بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12357
متن پرسش
سلام علیکم: می خواستم بدانیم این برنامه سیر مطالعاتی که استاد ارائه فرموده اند برای چه افراد و با چه سطح سوادی قابل استفاده است؟ اگر یک شخص طلبه که دروس سطح را گذرانده است هم بخواهد این سیر مطالعاتی را داشته باشد این منابعی که برای مطالعه ارائه شده است چقدر برایش قابل استفاده خواهد بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتیِ موجود در سایت برای دانشجویان و طلاب مفید است ولی طلاب عزیز بهتر است بعد از بحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین، زیاد وقت در روی این مباحث نگذارند و بیشتر به دروس رسمی حوزه بپردازند تا عقب نمانند و إن‌شاءاللّه پس از چند سال حضور در درس خارج وارد این مباحث شوند. موفق باشید

10071
متن پرسش
سلام: مدتی است که یکی از دوستانم هوای زردتشتی شدن به سرش زده هر چه از ایرادهای این دین می گوییم فایده ندارد... مثلا تقدیس سگ تو دینش... یا دشتان و رفتار با زنان و... در پاسخ می گوید کتابهای اصیلمان چیز دیگری می گوید. واقعا درمانده شده ام. شما به من بگویید چطور او را قانع کنم و پاسخ شبهاتش را چگونه بدهم... مثلا می گوید در کمبریج انگلیسی خوانده که حضرت علی (ع) به فارس حمله کرده و دریای خون راه انداخته هر چه از تاریخ بر رد این مساله دلیل می آورم قبول ندارد. او کتابهای تاریخی خود را معتبر می داند. شما کمکم کنید از ایرادهای و کاستی های این دین بگویید شاید قانع شود. ضمن اینکه حرفهای زیبایی در مورد راستی و درستی فراوان می گوید و برخی از حرفاش با عقل جور در می آید.... بی صبرانه منتظر راهنمایی شما هستم. استاد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به رسول‌اش فرمود: «ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ » بر رسول جز رساندن وَحی الهی از طریق قرآن به مردم وظیفه‌ی دیگری نیست، از آن به بعد هرکس دغدغه‌ی سعادت خود را دارد، خودش باید مسئله‌ی خود را با قرآن حلّ کند. خود آن رفیق شما باید از خود بپرسد آیا دینی که به وحدانیت خدا دعوت می‌کند با دینی که اهریمن می‌تواند مقابل اهورامزدا بایستد، یکسان است؟ و آیا چنین خدایی می‌تواند نجات‌دهنده باشد؟ موفق باشید
9777

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام. سایتتون رو باز کردم و تیتر «خبر از فاجعه ای بزرگ ...» رو دیدم و وقتی صفحشو باز کردم دیدم سوال من ابتدای صفحه است. لازم دیدم بگم که من فقط سوال اول رو نوشته بودم و نظر حضرتعالی رو راجع به متن اکبر جباری پرسیده بودم و سوال دوم از من نبود، ولی ظاهرا عده ای سوال را کش داده بودند و اتهاماتی به حقیر و شما زده بودند. خواستم از شما بابت جواب های عالمانه و دقیق همیشگی تشکر کنم. استاد، جالب است که اکبر جباری ادعای حمایت از شخصی (احمدی نژاد) را دارد که آن شخص فرمودند: «به احتمال زیاد جباری نفوذی است، او به غایت نفهم است و ...» . استاد بابت مطالب مفیدتان مجددا بسیار سپاسگزارم. هرکس چند پست فیسبوک جباری را بخواند تعجب می کند که این شخص چطور خود را متفکر می داند!!! درحالی که جز فهش و ناسزا و تحریف حقیقت در کلامش نیست و درویش گونه مقابل امام و انقلاب ایستاده است. با تشکر فراوان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤال شما سؤال خوبی بود و ادامه‌ی آن موجب شد بنده ماوراء شخص آقای جباری، خطرِ کسروی‌گری را که دشمن اسلام همواره در دوره‌های مختلف که شکست بخورد به آن متوسل می‌شود را گوشزد کنم. موفق باشید
6498

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم حضرت استاد بنده با جهان بینی، هستی شناسی و انسان شناسی که علامه جوادی ارائه فرموده اند بسیار مأنوسم و اینقدر ایشان را دوست دارم که امید وارم با ایشان در جوار رسول الله محشور شوم. خانواده ام در این حد این گرایش و بینش را اولویت خود نمی دانند. با وجود تمام سعی ام بر مبنای توصیه شما بر مدارای با پدر و مادر و حفظ احترام آنها، این شکاف و این ابتهاجم را نمی توانم سرپوش بگذارم. من این قدر با آنها مشترکم که بتوانم چند صباحی دیگر تا إن شاء الله ازدواج کنم با آنها زندگی کنم. اما یک مسأله بسیار که دغدغه من این است که همسری متناسب با خودم پیدا نکنم و مجبور باشم نیمه دوم زندگی خودم را هم با محبوس نگه داشتن ظرفیت هایم سپری کنم. چه کار کنم استاد؟ به خصوص که بعضا مورد تهمت و عصبانیت پدر مادرم هم قرار می گیرم اما به لطف خدا صبر را پیشه ام کردم و امید وارم به حلم هم برسم. با آرزوی توفیق بیش از پیش شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با تمام وجود به خدا اعتماد دارید و متوجه‌اید خدا بوده است که توفیق علاقمندی به علمای وارسته را در شما ایجاد کرده، با تمام امید بدانید خواستگاری مناسب سعادت شما برای شما می‌فرستد. هیچ دغدغه‌ای نداشته باشید، با والدین هم اوقات تلخی نکنید. موفق باشید
6335
متن پرسش
آیا خسارات فتنه 88 به انقلاب از خسارات جنگ تحمیلی بیش تر بود ؟ چرا؟ لطفا دقیق بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث مفصلی نیاز است. همین اندازه بدانید آن فتنه‌ طوری بود که دشمن را که داشت از فتنه‌هایش مأیوس می‌شد، امیدوار کرد که می‌توان از درون، نظام اسلامی را از بین برد در حالی‌که ما در دفاع مقدس عظمت خود را اثبات کردیم. موفق باشید
6056
متن پرسش
سلام.حضرت استاد من صحبت هایی در نقد منش آقای حسین الهی قمشه ای شنیدم به این مضمون که ایشان جنبه ی جمالی دین والله را تنها مطرح می کنند وغافل از جنبه جلالی الله می باشند واین به مرور زمان در قشر جوان وروشنفکر جامعه تاثیرگذاشته(با پخش مکرر صحبت های ایشان در شبکه4) وزمینه لاقیدی را با این دیدگاه در جوانان فراهم می کنند وآیا ایشان همان عرفان سکولار ومعنویت درونی را مطرح می کنند که در مواجهه با غرب مانند چاقو با دسته خود عمل می کند لطفا درباره این موضوع مختصر توضیحی دهید ونظر شما را به طور کلی درباره نوع معنویت وعرفانی که ایشان مطرح می کنند را بیان کنید.ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده کاری به شخصیت فردی ایشان ندارم. صحبت‌های ایشان بی‌مبنا نیست ولی هرگز ایشان مدعی نیست که همه‌ی اسلام را باید از ایشان گرفت و واقعاً هم این‌طور نیست که بشود از ایشان همه‌ی اسلام را اخذ کرد. موفق باشید
4412

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد فیلم رسوایی رو دیده اید... نظرتون چیست درباره ی فیلم، فیلمی متفاوت با دیگر فیلم های سینما... تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: (بنده این فیلم را ندیده‌ام. إن‌شاءالله وقتی اجازه‌ی فروش سی‌دی آن را دادند می‌بینم). موفق باشید
17114

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد عزیز: مطالبی منتسب به علامه حسینی طهرانی پیرامون مخالفت ایشان نسبت به امام خطاب کردن حضرت امام خمینی سلام الله علیه و مرجعیت و رهبری حضرت امام خامنه ای حفظه الله و حتی گفتن اینکه خودشان «علامه طهرانی» گفته اند من خصوصیات امیرالمومنین علیه السلام را در خودم می بینم. شما انتساب این حرف ها را به علامه را تایید می کنید؟ اگر تایید می فرمایید کمی در مورد این سخنان برای حقیر توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بیشتر وظیفه‌ی ما است که از شخصیت علمی و آثار مکتوب ایشان استفاده کنیم و حضرت امام روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را برای ظهور در تاریخ توحیدی انقلاب اسلامی مدّ نظر قرار دهیم تا با خدایِ حیّ و حاضر مأنوس گردیم، نه خدایِ مفهومی و غایب. موفق باشید

15949
متن پرسش
سلام استاد: حلول ماه مبارک شعبان را به شما تبریک عرض می کنم. 1. بنده بحمدلله به قدری دلم با مناجات شعبانیه گره خورده است که وقتی چند وقت پیش به یاد مناجات شعبانیه افتادم خودبخود اشکم جاری شد. اصلا وقتی می گویند مناجات شعبانیه، انگار به بنده می گویند: (مناجات عاشق و معشوق) که البته فقط معشوق است و بس... با چه کیفیتی از این مناجات عجیب و نورانی و عالی استفاده کنم تا بقولی آنچنان تر شود؟ 2. در نماز وتر هم فرازهایی از آن را بخوانم؟ ممنون شما هستم و از زحماتتان متشکرم که برای امثال بنده ی بی سواد وقت می گذارید و دل می سوزانید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است اگر سعی شود هر صبح بعد از تعقیبات نماز، آن مناجات نورانی خوانده شود. در ضمن چه در نماز «وتر» و چه در قنوت نمازهای واجب، از خواندن فرازهای مناجات شعبانیه غفلت نشود. موفق باشید

8307

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ببخشید می خواستم ببینم من که طلبه بایه ی 2 هستم در چه حدی عربی کار کنم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: متن رسمی حوزه را باید خوبِ خوب کار کنید تا ملکه‌تان شود. موفق باشید
5803
متن پرسش
با سلام وخدا قوته راهنمایی بفرمایید .!بنده حدود ده سال است که با مباحث معرفتی شما خو گرفته ام وخودم ورفقابر مبنای مباحث شما کار مطالعاتی می کردیم ...بنده از دوسال پیش که ازدواج کردم به طور ناگهانی دچار مرض اعصاب شدم وبه حالت افسردگی رسیدم این حادثه به جدایی من وهمسرم منجر شد البته بدون طلاق .فقط جداگانه زندگی می کنیم ...در حال حاضر دیکر نه حال مطالعه دارم نه حال عبادت وفعالیت کلا شده آدم لوس به درد نخور که خودم داره حالم از خودم به هم می خوره چگونه می توان ذوق عمل را در خود ایجاد کرد یک چیزی بگویید که من بتوانم بکنم و واقعا اثر گذار باشد .ممنونم ومتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: این موارد را خوب است که با عزیزان متخصصی که در مرکز مشاوره‌ی إنشاء مشغول فعالیت هستند در میان بگذارید. تلفن مرکز مشاوره عبارت است از: 6260205 . موفق باشید
5019
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی در کتاب مغازی امده است بعد از شهادت حضرت حمزه سلام الله علیه و دفن او حضرت نبی صلی الله علیه و اله فرموده اند اگر زنان ناراحت نمیشدند - منظور زنان اقوام- جسد عمویم را دفن نمیکرده تا خوراک شکم درندگان و مرغان هوا شود تا روز قیامت از شکم درندگان و چینه دان مرغان محشور شود. سوال این است اولا چرا ؟ مگر این امر چه خصوصیتی دارد ثانیا اگر این اتفاق می افتاد ان درندگان و مرغان خود میمردند و میپوسیدند و بدنشان جذب طبیعت میشد چگونه در قیامت از شکم یا چینه دان انها محشور شود ثالثا این حدیث با معاد صدرایی چگونه قابل توجیه است. البته نمیدانم ایا این روایت در کتب حدیثی هم امده ؟ ایا قابل استناد هست یا نه؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً اطلاع دارید که تاریخ مغازی واقدی کتابی نیست که بتوان در این امور بدان اعتماد کرد زیرا همان پیامبری که این قول را واقدی از او نقل کرده واجب نموده که بدن انسان متوفی باید دفن شود و ملاک دفن و عدم دفن رضایت و عدم رضایت زنان نمی‌تواند باشد. ممکن است چیز دیگری بوده که واقدی این‌طور نقل کرده. موفق باشید
17129
متن پرسش
با عرض سلام: ببخشید بعضی سوالات خیلی اوقات در ذهنم تکرار میشن. میخوام نظر شما رو بدونم. مثل اینکه اصلا درک نمی کنم که چرا موسیقی به عنوان چیز بدی جا افتاده. چرا گوشی که از موسیقی لذت میبره، نتونه لذت صدای معنوی رو درک کنه؟ مگه موسیقی هم مثل بقیه هنرها نیست؟ و لذت گوش از موسیقی مثل لذت مثلا چشم از یه نقاشی زیبا نیست؟ همونطور که هر هنری می تواند به ابتذال کشیده شود، موسیقی هم می تواند مبتذل شود. پس فرقی با سایر هنرها ندارد. پس چرا می گویند بنای نظام اسلامی به ترویج موسیقی نیست؟ چگونه می توانیم خودمان را از این هنر محروم کنیم؟ چرا جامعه فکر میکنن بین مذهب به معنای واقعی کلمه و موسیقی تضاد هست؟ بر چه عقلانیتیه این تصور؟ یا مثلا این رو هم درک نمی کنم که چرا طلاق باید بد باشه؟ چرا مذموم ترین حلال خدا است؟! اصلا نمی فهمم به خدا. وقتی به اطرافیان خود نگاه می کنم زنهای گذشته به خاطر مسائل مادی و اینکه خودشون نمیتونستن خرج زندگی رو بدن یا به خاطر بچه هاشون یا آبروشون، شوهرهای بداخلاق و خشونت طلب و خودخواه رو تحمل می کردند و تحمل زندگی باعث ایجاد انواع مشکلات روحی در کودکان اونها می شده. نسل ما که دچار انواع پوچی ها و ... هستیم و جامعه ی غرب زده ی امروز، محصول همین تحمل های نابه جا و زندگی های نابسامان خانواده ها در نسل های گذشته است. چون اگه توی خانواده آرامش باشه، بچه ها هم میتونن طبق فطرتشون حرکت کنن. همه ی هم سن و سالای من از باباهاشون دست کم ناراضی و خیلی ها هم متنفرن. اونوقت شاید بشه گفت طلاق های زیاد امروز، چندان هم بد نیست، شاید باید منتظر باشیم ببینیم نتیجه ی طلاق ها رو و بعد قضاوت کنیم. بده که زنها ارزش خودشون رو بدونن و به هر رفتاری که باهاشون میشه تن ندن؟ کلا حاج آقا، اون چیزایی که عرف جامعه پذیرفته مثل دو تا مورد بالا رو اصلا درک نمی کنم و فهم عمومی از مسائل اجتماعی و دینی، همیشه برام غیرقابل فهم و محل سواله. لطفا منو قانع کنید. سوال آخر که ربطی به دو مورد قبل نداره: نمیدونم هیچ کدوم از مسابقات المپیک 2016 رو دیدین یا نه. درسته که اصل مسابقات المپیک توهمه. ولی نوع حضور زنها که کاملا برابر با مردان هستن تو این مسابقات، مورد توجهم قرار گرفته. تماشاچی های مسابقات ژیمناستیک، دومیدانی، تکواندو و ... هم زن بود هم مرد، کنار هم نشستن و زنها هم شخصیت دارن. از کجا معلوم که این مطلوب اسلام نباشه؟ از کجا معلوم که دوره ی حجاب و محدود کردن زن نگذشته باشه؟ اگه امام زمان بگن غیر از برهنگی های غرب، تعامل غرب با زن مورد رضایت من هس چی؟ به نظر میاد غربی ها بیشتر از مسلمونها زن رو آدم حساب میکنن. اگه امام زمان بیان، با این فهم های کج و کوله ی ما چه کار میکنن؟ خیلی برام جالبه بدونم چه جوری میخوان با نسل کج و کوله ی امروز تعامل کنن؟ خواهشا نظرتون رو بگید. همه ی کتابهاتون رو خوندم. ممنون میشم که رفرنس ندین و سوالاتم رو جواب بدید. بازم تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم موسیقی به عنوان یک هنر، زیبایی‌هایی برای خود دارد و نمی‌توان نسبت به آن زیبایی، مثل همه‌ی زیبایی‌های دیگر بی‌تفاوت بود و اسلام هم نسبت به محتوای موسیقی بحث حرام‌بودن را پیش می‌کشد و نه در رابطه با ذات آن. می‌ماند که در هر حال حوزه‌ی فعالیت موسیقی تحریک خیال است و سالک إلی اللّه نمی‌خواهد در محدوده‌ی خیال متوقف شود و از این جهت است که اولیاء معصوم«علیهم‌السلام» ورودی به موسیقی نداشته‌اند و گفته می‌شود بنای نظام اسلامی ترویج موسیقی نیست 2- کثرت طلاق در حال حاضر به جهت غلبه‌ی روح فردگرایی یا ایندیدوآلیسم می‌باشد و حکایت از عدم توان انسان‌ها در فهم یکدیگر دارد. زیرا که همیشه یکی از زوج‌ها ونوسی و دیگری مریخی است. حال اگر بتوانند همدیگر را درک کنند هرکدام در دنیای وسیع‌تری وارد خواهند شد و این غیر از این است که اسلام بخواهد زنان قلدری و بی‌منطقی مردان را تحمل کنند. آن‌چه مورد نظر اسلام است هسته‌ی توحیدی خانواده می‌باشد که انسان را از فردگرایی آزاد می‌کند و غرب به جهت عدمِ درکِ دقیق خانواده متأسفانه بیشتر مغلوب فردگراییِ آزاردهنده شده است. عرایضی در مورد «سکنی‌گزیدن انسان در خانواده» در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» شده است 3- بنده هم مثل شما معتقدم باید شرایطی فراهم باشد که زنان استعدادهای خود را نشان دهند و چقدر خوب است که معلوم گردد زنان چه تواناهایی حتی در امور ورزشی دارند؛ می‌ماند که اگر شرایط عفاف و حیا رعایت نشود، آن‌قدر ظرائف زن قدرت‌مند است که فضای سکس را بر فضای محیط ورزشی و نمایش توانایی‌های او حاکم می‌کند و محیط را از تعادل صحیح خارج می‌کند. و لذا اگر بتوانیم ماوراء نگاه غربی به زن، و ماوراء سبک زندگی غربی به دنبال فضایی باشیم که زنان استعدادهای خود را بنمایانند به همان معنا که رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» زنان ورزشکار را تجلیل نمودند، کار به تعادل رابطه‌ی بین زن و مرد ختم می‌شود و این نیازِ امروزِ ما است و نمی‌توان از آن چشم پوشید. در همین رابطه است که بنده معتقدم همان‌طور که یک روز رانندگی برای زن، تبرّج و خودنمایی بود و لذا اشکال شرعی داشت و امروز، دیگر رانندگیِ زن در کلیت خود، تبرّج محسوب نمی‌شود؛ دوچرخه سواری زنان نیز می‌تواند تبرّج به حساب نیاید. آری! مسلّم تبرّج را هر فقیهی حرام می‌داند، ولی موضوع تبرّج را، عرف تعیین می‌کند. موفق باشید 

12513
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: استاد هر چه در مورد خودم فکر می کنم می بینم دنیا پرستی که به معنای اینکه دنبال پول و جاه و مقام و ... باشم نیستم خیلی هم می خواهم به مقام بندگی و عبودیت خدا برسم هر وقت می خواهم دعا کنم در اعتکاف یا زیارات حتی زیر قبه امام حسین علیه السلام که دعا مستجابه چیزی از دنیا برای خود نخواستم و فقط همین را خواستم که من آنی بشوم که خدا می خواهد ولی غفلت اینقدر در من زیاده که الان در مسجد هستم و دعا کمیل خواندم می آیم بیرون همان همانم، بحث مراقبه ای که برای ماه رجب داشتید گوش دادم خیلی می خواستم به آن عمل کنم ولی .... رجب و شعبان رفته رمضان هم در حال گذره و در من اثری نداره با اینکه تا جای که توانستم سعی کردم روزه های رجب و شعبان را هم بگیرم ولی فکر می کنم فایده ای نداشته، نمی دانم چگونه رذایل را باید تشخیص دهم و از خود پاک کنم آیا باید همه با هم باشد چگونه می توان آن توبه نصوحی را کرد که برنگردیم چون شاید هزار بار توبه کردم و فایده نداشته استاد شما را به خدا کمکم کنید چون راهی به کس دیگری ندارم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا خود را در قاب عصمت دنبال می‌کنید؟ خدا را شکر نمایید که توفیق این نوع عبادات را به شما داده است. اگر نظر مبارک حضرت توّاب نبود، میل عبادت و مناجات با خود را به شما نمی‌داد. مطمئن باشید همین کارها زمینه می‌شود تا آرام‌آرام میلِ به گناهان قوت خود را از دست بدهند و پس از مدتی از آن‌ها عبور نمایید. موفق باشید

10926
متن پرسش
سلام خدمت استاد ارجمند آقای طاهرزاده.امیدوارم همچون مشاوری دلسوز من و آقایی که به دنیای من راه پیدا کرده اند را راهنمایی بفرمایید. آشنایی من با شما به یک سال هم نمی کشد اما در همین یک سال به تمام علائق من جهت داده اید. بهتر است برای اینکه بتوانید راهنمایی ام کنید شرایطم را به نحو کامل توضیح دهم. در ابتدا از شرایط روحی و خلقی خود می گویم. از زمانی که به یاد می آورم همیشه در جستجوی پنجره ای بودم تا مرا به خدا برساند البته خدا را از دید عرفایی چون مولانا، حلاج و ابوسعید و رابعه و ... می دیدم. خدای من خدای عارفان بود نه زاهدان اما از جهت شرعی در ادای فرایضم غفلت می کردم که بحمد الله اکنون زندگی ام به روایت دیگری در آمده است. در مواجهه با انسان ها جنسیت برایم مطرح نبود با آنها همچون انسان به ما هو انسان رفتار می کردم حال چه زن باشد چه مرد. همیشه صادقانه رفتار کردم فلسفه ی زندگیم شده بود حرف استاد ملکیان که باید از دردها کاست و حقیقت را تقریر کرد. سقراط شده بود معلم من که زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد. با تمسک به این آرمان ها زندگیم را به پیش بردم از قرار گرفتن در شرایط سخت هراسی به دل راه نمی دادم تعمداً مدتی در آسایشگاهی به عنوان خدمه کار کردم و مشاغلی چون معلمی و کتابداری را نیز تجربه کرده ام و هم اکنون هم کاری آزاد دارم که کارفرمایم هم خودم هستم.همه ی اینها بزرگم کردند یا می توانم بگویم وسعت روحی به من بخشیدند شاید بگویید چقدر قاطع از برکات آن دوران صحبت می کنم استاد من اثرات آن را در زندگیم می بینم . می بینم که چقدر با دختران هم سن و سالم متفاوت هستم و چقدر در بدترین شرایط امیدوار بودم. در لیسانس ادبیات خواندم اما راضی ام نکرد و در فوق فلسفه که البته کمی مرا به عقب گرد وا داشت. نگاه محاسبه گرانه ی فلسفه به زندگی روحیه ام را خراب کرد باز فیل ام یاد هندوستان کرد یاد روزهای هجده نوزده سالگی ام افتادم که حکایت های طوطی و بازرگان و ... را از زبان سروش می شنیدم و چقدر با ولع گوش می دادم، با کاروان حله را می خواندم و دنیای من دیگر این دنیای مادی نبود. این دنیا برایم زندانی بود که هرچه زودتر بارم را ببندم به سلامت از آن گذر خواهم کرد. درهمین دوران دلزدگی از فلسفه از طریق یکی از شاگردان شما، با شما و آثارتان آشنا شدم. من دختری سی ساله و ایشان پسری بیست و پنج ساله هستند. شاگرد شما طی رفت و آمدهایی که به خانه ی ما داشند و به خاطر دوستی ایشان با برادر من بود، جزوی از خانواده ما محسوب می شدند. حضورشان به من آرامش می داد ایشان را تجسم عملی اکثر رهنمود های شما می دیدم. من از یک خصوصیت روحی نیز برخوردارم که تن به ازدواجی که برایم برکات روحی نداشته باشد نمی دهم راضی نمی شوم مثل اطرافیانم در حالتی از رخوت و بی حوصلگی و باری به هرجهت بودن زندگی کنم . خود من تعلقی به مادیات ندارم و زندگی طلبگی را می پسندم اما به ادب رفاه هم معتقدم و می دانم که فقر کفر می آورد. در همین مورد چشم باز کردم و دیدم دلبسته ی شاگرد شما شده ام به ایشان گفتم که صلاح نیست دیگر با هم مراوده داشته باشیم چون ممکن است به گناه بیافتیم ایشان با روی گشاده برخورد کردند و تصمیم را به من واگذاشتند حدود یک ماه هیچ مراوده ای صورت نگرفت اما من طاقت نداشتم فکر می کردم اگر به ایشان پیشنهاد ازدواج ندهم ممکن است در حق خودم ظلم کرده باشم. در مراوده ایشان با من و خانواده ام حس می کردم ایشان هم به من علاقه دارند. من نمی خواستم به هرقیمتی به ایشان مربوط باشم بنابراین بالاخره به ایشان پیشنهاد ازدواج دادم و با شناختی چند ساله که از ایشان داشتم حس کردم درکم می کنند و عاقلانه با مسئله برخورد می کنند. ایشان هم گفتند که علاقه ی قلبی به من دارند اما با توجه به شرایط خانه و اعتمادی که برادرم به ایشان دارند،نتوانستند ابراز کنند شاید هم من از کلماتشان اینطور متوجه شدم. اما به واقع پیام دوستی و محبت ارسال کردند و من را به نام کوچکم مورد لطف و محبت خود قرار دادند. خوشبختی من از همان لحظه شروع شد . ایشان هم می گفتند که درست است که ظاهراً پیشقدمی کردید اما یک رابطه شدید قلبی دوطرفه بین ما حاکم بوده است. اما مسئله ای که ایشان مطرح کردند و بسیار تکرار شد می گفتند نکند که من به خیال ایشان عشق می ورزم نه به خود ایشان. ایشان به دلیل مطالعه ی کتاب های شما در باب خیال، فکر می کردند که ممکن است من در زندگی با ایشان دچار مشکل شوم. حتی پیشنهاد کردند که این احساس ها می آید و می رود نباید به شان اعتماد کرد یک چرخی که در بازار بزنید یادتان می رود و من می گفتم نمی دانم چگونه به تو ثابت کنم که اسیر خیالاتم نیستم و تو را به عنوان همسرم می پذیرم.استاد ایشان زن خانه دار می خواستند.خود ایشان هم ارشدفلسفه هستند من گفتم خانه دار می شوم و ادامه تحصیل نمی دهم.از تهران به موطن تو می آیم و هیچ شرطی برای ازدواج با تو نمی گذارم و ندارم فقط از شما احترام می خواهم اینکه به علائقم احترام بگذارید همین برای من کافی است که با یک عالم دین زندگی کنم و این دنیا را به سلامت بگذرانم.طی ده روزی که با هم درباره ی ازدواج مراوده می کردیم ایشان مسائلی را مطرح می کردند که بیشتر عصبی ام می کرد می گفتند صحبت های شما تناقض آمیز است اگر عاشق من هستید چرا از من تعریف نمی کنید من هم چون هنوز محرمیتی صورت نگرفته و از لحاظ شرعی به هم نامحرم هستیم موقعیت را به ایشان شرح می دادم. خلاصه اینکه ایشان نسبت به عشق من شک داشتند. پیش فرض هایی داشتند که با این محتوا که فکر نمی کردم اهل مسائل دینی باشید فکر نمی کردم اهل سختی کشیدن باشید فکر نمی کردم آشپزی بلد باشید و.... . یک بار هم در جهت همین ناباوری ایشان نسبت به عشق من به ایشان گفتنند که روزی لیلی بعد از سختی های فراوانی که مجنون کشیده بود راضی شد که به خانه مجنون بیاد و با او زندگی کند، مجنون بعد از سپری شدن یک روز به لیلی گفت که من با همان خیال لیلی خوشم و دیگر ادامه نمی دهم. استاد به ایشان می گفتم که نباید نگران بعد از ازدواج باشید اما سوال های ریز و درشتی که از من می پرسیدند گویا من سوژه ای شده بودم که در آزمایشگاه ایشان بیست و چهارساعته مورد آزمون قرار می گرفتم. ایشان اذعان می کردند که دوستم دارند اما گویا ا زمن مطمئن نیستند. و من هم نمی دانستم چگونه به ایشان ثابت کنم. تا اینکه بعد از گذشت حدود ده روز ایشان مطرح کردند که من مرد سنتی هستم و کلفت می خواهم و از من پرسیدند که حاضرم کلفتشان باشم و این را همان اوامر خدا در دین می دانستند. استاد دیگر طاقت نیاوردم من کناب شما را درباره زن خوانده ام اما ایشان آنقدر ناخوشایند آن مسائل را مطرح کردند که حس تحقیر به من دست داد و از آن به بعد رابطه ما کم شد من به ایشان گفتم که اینقدر هم نفهم نیستم که به خانه ی شما برای قلدری بیایم من سروری نمی خواهم. وقتی فهمیدند که من تمامیت خواه نیستم و دوست دارم شوهرم مراقب من باشد و نسبت به من غیرت بورزد گفتند که سوءتفاهم شده و همه چیز درست است و ایشان مسئله را خوب بیان نکرده اند. استاد به هرحال ایشان از من خواستند که حضوراً ملاقاتم کنند که من به دلیل احساس تحقیری که به من دست داده بود خواسته ی ایشان را رد کردم و همچنین حالات روحی من طوری بود که می ترسیدم به گناه بیافتم. من به ایشان گفتم که زندگی با شما برای من نعمتی است و هیچ مشکلی با مسائلی که در کتب استاد طاهرزاده است ندارم و ادامه ی صحبت های ایشان را منوط به اجرای شرطی کردم که در صورتی با ایشان مراوده ام را از سرمی گیرم که خانواده ها خبر داشته باشند و محرم باشیم. و دو روزی هست که روزه می گیرم تا از شیطان در امان باشم از نظر من هنوز قضیه تمام شده نیست و هنوز هم برای ایشان احترام قائلم و دوست دارم همسر من باشند و ایشان هم کاری نکرده اند هنوز اما مراوده ایشان با خانواده من سخت شده است چرا که مادرم از اول در جریان بودند هرچند از محتوای صحبت های ما خبر نداشتند اما صلاح دیدم که ایشان مطلع باشند. استاد شاید بگویید که من از ابتدا نباید از ایشان خاستگاری می کردم اما استاد روحیه ام را خودم می شناسم اگر نمی گفتم ممکن بود در وضعیت وخیم تری از حالا به سر می بردم. پیشنهاد ازدواج دادن در فامیل من امری نکوهیده نیست همچنین در فامیل من زن و مرد با اختلاف سنی توانسته اند زندگی خوبی ترتیب دهند. اما گویا برای ایشان این مورد عادی نبوده است. من به ایشان گفتم که باید شکر نعمت بکند من هر طور که ایشان بگوید قبول می کنم فقط در صورتی که به من احترام بگذارند و به علائقم در همان خانه احترام بگذارند من خواسته ی دیگری ندارم. در ضمن این نکته را هم باید اذعان کنم که خانواده ایشان اصرار دارند که با فامیل ازدواج کند و ایشان زیر بار نمی رود و از این جهت هم محذوریت دارند. اما به ایشان گفته ام که اگر واقعاً فکر می کند که من زن زندگی ایشان هستم با کمترین دلخوری می توانند خانواده شان را راضی کنند. این نامه را نوشتم تا علناً به نمایش در بیاید و امیدوارم اینطور هم عمل شود و آقایانی که از شاگردان شما هستند و با چنین موقعیت هایی مواجه شدند بعد از سنجش طرف مقابل و تایید صدق و راستی او، به آن ها به عنوان رحمت بنگرند و نا شکری نکنند. من به همین آقا گفتم که هیچ شرطی برای ازدواج ندارم فقط برایم بوم و رنگ بخردند تا به علاقه ام که نقاشی است در همان خانه برسم.استاد از شما استدعا دارم همچون پدری دلسوز با این موضوع برخورد کنید فکر کنید دختر خود شما هستم و بدانید که شاگرد شما هم مخاطب جواب شما هست چرا که با ساید شما مانوس است و همیشه سر می زند به هر دوی ما نصیحتی پدرانه بکنید و راه درست را پیش پای ما بگذارید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بنای این سایت در فرهنگ‌سازی است به آن معنا که بیشتر معارف اسلامی را مطرح میکند تا هرکس با اندیشه‌ی خود راه‌کارهای مطابق موقعیت‌های خود را مدیریت نماید و سعی داریم نگاه‌ها را محدود به مصداق‌ها نکنیم؛ تنها می‌توانم در این مورد عرض کنم در آن حدّ که به نحوی آمادگی خود را جهت ازدواج با آن آقا نشان دادید، کافی است بقیه‌ی مطلب به عهده‌ی شما نیست، اگر آن آقا توانست در جمع‌بندی به این نتیجه برسد خودش جلو می‌اید. شما به زندگی خودتان مشغول شوید و سعی کنید حریم‌های دو انسان نامحرم را رعایت کنید. ما در روشنگریِ وجود خود در مقابل انبوه امکانات قرار داریم تا معمای وجود خود را کشف کنیم. اساس جنبش ما محدود نیست، در این حرکت باید ذات ما در نسبت با خدا خود را متحقق گرداند، باید بگذاریم خداوند برای ما ظهور کند. اگر خدا در بعضی مواقع خود را از ما پنهان می‌کند باز می‌خواهد ما را به خود آورد و ابعاد دیگر زندگی را برای ما معنا کند. رخصت می‌دهد تا آن‌گونه که هستیم با خود روبه‌رو شویم و اوج آزادی خود را در تعلق به خدا تجربه کنیم. زندگی را در این راستا بنگرید و بگذارید تا هرچه باید پیش آید، همان پیش آید. به نظرم شما با توجه به روح مباحثی که از طریق این سایت مطرح شده به این نتیجه‌ای که عرض کردم می رسیدید. از جلد اول کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» در ویرایش جدید، غافل نباشید تا نقاشی‌های شما جهت آسمانی‌اش قوی‌تر شود. موفق باشید
5857
متن پرسش
باسلام استاد من کلاس های تدبر درقران می روم و بسیار مفید است ولی وقتی می بینم که اینقدر علمم کم است و هیچ چیزی ندارم برای عرضه در مقابل خدا خیلی به من سخت می گذرد این کلاس ،مضظر میشوم از اینکه چیزی نمی دانم این کلاس فشار روحی زیادی برمن وارد میشود تحمل مطالب برایم سخت است نکند من در درونم با این مطالب مشکل دارم و کافر باشد درونم به این مطالب ؟چون روحم خیلی سختی میکشددر این کلاس با اینکه مطالب قرانی است صرفا ... 2)گاهی اوقات شده که دقت کرده ام درمیلاد امامان عیهم السلام غمگین هستم و برعکس در روز شهادت ایشان نه تنها غمگین نیستم بلکه شاید شارژ روحی هم بباشم ؟من امامان و معصومین را بسیار دوست میدارم ..استاد نکند من ادم شقی ای هستم و خودم خبر ندارم؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1ـ هیچ‌وقت از این فکر‌ها نکنید. در کلاس تدبّر در قرآن فشار به خودتان نیاورید تا نفستان پس نزند. 2ـ غمگینی شما در میلاد امامان از آن جهت است که نمی‌توانید حق آن‌ها را ادا کنید ولی در شهادت ایشان این آمادگی را دارید. موفق باشید
4896
متن پرسش
یُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا یَشْعُرُونَ چرا خداوند در ان آیه می گوید دارند سر خود را شیره می مالند..؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:آیه می‌فرماید این‌ها گمان می‌کنند نسبت به خدا و مؤمنین خدعه می‌کنند در حالی‌که نسبت به خودشان خدعه می‌کنند بدون آن‌که بفهمند.مثل آن‌که شما معتقد باشید آب قدرت سیراب‌کردن ندارد در این حال خودتان را از سیراب کردن محروم می‌‌کنید.آن‌هایی که نقشی برای خدا قائل نباشند ویا مؤمنین را منحرف بدانند بر انحراف خود افزوده‌اند.موفق باشید.
4639
متن پرسش
با سلام. حزب و تحزب در منظومه اسلامی چه جایگاهی دارد، مقبوله یا منفور؟ آیا این مشکلاتی که در نظام سیاسی ما هست به خاطر همین خلا تحزب نیست؟ مثلا توی همین انتخابات باید در عرض یک ماه انهم یک نفر را شناسایی کرده و به اون رای بدیم در حالی که اگر احزاب بودند تیمشون و طرز فکرشون و عملکردشون مشخص بود د نتیجه خیلی دقیقتر می تونستیم یک مجموعه مفید را با عملکرد روشن روی کار بیاریم. ضمنا از روشنگری های حضرتعالی بسیار بسیار سپاسگذارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده تا حال ما مشکلی نداشته‌ایم زیرا در ذیل رهبری ولیّ فقیه می‌توان کار را جلو برد ولی با وجود احزاب و این‌که احزاب عموماً گرفتار خودبینی و کسب قدرت می‌شوند و سایر احزاب را رقیب خود احساس می‌نمایند، با مشکلات دیگری روبه‌رو می‌شویم. نظام ما که یک نظام مردمی است و تحمل آن را ندارد که یک حزب خاص به‌عنوان پیروز انتخابات بیاید و همه‌ی امور کشور را در اختیار گیرد. موفق باشید
2751
متن پرسش
باعرض سلام خدمت شما استاد ارجمند من دانشجوی سال دوم رشته علوم قرآن و حدیث در دانشگاه امام صادق(ع) هستم . از ابتدا با هدف تولید علم اسلامی وارد این مسیر شدم هرچند که در همان زمان هم به وسعت این مهم آگاهی داشتم. هم اکنون فکر می کنم رشته فلسفه اسلامی بیش از رشته علوم قرآن و حدیث در این مسیر مرا یاری میکند . حال میخواستم مرا راهنمایی بفرمایید که در کدام یک از این مسیر ها گام بردارم که به آن هدف نزدیک تر باشد درضمن ازعلاقه ی خود نسبت به فلسفه مطلع هستم اما چگونه به استعداد خود به علوم عقلی پی ببرم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در هر صورت اگر بخواهید در تولید علم اسلامی وارد شوید نیاز دارید فلسفه‌ی اسلامی و فلسفه‌ی غرب را بشناسید. موفق باشید
1992

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد بزرگوار در طی مباحث سوالات ذیل پیش آمد جواب دهید ممنون می شویم : 1- ابزار تکمال جنیان چیست؟ 2-آیا انسان در خواب اراده تشریعی دارد ( اگر دارد مگر نفرمودید نفس بدون بدن نمی تواند اراده کند ) 3- چرا خداوند نمی تواند بدون واسطه حضرت مهدی (عج) را بیافریند کلی انسان خلق کند تا بعد آن حضرت را بیافریند ( منظورم این است خدا اگر هدف از خلقتش ظهور تمام اسماء در حضرت بود خوب فقط آن حضرت را می آفرید ) 4-آیا روح تا زمانی که فقط به بدن متصل است بالقوه و بالفعل دارد . 5-چگونه وقتی روح د برزخ اراده ندارد برای اهل دنیا می توانند دعا کنند . 6-آیا تعلق خاطره ای همان تعلق تکوینی است تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- جنّ و انس هر دو از طریق شریعت الهی تکامل می‌یابند 2- انسان در خواب تحت تأثیر ملکات خود می‌باشد و هیچ اراده‌ای که منجر به انتخابی جدید شود ندارد 3- خداوند حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» را بدون واسطه آفرید ولی برای ظهور کمالاتی که در حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» و سایر ائمه«علیهم‌السلام» هست شرایط نیاز است تا آن نور اجمالی به تفصیل در آید و عالم مظهر حاکمیت امام معصوم گردد و حق در آینه‌ی جمال مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در همه‌ی عالم ظهور کند آن وقت است که مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» نمایان شده وگرنه با خلقت حضرت هنوز حضرت ظهور نکرده‌اند تا اسماء الهی به طور کامل نمایان گردند. 4- آری. 5- به جهت ملکاتی که انسان مؤمن در برزخ دارد نور رحمانی او بر قلب مستعد کسی که به زیارت او رفته تجلی می‌کند به این معنا که ما یک نحو سنخیتی با روح متوفا پیدا می‌کنیم تا در معرض بصیرت و کمال او قرار گیریم 6- تعلق خاطره‌ای مربوط به یک نوع از ملکات انسان است که ریشه در تکوینیات او دارد و نه در اختیار او. موفق باشید
19243
متن پرسش
خدمت استاد عزیز و گرانقدرم سلام علیکم: بنده از شاگردان کوچک شما در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بودم که بحمدالله حظ وافی از محضرتان در درس معارف کسب نموده و همواره مباحث دینی شما را دنبال نموده و جواب سوالات ذهنم را در سخن و آثار شما یافته ام اما هیچگاه اینگونه ناراضی و در حیرت از پاسخ شما بزرگوار در بزرگترین چالش این انقلاب نبودم!!! بر اساس سوالات قبلی دوستان که مورد سوال و تایید این حقیر نیز می باشد اگر می بینید امروز به شما بزرگوار روی آوردم و توضیح می خواهم به خاطر این است که علی رغم تمام احترام و ارزشی که برای هویت شورای نگهبان که امید مستضعفین و اکثریت محرومین و سکاندار 8 سال خدمت انقلابی و بی منت را که مورد تایید رهبر عزیزمان بوده را رد صلاحیت کرده قائلم اما هرچه سعی میکنم دلیلی متقن برای تسلی فکر و روح آزرده خود و خانواده ام بیابم عاجزم و دردمندتر اینکه شما هم اینگونه جواب پرسش ها ذهن ما را می دهید طوری که جسارتاً شک می کنم شاید به جای استاد طاهرزاده عزیز و تیز بین فرد دیگری پاسخگوی سوالات در خصوص بحث آقای احمدی نژاد می باشد؟ جناب استاد می خواهم برای من تبیین کنید بر اساس کدام برهان شما رفتارهای انتخاباتی آقای احمدی نژاد را نشات گرفته از مشاورانی که حکیم نیستند می دانید! مشاوران آقای احمدی نژاد تا آنجایی که ما می بینیم و شاهد هستیم جوانان انقلابی از خودگذشته فداکار و با بینش های عمیق سیاسی که شاید کمتر نمونه ای در محافل دیگر داشته باشند و البته صبور و بزرگوار از ظلمی که از جانب دوست و دشمن در این مدت بر آنها شد و دم نزدند و نمونه اخیر آن هم در رد صلاحیت احمدی نژاد جز حکمت از آنها چیزی ندیدیم هستند که همواره بر خواسته های انقلابی خود از احمدی نژاد پافشاری می کنند! بنده متوجه عملکرد اخیر اقای احمدی نژاد که شما می فرمایید مورد انتقادتان هست نیستم همان طور که هرگز متوجه انحراف و بی ولایتی ایشان نشدم البته قصد دفاع ندارم که در مقام سوال هستم اما تا آنجایی که این جماعت مقابل ایشان از تمامی تکنیک های علوم مدیریتی و استراتژیک برای تخریب ایشان استفاده نمودند شاید هر کسی جای او بود چنین حرکاتی (تکنیکهای) را انجام می داد. به نظرم توضیحی که آقای احمدی نژاد در خصوص اعلام کاندیداتوری خودش علی رغم توصیه حضرت آقا مبنی بر عدم کاندیداتوری داد قانع کننده بود و مخصوصا در شرایطی که تمام رسانه های اصول گرا ایشان را بایکوت خبری کرده بودند نباید انتظار داشت توضیحاتشان به گوش همه مومنین رسیده باشد! و نکته دیگر اینکه تمامی اشراف متحد و یک صدا دادشان هوا رفت و دلسوز انقلاب و نظام و رهبری شدند و هرچه توهین و ناسزا و بی اخلاقی بود در سطح کشور در بوق و کرنا نثار ایشان کردند. استاد عزیز، جناب آقای کد خدایی سخنگوی محترم شورای نگهبان اعلام نمودند نقل به مضمون که ما وقتی صلاحیت کسی را تایید می کنیم نظارت ما قبل از اعلام تایید صلاحیت است و دیگر نظارتی بر عملکرد ایشان در زمان تصدی نداریم و تا آنجایی که عقل و قانون حکم می کند به نظرم بر این اساس احراز شرایط بر اساس مستندات موجود گذشته و حال افراد است نه اینکه رفتارهای احتمالی آن فرد در آینده که در بدبینانه ترین حالت که تصور کنیم خدای ناکرده احمدی نژاد نظام و رهبری را به کسی بفروشد قانون برای آن راهکار دارد و همچنین در صورت صدق فرض دوم رفتار آقای روحانی در برجام دو و سه نیز باید پایش و پیش بینی می شد!! کما اینکه خیلی از رفتارهای قبلش هم برای ما جای سوال دارد که چگونه از این فیلتر رد می شود اما صلاحیت احمدی نژاد که به گفته خودشان به خاطر عدم تمکین به توصیه رهبری نبوده رد نمی شود؟ و این مطالبه پاسخگویی را اگر شما نخبگان طلب نکنید سر خوردگی ما مردم انقلابی از این بیشتر می شود. سوال دیگرم در خصوص اینکه می فرمایید احمدی نژاد با ظلمی که کرد کمر ما و رهبری را شکست بر اساس کدام سخنان حضرت آقا میرفرمایید؟ از حاشیه ها گفته اید حاشیه ها را احمدی نژاد ایجاد کرد یا دشمنان احمدی نژاد؟ فرمودین همه طلبه ها را رها کرد و مشایی را قدیس! تا آنجایی که به سبب موقعیت شغلی اطلاع دارم دولت نهم بیمه طلاب را راه اندازی کرد و به جد پیگیر و عامل شد و دیگر اینکه افرادی را می بینم در تشکیلات ایشان که طلبه هستند شاید تعریف شما از طلبه چیزی است که من نمی دانم چون من علوم تجربی خواندم و مشایی نیز معاون اول ایشان بود و مقایسه این دو در ذهنم قیاس مع الفارغ را تداعی می کند! و امروز استاد عزیز شاگرد کوچک شما آنچه که میربیند تکرار تاریخی است که حاصل تدبیر فرماندهان سپاه مختار تدبیری برخواسته از یک سوءظن، کیان مختار را به مسلخ فرستادند، کیان با تمکین به این مصلحت اندیشی به مسلخ شهادت رفت ... و دشمن خندید! خداوند به فرزندان ما برای درک عمیق انقلاب با وجود این مسائل پیش آمده به برکت حضرت زهرا (س) کمک کند. ان شالله. التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ضمن تشکر از تذکرات مشفقانه‌تان به اینجانب. عنایت بفرمایید که بحث در تعهد و وِلایی‌بودن آقای احمدی‌نژاد نیست که بنده قبلاً هم طی جوابی در این مورد عرایضی داشته‌ام؛ آن‌چه بنده وظیفه‌ی خود می‌دانم، تذکر به عزیزانی است که در نسبت با آقای احمدی‌نژاد و تعلق او به انقلاب و شعارهای انقلاب، سایر عوامل حفظ نظام اسلامی و سایر ابعاد حضور تاریخی انقلاب اسلامی را از نظر دور ندارند و سعی بنده آن است که شکافِ پیش‌آمده بین رفقای علاقه‌مند به آقای احمدی‌نژاد و انقلاب، به درستی ترمیم شود و از این جهت ضعف‌هایی را متذکر شدم که توسط آقای احمدی‌نژاد پیش آمد و البته سعی شد سربسته آن نکات عرض شود وگرنه فعالیت‌هایی مثل آن‌چه در رابطه با بیمه‌ی طلاب متذکر شدید را، نه بنده بلکه بسیاری ابداً منکر نیستند که خدمتِ ارزشمندی به حوزه‌های علمیه شد.

فکر نمی‌کنم نیاز باشد دوباره ماجراهای تلخ گذشته یادآوری شود. اجمالی‌ترین سخن این بود که عرض شد: «ایشان مشاوران بدی دارند» تا رفقا فکر نکنند بعضی از حرکات ایشان را نیز باید حمل بر صحت و یا توجیه کرد. خانه‌نشینی و یا مطرح‌کردن آن ویدئو در روز آن یکشنبه‌ی سیاه را که آقای حجت‌الاسلام سالک به عنوان یکی از دلسوزان ایشان التماس می‌کنند آن را پخش نکند؛ ولی او نه توصیه‌ی آقای سالک را پذیرفتند و نه توصیه‌ی آقای حسینیان را که مکرر چوب طرفداری از آقای احمدی‌نژاد را خورده بود.

قصد بنده آن نیست که ضعف‌های آقای احمدی‌نژاد را با همدیگر در میان گذاریم، بلکه بناست عرایض بنده تذکری باشد برای رفقایی تا آقای احمدی‌نژاد را مبری از ضعف‌هایی که می‌توانست نداشته باشد، ندانند. آیا این‌که ایشان بدونه ملاحظات تذکر رهبری به‌خصوص در دولت دهم جبهه‌ای از معدود دوستان خود در مقابل همه‌ی جریان اصول‌گراییِ ولایی قرار دادند، با تاریخی که ما در آن به‌سر می‌بریم مطابقت داشت؟!! آیا ایشان متوجه بودند ما در چه شرایطی از نظر تاریخی هستیم؟!! نمی‌دانم چه اندازه در جریان عزل جناب آقای حجت‌الاسلام محسنی اژه‌ای هستید؟ آقای احمدی‌نژاد را در دولت دهم چه شده بود که همه‌ی نیروهای انقلاب از چشم ایشان افتاد، به‌جز چند نفر محدود؟! آیا در جریان گله‌ی رفقایی هستید که هر وقت به سراغ ایشان می‌رفتند آن‌ها را حواله به مهندس یعنی آقای مشائی می‌دادند؟ در صورتی‌که آن‌ها برای دفاع از آقای احمدی‌نژاد زحماتی را تحمل کرده بودند.

عرض بنده در جواب سؤال شماره‌ی 19216 آن بود که: «تکلیف ما با آقای احمدی‌نژاد به‌خصوص با حرکات اخیر ایشان مشخص شده، ولی تکلیف ما با خودمان و انقلاب اسلامی از این به بعد با تجربه از گذشته بهتر روشن می‌شود. امید است رفقا بتوانند به راحتی از آقای احمدی‌نژاد عبور کنند ولی از آن‌چه موجب رجوع به شعارهای ایشان شد، عبور نکنند. مطمئن باشید انقلاب، در جایگاهی قرار دارد که هرگز ظرفیت تاریخی این دوران، ذهن‌ها و قلب‌ها را به‌جایِ دیگری جز اهداف انقلاب اسلامی جذب نمی‌کند، می‌ماند که با خونِ جگرخوردنِ بیشتر آن پختگی لازم برای نیروهای انقلاب پیش خواهد آمد.»

 به هر حال در جایگاه سختی قرار داریم. باید از خود پرسید آیا این شکافی که بین رفقای علاقه‌مند به آقای احمدی‌نژاد و اصل انقلاب به‌وجود آمده است، چه اندازه منطقی است و با واقعیت صحنه مطابقت دارد؟ آیا در آن حدّ که یکی از رفقا از فرط ناراحتی برای بنده نوشته است: «یک قبر برای خودم و یک قبر هم برای انقلاب کنده‌ام». تا این حدّ همه‌چیز را از دست‌رفته می‌پندارد. در حالی‌که ابداً چنین نیست. همان‌طور که جنابعالی با آن احساسات پاک‌تان، سرنوشت کیان را در نسبت با مختار برای آقای احمدی‌نژاد مثال زده‌اید. آیا واقعاً همین‌طور است؟!! موفق باشید

16025
متن پرسش
با عرض سلام و تبریک اعیاد شعبانیه خدمت استاد عزیز و بزرگوار: سوالی که خدمت تان داشتم این است که حضرتعالی اعتقاد دارید ازدواج رزق است و فرد راه رسیدن به این رزق را فقط می پیماید و برخی از بزرگواران استناد می کنند به آیات سوره اعراف و از طرفی روایاتی در این باب مانند در کنزالعمال از پیامبر وارد شده است که «همسر تو تغییر نمی کنند حتی با دعایی من». حال با توجه به این موضوع اگر ازدواج را رزق بدانیم و همسر از قبل در عالم ذر انتخاب شده است پس جایگاه دعا و توسل در ازدواج چیست و از طرفی روایات بسیار زیادی مبنی بر انتخاب همسر وجود دارد که حتی رنگ چشم و صورت را گفته اند اینگونه انتخاب کنید اگر رزق است و مقدر جایگاه روایات چیست؟ و چگونه می توان این ها را با هم جمع کرد؟ ممنونم از راهنمایی تان و اینکه حتی الامکان درباره چگونگی انتخاب درباره عالم ذر توضیحاتی بفرمایید. همچنین ما را هم از دعایی خیرتان محروم نفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعا در امر رزقِ مقسوم، رسیدن به رزق را تسهیل می‌کند. و تلاش ما جهت بهترظهورکردنِ آن چیزی است که برای ما رقم خورده است. و این نکته‌ی بسیار مهمی است که رزق مقسوم ما چگونه برای ما ظهور کند که نفس ما آن را مطلوب خود بداند. دعا در این راستا کمک می‌کند. موفق باشید

12136
متن پرسش
بسم الله سلام محضر استاد بزرگوار: دو سوال: 1- به لطف حضرت حق، فرزند دار شده ام. اما با توجه به تاریخ هایی که ممکن است لقاح رخ داده باشد، ظاهرا لقاح در ایامی نه چندان مناسب رخ داده است. (قمر در عقرب و نیمه ماه قمری) حال وظیفه بنده چیست و چگونه می توانم از عواقبی که برای جنین چنین ایامی ذکر شده است جلوگیری کنم؟ 2- آیا استخاره کردن در هر عملی صحیح است؟ استدلال بنده: چون در همه اعمال ما به جنبه های غیبی آن عمل و نیز اثری که سایرین روی آن می گذارند واقف نیستیم پس استخاره در همه اعمال صحیح است. حتی برای بیرون رفتن از منزل!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شما صحت این نوع روایات کراهت قمر در عقرب را ثابت کن، بعد دنبال رفع عواقب‌اش باش! با توکل به خدا جلو بروید و نگران نباشید 2- عقل، حجت باطنی خداوند است و بعد از عقل مشورت با اهل آن موضوعی است که دنبال آن هستید، مرحله‌ی سوم استخاره است. موفق باشید

11170
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد محترم: در پی گوش دادن جلسات ابتدایی تفسیر سوره انعام با سوالی مواجه شدم که خدمتتان عرض می کنم: چه تمیزی باید بین «دعا نوشتن یا خواندن» و «عِدل قرار دادن برای خدا» قائل شد؟ گاهی احساس می شود که حتی دعا کردن نیز نوعی شرک خفی می شود. با توجه به این که دعای بعضی دعا نویس ها، عموما از قرآن و کلام معصوم می باشد، نظر شما درخصوص درخواست دعا کردن از آن ها چیست؟ در حقیقت سوال بنده هم در مورد دعا کردن توسط خود فرد است و هم دعا خواستن از دعا نویس.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دعاکردن یک نوع رجوع به خداوند است و از آن‌جایی که خود حضرت حق فرموده مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، دعا می‌کنیم و قراردادن دعا در نزد خود با نظر به همان محتوایی است که در دعا از طریق راهنمایی امامان آمده که در حاشیه‌ی مفاتیح تحت عنوان «حرز ائمه«علیهم‌السلام» مثل حرز امام رضا«علیه‌السلام» روبه‌رو هستید، ولی دعانویس ما را مشغول دعا می‌کند بدون آن‌که ما با نظر به محتوایِ آن دعا، آن را نزد خود قرار داده باشیم. آری اگر کسی به جهت آن‌که شما نمی‌توانید دعایی بنویسید مطابق محتوایی که شما در دعا مدّ نظر دارید برای شما بنویسد، اشکال ندارد ولی فرهنگ دعانویسان عموماً این‌طور نیست. موفق باشید
10097
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز دو سوال: 1- آیا گوش دادن به موسیقی های سنتی از نظر اخلاقی ایرادی دارد؟ 2- وقتی گریه ام کم می شود باید چکار کرد؟ لطفا جواب را به ایمیلم هم بفرسید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید از نظر فقهی اشکال نداشته باشد ولی شما را از نظر سلوکی عقب می‌اندازد 2- با خوش‌اخلاقی و صله‌ی رحم و صدقه و مطالعات موضوعات ظریف عرفانی، روح خود را متوجه عالَمی کنید که تنها با گریه می‌توان به آن عالم رسید. موفق باشید
نمایش چاپی