بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30502

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: سوالی در مورد طلسم و جادو داشتم. آیا طلسم و جادو وجود دارد؟ در صورت وجود جادو برای رفع اثر آن در زندگی چه ذکر یا عملی توصیه می‌شود؟ سوال دیگری داشتم بنده هرچه تلاش می‌کنم هیچ پیشرفتی در زندگیم ایجاد نمی‌شود و آرامش زندگیم بهم ریخته و کوچکترین تغییر مثبتی یا اجابت دعاهام انجام نمی‌شود. جو سنگینی زندگیم را فرا گرفته است مرا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خوب است در این مورد کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» را که روی سایت هست، مطالعه فرمایید. http://lobolmizan.ir/book/1213 

۲. با خوش‌خُلقی و ایثار و صله‌ی رحم و تواضع إن‌شاءالله مشکل حل می‌شود. موفق باشید

30159
متن پرسش
سلام استاد: پدر من یه آدم خیلی خیلی سادست که هیچ کاری به جز کارگری از دستشون برنمیاد. تا الان که من ۳۰ سالمه همش با خودم فکر می‌کردم ما که زندگیمون میچرخه و مشکل مالی نداشتیم تا الان. اما این سالها مدام تو خونمون به علت بیکاری پدرم دعوا بوده. حالا میگم یعنی خدا این همه سال دلش برای ما نسوخت که هر روز شاهد دعوا و قهر مادرم باشیم؟ و چه اثرات بدی که این دعواها روی ما بچه ها داشته و زجری که پدرم از بیکاری و دعواهای مادرم کشید. مادرم هر روز کلی پدرمو سرزنش و لعن و نفرین میکنه خصوصا زمستونا که کار اصلا نیست برای کارگر. ولی فامیلامون که کارمندن فضای خونشون خیلی پر محبت و آرومه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیباییِ زندگی را در همین بدانید که چگونه انسان‌ها می‌توانند در همین مشکلات پا برجا باشند. زندگی خودِ ما هم تقریباً همین‌طور بوده و نتیجه‌اش این شد که مثلاً بنده هرگز از فقر نمی‌ترسم، زیرا تجربه کرده‌ام خداوند در فقر هم، نه‌تنها ما را فراموش نمی‌کند، بلکه عزمی بزرگ‌تر به ما عطا می‌شود. مادرتان اشتباه می‌کنند که فکر می‌کنند در این سختی‌ها نمی‌توان زندگی کرد. موفق باشید

30061

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید چرا مردم در حال حاضر انقدر پوچی و حس پوچی کل زندگیشون رو فرا گرفته، حتی قشر مذهبی که شعائر رو هم تعظیم می‌کنند وقتی تو زندگیشون نگاه می‌کنیم می‌بینیم فقط شعارزده هستن و عملا یه زندگی روزمره ی بدون هدف رو میگذرونن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. سال‌ها پیش در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» پیش‌بینیِ این مشکلات شد. آنچه هست با راهی که جناب صدرالمتألّهین در مقابل ما گشوده‌اند، افقِ معنابخشیدن به آینده‌ی بشر، گشوده می‌شود. موفق باشید

29934
متن پرسش

با سلام استاد: خیلی دوست دارم ریاضت بکشم یکم سجده طولانی یا رکوع طولانی و ... داشته باشم نمی توانم! روحم موافقت نمی کنه چه کنم استاد؟ برای نجاتم از بی عزمی چه کنم؟ تا کی امروز و فردا؟ آثار شما را بعضا مطالعه کردم جسارتا اگر بشه ارجاع ندهید. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به افقی نظر کنید که در پیشِ رو دارید. نوشته‌ای که در مورد حاج قاسم تحت عنوان « حاج قاسم سلیمانی و ایمانِ شورمندانه» عرض شد خدمتتان ارسال می‌شود. در موردآن  فکر بفرمایید. موفق باشید

حاج قاسم سلیمانی و ایمانِ شورمندانه

باسمه تعالی

مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً (۲۳/ احزاب)

۱. حقیقت؛ منشأ شورمندی است و حقیقتاً شورمندی در قالب نظر به حقیقت بروز می‌کند و چون شورمندی در شخصیت انسان‌ها به ظهور آید، به صورت ایثار و فداکاری و شهادت خود را می‌نمایاند.

۲. ایمان، شأنی از حقیقت است و کسی که به راستی نظر به حقیقت دارد و در انس با آن زندگی می‌کند، به راحتی حاضر است به خاطر هرچه بیشتر در آغوش حقیقت جای بگیرد، از همه‌چیز و حتی از خود بگذرد و دست‌شستن از زندگی، تنها از عهده‌ی کسی برمی‌آید که در راستای ایمان به امری والا به شورمندی رسیده باشد. مؤمن در لحظه‌ی شورمندی اتحاد وجود خویش با حضرت معبود را تجربه می‌کند چیزی که شهید حاج قاسم سلیمانی در نظر به امر والای انقلاب اسلامی بدان دست یافت. و لذا شورمندی را تا انتهای آن که همان رسیدن به شهادت است در خود به فعلیت رساند. و این درست بر عکسِ آن نوع شورمندی است که اهل ثروت و شهرت به دنبال آنند تا یکنواختیِ زندگی را در تاریخی که یکنواختی، ریشه‌ی انسان را خواهد خشکاند؛ به دنبال آن می‌باشند.

۳. حاج قاسم به خوبی فهمید اگر بعد از دفاع مقدس در شورمندیِ ایمان خود، خود را ادامه ندهد و انقلاب اسلامی را مأوا و بستر آن شورمندی نکند، هرجا که باشد با هر درجه و عنوانی، اژدهای یکنواختیِ این دوران او را خواهد بلعید. و این عجیب‌ترین قدمی است که تنها با حاج قاسم‌ها به ظهور می‌آید. آیا ما در بنیاد خود چنین حاج قاسمی را نهفته نداریم؟ 

۴. این نکته‌ی بسیار مهمی است که وقتی انسان نداند آرمان‌ حقیقی‌اش چه باید باشد، سرگردان اهداف تهی می‌شود و عملاً خود را در امورِ پراکنده، پراکنده می‌کند و برای نجات از این پراکندگیِ شخصیت، حضرت احدیت جان و قلب انسان را به سوی خود جلب میکند، تا انسان از پراکندگی شخصیت نجات یابد و به خود آید. به خودآمدن، همان احیاء و زنده‌شدن قلب است. زیرا در آن صورت توجه جان انسان به حقیقتِ یگانه‌ی عالم می‌افتد و احساس زنده بودن قلب، در خود انسان پیش می‌آید و در این حال چشم انداز و میدان دید انسان تنها حقیفت خواهد شد و هرجا آن را بیابد می شناسد.

۵. مهم آن‌جا است که هرکدام سعی کنیم تکلیف‌مان را نسبت به حقیقت بدانیم و دائم به این فکر باشیم که خودمان حجاب حقیقت نباشیم تا از تجلیات انوار الهی که ما را متوجه چشم اندازی می‌کند که در پیش روست، استفاده کنیم و افق عالم را صبح طلوع حقیقت در نظر بگیریم و هم‌اکنون از آن بهره‌مند شویم. در آن صورت خدا را در تاریخ‌های مختلف و در مناظر مختلف نظاره خواهیم کرد

۶. فهمِ شأن خدا در هستی به این معنا است که انسان به اقتضای ذاتش که وجودی است گشوده، می‌تواند تجلیّات انوار الهی را در خود احساس کند و با همه‌ی موجودات که بهره‌ای از وجود دارند رابطه برقرار کند و آن‌ها را بفهمد و نسبت به وجودِ آن‌ها فکر کند و با موجودات گفتگو نماید. در این حالت است که انسان می‌یابد چگونه تشییع‌کنندگانِ سردار، مظهر انوار الهی بودند.

۷. ما انسان‌ها هر بار حینِ رو برو شدن با یک رخداد تاریخی و یا انسانی بزرگ، چیزی متفاوت را می فهمیم. تعدد دلالت‌ها هر بار یک تعدد تاریخی است. این تعدد از این‌جا ناشی می‌شود که هر بار به گونه‌ای متفاوت از سوی تجلیات الهی مورد خطاب قرار می‌گیریم و این است که باید بدانیم از حاج قاسم سخن گفتن تمام شدنی نیست.

29031
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر: در موضوع پلورالیسم با یکی از افراد گفتگویی داشتیم. با مراجعه به صحبت های شما (کلام جدید - اسلام و پلورالیسم - تفسیر سوره شوری -امام رضا و پلورالیزم - پرسش و پاسخ) مواردی بود که عینا مطرح گردید. پاسخ هایی به مواردی که بیان کرده بودید دادند که قسمتی از آن را بطور خلاصه می آورم متن زیر بیشتر ناظر بریادداشت اسلام و پلورالیزم هست ------------------------------------------------- خب اینها هیچکدام ربطی به مسیحیت ندارد. این ایات همگی اشاره به بدعت های مسیحی عرب زمان پیامبر بوده است. ربطی به مسیحیت بیزانس ندارد. زیرا ایات مصداق عقاید مسیحیان نیست. اما می‌گویید که : «و وَحیِ ناسخ که می‌فرماید بقیه‌ی کتاب‌های آسمانی دیگر رسالت هدایت ندارند، قرآن است» این هم سخنی صحیح نیست و مبنای قرانی ندارد. قران در سرتاسر آیاتش کل انجیل و تورات و کتب آسمانی را تایید کرده و در هیچ آیه ی نداریم که گفته باشد آنها منسوخ شدند. اینها صحبت های من در آوردی است ریشه قرانی هم ندارد. مثلا در سوره مائده آیه 47 قرآن صراحتا می‌فرماید که به انجیل حکم کنید. حال چطور منسوخ شده در حالی که دستور وحی اینه که به انجیل حکم شود؟ در سوره مائده آیه 47 داره مستقیما میگه به مسیحیان که به انجیلی که در دستتان است عمل کنید و حکم کنید و انجامش دهید و اگر نکنید از نافرمایان هستید: سوال من از شما اینه اهل انجیل به کدام انجیل داوری کنند و انجامش دهند؟ بدون شک این آیات نشان می‌دهد قرآن اولا انجیل را در دسترس مسیحیان می‌د‌اند. یعنی صحبت از یک انجیل خیالی نیست! ثانیا انجیل مسیحیان را وحی می‌داند و الهی. ثالثا حکم می‌دهد که به آن عمل شود. ----------------------------------------- یک مورد دیگر بحث تثلیث بود که مقداری تحقیق کردم به مصاحبه دکتر نصر - جان هیک رسیدم گویا این مورد هم که به آن انتقاد زیادی وارد می کنند هم احتیاج به بحث و بررسی دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پلورالیسم به آن معنا که بقیه‌ی ادیان الهی را در جای خود و در نسبت به امت‌های خود بپذیریم و جایگاهی برای آن‌ها قائل باشیم؛ حرف غلطی نیست. ولی وقتی قرآن می‌فرماید: «لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ» آن‌هایی که حضرت مسیح را به یک معنا خدا و یا فرزند خدا می‌دانند، کافرند؛ می‌‌توانیم بگوییم این طرز فکر از نظر قرآن حق نیست. آری! آن نوع مسیحیت که خداوند در موردش می‌فرماید: «لَيْسُوا سَوَاءً ۗ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ» همه‌ی اهل کتاب یک‌طور نیستند، عده‌ای از آن‌ها اهل تلاوت آیات الهی و اهل سجده و قیام می‌باشند. که بحث آن‌ها جدا است. اینان برای خود از نظر ما حق هستند، اما آیا می‌توانیم توحید ناب اسلامی را رها کنیم و به آن نوع دیانت رجوع نماییم؟ و آیا این نوعی کفر نسبت به حقیقتِ توحید به حساب نمی‌آید؟ موفق باشید

28648

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: برای اینکه درباره انقلاب اسلامی اطمینان قلب پیدا کنم چه مطلبی بخونم؟ هم چنین برای اینکه به دیگران منتقل کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های متعددی در رابطه با انقلاب اسلامی روی سایت هست. فکر می‌کنم از هرکدام شروع فرمایید، بتواند شروعی برای جواب جنابعالی باشد. موفق باشید

28303
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: ببخشید تا چه مقدار «شانس و اقبال» در زندگی دخالت دارد؟ آیا اصلا باید شانس را به رسمیت بشناسیم؟ فرقش با رزق و قضا و قدر چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در اسلام چیزی به نام شانس و اقبال نداریم. آنچه مورد توجه است تقدیری است که خداوند برای انسانها مقدر می‌کند. موفق باشید

27346
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ببخشید مزاحم شدم. در حال طی کردن سیر انسان شناسی کتب حضرتعالی هستم. یک چیزی مشغولم کرده که تقاضا دارم خواهشا من رو از این بن بست در بیارین. حقیر با عشق و علاقه بسیار کتاب ها رو مطالعه می کنم اما احساس می کنم که شاید این مطالعه کافی نباشه واسه ساختن ابدیت و رسیدن به هدف خلقتم. با شما در میان میزارم و خواهشا راهنمایی بفرمایید تا دلم قرص بشه. حقیر الحمدلله به لطف خداوند سعی در انجام واجب و ترک محرمات دارم به نیت اطاعت از امر خداوند و جایی مشغول هستم جهت رزق حلالی که امورات دنیایی انجام بشه در حدی مراقبت بر مسائل اصلاح اخلاق هم دارم و برای خانواده هم وقت زیاد میزارم و مشغول به مطالعه ی کتب انسان شناسی شما هم هستم و در امور مطالعه ای، تفکر هم دارم. حال سوال و تشویش خاطر حقیر بر این هست که آیا این راهی که عرض کردم، آیا حقیر رو به مطلوب میرسونه؟ میتونه من رو به هدف خلقتم و کمال انسانی و عبودیت برسونه؟ خواهشا اگه زحمت نشه به صورت مفصل راهنمایی بفرمایید لطفا و خواهشا. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح مفصل نمی‌خواهد! باید این مطالعات از یک طرف، افقی را در مقابل ما بگشاید که از حقایق و سنن جاری در عالَم غافل نباشیم و از طرف دیگر، با خلقِ خدا مهربانی کنیم و به خودمان نیز بی‌دلیل سخت‌گیری نکنیم که از لذّات زندگی باز بمانیم. موفق باشید

27320

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وقت بخیر خدمت استاد گرامی: یکی از کاربران در کانال لب المیزان در مورد شهاب سنگ پرسید بود در پاسخ شما فرمودید ستاره دنباله دار طارق، مسند شما چیست در صورتی که شبکه خبر در ایران و خارج از ایران شهاب سنگ اعلام می کنند. اطلاعات در مورد ستاره طارق را از کدوم منبع معتبر مطالعه کنم. این نشانه ظهور است و اینکه در همه ادیان منتظر منجی هستند چرا در قرآن اسم حضرت مهدی را ذکر نگردیده؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شهاب‌سنگ، یک بحث علمی است که در جای خودش علت آن بحث شده است. ۲. ستاره‌ مبحث دیگری است که ربط به حضور حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ندارد. ۳. در مورد بحث علت نام‌نبردنِ ائمه «علیهم‌السلام» در قرآن، بحثِ سومی است که در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت است، می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

27174
متن پرسش
سلام علیکم: یا توجه به اینکه بحث جهان پسا کرونا در محافل در حال طرح بحث است، آیا می توان چنین قلمداد کرد که یک احتمال این است که واقعاً در امتداد این واقعه، فضای عبور از نظم مادی مدرن به نظم معنوی و نظم تحت‌تأثیر هدایت‌های الهی و در جهت غلبۀ ولایت حقه به وجود بیاید یعنی این پدیده‌ها یک امری تلقی شود که تحت تدبیر حضرت ولیعصر و جامعه جهانی را به‌تدریج از نظم مادی و سیطر‌ه‌ی قدرت‌ها به ‌سمت یک نظم معنوی و رهایی از تسلط مادی سیر دهد اما در نقطۀ مقابل، این هم محتمل است که مهلت شیطان هنوز تمام نشده باشد و خدای متعال مهلتی به شیاطین جن و انس داده باشد و دستگاه ابلیس و شیاطین انس از این فرصت استفاده کنند و با طراحی‌های بزرگ و پنهان در پشت صحنه، به‌دنبال تغییر مفهوم و سازوکارهای حکمرانی بر جهان و ایجاد یک نظم پیچیده‌تر مادی، یعنی عبور از حاکمیت کنونی قدرت‌های مادی بر جهان به‌سمتِ حاکمیت مجازی و حکمرانی مجازی و سایبری باشند که فضایی مدیریت‌پذیرتر، خشک‌تر و سخت‌تر است این طراحی‌ها ممکن است توسط دست‌های پشت صحنه‌ی قدرت در جهان انجام شود و همان‌طور که بحران جنگ جهانی اول و دوم، بستر جامعه جهانی را برای پذیرش یک نظم جدید با ادعای صلح پایدار مهیا کرد، این فضای ناامن کنونی هم می‌تواند جامعه جهانی را برای پذیرش یک پیشنهاد جدید برای تحقق یک نظم مادی و ایجاد حکمرانی مجازی مهیا کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در این مورد فکر کرده‌ام و معتقدم حداقلِ چیزی که در آینده پیش می‌آید، تصوری است که انسان‌ها متوجه می‌شوند تنها نباید به جهانِ مدرن فکر کرد. البته ظاهراً جنگی در این رابطه شروع شده که یک طرف می‌خواهد باز با امید به دنیای مدرن زندگی را ادامه دهد و عده‌ای متوجه شده‌اند دنیای مدرن با آن‌همه اُبهت، در مقابل یک ویروس ناچیز، زمین‌گیر شده‌ است. پس باید به جهانی دیگر فکر کرد. موفق باشید

26854

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیزم: استاد بنده کارم وکالت بود که مدتی رها کردم توصیه شما این بود در کنار خانه داری وکالت رو ادامه بدهم اما بنده علاقه ای ندارم تنها به ادامه تحصیل در معارف اسلامی و تفسیر قرآن علاقه دارم که همه عمرم را صرفش کنم. همسرم حوزه را اجازه نمی دهد. به نظرتون شغل و ادامه تحصیلم را چه کار کنم؟ استاد من علاقه و استعداد خیلی زیادی در معارف اسلامی و امور فرهنگی دارم به ویژه تفسیر قرآن چه جوری از عمرم بهره لازم را ببرم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی، این‌طور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی احساس نیاز روحی نسبت به وکالت ندارید، به خودتان سخت‌گیری نکنید. عرض بنده این بود که بدون دلیل از وسعتِ انسانی خود غفلت نفرمایید و روحیه‌ی صوفی‌گری را به زندگی خود تحمیل کنید. موفق باشید

26561
متن پرسش
با سلام: استاد بعضی مواقع صحبت‌هایی کرده‌اید که به موقع بر روی سایت لب المیزان نمی‌آید. آیا راهی نیست برای آن‌که ما زودتر به آن مطالب دست پیدا کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که برای بارگزاری بر روی سایت، مراحلی باید طی شود، بعضاً رفقا از طریق کانال زیر زودتر اقدام به قراردادن آن صوت‌ها کرده‌اند. بد نیست به آن کانال رجوع فرمایید. موفق باشید https://eitaa.com/hasannazari110

25637
متن پرسش
سلام: با توجه به سوال ۲۵۳۰ می خواستم بدانم قیامت کبری با توجه به نشانه هایی در جهان ماده رخ می دهد و هنوز اتفاق نیفتاده پس هنوز این چنین جهانی نیست که پیامبر در آن باشد!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قیامت کبری هم‌اکنون در مقام خود به عنوان یکی از عوالم وجود، موجود است. این انسان است که باید تلاش کند در سیر تشریعی خود به آن‌جا برسد وگرنه در سیر تکوینیِ خود همه به آن‌جا می‌رسند. موفق باشید

24941

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: بنظر حضرتعالی مقتدی صدر قابلیت و توانایی حل مشکلات عدید کشور عراق را دارد؟ و در مجموع شخصیت او را چگونه تحلیل می فرمایید با توجه به تغییرات و تزلزل دائمی شخصیت او در چند سال اخیر؟ و راه برون رفت عراق از این مشکلات را چه می دانید؟ با تشکر و آرزوی افزونی توفیقاتتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده یکی از مشکلات عراق، این آقا است؛ اصلا قابل پیش بینی نیست به خصوص بعضی از طرفداران او. موفق باشید

24938
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده: می خواستم ببینم فرق بین برهان صدیقین ابن سینا و خواجه نصیر الدین چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاصدرا در برهان صدیقین خود واسطه‌ی ابطال دور و تسلسل را در نظر ندارد و این به کار صدیقین که بی‌واسطه با خدا مرتبط‌اند نزدیک‌تر است. موفق باشید

23302

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: اینکه ارسطو می آید برای اندیشه متد می دهد چرا کار اشتباهی است؟ و اینکه می گویند غرب در متد گیر افتاده به چه معناست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بر سر آن نیست که به‌کلّی از متد یا منطق روی بگردانیم. بلکه بحث بر سر آن است که حقیقت، وسیع‌تر از آن می‌باشد که بتوان همه‌ی ابعادِ آن را در متد پیدا کرد. در این مورد خوب است به نظریات گادامر در کتاب «حقیقت و روش» رجوع فرمایید. موفق باشید

34358

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: خسته نباشید. بنده سخنرانی حضرتعالی راجع به شرح کتاب آداب صلوه حضرت امام رحمه‌الله علیه را گوش دادم تا جلسه ۱۷ را استماع کردم سوالاتی داشتم. ۱. توجه به عز ربوبیت و ذل عبودیت می شود بیشتر توضیح داده شود؟ ۲. یکی از آداب باطنیه قلبی نماز نداشتن منیت و خودخواهی و خودپرستی است چگونه اینها را از دل بیرون کنیم و چگونه بفهمیم از دل بیرون رفته می شود؟ می شود راجع به منیت توضیح بیشتر بدهید بنده سعی کردم نمازم را اول وقت بخوانم اذان و اقامه را می گویم قبلش می گویم که تفهیم به قلب بشود، قلبم متذکر بشود ذکر رکوع و سجود امکان باشد طول می دهم، حمد و سوره می خوانم چشمم می ببندم با آرامش می خوانم شمرده وبا آن ملایکه که پشت سر ما هستند می گویم که کمک کند که نماز با حضور قلب باشد، وقتی ذکر می گوییم و تعقیبات نماز می خوانم انگشتم روی سینه ام فشار می دهم که تفهیم به قلب بشود. سعی کردم آنچه شما گفتید را عمل کنم و راجع به حب به دنیا، حب نفس و حب شهوت که حجاب است چه کار کنم که موانع برای باطن نماز هست. مثلاً حب به غذا دارم من خیلی غذا ها را دوست دارم و لذت می برم چه کارکنم؟ اگر از آن غذا را کم بخوریم ویا اصلا نخوریم یا روزه بگیریم وبرای اینکه نماز صبح قضا نشود چه کار کنم؟ آخه نفسم قوی است شیطان هم نمی گذارد خواب برایم غلبه می کند چه کارکنم؟ ۳. اینکه ما فلسفه بلد نیستم آیا نیاز هست براهین بخونم برای استدلال عقلی که فرمودید که با براهین عقلی به قلب برسد؟ براهین صدیقین خواندم چیزی نفهمیدم یک مقداری و ۴. اینکه اعمال ما نوشته می شود آیا تفهیم به عقل ما هست که ما بفهمیم نه اینکه قلم بدست گرفتند ولی می‌نویسند و یا پل صراط و باغ بهشتی مثل و جنس آنها دنیایی نیست جنسش فرق می کند وعقل ما با آن نمی رسد می شود توضیح دهید؟ آیا چگونه کنه ذات احدیت پی ببریم این چگونه میسر می شود وبرای عبودیت چه کار کنم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این‌که کار را با شرح کتاب «آداب الصلواة» شروع کرده‌اید، کار خوبی است و إن‌شاءالله با ادامه آن مباحث بسیاری از مسائل‌ و سؤالات‌تان برطرف می‌شود. به همین جهت فرموده‌اند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد» ۲. اگر بتوانید مباحث مطرح‌شده در «ده نکته از معرفت نفس» و سپس «برهان صدیقین» را همراه با شرح صوتی آن‌ها که هر دو روی سایت هست، دنبال بفرمایید؛ مباحث «آداب الصلواة» با عمق بیشتری شما را در بر می‌گیرد. موفق باشید

31745

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر طربناک استاد سلام و درود: کره زمین در چه زمان و فضایی رو به نیستی و زوال می‌رود؟ برای تبیین بیشتر سوال باید عرض کنم: ما در مباحث معرفت النفسی داریم که اگر انسان در شرایط و بستر طبیعی رشد کند و عواملی مثل چشم زخم و تصادف و بیماری های غیر منتظره انسان را زودتر از وقت مقدر حیاتشان به وادی مرگ جسمی نکشاند، به تدریج از جایی به بعد این روح احساس می‌کند با نظر به این جسم نمی‌تواند ادامه حیات دهد و باید از نظر و تدبیر جسم دست بردارد و به عالم بالا برود. حال سوال این است که رسیدن قیامت و نابودی کره زمین هم در این ساحت اتفاق می افتد؟ یعنی روح جمعی بشر (منظور روح تکوینی که مختص همه ماست) در آینده به چنان تعالی و معنویتی در کره زمین نائل می‌گردد که گویا دیگر نمی‌توان در کره ای مادی با چنان ظرفیت متعالی و معنوی زندگی کرد و آن هنگام است که خورشید افول می‌کند و در نفخ صور می‌دمند تا روح جامع بشری که روزی از عالم ملکوت به عالم ماده آمده بود دوباره از عام ماده به عالم ملکوت برود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بحث «حرکت جوهری» در این مورد بسیار کارساز است زیرا در هر صورت نفوس انسانی تحت تجلیات انوار الهی همراه با عالم ماده در کلیت‌شان از قوه به فعل می‌رسد و در همین رابطه انسانِ آخرالزمانی به میان می‌آید. موفق باشید

31726

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
حضرت جانان سلام علیکم: در ابتدا ارتحال حضرت علامه حسن زاده آملی قدس الله نفسه الزکیه رو خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، امام امت خامنه ای کبیر و شخص جنابتان تسلیت عرض می کنم و عرضه می‌دارم که این مصیبت و این فشار قلبی از زمان شهادت سردار دلها برایمان اتفاق نیفتاده بود و از محضر شریفتان التماس دعا و کوچکترین محب و دوستدارتان را از دعای خیر شب و روزتان منع و محروم نگذارید که سخت محتاج و ملتمس آن هستیم. اما بعد، حقیر مدتی هست بلطف خدا و دعای خیر شما خوبان خدا، در برخی فعالیت های عام المنفعه و خیریه و بسیج و... شرکت جسته و به آنان تمسک و از آنان استمداد می‌گیرم به طوری‌که خیلی از ساعات و اوقات زندگی دراین فعالیت ها می‌گذرد و چیزی که متوجه آن شده ام این است که اینها وسعت و سعه ی فوق العاده ای احتیاج دارد و هر قلبی و هر عقلی به آن راه ندارد و گویی قلبی به وسعت قلوب و عقلی به فراخی عقول احتیاج دارد، و حقیر این مهم را در خود سراغ ندارم و کمبود آن قلب را فشار و عقل را سرگشته می‌نماید... اولا اکثرا بخاطر مشغولیات و درگیری ها لیاقت و سعادت اینکه حضورا خدمت برسیم و از محضر وجود ذی جودتان کسب فیض کنیم و نیرو بگیریم و به سان سربازی هستیم که در خط مقدم جبهه هستیم و پیرمراد و فرمانده در دسترس مان نیست شبیه به چیزی که شهید هادی فرموده بودند که امام برای دیدن نیست و برای متابعت است، برای توفیق در این راه به دعای خیر و نظر لطف شما هستیم که خدای شما شاهد است اینها را محض شیرین زبانی و چاپلوسی عرض نمی‌کنم که خدا را شاهد براین حرف های قلبم و روحم می‌گیرم... و مراتب خضوع و خشوع و التماس دعا خود را به محضر شریفتان عرضه می دارم. از خدا سلامتی شما و استدام سایه ی پربرکت تان را می‌خواهم و به خدای علی عظیم خبیر می‌سپارم. یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی به بودنی باید فکر کرد که در بستر حضور حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بودنِ آخرالزمانیِ ما شده است. در این مورد عرایضی تحت عنوان «امام خمینی و بودنی به وسعت بودنِ آخرالزمانی» در کانال مطالب ویژه هست. امید است مفید افتد. موفق باشید

31310

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز فال و خواب دیدن چقدر می تونه منشا اثر و تاثیر داشته باشه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه به ما فرموده‌اند «علیهم‌السلام» به خواب نباید اعتنا کرد. موفق باشید

31112

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: به نظرتون این متن درسته؟ بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم تبیین عالم ذرّ جسم و جسد پس از توضیح ماده و صورت و تشکیل جسم از این دو، به تبیین بدن و بُعد جسمانی از دیدگاه ملاّصدرا رسیدیم. بدن اصلی نفس را بدنی معرفی کردیم که هم خواص مجرد و هم خواص طبیعی دارد. این بدن با نفس، ترکیب اتحادی دارد و همان است که با عنوان بدن برزخی شناخته می‌شود. بدنی که از آن سخن می‌گوییم، در واقع قوّه‌ای از قوای نفس است که نفس برخی از افعال خود را با آن انجام می‌دهد و آن را به حرکت وامی‌دارد. این بدن نیز به خودی خود نمی‌تواند از نفس تخلف کند؛ تا جایی که به دلیل اتحاد نفس با بدن خود، بدن نیز همراه با نفس می‌رود تا به تجرد می‌رسد. روشن است که این بدن، غیر از بدن ظاهری است که از ترکیب عناصر چهارگانه تشکیل شده. زیرا بدن ظاهری تحت تأثیر حالات گوناگون تغییر حالت می‌دهد، دچار ضعف و سستی می‌شود، تجرد و بقا ندارد و در مرتبه‌ای از نفس جدا می‌گردد، که همان مرگ است؛ پس معلوم می‌شود اتحاد با نفس ندارد و تابع آن نیست. علاوه بر این گفتیم بدن اصلی نفس، حرکت جوهری دارد و حرکت جوهری از نقص رو به کمال است؛ اما بدن ظاهری برعکس، به مرور زمان زایل می‌شود و رو به فنا می‌رود. بدن اصلی، از قوای نفس و در واقع رتبۀ نازل آن است؛ یعنی نفس در رتبۀ نازل خود با این بدن تحقق می‌یابد. بدن ظاهری را نیز همین بدن انشا می‌کند. یعنی بدن ظاهری، بدن مرتبۀ نازل نفس است که برخلاف بدن اصلی، با خود نفس غیریت دارد. پس معلوم می‌شود در ابتدا بدنی در کار نبوده که نفس در آن حادث شود؛ بلکه حدوث نفس مساوی است با شکل‌گیری بدن اصلی که به آن جسم می‌گوییم و این همان معنای جسمانیةالحدوث است. در واقع نفس پیش از تشکیل بدن ظاهری، جسمانیةالحدوث شده و پس از حدوث، با جسم حرکت می‌کند؛ تا اینکه در عالم طبیعت قرار می‌گیرد و بدن ظاهری را انشا و در آن تصرف می‌نماید. به این ترتیب دیگر در تبیین آیۀ الست نمی‌شود این اشکال را وارد کرد که: «عالم ذرّ نمی‌تواند موطن نفس باشد، چون نفس جسمانی است و در عالم ذرّ، جسمی نبوده است!» زیرا منظور از این جسمانیت، عناصر چهارگانه و جسد مادی نیست. بدن اصلی نفس یا همان جسم، پایین‌ترین رتبۀ تجرد و نقطۀ اتصال عالم محسوس و مجرد ماست و ما با آن بدن به روحانیةالبقا می‌رسیم. اما مشکل اینجاست که بدن ظاهری یا همان جسد را اصل دیده‌ایم، از ضعف و بیماری‌اش هراس داریم و می‌ترسیم که وقتی با مرگ، این بدن را از دست بدهیم، چطور از نعمت‌های بهشتی استفاده کنیم! حال آنکه خاصیت این بدن، همین است و گریزی از ضعف و بیماری و مرگ ندارد. اصل، بدنی است که در ابدیت با آن زندگی خواهیم کرد و باید مراقب آن باشیم. زیرا نفس همیشه و در هر عالمی بدن اصلی خود را که جسم است، دارد و می‌تواند بدن متناسب با آن عالم را برای خود بسازد؛ در دنیا با عناصر چهارگانه، در برزخ با ملکات و در قیامت با عقل. برای همین است که به عنوان مثال، بینایی به عنوان یکی از قوای نفس، نه تنها در عالم ماده، بلکه در برزخ و قیامت نیز چشمی متناسب با آن عوالم دارد که آلت و مجرای ظهورش است؛ چنان‌که در روایات آمده است[1]. تدبیر ذاتی نفس برای بدن اصلی، این است که هرگز از آن جدا نمی‌شود و هرگز نمی‌میرد. نور حیات و حس و ادراک نیز در همین بدن اصلی، جاری و ذاتی است و دردها و لذت‌های مادی را آن بدن درک می‌کند، نه بدن ظاهری. اما جسد ذاتاً جماد است و نفس، آن را برای ادارۀ امور ناسوتی خود می‌سازد. بعد هم با قوای خود در آن تصرف و تدبیر می‌کند. البته با اینکه ساختن و تدبیر جسد، به عهدۀ نفس یا همان بدن اصلی است، اگر جسد به نحو معتدل ساخته و تدبیر نشود، تقصیر نفس نیست؛ زیرا نفس با عناصر و موادی که به آن داده شود، کار خود را می‌کند. پس اگر مثلاً عنصر آتش در این مواد غالب باشد، بدنی هم که ساخته می‌شود، معتدل نیست و غلبۀ صفرا دارد. از همین روست که در اسلام این‌همه به نوع تغذیه، سبک زندگی و حتی رفتار و گفتار و افکار مادر در دوران بارداری اهمیت داده شده و پس از آن برای شیردهی و تربیت فرزند نیز آداب بسیاری آمده؛ همه برای اینکه در دنیا بدن کودک با مزاج سالم و معتدل ساخته شود. همچنین ملکاتی در او رشد کند که بدن فردایش را نیز معتدل و زیبا بسازد. نتیجه آنکه ماده‌ای که صورت نفس را می‌پذیرد و نفس در آن تصرف می‌کند، این بدن ظاهری ثقیل نیست؛ بلکه ماده‌ای لطیف، معتدل و نورانی است که استعداد و شوقِ تجرد دارد؛ برخلاف جسد و بدن ظاهری که می‌خواهد در دنیا بماند! آن مادۀ لطیف یا همان جسم و بدن اصلی، متناسب با جوهر نفس است. اما جسد با جوهر نفس، تناسبی ندارد؛ ازآن‌رو که برخلاف نفس، فانی است. بنابراین هستی و حتی بدن ما این بدن ظاهری نیست که نگران باشیم پس از مرگ بدون آن چه کنیم! ما قبل از این بدن بوده‌ایم؛ پس از این بدن هم خواهیم بود. بدن ظاهری، بدنی عاریه‌ای است که نمی‌تواند جزء حقیقت موجودیت ما باشد؛ زیرا تنها به عنوان پوشش و غلافی برای جسم ساخته می‌شود، آن هم صرفاً در محدودۀ دنیا؛ و همچون لباسی است که کهنه و پاره و دور انداخته می‌شود. منظور از جدایی نفس از بدن هنگام مرگ، کندن همین لباس است که از اول هم خارج از ذات نفس بوده؛ نه جدایی از بدن اصلی. ذاتی جسد، پوسیدن و از بین رفتن است. اما برای کسی که آن را اصل دیده و وقت و انرژی‌اش را صرف بدن ظاهری کرده، همین پوسیدن و از بین رفتن، عذاب است. برعکس کسی که این بدن را اصل نگرفته، وقتی از دنیا به موطن اصلی خود رفت، لباس دنیایش را درمی‌آورد و تازه آرام و سرحال می‌شود. مثل کسی که از محل کار و جامعه و بازار به خانه برمی‌گردد و قبل از هر کاری لباس خود را عوض می‌کند و متناسب با خانه می‌پوشد تا راحت و آسوده باشد. اگر آیات قرآن را دربارۀ نفس و خلقت آدمی درک می‌کردیم، این مسائل برایمان روشن می‌شد و همۀ سؤالاتمان دربارۀ نفس، بدن، عذاب قبر، برزخ، قیامت و... به پاسخ می‌رسید. اما افسوس که اهل تفکر و تدبّر در آیات خدا نیستیم! [1]- بحارالأنوار، ج65، ص82.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این موضوع بیشتر باید فکر بفرمایید که «حرکت جوهری» صرفاً مربوط به عالَم ماده است و در همین بدن مادی صورت می‌گیرد. باید توجه شود این بدن در دوره جنینی آماده قبول نفس می‌گردد و در بستر این بدن، بدنِ برزخیِ خود را می‌سازد و البته پس از مدتی با بدن برزخی خود، خود را ادامه می‌دهد و قصه «روحانیة البقا» یش شکل می‌گیرد. موفق باشید

31067

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: خدا قوت. نتیجه انتخابات مشخص شد. ۵۱ درصد رأی ندادند و ۱۳ درصد رأی سفید دادند یعنی در مجموع ۶۴ درصد برخلاف فتوای رهبری عمل کردند که رأی مشخص دادن را واجب دانستند. تفسیر من این است که با توجه به نظر بعضی علما مثل آقای خاتمی که نماینده شورای نگهبان هستند که قبل از انتخابات گفته بودند که این انتخابات به نوعی رفراندم هست، نتیجه می‌گیرم حداقل ۶۴ درصد مردم به هر دلیل با این شکل از اداره کشور مخالف جدی هستند. (نه لزوما خود نظام) ۱. با توجه به سیره اهل بیت و آیات قرآن، در این شرایط وظیفه رهبر کشور چیست؟ مگر میزان رأی ملت نیست و مگر مردم صاحب مملکت نیستند و رهبری خدمتگذار مردم، پس چرا سخنان و مطالبات این قسمت از مردم شنیده نمیشه؟ ۲. فکر نمی‌کنید اگر مثل همیشه این قشر از مخالفان نادیده گرفته شوند در آینده، کشور دچار تنش های شدید میشه؟ از شما تقاضایی داریم، اکثریت ما، بشدت مخالف براندازی هستیم و مخالف دخالت خارجی هم هستیم. کشور و اسلام رو دوست داریم و اگر خدایی نکرده به ایران حمله شود بسیاری از ما مخالفان، دوباره جان خود را سپر خواهیم کرد پس شما را به قرآن مجید قسم می‌دهیم خواهش می‌کنیم که صدای ما رو به رهبری برسانید تا ما را ببینند و نادیده نگیرند. ما جز خداوند منان کسی را نداریم و بر او پناه می‌بریم. ۳. در نهایت تفسیر و پیشنهاد شما چیست؟ خدایا شکرت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در این صحنه انتخابات به ظهور آمد عزم انسان‌های موحدی بود که در نفی حیله‌های دشمن حقیقت و دشمن انسانیت به خوبی ظهور کرد و این یکی از ابعاد نورانی انقلاب بود که به ظهور آمد در آن حدّ که رحمت الهی به خوبی جان ملت ایران را فرا گرفت تا در دام توهّمات شیطانی نیفتند و از سروش الهی که از دم قدسی نایب الإمام سریان پیدا کرد؛ بی‌بهره نشوند.

البته بنده یک معلم هستم و نقشی در رساندن پیام افراد به مقام معظم رهبری ندارم. ولی بحمدلله رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله» با بصیرت خدادادی و با تقوای خاصی که خداوند به ایشان عطا کرده‌اند، متوجه این موارد هستند. موفق باشید.    

30658

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: مطلبی را ابتدا از آیت الله نکونام شنیدم که بچه های آدم بجای آنکه بگوییم با موجودات دیگری چون جن ازدواج کردند یا بگوییم خواهر برادر مزدوج شدند با همان انسان نماهایی که روی زمین بودند ازدواج کردند. اخیرا که برین موضوع تامل می‌کردم بنظر رسید قول احق همینست چون ازدواج با محارم آنقدر قبیحست و آثار وضعی در ژنتیک و ... دارد که به سادگی نمی‌توان قائل به حلیت آن در ابتدای امر شد به راحتی خداوند می‌توانست بجای اینکه مستقیم ۲ نفر را بیافریند (خلقت مستقیم هم جای سوال است و خلاف موازین فلسفی) چه اشکالی داشت ۴ نفر را بیافریند دو مرد و دو زن تا بعد به مشکل ازدواج محارم برنخورد مویدی که اخیرا در ویکی پدیا دیدم این است: «انسان خردمند با دیگر انسان‌تباران، بچه‌دار شده‌اند و این باعث شد که پس از انقراض سه گونه دیگر، انسان‌تباران، دی ان ای آن‌ها همچنان در انسان خردمند، موجود باشد. انسان خردمند، حامل دی ان ای انسان‌تبار دنیسووا، انسان نئاندرتال و گونه‌ای دیگر که هنوز شناسایی نشده می‌باشد.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دلایلی بر این امر نداریم بخصوص که به گفته‌ی علامه، این امور مربوط به شریعت است و از حضرت نوح «علیه‌السلام» به بعد مطرح شده. موفق باشید

30510

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام عليكم استاد بزرگوار: با توجه به فرمايشات شما و ديگر اساتيد بزرگوار به اين نتيجه رسيده ام كه امروزه، زنان بايد براي تعالي جامعه قدم بردارند. با توجه به تجربه اي كه از حضور در جامعه دارم و خصوصا مشكلات جامعه زنان، راهكارهاي ارزشمند دين من جمله تعدد زوجات، متعه (در صورتي كه سبك زندگي زن نباشد و به دليل كوتاهي مسئولين و تامين نيازهاي مالي و به كررات نباشد)، قواميت مرد و ... در صورتي كه عاملان آن مردان هوسباز و متاثر از قاجار نباشند به نفع جامعه زنان است. تفكرات فمينيستي بيشترين آسيب را به جامعه زنان وارد كرده است چراكه مانع شناخت خود و طي كردن مسير زنانه زنان شده است. وليكن استاد بزرگوار دلسوزاني در مقام تبيين و تبليغ به شيوه اي اين قواعد فقهي را بيان مي كنند كه زنان از دين دلزده مي شوند. همانطور كه فرموديد در ابتداي انقلاب گاهي امر به معروف و نهي از منكر كردن هاي انقلابيون باعث طرد شدن افراد و پيوستن به جبهه مقابل مي شد. گاهي شاهد تحقير و توهين به زن از طرف اين بزرگواران در مقام تبيين احكام الهي هستم و بهانه شان هم مقابله با فمينيسم است. شما اين حد از قاطعيت و اين شيوه تبيين را با توجه به كثرت تعداد دختران لازم مي دانيد؟ از آنجايي كه به عنوان معلم نظام حقوق زن در اسلام قصد فعاليت دارم از شما خواهشمندم راهنمايي بفرماييد چگونه عمل كنم تا گرفتار افراط و تفريط نشوم و در كجا بايد قاطعيت داشت و در كجا بايد ملايمت و ملاطفت به خرج داد؟ چگونه از تعدد زوجات حضرت رسول صلوات الله عليه بگويم كه غيرت زنانه، در عدم پذيرش اين امور باعث كنار گذاشتن دين و زير سوال بردن دين و ديانت نشود؟ در نهايت چگونه عمل كنم كه انجام وظيفه كرده باشم؟ سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به نظر رهبر انقلاب توجه شود: در نظر حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای بنابر ادله‌ی معتبر دینی چند همسری مردان، مباح اما غیر مستحب است، اما از آنجا که مطابق دلایل قرآنی جواز آن مشروط به اطمینان از رعایت عدالت بین همسران شده است، بنابراین هر گاه از نظر عقلایی عدم تحقق رعایت عدالت بین همسران محتمل باشد، ازدواج مجدد شوهر جایز نیست. همچنین در نگاه کلان معظم‌له به خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی در زندگی انسان و ضرورت شکل‌گیری خانواده و مراقبت و حفاظت از آن، عواملی در استحکام این بنیان الهی و شکل‌گیری آن مؤثر است از جمله: حفظ محبت و اعتماد متقابل زوجین، اصالت نقش مادری و تربیتی بانوان، پرهیز از راه یافتن نگاه مادی به خانواده و تجمل‌گرایی و رقابت‌های مادی خانواده‌ها، ترویج ازدواج آسان و نقش مهم و مؤثر والدین در آن، وظیفه دستگاه‌های حکومتی و رسانه‌ها در تسهیل امر ازدواج جوانان. بر این اساس از آنجا که در جامعه و کشور ما ازدواج مجدد مردان غالبا به ضرر استحکام خانواده و موجب تضعیف محبت زوجین و گاه فروپاشی خانواده است، نگاه معظم‌له به آن خوشبینانه و مثبت نیست و از این روست که این جمله در بیان ایشان تکرار شده است که: «خدا یکی و محبت یکی و یار یکی» موفق باشید

30483

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: بنده گاهی اوقات هیچ رغبتی به درس خوندن ندارم، اصلا حوصله ندارم، هی خودم رو مشغول می‌کنم و وقتم تلف میشه. با این حال بازم نمیرم درس بخونم. چیکار کنم که این حالت پیش نیاد، و اگه پیش اومد چه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به خودمان توجه دهیم که شرط حضور در جهان و وسعت‌دادن به خود و بیش از حدّ به خود نزدیک‌شدن، تعمق در همین دروس است. موفق باشید

نمایش چاپی