بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28551
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: سوالی که فکر می کنم مهم باشد این هست که در توبه در ابتدا، آن اعمالی را که در نظر توبه کننده آمده و به اندازه ای شده است که می تواند آغاز گر سیر بازگشت به سوی خدا باشد بخشیده می شود؟ و بعد آرام آرام با فهم او که از اشتباهات دیگرش روشن می شود توبه ادامه دار می شود تا جایی که با ملکات اشتباهی که در روح او بوجود آورده بودست روبرو می شود و ممکن است خیلی سخت تر شود و این برایش مُشتَبَه شود که دیگر بَد شد و از دست رفت و امیدی نیست (خدا نخواهد این تفکر بوجود بیاید ان‌شاءلله)... این توضیحات احوالی را به دو سوال کلی تر اگر جواب بگویید به قدر کفایت است ان‌شاءلله ۱. اصلا توبه از جهل ها نقطه آغازینی دارد و ادامه دار هست و در راه با گناهان بد تر قبلیمان رو برو می شویم؟ ۲. یکی از دلایل این اتفاق همان جمع آوری استعداد هاییست که به گمراهی خرج شده است به جهت پاکسازی و وحدت بسوی حضرت رب العالمین و این همان سِیر و بالفعل شدن و پختگی به مرور آدم است از جهل به عقل؟ لطفا طریقه برخورد با این مسائل را هم بفرمایید چرا که ممکن است تمام نفس درگیر شود و اگر توجه به مسئله ای هم باید بشود بفرمایید. ان‌شاءلله خدا ما را در تقوا دین خودش حفظ بفرمایند ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید می‌شود. زیرا با توبه خداوند آغوش خود را به سوی بنده‌اش می‌گشاید و بقیه‌ی راه، خود به خود طی می‌شود. موفق باشید

28513

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد می خواستم اولا نظر شما در مورد شاه نعمت ا... ولی را بدانم و ثانیا یکی از دوستانم دچار فرقه ی گنابادی ها شده چطور او را خلاص کنم؟ لطفا چون ایشان در این موارد حاضر به ملاقات با هیچ کس نیست و بنده نیز فکر می کنم از تبحر کافی برای هدایت ایشان برخوردار نیستم. (البته شایدم داشته باشم) لطفا مرا راهنمایی کنید چطور میتوانم کمکش کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب شاه نعمت اللّه ولی، در جای خود عارفی است از عرفای قابل توجه فرهنگ اسلامی. در ضمن جنابعالی خوب است که با رفیق خود مدارا کنید. موفق باشید

28497

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و تحیت خدمت استاد بزرگوار: خدا خیرتون بده که بنده هاش رو راهنمایی می‌کنید، مشکلی دارم ک امیدوارم بتونم با راهنمايی شما حلش کنم، من حدودا یک ساله که مادر شدم، دو، سه سالی منتظر بچه بودیم ولی خدا نمی‌خواست اوايل برام خیلی سخت بود ولی با کمک تقویت حال معنوی کم کم خواست خدا رو پذیرفتم و تصمیم گرفتم حالا ک خدا نمی‌خواهد مادر بشم مسیر دیگه ای رو برم و دنبال تحصیل و فعالیت اجتماعی برم، ولی دقیقا همون زمانی که کاملا نسبت به بچه دار شدن بی تفاوت شدم متوجه شدم که باردارم، خدا رو شکر کردم و تا چند ماه باورم نمی‌شد، زمان بارداری ضعف بدنی شدید داشتم و اراده و حال خوب معنویم کم کم ضعیف شد الآن با وجود بچه نمیتونم مثل قبل با آرامش نمازم رو بخونم و حال نمازم رو از دست دادم واقعا ناراحتم ولی انگار هیچ کاری نمیتونم بکنم نمیدونم مشکلم از کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین احوالات، خود به خود در راستای تربیت انسانی از انسان‌ها، روحانیت خود را دارد. موفق باشید

27744

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: از آنجا که هر دینی ادعای برتری دارد من چگونه می توانم به برتری اسلام پی ببرم؟دنبال بهترین اثبات برای دین می‌گردم و از شما بهترین اثباتتان را می‌خواهم. لطفا اگر جوابی دارید بگویید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی ادیانِ ابراهیمی خوبند و ملاک شدت کمالِ هر دینی به توحیدی است که در آن مطرح می‌شود. به همین جهت فرموده‌اند توحیدِ دین اسلام، به عنوان آخرین دین را در ذکر «لا إله إلاّ اللّه» و سوره‌ی «قل هو اللّه احد» باید جستجو کرد. موفق باشید

27459
متن پرسش
سلام علیکم: وقت عالی بخیر: ١. جناب استاد یکی از اساتید موجه و همچنین مسلط بر عرفان ظاهرا نظر بر این داشتند که در نسبت با افق سلوکی به افق های بالاتری نسبت به افاضات حضرتعالی هم می توان نظر داشت و شهود عقلی را افق برتر قرار داد. راهنمایی می فرمایید چگونه می توان به بالاترین و کامل ترین افقها فکر کرد و نسبت به بیان مذکور چگونه می توان تامل داشت؟ ٢. اساسا می توان به عبور از سیطره نیهیلیسم و بالاترین سلوک به غیر از نگاه حداکثری به انقلاب با دیدگاهی که شما به تبیین آن پرداخته اید فکر کرد؟ ٣. اگر شهیدی در عین اینکه کامل نشده است و به توحید و فعلیت کامل از لحاظ مقامات عرفانی نرسیده به وظیفه تشخیصی خود عمل کند که منجر به شهادت او شود، می توان تاسف خورد که کاش کامل شده بود؟ و می توان سخنان امام را درباره مقامات شهدا و توجه دادن اهل سلوک به آنها را مربوط به فضای عمومی و ارائه الگوهای عمومی دانست و البته عرفا و سلاک واقعی که در عین توجه به انقلاب در طریق سلوک مرسوم استاد و شاگردی مصطلح هستند را بالاتر و به توحید نزدیک تر دانست و معدودی از شهدا را ملحق به آنان دانست؟ ٤. طلبه این عصر برای قرارگیری در بهترین افق به فعالیتهای فکری و امتداد تبلیغی آن بپردازد یا برای محروم نشدن از جلوات خاص ربوبی به فعالیتهایی که بعضا از غیر طلبه هم می توان استفاده نمود و جایگزین دارد وارد شود؟ مثل فعالیتهای مدیریتی یا نظامی؟ که بعضا باید از طلبگی دست کشید. سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از آن عزیز باید پرسید که متوجه‌ی این امر شده‌اند. آری! حتماً افق سلوکی بالاتری هست که این بنده‌ی حقیر از آن بی‌خبر است. ۲. بیرون از انقلاب فکر نمی‌کنم ممکن باشد، ولی عمیق‌تر از آنچه بنده می‌گویم، آری! و صد آری!  ۳. هرچه هست شواهد زیادی خبر از آن می‌دهد که تا شهداء به آن درجه از کمال که لازمه‌ی شهادت است، نرسیده باشند مفتخر به شهادت نمی‌شوند هرچند که البته درجه‌ی شهداء متفاوت است. ۴. در افقِ حیات طلبگی توفیقات خاصی هست، ولی البته توفیقات منحصر به طلبگی نیست.

26686

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد ما: چهله را از یک رجب شروع کرده بودم که امروز صبح متاسفانه نماز صبحم با چند دقیقه تاخیر قضا شد. چه کنم؟ چهله ام بهم ریخت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر، ارادی که نبوده‌ است. موفق باشید

26252
متن پرسش
سلام و عرض ادب: آیا اینکه غالب مسئولین کشور حتی مسئولین انتخابی، باید از فیلتر رهبر و منتصبین رهبری رد شوند یا صلاحیتشان توسط معتمدین ولی فقیه تایید گردد و در اجرای مصوبات هم باز باید با صلاح دید همان معتمدین و منصوبان رهبری در شورای نگهبان و مجمع تشخیص عمل کنند، می تواند مصداق دیکتاتوری و شخص محوری در پوشش مذهبی و دینی باشد یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در دیکتاتوری، نظرِ شخص دیکتاتور حاکم است ولی در ولایت فقیه، نظرِ فقهی و فقاهتیِ ولیّ فقیه که حاصل تدبّر و تفقه در متون دین است؛ در میان می‌باشد. به همین جهت افلاطون می‌گوید آن‌جا که قانون مشخصی در میان است، بهتر آن است که یک نفر مطابق آن قوانین تصمیم بگیرد، ولی آن‌جایی که قانونی نیست، بهتر است که جمعی نظر دهند. مشکل غرب آن بود که متن مطمئنِ قابل اعتمادی نداشت و خودشان نیز جایگاهی مطمئن برای اناجیل و تورات قائل نبودند. موفق باشید   

25671
متن پرسش
سلام علیکم: استاد با توجه به اینکه فرمودید هر چه تقوا در جامعه بیشتر ریشه بدواند، نفوذ نفاق سخت تر می شود، راهکارهای افزایش تقوا چیست و تقوا چگونه محقق می شود؟ در این راستا می توانیم خطبه متقین امیرالمومنین در نهج البلاغه را با دقت بررسی و به کار ببندیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقوی به همان معنایِ مقیّدبودن به حرام و حلال الهی است. منافق در چنین شرایطی به زحمت می‌افتد و خیلی راحت به حاشیه می‌رود. به جان دوست قسم از روزی که با جدّیت تمام به تقوای الهی مقیّد نبودیم، خداوند چوبِ حضور نفوذیان را بر ما نواخت. موفق باشید   

25417

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب استاد با عرض سلام و آرزوی سلامتی برای حضرتعالی ابتدا پوزش می خواهم اگر سوالم به نوعی سطحی است: بنده به عنوان فردی که در علوم طبیعی درس خوانده و از علوم عقلی و مباحث دینی زیاد سررشته ندارد؛ در مورد نیازم به طبیبی معنوی چه باید بکنم؟ یک عالم ربانی واقعی از کجا پیدا کنم که به من بگویند دردم چیست و اساس مشکلم کجاست و دقیقا درمانش چیست؟ فقط کسانی که در حوزه علمیه یا در رشته های علوم انسانی هستند ندرتا به چنین اساتیدی دسترسی و توفیق کسب راهنمایی دارند، در حالی که بقیه هم نیاز دارند. مدت زیادی است خوابهایم آشفته است اغلب نیمه شب بیدار می شوم و خواب بجای آرامش و رفع خستگی، سراسر اضطراب است و کلا حال دلم خوب نیست. با اینکه با ادعیه انس زیادی دارم و نمازهای مستحبی می خوانم ولی افاقه نمی کند. با تصور اینکه گناهانم عامل این مشکل است نماز استغفار هم خوانده ام. تمام عمر آدم سخت کوشی بوده ام. نه تنها در امور مادی بلکه برای معنویت هم تا جایی که عقلم می رسید تلاش کردم ولی حس می کنم همه تقلا هایم، درجا زدن بوده و عمرم تلف شده است و این حس خیلی بدی است. از دیدگاه طب جدید این حالت را شاید بیماری افسردگی بنامند ولی گمان نکنم افسرده باشم چون با کوچکترین انگیزه ای بسیار پرانرژی و پرنشاط می شوم. با با اینحال مدتهاست که طعم شادی عمیق و واقعی را نچشیده ام حتی در خواب! اگر بنده را راهنمایی بفرمایید بسیار سپاسگزار خواهم بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و سیر مطالعاتی بر روی سایت می‌تواند راهی باشد تا بالاخره «خود» را در آن‌چه که بحث «حضور اربعینی و اصیل‌ترین بودن» در میان می‌گذارد، بیابید. بحث اخیر بر روی بنر سایت هست. موفق باشید

25384

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد عزیز و بزرگوار سلام علیکم: ۱. بابت این همه سوال و پرسش پوزش می طلبم. در تفسیر سوره فاطر مبحث ملائکه سوالی برایم پیش آمده و آن اینه که ارتباط با ملايکه به چه صورت می باشد. ۲. اینکه در قانون جذب معتقدند که نامه برای ملائکه بنویسید مثلا برای فرشته نگهبان نامه بنویسید و از جملات مثبت استفاده کنید و از آنها مدد بگیرید آیا صحیح است؟ ۳. در بحث قانون جذب حتی معتقدن اگر مدتی تمرین شود که صدای آنها را بشنویم آن وقت می توان با ملائکه ارتباط برقرار کرد و آنها نام خود را می گویند و ما می توانیم با نامی که آنها می گویند درخواست خود را با کلمات مثبت بکار بگیریم و از آنها مدد بگیریم آیا صحیح است؟ البته خیلی ها که چنین کارهایی کردند مطمئن هستن که این نحوه ارتباط صحیح است و کاملا رخ می دهد. ۴. ولی استاد عزیزم من معتقدم فقط افرادی که جنبه معنوی خود را تقویت می کنند می توانند از ملائکه نور بگیرند و بهره ببرند و این ربطی به وظایف ملائک که برای انسانها در عالم انجام می دهند ندارد. آیا نظرم درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. روح را باید با رعایت احکام شریعت در معرض فرشتگان قرار داد. ۲. نمی‌دانم. ۳. بنده شک دارم که شیطان در میان نباشد. ۴. به نظرم همین‌طور است، زیرا «صد هزاران شخص در زُنّار شد / تا که عیسی محرم اسرار شد». موفق باشید

24687
متن پرسش
سلام عرض شد خدمت استاد گرامی: سوال بنده از شما این است که صفات موجود، صفات وجودند یا صفات ماهیت آن موجود؟ و اگر ترکیبی از این دو ست، مرز میان آنها کدام است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر روی این نکته فکر کنید که «وجود» تشکیکی است و در هر مرتبه از وجود، خاصیتیِ خاص ظهور می‌کند، در محدوده‌ای که ما به آن «ماهیت» می‌گوییم. مطلب را می‌توانید در بحث «برهان صدیقین» دنبال کنید. موفق باشید

24676
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: اولا: یک سری روایاتی وجود دارد مبنی بر اینکه یاران امام حسین علیه السلام بهترین و باوفا ترین یاران بودند. سوالی که هست این است که آیا از اینها بالاتر هم وجود دارد؟ مثلا یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه را می شود هم سطح آنها پنداشت یا نه؟ ثانیاً: اگر اینگونه باشد که یاران امام حسین علیه السلام بهترین یاران در طول تاریخ باشند علت این امر چیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست یاران حضرت اباعبداللّه «علیه‌السلام» راهی را گشودند که تا قیام قیامت انسان‌ها می‌توانند از آن بهره بگیرند حتی شهدای ما و یاران حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه». موفق باشید

24471

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آقایی را می شناسم که گروهی مذهبی تشکیل داده و از خودش نیز چیزهای عجیبی می بینیم که خارج از سطح عادی است. چگونه مطمئن شویم که در مسیر صحیح است و دچار انحراف نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه سیره‌ی علما برای ما حجت است. هر کس به هر اندازه از آن سیره با سابقه‌ی هزارساله تبعیت کند و به طور کلی در بستر آن سیره قرار داشته باشد، می‌تواند قابل اعتماد باشد. موفق باشید

23519

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوال ۲۳۵۱۱ پاسخ داده نشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد:

۲۳۵۱۱- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد واژه‌ی «زوج» به معنای «زن» که در عرف گفته می‌شود، نیست. بلکه به معنای وجهِ لطیف اعمال هر زن و مردی است. موفق باشید

32801

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی سلام علیکم و رحمت الله. یکی از مسائل امروز رعایت قوانین مختلف در کشور است. به عبارتی عمل به قوانینی که وضع شده اند در بسیاری از موارد شاید بتوان گفت ناممکن است. مثلا فرض بفرمائید شما به دلیل مسئله ای کاملا موجه به جلسه امتحان دیر رسیده اید و تنها راه برای توجیه غیبت برای شما این است که یک گواهی پزشکی مبنی بر کسالت بیاورید در حالی که دلیل عدم حضور شما در جلسه امتحان چیز دیگری است. این مسائل در کسب و کار فراوان رخ می دهد و با دیدن این مسائل دست و دل بنده به خیلی از کارها نمی رود و همین باعث فاصله گرفتن از بسیاری از فعالیت های اقتصادی شده است. البته هیچ کدام از این مسائل ربطی به حلال و حرام های اولیه شرعی و یا مسئله حق الناس ندارد. تنها مسئله عدم رعایت نص صریح قوانین است که واقعا عدم رعایت آن ها نیز نه موجب حق الناس می شود و نه به خودی خود یک حرام شرعی است. با توجه به مطالب بالا، آیا می توان گفت که نباید به صرف این مسائل خیلی در این موارد ریز شد و خود را از فعالیت های اقتصادی محروم کرد؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده باید سعی کرد در زندگی مسیری را انتخاب کنیم که با چنین چالش‌هایی روبه‌رو نگردیم. زیرا به هر حال مسیر طلب رزق، آن‌هم رزقی که حضرت ربّ العالمین از قبل برای ما تقدیر فرموده، نباید همراه با چنین اموری باشد. موفق باشید

32422
متن پرسش

سلام: در اندیشه بنده مسئله بنیادین تقابل با غرب است و همراهی حقیر نیز با انقلاب اسلامی ازین باب است حال که شیرمرد تاریخ جناب پوتین حفظه الله دست به کاری بس سترگ زده اند منتظر همسویی نظام با این سترگمرد بودم و لکن صدای رسایی گویا مشاهده نکردم و رهبری نیز گویا با جنگ مخالفت نمودند امید که درین مسئله روشنگری فرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید موضع مقام معظم رهبری در کلانِ قضیه، موضعی دقیق و فوق‌العاده‌ای بود از آن جهت که متذکر شدند ریشه بحران اوکراین آمریکا است. ولی بحث در آن است که آیا با اسلحه‌ها آقای پوتین کار را جلو می‌برد و یا با تهدید اسلحه‌ها و به سرِ عقل آوردن مردم اوکراین که رویهمرفته اکثر آن‌ها گرایش به روسیه دارند؟ لذا مقام معظم رهبری مخالفت با جنگ را در دل مقصر دانستن آمریکا اعلام کردند که رئیس جمهور نادان اوکراین را مغرور به پشتیبانی خود کردند و عملاً او میدان مبارزه را تا این‌جاها جلو برد. با این‌همه ترس از اسلحه‌ها بیشتر کارآمد است تا به‌کاربردنِ آن‌ها، و از این جهت ظاهراً نیاز به جنگ نبود. مجمع عمومی سازمان ملل با اکثر آراء حمله روسیه به اوکراین را محکوم کرد، ایران رای ممتنع داد.  موفق باشید                      

 

32326
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی، در جستجوی زبان فطرت سینما و ظهور عقل تکنیکی در دوربین انقلاب اسلامی، لطفا راهنمایی بفرمایید. چنین دوربینی چه می بیند؟ و ما را به کجا دعوت می کند؟ و چگونه حضوری را برای ما رقم می زند؟ همانطور که دوربین سنتهای جاری در عالم را می بیند و ضبط می کند، وجود انسان هم ضبط کننده است. و همین ویژگی ذاتی به دوربین هویتی زنده از جنس حضور تاریخی می دهد. دوربین اگر چه ظاهری را ضبط می کند ولی با نحوه ی ضبط کردنش باطنی را نشان می دهد. دوربین در دل صحنه ها به دنبال معنا و مأوا به حرکت در می آید و از طریق حرکت و سکون در مواجهه با آنچه در برابرش قرار گرفته است، با ما صحبت می کند و با جهت گیری و زاویه ی نگاه و قاب تصویر، ارزش گذاری و حس وجودی اش را بیان می کند. دوربین حسِ بودنی را بیان می‌کند و نسبت به داستان در موقعیتی قرار می گیرد و تصاویری را به نمایش در می آورد که جهت گیری وی را نسبت به تجلیات حق آشکار می کند. دوربین اگر ایمان و قدرت ایمان را بشناسد می‌تواند حیات حقیقی را در ایمان قوی عبودیت نشان بدهد. اینکه دوربین تلاش کند چیزی را شریکِ حق نگرداند و نگاهش پیوسته وحدت وجود را بیان کند، ایمان و عرفانِ دوربین را می‌خواهد. عرفان نسبت ها و رابطه هایی را در میدانِ دید قرار می دهد تا هویتی از جنس تجلی آشکار شود. این نسبت ها در تکنیک سینما با داستان، حرکات دوربین، شخصیت ها و مکان ها تعریف می شود. از آنجایی که انسانیّت شاعرانگی است، در یک اثر سینمایی که می خواهد به شعر نزدیک شود، همگیِ این عناصر شعور دارند و حریم انسانیّت را نگه می دارند و البته بیشترین انسانیّت باید در نگاه دوربین باشد. قلب تپنده ی دوربین با جاذبه و دافعه زنده است. دوربین در داستان جذب زیبایی ها می شود، و چه چیزی زیباتر از قلبی که با ایمان زینت یافته است. ایمان و استقامت ورزیدن در آن به قدری جذاب است که بر طبق آیات قرآن فرشتگان را به طرف خود می کشاند. از این رو فیلم های مختلفی در سراسر جهان با استفاده از این تکنیک و به تصویر کشیدن ایمان قهرمان، مخاطبان را جذب کرده اند. زیرا فطرتاً ایمان زیباست. از طرفی زیبایی قلب مؤمن از عرش رحمان است و مقام تدبیر عالم قدس. و انسان مؤمن برای حفظ حریمِ نور مقدسی که در قلبش تابیده است تا عرصه شهادت به پیش می‌رود. پس برای نشان دادن این زیبایی، دوربین حفظ حریم ها را نشان می دهد. چرا که حریم نسبت ارتباط ابعاد وجودی انسان با حقیقت است، از درون تا بیرون. پس برای رسیدن به حرم امن الهی در تکنیک سینما، صحبت از شعور می شود، و شاعرانگی در حرکات دوربین و تصاویر ظهور می کند. تصویری که دوربین نشان می‌دهد. همان نگاهی است که کثرت را به وحدت می برد. از طرفی اگر چه نشان دادن تصویر به صورت دو بعدی به فضای نقاشی و خیال نزدیک تر است و نشان دادن آن به صورت سه بعدی، دنیای مادی و ظاهری را بیشتر تداعی می کند. ولی از آنجا که حقیقت بی نهایت بعد دارد و یا به عبارت بهتر بی نهایت وجه و در دعای جوشن کبیر حقیقت، با بی نهایت اسم خوانده می شود، فرم حقیقی می تواند از سه بعد عبور کند و ماوراء سه بُعد یعنی بی نهایت بُعد را نشان دهد. از آنجایی که باطن عالم صورت حق است، دوربین به جای اینکه گوش نشان دهد، شنیدن را نشان می‌دهد و در حالت خلوص مظهر «السمیع» می شود. در هر صورت حرکات دوربین حالی را منتقل می کند که در آن اسم «الباعث» به صحنه می آید و بر انگیختگی در مخاطب پدیدار می شود. «یا باعث و یا وارث» و دوربین می تواند به قدری بی گناه به عالم بنگرد، که مخاطب را وارث فضای پاک فیلم کند. دوربین جامع تر و ملکوتی تر می بیند و با جزئیات بیشتر، ظرافتی را نشان می‌دهد که فراتر از ادراک حضور لحظه ایی انسان در صحنه است. دوربین چشم خداست. پاک است. زیبا می بیند. و جایی که چشم گناه می کند، دوربین در چشم بازیگر قرار نمی گیرد و زاویه دید او را نشان نمی دهد. دوربین خطاپوش است و نواقص را دنبال نمی کند و فقط برای عبرت متذکر می شود. دوربین مومن است می‌خواهد خودش را در نور مومن دیگر ببیند و هر کجا کمالات می بیند تأمل می کند. هر جا انسانیت، بندگی و عبودیت می بیند، محو تماشا می شود و «ما رأیت الا جمیلا» می گوید. و دوربین نیروی حرکت الهی است، که در صحنه جاری است آنگاه که ظالمی را متوقف می‌کند. و از طرفی ظهور زیبایی حقیقی در تکنیک سینما بر حرکت استوار است؛ و حرکت معقولی است که به حس در می آید، چه حرکت وضعیِ دوربین و حرکت انتقالی بین صحنه ها و تصاویر به کمک تدوین. حرکت ریشه در حس وجودیِ موجودات دارد، که در خاصیت های مختلف به ظهور می آید. و دوربین با نوع حرکتش مخاطب را در حس وجودی مربوط به همان حرکت حاضر می‌کند. حس کشیده شدن، پاره شدن، در هم تنیده شدن، تحمل کردن فشار و معلق بودن در هوا. حرکت حتی می‌تواند حس پرستش گونه ایی را به تصویر بکشد و مانند پروانه ایی که به دور شمع می‌گردد به دور تجلیات حق بگردد و حس شوق و طلب آسمانی شدن را منتقل کند و مظهر اسم «الواسع» شود. از طرفی حرکت صورت فیض حق بر طبق استعداد تعینات است. و در صحنه هایی از داستان، نحوه ی حرکت دوربین می‌تواند صورت فیض حق باشد. و رعایت قاعده ی عمل و عکس العمل، دعا و اجابت دعا، طلب و افاضه ی فیض، نوع حرکت را تکمیل می کند و معنا را حقیقی تر منتقل می کند. و هر چقدر حرکات دوربین پیچیده تر باشد معانی متفاوت تری را منتقل می کند و حرکت ساده ی دوربین در کنار حرکات پیچیده و منحنی می تواند هندسه ی حرکتی غنی تری را در کنار معنای عمیق تر ارائه کند. حرکت و سکون دوربین می‌تواند معنای معیّت و تقابل را هم القا می کند و متناسب با معنای تصویر و حرکت آن، هم راستا بودن و غیر هم راستا بودن، سازگاری و ستیز، پذیرش و گریز، جاذبه و دافعه را هم مطرح کند. از طرفی چه حرکت دوربین نوع حضور فیزیکی را می تواند منتقل کند. اما حرکت دوربین شوق و نگرانی های دل هم است. در روایت آمده است که هر کجا چشم برود، دل هم می رود. بنابراین دوربین تنها حضور چشم نیست، حضور دل است. همچنین هندسه و سرعت حرکت اگر متناسب با دستگاه ادراکی انسان باشد، حس امنیت و تعادل و اگر نامتناسب با آن باشد حس عدم امنیت و عدم تعادل را منتقل کند. هر چند که دوربین باید از حرکات نمایشی و خودنمایی پرهیز کند و با تقوی باشد و خروجی از تاریکی به نور داشته باشد.

متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار خوبی را در رابطه با «دوربین» متذکر شدید وقتی به گفته جنابعالی دوربین از حرکات نمایشی و خودنمایی‌ها پرهیز کند. آری! همچنان‌که در متون دینی خود داریم حضرت عیسی«علیه‌السلام» به یاران خود فرمودند: «به دندان‌های سفید آن لاشه بنگرید» و افق دیدها را به سویی راهنمایی کردند که نگاه بر زیبایی‌ها است؛ می‌توان جایگاه دوربین را نیز در این تاریخ و در این زمان آن‌طور معرفی نمود تا انسان‌ها با چشمِ دوربینی که بر شانه سالکی چون شهید آوینی است، واقعیت‌ها را بنگرد. و این رسالت بزرگی است که افراد می‌توانند در این تاریخ از طریق دوربین به نمایش بیاورند و به یک معنا «وقت»، وقتِ دوربین در فضای مجازی است تا حقیقت در آینه همین صحنه‌ها به نمایش آید. مهم آن است که متوجه شویم تا کجاها می‌توان از دوربین متذکر اموری شد که در عین ظاهربودن، باطن هستند و این معجزه «دوربین» است وقتی در اختیار شهید آوینی‌ها باشد. بهتر می‌دانم که رفقا همین متنی را که نوشته‌اید، دوباره بخوانند و در باره آن فکر کنند تا معلوم شود در کجا می‌توان ایستاد و در آن‌جا دوربین را بر دوش گذاشت که آن‌جا، هر جایی نیست و متفکران اصیل امروز جهان متوجه چنین امری شده‌اند، هرچند شیطان نیز در فهم استعداد دوربین بیگانه نیست و راه ما راهی است که از چشم شیطانی عبور کنیم و با چشمی که در دل واقعیات، حقیقت را برجسته می‌کند؛ عالَم را بنگریم و این از توانایی‌های امروزین دوربین در تکنیک سینما خواهد بود. پیشنهاد می‌شود بحث «نگاهی پدیدار شناسانه به تکنیک سینما»https://eitaa.com/matalebevijeh/9541 ملاحظه گردد. موفق باشید 

32210

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمه الله. خیلی خلاصه و مختصر از جنابعالی راهنمائی طلب می‌کنم، چند وقتی خدا توفیق داده سحرها بلند میشم و مقداری قرآن می‌خوانم و بیشتر ذکر و تسبیح و صلوات تا اذان صبح و نماز و به کار و زندگی روزمره می‌رسم. خیلی دوست دارم مقداری از این زمان را به نماز شب اختصاص بدم اما نمیدونم چرا دلم راضی نمیشه از این جهت که انگاری این اسم نماز شب برای من خیلی بزرگ و غیرقابل دسترسه یا من لیاقت این مدل بندگان و خواص را ندارم یا اگر بخونم و کسی متوجه بشه و پخش بشه شاید اذیت بشم از نگاه و صحبت دیگران. واقعا نمیدونم نماز شب بخونم یا نه!! فقط دو رکعت نماز اول سحر میخونم بدون هیچ نیت خاصی و صرفا شکر خدا. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با خود مدارا کنید إن‌شاءالله شرایطی پیش خواهد آمد که نماز شب، خودش خود را به عنوان یکی از راه‌های زیبا جهت اُنس با خدا، نشان می‌دهد. موفق باشید

31949
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: در پاسخ سوال 31935 مطالبی رو عنوان کردین، هنوز اون اشکال از ذهن من برطرف نشد - جزوه شما و مطالب پرسش و پاسخ های قبلی در مورد رجعت رو خونده بودم، بعضی مواقع بسیاری از بزرگان مطالبی رو از راه غیر استدلال متوجه می شوند و درک می کنند و برای انتقال اون دلیل می تراشند، که ممکنه دلیل برای ما منطقی نباشه ولی با عظمت شخصیت اون شخص موضوع رو می پذیریم، گاهی هم دلیل ها رساست ولی ایراد عدم درک صحیح از طرف ماست. به هرحال تو این موضوع من دقیق متوجه نشدم چرا حتما رجعت باید مادی و فیزیکی باشد، دو تا ابهام برای این مسئله داشتم اول اینکه رجعت مومنین نظام طبیعی عالم رو به هم می ریزه، در همین نزدیکی ها ظهور واقع بشود برای مثال فرض بفرمایید سردار بزرگ اسلام شهید قاسم سلیمانی به دنیا رجوع فرمایند، امام خمینی رجوع فرمایند، نظام دنیا کلا به هم می خوره، خدا اگر می خواست با معجزه های در این سطح مردم ایمان بیارن که ... به راحتی این امر میسر بود مورد دوم هم که مقداری ذهنم رو مشغول کرده، خب چه ایرادی داره با بازگشت روح تکامل افراد رخ بده چیزی شبیه همون مطالب که در شرح فصوص بیان کرده اید من مطلب رو از کتاب شما نقل می کنم : " در مورد راز قتل کودکان، شیخ اکبر معتقد است تا این ابناء به قتل نمی‌رسیدند حضرت موسی پدید نمی‌آمد. لذا ارواح مقتولین دست به دست هم دادند تا روح حضرت موسى از طريق والدین متكوّن شد و مقدمات تقدير الهی چنین باید می‌بود که علاوه بر والدین حضرت، امداد ارواحِ ابناءِ به قتل رسیده هم باید در میان می‌آمد. اما حکمت قتل أبناء به دست فرعون برای آن بود که حیات و روحانیت همه‌ی مقتولین که به خاطر موسی کشته شدند، به سمت حضرت موسى جهت امداد، عود و برگشت نماید. زیرا هر طفلی به امید این که موسی است به قتل رسید و آن قتل‌ها این جا از سر جهل نبود. - بلکه به یک معنا هر کدام موسایی بودند - پس ناچار باید حيات و روح مقتول، به موسی برگشت کند. حیات مقتولی که به جهت موسی به قتل رسید و آن حیات مقتول به جهت موسی، حیاتی طاهر بر اساس فطرت است که أغراض نفسانی آن را آلوده نکرده است. بلکه، بر فطرت «بلی» است. و موسی مجموع حیات کسانی بود که به عنوان موسی بودن کشته شدند و همه‌ی آن‌چه به عنوان استعداد و توانایی برای مقتول مهیا بود در حضرت موسى جمع شده است، مثل شجاعت و تدبیر و غیره. اول چیزی که در مکاشفه‌ی حضرت محمدیّه که از این باب یعنی باب فصّ موسوی به طور شفاهی مخاطب شدم اتحاد أرواح أبناء به قتل رسیده و عود آن أرواح در ماده‌ی موسویّه بوده است. پس موسی متولد نشد مگر این که او مجموع أرواح كثيره و قوای فعّاله بود. به همان معنایی که عقل کلی همه‌ی عقول جزئی را به صورت جامع در خود دارد، مثل مدد به مؤمنین توسط فرشتگان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید باید بحث «رجعت» را در آمادگی شرایطی دانست برای بالفعل‌شدنِ روح‌هایی که به کمال خود نرسیده‌اند. حال با توجه به این امر چرا می‌فرمایید با این رجعت نظام عالَم به هم می‌خورد؟ از طرفی شرایط حضرت موسی «علیه‌السلام» هنوز شرایط بلوغ عالَم که با حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» به ظهور می‌آید، نمی‌باشد بلکه مقدمه ظهور آن بلوغ است ولی شرایط حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» شرایطی است تا همه ابعاد انسانی اعم از ابعاد غضبیه و شهویه از یک طرف، و ابعاد الهی از طرف دیگر به ظهور آیند. و در همین رابطه حتی بحث رجعت همه انبیاء و امامان در میان است. این‌جا است که می‌توان گفت خود آن‌ها باید به میان آیند تا فعلیتِ خود را در خود احساس کنند. می‌ماند که آیا می‌شود آن‌ها فعلیت خود را در شخصیت حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» دریابند؟ والله اعلم. ظاهراً در این حالت شاید برای بعضی از آن‌ها اجمال‌شان به تفصیل در نیاید و اصرارِ بر رجعت حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» گویا از این جنس است. موفق باشید  

31297

طوبی للقربابازدید:

متن پرسش
با سلام: من خیلی غمگینم. ما نه در دنیا یه نفس راحت کشیدیم نه در آخرت. به نظرم همانطور که دنیا برای آقازاده های سرمایه دارست، آخرت هم برای آقازاده های معنوی است. تقریبا تمامی شخصیت های معنوی و عرفا از خانواده های پاک و مذهبی و روحانی بودند. زمینه ی سلوکشان در جمع خانواده و یا حوزه فراهم بوده. به نظرم اشخاص عادی مانند ما نباید بیخودی دنبال سلوک برویم. به جایی نمی‌رسیم وقتمان را می‌گیریم. و جز خستگی و یاس جیزی عایدمان نمی‌شود. ماهایی که والدینمان کم سواد بوده و حتی نمازشان یکی درمیان می‌خوانند، و با افرادی زندگی می‌کنیم که فرق عید قربان با غدیر را نمی‌دانند، کجا زمینه و استعداد سلوک را داریم؟ مایی که اگر نمازمان کمی بیشتر طول بکشد با نگاه مورد تمسخر و اعتراض قرار می‌گیریم. در راه عرفان سرمایه اجتماعی از لازمات واجب است. این اطرافیانی که باهاشون زندگی می‌کنی به آدم انگیزه می دهند. با کسانی که زندگی می کنیم ناخوداگاه مانند آنها می شویم. حالا یک نفر را نام ببرید که خانواده و اطرافیانش خیلی مذهبی نبوده اند. این سرمایه اجتماعی را نداشته اند، و امکان ورود به حوزه را هم نداشتند در محضر کسی نبوده اند اما سالک شدند و به درجاتی رسیده اند. تا من قانع شوم و به تلاش چند ساله ام را ادامه دهم. فقط همین را می‌خواهم. لطفا مثال معکوس نزنید؛ مثل پسر نوح و.... مثال شبیه بزنید. من در تربت حیدریه زندگی می کنم. واقعا شرایطی که در زندگی نامه های عرفا رو میخونم ندارم. لیسانسم. امکان ورود به حوزه ندارم که باهاشون همنشین شم. کلاس های آزاد حوزه هر از گاهی میرم اما فقط تابستان و آن جو معنوی که باید رو نداره. من جیکار کنم واقعا؟ برخی وقتا میگم ولش کن خدا شرایط معنوی اطراف ما رو میبینه و ازمون توقع نداره. بیخیال سلوک. اما اگر دلم بیخیال این سوز می شد الان به شما نامه نمی‌نوشتم که. لطفا سوالم بدون نام بنده در معرض دید عموم قرار بگیرد چون می‌دانم سوال خیلی هاست. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم سلوک معنوی و اُنس با حضرت محبوب را چه می‌دانید؟! آیا نباید به آن‌هایی که بی‌سر و صدا در مسیر اُنس با حضرت حق قرار گرفته‌اند فکر کرد؟ در حدیث معراج خداوند به رسول خود«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می فرماید: دوستان واقعی خداوند همان افراد بی‌نام و نشانی هستند که در آسمان، بیشتر از زمین شهرت دارند، یعنی «طوبی للقربا». آیا رزمندگانی که بی‌سر و صدا ره یک‌ساله را یک‌شبه طی کردند، سالکان واقعی نیستند؟ که از گوشه و کنار روستاها و از شهرهایی همچون تربت حیدریه به آسمان معنویت صعود نمودند؟ موفق باشید

31218
متن پرسش
با سلام: با توجه به شریفه ی «سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً» سوالاتی پیش می آید ۱. با توجه به وسعت چند میلیارد سال نوری جهان چگونه همه آنچه در آسمانهاست مسخر آدمی است اگر بگوییم در آینده می‌شود هم بعید است چون اگر ابزارهایی در حد سرعت نور هم انسان بسازد چند میلیارد سال طول می‌کشد به آنجا برسد چه برسد به اینکه بخواهد تسخیر کند. ۲. چون سماوات را مسخر آدمی دانسته می‌توان برداشت کرد هفت آسمان مادیست چون تسخیر آسمان معنوی که دور از ذهن می نماید. ۳. دلیل وسعت چند میلیارد سال نوری جهان چیست اگر موجودات فضایی آفریده نشده است و فقط انسان آفریده شده بنظر می‌رسد منظومه شمسی کافی بود اگر قصد نشان دادن قدرت بود آفرینش چند کهکشان کافیست برای پی بردن به قدرت حق. ظاهرا قبل از اوایل قرن قبلی میلادی و اکتشافاتی که بر اثر تلسکوپ هابل رخ داد بشر جهان را منحصر در کهکشان راه شیری می‌دانست و پس از آن بود که متوجه شد میلیاردها کهکشان دیگر نیز وجود دارد با این وجود بشر قبل از آن با نظر به آسمان پی به عظمت خالق می‌بردند ولو قطر راه شیری طبق محاسبات کنونی حدود صد هزار سال نوری باشد که البته قدما احتمالا کوچکتر از این می پنداشتند معذالک بیشتر از بشر کنونی با همان چند ستاره کم سو با چشم غیر مسلح به خدا و عظمتش راه می جستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه مذکور می‌توان به نظام عالم فکر کرد که چگونه این نظام بستری است تا انسان‌ها در مجموع و در نسبت با کلّیّت چنین نظامی حیات معقول خود را داشته باشند و به کمالات لازم سیر کنند. آری!

اگر یک ذره را برگیری از جای

خلل یابد همه عالم سراپای

موفق باشید

31164
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت! متاسفانه با توجه به توهین های اخیر حسین قدیانی به استاد مصباح، از شما تقاضا دارم از جایگاه فکری و عملی استاد مصباح در انقلاب اسلامی و امتداد امام خمبنی (ره) کمی برای ما تبیین می کنید. بنده با توجه به آشنایی مختصری که با آثار شما دارم شما را بیشتر شارح و تفصیل و تحت تاثیر آیت الله جوادی آملی دیدم تا آیت الله مصباح یزدی، لطفا از مصباح انقلاب هم برایمان بگویید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه بنده می توانم عرض کنم که مسلم یکی از فرزندان انقلاب و دانشمندان جهان اسلام، جناب آیت الله مصباح رحمت الله علیه هستند. ولی این به معنای معصوم بودن ایشان نیست. باید مواظب بود انتقاد از سرمایه های علمی منجر به آن نشود که این سرمایه ها به حاشیه روند. البته بنده در جریان نکته اخیری که می فرمایید نیستم. ولی در جریان انتقادهایی که بعضاً توسط افراد شده است می باشم. خدا نکند که بحث توهین به چنین افرادی به میان آید که سراسر وجودشان دلسوزی برای اسلام و مسلمین بوده است. موفق باشید

30963

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: عیدتون مبارک. چرا توئیتر فیلتره بعد اکثر مسیولئین توییت میزنن؟ اگه بده چرا خودشون هستن اگه خوبه چرا فیلتره؟ درست مثل اینکه پدر خانواده یه کاری رو منع کنه ولی خودش دائم انجام بده. حتی آقا هم اونجا هستند. چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً موضوع فیلترینگ و چگونگی آن هنوز به خوبی مشخص نشده. به نظر می‌آید دولت بنا ندارد با یک برنامه کارشناسانه فعلاً در این موضوع ورود کند. زیرا برای آن بار تبلیغاتی دارد. موفق باشید

30920

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: طاعات شما قبول. استاد، بنده دو مطلب از شما شنیدم که در بحث تزکیه نفس به من گرا داد که جایی از کارم می لنگه و نیاز به راهنمایی شما برای پیدا کردن مشکل دارم. یکی اینکه فرمودید هر جا تلخی هایی در زندگی ما وجود داشت دچار افراط شدیم و داریم به خودمون سخت می گیریم و گرنه زندگی اهل ایمان باید شاد و بانشاط باشه و یکی اینکه فرمودید این عذابهای روحی که ما در این دنیا به خودمون تحمیل می کنیم مثل برخی از حرص خوردنها ممکنه تسری پیدا کنه به برزخ ما. بنده مادری دارم که تنها زندگی می‌کنند و با وجود مشغله های فراوان سعی می‌کنم نگذارم ایشون تنهایی را حس کنند. با این وجود اکثرا حس می‌کنم ایشون از من راضی نیستند و انتظار بیشتری دارند. من هم نمیتونم تشخیص بدم وسعم بیشتر از این هست یا نه. یه طورایی دچار وسواس نسبت به این قضیه شدم. بخاطر زیاد با هم بودن، گاهی اوقات که خودم هم از کار خونه و نگهداری بچه ها خیلی خسته هستم و با تذکرات مدام ایشون مواجه میشم ممکنه واکنشی نشون بدم که موجب ناراحتی ایشون بشه و کلا تا مدتی به هم بریزم که چرا این اتفاق افتاد. خلاصه اینکه این موضوع شیرینی زندگی را تا حدود زیادی از من گرفته و همیشه احساس می‌کنم در نارضایتی والدین که خط قرمز خداست به سر می‌برم. با توجه به فرمایشات شما دلم برای خودم میسوزه که اولا قراره این رنج روحی که جدا شدن ازش از من ساخته نیست را به برزخ هم ببرم و دوما متوجه شدم که ممکنه دچار افراط شده باشم ولی نمیتونم تشخیص بدم کجا و چگونه؟ ممنون میشم خصوصی راهنمایی بفرمایید. اجرتون با حضرت زهرا سلام الله علیها
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه داشته باشید وظیفه  ما نسبت به والدین در حدّ رعایت نیازهای ضروری و شرعی آن‌ها در حدّ ممکن است و این غیر از آن است که بخواهیم جواب میل‌ها و آرزوها و انتظارات آن‌ها را بدهیم. موفق باشید

30188

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: ۱. استاد یه طلبه صاحب تریبون میگفتن که در نماز جماعت بنده وقتی امام جماعت وایمیستم نیت جماعت نمی‌کنم و این رو منتصب به سیره بعضی بزرگان هم میکردن. استاد حکم شرعی اش رو میدونم که اگر امام هم میخواد ثواب جماعت ببره لازمه نیت جماعت کنه آیا حرف ایشان مبنا دارد؟ و ارجحیت دارد؟ جساراتا سیره خود شما چگونه است؟ ۲. استاد در صوت اخلاقی شرح حدیث عبدالله بن جندب شما فرمودید به این مضمون که تولد گرفتن اصلش برای معصوم است و چه معنایی دارد برای انسان های معمولی تولد بگیریم. استاد من متوجه جایگاه صحبت شما هستم اما در این زمانه اگر برای فرزند نگیریم ممکن است چون دوست و فامیل می‌گیرند عقده شود؟ پیشنهاد عملی شما چیست؟ چه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آنچه بنده می‌دانم باید امام جماعت نیّت امام آن جماعت را در خود داشته باشد. این غیر از آن است که انسان، نماز فرادای خود را بخواند و عده‌ای به او اقتدا کنند. ۲. کاملاً درست می‌فرمایید. امروزه در این حال و هوا آن حرف‌ها از جهتی تند به نظر می‌رسد. موفق باشید

نمایش چاپی