باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سخن حضرت؛ انسان به حكم وظيفه عمل ميكند ولي امورات را به خدا ميسپارد مثل كاري كه حضرت امام در نسبت با انقلاب انجام دادند و اين خدا بود كه كار را تا اينجاها جلو برد. موفق باشيد
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده در جریان این سخنها نیستم ولی میدانم آن دو بزرگوار که ذیل سایهی فرهنگِ روحانیت عمل میکنند هر دو احترام همدیگر را دارند و متوجهی دلسوزهای همدیگر نسبت به اسلام هستند 2- در مورد آیت اللّه مصباح، سخنان مقام معظم رهبری باید برای ما حجت باشد، در عین آنکه نمیخواهیم آیت اللّه مصباح را در قابی از عصمت بپیچانیم. بیشتر متوجهی جریانهای مغرضی هستیم که میخواهند ایشان را تخریب کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید ما در همهی امور بر اساس ظرفیت این عالم موضوعات را دنبال میکنیم و در این رابطه شریعت الهی بهترین راه است، در عین آنکه این عالَم محدودیتهای خود را دارد، نه آنکه عالم ظرفیت بیشتری برای تحقق عدالت داشته باشد و شریعت الهی از آن کوتاه آمده باشد. به همین جهت بحث «تقدیرات الهی» پیش میآید که مثلاً قاضی مطابق تشخیص خود حکمی کرد که مطابق واقع نبود و او در حدّ خود برای احقاق حقش تلاش کرد و موفق نشد، معتقدیم تقدیر الهی برای آن فرد همان بوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به قول معروف نه مخالفت با غرب، آزادی از غرب است و نه مخالفت با فلسفه، جداشدن از فلسفه است 2- قرآن ما را به چیزی بالاتر از فلسفه دعوت میکند و آن دعوت به عقل است که یکی از انواع آن عقل فلسفی است. مثل آنکه یکی از انواع عقل، عقل ریاضی است 3- امام بعد از انقلاب در جواب دکتر حسنین هیکل که پرسید مبنای انقلاب شما چه بوده است؟ فرمودند: در روایت، «کافی» و در فقه، «جواهر» و در فلسفه، «ملاصدرا». و یا در آخر عمر در نامه به گورباچف متذکر مکتب ملاصدرا شدند. آیا میتوان گفت امام در آخر عمر از فلسفهی صدرایی عبور کردهاند؟ مگر میشود از چنین اندیشهای بینیاز بود؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آرامآرام و پس از سالها، در فصّ یوسفی مطلب را نیابید، به نظرم به هیچ وجه سخن محیالدین را در این رابطه نخواهید گرفت. در این موارد تنها انتظار، کارساز است تا وقتی بدان رسیدید ندا سر دهید: «چون یافتمت جانان / بشناختمت جانان». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جای تبدیل قوه به فعل در موضوع حرکت جوهری نباید گم شود و از طرفی چون ذاتی است که عین حرکت است، اتصال همواره در صحنه است و چون در این حالت قوهها به فعلیت میرسد، عملاً اشتداد جوهر در میان است و نه اعدام و ایجاد، که در حرکتهای عرضی مطرح است 2- در بحث حرکت جوهری عرض شده است تا یک قوه هم هنوز در میان است، ماده با تمام خصوصیات ماده در میان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این نوع نگاه را به خدا، رویهمرفته مغایر وحدت وجودی که بدان معتقدم، نمیبینم. میماند که با فکر و فرهنگ دیگری بیان شده که معلوم نیست برای مخاطب شیعهی ایرانی با آن سابقهی فرهنگیِ خاص خودش قابل درک باشد. زیرا زمین و زمینهی ما با رشد تفکر صدرایی بیشتر همخوانی دارد. به همین جهت در حین خواندن این نوشته فکر میکردم آیا از طریق معرفت نفس و عرفان اسلامی، ما به صورتی روشنتر و کاملتر به چنین دریافتی نمیرسیم که خطراتی که نتیجهگیریهای بعضاً خطا در آن نباشد؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد نگاه به المیزان، نگاه خوبی است. ولی انصاف آن است که بهجای اینکه بگویند: «علیرغم بعضی از اشتباهات علامه»؛ بگویند: با توجه به تفاوتِ نگاهی که آقای مستحسن با علامه داشتهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که بنده میدانم این روایت را ابوحیّان توحیدی آورده است. فکر نمیکنم دارای سلسله سند معتبر باشد و اساساً حساسیتی نسبت به سند این نوع روایات در بین علماء نبوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً همینطورها است و اگر حالا سراغتان نیاید، در پیری که توان برخورد کمتری دارید، سراغتان میآید و خدا نکند که در برزخ سراغمان بیاید که دیگر امکان بازخوانی و ارادهی مجدد برای عبور از آن نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه انسان در کنار مؤمنین، سیر و عبادات خود را انجام دهد کار خوبی است. ولی در هرحال آنچه باید مدّ نظر قرار دهید، رفعِ حجابهایی است که بین ما و حضرت حق است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در همین رابطه نوشته شده است. این یک کار اساسی است که باید بر روی آن وقت گذاشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان مستحضريد كه متن ارسالي، موضوعی را در میان گذارده که اضلاع مختلفی دارد و درک تاریخی آن تا حدّی نیاز به حضور آن در آیندهی تاریخ دارد. بنده در رابطه با رازِ پایداری انقلاب اسلامی در متنی که در صفحهی اول سایت هست؛ نسبت به چیستیِ انقلاب عرایضی داشتهام، از آن جهت که انقلاب اسلامی به ادلهی قرآنی میتواند ارادهی الهی در این تاریخ باشد و مسلّم مثل اصل اسلام که در صدر اسلام با چالشهایی از طرف جاهلیت دوران روبهرو شد، انقلاب اسلامی نیز بدون چالش نیست. ولی همچنان در حالِ حضور بیشتر در این تاریخ است. بسیار تعجب میکنم که هویت انقلاب اسلامی را بیشتر در وجوه سیاسی آن میبینید و نه در وجوهِ فراسیاسیِ آن! در حالیکه همه میدانیم ریشهی انقلاب اسلامی از یک طرف به «غدیر» و از طرف دیگر به حضور آن در دولت صفویه جای دارد و با ادامهی آن فکر و فرهنگ، مشروطه و نهضت ملّی نفت ظهور کرد. و چطور ما ریشهی تاریخی اینچنین عمیق انقلاب اسلامی را در وجهِ سیاسی آن متوقف کنیم؟ از طرفی این طبیعی است که انقلاب اسلامی در دههی چهارم خود به یک بلوغ خاصی میرسد که باید امثال جوابهایی که جنابعالی در این مقاله مطرح کردهاید را بدهد و خود را نیز بازخوانی کند و در این بازخوانی، ضعفهای خود را نادیده نگیرد چیزی که متأسفانه نیروهای مذهبی ما کمتر بدان میپردازند. ولی سؤال بنده آن است که مگر یک انقلاب باید در ابتدایِ امر، تمامِ داشتههایی که یک تمدن چهارصدساله برای خود شکل داده است، داشته باشد؟
در عین آنکه این پرسشها را پرسشهای جدّی در این دوره از تاریخ انقلاب اسلامی میدانم و از طریق همین پرسشها است که تفکر به جامعهی ما باز میگردد و به قول شما؛ از آرمانگراییهای احساساتی عبور میکنیم، با اینهمه معتقدم ارادهی الهی جهت اصلاح بشر در ظرف انقلاب اسلامی ظهور کرده است. آیا نمیبینید چگونه وقتِ غرب و عوامل اصلی آن در منطقه تمام است؟! و این دست و پازدنهایی که حکایت از بیتعادلیِ آن فکر و فرهنگ هست، راهِ نجات برای آن نمیباشد؟! آن چیزی که در سیطرهی تکنولوژی و جنگ رسانهای غرب گم شده است؛ نصرت الهی است که نباید از آن غافل بود. و غلیظترین حجابی که مانع درستدیدنِ انقلاب اسلامی خواهد شد؛ واکنشیدیدنِ آن است، در حالیکه حضرت روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» و رزمندگان ما به عنوان یک رسالت بزرگ تاریخی به صحنه آمدند و با قلب خود نیوشایِ اشارات عالَم قدس گشتند و زندگی را در این تاریخ با تعلق به انقلاب اسلامی در زیر سایهی ارادهی الهی برای خود معنا کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده متوجه سخن علامه نشدهاند، زیرا علامه مثل همهی علماء قبول ندارند که فقیه جای حاکم بنشیند. اینان این سخن علامه را حمل بر عدم اعتقاد ایشان به ولایت فقیه دانستهاند. خوب است در این مورد به قسمت آخر کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت عنوان «مبانی حکومت دینی» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع سؤالات که مربوط به علم فقه است را باید از فقیه بپرسید. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن میفرماید: «فإذا سویّته و نفخت فیه من روحی» یعنی وقتی آن بدن آماده شد پس از روح خود در آن دمیدم. بنابراین هرکس مطابق بدنی که دارد، روح در آن ظهور میکند و چون آن روح در نسبت به آن بدن برای انسان شکل میگیرد، آن روح مربوط به خود آن فرد خواهد بود. مثل آبی که در یک ظرف ریخته شود. در آن صورت با تغییر رنگِ آن آب در آن ظرف، بقیهی آبها تغییر نمیکند. آن روح نیز صِرفاً متعلق به آن بدن است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که آمریکاییها همان خطایی را که با پرورش طالبان مرتکب شدند و بعد طالبان بیخ ریششان مانده است؛ با اسلامهراسی مرتکب شدند و حالا میبینند چه بلایی بر سرشان آمده است. همهی این حرفها در همان جادهی آمریکاییبودنِ اوباما انجام میشود. او از بقیهی آمریکاییها جدا نیست، ولی این آمریکا است که باز اشتباه میکند و با نگاه ابزاریِ دیگر به اسلام و مسلمین میخواهد اشتباه خود را جبران کند. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف جناب بوعلی در فضای تفکر فلسفی، حرف بسیار دقیقی است از آن جهت که میخواهد بگوید وجود مقدس علی«علیهالسلام» نسبت به بقیه اصحاب مثلِ عقل در بدن است که در صورتی انسان درست از بدن خود استفاده میکند که به عقل رجوع داشته باشد. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که قوانین خدا تمام جوانب انسانی را که خلق کرده، در نظر میگیرد. مثلاً در مورد دزدی در موقعی دست دزد را میزند که 17 شرط، محقق شده باشد و از این جهت نمیتوان گفت شریعت الهی همهی دزدها را با شرایط مختلف با یک چشم نگاه کرده و عملاً عدالت رعایت نشده است! آری! وقتی در افراد گوناگون حدّ نصاب دزدبودن محقق شود دیگر حکم اجرا میگردد و اینکه جناب ویکتورهوگو از نظام خشک قرون وسطایی قضاوتِ غربی، گلهمند است به جهت آن است که شروط اجتهادیِ قضاوت در آن فکر و فرهنگ مرده است. و به همین جهت شریعت الهی اصرار دارد قاضی باید مجتهد باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. کتاب، چیز دیگری است و اساساً آنچه که بیشتر در حافظه میماند، مطالبی است که از طریق صفحات کتاب به ذهن منتقل شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شک نکردهاید. این لازمهی سیر عقلی به سیر قلبی است. شما حکم عقل را در این موارد در جان خود کافی نمیدانید. زیرا در نسبت با عقاید، باید قلب به یقین برسد و لذا انسان در این مسیر وقتی هنوز به حیات قبلی نرسیده است خود را نسبت به باورهای عقلی قانع نمییابد ولی با صبر و تقوا، باورهای عقلی به قلبی تبدیل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید در هر تاریخی وقتی افقی باز شود و بنا بر آن باشد تمدنی جای تمدنی را بگیرد، در ابتدا به جهت سیطرهی تمدنی که حاکم است، ذهنهای معمولی عموماً در تحقق تمدنی که باید ظهور کند، باور ندارند و آن را دور از واقعیت میدانند ولی پایداری و صبرِ مؤمنین است که زمینهی تحقق تمدن توحیدی را فراهم میکند و آنچه در کوچه و بازار مطابق تمدن حاکم، زرق و برق دارد، از رونق میافتد. آیا ما در چنین شرایطی نیستیم؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاه فلسفی و از نظر وجودی، ظلمتْ عدم است ولی از جهت معرفتالنفسی؛ بدیها عدمِ ملکه است. یعنی جایی که باید خوبی باشد، خوبی نیست. و این تازه غیر از تفاوت نظام تکوین و تشریع است. بدینمعنا که کارِ حضرت خضر«علیهالسلام» در نظام تشریعِ موسوی، خلاف است ولی در نظام تکوین خضری، یک ارادهی الهی است برای خداوندی که در مُلک خود تصرف کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «مبانی نظری حبّ اهلالبیت«علیهمالسلام» در این مورد شده است. خود خداوند میفرماید: بندهی من از طریق نوافل به جایی میرسد که محبوب من میشود و در این رابطه با گوش من میشنود و با چشم من میبیند و...... «لَا يَزَالُ عَبْدِي يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوَافِلِ مُخْلِصاً لِي حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا»[1] بنده ى من از طريق نوافل خالصاً همواره به من نزديك مى شود تا آنجايى كه محبوب من مى گردد و چون او را دوست داشتم، من گوش او مى شوم كه با آن بشنود و چشم او مى شوم تا به آن ببيند و دست او مى شوم كه با آن بگيرد. موفق باشید
[1] ( 1)- إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص 91.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما امروز در شرایطی هستیم که هر آنچه ابعاد شخصیتی رهبر انقلاب را در فضای واقعبینی مدّ نظر قرار دهیم، بیشتر متوجه میشویم که حقیقتاً خداوند اراده کرده است تا چرخشی در این تاریخ ایجاد کند و در این راستا انسانی مناسب آن اراده را مدد میرساند و اینهمه حکمت و دلسوزی و بصیرت؛ آینهی نمایش ارادهی خدا است. امید است که ما در پیاله عکس رُخ یار ببینیم تا پیاله را پاس داریم، به همان معنایی که به گفتهی مولوی: «راند حق، این آب را در جوی تو / آفرین بر دست و بر بازوی تو». موفق باشید