بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31688
متن پرسش
سلام و عرض ادب و ابراز اشتیاق دیدار. در ادامه مبحث اربعین، مخاطبین روی این کلمه حکمت خسروانی، کمی از حضرتعالی انتظار کمک دارد، میخواهیم این حکمت خسروانی و ارتباطش را با موضوع اربعین کمی به تفصیل بیاورید، ممنون میشویم. با تشکر از حضرتعالی. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. همین اندازه می‌توان شماره ۵۰ «بنیان‌های حکمت حضور جهان بین دو جهان» خدمتتان ارسال کنم تا فتح بابی در این مورد باشد. موفق باشید

۵۰. برای گشوده‌شدن قرآن و درک اولیای الهی، نباید مانند مشرکینِ حجاز دست‌هایمان از معانی قدسی خالی باشد و نسبت به تذکراتی که وَحی الهی می‌دهد بیگانه باشیم. در حالی‌که وقتی ایرانی‌ها با وَحی الهی از طریق اسلام روبه‌رو شدند، نسبت به آن خالی‌الذهن نبودند و حضور رهبر روحانی جهت نظام بشری را می‌شناختند و حاصل مواجهه‌ حکمت خسروانی با اسلام، فارابی می‌شود و تذکر به مدینه فاضله. جناب سلمان فارسی حاصل مواجهه‌ حکمت خسروانی با نبوت نبوی است و بدین لحاظ در زمره‌ خانواده‌ پیامبر (ص) قرار می‌گیرد، ولی ابوجهل یعنی عموی پیامبر (ص) از خانواده‌ پیامبر خارج است.

مواجهه‌ روح خسروانی در بستر دیانت نبوی، در دوران جدید موجب ظهور سلسله صفویه شد و حاصل آن میرفندرسکی و ملاصدرا گشت، در حالی‌که در بستر حاکمیت عثمانی هرگز میرفندرسکی و ملاصدرا ظهور نخواهد کرد.

همان پیوستگی که بین حکمت خسروانی و سیره‌ نبوی شکل گرفت، در این تاریخ موجب می‌شود در مواجهه با خرد مدرن به طلوع جهانیِ بین دو جهان فکر کنیم که در عین تشیع با هویت حکمت خسروانی، خود را از خرد مدرن بیرون نداند.

مصریان در شرایطی بودند که یا باید اسلام را می‌پذیرفتند و زبان مخصوص اسلام را و یا بر همان عصر طاغوتیِ خود باقی می‌ماندند، زیرا زبان طاغوت‌زده‌ آن‌ها ظرفیت رابطه با اشارات قرآن را نداشت ولی در ایران شرایط متفاوت بود و امروز نیز ما در مواجهه با خرد مدرن شرایط مخصوص به خود را دارا هستیم.

از آن‌جایی احساس خود به عنوان حضوری در اکنون، امری است الهامی، ضرورت رهبریِ روحانی در تأسیس یک نظام حقیقی که مبتنی بر معرفت ذاتی انسان باشد پیش می‌آید، تا بتوانیم حضور در اکنون تاریخی خود را در یک نظام بنا کنیم زیرا یکی از شرایط بنیادین برای به خودآمدن انسان، حضور در جهانی است تاریخی، تاریخی که آینده حضور بیکرانه انسان را به صورتی اصیل مدّ نظر آورد. ساختن چنین تاریخی، ضرورتاً به تحقق نظامی منجر می‌شود که مبتنی بر رهبری و هدایت رهبری باشد تاریخ‌ساز، تا با شخصیت و رهنمودهای خود، امکان عبور از آشفتگی‌ها و درماندگی‌ها را فراهم آورد وگرنه صاحب منصبانِ تنگ‌نظر، آن تاریخ را به یک رژیم دیوان‌سالار تبدیل می‌کنند. این جا است که ضرورت انسان‌های قدسی به عنوان به ظهورآوردن «وجود» در تاریخ، ضروری خواهد بود تا آغازگر باشند. این همان برخورداری از معانی قدسی است در نظر به سیره اولیای الهی تا انسان برای رجوع به هویت قدسی خود، نمودی متعیّن در پیش رو داشته باشد و وجود چنین نمادی با تاریخ‌سازیِ خود می‌تواند نقش‌آفرینی کند، امری که حجاز در صدر اسلام از آن غفلت کرد ولی در ایران بنیان‌های تاریخی آن از قبل فراهم بود و اسلام نوری بود که به آن بنیان‌ها تابید و آن‌ها را به صورتی اصیل‌تر به ظهور آورد و غفلت از حضور رهبری که نماد حضور ما در ساحت قدس باشد ما را گرفتار محافظه‌کاری صاحب‌منصبان می‌کند.

31582

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده مدتی است در باب عقاید صوفیه و رسم و شیوه آنها مطالعه می کنم. یقینا کارهایی که در تضاد با دستورات صریح شرع است غلط است از هرکه سربزند تفاوتی ندارد. اما مطلبی ذهن مرا مشغول کرده و آن اینکه چگونه ممکن است ما از مطالب یا آثار کسی استفاده کنیم اما مرام او را قبول نداشته باشیم. برای مولوی شاعر قرن هفتم مورد اشاره اکثر علما در کتابهایشان هست و از او به نیکی یاد شده و حال آنکه او را صوفی می دانند. درباره سعدی و حافظ هم همین طور و یا امام خمینی (ره) در یکی از اشعارشان می گویند: دست آن شيخ ببوسيـــــد كه تكفيرم كرد محتسب را بنوازيــــــــد كــــــــــــه زنجيرم كرد دل درويش به دست آر كــه از سرّ اَلَست پـــــــــــــــــــــرده بـرداشته، آگاه ز تقديرم كرد آیا امام خمینی درویش بودند یعنی در سلک فقرای صوفیه بوده اند؟ ممنون می شوم اگر به طور مبسوط پاسخ فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بزرگان را نمی‌توان در چنین عنوان‌هایی که امروزه با فرهنگ خاصی مطرح است، بگنجانیم. پیشنهاد بنده آن است که کتاب شریف «روح مجرد» از آیت الله حسینی تهرانی را مطالعه فرمایید. موفق باشید

31218
متن پرسش
با سلام: با توجه به شریفه ی «سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً» سوالاتی پیش می آید ۱. با توجه به وسعت چند میلیارد سال نوری جهان چگونه همه آنچه در آسمانهاست مسخر آدمی است اگر بگوییم در آینده می‌شود هم بعید است چون اگر ابزارهایی در حد سرعت نور هم انسان بسازد چند میلیارد سال طول می‌کشد به آنجا برسد چه برسد به اینکه بخواهد تسخیر کند. ۲. چون سماوات را مسخر آدمی دانسته می‌توان برداشت کرد هفت آسمان مادیست چون تسخیر آسمان معنوی که دور از ذهن می نماید. ۳. دلیل وسعت چند میلیارد سال نوری جهان چیست اگر موجودات فضایی آفریده نشده است و فقط انسان آفریده شده بنظر می‌رسد منظومه شمسی کافی بود اگر قصد نشان دادن قدرت بود آفرینش چند کهکشان کافیست برای پی بردن به قدرت حق. ظاهرا قبل از اوایل قرن قبلی میلادی و اکتشافاتی که بر اثر تلسکوپ هابل رخ داد بشر جهان را منحصر در کهکشان راه شیری می‌دانست و پس از آن بود که متوجه شد میلیاردها کهکشان دیگر نیز وجود دارد با این وجود بشر قبل از آن با نظر به آسمان پی به عظمت خالق می‌بردند ولو قطر راه شیری طبق محاسبات کنونی حدود صد هزار سال نوری باشد که البته قدما احتمالا کوچکتر از این می پنداشتند معذالک بیشتر از بشر کنونی با همان چند ستاره کم سو با چشم غیر مسلح به خدا و عظمتش راه می جستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه مذکور می‌توان به نظام عالم فکر کرد که چگونه این نظام بستری است تا انسان‌ها در مجموع و در نسبت با کلّیّت چنین نظامی حیات معقول خود را داشته باشند و به کمالات لازم سیر کنند. آری!

اگر یک ذره را برگیری از جای

خلل یابد همه عالم سراپای

موفق باشید

31089

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد از پاسخی که به سوال ۳۱۰۸۴ دادید متشکرم و اینکه بنده ده نکته و خویشتن پنهان را دنبال کردم ولی در مبحث معاد یکی از ادله ای که حضرتعالی آوردید که با آن تجرد روح را ثابت می‌کنید به نظر اشکال دارد چون شما می فرمایید جسم همیشه در حال تغییر است در صورتی که این طور نیست چون در مزاج شناسی می گویند مزاج اولیه افراد موقع تولد به هیچ وجه تغییر نمی کند، و اینکه برای بنده تجرد روح اثبات شده است بحث در تغییر جسمانیات است که آیا تعییر پذیرند یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که در «حرکت جوهری» روشن می‌شود ماده در ذات خود عین حرکت است و بنابراین نمی‌تواند در ذات و در اعراض، ثابت باشد و لذا اگر با امر ثابتی روبه‌رو شدیم که در ذات خود ثابت است، آن امر، مجرد می‌باشد. موفق باشید

30698

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام: ۱. استاد بشر چطور با روحیه فرد گرایی به اجتماع اصالت می دهد این به ظاهر پارادوکس نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. زیرا اجتماع را به عنوان محل منافع فردی می‌بیند، نه آن‌که برای خود اجتماع ارزش قائل باشد، امری که علامه‌ی طباطبایی در تفسیر آیه‌ی ۲۰۰ سوره‌ی آل‌عمران به آن می‌پردازند و برای اجتماع نیز مقام قائل هستند. موفق باشید

30566

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در ادامه سوال ۳۰۵۳۷ آیا لیستی از کتابهای خارج از سیر استاد طاهرزاده توسط شما تنظیم شده است که ترتیب مطالعه نیز در آنها مشخص باشد؟ مانند شرح حدیث جنود از امام (ره) یا اسفار ملاصدرا و ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد کاری صورت نگرفته. موفق باشید

30473

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام استاد: وقتی که کتاب کتاب زن آنگونه که باید باشد را مطالعه می‌کنم و اهدافی که برای تشکیل خانواده از منظر اسلام و تشکیل هسته ی توحیدی آن برشمرده اید را می‌خوانم و می‌خواهم که این رهنمود ها را در انتخاب های خودم بالاخص انتخاب همسر و ازدواج پیاده سازی کنم خود را انسانی سخت گیر و غیر قابل انعطاف در مسائل دینی یافته ام، به عنوان مثال هر وقت که خانواده ام و معرفین شخصی را برای خواستگاری بمن معرفی می‌کنند پس از بررسی های اجمالی اولیه در صحبت های جدی تر با طرف مقابلم همواره بیان می‌کنم که خط قرمز بنده در تمام ابعاد زندگی مشترک حدود شرعی و دینی است و به هیچ وجهی هم از این قواعد عدول نخواهم کرد. چرا که هدفم را از تشکیل زندگی مشترک مبتنی بر آموزه هایی که در این کتاب برای ما تبیین کرده اید یک زندگی دینی برای خود تعریف کرده ام و زندگی غیر دینی را یک زندگی شکست خورده می‌دانم. به عنوان مثال مذاکراتم در دوران آشنایی قبل از ازدواج تماما حول این جمله ایی می‌گردد که در این کتاب بیان نموده اید: «حرف هرکس با همسرش بايد اين باشد كه من رأي دين را از شما مي‌پذيرم، خودم هم رأي دين را عمل مي‌كنم نه نظر خود را، و از اين طريق از دلسوزيهاي همديگر محروم نمي‌شويد.» خلاصه اینکه در همین بدو کار به قول معروف میخ را محکم می‌کوبم یا یک زندگی توحیدی باید تشکیل داد یا آنکه هیچ زندگی مشترکی نباید تشکیل بشود و یک زندگی عیسی گونه ی تنها را ظلمات این دوران را بر خود گوارا تر می‌دانم. و حتی بعضا پدر و مادر بنده را از سر دلسوزی نصیحت می‌کنند که اگر چنین ایدئولوژی داری چون دیگر دوره و زمانه عوض شده و عمومیت مردم نسبت به دین و دین داری و افراد متدین در سو ظن بسر می‌برند و کسی دیگر قائل به زندگی دینی مثل گذشته نیست ممکن است تا آخر عمر در تنهایی به سر ببری هر چند می‌دانم که بعضا مردم به خاطر آسیب های اقتصادی که به معیشتشان وارد شده حق دارند چنین سو ظن هایی ببرند ولی باز هم من می‌گویم یا تشکیل زندگی با هسته ی توحیدی یا هیچی! حال این شد که مزاحم اوقات شریف استاد گرامی شدم. با توجه به آنکه تمام ساختمان سیستم فکری بنده از سفره ی معارف توحیدی شما و حضرت امام در حال تغذیه و شکل گیریست اگر این دیدگاه و برداشت بنده را افراطی می‌دانید لطفا منت بگذارید و تذکر دهید. و البته بنده تمام پرسش و پاسخ های مشابه از سایر براردان و خواهران خودم از سایت مطالعه کرده ام و می‌دانم که شما حدود نظرتان در این موضوع خواستگاری و ازدواج اینست که طرف مقابل لا اقل نسبت به ولایت فقیه معاند نباشد و روی هم رفته بنای تشکیل یک زندگی دینی را داشته باشد. اما من به این کتاب شما به چشم یک استراتژی کامل برای انتخاب همسر نگریسته ام که نباید به راحتی از مطالب مطرح شده در آن عدول کرد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید باید بدون سخت‌گیری‌هایی که بعضاً از طرف بعضی از مذهبی‌ها می‌شود، با نوعی توافق به طرف مقابل آن نکته را در میان بگذارید که با زندگی دینی بهتر می‌شود کنار همدیگر قرار داشت و حقوق همدیگر را رعایت کرد بدون تأکید بر مستحبات. موفق باشید

30084

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: برخی از علما فرق انسانهای کامل را در شدت و ضعف آنها می دانند و عقیده دارند که مثلا حضرت یونس و یا حتی عاصف این برخیا انسانهای کاملی بودند و جامعیت اسمایی داشتند ولی شدیت آنها که با واحد حرف سنجیده می‌شود در حد ائمه اطهار نبوده است مثل اینکه نور نزدیک خورشید جامع ۷ رنگ است و نور سطح زمین هم همینطور و فرق آنها به شدت و ضعف است حال آیا می‌توان نتیجه گرفت که حضرت یونس یا عاصف هم بر اساس اسم حی یا اسم شافی می‌توانستد همان کار حضرت عیسی را انجام دهند اگر پاسخ مثبت است پس جریان قرانی حضرت ابراهیم چه می‌شود که مظهریت اسم حی را طلب کرد و پاسخ مثبت شنید ولی عزیر پیامبر آن قابلیت را نداشت و جواب رد شنید با اینکه او هم انسان کامل است و به گفته بعضی بزرگان چیزی را طلب کرد که در حد و اندازه او نبود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم به حکم «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ» درجه‌ی انبیاء متفاوت است و به هر کدام، تصرفی که اقتضای نبوت و مأموریت آن‌هاست داده می‌شود. موفق باشید

29946

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده وقتتون به خیر: استاد چند سوال داشتم ازتون خیلی ممنون میشم اگر وقت بزارید پاسخ بدید. من ۱۷ سالمه و دبیرستانی هستم و چند وقتی هست به مباحث اسلامی و قرآنی و مباحث مربوط به انقلاب علاقه مند شده ام و وظیفه ی اصلی خودم رو در راه پیشبرد انقلاب جهاد علمی می‌دانم. همانطور که رهبر هم به جهاد علمی تاکید داشته اند و بعد از شهادت آقای فخری زاده از این بابت مطمئن شدم که یکی از بیشترین کمک ها را کار جهاد علمی به انقلاب می‌کند که تروریست ها حاضر شدند چنین اقدامی را در ایران جلوی خانواده ی این شهید بزرگوار انجام دهند و من خودم را موظف می‌دانم که راه ایشان و شهدای علمی دیگر را ادامه دهم و میدونم که غرب هم از پیشرفت علمی ما می‌ترسد. از طرف دیگر میدونم که در این دوره و زمان که فتنه ها و شبهات در جهان و مخصوصا در کشور ما با کار رسانه ای بسیار قوی دشمنان روز به روز بیشتر می‌شود اگر کسی به خودسازی نپردازد و از سیم خاردار نفسش نگذرد نمی‌تواند کار جهادی انجام دهد و در شبهات غرق می‌شود. و از طرفی وظیفه ی خود می‌دانم که تا می‌توانم اصول اعتقادی خود را تقویت کنم و به خودساری بپردازم تا اولا شبهات و فتنه ها را بتوانم پشت سر بگذارم و ثانیا در حد توان بتوانم دست دیگران هم بگیرم و آنها را هم کمک کنم. اما نمی‌دانم از کجا شروع کنم از تفسیر قرآن؟ نهج البلاغه؟ مباحث مربوط به انقلاب؟ اعتقادی؟ تاریخی؟ شبهات؟ و ... شما در سایتتون سیر مطالعاتی که قرار داده اید متاسفانه ترتیب مطالعه را مشخص نکردید اگر ممکنه راهنمایی کنید از کجا شروع کنم؟ و سوال دوم هم اینکه آیا این وظیفه ای که من در رابطه خودم با انقلاب درک کرده ام وظیفه ی درستی است یا خیر؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با کتاب «آشتی با خدا» و «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» شروع بفرمایید همراه با شرح صوتی آن‌ها. و سپس آرام‌ارام وارد بحث معاد همراه با مباحث صوتی آن بشوید. البته بدون عجله و با یک برنامه‌ی سه ساله ۲. به نظر بنده درک خوب و درستی است و موجب عاقبت به خیری می‌شود. موفق باشید

29563

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام: راه جمع میان آیه «علم آدم الاسما کلها» با آیه شریفه «و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا» چیست؟ چطور به آدم صاحب تمام اسما علم کمی داده شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مقام انسان کامل و ذات انسانی به عنوان خلیفة الله، انسان حامل همه‌ی اسماء الهی می‌باشد ولی با این‌همه نسبت به علم الهی، علمِ هرکس که باشد قلیل است. موفق باشید

29535

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: می‌خواستم بپرسم که چگونه دارای روحیه جهادی شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک طرف وقتی جز خدا را کارساز و کاره‌ای ندانیم و از طرف دیگر سعی کنیم خدا در همه‌ی امور حاکم باشد، خود به خود در روحیه‌ی جهادی قرار می‌گیریم تا خدا را در امورات به صحنه بیاوریم و حجاب‌های حضور خدا را دفع و رفع کنیم. موفق باشید

29462

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: شما دایما از جهان غرب انتقاد می‌کنید و می‌فرمایید از روح حاکم بر آن جهان انتقاد دارید. خب این که معلوم است که جهان غرب مشکلاتی دارد و خودشان هم به این مطلب اعتراف دارند لکن بحث بر این است که ما در این چهل سال با ایدولوژی شما پیش رفتیم و اکنون این است وضع طلاق ما، وضع سرطان ما، وضع آلودگی هوا و محیط زیست ما، وضع بانکداری ما، وضع اقتصاد و تورم ما، وضع دانشگاههای ما به لحاظ عمق و نه تعداد مقالات، وضع مهاجرت نخبگان ما، وضع سیاست های کنترل فرزند ما و...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما هنوز از نظر فکری و نظام اداری غرب‌زده هستیم. تنها از نظر سیاسی با انقلاب اسلامی از غرب، فاصله گرفته‌ایم. مسیر اصلی ما حضور در جهانی است میان دو جهان. موفق باشید

29453

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. سلام استاد: سوالم در مورد آن روایتی است که یکی از صحابه در مقابل حضرت رسول خود را بر روی ریگهای داغ می غلطاند که نفسش را به یاد عذاب قیامت بیندازد و حضرت آن را تایید کردند حد این کار کجاست؟ آیا این کار جوازی برای قمه زدن و لطمه زدن برای شوق الاهی نمی تواند باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدن خود را به سختی انداختن تا روح بر جسم غلبه کند، مثل کاری که با «ذِن» انجام می‌شود؛ غیر از قمه‌زدن است که موضوع آن چیز دیگری است. موفق باشید

28528

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی عرض سلام خدمت استاد بزرگوارم: همچنانکه مستحضرید رهبر معظم فرمودند آمریکا مانند کشتی تایتانیک غرق خواهد شد. آتفاقاتی رو هم که شاهدیم از جمله انفجارهای پی درپی مراکز حساس آمریکا که تا الان کسی مسولیت آن را برعهده نگرفته و مسئولین آمریکا هم سکوت کرده اند. از این طرف جبهه حزب الله از این اتفاقات اظهار خوشحالی می کند و آنها را در راستای همان افول تحلیل می کند. نکته ای که هست ترامپ دیروز یا پریروز به این مضمون گفته که این ۷ یا ۸ روز شاهد اتفاقات خاصی خواهیم بود. سوال: او پیش بینی از چه اتفاقاتی می کند؟ که دیروز و امروز هم شاهد انفجار در آمریکا هستیم! آیا حقیقتا دست جبهه ضد آمریکایی در این انفجارات هست یا سناریویی شبیه برج های دوقلو در دست ترامپ است و نسبت دادن این انفجارها به جبهه مقاومت و ایجاد بهانه ای برای لشکر کشی به خاورمیانه؟ بسیار سپاسگزار خواهم شد چنانچه تحلیلتان را بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. ولی مسلماً این سنت خداوند است که آمریکا در هویت استکباری‌اش نمی‌تواند ادامه یابد مگر آن‌که امثال تاج‌زاده‌ها استکبار را امیدوار می‌کنند. موفق باشید

28244
متن پرسش
سلام علیکم: فرق مبنایی اخلاق کانت با اخلاق توحیدی و اسلامی در چیست و تمایز اخلاق توحیدی با قواعد اخلاقی و معرفتی کانت در کدام نقطه بصورت ویژه متمرکز است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بحث بسیار است. کانت اساساً به نتیجه‌ی کار اخلاقی فکر نمی‌کند، بلکه به صرف کار اخلاقی نظر دارد و انجام‌دادن آن را لازم می‌داند حتی اگر موجب قتل بی‌گناهی شود. به همین جهت به گفته‌ی شهید مطهری، در کانت دروغِ مصلحت‌آمیز نداریم. متفکران، موضوع اخلاقی که کانت مطرح می‌کند را در راستای رعایت قانون جامعه‌ی مدنی می‌دانند. شهید مطهری در کتاب «فلسفه‌ی اخلاق» ضعف‌های نگاه بحث اخلاقی کانت را مطرح فرموده‌اند. موفق باشید

28211
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض تسلیت بمناسبت شهادت امام صادق (ع): شبهه ای درباره مباحث مهدویت مطرح شده که خدمتتون ارسال می‌کنم: «اگر خداوند می‌خواست به امام عصر (عج) عمر طولانی بدهد چرا پس به رسول الله (ص) عمر طولانی نداد و آیا نمی‌شد که پیامبر اعظم به غیبت بروند تا زمانی که جهان مهیا بشود؟»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با بعثت نبیّ اکرم «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» همه‌چیز تعریف خود را پیدا کرد و جهت‌ها مشخص شد و جامعه‌ی اسلامی تا حدّی شکل گرفت. ولی برای تحقق تمامیت انسان باید نظرها به انسان‌هایِ کاملی معطوف می‌شد که پیامبر نیستند ولی در انسانیت، تمام و کمال می‌باشند که حجابِ خلفای جور تا آن حدّ مانع آن ظهور شد که برای حفظ اتصال آن انسان های کامل به چشمه‌ی نبوی هیچ‌ راهی جز غیبت امام برای تاریخ نماند تا اولاً: افق وجود انسان کامل تیره و تار نگردد و ثانیاً: اتصال به نبیّ اکرم «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در تمامیتِ خود که حتی به تعبیر ابن‌عربی، اتصال در گِلِ وجود امام است، باقی بماند. موفق باشید

27744

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: از آنجا که هر دینی ادعای برتری دارد من چگونه می توانم به برتری اسلام پی ببرم؟دنبال بهترین اثبات برای دین می‌گردم و از شما بهترین اثباتتان را می‌خواهم. لطفا اگر جوابی دارید بگویید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی ادیانِ ابراهیمی خوبند و ملاک شدت کمالِ هر دینی به توحیدی است که در آن مطرح می‌شود. به همین جهت فرموده‌اند توحیدِ دین اسلام، به عنوان آخرین دین را در ذکر «لا إله إلاّ اللّه» و سوره‌ی «قل هو اللّه احد» باید جستجو کرد. موفق باشید

27273
متن پرسش
سلام استاد نظرتان در مورد مطلب پایین چیست؟ نگاهی عوامانه و ایستا!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام مطالب؟!! موفق باشید

27262

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: علت اینکه بعضی از اساتید ائمه را پدر حقیقی و فاطمه زهرا (س) را مادر حقیقی شیعیان و حتی کل انسانها می دانند چیست؟ به طوری که به راحتی آن بزرگواران را پدر و مادر خطاب قرار می دهند با وجود آنکه سید هم نیستند؟ و حتی سفارش می کنند که هر زمان خلوتی با آنها داشتی و یا به زیارت رفتید آن بزرگواران را پدر و مادر خطاب کنید. آیاچنین سخنی خطا نیست؟ منشا این سخنان آیا بر میگرده به این حدیث که از پیامبر (ص) نقل شده است که من و علی (ع) دو پدر این امت هستیم و این حدیث را به سایر ائمه تعمیم می دهند یا موضوع چیز دیگری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهرا" همان روایت است که پیامبر به علی «علیهماالسلام» می‌فرمایند: «عَلِيُّ أَنَا وَ أَنْتَ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ». ولی به نظر می‌آید به همان شکل که در متن زیارات هست با اولیاء معصوم روبه‌رو شویم، قابل اعتمادتر باشد. موفق باشید

27247

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت شما استاد عزیز: استاد محمد شجاعی می گوید ما وقتی می میریم و در برزخ متولد می شویم از زندگی دنیا و خانواده خود چیزی به یاد نمی آوریم همانگونه که با تولد به دنیا چیزی از رشد خود در رحم به یاد نمی آوریم! (ذیل مباحث کینه) آیا این سخن مبنایی دارد؟ اگر بله پس چگونه است که اهل برزخ به سراغ او می آیند و احوال آشنایان خود را از او می گیرند؟ و اینکه مقایسه ایشان بین عالم دنیا و رحم آیا غلط نیست، آیا اینچنین نیست که ما در رحم رشد اختیاری نداریم ولی در دنیا رشد ما اختیاری است و از طرفی هر شخصی که مرده و دوباره زنده شده کاملا آگاه است کدام عذاب را به خاطر چه فعلی در دنیا می کشد. آیا بهتر نبود بگوید آن وابستگی بین افراد با مردن از دست می رود و دنیا ارزش کینه ورزی ندارد؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نظر استاد از آن جهت است که تعلقات دنیایی و نسبت‌های آن در برزخ، برای انسان حضور ندارد ولی خودشان در کتاب ارزشمند «معاد»شان روشن می‌کنند که اهل برزخ، بی‌ارتباط با دنیا نیستند. موفق باشید

26931

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و التماس دعا: در میان اساتید آواز مشهور است که بحث انتقال عالی زمانی صورت می گیرد که استاد و شاگرد سینه به سینه ارتباط داشته باشند به اصلاح آموزش حضوری باشد. لطفا این اصطلاح را توضیح کوتاهی دهید. و اینکه ما که به واسطه ی سایت و کانال با شما ارتباط برقرار می کنیم و مباحث را دنبال می کنیم آیا همان اثر نیز خواهد بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، افقی است که در مقابل مخاطب گشوده می‌شود. در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» عرض شده که چه نوع ارتباطی باید داشت تا رابطه‌ی حضوری محفوظ بماند و انسان‌ها در نسبت با همدیگر در بودنِ خود مستقر باشند و نه در محفوظات خود. در ضمن در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست، نکاتی در این رابطه یافت می‌شود. موفق باشید

26686

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد ما: چهله را از یک رجب شروع کرده بودم که امروز صبح متاسفانه نماز صبحم با چند دقیقه تاخیر قضا شد. چه کنم؟ چهله ام بهم ریخت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر، ارادی که نبوده‌ است. موفق باشید

26214

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام و تشکر ار قبول زحمت. در ادامه پاسخی که به پرسش ۲۶۱۸۰ فرمودید: بحث شیطان در ایجاد بیماری را لطفا بیشتر توضیح بدهید. فرمودید باید به نفس در تدبیر کمک کرد، چطوری؟ (مسلما دارو یک راه است به شرطی که اثر داشته باشد. ولی در بیماری ام اس که اصلا علم هم چنین ادعایی در مراحل بالای بیماری ندارد.) لطفا هم توضیح بیشتری بفرمایید و هم کتاب در این باره (تدبیر نفس) معرفی کنید. بعد از کتاب خویشتن پنهان، چه بخوانیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثِ آخر کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و نیز مطالعه‌ی کتاب «معاد» با شرح صوتی آن کمک می‌کند تا خودتان فکر کنید و نفس را در رویکرد تدبیر بدن با تمرکز لازم، کمک نمایید. در ضمن سری هم به کتاب «ذِن یا هنر کمان‌کشی» بزنید. موفق باشید

25974

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام: استاد در میان درسها فرمودید معارف باید به‌قلب برسد مثلا می بینیم در نماز قلب بازی می کند می رود و میاید. یک دفعه می بینیم حمد نماز را نبود. استاد برایم سوال است که آن قوه ای که قلب را رصد می کند و می فهمد که الان بود یا نبود اینکه مثلا بررسی می کند می فهمد قلب حالت قبض دارد یا بسط آن چیست؟ با تشکر و آرزوی توفیق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان خودت هستی که می‌خواهی إن‌شاءاللّه این کثرات را به سوی وحدت آوری. به همین جهت صبرِ در عبادات توصیه شده است. کتاب حضرت روح اللّه در این رابطه یعنی «آداب الصلواة» راه‌گشاست. موفق باشید

25743

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد در شرح غزل شماره ۷۸ در شرح بیت (ساقی بیار باده و با محتسب بگو / انکارِ ما مکن که چنین جام، جم نداشت) فرمودید سالک، بوسیله نفی انانیت و بریدن نگاه از نظر در کمالات خود، روحش از کثرات و ماهیات به وحدت متصل می شود و تجلی اسم جلال را می چشد و هم چنین روحش با سایر عوالم نیز متحد می گردد. با توجه به آیه «اولم ینظروا الی ملکوت السماوات و الارض» و ارتباطش با این بیت می توان گفت انسان سالک در اثر نفی حرکت در راستای امیال و نفس خود، نظرش را از کثرات می بُرَد و به ملکوت و عالم قدس و اسم جلال نظر می کند و بدین وسیله هم متصل به مبادی اصیل وحدت و حقیقت می شود و هم بدلیل قرب به مقام اشرف مخلوقاتی و خلیفه اللهی، توانایی دارد در تمام عوالم حاضر شود و بعد لایقف خود را با قوت به صحنه آورد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است مشروط بر آن‌که دین را در محدوده‌ی مفاهیم ذهنی تقلیل ندهیم. موفق باشید

نمایش چاپی