بسمه تعالی علیک السلام
مسلم خواب نمی تواند به خودی خود حجت باشد مگر این که شاهدی بیرونی از سخن معصوم بر آن صحه بگذارد.و لذا اگر علمای شهید پرور نباشند شهادت به صحنه نمی آید.
جواب: باسمه تعالی
پس از سلام؛ عنایت داشته باشید که حکم قتل که برای شخص مرتد هست نه به جهت تبلیغی است که در مخالفت از دین میکند، شاید به جهت خباثت شخصیت فردی باشد که ابتدا مسلمان بوده و از عظمتهای اسلام در حدّ یک مسلمان معمولی آگاهی یافته و سپس به آن پشت نموده، چنین فردی معلوم است که به جنگ حقیقت آمده و از آنجهت که فلسفهی خلقت انسان برای شناخت حق و پیروی از آن است، چنین فردی حقِ بودن و حیات را از خود سلب کرده و لذا همان خدایی که او را خلق نموده میفرماید او باید کشته شود. «موفق باشید»
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری توحید افعالی متذکر این نکته از توحید است که هر فعلی در عالم جاری شود مظهر اصلی آن فعل، حضرت حق است ولی نه به معنای اشعریگری و جبری آن، بلکه به آن معنا که حضرت حق شرایط آن را فراهم میکند تا در عین آنکه ما میتوانستیم مسجد رویم یا میخانه رویم، اگر مسجد رفتیم (در عین آنکه میتوانستیم میخانه رویم) مسجدرفتنمان برای ما محفوظ بماند. در حالیکه در زمینهای که حضرت حق ایجاد کرد، هیچ فعلی چه مسجدرفتن و چه میخانهرفتن از حیطهی الهی خارج نیست. موفق باشید
با نام حضرت حق با سلام خدمت استاد طاهرزاده: جناب استاد موضوعی به شدت رنجم می دهد و آن شبهه شرک است، وقتی زیارت میروم و توسل پیدا می کنم در ته قلبم این است که مبادا شرک باشد و من مشمول آن آیات شدید قرآن شوم که می گویند کسانی که غیر خدا را می خوانید الی آخر... استاد از شما نمی خواهم پاسخ دهید که اینها شرک نیست همه را می دانم کتابهای مختلفی خوانده ام از مباحث فلسفی و عرفانی صادر اول و این مسایل تا حدی آگاهم، اشعار مولوی، سخنان محی الدین، پاسخهای کلامی متکلمین آیات قرآنی که بزرگان در این حوزه آورده اند را می دانم، با کتابهای شما در این حوزه مثل مبانی نظری و عملی حب اهل البیت (ع) آشنا هستم و عقلم هم کاملا تصدیق می کند ولی وقتی زیارت می خوانم و توسل پیدا می کنم و اهل البیت (ع) را صدا می زنم و از این قیبل ته قلبم می لرزد و می گوید نکند شرک باشد؟ نکند پاسخهایی که بزرگان داده اند جائیش اشتباه باشد و این تصورات ته قلب حس مناجات و توسل را از من می گیرد. مثلا در اوج گریه در زیارت عاشورا این وسوسه ها دیگر توان ادامه را از من می گیرد، ولی وقتی دعاهایی که مستقیما با خدا صحبت و مناجات می کند را می خوانم کاملا راحت هستم و حال و گریه دارم از طرفی با توجه به مباحث واسطه فیض نگرانم نکند این تشکیک ها ارتباط مستقیم من را با خدا بی ارزش کرده است و من نمی فهمم؟ خلاصه در یک دو گانگی نکند شرک باشد از یک طرف و نکند این شک مرا در پیش خدا ساقط کرده از طرف دیگر غمی سنگین را بر دلم مستولی کرده است و حال از شما استاد عزیز که می دانم نقش اهل البیت (ع) و حضور و وجود نوری آنان همه وجودتان را پر کرده است راه حل می خواهم و البته این زمان طولانی است سراغم آمده است درست از زمانی که با شبهات و هابیت آشنا شدم با کمال تشکر از استاد عزیز.
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه آمادهاید تا یک قدم جلوتر بیایید و به اصطلاح به تلوین بعد از تمکین برسید. در تمکین انسان میرسد به اینکه فقط خدا در صحنه است، ولی در قدم بعدیِ توحید مییابید همهی مخلوقات بالحق در صحنهاند و مظاهر کامل اسماء حسنای الهی یعنی اهل البیت«علیهمالسلام» را از یک طرف بالحق مییابید و از طرف دیگر حق را در آن مظاهر جستجو میکنید و به توحید حقیقی که همان وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت است میرسید. یعنی کثرتها را نیز در حق و بالحق یافتهاید. إنشاءاللّه سه جلسهی بحثی که در اعتکاف ماه رجب امسال عرض شد، کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با وجهِ وجودی موجودات، همه از جهت وجود، یکسانانند ولی در رابطه با ما و در نسبت هر موجود با خدا و در رابطه با عین ثابتهی هر موجود با خودش، موضوع فرق میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید در این موارد اصرار کرد. زیرا فهمیدن هایدگر، عقل خاصی میخواهد که از همه، چنین انتظاری نباید داشت. با عقل فلسفهی اسلامی نه هایدگر فهمیده میشود و نه نیچه. ما نمیتوانیم با عقل حکمت متعالیه، هایدگر و امثال او را بفهمیم، باید عقل دیگری به صحنه آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت صادق«علیهالسلام» به آن فردی که مایل بود نقاشی بکشد، فرمودند: اگر میخواهی نقاشی بکشی، اشجار و مانند آنها را ترسیم کن. یعنی عکس موجودات ذیروح را نباید بکشیم. باید کار اصلی ما درک معارف دینی و سلوک الهی باشد و نقاشی نباید جای آنها را بگیرد. موفق باشید