بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14300
متن پرسش
باسلام: این حقیر از شاگردان شما مشورتی درخواست کردم در راستای جو فرهنگی و جهت گیری فرهنگی که آیا در این زمانه باید چه کرد پس از صحبتهایی به بنده عرض شد این زمانه (زمانه ی قفل تاریخ است) این جمله را متوجه نشدم و می خواستم شما حقیر را در فهم این جمله راهنمایی فرمایید. و آیا واقعا نگاه رهبری به فرهنگ و کار فرهنگی در سطح جامعه اینگونه است؟ پس چرا ایشان در نامگذاری خودشان برای سالها در زمینه ی فرهنگ وارد می شوند؟ و اگر این جمله ی قفل تاریخی صحیح باشد وظیفه ی ما چیست؟ نشستن و نگاه و نظاره؟!!! یا حرکت کردن؟ با چه ابزار و جهت گیری؟ با تشکر از توجه شما استاد بزرگوار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست زمانه طوری است که مخاطب شما دغدغه‌ی فکرکردن ندارد. ولی همه‌ی تلاش ما آن است که راه‌های تفکر را به جامعه و تاریخ خود برگردانیم که به نظر بنده تدبّر در قرآن و روایات در این کار کمک شایانی خواهد کرد. موفق باشید

14299
متن پرسش
سلام: 1. در زمینه تاریخ امام حسین (ع) بجز کتب شما و شهید مطهری که کار کرده ام چه کتابی بخوانم؟ 2. در زمینه مقتل امام حسین (ع) بجز کتب مذکور و مقتل لهوف چه کتابی به جزئیات دقیق پرداخته؟ 3. کتب میرزا جواد آقا ملکی تبریزی چگونه است؟ جایگاهش در عرفان؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع بسیار گسترده است با کتاب‌های بسیار گسترده. کتاب «پس از پنجاه‌سال» مرحوم دکتر شهیدی و کتاب «نفس‌المهموم» مرحوم شیخ عباس قمی و جلد 44 بحارالأنوار برای شروع خوب است 2- غیر از لهوف، مقتل دیگری را نمی‌شناسم 3- کتاب‌های مرحوم ملکی تبریزی در عرفان عملی، عالی است. موفق باشید

14297
متن پرسش
سلام: 1- بنده استدلالی بر فرموده امیرالمومنین (ع) می کنم که فرمودند نگاه نکنیم چه کسی می گوید ببینیم چه می گوید. بنده اعتقاد دارم حرف درست را باید گرفت و استفاده درست کرد. و این را تفکر اسلامی می دانم. ولی کسی از طلاب می گوید درسته که علی (ع) آن جمله را فرمودند ولی در قرآن هم داریم: «فسئلوا اهل الذکر» این طلبه می گوید اهل ذکر یعنی علما. نه آقای رائفی ... حال در این بحث علمی ما حق با کیست؟ منظورم اینست حرف اسلام در این زمینه چیست با در نظر گرفتن حدیث و قرآن کنار هم؟ 2. کتب آقای طائب و مباحثشان در زمینه تبار انحراف و محار انحراف که در مورد وقایع پشت پرده زمان پیامبر است قابل استناد است؟ 3. آیا پیامبر شهید شدند؟ ظاهرا علامه حلی شیخ طوسی و... هم بر این باورند. التماس دعا...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چرا این دو نکته را نتوانیم جمع کنیم؟ بدین شکل که اگر مطلبی را می‌خواهیم بدانیم از اهل ذکر – که بنا به روایات، اهل‌البیت هستند – بپرسیم و از آن طرف هر سخن حقی که هرجایی و هرشخصی گفته شد، جدای از گوینده‌ی آن به اعتبار حق‌بودن آن، آن را بپذیریم و تصدیق کنیم 2- بنده کتاب مذکور را مطالعه نکرده‌ام 3- بنا به روایتی که می‌فرماید: ما خانواده یا مقتول، یا مسموم می‌شویم؛ می‌توان همان نظر شهیدشدنِ حضرت را پذیرفت. موفق باشید

14296
متن پرسش
سلام: 1. استاد فرمودید: سوالات علمی از شما بپرسیم و درد دلی نباشد. در جواب شما یک (چشم) به شما بدهکارم. ان شاءالله دیگر سوالات مشاوره ای سعی می کنیم از شما نپرسیم، البته مشاوره به معنایی که شما در نظر دارید. البته استاد تاگفته نماند: دوستان آنقدر شما را دوست دارند که بعضا پیش میاید. ولی چون استاد فرمودند. چشم 2. برای تحقیق در زندگی امام جعفر صادق (ع) و شیوه تبلیغ ایشان چه کتابی تقریبا جامع است؟ 3. در سوره بقره حضرت حق می فرمایند: «ذلک الکتاب لا ریب فیه...» چرا ذلک استفاده شده؟ در حالی که عقلا باید هذا به کار می رفت. این کتاب. چرا آن کتاب بکار رفته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 2- خوب است که از جزوه‌ی «امام صادق«علیه‌السلام» و شبهه‌شناسی» شروع کنید ولی باور بفرمایید یک کتاب جامع که همه‌ی ابعاد شخصیت امام صادق«علیه‌السلام» را گردآوری کرده باشد، در دست ندارم. از امام صادق«علیه‌السلام» آقای حسن قاضی بگیر تا آن‌چه استاد پیشوایی در کتاب «زندگی امامان معصوم» نوشته‌اند و آن‌چه مرحوم مجلسی در جلد 47 بحارالانوار تنظیم فرموده. تازه بعد از چندین و چند کتاب متوجه خواهید شد چه اندازه نیاز است ما ابعاد بسیار بسیار متعالیِ شخصیت آن امام بزرگوار را دریابیم. 3- شایدنظر به مقام مکنون قرآن باشد که در آیات 77 و 78 سوره‌ی واقعه بدان اشاره شده. موفق باشید

14295
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد گرامی: استاد چرا جو طوری شده که بیشتر مردم با نظام مشکل دارند؟ همه می گویند دروغ به مردم گفته شده و به این بهانه هم روحانیت را متهم می کنند و مورد فحش قرار می دهند و هم دین را زیر سوال می برند؟ استاد بنده خیلی زجر می کشم حال اگر بعضی در لباس روحانیت خدشه هایی به دین زده اند چرا باید مابقی در این آتش بسوزند و دین را عده ای زیر پا بگذارند. استاد درد بیشتر زمانی است که از بستگان خودت به امام بد می گوید استاد خیلی سخت است در خانواده ای زندگی کنی که به مقدساتت توهین کنند تکلیف چنین شخصی چیست؟ کسی که چنان پایبندی به دین پیدا کرده که دین را گمشده خود می داند که با وجود همه سختیهایی که در خانواده تحمل می کند علی رغم اینکه دیگران نمی فهمند باز مدارا می کند باز غربت در چنین جوی را تحمل می کند و لب نمی گشاید فقط به خاطر آینده ای را که قرآن برای مومنین ترسیم کرده. کسی که وقتی پیام تسلی بخش آیت الله شجاعی را برای شما می نویسند وقتی می خواند احساس می کند این غم غم اوست احساس می کند از نزدیکترین نزدیکان خودش است. استاد این درددل کسی است که بهره مادی از این نظام ندیده. اما امام را دوست دارد دین را دوست دارد و حتی با بستگانش هم بحث می کند و پشتیبانی خود را از امام بیان می کند. این نه از طرف خانواده بلکه بیشتر مردم را اینطور می بینم با وجود اینکه بر مسندی نشسته اند و حقوق کلانی می گیرند و.... استاد بنده را راهنمایی بفرمایید و برای نجات غریبان عالم دعا کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: بعد از آن حضرت شرایطی فراهم می‌شود که مؤمنین در غربت قرار می‌گیرند و فرمودند: «طوبی للغربا». تا زمانی‌که ظلمات آخرالزمان حاکم است سخن حق در غربت است و زیبایی کار به همان پایداری در حق و مدارا با کسانی است که فریب ظلمات دوران را خورده‌اند. بشرى كه در ديدار، غربزده است هرگز نمى ‏تواند زمان باقى را بيابد تا به شوق زمان باقى، خود را از زمان فانى آزاد كند، گرفتار زمان يا گرفتار مكر ليل‏ و نهار است.[1] غرب مى‏ كوشد وقت شيطانى خود را به همه ملل سرايت دهد تا اصالت را به فکر و فرهنگ سکولار غربی بدهند. اینان مستضعفان جامعه هستند و باید هرچه فریاد داریم بر سر آمریکا بکشیم، نه بر سر این افراد. موفق باشید

 


[1] ( 2)-« مكر ليل و نهار» تعبير دكتر احمد فرديد است، گرفته شده از آيه 33 سوره سبأ.

14294
متن پرسش
سلام عرض می کنم خدمت حضرت استاد: جلسات برهان صدیقین رو گوش دادم و برکات زیادی الحمدلله نصیبم شد اما جلسه آخر رو شاید درست متوجه نشدم جناب استاد شما در مساله تشکیک فرمودین تمام مخلوقات تجلیات حق هستند در واقع اسماء الهی هستند که متجلی شدن و عین الربط به حق هستند و «عین الربط» هیچ شانی از وجود نداره و ربط محضه .. (این فرمایشتون در مورد تشکیک وجود بود) در وحدت شخصی فرمودین که در صحنه، فقط وجود و هستیه، که در تجلی هست و تشکیک در ظهور و تجلی هست و بعد فرمودین که در تشکیک وجود، وجود مخلوق و وجود خالق داریم !و ما در وحدت شخصی بالاتر می آییم و حظی از وجود برای ظهورات قائل نیستیم. سوال: شما در اصوات قبلی هم که گفتین تجلیات عین الربط هستن عین الربط هم که حظی از وجود نداره در واقع «عین الربط» وجود نیست بلکه نموده، پس چطور میگین که توی تشکیک به تقریری که عرض کردین هستی مطلق و هستی مقید مطرحه «عین الربط رو که فرمودین نموده و نه بود» و در صوت آخر فرمودین که عرفا حتی عین الربط رو هم قبول نمیکنن و بالاتر میرن. این بالاتر رو متوجه نشدم. چون تقریری که از وحدت شخصی فرمودین با تقریر قبلیتون از تشکیک به نظرم یکی اومد! در هر دو عنوان هستی مطلق در صحنه هست و تجلیاتش تجلیات هم که اسماءالله هستند و عین الربط به حق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب است که از عین‌الربط‌ بودنِ معلول متوجه شده‌اید معلول آن‌چنان وجودی ندارد که بحث دوگانگی خالق و مخلوق پیش آید، ولی در حکمت صدرایی از آن جهت که عالَم مادونِ عین وجود را مراتب وجود فرض می‌کند، از وحدت وجود فاصله می‌گیرد در حالی‌که در عرفان روشن می‌شود حضرت اللّه در همه‌ی عوالم و در همه‌ی اعیان حاضر است و در نتیجه تشکیک را فقط باید در ظهور دانست و نه در وجود. موفق باشید

14293
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم ضمن عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد محترم و تبریک میلاد نبی مکرم اسلام (ص) و رئیس مذهب حضرت امام جعفر صادق (ع). در راستای تدوین مباحث تفصیلی طلبه عصر انقلاب اسلامی و بازشناسی هویت تاریخی طلبه این عصر که به نحو روشن و امید بخشی، عصر اضمحلال کفر و طلوع خورشید عصر توحید است به طور خلاصه بحثی را که برمبنای کتاب گران بهای (ده نکته) تهیه شده خدمت شما ارائه می گردد. یادآور می گردم که قصد گرفتن وقت استاد محترم را نداشتم لکن اساتید عزیز من در المیزان متاسفانه وقت کافی برای بررسی و بحث بر سر متون تهیه شده اختصاص نمی دهند و به ناچار زحمت به استاد محترم می دهیم. از این بابت عذر مرا بپذیرید. بسم الله الرحمن الرحیم وقتی دانستیم که در مسیر سیر الی الله هرچه انسان به سبب اتصال به حق و از طریق عبودیتی مبتنی بر شناخت و معرفت جان خویش را در مسیر انوار الهی قرار دهد و به قدر ظرفیتی که در نفس خود ایجاد نموده، جان خویش را از این انوار عالیه مملو سازد به درجه وجودی بالاتری دست می یابد و از خود نازله به خود برتر خود می رسد و توانستیم نتیجه بگیریم در چنین صورتی اولا: سالک بخاطر فانی شدن در آن مرتبه ی عالیه وجود، به وجود نازله و مراتب پایینی وجود مسلط و آگاه می گردد و آن مراتب را در احاطه دارد، ثانیا: هرکس که در مسیر سیر الی الله بالا می ورد به ناچار به جایی می رسد که با وجود آن ولیّ الهی متحد می گردد و ثالثا: هرچه سالک در این مسیر بالاتر می رود از کثرات عالم به وحدت وجود می گراید می گوییم: 1. همه ی ما گمشده ای داریم که آن گمشده منِ برتر ما و جان ما و جان جان ما و جان جان جان ما است و تنها از راه درونی و حضوری است که می توانیم به آن خود برتر خود دست یابیم؛ چراکه در بیرون هرچه هست ماده است، شأن وجودی نفس اجل از آن است که بتواند با ماده ی بی جان و مرده و متکثر متحد گردد. پس راه دست یابی به قرب الهی یک راه درونی است. 2. چنانچه در نکته 9 روشن شد همه وجودها پرتویی از وجود حق است و نفس نیز از این قاعده مستثنی نیست با این تفاوت که او بالقوه مقرب حق و برتر از ملائکه است و از سوی دیگر پای در زمین و تن خاکی خود دارد و مختار است تا به سوی بالا برود یا در عالم اسفل سقوط نماید ولی برای بقا که خواسته ی فطری اوست راهی جز فنا ندارد و آن این است که چنان از کثرت به سوی وحدت سیر کند تا از خود نیز که اکنون حجاب خویش شده گذر کند. پس او برای آن در زمین است تا با به کارگیری تن صاحب مقام قرب حق گردد و هرچه جز در این راه باشد بیهوده و بی ثمر خواهد بود. 3. همواره در مسیر سلوک محور وحدتی باید باشد تا سالک از طریق ارتباط با ظهورات وجودی او با او اتحاد یابد چراکه در جای خود (نکته 3) روشن شد ما همواره از طریق ظهورات وجود با ذات وجود ارتباط می یابیم و چیزی بیشتر از ظهورات وجودی آن ذات را درک نمی کنیم و محال است که بی‌واسطه با ذات حق مرتبط شویم. از این رو است که در هر تاریخی ولیّ الهی در آن دوره از تاریخ حضور می یابد و خود که مظهر حق و ظهور اراده های الهی در آن تاریخ است محور وحدت و مسیر سلوک سالک می گردد تا از طریق قرار گرفتن ذیل شخصیت ایشان که همان خود برتر ما است به قرب الهی دست یابیم. 4. باید متوجه بود که عالم حس و ماده عالم تکامل و حرکت از نقص به سوی کمال است پس اراده های الهی همواره متناسب با میزان ظرفیت تکامل یافته ی عالم ماده از طریق ولی الهی در آن جریان می یابد بنابراین جلوه های جدید حق در هر تاریخی متناسب همان تاریخ است و از آن رو که سالک باید خود مظهر اراده ی الهی باشد و همان را بخواهد که خدا خواسته است باید خود را ذیل شخصیت ولی امر الهی در تاریخ خود قرار دهد تا شاهد سرگردانی و پریشان احوالی خویش برای ارتباط با خدایی که رفته است نباشد. 5. چون پای وحدت در میان است به ناچار محور وحدت همواره در هر تاریخی یک نفر است و از آن رو است که همه مسلمین بودن دو امام در یک زمان را جایز نمی دانند لکن شیعه در زمان غیبت براساس ادله رای بر نایب عام دارد و از بحث ما روشن می‌گردد که آنچنان که ادله فقهی ثابت می‌نماید وی تنها یک رهبر سیاسی نیست بلکه همان ظهور حق و مقام وجودی برتری است که سالک برای پیمودن راه به بودنش نیازمند و محتاج است وگرنه به غایت خود که اتحاد وجودی با امام زمان خویش است دست نخواهد یافت. 6. اگر متوجه نباشیم که سلوک مگر ذیل شخصیت ولی الهی ممکن نیست و ولی الهی همان خود برتر و عالم بالاتر و آن گم شده ی حقیقی جان همه انسان ها است دچار سرگردانی و بی هویتی می شویم؛ چراکه هویت موجودی که عین ربط است همواره در ارتباطش با آن مرتبه ی وجودی بالاتر از خود معنا می یابد و هر آن گاه که این ارتباط ضعیف و مخدوش شود و با غفلت از وجود گرفتار ماهیت بینی شویم سرگردانی و پریشانی به سراغمان خواهد آمد و در چنین وضعی است که می گوییم بی هویت شده ایم. 7. گفتیم که ولی الهی محور وحدت و ظهور اراده الهی در هر تاریخ است. اکنون بر همین مبنا می خواهیم متذکر شویم که هویت صنفی و اجتماعی هر صنف و گروهی از اصناف در وسعت اجتماع در نسبت با هویت وجودی ایشان معنا می یابد و چون ولی الهی اجتماع را به سمت یک سلوک جمعی در تاریخ حاضر هدایت و رهبری می کند و فعل و کلام وی ظهور حق است و در بیان دیگر وی همان ظهور اراده الهی در تاریخ حاضر است در نسبت با او و از طریق اوست که می توان هویت صنفی و شغلی خود را روشن نمود و جایگاه و رسالت اجتماعی خود را تعیین کرد و طلبه عصر انقلاب نیز از این قاعده مستثنی نیست. اینگونه است که دیگر وجود امام غایب یک مساله بی ارتباط با زندگی ما نخواهد بود و بحث مهدویت و انتظار منتظر از یک حالت انفعالی و بلکه انتزاعی به یک مساله جدی و روز مره زندگی ما بدل می گردد. 8. اکنون که می دانیم امامت و رهبری اجتماعی نیازمند حضور ولی در میان اجتماع است پس در شرایط غیبت به ناچار نایب امام این مسئولیت را از جانب ایشان عهده دار می گردد و چون وی باید خود طریق دستیابی جان های خسته به امام منتظر گردد بحث نیابت امام از یک بحث فقهی صرف فراتر می رود و سلوک سالک در نسبت با شخصیت وی تحقق می یابد و این همان مسیر و طریقی است که برای کشف هویت صنفی خود از طریق فهم اراده‌های تشریعی حق در نسبت با ظهور حق در تاریخ خود بدان نیازمندیم. والسلام علیکم
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً بنده با دیدن مقاله‌ی جنابعالی بسیار مسرور و دلگرم شدم زیرا نخواسته‌اید مطالب را به صِرفِ احساس دینی بپذیرید؛ بلکه سعی کرده‌اید مطالب فکری‌تان مبتنی بر فهم تاریخیِ موضوعات شکل بگیرد. البته عنایت داشته باشید آن‌جا که در قسمت ثانیاً می‌فرمایید که سالک به جایی می‌رسد که با ولیّ الهی متحد می‌گردد؛ اتحاد به معنای اتحاد بین واصل و تابع منظور باید باشد، نه آن‌که کسی در عرض ولیّ الهی قرار گیرد. موفق باشید  

14292
متن پرسش
با سلام: اینجانب کتابهای شما را مطالعه می کنم برای اینکه بیشتر به خدا تقرب پیدا کنم برای مستحبات چه نیتی بکنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نیّت رفع حجاب بین خود و خدا برای اُنس بیشتر با حضرت حق. موفق باشید

14291
متن پرسش
سلام استاد: 1. تفاوت صدرا با سینا چیست؟ 2. تفاوت لیبرالیزم و نئولیبرالیزم را در سه ساحت هنر علم و اقتصاد چیست؟ اگر ممکن است یک مقداری مفصل تر توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد تفاوت بین مکتب ابن‌سینا و ملاصدرا لازم است کتاب‌هایی مثل «اشارات» را از ابن‌سینا دنبال کنید و از ملاصدرا حداقل کتاب «شواهد الربوبیه» را مطالعه فرمایید. 2- در مورد تفاوت ساحت هنر و اقتصاد در لیبرالیزم و نئولیبرالیزم اطلاعاتی ندارم. موفق باشید

14290
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در بحث معرفت النفس، حضرتعالی ادراکات را مربوط به روح و نفس می دانید. بعضاً شنیده میشه که این ادراکات را پزشکان مربوط به حالات مغز می دانند. یعنی می گویند مغر انسان است که یاعث خواب دیدن میشه. لطفاً ادله ای برای رد این بحث ارائه کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این جواب مشکل را حلّ نمی‌کند زیرا باز این احساس برای ما هست که ما هستیم که متوجه می‌شویم ادراکات مربوط به مغز است و نیز این ما هستیم که متوجه می‌شویم خواب می‌بینیم. بحث در معرفت نفس بحث در احساسی است که ما از خود داریم و با این توجیهات، موضوع منتفی نمی‌شود و به همین دلیل است که حتی وقتی بمیریم و کلّ بدن را نداشته باشیم، باز این ما هستیم که خود را احساس می‌کنیم. موفق باشید

14288
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: ببخشید اگر انسان تقریبا در هر یک ماه یک بار نماز صبحش قضا بشود نشانه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از خدا بخواهید این مشکل را حلّ کند ولی خودخوری نکنید. هروقت بیدار شدید قضای نمازتان را بخوانید. البته سعی کنید زود بخوابید تا زود بیدار شوید. موفق باشید

14287
متن پرسش
سلام استاد: شما ناراحت می شوید کسی مثل من زیاد از شما سوال می کند؟ وقتتان را می گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر سؤالات کاربران محترم سؤالات علمی و عقیدتی باشد که با روحیه‌ی معلمی و تخصص بنده هماهنگی داشته باشد؛ هزار سؤال هم که بشود برای بنده مغتنم است. مشکل مربوط به کاربرانی است که از بنده انتظار مشاوره دارند و به جای سؤال جدّی، درد و دل می‌کنند. موفق باشید

14286
متن پرسش
با سلام: استاد این مسئله که می گویند فلاسفه اسلامی به خدا وجود را هدیه کردند چه پاسخی دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف درستی نیست. خداوندی که وجود همه‌چیز از اوست، خودش عین وجود است پس یعنی چه که کسی وجود را به او هدیه کند! این به آن معنا است که حضرت حق «وجود» ندارد و فیلسوفان این فکر را ساخته‌اند که خدایی وجود دارد. موفق باشید

14283
متن پرسش
با سلام: پرسشهای سایت را که از نظر گذراندم سوالاتی مشابه سوال خودم نیافتم و به همین علت مزاحم وقت شما شدم 1. آیا نپرداختن وجوه شرعی می تواند عامل بی برکتی رزق باشد؟ 2. اگر شخص ولی با وجود تذکر اولاد نسبت به پرداخت این وجوه سهل انگاری کند، تکلیف از فرزندانش ساقط است، اما آنها نیز دچار قهر خداوند می شوند. آیا این ناعدالتی نیست؟ 3. بطورکلی آیا در هر بلا و سختی که بدان دچار می شویم کاوش در زندگی خویش برای یافتن سابقه گناه و خطا برای جبرانش امر صحیحی است؟ 4. بطور کلی در شدائد و مشکلات چگونه می توان تفاوت عقوبت گناه و امتحان را از یکدیگر تشخیص داد؟ راه برون رفت چیست؟ (بخصوص در زمینه تنگی رزق و دشواری معیشت)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حتماً نپرداختن وجوه شرعی موجب بی‌برکتی رزق خواهد شد 2- تکلیف فرزندان در این مورد ساقط است و هرگز به جهت سهل‌انگاریِ پدر خانواده، آن‌ها گرفتار قهری نخواهند شد 3- تا حدّی خوب است که گذشته‌ی خود را نسبت به خطاها، بازخوانی کنیم ولی ریشه‌ی بلایا بعضاً امتحان است و تشخیص آن‌که بلاها به جهت خطاهای ما است یا امتحان الهی است؛ کار مشکلی است. لذا در عین توبه نسبت به خطاهای گذشته زیباترین کار صبر بر بلایا و راضی‌بودن به قضای الهی است که موجب رشد واقعی می‌شود. موفق باشید

14282
متن پرسش
سلام علیکم: می خواهم بدانم که علت اختلاف نظر در بین مراجع تقلید به چه دلیل است؟ واقعیت امر با رجوع به فضای مجازی و پیگیری این قضیه، به چیزی جز کلی گویی نرسیده ام. اینکه عنوان می شود، نوع برداشت فقها از قرآن و سنت متفاوت است، یعنی چه؟ یعنی یکی درست تر فهمیده و یکی درست؟ و سوال دوم اینکه می توان این قصه را با پزشکان مقایسه کرد. که انسان دچار یک بیماری سختی می شود و به چندین پزشک مراجعه می کند، مثلا از بین همه آنها فقط یک نفر تشخیص صحیح می دهد، آیا این می تواند دلیل بر این باشد که دکتر تشخیص دهنده فهم بهتری از علم پزشکی دارد و دیگر پزشکان نه؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در قسمت دوم کتاب «چه نیازی به نبی» در رابطه با «فقه و فقها» شده است که در آن قسمت این موضوع، مورد بحث قرار گرفته. خوب است که به آن‌جا رجوع کنید. موفق باشید

14278
متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد: بنده چند سالی است سیر مطالعاتی شما را عمیقا دنبال کرده و معاد را همراه شرح صوتی به نیمه رسانده ام. در حال تحصیل در حوزه نیز می باشم. اوقاتی که کتب شما را مطالعه می کنم حضور قلب و حالات معنوی خوبی دارم اما زمانی که به دلیل مشغولیت های خانه داری یا دروس حوزه مباحث را برای مدتی دنبال نمی کنم آن حالات خوش گرفته می شود. از طرفی می خواهم کتب معرفت النفس حضرت امام (ره)، آقای جوادی آملی و علامه حسن زاده را مطالعه کنم همچنین علاقمند به خواندن تفسیر المیزان و حفظ قرآن و تفکر در قرآن نیز می باشم اما نمی دانم چگونه با مشکل کمبود وقت این مراحل را طی کنم. لطفا مرا راهنمایی کنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک برنامه به خودتان بدهید و مباحث را اولویت‌بندی کنید، إن‌شاءاللّه «وقت» کم نمی‌آورید. به ما فرموده‌اند: «توزیع الوقت، توسیع الوقت» وقتی زمان خود را تنظیم کنیم، وسعت می‌یابد. موفق باشید

14277
متن پرسش
با سلام: در مورد فرق اصالت نور سهروردی و اصالت وجود ملاصدرا نظرتان را خواندم، حالا ما باید کدام را بیشتر قبول داشته باشیم؟ در مورد نظر سهروردی در مورد فرشتگان آیا اصل اسما فرشتگان شد و انواع دیگر فرشتگان چگونه اند؟ این آیه مبارکه که روح از امر خداوند است ربطش با «نفخت فیه من روحی» روح القدس چیست؟ منظور دقیقا از روح چیست؟ در مراتب تجلی وجود از ماده تا عقل، جایگاه قسمت تکوینی نفس ناطقه چیست؟ و در آخر این جمله سهروردی که چیزی بنام من در اصل وجود ندارد چون آنچه که ظهور از شئون آن است در مقام ذات مخفی است. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد اگر مباحث صوتی «ده نکته در معرفت نفس» همراه با کتاب مربوطه رادنبال بفرمایید، سؤال شما جواب داده می‌شود. موفق باشید

14276
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: منظور شما از آشتی کردن با خود کدوم خوده؟ من واقعا گیج شدم. یعنی چی ما از خودمون غافل شدیم؟ چطوری میتونیم با خودمون آشتی کنیم تا بعد با خدا آشتی کنیم؟ تو رو به خدا جواب بدید. آشفتگی ذهنی همه چیزم را ریخته بهم. اصلا نمیتونم درس بخونم. من خیلی دوس دارم به خدا نزدیک بشم ولی هیچ امیدی ندارم چون خیلی گناه کردم همش تو خیالم و تضاد فکری توی حرفام مشخصه اضطراب و ....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد کتاب «آشتی با خدا» را تا آخر به‌خصوص جلسه‌ی نهم را درست از نظر نگذرانده‌اید! موفق باشید

14274
متن پرسش
با سلام: آیا واقعا مهمه که چه دینی داشته باشیم؟ ملاک برتری دین چیه؟ کدوم دین برتره؟ چرا؟ و دیگه اینکه چجوری میشه زمام نفس رو بدست گرفت بدون اینکه بخوای امیالتو سرکوب کنی؟ تو روانشناسی داریم که سرکوب کردن امیال و غرایز باعث نفوذ اونا به ناخودآگاه و بروزشون به صورتای مختلف میشه. مثلا راه پیدا کردن افکاری که پس میزنیمشون به خواب، به راستی چطوری میشه زمام امیال و نفس رو به دست گرفت بدون اینکه بخوایم سرکوبشون کنیم؟ میشه لطفا شرح بدین!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه‌ی توحید، یعنی حقیقت واحد عالَم وجود باشیم هر دینی که ما را بهتر به توحید برساند، بهترین دین است 2- ادیان الهی هیچ‌کدام امیال انسان‌ها را سرکوب نمی‌کنند، بلکه جهت می‌دهند تا در یکی افراط و در دیگری تفریط واقع نشود 3- نظر به آن حقیقت یگانه موجب می‌شود انسان از غلبه‌ی امیال راحت شود و هر میلی را در جای خود قرار دهد و شریعت الهی در این راستا به بشر کمک می‌کند. موفق باشید

14273
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر: عرض تسلیت به مناسبت در گذشت عالم وارسته حضرت آیت الله شجاعی (رحمته الله علیه). نمی دانم چه خطاب کنم ایشان را؟! عالم ربانی یا عارف واصل یا . . . اصلا مور چه داند که بر خشتی است کوچک با بر اهرام بلند مرتبه . . . همین قدر می دانم که کلامش فراتر از واژه ها بر عمق جان می نشیند. بارها در نوشته های خود توصیه به مطالعه آثار و کتب این عالم ربانی کرده اید و ما هم به سبب شما توانستیم از دریای علم ایشان بهره ببریم. حقیر پس از آشنایی با آثار ایشان از گمنامی ایشان بسیار ناراحتم. این گمنامی به حدی است که خبر بستری شدن این عالم بزرگوار نیز آنچنان معلوم نبود. حال پس از آگاهی از ارتحال ایشان به شدت متاثر هستم و واقعا احساس غم بزرگی در سینه خود می کنم به قدری که وجودم را فراگرفته است. این گمنامی ایشان نیز آتشی بر دل نهاده البته شاید از جهت اولیایی تحت قبایی است. حسرت دیدارشان بر دلمان ماند! خواهش می کنم اگر میسر است مطلبی بفرمایید شاید تسکینی باشد. چون منی که حتی نمی از آن دریا را حس نکرده اینچنین آشفته است، حال شما را نمی دانم که چگونه است!؟ آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز از درگذشت عارف عالم بصیر و سالک واصل و فقیهِ اندیشمند حضرت آیت اللّه محمد شجاعی بسیار متأسف شدم. مطمئن باشید که مصداق رحلت ایشان مصداق آن روایتی است که می‌فرمایند: «إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإَسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْ‏ءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة». چون عالمی رحلت کند در اسلام خلأیی پیش می‌آید که هیچ‌چیز آن خلأ را تا روز قیامت پر نمی‌کند. رویکرد ایشان نسبت به دین در این زمانه، رویکردی بسیار لازم و ضروری بود. ایشان خیلی زود متوجه شدند برای ادامه انقلاب دست ما از معارف عالیه و اخلاق فاضله خالی است و لذا بی سر و صدا خود را وقف حیات روحانی و اخلاقی جامعه کرده‌اند. آری! ایشان گمنامی را اختیار کرد ولی به گفته‌ی جناب حافظ: «کجا پنهان شود رازی کز او سازند محفل‌ها» و دیدید که هیچ محفل اهل حقیقت نبود که در آن محفل سخن آیت اللّه شجاعی در میان نباشد. آیت اللّه شجاعی با زندگی خود نشان دادند ما امروز چگونه باید زندگی کنیم. و گمنامیِ ایشان در مقابل تاریخی بود که انسان‌ها به‌جای این‌که قوام خود را با اُنس با خدا جستجو کنند، قوام خود را در شهرت‌های وَهمی جستجو می‌نمایند. روح‌شان شاد و راهشان که راه درست‌زندگی‌کردنِ بشر در این دوران است؛ پر رهرو. به امید آن‌که جامعه‌ی ما از آثار بسیار ارزشمند ایشان غفلت ننماید، و برای شادی روح ایشان الفاتحه مع الصلوات.  موفق باشید  .

14272
متن پرسش
سلام: آیا در تاریخ داریم که نماز پیامبر قضا شده باشه؟ اگه نه پس اینکه در کتاب آقای دکتر علی اکبر فیاض آمده که در سال 7 هجرت و مقارن با فتح خیبر به دلیل خواب ماندن موذن نماز قضا شده را صبح خواندند چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی حضرت آیت اللّه جوادی، این روایات را ساختند تا جایی برای جانشینان غیر معصوم رسول خدا باز کنند و بگویند رسول خدا نیز یک انسان معمولی بود و می‌شود جانشینان او نیز، غیر معصوم و انسان‌های معمولی باشند. موفق باشید

14271
متن پرسش
با سلام: یه توضیح کوچولو درباره ی اسم سایت می دید. در مورد اینکه تعداد پیامبران چند تا بوده چه نظری قطعی تره و اینکه آیا پیامبران در کدام نواحی بوده اند؟ آیا فقط در منطقه خاور میانه بوده.. و اینکه تفاوت درجه های پیامبران در چه بوده؟ در سوال قبلیم در جواب از فیاضیت علی الاطلاق و قابلیت انسان گفتید ما چه کار کنیم تا قابلیت دریافت فیض بیشتری داشته باشیم؟ و سوال آخر اینکه این کهکشان ها و آسمان و ... از اول اینگونه بوده یا نه؟ لطف می کنید اگر بفرمایید چگونه بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نام سایت با نظر به تفسیر المیزان انتخاب شد. 2- روایات ما تعداد پیامبران را 124 هزار معلوم فرموده است. ولی بدین معنا نیست که همه‌ی آن‌ها در خاورمیانه ظهور کرده باشند. قرآن آن‌هایی را نام برده است که امکان تحقیق و تأیید حضور آن‌ها در آن منطقه بوده است 3- تفاوت پیامبران در درجه‌ی توحید آن‌ها است که در این مورد می‌توانید به تفسیر آیه‌ی «تلک الرّسل فضّلنا بعضهم علی بعض» به المیزان رجوع فرمایید 4- هراندازه انسان منوّر به عقاید حقه و رعایت اخلاق فاضله بگردد، زمینه‌ی دریافت فیض بیشتر را در خود فراهم می‌نماید 5- مسلّم عالَم ابتدا به صورت  دخان بوده است. قرآن می‌فرماید: «ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ» (فصلت/ 11) سپس به آفرينش آسمان پرداخت، در حالى كه بصورت دود بود. موفق باشید‏

14268
متن پرسش
سلام علیک استاد: اخیرا عده ای در این مورد که حضرت آقا صحبتی راجع به جریان تشیع انگلیسی داشتند و فرمودند این تشیعی که از لندن به صدا در می آید صدای دشمن است و به این مضمون آب در آسیاب ریختن دشمن است موضع می گیرند و می گویند آقای خامنه ای اشتباه کرده است زیرا نباید ایشان اسمی از لندن می برد این باعث تنش و اختلاف است باعث این می شود که طرفداران این ها شروع به اختلافات درونی کنند و شیعه به جان هم بیفتند و در ثانی این صحبت اخلاقی نیست باید به طور عام صحبت می کرد در ثانی همچنین گفتند صحبت های آقای رحیم پور هم در نماز جمعه بسیار تند بود و نباید در تریبون عمومی مثل نماز جمعه پخش می شد و ایشان اخلاق را رعایت نکردند و از این قبیل حرف ها. استاد می خواستم نظرتان را در مورد صحبت آقا و برخورد صحیح با امثال تفکر شیرازی ها بفرمایید تا ما در راستای تفکر انقلاب، مواجهه ی با این تفکر را پیدا کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این فرمایشات یعنی چی؟!! این آقایان عملاً کارگزاران دشمنان اسلام هستند، اختلاف بین شیعه مطرح نیست. بحث دشمنان اسلام است که در لباس چند به ظاهر روحانی، به مقابله با اساس اسلام آمده‌اند. این‌ها همان نقش را در شیعه بازی می‌کنند که داعشی‌ها در اهل سنت. شدیداً باید آن‌ها را از تشیع و جامعه‌ی اسلامی طرد کرد. موفق باشید

14264
متن پرسش
سلام و درود: استاد گرانقدر برخی برای خودسازی راه آیت الله حسن زاده آملی را معرفی می کنند که قدم اول آن مطالعات معرفتی و توحیدی از جمله جلد 8 اسفار و... را بهترین می دانند. اما برخی راه انصاری همدانی یا آیت الله ناصری که اصغهانی هست را معرفی می کنند. همانطور که مستحضرید این بزرگان در این راه خودسازی مطالعات معرفتی و توحیدی و معرفت نفسی را اطلا توصیه نمی کنند و توصیه به ذکر و انس با خدا و نهج البلاغه و... می کنند. کدام راه قوی تر است؟ عارف بزرگ قرن امام خمینی (ره) در کتابهایشان راه معرفتی و توحیدی را بهترین می دانند و قدم اول را مطالعات توحیدی و معرفتی بر اساس آثار محی الدین عربی و ملاصدرا می دانند. کدام راه قوی تر و سریع تر می باشد؟ آیت الله بهاءالدینی مطالعات توحیدی و معرفتی را اطلا توصیه نمی کردند ولی خودشان از عرفا هستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی راه‌هایی که این بزرگان در مقابل ما قرار داده‌اند راه‌های خوبی است و با هم تنافی ندارد. راه توحیدی حضرت امام خمینی راهِ اصلی امروز ما است. در جزوه‌ی «روحیه‌ی تمدن‌سازی و عرفان اسلامی» عرایضی شده است خوب است که بدان‌جا رجوع شود. موفق باشید

14263
متن پرسش
سلام و احترام: استاد فاضل و فرزانه همانطور که مستحضرید، انسان بخشی دارد به نام فوق عقل آیا غذای این بخش فقط ارتباط با خدا و اهل بیت است؟ آیا تحمل آزار دیگران و کمک به دیگران به نیت رضایت خدا غذای فوق عقل محسوب می شود؟ این که می گویند اگر هر روز فوق عقل غذا نخورد انسان دچار استرس می شود، صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابعاد قلبی و روحی انسان با ادب خاصی تغذیه می‌شود و آن، توحید در عقیده و عمل در اخلاق است منتها با رویکرد رعایت قلب و روح. موفق باشید

نمایش چاپی