باسمه تعالی: سلام علیکم: با یک ارادهی محکم بنا را بگذارید توصیهی مولایمان علی«علیهالسلام» را به فرزند بزرگوارشان در دو جلد کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» دنبال کنید. چرا به دنبال برکه هستید؟! دریا در جلو شما است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید در این موارد اصرار کرد. زیرا فهمیدن هایدگر، عقل خاصی میخواهد که از همه، چنین انتظاری نباید داشت. با عقل فلسفهی اسلامی نه هایدگر فهمیده میشود و نه نیچه. ما نمیتوانیم با عقل حکمت متعالیه، هایدگر و امثال او را بفهمیم، باید عقل دیگری به صحنه آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با وجهِ وجودی موجودات، همه از جهت وجود، یکسانانند ولی در رابطه با ما و در نسبت هر موجود با خدا و در رابطه با عین ثابتهی هر موجود با خودش، موضوع فرق میکند. موفق باشید
با نام حضرت حق با سلام خدمت استاد طاهرزاده: جناب استاد موضوعی به شدت رنجم می دهد و آن شبهه شرک است، وقتی زیارت میروم و توسل پیدا می کنم در ته قلبم این است که مبادا شرک باشد و من مشمول آن آیات شدید قرآن شوم که می گویند کسانی که غیر خدا را می خوانید الی آخر... استاد از شما نمی خواهم پاسخ دهید که اینها شرک نیست همه را می دانم کتابهای مختلفی خوانده ام از مباحث فلسفی و عرفانی صادر اول و این مسایل تا حدی آگاهم، اشعار مولوی، سخنان محی الدین، پاسخهای کلامی متکلمین آیات قرآنی که بزرگان در این حوزه آورده اند را می دانم، با کتابهای شما در این حوزه مثل مبانی نظری و عملی حب اهل البیت (ع) آشنا هستم و عقلم هم کاملا تصدیق می کند ولی وقتی زیارت می خوانم و توسل پیدا می کنم و اهل البیت (ع) را صدا می زنم و از این قیبل ته قلبم می لرزد و می گوید نکند شرک باشد؟ نکند پاسخهایی که بزرگان داده اند جائیش اشتباه باشد و این تصورات ته قلب حس مناجات و توسل را از من می گیرد. مثلا در اوج گریه در زیارت عاشورا این وسوسه ها دیگر توان ادامه را از من می گیرد، ولی وقتی دعاهایی که مستقیما با خدا صحبت و مناجات می کند را می خوانم کاملا راحت هستم و حال و گریه دارم از طرفی با توجه به مباحث واسطه فیض نگرانم نکند این تشکیک ها ارتباط مستقیم من را با خدا بی ارزش کرده است و من نمی فهمم؟ خلاصه در یک دو گانگی نکند شرک باشد از یک طرف و نکند این شک مرا در پیش خدا ساقط کرده از طرف دیگر غمی سنگین را بر دلم مستولی کرده است و حال از شما استاد عزیز که می دانم نقش اهل البیت (ع) و حضور و وجود نوری آنان همه وجودتان را پر کرده است راه حل می خواهم و البته این زمان طولانی است سراغم آمده است درست از زمانی که با شبهات و هابیت آشنا شدم با کمال تشکر از استاد عزیز.
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه آمادهاید تا یک قدم جلوتر بیایید و به اصطلاح به تلوین بعد از تمکین برسید. در تمکین انسان میرسد به اینکه فقط خدا در صحنه است، ولی در قدم بعدیِ توحید مییابید همهی مخلوقات بالحق در صحنهاند و مظاهر کامل اسماء حسنای الهی یعنی اهل البیت«علیهمالسلام» را از یک طرف بالحق مییابید و از طرف دیگر حق را در آن مظاهر جستجو میکنید و به توحید حقیقی که همان وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت است میرسید. یعنی کثرتها را نیز در حق و بالحق یافتهاید. إنشاءاللّه سه جلسهی بحثی که در اعتکاف ماه رجب امسال عرض شد، کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت صادق«علیهالسلام» به آن فردی که مایل بود نقاشی بکشد، فرمودند: اگر میخواهی نقاشی بکشی، اشجار و مانند آنها را ترسیم کن. یعنی عکس موجودات ذیروح را نباید بکشیم. باید کار اصلی ما درک معارف دینی و سلوک الهی باشد و نقاشی نباید جای آنها را بگیرد. موفق باشید
بسمه تعالی . . . سلام علیکم استاد عزیز. . . بنده همون جوانم که تغییرم دادید(سوال 22 35)،استاد همه اون زمان، تغییر منو محال و معجزه دونستن ما قدر ندونستیم،الحمد لله جواب اون سوالم که فرمودید شب قدر 23 به ما رسید و برای ما ساخت و تکمیل شدیم و انشاالله منتظریم ببینیم عید فطر چی قراره بدن. . . ولی استاد یه چی هست اونکه یه غمی اومده تو دلمون از بقیه ماه رمضان که داره تموم میشه نمیدونیم بعدش چیکار کنیم،یعنی میمونه نمیمونه راستش این دعای 45 رو که فرازاش رو میخونیدیم دیدیم راسته والا. . . خلاصه استاد یه چیزی بگید ببینیم با این غم باید چه کنیم؟چه کنیم که بعدش بتونیم شکمو دست بگیریم،زبونو کنترل کنیم،تحملو زیاد کنیم و . . . از بقیه برکات ماه برامون دائمی بشه؟اگر منبع مطالعاتی هست بفرمایید؟(استاد وقتی جوابمون رو میدید این دلمون با بعضی حرفاتون صفا میشه،وقتی رو جوابتون فکر میکنیم میبینیم انگار این جواب قبلش تو دلمون بود اما توجه نداشتیم. . . استاد وقتی جامعه رو گرفتن ازمون به شدت ناراحت شدیم و با خدا درگیر شدیم،آقا رو تحدید کردیم که دیگه جامعه نخونیم خب استاد سخته بخدا بگیرن،به درو دیوار میزنید تا بخونید اما نمیشه،البته نه اینکه ایشون محتاجن،خواستیم ارواح عممون این بحر رحمت دل آقا رو به جوشش در بیاریم تا اینکه شب قدر که سخنرانی 40 حب اهل البیت رو گوش دادیم رسیدیم به اینکه و " بالمومنین رعوف رحیم" آره میدونستیم،اما اون شب با اون جواب شما و اون بخش از ابوحمزه که فرمودید و یه فراز از ابوحمزه انتخاب کردیم که در این فراز از قضا همون حرف شما بود. . . دیگه آخر شبمون ساخته شد و شرمندگی گرفت تمام وجودمون رو و سوختیم از بی غیرتی. . .خدا کنه انشاالله خداوند به حقیقت صاحب الامر علیه السلام برای تمام مسلمانان جهان بهترین تقدیر رو رقم بزنه از جمله شما استاد عزیز و بقیه علماء و بخصوص رهبر عزیزمون و انشاالله نظام اسلامی رو برای ما حفظ کنه. . . ) موفق باشید.
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حفظ روحانیّت ماه رمضان با ورع ممکن است و ورع به آن معنی است که نه تنها از گناهان فاصله بگیریم، از شبهات نیز باید فاصله بگیریم. امام باقر میفرمایند: «إِنَّ أَشَدَّ الْعِبَادَةِ الْوَرَعُ» سختترین عبادت ورع است. معلوم میشود «ورع» چیزی بالاتر از عمل به اعضاء و جوارح است، بلکه باید در سختترین میدان که میدان قلب است وارد شد و در آن حوزه عمل نمود و شخصیت خاصی را برای خود شکل داد. در واقع «ورع» بیش از آن که یک عمل باشد ایجاد یک «عالَمی» است برای خود که خصوصیات خاص خود را دارد. حضرت صادق برای رسیدن به عالَم «وَرع» میفرمایند: «الْمُتَوَرِّعُ یَحْتَاجُ إِلَى ثَلَاثَةِ أُصُولٍ، الصَّفْحِ عَنْ عَثَرَاتِ الْخَلْقِ أَجْمَعَ وَ تَرْکِ خَوْضِهِ فِیهِمْ وَ اسْتِوَاءِ الْمَدْحِ وَ الذَّم» شخصی که اهل ورع است باید سه اصل اساسی را رعایت کند، از لغزشهای مردم کاملاً چشمپوشی کند، در امور مردم دخالت و تجسس نمی¬کند و مدح و نکوهش مردم برایش مساوی است. حضرت در ادامه میفرمایند: «أَصْلُ الْوَرَعِ دَوَامُ الْمُحَاسَبَةِ وَ صِدْقُ الْمُقَاوَلَةِ وَ صَفَاءُ الْمُعَامَلَةِ وَ الْخُرُوجُ مِنْ کُلِّ شُبْهَةٍ وَ رَفْضُ کُلِّ عَیْبَةٍ وَ رِیبَةٍ وَ مُفَارَقَةُ جَمِیعِ مَا لَا یَعْنِیهِ وَ تَرْکُ فَتْحِ أَبْوَابٍ لَا یَدْرِی کَیْفَ یُغْلِقُهَا وَ لَا یُجَالِسُ مَنْ یُشْکِلُ عَلَیْهِ الْوَاضِحُ وَ لَا یُصَاحِبُ مُسْتَخِفِّیالدِّینِ وَ لَا یُعَارِضَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَا یَحْتَمِلُ قَلْبُهُ وَ لَا یَتَفَهَّمُهُ مِنْ قَائِلٍ وَ یَقْطَعَ مَنْ یَقْطَعُهُ عَنِ اللَّه» اصل ورع آن است که انسان همواره به حساب خود برسد و راست سخن بگوید و ارتباط خود را با مردم نیک سازد، از شبهات دورى کند، شک و شبهه و عیبها را از خود جدا سازد، از هرگونه لغوی خوددارى نماید، درهائى را به روى خود باز نکند که بعد نتواند آنها را ببندد، با کسى که او را خوب نمىشناسد همنشین نگردد. با کسانى که دین را سبک مىشمارند رفاقت نداشته باشد، در مسائلى که تحمل آن را ندارد و دلش آنها را قبول نمىکند معارضه نداشته باشد، اگر سخنى را از گویندهاى نفهمید با او مخالفت نکند و گفتهی کسى را که از خدا قاطعانه سخن مىگوید بشنود. وقتی انسان در چنین عالَمی که روایت فوق متذکر آن است قرار گرفت، در عالَم «ورع» وارد شده و نتیجهای نصیب او میشود که همهی اسلام برای تحقق آن نتیجه آمده است. رسول خدا میفرمایند: «مَن لَقَی اللّهَ سُبْحانَهُ وَرعاً أعْطاهُ اللّهُ ثَوابَ الإسلام کُلّه»هرکس در حالیکه دارای ملکهی «ورع» است، خدا را ملاقات کند خداوند ثواب تمامی اسلام را به او عطا میفرماید. به همین جهت حضرت صادق میفرمایند: «عَلَیْکُمْ بِالْوَرَعِ فَإِنَّهُ لَا یُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِالْوَرَع» بر شما باد که «ورع» پیشه کنید زیرا به دست نمیآید آنچه نزد خدا است مگر از طریق «ورع». این یک قاعده است که با «تمرکز» بر پاکیها و نظر به عالم معنویت و دوری از گناه، آرامآرام ملکهی وَرع در جان انسان ظهور میکند. «ورع» بالاتر از تقواست و حالتی از حذر است که اگر در انسان شکل گرفت او را بسیار محتاط مینماید تا آنجا که نهتنها از گناه که حتی از شبهه هم بیمناک و فراری است و حریمی را در اطراف خود ایجاد میکند که روایات در وصف آن به سپر نام بردهاند و امیرالمؤمنین در این رابطه میفرمایند: «الْوَرَعُ جُنَّةٌ مِنَ السَّیِّئَات» ورع همچون سپر است در مقابل گناهان و زشتیها. در حالیکه برای تقوا تعبیر لباس را به کار میبرند و میفرمایند: «لِباسُ التَّقْوَی» یعنی تقوا لباس است. اصل قضیه از این قرار است که ابتدا باید با تمرکز و توجه قلب بر روی وظیفه و اوامر و نواهی الهی، روحیهی نگهداریِ خود از لغزشها در ما ایجاد شود. اگر توجه انسان بر روی حرام الهی شدید شد و مواظب بود گرفتار گناه نشود آرامآرام ملکهی «ورع» در او ظهور میکند. ورع دریچهای است بسیار متعالی و آنچنان انسان را از حجابهای بین خود و پروردگارش آزاد میکند که تا ملاقات خداوند و نظر به اسماء حسنای او جلو میبرد. تا تمرکز قلبی و روحیهی نگهبانی از خود نسبت به محارم الهی در انسان پیدا نشود، «ورع» شروع نمیشود در همین رابطه در حدیث قدسی داریم: «ابْنَ آدَمَ اجْتَنِبْ مَا حَرَّمْتُ عَلَیْکَ تَکُنْ مِنْ أَوْرَعِ النَّاس» ای فرزند آدم! از آنچه بر تو حرام شده اجتناب کن تا با ورع ترین مردم باشى. یک وقت ممکن است ما قالب و صورت ظاهری گناهان را بشناسیم و انجام ندهیم، مثل آن که دزدی نمیکنیم، ولی یک وقت دل ما بر دوری از گناه تمرکز دارد و از خود طوری نگهبانی میکند که به گناه نزدیک نشود، در این حالت است که «وَرع» ظهور میکند. با توجه به مجموعهی روایات میتوان این طور نتیجه گرفت که «ورع» آن توانایی و قدرتی است که به توفیق حق، اجتناب از گناه و دوری از محرمات را در نفس انسان پدید میآورد تا انسان بتواند در ساحت آن ورع، مراتب ترقی و کمال را با سرعت طی کند و به کسب فضائل بیشتری نائل آید و به مقام قرب الهی برسد. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه جنابعالی و سایر عزیزان توانستهاند ماوراء ظلمات فضای مجازی قدمهایی در راستای تصرف شبکههای مجازی در مسیر تمدن اسلامی و معارف الهی بردارید و این مایهی امیدواری است. بنده دعاگوی همهی عزیزان که در مسیر تحقق آرمانهای رهبری انقلاب تلاش شبانهروزی دارند؛ هستم. موفق باشید
