، و علی بن الحسین تقسیم کننده، و محمدبن علی نشردهنده، و جعفربن محمد بسیج کننده، و موسی بن جعفر شمارش کننده محبان و مبغضان و بازدارنده منافقان، و علی بن موسی زینت کننده مؤ منین ، و محمد بن علی فرودآورنده اهل بهشت به منزلگاه های شان و درجات شان، و علی بن محمد خطیب و سخنور شیعیانش و تزویج کننده آنها با حورالعین، و حسن بن علی چراغ اهل بهشت که از آن روشنی می گیرند، و مهدی شفاعت کننده آنها است در روز قیامت؛ روزی که خداوند اجازه نمی دهد شفاعت را، جز به کسی که راضی باشد به شفاعت او». طبقه این حدیث ـ با این که تمام امامان (علیه السلام) روز قیامت شفیع هستند ـ شفاعت به حضرت حجت (علیه السلام) اختصاص داده شده است. البته شفاعت ایشان به منکران حضرت مهدی (علیه السلام) نمی رسد، چون انکار حضرت حجت (علیه السلام) انکار پیامبر(صلی الله علیه و آله) است؛ زیرا امام صادق(علیه السلام) فرمود:« هر کس به امامت پدران و فرزندانم اقرار داشته باشد، ولی مهدی از فرزندان مرا انکار نماید، مانند آن است که به همه پیغمبران اقرار و اعتقاد داشته باشد و محمد(صلی الله علیه و آله) را انکار کند». استاد یکی از خوانندگان وبلاگم در مورد این مطلب اینطوری اظهار نظر کردن : (این حدیث را پیامبر-ص- فرموده؟؟!! پیامبر چطوری اسم 12نسل بعد از خود را به این صراحت میدانسته؟ پیامبری خوبی داریم چون طبق این حدیث برای همه یک کاری توی قیامت جور کرده تا بیکار نباشند. تا امروز طبق آنچه در کتب حدیث شیعیان خوانده بودم فکر میکردم که پیامبر-ص- و امامان شیعه فقط امور دنیا مثل روزی دادن- شفاعت مریض- راهنمایی گمراهان در بیابان- کلا رفع مشکلات دنیای مردم را از طرف خدا بر عهده گرفته اند ولی طبق این نوشتهء شما, در آخرت هم همهء امور را به عهده گرفته اند تا خدا را کمک کنند. با توجه به این مسائل در آخرت خدایی وجود نخواهد داشت و به مرخضی رفته و همهء امور را به این چند نفر سپرده که بالای حوض جمع شده اند. پس برای همین است که روافض به جای اینکه الله را صدا بزنند همیشه میگویند یا علی- یا حسین- یا موسی بن جعفر؟؟؟ چون با صدا زدن مداوم آنها باعث میشوند که در قیامت و در صف اب فروشی کوثر فراموش نشوند و پارتی داشته باشند. فقط یک سوال باقی میماند, شیعهء صفوی بسیار میگوید یا زینب- یا فاطمهء معصومه در قم- یا ابولفضل, پس اینها در شرکت آب فروشی چه کاره هستند؟) من در جواب ایشان چه باید بگوییم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان که این اشکال را کرده‌اند اول باید متوجه باشند شفاعت در فرهنگ شیعه و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» یک نوع هماهنگی روحی و اخلاقی و عقیدتی با انسان‌های معصوم است در این دنیا که انعکاس آن مثل هر عملی دیگری در آن دنیا ظهور می‌کند و از طرفی حتی در روایت‌های اهل سنت داریم که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» اسامی 12 جانشین خود را نام بردند و فرمودند آخر آن‌ها مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است. بنده در کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» آن حدیث را که راوی آن جابربن عبداللّه انصاری است آورده‌ام. از طرفی اشکال‌کننده متوجه باشند روایت حوض کوثر مورد قبول شیعه و سنی است و به معنای یک آب معمولی نیست بلکه صورت عقیده‌ی توحیدی است که به موحدین می‌دهند و مگر در این عالم اگر می‌گوییم باید از وسایل استفاده کنیم خدا را به مرخصی فرستاده‌ایم؟ از طرفی این روایت نظر به چهارده معصوم و نقش آن بزرگان در این دنیا و آن دنیا دارد و به این معنا نیست که ما از برکات سایر بزرگان دین مثل حضرت زینب«سلام‌اللّه‌علیها» در ذیل چهارده معصوم نمی‌توانیم بهره‌مند شویم. موفق باشید
3109

ماه صفربازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام با توجه به مواردی که در مورد شوم بودن ماه صفر گفته شده آیا می توان گفت این ماه از لحاظ زمانی ظرفیت کمتری برای دریافت فیض دارد و انجام امور خیر از قبیل بچه دار شدن یا سایر امور به همین دلیل در این ماه صلاح نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چنین تحلیلی شاید درست نباشد. ما وظیفه‌ای داریم که در این ماه نیز آن را انجام می‌دهیم و به فیوضات الهی نیز امیدواریم. موفق باشید
2025

سود بانکبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم استاد عزیز. . . بنده با تمام وجود سعی دارم حلال و حرام زندگی را به بهترین نحو رعایت کنم،حتی اگر بشود در اداره بیشتر از چای نمیخورم چون میدانم ردیف بودجه برایش نیست،یا اگر مطالعه مذهبی غیر کاری داشتم با خودکار خودم مینویسم نه با اداره. . .خواستم با توجه به این دید بنده عرض کنم که من در موسسه مالی و اعتباری با سود 21 درصد به صورت روز شمار،حساب باز کرده ام،از دفتر مرجعم میپرسم ،میگویند اگر بر اساس عقود اسلامی هست مشکلی ندارد،من به بانک وکالت داده ام تا از این پول استفاده کنند در هر زمینه که میدانند. . . با توجه به دیدی که نسبت به بانکها وجود دارد،خود شما باشید چکار میکنید؟برام مهمه بدونم چکار میکنید،اگر بگید بردار برمیدارم هرچند رئیس بانک بابامه و ناراحتم میشن،تا الان به مبلغ دست نزدم.چکار کنم؟. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با توجه به این‌که دفتر مرجع تقلیدتان فرموده‌اند مشکلی ندارد نباید دغدغه‌ای داشته باشید. نهایتاً سعی کنید اگر به سود آن نیاز چندانی ندارید مقداری از سود را به نیازمندان به‌خصوص نیازمندان اقوام اختصاص دهید. موفق باشید
495

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم لطفا به مقدمات زیر توجه کنید 1. در عدم تشکیک راه ندارد 2. اسما صفات الهی وجودیند 3. جهنم و دوزخ در ادبیات اسلامی به معنای ملاقات مشرکان با اسم غضب الهی است 4. تفاوت و شدت ضعف اتحاد ارواح با اسامی حضرت حق در معاد مسلم است 1.حال با توجه به مقدمات فوق آیا می توان قول بعضی آقایان بر اعتباری و تبعی (عدمی)بودن بعضی از صفات را رد کرد؟ 2.اگر وجودی برای اسم غضب را بپذیریم ایا این صفت نقصی برای حضرت باری نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: غضب الهی در مقابل رحمت اوست، و لذا معنی غضب به معنی گرفتن رحمت است و انسان از آن‌جهت که علم به عدم رحمت پیدا می‌کند و علم امری است وجودی، آن غضب موجب عذاب انسان می‌شود. با توجه به این نکته دیگر مشکلی پیش نمی‌آید. موفق باشید
نمایش چاپی