بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28557

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: لطفا و خواهشا سری به کانال تهاجم در تلگرام بزنید و تحلیل ها رو ببینید. من یه نمونش می‌فرستم اینجا. «انزوای عقلانیت؛ از کنستانتین تا مسلم‌بن‌عقیل» نوشته: «همه از چپ و راست می‌دانند رویدادهای ناگواری در پیش است.» ✅ بله! همه فهمیدند اما ۱۰ سال دیر... مثل همو که عصر عاشورا به کربلا رسید. آن هم چه فهمیدنی؟! نه محتوایش را می‌دانند، نه راه‌های حلّش را و نه فرجامش را... و این همان احتمال #فتنه_اقتصادی است که به فضل خدا گفتیم. ⬅ پ.ن: بدانید عزیزان من که همه این رخدادهای بد... از آن نفهمیدن ۱۰ ساله تا این گرانی‌های بی‌امان و دولت ناکارآمد و #بوی_خون؛ تماماً اثر عملکردی #خواص_تریبونی است. (امثال رائفی پور و گراهای غلط ایشون) بر منبر نشستگان بی‌کارنامه‌ای که مثل بچه‌ی بی‌مادرِ خو گرفته به دایه‌ها؛ از هر پستانی که کمک‌حال ورّاجی بیشتر باشد شیر بودجه و حمایت و قدرت می‌نوشند و اصولا نمی‌فهمند که در جهان پیرامونشان چه می‌گذرد. و البته در تلاشی عمیق و مجاهدتی عظیم برای منزوی‌سازی نخبگان نیز به سر می‌برند و روزی برشان نمی‌گذرد که «به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی» در جهت کشتن حرف‌های یک نخبه یا به محاق بردن بیشتر او کاری نکرده باشند. چه اگر اهل این اموی مسلکی و نو اخباری‌گری نبودند؛ دکّان حرف‌های سطحی و بی‌مبنایشان کساد می‌شد و کسی یاقوت و مرجان را در اِزای سکّه‌های حلبی آنها از دست نمی‌داد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که ضعف‌هایی داریم بحثی نیست؛ ولی چرا به قوت‌ها و حضوری که در منطقه داریم نظر نمی‌شود؟ باید امثال آقای امید دانا موفقیت‌های ما را بر شمارند؟ و خودمان متوجه‌ی آن‌ها نباشیم؟ موفق باشید

28107

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در بحث حرکت جوهری آیا با کتاب و صوت قصد این را داشته اید که مقدمه ای برای کار فلسفی و مقدمات فلسفی برای فهم حرکت جوهری باشد یا از طریق همین کتاب و صوت ها و تمرین آن فهم حقیقی حرکت جوهری واقع می‌شود؟ مدتی است که درگیر بحثم اما بعد از این بیست روز متوجه شده ام که هرچه کتاب را کار می‌کنم نهایتا یک صورتگری خیالی دارم انجام می‌دهم و متوجه شدم که به قول خودتان صرفا حرکت جوهری دون شدم و متصل به عقل نشده ام. نمیدونم گیر کار کجاست؟ چه کنم؟ منتظر توصیه شما هستم. ضمنا بگویم که بحث های معرفت النفسی را بسیار خوب ارتباط می‌گیرم و متوجه یافت و حضور ان‌شاءالله که شده ام اما از عقل بهره ای ندارم. چه باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! پرده‏ های دیده را داروی صبر ** هم بسوزد هم بسازد شرح صدر. به هر حال ممکن است کمی طول بکشد ولی این راه، راهی است که انسان در آن ناکام نمی‌شود. موفق باشید

27678
متن پرسش
سلام علیکم: برخی نزدیکان و افرادیکه با آنها آشنایی دارم، اخیرا ویژه پس از حوادث سال ۹۸، این مسئله را مطرح می‌کنند که از نظام جمهوری اسلامی چیزی جز پوسته و ظاهری نمانده و چقدر از آرمان ها دور شده و دیگر روح عقاید انقلاب را ندارد و حتی با وجود این میزان بر مقبولیت عامه، ولی مردم هم نسبت به نظام، تفکر ناکارآمدی در نظام را دارند و تمام مشکلات کشور ویژه در عرصه معیشتی برآیند کار تمام نظام است و نمی‌شود گفت چون اینجا مدیریتش غیر انقلابی بوده چنین شده بخاطر اینکه همین مسئولین حتی در همین دولت کنونی هم خود را ذیل سیاست کلان نظام می‌دانند و در چارچوب انقلاب و نظام هم هستند و هویت خود را در همان می‌‌دانند پس نمی‌شود گفت چون مدیریت انقلابی نبوده اینگونه شده و بعدش هم چگونه در این چهل و یکسال انقلابی ها نتوانسته اند به مسئولیت برسند و مشکلات را رفع کنند و تازه همان نهادهایی هم که مدیریت و حضورش با نیروهای انقلابی است پر از عیوب و مشکل است و حتی مجموعه های با حضور نیروهای به اصطلاح انقلایی هم بدان مبتلاست لذا نباید حساب این مدیریتها و دولتها را از نظام جدا کرد و گفت چون دولت فرضا با غیر انقلابی ها و رقبای مکتب امام هست و نگاه انقلابی وجود ندارد و اینها مدیریت انقلابی ندارند چنین شده و این اتفاقات ماحصل کل دستگاه های نظام است و مردم هم درگیر یکسری بازیهای سیاسی در همین حکومت شده اند. و نباید فکر کرد اگر حضور مردم نبود چهل و یکسال انقلاب دوام نمی آورد و تداوم انقلاب بخاطر حضور مردم است پس همچنان مردم پای نظام اند بلکه از ترس جانشان و فوقش منافع معیشتی و امنیتی کاری نمی‌کنند و ربطی به به مقبولیت عامه ندارد و انقلاب و نظام در یک وضعیتی است که از آن پوسته ای مانده و روحش در حال غروب است. پاسخ چنین مطالبی را چگونه می‌توان داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر باید به فرآیندی‌بودنِ یک تفکر {نگاه} کرد که وقتی شروع می‌شود سیر مستقیم ندارد، بلکه گاهی با ناپلئونی روبه‌رو می‌شود که سرِ انقلابیون را به گیوتین می‌سپارد. ولی اگر آن حرکت، حرف برای گفتن داشته باشد، آرام‌آرام جای خود را در تاریخ باز می‌کند. نمونه‌اش رجوع آنچنانیِ مردم به شهید حججی و شهید حاج قاسم. البته آن نوع دولت‌ها که روحیه‌ی انقلابی ندارند، با ضعف‌ها و ناتوانی‌های خود زمینه‌ی این نوع حرف‌ها را فراهم می‌کند. ولی قضیه‌ی ما، راهی است که گشوده شده است و روز به روز آثار آن پیدا خواهد شد. موفق باشید

27107
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم: با عرض تبریک اعیاد شعبانیه. استاد علت تفاوت در ظهورات مختلفه در عالم را در عرفان، به اعیان ثابته شان ربط می دهند حال علت تفاوت اعیان ثابته از کجا نشات می گیرد که عین ثابت یکی سنگیت است و دیگری چوبیت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این دیگر به خود افراد برمی‌گردد. زیرا آغازِ آغازهای هرکس «عین ثابته»ی اوست و به جای دیگری انتخاب‌های او ربط ندارد که بخواهیم علت آن انتخاب‌ها را در آن‌جا جستجو کنیم. بد نیست در قسمت یادداشت ویژه‌ی سایت به بحث «رجوع به اصلِ اصل‌ها» نظری بیندازید. موفق باشید

27051

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما و وقتی که جهت پاسخ گویی می گذارید. استاد در انتقاد به این وضع صدا و سیما به خصوص در این ایام (کرونایی) مباحثی از انتقادهای رهبری به برخی برنامه های صدا و سیما را به دوستان حزب اللهی و برخی طلاب جوان مطرح می کنیم. پاسخ می دهند: از بهترین روشها برای منفور کردن رهبری بین مردم عوام این است که در زمانه ای که یه عده مردم با قرار گرفتن در شرایط سخت به چیزی غلط دلبسته اند و بدان عشق می ورزند شما بلافاصله مطلبی از رهبری که مخالف آن علاقه است را بیان کنید. ما باید جوانان را جذب کنیم. ما به این دوستان می گوییم اگر اینگونه بود رهبری در بین دانشجویان مخالفت خودشون رو با برگزاری اردوهای مختلط به طور علنی بیان نمی کردند و نمیشه مردم رو همین طور به قعر برد. نظر شما چیه استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال با مدارا و رفاقت با جوانان باید با آن‌ها صحبت کرد. موفق باشید

26926

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: می خواستم نظرتان را در رابطه با آقای یحیی یثربی و نظرات و تالیفاتشان بدانم. ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: برداشت بنده از سخنان آقای یثربی این شد که ایشان متوجه‌ی جایگاه فلسفه‌ی صدرایی و عرفانِ ابن‌عربی نشده‌اند. موفق باشید

26324

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: فرمودید برای اینکه انسان در نزد خداوند محترم باشد باید ظاهر آراسته داشته باشد ولی چرا برخی از عرفا ظاهری ژولیده داشتند مانند آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادی؟ آیا می توان گفت اینگونه عرفا نتوانستند خود را در تعادل ملکوت و ناسوت نگه دارند؟ یا به عبارتی به مقام برزخیت کبری نزدیک شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت دیگر آن‌چنان محو عالَم خود هستند که متوجه‌ی ژولیدگی خود نمی‌باشند و آن را ژولیدگی و نامرتبی نمی‌دانند. موفق باشید

26011
متن پرسش
سلام علیکم: استاد طی مدتی که خواستم بهتر بشم به مشکلاتی برخورد کردم که ازتون خواهش می کنم راه حل این مشکلات را بگویید. ۱. در رابطه با مراقبه که در کتاب لب الباب در مرحله سوم مراقبه گفته شده که اگر ما خدا را نمی بینیم او ما را می بیند. وقتی می خواهم این مراقبه را رعایت کنم باید خیلی روی این فکر تمرکز کنم که خدا دارد ما را می بیند که این فکر باعث میشه کل ذهنم مشغول شه و کار دیگری نمی توانم بکنم یا در حین کار دیگری اشتباه های زیادی از من سر می زند و مجبورم که مراقبه نداشته باشم اگر بخواهم تمرکز داشته باشم باید این فکر را از ذهنم خارج کنم. ۲. مسئله دیگری که به آن برخورد کردم استرس و فشار ناشی از مراقبه است. هر وقت سعی می کنم مراقبه داشته باشم به خصوص در اجتماع به خصوص جایی که نامحرم هم باشند استرس بسیار زیاد شده بطوری که قدرت تصمیم گیری درست را از دست می دهم و حتی ساده ترین کار ها را هم نمی تونم بکنم در صورتی که اگه مراقبه نداشته باشم و به خودم فشار نیارم و ذهنم را آزاد کنم و مثل بقیه افراد آزاد باشم و هر کاری رو انجام بدم (از یاد خدا غافل باشم) اون استرس و عدم تمرکز از بین میره. احساس راحتی بیشتری می کنم. در واقع یک حس معذب بودن در هنگام مراقبه هست که راحتی را از آدم می گیرد. مگر ما آیه نداریم «الا بذکر الله طمئنا القلوب» پس چرا مراقبه که همون یاد خدا هست برای من در محیط های مختلف بالاخص در اجتماع و بالاخص در محیطی که نامحرم حضور داره برعکس کار میکنه؟ برای مثال وقتی در اجتماع و بیرون از خانه در کوچه و خیابان ذکر می گوییم قلب بیشتر تحت فشار و استرس هست نسب به روزی که چشمانم و افکارم را رها می کنم تا هر کار دلشان می خواهد بکنند. «برای خودم به تجربه ثابت شده هرچه پاک ترم به خدا نزدیک ترم و سبکی قلب دارم مثلا بعد از نماز ٫ در جامعه و اجتماع استرس و فشار بیشتری متحمل میشم و خجالتی تر و محجوب به حیا تر میشم و رفتارم تدافعی تر می شود و هرچه قلبم کدر تر میشه یا قساوت قلبم بیشتر میشه مثلا بعد از گناه یا غفلت های زیاد از یاد خدا در اجتماع به خصوص جایی که نامحرم حضور دارد کمتر دچار فشار و استرس میشم و انگار خودم را رها کردم که هر کاری می خواهم بکنم و رفتارم تهاجمی تر می شود.» و این فشار تا جایی زیاده که واقعا توان ادامه مراقبه را ندارم و می خواهم رها کنم چرا که لحظه به لحظه در فشار و استرس هستم. ۳. موضوع بعدی در رابطه با نفی خواطر است که بعضی اوقات هجوم افکار غیر قابل کنترل میشن با اینکه مدت زیادیه که می خواهم کنترل کنم ولی بازم در نفی خواطر ناتوانم بطوری که در خطورات سقوط می کنم و هیچ راه نجاتی ندارم. ۴. احساس می کنم رذایلی مثل عجب و غرور و ریا و تکبر ریشه در خواطرم دارد که نمی توانم کنترلشان کنم چرا که بعضی از اوقات در حین انجام عملی با نیت خالص ناگهان مثل صاعقه ای فکر ریا کارانه میاید و می رود و کل زحمت من را خراب کرده و احساس عجب و ریا در من خیلی آزارم می دهد به طوری که همش فکر می کنم که دیگران در مورد من دارند فکر می کند و من در فکر اینکه دیگران به چه فکر می کنند زندانی شدم. ۵. هر وقت سعی می کنم مراقبه داشته باشم و هر وقت پاک ترم و سبک ترم احساس فرار از اجتماع رو دارم و دوست دارم تنها بشم به شکلی که خیلی از دوستانم در دانشگاه گلایه می کنند چرا اینقدر می خواهی تنها باشی. وقتی احساس نزدیکی و حضور قلب دارم همنشینی با دیگران خیلی برایم آزار دهنده چرا که تمام حالت حضور و نزدیکی به خدا را از من می گیرند. در کل می خواهم از جامعه فرار کنم و وقتی قلبم از گناهان تیره و کدر است راحت تر می توانم با دیگران باشم و در اجتماع حضور پیدا کنم و دیگر انزوا طلب نیستم ( مرتبط با مسئله ۲) استاد من مدت زیادیه که با این مشکلات سروکار دارم بعضی اوقات به خودم میگم رها کن سلوک و مراقبه و... مثل مردم عادی زندگی کن تا اینقدر سختی نکشی. خواهش مندم کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  باید عنایت داشته باشید که موضوع مراقبه و توجه به حضور حضرت ربّ العالمین به همان معنایی است که انسان به طور کلّی متذکر موضوع باشد، نه آن‌که بخواهد در جزء جزء مسائل متوجه‌ی آن امر شود و از کار و بار خود باز بماند. مثل آن‌که شما تصمیم بگیرید به خانه‌ی دوستتان بروید و در حین رفتن ممکن است دهها فکر و کار دیگر انجام دهید، ولی این افکار و کارها، کلیّتِ  توجه به رفتن به خانه‌ی دوستتان را از شما نمی‌گیرد در حدّی که مثلاً به جای دیگری بروید. مراقبه یعنی همواره در فضای نظرِ خداوند به خود، اعمال‌ روزمرّه‌ی خود را انجام دهیم. در این مورد بد نیست سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید.

25889
متن پرسش
سلام علیکم: آیا جاذبه و دافعه در انسان موجب بزرگی روح او می شود یا بزرگواری روح او؟ چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرقی می‌کند! به هر حال وسعت انسان در آن است که از جاذبه نسبت به حقیقت و وسعت‌دادنِ خود در مواجهه با حقّ و حقیقت غفلت نکند و هر آن‌چه مانع اُنس با حقیقت است را از خود دفع نماید. موفق باشید .

25234
متن پرسش
سلام: آیا حقیقت خداوند همان ذات یا الله است؟ آیا می‌توان مرتبه ای بالاتر از الله برای خداوند متصور شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ذات حضرت حق فوق درک عقل و مبرا از چگونگی است. موفق باشید

24986

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوارم: خواب صادقه خوابی است که عین واقعه است. خوابی که معبر تعبیر می کند و بعدا به وقوع می پیوندد خواب صادقه نیست درست است؟ پس این خواب چه خوابی محسوب می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته درست است ولی نمی‌توان گفت خواب معبر صادقانه نیست، بلکه به نحوی همان خواب نیز از قبل به همین صورت باید محقق می‌شده. موفق باشید

24947

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا اگر کسی دچار شک و وسواس فکری در اعتقادات باشد و تمام تلاش خود را برای درمان و رفع وسواس و شک خود کند، اما در این حین از دنیا برود آیا کافر از دنیا رفته و جهنمی می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابدا این‌طور نیست زیرا بنده‌ی خدا آن‌چه از دستش بر می‌آمده‌است را انجام می‌داده هر چند هنوز به نتیجه نرسیده باشد. موفق باشید

24820

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا خطورات نفسانی که انسان را آزار می دهد و باعث ایجاد شک در عقاید می شود و خود انسان هم نمی‌خواهد این خطورات و افکار در نفس او نقش ببندد، اما نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد، آیا این خطورات فاسد و شک برانگیز از القائات شیطان است؟ برای دفع این القائات و غلبه وسوسه شیطان چه ذکری و چه دعا و چه عملی مفید است و شیطان القا کننده را دور می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان گفت القاء شک و یا ضعف قوه‌ی واهمه، کار شیطان است. نکاتی برای رفع مشکل در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» مطرح شده است. إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید

24350
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: استاد جان خوابی دیشب دیدم که اکر لطف بفرمایید تعبیر بفرمایید ممنون می شوم. در خواب تعداد زیادی مار دیدم که جسم نداشتند یعنی فقط با یک خط منحنی نورانی حدود جسم آنها مشخص شده بود ولی داخل این خط چیزی نبود و آن خط هم از جنس نور بود در واقع تعدادی مار زنده بودند که از خطی نورانی بدنشان تشکیل شده بود ولی بدنشان تو خالی بود، بعد کسی در خواب به من می گفت اگر بتوانی این مارها را ببینی می توانی عالم باطن را ببینی و من تعداد زیادی از مارها را می دیدم و هرکدام از مارها را که می دیدم مرتب خدارا شکر می کردم. ممنونم استاد جان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باور بفرمایید بنده هیچ علمی در تعبیر خواب ندارم. موفق باشید

32757

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسمه تعالی. محضر استاد گرانقدر سلام علیکم: بنده حدود ۱۰ سال هست که با مباحث حضرتعالی مانوسم و خدا رو شاکرم بابت این موضوع. ان شاءالله به حق حضرت زهرا (س) خدا به عمر شما برکت بده. بنده در حال حاضر پس از مطالعه کتاب سلوک در تقدیر توحیدی و نیز عقل و ادب و در شرایطی که هنوز توان هضم کتاب ندای بی صدا رو ندارم، به این نتیجه رسیدم که به قول حضرتعالی یک راه داریم و آن هم زندگی در سایه ملکوت حضرت روح الله (رضوان الله). راه ورود به این زندگی هم معرفت النفس هست. پیش از این کتب ده نکته و نیز خویشتن پنهان رو هم مطالعه و مباحثه کردیم. اما الان در نقطه معرفت النفس شاید به ظاهر متوقف شدیم. برای ورود به وادی معرفت النفس چه کنیم حضرت استاد؟ بنده از فحوای یکی از جملات شما در یکی از کتب به این نتیجه رسیدم که باید در خلوت (به ویژه بین الطلوعین در وضعیت سجده) به هستِ خود بدون هرگونه چیست توجه و تمرکز کنیم. و با تمرین و ممارست این کار امید به گشودگی و ورود به وادی معرف النفس و سپس بهره مندی از ملکوت حضرت امام (ره) داشته باشیم. آیا اینطور هست؟ استدعا دارم راهنمایی بفرمایید. یک گلدسته ای به ما نشان بدهید تا راه را پیدا کنیم و وارد مسجد معرفت النفس شویم حضرت استاد‌. تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله به نکته خوبی رسیده‌اید. آری! راهی در پیش است که چندان هموار نیست ولی به لطف الهی نتایج آن امیدبخش است. در هر فرصتی مثل همان بین‌الطلوعین به بودن بیکرانه اکنون جاودانه خود نظر داشتن، برکات خاص خود را دارد. پیشنهاد می‌شود مباحث اخیر مربوط به سوره مرسلات را دنبال فرمایید.https://lobolmizan.ir/sound/984?mark=%D9%85%D8%B1%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%AA  موفق باشید

31883
متن پرسش

یا مهدی ادرکنی: سلام علیکم. خدا بر توفیقاتتان بیفزاید ان شاءالله. استاد من سالهاست توفیق بهره گیری از مطالب حضرتعالی رو دارم بحمدالله. استاد، شوهر من شخص مومنی است نمازهاشونو با حال و شوق می خوانند قرآن رو دوست دارند و تلاوت می کنند و... اما در مواردی حق من رعایت نمیشه، چون ایشون هم نظرات حضرتعالی رو قبول دارند گفتیم به شما مراجعه کنیم. استاد عزیز، ما در خانه مان را که باز کنیم مسجد است، یعنی رو بروی خانه ما مسجد است و نماز جماعت هم برگزار می شود، همسر من که از صبح تا شب سر کار است و من چشم براه آمدنشان هستم، می‌گویند الا و لابد من باید بروم مسجد محله مادرم اینا، نماز بخوانم، چون از کودکی در آنجا خاطره دارم و....، محله زندگی ما منطقه ۴ است محله مادرشون منطقه ۱۵، فلذا از سر کار بدون این که بیان خونه_ معمولا_ می‌روند مسجد محله شون، ۳ ساعتی طول می کشد حدود ساعت ۱۰ شب میان خونه، آن موقعی که می آیند باید برنامه کاری فرداشون رو هماهنگ کنند و معمولا با من حرف نمیزنن. من از شدت کمبود محبت مانده ام چکار کنم. ببینید من هم به فضل خدا اهل دین و دیانتم، عاشق اهل بیتم، اما هر زنی نیازمند محبت شوهرش است این حس را خدا در نهادش گذاشته، ایشون به این موضوع دقت ندارند. تفریح ما هم فقط خانه مادرشان است که مرا می‌گذارند آنجا و می‌روند مسجد، و من باز هم تنها هستم، در مسجد هم فقط نماز نمی خوانند که، می روند بلندگو رو می‌گیرند یاسین، دعا کمیل و....وقتی سوار ماشین می شویم برویم خانه مادرشان چون در خانه فرصت حرف زدن نیست تا می آیم حرف بزنم بهم تشر میزنن که سوار ماشین شدیم باید قرآن بخوانی، شروع می کنن چهار قل، قدر ، کوثر و.....تا بیام حرف بزنم قرآن تمام شده رسیدیم، استاد من بهشون میگم پیغمبر صلوات الله می‌فرمایند ساعتی نزد همسرت بنشینی از اعتکاف در مسجد من بهتره و... زیر بار نمیرن. به هرکس میخواد ازدواج کنه میگم با یک آدم معمولی که دین معمولی داره ولی هوای زن رو داره و مسئولیت پذیره و به زنش محبت میکنه ازدواج کنید و با این مومنای این مدلی ازدواج نکنین. همیشه یاد مثال امام صادق علیه السلام می افتم و اون فرد تازه مسلمان مسیحی. استاد یعنی کار ایشون درسته؟ توقع من که میگم برو مسجد کوچه خودمون، که اتفاقا جوان‌ها هم می آیند و می شود کار فرهنگی هم کرد، به جای مسجد محله خودشان که فقط چند پیرمرد و پیرزن می آیند، اشتباه است؟ استاد شوهر من اهل کار خیر هم هست، بنده هم قبل از ازدواج اهل کار خیر بودم اما حالا اسم کار خیر میاد چهارستون بدنم میلرزه، همسر من بخش عمده همون یه کم وقتش که میمونه رو میره دنبال کار خیر: برای فامیل و دوست و آشنا و غریبه و... میرن مرغ قربونی می کنن و بعد دونه دونه توزیع میکنن بین فقرا. کلی لباس و... از اقصا نقاط جمع و توزیع می کنن، سبد غذایی درست میکنن بین فقرا توزیع می کنن، و هزار جور کار دیگه... که معمولا هر روز انجام میدن و وقتی برای من نمی‌ذارن. حالا اگر من بگم یه چیزی برای خونه بگیر معمولا چندین روز طول میدن که یا خودم باید برم بیرون بخرم یا با دعوا و تشر بخرن. حالا مثلا بگم پیاز بگیر میره تعمدا بدترین پیاز رو که جوانه زده و ریز و بیخوده می‌خره بعد که میگم آخه یک مقدار چیز بهتر بخر شروع به نفرین میکنه که خدا نعمت رو ازش بگیر و... تو قدر نعمت الهی رو نمی دونی و... حال آنکه برای دیگران که میخواد بخره چیزهای خوب میخره، استاد آیا اسلام این رو میگه؟ من خودم شاغلم، به راحتی هم میتونم دست ایشون رو از همه چیز قطع کنم و خودم رئیس خانه شوم اما شرع و اخلاق بهم این اجازه رو نمیده که همسرم رو از ریاست ساقط کنم حال آنکه ایشون اجازه تماشای تلویزیون رو نمیدن، آشپزخانه رو گرفته دستش، اگر خلاف میلش رفتار بشه بداخلاقی می کنه و... خلاصه من علیرغم میل باطنیم مجبور میشم داد بکشم تا دست برداره، خب چرا یک مرد مومن باید زنشو به اینجا برسونه؟ همیشه بهش میگم هرکسی جای من بود از دین و دیانت زده می شد. نه دلخوشی نه تفریح، شما فکر می کنید منظور من از تفریح رستوران و شهربازیه؟ من شخصا به اینجور جاها علقه و علاقه ندارم، من دلم میخواد یه جمعه غذا درست کنم بریم زیارت شهید حججی رحمت الله علیه، بیرون چای و غذامون رو بخوریم و بیاییم. بریم گلستان شهدا، باغ رضوان سر مزار پدرم. اما ایشون فقط فقرا. فقط مسجد. تازه معتقدند عقد موقت ثواب دارد! در حالیکه اینطور نیست و ثواب ندارد حتی رهبری هم فرمودند، بعد به دوستانشون که میگن همسرانشون سرد هستند و... از بین خانمهای فقیر یک مورد صیغه ای معرفی میکنن، و من بهشون میگم این راهش نیست و اون آقا باید همسرش رو درمان کنه و الان راههای نوین و سنتی فراوانی هست، به جای اینکه بنیاد خانواده بپاشه، چون روح زمانه ما اینه که چون خانمها غالبا و اکثر خانمهای مذهبی سعی میکنن حق همسر رو ادا کنن، نمی پذیرن که شوهرشون دنبال این برنامه ها باشه، فلذا خانواده میپاشه... در مجموع البته من نمیگم همسرم هیچ خوبی ندارن، اینطور نیست،خوبیهایی هم دارند، اما کلیت شخصیت ایشان و خیلی از آقایان متشرع با همسرشون، نوعی دگم بودن و احساس عقل کل بودن است، در حالی که زنانی که در دامان انقلاب اسلامی رشد کرده و بالنده شده اند، هیچ چيز از یک مرد کامل کم ندارند، اما برخی از مردان مذهبی به همسرشان به چشم کنیز نگاه می کنند، این باعث سرخوردگی شدید این بانوان میشه، استاد تصور و خواست همیشگی من از همسر مومن، کسی در افق سیره شهدا بود اما... استاد جان، تو رو خدا یه کم این مومنها رو نصیحت کنید، شاید به حرف شما گوش بدن، من میگم اگر ندیدید اون دنیا همین مرد خوش اخلاق و خوش خونه ها، که نصف شما هم دوندگی نکردن، ولی با خانوادشون خوبن، درجاتشون از شماها بالاتر نبود. استاد حق و حقوق زن چیه در زندگی؟ آیا این دین عمرگونه درسته؟ سپاس از لطف شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور که تشخیص داده‌اید این افراد بعضاً میدان عمل را و گشودگی نسبت به آن‌جایی که باید گشوده باشند را، فراموش می‌کنند. مسلّماً در تنهاییِ ابدی‌شان از این نوع خلأهایی که در این دنیا پر نکرده‌اند اذیت می‌شوند. انسان عاقل انسانی است که متوجه شود وظایف او در این صحنه و این زمان و این شرایط چیست. آقای قرائتی می‌فرمودند میهمان پدر شهیدی بودیم و برای تجدید وضو مجبور شدم پله‌های زیادی را پایین بروم. همین‌که وضو گرفتم دیدم پدر پیر آن شهید حوله‌ای را جهت خشکاندن دست و صورتم تقدیم کرد. به او گفتم مستحب است آب وضو را خشک نکنیم. و او گفت همان خدایی که گفته است آب وضو را خشک نکنید، نگفته است دست ردّ به عطایی که پدر شهیدی این‌همه پله را طی کرده و آورده است، نزنید؟!

قصه ما مذهبی‌ها همین‌طور است. یک‌جایی را در نظر می‌گیریم و جاهایی را در نظر نمی‌گیریم. خوشا به حال مؤمنینی که با گشودگی خود همه جوانب را در نظر می‌گیرند و به وسعت انسانی خود نسبت به همه انسان‌ها فکر می‌کنند. موفق باشید     

31771
متن پرسش
سلام: حکم رهبری درباره ممنوعیت واردات لوازم خانگی خارجی ناقض دموکراسی است چرا که بالاخره ما نمایندگانی طبق قوانین اسلامی انتخاب می‌کنیم که آن ها بر اساس قانون تصمیماتی کارشناسی می‌گیرند. کلا احکام ولی فقیه به نظرم نقض دموکراسی و جمهوریت است. متاسفانه درباره واکسن و موضوعات دیگر ایشان ورود پیدا کردند که (به دلیل مشورت غلط مشاوران) جز تخریب شخصیت ایشان دستاورد دیگری نداشته است. بالاخره ما کارشناسانی داریم که آن ها باید بر بستر قانون اسلامی تصمیم بگیرند حالا اینکه آن ها به این نتیجه نرسیده اند چه لزومی دارد رهبری وارد شوند. البته ایشان هم مشاورانی دارند ولی سابقه اجرایی افتضاح (هم چنین زندگی تجملی) برخی از آن ها کاملا بر همه عیان است. به خدا قسم که بنده هم به انقلاب اسلامی به عنوان راه نجات بخش زندگی می نگرم اما تمایزی بین نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی قایلم چرا که نظام جمهوری اسلامی وفادار به آرمان های امام و شهدا نبوده و نیست. البته که شهیدانی مثل حججی و حاج قاسم بر این عهد تا پای جان وفادار ماندند. بنده به عنوان جوانی ۲۱ ساله هیچ امیدی به حل مشکلات توسط این مسیولین ندارم چرا که در اکثر تصمیمات مسئولین تعارض منافع رو مشاهده می‌کنم. همانطورکه در ممنوعیت واردات خودرو که تصمیمی کاملا با ظاهر انقلابی بود (حمایت از تولید ملی و...) مشاهده کردیم دو خودروساز دولتی چه با این مردم نجیب کردند. به خدا قسم اکثر مسئولین جمهوری اسلامی نه سالکان الی الله بلکه حافظان منافع شخصیشان هستند. البته که خود رهبری هم بارها اعلام کرده اند که امیدشان به جوانان انقلابی (نه فرتوتان مصلحت اندیش) است. گاهی اصولگرا ها برسرکارند گاهی اصلاح طلب اما تجربه چهل سال نشان داده که هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. واقعا چه امیدی هست به این روند تکراری؟ ببخشید که کمی پراکنده گویی کردم و ممنون از اینکه این بستر پاسخگویی رو فراهم کردید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه شدم که دیروز رسانه (بی‌بی‌سی) روی این موضوع صحبت می‌کرد. غافل از این‌که به گفته افلاطون بعضاً نظرات اکثریت توان تصمیمی قاطع را ندارد و نیاز است که رهبری حکیم تصمیم نهایی را بگیرد و در همین رابطه قرآن در عین توصیه به رسول خدا جهت مشورت با مؤمنین، می‌فرماید: «فإذا عزمت فتوکل علی الله» بدین معنا که بعد از شنیدن سخنان مشاوران و عزمی که گرفتید، دیگر توکل کن به خدا. آری! وقتی منافع بسیاری برای عده‌ای در آن است تا با واردکردن لوازم خانگی ثروتی به جیب بزنند و از آن طرف ما به جهت چند سال تحریم توانسته‌ایم در این موضوع به خودکفایی برسیم؛ معلوم است که با نفوذ در ادارات، مانع می‌شوند تا ما خودمان نیاز خود را برآورده کنیم و این‌جا بود که دولت به تنهایی توان مقابله با چنین اموری را به جهت تعارض منافع که در مسئولان پایین دستی هست ندارد و حکم حکومتی به کمک دولت می‌آید و به همین جهت جناب آقای رئیسی رئیس جمهور محترم فرمودند: «این موضوع بسیار مهمی است. اگر این خبر (گشایش واردات از دو شرکت کره جنوبی) راست باشد به معنی شکستن کمر شرکت‌های لوازم خانگی داخلی است که تازه توانسته اند قدری روی پا بایستند، جداً جلوی این مشکل را سد فرمائید». خوب است که به جای تفکر با عقل دشمنان‌مان با عقلی که به منافع ما فکر می‌کند، موضوعات را بررسی کنید. تصمیمات مقام معظم رهبری در سایر امور نیز به همین اندازه برای منافع ملی مهم است و معلوم است که رسانه‌های بیگانه حالا دلسوز دموکراسی شده‌اند و در جنگ اقتصادی موضوع اصلی را به حاشیه می‌برند. چرا با عقلی که به منافع ملت فکر می‌کند، فکر نکنیم؟ هنر ما آن است که دشمن را دشمن بدانیم. دشمن، دوست نمی‌شود. موفق باشید

31472
متن پرسش
سلام و عرض ادب: عرض تسلیت و قبولی عزاداری ها. بنده بحمدلله طبق آن نقشه ای که در ذهنم داشتم، از طریق کامپیوتر به شغل با ثباتی برسم، تقریبا محقق شده است. حال باید تصمیم بگیرم بین موارد زیر چه کنم؟ ۱. تکمیل تحصیلات کامپیوتری و ارتقا در همین موضوع ۲‌‌. خواندن رشته علوم قرآن و حدیث ۳. خواندن رشته فقه و مبانی حقوق ۴. خواندن رشته روانشناسی گرایش اسلامی ۵. خواندن رشته علوم سیاسی در پیام نور علاقه ام این پنج است، ولیکن چون می ترسم از این شاخه به آن شاخه پریدن های بسیار که مانع شود از پیشروی، تمایل به گزینه ۱ یعنی کامپیوتر دارم. ولی از طرفی هم حس می‌کنم زیاد مشغول علوم مجازی شدن هم مرا از اصل غافل می‌کند، لذا در این بین مانده ام. نظر حضرتعالی برایم راهگشاست. البته شکر خدا مطالعات دینی بنده قطعی نداشت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان رسالت در فضای مجازی می‌توانید همان رشته کامپیوتر را ادامه دهید. در کتاب «بنیان‌های حکمت حضور جهان بین دو جهان» که در دست تهیه است، در بنیان ۵۷ این‌طور عرض شده است:

 حضور در فضای مجازی و ارتباط با جهان گشوده همدیگر

۵۷- برای فهم درست پدیدارها باید به آن‌ها تعلّق داشته باشیم و آن‌ها را در جهان خود بیابیم و تفکر، یعنی یافتن رابطه‌ای درست با پدیدارها. این همان رسیدن به شور «وجود» و استقرار است نسبت به موجودات، به عنوان روشنی‌گاه‌های وجود، وگرنه با پندارهای خود و با مشهورات به‌سر می‌بریم که هیچ گرمایی به جان انسان منتقل نمی‌کنند تا احساس ناکامی و پوچی نداشته باشد.

نسبتی بین نگاه پدیدارشناسانه به موجودات با به تجلی‌آمدن وجود هست و چنانچه به پدیده‌ها نگاه خاص پدیدارشناسانه داشته باشیم و «وجود» نیز مطابق آن پدیدارها ظهور می‌کند، می‌توان گفت فرشته یا فرشتگانی در جان انسان تجلی کرده‌اند، زیرا «وجود» در ذات خود عین کمال است و در هر موطنی که ظهور کند عملاً انسان در خود با صورتی از کمال الهی مرتبط است.

جهانی که با انقلاب اسلامی در حال طلوع است، آنچه را که ماورای فهم بشر روزمرّه است به ارمغان می‌آورد تا هرکس در آن فضای گشوده بتواند خود را آغاز کند و انسان‌ها همدیگر را در آن جهان که به سوی آن‌ها گشوده شده، درک کنند. مانند آنچه در پیاده‌روی اربعین می‌توان تجربه کرد و یا در این تاریخ آرام‌آرام همان روحیه در حال به ظهورآمدن در فضای مجازی است و انسان‌ها در نسبتی که در دل حضور در انقلاب اسلامی با همدیگر پیدا می‌کنند در فضای مجازی در جهان‌های گشوده همدیگر حاضر می‌شوند. زیرا هرکس به جهت طلوع آن جهان، از خویشتن درکی بس متعالی یافته است، هرچند آن جهان هنوز نامتعیّن است ولی می‌تواند ما را به خوبی از عرصه روزمرّگی که در آن سرگردان بودیم، خارج سازد و راهی شود برای حضور در اکنون بیکرانه جاودان‌مان. مشروط بر آن‌که پدیدارها را همچنان که عرض شد در جهان خود بیابیم و هرکس خود را در فضایی گشوده آغاز کند و بیابد که این «وجود» است که در هر پدیده‌ای فرشته‌گونه در جان ما به ظهور می‌آید. این امری است که در طول تاریخ مکتب‌های گوناگون فکری و سلوکی در پی آن بودند و گویا بشر آخرالزمانی می‌تواند آن‌‌ها را در خود جمع کند.

موفق باشید

30444

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: نظرتون در مورد متن زیر چیه؟ کتاب ادبیات دین از آقای محمدتقی اکبرنژاد: «این واژه [تعمق] در اصطلاح امروزی یکی از جذاب ترین واژگان علمی است؛ زیرا متعمق کسی است که همه ابعاد مسئله را بررسی می‌کند و به برداشت های صوری اکتفاء نمی‌کند. این در حالی است که کسی که در روایات به معنای شخص شکاک و وسواسی تعمق می‌کند، با مشاهده حقایق ارضا نمی‌شود. متعمق آدم فضولی است که درباره آنچه نباید بداند و نمی‌تواند بداند، کنجکاوی می‌کند و با این کار فقط بر شک خود می افزاید. برای همین نیز به حقیقت دست نمی یابد؛ بلکه بر تردیدش افزوده می‌شود. به این روایات توجه کنید: ۱. غایه کل متعمق فی علمنا ان یجهل ۲. و الکفر علی اربع دعائم علی التعمق و التنازع و الزیغ و الشقاق فمن تعمق لم ینب الی الحق ... ۳. و لامتکلف و لامتعمق جمیل المنازعه کریم المراجعه عدل ان غضب رفیق ان طلب لایتهور و لایتهتک و لایتجبر ۴. عن ابی جریر الرشاقی قال قلت لابی الحسن موسی علیه السلام کیف اتوضا للصلاه. فقال لا تعمق فی الوضوء و لاتلطم وجهک بالماء... ما حتی در یک مورد هم به روایتی برنخوردیم که در آن تامل ستایش شده باشد. در تمام موارد استعمال به معنای زیاده روی، فضولی در کار خدا و شکاکیت به کار رفته است. غفلت از اصطلاح مذکور باعث شد تا برخی روایتی را که در مذمت تعمق در توحید [در آیات سوره توحید و حدید] وارد شده است، به معنای ستایش بگیرند و موید بر روش علمی خود بیاورند.» ایشون بعد از آنکه سخنانی از علامه طباطبایی و صدرالمتالهین (رحمهما الله) و آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) رو درباره این مورد می آورند به اشتباه تفسیری ایشان اشاره می‌کنند که: «ما در صدد نهی از علوم عقلی نیستیم، بلکه می خواستیم بگوییم این روایت موید خوبی برای علوم عقلی نیست و اشتباه تفسیری منجر به این برداشت شده است؛ وگرنه بزرگان فلسفه دلایل عقلی و نقلی بسیاری بر مشروعیت علوم عقلی دارند.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید امثال آیت الله جوادی «متعمّقون» در روایت امام سجاد «علیه‌السلام» را به عنوان کسانی می‌دانند که آمادگی عمیق‌شدن در فهم دین را بهتر دارا هستند و این از خود آن روایت برمی‌آید که چگونه سوره‌ی توحید و شش آیه‌ی اول سوره‌ی حدید را خداوند برای آن‌ها نازل کرده. مگر می‌شود گفت این آیات برای فضول‌ها نازل شده؟! در حالی‌که دارای عمیق‌ترین مطالب توحیدی می‌باشد. موفق باشید

30095

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بنده در مجموعه فرهنگی فعالیت می‌کنم ولی واقعا خسته شده ام. تو این مجموعه احساس تنگنا و ناگشودگی می‌کنم. چنتا مثال خدمتتون عرض می‌کنم: مجموعه ما در مقابل کسانی که با رهبری و انقلاب ذره ای زاویه دارن موضع گیری سخت میکنه و اونها رو به شدت محکوم میکنه و... درحالی که بنظرم با این موضع گیری های سخت نمیتونیم حقیقت انقلاب رو به اونا بشناسونیم. یا مثلا میگن که ما حق همکاری با مجموعه های دیگه رو نداریم و اینکه با برخی افراد که مشکلی هم ندارن نباید رابطه داشته باشیم و اگه کسی همفکر ما نیست و طبق اصول ما جلو نره از مجموعه باید اخراج بشه و... میگن هر سیر مطالعاتی که ما گفتیم باید خونده بشه و...انگار نوعی تحجر و منیت تو این مجموعه هست. آیا اینا همون دیوار ها و حجاب هایی نیستن که نمیزارن ما با خدا ارتباط داشته باشیم؟ احساس می‌کنم این موارد باعث میشه که ما حاج قاسم وجودمون رو کشف نکنیم و نتونیم به وسعت بشریت باشیم و به سعه صدر برسیم. به نظرتون این فعالیت ها ما رو از حقیقت انقلاب دور نمیکنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مشکل بسیار بزرگی است که عملاً انقلاب اسلامی با این نگاه مقدس‌‌مآبانه‌ی تنگ‌نظرانه، بیشتر ضربه می‌خورد تا از دشمن. آنچه انقلاب را نگه می‌دارد، سعه‌ی صدری است که رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» قهرمان آن هستند. موفق باشید

29543

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ۱. تفکیکی ها می‌گویند قول فلاسفه و عرفا دائر بر صدور عالم از ذات خدا به نحو نزول یا تجلی مستلزم تجزیه ذات خدا می‌شود و این باطل است و ذات خدا بکلی با خلق مباین است و خداوند خلق را از عدم آفرید. لطفا توضیح بفرمائید. ۲. اخیرا از یکی از اهل علم که مشرب عرفانی دارند و شاگرد علامه حسن زاده آملی و آیت الله جوادی آملی بوده اند شنیدم که در تفسیر روایات طینت اصول کافی گفتند ملاک ذات انسان است نه اعمال انسان و ای بسا مومنی یک عمر عمل صالح می‌کند ولی چون ذات و طینت او مومن نیست در قیامت اعمال او را به مومن می‌دهند و سیئات کافر را به او می‌دهند و مرگ هم میزان نیست ای بسا مومن ظاهری از دنیا برود ولی ذات و طینتش کافر باشد و ای بسا کافر ظاهری که با کفر از دنیا برود ولی ذات و طینتش مومن باشد و لذا در آن دنیا معامله مومن با او می‌شود. با این حساب غیر از ۱۴ معصوم به هیچ مومن دیگری نمی‌توان باور داشت که ذات الزاما کافر نباشد. لطفا توضیح فرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد جواب اهل تفکیک، مطالب زیادی هست از جمله حدیث ۱۲ کتاب «چهل حدیث» از حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و یا کتاب «صراط مستقیم» از استاد شیخ محمدحسن وکیلی. ۲. انسان در ذات خود مختار است و همواره برایش انتخابِ راه جدید موجود است. متأسفانه بعضی‌ها برداشت درستی از مباحث ابن‌عربی در رابطه با «عین ثابته» ندارند. موفق باشید

29005

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با توجه به اینکه روح شهدا و امامان پس از شهادت، از بند جسم رها می شود و تجرد کامل می یابد و نفس مجرد در مکان و زمان محدود نیست و ما شیعیان باور داریم که این نفوس مجرد همواره ناظر بر اعمال مایند و نجوای ما را می شنوند، توسل به شهدا (یعنی این امور مجرد حاضرد در هر مکان و زمان که می شنوند و می‌بینند) به جای خداوند، رقیب مفهوم توکل به خدا در اذهان نخواهد شد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر بدون اذن خدا آن‌ها کوچک‌ترین اقدام و اراده‌ای می‌توانند داشته باشند. نهایتاً خداوند است که به آن‌ها اذن می‌دهد تا توجهی به ما بکند. موفق باشید

28721

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: خیلی ممنون از پاسخگویی به سوالاتمان. درس های کنکوری را چگونه (یا با چه هدفی یا با چه روندی) بخوانیم تا بیشتر در تعالی مان کمک کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با انگیزه‌ی حاضرشدن در جهان با روحیه‌ای حکیمانه و انقلابی. موفق باشید

28218

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد بزگوار: بنده در فضای مجازی از اینستاگرام گرفته تا واتساپ و ... فعالیت دارم، و همون طور که حضرت آقا امام خامنه ای فرمودند در این فضا مانند افسر جنگ نرم باشید و انقلابی عمل کنید که از عوامل تقویت جبهه انقلاب است، در این فضا بر طبق فرمایشات ایشون تماما انقلابی و دفاع از افراد و جبهه انقلاب رو به خوبی انجام می دهم اما مدتی است که احساس می کنم فضای مجازی برایم استرس و اضطراب می آورد و باعث میشه که کمتر بتونم با خلوص و به صورت قلبی به معنویات دینی و فردی رو انجام بدهم و احساس می کنم که از معنویلت دورم می کند، با توجه به اهمیت تقویت این فضای مجازی توسط ما جوانان نظر شما در مورد استفاده از این فضای مجازی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی شود به حکم وظیفه و با برنامه، وارد شویم و امیدوار به رحمت الهی باشید تا به نقش خود. و در این حالت، دیگر کار را به خدا می‌سپاریم، هرطور خودش خواست نتیجه حاصل می‌شود. موفق باشید

26813

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ما چهارده معصوم سلام الله علیهم اجمعین رو مظهر کامل اسماء حضرت الله می دانیم اما هریک از معصومین یک یا چند اسم رو بیشتر ظهور می دهند مثلا در حضرت ثامن الائمه علیه السلام اسم رئوف و رحیم بیشتر ظهور دارد، بقیه چهارده معصوم بیشتر مظهر چه اسمی از اسماءالله هستند؟ لطفا یکایک معصومین رو بیان بفرمایید. ان شاءالله شهادت نصیب ما و شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً نمی‌دانم. موفق باشید

نمایش چاپی