باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه ضعفهایی داریم بحثی نیست؛ ولی چرا به قوتها و حضوری که در منطقه داریم نظر نمیشود؟ باید امثال آقای امید دانا موفقیتهای ما را بر شمارند؟ و خودمان متوجهی آنها نباشیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! پرده های دیده را داروی صبر ** هم بسوزد هم بسازد شرح صدر. به هر حال ممکن است کمی طول بکشد ولی این راه، راهی است که انسان در آن ناکام نمیشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر باید به فرآیندیبودنِ یک تفکر {نگاه} کرد که وقتی شروع میشود سیر مستقیم ندارد، بلکه گاهی با ناپلئونی روبهرو میشود که سرِ انقلابیون را به گیوتین میسپارد. ولی اگر آن حرکت، حرف برای گفتن داشته باشد، آرامآرام جای خود را در تاریخ باز میکند. نمونهاش رجوع آنچنانیِ مردم به شهید حججی و شهید حاج قاسم. البته آن نوع دولتها که روحیهی انقلابی ندارند، با ضعفها و ناتوانیهای خود زمینهی این نوع حرفها را فراهم میکند. ولی قضیهی ما، راهی است که گشوده شده است و روز به روز آثار آن پیدا خواهد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این دیگر به خود افراد برمیگردد. زیرا آغازِ آغازهای هرکس «عین ثابته»ی اوست و به جای دیگری انتخابهای او ربط ندارد که بخواهیم علت آن انتخابها را در آنجا جستجو کنیم. بد نیست در قسمت یادداشت ویژهی سایت به بحث «رجوع به اصلِ اصلها» نظری بیندازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال با مدارا و رفاقت با جوانان باید با آنها صحبت کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: برداشت بنده از سخنان آقای یثربی این شد که ایشان متوجهی جایگاه فلسفهی صدرایی و عرفانِ ابنعربی نشدهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت دیگر آنچنان محو عالَم خود هستند که متوجهی ژولیدگی خود نمیباشند و آن را ژولیدگی و نامرتبی نمیدانند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید عنایت داشته باشید که موضوع مراقبه و توجه به حضور حضرت ربّ العالمین به همان معنایی است که انسان به طور کلّی متذکر موضوع باشد، نه آنکه بخواهد در جزء جزء مسائل متوجهی آن امر شود و از کار و بار خود باز بماند. مثل آنکه شما تصمیم بگیرید به خانهی دوستتان بروید و در حین رفتن ممکن است دهها فکر و کار دیگر انجام دهید، ولی این افکار و کارها، کلیّتِ توجه به رفتن به خانهی دوستتان را از شما نمیگیرد در حدّی که مثلاً به جای دیگری بروید. مراقبه یعنی همواره در فضای نظرِ خداوند به خود، اعمال روزمرّهی خود را انجام دهیم. در این مورد بد نیست سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرقی میکند! به هر حال وسعت انسان در آن است که از جاذبه نسبت به حقیقت و وسعتدادنِ خود در مواجهه با حقّ و حقیقت غفلت نکند و هر آنچه مانع اُنس با حقیقت است را از خود دفع نماید. موفق باشید .
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ذات حضرت حق فوق درک عقل و مبرا از چگونگی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته درست است ولی نمیتوان گفت خواب معبر صادقانه نیست، بلکه به نحوی همان خواب نیز از قبل به همین صورت باید محقق میشده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابدا اینطور نیست زیرا بندهی خدا آنچه از دستش بر میآمدهاست را انجام میداده هر چند هنوز به نتیجه نرسیده باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: میتوان گفت القاء شک و یا ضعف قوهی واهمه، کار شیطان است. نکاتی برای رفع مشکل در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» مطرح شده است. إنشاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باور بفرمایید بنده هیچ علمی در تعبیر خواب ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی. محضر استاد گرانقدر سلام علیکم: بنده حدود ۱۰ سال هست که با مباحث حضرتعالی مانوسم و خدا رو شاکرم بابت این موضوع. ان شاءالله به حق حضرت زهرا (س) خدا به عمر شما برکت بده. بنده در حال حاضر پس از مطالعه کتاب سلوک در تقدیر توحیدی و نیز عقل و ادب و در شرایطی که هنوز توان هضم کتاب ندای بی صدا رو ندارم، به این نتیجه رسیدم که به قول حضرتعالی یک راه داریم و آن هم زندگی در سایه ملکوت حضرت روح الله (رضوان الله). راه ورود به این زندگی هم معرفت النفس هست. پیش از این کتب ده نکته و نیز خویشتن پنهان رو هم مطالعه و مباحثه کردیم. اما الان در نقطه معرفت النفس شاید به ظاهر متوقف شدیم. برای ورود به وادی معرفت النفس چه کنیم حضرت استاد؟ بنده از فحوای یکی از جملات شما در یکی از کتب به این نتیجه رسیدم که باید در خلوت (به ویژه بین الطلوعین در وضعیت سجده) به هستِ خود بدون هرگونه چیست توجه و تمرکز کنیم. و با تمرین و ممارست این کار امید به گشودگی و ورود به وادی معرف النفس و سپس بهره مندی از ملکوت حضرت امام (ره) داشته باشیم. آیا اینطور هست؟ استدعا دارم راهنمایی بفرمایید. یک گلدسته ای به ما نشان بدهید تا راه را پیدا کنیم و وارد مسجد معرفت النفس شویم حضرت استاد. تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله به نکته خوبی رسیدهاید. آری! راهی در پیش است که چندان هموار نیست ولی به لطف الهی نتایج آن امیدبخش است. در هر فرصتی مثل همان بینالطلوعین به بودن بیکرانه اکنون جاودانه خود نظر داشتن، برکات خاص خود را دارد. پیشنهاد میشود مباحث اخیر مربوط به سوره مرسلات را دنبال فرمایید.https://lobolmizan.ir/sound/984?mark=%D9%85%D8%B1%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%AA موفق باشید
یا مهدی ادرکنی: سلام علیکم. خدا بر توفیقاتتان بیفزاید ان شاءالله. استاد من سالهاست توفیق بهره گیری از مطالب حضرتعالی رو دارم بحمدالله. استاد، شوهر من شخص مومنی است نمازهاشونو با حال و شوق می خوانند قرآن رو دوست دارند و تلاوت می کنند و... اما در مواردی حق من رعایت نمیشه، چون ایشون هم نظرات حضرتعالی رو قبول دارند گفتیم به شما مراجعه کنیم. استاد عزیز، ما در خانه مان را که باز کنیم مسجد است، یعنی رو بروی خانه ما مسجد است و نماز جماعت هم برگزار می شود، همسر من که از صبح تا شب سر کار است و من چشم براه آمدنشان هستم، میگویند الا و لابد من باید بروم مسجد محله مادرم اینا، نماز بخوانم، چون از کودکی در آنجا خاطره دارم و....، محله زندگی ما منطقه ۴ است محله مادرشون منطقه ۱۵، فلذا از سر کار بدون این که بیان خونه_ معمولا_ میروند مسجد محله شون، ۳ ساعتی طول می کشد حدود ساعت ۱۰ شب میان خونه، آن موقعی که می آیند باید برنامه کاری فرداشون رو هماهنگ کنند و معمولا با من حرف نمیزنن. من از شدت کمبود محبت مانده ام چکار کنم. ببینید من هم به فضل خدا اهل دین و دیانتم، عاشق اهل بیتم، اما هر زنی نیازمند محبت شوهرش است این حس را خدا در نهادش گذاشته، ایشون به این موضوع دقت ندارند. تفریح ما هم فقط خانه مادرشان است که مرا میگذارند آنجا و میروند مسجد، و من باز هم تنها هستم، در مسجد هم فقط نماز نمی خوانند که، می روند بلندگو رو میگیرند یاسین، دعا کمیل و....وقتی سوار ماشین می شویم برویم خانه مادرشان چون در خانه فرصت حرف زدن نیست تا می آیم حرف بزنم بهم تشر میزنن که سوار ماشین شدیم باید قرآن بخوانی، شروع می کنن چهار قل، قدر ، کوثر و.....تا بیام حرف بزنم قرآن تمام شده رسیدیم، استاد من بهشون میگم پیغمبر صلوات الله میفرمایند ساعتی نزد همسرت بنشینی از اعتکاف در مسجد من بهتره و... زیر بار نمیرن. به هرکس میخواد ازدواج کنه میگم با یک آدم معمولی که دین معمولی داره ولی هوای زن رو داره و مسئولیت پذیره و به زنش محبت میکنه ازدواج کنید و با این مومنای این مدلی ازدواج نکنین. همیشه یاد مثال امام صادق علیه السلام می افتم و اون فرد تازه مسلمان مسیحی. استاد یعنی کار ایشون درسته؟ توقع من که میگم برو مسجد کوچه خودمون، که اتفاقا جوانها هم می آیند و می شود کار فرهنگی هم کرد، به جای مسجد محله خودشان که فقط چند پیرمرد و پیرزن می آیند، اشتباه است؟ استاد شوهر من اهل کار خیر هم هست، بنده هم قبل از ازدواج اهل کار خیر بودم اما حالا اسم کار خیر میاد چهارستون بدنم میلرزه، همسر من بخش عمده همون یه کم وقتش که میمونه رو میره دنبال کار خیر: برای فامیل و دوست و آشنا و غریبه و... میرن مرغ قربونی می کنن و بعد دونه دونه توزیع میکنن بین فقرا. کلی لباس و... از اقصا نقاط جمع و توزیع می کنن، سبد غذایی درست میکنن بین فقرا توزیع می کنن، و هزار جور کار دیگه... که معمولا هر روز انجام میدن و وقتی برای من نمیذارن. حالا اگر من بگم یه چیزی برای خونه بگیر معمولا چندین روز طول میدن که یا خودم باید برم بیرون بخرم یا با دعوا و تشر بخرن. حالا مثلا بگم پیاز بگیر میره تعمدا بدترین پیاز رو که جوانه زده و ریز و بیخوده میخره بعد که میگم آخه یک مقدار چیز بهتر بخر شروع به نفرین میکنه که خدا نعمت رو ازش بگیر و... تو قدر نعمت الهی رو نمی دونی و... حال آنکه برای دیگران که میخواد بخره چیزهای خوب میخره، استاد آیا اسلام این رو میگه؟ من خودم شاغلم، به راحتی هم میتونم دست ایشون رو از همه چیز قطع کنم و خودم رئیس خانه شوم اما شرع و اخلاق بهم این اجازه رو نمیده که همسرم رو از ریاست ساقط کنم حال آنکه ایشون اجازه تماشای تلویزیون رو نمیدن، آشپزخانه رو گرفته دستش، اگر خلاف میلش رفتار بشه بداخلاقی می کنه و... خلاصه من علیرغم میل باطنیم مجبور میشم داد بکشم تا دست برداره، خب چرا یک مرد مومن باید زنشو به اینجا برسونه؟ همیشه بهش میگم هرکسی جای من بود از دین و دیانت زده می شد. نه دلخوشی نه تفریح، شما فکر می کنید منظور من از تفریح رستوران و شهربازیه؟ من شخصا به اینجور جاها علقه و علاقه ندارم، من دلم میخواد یه جمعه غذا درست کنم بریم زیارت شهید حججی رحمت الله علیه، بیرون چای و غذامون رو بخوریم و بیاییم. بریم گلستان شهدا، باغ رضوان سر مزار پدرم. اما ایشون فقط فقرا. فقط مسجد. تازه معتقدند عقد موقت ثواب دارد! در حالیکه اینطور نیست و ثواب ندارد حتی رهبری هم فرمودند، بعد به دوستانشون که میگن همسرانشون سرد هستند و... از بین خانمهای فقیر یک مورد صیغه ای معرفی میکنن، و من بهشون میگم این راهش نیست و اون آقا باید همسرش رو درمان کنه و الان راههای نوین و سنتی فراوانی هست، به جای اینکه بنیاد خانواده بپاشه، چون روح زمانه ما اینه که چون خانمها غالبا و اکثر خانمهای مذهبی سعی میکنن حق همسر رو ادا کنن، نمی پذیرن که شوهرشون دنبال این برنامه ها باشه، فلذا خانواده میپاشه... در مجموع البته من نمیگم همسرم هیچ خوبی ندارن، اینطور نیست،خوبیهایی هم دارند، اما کلیت شخصیت ایشان و خیلی از آقایان متشرع با همسرشون، نوعی دگم بودن و احساس عقل کل بودن است، در حالی که زنانی که در دامان انقلاب اسلامی رشد کرده و بالنده شده اند، هیچ چيز از یک مرد کامل کم ندارند، اما برخی از مردان مذهبی به همسرشان به چشم کنیز نگاه می کنند، این باعث سرخوردگی شدید این بانوان میشه، استاد تصور و خواست همیشگی من از همسر مومن، کسی در افق سیره شهدا بود اما... استاد جان، تو رو خدا یه کم این مومنها رو نصیحت کنید، شاید به حرف شما گوش بدن، من میگم اگر ندیدید اون دنیا همین مرد خوش اخلاق و خوش خونه ها، که نصف شما هم دوندگی نکردن، ولی با خانوادشون خوبن، درجاتشون از شماها بالاتر نبود. استاد حق و حقوق زن چیه در زندگی؟ آیا این دین عمرگونه درسته؟ سپاس از لطف شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همینطور که تشخیص دادهاید این افراد بعضاً میدان عمل را و گشودگی نسبت به آنجایی که باید گشوده باشند را، فراموش میکنند. مسلّماً در تنهاییِ ابدیشان از این نوع خلأهایی که در این دنیا پر نکردهاند اذیت میشوند. انسان عاقل انسانی است که متوجه شود وظایف او در این صحنه و این زمان و این شرایط چیست. آقای قرائتی میفرمودند میهمان پدر شهیدی بودیم و برای تجدید وضو مجبور شدم پلههای زیادی را پایین بروم. همینکه وضو گرفتم دیدم پدر پیر آن شهید حولهای را جهت خشکاندن دست و صورتم تقدیم کرد. به او گفتم مستحب است آب وضو را خشک نکنیم. و او گفت همان خدایی که گفته است آب وضو را خشک نکنید، نگفته است دست ردّ به عطایی که پدر شهیدی اینهمه پله را طی کرده و آورده است، نزنید؟!
قصه ما مذهبیها همینطور است. یکجایی را در نظر میگیریم و جاهایی را در نظر نمیگیریم. خوشا به حال مؤمنینی که با گشودگی خود همه جوانب را در نظر میگیرند و به وسعت انسانی خود نسبت به همه انسانها فکر میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه شدم که دیروز رسانه (بیبیسی) روی این موضوع صحبت میکرد. غافل از اینکه به گفته افلاطون بعضاً نظرات اکثریت توان تصمیمی قاطع را ندارد و نیاز است که رهبری حکیم تصمیم نهایی را بگیرد و در همین رابطه قرآن در عین توصیه به رسول خدا جهت مشورت با مؤمنین، میفرماید: «فإذا عزمت فتوکل علی الله» بدین معنا که بعد از شنیدن سخنان مشاوران و عزمی که گرفتید، دیگر توکل کن به خدا. آری! وقتی منافع بسیاری برای عدهای در آن است تا با واردکردن لوازم خانگی ثروتی به جیب بزنند و از آن طرف ما به جهت چند سال تحریم توانستهایم در این موضوع به خودکفایی برسیم؛ معلوم است که با نفوذ در ادارات، مانع میشوند تا ما خودمان نیاز خود را برآورده کنیم و اینجا بود که دولت به تنهایی توان مقابله با چنین اموری را به جهت تعارض منافع که در مسئولان پایین دستی هست ندارد و حکم حکومتی به کمک دولت میآید و به همین جهت جناب آقای رئیسی رئیس جمهور محترم فرمودند: «این موضوع بسیار مهمی است. اگر این خبر (گشایش واردات از دو شرکت کره جنوبی) راست باشد به معنی شکستن کمر شرکتهای لوازم خانگی داخلی است که تازه توانسته اند قدری روی پا بایستند، جداً جلوی این مشکل را سد فرمائید». خوب است که به جای تفکر با عقل دشمنانمان با عقلی که به منافع ما فکر میکند، موضوعات را بررسی کنید. تصمیمات مقام معظم رهبری در سایر امور نیز به همین اندازه برای منافع ملی مهم است و معلوم است که رسانههای بیگانه حالا دلسوز دموکراسی شدهاند و در جنگ اقتصادی موضوع اصلی را به حاشیه میبرند. چرا با عقلی که به منافع ملت فکر میکند، فکر نکنیم؟ هنر ما آن است که دشمن را دشمن بدانیم. دشمن، دوست نمیشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان رسالت در فضای مجازی میتوانید همان رشته کامپیوتر را ادامه دهید. در کتاب «بنیانهای حکمت حضور جهان بین دو جهان» که در دست تهیه است، در بنیان ۵۷ اینطور عرض شده است:
حضور در فضای مجازی و ارتباط با جهان گشوده همدیگر
۵۷- برای فهم درست پدیدارها باید به آنها تعلّق داشته باشیم و آنها را در جهان خود بیابیم و تفکر، یعنی یافتن رابطهای درست با پدیدارها. این همان رسیدن به شور «وجود» و استقرار است نسبت به موجودات، به عنوان روشنیگاههای وجود، وگرنه با پندارهای خود و با مشهورات بهسر میبریم که هیچ گرمایی به جان انسان منتقل نمیکنند تا احساس ناکامی و پوچی نداشته باشد.
نسبتی بین نگاه پدیدارشناسانه به موجودات با به تجلیآمدن وجود هست و چنانچه به پدیدهها نگاه خاص پدیدارشناسانه داشته باشیم و «وجود» نیز مطابق آن پدیدارها ظهور میکند، میتوان گفت فرشته یا فرشتگانی در جان انسان تجلی کردهاند، زیرا «وجود» در ذات خود عین کمال است و در هر موطنی که ظهور کند عملاً انسان در خود با صورتی از کمال الهی مرتبط است.
جهانی که با انقلاب اسلامی در حال طلوع است، آنچه را که ماورای فهم بشر روزمرّه است به ارمغان میآورد تا هرکس در آن فضای گشوده بتواند خود را آغاز کند و انسانها همدیگر را در آن جهان که به سوی آنها گشوده شده، درک کنند. مانند آنچه در پیادهروی اربعین میتوان تجربه کرد و یا در این تاریخ آرامآرام همان روحیه در حال به ظهورآمدن در فضای مجازی است و انسانها در نسبتی که در دل حضور در انقلاب اسلامی با همدیگر پیدا میکنند در فضای مجازی در جهانهای گشوده همدیگر حاضر میشوند. زیرا هرکس به جهت طلوع آن جهان، از خویشتن درکی بس متعالی یافته است، هرچند آن جهان هنوز نامتعیّن است ولی میتواند ما را به خوبی از عرصه روزمرّگی که در آن سرگردان بودیم، خارج سازد و راهی شود برای حضور در اکنون بیکرانه جاودانمان. مشروط بر آنکه پدیدارها را همچنان که عرض شد در جهان خود بیابیم و هرکس خود را در فضایی گشوده آغاز کند و بیابد که این «وجود» است که در هر پدیدهای فرشتهگونه در جان ما به ظهور میآید. این امری است که در طول تاریخ مکتبهای گوناگون فکری و سلوکی در پی آن بودند و گویا بشر آخرالزمانی میتواند آنها را در خود جمع کند.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید امثال آیت الله جوادی «متعمّقون» در روایت امام سجاد «علیهالسلام» را به عنوان کسانی میدانند که آمادگی عمیقشدن در فهم دین را بهتر دارا هستند و این از خود آن روایت برمیآید که چگونه سورهی توحید و شش آیهی اول سورهی حدید را خداوند برای آنها نازل کرده. مگر میشود گفت این آیات برای فضولها نازل شده؟! در حالیکه دارای عمیقترین مطالب توحیدی میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مشکل بسیار بزرگی است که عملاً انقلاب اسلامی با این نگاه مقدسمآبانهی تنگنظرانه، بیشتر ضربه میخورد تا از دشمن. آنچه انقلاب را نگه میدارد، سعهی صدری است که رهبر معظم انقلاب «حفظهالله» قهرمان آن هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد جواب اهل تفکیک، مطالب زیادی هست از جمله حدیث ۱۲ کتاب «چهل حدیث» از حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» و یا کتاب «صراط مستقیم» از استاد شیخ محمدحسن وکیلی. ۲. انسان در ذات خود مختار است و همواره برایش انتخابِ راه جدید موجود است. متأسفانه بعضیها برداشت درستی از مباحث ابنعربی در رابطه با «عین ثابته» ندارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر بدون اذن خدا آنها کوچکترین اقدام و ارادهای میتوانند داشته باشند. نهایتاً خداوند است که به آنها اذن میدهد تا توجهی به ما بکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با انگیزهی حاضرشدن در جهان با روحیهای حکیمانه و انقلابی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی شود به حکم وظیفه و با برنامه، وارد شویم و امیدوار به رحمت الهی باشید تا به نقش خود. و در این حالت، دیگر کار را به خدا میسپاریم، هرطور خودش خواست نتیجه حاصل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً نمیدانم. موفق باشید