باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است که برای رفع این نقیصه باید خودسازی را شروع کرد؟! پیشنهاد بنده مطالعهی دو جلد کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» میباشد. بالاخره باید انسان بر روی روح و روان خود کار کند تا لذتِ دینداری را بچشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام «رضواناللّهتعالیعلیه» راههای خوبی را در مقابل رفقا میگذارد. موفق باشید
سلام علیکم: در یادداشت «براستی همه ما حاج قاسم هستیم»، اشاره به حس حضور تاریخی خدا از طریق انقلاب اسلامی کردید و فرمودید، شهید سلیمانی در بستر این نهضت غرق در اراده الهی بود. در کتاب انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی نیز در این باب مطالبی دارید و نوشته اید «مشکل امروز ما اين است که جوانان ما دارند عالَم ديني شان را از دست مي دهد و گرنه از من و شما بهتر مي توانند خدا را ثابت کنند، ولی با علم به وجود خدا، وارد عالَمی نشده اند که منجر به اُنس با خدا گردد و به همين جهت در عالَم خود جايگاهی براي احکام الهی نمي شناسند.» در ادامه هم تبیین فرمودید علت اینکه خیلی افراد نسبت به تک تک احکام دینی سوال کرده و یا ابهام برایشان ایجاد می شود، همین وارد نشدن و نشناختن عالَم دینی است. فکر می کنم و برداشتم این است که منظور حضرتعالی این بود که اگر ما سعه وجودی مان را از طریق الفت با ذات اقدس رب العالمین بالا ببریم و به عمق جهانی کاری که در پرتو انقلاب اسلامی در حال شکل گیری است بیندیشیم و خود را در طرح بزرگ تمدن سازی توحیدی حاضر ببینیم، صبر و بصیرت پیشه می کنیم و دیگر سختی ها و مشقت های این مسیر ما را زمین گیر و ابن السبیل نمی کند و آن وقت حتی عباداتی مثل نماز یومیه را هم از دین دید می بینیم که این نماز، به ما عظمت روحی می دهد تا در کلان پروژه تاریخ خود ثابت قدم و استوار بمانیم و به واقعیت این جمله امام راحل برسیم که عالَم محضر خداست. نمی دانم تا چه حد این برداشت من از سخنان حضرتعالی درست بوده اما بواقع نکات عمیق و قابل تدبر و حکمت آمیز در یادداشت تان درباره شهادت حاج قاسم سلیمانی بود و ان شاء الله باب تدبر برای همه ما به برکت خون این شهید عزیز، باز شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. احساسِ بودنِ حقیقی، نه به بودنِ مفهوم، بلکه در بودنِ تاریخی محقق میشود و انقلاب اسلامی عطای الهی است به بودنِ تاریخی که همیشه انسان اصیل به دنبال آن است. علی «علیهالسلام» مظهر کامل بودنِ تاریخیِ اسلاماند. عرایضی در این رابطه در بحث سورهی «نبأ» شد. متن درسگفتارِ آن را در زیر خدمتتان میفرستم. البته تنها یک جلسه در شرح مفادّ آن متن بحث شده. عمری باشد ادامه خواهد یافت. موفق باشید
تعیّن تاریخی نباء عظیم
باسمه تعالی
در راستای به ظهور آمدن نباء عظیم که یوم الفصلی است وعده داده شده در تحقق شخصی که مصداق «وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً» است می توان گفت:
۱. انسان با نظر به «بودن»اش، حقیقت را در بستر تقدیرِ تاریخ احساس میکند، از آن جهت که «حقیقت» در افق زمان و تاریخ، در شخصیتی متعین فهمیده میشود.
۲. «بودنِ» انسان در گرو فهم «وجود» است تا با این فهم، انسان مانند سایر موجودات صرفاً در درون جهان قرار نگیرد بلکه چون فهمی از وجود دارد، در میان آینده و گذشته و آزاد از زمان، خود را احساس میکند و بر این اساس، یعنی بر اساسِ فهم «وجود»، موجودات از حیث وجودشان در افقِ فهم انسان به حضور در میآیند و معنا میشوند. یعنی انسان کامل جایگاه هر چیزی را به معنای واقعیاش درک میکند.
۳. وقتی انسان خود را در تاریخی که به ارادهی الهی ظهور آمده، احساس کند، با نظر با وجه وجودی خود به موجودات، گشوده میشود. نحوهی گشودگی و برونخویشیِ انسان اصیل، وجهی از همان ساختارِ در جهانبودنِ آن است.
۴. بودنِ در زمان و تاریخِ خود، بودنی است غیر ذهنی که میتوانیم خود را بیش از آنکه بفهمیم، حسّ کنیم. این است معنای «كَانَ أَكْثَرُ عِبَادَةِ أَبِي ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّه عَلَيْهِ التَّفَكُّرَ وَ الِاعْتِبَار» اكثر عبادت اباذر تفكر و عبرت گيرى بوده.
۵. انسان، موجودی است که باید در همان نحوهی واقعیت و وجودش، عین رویآورندگی باشد. بودنِ انسان اساساً چیزی جز رویآورندهبودن نیست، وجودی که عین گشودگی است و به همین جهت، هویت اش تعلقی است. «ماهِيتُهُ انِيتُهُ»، چيستى او همان هستى اوست و در این رابطه پرسش از آنکه انسان چیست، پرسش بی ربطی است.
۶. انسان اصیل در عین آنکه یک فرد است، به وسعت هستی است و درعین آنکه متناهی است، مطلق است به جهت مقام فهم «وجود و بودن» خویش. این انسان از حیث وجودش سر و کارش از یک طرف با وجودِ خویش است و از طرف دیگر با تمام عالم وجود سر و کار و رابطه دارد.
۷. گشودگی انسان اصیل، ایجاب میکند تا همواره با امکانهای بودن خویش و به تبع آن، با انحاء اتمام نا پذیر مواجهه با موجودات، روبرو باشد.
۸. اگر انسان خود را تنها یکی از موجوداتِ عالم بفهمد، غیر اصیل است ولی انسان اصیل باشد، بودن خود را در خواهد یافت و آن را مصممانه بر عهده خواهد گرفت.
۹. آیندهی آغازین و اصیل، حرکت به سوی خود است؛ به سوی خودی که عین ربط به بیکرانه وجود است برای تعالی یافتن.
۱۰. این که انسان با موجود نسبت برقرار کند و موجود بما هو موجود را تجربه کند، به جهت آن است که وجود به او عطا شده. و گرنه خود را یک وجود بیگانه از سایر موجودات میفهمد.
۱۱. رویداد های تاریخی در بستر اسلامی که شروع شد، انسان اصیل، خود را به واسطهی روشنیگاه های وجود احساس می کند، اساسا به واسطهی رویدادهای تاریخی است که انسان و حقیقت در تعلّق متقابل یکدیگر قرار میگیرند. به همان معنایی که علی علیه السلام از طریق اسلام با حقیقت روبرو شدند و آن را در صحنه های نبرد دنبال کردند.
۱۲. انسان با آن گشوده شدن نسبت به انوار الهی در پرتو رخدادهای توحیدی به دست میآید.
۱۳. تاریخ هستی، همان تاریخ فرستادنها و حوالت هستی است که موجودات را به نحوی آشکار و در عین حال پنهان میدارد.
۱۴. تاریخِ حقیقی، حال است. حال، آینده است از آن جهت که حال، چیزی است که انتظارِ وقوع لوازم تاریخ جدید را میکشد. آیا این همان بودن نیست که ذاتی است همواره در حال، آن چیزی که در برابر ما، منتظر ما است؟ همان آیندهای است که به درستی اندیشه شده.
۱۵. وقتی انسان عین نسبت با وجود باشد، وجود، صرفاً خود را در چنین نسبتی آشکار میسازد که همان حضور یافتن است که تعلّق متقابل میان انسان و خدا است.
۱۶. هستی یا وجود به مثابهی رویداد، همواره ارتباطی متقابل میان انسان و وجود را بر قرار میکند و وجود به مثابهی رویداد، همواره در پیوند با انسان است که همان «کلّ یومٍ هو فی شأن» است. یعنی تاریخ توحیدی ظرفیت رابطهی متقابل بین خدا و ظرفیت تاریخی انسان است.
۱۷. احساسِ «بودن»، در مواجههی با حق، در تاریخ، یعنی خود را به صورت اصیل احساسکردن است و این نوع «بودن» همان رویداد مواجهه با جنبهی وجودی هر موجود است و در این حالت، انسان بر عکس سایر موجودات، وجودش عین گشودگی خواهد بود که این، در واقع همان «هویت تعلقی» انسان میباشد. انسان در این حالت در زمان نیست، بلکه ماورای زمان، عین گشودگی با موجودات است و به موجودات، مجال میدهد تا در نسبت با زمان خاصشان آشکار شوند. معنای فراتاریخیِ اولیای الهی را باید در این نحوه بودن جستجو کرد.
۱۸. هویت تعلقیِ انسان یعنی در عینِ ربطبودن با کلّ هستی. این یعنی جمع بین تناهی و نامتناهی که در اولیای الهی محقق میشود.
۱۹. انسان از موطن «بودن»ِ خود در مقام نظر به رویدادهای تاریخی در فهمِ وجود قرار میگیرد و از این حیث، بر تمام موجودات تقدم مییابد. این نوع «بودن»، احساسِ انسان است نسبت به خود در بیکرانگیِ با وجود، نه موجودی در میان موجودات.
۲۰. انسان با فهمِ «بودن»ِ خود، فهمندهی وجود است و با بودنِ صرف خویش مواجه میشود و این همان راز گشودگی انسان است یعنی درکِ اتحاد با خویشتن که منجر به درک وجودی همهی موجودات میشود و همهی عالَم را نزد خود احساس میکند به همان معنایی که مولایمان علی «علیهالسلام» میفرمایند:
اتَزْعَمُ انَّكَ جِرْمٌ صَغيرٌ وَ فيِكَ انْطَوَى الْعالَمُ الاكْبَر
تو مى پندارى كه همين جسم كوچك هستى، در حالى كه جهان بزرگى در نهاد تو پنهان است.
با اینهمه، انسانِ اصیل نمیتواند وجود خود را به صورت تامّ و تمام تجربه کند. زیرا ذاتاً همواره در مقام «امکان» است یعنی بیشتر از آنچه واقع شده است میباشد و همین امر موجب میشود تا احساسِ «بودن» در عینِ حضور بیکرانهی «وجود» را در خود احساس کند.
۲۱. آنچه آینده است، در اصل همان امکان است که به سوی انسان اصیل که با «بودن»ِ خود بهسر میبرد، میآید، وقتی که او گشودگی خویش را حفظ کرده باشد. پیشروی انسان در آینده به معنای بازگشتِ او به سوی خود است، به معنای آنچه همواره از پیش بوده است.
۲۲. انسانِ اصیل در «حال» قرار میگیرد و میتواند با موجودات، مواجه شود، به واسطهی رابطهی آینده و گذشته. و لذا نحوهی ارتباط آیندهبودگی و «حال» را در وحدتشان نشان میدهد.
۲۳. انسان اصیل در مواجهه با موجودات باید خود را در حدّ مطلقِ گشودگی دریافته باشد و این دریافت، همان حرکتی است که در نخست از آینده در مواجه با نهائیترین امکان، آغاز میشود و به سوی «بودگی» میرود.
۲۴. انسان اصیل که خود را در گشودگی نسبت به همه چیز مییابد، به اطلاقی میرسد که در آن اطلاق، دیگر خود را به واسطهی موجودات درون جهان نمیفهمد. بلکه «بودن» خویش را در خود جهان احساس میکند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی نفس امّارهی بشر موتورِ پیش رانِ او گردد شیطان میتواند وعدههای وَهمانگیز به انسان بدهد و در هر شکستی وعدهی دیگری را جایگزین کند تا آنکه بالاخره مردم با نظر به جامعهی توحیدی از آن نوع زندگیهای پوچ عبرت بگیرند و اینجا است که وظیفهی ما در ساختن جامعهای اخلاقی و توحیدی بسیار کارساز خواهد بود و آن تمدن را فرو میریزد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دعا، مسیر اُنس با خدا است. وقتی هم که فکر میکنید گویا بنا نیست آن دعا مستجاب شود و از استجابت آن ناامید میشوید؛ باز امیدوار باید بود گویا تقدیری در میان است که از چشم ما پنهان میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کنیم برای مردم روشن شود این نوع سیاسیون امکان رفعِ کشوری که در شرایط انقلاب است و باید با روحیهی انقلابی و تلاش شبانهروزی امورات آن را به سامان رساند؛ ندارند وگرنه بحث دعوای خطی و سیاسی هیچکاری را حلّ نمیکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید در این مورد کتابهای آقای دکتر موسی نجفی و آقای دکترموسی حقّانی کتابهای قابل اعتمادی باشد. در ضمن در این مورد میتوانید با حجتالاسلام آقای کاظمی به شمارهی ۰۹۱۳۲۹۴۳۷۴۹ مشورت کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرا در آخرین آثار خود بهخصوص در کتاب «ایقاظ النائمین» نظر صریح خود را در همراهی با وحدت وجودِ عرفا روشن میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده کتاب «آشتی با خدا» را برای آن تنظیم کردم تا با افراد همچون جنابعالی آن موضوعات را در میان بگذارم. فکر میکنم بد نیست سری به آن کتاب بزنید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما را متوجهی عالم گشودهی غیب و معنویت میکند. آنچه در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» مطرح است. موفق باشید
باسمه تعالی. محضر استاد گرانقدر سلام علیکم: بنده حدود ۱۰ سال هست که با مباحث حضرتعالی مانوسم و خدا رو شاکرم بابت این موضوع. ان شاءالله به حق حضرت زهرا (س) خدا به عمر شما برکت بده. بنده در حال حاضر پس از مطالعه کتاب سلوک در تقدیر توحیدی و نیز عقل و ادب و در شرایطی که هنوز توان هضم کتاب ندای بی صدا رو ندارم، به این نتیجه رسیدم که به قول حضرتعالی یک راه داریم و آن هم زندگی در سایه ملکوت حضرت روح الله (رضوان الله). راه ورود به این زندگی هم معرفت النفس هست. پیش از این کتب ده نکته و نیز خویشتن پنهان رو هم مطالعه و مباحثه کردیم. اما الان در نقطه معرفت النفس شاید به ظاهر متوقف شدیم. برای ورود به وادی معرفت النفس چه کنیم حضرت استاد؟ بنده از فحوای یکی از جملات شما در یکی از کتب به این نتیجه رسیدم که باید در خلوت (به ویژه بین الطلوعین در وضعیت سجده) به هستِ خود بدون هرگونه چیست توجه و تمرکز کنیم. و با تمرین و ممارست این کار امید به گشودگی و ورود به وادی معرف النفس و سپس بهره مندی از ملکوت حضرت امام (ره) داشته باشیم. آیا اینطور هست؟ استدعا دارم راهنمایی بفرمایید. یک گلدسته ای به ما نشان بدهید تا راه را پیدا کنیم و وارد مسجد معرفت النفس شویم حضرت استاد. تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله به نکته خوبی رسیدهاید. آری! راهی در پیش است که چندان هموار نیست ولی به لطف الهی نتایج آن امیدبخش است. در هر فرصتی مثل همان بینالطلوعین به بودن بیکرانه اکنون جاودانه خود نظر داشتن، برکات خاص خود را دارد. پیشنهاد میشود مباحث اخیر مربوط به سوره مرسلات را دنبال فرمایید.https://lobolmizan.ir/sound/984?mark=%D9%85%D8%B1%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%AA موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه انسان را به لطف الهی بالا میبرد، دو بال «معرفت بالله» و «تقوای الهی» است. در مورد معرفت بالله، «معرفت نفس» راه خوبی است. پیشنهاد میشود کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که هر دو روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله این تعلّق به جهت روحانیتی است که در نماز شب پیش میآید. ولی خودتان باید مواظب باشید از سر عادت نخوانید، بلکه بر اساس عزم اُنس با حضرت حق باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به رویکرد و نیتتان بستگی دارد که جهت خود را به سوی حق بیندازید و البته اگر بتوانید اشتغالات را کم کنید کار خوبی است و یا در دل فعالیتها بتوانید صوت مباحثی مثل مباحث قرآنی را استماع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در تفسیر شریف «تسنیم» سعی میشود مطالب علمی و معرفتیِ تفسیر المیزان، باز و گشوده شود. ولی به آن روحی که در المیزان در راستای عبور از جهان مدرن هست؛ چندان پرداخته نمیشود و این به معنای ضعف تفسیر تسنیم نیست، بلکه بدین معنا است که ما گمان نکنیم از تفسیر المیزان مستغنی میشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسان در هیچ حالی نباید عقل خود را تعطیل کند و صرفاً پیرو کسی باشد. ۲. به ما فرمودهاند: «ره چنان رو که رهروان رفتند». مگر میشود اینهمه انسانهای متدین و عالمان وارسته را نادیده گرفت؟ ۳. مگر در روایات ما متذکر نشدهاند که خواب، حجّت نیست و حتی بعضاً شیطان در خواب القائاتی میکند تا بازار بعضی از توهّمات را گرم نماید. عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در رابطه با این نوع خوابها که انسانهای ساده و کمعقل گرفتار آن میشوند، شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در حدّی که فشار چندانی پیش نیاید خوب است ادامه دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره اگر انسان کاملی که معصوم است امکان تأثیرش بر جامعه فراهم شود، عموم مشکلات که بشر به جهت حاکمیتهای غلط برایش پیش آمده، رفع میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمومیت ندارد. عرض بنده آن بود که باید سخنان آنها را با مبانی قرآن و برهان بررسی کرد. از آن جهت صحبتهای آقای زمانی با مبانی دینی و فکری ما، همراه بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده متوجهی نکات خوبی شدهاید و پیشنهاد بنده آن است که تمام هفت جلسهی بحث «با دعا در آغوش خدا» که بجز جلسهی پنجم آن، بقیه بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید. انشاءالله جلسهی پنجم نیز با ویرایش جدید در اسرع وقت در معرض دید کاربران قرار میگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ماه شعبان، فرصت تجدید عهد با رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» است. ماه تجلی محبت رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» بر قلبها، ماه آمادگی قلب ها برای تجلی انوار الهی در ماه رمضان، ماه وسعتیافتن جانها برای ارتباط با حقایق ربّانی، ماه پیداکردن راه بهشت برای قلب انسان و سیر به سوی آن است. در ضمن از اُنس با خدا از طریق «مناجات شعبانیه» در هر روزتان غفلت نکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: با عرف خانمهای متدیّن جلو بروید. «ره چنان رو که رهروان رفتند». موفق باشیدچندان متوجه نشدم. منظور شما این است که بنده دچار افراط هستم. یعنی نباید به این جزئیات اهمیت بدهم. ممنون میشم اگه جوابم واضح تر عنایت کنید. با تشکریا علی
26503- باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور احساس کردم. و به همین جهت آن راهکار را که اساتید سلوکی پیشنهاد میفرمایند، خدمتتان مطرح نمودم. موفق باشید
سلام استاد گرامی: بنده برای اولین بار است که می خواهم در اعتکاف ان شاءلله شرکت کنم و اشتیاق فراوانی برای رسیدن به آن دارم. چند راهنمایی از حضورتان درخواست داشتم. اول اینکه من جزوه ی اعتکاف شما را دارم مطالعه می کنم برای نیت اعتکاف چه نیتی کنم؟ دوم اینکه من دو پسر دارم که هر دو خارج از کشور زندگی می کنند و متأسفانه هر دو از دین منحرف شده اند و عقاید ضد دین و انقلاب و رهبری دارند و من و پدرشان را هم مورد انتقاد قرار می دهند. آیا لازم هست و تأثیر دارد که من در اعتکاف عمل ام داوود را به نیت اصلاح پسرانم انجام بدهم؟ لطفا رهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همانطور که در آن جزوه هست نیّت و قصد شما در اعتکاف، قربِ بیشتر به خدا و فاصلهگرفتن از توهّمات دنیا باشد. ۲. در اعمال «امّ داوود» برای هدایت آنها دعا کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت جوهری مربوط به عالم ماده است و اینکه هر لحظه ما عالم جدیدی داریم. ولی تجدد امثال مربوط به خلق بدن است که با ارادههای سالک إلی اللّه بدنهای مختلف را میتوانند خلق کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به جواب سؤال شمارهی ۲۵۲۵۵ رجوع فرمایید. موفق باشید