بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31268

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما: اگر کسی بخواد همه کتاب اسفار رو نخونه و مطالب مهم ترش رو بخونه شما پیشنهاد می کنید که چه جلد هایی از اون بخونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: الهیات به معنی‌الأخص که تا حدودی با جلد پنجم اسفار شروع می‌شود، نکات بسیار ارزشمندی را با مخاطبانش در میان می‌گذارد. موفق باشید

31206

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر محبوبِ دلم: استاد بزرگوار در شهر ما فردی به عنوان مطالبه گری و دغدغه مندی متنی را در فضای مجازی مطرح کرد که بنده درصدد جواب دادن به این متن بر آمده ام. بنده با توجه به یادداشت شما تحت عنوان حیاء و حریم مطالبی را مطرح کرده ام. بنده هر دو متن را برای شما ارسال می کنم. لطف بفرمایید نظر دهید آیا این ادبیات بنده مناسبِ تاریخ و زمانه فعلی است یا نه؟ تشکر سلام♨️ *دوچرخه سواری بانوان در قادرآباد بلامانع است؟* در کنار جمعیت قابل توجهی از مردان علاقه‌مند به این رشته زنانی هم هستند که برای حفظ سلامت، تفریح و گذراندن اوقات فراغت پا به رکاب می‌شوند و از این طریق پرچم استقلال هویت و اعتماد به نفس خود را بالا نگه می‌دارند. متاسفانه زنان دوچرخه‌سوار در جامعه و بخصوص شهر ما با محدودیت و مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند و ناملایمات بسیاری را به جان می‌خرند تا شاید روزی برسد که بتوانند بدون هیچ تبعیضی در خیابان‌ها رکاب بزنند. بدون شک آن روز دور نیست اگر مردم و مسئولین «نگرش» خود را عوض کنند و به تغییرات مثبت تن دهند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جنابعالی نظر خودتان را که فرموده‌اید تنظیم کرده‌اید، نفرستاده‌اید. موفق باشید

30874
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: سیر طهارت باطنی که از علامه حسن زاده دیدم، به این صورت خیال، ذهن، عقل، قلب، روح، حقیقت انسانی، سر، سر و سر. نوشته شده بود. بحث وجود مربوط به کدام یک از این مراتب است؟ مثلا همان پیوند وجودی با قرآن یا بسط وجود، در واقع وقتی فرد در جان روی طهارت کار می کند که با قرآن ارتباط وجودی داشته باشد، روی کدام مراتب دارد کار می کند؟ مراتب پس از روح است؟ بحث اسماء و صفات در کدام مرتبه مطرح می شود؟ مربوط به سر است؟ خفی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرق نمی‌کند. همه این مراتب، مراتب وجودی انسان است که با شدت و ضعف وجودی، انسان در یکی از این مراتب و منازل قرار می‌گیرد. هر اندازه با نظر به وجه وجودی قرآن با کلمات و الفاظ قرآن ارتباط برقرار کنیم و سعی نماییم در مواجهه با قرآن به افق‌هایی نظر کنیم که قرآن از آن افق‌ها صادر شده، وجودمان شدت می‌یابد و مثلاً از مرحله قلب به مرحله روح سیر می‌کنیم. موفق باشید

30566

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در ادامه سوال ۳۰۵۳۷ آیا لیستی از کتابهای خارج از سیر استاد طاهرزاده توسط شما تنظیم شده است که ترتیب مطالعه نیز در آنها مشخص باشد؟ مانند شرح حدیث جنود از امام (ره) یا اسفار ملاصدرا و ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد کاری صورت نگرفته. موفق باشید

30100

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: من یکی از علاقه های همیشگی ام مطالعه کتاب بوده و همیشه آرزو می کردم که فرصتی بیابم و بتوانم کتاب های مختلف خود را مطالعه کنم. حتی وقتی حالم بد بود با مراجعه به کتابفروشی و سیر در لا به لای کتاب ها روحیه می گرفتم. از طرفی به مباحث دینی هم خیلی علاقه مندم و توفیق حفظ قرآن را نیز داشته ام. اما مدتی است (حدودا دو ماه) که هیچ میل و رغبتی نسبت به هیچگونه مطالعه و یا عمل عبادی ندارم. در واقع در خودم نوعی سیری حس می‌کنم که گویا همه چیز برایم تکراری است و هیچ جذابیتی برایم ندارد. حتی وقتی برخی از مباحث معرفت النفس و... را مطالعه می کنم انگار نه انگار که مطلب مهمی است و زود خسته می شوم. واقعا نمی‌دانم چه کنم. هر موضوعی و هر کاری را که برای اقدام در پیش می گیرم این حالت را حس می‌کنم. حتی کارهای عملی نیز همین‌گونه اند. احساس می‌کنم دیگر هیچ چیزی برایم جذابیت ندارد و در من انگیزه ایجاد نمی کند. خیلی ممنون میشم اگر من را راهنمایی کنید که از این حالت نجات پیدا کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان گفت این همان قبضی است که باید پیش بیاید تا پس از آن به بسطی برسید جهت حضور در عالَمی برتر. موفق باشید

30055

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. کی میشه که انسان بشینه و با خدا حرف بزنه؟ کی میشه که انسان بشینه و مشکلاتش رو با خدا در میون بگذاره و بگه که برام حلش کن؟ مباحث مناجات‌التائبین را پیگیر بودم؛ دو سه تا مسئله جدی دارم. یکی اینکه حرف زدن با خدا خیلی برام سخته، اصلا مناجات نمیتونم بکنم، البته قبلا اینجور نبود؛ خیلی راحتر انس می‌گرفتم و با خدا مناجات می‌کردم و اشکم سرازیر بود، احتمالا مربوط به چشم‌هام هستش که کنترلش برام سخت شده و از قبل سخت بوده. دوم اینکه در جلسه‌های چهارم و پنجم هستش که یه کم درمورد غضب صحبت می‌کنید؛ بنده چنین جهنمی که ازش صحبت می‌کنید در درونم هست، به شدت هم هست طوری که حالم از کل عالم و آدم به هم میخوره، و هر بار با کوچکترین مسئله و حرف به شدت شعله‌ور میشه، ولی نمیتونم ازش آزاد بشم و اصلا نمی‌فهمم چرا اینجور هستش و از طرف دیگه نمیتونم با خدا حرف بزنم و این مسئله رو باهاش درمیون بزارم. اصل حرفم این مسئله است، که من اصلا هیچی متوجه نمی‌شم؛ اصلا حرف زدن با خدا رو نمی‌فهمم و خیلی از مسائل دیگه. چنان شهوت و غضبی بر من حاکم است که نه صبحی دارم و نه شبی. کاملا پوچ و بی‌فایده خودم رو حس می‌کنم. بنده مباحث آشتی با خدا و ده نکته و از برهان تا عرفان رو چندین مرتبه و به صورت مباحث دنبال کردم، نمیدونم چرا نمیشه؛ نمیونم چطور باید آزاد بشم استاد؟ اصلا از مطالعه برای من کاری میاد؟ با خودم درگیرم، با خانواده درگیرم و اصلا نمیدونم چیکار کنم؛ حس می‌کنم هر چی تلاش می‌کنم و دست و پا می‌زنم بیشتر فرو میرم. ممنون که حرف‌های بنده رو می‌شنوید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله راه ارتباط با قرآن برایتان گشوده شده است. پیشنهاد بنده آن است که به روشی که در جزوه‌ی «روش کار با المیزان» مطرح شده، ورود بفرمایید. موفق باشید

29939

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام; کتابی دیدم که شخصی که می‌گوید بدل صدام بوده است و بعلت مشابهت با او مورد توجه صدام قرار گرفته و با جراحی پلاستیک تفاوتهای جزیی را مرتفع کردند و با تمرینهایی که با او کردند از نظر رفتاری هم مشابه صدام شده است در مورد رهبری هم گفته می‌شود بدل دارند. بطور کلی بدل داشتن مغایر سنن الهیست؟ اگر نه از لحاظ معرفت شناختی چگونه بفهمیم یک فرد خودش است یا بدلش؟ اگر هیچ راهی نیست باب شکاکیت باز نمی‌شود؟ با توجه به شبهه بدل حجیت تاریخ چگونه اثبات می‌شود؟ آیا بغیر از طرق طبیعی بدل داشتن (مثلا با جراحی پلاستیک) باب طرق غیر یا فوق طبیعی هم باز است. مثلا اجنه به شکل فردی درآیند یا ملائکه یا شبهی در خیال ما منعکس شود توسط ساحران یا حتی خود خدا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا ما خود را بی‌دلیل مشغول این نوع توهّمات بکنیم؟ مگر دنیا صاحب ندارد که این امور را در جای خود رسوا کند؟ موفق باشید

29438

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نظرتان در مورد این نوشته چیست؟! ‏العلم حجاب الاکبر شاید کمتر کتابی از امام باشد که به این قضیه اشاره نکرده باشد. چه معلوماتی که حجابی می‌شوند برای ندیدن حقیقت. بله خیلی از شهدا بدون آنکه کلمه ای فلسفه و عرفان بخوانند به حقیقت رسیدند اما ممکن است با خودمان فکر کنیم این یک بحث عرفانی است چه ربطی به ‎آموزش و پرورش دارد؟! ‏اگر مباحث استاد طاهرزاده را دنبال کرده باشید برایتان روشن است که انقلاب اسلامی حضوری تاریخی است که با بودن در آن می‌توان به حقیقت رسید. همانطور که شهدا رسیدند. روزی پخش اعلامیه و راهپیمایی شرط حضور در این سلوک بود و روزی حضور در جبهه جنگ و روزی سوریه و... ‏بنظرتان امروز چگونه باید شرایط بودن در این حضور را فراهم کرد؟ در زمانه ای که فساد و رانت بلای جان انقلابمان شده است. آیا راهی بجز ایستادگی در مقابل این فسادها داریم؟ اما چقدر وارد این حیطه شدیم؟ چقدر با رانت و فسادی که در اطراف خودمان بود مقابله کردیم؟ ‏بنظرتان این که بنشینیم و خودمان را سرگرم فلسفه و مبانی سند تحول کنیم می‌توانیم نتیجه ای که در جنگ و در سوریه و برپایی نهضت داشتیم بگیریم؟ یقینا خیر! بنظرتان مصداق العلم حجاب الاکبر نمی‌شویم؟ مخالفتی با فلسفه ندارم صحبتم این است که آیا این تاکید بر مباحث نظری خودش باعث نشده تا از هدف اصلیمان دور بمانیم؟ آیا ‎#تعارض_منافع و ‎#لابی گره های تحول در نظام تعلیم و تربیت نیست؟ چه کسی قرار است علیه این فساد ها قیام کند؟! تا وقتی دانشجو روحیه مبارزه با فساد نداشته باشد چه کسی قرار است بالاخره این گره ها را باز کند؟! آیا تشکل های دانشجویی واقعا به تربیت این افراد می‌پردازند یا کسانی را تربیت می‌کنند که تنها ایده پردازان خوبی هستند. هر چند برخی تشکل ها همین کار را هم نمی‌کنند و سکوی پرشی شدند که دانشجو های کت و شلواری حیات سیاسی شان را از طریق آنها بسازند؟! آیا نیاز به تغییر در این روند نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن درستی است. باید به راه‌کارهایی فکر کرد که جریان‌های فاسد رانت‌خوار احساس شرمندگی بکنند و این با معنای درست زندگی ممکن می‌شود. معنایی از سلحشوری و ایثار و ایمان، تا ارزش هرکس به تقوای او باشد. موفق باشید

29417

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با سختیهای عجیب و غریبی که دارد بخصوض از نظر اقتصادی بر سر ما می آید، احساس می‌شود اراده الهی بر این است که مردم بازنگری اساسی در اقتصاد فردی داشته باشند و از آن طرف نخبگان بازنگری اساسی در اقتصاد کلان. و از طرفی هم نفس فشار اقتصادی که انسان را از بعدی به فکر می اندازد که راستی باید کاری محکم کرد. اینها همه و همه در نظر بنده نشان از آن دارد که اراده الهی بر این تعلق گرفته که این مردم، آینده اقتصادیشان آینده ای بسیار شکوفا باشد. این مردم دارند در تنور اقتصاد ذوب می‌شوند و چکش انواع تحریم ها بر سر آنها فرود می آید، نزدیک است زمانی که آهنگرِ عالَم این فلز گداخته شده را در آب فرو ببرد و فولادی محکم از اقتصاد ما بسازد. احساس می‌شود کمی همت می‌طلبد و صبر. کاش دوستان فرهنگی کمی هم روی اقتصاد همت می‌داشتند. ما با دوستان چهار کتاب اقتصادی اسلامی دانشگاه امام صادق (ع) را مطالعه کردیم. و به تازگی کتاب آقای جبرئیلی را قرار هست مباحثه کنیم. البته که مباحث معارف را تعطیل نکردیم. ولی در جنگ اقتصادی حداقل باید در آن حوزه هم قوی باشیم. یکی از طلاب فعال در شهرستان های تبریز زمین کشاورزی بزرگی راه انداخت که ۱۰ نفر را از روستاهای اطراف سرکار آورده و تولید راه انداخته است. چنین فعالیتهایی باید صورت پذیرد. در کنار اردوهای جهادی. پیشنهاد حضرتعالی برای چنین زمانه ای در جنگ اقتصادی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است. این نحوه ریخت و پاش‌هایی که ما داریم برای حضور در تاریخ انقلاب، بسیار نارسا است. صحنه، صحنه‌ای است که جریان سرمایه‌داری بحران‌های خود را آشکار کرده و کاستی‌های معرفتی‌اش، کار دستش داده است پس باید با مبانی معرفتیِ صحیح به اقتصادی فکر کرد که مطابق معرفتیِ آموزه‌های دینی خودمان باشد. موفق باشید

29134
متن پرسش

یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجه سلام علیکم و رحمه الله. طبق نکات معرفت نفس من انسان هرجا توجه کند همانجاست و خود را انجا می‌بیند و فراتر از زمان و مکان است. پس چرا هرچه بیشتر به طریق الحسین در ایام اربعین توجه می‌شود حس فراق و شوق زیارت و درنوردیدن زمان و مکان هم بیشتر می‌شود؟ و من انسان می سراید که: حجاب چهره جان می شود غبار تنم ، خوشا دمی که ازین چهره پرده در فکنم التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نفس ناطقه هرجا نظر کند خود را آن‌جا و در محدوده‌ی آن‌جا می‌یابد ولی بعضی از جای‌ها جایِ اصلی جان است و برای آن‌که انسان در جای اصلی خود حاضر شود باید از جاهای فرعی دل بِکَند. قصه‌ی حضور اربعینی قصه‌ی یک‌دله شدن است در آن حضور. مگر نفرمود: «در یمنی چو با منی پیش منی / پیش منی چو بی‌منی در یمنی».

فرمود:

حيلت رها کن عاشقا ديوانه شو ديوانه شو

و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو

هم خويش را بيگانه کن هم خانه را ويرانه کن

وآنگه بيا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

رو سينه را چون سينه ها هفت آب شو از کينه ها

وآنگه شراب عشق را پيمانه شو پيمانه شو

بايد که جمله جان شوي تا لايق جانان شوي

گر سوي مستان مي روي مستانه شو مستانه شو

آن گوشوار شاهدان هم صحبت عارض شده

آن گوش و عارض بايدت دردانه شو دردانه شو

چون جان تو شد در هوا ز افسانه شيرين ما

فاني شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو

تو ليله القبري برو تا ليله القدري شوي

چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو

انديشه ات جايي رود وآنگه تو را آن جا کشد

ز انديشه بگذر چون قضا پيشانه شو پيشانه شو

قفلي بود ميل و هوا بنهاده بر دل هاي ما

مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو

بنواخت نور مصطفي آن استن حنانه را

کمتر ز چوبي نيستي حنانه شو حنانه شو

گويد سليمان مر تو را بشنو لسان الطير را

دامي و مرغ از تو رمد رو لانه شو رو لانه شو

گر چهره بنمايد صنم پر شو از او چون آينه

ور زلف بگشايد صنم رو شانه شو رو شانه شو

تا کي دوشاخه چون رخي تا کي چو بيذق کم تکي

تا کي چو فرزين کژ روي فرزانه شو فرزانه شو

شکرانه دادي عشق را از تحفه ها و مال ها

هل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو

يک مدتي ارکان بدي يک مدتي حيوان بدي

يک مدتي چون جان شدي جانانه شو جانانه شو

اي ناطقه بر بام و در تا کي روي در خانه پر

نطق زبان را ترک کن بي چانه شو بي چانه شو

موفق باشید

27923
متن پرسش
سلام علیکم: عید فطر بر حضرتعالی ان شاء الله مبارک باشد. در پاسخ ۲۷۹۱۷ فرمودید که البته هنوز ما در دوره‌ی فترتِ تاریخی خود هستیم. بدین معنا که هنوز گذشته‌ی خود را تنها مدّ نظر داریم و از آینده‌ای که تنها گذشته نیست؛ درست استفاده نمی‌کنیم. منظور حضرتعالی از اینکه ما از آینده ای که تنها گذشته نیست استفاده نمی کنیم، چیست؟ منظورتان تمدن نوین اسلامی است که میراث گذشته و پیشینه تاریخی ما صرفا برای ساختش کفایت نمی‌کند و ماوای عبور از مدرنیته است یا بی توجهی به آینده است که هنوز ما به آن نرسیده ایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهانی در پیش رو داریم که در بستر تحقق تمدن نوین اسلامی به ظهور می‌آید. جهانی که انسان معنای گسترده‌تری از آنچه در خود گمان می‌کرد پیدا می‌کند و نسبت‌های او در امور قدسی بسی عمیق‌تر خواهد شد، در آن حدّ که آیات ۱ تا ۶ سوره‌ی حدید و اشارات سوره‌ی توحید برایش به میان می‌آید و در چشم‌انداز او حضوری از توحید قرار می‌گیرد که مخصوص انسان‌های آخرالزمانی است. موفق باشید 

27339

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام و عرض ادب: به چه علت متفکران بزرگ شیعه قائلند بعضی مطالبی که در فرهنگ و لسان جامعه عرف شده است مانند این مصراع که «کار پاکان را قیاس از کار خود مگیر» خطرش از برای یک ملت از صد بار طاعون و وبا بیشتر است و برای درک سیره ائمه (ع) مانع محسوب می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درست است که کار پاکان را نباید با کار خودمان مقایسه کنیم و آن‌ها در مقام و مرتبه‌ی دیگری هستند؛ ولی از آن جهت که اسوه‌ی ما می‌باشند، می‌توانیم آن‌ها را راه‌های مستقیم حیات بشری قلمداد کنیم. موفق باشید

27320

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وقت بخیر خدمت استاد گرامی: یکی از کاربران در کانال لب المیزان در مورد شهاب سنگ پرسید بود در پاسخ شما فرمودید ستاره دنباله دار طارق، مسند شما چیست در صورتی که شبکه خبر در ایران و خارج از ایران شهاب سنگ اعلام می کنند. اطلاعات در مورد ستاره طارق را از کدوم منبع معتبر مطالعه کنم. این نشانه ظهور است و اینکه در همه ادیان منتظر منجی هستند چرا در قرآن اسم حضرت مهدی را ذکر نگردیده؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شهاب‌سنگ، یک بحث علمی است که در جای خودش علت آن بحث شده است. ۲. ستاره‌ مبحث دیگری است که ربط به حضور حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ندارد. ۳. در مورد بحث علت نام‌نبردنِ ائمه «علیهم‌السلام» در قرآن، بحثِ سومی است که در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت است، می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

26792
متن پرسش
سلام علیکم: آیا اینکه در نظام رسانه ای و حتی نظام حکومتی ما خیلی به نظر و میل مردم اهمیت داده می شود و تمامی تلاشها – ولو به ظاهر- بر این متمرکز می شود که محبت مردم به هر طریق ممکن جلب شود و شعار (آنچه مردم یا اکثریت آنها بپسندند اصل است) شعاری کاملاً مقبول و پسندیده تلقی می شود و مورد تایید اسلام هم هست؟ آیا حدیث «أحبِب للناس ما تُحِبُّ لِنفسِکَ وَ أکرِه ما تَکرِهُ لِنفسِک» دلیل ادعای فوق نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. رعایت نظر مردم در بستر شریعت الهی کار خوبی است ولی اگر ملاک خوبی و بدی صرفاً نظر مردم شود؛ اومانیسم است. ۲. روایت مذکور در بستر احکام شرعی مطرح است که آنچه با حفظ حدود شرعی برای خود می‌خواهید همان را نیز برای مردم بخواهید. موفق باشید

26562

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام: در خواب دیدم در حال سجده هستم و پیشانی ام بجای مهر بر زغال افروخته است ولی سوختنی در کار نبود و خنک بود و پیشانی ام نمی سوخت. با توجه به اینکه سعی در صفای باطن و خودسازی دارم برایم تعبیرش مهم است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که قبلاً خدمت رفقا عرض شد، تعبیر خواب، علمی است که در اختیار هرکسی نیست و بنده تعبیر خواب نمی‌دانم. به راهی که قدم گذاشته‌اید، امیدوار باشید.  موفق باشید

26252
متن پرسش
سلام و عرض ادب: آیا اینکه غالب مسئولین کشور حتی مسئولین انتخابی، باید از فیلتر رهبر و منتصبین رهبری رد شوند یا صلاحیتشان توسط معتمدین ولی فقیه تایید گردد و در اجرای مصوبات هم باز باید با صلاح دید همان معتمدین و منصوبان رهبری در شورای نگهبان و مجمع تشخیص عمل کنند، می تواند مصداق دیکتاتوری و شخص محوری در پوشش مذهبی و دینی باشد یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در دیکتاتوری، نظرِ شخص دیکتاتور حاکم است ولی در ولایت فقیه، نظرِ فقهی و فقاهتیِ ولیّ فقیه که حاصل تدبّر و تفقه در متون دین است؛ در میان می‌باشد. به همین جهت افلاطون می‌گوید آن‌جا که قانون مشخصی در میان است، بهتر آن است که یک نفر مطابق آن قوانین تصمیم بگیرد، ولی آن‌جایی که قانونی نیست، بهتر است که جمعی نظر دهند. مشکل غرب آن بود که متن مطمئنِ قابل اعتمادی نداشت و خودشان نیز جایگاهی مطمئن برای اناجیل و تورات قائل نبودند. موفق باشید   

25789

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم! استاد پناهیان در سلسله مباحثی، راهبرد اصلی نظام تربیت دینی (تنها مسیر) را جهاد با نفس یا مدیریت تمایلات نامید. نظر شما در این باره چیست!؟ آیا می شود نظام تعلیم و تربیت را حول محور جهاد با نفس تعریف کرد!!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن بسیار درستی است. موفق باشید

25419

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: وسوسه شیطان یک بار به بهانه علم٬ انسان را دچار عالم کثرات و شجره کرد اما امروز به بهانه ابدیت به سمت شجره دیگری دعوت می کند (آنچان که در تعالیم مکتب کابالا است) این شجره دوم چیست و چه اثری دارد؟ ممنون از اینکه وقت می گذارید. دعا گوی شما هستیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به بودنی گسترده‌تر از دنیا و آخرت باید نظر کرد. بحث «حضور اربعینی و اصیل‌ترین بودن» که بر روی بنر سایت هست می‌تواند متذکر این امر باشد. موفق باشید

25384

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد عزیز و بزرگوار سلام علیکم: ۱. بابت این همه سوال و پرسش پوزش می طلبم. در تفسیر سوره فاطر مبحث ملائکه سوالی برایم پیش آمده و آن اینه که ارتباط با ملايکه به چه صورت می باشد. ۲. اینکه در قانون جذب معتقدند که نامه برای ملائکه بنویسید مثلا برای فرشته نگهبان نامه بنویسید و از جملات مثبت استفاده کنید و از آنها مدد بگیرید آیا صحیح است؟ ۳. در بحث قانون جذب حتی معتقدن اگر مدتی تمرین شود که صدای آنها را بشنویم آن وقت می توان با ملائکه ارتباط برقرار کرد و آنها نام خود را می گویند و ما می توانیم با نامی که آنها می گویند درخواست خود را با کلمات مثبت بکار بگیریم و از آنها مدد بگیریم آیا صحیح است؟ البته خیلی ها که چنین کارهایی کردند مطمئن هستن که این نحوه ارتباط صحیح است و کاملا رخ می دهد. ۴. ولی استاد عزیزم من معتقدم فقط افرادی که جنبه معنوی خود را تقویت می کنند می توانند از ملائکه نور بگیرند و بهره ببرند و این ربطی به وظایف ملائک که برای انسانها در عالم انجام می دهند ندارد. آیا نظرم درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. روح را باید با رعایت احکام شریعت در معرض فرشتگان قرار داد. ۲. نمی‌دانم. ۳. بنده شک دارم که شیطان در میان نباشد. ۴. به نظرم همین‌طور است، زیرا «صد هزاران شخص در زُنّار شد / تا که عیسی محرم اسرار شد». موفق باشید

24998
متن پرسش
با سلام: نفس یا من به صورت بدیهی درک می کند و می فهمد که این تن یا بدن غیر از اشیا و جدا از اشیا اطراف است و اشیا خارجیت دارند نسبت به تن و بدن، حال سوال این است که نفس چگونه درک می کند و می فهمد که غیر از بدن و این تن است؟ و تن خارجیت دارد از من؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر در مباحث «معرفت نفس» ملاحظه  نفرمودید که نفس به اعتبارِ ذات مجرد خود، به خود و به غیر خود می‌تواند علم داشته باشد؟ پس ده نکته در معرفت نفس، برای چه کسی تنظیم و شرح شد؟! موفق باشید

24643

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب، استاد عزیز به نقل از استاد صمدی آملی و آیت الله حسن زاده نقل شده که نماز روز یکشنبه ماه ذی القعده چهار رکعتی است و با یک تشهد خوانده می شود آیا به این صورت خوانده شود صحیح است و یا با دو تشهد و سلام بخوانیم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  عده‌ای از فقها می‌فرمایند نماز مستحبی عموماً دو رکعتی است، «واللّه اعلم». موفق باشید

24222

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در مسیر سلوک بعضی از حجابها با جهاد علمی کنار می رود؟ مثلا همین مباحث معرفت نفس، با یادگیری و تفکر و تدبر بر روی این مباحث می شود حجاب هایی را کنار زد و پیش افتاد در سلوک الی الله؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه؟ موفق باشید

23966

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: جواب قسمت اول از سوال شماره ۲۳۹۴۴ را ندادین اگر مصلحت در پاسخ ندادن بود به دیده منت والا لطفا فرمایش بفرمایید. بسیار ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد:

۲۳۹۴۴. باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در فراز قبل از آن می‌فرمایند: آن‌ها که از گناه بازگشته‌اند، اعتمادشان به کرم توست.  و در فراز بعدی می‌فرماید: «ادبت عبادک بالتکرم» تو بندگانت را به بزرگواری دستور دادی. البته انتظار بنده از کاربران آن است که مطالب اینچنینی را از خودِ ترجمه‌ی مفاتیح استفاده کنند. ۲. هر اندازه روحِ عبودیت و تواضع سراغ انسان آید، می‌تواند امیدوار باشد در مسیر اخلاص قرار دارد و هر اندازه خودبینی به سراغش آید، باید بداند که خطر دوری از اخلاص برایش هست. موفق باشید

23519

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوال ۲۳۵۱۱ پاسخ داده نشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد:

۲۳۵۱۱- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد واژه‌ی «زوج» به معنای «زن» که در عرف گفته می‌شود، نیست. بلکه به معنای وجهِ لطیف اعمال هر زن و مردی است. موفق باشید

31297

طوبی للقربابازدید:

متن پرسش
با سلام: من خیلی غمگینم. ما نه در دنیا یه نفس راحت کشیدیم نه در آخرت. به نظرم همانطور که دنیا برای آقازاده های سرمایه دارست، آخرت هم برای آقازاده های معنوی است. تقریبا تمامی شخصیت های معنوی و عرفا از خانواده های پاک و مذهبی و روحانی بودند. زمینه ی سلوکشان در جمع خانواده و یا حوزه فراهم بوده. به نظرم اشخاص عادی مانند ما نباید بیخودی دنبال سلوک برویم. به جایی نمی‌رسیم وقتمان را می‌گیریم. و جز خستگی و یاس جیزی عایدمان نمی‌شود. ماهایی که والدینمان کم سواد بوده و حتی نمازشان یکی درمیان می‌خوانند، و با افرادی زندگی می‌کنیم که فرق عید قربان با غدیر را نمی‌دانند، کجا زمینه و استعداد سلوک را داریم؟ مایی که اگر نمازمان کمی بیشتر طول بکشد با نگاه مورد تمسخر و اعتراض قرار می‌گیریم. در راه عرفان سرمایه اجتماعی از لازمات واجب است. این اطرافیانی که باهاشون زندگی می‌کنی به آدم انگیزه می دهند. با کسانی که زندگی می کنیم ناخوداگاه مانند آنها می شویم. حالا یک نفر را نام ببرید که خانواده و اطرافیانش خیلی مذهبی نبوده اند. این سرمایه اجتماعی را نداشته اند، و امکان ورود به حوزه را هم نداشتند در محضر کسی نبوده اند اما سالک شدند و به درجاتی رسیده اند. تا من قانع شوم و به تلاش چند ساله ام را ادامه دهم. فقط همین را می‌خواهم. لطفا مثال معکوس نزنید؛ مثل پسر نوح و.... مثال شبیه بزنید. من در تربت حیدریه زندگی می کنم. واقعا شرایطی که در زندگی نامه های عرفا رو میخونم ندارم. لیسانسم. امکان ورود به حوزه ندارم که باهاشون همنشین شم. کلاس های آزاد حوزه هر از گاهی میرم اما فقط تابستان و آن جو معنوی که باید رو نداره. من جیکار کنم واقعا؟ برخی وقتا میگم ولش کن خدا شرایط معنوی اطراف ما رو میبینه و ازمون توقع نداره. بیخیال سلوک. اما اگر دلم بیخیال این سوز می شد الان به شما نامه نمی‌نوشتم که. لطفا سوالم بدون نام بنده در معرض دید عموم قرار بگیرد چون می‌دانم سوال خیلی هاست. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم سلوک معنوی و اُنس با حضرت محبوب را چه می‌دانید؟! آیا نباید به آن‌هایی که بی‌سر و صدا در مسیر اُنس با حضرت حق قرار گرفته‌اند فکر کرد؟ در حدیث معراج خداوند به رسول خود«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می فرماید: دوستان واقعی خداوند همان افراد بی‌نام و نشانی هستند که در آسمان، بیشتر از زمین شهرت دارند، یعنی «طوبی للقربا». آیا رزمندگانی که بی‌سر و صدا ره یک‌ساله را یک‌شبه طی کردند، سالکان واقعی نیستند؟ که از گوشه و کنار روستاها و از شهرهایی همچون تربت حیدریه به آسمان معنویت صعود نمودند؟ موفق باشید

نمایش چاپی